نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1396 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آمیتیس گفته:
    مدت عضویت: 4071 روز

    part 2

    این به این معناست که ما خیلی خیلی ادعا میکنیم که ما مسلمون ها میریم به بهشت و بقیه به بهشت نمیرن، ما آدمای خوبی هستیم و بقیه آدمای پستی هستن. این آیه به صورت کامل و واضح میگه هر کسی که ایمان داشته باشه (فرقی نمیکنه که یهودی باشه یا مسیحی باشه یا مسلمون) به خداوند و روز آخرت و دنیای پس از مرگ و کار خوب انجام بده، (نتیجه ی ایمان عمل صالحه) پاداشش نزد خداوند محفوظه و نه غمی داره و نه ترسی داره. پس این باور اشتباه که فقط ما هستیم یا افراد خاصی هستند که به بهشت میروند یک دیدگاه کاملا اشتباه هست.

    به صورت کاملا واضح نه فقط در این آیه، در آیه ی مشابه همین آیه دقیقا همین کلمات تکرار شده و توضیح داده شده. بسیار بسیار من این آیه رو دوست دارم و این دیدگاه رو تغییر میده که فقط افراد خاصی، فقط مسلمون ها میرن بهشت، (باورهایی که به ما گفتن) اصلا ارتباط نداره که شما مسلمون هستی یا یهودی یا مسیحی، ارتباط داره به فرکانسی که ارسال میکنی، ارتباط داره به ایمانمون، ارتباط داره به باورمون، ارتباط داره به عمل نیکمون و هرکسی در این فرکانس قرار بگیره مطمئنا در دنیا و آخرت اندوهگین نخواهد بود. آیه ی بعدی 139 آل عمران:

    وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

    سست و غمگین نشوید چرا که اگر ایمان داشته باشید برترید

    خداوند خیلی زیبا اینو در جنگ های پیامبر میگه که اگر شما غمگین شوید در جنگ شکست میخورید. ببینید خیلی خیلی زیبا خداوند از این قانون استفاده کرده برای اینکه این قانون با هیچ کس تعارف نداره. دوستان اگر شما احساس بدی داشته باشید اصلا فرقی نمیکنه که کی هستی، احساس بد = اتفاقات بد بخاطر همین خداوند اینطور این قانون رو توضیح میده که میگه اقا غمگین نشو، نا امید نشو و بدون که اگر ایمان داشته باشی حتما پیروزی. چرا که اگر غمگین شوی اصلا مهم نیست که چند نفری؟ اصلا مهم نیست که تو جبهه ی محمد رسول الله هستی یا جبهه ی مخالف، در هر صورت ناامیدی و غم باعث شکسته و چقدر زیبا خداوند به این شکل اینو میفهمونه به بندگانش. در اون زمان 1400 سال پیش مردم هیچ دیدگاهی نسبت به فرکانس نداشتن، همین الان هم ندارن. همین الان با اینکه رادیو و تلویزیون و ماهواره و … هست و ما در تمام زندگیمون احاطه شدیم با فرکانس بازم ما چون فرکانس رو نمی بینیم فکر میکنیم نیست. تو این فضایی که من هستم، تو این فضایی که شما هستید هزاران هزار فرکانس رادیویی هست که شما نمی بینیدش ولی اگر یک ریسیور، یک رادیو بذارید و اونو رو یک موج خاص تنظیم کنید می بینید که اون فرکانس داره خودشو نشون میده، مثلا یک رادیو یا یک موجی مثل رادیو ورزش، رادیو جوان و … می بینید که داره صحبت میکنه پس معلومه که اونجا فرکانسی بوده اما با چشم ددیه نمیشده و خداوند میگه که اگر شما در فرکانس غم و منفی و ناراحتی و ناامیدی باشید حتما شکست میخورید و اگر مخالفش باشید حتما پیروزید. به این شکل زیبا داره قانون فرکانس رو توضیح میده که احساس بد = اتفاقات بد، ناامیدی = شکست و احساس خوب = پیروزی، ایمان = پیروزی. آیه 153 آل عمران خیلی خیلی زیبا در مورد جنگ احد هست:

    إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ فَأَثَابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِکَیْلَا تَحْزَنُوا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا مَا أَصَابَکُمْ ۗ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

    هنگامی که از میدان نبرد (رو به هزیمت گذاشته بودید و) به بالا می رفتید و به کسی توجه نمی کردید پیامبر از پشت سر شما را صدا می زد، آنگاه بود که اندوه در پی اندوه به شما روی آورد. اکنون بر آنچه از دست داده اید و آنچه بر شما رفته است اندوهگین نباشید، خداوند از کردارتان آگاه است.

    ببینید باز هم داره میگه اندوهگین نباشید. این داستان داستانیه که مسلمان ها در جنگ احد شکست خوردن با توجه به برتریشون، فقط به خاطر اینکه یک سری افراد اون منطقه ی لجستیکی، اون منطقه ی خیلی مهم رو از دست دادن و به حرف فرمانده شون که پیامبر بود گوش نکردن و این اتفاق افتاد ولی بازهم خداوند تاکید میکنه که اون اتفاق افتاد، به خاطرش غصه نخور، به خاطرش ناراحت نباش، غمگین نباش به خاطر آنچه که از دست داده ای، چرا که اگر غمگین باشی چیزهای بیشتری رو هم از دست میدی، چرا که اگر ناراحت باشی همینی هم که داری از دست میدی، این یک قانونه و به همین دلیل تمام “حزن”ها با “لا” اومده. کی گفته که باید غمگین باشیم؟ کجای قرآن یه همچین موضوعی هست؟ چرا ما یه همچین دیدگاهی رو داشتیم؟ چرا ما نرفتیم نگاه کنیم قرآن رو که ببینیم که چه دیدگاهی رو داره؟ آیه 176 آل عمران:

    وَلَا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ ۚ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئًا ۗ یُرِیدُ اللَّهُ أَلَّا یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ

    کسانی که در کفر بر یکدیگر پیشی می گیرند محزونت نکنند، چرا که هرگز زیانی به خداوند نمی رسانند، خداوند می خواهد آنها را در آخرت بی بهره گرداند و برایشان عذابی بزرگی است.

    ببینید چقدر این دیدگاه روانشناسانه هست. من یه مثال براتون میزنم، فرض کنید که یک مدرسه ای هست و پیامبر به عنوان معلم آن مدرسه و خداوند به عنوان مدیر آن مدرسه و مردم شاگردان اون کلاسی که پیامبر معلمشه هستن. شاگردان گوش نمیکنن به درس، بازی میکنن با همدیگه، شیطونی میکنن، همدیگه رو مسخره میکنن، SMS بازی میکنن، اصلا به حرف معلم گوش نمیکنن. معلم چه احساسی پیدا میکنه؟ احساس بد، احساس ناتوانی، احساس میکنه که من دارم زحمت میکشم ولی کسی درس نمیخونه، کسی کار نمیکنه. بعد مدیر میاد به معلم میگه آقای معلم فکر نکن اینا به خاطر تو دارن این کارو میکنن، اینا به خاطر تو نیست، اینا میخوان این سیستم رو پیش ببرن و موقع امتحان پایان ترم میشه اینا قبول نمیشن تو اصلا خودتو درگیر نکن، تو داری کارتو درست انجام میدی اما اینها دارن هی اشتباه رو اشتباه انجام میدن. چقدر این دیدگاه قشنگه که خداوند نمیذاره که پیامبر احساس بدی پیدا کنه نسبت به افرادی که در کفر بر یکدیگر سبقت میگیرن، یعنی کفر بر روی کفر میارن. به پیامبر میگه به خودت نگیر این موضوع رو، اینا به ضرر خودشونه، خودتو اذیت نکن. خیلی خیلی موضوع مهمیه، چقدر زیبا خداوند احساس غم و ناراحتی رو از پیامبر میگیره، چرا این کار رو میکنه؟ چون میدونه خداوند که اگر پیامبر غمگین باشه اتفاقات بد براش رخ میده، اگر پیامبر به خودش بگیره و از اینکه مردم کافر میشن، از اینکه کفر بر روی کفر میارن حرص بخوره، غم بخوره، ناراحت باشه اتفاقات بد براش رخ میده و به همین دلیله که میاد به این شکل زیبا به پیامبر میگه خودتو غمگین نکن، خودتو درگیر نکن، به خودت نگیر! خیلی خیلی موضوع مهمیه. توی زندگیمون یاد بگیریم اگر که داریم تلاش میکنیم و نتیجه ای نمیده، افراد گوش نمیکنن به خودمون نگیریم، اونا خودشون ضرر میکنن، اتفاقی برای ما نمیفته، احساسمون رو خوب نگه داریم مثل یک معلمی که شاگرداش درس نمیخونن اما با عشق میاد درسشو میده میگه من تلاشمو دارم میکنم. آیه ی بعدی 48 سوره ی انعام:

    وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ ۖ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

    ما پیامبران را جز برای بشارت و هشدار نفرستادیم. آنان که ایمان آوردند و نیکوکاری پیشه کردند نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند

    باز هم به همون شکل، کسی که ایمان داشته باشه نه ترسی داره و نه غمی. دوستان نتیجه ی ایمان احساس آرامشه، احساس امیده، احساس عشقه، احساس شادیه، نه احساس غم. من همیشه میگم اگر که احساس بدی داری، اگر نگران هستی، اگر مضطرب هستی، اگر غمگین هستی این به این معناست که ما ایمان نداریم. این آیه به شکل واضح توضیح میده کسی که به خداوند ایمان داشته باشه نه غمگین میشه و نه ترسی داره. ترس به خاطر بی ایمانیه، غم به خاطر بی ایمانیه. اگر ما ایمان داشته باشیم که خداوند، فرمانروای جهان کارشو کامل و درست داره انجام میده و برگی بدون اذن خداوند بر روی زمین نمیفته و تمام اتفاقات در ید خداوند هست اون وقت نگران نیستیم، میدونیم که همه چیز خیره. یک نیرو وجود داره و اون هم نیروی خیره، اونم نیروی عشق و نیروی خوبیه و اگر غمگین میشیم، اگر میترسیم، اگر نگران هستیم به این معناست که ما ایمان نداریم. سوره ی یونس آیه 65 باز هم به پیامبر میگه:

    وَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ ۘ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا ۚ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

    سخن آنها محزونت نکند که عزت از آن خداست و او شنوای داناست

    آیه ی بعدی 127 سوره ی نحل:

    وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ

    صبر کن که صبر تو جزبه توفیق خدا نیست و به خاطر آنها غمگین مشو از نیرنگ آنها دلتنگ نباش

    باز هم داره به پیامبر میگه به خاطر رفتار اونها، به خاطر مکر اونها، به خاطر نیرنگ اونها احساس خودتو خراب نکن، غم نداشته باش، ناراحت نباش، درگیر نکن خودتو. اگر خودتو درگیر اون موضوعات بکنی اتفاقات نامناسب بیشتر برات به وجود میاد، اگر غمگین بشی شرایط بدتری رو تجربه خواهی کرد. چقدر آگاهانه و چقدر فوق العاده خداوند احساس بد رو از پیامبر دور میکنه با همین آیه ها و میگه اونا نیرنگ میکنن، اونا دسیسه میکنن، تو اصلا نگران نباش. چون اگر نگران نباشی به تو آسیبی نمیرسه، این قانونه. اگر پشت سر شما غیبت میکنند شما ناراحت نشی به کی برمیگرده؟ به خودشون برمیگرده. اگر پشت سر شما حرف بد میزنن، اگر برای شما توطئه چینی میکنن، اگر درگیر نشی، احساس ایمان داشته باشی که میدونم خداوند محافظت میکنه از من اتفاقی نمیفته و همه چیز عالیه، اتفاقی نمیفته و همه چیز به نفع شما رخ میده. هرروز دارم از این قانون تو زندگی خودم استفاده میکنم.

    آیه ی بعدی آیه 24 سوره ی مریم هست و فوق العاده این آیه زیباست. این آیه در مورد شرایط خاص حضرت مریم صحبت میکنه وقتی که خداوند شرایطی رو برای حضرت مریم فراهم میکنه که اون بدون ارتباط با فردی باردار میشه و درد زایمان اونو اذیت میکنه و تکیه داده به درخت خرما و از شدت این درد و این احساس نگرانی از حرف مردم و ترس از اینکه مردم چه فکری میکنن و در واقع عفت و پاکدامنی اون شاید مورد آسیب قرار بگیره، به خدا میگه ای کاش که من هرگز به دنیا نمیومدم و سالها قبل از یادها رفته بودم و چقدر زیبا خداوند این احساس بد رو ازش میگیره و میگه:

    فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا (24) وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا (25) فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا ۖ فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا (26)

    ناگاه از پایین او ندا آمد: “غمگین مباش، پروردگارت از زیر پای تو جویی جاری ساخته است (24) تنه ی درخت خرما را تکان بده تا خرمای تازه برای تو فرو ریزد (25) و بخور و بنوش و دیدگان را روشن دار و اگر فردی را دیدی به او بگو من برای خدای رحمان روزه ی سکوت نذر کردم و امروز با هیچکس صحبت نمی کنم

    باز هم با “لا”، با نفی حزن، غم رو ازش میگیره بخاطر اینکه اگر نگران حرف مردم باشه، اگر غمگین باشه، اگر بترسه، اتفاقات بد رو تجربه میکنه. غمگین مباش، ناراحت نباش، من هواتو دارم، من با تو هستم، من بهت کمک خواهم کرد، این حرفیه که ما باید هرروز به خودمون بزنیم، در هر شرایطی از زندگی خودمون، در روزهای سخت زندگیمون. این واقعه ای که برای حضرت مریم رخ داده واقعا قبول کنید که بسیار بسیار سخت بوده، شما فرض کنید در یک منطقه ای که همه همدیگه رو میشناسن، مثل الان نیست که تهران 12 میلیون نفر جمعیت داره هیچ کس هیچ کس رو نمیشناسه، در یک روستایی، در یک جمع کوچکی هر اتفاقی برای هرکس بیفته کل اون منطقه، کل اون ده همه خبردار میشن و چقدر یک دختر پاکدامن نگران این عفتش هست ولی باز هم خداوند میگه ناراحت نباش، درست نیست که ناراحت باشی. ببینید دوستان خیلی موقع ها هست ما به خودمون حق میدیم که بله آدم باید ناراحت باشه، آدم باید افسرده باشه، آدم باید غمگین باشه، اما این آیه ها نشون میده که حتی در بدترین شرایط اگر غمگین باشی اتفاقات بد رو تجربه میکنی، اگر ناراحت باشی ناراحتی بیشتری رو تجربه میکنی و سکوت کن و اجازه بده که خداوند کارش رو انجام بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1353 روز

    بنام خدای مهربان

    حزن در قرآن به معنای ناراحتی است

    و خداوند بارها و بارها در قران فرموده ک لا تحزنک

    یعنی غمگین نباشید

    یونس:62

    أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

    آگاه باشید که دوستان خدا، نه بیمی [از عمل به حق] دارند و نه [از مصیبت‌های در راه حق] اندوهگین می‌شوند.

    نحل:127

    وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِّمَّا یَمْکُرُونَ

    و [تو ای پیامبر،] شکیبا باش و شکیبائی تو جز [به توفیق، یا توکل بر] خدا نیست، و بر آنان [به خاطر انحراف‌شان از حق،] اندوه مخور و از مکری که می‌کنند در تنگنا [ی کم تحملی] مباش.

    .

    مومنان واقعی کسانی هستند ک نه غمی دارند و نه غصه ای دارند

    احسلس خوب=اتفاقات خوب

    قانون تمرکز برنکات مثبت

    به هرچیزی توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه

    سپاسگزاری یکی از راههای رسیدن به احساس خوب است

    وقتی روی چیزی بااحساسات شدید تمرکز میکنیم اون چیز سریعتر رخ میده

    یکی از روشهای دیگ برای رسیدن به احیاس خوب تجسم است

    سناریو نویسی است

    میتونی با صحبت کردن درمورد نعمتهایی ک داری به احساس خوب برسی

    میتونی خودت رو در لحظه رسیدن به خاسته ات ببینی

    میتونی در لحظه حال زندکی کنی از گذشته و آینده بیایی بیرون

    اصلا محم نیست شرایط الان چیه مطمعن باش اگه یه نگاه به زندگیت و الانت بکنی میتونی یه عالمه نعمت تو زندگیت پیدا کنی

    بازم تاکید میکنم

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    مهم نیست از چه روشی استفاده میکنی

    یکی از راههایی ک میتونی درونن احساس خوب رو تجربه کنی کارکردن رو احساس لیاقته

    نوشتن صحبتهای استاده

    گوش کردن صدهاباره‌ی فایلهاست

    و در نهایت اتفاقات خوب برای کسانی رخ میدهد که میتونن ذهنشون رو کنترل کنن و احیاسشون رو در هرشرایطی بهتر نگه دارن

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمد زمانی سودرجانی گفته:
    مدت عضویت: 418 روز

    سلام و عرض ادب خدمت شما

    استاد عزیز شما با تبر افتادی بجون باورهای من ،

    یعنی زندگی منو زیر رو کردی

    هرچی گوش میدم فقط

    قیافه ام مثل علامت تعجب است

    من 4تا استاد قانون جذب داشتم تا قبل شما

    استادهای نامبر وان مثلا کشور

    چی بگم. که چیکار کردن. با من با ناآگاهی هایشان

    خداوند انشاءالله راهنمایی کند آنها

    من فقط مثل امروز که شهادت امام رضا علیه السلام است

    گریه میکردم و روضه گوش میدادم هی گریه

    که امام رضا این کار رو انجام بده اون کار را انجام بده

    امام رضا شده بود کارگشایی من و هر جا نمی‌شده که دیگه هیچی

    فایل امروز تصمیم گرفتم تحت هر شرایطی دیگه غمگین و ناراحت نباشم

    عشق کنم و شادی

    اینکه امروز آهنگ گذاشتم با صدای بلند و با خدای خودم صحبت میکردم

    خدایا من وارد مرحله جدیدی از زندگیم شدم

    می‌دونم کمک میکنی

    خدایا مشتاقانه همه چیز را به تو سپردم

    اگه بگم منتظر نیستم دروغ میگم

    ولی سعی میکنم فضولی نکنم

    خدایا من بهت گفتم چی میخام

    این مرد پای من

    یاعلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محمد سیرتی گفته:
    مدت عضویت: 216 روز

    به نام خداوند مهربان

    امروز که اینجا اولین رد پا رو از خودم بجا میزارم فهمیدم و به این درک رسیدم که هر فرکانسی به دنیا و به اطرافم بدم همون بهم برمیگرده

    این رو اونجا فهمیدم که توی بچگی من دوست داشتم گارسون یا مهماندار رستوران بشم بزرگ تر که شدم 16 سالم شد توی یه کارواشی که خیلی کثیف بود کار میکردم و هیچ موفقیت وتلاشی نداشتم تا اینکه یه روز یکی از مشتری های کارواش پیش سرکارگر کارواش رفت و از من بد گفت و سرکارگر هم منو اخراج کرد.

    اون لحظه خیلی ناراحت شدم اما وقتی داشتم مسیر برگشت رو توی اتوبان پیاده میومدم با خودم گفتم شاید حکمتی از سوی خداوند توی این کار باشه که من اخراج شدم و اینو میگفتم که خدایا من به تو اعتماد دارم.

    گذشت تا اینکه چند روز بعد با یه کافه رستوران معروف شهرمون تماس گرفتم و مصاحبه کردم و شروع به کار کردم به عنوان یه مهماندار یا گارسون و العان که 17 سالمه از کارم و زندگیم راضیم و کلی رویا و خواسته برای باقی عمرم دارم که حتما یه روز به همشون میرسم.

    از خدای بزرگ برای همه شما آرزوی عاقبت بخیری دارم و همینطور از استاد عزیز و تیمشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سما گفته:
      مدت عضویت: 541 روز

      سلام آقا محمد جان خیلی کامنتت رو دوست داشتم خیلی احساس خوبی ازش گرفتم و خیلی خیلی تحسینت کردم لحظه هایی از زندگی هست که ظاهرش برامون سخته و اون اتفاق ما رو ناراحت می‌کنه ولی وقتی که رهنمون رو کنترل میکنیم و تسلیم میشیم و اجازه می‌دهیم که خداوند سکان کشتی رو دست بگیره به جاهای بهتری میرسیم خیلی کار خوبی کردی که برای خودت ردپا گذاشتی تا وقتی به رویا هات رسیدی بدونی از کجا شروع کردی و باز تحسینت میکنم که از این سن کم تغییر زندگیت رو شروع کردی از خدای بزرگ میخام که به تمام آرزو هات برسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    س ولیان گفته:
    مدت عضویت: 2008 روز

    سلام به استاد بزرگوارم و همه دوستان.

    استاد خیلی خدارو سپاسگزارم جواب خیلی از سوالاتمو گرفتم پدربزرگم فردی بود که بسیار قرآن می خوند شب و روز. ولی همیشه برام سوال بود اگر قرآن کتاب هدایت هست پس چرا تاثیری روی اعمال خیلی از افراد نمیزاره و همین طور اعمال پدربزرگم و همین طور خانواده پدریم عمه ها و عموها. و من تا دبیرستان راهشونو ادامه دادم منم قرآن می خوندم می رفتم مراکزی که اونجا به صورت گروهی قرآن می خوندم ولی به دلم نمی نشست چون تاثیرشو نمی دیدم اونهایی که قرآن نمی خوندن اعمالشون خیلی بهتر بود شروع کردم با ترجمه خوندم بهتر از بدون ترجمه خوندن بود ولی درکش نمی کردم. به عبارتی دوست داشتم اون اتصالم با خدا برقرار بشه که نمیشد دوست داشتم با خوندنش آرامش پیدا کنم ولی این اتفاق نمیفتاد. چقدر اطراف ما پرشده از افرادی که به ظاهر ایمان آوردیم و به ظاهر مسلمانیم ولی نمی دونیم مذهب و قرآن ما داره چی میگه و ایمان ما هم به خدا که بسیار ضعیف.

    قرآن خونه ما دیگه جایی گذاشته شد که فقط داره خاک می خوره و امروز بسیار خدارو سپاسگزارم که من به مسیری هدایت کرد که جواب سوالاتمو بگیرم و با قرآن آشتی کنم و سعی کنم روز به روز ایمانم به خدا قوی تر بشه و باورهامو بسنجم ببینم تو ذهنم داره چی میگذره نجواها دارن چی میگن.

    دوستان بیست سال پیش داخل زندگیم اتفاقی افتاد خیلی به خدا گفتم چرا؟ خیلی ترسیدم خیلی نگران شدم خیلی اشک ریختم. از همون چیزی که ترسیدم سرم اومد. رهاش نکردم با خودم نگفتم توکل برخدا. الان دارم می فهمم که با خودم چکار کردم. جذب کردم تمام نجواهامو. شاد زندگی نکردم.

    تمام صحبتهای استادو جمله به جمله درک کردم چون داخل زندگیم برام اتفاق افتاد. لمسش کردم.

    فقط خدارو صدهزار بار شکر می کنم که متوجه شدم این قانونو درک کردم و از اول با تغییر باور و با تقویت ایمان بسازیم و خلق کنیم.

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    که با قوانین زندگی دارم آشنا میشم. که منو به سمتی داری هدایت می کنی که شاد و سعادتمند و خوشبخت و ثروتمند زندگی کنم.

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    معصومه داوری گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    روز یازدهم

    به نا م خداوند الله یکتا

    با سلام خدمت استاد عزیزم .استاد خیلی ممنون و سپاسگذارم ازین فایل لذت بخش..باور کنید از اول فایل کا گوش میکردم اشکام جاری شده بودند ..چقد قشنگ و چقد زیبا اینقدر مطالب را .در قالب آیه های قرآنی برای ما بازگو کردند…

    استاد خیلی متشکرم از صحبت‌های شیرینتون که مثل آب روی آتش میمونه بر بسیاری از افکارهای منفی که گاهی اوقات به سراغ آدم میادو نجواهای شیطانی که باعث میشه مارو از منبع دور کنه …باور کنید این فایل که گوش کردم چنان تاثیری روی من گذاشت که کلی هیجان زده شده بودم

    اینکه دیگر بر روی مشگلات گذشته زندگیم دیگر فکر نکنم و اجازه ندهم شیطان بر من غلبه کنه و احساس من و بد کنه …چون فهمیدم احساس بد برابر است‌ با اتفاقات بد ..

    چقدر این آیه های قرآنی زیبا درک مارو نسبت به خداوند و ایمان داشتن و اعتماد کردن به اورا در درونمان فزونی می‌بخشد.. اینکه غم و غصه را رها کنیم .دلواپسیهارو رها کنیم ..و نگران آینده نباشیم چرا که نیروی محکم و قدرتمندی در کنار ما هست

    واز ما محافظت می‌کند….

    یاد گرفتم که همیشه شاد باشم چون میدانم شادی برابر است‌ با شادی‌های بیشتر و اتفاقات خوب ..

    یاد گر فتم که به مسائل زندگیم جوری دیدگاهم عوض کنم که بدانم حتما خیری درآن نهفته است‌و اصلا نگران چیزی نباشم..

    استا د هرچه جلوتر می‌رویم چقد بر سطح آگاهی‌های ما افزون تر میشه و درک ما نسبت به خداوند و جهان هستی واضح تر

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    باورهایی که به ذهن ما چسبیده بودند .و خداوند رو از بچگی برای ما جور دیگری تعریف میکردن ..ا.ا اینکارو بکنی خدا توی آتش جهنم میندازه ..و تصویرهای از خداوند برای ما جلوه می‌دادند به قول مریم جون همون خدای خشمگین و وحشتناکی که هر کاری می‌خواستیم انجام بدیم از ترسش به خود میلرزیدیم

    اما اینجا یاد گر فتم که خدا همه بنده هاشو دوست داره چه مسیحی باشه چه یهودی باشه و چا زرتشتی و کلیمی اگر به ذات پاکش ایمان داشته باشیم و باور ش داشته باشیم ..او همه کار برای ما انجام میده ..وهر چه خواسته باشیم بهمون میده از شادی ..از عشق ..از سلامتی .از صبر .و مهرو محبت و سعادتمنی فقط ‌کافیه که بهش اعتماد کنیم و همه چیز را در دستان قدرتمند او بسپاریم

    یاد گر فتم که چگونه وابستگی را از خودم دور کنم ..حتی از همسرم و فرزندانم‌..حتی از تک تک وسیله‌های خونم چون میدانم به هر چه وابسته باشم ازش دور میشم

    مثالی که استاد زدند درمورد نگرانی بچه هامون که از مدرسه دیر میان ..دقیقا مثالی بود که خودم تجربه کرده بودم قبلا ..اگر فرزندانم دیر میومدند از مدرسه یا از مغازه و جایی دلم به هزار تا راه می رفت و نجواهای شیطانی به سراغم میومدند که اگه معلوم نشه کجاهستند چی ؟..اگه ساعتها بگذره و از اونها نشانه ای نباشه چی،؟ به طوری حالم خراب میشد که اضطراب سراغم میومد که توانایی انجام دا دن کاری رو نداشتم….اما خدارو شکر خداروشکر روی خودم کمی کار کردم .و سعی کردم که دیگر به نجواهای شیطان گوش ندهم .اگر امروز فرزندم کمی دیرتر به خونه میاد دیگه مثل قبلا نیستم ..چون میدانم خدایی دارم که مواظب بچه هام هست و از اونها محافظت میکنه ..یاد گرفتم که تمرکز کنم روی افکار مثبت که احساس من و خوب می‌کنند..

    خدایا شکرت که هر چه جلوتر می‌رویم ایمان نسبت به خداوند محکم تر و قوی تر میشود ..

    خدایاشکرت که مارو هدایت میکنی و این آگاهی‌ها رو در اختیار ما قرار می‌دهی تا به خودسازی برسیم

    خدایا شکرت که انقدر قدرتمند شدیم که می‌توانیم با تغییر باورهایمان مسیر زندگی امان را عوض کنیم

    خدایا شکرت کا میدانم وقتی حالم خوب است‌ و احساس خوبی دارم یعنی مسیر رو درست اومدم و خدا خودش هدایتم میکنه

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ..

    من تعهد میبندم که دیگر غم گذشته و اتفاقات بد زندگی را نخورم .چون هر چه بیشتر فکر کنم از همون جنس اتفاقات دوباره وارد زندگیم می‌شود…

    شاد باشم و امیدوار ..اینکه خدایی دارم که همواره در کنار مه و مواظب من و زندگیم و همسرم و فرزندانم هست ..

    خدایا شکرت که به این درک و باور رسیدم و با خودم افتخار میکنم ..

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    شادو پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد وعزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    سفرنامه روز یازدهم

    اصلا چرا ما غمگین میشیم؟

    تجربه خودم رو میگویم:

    اگر ابتدای مسیر هستیم مثل من که یاداوری خاطرات تلخ گذشته

    داشتن باورهای منفی ومخرب

    مقایسه درون خود با ظاهر زندگی دیگران که هیچ اطلاعی از نحوه رسیدن انها به ان جایگاه نداریم

    توقع زیادی از خودونیز عدم رضایت از خود

    دست کم گرفتن خودمان وعدم شناخت از قدرت درونمان

    نداشتن رابطه ای خوب با خداوند ودوست نداشتن خودمان

    عدم پذیرش هویت خودم و خانواده وشهرم

    نداشتن برنامه وهدف برای زندگی م

    ورودی های نامناسب

    لذت نبردن از لحظه حال

    ترس از اینده

    عدم امنیت مالی وشغلی

    عدم شناخت از ناشناخته ها

    ….

    یعنی دوستان اگر من رابطه ای درستی با خداوند داشته باشم وروی خودم کار کنم وارام ارام تکاملم را طی کنم لایق لحظات وشرایطی زیبا میشوم

    به خدا استاد واموزه هاش وسایت جادویی ش ومحصولات استاد ما رو به خوشبختی میرساند باید صبور بود ادامه داد وخوشحال که همه چیز سر جای خودش است وهر انچه هست حاصل فرکانس های ماست وبا ایمان به این اصل فرکانس های بهتری بسازیم وسوالات بهتری از خودمان وجهان بپرسیم که ما را به نتایج عالی راهنمایی کند

    الهی شکرت

    عاشقانه همه شما را دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    رضا طحانی گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    روز یازدهم تولدم

    خدایا شکرت که در تمام لحظاتم و در تمام مراحل زندگیم همواره مرا هدایت حمایت و حفاظت میکنی

    خدا را شکر میکنم که هر لحظه مرا هدایت میکنه و مسیر را نشانم میده

    امروز روز یازدهم سفرنامه هستم و با پیام فایل

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    و جالب اینکه هدایت روزانه ام درباره احساس خوب بود

    و باز هم برام خیلی جالبتر دیروز عصر یکی از فایل های استاد که چند روزی میخواستم گوش بدم هدایت شدم و کامل با جان دل شنیدم و کل مبحث کامل درباره

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    و تمام این هدایت های خداوند برای من در این یک ماهه که عهد بستم هر کاری میخواهم انجام بده از پایه و اساس باشه تا بتوانم محکم قدم برارم

    خدای قدرتمندم هر بار به طریقی بهم میگه حالت خوب باشه ،من هستم

    دیشب اتفاقی برام افتاد که به قول استاد ظاهرش خوب نبود و باعث شد تصمیمم نهایی بشه که در کاری میخواهم انجام دهم مصمم تر بشم و از امروز شروعش کردم

    و خیلی برام جالب بود از خواب که بلند شدم حالم خوب بود

    مراحل کاری که شروع کردم و داشتم انجام میدادم حالم خوب بود

    همش این جملات برام تکرار میشه که

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    و خدایا من نمیدانم ولی تو میدانی

    و این جمله که یکدفعه به ذهنم رسید تو پای در ره نه خود می گویدت

    هر چه قدر در این چند روزه بیشتر متمرکز شدم در درونم میدیم قبل هر اتفاق و کاری خدای مهربانم زودتر با هدایت هایش در وجودم اول ارامش را حکم فرما میکند و بهم میگه که چیکار کنم

    در این مدت یاد گرفته ام که بگم چشم و انجام بدهم

    قبل از اینکه بخوام بصورت جدی روی خودم کار کنم همیشه از تضادهایی که برام پیش می اومد فرار میکردم اما هر لحظه تلاش میکنم و از خدایم یاری میخواهم ایستادگی میکنم و حلشون میکنم

    این اتفاقی که برام افتاد یاد فایل ( داستان هدایت من ) استاد افتادم که تضادهای که براشون اتفاق افتاده بود و باعث شد به رشد و پیشرفتشون

    از هر طرفی که نگاه میکنم حالم خوبه و ارومم و خدا را شکر میکنم که این توانایی را در وجودم قرار داده تا بتوانم افکارم را مثبت نگه دارم و بگم

    خدایا من به تو فقیرم هر انچه از جانبب تو برایم بیاد به نفع منه

    با یاری و هدایت خدای مهربانم محکمتر و قدرتمندتر از همیشه قدم برمیدارم برای بهترینها

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها ازتو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    در جستجو خوشبختی گفته:
    مدت عضویت: 2794 روز

    سلام???

    روز یازدهم سفرنامه:

    من ایات این فایل رو یادداشت کردم.بسیار زیبا بود.

    من در گذشته افسردگی شدید داشتم ولی الان فردی شاد هستم

    یادم نمیره چقدر ب خدا التماس میکردم ک شفا بده منو

    الان شفا پیدا کردم?

    من الان هم احساس گناه پیدا میکنم اما کمی زوتر خودما میبخشم.

    یکی از احساس گناهام این بود ک چرا زار نمیزنم ک امام حسین(ع)شهید شدن و میگفتم چون خیلییی گنه کارم اینجوره.

    خدای ذهن من ناراحتی رو نمی پسندید ولی سخت میبخشید.

    ۶ سال پیش خطایی کردم

    ۵ سال طول کشید تا فهمیدم خدا منو بخشیده بابت گناهی ک کردم.(شاید هم گناه نباشه

    طبق حرفای بعضی بچه ها

    اما برای من هنوزم گناهه اون کار)

    یا مثلا فک میکردم اگه شب امتحانا شاد باشم امتحانمو بد میدم?

    امیدوارم شاد و پیروز باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 2618 روز

    از اولین خاطره های کودکیم که یادم میاد همراه با گریه بود.

    مادرم دایم به روضه گوش میکرد .یه ضبط صوت قدیمی که بیشتروقت ها روشن بود و روضه خوان معروف ان زمانها از عذاب های سخت قیامت میگفت…از لحظه های سخت قیامت که مادر از شدت ترس کودکش رو رها میکنه… اون وقتا من حدودا سه ساله بودم درست زمانی که داشتم از محیط پیرامونم دنیا رو می شناختم تا بعدها در بزرگسالی از این شناخت ها برای ساختن زندگی و خواسته هام استفاده کنم.

    اما اون حرفها برای یک کودک سه ساله خیلی وحشتناک بود…. یادمه از خدا به شدت می ترسیدم چون میخواست تو قیامت منو از مادرم جدا کننن و جدایی از مادر تو اون سن یه کابوس بود.

    خلاصه من با این چرندیات بزرگ شدم

    البته چرندیات دیگه ای هم بود.. خندیدن مساوی با جهنم رفتم

    رقصیدن یعنی همین لحظه غذاب خدا نازل شدن

    گوش کردن به موسیقی شاد یعنی به جنگ خدا رفتن

    و بدتر از همه لاک قرمز زدن

    یادمه ۸ یا ۷ سالم بود خواهرم یواشکی از مادرم به ناخن هام لاک قرمز زده بود

    وقتی شوهر عمه روستایی و به شدت مذهبی ام دید بهم گفت

    مگر تو کافرآمریکایی هستی که این ریختی شدی…..خخخ

    الان که فکر میکنم میبینم ذات من شاد بوده اصلا وجودم من برای شاد بودن ساخته شده بوده

    اما سالهای کودکی و نوجوانی و بخشی از جوانیم بخاطر همین باورها نابود شد.

    از بچه گی به دف زدن یا به اصطلاح همون دایره زدن به شدت علاقه داشتم و روی هر چی دستم میومد ضرب می گرفتم.

    بیشتر اوقات منع میشدم

    یا میگفتن ماه محرمه خجالت بکش

    یا دهه عزاداریه …. خجالت بکش

    و من نمی تونستم بفهمم

    چرا ضرب زدن روی سینی یا یه بشقاب می تونه خدا رو خشمگین کنه….

    خلاصه

    سالهای توام با احساس گناه و ناشادی و یا شادی یواشکی گذشت

    تا اینکه من متوجه شدم نمیتونم برخلاف ذاتم رفتار کنم.

    با خودم گفتم

    من نمیتونم خدایی رو بپرستم که میخواد من غمگین و افسرده باشم.

    خدا اگر خدا باشه میفهمه که من وقتی شادم میرقصم و میخندم و کوهنوردی میرم و لباس رنگ شاد می پوشم

    مهربونترم، به مادر پیر و سالخورده ام بهتر میرسم و با عشق و شادی بیشتری ازش پرستاری میکنم.

    و همین دلیلی شد برای من که از اون خدای وحشتناک فاصله بگیرم

    و برای خودم خدایی بسازم که شاده و رقص و اهنگ شاد رو دوست داره…

    اما

    اما باز هم گاهی احساس گناه های قدیمی می مومد سراغم

    بخصوص وقتایی که به مشکلاتی میخوردم

    بخصوص مشکلات مالی و بیماری.

    اون ته ته ناخودآگاهم این بود

    شاید واقعا راسته که شادی مجازات داره؟

    تا اینکه

    برخوردم به این فایل امروز

    قرآن در قانون جذب

    حدودا یه ماه بود با فایل های استاد آشنا شده بودم و یادمه وقتی این فایل رو اولین بار شنیدم

    مات و مبهوت مونده بودم

    وای خدای من…. پس حس من درست میگفته؟

    پس برداشت من از ذاتم درسته؟

    پس من حقم شادیه نه غم؟

    یادمه تا شب بارها و بارها گوش کردم چندین چندبار

    و توی تلگرام واسه همه فوروارد کردم.

    و چقدر از احساس گناه رها شدم

    و چقدر سبک شدم

    و چقدر شادتر شدم

    و چقدر سپاسگزارتر

    و چقدر مطمئن تر

    و چقدر ایمن تر

    و چقدر خاطرجمع تر

    و چقدر مهربونتر

    و چقدر امیدوار تر

    و چقدر و چقدر علاقمندتر به قرآن…

    خدایا شکرت

    چون من کلا از قرآن فاصله گرفته بودم راستش دیگه اعتقادم رو بهش داشتم از دست میدادم

    و کم کم تحت تبلیغات فضای مجازی قرآن رو تحمیل یک سری عقاید عربها می دونستم.

    و حالا اینقدر نگرش من تغییر کرده

    که آیاتی رو که استاد در موردش صحبت میکنند رو روی برگه نوشتم

    و روی در و دیوار اتاقم زدم

    و بعضی هاش رو حفظ کردم که وقتی نجواها میاد سراغم تکرار کنم که مغلوب نجواها نشم.

    و من

    هرگز و هرگز از پس شکر

    همین یکی نعمت برنمیام تا برسه به نعمت های دیگه….

    و بازم هم از استاد متشکرم که ما رو در دانش و آگاه های که با تلاش فراوان به دست آوردن، شریک میکنند

    و از خانم شایسته عزیز هم سپاسگزارم که این فایل رو واسه دهمین روز سفر قرار دادند.

    خدایا تو راسپاس

    که ما را همسفر و همره

    کسانی قرار دادی که به آنان نعمت بخشیدی

    و نه راه کسانی که برآنان خشم گرفتی

    و نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: