دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟! - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    236MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟!
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

577 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1440 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز شمار زندگی من روز 52

    تو خود پا در راه بنه و هیچ مپرس که خود ره بگویدت که چون باید کرد

    با خدا باش و پادشاهی کن بی خداباش و هر چه خواهی کن

    من سخن حضرت علی رو همیشه سرلوحه زندگیم قرار دادم وقتی که تو کاری که دارم انجام میدم یاد سخن ایشان میوفتم و انرژی میگیرم که کار کردن تفریح مرد وقتی که کار می‌کنی و در جنبو جوش هستی بدنت سرحاله و پر نشاط هستی

    وقتی تلاش میکنی مسیر زندگیت هموار میشه و همه چیز سر جاشه همه چیز رو رواله حالت خوبه احساس خوبی داری پر انرژی هستی شادی و این شادی رو به جهان ارسال میکنی و اتفاقات بهتری برات رخ میده سر بلند پیش خانواده هستی با عزت نفس فوق‌العاده ثروت برا کسی میاد که بخوادش و در مسیرش قرار بگیره و دریافتش کنه

    اگه هم تشنت باشه باید به لیوان آب بریزی بخوری خود بخود تشنگیت بر طرف نمیشه به همین سادگی یعنی برا هر چیزی که میخوایی بدست بیاری باید تلاش کنی کسی نمیاد جای تو تلاش کنه فقط خودت هستی وقتی حرکت کنی مسیرو طی میکنی حتی با قدم‌های کوچیک

    کسی که طوطی خواهد جور هندوستان کشد

    هیچ چیز تو این دنیا بدون تلاش بوجود نیومده تلاش کرده تکاملشو طی کرده به مقصد رسیده

    تنها کسی که میتواند زندگی تو را تغییر دهد فقط خودت هستی

    همیشه نکاهمون به درونمون باشه نگاه به خدای درونمون که اون بیشتر از خودمون میخواد که ما ثروتمند بشیم

    کسی که باید بشنود میشنود نگاهمون به دسنان خودمون باشه نه دیگران

    امروز برا خرید جنس پیش یکی از دوستان فوق‌العاده ام رفتم که یه پیشنهاد همکاری داد من اینو یه نشونه دونستم و گفتم هر چی خدا بخواد من خودمو سپردم به اون که روز فوق‌العاده ای داشتم امروز خدا فراوانی رو از آسمون برام فرستاد( باران رحمت الهی ) و من غرق در شکر گزاریش بودم چه احساس قشنگی.

    من باید روند تکاملمو طی کنم تا برسم به جایی برسم که خود وام دهنده باشم انشاالله

    برگی دیگر از سفرنامه من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1712 روز

    روز 52

    خودمون باید با توکل به خدای مهربان برای خودمون کار ایجاد کنیم .

    ما به بی نهایت فرصت در هر زمانی (یعنی در زمان حال یا صدسال پیش یا صدسال بعد ، نگیم فلان دولت میشد راحت کار کرد فلان رئیس جمهور بهتر بود وضع کاری )دسترسی داریم برای اینکه هرکاری رو بتونیم انجام بدیم.

    ما توانایی داریم که با خلاقیتمون و ایده هامون کار ایجاد کنیم برای خودمون ، خانوادمون ، و بقیه مردم

    (اگر نگاه کنیم تو اکثر خانواده ها باهم کار میکنن پدر من و دوتا برادرام تو یه شغل هستن . یا یکی از فامیلهامون استودیو عکاسی دارن خانوادگی کار میکردن ، یه نفر شیرینی پزی بلده کل خانوادش مشارکت میکنن و دلیلش هم اینکه خب با خانوادمون راحتتریم و چرا پول بدیم بقیه پولش هم تو جیب خودمونه هم اخلاقای همدیگرو میشناسیم .

    بعضیها خیاطی بلدن و وقتی کارشون کمی میگیره کلی چرخکار و برش زن برای الگو استخدام میکنن .

    خیلی از پیجهارو دیدم که در سطح پایین بودن و تعداد کم کار میزاشتن خودشون کار میکردن همه رو انجام میدادن بعد که کم کم مشتریها زیاد میشه افراد دیگه رو استخدام میکنن .

    من همیشه از دیدن این افراد که از کجا به کجا رسیدن تعجب میکردم و دلیل اینهمه پیشرفت فکر میکردم بخاطر شغلشون هست . لباس مشتری زیاد داره ، شیرینی خیلی مشتری داره برا همین پیشرفت کرده و…

    ولی واقعا اینطور نیست من حتی پیجهایی رو دیدم که اصلا بنظر نمییاد که تقاضایی داشته باشه مثلا مجسمه های ریز درست کردن یا دکورهای مینیاتوری درست کردن یا طرحهایی که با کاغذ انجام میشه و قابشون میکنن و فروش زیادی هم دارن اصلااا بفکرم نمیرسید که مگه کسی هست به این چیزا علاقه داشته باشه که بخره الان که فکرشو میکنم کلی داره مثال یادم مییاد و چقدر من میتونستم زودتر فکر کنم و برای ذهنم منطقی کنم که بینهایت شغل میشه ایجاد کرد و بینهایت تقاضا و مشتری هست برای هر کاری که از نظر من خیلی جالب نباشه و اگر مجانی هم بهم بدن نگاهش نکنم ولی واقعا هر شغلی بی نهایت مشتری داره .

    و این بینهایت مشتری زمانی میرسه که من باورهای درست و قوی داشته باشم من برای کارم ارزش قائل باشم . من بگم که تو هنر من هم مشتریهای خاص خودشو داره و من میتونم بینهایت پول و ثروت بدست بیارم . همونطور که خیلیا دارن تو هنر و حرفه خودشون ثروت میسازن منم میتونم .

    ما به تنهایی قدرتشو داریم که شغل مورد علاقمون رو ایجاد کنیم و پول در بیاریم و نیازی به کسی نداریم و اصلا وظیفه کسی نیست که برا ما شغل ایجاد کنم .

    چه روزهایی که چشمم به بابام بود که برام شغل ایجاد کنه بهم پول بده یه آموزشگاه بزنم ، یا منو ببره تو شغل خودش همونطور که برادرام رفتن (ولی آیا منم علاقه داشتم یا فقط چون بابام بود میخواستم برم انجام بدم ؟؟)

    چه شرکهایی که خودم هیچ کاری نمیکردم و میگفتم یه نفر برام کار پیدا کنه فلانی تو اون کار هست خب منو معرفی کنه مگه چیزی ازش کم میشه …

    من همیشه میدیدم که مثلا یه نفر از طریق کسی معرفی شده و ازدواج کرده و خیلییی ازدواج عالی بوده یا معرفی شده برای کاری و چقدر موفق شده و من پشت قضیه که تلاش ذهنی و باورهای قوی اون فرد رو نمیدیدم و اینکه خودش با تمام وجود میخواسته ولی من نمیخواستم من فقط غر میزدم…

    و این نگاه متاسفاااانه من رو ضعیف و فقیییییرررر نگه داشت تا به الان و این نگاه به پدر همسر ، خانواده ، دولت ، دوست ، فامیل ، همسااایه و هررر عامل بیرونی نگاااه شرک امیز هست .

    پس باید چه نگاهی داشت ؟؟؟

    باید بگم من به تنهایی توانایی انجام هرکاری رو دارم باور قوی به خودم داشته باشم و با توکل و ایمان قوی به خدا اقدام کنم برای کاری که علاقمه و برم جلو برم مثلا من کارم نقاشی هست باید برم گالریها صحبت کنم کارامو نشون بدم و بهشون بدم حتی اگر کم هم هست اشکال نداره انجامش بدم از کم شروع کنم این باعث میشه یاد بگیرم بیزینس اینکارو تا جایی که خودم برای خودم گالری بزنم .

    دیدگاه الان من چی بود ؟؟ اینکه نه ارزش کار من خیلی زیاده من کارامو مفت برمیدارن و نمیدم . میرفتماا شماره میگرفتم ولی اقدام نمیکردم پشیمون میشدم و به جاهایی هم میدادم ولی انقدر تو ذهنم افکار منفی بود که آره به نفع اوناس من زحمت کشیدم اونا براحتی پول در میارن من کارام ارزشمنده و چیز کمی بهم میرسه تا اینکه خودشون زنگ میزدن کارات فروخته نشده بیا ببر .

    یا تعداد خیلیی کمی فروش میرفت .

    قوانین اینجوریه که جهان به فرکانسهای من واکنش نشون میده .

    من هستم که میتونم زندگیمو اونجوری که میخوام رقم بزنم .

    “بقیه ابزاری هستن که بهشون شکل میدی که در جهت من باشن یا مخالف جهت من ”

    چقدررر این جمله طلایی هست .

    من همیشه فکر میکردم بقیه باید بخوان بقیه باید بیان سمت من بقیه باید ارزش کارمو بدونن و همش بقیه ولی خودم هیچی خودم همین که کارام فوق العادس کافیه و خرید کردن و مشتری اومدن دیگه خود مردم هستن که بیان بسمت من .

    نههههه این منم که باید برم تو فرکانس مشتری و من باید مدارمو با باورهای درست عوض کنم و مشتریهای خودمو جذب کنم ما همه بهم وصلیم باید چیزی رو که میخوام بدست بیارم برم تو مدار اونها و بینهایت تقاضا هست در کار من و مشتریهای خاص رو من باید جذب کنم و من در مدار درست میرم و همدیگرو پیدا میکنیم به همین راحتی …

    همونطور که دارم میبینم یکی از همکارام یکسال جاهای مختلف آموزش داد و الان یه جای بسیار زیبا و عالی اجاره کرده و کلی هنرجو و غروش داره . خب چیجوری؟؟؟

    خدا عاشق اونه ولی من نه ، خدا برا اون خواسته برا من نه چون با من لجه ؟؟

    خدا به اون میخداد حال بده و ثروت و فراوانی فقط اونای دیگه و به من میگه نیگاا کن تا لجت در بیاد چون خوشم نمیباد ازت چون تورو اوردم که در فقر و بدبختی باشیییی ؟؟؟

    نههههه خداااا بینهایت مهربونه همه رو هرجور که بخوان هدایت میکنه با افکار و باورهاشون

    افکار منفی اتفاقات ناجالب و ضرر به بار مییاد

    افکار و باورهای مثبت اتفاقات عالی و ثروت و فراوانی

    من همیشه میگفتم که کاش یکی بود بهم انقدر پول میداد و مجبور نباشم من کاری کنم فقط تفریح و خرید و کلاسای جورواجور میرفتم و ملی هم حال میکردم .

    دقیقا این جمله استاد با من بود که گفتن کار هست برای کسی که کار بخواد ولی نه برای کسی که مفت خور ..

    نه برای کسی که نشسته پول از بالا براش بیاد

    (همیشه میگفتم تو لاتاری برنده بشم و تا اخر عمرم بی نیاز بودم . من به مفت خوری عادت کرده بودم .

    به وابسته بودن به ضعیف بودن .

    نه اینکه پول زیادی میگرفتمااا نههه من قانع بودم میگفتم حالا همینه دیگه خودم که عرضه ندارم کسی هم نیست برام کار پیدا کنه ومن باید بسوزم و بسازم حالا بابام نمیده ولی میشینم یه شوهر ثروتمند خفن بیاااد منم با پولاش حال کنم …

    چیزی که میدیدم تو فیلمها یا حتی تو کلیپها که سوار ماشین خفن هست و بعد میگه کارت چیه میگه بیکار و پولای بابام یا دوست پسرم یا همسرم رو خرج میکنم

    اینووو میدیدم

    ولی اونی که میگفت من کارم هنر هست من طراح لباسم من مدلم من طراح جواهراتم اینااارو نمیدیدم حتی خانم هم بودن دخترای جوون بودن اینارو نمیدیدم چون پول مفت میخواستم چون خودمو توانا نمیدونستم که بتونم خودم بدست بیارم و خودم اون ماشین گرون رو بخرم ….

    اراده کن

    بازار هرروز داره بهتر میشه

    هرروز ماشینهای لاکچری بیشتر میشه

    هرروز ویلاها و خونه های بزرگ و گرون ساخته میشه هرروز فرصتها داره بیشتر میشه

    برای چه کسانی؟؟؟

    برای آنهایی که باور دارن و یجور دیگه فکر میکنن.

    من باید انقدر قوی باشم که اگر روزی کسی پول خواست من بهش بدم نه اینکه من نگاهم به بقیه باشه

    من امسال تو جمع افرادی بودم که از نظر مالی بسیااار از من بالاتر هستن . حرفهایی در مورد زندگیشون شنیدم که به خودم میگفتم مگه میشه اخه چیجوری اخه از کجا …

    و چه روزایی که احساس ضعف کردم احساس بدبختی و فقر در مقابلشون دارم ولی میومدم با فایلهایی که گوش میدادم میگفتم منم میتونم الان نباید خودمو مقایسه کنم اشکال نداره اگر من مثل اونا الان نیستم .

    یجاهایی میگفتم حتما میدونن که من خیلی ازشون پایینترم و چقدر بده که بفهمن و اگر بفهمن من چقدر آبروم رفته و حتما پشت سرم چیزهایی در مورد سطح مالی من گفتن ….

    در حالیکه خدا منو قرار داده که ببینم بشنوم و درخواست کنم و به خودم بگم الان اینجام ولی میتونم خودم بدست بیارم منم میتونم بالا برم من قوی هستم .

    من باید یاد بگیرم از این موقعیتی که خدا منو توش قرار داده …

    امسال فقط دیدم و شنیدم ولی امید دارم تو سال جدید حرکت کنم

    متین مفتخور نباش متین حرکت کن متین خودتو باااااور کن که میتونی متین فقط خودتی و خودت و خدای خودت . هیچ کسی نمییاد نجاتت بده

    یجاهایی واقعاااا برام سخت بود حضور داشتن در جمعشون و چقدر حالم بد میشد و غصه میخوردم از این تفاوت و درد داره برام ولی این درد باید منو بلند کنه باید منو تکون بده و حرکت کنم .

    باید خودمو مقایسه نکنم ، حسادت نکنم ، حسرت نخورم ، باید یاد بگیرم باید بگم الان اینجام و تا اخر عمر قرار نیست همینجور محتاج بمونم باید رشد کنم و تغییر کنم .

    خدارو شکر میکنم منو در این موقعیت قرار داده که ببینم و باورهامو قوی کنم و خداروشکر آدمهای بسیاااار مهربون و دست و دلباز و خوبی هستن جوری که من تعجب میکنم بعضیاشون چیجوری انقدر در صلح هستن و چقدر مهربون و چقدر عشق به جهان هدیه میدن .

    جوری که من هنوووز خیلی جا داره که تغییر کنم و خیلی چیزهارو در شخصیت خودم درست کنم .

    خیلی زمان برد که من بدونم برای این فایل چی بنویسم و نوشتم و بسیار طولانی شد .

    ممنونم از استاد عزیز ، مریم جان و همه دوستان همراه

    سرشار از عشق الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 948 روز

    به نام خداوند مهربان

    52روز سفر نامه من

    سلام به استاد عشق مریم جان و دوستان هم قدم و هم مسیر خدایا شکرت بابت این 52روز تعهد خدایا شکرت من تغییر را در همه جا میبینم از دیدگاه از لحاظ روحی از لحاظ روابط خدایا شکرت 52روز عشق عاشقی کردن با خالق ام خدایا شکرت

    من در مورد ایران زیاد معلومات ندارم یعنی نمیفهم به چی شکل است اما در افغانستان همین جور که استاد گفتن خییلی امید به دولت می کردن در زمان که اشرف غنی بود اکثریت ناراضی بودن و اصلا راضی نبودن الان که تمام حکومت تغییر کرده هنوزم همین جور استن میگن حکومت اشرف غنی خییلی بود حالا را بیبین

    و من یاد استاد ام میفتم به قول استاد بعضی ها هستن در هر شرایط سود میکنن و من میبینم که خییلی از دوست هایم هستن در این حکومت هم سود میکنن و اصلا به بیرون از خود. شأن فکر نمیکنن آنها فقط تمرکز دارند برای پیشرفت خودشان خدایا شکرت

    و خدا را شکر با بالا رفتن مدارم من از آنجا بیرون شدم و حالا هم به جا های زیبا ها هدایت میشوم من به خدای خودم و توانایی های خودم باور دارم خدایا شکرت

    کار شغل فرصت ها بسیار زیاد است خیییلی هم زیاد است خدایا شکرت

    رد پای از من

    هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3668 روز

    روز 52 از سفرنامه

    به نام خدای عادل

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان و خانواده بزرگ عباس منش

    بسیار خوشحالم که با همین فایل های رایگان به دستاوردهای زیادی رسیدم

    مهم ترین تمرین که همه بادی انجام بدیم و حتی خود اسناد همیشه دارن انجام میدن کنترل ورودی ها هست،این تمرین رو در ایام عید کمتر تونستم انجام بدم چون مهمانی و دورهمی ها زیاد بود وبحث داغ همه مجالس از بی کفایتی دولت هست و ناخودآگاه در من تاثیر گذاشته بود و من هم شروع کرده بودم به گلایه از دولت

    و سریع نتیجه شو می بینم اولین اتفاقی که در من به وجود میاد اینه که آرامش کمتر میشه و خواب بی کیفیتی دارم

    با دیدن این فایل چه نهیب بزرگی به من خورد که خودم فقط خودم می‌توانم زندگی ام را بسازم و هیچ عامل بیرونی تاثیری در زندگی من ندارد

    خدا را شکر که این درس بزرگ را دوباره به من یادآوری کرد

    نگاه شرک آلود و امید به حرف دیگران و وعده ای که داده اند هم باید کنترل کنم و همه آنها را دستانی از سمت خدا بداند و فقط به خدا دل ببندم و بدانم که فقط خداست که از طریق هزار دستانش در زمین به من ثروت ،ارامش ،و سلامتی می‌دهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2182 روز

    سلام ب هدایت شدگان عزیز

    سلام ب استادم

    سلام بانو مریم

    امروز زیاد شارژ نبودم ب قول خودم و همش دلم میخواست بیام تو سایت پر انرژی تا برگردم تو حال خوب و احساس خوب چون واقعا خودمم نمیتونم تحمل کنم بی انرژی باشم یکم باصدای بلند براخودم خوندم چه میدونم هر چی اومد تو ذهنم ولی حسمم میگفت باید بری ی کامنت بزاری مشارکت داشته باشی تو جمع خانوادگی عباسمنشی حتما بهتر میشی خلاصه من رفتم پشت میز یکم کارای دفترچه شغلمو انجام دادم حالم خوب شد خداروشکر ک تونستم ومیتونم خودمو ب احساس خوب برسونم خداروشکر ک شغل دارم شاید گاهی یهو ذهنم شروع میکنه ب نجوا ولی از طرفی حرفای استادم ب من قدرت میده ادامه دادن انگیزه داشتن منو ب اهدافم میرسونه و فوری ذهنمو ب سمت مثبت و خوبیها میکشونم چون فهمیدم من توانایی کنترل ذهنمو دارم وباید هر روز بیشتر این قدرتو تقویت کنم اما در مورد این روزشمار در روز پنجاه ودوم با موضوع شغل و دولت ای بابا تا چ زمانی یکی تونسته پشت تریبون منو ب خواستم برسونه مگه علم غیب داره ک نیاز من ب چ شغلیه ب چ درآمدیه چ شرایطی میخوام برامکان کار برا زمان کار و واقعا ب قول استادم اینا همش چیزی ب غیر شرک نیست وقتی من نگاهم توحیدی باشه ک من میسازم هر لحظمو ومن قدرت خلق خواسته هامو دارم موجب میشه ب راحتی خدای هدایتگرم جواب بده ب اون چیزی ک از درونم میجوشه قدرت میگیرم میرم مغازه ب مغازه وقت میزارم محصولمو معرفی میکنم باعشق قدم برمیدارم با دیگران ارتباط برقرار میکنم واز اعتمادبنفسی ک دارم لذت میبرم از راحتی کارم ک هر وقت دوست دارم میرم بیرون و اگر شرایطی باشه ک نرفته باشم باتماس میفروشم و کلی ذوق میکنم خودمو تحسین میکنم میگم آفرین تونستی بازم میتونی و امید دارم ب روزی ک ماشین میخرم پخشمو انجام میدم با محصولات بیشتر و درآمد بیشتر وتکامل در همین مسیر وشغلی ک دارم هر روز برام واضح تر میشه پس قدرت منم توانایی منم شغلم درآمدم دسته خودمه و نه هیچکس دیگه نمیدونم خوب نوشتم اصلا چی نوشتم فقط اومد منم تایپ کردم نگاهتون ب خودتون باشه ب خدای درونتون باشه همه چیز خودتی فقط ایمان واستمرار میخواد عشق و اشتیاق میخواد..خدایا شکرت ک در همزمانی قرار گرفتم و امروز ب موقع این فایل برام اومد تو سفر عالی ک دارم میگذرونم خدایا شکرت هنوز فایلو ندیدم فقط مطلبشو خوندم و نوشتم چون باید ب خودم یاد آوری میکردم روزای بیکاری روزایی ک دوست داشتم درآمد داشته باشم براخودم کار کنم و تو هدایتم کردی قدم برداشتم و مدت 6ماه میشه ک با هر شرایطی ادامه دادم ب نجوای ذهنم غلبه کردم وآینده خوبمو میبینم چون علاقه و خدارو دارم..پس پاشو ادامه بده و ایمان داشته باش..

    احساسم خوب شد ب خودم افتخار میکنم خودمو تحسین میکنم با قدرت بیشتر ادامه میدم..اینم ردپای عالی من برای آینده شغلم

    درپناه الله یکتاباشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه گندمکار گفته:
      مدت عضویت: 1939 روز

      سلام دوست عزیزم.

      من الان در شرایطی هستم که میخوام کار کنم، یکی بگه برو تو یه اموزشگاه کار کن یکی میره برو کلاس خصوصی بذار.

      الان درگیر امتحاناتم. میخوام وقت بذارم بعد امتحانا با مراجعه به درونم وارد عمل بشم.

      اینکه با اعتماد به نفس مغازه به مغازه میرید و محصولتون و معرفی میکنید واااقعا خیلی بزرگه وااقعا اعتماد به نفس میخواد واقعا باورای توحیدی قوی میخواد.

      الگو هایی مثل شما رو که میبینم راه برام آسون تر میشه.

      ممنونم از کامنتتون. مطمئنم به نتایج فوق العاده میرسم و من الان تازه دارم وارد شغل و درامد میشم باید تکاملم و طی کنم باید از مسیرم لذت ببرم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سکینه کاظمی فرد گفته:
        مدت عضویت: 2182 روز

        سلام دوست هم خانواده من

        الهی شکر ک تصمیم داری برای خودت وقت بزاری و این بهترین کاریه ک در حق خودت میکنی خیلی خوبه ک انگیزه داری و حتما موفق میشی عزیزم..

        قطعا قانون تکامل مهمه و منم توی همین شغلی ک هستم روزهای اول کجا ک محصولاتو نمیشناختم و اینقدر رفتم و ادامه دادم ک حالا میشناسم و تازه صحبت کردن و متقاعد کردنو خیلی بیشتر بلد شدم و ب قول استادجان روزها بر نجوای ذهنم کنترل داشتم ک خیلی مهمه چون ذهن نجواگر میگفت ولش کن بیخیال این همه دست تو کاره ک قدیمی ان محصولشون ارزونتره شناخته شدن و خیلی مورد دیگه ولی من فقط هندزفری میزاشتم و صدای استادو گوش میکردم و میگفتم من این شغل خوش درآمد با استقلال زمان و مکانو دوست دارم من ارتباطاتو باعموم مردم دوست دارم من لبخندو احترام گذاشتن متقابلو میپسندم پس تسلیم ذهنم نشدم و ادامه دادم و ب لطف خدای مهربانم خیلی راضی ام و ب درک لعلکم ترضی رسیدم و برای شما هم از خداوند خواستارم ب آنچه در دل دارید برسید و اقدام کنید با ایمان با باور ب اینکه خیلی از افراد تونستن منم میتونم و قطعا ب اهدافتون میرسید..

        سپاسگزارم ک با جوابتون دوباره برام مرور شد و باز قدرت و ایمانم بیشتر شد برای ادامه دادن..همواره بدرخشی دوستم

        درپناه رب العالمین شاد سالم ثروتمند وسعادتمند دردنیاو آخرت باشید..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          فاطمه گندمکار گفته:
          مدت عضویت: 1939 روز

          سلام دوست عزیزم.

          از روزی که این کامنت و نوشتم به تضاد هایی برخوردم و بعد حلشون کردم ث بزرگتر شدم و مسیر برام واضح تر شده.

          موضوعی که امروز داشتم حلش میکردم دقیقا تکامل بود و چقدر جالبه که شما هم همین امروز کامنت منو پاسخ دادید و از تکامل نوشتید. من این همزمانی رو یه نشونه از خدا میگیرم که بیشتر رو این موضوع کار کنم.

          چون به وضوح داشتم عجله میکردم و تکامل و نادیده میگرفتم. امروز خیلی ارومتر شدم اما نیاز دارم خیلی جدی تر کار کنم رو خودم.

          ممنونم از پاسخ زیباتون دوست عزیز.

          عاشقتونم و موفق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی زیبا

    روز 52ام و تعهد من!

    استاد منم از همون بچگی ،همیشه این حسو فکر رو داشتم که چرا ادمها ،از بقیه میخوان تا کاری انجام بدن واسشون

    ولی اونقدر ،اطرافیان و فکرو باورشون روی من تاثیر گذاشت که فکر میکردم حق با اونهاست

    فکر میکردم بله!ادمها وظیفشونه برای ما کار انجام بدن

    تا اینکه رسیدم به اگاهیهای شما

    و مخصوصا این روز از سفرنامه

    و یه نفس راحت کشیدم

    گفتم اخیش!یکی بالاخره توی این دنیا پیدا شد ک فکر منو تایید کنه!

    حالا موضوع چیع!؟

    من خیلی توی اطرافم و روابطشون،چه رابطه با پارتنر و همسرشون چه رابطه پدرومادر با فرزندانشون و‌همینطور بالعکس،فرزندان در رابطه با پدرو مادر

    همیشه توقع و انتظار داشتنو دیدم

    دوستانم یا خانواده و فامیلو دیدم،که با ذوق و افتخار میگن،دخترشون با یه پسر پولدار ازدواج کرده و زندگیشون تامینه!

    من همیشه پسه ذهنم میگفتم،خب دختره چی؟ دختره چیکار میکنه؟

    میشنیدم ،پسره داره دیگه بسه!!!

    این قسمته حرفاشونو دوس نداشتم

    یا دوستام میگفتن،پارتنرشون براشون فلان گوشیو کادورو خریده ،وظیفشه!!

    من درک نمیکردم

    چرا وظیفشه!؟

    چرا به عنوان یک فرد،باید خودمونو ضعیفتر و ناتوان توی برطرف کردن نیازهامون در مقابل پارتنر یا همسرمون بدونیم

    چرا مثلا دوتا ادم،نباید هرکدوم برای نیازهای خودشون،کنار هم و دریک خونه ،تلاش کنن؟

    چرا بعضی از دخترا،یا حتی پسرا،ازدواج یا رابطه ی دوستیو از نگاه اینک طرف وظیفشه باید بخره! میبینن

    وقتی به زبون میوردم پیش دوستام،با این حرفا مواجه میشدم:

    ندا فلانی شانس داره همچین پسری اومده سراغش

    ندا تو حتما باید زجر بکشی وگرنه فلانی ببین خرجشو‌ میدن

    ندا تو باید خرج پارتنرتم بدی ،شانس نداری که!

    ….

    یا از طرف خانواده میشنیدم

    فلانی با یکیه ک طرف خرج کل خانوادشم میده!

    من هیچوقت همچین چیزی نمیخواستم و یجورایی بهم بر میخورد ک بخوام با کسی باشم ک بخواد منو ناتوان تلقی و مسئولم باشه

    از طرفی این ورودی ها و نجواها از همه طرفم،قبل از اشنایی با استاد،منو توی برزخی قرار میداد

    برزخی مثل این:

    که هم دلم میخواست خودم زندگیمو بسازم هم از طرفی میگفتم چرا من پارتنری ندارم که بتونه هزینه هامو تامین کنه مثل بقیع!!!

    خب همین بلاتکلیفی با خودم و باورهام،خودش منو در مداری قرار میداد ک هم نمیتونستم پول بسازم هم نمیتونستم با کسایی باشم ک خودشون تامینو بی نیاز مالی باشن

    وقتی کم کم،یکیو توی این دنیا پیدا کردم ک به باور قلبیه من نزدیک تره اموزه هاش،با خودم روشن شدم

    تصمیمه قطعی گرفتم

    به خودم گفتم،تو مثله بقیه دخترا نیستی ک بخوای با پارتنرت بری بیرون و همیشه منتظر بشینی کارتشو دربیاره و حساب کنه!

    پس حالا ک به این شناخت رسیدی،با احساس خوب اینکارو انجام بده

    توی خودت بخاطر ورودیای قدیمت نگو،اینم شانسه منه دیگ،باید حسابشم بدم

    و چقدر با احساس خوب،با احساس قدرت ک بله،منم توانام در پرداخت هزینه هام،موقع حساب کردن،کارتمو در میارم

    قبلا میگفتم ،باید باکسی باشم که خونه داشته باشه،ماشین،کار ،…

    چیزهایی ک حالا میفهمم خودم باید داشته باشم

    نه اینک طرف داشته باشه و من برم ازش استفاده کنم یا به صورت هدیه دریافت کنم

    نه اتفاقا،وقتی خودم بسازمشون،لذت استفادشم بیشتر میشه و پیش خودم،برای خودم افتخار میکنم

    و میمونه پارتنری ک قطعا باید حالمون باهم خوب باشه

    و قطعا که با این نگاهو باور،به پارتنری هدایت میشم که اون هم یا در حال تلاش برای رسیدن به خواسته هاشه و یا رسیده و توانای مالیه و مثل من جویای حاله خوبه

    هیچ وقت یک پکیج کامله رابطه ندیده بودم قبل شما،که هر دو هم مستقل و هم وفادار و هم متعهد،عاشق و در عین حال بدون وابستگی باشن

    با دیدنتون و شناختتون گفتم،بله پس وجود داره

    اون چیزی ک من میخوامو قلبم باهاش ارومه

    روابطه بقیه،شده پر از توقع ،پر از حساب کتاب با احساس قربانی بودن،پر از بده بستون

    من نمیخوام اینارو

    من دلم میخواد خودم اونقدر از نظر مالی،زندگیمو بسازم ،بدونه در خواست از کسی(پدرو مادرو پارتنرپ..چه برسه از دولتو این ارگانها؛)که فقط اگه کسیو برای بودن کنار خودم میخوام،برای همراهی و لذت بردن از لحظاته عالی باشه

    دقیقا مثل‌شما

    یادمه ،از یکی شنیدم ک میگفت،دلش میخواد با یه پیرمرد پولدار باشه

    یا پسریو دیده بودم ک با یک خانم خیلی بزرگتر از خودش بود و البته پولدار

    من مدتهاست باگه فاصله سنیو در خودم از بین بردم

    ولی بودن با کسی،نه بخاطر احساس ارامشو عشق،بلکه بخاطر پول! اینو نمیتونستم هضم کنم

    و به اونها میگفتم چطوری روی خودتون تعصب ندارین؟؟؟؟

    اونا به الفاظ خودشون،منو یه ادمه خنگ تلقی میکردن

    ولی الان که توی این فضام،متوجه شدم نه واقعا،راه درست همینه!

    خودت خالقی

    شاید اونها الان در بهترین موقعیت های مالی،مکانی باشن

    و من حتی هنوز نتونستم ماشینمو عوض کنم،ولی به نظر خودم،اینک هدف داشته باشم و براش تلاش کنم تجربه هایی بدست میارم ک اگه اخرین ماشینو بیارن بزارن پارکینگمون برای من،ارزش اون تجربه ها چندین برابره و قطعا اگه کنترل ورودی و تلاش برای درک درست ترمزهامو داشته باشم،به اون ماشین هم خواهم رسید

    این حرفها برای گول زدنه خودم نیست ک به قول معروف:گربه دستش به گوشت نمیرسه،میگه پیف پیف بو میده!

    نه اتفاقا،وقتی من روی خودم تمرکز کنم و از ندای درونم درخواست کنم،قطعا در مدار دریافت قرار میگیرم،مداری از جنس راحتی،مداری از جنس سرعت در دریافت،مداری از جنس لذت،مدار از جنس هدیه

    ولی اگه در وهله ی اول بخوام با ادمی باشم که ازش توقع داشته باشم که وظیفشه برام فلان چیزو بخره،هیچ وقت اون لذتی که لایقه من هست رو،نمیبرم

    اتفاقا ادمهایی که. هدیه های گرون قیمت و خیلی بزرگ دریافت میکنن ،تحسین میکنم

    و میگم در مدارش بودن که دریافت کردن

    و

    هیچ وقت،خودمو سرزنش نمیکنم که چرا برای من نمیخرن!من چیم کمتره از اونها؟(دوستم همیشه وقتی میشنوه ،پارتنراون یکی دوستم براش کادو خریده ، میاد میگه غر میزنه حرص میخوره و میره و مام میخندیم)

    این روزها درک‌کردم که خودم باید فرکانس بفرستم

    و خدا و جهان،با هزاران دست اون خواسترو برام محقق میکنن

    یا کادو،یا خریدش توسط خودم و یا هزاران راهی که من اگاه نیستم…

    من باید با احساس خوب و لایق بودن برای اون خواسته،فرکانس بفرستم

    و ایده ها بیان و عملی کنم

    نه اینک مثل دوستم با حرص و کینه بگم چیه من از فلانی کمتره!

    اتفاقا باید بگم،پس میشه ،دوستم دریافت کرده،حالا به‌هر طریقی،پس میشه منم داشته باشم

    خداروشکر بالاخره،قلبم هدایت شد به یکی که حرفاش مثل حرفای دلمه

    اگه توی اون‌برزخ میموندم ،کینه و حسادت کل وجودمو میگرفت و خشم منو از بین میبرد

    خداروشکر دیگه حرفای بقیه،نسبت به زندگیه بقیه،منو تحریک نمیکنه

    با شنیدنشون میگم،خداروشکر به فلان چیز رسید یا براش خریدن

    و خداروشکر که هرروز متوجه فاصله ی زیادم از ادمها میشم

    نگاهم به زندگی ،دیگه حتی مثل نزدیکترین اعضای خانوادم نیس،چه برسه دوستو فامیل

    احساس بدو بدو و اینک احساس کمبود که ادمهای پولدار تموم شدن و دخترای زرنگ همرو بردن و الان در بهشت زندگی میکننو،ندارم

    احساس غصه و نالایق بودن برای وجود ثروت در زندگی رو ندارم

    چون مطمعنم که خالق منم و هرروز باید باورو قوی تر کنم

    استاد ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    به نام الله رزاق

    روزشمار تحول زندگی من روز 52

    یک باوری هست بین عموم جامعه که دلت موظف است شغل جوانان را تامین کند.مسکن را تامین کند.چون اکثریت این باور را دارند و هر کسی از مسئولین میخواهد برای خودش سمت و جایگاهی داشته باشد دقیقا تمرکز میکند روی این باور و وعده های زیادی میدهد.اگر به فایل های مصاحبه های مسئولین نگاه کنیم تمامی آنها بلا استثنا وعده هایی میدهند و آینده کشور را عالی خواهم ساخت/شغل ایجاد خواهم کرد و …

    پدر بنده چون تو شرکت دولتی کار میکردند بارها و بارها به من گفته است .شرکت های دولتی مانند رودخانه ی پر آب است و هیچ وقت تمومی ندارد و شغل کارمندی خوب است.

    و از زمانی که در یاد دارم میگویند شغل نیست.کار کمه و از این حرف ها.در حالی که موقعیت شغلی خیلی هم زیاد است و کار هم فراوان منتهی کسانی که این حرف را میزنند میخواهند پله های نردبان را 3 تا 3 تا بپرند.میخواهند یک شبه شغل پر در آمد و راحتی پیدا کنند کهد سرماه دولت به حسابشان پول واریز کند.اما همانطور که استاد گفتند:شروع کن به کار کردن ازجایی که بلدی یا جایی کار کن آرام آرام تجربه کن یاد بگیر و رشد کن هم از مسیر لذت ببر هم از مقصد و نتیجه مانند الگوهایی که خیلی زیاد هستند.نمونه اش استاد عباس منش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مصطفی یادگاری دهکردی گفته:
    مدت عضویت: 2475 روز

    بنام رب العالمین تنها فرمانروای کیهان

    درود بر شما استاد گرامی و اعضای محترم سایت الهی عباس منش

    خداوند را سپاسگزارم که من را به شنیدن دوباره ی این فایل الهی هدایت کرد

    قبلاً وقتی این فایل را گوش میدادم فقط انگیزه می‌گرفتم و به قول معروف مثل بادکنک باد می شدم و بعد از چند ساعت خالی می شدم و هیچ تاثیر ماندگاری نداشت

    البته بگم که من خیلی وقته که چشمم دنبال دولت نیست و مطمئن هستم خودم باید برای خودم کاری کنم ولی خوب حرکت متفاوت از قبلی هم انجام نمی دادم چون شاید باورهای محدود کننده ام اجازه نمی‌داد

    ولی امروز که بعد از مدت ها دوباره این فایل را گوش دادم درک متفاوتی داشتم، ایده هایی به ذهنم رسید و الان می‌خوام برم از خونه بیرون و با آدمهای جدیدی در حوزه ی کاری خودم ارتباط بگیرم

    و شاید تا الان این موضوع را در این فایل نشنیده بودم که این موضوع ربطی به توحید هم داره ولی امروز شنیدم و خدا را شکر که روند تغییر فرکانس های خودم را دارم می بینم

    در پناه خداوند و به امید دیدار ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوب خودم

    فایل زیبا بود از این جهت که من باید یاد بگیرم که تنها و تنها روی خودم کار کنم

    نگاه و تمرکز خودم را روی خودم بگذارم

    عوامل بیرونی هرگز نمی توانند من را خوشبخت کنند و این من هستم که با توجه به باورهای خودم می توانم زندگی خودم را رقم بزنم

    از همه مهمتر و زیباتر این موضوع که من باید روی خودم جوری کار کنم که قدرت برتر را به خدای مهربان خودم بدم

    از او کمک بخواهم

    از او کمک بگیرم

    آنوقت است که من موفق و پیروز خواهم بود

    بی شک من موفق ترین خواهم بود

    بی شک من می توانم به راحتی به دستاوردهایی برسم که همیشه من آروزی آنرا داشته ام

    صحبت های استاد واقعا درس زندگی است

    هر چه بیشتر روی خودم کار کنم بیشتر و بهتر می توانم موفق باشم و این موفقیت در گرو این است که باید روی باورهای خودم کار کنم

    باید نگاه و فکر من به خدای خودم باشد

    باید همیشه و در لحظه فقط و فقط از او کمک بخواهم و او بزرگترین قدرت برتر این جهان است

    هیچ کس نمی تواند در زندگی من نقشی ایفا کند مگر اینکه من خودم به آن قدرت بدهم و آن چیزی جز شرک نیست چرا که قدرت خدای خودم را در ذهن خودم و در زندگی خودم کم می کنم

    آنوقت من محتاج بنده خدا می شود

    این درس بزرگی برای من بود

    سپاس از استاد مهربان

    سپاس از خدای قدرتمند خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد درخشان گفته:
    مدت عضویت: 1994 روز

    به نام خدا

    سلام

    نمیدونم چرا اصلا با شغل دولتی و کارمندی از همون بچگی حال نمی‌کردم و اصلا بهش فکر نمی کردم فقط یادم میاد خیلی دوست داشتم استاد دانشگاه بشم

    اصلا بخوام برم توی یک زندان و 8 ساعت کار تکراری انجام بدم و برای هیچی

    یک ساعت میخوام برم جایی باید اجازه بگیرم و مرخصی اصلا کار تکراری اونم 30 سال بعد هم بازنشست

    اصلا ما باید آنقدر فکرمون بزرگ باشه که خودمون یک کارخونه بزنیم و صدها نفر را حقوق بدیم

    اینجوری میشه که ما پیشرفت میکنیم

    یا ما باید حقوق بگیر یک نفر بشیم و باعث پیشرفت و رسیدن اون فرد به رویاهاش بشیم،یا خودمون شغل ایجاد کنیم و به رویاهامون برسیم

    همین ایلان ماسک نیست که بیش از 200 میلیارد دلار ثروت داره و باعث ایجاد شغل برای صدها هزار نفر شده

    هر رئیس جمهور هم بیاد باید به ساز اون برقصه چون میلیارد دلار داره مالیات میده به دولت

    یعنی حقوق کارمندای دولت و شخص رئیس جمهور را داره پرداخت میکنه

    ما ذاتا راحت طلبیم و میخواییم صبح تا شب بخوابیم و یه حقوقی به ما داده بشه یا خیلی شیک و کت و شلواری بریم اداره بگن بله فلانی اومد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: