روی خودت سرمایه‌گذاری کن - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    400MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی روی خودت سرمایه‌گذاری کن
    31MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

482 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرید ارشاد گفته:
    مدت عضویت: 3363 روز

    سلام سلام استاد

    سلام دوستان

    امروز از صبح تا الان سایت رو لپتاپم بازه چند لحظه پیش نت قطع شده بود ولی دوباره اومد همینکه رفرش کردم دیدم فایل جدید اومده خیلی خوشحال شدم سریع دانلود کردم و نگاش کردم خیلی عاااالی بود واقعا محکم شدم بازم موقع دیدن فایل هی گذشتم جلو چشمام ظاهر میشد یادم میومد جاهای که نترسیده و سریع تصمیم گرفته بودم( یعنی اون موقع ها میگفتم توکلت به خدا و واقعا جواب میداد) خیلی خوب پیشرفته بودم ولی دقیقا الان خیلی از مواردی بود که هنوز مردد بودم و تصمیم نگرفته بودم بخدا با دیدن این فایل خیلی محکم شدم و سریع و جدی به خودم گفتم خب تصمیم بگیر… خیلی تاثیر گذار بود استاد ممنون که این وقتا فایلای زیادی میذارید. یکی از تصمیم های که الان گرفتم این بود که به محض اینکه به مبلغ پول که برای خرید محصول عزت نفس لازم است رو پیدا کنم خریداریش میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2257 روز

    سلام و عرض ارادت به شما استاد دوست داشتنی و کاربلد…

    من این فایل رو از نشانه من دریافت کردم.

    .

    .

    .

    .

    من خالی شده ذهنم، نمیدونم چی بگم ولی حس سردرگمی منو زنده کرد، یادم افتاد که من خیلی سردرگم بودم و انگار برام عادی شده یا فکر میکنم طبیعی هست.

    تلنگر خوبی بود تا امشب عمیق بشم و دوباره نوشتن رو شروع کنم.

    ممنون بابت این تلنگر و نکته ایی که شاید یکی از ترمزهای درونی من هست.

    سپاس از خدای مهربونم که در زمان مناسب چیزی که باید یاد میگیرم رو با کائناتش به من میرسونه.

    سپاس از شما…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    روز شمار تحول زندگی من

    پنجاه و یکم از سفرنامه

    روی خودت سرمایه گذاری کن

    🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️☘️🍀🍀🥀🥀🥀

    از دیشب با خودم کلنجار بودم

    بعد از دیدن کلی فایل ها و نوشتن کامنت درون سایت ی احساس عجیبی درونم داشتم ..

    انگار از دست خودم خسته شده بودم

    انگار ی جورایی احساس گنداب داشتم

    احساس میکردم درجا میزنم

    احساس میکردم stop داشتم

    فکر میکردم 🤔🤔🤔 و فکر میکردم 🙄🙄

    جوری که موقعی که خوابیدم همش داشتم با خودم حرف میزدم و در نهایت با صدای بلند فریاد زدم .. گفتم دیگه بسه

    با اینکه خیلی خوابم میومد ولی ی چیزی درونم فریاد میزد و هی قعلت میزدم ..

    بلند گفتم از اینکه یک جا نشستی و همش داری فکر میکنی و هی به دفترهای اهدافت نگاه میکنی و هی مشق مینویسی خسته نشدی 😞😟😲🧐🧐 دیگه بسه .. باید وارد عمل بشی

    گفتم خدایا من میخوام وارد عمل بشم

    من آماده شدم برای عملگراتر شدن

    خدایا هدایتم کن برای عمل کردن برای خواسته هام

    خدایا من باید ی تغییری بکنم

    من باید هدایت بشم بسمت عملی که یک جهشی برای پیشرفتم داشته باشم

    و مدام داشتم از این حرفا با خودم میزدم..

    دیشب با درونم صحبت میکردم میگفتم خدایا میخوام صبح زود بیدار بشم به کارام برسم .

    همینطوری که خوابم برد ساعت چهار و بیست دقیقه ی صبح بیدار شدم .. ( شهود درونی منو بیدار کرد ) …

    بعد گفتم میخواستم صبح زود بیدار بشم ولی نه اینقدر زود . … بعد دوباره چشمامو بستم یهو ی الهای شدم … انگار یکی به من گفت دقیقتر ساعت بیداری تو اعلام میکردی

    بعد گفتم راست میگی ها..

    من فقط گفتم صبح زود .. در صورتی که باید واضح تر میگفتم که دقیقا چه ساعتی دوست داشتم بیدار بشم..

    در عالم خواب و بیداری بقول معرف در آلفا بودم….

    که به این موضوع پی بردم که من باید خواسته هامو واضح و دقیق بیان کنم و بعد خوابیدم و دقیقا ساعت شش و هفت دقیقه ی صبح دوباره بیدار شدم ..

    خیلی خیلی خوشحال شدم که همون ساعتی که برام مناسب بود بیدار شدم

    با خوشحالی اعمال مدیتشن و مراقبه و شکر گذاری هامو برای همه امورات و سلامتی اعضای بدنم انجام دادم .. چون اول وقت صبحهامو دوست دارم یکی دوساعتی رو برای همه داشته هام و آرامش و آسایشم و غیره … مراسم سپاسگذاری و هدایت های الهی رو بطلبم و بعد از تخت بیام پایین و تازه تا پاهامو میذارم روی زمین از خداوند میخوام که از همین اولین قدم برای همه ی قدمهام و برای همه ی دیده هام و برای همه شنیده هام و برای همه اعمالم و کارهام هدایتم کنه. خداروشکر

    بعد از اینکه رفتم دست و صورتی شستم . گفتم برم توی تلگرام ببینم چه خبر

    دیدم خدایای من استاد چی گذاشته

    بسرعت دانلودش کردم و آوردم توی لپ تاپم سیو کردم تا از تلویزیون با صدای بلند و تصویر بزرگتر ببینم

    دیدم ☘️☘️☘️🥀🥀🥀🌷🌷 نوشته

    🥀🥀روی خودتون سرمایه گذاری کن..🥀🥀

    با دیدن این فایل انگار استاد داشت با من حرف میزد و جواب سوال های دیشبمو میداد..

    میگفت حرکت کن

    ی تصمیمی بگیر

    یک تصمیم عملی بگیر

    تردید و شک رو بذار کنار

    روی خودت کار کن

    یک تصمیم مهمی برای خواسته ات بگیر

    دلایل مزایای خواسته هامو بنویسم

    معایب خواسته هامو بنویسم

    دلایل منطقی رو بنویسم

    تصمیم درست کدومه

    وقتی تصمیم گرفتی دیگه به چیز دیگه ای فکر نکن

    و بقیه ی تمام گزینه ها رو قطع کن

    و دیگه بهش فکر نکن

    ارزش هامونو بشناسیم

    خواسته هامونو بشنایم

    کارهای عقب افتاده مونو براشون تصمیم بگیریم

    خودمونو بشناسیم

    دقیقا از زندگی چی میخوایم

    برای چی زندگی میکنم

    رسالتم چی هست

    هدفم چی هست

    چه چیزی خوشحالم میکنه

    به چه چیزی باید توجه کنم

    ارزشهام چیع؟؟؟

    امنیت آزادی ماجراجویی یاروابط یا سلامتی طبیعت

    این ارزشها چه اولویت هایی برای من دارن

    خودمو بشناسم .. اصلا ببینم من کی هستم

    چه چیزی برام مهمه

    اگر خودمو هنوز نمیشناسم یعنی هنوز اعتماد بنفس لازم رو ندارم

    باید تکلیفمو با خودم بدونم

    یعنی باید به شفافیت برسم

    یعنی تغییراتی رو که باید انجام بدم براشون تصمیمات بزرگی بگیرم و مصمم باشم برای تصمیماتم

    باید به احساس خوب برسم تا اتفاقات خوب پدیدار بشه

    باید با خودم صادق باشم

    بقول آنتونی رابینز

    عضله های تصمیم گیریمونو تقویت کنیم

    یعنی سعی کنیم بیشتر تصمیم بگیریم

    سریعتر و درست تر تصمیم بگیریم

    هر چند ممکنه تصمیمات مون اشتباه باشه ولی باز بهتر از تصمیم نگرفتنع

    و با این روش تجربیات بهتری رو کسب میکنیم و در نتیجه تصمیمات بهتر و بهترو میگیریم

    یکی از ویژگی های افراد موفق و ثروتمند

    اینه که🥀🥀

    اونها خیلی زود تصمیم میگیرن و تقریبا بیشتر تصمیماتشون درست و صحیح هستش

    با عمل کردن به تصمیماتشون نتایج و بازخوردهاشون باعث شده که در تصمیم گیری قوی تر بشن

    خدا با شجاعان هست

    هرچقدر با ایمانتر باشیم به خدا نزدیکتر هستیم

    و خداوند هدایتگر و الهمات ما هست

    با کار کردن روی باورامون

    برای تمام تصمیمات ی که گرفته شده .چه اونهایی که درست بوده و چه اونهایی که درست نبوده و به تضادها برخورد کردیم باید خوشحال باشیم چون تمام این تصمیمات به ما کمک میکنن برای پیشرفت

    برای مسیرهای بهتر

    برای موفقیت های بهتر و بیشتر

    🍀🍀☘️☘️☘️☘️☘️☘️🥀🥀🥀🥀🥀

    بقول استاد

    از تصمیمات اشتباه هم نترسیم

    حرکت کنیم و حرکت کنیم

    🍀🍀🍀🍀☘️☘️🥀🥀🥀🥀🥀

    همه این موارد بر میگرده به انسان

    همان اعتماد بنفس هستش

    من باور دارم با تهیه محصول عزت نفس به خود شناسی و شخصیت خودم بسیار کمک میکنم

    و در تضادهایی که در گذشته دچار شدم علت اصلیش همان نداشتن اعتماد بنفسم بوده و باید در درجه ی اول و در اولویت ها و ارزشهام خرید این محصول با ارزش رو برای رسیدن به اهدافم سرلوحه ی همه کارهام قرار دهم

    و باید روی خودم سرمایه گذاری کنم

    و بهترین سرمایه گذاری همین خود باوری و تغییر باورهای مخربی است که در شخصیت درونی من نفوذ کرده

    البته با فایل های رایگان استاد و کار کردن روی افکارم خیلی خیلی بهتر شدم ولی باید بیشتر کار کنم و البته با تهیه این محصول به مدار بالاتری از عزت نفس هدایت مشوم

    خدارو شکر

    خیلی ممنون و سپاسگزارم برای این فایل بینظیرتون استاد عزیزم

    🥀🥀🥀🥀☘️☘️☘️🍀

    و خیلی ممنون و سپاسگذارم برای تهیه ی بروز رسانی این فایل ها خانم شایسته ی بزرگوارم 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

    و خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم از دوستان هم خانواده ی عباسمنشی

    که این مطالب منو خوندن

    ☘️☘️☘️☘️🍀🍀🍀🥀🥀🥀🥀🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏👣👣👣🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣

    🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 2010 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوندی که مهرش بینهایت و همیشگی ست

    خدایا شکرت

    عاشق خدایی هستم که به فضل و کرمش حرکت کردم و خودمو شناختم و خودشو شناختم تا بتونم ازاین خان نعمت که بینهایت گسترده است نهایت لذت رو ببرم و از جهانی که خالقم مسخر من کرده بتونم لذت ببرم و به خودش نزدیکتر بشم خدایا شکرت

    تصمیم گیری ازعزت نفس میاد

    حرکت از عزت نفس میاد

    و عزت نفس از اعتماد من به خالقم از حساب کردن فقط روی ربم میاد

    عزت نفس از باور خودم و توانایی های خودم میاد از قدرت رو در دست خدای خودم گذاشتن میاد از باور اینکه خداوند منو خالق زندگیم خلق کرده میاد از باور اینکه من موجود ارزشمندی هستم و لایق بهترین ها هستم میاد

    پس اگر اینجای زندگیم هستم و راضی نیستم اگر تصمیم نگیرم حرکت نکنم و تغییر نکنم یعنی ترسیدم یعنی روی غیر خدا حساب کردم یعنی خدارو و قدرتشو باور نکردم یعنی خودمو رو باور نکردم یعنی خودم رو لایق تجربه نعمت ها و لذت از این خان گسترده که خالقم برای من خلق کرده ندونستم در یک کلام من مشرک بودم اگر بمونم بترسم و تصمیم نگیرم و حرکت نکنم حتی به غلط

    خدایا شکرت

    سالها در برزخ زندگی کردم و شهامت تصمیم گیری نداشتم شهامت انتخاب نداشتم حتی برای رنگ لباسم و طعم غذام سالها احساس بی ارزشی و ناتوانی کردم و چقدر چقدر مشرک بودم که فکر میکردم این تقدیر.منه و خدا برای من نخاسته و چون زن هستم باید به همین روش ادامه بدم خدایا شکرت

    تا اینکه یک روز ندای حق از زبان سید حسین عباس منش به گوشم رسید و من لبیک گفتم و چنان با سر دوید تو این مسیر که فقط خودش ذوق و شوقمو می‌دونه و بس خدایا شکرت

    اولین تصمیم من اون روز بود برای ادامه دادن و حرکت کردن و شناخت خودم و بعد تومسیر هرروز و هربار که به درک بهتری رسیدم تصمیم گرفتم و حرکت کردم ازحذف آدم ها گرفته تا مغازه جدید و کلی حرکت اما دوماه پیش بعد از چندین ماه موندن تو برزخ وتصمین نگرفتن برای سروسامان دادن به کارم بم گفت جمع کن و برو تو‌حوضه آنلاین بارم خیلی سخت بود. اول به نظر یه شکست بزرگ و عقب نشینی میومد و بعد به قول استاد برای اولین بار تا تصمیم گرفتم و عمل کردم و اجازه ندادم نجوا ها جلو حرکتمو رو بگیره دیگه اون عضله شروع کرد به کار کردن و همینکه فردای اون روز جمع کردم و تصفیه کردم هدایت ها بیشتر از قبل واضح شد و نتایج بزرگتر شد در تمام جنبه ها خدایا شکرت تو این یک ماه درآمدم خیلی بیشتر از مغازه شد روابطم عالی شده و لذت بیشتری اززندگی میبرم و از همه مهتر عزت نفسم خیلی رشد کرده خدایا شکرت اما تا امروز هنوز پس ذهن م بود و هرکس میپرسید میگفتم میخام بازم مغازه بگیرم یعنی هنوز به طور کامل تصمیم نگرفته بوم که فقط آنلاین کار کنم اما امروز انکار باز خدا پیام فرستاد که حواست باشه باید یا تصمیم بگیری یا نگیری اگر تو این دودلی باشی بازم مشرکی بازم اعتماد نداری به خودت و به من یعنی به تصمیم خودت شک داری و امروز با تمام وجود تصمیم گرفتم فقط تو حوزه آنلاین کار کنم تا ببین هدایت خدا برام چیه خدایا شکرت

    استاد جان با افتخار اعلام میکنم که بعد ازتون تصمیم بزرگی که برای کارم گرفتم دقیقا به قول شما اون عضله چنان قدرت گرفته که تا به حرفی میزنم و عمل میکنم اطرافیان انگشت به دهان که تو همین الان گفتی چقدر زود عمل کردی خدایا شکرت و این عمل به تصمیمات و الهامات خداوند می‌تونه خیلی بهتر و بهتر باشه با تکامل من و خدارو شکر نتایج هم تا به امروز خوب بوده

    یه تصمیمی که تقریبا دوماهی بود باید می‌گرفتم و یه دوستی راهنماییم کرد این بود که اینستا بیام جلو دوربین و حرف بزنم و من به خاطر احساس بی ارزشی و هزارتا دلیل که حالا زیبا نیستم و مسخرم میکنن این کارو نمی‌کردم اما دیروز صبح یه حسی بم گفتم همین الان از خودت استوری بگیر و خبر بده به مشتری هایت که جنس جدید تو راه از زبان خودت اولش خواستم بندازم چند ساعت بعد اما همین جاگفتم چند ساعت بعد یعنی انجام نمیدم و همون جا تو‌خیابون استوری گرفتم 😂و چند ساعت بعد هم چند تا استوری خفن 😂😂و نتیجه اینکه چقدر اعتماد به نفسم رفت بالا که من چقدر توانایی دارم و اطلاعات دارم خدایا شکرت

    همین که حرکت ازخداست و برکت هم از خداست برای من بهترین پاداش چون تا خودش نخاد من هیچ حرکتی نمیکنم و همیشه میگم خدای من اون اراده برای حرکت هم خودتی باید تو توان بدی خدایا شکرت

    استاد جان مریم جان عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون و 😘😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    حجت اله دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2859 روز

    الهی به امید تو⁦✌🏻⁩

    سلام

    میخوام داستان خودم رو بگم، تصمیمات غلط و درست،

    اول از همه بگم من توی گرفتن تصمیمات بزرگ خیلی خوب عمل میکنم، ولی تصمیمات کوچیک مثل خرید کردن و… ضعف دارم، البته الکی خودمو اذیت میکردم و صد البته بهتر از قبل شدم.

    ✅سال ۹۰ فوق لیسانس قبول شدم و همزمان از سربازی معاف، دوستام گفتن تو که معافی برو سر کار، من شرایط کار دولتی نداشتم و خوشم هم نمیومد چون از قبل دیده بودم که ورودش هفت خوان رستم داشت اونم شرکتهای نفتی و از خیلی وقت قبل قیدشو زده بودم، خب با اینکه مشغول تحصیل بودم ولی دو سه باری رفتم تهران به شرکت های خصوصی رزومه دادم، ایمیل می‌فرستادم، زنگ میزدم ولی چون شرک داشتم راهی باز نمیشد، البته کلاس هم داشتم و علنا سرکار نمیشد رفت، ولی سال دوم که کلاس نداشتیم دیگه بیخیال شده بودم چون جواب نگرفته بودم، حدود ۲ سال بعد یعنی سال ۹۲ بود که بگم معجزه آسا استخدام یه شرکت نفتی چینی که تو ایران کار میکرد شدم، خب حالا دیدم که چه مسیر طولانی در پیش دارم برا رسیدن به درجات بالا منم عجول و کمالگرا و با اینکه میفهمیدم باید این مراحل رو طی کنم ولی دوست نداشتم زمان زیادی ببره، وقتی عرصه بهم تنگ شد تصمیم گرفتم و سریع رفتم یه جا دیگه مصاحبه، اینو بگم که حتی خود استاد هم با توجه به فیدبک چند ماه اخیر توی کلوپ تصمیم گرفتن و یهو تصمیم نگرفتن و میخوام بگم رسیدن به اون نقطه تصمیم گیری هم روند داره ممکنه کوتاه باشه ممکنه بلند،

    خب استخدام شدم، روی دکل نفتی به عنوان کارآموز حفار، چون تلفیقی از دانش و کار تجربی بود دوست داشتم ولی خب سخت بود و اینم مسیر تکاملی داشت، تا روزی که تصمیم به استعفا گرفتم اصلا قصد رفتن نداشتم و این تصمیم رو هم سریع گرفتم و هم سریع عمل کردم، نتیجه این ۲ تا تصمیم درس بسیار بزرگی به من داد: «قانون تکامل»، رفتم یه شرکت دیگه آزمون و مصاحبه اوکی شد که داستانش مفصله و قرار شد تو یه شرکت دولتی آموزش مون بدن، امروز فردا امروز فردا تا ۲ سال بعدش من منتظر و بیکار بودم، البته ۱ سال این وسط یه مغازه کوچیک موبایلی تو روستامون زدم، سال ۹۵ یه شرکت مصاحبه دادم و قبول شدم و مرتبط با کار شرکت چینی بود و یه جورایی چون اونجا از صفر شروع کرده بودم اینجا یه پله اومدم بالاتر و خوشحال بودم که حداقل صفر و زیر صفر نیستم و یه کوچولو مسولیت دارم و با پوست و گوشت و استخونم قانون تکامل رو پذیرفته بودم و میگفتم باید حتما پله پله یاد بگیرم و برم بالا، خب مطالعه میکردم خیلی فعال بودم توی کار و کارمو دوست داشتم و دیگه همه چیزو یاد گرفتم تا اینکه خوردیم به استندبای، و حدود ۶،۷ ماه شد که یه شرکت دیگه بدون مصاحبه و با ۳ پله بالاتر در سمت مهندس۲ استخدام شدم و اونم بخاطر ایجاد احساس لیاقت و خودباوری بود که در خودم ایجاد کرده بودم، تاثیر جلسه ۱ کشف قوانین و یادم نیست که عزت نفس رو شروع کرده بودم یا نه. خب اینم در شروع تا ۸ ماه حدودا استندبای بودیم بخاطر کمبود تجهیزات تا اینکه مهر ۹۸ دقیقا در همین روز اولین پروژه شروع شد تا دقیقا شب عید کار داشتیم. قبل از عید تو سرم بود که بخاطر شرایط رفاهی و بی نظمی کار بیام بیرون ولی هنوز تصمیم قطعی نبود و یه جورایی انگار منتظر نشونه بودم، توی فروردین و اردیبهشت که استندبای بودیم و من روی جلسه ۱و ۲ عزت نفس کار میکردم، اواخر اردیبهشت اعلام کردن که برج۳ حقوق پایه ندارید و فقط بیمه، همینو که گفتن من گفتم تمااام، دیگه نمیخوام برا کسی کار کنم و استعفا دادم، برای همیشه، یه تصمیم بزرگ که قبلا جراتشو نداشتم، به لطف خدا و آموزش های استاد، تا الانم هنوز استندبای هستن و من میتونستم تو خونه بشینم و ماهی ۴ تومن بگیرم با تاخیر البته، ولی از وقتی که استعفا دادم چنان آرامش پیدا کردم و انگار آزاد شدم، خب قبلش هدفم رو مشخص کرده بودم، ترید ارزهای دیجیتال توی صرافی های بین المللی، هدفم این بود که عزت نفس رو تموم کنم بعد ثروت رو بخرم و و وقتی تموم شد دوره آموزشی این کار رو بخرم و شروع کنم، یه نشونه اومد که آقا چه کاریه، همزمان کار کن و تا نشونه تایید شد دوره رو خریدم، یه روز بعدش فکر کنم. خب بخاطر تضادهایی که توی خونه پیش اومد تصمیم به مهاجرت گرفتم و یکی دو روز بعدش عملی شد، چون به تعطیلی عیدفطر خوردم، خب مهاجرت من به دلیل ایمان ضعیف ناکام موند و کمتر از ۲۴ ساعت برگشتم خونه، و مادرم گفت همینجا بشین درستو بخون، شروع کردم همزمان عزت نفس و پکیج آموزشی، افت و خیز داشتم تا پکیج و تمرینهاش تموم شد و وقتی خواستم به صورت جدی شروع کنم دیدم هیچ کششی نسبت بهش ندارم، با اینکه تحلیل تکنیکال رو خوب یاد گرفته بودم، گذاشتم یه مدت تا خدا هدایتم کنه تا همین چند روز اخیر برام محرز شد که بهش علاقه ندارم و صرفا فقط خوشم میومده از این کار. خب دوباره فکر مهاجرت اومد توی سرم و یه جورایی از طریق نشونه ها بهم الهام شد و الان تصمیم به مهاجرت دارم، ولی برا عملی کردنش باید از یه مرحله تضاد عبور کنم که نمیدونم چقدر طول میکشه، ولی تصمیم به شدت قطعیه، تضاد هم نمیخوام درموردش صحبت کنم ولی چون به این تضاد خوردم ایمانم قویتر شد و اگر این تضاد نبود به سرعت مهاجرت میکردم، این دفعه با ایمان بیشتر، توی رویام خودمو تسلیم کردم که میرم و میزارم خدا هدایتم کنه، و خدا چون جدیت منو دید گفت نمیخواد حتما به خودت سختی بدی و تو پارک بخوابی و الهامات رو بعد از مهاجرتم یه جای مناسب عنوان میکنم،

    ✅و اما تصمیمات کوچیک مثل خرید کردن،خرید لباس، لوازم شخصی حتی موس برا کامپیوترم و..،بخاطر گاها وسواس یا عدم شناخت خودم نسبت به اون موضوع بوده که الکی خودمو توی شک و تردید گذاشتم و نتیجه ش هم دیدم، یا از خریدم راضی نبودن، یا پسش دادم یا عوض کردم. خب خیلی دارم تلاش میکنم که قبل خرید معیارهام رو مشخص کنم و فکرامو کنم بعد اقدام کنم، با اینکه خیلی جاها اصلا به قیمت توجه نمیکنم و شک هام بیشتر میره سمت کیفیت و راحتی و… . وقتی آرامش داشته باشم و بزارم خدا هدایت کنه قطعا خودش بهترین خریدها رو برام انجام میده، هنوز به این مرحله نرسیدم ولی خیلی بهتر از قبل شدم… خدایا شکرت 💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1788 روز

    بنام الله یکتا💐

    روز پنجاه و یکم از سفرنامه ام ؛

    اول از همه میخوام یک تشکر ویژه از استاد عزیز بکنم که راهنمای من در این مسیر پر خیرو برکت شدن و همچنین دستی از دستان خدا برای گسترش جهان در جهت خیر 🙏🍃

    شجاعت در اخذ تصمیمات اساسی

    چند مورد تجربه دراین باب دارم ؛

    بعداز فارغ التحصیل شدنم در رشته ای که هیچ علاقه ای بهش نداشتم تاچند ماه بلاتکلیف بودم ونمیدونستم رسالتم در این دنیا چیه و چه کاری رو میخوام تااخر عمرم انجام بدم ..اونموقع ها شجاعت و اعتماد بنفس کافی برای گرفتن تصمیم اساسی برای زندگیم نداشتم تااینکه با مواجه شدن با تضاد ها ، اروم اروم در خواسته هام به وضوح رسیدم و خداروشکر در مسیر تکاملم هستم . نتایج زیادی گرفتم . اوایل علاوه براینکه اعتمادبنفس کافی نداشتم و بر خودم شناخت کافی نداشتم ، چون خدا رو درست نمیشناختم ؛نمیدونستم خدا یه انرژیه ،جهان ایینه هست که هرکاری بکنم همونو بهم برمیگردونه ..حقا در گمراهی اشکاری بودم !!

    من همیشه بهترینهارو میخوام .خداروشکر میکنم به صراط مستقیم هدایت شدم .حالا دیگه با گذشت مدت زمانی ، فهمیدم رسالتم چیه .. کاری که باانجام دادنش حس خوبی میگیرم و حاضرم بدون اینکه اتتظار پول دراوردن ازش داشته باشم ،مشغولش باشم .چقدر عالی میشه وقتی هر کس فقط کاری رو انجام بده که عاشقشه اونوقت دنیا خیلی قشنگتره .

    من کارمو از صفر شروع کردم وبه خداتوکل کردم خودش هدایتم کرد .. دستانش رو برام فرستاد وبهترین اساتید رو برای اموزشم سرراهم قرار داد . خدا برام پول شد، خدا برام یک رابطه عالی شد ، خدا برام حمایت خانواده شد ، خدابرام نرم شدن دلها شد ، ارام ارام هموار شدن مسیرم شد ، خدا برام سایت عباسمنش شد و هدایتم کرد ، خدابرام عشق به خودم شد ، خدا برام حال خوب شد ….

    استاد خیلی ممنونم که مسیر تکاملی رو بهم یاداوری کردی . رعایت نکردن این مورد یکی از ترمزهای مهم برام بود که با پذیرشش تونستم پله پله حرکت کنم و نتیجه بگیرم .. به اندازه تمام سالهایی که بی هدف بودم حالا کلللی هدف دارم برای زندگیم حالادیگه به درستی میدونم رسالتم “هنر” هست اگرچه تا چند ماه پیش افکار درستی درباره ش نداشتم اما با اگاهی هایی که در این شش ماه اینجا گرفتم ، برای طی کردن مسیر موفقیت مصمم هستم .💪

    قبلا گفتم بازم میگم :

    زندگی من به دو بخش تقسیم میشه ؛

    ✔تولد جسمانی: زمانیکه به این دنیااومدم

    ✔تولد عقلانی: وقتیکه با استاد واگاهی های ناب اشناشدم و یه ادم با افکار و عقاید وظاهر متفاوت شدم واینو همه اطرافیانم مشاهده میکنن😉

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    الماس گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خدایا هزاران مرتبه شکرت که هر لحظه در حال هدایت بندگانت هستی .خدایا شکرت ،سپاسگذارم که من رو به سمت این فایل هدایت کردی و به این سوالی که امروز در ذهنم شکل گرفته بود که آیا هنوز هم مثل سابق در حال هدایتم هستی وراه رو به من نشون میدی یا به دلیل فرکانسهای خودم هدایت از من سلب شده پاسخ دادی نه هرگز ،من هر لحظه در حال هدایت تو هستم اگر تو درخواست کنی.

    امروز داشتم به این موضوع فکر میکردم چه پولی رو حروم کردم اون دوتا طاقه پارچه رو خریدم در نهایت ازش استفاده هم نکردم .چه پولی رو حروم کردم دوره آموزش نقاشی رو خریدم ابزار نقاشی رو خریدم اما به دلیل مشغله کاری گذاشتمشون کنار وازشون استفاده نکردم .

    این تصمیماتم اشتباه بودن و عجولانه به همین دلیل چند وقته که میخوام دوره آموزش خیاطی رو بخرم و خیلی دست دست میکنم چون میترسم اشتباه کنم ونظرم عوض شه در حالی که برای پیشرفت در کسب وکارم لازمه.

    برام جالبه من چهار ساله عضوه سایتم وفکر میکردم تمام فایلهای استاد رو در سایت دیدم امروز یه حسی بهم گفت برو تو فهرست تمام فایلها هر کدوم به نظرم جالب رسید دوباره گوش میکنم به این فایل رسیدم فکر میکردم این فایل رو قبلاً دیدم اما وقتی گوش میکردم فهمیدم من این فایل رو اصلا قبلاً نشنیدم خیلی جالبه برام که درباره افکار امروزم بود .خدایا شکرت با این هدایتها این پیام رو به من میرسونی که من هنوز هم کنارت هستم نگران نباش باز هم برات معجزه میکنم مثل قبل غافل گیرت میکنم . در آمد بیشتر تویه کسب وکارت میخوای؟ بهت میدم .پیشرفت تویه کسب وکارت میخوای؟ راه رو بهت نشون میدم نترس تو قدم بردار بقیش با من.

    الان احساس میکنم اون تصمیمات با وجود اشتباه بودنشون قراره برای من تجربه بشن ومن رو بزرگم کنن تصمیمات اشتباه آینده هم همینطور پس نمی‌ترسم بی گدار به آب نمی‌زنم اما پس از سنجیدن همه ی جوانب محکم قدم بر میدارم البته با توکل بر خدا

    الهی شکرت تو درآمد من رو از صفر به ماهی بیست میلیون در ماه رسوندی نمی‌دونم چجوری اما یک روز برند من رو با نام یاقوتی ثبت می‌کنی با مشتری‌های فراوان وراضی من اون روز رو میبینم ،بارها تجسمش کردم وهدایتهای تو همیشه به من ثابت کرده که خدا همیشه با منه وهوامو داره .

    خدایا من اون روز رو بارها تصور کردم که به هدفم رسیدم واز شدت هیجان وخوشحالی وبا قلبی راضی فریاد میزنم الاهی شکرت .

    استاد عزیزم خیلی خوشحالم که بازم براتون کامنت میزارم .به دلیل مشغله کاری خیلی کم میتونم کامنت بزارم اما در این فرصت میخوام ازتون تشکر کنم که هستین، من با فایلهای رایگان شما تونستم از صفر به داشتن یه کارگاه کوچک خیاطی برسم با درآمد راضی کننده البته این روند ادامه داره ،شخصیت من تغییر کرده وایمانم قویتر شده نمی‌دونم چه دعایی برای شما بکنم شما نمیدونی من رو از چه شرایط تلخی نجاتم دادین خدایا صد هزار مرتبه شکرت من با این آدمهای خوب آشنا کردی،😍

    شما ومریم شایسته‌ی عزیز رو به خدا میسپارم،🥰😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سیاوش گفته:
    مدت عضویت: 1633 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به همه اعضای این خانواده بزرگ و موفق

    روز ۵۱ سفرنامه:

    تصمیم گرفتن مثل کار کردن روی یک عضله هست. هر چه تصمیم بیشتری بگیریم این عضله تقویت میشه و قویتر میشه. همه زندگی می تصمیم گیریه. حتی تصمیم نگرفتن هم خودش یک تصمیم گیری بحساب میاد. اما این نوعش میشه موندن در برزخ بی تصمیمی. یکی از ویژگیهای افراد ثروتمند اینه که سریع تصمیم میگیرن. یعنی آنها یاد گرفتن که تصمیم بگیرن و این عضله رو خیلی خوب تقویتش کردن و قوی شده. هر چه تصمیم بیشتری بگیریم،تصمیمات بعدی درست تر میشه. اگر تصمیمی گرفتیم باید پاش وایسیم. اگر تصمیم گرفتیم،نتیجش هرچی شد به نفع ماست. یا اینکه میفهمیم نتیجه اونی نبود که میخایم،یا نتیجه اونی هست که میخایم. پس الان این تجربه رو داریم که اگر باز در همین شرایط قرار گرفتیم،میتونیم خیلی سریع تصمیمی بگیریم که نتیجش رو میدونیم.

    تصمیم گیری خودش شجاعته. تصمیم نگرفتن از ترس و نداشتن اعتماد به نفس میاد و این دو‌ مورد فرکانسی هست که حال و احساس ما رو بد میکنه و نتیجش اتفاقات بد هست و این قانونه.

    چند وقت پیش بعد از اینکه دوره کسب و کار شخصی رو تهیه کردم،با توجه به شناختی که از خودم پیدا کردم،تصمیم گرفتم که از کارم استعفا بدم. سریع اقداماتش رو فراهم کردم و استعفا رو دادم. با اینکه برای بعدش برنامه ای نداشتم و فقط به خدا اعتماد کردم. سه روز قبل استعفا رو دادم. دیشب یه پیشنهاد خیلی خوب از نظر درآمد(تقریبا سه برابر جای قبلی)،با کلی مزایا بهم داده شد. یه پیشنهاد از خارج از کشور هم دارم. اما من تصمیم به مهاجرت گرفتم و از خیلی وقت قبل اقداماتش رو انجام دادم. الان هم منتظر وقت سفارت هستم. اما باز ننشستم به انتظار اینکه حالا کی وقتم بشه. دیروز رفتم توی اون حوزه مورد علاقم اقدام کردم برای مهارت آموزی و بقول استاد ایمان بدون عمل حرف مفته. اگر ما داریم روی باورهامون کار میکنیم،پس باید در عمل هم نشون بدیم ایمان و توکلمون رو. خداروشکر برای من که تا الان این توکل کردنه و روی باورها کار کردنه داره جواب میده و زندگی من نسبت به یکسال قبل زمین تا آسمون تفاوت داره.

    خدا رو هزاران بار شکر میکنم بخاطر وجود استاد نازنینم. بخاطر وجود مریم خانم شایسته. بخاطر قوانین بدون تغییرش

    شاد سربلند و سلامت باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1128 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    امروز روز 51ام از سفر شگفت انگیزه من

    و این فایل زیبا در مورد تصمیم گیری

    این فایل دوست دارم من و خداروشاکرم که میتونم تصمیم بگیرم و پاش بایستم

    خداروشاکرم که با روندی که تو این چند ساله گذراندم به شناخت خیلی خیلی بهتری از خودم و روحیات خودم پیدا کردم ،من فهمیدم که روحیه ی من به هیچ عنوان کارمندی نیست ،فهمیدم که به هیچ عنوان دنبال امنیت نیستم ،فهمیدم که شغل و بیزنس خودمو که آزاده حتی اگر کنار خیابان هم بمانم دوست دارم ادامه دهم دوست دارم چالش داشته باشم دوست دارم هیجانات شغل خودمو (خریدوفروش ملک و زمین)و من عاشق این شغلم و من حتی دوسال قبل هم نمی‌دانستم که روحیه چیه و چی مهمه برام و اصن کلا هیچی نمی‌دونستم برگی در باد بودم واقعا چه برسه برا شناسایی اصل از فرع ،اما الان به لطف خدای مهربان تواناتر شدم در کنترل ذهنم ،توانانر شدم در تشخیص اصل از فرع ،تواناتر شدم در اجرای قوانین و توکل و اعتماد به رب و اجرای توکل در عمل و ایمانم بیشتر شده ،الان اگه از هر چیزی پاکم دلیلشو می‌دونم همون حرف قشنگی که خدا از کلام استاد بهمون گفت (اینکه ایمانی که برپایه تقلید از گذشتگان باشه یا ایمانی که با چند کلمه حرف بقیه و چند صفحه کتاب بخواد متزلزل بشه که اصن ایمان نیست باید بزاریش کنار )و چقدر من الان می‌دونم که چرا باید در این مسیر باشم ،میدوتم که چرا باید تصمیم بگیرم و تردید نکنم ،میدونم که چرا باید توحیدی باشم ،میدونم که چرا باید ورودی هامو کنترل کنم و برام کاملا منطقیه همه ی اینها چون من آگاهم و با تمام وجودم باور دارم که جهان به باورها و فرکانس های من بدون قضاوت پاسخ میده .و هیچ کس هیچ کس نمیتونه خلاف اینو تو مغزه من کنه ،من آگاهم به قوانین و شاکر خداوند مهربانم هستم و یاده آیه ای از قرآن افتادم که خداوند میفرماید کسی رو که ما هدایت کنیم هیچکس نمیتونه گمراهش کنه و برعکسشم هست و چقدر من دیدگاه استاد و قبول دارم چون منطق قوی حرفای استاد از قویترین کتاب عالم به وجود میاد از قرآن ،اینکه انقدر میگه تصمیم بگیرید و بازخوردشو بگیر نگران نباش

    آخه واقع هم اینطوریه حتی تصمیم های بزرگ در حد طلاق و ازدواج ،بازهم فوق العاده میگه استاد که تصمیم اشتباه خیلی بهتر از بی تصمیمیه و تصمیم نگرفتنه و این حرف به نظرم خیلی درسته .این ماییم که مسأله هارو تو ذهنمون به هزاران دلیل میتونیم بزرگ یا کوچیک کنیم، چه بهتر که نگاهمون یاده باشه به همه چی همه چیو ساده بگیریم ، یه جمله بود که با تمام وجودم قبولش کردم ،اونم اینکه خداگونه ترین حالت ما حالتیه که زندگی خیلی بیش از حد ساده میگیریم ،بابا به والله ما اگر رو عزت نفسمون کار کنیم اگر موجودیت خودمونو بشناسیم و اگر هدف از خلقت و بودن در این دنیارو بدونیم بخدا زندگی بهشته اگر عزت نفس داشته باشیم ماریو که میدونیم درسته رو انجام میدیم الهامی که بهمون شده رو انجام میدیم حتی اگر هزاران نفر بگم کارت اشتباهه ما شک نکنیم به الهاممون عمل کنیم این یعنی عزت نفس قوی که پشت سرش اراده و تعهد و ایمان و همه چی میاد برا همین استاد انقد تاکید داره رو ساختن عزت نفس .موضوعات رو ساده بگیریم همشونو .دوس دارم به حدی از عزت نفس برسم که وقتی درست و منطقی بودن چیزی برام ثابت شد بدون ضره ای احساس تصمیمشو بگیرم ،ینی مثلا تصمیم برا انداختن جورابای پارم تو اشغالی با تصمیم من در مورد چیزهای خیلی بزرگ حتی در حد طلاق و ازدواج و ترک هرچیزی و یا رها کردن هر چیزی یکی باشه و در این حد ساده باشه برام رها زندگی کردن وبرا خودم زندگی کردن ،اگر من عزت نفس دارم چرا باید با خیانت مثلا شریک عاطفی کنار بیام با خیانت همسرم کنار بیام و شب و روز حالم بده باشه ؟؟؟چون میترسم مثلا مردم چی میگن؟؟؟؟؟اره؟؟؟؟متنفرم از این سه کلمه :به درک مردم هر چیزی می‌خوام بگن اون باید راضی باشه به اون خدای خالقم باید جواب پس بدم ولا غیررررر

    اما من عزت نفس دارم حاضرم تو رابطه هر تحقیرو توهینی و تحمل کنم و چون میترسم که مثله اینو پیدا نکنم از بس که وابسته شدم ترس از شرک میاد و من عزت نفسی ندارم اگر وابستگی داشته باشم به هر چیزی به غیر از خدا من اراده ای ندارم در ترک هر عادتی که خوب نیست چرا چون عزت نفس ندارم و اراده محصول عزت نفسه ،پس خدای خودمونو باور کنیم رها بشیم و ساده بگیریم ،و توی برزخ نمونیم و تصمیم بگیریم و بهش عمل کنیم و اینطوری نقاط ضعف و قوت مونو شناسایی کنیم و رشد کنیم و رفته رفته دیگه اون شخصیت قبلی رنگ می‌بازه چون عزت نفس خوده خداس که رنگ و لعاب میبخشه به من و زندگی من .

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت وجود استاد نازنینم و این آگاهی ها و اینکه مرور میکنم و به موقع و در زمان و مکان مناسب به من میگی چیکار کنم .

    تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم .

    در پناه رب یکتا قدرتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    مهدی صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2353 روز

    سلام و درود بر همگی

    تصمیم گیری . ایمان . شجاعت .اعتماد به نفس، جسارت. برزخ . دودلی و شک…..کلمات کلیدی این فایل هستند‌ . من روز شمار رو تا اینجا اومدم و یک هفته هست وایسادم روی این فایل کامنت ها رو میخونم و فایل صوتی رو پلی میکنم

    قبلا داستانی شنیدم :

    چهار تا پرنده روی سیم برق نشسته بودن و یکی از اونا تصمیم میگیره بپره . حالا سوال اینه چندتا پرنده روی سیم هست؟ و جواب همون چهار تا پرنده هست. چون اون یکی هنوز نپریده بلکه تصمیم گرفته بپره

    اقدام کردن با فکر زیادی کردن و استخاره کردن فرق داره

    اقدام ایمان و باور به شدن میخاد. حتی اگر بترسم ولی درصدی میدونم که میشه پس باید اقدام کنم

    من توسط فکرم زمین گیر میشم . هوش زیادی من توی ترسیدن و احتمالات زیاد رو در نظر گرفتن هست.

    مشورت زیادی گرفتن، منتظر باشم یکی بیاد بگه چکار کنم، و فکرهایی که باعث تصمیم نگرفتن میشه و بقول استاد توی یه عالمه تصمیم نگرفته گیر کردن و برزخ قرار گرفتن هست.

    یادمه19 سال پیش میخاستم برم خدمت سربازی توی بیست سالگی(الان 39 سالمه) و همش با دوستان و اطرافیان در میون میزاشتم برم خدمت بنظرتون، نرم خدمت. و جالبه اکثریت گفتن برو و دونفر شاید گفتن نرو.

    و ذهن من که تصمیمش رو بر اساس ترسهام از قبل گرفته بود، منتظر بهانه یا کد از طرف دیگران بود که بگن ول کن نرو مگه خلی. که بعدها توی 30 سالگی خدمت رو خریدم 14 ملیون بخاطر گرفتن گواهینامه و از بس باورهای داغونی داشتم، سال بعدش اعلام کردن گواهینامه نیاز به پایان خدمت ندارد خخخخ

    یعنی من اگر زیادی دارم میپرسم که این کار رو انجام بدم یا ندم ، دارم لفتش میدم که در اصل انجامش ندم و هم وقت و عمر خودم رو روی موضوعی هدر میدم و هم خوانواده رو درگیر میکنم و بعدش هیچی دیگه کلی دلیل میارم که نمیشه .

    چون اعتماد به نفس ندارم . چون میترسم. بیشتر با ترسهام و نجواهای نا امید کننده توی سرم مشورت میکنم.

    همیشه برای انجام کارها دنبال شریک میگردم چون اعتماد بنفس ندارم تنهایی برم کار انجام بدم و میخام پیرو دیگری باشم که یکی بالا سر داشته باشم بگه چکار کنم. و قدرت رو به دیگری میدم ، برخلاف این باور که من خودم خالق زندگیم هستم ، رهبر و فرمانده زندگی و کارم هستم. و بخاطر همین هم صدتا شغل رفتم یاد گرفتم و وقتی میخاسم اوسا باشم و شاگرد بگیرم یا کارمند بگیرم ، جا زدم . و کار ول شده.

    اینکه من چه منافعی یا چه ضرری از بودن یا نبودن یا انجام دادن و ندادن کاری بدست میارم ؟ این یک کنکاش و کاوش درون خودمه . که باید بشینم بنویسم برای خودم

    واقعا من اگر این تصمیم رو بگیرم زندگیم به شکلی در میاد؟، اگر این تصمیم نگیرم در آینده زندگیم چطوره؟

    خیلی فرصت سوزی کردم ‌ . درسته فرصت ها فراوان و نعمت ها زیادن . ولی خط زمانی من برای استفاده از فرصت ها و نعمت ها یک معادله ریاضی هست و انقضا داره. و زمان برای کسی استپ نمیشه .

    من اگر تصمیم قطعی میگرفتم همون 18 تا 20 سالگی زودتر میرفتم خدمت ، زودتر گواهینامه میگرفتم زودتر ماشین میخریدم و هدفمند خواسته ها بوجود میومد و……

    حالا با این آگاهی ها من میخام واقعا زندگیم رو اونجوری که دوست دارم بدون ترس بسازم .

    ترس از دست دادن ، ترس امنیت اجتماعی، ترس از دست دادن ارامش، ترس از گناه، ترس از مورد پسند واقع نشدن، ترس از تنهایی، ترس از قضاوت دیگران، و…. کمتر شدن ولی هنوز هستن و منتظر خوراک هستن از طریق ورودی های مخرب ذهن تا قوی بشن

    ترس هام رو با ایمان به خداوند که تنها قدرت جهان هست برطرف میکنم. بعد از این همه مدت که روی خودم کار کردم واقعا بخودم قول و تعهد میدم که با حتی وجود ترس ها هم اقدام کنم .

    امیدوارم بتونم دوره عزت نفس یا احساس لیاقت رو بگیرم از سایت و عمل کنم به اصل ها

    این متن رو توی نوت بوک گوشیم نوشتم و میزارم توی سایت هم تا رد پایی باشه برای مقایسه خودم با مهدی ای که آینده بر میگرده و اینا رو میخونه .

    و امیدوارم هر کسی در فرکانسی مثل من هست کمی با خوندن این متن به این تفکر و شناخت برسه که توی این مسیر باید به جلو حرکت کرد و در مدار بالاتر رفت با جسارت و ایمان.

    سپاس و تشکر فراوان از استاد و دوستان همراه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: