مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»229MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»19MB21 دقیقه
سلام استاد جان و مریم جانم و همه ی دوستان عزیز و ارزشمند.
این فایل نشانه ی امروزم هست.
ممنونم که با بیانِ شیوای خودتون پاسخِ منو دادین استاد جان.
بارها و بارها دارم گوش میدم که قشنگ درک کنم آگاهی های این فایلو.
خیلی برام آرامش بخش بود شنیدن این فایل امروز.
چون متوجه شدم باید منطقی نگاه کنم به خودم و مراحلِ تکاملم در رابطه با هدایت های خدا و نحوه ی جلو رفتنم.
اینکه همینطوری آروم و با حالِ خوب جلو برم و اجازه بدم ظرفم بزرگتر شه تا برم مرحله ی بعد، بهبودِ بعدی.
عجله نکنم، نترسم، خدا با منه و راهنمایی ام میکنه.
داشتم گوش میدادم نشانه های تاییدی صحبت های شما هم رسید دستم.
خدایا ممنونم که صبح تو پیاده روی ازت هدایت و کمک خواستم برای مسئله ی توی ذهنم، و به زیبایی با این فایلِ استاد، راهنماییم کردی.
تو خودِ پیاده روی هم آگاهی اومد برای اینکه چه کنم تا بهتر و بهتر شم.
فهمیدم که باید با تامل و صبر ادامه بدم.
باید روند تکاملی مو طی کنم.
با مداری که داخلش هستم لذت ببرم و همچنان کار کنم روی خودم تا فرکانسم بهتر و بالاتر بره بعد واردِ درکِ بهتر بشم.
مبحثِ کنترل ذهن، به شدت اومده بالا برام.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
خدا وکیلی عالی بود چون شما قانون یادآوری رو اجرا کردین که خداوند به پیامبر می گه یاد آوری کن چون یادآوری برای افراد مومن مفید است .توجه کنید افراد مومن نگفته تما انسانها یا تمام مسلمانان گفته انسانهای با ایمان .خدا خیرتون بده .عالی بود خیلی زیاد …..
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت حس حضور
سپاس گزار خداوندم ،خداوند از رگ گردن نزدیکتر
ذهن خاموش خاموش خاموش
یکی داره درسکوت فریاد میزنه
ذهن فقط خاموش خاموش خاموش
یکی هر لحظه درحال اجابت منه
ذهن خاموش خاموش خاموش
خداوند در هر لحظه داره با من حرف میزنه
ذهن خاموش خاموش خاموش
هر لحظه داره به من عشق میورزه
ذهن خاموش خاموش خاموش
در بند بند سلولهای من جاریه
ذهن خاموش خاموش خاموش
عشقش بی قیدو شرطه و قابل مقایسه با هیچ عشق زمینی و ادا و اصول نیست
ذهن خاموش خاموش خاموش
الهی شکرت که تورو دارم
الهی شکرت که همواره به من وعده فزونی وثروت میدهی
الهی شکرت که همواره به من میگی نگران نباش
الهی شکرت که وعده های تو به بزرگیت قسم که حقه
الهی شکرت که به من اجازه ی دسترسی به خودت دادی
خدایا اگر منو به حال خودم رها میکردی چی ؟؟؟
درمقابل تو چه کاری از دستم برمیاد ؟؟؟
در اوج قدرت بخشنده و مهربانی به قدری که برای هیچ قدیس و پیامبری قابل فهم نبوده و برای ما هم نیست
خدایا دارم فکر میکنم به اینکه اگر واقعا هدایت های تو نبود چی ؟؟؟
ادما فک میکنن قانون جذب و فکر کن اتفاق میفته و تجسم و اینا ،اما شاید غافل باشن از پدید اورنده و خالق این سیستم بی نظیر این ذهن خارق العاده این نظم دقیق جهان هستی
اما خدایا من حواسم هست که هرچه دارم از توست
من حواسم هست که از ته قلبم خواستم که بیشتر و عمیق تر حست کنم ،فقط ازت کمک میخوام که درمسیر این خواسته قدم بردارم
حریف ترسهام بشم
داشتم پیاده روی میکردم و میگفتم که خدایا معجزه همیشه نمود فیزیکی نداره ، گاهی با برداشتن یک قدم و پی بردن به اینکه ترسها واهیه خودش یک معجزس
هر لحظه زندگی معجزس
زندگی مسئله ریاضی نیست که بخوام حلش کنم ،زندگی یک اثر هنریه که باید ازش لذت ببرم
خدایا تو چیی که وقتی در فضای حضور تو قرار میگیرم هیچ چیزی برام ترسناک نیست به بزرگست قسم
تو کی هستی که وقتی در درگاه توام و درحال گفتگو با تو شجاعت و جسارت اینو دارم که در مقابل دنیا قد علم کنم
تو کی هستی ؟؟؟
ای قدرت بی حد و اندازه درمن
ای اطمینان قلبی بی حدو حصر
ای توانای مطلق
ای قادر مطلق
چه بگویم ؟؟؟ از عظمت و بزرگی تو ؟؟؟؟
چه بگویم از لطف بی پایان تو
چه بگویم از اجابت های بی منت تو و غفلت من
شرایط من انقد خوب نبود و من الان یادش میفتم
زندگی من انقد روان نبود و من الان یادش میفتم
برای خرید یه اسپرسو حساب و کتاب میکردم و الان یادش میفتم
تو کی هستی که اجابت میکنی و دم نمیزنی ؟؟؟
ی دهنده ی بی منت تو کی هستی که اجابت میکنی و صداشم درنمیاری ؟؟؟
ای خداوند رزاق من تو کی هستی که صدای تو سکوته
خداوند مهربان من من بنده ی ناسپاس توام
به من از فضلت قدرت سپاس گزاری بیشتر عطا کن
به من از فضلت قدرت دیدن نعمت های هر لحظم رو عطا کن
به من کمک کن تا همواره به یاد تو باشم
به من احساس خوشبختی بیشتر عطا کن
پروردگارا منو رها کن از هر ان چیزی که مانع امدن من به سمت تو میشه
پروردگارا منو رها کن از تمام قیدوبندهایی که به پام چسبیدن و برای اومدن به سمت تو سنگینی میکنن
پروردگارا با تمام قلبم عمیقا باور دارم که اینهارو میبینی و میشنوی و اجابت میکنی میدونم که جوابت به تماماین درخواست ها مثبته ،پس فقط کمک کن در مسیرشون حرکت کنم
کمک کن تا همواره به یاد داشته باشم که هر چه دارم از توست نه عقل محدود من
خداوندا منو غافل کن از هر ان چیزی که منو از یاده تو غافل میکنه
الهی امین
تنها تورا میپرستم ای که اجازه میدی تا عشقت در من جاری باشه
سپاس گزارم بابت این اشکها
این ارامش
وجود نازنین استادی که راهنمای مسیرم شد
کمک کن تا شاگرد لایقی باشم
سپاس گزارم بابت قلبی که به سوی تو باز شده
سپاس گزارم بابت این صلاه شیرین
سپاس گزارم بابت این رضایت قلبی و ارامش درونی .
درپناه الله یکتا .
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم…
روزهشتاد و دوم،روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع.
وقتی به مسیر به پیامبری رسیدن حضرت محمد نگاه نمیکنم با همین علم وآگاهی هایی که از صحبت های شمادریافت کردم، خیلی قشنگ می تونم توی ذهنم برای خودم موضوع تغییر باورها، وتغییر فرکانس هارو منطقی کنم…
پیامبر هم یه بنده بوده از بندگان خدا، و مثل همه یه کودکی بوده که طبق الگوهایی که از خانواده و جامعه اش گرفته رشد کرده وبزرگ شده، وقطعا باورهاش مثل 90 درصد مردم اون زمانش بوده، ولی از اونجا که آدمها از نظر فطرت همشون پاک بدنیا میان وبعد در طول زندگی بعضی ها سعی میکنند اون پاکی رو حفظ کنند وبعضی هم دچار تزلزل میشن و از اون فطرت پاک خدادای فاصله میگیرند، پیامبر هم باید برای پاک شدن از باورهای غلط و باز نگهداشتن کانون توجه وتمرکزش، میرفت جایی دور از مردم ودر خلوتش تا بتونه خوب رو از بد تشخیص بده، تا بتونه خودش را پاک کنه از هر لحظه وهر روز دیدن وشنیدن باورها وافکار وگفتار و رفتاری که در اکثرییت جامعه بود والبته که بیشترش اشتباه بود….
واون رفتن ها به غار حرا برای عبات وخلوت باخودش،ومعبودش کم کم اونو از بدنه ی جامعه دور وجدا والبته آماده دریافت پیام خداوند کرد…
وتازه این تغییر فرکانس وپذیرش باورهای جدید به مرور وکم کم براش اتفاق افتاد….
توی کل زندگیم هیچوقت نتونسته بودم قرآن رو به این شکل درک وهضم کنم، تا اینکه شما توی 12 قدم با جلسات ناب قرآنی که برای ما توی هر قدم در نظر گرفتید تونستم تا حدود زیادی این کتاب آسمانی رو درک وباور کنم ….
ودلیل اینکه چرا سوره ها وآیه ها به این شکل و این ترتیب و اینجوری نازل شده و اصلا اصل حرف خداوند چی بوده؟؟؟
واینکه چقدر از اون مطالب فقط وفقط پاسخی بوده به درخواست ها وسوالات پیامبر توی،اون زمان ومربوط به آدمهایی که اون زمان نیازمند دریافت اون اطلاعات بودند تا بتونند راه درست زندگی رو یاد بگیرند….
مثل تک تک ما که مدتها این سوال واین درخواست هدایت رو از خداوند داشتیم، که خدایا پس راه درست کدومه؟ مسیر خوشبختی از کدوم سمت هست؟
و برای منکه این تغییر از بعد فوت همسرم 12 سال پیش اتفاق افتاد، وهربار خداوند در حال هدایت کردن من بود از هر طریقی تا بتونم اصل رو بفهمم ومنو اورد آورد ورشد داد از طریق مختلف تا ظرف وجودم بزرگتر بشه تا بتونم اگاهی هایی که سیدحسین عباسمنش میده رو هضم ودرک کنم…
در تمام اون سالها خداوند داشت به درخواستهای من برای رسیدن به رمز وراز خوشبختی پاسخ میداد خب منم هم اندازه تلاشی که برای هوشیار وآگاه بودن میکردم می تونستم حقیقت رو دریافت کنم…
زمانی که با تک تک سلولهای تنم وبا تمام وجودم آماده دریافت مسیری واضح و روشن شدم، منو واردکانال وبعد سایت سیدحسین عباسمنش کرد….
واین مسیر تا به امروز ادامه داشته ومن هر روز در حال بروزرسانی اگاهی هایی هستم که رفته توی تمام وجودم وبا تمام وجودم باورشون کردم وبهشون یقین دارم ومیدونم که اصل همینه وجز این نیست…
منتهی این درخواستهای من باید مداوم وهمیشگی باشه، تازمانیکه من درخواست هدایت دارم، لایق دریافتش هم میشم….
مادامیکه دیگه درخواستی از سمت من نباشه، پاسخی هم وجود نخواهد داشت
والبته که وقتی درخواست وسوالی نباشه، اونچه رو هم که قبلا دریافت کردم، وجزء اگاهی هام به حساب میاوردم، خیلی راحت از بین میره….
من اگه بخوام مقیاس برای خودم توی این مسیر در نظر بگیرم همیشه میگم، که اندازه یه قطره از دریای اگاهی، اندازه سرسوزن تونستم خودم رو آماده ولایق دریافت الهامات کنم، وبه همون اندازه هم شاهد نتایج خوبی بودم تو هر جنبه ای…
مثلا اگه رسیدن به کمال رو هزار پله در نظر بگیریم، مثل رسیدن به یکتاپرستی وتوحیدی عملکردن صد درصد یک شخص رو توی زندگی…
من الان توی پله ی پنجم هستم….
والان لایق دریافت اون پاداشهایی شدم که توی پله ی پنجم هست وبرای ارتقاء خودم باید هر لحظه درخواست هدایت شدن رو به خداوند عرضه کنم تا بتونم با گرفتن نتایج هر روز بیشتر توی این مسیر پیشرفت کنم و پله پله بالاتر برم ….
یعنی ظرف وجودم رو بزرگتر کنم برای دریافت پاداشهای بزرگتری که خواهانش هستم….
چه پاداشی بزرگتر از این که آرامش وامنیت وشادی سهم قلبت و وجودت باشه هر لحظه….
به قول خداوند که میگه ، وقتی برمن توکل وتکیه کنند نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند!!!
سلام دوست عزیز
از خواندن کامنت شما لذت بردم و از اون قسمت پاداش هر پله از پیشرفت
من هم مثل شما تشنه شنیدن آگاهی های قرآن هستم ولی درحال حاضر نمیتونم 12 قدم رو تهیه کنم
پس هر موقع در فایلهای رایگان قسمتی از آگاهی ها ی قرآنی گفته میشه از جان و دل گوش میکنم.
البته پارسال کانال تلگرامی بود که قسمتهایی از دوره های استاد رو برای دانلود قرار میداد که خب من فهمیدم که اون کانال از طرف استاد نیست و گوش کردن به اون فایلها رو حرام کردم به خودم تا بتونم به موقع خودم تهیه کنم و گوش بدم.
اون قسمتی که گفتی باید هر لحظه درخواست کمک و هدایت رو بفرستیم من رو آگاه کرد به اینکه آیا همینطور هستم یا نه
و اینکه آیا درست این درخواست هدایت و کمک رو میفرستم یا این کمک خواستنم آلوده به ترمز های ذهنی هستند.
دارم سعی میکنم شکرگذاری ها و درخواستهایم رو پاک کنم از ترمز ها و هر لحظه مچ شیطان و زمزمه هاش رو بگیرم تا آگاه تر بشم به خودم و باورهام.
خدایا هر لحظه من رو به سمت خیر و خوبی برای من هدایت فرما
به نام الله.سلام خدمت همه عزیزان
خداهرلحظه باماصحبت میکنه ولی ما به اندازه ظرفمون ومدارمون درکش میکنیم.
چندسال پیش که بیماری پندمیک بود وارایشگاه هاهمه بسته بودن من به فکربودم که اصلاح ابرو وصورت روچه کارکنم که دخترم سه سالش بودگوشیموبرداشته بود رفته بود تومخاطبینم وبه خانم بشکنی داشت زنگ میزدکه یهوصفحه گوشیمو دیدم سریع قطع کردم یهویادم اومدکه این خانم بشکنی که مامان همکلاسی دخترم هم ارایشگره که توخونه هم مشتری قبول میکنه وهم خیلی نزدیکمون هست وخدا اینجوری هدایتم کردازطریق یه بچه.
یک بارهم ذهنم خیلی درگیر یه بیماری بود که تازه فهمیده بودمش من اصلا اهل تلویزیون دیدن نیستم یک چیزی بهم میگفت که تلویزیون رو روشن کنم یه کشش قوی یه اشتیاقی که این کار رو بکن منم روشن کردم تویه شبکه مجری داشت درمورد تلقین پذیری بیماری ها صحبت میکرد قشنگ صحبتهاش درمورد من صدق میکرد ونگرانی من رو برطرف کرد.
موردبعدی من هر موقع دخترم دچارسرماخوردگی میشه میبرم تامین اجتماعی که رایگانه ودکتر میگه حساسیت داره وکتوتیفن میده یه بارکه بردمش بهم الهام شد که بهش بگم به جای کتوتیفن فنوکسفنادین بده دکترگفت داروخونه اینجا نداره ولی همین شربتی که میگی امروز صبح برای تبلیغاتش برام آوردن از شرکت داروسازی،اینم برای شما که گوشه میزش بود به من تحویل داد،آخه چطورمیشه از این خدا تشکرکرد با این همه لطف ومحبتی که درحق ما داره ،همه کارا رو داره انجام میده خیلی وقتها ما حواسمون نیست،
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
مهم ترین عامل برای دستیابی به شهود چیست؟
خداوند:
همواره با ما صحبت می کند چندین بار به آسمان زمین خورشید ماه بالا پایین و چپ و راست قسم خورده که بیان کند:
فالهمها فجورها و تقواها : ما خیر و شر شما را به شما الهام می کنیم ریشه لهم تنها یک بار و تنها در این آیه بیان شده اما کلمه وحی : بسیار زیاد و در آیات متعددی تکرار شده است
با توجه به آمادگی ما: مسیر برای ما روشن خواهد شد با توجه به بالا رفتن مدارمان: آگاهی ها خالص تر می شوند و ما آن را دریافت می کنیم میزان دریافت الهامات: به اندازه ی ظرف وجودی میزان آمادگی و درک و فهم ماست
خداوند می فرمایید:
انا علینا الهدی: ما بر خود واجب کردیم که شما را هدایت کنیم همه ی ما به : هدایت خداوند آگاهی و شهود به اندازه ی فهم و درک مان دسترسی داریم قرآن: متناسب با درک و فهم پیامبر به ایشان الهام شد: به همین دلیل سوره های کوتاه ابتدا نازل شده چون پیامبر: در ابتدا آمادگی دریافت آیات بلند و طولانی را نداشته است
ما نمی توانیم آگاهی های بی نهایت را دریافت کنیم تنها:
1- به اندازه ی ظرف وجودی خود: می توانیم قسمتی از آگاهی ها را درک کنیم
2- به میزان آمادگی مان : می توانیم آگاهی ها را دریافت کنیم
برای دریافت الهامات خداوند: عجله نداشته باشیم و اجازه دهیم تکامل ما به درستی طی شود و آماده دریافت الهامات الهی شویم تنها: به دنبال کمی بهتر عمل کردن از قبل باشیم ایمان داشتن و عمل کردن : باعث می شود ظرف وجودی ما بزرگتر شود به ایده هایی که به ما الهام می شود عمل کنیم: تا نسبت به گذشته زبان خداوند و الهامات را بیشتر متوجه شویم ما هیچ گاه در دنیای مادی دسترسی کامل: به الهامات الهی نداریم در دنیای مادی: نمی توانیم بی نهایت را تجربه کنیم چون بسیار محدود است در دنیای غیر مادی: همه چیز بی نهایت است
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اینکه اول خداوند رو درک کنیم و در واقع بفهمیم خدا کیست،چیست،کجاست اولین قدم برای دریافت هدایته
وقتی فهمیدیم مطلب بالا رو ،دومین قدم بدونیم خدا رب ما و عالم هست،او قادر مطلق،عالم مطلق،سمیع،بصیر ،حاضر،ناظر،عامل و همه چیز اوست
سومین قدم درخواست کردن است و هدایت شدن
و قدم بعدی عمل به الهامات است.
خداوند همیشه با ما صحبت میکنه و نیک و شر ما رو به ما میگه
ایمانی که داریم ،ظرفمون رو مشخص میکنه و با همون عمل ها باعث گسترش ظرف میشه
کسی که به خدا ایمان داره و بهش الهام میشه ،الهام رو وحی مُنزل میدونه چرا که خدا رو ناظر کل ،منبع کل،عالم کل میدونه و بنا بر این به او اعتماد کامل میکنه و حرکت میکنه.
امید دارم قلبمون جایگاه دریافت الهامات بشه و عمل کننده هم باشیم
اساتید بزرگوارم سپاسگزارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
الهامات به این معنا است که خداوند همواره با ما صحبت کرده و ما را به مسیری که می خواهیم هدایت می کند. ریشه الهام تنها یک مرتبه در قرآن بیان شده و خداوند هفت مرتبه قسم خورده است که خیر و شر شما به شما الهام می شود. اما در یافت آن به میزان آمادگی ما و ظرفمان بستگی داشته و هر چقدر بر روی باورهای خود کار کنیم و مدار خود را تغییر دهیم دسترسی بیشتری به آن داشته و می توانیم آن را درک کنیم.
ما با بودن در مدار پایینتر دسترسی به مدار الهامات خداوند نداشته و باید آمادگی لازم را داشته باشیم. اگر به سیر تکاملی پیامبر نیز نگاه کنیم آیات جز سی که بسیار کوتاه بوده و موزون و آهنگین است و کسی معنای آن را نمیداند الهام شده زیرا پیامبر آمادگی دریافت آیات بزرگتر را نداشته است و نتوانسته به دانسته های خود عمل کند. اما با گذشت زمان آیات بلندتری به ایشان الهام شده که خط داستانی مشخص داشته پاسخ به سوالات پیامبر بوده ، موزون و آهنگین نیست و بارها و بارها تکرار شده است.
ما به اندازه ظرف وجودی و درکمان می توانیم الهامات را دریافت کنیم و از آنها بهرمند شویم.
در قرآن حضرت موسی مانند ما عمل کرده و برای همین بیشتر مثالها از او زده شده زیرا او عجول و بی حوصله است و قانون تکامل را فراموش کرده است. به میزانی که ایمان و عمل صالح را توامان با هم به کار ببریم و شجاعت و جسارت داشته باشیم به همان اندازه می توانیم الهامات خداوند را دریافت کنیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدا
سلام خدمت همه ی دوستان هم فرکانسی
این فایل نشانه ی امروزم بود و خیلی جالب
جالبیش میدونید کجاست؟
جالبیش اونجاست که
من به عنوان یه خانم توی شهر قم حدود سه ماهه کافه زدم
یه کافه ی جمع و جور
با تمام بودجه ای که داشتم
و اینم بگم قبل از اینکه این کار و انجام بدم هرکس فهمید گفت نکنی این کارو شکست میخوری
گفتن کی تو این وضعیت اقتصادی مغازه میزنه
بیا برو یه جا کار کن مثل کار قبلیت(مدیر فروش کارخونه بودم و حقوق خوبی داشتم بخاطر یه سری مسایل از اونجا اومدم بیرون)
ولی من کافه رو زدم و هر روز و هر روز از خدا کمک خواستم این جمله ورد زبونم بود:
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
القصه کافه با کمک خدا با کمک دستهای خدا روی زمین زده شد
از روز افتتاحیه هر کس اومد گفت ایشاله بگیره(به کنایه)
یکی میگفت این صاحب مغازه آدم فلان فلان شده ایه نمیزاره کاسبی کنی
یکی میگفت جات بده آخه کی توی کوچه کافه میزنه
یکی میگفت چقدر کافت تاریکه
یکی میگفت اینجا آدماش خوب نیست اذیتت میکنن مجبور میشی جمع کنی
هر کس یه جور دلمو خالی میکرد
وایسادم
البته پسرمم بود که اونم خودش معضلی بود
هر روز دعوا و مرافعه داشت میگفت تو کافه و ماشینتو بده به من برو
یا میدیدم از دخل پول برداشته به من نگفته
یا شماره حساب خودشو داده
هر روز دعوا بود هر روز هر روز
تا جایی که تصمیم گرفتم کافه رو ببندم چون داغون بودم
اعصابم بهم ریخته بود
میگفتم خدایا من اومدم یه شغلی بزنم که آقا بالاسر نداشته باشم برای خودم کار کنم چرا این طوری شد
به خدا میگفتم من حامی ندارم من کسی و ندارم
من پدرو مادر ندارم تو پدرو مادرمی برام پدری کن
من همسر ندارم تو حامی و پشتیبانم باش
پسرم هر روز میگفت وظیفته این کارارو انجام بدی🫥
تا یه جا که دیگه همه بهش گفتن بابا افتادی به جون مامانت داری میکشیش ولش کن
تو یه پسر بزرگی 20سالته برو سر یه کار
میگفت مامانم برام کافه بزنه برم
بعد از سه ماه تصمیم گرفت بره
توی این چند وقت من فقط به خدا میگفتم:
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
اوضاع کاسبی نه خوب بود نه بد
ولی من راضی نبودم
چند روز پیش برای دوتا پسرم توی خونه لازانیا درس کردم
اینم بگم دست پختم خوبه
یکی از مشتری هامون نشسته بود و دید که من با دیس لازانیا وارد شدم
گفت به ما نمیدید
یه برش بهش دادیم
انقدر تعریف کرد و گفت اگر لازانیا به منو اضافه کنید من هر روز میام
اینو دو سال پیشم یکی بهم گفته بود
من دو روزه دارم لازانیا درس میکنم و میفروشم
من خودم میگم هدایت شدم
میگم خدا منو هدایت کرد
تا امروز این نشانه رو دیدم
استاد گفت یه رستوران کوچیک توی بازار تهران فروشش از دا تا رستواران بیشتره
انرژی گرفتم
گفتم راهم درسته
من استوار ایستادم
اگر این هم نشد چیزه دیگرو امتحان میکنم
امیدورام خدا هر کس که ازش هدایت میخواد هدایت کنه
ممنون
گام بیست و چهارم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»
به نام خداوندی که همیشه همراه منه
سلام استاد عزیز و مریم جان
سلام به دوستان همکلاسی م
من بعد از یه سفر چند روزه و دوری از سایت دوباره با قدرت و انرژی بالا برگشتم سر درس و مشقم :)
خدارو هزاران بار شکر میکنم که فرصت این رو داشتم که به این سفر برم و کلی زیبایی ببینم و با احساس خوب دوباره برگردم و این مسیر زیبا رو ادامه بدم.
با چند روز تاخیر از انتشار این گام ، خداروشکر لیاقت پیدا کردم که آگاهی هاش رو بشنوم و به اندازه ی ظرفم دریافتشون کنم.
پس طبق تعهدم مینویسم آنچه دریافت کردم رو تا بیشتر و عمیق تر بفهمم و تو ذهنم جاشون بندازم.
الهی به امید تو
سوال اول-مهم ترین عامل برای رسیدن به شهود و الهام ؟
———–
شاید باور نادرستی که خیلی از ماها در این مسیر داریم این باشه که باید به جایی برسیم که خداوند شروع کنه با ما صحبت کنه
در حالیکه باور درست اینه که خداوند در هر لحظه داره با ما صحبت میکنه ولی ما به اندازه ی آمادگی که داریم و اندازه ی ظرف وجودی خودمون میتونیم این الهامات رو دریافت کنیم .
خداوند به این موضوع در آیه ی “فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا” هم اشاره کرده و گفته ما هر لحظه خیر و شر انسان رو بهش الهام میکنیم.
پس متوجه میشیم این میزان آمادگی ماست که تعیین میکنه ما چقدر میتونیم از این حجم بی نهایت آگاهی ها دریافت کنیم.
با توجه به آمادگی ماست که مسیر برای ما روشن میشه.
هرچقدر در مسیر رشد و پیشرفتمون مدار ما بالاتر میره میزان آگاهی هایی که دریافت میکنیم هم خالص تر میشه و قدم به قدم برامون شفاف تر میشه .
ما چیزی رو دریافت میکنیم و می فهمیم که براش آماده باشیم.
این آمادگی بستگی به فضای فرکانسی داره که ما در اون قرار گرفتیم.
این روند تکاملی دریافت الهامات و قدم به قدم واضح تر شدن اونها رو در بررسی آیات و سوره های قرآن و روند دریافت الهامات پیامبر هم میتونیم ببینیم.
در این مسیر کاملا مشخص میشه برامون که حتی پیامبر هم در یک روند تکاملی در مسیر دریافت الهامات الهی پیش رفته و ظرف وجودیش بزرگ تر شده و به همون میزان تونسته الهامات خداوند رو واضح تر و شفاف تر دریافت کنه.
به عنوان مثال آیات سوره های جز 30 که حالت شعرگونه دارن و در فهم اونها همیشه ابهاماتی وجود داشته ، در اوایل مسیر مبعوث شدن پیامبر بهش گفته شده که آیات سنگینی هستن و حتی درک مفاهیم اون ممکنه در دایره ی درک دنیای مادی ما نباشه.
اما هرچقدر این مسیر جلوتر میره و ظرف وجودی پیامبر بزرگ تر میشه میبینیم که آیه های سوره های بلند تر که به بررسی مسائل مرتبط با شرایط اجتماعی پیامبر میپردازه بهش گفته شده و پاسخ به سوالات روز افراد جامعه ست که فهمشون هم راحت تر و روان تره .
به این ترتیب میفهمیم که همه چیز در مسیر دریافت الهامات الهی بستگی داره به آمادگی ظرف وجودی خود ما و اگر ما هر مرحله از این الهامات رو درست درک کنیم و ازش درست استفاده کنیم ، برای دریافت قدم های بعدی بیشتر و بیشتر آماده میشیم.
این باور نادرستی که فکر کنیم میتونیم به آگاهی هایی از چشمه ی بی نهایت آگاهی خداوند دسترسی داشته باشیم در حالیکه ظرف وجود خودمون هنوز آماده ی دریافت این الهامات نباشه.
در این مسیر نباید عجله داشته باشیم و این مسیر رو آروم و با لذت طی کنیم و به صورت تکاملی در این مسیر طوری رشد کنیم که بتونیم مرحله به مرحله الهامات خداوند رو واضح تر دریافت کنیم.
بزرگ تر شدن ظرف وجودی ما با عمل کردن به الهاماتی که دریافت میکنیم اتفاق می افته.
تو مسیر درست قرار گرفتن ،آگاهانه به دنبال دریافت هدایت بودن و عمل کردن به اونها حتی اگر به نظر ترسناک برسن و نیاز به شجاعت و جسارت بیشتری داشته باشن ، باعث میشه بیشتر و بیشتر مسیرهای درست بهمون گفته بشه .
باید بپذیریم که ما در دنیای مادی دسترسی کامل به آگاهی های کل که از طرف خداوند هر لحظه در حال ارسال به سمت کل موجودات جهانه نداریم و علتش هم محدودیت های موجود در دنیای مادی ماست.
ما در این دنیای مادی هیچ حالتی از بی نهایت رو نمیتونیم تجربه کنیم .
تجربه ی همه ی حالت هایی از سلامتی ، ثروت ، آگاهی و علم ، در دنیای غیر مادی که بی نهایته.
سوال دوم -کلید عمل کردن به ایده های الهامی و جدی گرفتن آنها ؟
—————–
قدم اول در مسیر جدی گرفتن این الهامات و عمل کردن به اونها اینه که باور کنیم این ایده ها الهامی هستن .
باوری که به ما کمک میکنه اینه که به این درک برسیم که همیشه نیرویی بزرگ تر از ما وجود داره که آگاهی های نامحدودی داره و از این منبع بی نهایت ، پاسخ درخواست های من بهم گفته میشه.
خداوند به حکم نیروی بی نهایت بودنش بهترین و مناسب ترین پاسخ سوالات و خواسته های من رو داره در حالیکه ما به حکم انسان بودنمون و محدودیت هایی که در این دنیای مادی داریم نمیتونیم دسترسی کامل به بهترین گزینه و پاسخ داشته باشیم.
پس با باور اینه که خداوند حمایتگر و هدایتگر من در هر لحظه ست باید اجازه بدیم که خداوند بشینه پشت فرمون زندگی ما و از سر راهش کنار بریم تا اون بهترین اتفاق ممکن رو برامون رقم بزنه و با هدایت خودش مسیر زندگی مون رو قدم به قدم برامون روشن کنه.
ممنونم از توجهتون به کامنت من دوستان
همگی در پناه الله یکتا باشیم :)