اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنام خداوند که هدایت درونم با اوست بنام خداوندی که به من عزت ببخشید به من ارزشمندی وبه من ذهنی خلاق داد خدایا شکرت به خاطر به اینکه پیروی کنم از هدایت رب صاحب اختیار ذهنم ودرونم من رب که مرا متصل کرده به منبع انرژی که بی نظیره خدایا شکرت وقتی به گذشته ام بر میگردم خیلی علاقه خاصی به قران داشتم وولی هیچ این سعادت نصیبم نشد که قران رو مطالعه کنم وبعد از مورد هدایت خداوتد قرار کرفتم با یک نگاه شرک الود وارد شدم که دقیقا برخوردم با بک ایه که دیگه بدون ادامه دادن خوندن قران یک نگاه بدببنانه در من ایجاد شد نسبت به قران وخداونددرمن ایجاد شد هرچی بیشتر توجه به نگاه میگردم بیشتر در منجلاب شرک وفقر وبی ایمانی گرفتار می شدم ولی یه جیزی تو درونم اجازه جدا شدن از قران رو بهم نداد واون هم ایمانی بود که جهان اخرت داشتم وخدای هدایت چراغ درونم رو روشن کرده بود این اینقدر این ذهن رها شده که با شک وشرک مرا به خشم در اورده بوده وچون هیچی درکی از قانون نداشتم ولی خدایا شکرت این احساحس قوی ایمان باعث شدم از خداوند جدا نشم سپاسگزلری کردن رو ادمه دادم شروع با ادامه دادن قران وخودندش کردم تا به ایاتی برخورم که اون بدببینی رو از من دور کرد با اینکه ذهنم تمام تلاش،خودشو می کردم که این نگاه در من پروش ده ولی به قلبن به خداوند رسیده بودم وقتی متوجه قانون شرک وتوحید شدم ومتوجه شدم که کاره شیطان چیه خیلی راخت هدایت درونم رو به خداوند دادم متوجه شدم اگر نیتیجه بدی در زندیگم ایحاد شده به خاطر عدم اگاهی از قوانین خداوند شده بود به این خاطر دقیقا حمایت های خداوند رو به خاطر اون سپاسگزاری ها وبه خاطر اون ایمان که به خداواند اشتم ولی همچان چون شناخت درستی از خدا نداشتم توی درونم خودم وذهنم تمام تلاش میکرد که احساحس گناه ویا نبود احساحس گناه مرا مسیر هدایت خداونددور کند ولی خدایا شکرت ایمان به خداوند ماندن در مسیر خداوند خلاف وعده نکرد راه درست خداوند برام بیشتر باز میکرد با تععیر نگاهم نسبت به خداوند ذهنم از حالت واکنشی به لطف خداوند خارج شد به شروع به ساختن باور های درست توحیدی کردم متوجه شدم هد حا رو قدرت خداوند حساب کرد رابطه های عالی درامدم اسان لذت بیشتر انرژی بیشتر حس حال زبیاتر وقتی پذیرفتم فرکانس هیچ کس تاثیری بر من ندارد وقتی متوحه این قدرت الهی در درون خودم شدم هر چی از بخودم بهم می رسدنه ارامش بخوام بهم میده رابطه خوب بخوام بهم میده افکار خوب بخوام بهم میده وقتی متوجه کار ذهنم تا الان چی بوده شروع کردم به پیروی کردن از هدایت خداوند وتعغیر ت
نگاهم به جای واکنش نشون دادن و واقعا حمایت های خداوند رو می دیدم خدایا شکرت با ذهنی خلاق که خداوند بهم داده بود اجازه ندادم این نجوها به افسردگی دایئمی ادامه شود وخیلی زود برگشتم به مسیر درست که این از هدایت خداونود پیروی کنم به لطف رب به جای واکنش نشون دادن به احساحس خودم شروع کردم به تعغیر نگاهم واز خداوند یکتا سپاسگزرای میکنم که قاون تکامل تعغیر رو پذیرفتم بدون گوش بدم که بخواد اوضاع رو طوری نشون بده که اتفاق خاصی برام بیوفته چون اون وقت درکی از قانون نداشتم ذهنم می خواد کار کنه از قانون زبیا زده بشم ولی به خدای رسیدم که هرچیزی رو بدون شرط در اختیار گذاشته چون پذیرفتمش تو وجودم خودم هر چه بیشتر اعتمادم درونی به این نیرو بیشتر احساحس ارامش تعغیر ذهینیت رو هم بهتر انجام مگیرد که لطف خداوند با نگاه وارد قران بشوم که اون انرژی مثبت رو از قران جذب کنم وذهنم رو تخلیه کنم از اون نگاه مذهبی هرجقدر به نگاه توحیدی درونی ببشتر نزدیک میشم بیشتر ارامش اتفقاقات مثبت بیشتری رو از قران دریافت نیکنم هدایت که لحظه ای نگافته که درکنار این تضاد به خیر برکاتی رسیدم در قران وقانون واین اگاهی ها که به لطف خدادوند درس بزرگی بود ولذت مبیرم وهچ چیزی بی دلیل نیست شاید یه کم دیر متوجه شدم که باید روی چه نیروی حساب کنم تو درونم ولی لذت بردم برای همین لحظه نگاهی که نسبت به مرگ ونگاهی نسبت به زندگی درمن ایجاد شده نگاهی نسبت به وابستگی ها برام ایحاد شده بابت این دست اوردها از خداوند سپاسگزارم خدایا شکرت متوجه ایراد کار خودم پیدا کردم هر چی بیستر این ایراد ها پیدا که کردم از خداوند قدرت بر طرف کردنشون وجهد دهی شون گرفتم تا به احساحس خوب برسم خدای انچان بزگیش دیدم وقتی متوحه ایراد کارم خودم شدم متوجه شدم از همون اول نگاهم نسبت به قانون اشتباه بودم وقای متوحه قدرت خداوند شدم ودیگه نشخوای فرکری که به خاطر عدم اگاهی از قوانین با خودم حمل کرده بودم هرچه بیشتر به خدای درونم اعتماد میکردم خداوند این بار روی دوش رو به عهده میگرفتم خدایا شکرت اینقدر به خدای درونم ایمان دارم خدای که بدون شرط راه درست رو بهم نشون داده همورا میکند خدایا من توان این بار رو ندارم به دوش بکشم تنها قدرت که توی بهم دادی باعث شده کار دوش سبک بشود تو این بار رو به دوشت بکشی یعتی اینقدربا خدا رفیق شدم که لذب مبیرم نگاهم تعغیر کرده خدایا شکرت خدایا شکرت خدا باهام صحبت می کرد ومرا به احساحس خوب می رسوند
رسیدم به فایل یازدهم از فصل اول با موضوع نشانه های قانون جذب در قرآن ….
خداروشکر بابت این فایل بسیار ارزشمند و مفید…
واقعا آنچه که در مذهب ما ایرانیا وجود داره بیشتر با غم تعریف شده …از ماه محرم گرفته که تازه دو بخشه دهه( اول فاطمیه ،دهه ی دوم) تا شبهای احیای ماه رمضون …شهادت اماما که در یک روز خاصه…مراسم اعتکاف و …
و در مقابل تنها جشن های مرسوم توی ایران که بهش پایبندم یکی جشن چهارشنبه سوریه و نورزو و شب یلداست که هنوزم که هنوزه داره برگذار میشه .
یعنی اینقدی که ما مراسمهای عزاداری داریم،به همون میزان جشن های اینجوری برگذار نمیکنیم که فکر میکنم برگرفته از همین باوره که استاد اشاره کردند به ما گفتند خوب نیست خیلی شاد باشید غم بهتره….
حتی من این باور رو در رفتار اطرافیانمم مشاهده کردم …مثلا اکثرا توی جمع های خانوادگی که داریم میگیم میخندیم و خوش میگذره یهو یکی از بزرگترای جمع میگه حالا پنج تا صلوات بفرستید خیلی خنده کردید مسبب بلا و مشکل نشه …
یعنی دراین حد این باورها عمیقه توی ذهن ما ایرانیا ..
حتی خدا با زدن مثال از مریم مقدس در قرآن به ما داره این رو میگه که هرچقدم فک کنی که حق داری ناراحت باشی و احساس بدی داشته باشی بازم نباید احساس بدی داشته باشی حتی در بدترین شرایط …فک میکنم شرایطی که حضرت مریم در آن قرار گرفته خیلی مثال درست و واضحی برای این دور و زمونه ایه که داریم توش زندگی میکنیم …
خدا میگه حتی توی همچین شرایطی هم باید احساس خوبی داشته باشی با فکر و دیدگاه بهتر سعی کن حالتو خوب کنی …
یا اینکه آیه هایی که خدا در آن با پیامبر حرف زده چه قشنگ سعی داره که اون احساس بد رو از پیامبرش بگیره و دلیل های منطقی که آورده برای پیامبر که اونا خودشون به خودشون ظلم میکنند ،براشون عذاب بزرگی در راهه ،اونها ستمکارند،مشرکند،همه چیز در نهایت به ضرر خودشونه به خدا که نمیتونند آسیب و زیانی بزنند .
اونقدر این احساس غم و ناراحتی مارو در مدار اتفاقات نادلخواه و فاجعه قرار میده که خدا خودش گفته حتی درباره غم و اندوهت با منم صحبت نکن.
فرق نمیکنه تو پیامبر خدایی یا نه فرکانس غم و اندوه بفرستی مطابق همان رو در زندگیت دریافت میکنی …
یادمون باشه که قلب جایگاه خداست و ذهن جایگاه شیطان …
باسلام خدمت استادعزیزم ودوستان گرامی..درموردحقیقت قرآن.درقرآن گفته شده ماانسان رازخاک آفریدیم.ولی درنظریه سیرتکامل انسان ازدیدگاه داروین وحقیقت زیست علم کشف کرده که انسان یک موجودتکامل یافته باهوش بالاتری نسبت به بقیه موجوداته..واقعا خیلی این موضوع فکرما درگیرکرده..درحالی که قرآن واقعیت حقیقت بینگ بنگ وتکامل موجودات دیگر که گفته شده ماهرموجودزنده ای راازآب آفریدیم*.
اگرنیروی جذب کاعنات وسیگنالی که انسان به صورت پیوسته درخواب وبیداری به جهان ارسال میکنه وجودنداشت.من به حقیقت قرآن ووجودخداپی نمیبردم..وکلا دین وکتاب های آسمانی ازجمله قران رابرای حکومت های ماکیاولیسمی وحکومت به مردم واصول زندگیشان میدیدم.ویا این تصوررامیکردم که در فیزیک گوانتوم وقانون فاصله زمان ومکان .ونظریه برگشت زمان کسانی درآینده دستگاه برگشت زمان به عقب رااختراع کرده اند.وبه زمان 1400سال قبل زمان پیامبرماآمده اند واین اطلاعات راقرارداده اند ،هرچندخنده داراست ولی افکارمن است.باتشکر
سلام من امروز وارد این سایت شدم باورتون نمیشه تا چه حد ناامید بودم و مردن برام شده بود آرزو اما خدایی ک همیشه ازش کینه داشتم ک چرا کمکم نمیکنی خیلی اتفاقی منو با این سایت آشنا کرد و تا کامنتا رو نمیخوندم و چند فایل صوتی استاد عباس منش رو گوش نمیدادم هیچ جوره نمیتونستم باورش کنم واقعا امیدوار شدم تا حدی ک از ته دلم خوشحالم ک دنیا ب آخر نرسیده و من فرصت دارم از شماهایی ک این قانونو تجربه کردین میخوام کمکم کنید چون واقعا سردرگمم نمیدونم از کجا شروع کنم بزارین خلاصه مشکلمو بگم
من یه نفرو خیلی دوست دارم خیلی بحدی ک هرکسی غیر اون پیشقدم میشه واسه ازدواج نمیتونم قبولش کنم اونم همین حسو داره حتی بیشتر ،ولی متاسفانه اون یه بدهی مالی سنگین داره ک تا رفع نشه نمیشه ب هم برسیم با این وضع اقتصادی کشور اونم محبور شد بره اروپا ک ب امید پیدا کردن کار و حل مشکل ولی اونجاهم وضع خوب پیش نرفت و نشد ک نشد بتونه وضعو خوب کنه و بدهی رو بدهی جمع شد تا جایی ک جدا شد ازم و گفت شدنی نیست و نمیخوام ب پام بسوزی
من هیچ جوره نمیتونم با این وضع کنار بیام و از دست دادنش برام مساویه با مردن واقعا همو میخوایم و از احساسمون مطمعنیم تا جایی افسرده بودم ک دنیا برام ب اخر رسیده بود ولی امروز عین یه معجزه با این سایت آشنا شدم و مطمعنم منم میتونم ب خواستم برسم فقط نمیدونم از کحا شروع کنم رو چی تمرکز کنم چجور مخمو ازین فکرای منفی پاک کنم چجور با اینکه ارتباطمون قطع شده ذهن اونو ازین فکرای منفی ک میگه نشدنیه پاک کنم ک اون مشکلش حل شه و برگرده و به هم برسیم کمکم کنید خواهش میکنم
بازم من کامنت گذاشتم رفرش شد همش رفت اما به حالت کلی بگم دوست داشتم همانند فایل های صوتی سبمینال یه محصول تهیه کنید یا خودم برای خودم آماده میکنم که شبها با ضمیر ناخودآگاه هم بازی کنم و اون را آهنین کنم میخواستم و دقت کردم که تو قسمتهایی که علت و معلوم را نمیگن و فقط نتیجه هست اون نتیجه کلام ها را یک فایل صوتی کنم که وقتی گوش بدم ذهن ام عادت کنه اونقدر عادت را تکرار کنم که بشه باور خدا خیرتون بده اونقدر ذهن ام به صدای شما شرطی شده واقعا دل ام نمیاد برم سایتهای دگه مباحث اونهارا بخونم چون واقعا لذت میبرم واقعا نکته ایی که تو ذهن ام توجه کردم من قبلا نجوا و فکر کردن را نمیتونستم تفکیک کنم همش ذهن من بیشتر از اینکه عمل کنه نجوا میکرد به روشهای شما عمل میکنم
از حرف هاتون همیشه استفاده کردم اما در بعضی دیدگاه های قرآنی با شما هم عقیده نیستم.
استاد من نیازی نیست به قرآن استناد کنید سخنان شما قابل قبول هست و نیازی به استدلال قرآنی ندارید.
ببینید نظر دادن در مورد یک آیه واقعا مشکل و نیاز به تخصص داره. واقعا شما به علوم قرآنی احاطه دارید. آیا می دانید که برای فهم یک آیه باید به تلفظ اصلی و واقعی کلمه دست یافت. می دانید در قرآن بیش از ۱۰۲۴۰ کلمه اختلاف قرائت وجود دارد. و در بعضی تحقیقات ادعا شده که بیش از ۵۰ درصد قرآن اختلاف قرائت دارد. اختلاف قرائت به این معنی است که یک کلمه به چند شکل خوانده می شود و هر شکل معنای خاصی دارد و مفسر باید قرائت اصلی را پیدا کند.
می دانید قرانی که در دست داریم از حفص بن عاصم بدست ما رسیده است آیا شما توان تشخیص عبارت اصلی از غیر اصلی را دارید؟ منظور من تحریف نیست. شاید شما به این آیه استناد کنید: نزلنا الذکر و انا له لحافظون این حفظ از طرف خداوند به معنای حفظ در برابر قرائت نیست.
آیا می دانید قران در ابتدا به خط کوفی نوشته شده بود که خط کوفی بدون نقطه می باشد و بعدها نقطه ها و علائم روی کلمات گذاشته شده است. آیا می دانید زمانی که قران نقطه گذاری شد در دوره حکومت چه کسانی بود و کسانی که مسئول نقطه گذاری بودند وابسته به کدام حکومت بودند؟ آیا طبیعی نیست که به نفع حکام خودشان نقطه گذاری و اعراب گذاری کنند؟
آیا می دانید اختلاف وضو بین اهل تسنن و شیعیان از کجا نشات گرفته است؟ اختلاف وضو نشات گرفته از یک علامت است. “وامسحوا بارجلکم” یک گروه معتقد است لام کسره دارد و یک گروه معتقد است لام فتحه دارد. و در اثر همین اختلاف در خواندن کلمه معنا به طور کلی متفاوت است.
آیا دانش حل تعارضات بین آیه ها را دارید؟ آیا میتوانید ناسخ و منسوخ را از هم جدا کنید؟ آیا در فهم آیات از کل به جز یا از جز به کل استفاده می کنید؟ چطور می توانید از پیشینه های ذهنی خود در فهم آیه خلاص شوید؟ آیا فهم لغوی قران کافی است؟ و…
بنده واقعا استفاده می کنم از درک استاد نسبت به جنبه های مختلف زندگی اما معتقد هستم اگر آیه ها و قران از حرف های ایشان حذف شود هیچ آسیبی به سخنان ایشان وارد نمی شود.
در واقع بنده ادعا رو قبول دارم اما استدلال را قبول ندارم. به این معنا که برای نظریه های استاد استدلات بهتری وجود دارد.
درود بر آنان که از الله یاری می خواهند و به او متصل هستن و نه هیچ بنی بشر دیگر
این فایل برای من دو یا 4 بار شنیدم خیلی دوستش دارم چون با زندگی ام خیلی از نکاتش هماهنگ بود و مانند یک فیلم از جلوی چشمانم زندگی خودم رو گذروندم و باور های خودم حرفام و حرف های دیگران چه در مورد شادی یا هر مورد دیگری و میگم چیکار کردم با خودم و چیکار کردیم با خودمون خودم به شخصه اگه تو این مسیر قرار نمی گرفتم خب ادامه می دادم اما با آنچه خودم خواستم و خداوند من را در مدار قرار داد و در این مدار درست هستم و خواهم بود و امواج فرکانس نادرست زندگی که در دریای من نیست را خدایا قرار مده
چند نمونه از صحبت های که بزرگ شدم تا زمانی که در مدار درست نبودم مثلا موقعی که می خندیدیم اونم خیلی خانواده می گفتن ما نخندیدیم دیوار بود
و حالا خوب متوجه این امر شدم گریه کنی و احساس بد بخوای خب معلومه که همین رو دریافت می کنی و اگر شادی و احساس خوب کنی خوب همین رو به دست میاری به خصوص این اواخر کاملا مشاهده کردم این دو فرکانس رو
در مورد ترس و نگرانی واقعا دارم می بینم که کم و کم تر شده بترسم باختم چون ترس بیشتری رو انگار دارم میگم ای جهان هستی بفرست برای من و نگرانی و ترس های مختلفی رو بیشتر جذب می کنم لاکن هر قدر کم کم تر میشه و به خدا باورم بیشتر شده این ترس ها و نگرانی که دارم کم کم ترمیشه نمیگم نیست هست ولی کمرنگ میشه و در مورد پیروزی و شکست خب وقتی پیروز میشی شادی و… اما شکست که می خوری حال آدم بد میشه نجوا زیاد میشه تو بی عرضه ای اونو ببین چه قدر خوبه تو نیستی اما اگر اتصال به خداوند بیشتر و محکم تر باشه هرچی نجوا بیاد خدا با ندای که در قلبت قرار داده برای نجوا ها ناشنوا میشی و میگی خدایا شکست خوردم اما این تجربه شد برام و می دونم بار دیگه چه فرکانسی بفرستم و چه طور رفتار کنم که چنین شکستی نداشته باشم
و در مورد فرکانس و مدار خب خودم به شخصه در دوران تحصیلم مدرسه یه چیزای می دونستیم اونم کم و فقط برای درس فیزیک بود و ورایی فرکانس و مدار رو کسی توضیح نمی داد نمی گفت این دو کلمه فقط کلمه نیست بلکه کل زندگی و بشریت هستن
و در مورد از دست دادن من خودم یه باوری داشتم پدرم دیابت داشتن و به سفری رفتم و خب ایشان دوست نداشتن و همچنین خب از اول من نشده بود مهر و دوست داشتن ایشون رو حس کنم چون خب جدا زندگی می کردیم از زمان کودکی من و زمانی که حدودا 5 یا 6 سال قبل که فوت کردن روز بیمارستان و قبل فوت شون برای اولین و آخرین بار گفتم دوستشون دارم نمی دونم شنیدن یا نه اما تا همین اواخر من خودم رو مسبب فوت ایشون می دونستم و حتی قرص ضد افسردگی مصرف می کردم و چهار روز هست که دیگر این یک دانه قرص رو نمی خورم چون وجود نداره افسردگی اگه هست خودم بوجود آوردمش و دارم از بین می برم
و در مورد ایمان به خدا واقعا خدای من در دلم حست می کنم و می دانم وزن و کیل تو همیشه درسته و اگر کسی دعای یا چیزی غیر از خیر برای من بخواد از پیش تو و یا حتی اصلا خیر هم نخواد می دونم چون به تو ایمان دارم و باور می دونم وجود نداره تو خودت همراه من هر لحظه خدای من جانان من
و خیلی خیلی سپاسگزارم که می دونم نیروی حاکم بر جهان نیروی خیر است
در مورد سوره یوسف خیلی برام این داستان آشناست در زندگی خودم مادرم حالا به هر دلیلی من رو از خواهر و برادر دیگرم بیشتر دوس داره و سر این موضوع خب برادرم که کلا ذات حسود نداره و هیچوقت من ندیدم این امر رو از بزرگترین تا کوچکترین مسئله اصلا حسادت نداره اما خب خواهرم 8 سال از من بزرگ تره و خب گاهی اوقات نشون می دادن الان که کم تر چون خودش بچه داره و… و از همه مهم تر خود مادرم تو محبتش خفه ام کرده اگر کاری اشتباه از من سر بزنه جملاتی که شنیدم ازشون تا حالا من عمرم رو برات گذاشتم من تو رو از بقیه خواهر و برادرت بیشتر دوس داشتم خودم نخوردم دادم به تو یا سر موضوع حقوق کاری مامانم میگن ببین دخترخالت چه طوریه چه قدر پول در میاره حالا من خب کارم هنریه پول کم تر یا شاید اصلا در نیارم ولی خب از اول انتخاب خودم همین بوده و همین دیشب سر مسئله ای گفتن تو رو می سپرم به خدا دلم هم گرفت هم میشه گفت نگرفت دلم گرفت چون باور نداره منو با تمام عشقی که خودش هست و به من داده و این حرف خب خوشایند نیست و هم دلم نگرفت چون منو به خدا سپرد خدا که همیشه با منه و از این بابت ازش شکرگذارم
و در مورد دانستن نجوا و جایگاه خدا و جایگاه شیطان و این که به قول خودتون مثال زدید تعدیل نیرو و مثال دیگرش مثلا خبر میدن یه جای یه پلنگی شیری یا هرچی به جوانی حمله کرده و مرده حالا خانواده به خصوص مادر دیگه کل آدم ها نیستن و فقط تو رو خورده و یا شاید اصلا یه خطری هست برای همه اما این قدر تو میترسی و میگی نکنه منم که از آخر همونی میشه که تو می خوای فرکانس هرچی فرستادی همون نصیبت میشه
و خدای من خدای پاکم خدای که قاضی و وکیل همه تو هستی سپاسگزارم از آغوشت که برای من باز است و راه عدالت را در مسیر و مدار و فرکانس متصل به انرژی منبع قرار دادی
بنام خداوند که هدایت درونم با اوست بنام خداوندی که به من عزت ببخشید به من ارزشمندی وبه من ذهنی خلاق داد خدایا شکرت به خاطر به اینکه پیروی کنم از هدایت رب صاحب اختیار ذهنم ودرونم من رب که مرا متصل کرده به منبع انرژی که بی نظیره خدایا شکرت وقتی به گذشته ام بر میگردم خیلی علاقه خاصی به قران داشتم وولی هیچ این سعادت نصیبم نشد که قران رو مطالعه کنم وبعد از مورد هدایت خداوتد قرار کرفتم با یک نگاه شرک الود وارد شدم که دقیقا برخوردم با بک ایه که دیگه بدون ادامه دادن خوندن قران یک نگاه بدببنانه در من ایجاد شد نسبت به قران وخداونددرمن ایجاد شد هرچی بیشتر توجه به نگاه میگردم بیشتر در منجلاب شرک وفقر وبی ایمانی گرفتار می شدم ولی یه جیزی تو درونم اجازه جدا شدن از قران رو بهم نداد واون هم ایمانی بود که جهان اخرت داشتم وخدای هدایت چراغ درونم رو روشن کرده بود این اینقدر این ذهن رها شده که با شک وشرک مرا به خشم در اورده بوده وچون هیچی درکی از قانون نداشتم ولی خدایا شکرت این احساحس قوی ایمان باعث شدم از خداوند جدا نشم سپاسگزلری کردن رو ادمه دادم شروع با ادامه دادن قران وخودندش کردم تا به ایاتی برخورم که اون بدببینی رو از من دور کرد با اینکه ذهنم تمام تلاش،خودشو می کردم که این نگاه در من پروش ده ولی به قلبن به خداوند رسیده بودم وقتی متوجه قانون شرک وتوحید شدم ومتوجه شدم که کاره شیطان چیه خیلی راخت هدایت درونم رو به خداوند دادم متوجه شدم اگر نیتیجه بدی در زندیگم ایحاد شده به خاطر عدم اگاهی از قوانین خداوند شده بود به این خاطر دقیقا حمایت های خداوند رو به خاطر اون سپاسگزاری ها وبه خاطر اون ایمان که به خداواند اشتم ولی همچان چون شناخت درستی از خدا نداشتم توی درونم خودم وذهنم تمام تلاش میکرد که احساحس گناه ویا نبود احساحس گناه مرا مسیر هدایت خداونددور کند ولی خدایا شکرت ایمان به خداوند ماندن در مسیر خداوند خلاف وعده نکرد راه درست خداوند برام بیشتر باز میکرد با تععیر نگاهم نسبت به خداوند ذهنم از حالت واکنشی به لطف خداوند خارج شد به شروع به ساختن باور های درست توحیدی کردم متوجه شدم هد حا رو قدرت خداوند حساب کرد رابطه های عالی درامدم اسان لذت بیشتر انرژی بیشتر حس حال زبیاتر وقتی پذیرفتم فرکانس هیچ کس تاثیری بر من ندارد وقتی متوحه این قدرت الهی در درون خودم شدم هر چی از بخودم بهم می رسدنه ارامش بخوام بهم میده رابطه خوب بخوام بهم میده افکار خوب بخوام بهم میده وقتی متوجه کار ذهنم تا الان چی بوده شروع کردم به پیروی کردن از هدایت خداوند وتعغیر ت
نگاهم به جای واکنش نشون دادن و واقعا حمایت های خداوند رو می دیدم خدایا شکرت با ذهنی خلاق که خداوند بهم داده بود اجازه ندادم این نجوها به افسردگی دایئمی ادامه شود وخیلی زود برگشتم به مسیر درست که این از هدایت خداونود پیروی کنم به لطف رب به جای واکنش نشون دادن به احساحس خودم شروع کردم به تعغیر نگاهم واز خداوند یکتا سپاسگزرای میکنم که قاون تکامل تعغیر رو پذیرفتم بدون گوش بدم که بخواد اوضاع رو طوری نشون بده که اتفاق خاصی برام بیوفته چون اون وقت درکی از قانون نداشتم ذهنم می خواد کار کنه از قانون زبیا زده بشم ولی به خدای رسیدم که هرچیزی رو بدون شرط در اختیار گذاشته چون پذیرفتمش تو وجودم خودم هر چه بیشتر اعتمادم درونی به این نیرو بیشتر احساحس ارامش تعغیر ذهینیت رو هم بهتر انجام مگیرد که لطف خداوند با نگاه وارد قران بشوم که اون انرژی مثبت رو از قران جذب کنم وذهنم رو تخلیه کنم از اون نگاه مذهبی هرجقدر به نگاه توحیدی درونی ببشتر نزدیک میشم بیشتر ارامش اتفقاقات مثبت بیشتری رو از قران دریافت نیکنم هدایت که لحظه ای نگافته که درکنار این تضاد به خیر برکاتی رسیدم در قران وقانون واین اگاهی ها که به لطف خدادوند درس بزرگی بود ولذت مبیرم وهچ چیزی بی دلیل نیست شاید یه کم دیر متوجه شدم که باید روی چه نیروی حساب کنم تو درونم ولی لذت بردم برای همین لحظه نگاهی که نسبت به مرگ ونگاهی نسبت به زندگی درمن ایجاد شده نگاهی نسبت به وابستگی ها برام ایحاد شده بابت این دست اوردها از خداوند سپاسگزارم خدایا شکرت متوجه ایراد کار خودم پیدا کردم هر چی بیستر این ایراد ها پیدا که کردم از خداوند قدرت بر طرف کردنشون وجهد دهی شون گرفتم تا به احساحس خوب برسم خدای انچان بزگیش دیدم وقتی متوحه ایراد کارم خودم شدم متوجه شدم از همون اول نگاهم نسبت به قانون اشتباه بودم وقای متوحه قدرت خداوند شدم ودیگه نشخوای فرکری که به خاطر عدم اگاهی از قوانین با خودم حمل کرده بودم هرچه بیشتر به خدای درونم اعتماد میکردم خداوند این بار روی دوش رو به عهده میگرفتم خدایا شکرت اینقدر به خدای درونم ایمان دارم خدای که بدون شرط راه درست رو بهم نشون داده همورا میکند خدایا من توان این بار رو ندارم به دوش بکشم تنها قدرت که توی بهم دادی باعث شده کار دوش سبک بشود تو این بار رو به دوشت بکشی یعتی اینقدربا خدا رفیق شدم که لذب مبیرم نگاهم تعغیر کرده خدایا شکرت خدایا شکرت خدا باهام صحبت می کرد ومرا به احساحس خوب می رسوند
سلام به استاد بی نظیرم و خانوم شایسته عزیز…
رسیدم به فایل یازدهم از فصل اول با موضوع نشانه های قانون جذب در قرآن ….
خداروشکر بابت این فایل بسیار ارزشمند و مفید…
واقعا آنچه که در مذهب ما ایرانیا وجود داره بیشتر با غم تعریف شده …از ماه محرم گرفته که تازه دو بخشه دهه( اول فاطمیه ،دهه ی دوم) تا شبهای احیای ماه رمضون …شهادت اماما که در یک روز خاصه…مراسم اعتکاف و …
و در مقابل تنها جشن های مرسوم توی ایران که بهش پایبندم یکی جشن چهارشنبه سوریه و نورزو و شب یلداست که هنوزم که هنوزه داره برگذار میشه .
یعنی اینقدی که ما مراسمهای عزاداری داریم،به همون میزان جشن های اینجوری برگذار نمیکنیم که فکر میکنم برگرفته از همین باوره که استاد اشاره کردند به ما گفتند خوب نیست خیلی شاد باشید غم بهتره….
حتی من این باور رو در رفتار اطرافیانمم مشاهده کردم …مثلا اکثرا توی جمع های خانوادگی که داریم میگیم میخندیم و خوش میگذره یهو یکی از بزرگترای جمع میگه حالا پنج تا صلوات بفرستید خیلی خنده کردید مسبب بلا و مشکل نشه …
یعنی دراین حد این باورها عمیقه توی ذهن ما ایرانیا ..
حتی خدا با زدن مثال از مریم مقدس در قرآن به ما داره این رو میگه که هرچقدم فک کنی که حق داری ناراحت باشی و احساس بدی داشته باشی بازم نباید احساس بدی داشته باشی حتی در بدترین شرایط …فک میکنم شرایطی که حضرت مریم در آن قرار گرفته خیلی مثال درست و واضحی برای این دور و زمونه ایه که داریم توش زندگی میکنیم …
خدا میگه حتی توی همچین شرایطی هم باید احساس خوبی داشته باشی با فکر و دیدگاه بهتر سعی کن حالتو خوب کنی …
یا اینکه آیه هایی که خدا در آن با پیامبر حرف زده چه قشنگ سعی داره که اون احساس بد رو از پیامبرش بگیره و دلیل های منطقی که آورده برای پیامبر که اونا خودشون به خودشون ظلم میکنند ،براشون عذاب بزرگی در راهه ،اونها ستمکارند،مشرکند،همه چیز در نهایت به ضرر خودشونه به خدا که نمیتونند آسیب و زیانی بزنند .
اونقدر این احساس غم و ناراحتی مارو در مدار اتفاقات نادلخواه و فاجعه قرار میده که خدا خودش گفته حتی درباره غم و اندوهت با منم صحبت نکن.
فرق نمیکنه تو پیامبر خدایی یا نه فرکانس غم و اندوه بفرستی مطابق همان رو در زندگیت دریافت میکنی …
یادمون باشه که قلب جایگاه خداست و ذهن جایگاه شیطان …
سپاس گذارم از نگاه زیباتون…
باسلام خدمت استادعزیزم ودوستان گرامی..درموردحقیقت قرآن.درقرآن گفته شده ماانسان رازخاک آفریدیم.ولی درنظریه سیرتکامل انسان ازدیدگاه داروین وحقیقت زیست علم کشف کرده که انسان یک موجودتکامل یافته باهوش بالاتری نسبت به بقیه موجوداته..واقعا خیلی این موضوع فکرما درگیرکرده..درحالی که قرآن واقعیت حقیقت بینگ بنگ وتکامل موجودات دیگر که گفته شده ماهرموجودزنده ای راازآب آفریدیم*.
اگرنیروی جذب کاعنات وسیگنالی که انسان به صورت پیوسته درخواب وبیداری به جهان ارسال میکنه وجودنداشت.من به حقیقت قرآن ووجودخداپی نمیبردم..وکلا دین وکتاب های آسمانی ازجمله قران رابرای حکومت های ماکیاولیسمی وحکومت به مردم واصول زندگیشان میدیدم.ویا این تصوررامیکردم که در فیزیک گوانتوم وقانون فاصله زمان ومکان .ونظریه برگشت زمان کسانی درآینده دستگاه برگشت زمان به عقب رااختراع کرده اند.وبه زمان 1400سال قبل زمان پیامبرماآمده اند واین اطلاعات راقرارداده اند ،هرچندخنده داراست ولی افکارمن است.باتشکر
سلام من امروز وارد این سایت شدم باورتون نمیشه تا چه حد ناامید بودم و مردن برام شده بود آرزو اما خدایی ک همیشه ازش کینه داشتم ک چرا کمکم نمیکنی خیلی اتفاقی منو با این سایت آشنا کرد و تا کامنتا رو نمیخوندم و چند فایل صوتی استاد عباس منش رو گوش نمیدادم هیچ جوره نمیتونستم باورش کنم واقعا امیدوار شدم تا حدی ک از ته دلم خوشحالم ک دنیا ب آخر نرسیده و من فرصت دارم از شماهایی ک این قانونو تجربه کردین میخوام کمکم کنید چون واقعا سردرگمم نمیدونم از کجا شروع کنم بزارین خلاصه مشکلمو بگم
من یه نفرو خیلی دوست دارم خیلی بحدی ک هرکسی غیر اون پیشقدم میشه واسه ازدواج نمیتونم قبولش کنم اونم همین حسو داره حتی بیشتر ،ولی متاسفانه اون یه بدهی مالی سنگین داره ک تا رفع نشه نمیشه ب هم برسیم با این وضع اقتصادی کشور اونم محبور شد بره اروپا ک ب امید پیدا کردن کار و حل مشکل ولی اونجاهم وضع خوب پیش نرفت و نشد ک نشد بتونه وضعو خوب کنه و بدهی رو بدهی جمع شد تا جایی ک جدا شد ازم و گفت شدنی نیست و نمیخوام ب پام بسوزی
من هیچ جوره نمیتونم با این وضع کنار بیام و از دست دادنش برام مساویه با مردن واقعا همو میخوایم و از احساسمون مطمعنیم تا جایی افسرده بودم ک دنیا برام ب اخر رسیده بود ولی امروز عین یه معجزه با این سایت آشنا شدم و مطمعنم منم میتونم ب خواستم برسم فقط نمیدونم از کحا شروع کنم رو چی تمرکز کنم چجور مخمو ازین فکرای منفی پاک کنم چجور با اینکه ارتباطمون قطع شده ذهن اونو ازین فکرای منفی ک میگه نشدنیه پاک کنم ک اون مشکلش حل شه و برگرده و به هم برسیم کمکم کنید خواهش میکنم
سلام،دوست عزیز سوالتون رو در قسمت عقل کل مطرح کنید.
بازم من کامنت گذاشتم رفرش شد همش رفت اما به حالت کلی بگم دوست داشتم همانند فایل های صوتی سبمینال یه محصول تهیه کنید یا خودم برای خودم آماده میکنم که شبها با ضمیر ناخودآگاه هم بازی کنم و اون را آهنین کنم میخواستم و دقت کردم که تو قسمتهایی که علت و معلوم را نمیگن و فقط نتیجه هست اون نتیجه کلام ها را یک فایل صوتی کنم که وقتی گوش بدم ذهن ام عادت کنه اونقدر عادت را تکرار کنم که بشه باور خدا خیرتون بده اونقدر ذهن ام به صدای شما شرطی شده واقعا دل ام نمیاد برم سایتهای دگه مباحث اونهارا بخونم چون واقعا لذت میبرم واقعا نکته ایی که تو ذهن ام توجه کردم من قبلا نجوا و فکر کردن را نمیتونستم تفکیک کنم همش ذهن من بیشتر از اینکه عمل کنه نجوا میکرد به روشهای شما عمل میکنم
به نام خدای بزرگم
سلام به عزیزان دلم
آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست؟!
کیست مهربانتر و دلسوز تر از خود بنده اش به او؟!
فقط باید کل سعی مون روی خود شناسی باشه
چون اگه خودمون رو بشناسیم خدا رو میشناسیم
تکه ای از پر ارزش ترین وجودی که میشه تصورش رو کرد حتی با ارزش تر و با ارزش تر در درون ما نهادینه شده
فقط باید ارزش خودمون رو بفهمیم
اون وقت میفهمیم که خالق ما چقدر بزرگ و مهربون و بینهایت قادره که بنده ای مثل ما برای خودش خلق کرده
اونوقت میتونیم الله مون رو بشناسیم
خدای بزرگم برا هممون توان شناختِ کاملِ ظرفیتی که برای ما قرار دادی رو فراهم کن…آمین
اونوقته که خدا گفته میفهمی و میشناسی که من کی ام؟
اونوقته که وجود و خلقتت و اینکه خالقی به این بزرگی روی من فکر کرده میشه بهشتت.میشی شمعی سوزان از شوق
اونوقته که اگه برگی از درختی رو ببینی مبهوتش میشی که اینو الله یکتا روش فکر کرده، با یه برگ دیونه خدات میشی
شهید چمران(ع) توو مناجاتش میگه خداوندا سو سوی یک ستاره در آن دور دستها با قلب من بازی میکند
لقاء الله میتونه کمالِ مطلوبِ انسان در دنیا و آخرتش باشه
اینا رو باید حس کرد تا فهمید
تا وجودت رو فقط لبریز از خالق حس کنی و نه هیچ من و منیّت؛ و نه چیز دیگه ای
اونوقته که همون خدا لبریزت میکنه از دوست داشتنهات
بنظرتون اونوقت میشه اصلا غم و حزنی رو حس کرد؟
خدا خیلی روو خلقت ما کار کرده
خیلی موجودات پیشرفته ای هستیم… حتی پیشرفته تر از هزاران و میلیونها سال بعد… اگه خودمون رو بشناسیم همین پیشرفتگی در دسترسمون خواهد بود
ببین خدا چه کاری باهامون کرده؟
پیامبر(ص) اومده بوده اینو بهمون بگه
پیامبری که هزاران سال جلوتر از نسلش فکر میکرده
اونوقت ایشون و دین ایشون رو جوری بر عکس به ما میگن که تصورمون از پیامبر رحمت میشه کهنه گی و افکار با قدمت 1400 سالِ پیش
امیدوارم با ظهور منجی(عج) دین پیشرفته و فرا زمینی جدش با حضور مبارک ایشون احیا بشه
اونوقت ما دیونه ی خلقتمون خواهیم شد
ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید
اللّهمَ عَجِل لِولیکَ الفَرَج
سلام استاد عزیز
روز یازدهم سفرنامه
خیلی خیلی ممنون بابت فایلهای بسیار با ارزشتون
استاد من خیلی دوست دارم از محصولاتتون استفاده کنه ولی متاسفانه هنوز هزینشو ندارم
وتمام تلاشم رو دارم میکنم که درآمد کسب کنم فقط به عشق این که دوره دوازده قدم رو بخرم نمیدونم چرا ولی عاشقشم
با خودم میگم وقتی فایلهای رایگان استاد اینقدر پرمعنی و زیبا هستن دیگه محصولات چی هستن خدا میدونه
استاد وقتی همسر آدم انسان پرخاشگری باشه و همش با فرزندش سرجنگ و دعوا داشته باشه
ما چطور میتونیم هم آرامش خودمون و هم اینکه اون رو به آرامش برسونیم
هرچند من دربیشتر مواقع خودم رو ناراحت نمیکنم ولی خوب باعث بهم ریختن آرامش ما و ایجاد تنش درخانواده میشه
کاش استاد لطف میکردید منو راهنمایی میکردید
این فایل عالیه یکی از بهترین فایلهای صوتی که در تمام عمر شنیدم
با سلام خدمت استاد عزیز
از حرف هاتون همیشه استفاده کردم اما در بعضی دیدگاه های قرآنی با شما هم عقیده نیستم.
استاد من نیازی نیست به قرآن استناد کنید سخنان شما قابل قبول هست و نیازی به استدلال قرآنی ندارید.
ببینید نظر دادن در مورد یک آیه واقعا مشکل و نیاز به تخصص داره. واقعا شما به علوم قرآنی احاطه دارید. آیا می دانید که برای فهم یک آیه باید به تلفظ اصلی و واقعی کلمه دست یافت. می دانید در قرآن بیش از ۱۰۲۴۰ کلمه اختلاف قرائت وجود دارد. و در بعضی تحقیقات ادعا شده که بیش از ۵۰ درصد قرآن اختلاف قرائت دارد. اختلاف قرائت به این معنی است که یک کلمه به چند شکل خوانده می شود و هر شکل معنای خاصی دارد و مفسر باید قرائت اصلی را پیدا کند.
می دانید قرانی که در دست داریم از حفص بن عاصم بدست ما رسیده است آیا شما توان تشخیص عبارت اصلی از غیر اصلی را دارید؟ منظور من تحریف نیست. شاید شما به این آیه استناد کنید: نزلنا الذکر و انا له لحافظون این حفظ از طرف خداوند به معنای حفظ در برابر قرائت نیست.
آیا می دانید قران در ابتدا به خط کوفی نوشته شده بود که خط کوفی بدون نقطه می باشد و بعدها نقطه ها و علائم روی کلمات گذاشته شده است. آیا می دانید زمانی که قران نقطه گذاری شد در دوره حکومت چه کسانی بود و کسانی که مسئول نقطه گذاری بودند وابسته به کدام حکومت بودند؟ آیا طبیعی نیست که به نفع حکام خودشان نقطه گذاری و اعراب گذاری کنند؟
آیا می دانید اختلاف وضو بین اهل تسنن و شیعیان از کجا نشات گرفته است؟ اختلاف وضو نشات گرفته از یک علامت است. “وامسحوا بارجلکم” یک گروه معتقد است لام کسره دارد و یک گروه معتقد است لام فتحه دارد. و در اثر همین اختلاف در خواندن کلمه معنا به طور کلی متفاوت است.
آیا دانش حل تعارضات بین آیه ها را دارید؟ آیا میتوانید ناسخ و منسوخ را از هم جدا کنید؟ آیا در فهم آیات از کل به جز یا از جز به کل استفاده می کنید؟ چطور می توانید از پیشینه های ذهنی خود در فهم آیه خلاص شوید؟ آیا فهم لغوی قران کافی است؟ و…
بنده واقعا استفاده می کنم از درک استاد نسبت به جنبه های مختلف زندگی اما معتقد هستم اگر آیه ها و قران از حرف های ایشان حذف شود هیچ آسیبی به سخنان ایشان وارد نمی شود.
در واقع بنده ادعا رو قبول دارم اما استدلال را قبول ندارم. به این معنا که برای نظریه های استاد استدلات بهتری وجود دارد.
درود بر عزیزانم هم مداری هایم
درود بر آنان که از الله یاری می خواهند و به او متصل هستن و نه هیچ بنی بشر دیگر
این فایل برای من دو یا 4 بار شنیدم خیلی دوستش دارم چون با زندگی ام خیلی از نکاتش هماهنگ بود و مانند یک فیلم از جلوی چشمانم زندگی خودم رو گذروندم و باور های خودم حرفام و حرف های دیگران چه در مورد شادی یا هر مورد دیگری و میگم چیکار کردم با خودم و چیکار کردیم با خودمون خودم به شخصه اگه تو این مسیر قرار نمی گرفتم خب ادامه می دادم اما با آنچه خودم خواستم و خداوند من را در مدار قرار داد و در این مدار درست هستم و خواهم بود و امواج فرکانس نادرست زندگی که در دریای من نیست را خدایا قرار مده
چند نمونه از صحبت های که بزرگ شدم تا زمانی که در مدار درست نبودم مثلا موقعی که می خندیدیم اونم خیلی خانواده می گفتن ما نخندیدیم دیوار بود
و حالا خوب متوجه این امر شدم گریه کنی و احساس بد بخوای خب معلومه که همین رو دریافت می کنی و اگر شادی و احساس خوب کنی خوب همین رو به دست میاری به خصوص این اواخر کاملا مشاهده کردم این دو فرکانس رو
در مورد ترس و نگرانی واقعا دارم می بینم که کم و کم تر شده بترسم باختم چون ترس بیشتری رو انگار دارم میگم ای جهان هستی بفرست برای من و نگرانی و ترس های مختلفی رو بیشتر جذب می کنم لاکن هر قدر کم کم تر میشه و به خدا باورم بیشتر شده این ترس ها و نگرانی که دارم کم کم ترمیشه نمیگم نیست هست ولی کمرنگ میشه و در مورد پیروزی و شکست خب وقتی پیروز میشی شادی و… اما شکست که می خوری حال آدم بد میشه نجوا زیاد میشه تو بی عرضه ای اونو ببین چه قدر خوبه تو نیستی اما اگر اتصال به خداوند بیشتر و محکم تر باشه هرچی نجوا بیاد خدا با ندای که در قلبت قرار داده برای نجوا ها ناشنوا میشی و میگی خدایا شکست خوردم اما این تجربه شد برام و می دونم بار دیگه چه فرکانسی بفرستم و چه طور رفتار کنم که چنین شکستی نداشته باشم
و در مورد فرکانس و مدار خب خودم به شخصه در دوران تحصیلم مدرسه یه چیزای می دونستیم اونم کم و فقط برای درس فیزیک بود و ورایی فرکانس و مدار رو کسی توضیح نمی داد نمی گفت این دو کلمه فقط کلمه نیست بلکه کل زندگی و بشریت هستن
و در مورد از دست دادن من خودم یه باوری داشتم پدرم دیابت داشتن و به سفری رفتم و خب ایشان دوست نداشتن و همچنین خب از اول من نشده بود مهر و دوست داشتن ایشون رو حس کنم چون خب جدا زندگی می کردیم از زمان کودکی من و زمانی که حدودا 5 یا 6 سال قبل که فوت کردن روز بیمارستان و قبل فوت شون برای اولین و آخرین بار گفتم دوستشون دارم نمی دونم شنیدن یا نه اما تا همین اواخر من خودم رو مسبب فوت ایشون می دونستم و حتی قرص ضد افسردگی مصرف می کردم و چهار روز هست که دیگر این یک دانه قرص رو نمی خورم چون وجود نداره افسردگی اگه هست خودم بوجود آوردمش و دارم از بین می برم
و در مورد ایمان به خدا واقعا خدای من در دلم حست می کنم و می دانم وزن و کیل تو همیشه درسته و اگر کسی دعای یا چیزی غیر از خیر برای من بخواد از پیش تو و یا حتی اصلا خیر هم نخواد می دونم چون به تو ایمان دارم و باور می دونم وجود نداره تو خودت همراه من هر لحظه خدای من جانان من
و خیلی خیلی سپاسگزارم که می دونم نیروی حاکم بر جهان نیروی خیر است
در مورد سوره یوسف خیلی برام این داستان آشناست در زندگی خودم مادرم حالا به هر دلیلی من رو از خواهر و برادر دیگرم بیشتر دوس داره و سر این موضوع خب برادرم که کلا ذات حسود نداره و هیچوقت من ندیدم این امر رو از بزرگترین تا کوچکترین مسئله اصلا حسادت نداره اما خب خواهرم 8 سال از من بزرگ تره و خب گاهی اوقات نشون می دادن الان که کم تر چون خودش بچه داره و… و از همه مهم تر خود مادرم تو محبتش خفه ام کرده اگر کاری اشتباه از من سر بزنه جملاتی که شنیدم ازشون تا حالا من عمرم رو برات گذاشتم من تو رو از بقیه خواهر و برادرت بیشتر دوس داشتم خودم نخوردم دادم به تو یا سر موضوع حقوق کاری مامانم میگن ببین دخترخالت چه طوریه چه قدر پول در میاره حالا من خب کارم هنریه پول کم تر یا شاید اصلا در نیارم ولی خب از اول انتخاب خودم همین بوده و همین دیشب سر مسئله ای گفتن تو رو می سپرم به خدا دلم هم گرفت هم میشه گفت نگرفت دلم گرفت چون باور نداره منو با تمام عشقی که خودش هست و به من داده و این حرف خب خوشایند نیست و هم دلم نگرفت چون منو به خدا سپرد خدا که همیشه با منه و از این بابت ازش شکرگذارم
و در مورد دانستن نجوا و جایگاه خدا و جایگاه شیطان و این که به قول خودتون مثال زدید تعدیل نیرو و مثال دیگرش مثلا خبر میدن یه جای یه پلنگی شیری یا هرچی به جوانی حمله کرده و مرده حالا خانواده به خصوص مادر دیگه کل آدم ها نیستن و فقط تو رو خورده و یا شاید اصلا یه خطری هست برای همه اما این قدر تو میترسی و میگی نکنه منم که از آخر همونی میشه که تو می خوای فرکانس هرچی فرستادی همون نصیبت میشه
و خدای من خدای پاکم خدای که قاضی و وکیل همه تو هستی سپاسگزارم از آغوشت که برای من باز است و راه عدالت را در مسیر و مدار و فرکانس متصل به انرژی منبع قرار دادی