کلید اجابت دعاها - صفحه 46 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری کلید اجابت دعاها
    361MB
    71 دقیقه
  • فایل صوتی کلید اجابت دعاها
    70MB
    71 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

857 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    به نام پروردگارم

    به نام رب مهربانم

    سلام

    خوشحالم که بازهم میتوانم بنویسم

    خدایا چقد تومرادوست داری ومن بیخبرم

    استاد عزیزم چقد کلام شما دلنشین و درست است

    زمانی که می‌گین وابسته نباشین وابستگی بهتون ضربه میزنه

    من بارهاااا اینو تجربه کردم وتودامش افتادم استاد بارها وابسته شدم ومیشم وضربه میخورم وبرمیگردم به سمت خدا

    ولی یه فرقی روحس میکنم باقبل آشنایی باشما

    قبلا اگه از وابستگی ضربه میخوردم فقط گریه میکردم تو ذهنم گله میکردم ازاون آدمی که وابسته ش بودم و ولم کرد

    ولی الان وقتی وابسته میشم سریع میفهمم و سعی میکنم برگردم یعنی خداوند سریع متوجه م میکنه که زینب ببین. ببین این آدم کاری نمیتونه برات بکنه ببین قدرت فقط منم. ببین این آدم اگه قدرت‌ی داش زندگی خودشو حل میکرد. ببین فقط باید به‌من دل ببندی

    ومن سریع برمیگردم باخدا حرف میزنم حالم خوب میشه استاد

    احساس گناه ندارم میدونم خدامنو میبخشه میدونم عاشقمه

    من حسش میکنم باتماااام وجودم

    کم میذارم براش ولی خوشحالم وشکرگذارشم که یه درصد منو ازاون گمراهی نجات داد

    باور دارم قدرت فقط خداست

    باور دارم من لایق بهترینها هستم

    باور دارم زندگی زیباست وهرلحظه زیباتر میشه

    باور دارم چیز های خوب وااتفاقات خوب هرلحظه به راحتی داره وارد زندگی م میشه

    باوردارم سلامتی بینهایت هست هر لحظه بیشتر میشه

    واینکه استاد عزیزم

    میخوام تواین کامنت به خاطر ستا چیز ازخداتشکر کنم

    خدایا شکرت به خاطر نفسی که به راحتی میکشم

    شکرت به خاطر سقف بالای سرم

    شکرت به خاطر حضور تودرقلبم

    دوستون دارم استاد وخانوم شایسته جانم

    دوستون دارم بچه ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند

    چرا برایم باور کردن شدن خواسته هام سخت شده؟

    یکی از دلایل بزرگش احساس لیاقت است

    این ک باور ندارم زندگی من باید در بهترین حالت باشه و بهترین حالت طبیعی ترین حالتشه

    از اول چون نداشتم فک میکنم ک رسیدن بهش سخته و خدا برام نمیخاد

    در صورت خدا همواره ثابت کرده بهم و در قران گفته ک من بهت وعده مغفرت و آسایش رو میدم ب سمت من بیا

    تصور کنم فردی رو ک از همان ابتدا در یک خانواده ثروتمند ب دنیا اومده و از همون اول رویاهای من رو زندگی کرده و وقتی ازش بپرسی ک چ زندگی خوبی داری خوش ب حالت

    میگه ک باید اینطوری باشه

    اینجاس ک میفهمم خدا برا کسی تفاوت قائل نشده و اون صرفا داره جواب باورهاش رو میگیره

    اینجاس ک استاد اسم کتابش رو گذاشته رویاهایی ک رویا نیستند

    منم ک مشکل دارم اگر باور کنم ک می‌شود باعث می‌شود ک تجسم کنم و این میشه خلق زندگی

    این ک خر جیزی رو ک تجسم کنم بدون دخالت خدا میشه واقعیت زندگیم

    اینجاس ک استاد میگه قدرت خلق زندگیمون دست خودمونه و اینجاس ک میگه مسئولیت همه اتفاقات ب عهده خودمه

    چقدر خودم ب خودم ظلم کردم و انداختم تقصیر خدا ک تو خدایا داری منو عذاب میدی در صورتی داشتم نتیجه اعمال و افکار خودمو میگرفتم و این ها قانون بوده تازه خدا میگه کلی هم بدی هاتو پوشوندم

    اگر احساس خوب داشته باشم ب خاطر تجسمات خوبه و نتیجش بی برو برگرد ب زندگیم برمیگرده حتی خدا گفته ک ده برابرش میکنم برات

    و اینو هم باید یادم باشه ک اون ها از فضل خداست و از لطفشه و اعتبار اون احساس حوب هم ب خودش میرسه ک از لطف خودشه و باید شکرگزار اون هم باشم ک موفق شدم تجسم خوب داشته باشم

    قربون خدایی برم ک مشتاق تر از خودم برای زندگی خوبه ی ذره فرکانس خوب بفرستم ده برابرش میکنه تا زودتر ب آرزوهام برسم

    وقتی از خداوند درخواست میکنم یعنی دارم ب ناتوانی خودم اعتراف اما اگر باورش نکنم ک میتونه و میخاد تجسم نمی کنم و علتی وجود نداره برای ب وجود اومدنش

    اگر واقعا توانایی خداوند و خواست خداوند در رسیدن ب خواسته هام رو باور کنم واقعا احساسم عالی می‌شود و این احساس عالی باعث حلقش می‌شود ب قول استاد لاجرم وارد زندگیم میشه یعنی راه دیگه ای وجود نداره

    وقتی خداوند از روحی ک ملل خودش بوده در من دمیده پس من در ارزشمندترین حالت ممکن قرار دارم و این یعنی خداوند برای من بهترین هارو میخاد و من لایقم

    لایق بهترین ها

    نشونه هاش کاملا مشهوده بهترین و زیباترین ماشین ها آفریده شده انسان ها در زیباترین حالت ممکن آفریده شدن زیباترین خانه ها آفریده شده طبیعت ب زیباترین شکل ممکن آفریده شده

    خدا در عمل ثابت کرده ک برای ما بهترین هارو میخاد و اگر ما بندگی کنیم و خالصانه ازش بخایم برامون خدایی میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    به نام خدا

    سلام عرض میکنم خدمت استاد و اعضای سایت

    کلید اجابت دعا من همیشه برای اجابت دعاهام هر کلیدی رو میدیدم امتحان میکردم و خبر نداشتم کلیدش یه چیزی تو ذهنمه که اسمش باوره به همین سادگی کافیه فقط در مورد خواسته هام باورهای خوبی داشته باشم همین مرسی خدا که همه چی رو آسون کردی از همون اول ولی ما ناآگاه بودیم همیشه به دنبال یه دعای قوی بودم که بعد خوندنش همه خواسته هام بدون معطلی اجابت بشه ولی حقیقت اینه همچین دعایی رو پیدا نکردم که به مرحله اجابت برسه شایدم بود ولی باورهای من هیچ قدرتی نداشتن در اون مورد . خدایا من بدون تو هیچی نیستم به نظر من جنس باور همون قدرت خدایی تو وجودمونه که اگه این قدرته باش مثل خدا به هر خواسته ای بگیم باشه می‌شود کن فیکون میشه پس فکر نکنیم باور یه قدرتی جدا از خداونده همه چیز در دنیا و آخرت تحت فرمان خداوند هستش اگه من دارم این کامنت رو مینویسم همش با قدرت خداوند هستش خدا اراده میکنه که انگشتهام رو صفحه گوشیم شروع به نوشتن کنن خدا اراده میکنه که چشام صفحه رو نگاه کنن خدا اراده میکنه که مغزم کار کنه و به انگشتام دستور نوشته ها رو بده خدا در همه چیزه خدا بر همه چیز احاطه کامل داره پس باورها تحت فرمان خداوند هستن ما وقتی به دنیا میایم چون هنوز ورودی ها وارد ذهنمون نشدن و ذهنمون پاکه باورهای نابی داریم مثلا بچه ها خیلی باورهای قویتری نسبت به باورهای بزرگترها دارن اگه از یه بچه بپرسیم در آینده دوس داری چه شغلی داشته باشی چون ذهنش مقاومت نداره اغلب بهترین شغل‌ها رو میگن ولی همین بچه وقتی که بزرگ میشه بهش میگی چه شغلی رو دوس داری داشته باشی به دلیل باورهای نامناسبش به دلیل محدودیت هایی که تو ذهنشه هیچ وقت نمیتونه خودشو اون بالاها ببینه البته کسایی که رو خودشون و باورهاشون کار میکنن از این مثال فرسنگ ها به دورن نمونش میشه استاد عباسمنش که رو باورهاش کار کرده و نتیجش هم همینه که داره با خواسته هاش زندگی میکنه خداروشکر بابت تموم الگوهای موفق مثل استاد

    من سالها به دنبال اجابت خواسته هام بودم شاید بیشتر از بقیه دعا کردم و گاهی ابلیس منو تو این راه ناامید می‌کرد از رحمت پروردگار که چرا با وجود این همه دعا تو هنوز به خواستت نرسیدی یا کلا اشتباه خوندی یا خدا میخاد با نرسیدن هات تورو اذیت کنه یا تو بنده خوبش نیستی وگرنه تو اگه خودت با بقیه مقایسه کنی میبینی که فلانی اصلا اهل دعا کردن نیس نگاش کن اون حتی واجبات رو به جا نمیاره ولی خیلی راحت خواسته هاش اجابت شده و میشه و من نمیدونستم که اون آدما تفاوتشون با من این بود که اونا به خواسته هاشون باور داشتن که میرسن و من همچین باورهای مناسبی نداشتم و ابلیس میگفت تو چی هی بشین و نقش ایوب پیامبر رو بازی کن که چی ببین خدا دوستت نداره که تورو لایق خواسته هات نمیدونه که بهت بده و….. این مکالمه ابلیس با من بود آره من بارها به خودم ظلم کردم ولی اون ظلم ها مال مواقعی بود که من اصلا نمیدونستم خدای واقعی با خدایی که به من شناسونده بودن یکی نیس آره من خدای واقعی رو نمی‌شناختم من سالها خدای فیک رو پرستش میکردم

    من هیچ از انتظاری از گذشته خودم نداشتم چون من حتی معبود واقعی رو نمیدونستم کیه تنها چیزی که به من یاد دادن از خدا این بود که برای اثبات راست یا دروغ بودن حرفا باید از اسم خدا استفاده کرد و باید برای اینکه بنده خوبی باشیم در مورد خدا هیچ سوالی نپرسیم مثل کور و کر و لال فقط کاری که همه میکنن ما هم تقلید کنیم باید بقیه عبادت میکنن ما هم اینکارو بکنیم ولی حق نداریم در مورد خداوند بپرسیم آره اینجور بود وقتی نمیدونستیم خداوند منبع تموم خوبی ها تو دنیاس نمیدونستیم جهانی که خداوند داره ادارش میکنه سیستمی عمل میکنه به فرکانس های ما جواب میده به احساس و توجه ما جواب میده فارغ از اینکه ما چه دین و مذهبی داریم اینارو نمیدونستیم پس باید اینجور بگیم که خداوند قبل از خلقت هر چیزی عدالتش پابرجا بوده اگه من الان به خواسته ام نرسیدم پس عدالت در مورد شخص من برقراره چون من باورهام جنسشون نرسیدن به خواسته ام هست و قشنگتر اینه وقتی هر لحظه ای که من باورهامو تغییر بدم نتیجه هم تغییر میکنه اگه باورهامو درست کنم به خواسته هام هر چی باشن میرسم عدالت خداوند خیییلی دقیق و با حساب و کتاب هستش به محض اینکه باورهام تغییر کنن حقیقت زندگی من هم تغییر میکنه خدایا من عاجز و ناتوانم که بخوام تورو اون طور که شایستت هست ستایش کنم فقط میتونم بگم خدایا من بدون تو اصلا وجود ندارم چون تو بودی و هستی من الان نفس میکشم نفس کشیدنم هم بخاطر اراده تو هستش پس این همه غرور و تکبر انسان واسه چیه .

    خدایا مارو به راهی هدایت کن که باورهایی از جنس رسیدن به خواسته هامون داشته باشیم باورهایی خالص ، قدرتمند که ما رو به آنچه میخوایم برسونن الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    اکرم گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    سلام به استاد عزیز و گروه سایت خدایاشکرت خدایاسپاسگزارم نمیدونم چی بگم واقعا تمام کلمات و آیه هایی که توی این فایل مطرح شد مصداق زندگی منه مصداق باورهای محدود کننده منه میخوام امروز ی تعهد به خودم بدم دارند و میخوام که کمکم کنه ثابت قدم بمونم آخه من بارهاتوی تنهایی به خودم قول دادم که ی کاری انجام بدم ولی بعداز چندروز دیگه ادامه نمیدم حالا تصمیم گرفتم جلوی استاد و اعضای محترم سایت این قول را بدم اینکه تا 21 روز هرروز این فایل رو گوش کنم و نکته برداری کنم ببخشید میدونم بارها توی محصولات و حتی پروژخانه تکانی ذهن این استمرار گفته شده قبول دارم ایراد ازمنه حالا ذهنم میگه جلو جمع این تعهدات بده استاد واقعا من امتحان کردم هروقت نعمت های زندگیم را به یادمیارم و سپاسگزاری میکنم کل مشکل حل میشه براحتی میدونم چه گنجینه سپاسگزاری اما بازهم باورهای من انگارمیخوان بگن قویترند همین الان که دارم این کامنت را می نویسم داره میگه اگه نتوانستی آبروست می ره میگه فعلا جلو جمع نگو قول نده خلاصه این دفعه میخوام انتهایی عمل کنم به قول استاد50 سال به روش خودم زندگی کردم این شده نتیجه حالا 21 روز ی طور دیگه انجام میدم شاید کامنت من مربوط به موضوع فایل نباشه اما این اومد تو ذهنم از استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم اگر هم دوست نداشتید می تونید کامنت منو نخوانید امیدوارم در پناه خداوند شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    کامنت بیست و یکم

    8 دی 1403

    تعهد اول:

    امروز هم کتاب معلم پایه ی هفتم رو مطالعه کردم.

    ایده ای که الان به ذهنم رسید این بود که هر روز چند صفحه از کتاب رو در نظر بگیرم و تا پایان روز، تمام اون صفحات رو بخونم. اینجوری تکلیفم مشخص تره و هدفم واضح تره.

    اصلا دارم درست پیش میرم یا تو در و دیوارم؟

    نمیدونم!

    تا این مسیر رو نرم نمیفهمم درست بوده یا نه.

    لاکپشت وار حرکت کردن بهتر از درجا زدنه.

    اما عقاب بودن خیلی بهتر از لاکپشت بودنه.

    من میخوام عقاب باشم، اما دارم مثل لاکپشت عمل میکنم.

    با این ایده ای که به ذهنم رسید شاید بتونم یکم سرعت حرکتم رو بیشتر کنم.

    توکل به خدا

    فردا باید تا صفحه ی 21 کتاب معلم رو کامل خونده باشم و نوت برداری هم کرده باشم.

    تعهد دوم:

    کامنت گذاشتم و گزارش دادم.

    تعهد سوم:

    امروز خیلی خوب بود و کلی دلیل داشتم برای لذت بردن از زندگیم.

    چندین بار به همسرم گفتم ما خیلی خوشبختیم و اون هم حرفمو تایید کرد.

    کلی خیر و برکت اومد توی یخچالمون و یخچال پر شد.

    فایل ها رو هم بدون عجله و با آرامش خاطر دیدم.

    پروردگارا سپاسگزارم به خاطر تمام این نعمت هایی که داریم.

    سپاسگزارم به خاطر زندگی زیبایی که بهمون دادی.

    سپاسگزارم به خاطر فرزند دلبندم.

    سپاسگزارم به خاطر همسر عزیزم.

    سپاسگزارم به خاطر وجود خودم.

    سپاسگزارم به خاطر خانواده های عزیز و نازنینمون.

    پروردگارا شکرت

    از هممون به بهترین شکل ممکن محافظت کن که تو بهترین محافظی.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1574 روز

    به نام خدای مهربانم .

    خدایا هر آنچه که دارم از آن توست .

    سلام خدمت استاد عزیز توحیدیم و خانم شایسته محترم و همه دوستان هم فرکانسیم .

    خدایا شکرت یک روز دیگه هستم در جهان زیبای تو و در این سایت مقدس بتوانم از قوانین تو بنویسم .

    باور حضرت ذکریا وقتی از خدای خودش درخواست میکنه که بهم فرزندی عطا کن و باور محدود کننده خودش را هم

    میگه که من سنم بالاست و همسرم هم نازاست یعنی با چه منطقی میشه اینو در دنیای امروز در موردش

    صحبت کنی فقط اینجا کنار یاران توحیدی خودمون میشه در مورد غیر ممکن های اکثریت مردم به آن باور دارن

    حرف زد واقعا کجای علم میخاد جواب این نوع اجابت ها را بده به هیچ وجه نمیشه باورش ندارن اصلا به هیچ

    عنوان مردم جامعه اکثریت دارن با عقل دو دوتا چهارتا خودشون همه چی را محاسبه میکنن و به این حرفها اصلا ایمان

    ندارن از نتایجشون میشه راحت فهمید که چه نگرشی به خالق جهان دارن اصلا نمیشنون چنین صحبتها فقط برای

    محرمان هست گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش خدایا شکرت که من هم از اقلیت هستم و جزیی از یاران نوح

    هستم استاد عزیزم شما جایگاه والایی دارید هم در این جهان و هم به امید خدا در جهان دیگر دوستون دارم خیلی زیاد

    من باید برای خودم از طریق قرآن که دستور عمل جهان هست بیشتر ریز بشم و درکم را بالاتر ببرم تمام قوانین در آن

    گنجانده شده مردم دنبال نخود سیاه هستند الله اکبر خدای من این مردم چی میگن از قرآن چگونه استفاده میکنن

    سر مزار برای ثواب و عربی بهتر خدا قبول میکنه و ازاین حرفهای در و دیواری وای خدای من باورم نمیشه منم روزی

    جزی از این دسته ادمها بودم اصلا باورم نمیشه نمیدونم استاد باور میکنید یادم نمیاد چه جوری بودم انگار با اون

    روزها که فاصله زمانی زیادی ندارم ولی فاصله فرکانسیم احساس میکنم صد سال هست چقدر میتونه

    نگرش ادم تغییر کنه به موضوعات باورها همینطور میتونه در زمینه های دیگر هم تغییر کنه اگر مثل باورهای مذهبی

    بتونم روش کار کنم جالبیش اینه که من کار خاصی نکردما فقط حرفهای استاد عزیزم را خیلی گوش دادم شد ملکه ذهنم

    و ارام ارام دیگه رفتارم در مورد مذهب تغییر کرد یکم اوایل مقاومت ریزی بود ولی انگاری از اعماق وجودم که

    خدای من هست میگفت اینا درسته اونا را ولش کن مثل وحی منزل بهشون نگاه کردم من کلا چون شخصیتم

    یه جورایی از ابتدا خوش بین و مثبت نگر بودم و زود باور میکردم موضوعات مختلف خداور شکر به خاطر چنین

    ویژگی شخصیتی که داشتم در این سایت اومدم واگرنه معلوم نبود مثل اکثریت مردم رو کدوم در و دیواری بودم

    خدایا شکرت دوستان من خودم تجربه تغییر شخصیت در موضوع مذهبی را داشتم و اصلا 360 درجه تغییر داشتم

    ولی در مورد ثروت هنوز خوب تغییر نکرده البته کلی نعمت تو زندگیم دارم به لطف الله مهربانم رب خودم ولی به

    اندازه باورهای مذهبی که مقایسه میکنم تغییر بزرگ ندارم یکم تو درو دیوارم با اینکه دوره ثروت را دارم

    باید روش بیشتر تمرکز کنم خواسته داشتن به نظرم خیلی مهمه همیشه انگیزه را زنده نگه داشتن با اهرم

    میتونه اینو سر جا بر پا نگه دارد یکم ادم از نظر مالی اوکی میشه اون رقبت قبل را ندارد ولی ما باید برای

    زندگی رویایی بهشتی که به این جهان اومدیم به خاطرش و گسترش جهان باید ثروتمند باشم غنی باشم

    تا خدارو بهتر درک کنم رابطه نزدیکتری پیدا کنم زمانم بیشتر میشه وقتی به آزادی مالی آزادی مکانی

    آزادی زمانی میرسم به دلیل ثروتمند شدنم به خدای خودم نزدیکتر میشم کاری بهتر زیباتر به قول استاد

    نداریم ثروتمند شدن واقعا معنوی ترین کار دنیاست باشکوه هست من و همه ما لایق ثروت نعمتهای

    خدا بودیم و هستیم که اومدیم به این جهان لایق به این جهان اومدیم احساس لیاقت ما درونی است

    گرفتنی نیست با پول و چیزهای دیگه نمیشه خریدش درونی است ما از درون ارزشمندیم و لایق بهترینها

    آفریده شدیم خدا عاشق ماست و این جهان زیبا را برای ما به وجود اورده با این همه نظم زیبایی و دقت

    فکر کنیم این همه ویژگی این سیاره برای ما همه چیزش مناسب ما طراحی شده همه نعمتها از طبیعت

    گیاهان حیوانات اسمان و زمین همه چی برای ماست تحت سیطره ماست ما اشرف مخلوقاتیم

    خدایا شکرت که منو با ارزش افریدی انسان افریده شده ام و از قدرت خلاقه خودت در من دمیدی

    باید باورهامون را درست کنیم تا بتونیم از این همه امکاناتی که خدا برای ما خلق کرده استفاده کنیم

    باورهای محدود کننده ذهن ما مثل این میمونه که ما دور خودمون حصاری زدیم و دستمون به اون طرف

    حصار خود ساخته نمیرسه اون ور حصار همه چی هست هر چی دلمون میخاد وقتی میتونیم

    از نعمتهای بی انتهای جهان اون طرف حصار خود ساخته استفاده کنیم که باورهامون تغییر کنه

    ارام ارام حصارها کوتاه تر و نازکتر میشن و میتونه از بین بره و ما احاطه میشیم از بی نهایت

    نعمتهایی که برای ما به وجود امده الان دسترسی داریم تا بی نهایت

    فاصله ما از درون حصار به بیرون حصار با تغییر باورها تغییر نگرشون تغییر اعمالمون هست

    فقط باید ورودی هایی به ذهنمون بدیم که حالمون را خوب میکنه چیزی که حالمو بد میکنه بیرون کنم

    برای ذهن منطق بیارم مثل خدا که برای پیامبرش منطق اورد که تو در کودکی یتیم بودی به تو پناه دادیم

    مراقبت کردیم ازت چرا فکر میکنی الان نمیتونیم براش منطقی کرد با یاداوری قبلش که ذهن شیطان

    میخاد فراموش کنی کارمون باید این باشه که مرور کنیم اتفاقات خوب را سپاسگزاری کنیم در مدار

    خداوند قرار بگیریم تا نعمتهای بیشتری دریافت کنیم راهی به جز سپاسگزاری نداریم شیطان ذهن

    فقط وعده فقر و فحشا میده خداوند همیشه وعده فزونی میده .

    خدایا شکرت برای یک روز زیبای دیگه و یک ردپای هدایتی که ایده ای براش نداشتم الهی شکرت

    استاد عزیزم دوست دارم بی نهایت شما فوق العاده هستید همیشه بدرخشید همچون الماس .

    تا کامنت بعد همه شما را به خدای بزرگم میسپرم

    خدا نگهدارتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 763 روز

      درود بر شما دوست عزیز

      کامنت زیباتون رو خوندم و کلی لذت برم چقدر عالی نوشتی به من‌تو تقویت کردن باورهای توحیدی کمک‌کرد منم خدارو شکر میکنم تو سایتی هستم که حرفهایی گفته میشه که همه درک میکنیم حرفهایی که وقتی بین آدم‌های جامعه هستیم بیشتر با ارزش بودن آگاهی هایی که داریم میگیریم را می‌فهمیم من خدارو شاکرم که لایق این مسیر زیبا و توحیدی شدم‌خدارو شاکرم که درکنار استاد عزیزم که مثل خورشید شب تاریک مار رو روشن‌کرده هستیم خدارو هزارن بار شکر سپاس دوست توحیدی من کامنت شما احساس خوبی به من داد شاد و سلامت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محدثه جوون گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان.سلام به استاد و اعضای دوست داشتنی سایت ،ماچ به همتون.این دسته فایل ها خیلی خیلی بهم آرامش میده و وقتی دارم گوش میدم اصلا انگار اون لحظه همه چی دارم و آرامش و ثروت و نعمت و خوشبختی من رو احاطه کرده و از خدا میخوام بهم عمر بده تا بتونم بهتر روی خودم کار کنم تا غوطه ور بشم توی این وان عسل.مم خیلی از خواسته هام رو اجابت کرده خداوند.یعنی خودم یه وقتایی نمیتونم باور کنم با اینکه تجربش دارم میکنم ولی ذهن خیلی سفت وایمیسته جلوت.اولین معجزه خداوند در زندگی من خوب شدن دیسک کمرم که سالها با من بود از دوران مجردی با من بود چون من خیاط بودم پشت چرخ زیاد می‌نشستم و البته خیلی هم فشار روحی و روانی داشتم که باعث شد از یه جایی توی بدنم بزنه بیرون.طوری که برم استخر کار سنگین نکنم دردش جوری بود که میزد توی پای چپم و اصلا توی سن 25 سالگی مثل پیرزنان باید مراعات میکردم کار خونه زیاد نکنم و بعد که ازدواج هم کردم همینطور همسرم جارو بکشه کارهای سنگین رو انجام بده تا به من فشار نیاد.خلاصه با مباحث جذب آشنا شدم توسط استاد شریفی و واقعا زندگیم متحول شد و یادم نمیره یه شب که همه داشتیم میخوابیدیم من داشتم فایل گوش میدادم و پسرم و همسرم داشتن می‌خوابیدن منم دوره استاد شریفی رو گرفته بودم و مشغول گوش دادن بودم و دیدم چون میخوان بخوابن رفتم داخل آشپزخونه قدم میزدم و ویس گوش میدادم دقیق یادم نمیاد چه ویسی با چه موضوعی بود چون برای تقریبا 6 سال پیش ولی یادمه با خدا حرف زدم و گفتم خدایا دیسک کمرم رو خوب کن خیلی دارم اذیت میشم ازت عاجزانه میخوام و حسابی باهاش خلوت کردم .بعد زمان گذشت من کلاس ورزشی پیلاتس که حرکات کششی هست میرفتم برای کمرم که بهتر بشم بدنم منعطف بشه .به صورت اتفاقی مربیمون عوض شد یعنی مربی انگار خودش میخواست بره سالن ورزشی خودش رو بزنه اونجایی که من بودم برای کسی کار می‌کرد حتی به من هم زنگ زد که آره محدثه جون بیا سالن خودم از این به بعد .باورتون میشه من اون موقع عا با همون باورهای ضعیفی که داشتم از خدا سوال پرسیدم که خدایا برم پیش مربیم سالن جدید یا همین جا با یه مربی دیگه شروع کنم وقشنگ بهم گفت همین جا بمون و من گفتم چشم خلاصه ورزش ها شروع شد با خود صاحب سالن بعد آروم آروم دیدم داره کمر دردم بهتر میشه بعدش لابلای صحبت های مربی که وسط تمرین با شاگرد هاش می‌کرد گفت بچه علت اینکه دیسک کمر میگیریم کوتاهی پشت پاتون هست که منجر میشه به دیسک و من همون جا توی دلم حرفش تایید کروم گفتم آره راست میگه من خیلی پشت پام کوتاهه نشونش هم اینه اصلا چهار زانو نمیتونم بشینم و کلا بدن خشکی دارم چون ورزش نکردم و عضلاتم سفت و غیر قابل انعطاف شده.بعد تمام ورزش هایی که ایشون انجام مداد بیشتر برای بلند شدن پشت پا بود یعنی انگار مامور شده بود من رو خوب کنه باور کنین و من دیگه هییییییییییچ آثاری از درد دیسک پای چپ تیر کشیدن و وووووو نداشتم خدا رو شکر یعنی بدون عمل بدون هزینه زیاد بدون درد بدون چمیدونم طب سوزنی یا ……..خوب خوب خوب شدم.الان جارو میزنم کل خونه هام پسر 6 سالم بغل میکنم وهمچنان پیلاتس دارم ادامه میدم تازه چند وقتی هست یه حسی بهم گفت برو پیاده روی .صبح ها که پسرم رو میذارم مدرسه میرم پیاده روی .این یه معجزه زیبا بود توی زندگیم.معجزه دیگه زبونم که از بچگی مشکل داشت توی حرف “ر”اصلا ارثی بود و هست خانواده پدریم نمیتونن خوب تلفظ کنن این حرف رو منم پذیرفته بودم ارثی هست و هیچ تلاشی برای یادگیری نمیکردم .اعتماد به نفسم رو می‌آورد پایین توی صحبت کردن خیلی ها مسخره میکردن حتی اعضای خانوادم خلاصهخیلی توی دلم بود که خدایا یعنی میشه من بتونم قشنگ تلفظ کنم این حرف رو ولی با یه منطق قوی پشت ذنم متاسفانه میگفت در خواست نکن نمیشه ارثی هست بپذیرد همینی که هست حتی یه چند بار زنگ زدم گفتار درمانی که موفق نشدم که برم و حتی خجالت هم کشیدم چون بیشتر برای بچه ها بود خلاصه این درخواست با من بود هر چند غیر منطقی یا لقمه بزرگ تر از دهنم .یکم با خدا درد و دل کردم خلاصه از فکرم اومد بیرون بعدش وارد 12 قدم شدم شروع کردم روی فایل ها کار کردن و گوش دادن تمرین ستاره قطبی با صلح رسیدن به خودم و خیلی مدارم عالی داشت میرفت بالا جوری که با خودم توی خونه میرقصیدم و انگار رفتم عروسی .شوق درونی به شدت بالایی داشتم .بعد دقیق یادمه یه روز اتفاقی که داشتیم با همسرم و پسرم میرفتیم با ماشین خونه مامانم یه هو با خودم داشتم حرف “ر” رو تمرین میکردم دیدم خیللللی راحت میتونم این حرف رو مثل بقیه تکرار کنم و به قولی زبونم قشنگ میلرزید حین گفتن این حرف.اصلا شوکه شده بودم .یعنی چی چه اتفاقی برای من افتاده مگه میشه وای خدا دارم خواب میبینم 30 سال این شکلی بودم چطور درست شد اصلا نمیشه یعنی خودمم هنگ بودم.امیدوارم شما هم مثل من بتونین باور کنین ولی واقعا برای من معجزه بود.معجزه.وقتی استاد میگه روی خودتون کار کنین خواسته ها به صورت خیلی راحت براتون پیش میاد اینجاست .من بیخیال اون خواسته شده بودم چون محال بود برام پیش خودم میگفتم خدا مثلا میخواد برای زبونت چکار کنه .خدا بر هر دردی دواست خدا بر هر کاری تواناست خدا قدرت مطلق.خیلی معجزه های دیگم هست که انشالله خدا کمک کنه میگم اول به خودم و شماها که یادآوری بشه خداوند بر هر درد بی درمان دواست خداوند می‌تواند خداوند می‌گوید باش و می‌شود.خداوند می‌توان اینو باید آویزه گوشم کنم برای خداوند کار نشد نداره.خداوند عاشق هممون.خدایا کمک کن ببینم معجزه هات .در مورد مامانم بهتون بزار بگم .مامانم پارکینسون داره جوری که واقعا از دید من بدترین مریضی هست مثل ام اس.بچه ها من خیلی اون روزا عالی داشتم روی خودم کار می‌کردم و به قول استاد خداوند مشتاق تر از ماست که با ما عشق بازی کنه.اون موقع قانون به وضوح بلد نبودم که ما نمیتونیم برای کسی سلامتی جذب کنیم یا کمکش کنیم ما دستی از دستان خداوندم که خداوند برای کمک به یه نفر از بینهایت دستش میتونه کمک کنه البته اگه اون یه نفر از خدا بخواد یا در مدار باشه.خلاصه خیلی به درگاه خدا صحبت کردم که خدایا مادرم رو شفا بده خوبش کن حالش خوب بشه اون موقع مامانم رفته بود خونه خواهرم به شهرستان دیگه نزدیک یه هفته ای اونجا بود فقط میخوام بگم خداوند قدرتش به رخم کشید ولی مادرم طبق قوانین طبق فرکانس دوباره برگشت به فرکانس بیماری.من اون روزا واقعا عاجزانه درخواست میکردم از خداوند و توکلی فقط به اون بود.خلاصه مامانم بعد یه هفته اومد از گرگان با پدرم ما هم با همسرم و فرزندم رفتیم خونشون دیدنش باورتون میشه مامانم گفت من چند شب راحت میخوابم بعد با خنده و ذوق میگفت من خوب شدم من خوب شدم چند بار تکرار می‌کرد معجزه شده چون مامانم شبا همش درد داره بدنش خشک میشه حالش کلا بد همیشه از لحاظ سلامتی.من اصلا یه حسی شدم اون لحظه یاد درخواستم از خدا چند روز قبلش افتاد .ببین بچه ها میخواستم سجده کنم جوری که هیچ وقت از سجده بلند نشم.شک شده بودم.یعنی خواست قدرتش به رخم بکشه که ببین من میتونم من توانمندم. البته چند روز بعد دوباره مامانم برگشت به اون حالش که جواب فرکانس های خودش هست که امیدوارم خداوند بهش کمک کنه براش دعا میکنم خداوند به ما هم کمک کنه که بدون کمک هاش از یه بچه یه روزه خم ضعیف تریم.خدا خواست نشون بده من میتونم قدرتش دارم هر کاری کنم.خدایا کمک کن هممون هم من هم بچه های دوست داشتنی سایت هم استاد همه اعضای سایت تو رو بهتر قبول کنیم بهت ایمان بیاریم که چقدر زندگی با وجود تو و مهم تر از همه ایمان به تو بهشت بهشت.ممنونم که کامنتمو خوندین.دوستون دارم.بنویسید از معجزات خداوند که هممون استفاده کنیم.استاد این جایزه دادن هات به اعضای فعال خیلی من ترغیب کرد برای کامنت نوشتن.ممنونم ازت با ایده های جذابیت.خدانگهدار هممون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند

    ب نام خدایی ک لطف کرد منو آفرید منت گذاشت از فضلش بود

    ب من لطف داشت و منو از هیچ آفرید چ لطف بزرگی

    از یک مایع بدبو تبدیل کرد ب یک‌انسان کامل

    دست داد پا داد چشم‌داد گوش داد و … دیگه براوت نگم ک اگر بخام بنویسم صد ها سال باید بنویسم

    چقدر بزرگواره چقدر لطیفه

    و منه ناشکر ک مدام ب خودم ظلم میکردم و خدایی ک بهم لطف کرده و فرصت زندگی بهم داده ناشکری میکردم ک چرا منو آفریدی

    خداوند در این فرصت زیبای زندگی هیج وقت منو عذاب نکرده خودم ب خودم ظلم کردم و ارزش من ب هیچ عنوان در پیشگاه او کم نشده

    عشقش ب منه مخلوقش فراتر از عشق پدر به فرزندشه

    مثلا پدر ب بچه بارها میگه ک سمت پله ها نرو میفتی زمین درد میکشی

    حالا اگر بچه بره بیفته و زخم بشه و درد بکشه آیا پدر عذابش کرده؟ معلومه ک نه

    آیا از ارزش و عزیز بودن این بچه در پیش پدرش کاسته میشه؟خیر

    اصن کینه ای نمیتونه بگیره پدر نسبت ب فرزندش

    چون مدر کاملا واقفه نسبت ب کانل نبودن عقل بچه و اتفاقا بعد از افتادن کلی نوازشش میکنه و بهش میگه اشکال نداره حوب میشی تازه بیشتر بهش محبت می کنه

    حالا خدایی ک حتی محبت پدر هم از لطف اونه و خیلی مهربون تر از پدره

    تازه اون مدر هم از لطف ها و نعمت های بزرگ خودشه

    چطور من فکر میکردم ک خدا داره منو عذاب میده و بی اجازه منو آفریده

    خودم خودمو زدم

    چطور فکر میکردم ک خدا منو نمیبخشه انگار خدا عقده ی داشته از اول منو عذاب بده

    باز هم او از لطف و رحمتش بارها چاه ها و راه ها رو از طریق فرستاده هاش و کتاب هاش بهم گفته و اهرم رنج و لذت رو برام قرار داده

    من فکر میکردم ک مثلا اگر گفته دروغ نگو و اگر بگم منو میزنه و کلی ازش طلب بخشش میکردم

    چ افکار اشتباهی

    اون میتونست این قرآن رو نفرسته و عقل بهم داده و لطفش کامل بوده تا بفهمم و درست راه برم

    اما فرستاد و بهم گفت کجا پله هس کجا دره کجا قله

    اگر ی جا میخورم زمین درد میکشم نباید فک کنم ک خدا داره عذابم میده بلکه باید فکر کنم سوال کنم ک کجای راه چاه بوده و من نمیدونستم و اینطوری هر لحظه بهتر و بهتر میشم

    خدایا شکرت ک منو آفریدی خدایاشکدت بابت هرروزی ک از خواب بیدار میشم خدایاشکرت ک زنده هستم هنوز و دارم تجربه میکنم این دنیا رو

    امیدوارم ارزش زندگی این دنیا رو قبل از این ک تموم بشه بفهمم

    ی مثال اومد تو ذهنم ک اعتبارش صد در صد ب خدا میرسه

    زمانی ک مدرسه میرفتم همیشه بابت صبح زود بلند شدن ها و درس خوندن ها و دعواهای تو مدرسه و سختگیریهاش پیش خدا شکایت میکردم و میگفتم خدایا پس کی تموم میشه؟

    وقتی وارد داشنگاه شدم دلم برای همه اون صبح زود بیدار شدن ها و سختی ها و دعواها و درس خوندن ها و … دلم تنگ شد و فهمیدم ک جقدر لذت داشت و ناشکر بودم و بارها ب خدا میگفتم کاش میشد برگردم ب دوران مدرسه

    اصن میخام درس بخونم صبح زود بیدار بشم دعوا کنم

    زمانی ک وارد داشنگاه شدم باز همین داستان ناشکری

    و زمانی ک تموم شدم فهمیدم ک تو بشهت بودم و چقدر لذت بردم و خدا جقدر بهم لطف داشته و ازش میخاستم یعنی میشه دوباره دانشگاه رو تجربه کنم؟

    و این داستان(میخاستم بنویسم همچنان ادامه دارد) ب لطف خدا نمیزارم ادامه پیدا کنه

    بابت همه جیز در این دنیا خداروشکر میکنم بابت همه جنگیدن ها همه چیزها

    خدایا بابت همه چیز شکرت

    شکرت میکنم ک دارم شکرت میکنم

    خدایا شکرت ک هنوز زنده هستم و در اوج جوانی دارم ب این نعمت بزرگی زندگی و نفس کشید دارم پی میبرم

    وقتی اینطوری باشم ب قول استاد با همه چیز و همه کس در صلح قرار میگیرم

    کسانی با این دنیا می‌جنگند ک این دنیارو جدی گرفتن و ب جای شکر گزاری طلب کارن

    خدایا شکرت ک منو جزو سکرکزارنت قرار می دهی تو خیلی لطیفی نسبت بهم

    با ناشکری ب خودم ستم کردم

    از خدا چیزی کم نشد و با شکرگزاری هم چیزی بهش اضافه نمیشه

    صرفا با شکر ب خودم لطف میکنم

    اگر دستوری هم اومده برا رشد خودم بوده

    چاه های این دنیا تنفر و کینه و حسرت و حسادت و ناشکری و بی ادبی و غرور

    راه ها خشوع و فروتنی و شکرگزاری و تحسین و عشق و بخشش

    حواسم باشه ب خودم ظلم نکنم

    من هیچ وقت ن از کسی برتر میشم ن پایین تر

    چرا من فک کنم ک جایگاهم در پیشگاه خدا بالاتره؟همه برایخدا ب یک میزان ارزشمند و عزیزن

    و اتفاقا اونی ک نعمت بیشتری دریافت کرده باید افتاده تر و مهربون تر و در صلح تر باشه

    با برعکس رفتن ب خودم ظلم کردم

    فکر میکردم خدا ب زور و عذاب میخاد فرمانروایی رو ب من ثابت کنه در صورتی ک اون صرفا راه درست رو بهم نشون میداد

    اگر تا آخر عمر هم اونطوری میرفتم میخوردم زمین تا نابودی کامل

    از خدا خواستم حقیقت رو بهم بگه هدایتم کرد ب این سایت

    ایاک کعبد و ایاک نستعین

    اهدنا الصراط المستقیم

    راهی ک درست و ب اصول رفتار کنم و نعمت ها رو دریافت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    کامنت چهل و چهارم

    1 بهمن1403

    تعهد دعا:

    خدایا این تو بودی که امروز بهم نشونه دادی.

    وقتی در حالت خواب و بیداری بودم، نوری رو از گوشه ی چشمم تابوندی.

    گفتم خدایا یعنی میخوای بهم بگی مسئلم حل میشه؟

    توی همون حالت، نجوا گفت این خدا نیست. خیال باطل نکن. چطور میخواد حل بشه؟

    اما تو بلافاصله یک دست بهم نشون دادی که داشت به خورشیدی که از پشت ابرها بیرون میومد اشاره میکرد.

    تو با این نشونه بهم گفتی نورت رو مثل خورشید بر تاریکی ها می تابونی و زندگیمون رو پر از روشنایی میکنی. بهم گفتی دیگه نگران و غمگین نباشم. چون دوستان خدا نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.

    خدایا شکرت که اجابت میکنی درمانده را زمانی که دعا میکند.

    خدایا شکرت که بدی ها و مشکلات رو برطرف میکنی.

    خدایا تو تنها الهی هستی که شایستگی معبود بودن و پرستیده شدن رو داری.

    پروردگارا هیچ خدایی جز تو نیست.

    هیچ قدرتی برتر از قدرت تو نیست.

    زمین و آسمان و هر چیزی که بین آن هاست، رام و مسخر و تحت فرمان توست.

    وعده ی تو حق است.

    هر خیری به ما میرسد از جانب توست و هر شری به ما میرسد از جانب خودمان است.

    خداوندا برایمان خوبی بخواه که ما به هر خیری که از تو به ما برسد فقیریم.

    سپاسگزارم پروردگارم.

    رب من.

    فرمانروای هستی.

    سپاس.

    امروز بعد ظهر برای حل مسئله رفته بودم توی اینترنت. جایی رو پیدا کردم که احتمال میدادم بتونه مسئله رو حل کنه.

    مسیرهای خط واحد رو برای رسیدن به اون محل چک کردم. خط 24 و خط 92 به اون محل میرفت.

    دو دل بودم و نمیدونستم اصلا باید برم یا نه. بی خیالش شدم و گفتم شاید هدایت بشم.

    سر شب خوابم گرفته بود. وقتی خوابیدم، خواب یه اتوبوس رو دیدم که روش با خط خیلی درشت نوشته بود: تعاونی 24!

    بیدار که شدم گفتم یعنی چی؟ اصلا خوابم مفهومی نداشت.

    آخر شب که شد دوباره یاد خوابم افتادم: خط 24، تعاونی 24…خدای من این یه نشونه است!

    فردا بهشون زنگ میزنم و خبر میگیرم. امیدوارم که بتونن برام کارم رو به راحت ترین و درست ترین شکل ممکن حل کنن. انشالله که خیره.

    این ها رو مینویسم که بعد از حل مسئله، وقتی خواستم برگردم و مسیرم رو چک کنم، بدونم از چه راهی اومدم.

    خدایا شکرت. تو امروز دو بار توی خواب بهم نشونه دادی.

    چقدر نزدیکی و چقدر سریع اجابت میکنی.

    این که من چیزی دریافت نمیکنم به این خاطره که برای مسائل دیگه ی زندگیم، انقدر با تمام وجود تلاش نمیکنم. وگرنه راه حل اون ها هم به همین سادگی بهم گفته میشد.

    خدایا شکرت.

    سپاسگزارم که فرمانروایی و بر کل هستی خدایی میکنی.

    تعهد اول:

    امروز فکر نمیکردم بتونم کاری از پیش ببرم. چون ذهنم خیلی حول محور حل مسئله میچرخید و تمرکزم رو گرفته بود. اما گفتم هر طور شده باید یه کاری انجام بدم.

    خدای مهربانم وقتی تعهدم رو دید، کمکم کرد.

    دختر نازنینم بیدار بود و همسر گلم هم توی خونه بود. همونطور که گفتم، من زمانی فایل ضبط میکنم که کسی دور و برم نباشه.

    به همسرم گفتم با دخترم بره طبقه بالا پیش مامان گلش که من بتونم کارامو پیش ببرم. اما یهو یادم افتاد میکروفونم شارژ نداره. گفتم بذار شارژ بشه بعد با هم برید. بعد هم مشغول تمیز کردن خونه شدم.

    یکم که گذشت، مامان گل همسرم خودشون اومدن خونمون. دیدن من دارم خونه رو تمیز میکنم، گفتن بچه رو میبرن که من بتونم به کارهام برسم. همسرم هم گفت منم باهاتون میام و با مامانشون رفتن.

    من هم سریع تمیز کاری رو ول کردم، لباس های فیلم برداری رو پوشیدم، دوربین رو گذاشتم، میکروفونم رو وصل کردم و شروع کردم به گرفتن تمام فیلم هایی که قبلا با بی اعتماد به نفسی گرفته بودم. همشون رو دوباره با عزت نفس بالاتر ضبط کردم.

    به محض اینکه کارم تموم شد، همسر و دخترم هم به خونه برگشتن.

    انقدر این زمان بندی بی نظیر بود که هنوز که هنوزه دارم کف میکنم! خدای من چقدر همه چیز دقیق پیش رفت.

    همونجا به خودم گفتم خدایی که انقدر دقیقه و بدون ثانیه ای خطا داره هدایت میکنه، چطور ممکنه مسئله ی به این کوچیکی رو نتونه حل کنه؟

    این هم یک نشونه ی واضح دیگه بود که بتونم بیشتر به خدا اعتماد کنم و ایمانم بهش قوی تر بشه. خدایا شکرت. سپاسگزارم.

    امروز به من سه تا نشونه دادی. چقدر نزدیکی و چقدر سریع الاجابی. سپاسگزارم. شکرت.

    تعهد دوم:

    کامنت گذاشتم و نوشتم امروز چه کردم.

    تعهد سوم:

    خدایا شکرت به خاطر سه تا نشونه ای که امروز بهم دادی. احساس کردم خیلی بهم نزدیکی.

    خدایا شکرت که امروز باهات جوری صحبت میکردم که انگار همینجا پیشمی و کنارم روی مبل نشستی. چقدر این تصور برام خوشحال کننده بود. اصلا شاید به خاطر این تصور عمیق بود که امروز سه تا نشونه ی تپل بهم دادی. خدایا شکرت.

    پروردگارا شکرت به خاطر یه ظرف کشمش و گردو و بادوم و پرتقال که پدر و مادر نازنین همسرم بهمون دادن. چقدر گلن این خونواده. چقدر خاکی و مهربونن. چقدر شریفن. خدایا شکرت به خاطر حضور این انسان های عزیز و دوست داشتنی در زندگیم. ازت سپاسگزارم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.

    خداوندا شکرت که امروز تونستم کارم رو پیش ببرم و راضی بشم. تو من رو راضی کردی. سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    رضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1061 روز

    بنام خالق بخشنده مهربان

    سلام استاد نازنینم ، خانم شایسته مهربان و دوستانم در این سایت پربار و برکت های الهی

    با تمام وجودم از خداوند سپاسگزارم و همچنان از استاد نازنینم تشکر میکنم بالت این آگاهی های که باما به اشتراک میزارن تا ما راه درست پیدا کنیم و سعادت مند در دنیا آخرت بشویم !

    استاد هربار در یک مسعله برمیخورم یا درخواست در مورد یک مسعله از خداوند دارم یا تو ذهنم یه سری سوال ها میچرخه و تو میایی در مورد آن سوال ها فایل درست میکنی و ما از این فایل استفاده می‌کنیم باور های ما قدرتمند تر می‌شود ، امیدما بیشتر و ترس هایم کمتر می‌شود و یه حرکت های انجام میدهیم و هفته قبل خود را که مقایسه می‌کنیم با شرایط کنونی خود تفاوت خیلی واضح و مشخص است ، قشنگ میفهمم که هفته قبل این ترس ها بود الان نیست ، قبلا آرامشم کمتر بود الان بهترذاز قبل ، در مورد همه مسایل همچنان در حال رشد هستم الان که روی دوره ثروت یک کار میکنم مخصوصا در مورد اون باور های مذهبی که خیلی مقاومت داشتم هعی که کار میکنم روز بروز این مقاومته میبینم کمتر شده اما تمام ابن پیشرفت ها در کنترول ورودی ها است هر چند که بتوانم ورودی ها را کنترول کنم اوضاع را برای خودم راحت و راحت تر میکنم چون قبلا گول این داستان خوردم روی باور خود کار کردم اوضاع خوب پیشرفت دگ ورودی ها را کنترول نکردم چنان اوضاع تغیر کرد که دگ خیلی دیر نتونستم تو سایت بیام روی خودم کار کنم این بار به لطف خدا جدی تر کار میکنم و تعهد دادم که هرگز جز این سایت دگ به هیچ عنوان تو فضای مجازی نباشم واقعا اگر چرت پرت بقیه را ببینم با دستان خودم گور خود را کندم

    استاد خیلی تشکر میکنم واقعا به این آیه ها نیاز داشتم خیلی ایمانم قوی شد امیدواری ام بیشتر شد ، چیقدر آگاهی در مورد منطقی کردن و باور امکان پذیری دریافت کردم که بتونم ذهنم را با یاد آوری کردن خط صلاح کنم و توجه ام روی داشته هام باشه و سپاسگزار نعمت های که خداوند به ما داده باشیم و این مسیر زیبا را تکاملی پیش بریم …

    استاد جان بزودی انشالله در مورد نتایج خود از دوره روانشناسی ثروت خواهم گفت……

    استاد اگر دوره احساس لیاقت را همزمان با روانشناسی ثروت یک کار کنم ایرادی داره ؟

    چون در مورد احساس لیاقت خیلی ضعف دارم خیلی دوست دارم که این دوره را تهیه کنم نمی‌دونم که همزمان با دوره روانشناسی ثروت کار کنم یاخیر ؟

    انشالله از زمین آسمان براتون ثروت ، نعمت ، شادی و سلامتی بباره 🫶️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: