اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با گروه تحقیقاتی عباس منش تغییر و تحول زندگی ممکن و بلکه بسیار آسان است
(فوق العادست)
سلام استاد عزیزم
نکته ای کتوجه منو جلب میکنه
اینه ک هممون ی زمانی خواستیم ک دیگه مسلمون نباشیم
انقدر دیدمون نسبت ب اسلام بد بود قبلنا
من بخصوص زمانی ک این گروهای افراطی پدید اومدن و تو بحث های مدرسه با معلمم دعوام میشد دیگه با قطعیت میگفتم میرم مسیحی میشم
جالبه میگفتن تو ایران حکمش اعدام هست این کارو انجام بدی
اون دلایلم کگفتین منم دنبالش بودم استاد
یکی از دلایلشون این بودچرا تو قران از برف حرفی بیان نشده
یا میگفتن یه مرد عرب اینو نوشته
بعدش منم چون این باورو داشتم وخانواده هم نسبتا مذهبی بودن زندگیم خیلی عجیب شده بود از اونور بهم میگفتن نماز بخون
یه حدیث بود نمیدونم یچیزی میگفتن ک هرپدرمادری فرزندش قران بخونه تو قیامت تاج گذاریش میکنن
الان گاهی وقتا با مادرم شوخی کنیم و میخندیم میگم تو بهم میگفتی نماز و قرآن بخون واسه خودت بود😂
الان دیگه من آزادم و با روش خودم عبادت میکنم
منخودم خالق اون شرایط بودم استاد
خودم باعث روابط بد شده بودم
خلاصه من از اون آدمای لجباز بودم ک حتی کاردرست رو هم یکی میگفت انجام بده گوش نمیدادم
چون یهنوع امر و نهی محسوب میشد
اونم تو سن۱۴_۱۵سالگی ک آدم دوس داره هرچی قانون هست بشکنه و متفاوت عمل کنه
من الان پناه میبرم ب خدای مهربان از شر شیطان
این شیطان قسم خورد انسانو گمراه کنه
واقعا هم کارشو انجام میده و فقط بندگان باایمان به دامش نمیفتن
اون روزی هم ک انسان شیطانو مقصر میدونه
میگه خودتان را سرزنش کنید نه من را
استادشما واقعا خدارو به من معرفی کردی
این پیوند من با خدای مهربونم دوباره شکل گرفت اون ترس و ناامیدی از بین رفت دیگه نمیخوام تغییر دین بدم چون عاشق خدای خوبم شدم
دیگه نمیخوام برم دنبال دلایل رد قران
من وارد مداری شدمک هیچ شباهتی با ۳سال پیش وجودنداره
سعی میکنم قدم بردارم و مثل الگوم عمل کنم
استاد من هنوزم محو او داستان شمام تو کتاب رویاها ک شب رو تو باغ تنها خوابیدین و اون مسائل پیش اومد
و این ایمان شما همون شب هزار برابر تقویت شده خدایاشکرت
چقدر خوبه ک الان میفهمیم غم خوب نیس
در تمام قرآن گفته شده یکمومن غمگین نیس
احساس خوب:اتفاقات خوب
امکان نداره با احساس خوب اتفاق بد رخ بده
این یه قانونه
این قانون فوق العادست استاد
فرکانس من به اتفاق و شرایط تبدیل میشه
چقدرررر این جمله زیباست
ک من خودم خلق میکنم
هیچ اتفاق و شرایطی الکی و شانسی نیست
به قول انیشتین خداوند تاس نمیندازه
*
آگاه باش ک دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند
لاخوف علیهم و لاهم یحزنون
خداوند نمیخواد ما ناراحت باشیم
*
رابطه قشنگ با خدا نتیجه احساس خوبه
خدایاشکرت بابت این قانون ثابتت
این آیه فوق العادست ک هر انسانی ک ایمان داره پاداش دریافت میکنه و ربطی به مسلمان بودن نداره
خیلی از ماها فکر میکردیم ک چونمسلمونیم دیگه جایگاه ما بهشته و تمام
اما اون ایمانه واقعی زمانی ک باشه خداوند پاداش های فوق العاده رو به ما عطا میکند
*
چقدر این کتاب آسمانی پر از آگاهیه چقدر راه خوشبختی رو عالی واسمون بیان کرده
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگشتیم
استاد اگه هرکسی خودش با دقت معنی قرآن رو بخونه دیگه تعصبی در کار نیست
چیزی ک من قبلا خیلی میدیدم چون در مدار تعصب بودم و خودمم بی نهایت با این ک اون موقعا نماز هم زیاد نمیخوندم مینشستم پای بحثای فرقه ای شیعه و سنی ک بحث میکردن
اونم بحث سرچه چیزایی؟
چیزایی ک هیچ کمکی ب هیچ کسی نمیکرد
نه تنها انسان رو در مسیر سعادت و خوشبختی قرار نمیده بلکه با سرعت زیاد دورش میکنه
وقتی آدم وارد حاشیه میشه از اصل خودش دور میشه از اون چیزی واسه سعادت و خوشبختیش کمک کنندست دور میشه
و این اوج فاجعه ست
خدایاشکرت ک از مدار تعصب خارج شدم
خدایاشکرت ک در این فضای فوق العاده حضور دارم و تونستم یکتاپرستی رو یاد بگیرم و به شخصیت یه فرد یکتاپرست نزدیک بشم
استاد واقعا اسطوره کنترل ذهن شما هستین
مرگ فرزند رو تجربه کردن سخته اما ایمان شما بود ک صبر رو واستون ب ارمغان آورد
همه ما به خداباز میگردیم
این خیلی زیباست
برمیگردیم پیش خودش
پیش اونی ک عاشقمونه
دیگه ناراحت شدن معنایی داره؟
استاد یکی از اطرافیان مادرش چند سال قبل فوت شد همه میگفتن این دختر تو مجلس مادرش گریه نکرده چرا پروفایل تلگرامش در مورد مادرش چیزی نمیذاره
اون موقع من چیزی نگفتم ولی احساس میکردم ک این دختر یه دختر صبوره
اون وقتا چیزی از کنترل ذهن نمیدونستم
الان کامل میفهمم اون دختر خیلی با ایمانه
وذهنش رو کنترل میکرد
الان ۹۰درصد جامعه وضعش چطوریه؟
دوستان گاهی وقتا احساس میکنین ک انگار اینجا زندگی نمیکنین؟
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته خوش قلب و دوست داشتنی و همه دوستان گلم💚💚💚
روز یازدهم سفرنامه…
الان که دارم کامنت میذارم ساعت از ۳و نیم نصفه شب گذشته و من انگار خواب از چشمانم گرفته شده
این فایل رو من به نظرم یه بار قبلا گوش دادم ولی واای خدای من الان که گوش دادم کجا و اون زمان کجا….
خدای من چقدر دگرگون شدم چقدر اشک ریختم چقدر آگاهیهایی که نیاز داشتم بهم داده شد…
اصلا دقیقا من به شنیدن این فایل نیاز داشتم…
شاید باور نکنید که امروز چه اتفاق عجیب و جالبی برای من افتاد..
من چند روزیه که سعی میکنم آگاهانه توجهم به نکات مثبت زندگی باشه ولی امان از نجواهاا. امان از نجواهایی که استاد گفتن صدای شیطان هست در ذهن ما..
و من گاهی اختیار ذهنم رو ناخودآگاه میدادم به شیطان و چقدر من احساس میکردم انرژیم در حال تحلیل هست بس که دائم این نجواها داخل ذهنم میومد و منو داغون میکرد….نجواهایی که شاید خیلیا از جمله خودم هیچوقت نمیدونستیم که این خود شیطانه که داره میگه ببین چقدر دائم همه چی گرونتر میشه ببین تو خرج زندگیت موندی ببین چقدر ضرر کردی توی بورس ببین میخواستی گوشی بخری ولی نخریدی و قیمت دلار چقدر رفت بالا و تو دیگه عمرا بتونی بخری ببین چقدر این گوشی که داری اذیتت میکنه و دائم شارژ خالی میکنه ببین چقدر زندگیت زجرآوره ببین چقدر بچه هات اذیت میکنن و انرژیت رو میگیرن و دائم خونه رو به هم میریزن ببین پدر و مادر فهمیده و بامحبتی نداری ببین همسرت اصلا درکت نمیکنه…..وااای واای امان از نجواهای شیطان . تمام این جملات فقط تو ذهنت گفته میشه که تو رو غمگین کنه که تمام انرژیت رو بگیره که حال جسمیت رو خراب کنه..
ولی منننن تصمیم گرفته بودم تعهد داده بودم که توجهم بیشتر به خواسته هام باشه…امروز یا در واقع دیروز عصر داشتم با خدا حرف میزدم توی دلم. که خدایا کمکم کنه. من بدون کمک تو نمیتونم. خدایا دیگه خسته شدم منو هدایت کن…منو ببین….
که همسرم همون موقع داشت از خونه میرفت بیرون. .چند دقیقه بعد دیدم دوباره اومد خونه فک کردم شاید چیزی یادش رفته که دیدم یه پاکت دستشه
گفتم این چیه؟ گفت آقای…..رو دیدم (همسایه کناری )داخل کوچه و بعد این کارت هدیه رو بهم داده و گفته به مبلغ ۲۰۰تومن میتونید از فروشگاه خرید کنید باهاش..
اصلا من باورم نمیشد یعنی همین الانم که دارم مینویسم باورم نمیشه.چطور ممکنه که خداوند صدای منو شنیده باشه و اینقدر سریع و اینقدر واضح نشونش رو بفرسته برام
یعنی اون لحظه احساس کردم که خداوند داره باهام حرف میزنه که ببین من هستم من همیشه پیشتم و هواسم هست..
اصلا نمیدونم چی بگم. ..اخه کی باورش میشه که همسایشون بیاد بدون هیچ مناسبت یه کارت هدیه بهش بده در حالیکه میتونست خودش استفاده کنه و اصلا اینکارو نکنه.
من دائم به این کارت نگاه میکنم و میگم خدایا این از طرف تو اومده. اصلا مهم نیست مبلغش .حتی اگه هزار تومن هم داخلش بود من به عنوان نشانه میپذیرفتم و برام ارزشمند بود…
وقتی استاد داستان حضرت مریم رو در قرآن میگفت من یاد امروزم افتادم که چقدر غمگین بودم و از خدا کمک خواستم و خدایی که همون لحظه جواب مریم رو داد که جوی رو جاری کرد و خرما براش فرستاد برای منم این کارت هدیه رو فرستاد..
خدایا تو جواب همه بنده هات رو میدی اگه با تمام وجود تو رو صدا بزنن و از تو هدایت بخوان و واقعا چقدر بلند و واضح داری میگی که غمگین نباشیم که به ناخواسته ها و صدای ذهن توجه نکنیم…
جالبه که چند شب قبل هم که من تازه تعهد داده بودم… همسرم وقتی اومد خونه گفت که پیامک اومده به گوشیش و برنده ۱۰۰هزار تومن خرید از فروشگاه شدیم. باورتون میشه فروشگاهی که ما سالیان سال خرید میکردیم و حتی یکبار هم اسممون بیرون نیومده بود همون شب اسممون بیرون اومده بود و اینا واقعیته اینا برای من معجزس و چند مورد این شکلی تا الان پیش اومده که از جایی که فکرش نمیکردیم پول اومده…
این فایل برای من پر از نکته پر از درس پر از آگاهی بود من خییلی بهش نیاز داشتم.
واقعا الان چقدر آرامش دارم چقدر نجواهای ذهنم کم شده و از بین رفته…خدا هزاران مرتبه شکرت
من که هیچی از قرآن نمیفهمیدم الان به لطف استاد عزیزم چقدر زیبا دارم قرآن رو میفهمم.
چقدر خوشحالم که نشونه هات رو وارد زندگیم کردی چقدر خوشحالم که حضور خدا رو احساس میکنم که امروز بسیار واضح و مستقیم بهم گفت که غصه نخورم که نگران نباشم که همه چی رو به خودش بسپارم که بدون شک خداوند بهترین اتفاق رو در بهترین زمان برام به وجود میاره. و زمانی که تمام زندگیم و تمام مسائل حل نشدم رو به اون میسپارم هست که آزاد و رها میشم… که آرامش میگیرم که امیدوارم که میگم من همیشه در بهترین مکان و زمان ممکن قرار دارم.. که نگران هیچ چیزی نیستم چون همه چی رو به خودش سپردم پس دیگه نیازی نیس نگران باشم…
خدایا هزاران بار شکرت
خدای خوبم خیلی دوست دارم میدونم که هر لحظه داری منو میبینی و دستم تو دستته
الهی شکر،بعد از گوش دادن این فایل به چند نتیجه اساسی می رسیم ،این که باید شاد بود و شاد زندگی کرد.در هرحال که باشی یعنی توی اوج بدهکاری داشتن کار نادلخواه نداشتن انگیزه غم و ناراحتی مشکلی رو برایت حل نمی کنه و تو موظف هستی که شاد باشی و شاد زندگی کنی.اگه به ریشه گناهان نگاه کنیم انگار تمام اونا توی ما تولید احساس غم می کنند،مثلا حسرت خوردن،یا مقایسه کردن،یا دروغ گوئی،دزدی،یا همان گناه نابخشودنی شرک،چرا ؟ چون وقتی ما شرک داریم یعنی ما روی منبعی بجز کل مطلق و توانا ی مطلق حساب می کنیم،پس در نتیجه دیر یازودوقتی اون منبعی که روش حساب کردیم نمی تونه جواب مسائل مار و بده وما خودمون رو یک بازنده می بینیم دچار غم و ناراحتی می شویم،یعنی یه جوری خدا به صرف این که می دونه شرک حتما ما رو دچار شکست و ناراحتی می کنه و ممکنه دیگه فرصتی برای جبرا ن نباشه و ما با حالت غم و ناراحتی از دنیا می ریم از شرک به عنوان گناه نابخشودنی نام می بر ه ، چرا که به خاطر اینه که اون عاشق ماست و دوست داره ما نهایت شادی و آرامش رو تجربه کنیم و وقتی رو دیگران حساب می کنیم همچین چیزی رو نمی تو نیم درک کنیم.پس توی نتیجه گیری بزرگ تر مسیر زندگی انسان به عنوان برترین آفریده خدا باید مسیر شادی عشق و آرامش باشه، تو مسیر در یافت نعمت باشه چرا که فقر نگرانی یاس ناامیدی به هیچ وجه ایستگاههای مسیر خدا نیست .و شاید به همین خاطر که در آیاتش همیشه وعده نعمت و بهشت رو به ایمان آورندگانش می ده نه این که بهشت یه جای خاص دیگه ای باشه بلکه دقیقا از زمانی که جریان ایمان آوری شروع میشه هم زمان با اون نعمت سرازیر میشه،دقیقا با قطع این روند جریان ورود نعمت هم قطع میشه،و به نوعی وار برزخ میشه پس بهشت یا نعمت نتیجه ایمان نیست بلکه جزئی از اونه مثل وقتی ما میگیم ماشین خریدیم یعنی هم زمان با اون میلنگ یاتاقان پستان باطری…..هم خریدیم ،و لازم نیست یکی یکی از همه اونا اسم ببریم،و اما نشونه خرید ماشین چیه سویچ و کلیدی هستش که دست ما ست وروی اون مارک ماشین حک شده نشونه ایمان و ورود نعمت به زندگی ما هم شادی است،شاد بو دن یعنی آرامش داشتن یعنی بهرمند بودن از نعمات الهی یعنی به میزان ایمانی که داریم ماجزئی از کل هستیم و چون تمام هدف از خلقت ما شاید اینه که نماینده و نشانگر وجود خدا هستیم ،این خدا دوست نداره ما فقیر غم گین نا امید باشیم برای همین هم مرتبا ما رو طبق همون آیات قران از غم ناراحتی نفی میکنه تا در مسیر دریافت نعماتش قرار داشته باشیم برای همین که صراط المستقیم رو راه کسانی قرار داده که به آنها نعمت عطا کرده چرا که کسانی شادند که بهرمند از نعمتند و اون های که بی بهره اند مغضوب بین هستند پس خدا دوست دار انسانهای شاد و بهرمند است نه غمگین و فقیر واقعا درکش خیلی سخته چرا که یک عمر هست که به اشتباه تو جامعه تو فیلم تو کتابای مدرسه تو مسجد و حسینه،آدما فقیر و گریان همیشه مورد لطف خدا بودند و ثروتمند و آدما ی شاد مورد لعن و نفرین خدا بودند حالا یه عباس منش نامی پیدا شده میگه تمامش دروغه باور کنید خوشبختانه حتی آدم خیلی وقتی حتی جرات نمی کنه این دید گاه جدید رو تو اجتماع ما مطرح کنه چه برسه که بخوای خودت رو جزء اون بدونی،نکته جالب دیگه در مورد نجوا های شیطانی بو د که به قوله بعضی از دو ستان دشمن شماره یک و قسم خورده ما همون کله ما و نجواهای ذهنی ما است حتی بعضی ها اعتقاد دارند اگه می خوای موفق باشی هرچی این نجوا ها میگه برعکسش رو عمل کن !! درکل بی شک این فایل یکی دیگه از دلایل دعاهای استاد هست ،شاد و سلامت ثروتمند سعادتمند در دنیا و،آخرت باشید 😁😁😁😁😁😁…..
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان محترم
روز یازدهم سفر من
درک من از این فایل:
✍🏻وقتی این حرف ها رو میشنوم که غمگین بودن هیچ ربطی به قرآن و باخدا بودن نداره حس میکنم مثل یه آدمی که یه چهره گرفته و غمگین داره و با یه خبر خوب کم کم صورتش باز میشه و شروع میکنه به لبخند زدن و از ته دل قهقهه میزنه شدم،
✍🏻من سالها به اون چیزهایی که بهم گفته بودن پایبند بودم و از نظر خودمم خیلی باخدا بودم ولی هرچی که از خدا میخواستم بهم نمیداد و من چقدر گریه کردم و غمگین بودم،
غافل از اینکه اصلا خدا رو اشتباه به ما فهموندن قانون چیز دیگه ایه و باخدا بودن و دریافت نعمت ربطی به غمگین بودن نداره،
✍🏻من فکر میکردم قانون جذب برای داشتن خواسته های مادیه، برای پول و رابطه و سلامتی ولی وقتی با استاد آشنا شدم دیدم به هر خواسته ای میرسیم برای احساس خوب و آرامشه برای شاد بودنه برای نشون دادن ایمان و به خدا رسیدن و بودن با خدا بالاترین درجه و مداره و چه خواسته ای بالاتر از بودن با خدا،
استاد وقتی این حرفهارو شنیدم همش میگفتم چه خوبه از این بهتر نمیشه که احساس شادی یعنی احساس خدایی چون من وقتیکه به ظاهر باخدا بودم خیلی شاد نبودم و احساس درماندگی داشتم و در کل خودم نبودم همش حس میکردم دارم نقش بازی میکنم چون وجود من شادی و احساس آرامش رو میخواست و این اذیتم میکرد تو وجودم با خودم درگیر بودم که اونم بخاطر تقلید کورکورانه و نداشتن درک و آگاهی درست بود.
✍🏻وقتی ایمان باشه نه ترسی هست و نه غمی،
کاری که ما باید انجام بدیم کنترل احساس و ذهنمونه وقتی مشکلی پیش میاد توی احساس بد نمونیم، توی حس غم و اندوه نمونیم که در غیر این صورت احساس بد بیشتری رو تجربه میکنیم.
وقتی ایمانمون رو قوی کنیم و خودمون رو بسپاریم به خدا با کنترل آگاهانه ذهن و نموندن در احساس بد میتونیم یه زندگی پر از آرامش و شادی رو تجربه کنیم.
منم میدونم که حرف زدن و نوشتن اینکار خیلی راحته مهم عمل کردنه که باید برای خوشبخت زندگی کردن بتونیم انجامش بدیم.
👣ردپای یازدهم من
❤️زندگی پر از شادی و آرامش رو برای استاد و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان از خدا میخوام.
امیدوارم این پیامو هدایت شید و بخونید همونجوری ک من هدایت شدم و ب ی طریق واااااقعا هدایتی کتاب سینوهه رو خریدم (اصن داستان هدایتشم خنده دار بود ک چقدر ارزون خریدم کتاب نو رو 😂 فقط برای پیشنهاد اون دوست عزیزمون که خودش خونده بود و خیلی توصیه کرد)
اتفاقا انقد زیاد بود ک خودم نخوندم ولی هدیه دادم ب پدرم که علاقه شدیدی به تاریخ داره و جالبه تنها موردی که از این کتاب برام توضیح داد داستان رها کردن بچه ها در رود نیل بود… اصن جالبه با اینکه یکم داستانش مورد داره ولی ین تنها چیزی بود ک برای من گفت بدون هیچ مقدمه ای !!!
باید بگم که قبل از این قضیه من همش برای ی مدت طولانی داشتم به اینکه الهامات ب پیامبرا چقدر غیرمنطقی و غیرعقلی میرسیده در اون زمان و مکان فکر میکردم و خدا هدایتم کرد به جواب این سوال
سینوهه میگه در اون زمان بچه هایی که از راه نادرست و از زنان بدکاره به دنیا اومده بودنو انگار رسم بوده که میزاشتن تو رود نیل که بچه بره (انگار فکر میکردن بچه هه پاک هم میشه و گناهاش پاک میشه و اینا) و خیلیاشون میمردن ولی ی تعدادیشونم مردم چون اگاه بودن از این اتفاق، اونایی ک بچه دار نمیشدن اگر بچه ای در رود میدیدن در سبد رو آب شناور برمیداشتن برای خودشون و به همین دلیله ک انگار زن فرعون هم اونقد شک نمیکنه و بچه رو برمیداره و دنبال خانوادشم نمیگردن
فکر کردن بچه ی ی زن بدکارس ک معلومم نیست پدرش کیه و مادرشم نمیتونه بزرگش کنه
جالبه ک سینوهه انگار خودشم همینجوری بوده ک از نیل میگیرنش و ی پزشک ک بچه دار نمیشده بزرگش میکنه و تبدیل به بزرگ ترین پزشک اون زمان میشه
و با فهم این داستان انقدر اروم شدم و حالم خوب شد، چون فهمیدم خدا چیز کاملا غیر عقلی ازم نمیخواد . لاقل ی جوری میشه فهمید . درواقع غیر منطقی و مخالف منطق نیست، بلکه چیزیه ک منطقش قابل درک نیست در اون شرایط و اتفاقا ب قول استیو جابز وقتی به عقب برگردی میبینی کاملا منطقی بوده و میتونی نقاطو بهم وصل کنی
عجب آگاهی های نابی.چقد آیه مربوط به مادر موسی، الان حالمو خوب میکنه، دلمو قرص میکنه.
این آیهی لاتحزن و لاتخف رو خیلی خونده و شنیده بودم. بعضی وقتا رو پروفایل تلگرامم میذامتش. حتی تلاش کرده بودم در موردش فکر کنم. اما چیز زیادی عایدم نشده بود، یعنی بلد نبودم اندوهگین نشم و از همه چی و از همه کسم میترسدم. الان داره میاد اکثر اندوهگین بودنهای من فقط بخاطر جلب محبت از اطرافیانم بود نه برای اینکه فکر کنم به خدا نزدیک میشم و فلان. هیچ وقت بخاطر موضوعات دینی ناراحت نبودم، میتونم بگم تو این مورد مثل مریم شایسته عزیز، غمگین نبودن رو ترجیح میدادم. اما فکر میکردم برای اجابت خواستههام باید با گریه درخواست کنم اکثر مواقع هم گریهام نمیومد و بیخیال خواستهام میشدم. الان فهمیدم ذات آدم خواستار شادیه، گوهر وجودی آدم از جنس آرامشه.
همونطور که قبلنا هم گفتم، من تو یه شرکتی کارآموز بودم، و از این ماه 30 درصد قرداد بستن باهام و پول بیشتری قراره بهم پرداخت بشه و همچنین یه آفیس مربوط به خودم داده میشه که این قسمتش خیلی خوشحالم میکنه. چون از ته قلبم متوجه شدم چطور حس خوب اتفاقهای خوبی که میخوام رو بوجود میاره. بعضی وقتا که نجواها میاد تو ذهنم، یه دفتر یادداشت کوچیک گذاشتم کنار دستم، از زبان خدا با خودم حرف میزنم و خودمو به حال خوب و آرامش دعوت میکنم و واقعا جواب میده.
سلام خانم تیز قدم. خداروشکر بابت آگاهی ای که گرفتید.
خدارا میلیارد ها بار شکر که من هدایت شدم که این کامنت شما و این فایل عالی را ببینم. واقعا همینطوره که شما میفرمایید. منم چند وقتیه احساسات خودمو دارم کنترل میکنم و روی خودم کار میکنم درآمدم بهتر شده. الان به لطف الله دارم بدهی هایی که از قبل داشتم و وام هایم را تسویه میکنم. و این خیلی عالیه.
امیدوارم هر روز بیشتر از تجربیاتتون را بخونیم در سایت
هر کجا هستید در پناه الله یکتا باشید.
شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
من اخیرا خیلی میگفتم که قرآن دستکاری شده و این قرانی که در اختیار ما هستش قران واقعی نیست ، حتی چند وقت پیش هم با یکی از دوستانم هم درموردش گفتم اما فکر میکنم اخرین بار بود که حرفش و زدم ، استاد شما انقدر خوب مثال زدین انقدر دلنشین داستان های قران رو روایت کردین که من دیدگاهم عوض شد و الان نگاه بهتری نسبت به قران دارم ، چه قدر از بچگی تا الان شنیده بودم که زیاد نخندین پشت هر خنده غمه ، نمیدونم اگه زیاد بخندی یه بلایی سرمون میاد و از این حرفا چه قدر باور غلط رو تا به الان باخودم اوردم که دونه دونه داره برام رمزگشایی میشه و من بسیار زیاد بابتش شاکر هستم خیلی خوشحالم که فرصت این رو دارم که این حرف ها رو بشنوم منی که از بچگی تشنه ی درستی و حقیقت بودم
احساس خوب = اتفاقات خوب
این رو سر لوحه ی زندگیم قرار میدم
چون احساس درونی و قلب من این رو عمیقا تایید میکنه و باور دارم که درست ترینه
من هر روز که فایل ها روگوش میدم بیشتر تشنه میشم که یاد بگیرم ، تغییر کنم ، باور درست رو ایجاد کنم در خودم
خدا همیشه در قلب من بسیار زیبا و رئوف بوده
اما طی این سالهایی که زندگی کردم کلی ترس نسبت به خدا کلی مجازات برای اعمال کلی باور غلطت به خورد مغزم دادن که یه وقتایی از خدا فاصله گرفتم اما همیشه ته ته وجودم میدونستم خدا اون شکلی نیستش که گفتن ، اینروزها که دارم به حرف های شما گوش میدم متوجه میشم چه قدر خدا شبیه اون چیزیه که من از بچگی بهش باور داشتم و یه حال عجیب خوبی دارم سپاسگزار شما هستم استاد عزیز
وقتی ارتباطت با خدا بهتر میشه و فاصله میگیری از من قبلی!انگار خدا تمام آغوشش رو با شوق فراوان باز میکنه و توی بغلش آروم و مطمئن میشی!انگار تمام حرف هایت را دوست داری فقط و فقط به خودش بگی چون از شرک های قبلیت فاصله گرفتی و دلت آروم شده،انگار خدا تمام حواسش رو روی تو گذاشته تا قدم هایت استوار و محکم باشند و با کوچکترین لغزشی دوباره بهت آلارم میده که اصلا و ابدا فکره هیچی رو نکن و غمه هیچ چیزی رو به دلت نگیر،انگار دیگه دست هات برای همیشه توی دستش هست و هیچ فاصله ایی بین اون و تونیست،انگار دیگه دوست نداری به هیچ کسی هیچ چیزی بگی!!برعکس قبلنا که دوست داشتی همه بدونن و آگاه باشن از این آگاهی ها!انگار آروم تر میکنه تورو،انگار یه هیسی میذاری جلوی دهنت که هیچی نگو فقط و فقط به خودم !!!هر چی که دلت میخواد…انگار تمام جهان رو دلبسته و وابسته ی تو میکنه،تمام جهان رو عاشقت که از فرسنگ ها خواهان استفاده از محصولاتت هستند،انگار جاری میشه در هر چی که میخوای…
همین الان که دفتر شکر گزاریم رو باز کردم و نوشتم گفتم خدا جونم امروز خواب موندم و نتونستم توی تمرین ستاره قطبی ازت چیزی بخوام ولی شکرت برای امروزم!!!!یه لحظه از ذهنم گذشت امروز نخواستم سفارش داشته باشم خدا هم نداد !!!بخدا به محض گذشتن این جمله از ذهنم یکی پیام داد که برای روزه مادر ثبت سفارش کنه!!!!
من کجا میتونم با وجوده این خدا غمگین و ناراحت فردایی باشم که قبل از من اونجا حضور داره،به لحظه ی آنی اجابت میکنه،پر از حس شکرگزاریم!برای همه چیزهایی که دارم و ناتوانم از سپاسگذاری تک تکشون…
من بااین خدا دارای جهانم و هیچ ترس و اندوهی از آینده ندارم چون میدونم به بهترین شکل بهتر از اون چه که از ذهن و عقل من میگذره برام تدارک دیده!!!!
من بااین خدا اشک می ریزم در هرلحظه ایی که دلم رو منقلب میکنه و این حزن نیست این شادی و شعف وصف ناپذیریه که تمام وجودم !تک تک سلول هایم به خاطر وجودش دست بدست هم میدن و بواسطه ی اشک جاری میشن…
خدایا شکرت که دارمت،شکرت که بزرگترین هدیه تو برایم خودت هستی که ثروتمندترینم…
چقدر ساده و رسا احساست رو بیان کردی و این چیزی نیست جز نتیجه همون ارامش حقیقی که از درونت میجوشه .
واقعا درسته از وقتی با این خدای مهربون و بخشنده و وهاب و بزرگ و توانا و….(هرچی بگم از صفاتش بازهم کمه )دیگه نمیخام با دیگران درد دل کنم نمیخام برام دلسوزی کنن نمیخام مشکلاتم رو برام حل کنن فقط و فقط میسپرم به خودش و تنها کاری که من باید انجام بدم اینه که فقط احساسم رو خوب نگهدارم و بقیشو بسپارم به دست توانای خودش .
هر وقت حتی یه کوچولو حالم بد میشه احساسم بد میشه دقیقا حضور شیطان رو حس میکنم و میدونم خودشه که باز میخاد منو برگردونه به روزهای ناخوش گذشته سریع خودمو جم و جور میکنم افسار ذهنمو تو دستم محکم میگیرم و میگم نه احساس بد =اتفاقات بده پس اگه اتفاقات خوب میخای باااااااید احساست رو خوب نگهداری ذهنت رو کنترل کنی .
و اگاهانه توجهم رو به نعمت هایی که دارم جلب میکنم …
خدایا شکرت به خاطر امروز که دوباره فرصت زندگی بهم دادی تا بتونم ازش لذت ببرم و برای اهدافم یه تلاش کنم و هر روز یه قدم کوچیک برای رسیدن بهشون بردارم.
خدایاشکرت بابت سلامتیم که میتونم به راحتی هرکاری دلم میخاد انجام بدم بدون اینکه نیازی به کسی داشته باشم .
خدایا شکرت بابت سلامتی عزیزانم که از بودن در کنارشون احساس شادی و خوشبختی میکنم .
خدایا شکرت به خاطر وجود دوتا فرشته ی کوچولوم که وقتی نگاشون میکنم و روز به روز بزرگ شدنشون رو میبینم دلم پر میکشه و هرلحظه یاد قدرت بی انتهای تو میفتم که چنین محبتی رو در وجود مادر قرار دادی نسبت به جگر گوشه هاش .
خدایا شکرت به خاطر خونه و ماشین و محیط تمیزی و باطراوتی که توش زندگی میکنم .
خدایا شکرت که روابطم با اطرافیان عالی شده از وقتی تو رو شناختم .
و…هزاران و میلیونها شکر دیگه که زبونم از گفتنشون قاصره .
ای مهربان ترین مهربانان .
مارو دراین مسیر ثابت قدم بگردان .
سپاسگزارم اعظم جان
بینهایت سپاسگزارم از استاد و مریم جون عزیزم
و بینهایت سپاسگزارم از شما دوستای عزیز و نازنینم که با نظراتتون نتایج عینی و حقیقی قوانین رو به اشتراک میزارین تا با خوندن اونها به اطمینان برسیم و روز به روز یقینمون بیشتر بشه .
درپناه تنها نیروی برتر و قدرتمند هستی باشیم همگی مون
و زمانی که آدم هبوط کرد ما گفتیم :وقتی هدایتی از جانب ما می آید ،اگر از آن پیروی کنید نه غمی برشماست ونه ترسی خواهید داشت
آگاه باشید که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند
خدایا سپاس گزارم که پرده غفلت از وجودم کنار زدی و مرا لایق بودن در مدار خداپرستی و ارادت خالصانه قرار دادی .
خداوندا سپاس گزارم بابت کتاب هدایت گرت و تمام پیامبرانی که فرستادی تا دم از توحید بزنند .
خدایا میخوام از سره راهت برم کنار تا دست به کار بشی تا کار نه شاهکار کنی
خدایا من نه میخوام غمی داشته باشم و نه ترسی برای همین میخوام از سره راهت برم کنار تا تو همهی کارهامو انجام بدی ،چون من خیلی عاجز و ناتوانم بدون تو ای که دربند بند وجودم تورا حس میکنم ،
من نه میخوام غمی داشته باشم و نه ترسی پس ایمانی بده تا با تمام وجودم برترسهایم بتازم
من میخوام زندگی و درتمام ابعاد هرروز عمیق تر تجربه کنم
من میخوام چند سال دیگه که تو آینه نگا میکنم شرمنده ی خودم نباشم برا همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام از مسیر لذت ببرم و فقط خودمو راضی کنم وفقط از خودم احساس رضایت داشته باشم برا همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام رهاباشم و به مانند ابراهیم چاقو بر زیره گلوی تمام اسماعیل های زندگیم بزارم با قدرت تمام و فقط با تو عشق کنم ،برای همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام در تمام لحظات زندگیم این حس ناب و این اشک های شوق رو داشته باشم برای همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام خوشبختی رو درتمام ابعاد در دنیا و آخرت تجربه کنم برای همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام خودمو بیشتر بشناسم برای همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام رسالتم رو دنبال کنم برای همین از سره راهت میرم کنار
من میخوام با اطمینان قلبی قدم هامو بردارم برای همین از سره راهت میرم کنار
یک کلام، من میرم کنار من تسلییییییم
من از سره راهت میرم کنار تا هر طوری صلاح میدونی منو برسونی چون تویی آگاه به مصلحت تمام امور
من از سره راهت میرم کنار تا تمام عوامل هستی را بسیج کنی برای رساندن من .
یکتای من سپاس گزارتم بابت همه چیز
من همین الآنم از زمین تا آسمون و بی اندازه از تو راضیم من راضیم مهربان من چون تویی جای تمام نداشته های من تویی آنکه مرا هرگز رها نمیکند ،تویی که جدایی من از تو غیرممکن است مانند جدایی موج از دریا وتا وقتی دریا هست موج هست
پروردگارا وجودم رو از ناخالصی ها و هر آن چیزی که ناشایست است پاک کن و هدایت کن تا هرروز بیشتر و بیشتر به سمت درک خودم و جهان هستی پیش برم و در تمام ابعاد رو به بهبود حرکت کنم ،
فرض کنید یکی معتاد هست واعتیاد دارد آیا میشود به این فرد بگویید دیگر شما دروغ نباید بگی و اون فرد قبول میکند میگه از امروز دیگه تصمیم دارم دروغ نگم بعد روز بعد می رود سر کار که استخدام بشود و به او می گویند آیا شما اعتیاد دارید؟
و اون فرد چون تصمیم گرفته بود دروغ نگوید به اونها می گوید بله من اعتیاد دارم بنابرین چون یکی از قوانین استخدام نداشتن اعتیاد هست به اون فرد میگویند شما قبول نشدی چون اعتیاد داری..
نتیجه گیری …کسی که اعتیاد دارد اول باید باید اعتیادش رو کنار بگذارد بعدش برود سراغ راستگویی که از او پرسیدن محکم و سر بالا بگوید من اعتیاد ندارم..
نکته …نکته…
حالا منی که هزاران فکر منفی دارم
منی که احساس منفی دارم
منی که با گریه و زاری از خدا در خواست دارم ..منی که توی ضد ارزش ها غرق شدم آیا میتوانم بگویم اوکی من دیگه از این به بعد میخام حال خوب داشته باشم با حال شادی از خدا در خواست کنم ممکنه ظاهرا شاد باشم و با اون لحظه خودم رو شاد نشون بدم و درخواست کنم ولی افکار در طول شبانه روزم که همش غرق گناه یا عکس منفی ام ..چی؟؟؟؟
راه کار ..راه کار ..
اول همانطور که آرام آرام رفتم رسیدم به افکار منفی و حال بد آرام آرام بر گردم عقب یعنی بروم روی سایت کار کنم خودم رو غرق در سایت عقل کل نتیجه دوستان محصولات و غیره بکنم ..دوم ..
مرتب افکار مثبت وارد کنم و ورودی منفی رو ببندم دریچه ش رو ..سوم
محصولات استاد رو شروع کنم خریدن و کار کردن اول از خرید کتاب شروع کنم فرکانسم عوض شد بروم سراغ محصولات دیگه مثل عزت نفس و غیره.
چهارم و در آخر بنویسم اگر افکار منفی داشته باشم چی میشه؟یعنی بنویسم اگر منفی باشم چه رنج هایی سراغم میاد و بعدش بنویسم اگر مثبت بشومدچه لذت هایی سراغم میاد ..
به نام خالق فراوانی
با گروه تحقیقاتی عباس منش تغییر و تحول زندگی ممکن و بلکه بسیار آسان است
(فوق العادست)
سلام استاد عزیزم
نکته ای کتوجه منو جلب میکنه
اینه ک هممون ی زمانی خواستیم ک دیگه مسلمون نباشیم
انقدر دیدمون نسبت ب اسلام بد بود قبلنا
من بخصوص زمانی ک این گروهای افراطی پدید اومدن و تو بحث های مدرسه با معلمم دعوام میشد دیگه با قطعیت میگفتم میرم مسیحی میشم
جالبه میگفتن تو ایران حکمش اعدام هست این کارو انجام بدی
اون دلایلم کگفتین منم دنبالش بودم استاد
یکی از دلایلشون این بودچرا تو قران از برف حرفی بیان نشده
یا میگفتن یه مرد عرب اینو نوشته
بعدش منم چون این باورو داشتم وخانواده هم نسبتا مذهبی بودن زندگیم خیلی عجیب شده بود از اونور بهم میگفتن نماز بخون
یه حدیث بود نمیدونم یچیزی میگفتن ک هرپدرمادری فرزندش قران بخونه تو قیامت تاج گذاریش میکنن
الان گاهی وقتا با مادرم شوخی کنیم و میخندیم میگم تو بهم میگفتی نماز و قرآن بخون واسه خودت بود😂
الان دیگه من آزادم و با روش خودم عبادت میکنم
منخودم خالق اون شرایط بودم استاد
خودم باعث روابط بد شده بودم
خلاصه من از اون آدمای لجباز بودم ک حتی کاردرست رو هم یکی میگفت انجام بده گوش نمیدادم
چون یهنوع امر و نهی محسوب میشد
اونم تو سن۱۴_۱۵سالگی ک آدم دوس داره هرچی قانون هست بشکنه و متفاوت عمل کنه
من الان پناه میبرم ب خدای مهربان از شر شیطان
این شیطان قسم خورد انسانو گمراه کنه
واقعا هم کارشو انجام میده و فقط بندگان باایمان به دامش نمیفتن
اون روزی هم ک انسان شیطانو مقصر میدونه
میگه خودتان را سرزنش کنید نه من را
استادشما واقعا خدارو به من معرفی کردی
این پیوند من با خدای مهربونم دوباره شکل گرفت اون ترس و ناامیدی از بین رفت دیگه نمیخوام تغییر دین بدم چون عاشق خدای خوبم شدم
دیگه نمیخوام برم دنبال دلایل رد قران
من وارد مداری شدمک هیچ شباهتی با ۳سال پیش وجودنداره
سعی میکنم قدم بردارم و مثل الگوم عمل کنم
استاد من هنوزم محو او داستان شمام تو کتاب رویاها ک شب رو تو باغ تنها خوابیدین و اون مسائل پیش اومد
و این ایمان شما همون شب هزار برابر تقویت شده خدایاشکرت
چقدر خوبه ک الان میفهمیم غم خوب نیس
در تمام قرآن گفته شده یکمومن غمگین نیس
احساس خوب:اتفاقات خوب
امکان نداره با احساس خوب اتفاق بد رخ بده
این یه قانونه
این قانون فوق العادست استاد
فرکانس من به اتفاق و شرایط تبدیل میشه
چقدرررر این جمله زیباست
ک من خودم خلق میکنم
هیچ اتفاق و شرایطی الکی و شانسی نیست
به قول انیشتین خداوند تاس نمیندازه
*
آگاه باش ک دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند
لاخوف علیهم و لاهم یحزنون
خداوند نمیخواد ما ناراحت باشیم
*
رابطه قشنگ با خدا نتیجه احساس خوبه
خدایاشکرت بابت این قانون ثابتت
این آیه فوق العادست ک هر انسانی ک ایمان داره پاداش دریافت میکنه و ربطی به مسلمان بودن نداره
خیلی از ماها فکر میکردیم ک چونمسلمونیم دیگه جایگاه ما بهشته و تمام
اما اون ایمانه واقعی زمانی ک باشه خداوند پاداش های فوق العاده رو به ما عطا میکند
*
چقدر این کتاب آسمانی پر از آگاهیه چقدر راه خوشبختی رو عالی واسمون بیان کرده
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگشتیم
استاد اگه هرکسی خودش با دقت معنی قرآن رو بخونه دیگه تعصبی در کار نیست
چیزی ک من قبلا خیلی میدیدم چون در مدار تعصب بودم و خودمم بی نهایت با این ک اون موقعا نماز هم زیاد نمیخوندم مینشستم پای بحثای فرقه ای شیعه و سنی ک بحث میکردن
اونم بحث سرچه چیزایی؟
چیزایی ک هیچ کمکی ب هیچ کسی نمیکرد
نه تنها انسان رو در مسیر سعادت و خوشبختی قرار نمیده بلکه با سرعت زیاد دورش میکنه
وقتی آدم وارد حاشیه میشه از اصل خودش دور میشه از اون چیزی واسه سعادت و خوشبختیش کمک کنندست دور میشه
و این اوج فاجعه ست
خدایاشکرت ک از مدار تعصب خارج شدم
خدایاشکرت ک در این فضای فوق العاده حضور دارم و تونستم یکتاپرستی رو یاد بگیرم و به شخصیت یه فرد یکتاپرست نزدیک بشم
استاد واقعا اسطوره کنترل ذهن شما هستین
مرگ فرزند رو تجربه کردن سخته اما ایمان شما بود ک صبر رو واستون ب ارمغان آورد
همه ما به خداباز میگردیم
این خیلی زیباست
برمیگردیم پیش خودش
پیش اونی ک عاشقمونه
دیگه ناراحت شدن معنایی داره؟
استاد یکی از اطرافیان مادرش چند سال قبل فوت شد همه میگفتن این دختر تو مجلس مادرش گریه نکرده چرا پروفایل تلگرامش در مورد مادرش چیزی نمیذاره
اون موقع من چیزی نگفتم ولی احساس میکردم ک این دختر یه دختر صبوره
اون وقتا چیزی از کنترل ذهن نمیدونستم
الان کامل میفهمم اون دختر خیلی با ایمانه
وذهنش رو کنترل میکرد
الان ۹۰درصد جامعه وضعش چطوریه؟
دوستان گاهی وقتا احساس میکنین ک انگار اینجا زندگی نمیکنین؟
بخدا ک من یادم میره کجام
آره من جایی هستم ک میخوام باشم کاری ندارم الان وضعیت چیه
و این فوق العاذست
استاد
ما تو این فضا انگار ایزوله شدیممم
چقدر من سپاسگزارخداوندم ک من اینجامو تمرکزم رو نکات مثبته
خدایاشکرت
خدایا یاریمان کن ک ثابت قدم باشیم و ادامه دهیم
دیگه مسیرم روشنه روشنه
استاد من کاملا بهم ثابت شده قانون دقیقه و جواب میده
دوستانی ک اینجا نتیجه گرفتن بی نهایت زیادن
واقعا ما باید روزی هزاران بار به خودمون افتخار کنیم ک متفاوتیم
این فضا فوق العادست
هیچ کس نمیتونه روی ما اثر بذاره
و ما خالق صد درصد زندگیمون هستیم
استاد داستان مادر موسی همیشه تو ذهنمه و بی نهایت برام زیباست
یه بچه کوچک ک فوق العاده مراقبت نیار داره رو بسپاری ب جریان آب و هدایت الهی
این عالیه بی نظیره و به قول شما عجیب ولی واقعیه
من همیشه میگم مادری ک نگرانه بچشه ایمان نداره
میگیم خداهست میگن هست ولی جامعه خطرناکه
این ولی و اما اگر ها یعنی ایمان نداری
خداهست ولی…..
چهمعنی داره؟
این همه آیه به وضوح نشون میدن کاحساس بد اتفاقات بد رو به وجود میاره
جایی ک ایمان باشه غم نیس
جایی که ثروت باشه فقر نیس
جایی ک روشن باشه تاریکی نیس
بعد از هرخنده خنده بیشتره
در وضعیت غم و اندوه نمونیم
افسردگی با یه روز ب وجود نمیاد
(باورتون میشه استاد گاها تصور میشه افسرده بودن باکلاسیه؟عکس های با مضمون غم و افسردگی و متن هایی کنوشته میشه بخصوص در همسالان ما
من از وقتی ک ب مجازی سر نمیزنم آرامش دارم و خدا روشکر میکنم از این بابت)
باورای منفی هم یه شبه بوجود نیومدن
واسه همین باید خودمونو ببندیم ب این آگاهی ها
چون این افکار منفی و فرکانس نامناسب هزاربار تکرار شدن و الان دیگه بسه
ما یه ضربدر قرمز کشیدیم رو همه این افکار منفی
حضرت یعقوب فقط یه روز گریه نکرد
چندسال غمگین و ناراحت بود تاچشماشو از دست داد و نابینا شد
قابل توجه افرادی ک میگن خداوند مثل یه انسان عمل میکنه و دلش ب حال مامیسوزه و بایدریه و زاری کنیم
چرا این همه سال یعقوب ک پیامبر هم بود زجر کشید؟پیامبر هم بوددد
پس قانون قانونه
خدایااااا شکرت
من سپاسگزار خدای بزرگوارم ک ما تونستیم حقیقت رو بفهمیم
اینجا درد دل کردن برام ممنوع شد
اینجا توجه بر نکات منفی برام ممنوع شد
اینجا بحث کردن برام ممنوع شد
اینجا دیگران رو مقصر دونستن برامممنوع شد
اینجا احساس قربانی بودن ممنوع شد
اینجا یادگردم زیبایی ها رو تصدیق کنم
اینجا یاد گرفتم عاشق خودم باشم
اینجا یادگرفتم شاد باشم
و…..
ابراهیم پیامبر فوق العاست
مرد شماره یک قران
چقدرررررر با ایمان چقدررررررر به خدا وصل
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
مومنان باید تنها بر خدا توکل کنند
نگفته یکی از توکل هات خدا باشه
گفته فقط بررررر خدااااااااااااا
فقط و فقط
دوستتون دارم استاد
برای استاد عزیزم
برای خودم
و برای همه دوستان هم فرکانسیم بی نهایت آرامش شادی لذت ثروت عشق سلامتی و ….از خدای مهربونم خواستارم
در پناه الله یکتا عزیزان دلم
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته خوش قلب و دوست داشتنی و همه دوستان گلم💚💚💚
روز یازدهم سفرنامه…
الان که دارم کامنت میذارم ساعت از ۳و نیم نصفه شب گذشته و من انگار خواب از چشمانم گرفته شده
این فایل رو من به نظرم یه بار قبلا گوش دادم ولی واای خدای من الان که گوش دادم کجا و اون زمان کجا….
خدای من چقدر دگرگون شدم چقدر اشک ریختم چقدر آگاهیهایی که نیاز داشتم بهم داده شد…
اصلا دقیقا من به شنیدن این فایل نیاز داشتم…
شاید باور نکنید که امروز چه اتفاق عجیب و جالبی برای من افتاد..
من چند روزیه که سعی میکنم آگاهانه توجهم به نکات مثبت زندگی باشه ولی امان از نجواهاا. امان از نجواهایی که استاد گفتن صدای شیطان هست در ذهن ما..
و من گاهی اختیار ذهنم رو ناخودآگاه میدادم به شیطان و چقدر من احساس میکردم انرژیم در حال تحلیل هست بس که دائم این نجواها داخل ذهنم میومد و منو داغون میکرد….نجواهایی که شاید خیلیا از جمله خودم هیچوقت نمیدونستیم که این خود شیطانه که داره میگه ببین چقدر دائم همه چی گرونتر میشه ببین تو خرج زندگیت موندی ببین چقدر ضرر کردی توی بورس ببین میخواستی گوشی بخری ولی نخریدی و قیمت دلار چقدر رفت بالا و تو دیگه عمرا بتونی بخری ببین چقدر این گوشی که داری اذیتت میکنه و دائم شارژ خالی میکنه ببین چقدر زندگیت زجرآوره ببین چقدر بچه هات اذیت میکنن و انرژیت رو میگیرن و دائم خونه رو به هم میریزن ببین پدر و مادر فهمیده و بامحبتی نداری ببین همسرت اصلا درکت نمیکنه…..وااای واای امان از نجواهای شیطان . تمام این جملات فقط تو ذهنت گفته میشه که تو رو غمگین کنه که تمام انرژیت رو بگیره که حال جسمیت رو خراب کنه..
ولی منننن تصمیم گرفته بودم تعهد داده بودم که توجهم بیشتر به خواسته هام باشه…امروز یا در واقع دیروز عصر داشتم با خدا حرف میزدم توی دلم. که خدایا کمکم کنه. من بدون کمک تو نمیتونم. خدایا دیگه خسته شدم منو هدایت کن…منو ببین….
که همسرم همون موقع داشت از خونه میرفت بیرون. .چند دقیقه بعد دیدم دوباره اومد خونه فک کردم شاید چیزی یادش رفته که دیدم یه پاکت دستشه
گفتم این چیه؟ گفت آقای…..رو دیدم (همسایه کناری )داخل کوچه و بعد این کارت هدیه رو بهم داده و گفته به مبلغ ۲۰۰تومن میتونید از فروشگاه خرید کنید باهاش..
اصلا من باورم نمیشد یعنی همین الانم که دارم مینویسم باورم نمیشه.چطور ممکنه که خداوند صدای منو شنیده باشه و اینقدر سریع و اینقدر واضح نشونش رو بفرسته برام
یعنی اون لحظه احساس کردم که خداوند داره باهام حرف میزنه که ببین من هستم من همیشه پیشتم و هواسم هست..
اصلا نمیدونم چی بگم. ..اخه کی باورش میشه که همسایشون بیاد بدون هیچ مناسبت یه کارت هدیه بهش بده در حالیکه میتونست خودش استفاده کنه و اصلا اینکارو نکنه.
من دائم به این کارت نگاه میکنم و میگم خدایا این از طرف تو اومده. اصلا مهم نیست مبلغش .حتی اگه هزار تومن هم داخلش بود من به عنوان نشانه میپذیرفتم و برام ارزشمند بود…
وقتی استاد داستان حضرت مریم رو در قرآن میگفت من یاد امروزم افتادم که چقدر غمگین بودم و از خدا کمک خواستم و خدایی که همون لحظه جواب مریم رو داد که جوی رو جاری کرد و خرما براش فرستاد برای منم این کارت هدیه رو فرستاد..
خدایا تو جواب همه بنده هات رو میدی اگه با تمام وجود تو رو صدا بزنن و از تو هدایت بخوان و واقعا چقدر بلند و واضح داری میگی که غمگین نباشیم که به ناخواسته ها و صدای ذهن توجه نکنیم…
جالبه که چند شب قبل هم که من تازه تعهد داده بودم… همسرم وقتی اومد خونه گفت که پیامک اومده به گوشیش و برنده ۱۰۰هزار تومن خرید از فروشگاه شدیم. باورتون میشه فروشگاهی که ما سالیان سال خرید میکردیم و حتی یکبار هم اسممون بیرون نیومده بود همون شب اسممون بیرون اومده بود و اینا واقعیته اینا برای من معجزس و چند مورد این شکلی تا الان پیش اومده که از جایی که فکرش نمیکردیم پول اومده…
این فایل برای من پر از نکته پر از درس پر از آگاهی بود من خییلی بهش نیاز داشتم.
واقعا الان چقدر آرامش دارم چقدر نجواهای ذهنم کم شده و از بین رفته…خدا هزاران مرتبه شکرت
من که هیچی از قرآن نمیفهمیدم الان به لطف استاد عزیزم چقدر زیبا دارم قرآن رو میفهمم.
چقدر خوشحالم که نشونه هات رو وارد زندگیم کردی چقدر خوشحالم که حضور خدا رو احساس میکنم که امروز بسیار واضح و مستقیم بهم گفت که غصه نخورم که نگران نباشم که همه چی رو به خودش بسپارم که بدون شک خداوند بهترین اتفاق رو در بهترین زمان برام به وجود میاره. و زمانی که تمام زندگیم و تمام مسائل حل نشدم رو به اون میسپارم هست که آزاد و رها میشم… که آرامش میگیرم که امیدوارم که میگم من همیشه در بهترین مکان و زمان ممکن قرار دارم.. که نگران هیچ چیزی نیستم چون همه چی رو به خودش سپردم پس دیگه نیازی نیس نگران باشم…
خدایا هزاران بار شکرت
خدای خوبم خیلی دوست دارم میدونم که هر لحظه داری منو میبینی و دستم تو دستته
عاااشقتم💙💙💙💙💙
الهی شکر،بعد از گوش دادن این فایل به چند نتیجه اساسی می رسیم ،این که باید شاد بود و شاد زندگی کرد.در هرحال که باشی یعنی توی اوج بدهکاری داشتن کار نادلخواه نداشتن انگیزه غم و ناراحتی مشکلی رو برایت حل نمی کنه و تو موظف هستی که شاد باشی و شاد زندگی کنی.اگه به ریشه گناهان نگاه کنیم انگار تمام اونا توی ما تولید احساس غم می کنند،مثلا حسرت خوردن،یا مقایسه کردن،یا دروغ گوئی،دزدی،یا همان گناه نابخشودنی شرک،چرا ؟ چون وقتی ما شرک داریم یعنی ما روی منبعی بجز کل مطلق و توانا ی مطلق حساب می کنیم،پس در نتیجه دیر یازودوقتی اون منبعی که روش حساب کردیم نمی تونه جواب مسائل مار و بده وما خودمون رو یک بازنده می بینیم دچار غم و ناراحتی می شویم،یعنی یه جوری خدا به صرف این که می دونه شرک حتما ما رو دچار شکست و ناراحتی می کنه و ممکنه دیگه فرصتی برای جبرا ن نباشه و ما با حالت غم و ناراحتی از دنیا می ریم از شرک به عنوان گناه نابخشودنی نام می بر ه ، چرا که به خاطر اینه که اون عاشق ماست و دوست داره ما نهایت شادی و آرامش رو تجربه کنیم و وقتی رو دیگران حساب می کنیم همچین چیزی رو نمی تو نیم درک کنیم.پس توی نتیجه گیری بزرگ تر مسیر زندگی انسان به عنوان برترین آفریده خدا باید مسیر شادی عشق و آرامش باشه، تو مسیر در یافت نعمت باشه چرا که فقر نگرانی یاس ناامیدی به هیچ وجه ایستگاههای مسیر خدا نیست .و شاید به همین خاطر که در آیاتش همیشه وعده نعمت و بهشت رو به ایمان آورندگانش می ده نه این که بهشت یه جای خاص دیگه ای باشه بلکه دقیقا از زمانی که جریان ایمان آوری شروع میشه هم زمان با اون نعمت سرازیر میشه،دقیقا با قطع این روند جریان ورود نعمت هم قطع میشه،و به نوعی وار برزخ میشه پس بهشت یا نعمت نتیجه ایمان نیست بلکه جزئی از اونه مثل وقتی ما میگیم ماشین خریدیم یعنی هم زمان با اون میلنگ یاتاقان پستان باطری…..هم خریدیم ،و لازم نیست یکی یکی از همه اونا اسم ببریم،و اما نشونه خرید ماشین چیه سویچ و کلیدی هستش که دست ما ست وروی اون مارک ماشین حک شده نشونه ایمان و ورود نعمت به زندگی ما هم شادی است،شاد بو دن یعنی آرامش داشتن یعنی بهرمند بودن از نعمات الهی یعنی به میزان ایمانی که داریم ماجزئی از کل هستیم و چون تمام هدف از خلقت ما شاید اینه که نماینده و نشانگر وجود خدا هستیم ،این خدا دوست نداره ما فقیر غم گین نا امید باشیم برای همین هم مرتبا ما رو طبق همون آیات قران از غم ناراحتی نفی میکنه تا در مسیر دریافت نعماتش قرار داشته باشیم برای همین که صراط المستقیم رو راه کسانی قرار داده که به آنها نعمت عطا کرده چرا که کسانی شادند که بهرمند از نعمتند و اون های که بی بهره اند مغضوب بین هستند پس خدا دوست دار انسانهای شاد و بهرمند است نه غمگین و فقیر واقعا درکش خیلی سخته چرا که یک عمر هست که به اشتباه تو جامعه تو فیلم تو کتابای مدرسه تو مسجد و حسینه،آدما فقیر و گریان همیشه مورد لطف خدا بودند و ثروتمند و آدما ی شاد مورد لعن و نفرین خدا بودند حالا یه عباس منش نامی پیدا شده میگه تمامش دروغه باور کنید خوشبختانه حتی آدم خیلی وقتی حتی جرات نمی کنه این دید گاه جدید رو تو اجتماع ما مطرح کنه چه برسه که بخوای خودت رو جزء اون بدونی،نکته جالب دیگه در مورد نجوا های شیطانی بو د که به قوله بعضی از دو ستان دشمن شماره یک و قسم خورده ما همون کله ما و نجواهای ذهنی ما است حتی بعضی ها اعتقاد دارند اگه می خوای موفق باشی هرچی این نجوا ها میگه برعکسش رو عمل کن !! درکل بی شک این فایل یکی دیگه از دلایل دعاهای استاد هست ،شاد و سلامت ثروتمند سعادتمند در دنیا و،آخرت باشید 😁😁😁😁😁😁…..
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان محترم
روز یازدهم سفر من
درک من از این فایل:
✍🏻وقتی این حرف ها رو میشنوم که غمگین بودن هیچ ربطی به قرآن و باخدا بودن نداره حس میکنم مثل یه آدمی که یه چهره گرفته و غمگین داره و با یه خبر خوب کم کم صورتش باز میشه و شروع میکنه به لبخند زدن و از ته دل قهقهه میزنه شدم،
✍🏻من سالها به اون چیزهایی که بهم گفته بودن پایبند بودم و از نظر خودمم خیلی باخدا بودم ولی هرچی که از خدا میخواستم بهم نمیداد و من چقدر گریه کردم و غمگین بودم،
غافل از اینکه اصلا خدا رو اشتباه به ما فهموندن قانون چیز دیگه ایه و باخدا بودن و دریافت نعمت ربطی به غمگین بودن نداره،
✍🏻من فکر میکردم قانون جذب برای داشتن خواسته های مادیه، برای پول و رابطه و سلامتی ولی وقتی با استاد آشنا شدم دیدم به هر خواسته ای میرسیم برای احساس خوب و آرامشه برای شاد بودنه برای نشون دادن ایمان و به خدا رسیدن و بودن با خدا بالاترین درجه و مداره و چه خواسته ای بالاتر از بودن با خدا،
استاد وقتی این حرفهارو شنیدم همش میگفتم چه خوبه از این بهتر نمیشه که احساس شادی یعنی احساس خدایی چون من وقتیکه به ظاهر باخدا بودم خیلی شاد نبودم و احساس درماندگی داشتم و در کل خودم نبودم همش حس میکردم دارم نقش بازی میکنم چون وجود من شادی و احساس آرامش رو میخواست و این اذیتم میکرد تو وجودم با خودم درگیر بودم که اونم بخاطر تقلید کورکورانه و نداشتن درک و آگاهی درست بود.
✍🏻وقتی ایمان باشه نه ترسی هست و نه غمی،
کاری که ما باید انجام بدیم کنترل احساس و ذهنمونه وقتی مشکلی پیش میاد توی احساس بد نمونیم، توی حس غم و اندوه نمونیم که در غیر این صورت احساس بد بیشتری رو تجربه میکنیم.
وقتی ایمانمون رو قوی کنیم و خودمون رو بسپاریم به خدا با کنترل آگاهانه ذهن و نموندن در احساس بد میتونیم یه زندگی پر از آرامش و شادی رو تجربه کنیم.
منم میدونم که حرف زدن و نوشتن اینکار خیلی راحته مهم عمل کردنه که باید برای خوشبخت زندگی کردن بتونیم انجامش بدیم.
👣ردپای یازدهم من
❤️زندگی پر از شادی و آرامش رو برای استاد و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان از خدا میخوام.
استاد عزیزم سلام
امیدوارم این پیامو هدایت شید و بخونید همونجوری ک من هدایت شدم و ب ی طریق واااااقعا هدایتی کتاب سینوهه رو خریدم (اصن داستان هدایتشم خنده دار بود ک چقدر ارزون خریدم کتاب نو رو 😂 فقط برای پیشنهاد اون دوست عزیزمون که خودش خونده بود و خیلی توصیه کرد)
اتفاقا انقد زیاد بود ک خودم نخوندم ولی هدیه دادم ب پدرم که علاقه شدیدی به تاریخ داره و جالبه تنها موردی که از این کتاب برام توضیح داد داستان رها کردن بچه ها در رود نیل بود… اصن جالبه با اینکه یکم داستانش مورد داره ولی ین تنها چیزی بود ک برای من گفت بدون هیچ مقدمه ای !!!
باید بگم که قبل از این قضیه من همش برای ی مدت طولانی داشتم به اینکه الهامات ب پیامبرا چقدر غیرمنطقی و غیرعقلی میرسیده در اون زمان و مکان فکر میکردم و خدا هدایتم کرد به جواب این سوال
سینوهه میگه در اون زمان بچه هایی که از راه نادرست و از زنان بدکاره به دنیا اومده بودنو انگار رسم بوده که میزاشتن تو رود نیل که بچه بره (انگار فکر میکردن بچه هه پاک هم میشه و گناهاش پاک میشه و اینا) و خیلیاشون میمردن ولی ی تعدادیشونم مردم چون اگاه بودن از این اتفاق، اونایی ک بچه دار نمیشدن اگر بچه ای در رود میدیدن در سبد رو آب شناور برمیداشتن برای خودشون و به همین دلیله ک انگار زن فرعون هم اونقد شک نمیکنه و بچه رو برمیداره و دنبال خانوادشم نمیگردن
فکر کردن بچه ی ی زن بدکارس ک معلومم نیست پدرش کیه و مادرشم نمیتونه بزرگش کنه
جالبه ک سینوهه انگار خودشم همینجوری بوده ک از نیل میگیرنش و ی پزشک ک بچه دار نمیشده بزرگش میکنه و تبدیل به بزرگ ترین پزشک اون زمان میشه
و با فهم این داستان انقدر اروم شدم و حالم خوب شد، چون فهمیدم خدا چیز کاملا غیر عقلی ازم نمیخواد . لاقل ی جوری میشه فهمید . درواقع غیر منطقی و مخالف منطق نیست، بلکه چیزیه ک منطقش قابل درک نیست در اون شرایط و اتفاقا ب قول استیو جابز وقتی به عقب برگردی میبینی کاملا منطقی بوده و میتونی نقاطو بهم وصل کنی
استاد عزیزم
بهترین هارو براتون ارزومندم
ایشالا من کارای اپلای ام هم درست شه بیام ببینمتون
عاشقتونم💖💖💖💖
و همچنین مخلص همه بچه های سایت🌻🎈
سلام به همگی
روز دهم
24 ژانویه
عجب آگاهی های نابی.چقد آیه مربوط به مادر موسی، الان حالمو خوب میکنه، دلمو قرص میکنه.
این آیهی لاتحزن و لاتخف رو خیلی خونده و شنیده بودم. بعضی وقتا رو پروفایل تلگرامم میذامتش. حتی تلاش کرده بودم در موردش فکر کنم. اما چیز زیادی عایدم نشده بود، یعنی بلد نبودم اندوهگین نشم و از همه چی و از همه کسم میترسدم. الان داره میاد اکثر اندوهگین بودنهای من فقط بخاطر جلب محبت از اطرافیانم بود نه برای اینکه فکر کنم به خدا نزدیک میشم و فلان. هیچ وقت بخاطر موضوعات دینی ناراحت نبودم، میتونم بگم تو این مورد مثل مریم شایسته عزیز، غمگین نبودن رو ترجیح میدادم. اما فکر میکردم برای اجابت خواستههام باید با گریه درخواست کنم اکثر مواقع هم گریهام نمیومد و بیخیال خواستهام میشدم. الان فهمیدم ذات آدم خواستار شادیه، گوهر وجودی آدم از جنس آرامشه.
همونطور که قبلنا هم گفتم، من تو یه شرکتی کارآموز بودم، و از این ماه 30 درصد قرداد بستن باهام و پول بیشتری قراره بهم پرداخت بشه و همچنین یه آفیس مربوط به خودم داده میشه که این قسمتش خیلی خوشحالم میکنه. چون از ته قلبم متوجه شدم چطور حس خوب اتفاقهای خوبی که میخوام رو بوجود میاره. بعضی وقتا که نجواها میاد تو ذهنم، یه دفتر یادداشت کوچیک گذاشتم کنار دستم، از زبان خدا با خودم حرف میزنم و خودمو به حال خوب و آرامش دعوت میکنم و واقعا جواب میده.
خدا حواسش هست، قراره یک مهندس کاربلد باشم.
سلام خانم تیز قدم. خداروشکر بابت آگاهی ای که گرفتید.
خدارا میلیارد ها بار شکر که من هدایت شدم که این کامنت شما و این فایل عالی را ببینم. واقعا همینطوره که شما میفرمایید. منم چند وقتیه احساسات خودمو دارم کنترل میکنم و روی خودم کار میکنم درآمدم بهتر شده. الان به لطف الله دارم بدهی هایی که از قبل داشتم و وام هایم را تسویه میکنم. و این خیلی عالیه.
امیدوارم هر روز بیشتر از تجربیاتتون را بخونیم در سایت
هر کجا هستید در پناه الله یکتا باشید.
شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نامخداوند یکتا
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
من اخیرا خیلی میگفتم که قرآن دستکاری شده و این قرانی که در اختیار ما هستش قران واقعی نیست ، حتی چند وقت پیش هم با یکی از دوستانم هم درموردش گفتم اما فکر میکنم اخرین بار بود که حرفش و زدم ، استاد شما انقدر خوب مثال زدین انقدر دلنشین داستان های قران رو روایت کردین که من دیدگاهم عوض شد و الان نگاه بهتری نسبت به قران دارم ، چه قدر از بچگی تا الان شنیده بودم که زیاد نخندین پشت هر خنده غمه ، نمیدونم اگه زیاد بخندی یه بلایی سرمون میاد و از این حرفا چه قدر باور غلط رو تا به الان باخودم اوردم که دونه دونه داره برام رمزگشایی میشه و من بسیار زیاد بابتش شاکر هستم خیلی خوشحالم که فرصت این رو دارم که این حرف ها رو بشنوم منی که از بچگی تشنه ی درستی و حقیقت بودم
احساس خوب = اتفاقات خوب
این رو سر لوحه ی زندگیم قرار میدم
چون احساس درونی و قلب من این رو عمیقا تایید میکنه و باور دارم که درست ترینه
من هر روز که فایل ها روگوش میدم بیشتر تشنه میشم که یاد بگیرم ، تغییر کنم ، باور درست رو ایجاد کنم در خودم
خدا همیشه در قلب من بسیار زیبا و رئوف بوده
اما طی این سالهایی که زندگی کردم کلی ترس نسبت به خدا کلی مجازات برای اعمال کلی باور غلطت به خورد مغزم دادن که یه وقتایی از خدا فاصله گرفتم اما همیشه ته ته وجودم میدونستم خدا اون شکلی نیستش که گفتن ، اینروزها که دارم به حرف های شما گوش میدم متوجه میشم چه قدر خدا شبیه اون چیزیه که من از بچگی بهش باور داشتم و یه حال عجیب خوبی دارم سپاسگزار شما هستم استاد عزیز
به نام خودش
سلام خدمت همگی
حزن در قرآن
وقتی ارتباطت با خدا بهتر میشه و فاصله میگیری از من قبلی!انگار خدا تمام آغوشش رو با شوق فراوان باز میکنه و توی بغلش آروم و مطمئن میشی!انگار تمام حرف هایت را دوست داری فقط و فقط به خودش بگی چون از شرک های قبلیت فاصله گرفتی و دلت آروم شده،انگار خدا تمام حواسش رو روی تو گذاشته تا قدم هایت استوار و محکم باشند و با کوچکترین لغزشی دوباره بهت آلارم میده که اصلا و ابدا فکره هیچی رو نکن و غمه هیچ چیزی رو به دلت نگیر،انگار دیگه دست هات برای همیشه توی دستش هست و هیچ فاصله ایی بین اون و تونیست،انگار دیگه دوست نداری به هیچ کسی هیچ چیزی بگی!!برعکس قبلنا که دوست داشتی همه بدونن و آگاه باشن از این آگاهی ها!انگار آروم تر میکنه تورو،انگار یه هیسی میذاری جلوی دهنت که هیچی نگو فقط و فقط به خودم !!!هر چی که دلت میخواد…انگار تمام جهان رو دلبسته و وابسته ی تو میکنه،تمام جهان رو عاشقت که از فرسنگ ها خواهان استفاده از محصولاتت هستند،انگار جاری میشه در هر چی که میخوای…
همین الان که دفتر شکر گزاریم رو باز کردم و نوشتم گفتم خدا جونم امروز خواب موندم و نتونستم توی تمرین ستاره قطبی ازت چیزی بخوام ولی شکرت برای امروزم!!!!یه لحظه از ذهنم گذشت امروز نخواستم سفارش داشته باشم خدا هم نداد !!!بخدا به محض گذشتن این جمله از ذهنم یکی پیام داد که برای روزه مادر ثبت سفارش کنه!!!!
من کجا میتونم با وجوده این خدا غمگین و ناراحت فردایی باشم که قبل از من اونجا حضور داره،به لحظه ی آنی اجابت میکنه،پر از حس شکرگزاریم!برای همه چیزهایی که دارم و ناتوانم از سپاسگذاری تک تکشون…
من بااین خدا دارای جهانم و هیچ ترس و اندوهی از آینده ندارم چون میدونم به بهترین شکل بهتر از اون چه که از ذهن و عقل من میگذره برام تدارک دیده!!!!
من بااین خدا اشک می ریزم در هرلحظه ایی که دلم رو منقلب میکنه و این حزن نیست این شادی و شعف وصف ناپذیریه که تمام وجودم !تک تک سلول هایم به خاطر وجودش دست بدست هم میدن و بواسطه ی اشک جاری میشن…
خدایا شکرت که دارمت،شکرت که بزرگترین هدیه تو برایم خودت هستی که ثروتمندترینم…
سلام اعظم جان چقدر حالم با خوندن کامنتت خوب شد .
چقدر ساده و رسا احساست رو بیان کردی و این چیزی نیست جز نتیجه همون ارامش حقیقی که از درونت میجوشه .
واقعا درسته از وقتی با این خدای مهربون و بخشنده و وهاب و بزرگ و توانا و….(هرچی بگم از صفاتش بازهم کمه )دیگه نمیخام با دیگران درد دل کنم نمیخام برام دلسوزی کنن نمیخام مشکلاتم رو برام حل کنن فقط و فقط میسپرم به خودش و تنها کاری که من باید انجام بدم اینه که فقط احساسم رو خوب نگهدارم و بقیشو بسپارم به دست توانای خودش .
هر وقت حتی یه کوچولو حالم بد میشه احساسم بد میشه دقیقا حضور شیطان رو حس میکنم و میدونم خودشه که باز میخاد منو برگردونه به روزهای ناخوش گذشته سریع خودمو جم و جور میکنم افسار ذهنمو تو دستم محکم میگیرم و میگم نه احساس بد =اتفاقات بده پس اگه اتفاقات خوب میخای باااااااید احساست رو خوب نگهداری ذهنت رو کنترل کنی .
و اگاهانه توجهم رو به نعمت هایی که دارم جلب میکنم …
خدایا شکرت به خاطر امروز که دوباره فرصت زندگی بهم دادی تا بتونم ازش لذت ببرم و برای اهدافم یه تلاش کنم و هر روز یه قدم کوچیک برای رسیدن بهشون بردارم.
خدایاشکرت بابت سلامتیم که میتونم به راحتی هرکاری دلم میخاد انجام بدم بدون اینکه نیازی به کسی داشته باشم .
خدایا شکرت بابت سلامتی عزیزانم که از بودن در کنارشون احساس شادی و خوشبختی میکنم .
خدایا شکرت به خاطر وجود دوتا فرشته ی کوچولوم که وقتی نگاشون میکنم و روز به روز بزرگ شدنشون رو میبینم دلم پر میکشه و هرلحظه یاد قدرت بی انتهای تو میفتم که چنین محبتی رو در وجود مادر قرار دادی نسبت به جگر گوشه هاش .
خدایا شکرت به خاطر خونه و ماشین و محیط تمیزی و باطراوتی که توش زندگی میکنم .
خدایا شکرت که روابطم با اطرافیان عالی شده از وقتی تو رو شناختم .
و…هزاران و میلیونها شکر دیگه که زبونم از گفتنشون قاصره .
ای مهربان ترین مهربانان .
مارو دراین مسیر ثابت قدم بگردان .
سپاسگزارم اعظم جان
بینهایت سپاسگزارم از استاد و مریم جون عزیزم
و بینهایت سپاسگزارم از شما دوستای عزیز و نازنینم که با نظراتتون نتایج عینی و حقیقی قوانین رو به اشتراک میزارین تا با خوندن اونها به اطمینان برسیم و روز به روز یقینمون بیشتر بشه .
درپناه تنها نیروی برتر و قدرتمند هستی باشیم همگی مون
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
و زمانی که آدم هبوط کرد ما گفتیم :وقتی هدایتی از جانب ما می آید ،اگر از آن پیروی کنید نه غمی برشماست ونه ترسی خواهید داشت
آگاه باشید که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند
خدایا سپاس گزارم که پرده غفلت از وجودم کنار زدی و مرا لایق بودن در مدار خداپرستی و ارادت خالصانه قرار دادی .
خداوندا سپاس گزارم بابت کتاب هدایت گرت و تمام پیامبرانی که فرستادی تا دم از توحید بزنند .
خدایا میخوام از سره راهت برم کنار تا دست به کار بشی تا کار نه شاهکار کنی
خدایا من نه میخوام غمی داشته باشم و نه ترسی برای همین میخوام از سره راهت برم کنار تا تو همهی کارهامو انجام بدی ،چون من خیلی عاجز و ناتوانم بدون تو ای که دربند بند وجودم تورا حس میکنم ،
من نه میخوام غمی داشته باشم و نه ترسی پس ایمانی بده تا با تمام وجودم برترسهایم بتازم
من میخوام زندگی و درتمام ابعاد هرروز عمیق تر تجربه کنم
من میخوام چند سال دیگه که تو آینه نگا میکنم شرمنده ی خودم نباشم برا همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام از مسیر لذت ببرم و فقط خودمو راضی کنم وفقط از خودم احساس رضایت داشته باشم برا همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام رهاباشم و به مانند ابراهیم چاقو بر زیره گلوی تمام اسماعیل های زندگیم بزارم با قدرت تمام و فقط با تو عشق کنم ،برای همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام در تمام لحظات زندگیم این حس ناب و این اشک های شوق رو داشته باشم برای همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام خوشبختی رو درتمام ابعاد در دنیا و آخرت تجربه کنم برای همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام خودمو بیشتر بشناسم برای همین میخوام از سره راهت برم کنار
من میخوام رسالتم رو دنبال کنم برای همین از سره راهت میرم کنار
من میخوام با اطمینان قلبی قدم هامو بردارم برای همین از سره راهت میرم کنار
یک کلام، من میرم کنار من تسلییییییم
من از سره راهت میرم کنار تا هر طوری صلاح میدونی منو برسونی چون تویی آگاه به مصلحت تمام امور
من از سره راهت میرم کنار تا تمام عوامل هستی را بسیج کنی برای رساندن من .
یکتای من سپاس گزارتم بابت همه چیز
من همین الآنم از زمین تا آسمون و بی اندازه از تو راضیم من راضیم مهربان من چون تویی جای تمام نداشته های من تویی آنکه مرا هرگز رها نمیکند ،تویی که جدایی من از تو غیرممکن است مانند جدایی موج از دریا وتا وقتی دریا هست موج هست
پروردگارا وجودم رو از ناخالصی ها و هر آن چیزی که ناشایست است پاک کن و هدایت کن تا هرروز بیشتر و بیشتر به سمت درک خودم و جهان هستی پیش برم و در تمام ابعاد رو به بهبود حرکت کنم ،
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
در پناه الله یکتا .
سلام دوستان عزیزم
با یک مثال مسئله رو میخام برای خودم اول روشن کنم.
فرض کنید یکی معتاد هست واعتیاد دارد آیا میشود به این فرد بگویید دیگر شما دروغ نباید بگی و اون فرد قبول میکند میگه از امروز دیگه تصمیم دارم دروغ نگم بعد روز بعد می رود سر کار که استخدام بشود و به او می گویند آیا شما اعتیاد دارید؟
و اون فرد چون تصمیم گرفته بود دروغ نگوید به اونها می گوید بله من اعتیاد دارم بنابرین چون یکی از قوانین استخدام نداشتن اعتیاد هست به اون فرد میگویند شما قبول نشدی چون اعتیاد داری..
نتیجه گیری …کسی که اعتیاد دارد اول باید باید اعتیادش رو کنار بگذارد بعدش برود سراغ راستگویی که از او پرسیدن محکم و سر بالا بگوید من اعتیاد ندارم..
نکته …نکته…
حالا منی که هزاران فکر منفی دارم
منی که احساس منفی دارم
منی که با گریه و زاری از خدا در خواست دارم ..منی که توی ضد ارزش ها غرق شدم آیا میتوانم بگویم اوکی من دیگه از این به بعد میخام حال خوب داشته باشم با حال شادی از خدا در خواست کنم ممکنه ظاهرا شاد باشم و با اون لحظه خودم رو شاد نشون بدم و درخواست کنم ولی افکار در طول شبانه روزم که همش غرق گناه یا عکس منفی ام ..چی؟؟؟؟
راه کار ..راه کار ..
اول همانطور که آرام آرام رفتم رسیدم به افکار منفی و حال بد آرام آرام بر گردم عقب یعنی بروم روی سایت کار کنم خودم رو غرق در سایت عقل کل نتیجه دوستان محصولات و غیره بکنم ..دوم ..
مرتب افکار مثبت وارد کنم و ورودی منفی رو ببندم دریچه ش رو ..سوم
محصولات استاد رو شروع کنم خریدن و کار کردن اول از خرید کتاب شروع کنم فرکانسم عوض شد بروم سراغ محصولات دیگه مثل عزت نفس و غیره.
چهارم و در آخر بنویسم اگر افکار منفی داشته باشم چی میشه؟یعنی بنویسم اگر منفی باشم چه رنج هایی سراغم میاد و بعدش بنویسم اگر مثبت بشومدچه لذت هایی سراغم میاد ..
موفق باشید