اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
الهام هستم و دیشب در اصل داشتم دنبال یک جواب و یا استخاره برای یکی از خواسته هام میگشتم تو گوشی و بیخواب شده بودم از حجم فکر. و دقیقا امروز صبح که فایل رو گوش دادم (چون دیشب فقط متن رو خوندم و کامنت گذاشتم) و الان هم دقیقه دو و سه هست و استخاره و نشانه اصلی. دقیق رو خداوند از طریق این فایل داد. توکل کردم و به ندای قلبم گوش دادم و صبر کردم و امروز صبح خداوند با این فایل جوابم رو داد. من زبانم قاصر هست از این همه هماهنگی و نظامی که در این دنیای فرکانسی هست.
باعث شد انگیزه و قدرت بیشتری بگیرم برای ادامه مسیر آن هم با این باور که روی دوش خداوندم و کارها بر من آسان میشود.
وقتی که ما یک درخواستی داریم فرآیند زیر طی می شود:
1. اعلام درخواست
2. اجابت درخواست
3. دریافت درخواست
معمولا دو مرحله اول به سرعت و سادگی انجام می شود ولی در مرحله سوم همه انسانها حتی پیامبران نیز مشکل دارند ، زیرا تحقق یافتن این درخواست را با شرایط کنونی می سنجند البته این کار کاملا طبیعی ذهن است و برای او فرقی نمی کند که شما پیامبر هستی یا یک انسان معمولی . او از شرایط فعلی شما تصویری می سازد که حتی فکر کردن به آن خواسته خنده دار است ، دقیقا مانند درخواست حضرت زکریا که درخواستش تولد فرزند بود ولی ذهن نجوا گر او می آید و می گوید تو که پیر و فرتوت هستی و همسری نازا داری پس نمی شود، این فکر تا حدی قوی هست که آنرا نیز به خدا بازمی گرداند و می گوید چجوری؟؟
اگر بتوانیم رسالت این ذهن نجواگر را درک کنیم ، متوجه می شویم این ذات وجودی اوست و اصلا بخاطر همین خلق شده است ولی اینکه در قبال هر درخواستی، او منطق های نرسیدن به آن درخواست را برای ما روی میز مینچیند به معنی آن نیست که واقعیت دارد هرچند بر اساس اطلاعات و شواهدی که دارد کاملا منطقی به نظر می رسد!!
بعنوان مثال فرض کنید یک نفری که تا بحال هیچ چیزی نخورده و یهویی به این دنیا آمده ( فرض کنید) بیاید پیش شما و شما به او بگویید باید این سیب را بخوری ، او که هیچ تجربه ای از خوردن سیب در گذشته ندارد شروع می کند به آوردن دلائل منطقی برای امکان پذیر نبودن خوردن آن سیب :
این سیب در دهان من جا نمی شود.
بر فرضی که بتوانم آنرا جا دهم چگونه آنرا قورت دهم و حتی اگر تلاش هم بکنم قورت دهم به یقیین خفه خواهم شد.
برفرضی اینکه آنرا قورت دهم معده ام چگونه می تواند یک سیب به این بزرگی را هضم کنم و قطعا آن با همان شکل به سمت روده های من هدایت خواهد شد.و در آن صورت دچار پاره گی روده خواهم شد.
برفرض اینکه از روده های من نیز عبود کند چگونه آنرا دفع کنم!!!!
تمامی دلائل فوق واقعی هستند و ذهن ما اینگونه عمل می کند و در انتها می گوید آیا اصلا ارزش دارد این سیب را با این همه احتمالات نا مناسب بخوری؟ و اینجا همان جایی هست که همه ما بیخیال آرزوها و درخواستهایمان می شویم. و جالب اینجاست که اگر باورش کنیم و بپذریم که این اشکالات در صورت خوردن سیب بوجود می آید ، یک عالمه نشانه نیز از بابت آن خواهیم دید مثلا یک نفر به شما می گوید یکی از آشناهایمان هسته زردآلو توی گلویش گیر کرده و مرده و یا کلیپی می بینید که افراد مختلف از خفگی ناشی از گیر کردن چیزی در گلویشان مرده اند و اینجاست که دیگر حتی فکر کردن به خوردن سیب نیز محال می شود چه برسد که بعنوان درخواست و رویا در ذهن خود حمل کنیم و این باور قدیمی اینگونه شکل گرفته است که ” سرنوشت ما همینه ما از اول هم نمی تونستیم سیب بخوریم”
به همین سادگی، به همین سادگی و به همین سادگی ذهن نجوا گر ما ، ما را گول می زند و ما را در مسیر رسیدن به خواسته ها یمان متوقف می کند.
در اینجا استاد عزیز می گوید به نجواهای ذهن توجه نکنید و از سلاح خود او بر علیه خود او استفاده کنید، که مراحل ذیل را برشمرده اند:
1. اول اینکه باید بدانیم از چه کسی درخواست می کنیم و او چه قدرتی دارد که همانا او رب عالم است و قدرت برتر
2. با استفاده از تجارب دیگران و خودمان این درخواست را منطقی کنیم، در اینجا با ید به ذهنمان بگوییم سالانه چندین هزار تن سیب در همین شهر ما به فروش می رسد و مردم آن را می خورند پس این امکان پذیر هست. البته تا اینجا هنوز نمی دانیم چجوری ولی از هر کسی که سوال کنیم تابحال سیب خوردی قطعا به ما خواهد گفت که بلی. و نکته اینجاست که وقتی باور کنیم می شود سیب خورد، نشانه ها برای ما می آید . بعنوان مثال توی پارک نشسته ایم و می بینیم که یک نفر دارد سیب را قاچ می کند و خورد می کند و می خورد ، یکم که بیشتر باور می کنیم می بینیم در یک مهمانی خانوادگی مادری برای فرزند چند ماهه خود دارد سیب را با قاشق می تراشد و به او می دهد… . بلی به همین سادگی راههای رسیدن به خواسته هایمان به ما گفته می شود اگر بتوانیم از چنگال نجواهای ذهن خودمان خلاص شویم و آنقدر مثالها و تجارب گذشته خود و دیگران را ببینیم و باور کنیم، و جالب اینجاست که اگر همین حالا ذهن ما بگوید نمی توانی سیب بخوری به او خواهیم خندید….
سلام استاد سلام مریم جون امیدوارم حالتو مثل حال این روز های من عالی باشه
از اونجایی که من همیشه فایل های شمارو صوتی گوش میکنم چون می توانمبیشتر تمرکز کنم
دیشب این فایل را برای چندمین باز گوش کردم ولی این با تصویری چه کردی دوباره استد بامن چقور نعمت ها یادم امد …
شب که خوابیدم به خواب عمیق نرفتمیعنی در حالت خواب وبیداری بودم هر وقت که هوشیار می شدم میدیدم که در حال یاد آوری نعمت های خداهستم و یادم می اید جاهایی روکه خداوند دستم رو گرفت
به خودم می گویم استاد از ایمان قوی وباور به خدا حرف می زند
ومن می گویم می توانی به دستان بسته ی خدا اعتماد کنی می توانی باور کنی که خداوند بهترین هارو برات کنار گذاشته می تونی
شما می گویید خداوند سمت خودشو درست انجام داده وبا پیک خواسته هارو برات فرستاده
من میگم خداوند از طریق فرشته گانش در حال فرستادن خواسته هایمان است فرشته گانی که در ثف هستند و خواسته هایم رادست به دست میکنن تا به من برسد وهر چقدر من ایمانم قویتر شود سرعت دست به دست کردن زیاد می شود تا جایی که به هم پرتاب می کنن تا زودتر به من برسد
ایا ایمان داری ودرزو باز می کنی بدای دریافت
زمانی که باورهایم فوی شود وایمانم به خداوند بیشتر همین که در روباز میکنم بسته های اجابت وارد زندگی ام می شود ومن در حال باز کردن آنها
یکی از بسته هارو باز میکنم داخلس ماشین شاستی بلندی است که می خواستم خودم رو میبینم که سوار آن شده ام چه صندلی های نرو وراحتی چه روکش عالی دارد تازه مجهز به سیستم گرما وسرما هم هست
چه فرمون هیدرولیک خوبی چقدر روان میچرخد چه آینه بغل اتوماتیک زیبایی وقتی ماشین رو خاموش مینم خود به خود جمع میشود وخودم وخانواده ام را می بینم که سوار برآن در حال عبور از جادهی شمال ودیدن این همه زیبایی درختان انبوه وسر سبز شکر گذاری که در دهانم جاریست
بارها این سانتافه رو توزندگی دربهشت وسفربه دور آمریکا دیده بودم وهمچنین در خیابان و برای خودم تجسم کرده بودم خدای من سپاس گذارم
بسته بعدی رو باز می کنم خانه ی دل خواهم است در همان شهر ی می خواستم در همان محل وموقعیت خودم رو میبینم که در حال زندگی در ان هستم چه کابینت های زیبای چه مبلمان شیکی چه تلوزیون بزرگی همون مارکی که می خواستم چه جزیره ی بزرگی سه خواب هم دارد درست همونی است می خواهم خدایا سپاس
بسته بعدی رو باز می کنم ویلای شمال وای پیچک گل یاس تمام دیوار کوچه رو پوشانده وبوی عطرش تمام کوچه وحیاط رو برداشته ریموت در را می زنم وبا ماشین وارد حیاط میشویم وای خدای من چه کردی درست با همون جزئیات که برات گفته بودم از ماشین پیاده می شوم سجده ی شکر به جا می آورم خدایا شکرررررررت
باز هم بسته باقی مونده اینو هم باز می کنم خدای من این هم یادته بهترین گوشی دنیا واپل واچ باهمون رنگ بندی که می خواستم
همین جور باز می کنم خودم رو میبینم که در بهترین مراکز خرید ایران وخارج کشور بدونه هیچ محدودیتی در حال خرید هست خدای من آزادی مالی هم دادی بهم ساعت 4 صبح است و اشک درچشمانم جمع شده نمی دانم اینها چیست چرا خواسته هایم این بار این شکلی دارم تجسم میکنم نمی دانم شاید خداوند می خواهد بگوید بندهی من ایمانت که قوی شود وسپاس گذاری هایت بیشتر این جوری قافل گیرت می کنم
می دانید آخرمن از خداوند می خواهم که برای تو که کاری ندارد من همه ی آرزوهایم را باهم می خواهم یک جا می خواهم
حتما این تجسم خواسته ها که این جوری در ذهن من می چرخد نشانه ای باشد از این که همه باهم در حال اجابت ویا پشت در قرار دارند وکافی است که من در را باز کنم
ودریافت ودر یافت
سبک بال شده ام چند روزی است انگار پاهایم روی زمین نیست انگار هیچ وزنی ندارم انگار آسوده خاطر هستم ازاینه خداوند همراه من است
استاد نمی دونم چطور بنویسم خیلی می خواهم با جزئیات بیشتر بنوسم
طولانی می شود باشد بعد از اجابت
اجابت به قدر ایمان به قدر یقین به قدر پاکی دل به قدر توکلی که داریم
استاد من امروز، این لحظه حال غریب ولی زیبایی دارم.
استاد اون قسمت از فایل که گفتین:که خداوند در جواب زکریا میگه: من ربم، تو داری با کسی صحبت میکنی که نه تنها خالق جهانه، بلکه داره ربوبیت میکنه، داره رهبری میکنه، داره مدیریت میکنه، تمام کیهان گوش به فرمان اون هستن، ما داریم درمورد رب صحبت میکنیم، نه درباره الله، مادرباره ویژگی خالق بودن خداوند، صحبت نمیکنیم، ما درباره ویژگی ربوبیت صحبت میکنیم، ویژگی ارباب بودن، ویژگی قدرت بی انتها صحبت میکنیم….
استاد من باشنیدن فقط همین یه قسمت تازه تونستم وارد پله اول درک “مفهوم تواضع و خشوع داشتن دربرابر خداوند” بشم.
تازه تونستم به درک پله اول “قدرت بی انتها” برسم.
یکمرتبه خودبخود با شنیدن کلمه ارباب، سرم اومد پایین در برابر خداوند، بحالت تعظیم در اومدم جلوش.
هم حس زیبایی دارم، هم حس خجالت و شرمندگی.
استاد انگار کلمه ارباب و رب، از کلمه خداوند برام درجش بالاتره، استاد نمیدونم چه تعبیری بکار ببرم که منظورم برسونم.
کلمه ارباب منو به تواضع و خشوع رسوند.
از ظهر که باشنیدن این فایل دریچه های آگاهی و هدایتهای زیبای خداوند بروم باز شد، همش دارم بخودم میگم : شهلا تو اصلا فهمیدی سالها، ارباب جهان داشته باهات حرف میزده و هدایتت میکرده، اصلا فهمیدی کی کنارت بوده و همراهیت کرده، اصلا فهمیدی….
و استاد حس خجالت دارم در برابر خداوند.
استاد صبح داشتم بخدا میگفتم: خدایا دلم میخواد اونطور که شایسته هست شکرگزاری کنم ولی نمیتونم خودت کمکم کن برای انجامش.
ازظهر خدا کاری کرد باهام که باتمام وجودم دارم بهش میگم ممنونم ازت، با تک تک سلولهام با همون حالت تواضع میگم شکرت، ولی حس میکنم کمه. نمیشه، هیچ جوره نمیشه شکر این ارباب را بجا آورد.
چه روزی بود امروز، چه لحظاتی داشتم امروز.
لحظه به لحظش برکت بود، رشد بود، هدایت بود، حال خوب بود.
استاد جالب اینکه همین لحظه درحین نوشتن همین کامنت، اون قسمت که نوشتم تازه به درک پله اول “قدرت بی انتها” رسیدم، یکمرتبه خدا منو یاد دیروز انداخت که بهش گفتم :خدایا دلم میخواد از قدرتت بهم بگی، دلم میخواد درکم نسبت به قدرت و توانایی تو بیشتر بشه، و خدا حتی جواب همین درخواستم را هم امروز داد، ولی متوجش نشدم که عه این خواسته دیروز من بود. اصلا یادم نبود چی خواسته بودم.
امیدوارم اشکالی نداشته باشه که من بیش از یک کامنت برای یک فایل بگذارم. تمام فایلهای استاد یک طرف،این فایل یکطرف. من اصلا نمیتونم ازین فایل جدا بشم. یعنی قشنگ از صفحه ی اول کامنت ها باز کردم و دارم صفحه به صفحه میرم جلو. اولین باریه که این همه کامنت می خونم . الان کامنت یکی از دوستان رو خوندم در مورد رهایی خواسته ها و رسیدن بهشون.خیلی دوست دارم که این موضوع توی ذهنم راحت و عمیق و سریع نهادینه بشه.استاد خیلی ممنون میشم اگه در این مورد یه فایل اختصاصی بگذارید و راهنماییمون کنید که چطور بهش عمل کنیم. واقعا قبولش دارم ها ولی در عمل باز مغزم ریست میشه و میچسبم به خواسته های به ظاهر بزرگم. اما خواسته های کوچکم رو چون یه لحظه میخوام و برام انقدرها رسیدن بهشون اهمیت نداره، خیلی راحت بدستشون میارم. مثلا همین چند روز پیش، همسرم گفت لیست خرید برام تکست کن . من یک لیست بلند بالا تهیه کردم و توی دلم یه لحظه گفتم اه هوس نوتلاکردم، و یک سری اقلام دیگه هم بنظرم اومد که موردنیازه من و دخترمه، اما با خودم گفتم نگار بیخیال اینا مهم نیستن حالا سری بعد شاید نوشتم. و اصلا توی لیست ننوشتم و بی خیالش شدم. یک ساعت بعد همسرم که برای خرید رفته بود خودش تماس گرفت و گفت نوتلا بخرم برات؟و وقتی برگشت خونه دیدم نه تنها یک نوتلای بزرگ برام خریده، بلکه اون چند تا خواسته ی دیگه م که حتی به زبونمم نیومد رو خودش خریده. چند روز پیش همسرم برای خودش کلاه گرم اردر داد. من هم لفظی و گذرا گفتم منم لازم دارم و دیگه هیچ جمله ای بینمون رد و بدل نشد. فقط توی دلم یه لحظه گفتم چه خوب میشه منم این بار که رفتم فروشگاه ببینم اگه کلاه خوب دارند بخرم. امشب همسرم امد خونه و دیدم برام یک کلاه خریده حتی قشنگتر از اونی که خودم توی ذهنم بود. این اتفاق خیلی تازگی ها برام می افته و خواسته هایی که بی اهمیت هستند توی ذهنم، راحت براورده میشن.اما وقتی پای درامد زایی ثابتم، و استقلال مالیم به میون میاد با اینکه میدونم باید رها کنم، موفق نشدم هنوز. و نتیجه هم که مشخصه، گیر کردم.
این کامنت رو بیشتر برای خودم مینویسم که یادم بمونه: به ذهنم رسیدکه نگار تو فعلا که شغلی نداری، تو الان یک خانم خانه داری، و مسئولیت دخترت رو بر عهده داری. این شغل فعلیه توئه و اصلا هم بی ارزش نیست. بفهم اینو. این که از ساعت شش و نیم صبح بیدار میشی و تا یازده دوازده شب یکسره داری توی خونه میگردی و کار میکنی و حتی فرصت نداری که پنج دقیقه تنهایی و سکوت در اطرافت باشه ، کم نیست. این حجم از کار فیزیکی و انرژی روحی ای که میگذاری تا همیشه خوش اخلاق و مهربان و صبور و شاد باشی اصلا بی ارزش نیست.بخوای نخوای شرایطت فعلا همینه تا خدا راه رو باز کنه برای ازادی زمانی و مکانی بیشتر، و هدایتت کنه که چطور با همین شرایط کسب درامد ثابت داشته باشی. فعلا این الان شغل توئه مادر بودن و خونه داری! بپذیر و به بهترین وجه انجامش بده با احساس خوب. این همه تقلا کردی و عذاب الکی دادی هرروز خودتو با ترس از اینده, چهل سال از خدا عمر گرفتی، به این روش زندگی کردی و نتیجه نگرفتی، آقا شش ماه بیخیال شو.نمیتونی به شش ماه فکر کنی طولانیه برات؟ هرروز همین امروز رو فقط بیخیال شو . بگو بخند زندگی کن لذت ببر. درخواست هاتو نوشتی، از خدادرخواست کردی، خودش میدونه چه طور و چه زمانی براورده ش کنه دیگه، قول داده براورده میکنه دیگه ؟ قبول کن. تمام قدرتها دست خداست بفهم.از خدا درخواست کردی نه از سوپرمارکتی سرکوچه! ، اون کسیه که میگه باش و همه چیز موجود میشود! پس هیچ مانعی نیست. دستاشو باز بگذار تا از بی نهایت روش کمکت کنه. توفقط احساست رو با بیخیالی و شاکر بودنت خوب نگه دار.تو فقط حواست به ورودی های ذهنت باشه، تو فقط یادآوری کن به خودت که تمام چیزهایی که الان داری یه زمانی آرزوت بودند و آرزوی محالت بودند،( مثل زندگی در امریکا، دور شدن از تمام ادم ها و شرایط منفی اطرافت ازدواج عاشقانه باکسی که دقیقا مطابق چک لیستی بود که تهیه کرده بودی برای خودت، دختر شدن فرزندت ، کالج رفتن، رانندگی کردن، زندگی در جایی که طبیعت بی نظیر وادم های خوش اخلاقی که سرشون به کارخودشونه داره، جایی که قانون رعایت میشه و وقتی رانندگی میکنی استرس نداری، بی نهایت جای پارک، کاستومر سرویس عالی، آزادی پوشش، حفظ شدن آبروت جایی که حقت بود آبروت بره، خوردن خوراکی ها وداشتن امکاناتی که توی ایران حتی خواب داشتنشونو نمیدیدی! نخریدن جهیزیه و …) دیدی چقدر راحت تر از اونی که فکرش رو میکردی بهت داده شد؟ به تمام این چیزهایی که خواستم رسیدم اما واقعا به هیچ کدومشون گیر نداده بودم….
خدایا خودت کمکم کن برای خواسته های به ظاهر بزرگم هم مثل رسیدن به درامد ثابت واستقلال مالی، خوب شدن اعتماد بنفس، داشتن دوستان خوب غیر ایرانی، خوب پارک کردن ماشینم و …صبور باشم، رها کنم، احساس پوچی و بی ارزشی و بی عرضگی بخاطر نداشتن درامد نکنم… خدای من ، من رو همواره به راه راست هدایت کن. همیشه دستامو بگیر و باهام حرف بزن، بگذار بشنوم صدات رو، صدایی که بارها وبارها توی کامنت دوستان و صحبتهای استاد درباره ش صحبت میشه و من هرگز نشنیدم، صدای قلبم، صدای واضح خدا. بگذار بفهمم کلامت رو، بگذار ببینم نشانه هات رو، بگذار بفهمم چی میگی. بگذار عمل کنم به الهاماتم و آگاهی هایی که دریافت میکنم. بهم شهامت بده. ترسامو ازم بگیر.خدایا کمکم کن که الگوی خوبی باشم برای دخترم دختر سه سال و نیمه ای که انقدر سپاسگزاره انقدر شاکره انقدر روحش پاک و خداییه که من هرروز انگشت به دهان می مونم که این کاررا رو از کی یاد گرفته، با هرکار کوچیکی که براش انجام میدم ازم تشکر میکنه، کمکم کن بزرگ بشم، ظرف وجودیمو برای دریافت نعمت های بیشتر بزرگ کن، بهم بی نهایت آرامش بده، بگذار بهت تکیه کنم ، بگذار بهت اعتماد کنم، بگذار آدم واقعی باشم.بگذار بزرگ بشم، رشد کنم و به عزیزانم هم کمک کنم تا بادیدن موفقیت هام، اونها هم خودشون زندگیشونو اونطوری که دوست دارند بسازند
بنام خداوندی که قدرت تسیلم شدن درون مرا صادر گردید تا برگردم به سمت خدای خودم وشکور بودن رو بی منت به جا بیاورم خدای شکرت خدای طرز درست طلبیدن ودرست دریافت کردن رو بهم یاد داد خدایا شکرت به خاطر این اکاهی های درونی اگاهی ها که مرا در مدار دریافت حقایق درونم گذاشته ومرا اگاه کرد متوجه این بشم که چطور سال ها افکار باطله وعقاید باطل باعث شدن که من حقیقت درونم رو نبینم ویک عمر با نبخشیدن خودم در گمراهی بمونم الان دارم متوجه می شوم که من هر کاری که کنم سودشو خودم میبرم خدایا شکرت وخودم مهم تر از هر عوامل بیرونی می دونم واز خداوند سپاس گزارم خداوند که کانون توجه ام رو با اگاهیرهای درست برگردون ومتوجه شدم عوامل بیرونی تاثیر در روی احساحس من ندارن وقنی که زوایه نگاهم عوض شده نسبت به مسائل بیرونی قبل از دلیل تمام اتفاقات رو عونال بیرونی می دیدن واصلن نمی دونستم ایراد از کحا بوده ایراد از عدم اگاهی من بوده حالا که ایراد کارم می دونم متوحه شدم که چطور مکانیز مغز چطور عمول میکنه که چطور با مخاطر کرده تصورتات تخلیلات باعث شده من خقیقت درونم رو نبینم اگر قبلن نمی دونستم الان دیگه می دونم که چطور از اگاهی ها استفاده کنم خدایا شکرت رسالت درونی خودم رو بیشتر بشناسم خدایا تو می دونی کمک کنی تا رسالت درونیم رو بیشتر بشناسم خدایا شکرت به درک دردنی رسیدم که من هیچی از خودم ندارم هر چه بخوام خداوند جوابش رو از طریق درونم بهم می ده خدایا توبهتر از هر کسی هز جهانش اگاه هست خدایااین درخواست من از تو هست حالا که اجابت کننده دعای منطق های رو در درونم زنده کن تا راه مستقیم رو می خواهم راه کسانی به نعت وثروت دنیا واخرت بشخیده وتو توان ساختن این باورها رو بهم بده تا در مسیر درست قدم بردام مسیری که به خودم کمک کنم نه مثل قبلا که مسیر درست رو توی کمک کردن به دیگران می دونستم بهترین وکاملترین مسیر این که من به خودم کمک کنم اگر مب بشخم به خاطر خودم هست وبیام از امروز از خداوند بخوام خداوند توانایی بهم بده که توی تمام جعتبه های زندگی اول به خودم فکر کنم اول به خودم نگاه کنم اول به خودم ارزش بدم اول به خودم عشق بدم به دیگران واگر کاری کسی میکنم مثلمن خیرشو خودم می برم خدایا شکرت
من از شاگردان 12قدم هستم که فعلا تو قدم 8 ام دارم روی خودم کار می کنم یه تصادی برام دیشب پیش اومده بود حالم به شدت گرفته شد صبح اومدم که حالمو خوب کنم با خودم گفتم برم از قدم اول دوباره شروع کنم به گوش دادن و تمرین کردن از یه طرف می گفتم برم دوباره قدم 8 ام رو تمرین کنم که بتونم هم حالمو خوب کنم و هم بتونم یه ایده ای درست به من گفته بشه عمل کنم اومدم تو سایت که برم تو پروفایل شخصی ام دیدم یه فایل دانلودی جدید اومده
یک دفعه تصمیم گرفتم اینو گوش کنم خدای من چقدر عالی بود تا الان دوبار پشت سر هم گوش کردم با دقت و احساس کردم خدا داره جوابمو میده اشک ریختم و سپاسگزار آن قدرت بیکرانش شدم
چقدر من از همون دوران دبیرستان با قرآن کم وبیش آشنا بودم سوره و ضحی رو دوس داشتم
و چقدر امروز عالی البته میشه گفت تا حدودی این سوره و معنی اشو درک کردم و چقدر به جانم نشست آری
اگر با خدا باشی چه زیبا به جواب میرسی
اگر با این قدرت بی انتها همسو باشی چقدر آرامش داری
اگر با خالق هستی هم جهت باشی همه چیر برات عالی پیش میره این فایل منو برد به تمام معجزات زیبای که در زندگی ام تجربه کردم معجزاتی که میگم واقعا معجزه بود اومدم با خودم تکرار کردم مزگان یادته چه اتفاقات زیبای در دل هر تضادی برات جلوه گر شد که همه متعجب شدن پس این هم درست میشه با تکرار اینها آرام آرام حالم نه تنها خوب شد بلکه به یه حس عالی رسیدم و الانم تا شب هر چن مرتبه شد دوباره این فایل رو گوش می کنم و نت برداری می کنم تا این حس عالی ام عالی تر بشه
خدایا شکرت بابت گوش کردن این فایل عالی
خدایا شکرت بابت وجود این سایت ارزشمند
خدایا شکرت بابت وجود چنین استاد بزرگوار
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سپاسگزارم از شما استاد بزرگوار و براتون عمری طولانی همراه با عزت و سلامتی از خداوند مهربانم خواهانم در پناه حق
بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از آن اوست
پروردگار بزرگم تنها منبع قدرت ، علم ، رزق، آرامش، احساس خوب سلامتی تو هستی خدایا آرامش احساس خوب را فقد از تو می خواهم چون الا بذکر الله تطمئن القلوب تنها با یاد نام زیبایی تو قلب ها آرام می گیرد خدایا همه مشکلات مسائل ام را به تو می سپارم چون قدرت فقد از آن توست فقد تو توانای حل مسائل ام را داری هیچ کس دیگه یی این قدرت را ندارد خدایا ایمان دارم که تو به من نزدیکی دست مرا رها نخواهی کرد بار من رو زمین نمی ماند یک جوری حل خواهد شد خداوند از من محافظت می کند کمک هدایت میکند
سپاسگزار خداوندی هستم که هدایت اش همیشگی است هرگز جریان هدایت قطع نمی شود چقدر همین نعمت بزرگی است فضل عظیم پروردگار در حق بنده گانش است چقدر این فایل در زمان مناسب زمانی که واقعا نیاز داشتم روی سایت قرار گرفت خدایا شکر ات
کلید اجابت دعاها: همه ما درخواست های داریم ولی یک سری باورهای هم داریم که نمی گزارد خواسته ها اجابت شود چرا خواسته ها اجابت نمی شود؟ چون ما باور نمی کنیم با شرایط فعلی خواسته ها برآورده شود مشکل همیشه از طرف ماست مشکل از فرستنده نیست مشکل همیشه از گیرنده است در رابطه با خداوند مشکل همیشه از طرف ماست خداوند هرگز زیر قولش نمیزند خداوند وعده اجابت درخواست ها را داده خداوند منبع ثروت رزق ارامش سلامتی … است
بحث بزرگی یا کوچکی خواسته نیست بحث اینکه آیا ما باور می کنیم خواسته ما امکان پذیر است استاد جان اینکه گفتید وقتی به خواسته یی فکر می کنیم مغز سریع دلایلی می آورد که ثابت کند امکان پذیر نیست تو به خواسته ات برسی در مورد من چقدر این حرف درست است من خیلی مواقع حتا نمیتوانم در حد حتا چند دقیقه در مورد خواسته هایم فکر کنم و صحبت کنم حالا میفهمم چرا حتا نمیتوانم در مورد خواسته هایم صحبت کنم آن قدر ذهنم مقاومت دارد رسیدن به خواسته را غیر ممکن میداند که حتا فکر کردن به آنرا هم غیر منطقی میداند به همین دلیل حتا نمیتوانم به خواسته هایم فکر کنم هیچ وقت از این زاویه به اجابت خواسته هایم فکر نکرده بودم همیشه درخواست های از خداوند داشتم خواسته هایم را می نوشتم بعضی مواقع با خدایم حرف میزدم فقد همین اما اینکه چه کار های عملی برای اجابت خواسته هایم انجام بدم هرگز به آن فکر نکرده بودم ازاین بعد باید هر وقت خواسته های دارم از خداوند باید ببینم چه باورهای محدود کننده یی در ذهنم هست که نمی گزارد خواسته اجابت شود کل کارم این است که آن مقاومت ها را بشکنم برای ذهنم منطق و دلیل بیارم که چرا رسیدن به این خواسته منطقی و شدنی است به اندازه یی که بتوانم برای ذهنم منطقی کنم رسیدن به خواسته ها را به همان اندازه زودتر خواسته هایم اجابت می شود فقد به خواسته های میرسم که برای ذهنم باورپزیر است نکته های بسیار ارزشمند که از این فایل درک کردم اینکه کار ذهن این است که میگه نمیشه همیشه دلیل میاره برای اینکه ثابت کند نمیشه به خواسته رسید ولی این کار من است که باید به هر روش که میشه مقاومت ذهن را بشکنم ذهنم را خلع سلاح بکنم این کار ذهن است خاصیت ذهن است یکی از بهترین روش ها این است که قدرت خداوند را همیشه به خودم یاد آوری کنم که خداوند قادر مطلق است خداوند قادر به هر کار است پیدا کردن الگو ها در زندگی خودم و دیگران خیلی کمک می کند
جملات آخر هم منطق زیبا برای سپاس گزاری کردن وقتی سپاس گزاری می کنیم یعنی به یاد میاریم نعمت های که خداوند به ما داده از لحاظ فرکانسی سپاس گزاری منطقی میسازد دریافت نعمت های بیشتر را همان طور که خداوند در گذشته این نعمت هارا به من داده در آینده هم میتواند همچین نعمت های بدهد این باعث میشه در مداردریافت نعمت های بیشتر قرار بگیریم
اگر ورودی هایم را کنترول کنم کار برای تغیر باورها خیلی آسان اگر ورودی ها کنترول نشود تغیر باورها کار خیلی سخت تری میشه این را من تجربه کرده ام اوایل که به طرز فوق العاده یی ورودی هایم را کنترول میکردم به طرز فوق العاده یی شرایط خوب پیش می رفت اما حالا که تعهد آن چنانی ندارم روند رشد و پیشرفت ام خیلی کندتر شده این اهمیت کنترول ورودی ها را به خوبی واضح میسازد
خدایا شکر ات بخاطر این مسیر ثروت و نعمت که مرا به سمت اش هدایت کردی
خدایا کمک ام کن به من توانای کنترول ذهن را بده خدایا از شر نجواهای شیطان که سخت اغوا کننده است به تو پناه میبرم خودت دستم را بگیر کمک ام کن الاهی به امید تو.
کامنت بیست و سوم
10 دی 1403
تعهد اول:
امروز چیزهایی که دیروز نوشته بودم رو مرور کردم.
به این فکر کردم که چطور میتونم تدریسشون کنم.
یک دور برای خودم تدریس کردم و چیزهایی که نیاز بود بگم رو یادآوری کردم و سبک سنگینشون کردم.
نرم افزارهایی که لازم داشتم رو به کار انداختم و آماده کردم.
تخته وایت بورد رو محکم کردم که موقع فیلم برداری صدا نده.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و گزارش دادم.
تعهد سوم:
امروز هم مثل هر روز از زندگیم لذت بردم.
خدایا شکرت که امروز در کنار دختر نازنینم خیلی خوب سپری شد.
سپاسگزارم که وقتی دخترم بیدار بود، کمکم کردی بتونم غذا بپزم.
سپاسگزارم به خاطر حمام و آب گرمی که سرحالم کرد.
سپاسگزارم به خاطر قهوه که انرژیم رو افزایش داد.
سپاسگزارم که امشب با همسرم فیلم کمدی خنده داری دیدیم و لذت بردیم.
سپاسگزارم که کمکم میکنی با وجود یک بچه ی پنج ماهه بتونم در مسیر اهدافم قدم بردارم. این یعنی تو رساننده ی امری.
سپاسگزارم به خاطر وجود همسر نازنین و عزیزم.
سپاسگزارم به خاطر دختر خوبم که انقدر دوست داشتنیه.
سپاسگزارم به خاطر خودم که پای هدفم ایستادم.
سپاسگزارم که خانواده های خودم و همسرم شامل انسان های فوق العاده ای هستن.
سپاسگزارم که امشب انقدر حالم خوبه.
خداوندا شکرت که میفهمم مدارم کمی بالاتر رفته. شکرت که دارم صدای تو رو راحت تر تشخیص میدم و میفهمم.
خداوندا شکرت که امروز چندین بار به نجوا پیروز شدم و مچش رو گرفتم.
پروردگارا شکرت به خاطر همه چیز.
ازت ممنونم.
عاشقتم.
استاد عزیز من،
الهام هستم و دیشب در اصل داشتم دنبال یک جواب و یا استخاره برای یکی از خواسته هام میگشتم تو گوشی و بیخواب شده بودم از حجم فکر. و دقیقا امروز صبح که فایل رو گوش دادم (چون دیشب فقط متن رو خوندم و کامنت گذاشتم) و الان هم دقیقه دو و سه هست و استخاره و نشانه اصلی. دقیق رو خداوند از طریق این فایل داد. توکل کردم و به ندای قلبم گوش دادم و صبر کردم و امروز صبح خداوند با این فایل جوابم رو داد. من زبانم قاصر هست از این همه هماهنگی و نظامی که در این دنیای فرکانسی هست.
باعث شد انگیزه و قدرت بیشتری بگیرم برای ادامه مسیر آن هم با این باور که روی دوش خداوندم و کارها بر من آسان میشود.
سلام به تمامی عزیزان و استاد گرانقدرم
وقتی که ما یک درخواستی داریم فرآیند زیر طی می شود:
1. اعلام درخواست
2. اجابت درخواست
3. دریافت درخواست
معمولا دو مرحله اول به سرعت و سادگی انجام می شود ولی در مرحله سوم همه انسانها حتی پیامبران نیز مشکل دارند ، زیرا تحقق یافتن این درخواست را با شرایط کنونی می سنجند البته این کار کاملا طبیعی ذهن است و برای او فرقی نمی کند که شما پیامبر هستی یا یک انسان معمولی . او از شرایط فعلی شما تصویری می سازد که حتی فکر کردن به آن خواسته خنده دار است ، دقیقا مانند درخواست حضرت زکریا که درخواستش تولد فرزند بود ولی ذهن نجوا گر او می آید و می گوید تو که پیر و فرتوت هستی و همسری نازا داری پس نمی شود، این فکر تا حدی قوی هست که آنرا نیز به خدا بازمی گرداند و می گوید چجوری؟؟
اگر بتوانیم رسالت این ذهن نجواگر را درک کنیم ، متوجه می شویم این ذات وجودی اوست و اصلا بخاطر همین خلق شده است ولی اینکه در قبال هر درخواستی، او منطق های نرسیدن به آن درخواست را برای ما روی میز مینچیند به معنی آن نیست که واقعیت دارد هرچند بر اساس اطلاعات و شواهدی که دارد کاملا منطقی به نظر می رسد!!
بعنوان مثال فرض کنید یک نفری که تا بحال هیچ چیزی نخورده و یهویی به این دنیا آمده ( فرض کنید) بیاید پیش شما و شما به او بگویید باید این سیب را بخوری ، او که هیچ تجربه ای از خوردن سیب در گذشته ندارد شروع می کند به آوردن دلائل منطقی برای امکان پذیر نبودن خوردن آن سیب :
این سیب در دهان من جا نمی شود.
بر فرضی که بتوانم آنرا جا دهم چگونه آنرا قورت دهم و حتی اگر تلاش هم بکنم قورت دهم به یقیین خفه خواهم شد.
برفرضی اینکه آنرا قورت دهم معده ام چگونه می تواند یک سیب به این بزرگی را هضم کنم و قطعا آن با همان شکل به سمت روده های من هدایت خواهد شد.و در آن صورت دچار پاره گی روده خواهم شد.
برفرض اینکه از روده های من نیز عبود کند چگونه آنرا دفع کنم!!!!
تمامی دلائل فوق واقعی هستند و ذهن ما اینگونه عمل می کند و در انتها می گوید آیا اصلا ارزش دارد این سیب را با این همه احتمالات نا مناسب بخوری؟ و اینجا همان جایی هست که همه ما بیخیال آرزوها و درخواستهایمان می شویم. و جالب اینجاست که اگر باورش کنیم و بپذریم که این اشکالات در صورت خوردن سیب بوجود می آید ، یک عالمه نشانه نیز از بابت آن خواهیم دید مثلا یک نفر به شما می گوید یکی از آشناهایمان هسته زردآلو توی گلویش گیر کرده و مرده و یا کلیپی می بینید که افراد مختلف از خفگی ناشی از گیر کردن چیزی در گلویشان مرده اند و اینجاست که دیگر حتی فکر کردن به خوردن سیب نیز محال می شود چه برسد که بعنوان درخواست و رویا در ذهن خود حمل کنیم و این باور قدیمی اینگونه شکل گرفته است که ” سرنوشت ما همینه ما از اول هم نمی تونستیم سیب بخوریم”
به همین سادگی، به همین سادگی و به همین سادگی ذهن نجوا گر ما ، ما را گول می زند و ما را در مسیر رسیدن به خواسته ها یمان متوقف می کند.
در اینجا استاد عزیز می گوید به نجواهای ذهن توجه نکنید و از سلاح خود او بر علیه خود او استفاده کنید، که مراحل ذیل را برشمرده اند:
1. اول اینکه باید بدانیم از چه کسی درخواست می کنیم و او چه قدرتی دارد که همانا او رب عالم است و قدرت برتر
2. با استفاده از تجارب دیگران و خودمان این درخواست را منطقی کنیم، در اینجا با ید به ذهنمان بگوییم سالانه چندین هزار تن سیب در همین شهر ما به فروش می رسد و مردم آن را می خورند پس این امکان پذیر هست. البته تا اینجا هنوز نمی دانیم چجوری ولی از هر کسی که سوال کنیم تابحال سیب خوردی قطعا به ما خواهد گفت که بلی. و نکته اینجاست که وقتی باور کنیم می شود سیب خورد، نشانه ها برای ما می آید . بعنوان مثال توی پارک نشسته ایم و می بینیم که یک نفر دارد سیب را قاچ می کند و خورد می کند و می خورد ، یکم که بیشتر باور می کنیم می بینیم در یک مهمانی خانوادگی مادری برای فرزند چند ماهه خود دارد سیب را با قاشق می تراشد و به او می دهد… . بلی به همین سادگی راههای رسیدن به خواسته هایمان به ما گفته می شود اگر بتوانیم از چنگال نجواهای ذهن خودمان خلاص شویم و آنقدر مثالها و تجارب گذشته خود و دیگران را ببینیم و باور کنیم، و جالب اینجاست که اگر همین حالا ذهن ما بگوید نمی توانی سیب بخوری به او خواهیم خندید….
سلام استاد سلام مریم جون امیدوارم حالتو مثل حال این روز های من عالی باشه
از اونجایی که من همیشه فایل های شمارو صوتی گوش میکنم چون می توانمبیشتر تمرکز کنم
دیشب این فایل را برای چندمین باز گوش کردم ولی این با تصویری چه کردی دوباره استد بامن چقور نعمت ها یادم امد …
شب که خوابیدم به خواب عمیق نرفتمیعنی در حالت خواب وبیداری بودم هر وقت که هوشیار می شدم میدیدم که در حال یاد آوری نعمت های خداهستم و یادم می اید جاهایی روکه خداوند دستم رو گرفت
به خودم می گویم استاد از ایمان قوی وباور به خدا حرف می زند
ومن می گویم می توانی به دستان بسته ی خدا اعتماد کنی می توانی باور کنی که خداوند بهترین هارو برات کنار گذاشته می تونی
شما می گویید خداوند سمت خودشو درست انجام داده وبا پیک خواسته هارو برات فرستاده
من میگم خداوند از طریق فرشته گانش در حال فرستادن خواسته هایمان است فرشته گانی که در ثف هستند و خواسته هایم رادست به دست میکنن تا به من برسد وهر چقدر من ایمانم قویتر شود سرعت دست به دست کردن زیاد می شود تا جایی که به هم پرتاب می کنن تا زودتر به من برسد
ایا ایمان داری ودرزو باز می کنی بدای دریافت
زمانی که باورهایم فوی شود وایمانم به خداوند بیشتر همین که در روباز میکنم بسته های اجابت وارد زندگی ام می شود ومن در حال باز کردن آنها
یکی از بسته هارو باز میکنم داخلس ماشین شاستی بلندی است که می خواستم خودم رو میبینم که سوار آن شده ام چه صندلی های نرو وراحتی چه روکش عالی دارد تازه مجهز به سیستم گرما وسرما هم هست
چه فرمون هیدرولیک خوبی چقدر روان میچرخد چه آینه بغل اتوماتیک زیبایی وقتی ماشین رو خاموش مینم خود به خود جمع میشود وخودم وخانواده ام را می بینم که سوار برآن در حال عبور از جادهی شمال ودیدن این همه زیبایی درختان انبوه وسر سبز شکر گذاری که در دهانم جاریست
بارها این سانتافه رو توزندگی دربهشت وسفربه دور آمریکا دیده بودم وهمچنین در خیابان و برای خودم تجسم کرده بودم خدای من سپاس گذارم
بسته بعدی رو باز می کنم خانه ی دل خواهم است در همان شهر ی می خواستم در همان محل وموقعیت خودم رو میبینم که در حال زندگی در ان هستم چه کابینت های زیبای چه مبلمان شیکی چه تلوزیون بزرگی همون مارکی که می خواستم چه جزیره ی بزرگی سه خواب هم دارد درست همونی است می خواهم خدایا سپاس
بسته بعدی رو باز می کنم ویلای شمال وای پیچک گل یاس تمام دیوار کوچه رو پوشانده وبوی عطرش تمام کوچه وحیاط رو برداشته ریموت در را می زنم وبا ماشین وارد حیاط میشویم وای خدای من چه کردی درست با همون جزئیات که برات گفته بودم از ماشین پیاده می شوم سجده ی شکر به جا می آورم خدایا شکرررررررت
باز هم بسته باقی مونده اینو هم باز می کنم خدای من این هم یادته بهترین گوشی دنیا واپل واچ باهمون رنگ بندی که می خواستم
همین جور باز می کنم خودم رو میبینم که در بهترین مراکز خرید ایران وخارج کشور بدونه هیچ محدودیتی در حال خرید هست خدای من آزادی مالی هم دادی بهم ساعت 4 صبح است و اشک درچشمانم جمع شده نمی دانم اینها چیست چرا خواسته هایم این بار این شکلی دارم تجسم میکنم نمی دانم شاید خداوند می خواهد بگوید بندهی من ایمانت که قوی شود وسپاس گذاری هایت بیشتر این جوری قافل گیرت می کنم
می دانید آخرمن از خداوند می خواهم که برای تو که کاری ندارد من همه ی آرزوهایم را باهم می خواهم یک جا می خواهم
حتما این تجسم خواسته ها که این جوری در ذهن من می چرخد نشانه ای باشد از این که همه باهم در حال اجابت ویا پشت در قرار دارند وکافی است که من در را باز کنم
ودریافت ودر یافت
سبک بال شده ام چند روزی است انگار پاهایم روی زمین نیست انگار هیچ وزنی ندارم انگار آسوده خاطر هستم ازاینه خداوند همراه من است
استاد نمی دونم چطور بنویسم خیلی می خواهم با جزئیات بیشتر بنوسم
طولانی می شود باشد بعد از اجابت
اجابت به قدر ایمان به قدر یقین به قدر پاکی دل به قدر توکلی که داریم
خدایا بی نهایت سپاس گذارم
سلام استاد عزیزم.
استاد من امروز، این لحظه حال غریب ولی زیبایی دارم.
استاد اون قسمت از فایل که گفتین:که خداوند در جواب زکریا میگه: من ربم، تو داری با کسی صحبت میکنی که نه تنها خالق جهانه، بلکه داره ربوبیت میکنه، داره رهبری میکنه، داره مدیریت میکنه، تمام کیهان گوش به فرمان اون هستن، ما داریم درمورد رب صحبت میکنیم، نه درباره الله، مادرباره ویژگی خالق بودن خداوند، صحبت نمیکنیم، ما درباره ویژگی ربوبیت صحبت میکنیم، ویژگی ارباب بودن، ویژگی قدرت بی انتها صحبت میکنیم….
استاد من باشنیدن فقط همین یه قسمت تازه تونستم وارد پله اول درک “مفهوم تواضع و خشوع داشتن دربرابر خداوند” بشم.
تازه تونستم به درک پله اول “قدرت بی انتها” برسم.
یکمرتبه خودبخود با شنیدن کلمه ارباب، سرم اومد پایین در برابر خداوند، بحالت تعظیم در اومدم جلوش.
هم حس زیبایی دارم، هم حس خجالت و شرمندگی.
استاد انگار کلمه ارباب و رب، از کلمه خداوند برام درجش بالاتره، استاد نمیدونم چه تعبیری بکار ببرم که منظورم برسونم.
کلمه ارباب منو به تواضع و خشوع رسوند.
از ظهر که باشنیدن این فایل دریچه های آگاهی و هدایتهای زیبای خداوند بروم باز شد، همش دارم بخودم میگم : شهلا تو اصلا فهمیدی سالها، ارباب جهان داشته باهات حرف میزده و هدایتت میکرده، اصلا فهمیدی کی کنارت بوده و همراهیت کرده، اصلا فهمیدی….
و استاد حس خجالت دارم در برابر خداوند.
استاد صبح داشتم بخدا میگفتم: خدایا دلم میخواد اونطور که شایسته هست شکرگزاری کنم ولی نمیتونم خودت کمکم کن برای انجامش.
ازظهر خدا کاری کرد باهام که باتمام وجودم دارم بهش میگم ممنونم ازت، با تک تک سلولهام با همون حالت تواضع میگم شکرت، ولی حس میکنم کمه. نمیشه، هیچ جوره نمیشه شکر این ارباب را بجا آورد.
چه روزی بود امروز، چه لحظاتی داشتم امروز.
لحظه به لحظش برکت بود، رشد بود، هدایت بود، حال خوب بود.
استاد جالب اینکه همین لحظه درحین نوشتن همین کامنت، اون قسمت که نوشتم تازه به درک پله اول “قدرت بی انتها” رسیدم، یکمرتبه خدا منو یاد دیروز انداخت که بهش گفتم :خدایا دلم میخواد از قدرتت بهم بگی، دلم میخواد درکم نسبت به قدرت و توانایی تو بیشتر بشه، و خدا حتی جواب همین درخواستم را هم امروز داد، ولی متوجش نشدم که عه این خواسته دیروز من بود. اصلا یادم نبود چی خواسته بودم.
استاد خدا خیرتون بده.
نمیدونم چه دعایی در حقتون بکنم.
دوستتون دارم.
درپناه خداوند باشین
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
ذوق کردن خیلی زیاد و یا احساساتی شدن خیلی زیاد در هنگام رسیدن ب خواسته ها نشان از چندین باور اشتباهه
باور به خسیس بودن و ب زور دادن خداوند همون کنایه ک یک نو از خرس کندن هم غنیمته
کوچک بودن ظرف و دریافت خواسته های معمولی ک رویا نیستند
عدم درک ارزشمندی خود
این ک خواسته ها ب سختی بدست میان و زمان میبره رسیدن ب خواسته بعدی
خود این فوران احساسات ی جورایی برای جلب توجه دیگران و تکبر و خودبزرگ بینی و عدم خشوع و شکرگزاری خداوند
در صورتی ک یک رفتار طبیعی باید در همه حال رعایت بشه و هیچ تفاوتی بین قبل از دریافت و بعد از دریافت وجود نداشته باشه
همونطوری ک استاد میگه احساس خوشبختی من با زمانی ک با دمپایی میرفتم دانشگاه و الان هیچ تفاوتی نکرده
ب این میگن یک رفتار عادی و انسانی
این قدر خودم خودمو آوردم پایین ک با خودم میگم اگر ب فلان خواسته برسم چی میشه !!!
حالا اون خواسته یک جیزی هس ک از اول باید در زندگی منمیبود و خیلی راحت باید وارد زندگیم میشد
با سلام مجدد خدمت استاد عزیزم و تمام دوستان
امیدوارم اشکالی نداشته باشه که من بیش از یک کامنت برای یک فایل بگذارم. تمام فایلهای استاد یک طرف،این فایل یکطرف. من اصلا نمیتونم ازین فایل جدا بشم. یعنی قشنگ از صفحه ی اول کامنت ها باز کردم و دارم صفحه به صفحه میرم جلو. اولین باریه که این همه کامنت می خونم . الان کامنت یکی از دوستان رو خوندم در مورد رهایی خواسته ها و رسیدن بهشون.خیلی دوست دارم که این موضوع توی ذهنم راحت و عمیق و سریع نهادینه بشه.استاد خیلی ممنون میشم اگه در این مورد یه فایل اختصاصی بگذارید و راهنماییمون کنید که چطور بهش عمل کنیم. واقعا قبولش دارم ها ولی در عمل باز مغزم ریست میشه و میچسبم به خواسته های به ظاهر بزرگم. اما خواسته های کوچکم رو چون یه لحظه میخوام و برام انقدرها رسیدن بهشون اهمیت نداره، خیلی راحت بدستشون میارم. مثلا همین چند روز پیش، همسرم گفت لیست خرید برام تکست کن . من یک لیست بلند بالا تهیه کردم و توی دلم یه لحظه گفتم اه هوس نوتلاکردم، و یک سری اقلام دیگه هم بنظرم اومد که موردنیازه من و دخترمه، اما با خودم گفتم نگار بیخیال اینا مهم نیستن حالا سری بعد شاید نوشتم. و اصلا توی لیست ننوشتم و بی خیالش شدم. یک ساعت بعد همسرم که برای خرید رفته بود خودش تماس گرفت و گفت نوتلا بخرم برات؟و وقتی برگشت خونه دیدم نه تنها یک نوتلای بزرگ برام خریده، بلکه اون چند تا خواسته ی دیگه م که حتی به زبونمم نیومد رو خودش خریده. چند روز پیش همسرم برای خودش کلاه گرم اردر داد. من هم لفظی و گذرا گفتم منم لازم دارم و دیگه هیچ جمله ای بینمون رد و بدل نشد. فقط توی دلم یه لحظه گفتم چه خوب میشه منم این بار که رفتم فروشگاه ببینم اگه کلاه خوب دارند بخرم. امشب همسرم امد خونه و دیدم برام یک کلاه خریده حتی قشنگتر از اونی که خودم توی ذهنم بود. این اتفاق خیلی تازگی ها برام می افته و خواسته هایی که بی اهمیت هستند توی ذهنم، راحت براورده میشن.اما وقتی پای درامد زایی ثابتم، و استقلال مالیم به میون میاد با اینکه میدونم باید رها کنم، موفق نشدم هنوز. و نتیجه هم که مشخصه، گیر کردم.
این کامنت رو بیشتر برای خودم مینویسم که یادم بمونه: به ذهنم رسیدکه نگار تو فعلا که شغلی نداری، تو الان یک خانم خانه داری، و مسئولیت دخترت رو بر عهده داری. این شغل فعلیه توئه و اصلا هم بی ارزش نیست. بفهم اینو. این که از ساعت شش و نیم صبح بیدار میشی و تا یازده دوازده شب یکسره داری توی خونه میگردی و کار میکنی و حتی فرصت نداری که پنج دقیقه تنهایی و سکوت در اطرافت باشه ، کم نیست. این حجم از کار فیزیکی و انرژی روحی ای که میگذاری تا همیشه خوش اخلاق و مهربان و صبور و شاد باشی اصلا بی ارزش نیست.بخوای نخوای شرایطت فعلا همینه تا خدا راه رو باز کنه برای ازادی زمانی و مکانی بیشتر، و هدایتت کنه که چطور با همین شرایط کسب درامد ثابت داشته باشی. فعلا این الان شغل توئه مادر بودن و خونه داری! بپذیر و به بهترین وجه انجامش بده با احساس خوب. این همه تقلا کردی و عذاب الکی دادی هرروز خودتو با ترس از اینده, چهل سال از خدا عمر گرفتی، به این روش زندگی کردی و نتیجه نگرفتی، آقا شش ماه بیخیال شو.نمیتونی به شش ماه فکر کنی طولانیه برات؟ هرروز همین امروز رو فقط بیخیال شو . بگو بخند زندگی کن لذت ببر. درخواست هاتو نوشتی، از خدادرخواست کردی، خودش میدونه چه طور و چه زمانی براورده ش کنه دیگه، قول داده براورده میکنه دیگه ؟ قبول کن. تمام قدرتها دست خداست بفهم.از خدا درخواست کردی نه از سوپرمارکتی سرکوچه! ، اون کسیه که میگه باش و همه چیز موجود میشود! پس هیچ مانعی نیست. دستاشو باز بگذار تا از بی نهایت روش کمکت کنه. توفقط احساست رو با بیخیالی و شاکر بودنت خوب نگه دار.تو فقط حواست به ورودی های ذهنت باشه، تو فقط یادآوری کن به خودت که تمام چیزهایی که الان داری یه زمانی آرزوت بودند و آرزوی محالت بودند،( مثل زندگی در امریکا، دور شدن از تمام ادم ها و شرایط منفی اطرافت ازدواج عاشقانه باکسی که دقیقا مطابق چک لیستی بود که تهیه کرده بودی برای خودت، دختر شدن فرزندت ، کالج رفتن، رانندگی کردن، زندگی در جایی که طبیعت بی نظیر وادم های خوش اخلاقی که سرشون به کارخودشونه داره، جایی که قانون رعایت میشه و وقتی رانندگی میکنی استرس نداری، بی نهایت جای پارک، کاستومر سرویس عالی، آزادی پوشش، حفظ شدن آبروت جایی که حقت بود آبروت بره، خوردن خوراکی ها وداشتن امکاناتی که توی ایران حتی خواب داشتنشونو نمیدیدی! نخریدن جهیزیه و …) دیدی چقدر راحت تر از اونی که فکرش رو میکردی بهت داده شد؟ به تمام این چیزهایی که خواستم رسیدم اما واقعا به هیچ کدومشون گیر نداده بودم….
خدایا خودت کمکم کن برای خواسته های به ظاهر بزرگم هم مثل رسیدن به درامد ثابت واستقلال مالی، خوب شدن اعتماد بنفس، داشتن دوستان خوب غیر ایرانی، خوب پارک کردن ماشینم و …صبور باشم، رها کنم، احساس پوچی و بی ارزشی و بی عرضگی بخاطر نداشتن درامد نکنم… خدای من ، من رو همواره به راه راست هدایت کن. همیشه دستامو بگیر و باهام حرف بزن، بگذار بشنوم صدات رو، صدایی که بارها وبارها توی کامنت دوستان و صحبتهای استاد درباره ش صحبت میشه و من هرگز نشنیدم، صدای قلبم، صدای واضح خدا. بگذار بفهمم کلامت رو، بگذار ببینم نشانه هات رو، بگذار بفهمم چی میگی. بگذار عمل کنم به الهاماتم و آگاهی هایی که دریافت میکنم. بهم شهامت بده. ترسامو ازم بگیر.خدایا کمکم کن که الگوی خوبی باشم برای دخترم دختر سه سال و نیمه ای که انقدر سپاسگزاره انقدر شاکره انقدر روحش پاک و خداییه که من هرروز انگشت به دهان می مونم که این کاررا رو از کی یاد گرفته، با هرکار کوچیکی که براش انجام میدم ازم تشکر میکنه، کمکم کن بزرگ بشم، ظرف وجودیمو برای دریافت نعمت های بیشتر بزرگ کن، بهم بی نهایت آرامش بده، بگذار بهت تکیه کنم ، بگذار بهت اعتماد کنم، بگذار آدم واقعی باشم.بگذار بزرگ بشم، رشد کنم و به عزیزانم هم کمک کنم تا بادیدن موفقیت هام، اونها هم خودشون زندگیشونو اونطوری که دوست دارند بسازند
بنام خداوندی که قدرت تسیلم شدن درون مرا صادر گردید تا برگردم به سمت خدای خودم وشکور بودن رو بی منت به جا بیاورم خدای شکرت خدای طرز درست طلبیدن ودرست دریافت کردن رو بهم یاد داد خدایا شکرت به خاطر این اکاهی های درونی اگاهی ها که مرا در مدار دریافت حقایق درونم گذاشته ومرا اگاه کرد متوجه این بشم که چطور سال ها افکار باطله وعقاید باطل باعث شدن که من حقیقت درونم رو نبینم ویک عمر با نبخشیدن خودم در گمراهی بمونم الان دارم متوجه می شوم که من هر کاری که کنم سودشو خودم میبرم خدایا شکرت وخودم مهم تر از هر عوامل بیرونی می دونم واز خداوند سپاس گزارم خداوند که کانون توجه ام رو با اگاهیرهای درست برگردون ومتوجه شدم عوامل بیرونی تاثیر در روی احساحس من ندارن وقنی که زوایه نگاهم عوض شده نسبت به مسائل بیرونی قبل از دلیل تمام اتفاقات رو عونال بیرونی می دیدن واصلن نمی دونستم ایراد از کحا بوده ایراد از عدم اگاهی من بوده حالا که ایراد کارم می دونم متوحه شدم که چطور مکانیز مغز چطور عمول میکنه که چطور با مخاطر کرده تصورتات تخلیلات باعث شده من خقیقت درونم رو نبینم اگر قبلن نمی دونستم الان دیگه می دونم که چطور از اگاهی ها استفاده کنم خدایا شکرت رسالت درونی خودم رو بیشتر بشناسم خدایا تو می دونی کمک کنی تا رسالت درونیم رو بیشتر بشناسم خدایا شکرت به درک دردنی رسیدم که من هیچی از خودم ندارم هر چه بخوام خداوند جوابش رو از طریق درونم بهم می ده خدایا توبهتر از هر کسی هز جهانش اگاه هست خدایااین درخواست من از تو هست حالا که اجابت کننده دعای منطق های رو در درونم زنده کن تا راه مستقیم رو می خواهم راه کسانی به نعت وثروت دنیا واخرت بشخیده وتو توان ساختن این باورها رو بهم بده تا در مسیر درست قدم بردام مسیری که به خودم کمک کنم نه مثل قبلا که مسیر درست رو توی کمک کردن به دیگران می دونستم بهترین وکاملترین مسیر این که من به خودم کمک کنم اگر مب بشخم به خاطر خودم هست وبیام از امروز از خداوند بخوام خداوند توانایی بهم بده که توی تمام جعتبه های زندگی اول به خودم فکر کنم اول به خودم نگاه کنم اول به خودم ارزش بدم اول به خودم عشق بدم به دیگران واگر کاری کسی میکنم مثلمن خیرشو خودم می برم خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
با سلام خدمت استاد محترم و عزیزم
من از شاگردان 12قدم هستم که فعلا تو قدم 8 ام دارم روی خودم کار می کنم یه تصادی برام دیشب پیش اومده بود حالم به شدت گرفته شد صبح اومدم که حالمو خوب کنم با خودم گفتم برم از قدم اول دوباره شروع کنم به گوش دادن و تمرین کردن از یه طرف می گفتم برم دوباره قدم 8 ام رو تمرین کنم که بتونم هم حالمو خوب کنم و هم بتونم یه ایده ای درست به من گفته بشه عمل کنم اومدم تو سایت که برم تو پروفایل شخصی ام دیدم یه فایل دانلودی جدید اومده
یک دفعه تصمیم گرفتم اینو گوش کنم خدای من چقدر عالی بود تا الان دوبار پشت سر هم گوش کردم با دقت و احساس کردم خدا داره جوابمو میده اشک ریختم و سپاسگزار آن قدرت بیکرانش شدم
چقدر من از همون دوران دبیرستان با قرآن کم وبیش آشنا بودم سوره و ضحی رو دوس داشتم
و چقدر امروز عالی البته میشه گفت تا حدودی این سوره و معنی اشو درک کردم و چقدر به جانم نشست آری
اگر با خدا باشی چه زیبا به جواب میرسی
اگر با این قدرت بی انتها همسو باشی چقدر آرامش داری
اگر با خالق هستی هم جهت باشی همه چیر برات عالی پیش میره این فایل منو برد به تمام معجزات زیبای که در زندگی ام تجربه کردم معجزاتی که میگم واقعا معجزه بود اومدم با خودم تکرار کردم مزگان یادته چه اتفاقات زیبای در دل هر تضادی برات جلوه گر شد که همه متعجب شدن پس این هم درست میشه با تکرار اینها آرام آرام حالم نه تنها خوب شد بلکه به یه حس عالی رسیدم و الانم تا شب هر چن مرتبه شد دوباره این فایل رو گوش می کنم و نت برداری می کنم تا این حس عالی ام عالی تر بشه
خدایا شکرت بابت گوش کردن این فایل عالی
خدایا شکرت بابت وجود این سایت ارزشمند
خدایا شکرت بابت وجود چنین استاد بزرگوار
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سپاسگزارم از شما استاد بزرگوار و براتون عمری طولانی همراه با عزت و سلامتی از خداوند مهربانم خواهانم در پناه حق
بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از آن اوست
پروردگار بزرگم تنها منبع قدرت ، علم ، رزق، آرامش، احساس خوب سلامتی تو هستی خدایا آرامش احساس خوب را فقد از تو می خواهم چون الا بذکر الله تطمئن القلوب تنها با یاد نام زیبایی تو قلب ها آرام می گیرد خدایا همه مشکلات مسائل ام را به تو می سپارم چون قدرت فقد از آن توست فقد تو توانای حل مسائل ام را داری هیچ کس دیگه یی این قدرت را ندارد خدایا ایمان دارم که تو به من نزدیکی دست مرا رها نخواهی کرد بار من رو زمین نمی ماند یک جوری حل خواهد شد خداوند از من محافظت می کند کمک هدایت میکند
سپاسگزار خداوندی هستم که هدایت اش همیشگی است هرگز جریان هدایت قطع نمی شود چقدر همین نعمت بزرگی است فضل عظیم پروردگار در حق بنده گانش است چقدر این فایل در زمان مناسب زمانی که واقعا نیاز داشتم روی سایت قرار گرفت خدایا شکر ات
کلید اجابت دعاها: همه ما درخواست های داریم ولی یک سری باورهای هم داریم که نمی گزارد خواسته ها اجابت شود چرا خواسته ها اجابت نمی شود؟ چون ما باور نمی کنیم با شرایط فعلی خواسته ها برآورده شود مشکل همیشه از طرف ماست مشکل از فرستنده نیست مشکل همیشه از گیرنده است در رابطه با خداوند مشکل همیشه از طرف ماست خداوند هرگز زیر قولش نمیزند خداوند وعده اجابت درخواست ها را داده خداوند منبع ثروت رزق ارامش سلامتی … است
بحث بزرگی یا کوچکی خواسته نیست بحث اینکه آیا ما باور می کنیم خواسته ما امکان پذیر است استاد جان اینکه گفتید وقتی به خواسته یی فکر می کنیم مغز سریع دلایلی می آورد که ثابت کند امکان پذیر نیست تو به خواسته ات برسی در مورد من چقدر این حرف درست است من خیلی مواقع حتا نمیتوانم در حد حتا چند دقیقه در مورد خواسته هایم فکر کنم و صحبت کنم حالا میفهمم چرا حتا نمیتوانم در مورد خواسته هایم صحبت کنم آن قدر ذهنم مقاومت دارد رسیدن به خواسته را غیر ممکن میداند که حتا فکر کردن به آنرا هم غیر منطقی میداند به همین دلیل حتا نمیتوانم به خواسته هایم فکر کنم هیچ وقت از این زاویه به اجابت خواسته هایم فکر نکرده بودم همیشه درخواست های از خداوند داشتم خواسته هایم را می نوشتم بعضی مواقع با خدایم حرف میزدم فقد همین اما اینکه چه کار های عملی برای اجابت خواسته هایم انجام بدم هرگز به آن فکر نکرده بودم ازاین بعد باید هر وقت خواسته های دارم از خداوند باید ببینم چه باورهای محدود کننده یی در ذهنم هست که نمی گزارد خواسته اجابت شود کل کارم این است که آن مقاومت ها را بشکنم برای ذهنم منطق و دلیل بیارم که چرا رسیدن به این خواسته منطقی و شدنی است به اندازه یی که بتوانم برای ذهنم منطقی کنم رسیدن به خواسته ها را به همان اندازه زودتر خواسته هایم اجابت می شود فقد به خواسته های میرسم که برای ذهنم باورپزیر است نکته های بسیار ارزشمند که از این فایل درک کردم اینکه کار ذهن این است که میگه نمیشه همیشه دلیل میاره برای اینکه ثابت کند نمیشه به خواسته رسید ولی این کار من است که باید به هر روش که میشه مقاومت ذهن را بشکنم ذهنم را خلع سلاح بکنم این کار ذهن است خاصیت ذهن است یکی از بهترین روش ها این است که قدرت خداوند را همیشه به خودم یاد آوری کنم که خداوند قادر مطلق است خداوند قادر به هر کار است پیدا کردن الگو ها در زندگی خودم و دیگران خیلی کمک می کند
جملات آخر هم منطق زیبا برای سپاس گزاری کردن وقتی سپاس گزاری می کنیم یعنی به یاد میاریم نعمت های که خداوند به ما داده از لحاظ فرکانسی سپاس گزاری منطقی میسازد دریافت نعمت های بیشتر را همان طور که خداوند در گذشته این نعمت هارا به من داده در آینده هم میتواند همچین نعمت های بدهد این باعث میشه در مداردریافت نعمت های بیشتر قرار بگیریم
اگر ورودی هایم را کنترول کنم کار برای تغیر باورها خیلی آسان اگر ورودی ها کنترول نشود تغیر باورها کار خیلی سخت تری میشه این را من تجربه کرده ام اوایل که به طرز فوق العاده یی ورودی هایم را کنترول میکردم به طرز فوق العاده یی شرایط خوب پیش می رفت اما حالا که تعهد آن چنانی ندارم روند رشد و پیشرفت ام خیلی کندتر شده این اهمیت کنترول ورودی ها را به خوبی واضح میسازد
خدایا شکر ات بخاطر این مسیر ثروت و نعمت که مرا به سمت اش هدایت کردی
خدایا کمک ام کن به من توانای کنترول ذهن را بده خدایا از شر نجواهای شیطان که سخت اغوا کننده است به تو پناه میبرم خودت دستم را بگیر کمک ام کن الاهی به امید تو.