اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
رد🏃۵۱آموخته های این قسمت(بشینو وبنویس ومنطقی تصمیم بگیر بدور از احساسات)
استادخیلی خیلی ممنونم این فایل خودش به تنهایی میلیونها میلیون می ارزه
دمتگرم
داستان من:تصمیم گرفته بودم که چند سالی اداره بمونم وبعدش با کار کردن روی باورهام وقویترشدنشون وسپس با رخُ دادن نتایج خیلی اوکی بای بای کنم
اما به تازگی داستان به این شکل رقم خورد
من ۴ساله که نیروی شرکتی اداره مون هستم وبا اینکه بعضی اوقات اضافه کار وایمیستیم اما پولش رو به ما نمیدن
اما من دیگه نمیتونستم این ظلم رو قبول کنم
ودیگه مثل گذشته نبودم که هرکسی هردستوری میده کوش کنم
پیش خودم میگفتم تو یک انسان ضعیف نیستی که هرچی ریئست میگه گوش کنی
خیلی دوس داشتم بیام بیرون اما ایمانش رو نداشتم(از طرفی ازنظر منطقی فعلا برام زود بود چون باورها ونتایجم رو باید میدیم بعدا)
ولی خلاصه تقریبا ۱ماه پیش اعتراض شدیدی کردم واومدم بیرون(البته تا۱روزدیگه مشخص میشه پایان کار یا ادامه کار)
وبا این بیرون اومدنم به چه دستاوردهایی رسیدم که خدا میدونه
با انگیزه بیشتری به فایلهاتون گوش دادم
به توانایی خودم در شعر نوشتن رسیدم
وکار صنایع دستی خانومم رو داریم دوتایی گسترش میدیم
وحالا اگه اداره تصمیم بگیره که من دیگه نیام
۱یه مدت تحت فشار هستم چون پشتوانه مالی ندارم(اما خودش جورمیکنه الله)
۲دانشجو حسابداری هستم وشهریه هم باید بدم(تصمیم که گرفتم باید ادامه بدم چون احساس خوبی به این مسیردارم )
۳باخودم بایدخرج ۴نفر رو بکشم(اما خوشحالم ازاینکه بیشتر کنار عزیزانم هستم وبا انگیزه بیشتر به راه خودم ادامه میدم چون مطمئنم هیچ حاشیه امنی نیست مثل اداره که روش حساب باز کنم اصلا ۱درصدهم از برخوردی که کردم با معاون ناراحت نیستم چون جملاتی رو بکار بردم که نیروی رسمی اونجا جراعت نمیکنه به زبون بیاره
من عباسمنشی هستم وایمانی که بخدا دارم چیزی بنام ترس در وجودم نیست که بخوام از حقم بگذرم بخاطر اینکه فلانی معاون هست
خب حالا حالت دوم
اگه برگشت به کار بخورم
(برمیکردم سر خونه اول میگم که حق خودم رو میخوام میدین بسم الله)
۱_تقریبا مشکل مالی برطرف میشه
(منفعتش اینه بیشتر وقت وتمرکز خودم رو روی تواناییم میزارم تا به محض اینکه به نقطه رسیدم که از نظرمنطقی اوکی بودم خودم با پای خودم بیام بیرون
دقیقاً هر زمان که من یک تصمیمی راجع به هر چیزی که گرفتم از لحاظ روحی هم احساسم خوب بوده ولی خیلی کم تونستم تصمیماتم رو عملی کنم اونم دقیقا بخاطر عزت نفسم هست که باید حتما دوره عزت نفس استاد رو تهیه کنم
برای اینکه عضله های تصمیم گیری هامون تقویت بشه بهتره از تصمیمات کوچیک کوچیک شروع بشه تا این عضه ها آرام آرام قوی تر بشه ولی باید حتما به صورت روتین و منظم این تصمیمات گرفته بشه و عملی بشه مثلا بعد از شنیدن این فایل من رفتم نوشتم که باید توی این شغلی که دارم بمونن یا نه که کاملاً مشخص شد
خیلی مهمه که ایمانمون رو به خدا داشته باشیم من توی یک آیه ای که از قرآن خونده بودم یادم نیست کدوم سوره بود ولی قشنگ یادمه که خدا گفته هر کسی ایمان بیاره و نیکوکار بشه کاری میکنه همیشه توی تجارتشون موفق باشن و سود کنند و تا همیشه جلوی ضرر و زیان هاشون رو میگیره خب این حرف خیلی اطمینان بخشی هست که ما با ایمان به خدا تمام تصمیماتمون رو بگیریم ، خدایاشکرت
الهی تو را تا بینهایت ها سپاسگزارم بابت 51 مین روز از سفرنامه ام.
باید یاد بگیریم که تصمیم گرفتن از تصمیم نگرفتن خیلی بهتر است، حتی اگر تصمیم اشتباهی هم بگیری اما وقتی عمل میکنی در مراحل بعدی بهتر تصمیم میگیری. وقتی ایمانت را قوی کنی باورهایت را نسبت به خداوند درست کنی دیگر در انجام کارهایت مردد نیستی چون باور داری که خداوند تو را حمایت میکند، باور داری که تو را هدایت میکند.
خداوند با شجاعان است.
هر چند دودل و مردد باشی یعنی بی ایمان هستی که توکل نمیکنی که تصمیم بگیری و آن را اجرا کنی.
باید روی خودت کار کنی که بتوانی درست تصمیم بگیری.
زمانی که برای انجام یک کار مهم تردید داری باید اول تمامی مزایای حاصل از نتایج آن تصمیم را به روی کاغذ بیاوری،سپس تمامی معایب آن را نیز بنویسی بعد باهم مقایسه کنی و منطقی بررسی کنی و اگر مزایای نتیجه انجام آن از معایبش بیشتر بود آن را عملی کنی.
زندگی ارزش این را دارد که خوب زندگی کنیم و لذت ببریم. با سرمایه گذاری روی خودمان به راحتی می توانیم این کار را انجام دهیم.
به لطف و یاری پروردگارم من به زودی زود دوره دوازده قدم میخرم و روی خودم کار میکنم که بتوانم از همه لحاظ پیشرفت عالی داشته باشم و از زندگیم لذت ببرم.
این فایل برای منه..منی که همیشه تصمیم گیری سخت بوده برام ..این فایل رو چندین بار گوش کردم اما این فایل الان دوباره زمانی اومده کا من میخواستم و میخوام کسب و کار خودم رو راه بندازم…من در حال حاضر در یک سالن کار میکنم من همیشه آزادی زمانی و مکانی و مالی خواستم و الان که چندروزه مجدد فکر منو درگیر کرده این فایل اومده
آیا مریم میخواد یه کاری بکنه یا نه؟!!!!کجا میخوای کار کنی؟چجوری میخوای کار کنی؟
واقعا از اعماق وجودم آگاهی میخوام ..آگاهی کامل از این جهان و قوانینش البته الان میدونم قوانین رو دلم میخواد با تمام ذره ،ذره وجودم انجامش بدم و به کار بگیرمش که با انجام این قوانین همه چیز را با هم خواهم داشت….
همش توی فکرم میچرخه که توی خونه خودت کار کن..با هرچیزی که داری..میگم خونه هستی هم به کارای خونه میرسی هم کارای مشتریاتو اوکی میکنی
….واقعا دلم میخواد در لحظه تصمیم بگیرم و اجراییش کنم و راحت بشم
واقعا درسته این جمله که کسانی که تصمیم نمیگیرن در برزخ میمانند
از خدامیخوام که کمکم کنه که با قدرت روی مسیر بمانم
کلی برای ردپای امروزم از تجربم نوشته بودم اما سیو نبود و پاک شد. خلاصه میگم، در ۳۱ سال عمرم فقط یک بار یک تصمیم قاطع گرفتم که ته دلم یقین داشتم که ادامه دادن به شغل اشتباه محضه. و وقتی با اون همه مخالفت استعفا دادم احساس سبکی بی سابقه ای بهم دست داد. انگار یک جسم سنگین بیمار رو انداختم گوشه ای و دوباره زنده شدم.
بعد از اون اگر ته دلم به انجام کاری یا انتخاب دوراهی تصمیمی داشتم نجوای ذهن خیلی اذیتممیکرد و سراسر تشویق و تردید میشدم. حتی اگه انتخابی درست بوده اما احساس بسیار بدی به من میداده. چرا؟
چون در قدم اول نسبت به خودم احساس خوبی و شناخت درستی نداشتم. نسبت به خواسته ها و توانایی ها و ضعف هام.
اما لازم شد دفترم رو بردارم و به خواسته هام، رویاهام، چیزهایی که حالم رو خوب میکنه، خصلت های خوب و بدم بیشتر و با احساس بهتری تامل و تفکر کنم و بنویسم.
هربار انتخاب کنمکه چه چیزی به من احساس بهتری میده. اینکه چه چیزی برای من احساس اطمینان، امید، آرامش، عشق و شادی میاره. طبیعتا قانون صبر و تکامل رو هم طی میکنم و اینکه اگر احساساتم رو درست تشخیص ندادم و کنترل نکردم بدونم دارم مسیر تکامل رو طی میکنم.
وقتی کامنت منتخب امروزومیخوندم یه جمله بهم چشمک زد
درحرکت کردنه که نقاط قوت وضعف خودت روبهتر میشناسی
خداروشکرمیکنم ازاین بابت که درمسیرکارمورد علاقمم که کلی نقاط قوت وضعف من روهرروز برام رومیشه
یه چیزروخیلی واضح دارم لمس میکنم که چقدراعتماد به نفسم درکارم بالارفته خیلی باورم قوی شده که من توانایی انجام هرکاری رودارم شاید اولش برام سخته ولی باتمرین وتکرارازپسش برمیام هرروزاین جمله روباخودم میگم وواقعاهم ازپس کارهام خیلی عالی برمیام ونتایج رومیبینم ودوباره اعتمادبه نفسم میره بالاتر وخیلی مرورمیکنم موفقیت های گذشتم رووتکرارشون میکنم
درتک تک قدم هایی که برمیدارم قوانین روبهتردرک میکنم ازقانون تکامل که میگه آروم آروم پیش برو لذت ببرازمسیرت تقلانکن عجله نکن برای یادگیری کم کم برات روشن وواضح میشه
چقدراحساس خوب مهمه اگه احساسم بد رونتونم کنترل کنم مانع تمرین وتمرکزم میشه باکنترل ذهنه که میشه ساعت هاتمرین کردوِلذت برد
چقدرمهمه که به خداتکیه کنم به این که هدایتم میکنه هرلحظه هوامو داره فقط روی خودش حساب بازکنم اونه که منوبه ازفرش به عرش میرسونه اونه که بهم عزت وافتخارمیده انسان هافقط یه کننده هستن همه کاره اونه
خیلی خوشحالم که ترس هاموشناختم ولی واردشون نشدم هنوز
هرچقدرجلوترمیرم بیشترمیفهمم که چقدرمهمه روعزت نفسم کارکنم برای خودم ودیدگاهم ارزش قائل باشم خودم روبدون هیچ دستاوردی باارزش ولایق بدونم
دنبال تاییدوتوجه ونظرخوب وبد دیگران درباره ی خودم نباشم احساس خوبم خیلی مهم ترازنگاه ونظر بقیه راجب من هست
برای خودم اصول وقوانین گذاشتم که تحت هرشرایطی صادق باشم ،کارم روبابالاترین کیفیت ممکن انجام بدم ،برای وقتم ارزش قائل باشم ،هرروز مثل ورزش کردن مثل نقاشی کردن روی باورهام به شکل های مختلف کارکنم و….
وقتی دارم تمرین میکنم احساسم خوبه یعنی دارم رو باورهام کارمیکنم ،
درلابه لای تمرین وکارم قوانین خودشون روبهم نشون میدن وبهم هرلحظه یادآوری میکنن که چکارکن چکارنکن وخیلی خداروشکرمیکنم که روزانه به شکل های مختلف این آگاهی های ناب رومرورمیکننم
خیلی از ما وقتی می خواهیم کاری را انجام دهیم، تصمیم برای شروع کار را هر روز به عقب می اندازیم و می ترسیم. این ترس به دلیل کمبود عزت نفس و توحید به سراغ ما می آید.
خیلی وقت ها هم نمی دانیم که واقعا برای چه آن هدف را می خواهیم. این قضیه برای من به شدت صدق می کند، هنوز هم نشانه هایی از آن را حس میکنم، البته برای من بیشتر به این خاطر است که یک هدف خاص دارم و بیشتر تصمیم ها و کار های مهم زندگی ام را بعد آن هدف قرار داده ام، نمی دانم که کار درستی است یا نه، خداوندا، کمک کن تا هر روز در سایت فعالیت کنم، باور هایم را نسبت به تو تغییر بدهم تا راه راست را تشخیص دهم.
تقریبا همه اعضای این سایت یک هدف بسیار مهم دارند و آن هدف تغییر خودشان است.من امسال یک درس خیلی مهم را آموختم که ممکن است مهم ترین درس زندگی ام باشد و آن خودشناسی است. آموختم که هر چقدر خودمان را بهتر بشناسیم راحت تر می توانیم خودمان را تغییر دهیم و تغییر خودمان مهم ترین وظیفه ما در این دنیاست. هر لحظه باید خودمان را زیر نظر داشته باشیم، باید بدانیم که در شرایط خاص شخصیت ما به طور ناخوداگاه چه تصمیم هایی می گیرد، باید بدانیم که بیشتر وقت ها ذهن مان افکار مثبت دارد یا منفی.
به لطف فایل های روز شمر، هر روز خودم را بهتر می شناسم و از این بابت خداوند عزیزم را هزاران بار شکر می کنم.
هر روز در گرفتن تصمیم قوی تر می شوم و این به دلیل این است که وجود خداوند را بیشتر احساس می کنم و در نتیجه ترس از عواقبی که بعد از تصمیم گیری ممکن است رخ دهد کمتر می شود. همه ما در همه حال ناحیه امنی برای خود داریم که می ترسیم از آن خارج شویم، مثلا من تا چند سال پیش جرعت نداشتم تا به کسی که بدهی به من دارد بگویم که بدهی اش را پس بدهد، یا مثلا نمی توانستم جنس خریده شده را پس بدهم، این به دلیل همان ناحیه امنی بود که ذهنم برای خودش ساخته بود و فکر می کرد اگر از آن ناحیه خارج شود اتفاق بدی خواهد افتاد. الان هم همان ناحیه را حس میکنم ولی نسبت به چند سال قبل خیلی خیلی تغییر کرده است. همین چند دقیقه پیش همچین موقعیتی برایم پیش آمد و ذهنم طبق معمول مقاومت کرد ولی به ذهنم غلبه کردم و کار درست را انجام دادم، خداوند را شاکرم که نسبت به قبل خیلی راحت تر می توانم بر نجوا های ذهنم غلبه کنم، خدایا هزاران مرتبه شکرت.
وقتی به گذشته فکر می کنم، می بینم تصمیم هایی است که چند سال است به آن ها عمل نکرده ام چون فکر میکردم آن تصمیم نتیجه خوبی نخواهد داشت، الان به این نتیجه رسیده ام که اگر آن موقع آن تصمیم ها را می گرفتم الان وضیعیم خیلی خیلی خوب تر از بین بود، با این که نسبت به آن موقع شرایط خیلی فرق کرده ولی دقیقا آن چیزی که من می خواهم رخ نداده، با این حال خداوند را شاکرم که هر روز قوه ی تصمیم گیری ام قوی تر می شود. از همین لحظه حس می کنم که وقتی دوره های دوازده قدم و عزت نفس را تهیه کنم چه تغییرات بزرگی رخ خواهند داد و هر لحظه برای رسیدن به آن ها بیشتر ذوق می کنم. این طور که فایل های روزشمار تاثیر می گذارند فکر نکنم با دوره های سایت چندان فاصله ای داشته باشم.
هر وقت من فایل های استاد را گوش می دهم اتفاقات زیبایی همان لحظه رخ می دهند، استاد عزیزم، خداوند را بابت وجود شما خیلی خیلی شاکر هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خدایا شاکرت هستم که امروز هم به صورت متوالی در سایت فعالیت کردم، خدایا شکرت.
چقدر این باور روی من تاثیر گذاشت که خدا با شجاعانه .خیلی از افراد هستند که میترسن از حقوق اخر ماه و بیمه و منطقه امنی که برا خودشون درست کردن بیان بیرون و برن سراغ علاقه هاشون
و یک درصد ادمهای دنیا هستن که حقوق اخر ماه و بیمه براشون مهم نیست و میرن تو دل ترسهاشون و از زندگی لذت میبرن
خداراشکر من هم جزو اون یک درصدی هستم که تصمیم گرفتم از شرکت و بیمه و حقوق دل بکنم و برم تو دل ترسهام و روی علاقهام کار کنم و کمتر از یک هفته دیگه این تصمیم عملی میشه البته همین حالا هم روی علاقهام کار میکنم اما بعد این یک هفته تمتم تمرکزم رو میزارم روی علاقهام و از زندگیم لذت میبرم
همین حالا هم که برا خودم کار میکنم خداوند درهای رحمت و نعمت رو برام باز کرده
خداراشکر هر تصمیمی که میگیرم خیلی زود عمل میکنم و ازش لذت میبرم
یادمه یکی از دوستان پیشنهاد یه کاری رو بهم داد که با علاقهام هم همخوانی داشت و قرار شد یک دستگاه بخرم و کار کنم .از تصمیم تا وقتی که دستگاه رو خریدم یک هفته فاصلع داشت و به خودم افتخار میکنم که به اعتماد به نفسی رسیدم که فاصله تصمیم و عمل خیلی کم شده و کمتر هم میشه چون از تصمیماتی که گرفتم سود کردم و هر تصمیمی که بعدا بهام بگیرم زودتر عملی میکنم چون سود و لذتش زودتر بهم میرسه
یه اقدامی که در مورد تصمیمات یاد گرفتم از این فایل این بود مه مزایا و معایب اون تصمیم و اون جایی که هستم رو بنویسم و ببینم کدومشون مزایاش بیشتره و همونو انتخاب کنم
خداراشکر که هدایت شدم به این سایت و این روز شمار تحول زندگی که هر روز یک درس یاد میگیرم و تو زندگیم استفاده میکنم و پیشرفت میکنم
من با چشم خودم دیدم که افرادی که حقوق اخر ماه و بیمه و منطقه امن براشون مهمه چقدر اعتماد به نفس پایینی دارن و چقدر باور با توانایی هاشون و خداوند پایینه کت نمیتونن ارزش خلق کنن و ثروت بسازن و از اون حقوق بخور نمیر بکنن و بیان روی خودشون سرمایه گذاری کنن
این فایل در مورد تصمیم گرفتن بود. سریع تصمیم بگیریم
گاهیوقتا حتی پیش اومده بین انتخاب دو تا رنگ بمونم یا برای خرید لباس یا هرچیزی نتونم تصمیم بگیرم .
برای مهمونی نمیدونم چی بپوشم چی بخرم و…
فلان چیز خیلی گرونه و نمیدونم بخرم یا نه و وقتی هم نخرم رو دلم مونده که چرا نخریدم . تصمیم هام قطعی و محکم نیست گاهیوقتا .
از وقتی عزت نفس رو خرید درست کار نکردم روش یبار تا اخر هر جلسه رو گوش دادم نت برداری کردم ولی چه فایده تمریناتش انجام نمیدادم . فقط همین جلسه تصمیم گیری رو انجام دادم .
بقول استاد فقط نخریم بلکه تمرینهارو هم انجام بدیم .
همه چی از عزت نفس هست .
واقعا افراد ثروتمند سریع تصمیم میگیرن .
من وقتی خونوادم و پدرو مادرم میبینم که اصلا نمیتونن یه تصمیم ساده بگیرن . مثلا بابام برای خرید ماشین سالها فکر میکنه .یا برای هرکار جزئی سختشه تصمیم بگیره و یا مامانم کلا هر دقیقه نظرش در حال تغییر کردنه .
و خودم هم قدرت تصمیم گیری نداشتم یا اصلا انجام نمیدادم . مثلا میگفتم خیلی حوصلم سررفته فلان روز تنها برم بیرون و وقتی به اونروز میرسیدم بیخیالش میشدم میگفتم حالا یروز دیگه .
اکثرا هم برای تصمیم گیریهام میگفتم پولش ندارم من اگر پول داشتم فلان کارو راحت انجام میدادم فلان کلاسو راحت ثبتنام میکردم .
وقتی میبینم سالها میگذره و خودم و آدمهای دورو برم زندگیشون هیچ تغییری نکرده واقعا میگفتم چرا چرا همه ما اینجوری هستیم چرا اتفاق خاص و خوبی تو زندگیمون نمیوفته . همش افسوس میخوردم که چرا زندگیم تغییر نمیکنه و اینکه خدا منو فراموش کرده.
یا مثلا تو اینستا پیجارو میدیدم که چقدر خوب دارن رشد میکنن و چقدر تغییر و بهتر شدن . میگفتم چرا برای من هیچ اتفاقی نمیوفته و همش غر میزدم و ناراحتی پشت ناراحتی .
الان میفهمم که این باورهاست که تغییر کنه زندگی هم تغییر میکنه . هرچند الان هم آگاه شدم ولی وقتی موقع حرف زدن با خواهرم که میشه ناخوداگاه برمیگردم به همون تفکرات بیخود قبلیم که چرا فلان اتفاق برام نمیوفته و…
من هنوزم دوست دارم خواهرم یا یکی از خانوادمو با قانون اشنا بشه و باهم حرف بزنیم راجبش .
یا آدمهایی که منفی هستن و جهان داره از من دورشون میکنه یه حالت دلتنگی مییاد سراغم و میگم چه حیف که فلانی رو ندیدم . چه حیف که این هفته کسی نیومد خونمون و من تنهام . چه حیف که دوستی ندارم …
من مدت کمی هست رو خودم دارم سرمایه گذاری میکنم .
مثلا امسال مهارتم رو در کارم بالا بردم و تکنیکهای زیادی یاد گرفتم و خیلی پیشرفت کردم .
از نظر کاری عالیتر شدم ولی از نظر فروش صفرم و اگر من میخوام تو این کار باشم باید یاد بگیرم فروش داشته باشم .
من عزت نفس و چندتا محصول دیگه رو خریدم این سرمایه رو برای خودم دادم ولی باید سرمایه وقت و تمرکزم هم بزارم .
امسال رو سال کسب مهارت گذاشتم ولی از سال جدید حتما شروع میکنم برای باورهای درست ، قوی و پایدار شدن و تغییر اساسی کردن و با عزت نفس شروع میکنم . میخوام تمرکز بزارم وقت بزارم روی عزت نفسم چون به هرچی بر میخورم و هر سوالی که از خدا میکنم پاسخش فقط در عزتنفسم هست و من همش بیتوجه بودم . انگار که خودبخود همه چی باید برام درست بشه .
نه من باید شروع کنم و متعهدانه و تمرکزی فقط وقت بزارم روی عزت نفسم .
سلام استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیز
رد🏃۵۱آموخته های این قسمت(بشینو وبنویس ومنطقی تصمیم بگیر بدور از احساسات)
استادخیلی خیلی ممنونم این فایل خودش به تنهایی میلیونها میلیون می ارزه
دمتگرم
داستان من:تصمیم گرفته بودم که چند سالی اداره بمونم وبعدش با کار کردن روی باورهام وقویترشدنشون وسپس با رخُ دادن نتایج خیلی اوکی بای بای کنم
اما به تازگی داستان به این شکل رقم خورد
من ۴ساله که نیروی شرکتی اداره مون هستم وبا اینکه بعضی اوقات اضافه کار وایمیستیم اما پولش رو به ما نمیدن
اما من دیگه نمیتونستم این ظلم رو قبول کنم
ودیگه مثل گذشته نبودم که هرکسی هردستوری میده کوش کنم
پیش خودم میگفتم تو یک انسان ضعیف نیستی که هرچی ریئست میگه گوش کنی
خیلی دوس داشتم بیام بیرون اما ایمانش رو نداشتم(از طرفی ازنظر منطقی فعلا برام زود بود چون باورها ونتایجم رو باید میدیم بعدا)
ولی خلاصه تقریبا ۱ماه پیش اعتراض شدیدی کردم واومدم بیرون(البته تا۱روزدیگه مشخص میشه پایان کار یا ادامه کار)
وبا این بیرون اومدنم به چه دستاوردهایی رسیدم که خدا میدونه
با انگیزه بیشتری به فایلهاتون گوش دادم
به توانایی خودم در شعر نوشتن رسیدم
وکار صنایع دستی خانومم رو داریم دوتایی گسترش میدیم
وحالا اگه اداره تصمیم بگیره که من دیگه نیام
۱یه مدت تحت فشار هستم چون پشتوانه مالی ندارم(اما خودش جورمیکنه الله)
۲دانشجو حسابداری هستم وشهریه هم باید بدم(تصمیم که گرفتم باید ادامه بدم چون احساس خوبی به این مسیردارم )
۳باخودم بایدخرج ۴نفر رو بکشم(اما خوشحالم ازاینکه بیشتر کنار عزیزانم هستم وبا انگیزه بیشتر به راه خودم ادامه میدم چون مطمئنم هیچ حاشیه امنی نیست مثل اداره که روش حساب باز کنم اصلا ۱درصدهم از برخوردی که کردم با معاون ناراحت نیستم چون جملاتی رو بکار بردم که نیروی رسمی اونجا جراعت نمیکنه به زبون بیاره
من عباسمنشی هستم وایمانی که بخدا دارم چیزی بنام ترس در وجودم نیست که بخوام از حقم بگذرم بخاطر اینکه فلانی معاون هست
خب حالا حالت دوم
اگه برگشت به کار بخورم
(برمیکردم سر خونه اول میگم که حق خودم رو میخوام میدین بسم الله)
۱_تقریبا مشکل مالی برطرف میشه
(منفعتش اینه بیشتر وقت وتمرکز خودم رو روی تواناییم میزارم تا به محض اینکه به نقطه رسیدم که از نظرمنطقی اوکی بودم خودم با پای خودم بیام بیرون
۲_به راحتی ادامه تحصیل میدم
۳-باتمرکز بیشتر درکار خانومم همکاری میکنم
خلاصه همه چیزی تا فردا مشخص میشه
اما مهم اینه که تصمیم بگیریم تصمیم
خدایا شکرت از شنیدن این فایل
چون کمک صددرصدی میکنه که چطوری تصمیم بگیری
منطقی منطقی
خیلی خیلی ممنونم ازت استاد عزیزم
💚💚💚💚
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز
دقیقاً هر زمان که من یک تصمیمی راجع به هر چیزی که گرفتم از لحاظ روحی هم احساسم خوب بوده ولی خیلی کم تونستم تصمیماتم رو عملی کنم اونم دقیقا بخاطر عزت نفسم هست که باید حتما دوره عزت نفس استاد رو تهیه کنم
برای اینکه عضله های تصمیم گیری هامون تقویت بشه بهتره از تصمیمات کوچیک کوچیک شروع بشه تا این عضه ها آرام آرام قوی تر بشه ولی باید حتما به صورت روتین و منظم این تصمیمات گرفته بشه و عملی بشه مثلا بعد از شنیدن این فایل من رفتم نوشتم که باید توی این شغلی که دارم بمونن یا نه که کاملاً مشخص شد
خیلی مهمه که ایمانمون رو به خدا داشته باشیم من توی یک آیه ای که از قرآن خونده بودم یادم نیست کدوم سوره بود ولی قشنگ یادمه که خدا گفته هر کسی ایمان بیاره و نیکوکار بشه کاری میکنه همیشه توی تجارتشون موفق باشن و سود کنند و تا همیشه جلوی ضرر و زیان هاشون رو میگیره خب این حرف خیلی اطمینان بخشی هست که ما با ایمان به خدا تمام تصمیماتمون رو بگیریم ، خدایاشکرت
در پناه خداوند مقتدر
به نام یکتا خالق زیبایی ها.
الهی تو را تا بینهایت ها سپاسگزارم بابت 51 مین روز از سفرنامه ام.
باید یاد بگیریم که تصمیم گرفتن از تصمیم نگرفتن خیلی بهتر است، حتی اگر تصمیم اشتباهی هم بگیری اما وقتی عمل میکنی در مراحل بعدی بهتر تصمیم میگیری. وقتی ایمانت را قوی کنی باورهایت را نسبت به خداوند درست کنی دیگر در انجام کارهایت مردد نیستی چون باور داری که خداوند تو را حمایت میکند، باور داری که تو را هدایت میکند.
خداوند با شجاعان است.
هر چند دودل و مردد باشی یعنی بی ایمان هستی که توکل نمیکنی که تصمیم بگیری و آن را اجرا کنی.
باید روی خودت کار کنی که بتوانی درست تصمیم بگیری.
زمانی که برای انجام یک کار مهم تردید داری باید اول تمامی مزایای حاصل از نتایج آن تصمیم را به روی کاغذ بیاوری،سپس تمامی معایب آن را نیز بنویسی بعد باهم مقایسه کنی و منطقی بررسی کنی و اگر مزایای نتیجه انجام آن از معایبش بیشتر بود آن را عملی کنی.
زندگی ارزش این را دارد که خوب زندگی کنیم و لذت ببریم. با سرمایه گذاری روی خودمان به راحتی می توانیم این کار را انجام دهیم.
به لطف و یاری پروردگارم من به زودی زود دوره دوازده قدم میخرم و روی خودم کار میکنم که بتوانم از همه لحاظ پیشرفت عالی داشته باشم و از زندگیم لذت ببرم.
سلام استادجان و مریم بانو عزیزان همراهم
این فایل برای منه..منی که همیشه تصمیم گیری سخت بوده برام ..این فایل رو چندین بار گوش کردم اما این فایل الان دوباره زمانی اومده کا من میخواستم و میخوام کسب و کار خودم رو راه بندازم…من در حال حاضر در یک سالن کار میکنم من همیشه آزادی زمانی و مکانی و مالی خواستم و الان که چندروزه مجدد فکر منو درگیر کرده این فایل اومده
آیا مریم میخواد یه کاری بکنه یا نه؟!!!!کجا میخوای کار کنی؟چجوری میخوای کار کنی؟
واقعا از اعماق وجودم آگاهی میخوام ..آگاهی کامل از این جهان و قوانینش البته الان میدونم قوانین رو دلم میخواد با تمام ذره ،ذره وجودم انجامش بدم و به کار بگیرمش که با انجام این قوانین همه چیز را با هم خواهم داشت….
همش توی فکرم میچرخه که توی خونه خودت کار کن..با هرچیزی که داری..میگم خونه هستی هم به کارای خونه میرسی هم کارای مشتریاتو اوکی میکنی
….واقعا دلم میخواد در لحظه تصمیم بگیرم و اجراییش کنم و راحت بشم
واقعا درسته این جمله که کسانی که تصمیم نمیگیرن در برزخ میمانند
از خدامیخوام که کمکم کنه که با قدرت روی مسیر بمانم
دوستتون دارم
روز پنجاه و یکم سفر رویایی خیلی قشنگم
عزت نفس، احترام به خودم و تصمیم هام…
کلی برای ردپای امروزم از تجربم نوشته بودم اما سیو نبود و پاک شد. خلاصه میگم، در ۳۱ سال عمرم فقط یک بار یک تصمیم قاطع گرفتم که ته دلم یقین داشتم که ادامه دادن به شغل اشتباه محضه. و وقتی با اون همه مخالفت استعفا دادم احساس سبکی بی سابقه ای بهم دست داد. انگار یک جسم سنگین بیمار رو انداختم گوشه ای و دوباره زنده شدم.
بعد از اون اگر ته دلم به انجام کاری یا انتخاب دوراهی تصمیمی داشتم نجوای ذهن خیلی اذیتممیکرد و سراسر تشویق و تردید میشدم. حتی اگه انتخابی درست بوده اما احساس بسیار بدی به من میداده. چرا؟
چون در قدم اول نسبت به خودم احساس خوبی و شناخت درستی نداشتم. نسبت به خواسته ها و توانایی ها و ضعف هام.
اما لازم شد دفترم رو بردارم و به خواسته هام، رویاهام، چیزهایی که حالم رو خوب میکنه، خصلت های خوب و بدم بیشتر و با احساس بهتری تامل و تفکر کنم و بنویسم.
هربار انتخاب کنمکه چه چیزی به من احساس بهتری میده. اینکه چه چیزی برای من احساس اطمینان، امید، آرامش، عشق و شادی میاره. طبیعتا قانون صبر و تکامل رو هم طی میکنم و اینکه اگر احساساتم رو درست تشخیص ندادم و کنترل نکردم بدونم دارم مسیر تکامل رو طی میکنم.
به نام خدا
خداروشکرمیکنم برای روز۵۱ ازسفرنامم
وقتی کامنت منتخب امروزومیخوندم یه جمله بهم چشمک زد
درحرکت کردنه که نقاط قوت وضعف خودت روبهتر میشناسی
خداروشکرمیکنم ازاین بابت که درمسیرکارمورد علاقمم که کلی نقاط قوت وضعف من روهرروز برام رومیشه
یه چیزروخیلی واضح دارم لمس میکنم که چقدراعتماد به نفسم درکارم بالارفته خیلی باورم قوی شده که من توانایی انجام هرکاری رودارم شاید اولش برام سخته ولی باتمرین وتکرارازپسش برمیام هرروزاین جمله روباخودم میگم وواقعاهم ازپس کارهام خیلی عالی برمیام ونتایج رومیبینم ودوباره اعتمادبه نفسم میره بالاتر وخیلی مرورمیکنم موفقیت های گذشتم رووتکرارشون میکنم
درتک تک قدم هایی که برمیدارم قوانین روبهتردرک میکنم ازقانون تکامل که میگه آروم آروم پیش برو لذت ببرازمسیرت تقلانکن عجله نکن برای یادگیری کم کم برات روشن وواضح میشه
چقدراحساس خوب مهمه اگه احساسم بد رونتونم کنترل کنم مانع تمرین وتمرکزم میشه باکنترل ذهنه که میشه ساعت هاتمرین کردوِلذت برد
چقدرمهمه که به خداتکیه کنم به این که هدایتم میکنه هرلحظه هوامو داره فقط روی خودش حساب بازکنم اونه که منوبه ازفرش به عرش میرسونه اونه که بهم عزت وافتخارمیده انسان هافقط یه کننده هستن همه کاره اونه
خیلی خوشحالم که ترس هاموشناختم ولی واردشون نشدم هنوز
هرچقدرجلوترمیرم بیشترمیفهمم که چقدرمهمه روعزت نفسم کارکنم برای خودم ودیدگاهم ارزش قائل باشم خودم روبدون هیچ دستاوردی باارزش ولایق بدونم
دنبال تاییدوتوجه ونظرخوب وبد دیگران درباره ی خودم نباشم احساس خوبم خیلی مهم ترازنگاه ونظر بقیه راجب من هست
برای خودم اصول وقوانین گذاشتم که تحت هرشرایطی صادق باشم ،کارم روبابالاترین کیفیت ممکن انجام بدم ،برای وقتم ارزش قائل باشم ،هرروز مثل ورزش کردن مثل نقاشی کردن روی باورهام به شکل های مختلف کارکنم و….
وقتی دارم تمرین میکنم احساسم خوبه یعنی دارم رو باورهام کارمیکنم ،
درلابه لای تمرین وکارم قوانین خودشون روبهم نشون میدن وبهم هرلحظه یادآوری میکنن که چکارکن چکارنکن وخیلی خداروشکرمیکنم که روزانه به شکل های مختلف این آگاهی های ناب رومرورمیکننم
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان گرامی سایت عباسمنش
روز ۵۱
سپاس خدای که همیشه در حالت هدایت ماست
مثل همیشه تو زمان عالی در سفرنامه به این فایل روی خودت سرمایه گزاری کن رسیدم
چقدر نیاز داشتم وکلید این مقطع از زندگی م انجام تصمیمات ضروری است
وچقدر زیبا استاد نحوه تصمیم گیری رو توضیح دادن
اول بیا معایب و محاسن تصمیم گرفته شده وتصمیم نگرفته را بنویس امتیاز بده انتخاب کن وبر مبنای تصمیمت عمل کن ودیگه به هیچ چیزی فک نکن
واقعا استاد چه ساده وزیبا گفتین حتی اگر تصمیم اشتباه بود دوباره خیره وبهتر از تصمیم نگرفتن وماندن در برزخ ه
اره من خیلی وقتا درک درستی از تصمیم گیری ندارم شهامت م خوبه ولی بعض اوقات یه تصمیم رو به تعویق میندازم وهی درگیرشم واین یعنی احساس بد اتفاقات بد
یعنی تو چه کنم چه نکنم گیر می افتم وهی انرژی م تحلیل میره
اما از امشب تصمیم گرفتم چندین کار رو سریع جمع بندی کنم وتصمیم رو بگیرم وبا یاد خدا استارت کنم ومیدانم هم در هر صورت به نفعم تمام میشود
مثلا از امشب تصمیم گرفتم یه کمد سی دی وکتاب دارم که باید تکلیف شون مشخص بشه که نگه شون دارم یا پرتش کنم
ونیز تصمیم گرفتم رو نظم وانظباطم کار کنم
همین دوتا کار ساده چقدر انرژی میتونه در من ازاد کنه که زودتر به هدف هام برسم
راستی در مورد شناخت خود واقعا درک اینکه من چه نقاط قوتی وضعفی در وجودم هست
که ان ها رابشناسم وبر مبنای انها اگر صفت خوبی ه پر رنگتر ش کنم واگر ضعف است مثل حسادت ،مثل یه عادت بد ترکش کنم وبهایش رابپردازم وبه ارامش برسم
به نام خدا
روز پنجاه و یکم
خیلی از ما وقتی می خواهیم کاری را انجام دهیم، تصمیم برای شروع کار را هر روز به عقب می اندازیم و می ترسیم. این ترس به دلیل کمبود عزت نفس و توحید به سراغ ما می آید.
خیلی وقت ها هم نمی دانیم که واقعا برای چه آن هدف را می خواهیم. این قضیه برای من به شدت صدق می کند، هنوز هم نشانه هایی از آن را حس میکنم، البته برای من بیشتر به این خاطر است که یک هدف خاص دارم و بیشتر تصمیم ها و کار های مهم زندگی ام را بعد آن هدف قرار داده ام، نمی دانم که کار درستی است یا نه، خداوندا، کمک کن تا هر روز در سایت فعالیت کنم، باور هایم را نسبت به تو تغییر بدهم تا راه راست را تشخیص دهم.
تقریبا همه اعضای این سایت یک هدف بسیار مهم دارند و آن هدف تغییر خودشان است.من امسال یک درس خیلی مهم را آموختم که ممکن است مهم ترین درس زندگی ام باشد و آن خودشناسی است. آموختم که هر چقدر خودمان را بهتر بشناسیم راحت تر می توانیم خودمان را تغییر دهیم و تغییر خودمان مهم ترین وظیفه ما در این دنیاست. هر لحظه باید خودمان را زیر نظر داشته باشیم، باید بدانیم که در شرایط خاص شخصیت ما به طور ناخوداگاه چه تصمیم هایی می گیرد، باید بدانیم که بیشتر وقت ها ذهن مان افکار مثبت دارد یا منفی.
به لطف فایل های روز شمر، هر روز خودم را بهتر می شناسم و از این بابت خداوند عزیزم را هزاران بار شکر می کنم.
هر روز در گرفتن تصمیم قوی تر می شوم و این به دلیل این است که وجود خداوند را بیشتر احساس می کنم و در نتیجه ترس از عواقبی که بعد از تصمیم گیری ممکن است رخ دهد کمتر می شود. همه ما در همه حال ناحیه امنی برای خود داریم که می ترسیم از آن خارج شویم، مثلا من تا چند سال پیش جرعت نداشتم تا به کسی که بدهی به من دارد بگویم که بدهی اش را پس بدهد، یا مثلا نمی توانستم جنس خریده شده را پس بدهم، این به دلیل همان ناحیه امنی بود که ذهنم برای خودش ساخته بود و فکر می کرد اگر از آن ناحیه خارج شود اتفاق بدی خواهد افتاد. الان هم همان ناحیه را حس میکنم ولی نسبت به چند سال قبل خیلی خیلی تغییر کرده است. همین چند دقیقه پیش همچین موقعیتی برایم پیش آمد و ذهنم طبق معمول مقاومت کرد ولی به ذهنم غلبه کردم و کار درست را انجام دادم، خداوند را شاکرم که نسبت به قبل خیلی راحت تر می توانم بر نجوا های ذهنم غلبه کنم، خدایا هزاران مرتبه شکرت.
وقتی به گذشته فکر می کنم، می بینم تصمیم هایی است که چند سال است به آن ها عمل نکرده ام چون فکر میکردم آن تصمیم نتیجه خوبی نخواهد داشت، الان به این نتیجه رسیده ام که اگر آن موقع آن تصمیم ها را می گرفتم الان وضیعیم خیلی خیلی خوب تر از بین بود، با این که نسبت به آن موقع شرایط خیلی فرق کرده ولی دقیقا آن چیزی که من می خواهم رخ نداده، با این حال خداوند را شاکرم که هر روز قوه ی تصمیم گیری ام قوی تر می شود. از همین لحظه حس می کنم که وقتی دوره های دوازده قدم و عزت نفس را تهیه کنم چه تغییرات بزرگی رخ خواهند داد و هر لحظه برای رسیدن به آن ها بیشتر ذوق می کنم. این طور که فایل های روزشمار تاثیر می گذارند فکر نکنم با دوره های سایت چندان فاصله ای داشته باشم.
هر وقت من فایل های استاد را گوش می دهم اتفاقات زیبایی همان لحظه رخ می دهند، استاد عزیزم، خداوند را بابت وجود شما خیلی خیلی شاکر هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خدایا شاکرت هستم که امروز هم به صورت متوالی در سایت فعالیت کردم، خدایا شکرت.
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته
چقدر این باور روی من تاثیر گذاشت که خدا با شجاعانه .خیلی از افراد هستند که میترسن از حقوق اخر ماه و بیمه و منطقه امنی که برا خودشون درست کردن بیان بیرون و برن سراغ علاقه هاشون
و یک درصد ادمهای دنیا هستن که حقوق اخر ماه و بیمه براشون مهم نیست و میرن تو دل ترسهاشون و از زندگی لذت میبرن
خداراشکر من هم جزو اون یک درصدی هستم که تصمیم گرفتم از شرکت و بیمه و حقوق دل بکنم و برم تو دل ترسهام و روی علاقهام کار کنم و کمتر از یک هفته دیگه این تصمیم عملی میشه البته همین حالا هم روی علاقهام کار میکنم اما بعد این یک هفته تمتم تمرکزم رو میزارم روی علاقهام و از زندگیم لذت میبرم
همین حالا هم که برا خودم کار میکنم خداوند درهای رحمت و نعمت رو برام باز کرده
خداراشکر هر تصمیمی که میگیرم خیلی زود عمل میکنم و ازش لذت میبرم
یادمه یکی از دوستان پیشنهاد یه کاری رو بهم داد که با علاقهام هم همخوانی داشت و قرار شد یک دستگاه بخرم و کار کنم .از تصمیم تا وقتی که دستگاه رو خریدم یک هفته فاصلع داشت و به خودم افتخار میکنم که به اعتماد به نفسی رسیدم که فاصله تصمیم و عمل خیلی کم شده و کمتر هم میشه چون از تصمیماتی که گرفتم سود کردم و هر تصمیمی که بعدا بهام بگیرم زودتر عملی میکنم چون سود و لذتش زودتر بهم میرسه
یه اقدامی که در مورد تصمیمات یاد گرفتم از این فایل این بود مه مزایا و معایب اون تصمیم و اون جایی که هستم رو بنویسم و ببینم کدومشون مزایاش بیشتره و همونو انتخاب کنم
خداراشکر که هدایت شدم به این سایت و این روز شمار تحول زندگی که هر روز یک درس یاد میگیرم و تو زندگیم استفاده میکنم و پیشرفت میکنم
من با چشم خودم دیدم که افرادی که حقوق اخر ماه و بیمه و منطقه امن براشون مهمه چقدر اعتماد به نفس پایینی دارن و چقدر باور با توانایی هاشون و خداوند پایینه کت نمیتونن ارزش خلق کنن و ثروت بسازن و از اون حقوق بخور نمیر بکنن و بیان روی خودشون سرمایه گذاری کنن
در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید
به نام خدای هدایتگر .
روز 51 سفرنامه .
این فایل در مورد تصمیم گرفتن بود. سریع تصمیم بگیریم
گاهیوقتا حتی پیش اومده بین انتخاب دو تا رنگ بمونم یا برای خرید لباس یا هرچیزی نتونم تصمیم بگیرم .
برای مهمونی نمیدونم چی بپوشم چی بخرم و…
فلان چیز خیلی گرونه و نمیدونم بخرم یا نه و وقتی هم نخرم رو دلم مونده که چرا نخریدم . تصمیم هام قطعی و محکم نیست گاهیوقتا .
از وقتی عزت نفس رو خرید درست کار نکردم روش یبار تا اخر هر جلسه رو گوش دادم نت برداری کردم ولی چه فایده تمریناتش انجام نمیدادم . فقط همین جلسه تصمیم گیری رو انجام دادم .
بقول استاد فقط نخریم بلکه تمرینهارو هم انجام بدیم .
همه چی از عزت نفس هست .
واقعا افراد ثروتمند سریع تصمیم میگیرن .
من وقتی خونوادم و پدرو مادرم میبینم که اصلا نمیتونن یه تصمیم ساده بگیرن . مثلا بابام برای خرید ماشین سالها فکر میکنه .یا برای هرکار جزئی سختشه تصمیم بگیره و یا مامانم کلا هر دقیقه نظرش در حال تغییر کردنه .
و خودم هم قدرت تصمیم گیری نداشتم یا اصلا انجام نمیدادم . مثلا میگفتم خیلی حوصلم سررفته فلان روز تنها برم بیرون و وقتی به اونروز میرسیدم بیخیالش میشدم میگفتم حالا یروز دیگه .
اکثرا هم برای تصمیم گیریهام میگفتم پولش ندارم من اگر پول داشتم فلان کارو راحت انجام میدادم فلان کلاسو راحت ثبتنام میکردم .
وقتی میبینم سالها میگذره و خودم و آدمهای دورو برم زندگیشون هیچ تغییری نکرده واقعا میگفتم چرا چرا همه ما اینجوری هستیم چرا اتفاق خاص و خوبی تو زندگیمون نمیوفته . همش افسوس میخوردم که چرا زندگیم تغییر نمیکنه و اینکه خدا منو فراموش کرده.
یا مثلا تو اینستا پیجارو میدیدم که چقدر خوب دارن رشد میکنن و چقدر تغییر و بهتر شدن . میگفتم چرا برای من هیچ اتفاقی نمیوفته و همش غر میزدم و ناراحتی پشت ناراحتی .
الان میفهمم که این باورهاست که تغییر کنه زندگی هم تغییر میکنه . هرچند الان هم آگاه شدم ولی وقتی موقع حرف زدن با خواهرم که میشه ناخوداگاه برمیگردم به همون تفکرات بیخود قبلیم که چرا فلان اتفاق برام نمیوفته و…
من هنوزم دوست دارم خواهرم یا یکی از خانوادمو با قانون اشنا بشه و باهم حرف بزنیم راجبش .
یا آدمهایی که منفی هستن و جهان داره از من دورشون میکنه یه حالت دلتنگی مییاد سراغم و میگم چه حیف که فلانی رو ندیدم . چه حیف که این هفته کسی نیومد خونمون و من تنهام . چه حیف که دوستی ندارم …
من مدت کمی هست رو خودم دارم سرمایه گذاری میکنم .
مثلا امسال مهارتم رو در کارم بالا بردم و تکنیکهای زیادی یاد گرفتم و خیلی پیشرفت کردم .
از نظر کاری عالیتر شدم ولی از نظر فروش صفرم و اگر من میخوام تو این کار باشم باید یاد بگیرم فروش داشته باشم .
من عزت نفس و چندتا محصول دیگه رو خریدم این سرمایه رو برای خودم دادم ولی باید سرمایه وقت و تمرکزم هم بزارم .
امسال رو سال کسب مهارت گذاشتم ولی از سال جدید حتما شروع میکنم برای باورهای درست ، قوی و پایدار شدن و تغییر اساسی کردن و با عزت نفس شروع میکنم . میخوام تمرکز بزارم وقت بزارم روی عزت نفسم چون به هرچی بر میخورم و هر سوالی که از خدا میکنم پاسخش فقط در عزتنفسم هست و من همش بیتوجه بودم . انگار که خودبخود همه چی باید برام درست بشه .
نه من باید شروع کنم و متعهدانه و تمرکزی فقط وقت بزارم روی عزت نفسم .
به امید تغییراتم و کسب درامد عالی در سال 1402