اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
🌹سلام و عرض ادب خدمت استاد گلم و خانوم شایسته و تمامی اعضای خانواده 🌹رد پای روز یازدهم سفرنامه
تقریبا همون اتفاقی که برای خانوم شایسته افتاده بود در باره این فایل مشابه اون اتفاق هم اون زمانی که من برای اولین بار این فایل گوش دادم برام افتاد و باعث آشنای خوب و دقیق من با قرآن شد و حدود سه ماه هستش که دارم سوره به سوره و آیه به آیه قرآن رو مطالعه میکنم و تقریبا شبی نیست که یک صفحه از قرآن رو نخونم و واقعا شگف زده میشم وقتی میبینم ی چنین قوانین و حرفای فوق العاده در اون گفته شده و خداروشکر میکنم ک تونستم تو مدار خوندن این کتاب گهربار باشم ….برای همگی شما آرزوی سلامت،،ثروت و آرامش میکنم 🌹🌹❤
استاد یادم میاد اون اویل که با سایت آشنا شدم تازه میفهمیدم که معنی قرآن رو بخونم . برای همون رفتم شروع کردم به خوندن معنی قرآن ولی هیچی نمی فهمیدم گیج و سردرگم بودم نمیدونستم خدا داره با کی حرف میزنه من جزو کدوم دسته از افراد بودم نمیدونستم مشرک کیه .کافر کیه .مومن کیه الان که یادم میاد بعد از گذشت ۴سال اون اویل چقدر مثل بچه ای که پدرومادرش رو گم گرده حیران و سردرگم بودم
چیزهای می شنیدم که تا بحال نشنیده بودم
من توی خانواده ای بزرگ شدم مذهبی
دختر نباید بخنده دختر باید حجاب داشته باشه دختر هرچی مظلوم تر باشه پیش خدا عزیزتره دختر نباید گناه کنه اگر گناه کنه میره تو جهنم دختر باید هرچی هرکی میگه گوش کنه
دختره باید خجالتی باشه
استاد میخوام یک چیزی رو بگم ازبس از گناه کردن میترسیدم و سعی میکردم همش نمازم رو بخونم و روزه ام رو بگیرم و حتی اون دوران با هیچ پسری دوست نشدم و از جنس مخالف بشدت بدم میومد فکر میکردم اگر به جنس مخالف نزدیک بکشم چقدر گناه کردم و دیگه خدا منو نمیبخشه
اون زمان دوستانم و حتی خواهرم دوست پسر داشتند اما من تا زمانی که ازدواج گردم هیچ دوست پسری نداشتم وازجنس مخالف بشدت واهمه داشتم
تا اینکه ازدواج کردم اما با احساس گناه وقتی عروسی کردم فکر میکردم چه گناه بزرگی رو مرتکب شدم خدا دیگه منو نمیبخشه بخاطر اینکه ……گناه کردم
چقدر من نا آگاه بودم
تا اینکه وارد زندگی زنان شویی شدم همش با خودم میگفتم خدایا چرا من احساس خوبی ندارم چرا از این رابط لذت نمیبرم به زندگی ادامه دادم
دوست داشتن این عشقی که اطرافیان ازش تعریف میکنند رو بفهمند چی هست چنان با لذت از تجربه عشق تعریف میکردن ومن میگفتم خدایا پس چرا من با همسرم چنین رابطه عاشقانه ندارم چرا درکنارش آروم نمیشم
خدایا مگر تو نگفتی که ما مرد وزن رو برای آرامش هم افریدم که ارامش بگیرنند
پس چرا من این آرامش رو ندارم من همش میخواستم عشقی که بقیه برام تعریف میکردن رو تجربه کنم ولی خبری از اون عشق نبود
به زندگی ادامه دادم تا اینکه این عشقی که همه تعریف میکردند بعداز ۱۵ سال وارد زندگی من شد
اما یک نفر دیگه بود اون ادم به من معنی عشق رو نشون داد اما اونجا فهمیدم اون عشق نیست که اطرافیانم دوستانم می گفتند اون یک بیماری بود اون یک وابستگی بود اون شب وروز رو از من گرفته بود اون زندگی رو از من گرفته بود اون همه چیز رو از من گرفته بود اصلا من زندگی نمیکردم شب وروز برای خودم گریه وزاری میکردم واز خدا کمک میخواستم تا اینکه بعداز ۲ سال از دوستی من با اون ادم
یکشب خدا به زندگی ام وارد شد
یکشب ناامید وخسته از همه جا نیمه های شب به دنبال آرامش وارد یک کانالی شدم و اونجا بود که با شما استاد عزیزم آشنا شدم وازهمونجا عهد کردم که همه چیز رو کنار بزارم وفقط عاشق خدای خودم بشم
استاد خیلی خسته بود این وابستگی این جداشدن این چیزی که همه اسمشون گذاشتن عشق
اما بعداز آشنای من با شما با این خدا آشنا شدم
خدای که میگه اگر گناه کردی توبه کن من میبخشمت پاک پاک میشی
خدای که میگه نماز و روزه یا نخوندهای نماز صبح تورو به من نمیرسونه بلکه احساس خوب تو هست که به من وصل میشی
خدای که میگه عزیزم اگر نماز نخواندی یا روزه نگرفتی من به تو آسیبی نمیرسونم من اونجا ننشستم که ببینم چند رکعت نماز خوندی؟ برات بنویسم بری بهشت
خدای که میگه عاشق من باش عزیزم من هرچی بخواهی بهت میدم من هیچی رو ازت نمی گیرم بلکه همه چیز به تو میدم
خدای که میگه درمسیر من باش تا به هرچی که میخواهی برسی
خدای که میگه من همون خدای هستم که بهت کمک کردم همون آدمی که شب وروز رو ازت گرفته بود وتو از صبح تا شب بهش فکر میکردی و ناراحت بود اما بالاخره گذاشتی اون رو کنار
من کمکت کردم بنده ای من
حالا اگر با من باشی اینجا سراسر خوشبختی نعمت وارامش هست
درست بعضی وقتها میخوری زمین مریم من باید بزرگ شی باید آگاه بشی تا بتونی راه درست رو پیدا کنی
این زمین خوردن ها این سیلی زدنها اومدن تا تورو به خواستت برسونند پس مطمئن باش میرسی
فقط باید امیدوار باشی وبه من توکل کنی من همه چیز رو برات درست میکنم
مریم جان میدونی قانون من چیه
بگم نه که درست نگفتم بگم اره
خداجونم خودت بگو بهم
قانون من اینه که حالت خوب باشه احساس خوب داشته باشی شاد باشی امیدوار باشی سرشار از عشق باشی
خدا جون چقدر قانونت راحت هست
اما یک مشکلی هست
چه مشکلی مر یمم
خدا جون نمیدونم چرا قانون به این راحتی که شاد باشم اونوقت برای من همه چیز مهیا میشه امیدوارباشم نگران نباشم
چرا برای من آنقدر سخته
تو نیمه راه رو رفتی عزیزم کم کم داره برات آسون میشه فقط باید ادامه بدی
مثل همون عشقی که تجربه کردی اما عشق نه یک خلا یک وابستگی
خداجونم میخوام تو آغوش تو باشم میخوام محکم بغلت کنم و بگم ممنونم بخاطر استاد عزیزم که اونم تو هستی
بخاطر کامنت دوستانم که اون هم تو هستی
بخاطر مریم عزیزم که متنهای فوق العاده مینویسه اون هم تو هستی
خداجونم همه چیز تو هستی
میخوام تا آخر عمرم با تو باشم و بودن با تورو بیشتر از قبل تجربه کنم من بجز تو جای دیگی ندارم
پس به من نچسب باید رها باشی باید به من اعتماد کنی وایمانت رو نشون بدی باید در هرلحظه احساس خوب داشته باشی باید به مثبتها توجه کنی
دارم دیوانه میشم و نمیدونم چی کار کنم؟ من زندگی خودم را در کامنت شما دیدم ، شما واقعاً قلم زیبایی داری و میتونم روح الهی را در شما پیدا کنم ممنونم مریم عزیز ، ممنونم که به اشتراک گذاشتی به یاد این شعر افتادم برای شما می نویسم :
بسیار ممنونم بابت متن زیبای که برایم نوشتی اشک از چشمانم سرازیر شده
همیشه دوست داشتم زیبا بنویسم وقتی کاموا دوستان رو میخوندم می گفتم خدای چطور اینها آنقدر زیبا مینویسند و امشب که کامنت خودم وشمارو خوندم حال عجیبی بهم دست داد
ادامه ی فایل :نشانه هایی از قانون جذب در قران کریم
19:از هرچی بترسی سرت میاد این یک قانونه یادت باشه قانون یعنی چیزی که تغییر ناپذیره وضع شده و نمیشه تغییرش داد پس حواستو جمع کن از هرچی بترسی از هرچیزی فرقی نداره که چی باشه دقیقا همون چیزی که ازش ترس داشتی وارد زندگیت میشه وقتی یه چیزیو از دست دادی همش بخوای غمگین و اندوهگین و ناامید باشی بازم ازون دست شرایط خیلی بیشتر بیشتر تجربه خواهی کرد شک نکن اما اگر تو هر زمینه و موقعیتی ک برات پیش میاد خصوصا شرایط منفی و استرس زا اگر ایمان و توکل خودت رو حفظ کنی قطعا پاداشتو دریافت میکنی این هم یک قانونه و قوانین خداوند تغییر نمیپذیره تو شرایط بد و منفی سعی کن آرامشت رو حفظ کنی و ایمان و توکل داشته باشی و اجازه ندی نجواهای شیطان تورو از پا دربیاره.
ازین بخش فایل قراره بریم سراغ آیه هایی که بدون لای نفی اومده کلمه یا ریشه ی حزن و باهم بررسیشون کنیم.
20:سوره ی فاطر آیه 34
پیشی گرفتگان در خوبی در بهشت میگویند سپاس خدایی را که اندوه را از ما گرفت زیرا خدا امرزنده و شکر پذیر است.
این ایه هم وقتی به معناش توجه کنیم داره این موضوع رو بما میفهمونه ک ناراحت نبودن چقد خوبه اونایی ک میرن بهشت سپاسگزار خداوند هستند بخاطر اینکه خدا اندوهو ازشون دور کرده در کل مفهوم ایه داره این رو میرسونه ک نباید ناراحت و غمگین شد و چقد خوشحالن ک خدا این غمو ازشون رفع کرده ایمان همیشه مساوی با دوری از اندوه و غمه وقتی ما ایمان داشته باشیم اندوه نمیتونه باشه وقتی ما امید داریم ناامیدی وجود نداره وقتی نور وجود داره دگ تاریکی وجود نداره خیر و شر تو ی جاقرار نمیگیره وقتی ایمان داریم غم و اندوهی دیگه به دلمون نمیشینه انقد این موضوع مهمه که بهشتیان از خداوند ممنونن که اندوهشون رو رفع کرده اون هم بخاطر ایمانی بوده که به خداوند داشته .
اصولا یسری ادما تا میبینن قهقه میزنی و یزره میخندی سریع میگن نخندا این خنده تهش گریست اگر به گریه ختم نشد با این باور حال مارو خراب میکنن اگر ما رو ذهنمون کار نکرده باشیم سریع باور میکنیم و حسمون بد میشه
ولی دقیقا برعکس اینه بعد هر خنده خنده ی بیشتری رو جذب میکنیم یادمون باشه پس حواسمون به باورایی ک اطرافیانمون بهمون میدن باشه.
21:سوره ی انعام آیه 33
میدانیم که گفته های کافران غمگینت میکند اما انها تورا تکذیب نمیکنند بلکه ایات الهی مارا تکذیب میکنند
چقد زیبا خداوند حس بد رو از پیامبر دور میکنه میگه تو نارحت نباش اونا مشکلشون تو نیستی که منم اونا با من مشکل دارند پس توی پیامبر خودت رو ناراحت نکن حست رو بد نکن چون خداوند میدونسته که اگر پیامبر حسش بد بشه اتفاقای بدتری رو جذب میکنه….
ناراحت شدن طبیعیه غمگین شدن طبیعیه چون ما ربات نیستیم و دارای احساس هستیم اما ما باید خیلی کوتاه تو اون فرکانس غم و ناامیدی بمونیم اگر ما روند طولانی طی کنیم و مدام غم و غصه داشته باشیم در این صورت اتفاقات بد و بدتری جذب میکنیم اما اگر یساعت دوساعت حالمون بد شد و ما سریعا حالمون رو خوب کردیم دیگه برامون اتفاقای بدی نمیفته…..
برای اینکه ما غمگین بشیم مدت ها زمان لازمه ولی برای مثبت شدن و حس خوب خیلی زمان کمی لازم داریم و سریعا میتونیم بریم به فرکانس خیر و عشق و محبت و شادی و لذت و…
22:سوره ی یوسف ایه ی 13
حضرت یعقوب ب برادران یوسف میگه اگر شما اورا ببرید غمگین میشوم و میترسم غفلت کنید و گرگ اورا بخورد.
خب اگر دقت کنیم متوجه میشیم که یعقوب ترسیده بود ترسشو ابراز کرد ترس ازینکه نکنه یوسف توسط گرگ دریده بشه و تو دلش غم و ناراحتی جا گرفت
و قانون دقیقا همین عمل رو تو زندگیش متجلی کرد زمانی که برادران یوسف ب پدرش گفتند یوسف رو گرگ خورده…
و بعد یمدت این اتفاق ها براتون میفته دلیلش این نیست که شما نوستراداموسید و قبلا پیش گویی و پیش بینی کردید این اتفاقاتو بلکه دلیلش اینه که خودتون رقم زدید و خلق کردید و فرکانسش رو فرستادید و جهان هستی طبق قوانین تغییر ناپذیرش براتون این اتفاقارو رقم زده و تو زندگیتون اورده…
اگر حضرت یعقوب ایمان میداشت و ب خداوند توکل میکرد و هیچوقت نمیترسید و غم به دلش راه نمیداد انقد تلخی و سختی نمیکشید و از یوسف دور نمیشد.
23:سوره ی یوسف ایه 84 85 86
حضرت یعقوب از انها روی برگرداند و گفت افسوس بر فراغ یوسف و چشمانش از اندوه سفید شد و اندوه خود را فرو خورد
گفتند به خداوند قسم انقد به فکر یوسف هستی ه نزدیک است از بین بروی در جواب یعقوب گفت شرح اندوه و پریشانی خود را فقط به خدا میگویم زیرا خدا چیزهایی را میداند که شما نمیدانید….
دوبار کلمه ی حزن در ایه ها اومده و هر دوبارش بدون لا اومده
و نتیجه ی حزن یعقوب این شد که سال ها دور از یوسف موند و اونو ندید و چشمانش رو از دست داد
چون ایمان و توکل نداشت
چون نتونست وابستگی رو از فرزندش رها کنه
نتونست تو این اتفاق خیریتی ببینه
بخاطر همین انقد رنج کشید قانون پیامبر یا غیر پیامبر نمیشناسه
سیاه و سفید نمیشناسه
دین و مذهب نمیشناسه
فقط فقط فرکانس
احساس منفی اتفاقات منفی
احساس خوب اتفاقات خوب
با هیچکی دردودل نکنید
اگر حس بدی داری راجبش ننویس حرف نزن حتی با خداوند
بلکه به داشته هات توجه کن و نعمت های خداوند رو بیاد بیاور و احساستو خوب کن
ما باید مثل حضرت ابراهیم باشیم نه یعقوب
ابراهیم به فرمان خدا چاقورو گذاشت زیر گلوی پسرش و اصلا احساسش بد نشد
بلکه به خداوند ایمان داشت و توکل میکرد و نگران هیچی نبود.
یادتون باشه که تمام این حرفا بشه باورهایی که قراره زندگیتون رو بسازه قراره زندگی قبلیتون پاک و از نو متولد بشید.
24:سوره ی قصص ایه 8
حزن بدون لا امده
خاندان فرعون موسی را از اب گرفتند تا در نهایت مایه ی اندوه خاندان فرعون شود مسلما فرعون و لشکریانش در اشتباه بودند
حزن بدون لا برای فرعون و هامون اومده که طبق فرکانس بدی ک داشتن چیزی رو در نهایت تجربه میکردند که براشون ناراحتی و اندوه بیشتری رو به ارمغان میورده
25: سوره مجادله ایه 10
در این ایه حزن بدون لا و با لِ اومده یعنی برای
خداوند میفرماید نجوا تنها از سوی شیطانه اما این نجواهارو باور نکنید و نترسید چون ذره ای ب اندازه شی ای نمیتونه به شما اسیب بزنه مگر ب اجازه ی من
نجوا همون گفتگوهای ذهنی ماست که صب تا شب تو گوشمونه
پول کمه همه چی بده امنیت نداریم منو ترک میکنه منو از کار اخراج میکنن بهم خیانت میشه کسی منو دوست نداره و…..
دوستان این نجواها خداوند تاکید کرده و به قطعیت گفته که از طرف شیطانه برای چی برای اینکه مومنان رو اندوهگین کنه ترس تو دلشون بندازه غم تو زندگیشون بیاره
مثلا بچه ما دیر میاد خونه هزارجور نگرانی میگیریم اره بچمونو دزدیدن الان بهش تجاوز میکنن نکنه تصادف کرده نکنه همش تو ذهنمون اینا میگذره هیچوقتم اتفاق نمیفته ها ولی شیطان این توهم هارو تو ذهنمون میاره تا تهه دلمون رو خالی کنه که مارو بترسونه و ناراحت بشیم این نجواها همش توهمه کار شیطانه وظیفه ی شیطان حواستون رو خیلی جمع کنید شما باید بیاین اگاهانه ذهنتون رو کنترل کنید
پس ازین نجواها نترسید و ذهنتون رو کنترل کنید و به خداوند توکل کنید توکل به خدا برای ما کافیه تنها و تنها توکلمون باید به خدا باشه ما نباید از نجواهای شیطان غمگین بشیم.
اگه کسی بهت گفت باید غمگین باشی شک نکن این دیدگاه دیدگاه شیطانیه و از جانب خداوند نیست.
قلب جایگاه خداونده
و ذهن جایگاه شیطان
ذهن همیشه میخواد مارو گول بزنه و مدام توهم تو ذهن ما میسازه اما حس خوب از قلب ما میاد از جایی که منزل خداونده پس حواسمون به خونه ی خدا باشه مارو خیلی به مهمونی دعوت میکنه اما همسایه بالایی اجازه نمیده بریم خونه خدا و به حرفا و الهامات خدا که حس خوب برامون میاره گوش بدیم همسایه بالایی رو بیخیال فقط خونه ی خدارو بچسب رفیق.
سلام به استادعزیزم وخانوم شایسته وهمه دوستان همفرکانسی
روزیازدهم
استاداین فایل بینظیربودواقعاعالی بود
یاددوران بچگی خودم افتادم مادرمن اون موقع ها هفته ای یک روز جلسه قران میرفت ومن وخواهرم رو هم باخودش میبرد ماکه بچه بودیم سردرنمیاوردیم بزرگترهاچی میگن مشغول بازی خودمون میشدیم چندسال به همین شکل گذشت تااینکه مادر من بیمارشد اون موقع ها خیلی به خداگله میکردم که چرا مادر من، مادرمن که این همه جلسه قرانی شرکت میکنه این همه تومسابقات قرانی شرکت میکنه وجایزه میگیره دیگه مادرمن که نبایدمریض بشه پس این همه قران خوندناچیشد نتیجش چرابایدبشه مریضی مگه هرکی باخداباشه نبایدسالم باشه این موضوع چندسال تو ذهن من مرورمیشدوخیلی درگیرش بودم تااینکه باسایت شمااشناشدم من کل فایل هارویک دور گوش کردم واین باردومه که دارم گوش میکنم ونت برداری میکنم براشون مثال میارم،فایل مابی انتهاهستیم خیلی بهم کمک کرد که بامرگ مادرم کناربیام والان هم این فایل خیلی بهم کمک کرد که درک کنم خداهیچ وقت توقرانش نگفته که ای بنده من غگمین باش ناراحت باش بیاعزاداری کن تابهت سلامتی ونعمت وحال خوب وشادی بیشتربدم الان میفهمم که اون جلسات قرانی فقط خوندن خودقران بدون هیچ تامل وفکری بوده وخوندن تفسیرهایی بوده که دیگران ازبرداشت خودشون نوشته بودن وازاصل واساس قران هیچ سخنی به میان نیاورده بودن اصلا درست نبودن اون عزاداری های محرم وشب های احیا،خداروسپاسگزارم که منوهدایت کردبه سمت سایت شمااستادعزیزم خیلی ممنونم بابت اگاهی هایی که دراختیارمون قرارمیدین،
درپناه الله یکتاشاد،سالم ،ثروتمندوسعادتمنددردنیاواخرت باشید.
یه خبری شنیدم که امروز با تمام وجودم نگرانی رو احساس کردم .. و باوری که در خودم خیلی عالی ساختم اینه که خدا هر لحظه هدایتم میکنه … به یک آیه از قرآن رسیدم که دقیقا یکی از همین آیههای این فایل بود . و خیلی واضح گفت ناراحت نباش ، چیز خاصی نیست ، ایمان داشته باش که میتونی حلش کنی و منم کنارتم …
از لحظهای که تصمیم گرفتم برم و نکات مثبت اون اتفاقو بنویسم و بعدش این آیه بهم گفته شد . حالم خیلی خوب شد به حدی که عمیقا شاد بودم . ولی این فایل دیگه کلا غمو شست و برد😀😁 مثل باران که جند دقیقه پیش همهی کوچه و خیابانها را … خدایاا شکرت بخاطر بارون …
من متنی که امروز نوشتم رو کپی میکنم و جوری که تونستم نگاهمو نسبت به اون اتفاق کنم ، البته این متن ادامه خواهد داشت و انشالله از نتایج خوبش باهم صحبت میکنیم. بریم سراغ متن …
📍ارزش تضاد در زندگیم📍
جریمههایی که فکر میکردیم صاف شده ، الان متوجه شدیم ظاهرا صاف نشده و باید پرداخت کنیم ، تازه انگار دو برابر هم شده …!
این تضاد ، چه موهبتها و چه میوههایی در خودش داره ؟؟ که میتونم با حلش و با حس خوب حل کردنش ، بزرگ و بزرگتر شم ؟؟؟
1) اول اینکه من اصلا انقدر پول ندارم که این جریمه رو پرداخت کنم ،،، پس فکرم میره به سمت اینکه پول داشته باشم برای اینکار … این خودش یه نکته مثبته😉
2) ثانیا من درآمدی ندارم و توی این ماه درآمدم صفر بوده ، با اومدن این تضاد بهن یادآوری شد که باااید حتما یه منبع درآمد داشته باشم که بتونم براحتی هزینههامو پرداخت کنم.
3) من چند مدتیه نسبت به کسب درآمد بی خیال شدم و اقدامی انجام ندادم ، با این اتفاق دوباره مجبور میشم حرکت کنم و اقدامات لازم رو انجام بدم … و انشالله درآمد کسب کنم …
4) با صاف نشدن جریمهها ،،، به خودم یادآور شدم که اگه یه مدت منفی فکر کنم اتفاقای ناخواستهی زیادی از جمله این ، اتفاق میوفته ،،، پس باید بیشتر و بیشتر کنترل توجهم رو بدست بگیرم …
5) از این اتفاق یاد گرفتم که بیشتر روی خودم کار کنم ،،، و از همه مهمتر شیوهی استفاده از قانون تضاد رو عملی اجرا کردم … و انشالله نتیجهش هم بزودی میبینم …
6) این اتفاق بهم کمک میکنه که یه جا ثابت نباشم، حرکت کنم ، قدم بردارم ، و چالشهای جدیدی رو تجربه کنم .. و خدا میدونه تا کجا پیش برم با همین حرکت کردن … چه خواستههایی که بخاطر نداشتن درآمد فعلا ندارمشون و بعدا بدست بیارم بخاطر همین حرکت …
7) این اتفاق باعث شده تلاش کنم درآمد داشته باشم و چی بهتر از این ؟ حالا این اتفاق خوبه یا بد ؟؟؟
8) این تضاد که اتفاقا حاصل فرکانس خودمه ، نمیخواد بذاره من مثل مرداب متعفن بشم ، اومده که هلم بده به سمت خواستههام … خدایا شکرت
9) این تضاد ، اومده بهم یادآوری کنه خواستههام چی بودن دقیقا؟ چون یه مدتیه فراموش کردم …
10) این تضاد اومده که منو به مسیر درست هدایت کنه. که برم توی مسیر درست حرکت کنم .. و خدا میدونه چه اتفاقای خوبی در راهه.
11) این تضاد اومده که منو بسنجه، ببینه آدم قوی تری شدم؟ استفاده از قانون رو یاد گرفتم؟ یا نه ! فعلا فقط حرف میزنم ..! ابن تضاد یه آزمایش و امتحان هست که با گرفتن نمرهی قبولی میرم کلاس بالاتر …
12) این تضاد اومده تا علاوه بر رشد مالی ، شخصیتم رو هم رشد بده ، چرا که با حلش ، بعدها به خودم یادآوری میکنم “من تونستم اونو حل کنم” پس اینم میتونم. یه آدم قویتر خواهد ساخت …
اگه بتونم یه نگاه متفاوت بهش داشته باشم ، و حسمو خوب نگه دارم ، و عمل کنم اونوقته که درها باز میشه.
13) لول بعدی زندگیم ، پلهی بعدی زندگیم ، از گذر کردن از این تضاد میگذره ،،، میتونم حلش کنم و یا بشینم و با حس بد بذارم لهم کنه …!
این تضاد بزرگتره یا من؟ من اگه نتونم یه همچین مشکل کوچیکی رو حل کنم چطور انتظار دارم به موفقیت و ثروت پایدار برسم؟؟؟
واقعا فکر کردم موفقیت اتفاقیه؟ بعد یه مدت چندتا فایل گوش دادن یه کیسه پول از بالا میرسه؟ یکی میاد یه سوئیچ ماشین و ویلای مورد علاقمو بهم میده و میره؟
نه اینطوری نیست…! باید عمل کنم ،،، همین شرایطی که تو زندگیم هست ، همین تضادها همینا رو یکی یکی باید حل کنم .
باید حرکت کنم و حرکت کنم …
امروز این چالش رو و فردا چالش بزرگتر و آینده چالشهای بزرگتر و بزرگتر و انقدررر این مسیرو ادامه بدم که چند سال دیگه نوع تضادها و اندازهشون انقدرررر متفاوت شده باشه ….
مثلا تضادم این باشه که ویلام پررر از درخت شده باشه و بخوام حلش کنم!!!
کی میتونه اون تضادو حل کنه؟ کسی که این کوچیکه رو حل کرده باشه!!!
من بزرگترم …
من بزرگترم …
من از جنس الله هستم که فرمود الله اکبر … گفت من از هر چیزی بزرگترم … منم از جنس خدام … خدایی که هر لحظه منو هدایت و حمایت میکنه … حتی همین الان این مشکلو بهم فهموند .. و نگرانیمو برطرف کرد و قلبمو پاک کرد از هر احساس بدی .. از نگرانی ، از استرس ، از کمبود و از …
همین خدا حمایتم میکنه توی اجرا کرده قدم به قدم قوانین ، کمکم میکنه تو هر لحظه …
خدایا شکررررت که امروز آرامشو جایگزین نگرانیم کردی ❤️🍃
اینم از متن امروز …
واقعا خدارو شکر که نگرانی رو ازم گرفت 😍 و من الان توی بهشت هستم . توی یهترین احساس ، با آرامش میتونم بخوابم و لذت ببرم.
چندین مرتبه قبلا گوش دادم و این شده ملکه ذهن که نباید غمگین باشیم درست هست
یادمه بچه بودم نه نوجوان و تو مراسم اهل بیت گریه ام نمیگرفت همیشه حس بدی داشتم که نکنه من با ایمان نیستم ولی این حس اینقدر ماندگار نبود و من همیشه بیخیال اطرافیان سعی میکردم حالم خوب باشه
و اتفاقات خوب برام میفتد این گذشت من بزرگ شدم و کم کم اتفاقات خوب و بد کنار هم می افتاد ولی همیشه به نفع من پیش،میرفت
وقتی برای اولین بار این فایل رو گوش دادم
خیلی عالی بود چندین مرتبه گوش دادم
خواستم برای مامانم بزارم تا اینقدر تو مراسم مذهبی تره و گریه نکنه
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
روز یازدهم از دوره زیبای روز شمار تحول زندگی من
طبق قول و قرارم نتایجی که بعد از شروع این دوره زیبا وارد زندگیم شده رو مینویسم تا هم ردپا باشه هم قوت قلب هم توجه به نشانه ها
بعد از شروع این دوره زیبا واقعا یه آدم دیگه ای شدم سپاسگزارتر شدم مهربان شدم صبورتر و آرامتر شدم بیشتر عاشق کارم شدم بیشتر میفهمم احساسم رو یعنی اون احساس خوبی که افراد فرکانس بالا ازش حرف میزنن حالا میفهمم چیه تمام آدما به من ابراز لطف میکنن و برخلاف گذشته دوست داشتنشون رو ابراز میکنن دیشب رفتم پمپ بنزین میخواستم بنزین بزنم یهو متوجه شدم کارتم همراهم نیست داشتم برمی گشتم که نفر پشت سری صدام کرد گفت آقا چرا بنزین نزدی گفتم کارتم رو فراموش کردم گفت بیا با کارت من بنزین بزن همونجا گفتم خداروشکر چقدر قانون داره دقیق عمل میکنه من رو خودم کار میکنم و همون لحظه نتیجه اش میاد خداروشکر هرکجا هرکاری انجام میدم به جای اینکه ازم تخفیف بخوان همیشه بیشتر از مبلغ درخواستی ام بهم پول میدن و این خیلی عالیه توی فایل مصاحبه با آزاده عزیز یادمه ایشون گفتن من تا سه ماه آینده وقتم پر هست و تازه پولش رو هم گرفتم اونقدر این جمله به دلم نشست که همونجا این خواسته در من شکل گرفت و گفتم خدایا من هم میخوام این رو تجربه کنم و دیروز باید واسه یه مشتری میرفتم و یه کاری رو انجام میدادم قرارمون ساعت 8 شب بود و اون ساعت 4 بعدازظهر پول کاری که هنوز انجام نداده بودم رو برام واریز کرد و این یک نشانه فوق العاده بود برام و میخوام بیشتر و همیشه تجربه اش کنم…. خلاصه اینکه نعمت در تمام جنبه ها داره آرام آرام وارد زندگیم میشه خدارو صدهزار مرتبه شکر…
اما این فایل زیبا:
منم مثل اکثریت افراد جامعه در خانواده ای کاملا مذهبی و متعصب به دنیا اومدم توی خونه ما روزهای شهادت امامان و دوماه محرم و صفر گوش کردن آهنگ حتی آهنگ های ملایم و نه خیلی شاد قدغن بود و اگر هم ازروی بچگی و نوجوانی من آهنگی گوش میدادم خانواده ام با دادن احساس گناه شدید کاری میکردند که تا روزها ترس و غم و ناراحتی داشتم و میگفتن اگه آهنگ گوش بدی خدا تورو دوست نداره و بلا سرت میاد بدبخت میشی بعد من که آهنگ گوش میدادم و یاد اون حرفا میفتادم از شدت ترس تا روزها حالم بد میشد و اتفاقا گاهی اوقات هم اتفاقات بد برام میفتاد و من میگفتم وای دیدی راست گفتن چقدر من بیچاره ام ولی الان میفهمم علت اون اتفاقات فرکانس بد من بخاطر احساس بد من بوده نه اون حرفا و باورهای توهمی و تا 950 روز پیش که وارد سایت شدم همون باور بچگی با من بود و همیشه هم از اینکه محرم و صفر نزدیکه و من باید شادی رو تعطیل کنم ناراحت میشدم و این نفرت تا جایی پیش رفت که دیگه هیچوقت توی هیچ مراسم مذهبی شرکت نکردم اما توی برزخ شادی کردن و غمگین بودن گیر کرده بودم
اینم بگم من از بچگی تا 950 روز پیش یه سوالی که نداش از ته قلبم میمومد و فریاد میزد داشتم ولی جرات پرسیدنش رو از هیچکس نداشتم و سوالم این بود:
چرا من نباید شاد باشم چرا خدا باید بخاطر یه آهنگ گوش دادن بخاطر یه شاد بودن بلا سرم بیاره!!!!!! آخه این با مهربان و بخشنده بودن خدا در تضاد بود
950 روز پیش جواب سوالم رو با دیدن این فایل زیبا پیدا کردم وااای اونروز چقدر خوشحال بودم اشک ریختم داد زدم دویدم و بالا و پایین پریدم و عاشق شدم عاشق خدایی که اتفاقا برعکس باورهام بود یعنی میگفت اگر شادی کنی بهت نعمت میدم اگر غمگین باشی بلا سرت میاد این فایل باعث شد پابند سایت بشم و بهش دل ببندم بشه چراغ راهم راهی که از سیاهی شروع شده و هرروز روشن تر و سفید تر شد و تا ابد ادامه خواهد داشت.
استاد واقعا تحسینت میکنم بخاطر شجاعاتت بخاطر ایمانت من از دوتا استاد دیگه که یکیشون هم شاگرد شما هست یه چیز خیلی کلی درباره موضوع این فایل شنیده بودم اما اونها اونقدر با ترس و در لفافه صحبت کرده بودن که من که هیچی احتمالا خودشونم نفهمیدن چی گفتن اونا توی ایران بودن و هستن و اتفاقا شما هم توی ایران این فایل رو ضبط کردید و تا مدت ها بعدش هم توی ایران بودید اما صراحت شما کجا و حرفای اون ها کجا دمت گرم خداروشکر که شاگرد شما هستم
باید مهمترین کار زندگیم کنترل ورودی های ذهنم، تمرکز بر نکات مثبت اطرافم و تجربه هام باشه، تا بتونم باورهای قدرتمند کننده بسازم، فرکانس های قدرتمند کننده ای به جهان ارسال کنم که باعث رخ دادن اتفاقاتی بشه که تجربه شون رو دوست دارم
قانون جذب میگه فقط موقعی اتفاقات خوب رو تجربه میکنم که احساس خوبی داشته باشم، هرچقدر شاد تر باشم، بیشتر لذت ببرم، خوشحال باشم، امیدوار باشم، آروم باشم، زندگی اتفاقات، شرایط، افراد و موقعیت هایی رو وارد زندگیم میکنه که احساس آرامش، شادی، خوشحالی و لذتم بیشتر و بیشتر میشه
باید بتونم در تمام طول روز طوری به زندگی و به شرایطم نگاه کنم که احساسم خوب باشه، اون وقت امکان نداره اتفاقات بدی رو تجربه کنم
ولی اگه غمگین و افسرده و ناراحت و عصبانی باشم، زندگی و جهان اتفاقاتی رو برام به وجود میاره که عصبانیت و ناراحتی و غم بیشتری برام به وجود بیاد
جهان فرکانس هام رو دریافت میکنه و اونو تبدیل میکنه به ماده، یعنی انرژی رو دریافت میکنه تبدیل میکنه به اتفاق، شرایط و وارد زندگیم میکنه
وقتی غمگین باشم جهان دریافت میکنه که غم بیشتری بهم بده و اتفاقاتی که منو ناراحت تر کنه وارد زندگیم میکنه
خداوند هم توی قرآن بارها گفته که دوستان خدا، نه ترسی دارن و نه غمگین میشن
اگه رابطم با خدا اتصال قوی داشته باشه، اون وقت نه غمی دارم و نه نترسی
باید در تمام طول زندگیم غمگین نباشم نه اینکه فقط یکبار غمگین نباشم
یحزنون فعل مضارع هست توی قرآن
یعنی یک استمرار دائمی و همیشگی
خداوند در قرآن باز هم احساس آرامش و شادی رو ارتباط میده به هدایت الله و میگه اگه کسی از من هدایت کنه، این مسیری که در اون قرار میگیره، این فرکانس هدایت، فرکانسیِ که غم و اندوه رو تجربه نمیکنید یعنی اگه احساس بدی دارم پس از خدا تبعیت نکردم و به پیغام هاش گوش نکردم
وقتی رابطه خوبی با خدا داشته باشم این رابطه نتیجش احساس خوبه
این دیدگاه کاملا اشتباهه که فقط ما مسلمانها یا فقط افراد خاصی به بهشت میرن خداوند میگه هر انسان خوبی، اصلا هم فرقی نداره که مسلمون باشه، یا یهودی، یا مسیحی، ربط داره به فرکانسی که ارسال میکنه، ربط داره به ایمانش، به باورهاش، به عمل نیکی که انجام میده، هر کسی که در این فرکانس قرار بگیره در دنیا و آخرت اندوهگین نمیشه
اگه احساس بدی داشته باشم اصلا فرقی نمیکنه کی هستم، احساس بد اتفاقات بد رو به وجود میاره
خداوند در جنگ ها هم به پیامبر میگفت غمگین نشو، نا امید نشو و بدون که اگه ایمان داشته باشی حتما پیروزی، اگه غمگین باشی اصلاً مهم نیست که چند نفری، مهم نیست توی جبهه پیامبر باشی یا جبهه مخالف
در هر صورت ناامیدی و غم باعث شکسته
در جنگ احد هم که مسلمان ها شکست خوردن بازم خداوند تاکید میکنه این اتفاقی که افتاد به خاطرش غصه نخور، به خاطرش ناراحت نباش، غمگین نباش به خاطر اونچه که از دست دادی، چون اگه غمگین باشی چیزهای بیشتری هم از دست میدی
اگه ناراحت باشی همینی هم که داری از دست میدی
خداوند در قرآن نمیزاره پیامبر احساس بدی پیدا کنه نسبت به افرادی که در کفر بر یکدیگر سبقت میگیرن و کفر بر روی کفر میارن و بهش میگه که اصلاً به خودت نگیر، خودتو اذیت نکن، اینا به ضرر خودشونه و خداوند احساس غم و ناراحتی رو از پیامبر میگیره، چون میدونه اگه غمگین باشه اتفاقات بدی براش رخ میده
اگه پیامبر به خودش بگیره و از اینکه مردم کافر میشن حرص بخوره، اتفاقات بدی براش رخ میده
پس توی زندگیم یاد بگیرم اگه دارم تلاش میکنم و نتیجه نمیده و افراد گوش نمیکنن به خودم نگیرم، اونا به ضرر خودشونه، اتفاقی برای من نمیفته، احساسمو خوب نگه دارم، اگه احساس بدی دارم، اگه نگرانم، اگه مضطربم، اگه غمگینم به این معناست که ایمان ندارم
چون کسی که به خدا ایمان داشته باشه نه غمگین میشه و نه ترسی داره
ترس به خاطر بی ایمانیه، غم به خاطر بی ایمانیه، ایمان داشته باشم که خداوند فرمانروای جهان کارش رو کامل و درست داره انجام میده و تموم اتفاقات برگی بدون اذن خدا بر روی زمین نمیفته و تموم اتفاقات در ید خداونده
اونوقت دیگه نگران نمیشم، میدونم که همه چیز خیره، یک نیرو وجود داره اونم نیروی خیره، نیروی عشق و خوبیه
اگه غمگین میشم و میترسم، اگه نگرانم، به این معناست که ایمان ندارم
خداوند به پیامبر میگه به خاطر رفتار اونها، به خاطر مکر اون ها، به خاطر نیرنگ اونها، احساست رو خراب نکن، غم نداشته باش، ناراحت نباش، خودتو درگیر نکن، اگه خودتو درگیر اون موضوعات بکنی اتفاقات نامناسب بیشتری برات به وجود میاد
پس یاد بگیرم توی زندگیم اگه دیدم برام توطئهچینی میکنن، نیرنگ میکنن، دسیسه میکنن، پشت سرم غیبت میکنن، یا حرف های بد میزنن، اصلاً نگران نباشم، خودمو باهاشون درگیرن نکنم
اگه نگران نباشم بهم آسیبی نمیرسه
اگه ایمان داشته باشم و بگم خداوند از من محافظت میکنه و باهاشون درگیر نشم، همه چیز عالی میشه و به نفع من رخ میده
وقتی خداوند شرایطی برای حضرت مریم فراهم میکنه که بدون ارتباط با فردی باردار میشه حضرت مریم این درد زایمان و این احساس نگرانی از حرف مردم و ترس از اینکه چه فکری میکنن، به خدا میگه کاش به دنیا نیومده بودم و بازم در قرآن خداوند این احساس بد و غم رو ازش میگیره چون اگه نگران حرف مردم باشه، اگه غمگین باشه و بترسه، اتفاقات بدی رو تجربه میکنه،
بازم خداوند بهش میگه غمگین نباش، ناراحت نباش، من هواتو دارم، من با تو هستم، بهت کمک میکنم،
بازم وقتی حضرت مریم نگران پاکدامنی و عفتش بوده، خداوند بهش میگه ناراحت نباش
خیلی موقع ها ما به خودمون حق میدیم که آدم باید ناراحت باشه، باید غمگین باشه، ولی این آیه ها نشون میده که حتی در بدترین شرایط اگه غمگین باشم، اتفاقات بدی رو تجربه میکنم، اگه ناراحت باشم، ناراحتی بیشتری رو تجربه میکنم
پس سکوت کنم و اجازه بدم که خداوند کارش رو انجام بده
مادر حضرت موسی وقتی نگران کشته شدن فرزندش بوده خداوند بهش وحی میکنه که بندازش به دریا
کی میتونه این کارو انجام بده؟
کی میتونه بچه خودش رو بنداز به دریا؟ فقط کسی که ایمان داره کسی که خدا رو باور داره، کسی که قبول داره تموم اتفاقات جهان به دست خداونده و نگران هیچ چیز نیست
خداوند بازم به مادر موسی میگه که نترس، غمگین نباش
چون اگه غمگین باشی از دستش میدی
اگه غمگین باشی اوضاع برات سخت میشه پس غمگین نباش و این کارو انجام بده و مادر موسی بچه رو به دریا میندازه و از خونه فرعون رد میشه مهرش به دل همسر فرعون میفته، بچه شیر نمیخوره، میان بچه رو به مادرش میدن که شیر بخوره، با هزینههای فرعون بزرگ میشه و با امکانات اون
و تو هم بچه ات رو داری و نگران چیزی هم نیستی، فرزند هم شده فرزند فرعون و خطری تهدیدش نمیکنه
این کارِ خداست.
این حسِ مادر موسی، این ایمان و این احساس آرامشش این اتفاق ها رو به وجود آورد
اگه نگران میشد این اتفاق نمیفتاد، اگه نگران میشد از دستش میداد، اگه میترسید از دستش میداد،
از هرچی بترسیم سرمون میاد، این یک قانونه🪴
اگه خودم رو غمگین کنم، اگه یه رابطه رو از دست دادم و خودم رو غمگین و ناراحت کنم اوضاع بسیار بدتر میشه
اما اگه ایمان داشته باشم و رها کنم، اگه باور داشته باشم و رها کنم، اون وقت همه اتفاقات به نفع من رخ میده
که این ایمان واقعی میخواد، احساس خوب واقعی میخواد، احساس آرامش واقعی میخواد
ایمان و غم نمیتونه یکجا جمع بشه، نمیتونه فقر و ثروت، یا نور و تاریکی یک جا جمع بشه
وقتی ایمان باشه غم وجود نداره، خداوند به پیامبر میگه میدونیم که گفته های کافران غمگینت میکنه اما آگاهیم که تو داری ناراحت میشی، اما این کارو نکن، اونا با تو کاری ندارن، اونا با من طرفن،
این حرفا به این معنی نیست که هرگز نباید غمگین بشیم، ما انسانیم با عواطف انسانی، ما نمیتونیم وقتی عزیزمون رو از دست دادیم غمگین نشیم، نمیتونیم وقتی کسب و کارمون رو از دست دادیم غمگین نشیم
ما انسانیم و توقعی هم نیست که غمگین نشیم، اما توقع هست که در وضعیت غم و اندوه نمونیم، در وضعیت ناراحتی نمونیم و بکشیم خودمون رو به وضعیت آرامش. ناراحت شدن، عصبانی شدن و نگران شدن طبیعیه، برای همه اتفاق میفته، مهم اینه که این فرکانس رو ادامه ندم، اگه لحظات کوتاه غمگین و ناراحت باشم هیچ اتفاق بدی برام رخ نمیده، چون فرکانس غم به اندازه کافی قوی نشده که اتفاقات بد رو برام به وجود بیاره
پس اگه شرایط بدی رو داشتم نگران نشم که وای من غمگین شدم الان اتفاقات بدی برام میفته، وای من عصبانی شدم الان دیگه از در و دیوار برام بدبختی به وجود میاد
نه با یک مقدار و یک زمان کوتاه عصبانی شدن، یا غمگین شدن، یا ناراحت شدن هیچ اتفاق بدی برام رخ نمیده
ولی اگه در این فرکانس بمونم و این فرکانس رو ادامه بدم، اونوقت این فرکانس به جایی میرسه، به قدرتی میرسه که میتونه اتفاقات بد رو برام به وجود بیاره
توی قانون فرکانس اگه نگران موضوعی باشم اون موضوع برام اتفاق میفته
اگه در مورد یه موضوعی ترس داشته باشم این ترس برام اتفاق میفته
خیلی موقع ها ما به خاطر افکار منفی و ترس هامون این ترس ها رو اینقدر توی ذهنمون میپرونیم که دقیقاً همون اتفاق میفته
حضرت یعقوب هم با ترسش برای خودش این اتفاق رو خلق کرد، اون برای یوسف دردسر ایجاد نکرد، یوسف شد عزیزم مصر، یعقوب برای خودش دردسر ایجاد کرد، نتونست احساسش رو کنترل کنه و نابینا شد، نتونست از قانون استفاده کنه و سالهای سال یوسف رو ندید، نتونست وابستگیش رو از فرزندش دور کنه، نتونست رها کنه، نتونست بپذیره، نتونست این جدایی رو خیر درش ببینه و آروم بگیره و خوشحال باشه و ایمانش رو حفظ کنه، برای همین سالهای سال یوسف رو ندید و بیمار شد و نابینا شد و این دردسرها رو کشید
این یک قانونه
قانون براش فرقی نداره که پیامبر باشیم یا کافر، مسلمان باشیم یا مسیحی یا یهودی، سیاه پوست یا سفید پوست،
برای هر کسی این قانون صدق میکنه که احساس بد، اتفاقات بد رو به وجود میاره، حتی اگه غم خودمون رو هم به خدا بگیم بازم داریم فرکانس بد ارسال میکنیم
خداوند میگه در مورد ناراحتی های خودت با من هم صحبت نکن🪴
فرقی نمیکنه این احساس منفی رو با کی درد و دل میکنیم، احساس بد و صحبت کردن در مورد احساس بد، احساس بد بیشتری رو ایجاد میکنه
پس اگه احساس بدی دارم اصلاً در موردش صحبت نکنم، ننویسم، با کسی حرف نزنم در موردش فکر نکنم و بذارم احساس بد بگذره، به نعمت هام فکر کنم، به چیزایی که بخاطرش سپاس گذار خدا هستم
باید بتونم در شرایط بسیار بسیار سخت احساس خوبی رو تجربه کنم و این کار با تمرین شدنیه، باید از حضرت ابراهیم یاد بگیرم که به فرمان خدا چاقو زیر گلوی اسماعیل پسرش میذاره، اینقدر وابسته نیست، اینقدر ایمان داره، اینقدر مطمئنه و اینقدر توحید و یگانه پرستی در تموم وجودش ریشه کرده که این کارو انجام میده خدا هم توی قرآن به پیامبر میگه پیرو آیین ابراهیم باش چون تونسته بود کنترل عواطف و احساساتش رو به شکل باورنکردنی ایجاد کنه، تونست همسر و فرزندش رو وقتی طفل شیرخواری بود به فرمان خدا رها کنه وسط بیابون و نگران هیچ چیزی نباشه و نترسه
اگه میخوام از زندگی و از دنیا لذت بیشتری ببرم باید بتونم این کارو انجام بدم
باید بتونم در شرایط بسیار بسیار سخت احساس خوبی رو تجربه کنم، اگه در این مسیر قرار بگیرم اتفاقات عالی برام رخ میده و یک انسان ضربه ناپذیر میشم، انسانی که هیچ چیزی نتونه ناراحتم کنه و غمگینم کنه به شرطی که بتونم ایمان داشته باشم به خدا و هر شرایطی رو بپذیرم و نگرانش نباشم و نذارم که اتفاقات و شرایط ظاهری احساسم رو بد کنه
خداوند میگه نجوا فقط از طرف شیطانه، نجوا همون گفتگوهای ذهنیه که صبح تا شب توی مغزم میگه بدبخت شدی، کارت رو از دست دادی، بیکار میشی، همسرت ترکت میکنه، بی پول میشی، رقابت داره بیشتر میشه
گفتگوهای ذهنی که از صبح تا شب داریم با خودمون صحبت میکنیم
خداوند هم میگه بدون شک نجوی فقط از طرف شیطانه، برای اینکه مومنان رو غمگین کنه
این گفتگوهای ذهنی هیچ وقت اتفاق نمیفته ولی ما همچنان به حرف ادنا گوش میکنیم و باورشون میکنیم
اینا یک توهمه که از طرف شیطانه، خیلی ها این گفتگوها رو باور میکنن و باهاش به قعر چاه میرن
فقط به خاطره توهمی که شیطان توی ذهنشون ایجاد کرده.
این نجواها رو باور نکنیم، اینا کار شیطانه، وظیفه اش اینه که این کارو انجام بده، اومده که همچین کاری رو انجام بده،
وقتی توی شرایط سختی قرار میگیریم،ذهن فقط در مورد بدبختی و نگرانی صحبت میکنه، این وظیفه ماست که نگاهمون رو عوض کنیم و این کارو باید آگاهانه انجام بدیم
اگه روی خودم آگاهی نداشته باشم، اگه روی خودم شناختی نداشته باشم و آگاهانه کار نکنم،ذهن فقط فریبم میده و اوضاع رو برام برتر میکنه
ولی خداوند میگه به اندازه شیئی نمیتونه به کسی ضربه بزنه مگر به اذن الله
پس این توهمات رو باور نکنیم، چون هیچ ضربهای بهمون نمیزنه
خداوند راهش رو هم میگه که وقتی نجواها میاد که اوضاع بد شد، بدبخت شدی، همسرت از تو جدا میشه، دلار رفته بالا
میگه که مومنان هیچ کاری نمیکنن، باورش نکین اینا رو، این کار شیطانه که میخواد مارو غمگین کنه
باید فقط به خدا توکل کنیم، همین کافیه🪴
وقتی خدا رو باور کنیم احساسمون خوب میشه، پس این نجواها رو باور نکنیم و ایمانمون رو حفظ کنیم و بدونیم که احساس خوب اتفاقات خوب رو به وجود میاره.
احساس خوب هم موقعی به وجود میاد که به خدا توکل کنیم، موقعی که باورش کنیم، موقعی که قدرتش رو باور کنیم
اون وقته که اتفاقات خوب برامون میفته
ذهن هیچ وقت احساس خوبی بهمون نمیده، اگه اتفاقات بد بیفته،اگه روی ذهنمون کار نکرده باشیم، هیچ وقت نمیاد بگه یک اتفاقات خوب برات داره رخ میده
شیطان نمیزاره که اینجوری فکر کنیم و این کار باید یه فکر آگاهانه باشه
هیچکس اگه روی فکرش کار نکرده باشه در این شرایط فکرش خوب کار نمیکنه، چون این نجوا ها همیشه اوضاع رو بدتر نشون میدن
مگر اینکه روی خودمون کار کرده باشیم، برای همینه که وقتی اتفاق بدی میفته فقط افکار منفی به وجود میاد
یعنی اینجوری نیست که ذهن اگه فرزندمون دیر برسه خونه، ذهنمون بگه چه جالب، چقدر خوب شد دیر اومد، حتما داره اتفاقات خوب براش رخ میده
ذهن هیچ وقت این کارو نمیکنه
ذهن به بدترین اتفاقات ممکن فکر میکنه و اینقدر برامون واقعی نشون میده که گریه میکنیم، عصبی میشیم، توی گوش بچه مون میزنیم، این نگرانیِ ما رو نشون میده، این اضطراب، کار شیطانه
پس از این به بعد موج شیطان رو بگیریم
هر فکری، هر دیدگاهی، هر نگرشی که بهمون احساس بدی بده به این معناست که این دیدگاه، این فکر و نگرش از طرف شیطانه
و هر فکری، هر دیدگاهی، هر نگرشی که بهمون احساس آرامش و اطمینان و شادی میده به این معناست که خدا داره باهامون صحبت میکنه
به همین راحتی میتونیم پیغام ها رو بشناسم
پیغام هایی که احساس بدی میده، احساس ترس، اضطراب، ناامیدی، خودکشی، احساس یاس و عصبانیت میده، فقط جایگاه شیطانه و این یک توهم بزرگه، باورش نکنم، بارها هم شده که این احساس های ترس آور و زجرآور برام به وجود اومده، ولی هیچ اتفاقی نیفتاده، و بارها نگرانی های بیهوده و مزخرفی داشتم که با گذر زمان دیدم که یک توهم الکی بوده که از شب تا صبح هم بخاطرش نخوابیدم و گریه کردم و هیچ اتفاق بدی هم نیفتاده
پس اسلحه شیطان رو بشناسم، خدا رو باور کنم، اون وقته که زندگیم سراسر شادی و عشق میشه، سراسر زیبایی و مهربانی میشه
این فایل یکی از تحولات بزرگ زندگی من بود که منو متوجه چیزهایی کرد که خیلی کم بهشون توجه میکردم
این حرفا رو تو خیلی از فایلای استاد شنیده بودم ولی انگار هر روز برام تازگی داره و یه جایی رو تو ذهن من باز میکنه
یادمه چند سال پیش به خاطر اینکه هیچ چیز خاصی از قرآن متوجه نمیشدم همش به خودم میگفتم که خب حالا این داستانارم بخونم قراره چی بشه!این اتفاقا واسه اون زمان بوده به زندگی الان چه ربطی میتونه داشته باشه! به خاطر همین از همه چی فاصله گرفته بودم
فقط هم از ناراحتیام و ناخواسته هام صحبت میکردم
اما دیگه یجایی دلم میخواست شرایط عوض بشه چون اوضاعم هی داشت بدتر میشد
تا اینکه بعد از مدتی شرایط طوری پیش رفت که با استاد آشنا شدم
و الان متوجه میشم که وقتی تصمیم به تغییر گرفتم و کمی بهتر شدم و مدارم عوض شد تونستم که با قانون آشنا بشم
واقعا خدا چقدر مارو دوست داره که با یکم تغییر و تصمیم به اینکه میخوام زندگیم بهتر بشه و لذت ببرم دستمونو میگیره و میبره به سمت کسایی که کمکمون کنن و استاد عباسمنش همون کسیه که برای من مثل معجزه بود
الان که متوجه شدم حرفای قرآن یعنی چی و چی میخواد بگه دلم میخواد بخونمش و انقدر درگیرش بشم که همه باورام عوض بشه، ایمانم قوی تر بشه تا تو هرکاری بتونم با حس خوب، با اطمینان به خدایی که همه چیو خوب پیش میبره حرکت کنم
از وقتی که فهمیدم همه چی وقتی خوب پیش میره که من ناراحت نباشم، حسمو خوب نگهدارم، به جنبه مثبت اتفاقات توجه کنم، از لحظه های زندگیم لذت ببرم،
واقعا دوستدارم خدارو بغل کنم و ازش تشکر کنم که یه همچین قانونی رو گذاشته و از استاد عباسمنش تشکر کنم که منو با این قوانین آشنا کرد و قرآن طوری برای من روشن کرد که هیچکس دیگه ای نمیتونه به این خوبی راجبش صحبت کنه
منی که سال ها فکر میکردم که باید با عجز و ناله چیزی رو بخوام و حالا دارم میبینم که فقط خوشحال بودن برای خدا ارزش داره و میگه حتی پیش منم شکایت نکن واقعا برام مثل یه معجزه میمونه
همه باورهام داره میشکنه و باورهایی داره ساخته میشه که دیگه مطمئنم به زندگیی که میخوام درستش کنم و خدایی هست که همیشه دستمو گرفته
خیلی خیلی سپاسگزارم ️ کلی ام احساس خوشبختی میکنم که هدایت شدم به این مسیر و به سمت کسایی که فقط دارم حس خوب ازشون میگیرم
🌹سلام و عرض ادب خدمت استاد گلم و خانوم شایسته و تمامی اعضای خانواده 🌹رد پای روز یازدهم سفرنامه
تقریبا همون اتفاقی که برای خانوم شایسته افتاده بود در باره این فایل مشابه اون اتفاق هم اون زمانی که من برای اولین بار این فایل گوش دادم برام افتاد و باعث آشنای خوب و دقیق من با قرآن شد و حدود سه ماه هستش که دارم سوره به سوره و آیه به آیه قرآن رو مطالعه میکنم و تقریبا شبی نیست که یک صفحه از قرآن رو نخونم و واقعا شگف زده میشم وقتی میبینم ی چنین قوانین و حرفای فوق العاده در اون گفته شده و خداروشکر میکنم ک تونستم تو مدار خوندن این کتاب گهربار باشم ….برای همگی شما آرزوی سلامت،،ثروت و آرامش میکنم 🌹🌹❤
بنام خدا
روز یازدهم سفر به درون
من سالهای قبل رابطه خیلی خوبی با قرآن نداشتم
استاد یادم میاد اون اویل که با سایت آشنا شدم تازه میفهمیدم که معنی قرآن رو بخونم . برای همون رفتم شروع کردم به خوندن معنی قرآن ولی هیچی نمی فهمیدم گیج و سردرگم بودم نمیدونستم خدا داره با کی حرف میزنه من جزو کدوم دسته از افراد بودم نمیدونستم مشرک کیه .کافر کیه .مومن کیه الان که یادم میاد بعد از گذشت ۴سال اون اویل چقدر مثل بچه ای که پدرومادرش رو گم گرده حیران و سردرگم بودم
چیزهای می شنیدم که تا بحال نشنیده بودم
من توی خانواده ای بزرگ شدم مذهبی
دختر نباید بخنده دختر باید حجاب داشته باشه دختر هرچی مظلوم تر باشه پیش خدا عزیزتره دختر نباید گناه کنه اگر گناه کنه میره تو جهنم دختر باید هرچی هرکی میگه گوش کنه
دختره باید خجالتی باشه
استاد میخوام یک چیزی رو بگم ازبس از گناه کردن میترسیدم و سعی میکردم همش نمازم رو بخونم و روزه ام رو بگیرم و حتی اون دوران با هیچ پسری دوست نشدم و از جنس مخالف بشدت بدم میومد فکر میکردم اگر به جنس مخالف نزدیک بکشم چقدر گناه کردم و دیگه خدا منو نمیبخشه
اون زمان دوستانم و حتی خواهرم دوست پسر داشتند اما من تا زمانی که ازدواج گردم هیچ دوست پسری نداشتم وازجنس مخالف بشدت واهمه داشتم
تا اینکه ازدواج کردم اما با احساس گناه وقتی عروسی کردم فکر میکردم چه گناه بزرگی رو مرتکب شدم خدا دیگه منو نمیبخشه بخاطر اینکه ……گناه کردم
چقدر من نا آگاه بودم
تا اینکه وارد زندگی زنان شویی شدم همش با خودم میگفتم خدایا چرا من احساس خوبی ندارم چرا از این رابط لذت نمیبرم به زندگی ادامه دادم
دوست داشتن این عشقی که اطرافیان ازش تعریف میکنند رو بفهمند چی هست چنان با لذت از تجربه عشق تعریف میکردن ومن میگفتم خدایا پس چرا من با همسرم چنین رابطه عاشقانه ندارم چرا درکنارش آروم نمیشم
خدایا مگر تو نگفتی که ما مرد وزن رو برای آرامش هم افریدم که ارامش بگیرنند
پس چرا من این آرامش رو ندارم من همش میخواستم عشقی که بقیه برام تعریف میکردن رو تجربه کنم ولی خبری از اون عشق نبود
به زندگی ادامه دادم تا اینکه این عشقی که همه تعریف میکردند بعداز ۱۵ سال وارد زندگی من شد
اما یک نفر دیگه بود اون ادم به من معنی عشق رو نشون داد اما اونجا فهمیدم اون عشق نیست که اطرافیانم دوستانم می گفتند اون یک بیماری بود اون یک وابستگی بود اون شب وروز رو از من گرفته بود اون زندگی رو از من گرفته بود اون همه چیز رو از من گرفته بود اصلا من زندگی نمیکردم شب وروز برای خودم گریه وزاری میکردم واز خدا کمک میخواستم تا اینکه بعداز ۲ سال از دوستی من با اون ادم
یکشب خدا به زندگی ام وارد شد
یکشب ناامید وخسته از همه جا نیمه های شب به دنبال آرامش وارد یک کانالی شدم و اونجا بود که با شما استاد عزیزم آشنا شدم وازهمونجا عهد کردم که همه چیز رو کنار بزارم وفقط عاشق خدای خودم بشم
استاد خیلی خسته بود این وابستگی این جداشدن این چیزی که همه اسمشون گذاشتن عشق
اما بعداز آشنای من با شما با این خدا آشنا شدم
خدای که میگه اگر گناه کردی توبه کن من میبخشمت پاک پاک میشی
خدای که میگه نماز و روزه یا نخوندهای نماز صبح تورو به من نمیرسونه بلکه احساس خوب تو هست که به من وصل میشی
خدای که میگه عزیزم اگر نماز نخواندی یا روزه نگرفتی من به تو آسیبی نمیرسونم من اونجا ننشستم که ببینم چند رکعت نماز خوندی؟ برات بنویسم بری بهشت
خدای که میگه عاشق من باش عزیزم من هرچی بخواهی بهت میدم من هیچی رو ازت نمی گیرم بلکه همه چیز به تو میدم
خدای که میگه درمسیر من باش تا به هرچی که میخواهی برسی
خدای که میگه من همون خدای هستم که بهت کمک کردم همون آدمی که شب وروز رو ازت گرفته بود وتو از صبح تا شب بهش فکر میکردی و ناراحت بود اما بالاخره گذاشتی اون رو کنار
من کمکت کردم بنده ای من
حالا اگر با من باشی اینجا سراسر خوشبختی نعمت وارامش هست
درست بعضی وقتها میخوری زمین مریم من باید بزرگ شی باید آگاه بشی تا بتونی راه درست رو پیدا کنی
این زمین خوردن ها این سیلی زدنها اومدن تا تورو به خواستت برسونند پس مطمئن باش میرسی
فقط باید امیدوار باشی وبه من توکل کنی من همه چیز رو برات درست میکنم
مریم جان میدونی قانون من چیه
بگم نه که درست نگفتم بگم اره
خداجونم خودت بگو بهم
قانون من اینه که حالت خوب باشه احساس خوب داشته باشی شاد باشی امیدوار باشی سرشار از عشق باشی
خدا جون چقدر قانونت راحت هست
اما یک مشکلی هست
چه مشکلی مر یمم
خدا جون نمیدونم چرا قانون به این راحتی که شاد باشم اونوقت برای من همه چیز مهیا میشه امیدوارباشم نگران نباشم
چرا برای من آنقدر سخته
تو نیمه راه رو رفتی عزیزم کم کم داره برات آسون میشه فقط باید ادامه بدی
مثل همون عشقی که تجربه کردی اما عشق نه یک خلا یک وابستگی
خداجونم میخوام تو آغوش تو باشم میخوام محکم بغلت کنم و بگم ممنونم بخاطر استاد عزیزم که اونم تو هستی
بخاطر کامنت دوستانم که اون هم تو هستی
بخاطر مریم عزیزم که متنهای فوق العاده مینویسه اون هم تو هستی
خداجونم همه چیز تو هستی
میخوام تا آخر عمرم با تو باشم و بودن با تورو بیشتر از قبل تجربه کنم من بجز تو جای دیگی ندارم
پس به من نچسب باید رها باشی باید به من اعتماد کنی وایمانت رو نشون بدی باید در هرلحظه احساس خوب داشته باشی باید به مثبتها توجه کنی
گرچه میدونم این روزها ذهنت داره خیلی مقاومت میکنه ومدام درگیر تضاد میشی
اما من هستم تو آرم باش وصبور فقط سعی کن به من گوش بدی و منو بشنوی اون وقت راه برات باز میشه
خداجونم چقدر خوبه
که اینطور داری باهم حرف میزنی ازت ممنونم
منم ممنونم مریم عزیزم بدون دوستت دارم وخیلی بیشتر از خودت دوست دارم به خواسته هات برسی
فقط تو هم باید بتونی در هرلحظه آرامشت رو حفظ کنی من هستم وکمکت میکنم
خدایا جونم خیلی دوست دارم خیلی خیلی
استاد جان من اومدم حرفهای که شما رو بنویسم اما خدا هدایتم کرد که این متن رو بنویسم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها ارتویاری میجویم
مریم عزیزم سلام
دارم دیوانه میشم و نمیدونم چی کار کنم؟ من زندگی خودم را در کامنت شما دیدم ، شما واقعاً قلم زیبایی داری و میتونم روح الهی را در شما پیدا کنم ممنونم مریم عزیز ، ممنونم که به اشتراک گذاشتی به یاد این شعر افتادم برای شما می نویسم :
مرا عهدی ست با شادی که شادی آن من باشد
مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد
به خط خویشتن فرمان به دستم داد آن سلطان
که تا تخست و تا بختست که او سلطان من باشد
بدردم زهره زُهره ، خراشم ماه را چهره
برم از آسمان مهره چون او کیوان من باشد
یکی جانیست در عالم که ننگش آید از صورت
بپوشد صورت انسان ولی انسان من باشد
چراغ چرخ گردونم چو اجری خوار خورشیدم
امیر گوی و چوگانم چو دل میدان من باشد
فریبا عزیزم سلام
بسیار ممنونم بابت متن زیبای که برایم نوشتی اشک از چشمانم سرازیر شده
همیشه دوست داشتم زیبا بنویسم وقتی کاموا دوستان رو میخوندم می گفتم خدای چطور اینها آنقدر زیبا مینویسند و امشب که کامنت خودم وشمارو خوندم حال عجیبی بهم دست داد
ممنون بابت شعر زیبایتون دوست عزیزم
به نام الله یکتا
ادامه ی فایل :نشانه هایی از قانون جذب در قران کریم
19:از هرچی بترسی سرت میاد این یک قانونه یادت باشه قانون یعنی چیزی که تغییر ناپذیره وضع شده و نمیشه تغییرش داد پس حواستو جمع کن از هرچی بترسی از هرچیزی فرقی نداره که چی باشه دقیقا همون چیزی که ازش ترس داشتی وارد زندگیت میشه وقتی یه چیزیو از دست دادی همش بخوای غمگین و اندوهگین و ناامید باشی بازم ازون دست شرایط خیلی بیشتر بیشتر تجربه خواهی کرد شک نکن اما اگر تو هر زمینه و موقعیتی ک برات پیش میاد خصوصا شرایط منفی و استرس زا اگر ایمان و توکل خودت رو حفظ کنی قطعا پاداشتو دریافت میکنی این هم یک قانونه و قوانین خداوند تغییر نمیپذیره تو شرایط بد و منفی سعی کن آرامشت رو حفظ کنی و ایمان و توکل داشته باشی و اجازه ندی نجواهای شیطان تورو از پا دربیاره.
ازین بخش فایل قراره بریم سراغ آیه هایی که بدون لای نفی اومده کلمه یا ریشه ی حزن و باهم بررسیشون کنیم.
20:سوره ی فاطر آیه 34
پیشی گرفتگان در خوبی در بهشت میگویند سپاس خدایی را که اندوه را از ما گرفت زیرا خدا امرزنده و شکر پذیر است.
این ایه هم وقتی به معناش توجه کنیم داره این موضوع رو بما میفهمونه ک ناراحت نبودن چقد خوبه اونایی ک میرن بهشت سپاسگزار خداوند هستند بخاطر اینکه خدا اندوهو ازشون دور کرده در کل مفهوم ایه داره این رو میرسونه ک نباید ناراحت و غمگین شد و چقد خوشحالن ک خدا این غمو ازشون رفع کرده ایمان همیشه مساوی با دوری از اندوه و غمه وقتی ما ایمان داشته باشیم اندوه نمیتونه باشه وقتی ما امید داریم ناامیدی وجود نداره وقتی نور وجود داره دگ تاریکی وجود نداره خیر و شر تو ی جاقرار نمیگیره وقتی ایمان داریم غم و اندوهی دیگه به دلمون نمیشینه انقد این موضوع مهمه که بهشتیان از خداوند ممنونن که اندوهشون رو رفع کرده اون هم بخاطر ایمانی بوده که به خداوند داشته .
اصولا یسری ادما تا میبینن قهقه میزنی و یزره میخندی سریع میگن نخندا این خنده تهش گریست اگر به گریه ختم نشد با این باور حال مارو خراب میکنن اگر ما رو ذهنمون کار نکرده باشیم سریع باور میکنیم و حسمون بد میشه
ولی دقیقا برعکس اینه بعد هر خنده خنده ی بیشتری رو جذب میکنیم یادمون باشه پس حواسمون به باورایی ک اطرافیانمون بهمون میدن باشه.
21:سوره ی انعام آیه 33
میدانیم که گفته های کافران غمگینت میکند اما انها تورا تکذیب نمیکنند بلکه ایات الهی مارا تکذیب میکنند
چقد زیبا خداوند حس بد رو از پیامبر دور میکنه میگه تو نارحت نباش اونا مشکلشون تو نیستی که منم اونا با من مشکل دارند پس توی پیامبر خودت رو ناراحت نکن حست رو بد نکن چون خداوند میدونسته که اگر پیامبر حسش بد بشه اتفاقای بدتری رو جذب میکنه….
ناراحت شدن طبیعیه غمگین شدن طبیعیه چون ما ربات نیستیم و دارای احساس هستیم اما ما باید خیلی کوتاه تو اون فرکانس غم و ناامیدی بمونیم اگر ما روند طولانی طی کنیم و مدام غم و غصه داشته باشیم در این صورت اتفاقات بد و بدتری جذب میکنیم اما اگر یساعت دوساعت حالمون بد شد و ما سریعا حالمون رو خوب کردیم دیگه برامون اتفاقای بدی نمیفته…..
برای اینکه ما غمگین بشیم مدت ها زمان لازمه ولی برای مثبت شدن و حس خوب خیلی زمان کمی لازم داریم و سریعا میتونیم بریم به فرکانس خیر و عشق و محبت و شادی و لذت و…
22:سوره ی یوسف ایه ی 13
حضرت یعقوب ب برادران یوسف میگه اگر شما اورا ببرید غمگین میشوم و میترسم غفلت کنید و گرگ اورا بخورد.
خب اگر دقت کنیم متوجه میشیم که یعقوب ترسیده بود ترسشو ابراز کرد ترس ازینکه نکنه یوسف توسط گرگ دریده بشه و تو دلش غم و ناراحتی جا گرفت
و قانون دقیقا همین عمل رو تو زندگیش متجلی کرد زمانی که برادران یوسف ب پدرش گفتند یوسف رو گرگ خورده…
حواستون باشه ترس نداشته باشید وقتی حس میکنید قراره پولتونو بدزدند
قراره بچتون گم بشه
قراره درستونو پاس نکنید
قراره کار پیدا نکنید
و بعد یمدت این اتفاق ها براتون میفته دلیلش این نیست که شما نوستراداموسید و قبلا پیش گویی و پیش بینی کردید این اتفاقاتو بلکه دلیلش اینه که خودتون رقم زدید و خلق کردید و فرکانسش رو فرستادید و جهان هستی طبق قوانین تغییر ناپذیرش براتون این اتفاقارو رقم زده و تو زندگیتون اورده…
اگر حضرت یعقوب ایمان میداشت و ب خداوند توکل میکرد و هیچوقت نمیترسید و غم به دلش راه نمیداد انقد تلخی و سختی نمیکشید و از یوسف دور نمیشد.
23:سوره ی یوسف ایه 84 85 86
حضرت یعقوب از انها روی برگرداند و گفت افسوس بر فراغ یوسف و چشمانش از اندوه سفید شد و اندوه خود را فرو خورد
گفتند به خداوند قسم انقد به فکر یوسف هستی ه نزدیک است از بین بروی در جواب یعقوب گفت شرح اندوه و پریشانی خود را فقط به خدا میگویم زیرا خدا چیزهایی را میداند که شما نمیدانید….
دوبار کلمه ی حزن در ایه ها اومده و هر دوبارش بدون لا اومده
و نتیجه ی حزن یعقوب این شد که سال ها دور از یوسف موند و اونو ندید و چشمانش رو از دست داد
چون ایمان و توکل نداشت
چون نتونست وابستگی رو از فرزندش رها کنه
نتونست تو این اتفاق خیریتی ببینه
بخاطر همین انقد رنج کشید قانون پیامبر یا غیر پیامبر نمیشناسه
سیاه و سفید نمیشناسه
دین و مذهب نمیشناسه
فقط فقط فرکانس
احساس منفی اتفاقات منفی
احساس خوب اتفاقات خوب
با هیچکی دردودل نکنید
اگر حس بدی داری راجبش ننویس حرف نزن حتی با خداوند
بلکه به داشته هات توجه کن و نعمت های خداوند رو بیاد بیاور و احساستو خوب کن
ما باید مثل حضرت ابراهیم باشیم نه یعقوب
ابراهیم به فرمان خدا چاقورو گذاشت زیر گلوی پسرش و اصلا احساسش بد نشد
بلکه به خداوند ایمان داشت و توکل میکرد و نگران هیچی نبود.
یادتون باشه که تمام این حرفا بشه باورهایی که قراره زندگیتون رو بسازه قراره زندگی قبلیتون پاک و از نو متولد بشید.
24:سوره ی قصص ایه 8
حزن بدون لا امده
خاندان فرعون موسی را از اب گرفتند تا در نهایت مایه ی اندوه خاندان فرعون شود مسلما فرعون و لشکریانش در اشتباه بودند
حزن بدون لا برای فرعون و هامون اومده که طبق فرکانس بدی ک داشتن چیزی رو در نهایت تجربه میکردند که براشون ناراحتی و اندوه بیشتری رو به ارمغان میورده
25: سوره مجادله ایه 10
در این ایه حزن بدون لا و با لِ اومده یعنی برای
خداوند میفرماید نجوا تنها از سوی شیطانه اما این نجواهارو باور نکنید و نترسید چون ذره ای ب اندازه شی ای نمیتونه به شما اسیب بزنه مگر ب اجازه ی من
نجوا همون گفتگوهای ذهنی ماست که صب تا شب تو گوشمونه
پول کمه همه چی بده امنیت نداریم منو ترک میکنه منو از کار اخراج میکنن بهم خیانت میشه کسی منو دوست نداره و…..
دوستان این نجواها خداوند تاکید کرده و به قطعیت گفته که از طرف شیطانه برای چی برای اینکه مومنان رو اندوهگین کنه ترس تو دلشون بندازه غم تو زندگیشون بیاره
مثلا بچه ما دیر میاد خونه هزارجور نگرانی میگیریم اره بچمونو دزدیدن الان بهش تجاوز میکنن نکنه تصادف کرده نکنه همش تو ذهنمون اینا میگذره هیچوقتم اتفاق نمیفته ها ولی شیطان این توهم هارو تو ذهنمون میاره تا تهه دلمون رو خالی کنه که مارو بترسونه و ناراحت بشیم این نجواها همش توهمه کار شیطانه وظیفه ی شیطان حواستون رو خیلی جمع کنید شما باید بیاین اگاهانه ذهنتون رو کنترل کنید
پس ازین نجواها نترسید و ذهنتون رو کنترل کنید و به خداوند توکل کنید توکل به خدا برای ما کافیه تنها و تنها توکلمون باید به خدا باشه ما نباید از نجواهای شیطان غمگین بشیم.
اگه کسی بهت گفت باید غمگین باشی شک نکن این دیدگاه دیدگاه شیطانیه و از جانب خداوند نیست.
قلب جایگاه خداونده
و ذهن جایگاه شیطان
ذهن همیشه میخواد مارو گول بزنه و مدام توهم تو ذهن ما میسازه اما حس خوب از قلب ما میاد از جایی که منزل خداونده پس حواسمون به خونه ی خدا باشه مارو خیلی به مهمونی دعوت میکنه اما همسایه بالایی اجازه نمیده بریم خونه خدا و به حرفا و الهامات خدا که حس خوب برامون میاره گوش بدیم همسایه بالایی رو بیخیال فقط خونه ی خدارو بچسب رفیق.
خدایا عاشقتم
دخترِ ماهِ خودت❤️
به نام خدای هدایتگرم به سمت زیبایی های بیشتر
سلام به استادعزیزم وخانوم شایسته وهمه دوستان همفرکانسی
روزیازدهم
استاداین فایل بینظیربودواقعاعالی بود
یاددوران بچگی خودم افتادم مادرمن اون موقع ها هفته ای یک روز جلسه قران میرفت ومن وخواهرم رو هم باخودش میبرد ماکه بچه بودیم سردرنمیاوردیم بزرگترهاچی میگن مشغول بازی خودمون میشدیم چندسال به همین شکل گذشت تااینکه مادر من بیمارشد اون موقع ها خیلی به خداگله میکردم که چرا مادر من، مادرمن که این همه جلسه قرانی شرکت میکنه این همه تومسابقات قرانی شرکت میکنه وجایزه میگیره دیگه مادرمن که نبایدمریض بشه پس این همه قران خوندناچیشد نتیجش چرابایدبشه مریضی مگه هرکی باخداباشه نبایدسالم باشه این موضوع چندسال تو ذهن من مرورمیشدوخیلی درگیرش بودم تااینکه باسایت شمااشناشدم من کل فایل هارویک دور گوش کردم واین باردومه که دارم گوش میکنم ونت برداری میکنم براشون مثال میارم،فایل مابی انتهاهستیم خیلی بهم کمک کرد که بامرگ مادرم کناربیام والان هم این فایل خیلی بهم کمک کرد که درک کنم خداهیچ وقت توقرانش نگفته که ای بنده من غگمین باش ناراحت باش بیاعزاداری کن تابهت سلامتی ونعمت وحال خوب وشادی بیشتربدم الان میفهمم که اون جلسات قرانی فقط خوندن خودقران بدون هیچ تامل وفکری بوده وخوندن تفسیرهایی بوده که دیگران ازبرداشت خودشون نوشته بودن وازاصل واساس قران هیچ سخنی به میان نیاورده بودن اصلا درست نبودن اون عزاداری های محرم وشب های احیا،خداروسپاسگزارم که منوهدایت کردبه سمت سایت شمااستادعزیزم خیلی ممنونم بابت اگاهی هایی که دراختیارمون قرارمیدین،
درپناه الله یکتاشاد،سالم ،ثروتمندوسعادتمنددردنیاواخرت باشید.
بنام خدای مهربان
یه خبری شنیدم که امروز با تمام وجودم نگرانی رو احساس کردم .. و باوری که در خودم خیلی عالی ساختم اینه که خدا هر لحظه هدایتم میکنه … به یک آیه از قرآن رسیدم که دقیقا یکی از همین آیههای این فایل بود . و خیلی واضح گفت ناراحت نباش ، چیز خاصی نیست ، ایمان داشته باش که میتونی حلش کنی و منم کنارتم …
از لحظهای که تصمیم گرفتم برم و نکات مثبت اون اتفاقو بنویسم و بعدش این آیه بهم گفته شد . حالم خیلی خوب شد به حدی که عمیقا شاد بودم . ولی این فایل دیگه کلا غمو شست و برد😀😁 مثل باران که جند دقیقه پیش همهی کوچه و خیابانها را … خدایاا شکرت بخاطر بارون …
من متنی که امروز نوشتم رو کپی میکنم و جوری که تونستم نگاهمو نسبت به اون اتفاق کنم ، البته این متن ادامه خواهد داشت و انشالله از نتایج خوبش باهم صحبت میکنیم. بریم سراغ متن …
📍ارزش تضاد در زندگیم📍
جریمههایی که فکر میکردیم صاف شده ، الان متوجه شدیم ظاهرا صاف نشده و باید پرداخت کنیم ، تازه انگار دو برابر هم شده …!
این تضاد ، چه موهبتها و چه میوههایی در خودش داره ؟؟ که میتونم با حلش و با حس خوب حل کردنش ، بزرگ و بزرگتر شم ؟؟؟
1) اول اینکه من اصلا انقدر پول ندارم که این جریمه رو پرداخت کنم ،،، پس فکرم میره به سمت اینکه پول داشته باشم برای اینکار … این خودش یه نکته مثبته😉
2) ثانیا من درآمدی ندارم و توی این ماه درآمدم صفر بوده ، با اومدن این تضاد بهن یادآوری شد که باااید حتما یه منبع درآمد داشته باشم که بتونم براحتی هزینههامو پرداخت کنم.
3) من چند مدتیه نسبت به کسب درآمد بی خیال شدم و اقدامی انجام ندادم ، با این اتفاق دوباره مجبور میشم حرکت کنم و اقدامات لازم رو انجام بدم … و انشالله درآمد کسب کنم …
4) با صاف نشدن جریمهها ،،، به خودم یادآور شدم که اگه یه مدت منفی فکر کنم اتفاقای ناخواستهی زیادی از جمله این ، اتفاق میوفته ،،، پس باید بیشتر و بیشتر کنترل توجهم رو بدست بگیرم …
5) از این اتفاق یاد گرفتم که بیشتر روی خودم کار کنم ،،، و از همه مهمتر شیوهی استفاده از قانون تضاد رو عملی اجرا کردم … و انشالله نتیجهش هم بزودی میبینم …
6) این اتفاق بهم کمک میکنه که یه جا ثابت نباشم، حرکت کنم ، قدم بردارم ، و چالشهای جدیدی رو تجربه کنم .. و خدا میدونه تا کجا پیش برم با همین حرکت کردن … چه خواستههایی که بخاطر نداشتن درآمد فعلا ندارمشون و بعدا بدست بیارم بخاطر همین حرکت …
7) این اتفاق باعث شده تلاش کنم درآمد داشته باشم و چی بهتر از این ؟ حالا این اتفاق خوبه یا بد ؟؟؟
8) این تضاد که اتفاقا حاصل فرکانس خودمه ، نمیخواد بذاره من مثل مرداب متعفن بشم ، اومده که هلم بده به سمت خواستههام … خدایا شکرت
9) این تضاد ، اومده بهم یادآوری کنه خواستههام چی بودن دقیقا؟ چون یه مدتیه فراموش کردم …
10) این تضاد اومده که منو به مسیر درست هدایت کنه. که برم توی مسیر درست حرکت کنم .. و خدا میدونه چه اتفاقای خوبی در راهه.
11) این تضاد اومده که منو بسنجه، ببینه آدم قوی تری شدم؟ استفاده از قانون رو یاد گرفتم؟ یا نه ! فعلا فقط حرف میزنم ..! ابن تضاد یه آزمایش و امتحان هست که با گرفتن نمرهی قبولی میرم کلاس بالاتر …
12) این تضاد اومده تا علاوه بر رشد مالی ، شخصیتم رو هم رشد بده ، چرا که با حلش ، بعدها به خودم یادآوری میکنم “من تونستم اونو حل کنم” پس اینم میتونم. یه آدم قویتر خواهد ساخت …
اگه بتونم یه نگاه متفاوت بهش داشته باشم ، و حسمو خوب نگه دارم ، و عمل کنم اونوقته که درها باز میشه.
13) لول بعدی زندگیم ، پلهی بعدی زندگیم ، از گذر کردن از این تضاد میگذره ،،، میتونم حلش کنم و یا بشینم و با حس بد بذارم لهم کنه …!
این تضاد بزرگتره یا من؟ من اگه نتونم یه همچین مشکل کوچیکی رو حل کنم چطور انتظار دارم به موفقیت و ثروت پایدار برسم؟؟؟
واقعا فکر کردم موفقیت اتفاقیه؟ بعد یه مدت چندتا فایل گوش دادن یه کیسه پول از بالا میرسه؟ یکی میاد یه سوئیچ ماشین و ویلای مورد علاقمو بهم میده و میره؟
نه اینطوری نیست…! باید عمل کنم ،،، همین شرایطی که تو زندگیم هست ، همین تضادها همینا رو یکی یکی باید حل کنم .
باید حرکت کنم و حرکت کنم …
امروز این چالش رو و فردا چالش بزرگتر و آینده چالشهای بزرگتر و بزرگتر و انقدررر این مسیرو ادامه بدم که چند سال دیگه نوع تضادها و اندازهشون انقدرررر متفاوت شده باشه ….
مثلا تضادم این باشه که ویلام پررر از درخت شده باشه و بخوام حلش کنم!!!
کی میتونه اون تضادو حل کنه؟ کسی که این کوچیکه رو حل کرده باشه!!!
من بزرگترم …
من بزرگترم …
من از جنس الله هستم که فرمود الله اکبر … گفت من از هر چیزی بزرگترم … منم از جنس خدام … خدایی که هر لحظه منو هدایت و حمایت میکنه … حتی همین الان این مشکلو بهم فهموند .. و نگرانیمو برطرف کرد و قلبمو پاک کرد از هر احساس بدی .. از نگرانی ، از استرس ، از کمبود و از …
همین خدا حمایتم میکنه توی اجرا کرده قدم به قدم قوانین ، کمکم میکنه تو هر لحظه …
خدایا شکررررت که امروز آرامشو جایگزین نگرانیم کردی ❤️🍃
اینم از متن امروز …
واقعا خدارو شکر که نگرانی رو ازم گرفت 😍 و من الان توی بهشت هستم . توی یهترین احساس ، با آرامش میتونم بخوابم و لذت ببرم.
پس فعلا خدانگهدار 🌹🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم
داشتم کامنتا رو میخوندم
ماشالله تمومی ندارن
یه دفعه دیدم دیگه نمیتونم …. باید بنویسم
بله ((حال خوب))
یه تضادی داشتم
این فایل بازم بهم یاداوری کرد
گفتم باید حالمو خوب کنم
تا یه حدودی موفق بودم
اصلا پرسه زدن تو سایت شما حال خوب کنه
ولی بازم به خودم نگاه کردم
دیدم اون اعماق هنوز حالم عالی نیست
این شد که زدم رو نشونه امروزم
استاد من حتی کامل فایل نشونمو ندیدم
زندگی در بهشت ۱۱۸
بینش یه اینتراپتی بوجود اومد
بعد که برگشتم رفتم سراغ مقاله و کامنتا
نه تنها جواب سوالمو گرفتم!!!!!!(الله اکبر)
بلکه یه چیزی هم درباره پیدا کردن کسب و کارم گرفتم
جواب سوالم تو کامنت یکی از دوستان بود:
هرجایی در زندگی که سعی نکردی از گذشته زیبایی هاش عشق و خوبی رو بیاد بیاری بدون اتفاقات نازیبا جذب تو خواهد شد
هر جا از هر اتفاقی زیبایی بیرون نکشیدی تو هنوز به تعادل نرسیدی و قطعا نتیجه اون چیزی جز اهدافی ست که داشته ای
با دفتر و خودکارم نشستم و یه سفر رفتم گذشته
چیزای زیبا رو بیاد اوردم
نه خیلی
فقط چند تایی
حس کردم حالم عمیقتر خوب شد
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
یه کار دیگه هم کردم
من بعضی وقتا برای تولد عزیزام کلیپ درست میکنم و اینجوری سورپرایزشون میکنم
لپتاپمو روشن کردم …آخرین کلیپ هنوز رو دسکتاپ بود
یدفعه به این فکر افتادم چرا برا خودم کلیپ تولد درست نکنم؟!؟!؟
و یدونه درست کردم
تولدم نبود ولی حسابی بهم چسبید
نیشم تا بناگوش باز بود
و خودمو تو عکسا و فیلما نگاه میکردم
اینم حالمو خیلی خوب کرد
مرسی انقدر فایلاتون عالیه
مرسی انقدر سایتتون محشره
مرسی هستین
فوق العاده این
در پناه خدا باشید
اهدافم در۱۴۰۱:
به لطف خدای مهربون کسب و کار خودمو راه اندازی کنم
دوره قانون سلامتی رو از خدای مهربونم هدیه بگیرم
با هدایت و یاری خدای مهربونم حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه
سلام روزتون بخیر
حزن در قرآن فایلی که عالی هست
چندین مرتبه قبلا گوش دادم و این شده ملکه ذهن که نباید غمگین باشیم درست هست
یادمه بچه بودم نه نوجوان و تو مراسم اهل بیت گریه ام نمیگرفت همیشه حس بدی داشتم که نکنه من با ایمان نیستم ولی این حس اینقدر ماندگار نبود و من همیشه بیخیال اطرافیان سعی میکردم حالم خوب باشه
و اتفاقات خوب برام میفتد این گذشت من بزرگ شدم و کم کم اتفاقات خوب و بد کنار هم می افتاد ولی همیشه به نفع من پیش،میرفت
وقتی برای اولین بار این فایل رو گوش دادم
خیلی عالی بود چندین مرتبه گوش دادم
خواستم برای مامانم بزارم تا اینقدر تو مراسم مذهبی تره و گریه نکنه
شاید باور نکنید هزاران اتفاق افتاد تا مامانم نتونست گوش بده
یک مرتبه هم خواستم واسه کسی بفرستم باز
نشد
متوجه شدم در فرکانسش نیستن
و واقعا فهمیدن و بعد از کنترل ذهن ماندن در احساس خوب بهترین اتفاقات برایمان رقم میخوره
خدایا با هدایت تو و راهنمای هایت بهترینها را رقم میزنیم
خدایا شکرت
استاد ممنون بابت فایل عالی و بینظیر
خانم شایسته بینظیر هستید
دوستان بابت کامنتهای عالیتون سپاسگزارم
شاد و موفق و ثروتمند باشید
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
روز یازدهم از دوره زیبای روز شمار تحول زندگی من
طبق قول و قرارم نتایجی که بعد از شروع این دوره زیبا وارد زندگیم شده رو مینویسم تا هم ردپا باشه هم قوت قلب هم توجه به نشانه ها
بعد از شروع این دوره زیبا واقعا یه آدم دیگه ای شدم سپاسگزارتر شدم مهربان شدم صبورتر و آرامتر شدم بیشتر عاشق کارم شدم بیشتر میفهمم احساسم رو یعنی اون احساس خوبی که افراد فرکانس بالا ازش حرف میزنن حالا میفهمم چیه تمام آدما به من ابراز لطف میکنن و برخلاف گذشته دوست داشتنشون رو ابراز میکنن دیشب رفتم پمپ بنزین میخواستم بنزین بزنم یهو متوجه شدم کارتم همراهم نیست داشتم برمی گشتم که نفر پشت سری صدام کرد گفت آقا چرا بنزین نزدی گفتم کارتم رو فراموش کردم گفت بیا با کارت من بنزین بزن همونجا گفتم خداروشکر چقدر قانون داره دقیق عمل میکنه من رو خودم کار میکنم و همون لحظه نتیجه اش میاد خداروشکر هرکجا هرکاری انجام میدم به جای اینکه ازم تخفیف بخوان همیشه بیشتر از مبلغ درخواستی ام بهم پول میدن و این خیلی عالیه توی فایل مصاحبه با آزاده عزیز یادمه ایشون گفتن من تا سه ماه آینده وقتم پر هست و تازه پولش رو هم گرفتم اونقدر این جمله به دلم نشست که همونجا این خواسته در من شکل گرفت و گفتم خدایا من هم میخوام این رو تجربه کنم و دیروز باید واسه یه مشتری میرفتم و یه کاری رو انجام میدادم قرارمون ساعت 8 شب بود و اون ساعت 4 بعدازظهر پول کاری که هنوز انجام نداده بودم رو برام واریز کرد و این یک نشانه فوق العاده بود برام و میخوام بیشتر و همیشه تجربه اش کنم…. خلاصه اینکه نعمت در تمام جنبه ها داره آرام آرام وارد زندگیم میشه خدارو صدهزار مرتبه شکر…
اما این فایل زیبا:
منم مثل اکثریت افراد جامعه در خانواده ای کاملا مذهبی و متعصب به دنیا اومدم توی خونه ما روزهای شهادت امامان و دوماه محرم و صفر گوش کردن آهنگ حتی آهنگ های ملایم و نه خیلی شاد قدغن بود و اگر هم ازروی بچگی و نوجوانی من آهنگی گوش میدادم خانواده ام با دادن احساس گناه شدید کاری میکردند که تا روزها ترس و غم و ناراحتی داشتم و میگفتن اگه آهنگ گوش بدی خدا تورو دوست نداره و بلا سرت میاد بدبخت میشی بعد من که آهنگ گوش میدادم و یاد اون حرفا میفتادم از شدت ترس تا روزها حالم بد میشد و اتفاقا گاهی اوقات هم اتفاقات بد برام میفتاد و من میگفتم وای دیدی راست گفتن چقدر من بیچاره ام ولی الان میفهمم علت اون اتفاقات فرکانس بد من بخاطر احساس بد من بوده نه اون حرفا و باورهای توهمی و تا 950 روز پیش که وارد سایت شدم همون باور بچگی با من بود و همیشه هم از اینکه محرم و صفر نزدیکه و من باید شادی رو تعطیل کنم ناراحت میشدم و این نفرت تا جایی پیش رفت که دیگه هیچوقت توی هیچ مراسم مذهبی شرکت نکردم اما توی برزخ شادی کردن و غمگین بودن گیر کرده بودم
اینم بگم من از بچگی تا 950 روز پیش یه سوالی که نداش از ته قلبم میمومد و فریاد میزد داشتم ولی جرات پرسیدنش رو از هیچکس نداشتم و سوالم این بود:
چرا من نباید شاد باشم چرا خدا باید بخاطر یه آهنگ گوش دادن بخاطر یه شاد بودن بلا سرم بیاره!!!!!! آخه این با مهربان و بخشنده بودن خدا در تضاد بود
950 روز پیش جواب سوالم رو با دیدن این فایل زیبا پیدا کردم وااای اونروز چقدر خوشحال بودم اشک ریختم داد زدم دویدم و بالا و پایین پریدم و عاشق شدم عاشق خدایی که اتفاقا برعکس باورهام بود یعنی میگفت اگر شادی کنی بهت نعمت میدم اگر غمگین باشی بلا سرت میاد این فایل باعث شد پابند سایت بشم و بهش دل ببندم بشه چراغ راهم راهی که از سیاهی شروع شده و هرروز روشن تر و سفید تر شد و تا ابد ادامه خواهد داشت.
استاد واقعا تحسینت میکنم بخاطر شجاعاتت بخاطر ایمانت من از دوتا استاد دیگه که یکیشون هم شاگرد شما هست یه چیز خیلی کلی درباره موضوع این فایل شنیده بودم اما اونها اونقدر با ترس و در لفافه صحبت کرده بودن که من که هیچی احتمالا خودشونم نفهمیدن چی گفتن اونا توی ایران بودن و هستن و اتفاقا شما هم توی ایران این فایل رو ضبط کردید و تا مدت ها بعدش هم توی ایران بودید اما صراحت شما کجا و حرفای اون ها کجا دمت گرم خداروشکر که شاگرد شما هستم
خانم شایسته نازنین ممنونم بابت این فایل زیبا
ممنونم از بچه های سایت بابت کامنت های زیباشون
به نام خدای مهربان🪴
نشانه های قانون جذب در قرآن
باید مهمترین کار زندگیم کنترل ورودی های ذهنم، تمرکز بر نکات مثبت اطرافم و تجربه هام باشه، تا بتونم باورهای قدرتمند کننده بسازم، فرکانس های قدرتمند کننده ای به جهان ارسال کنم که باعث رخ دادن اتفاقاتی بشه که تجربه شون رو دوست دارم
قانون جذب میگه فقط موقعی اتفاقات خوب رو تجربه میکنم که احساس خوبی داشته باشم، هرچقدر شاد تر باشم، بیشتر لذت ببرم، خوشحال باشم، امیدوار باشم، آروم باشم، زندگی اتفاقات، شرایط، افراد و موقعیت هایی رو وارد زندگیم میکنه که احساس آرامش، شادی، خوشحالی و لذتم بیشتر و بیشتر میشه
باید بتونم در تمام طول روز طوری به زندگی و به شرایطم نگاه کنم که احساسم خوب باشه، اون وقت امکان نداره اتفاقات بدی رو تجربه کنم
ولی اگه غمگین و افسرده و ناراحت و عصبانی باشم، زندگی و جهان اتفاقاتی رو برام به وجود میاره که عصبانیت و ناراحتی و غم بیشتری برام به وجود بیاد
جهان فرکانس هام رو دریافت میکنه و اونو تبدیل میکنه به ماده، یعنی انرژی رو دریافت میکنه تبدیل میکنه به اتفاق، شرایط و وارد زندگیم میکنه
وقتی غمگین باشم جهان دریافت میکنه که غم بیشتری بهم بده و اتفاقاتی که منو ناراحت تر کنه وارد زندگیم میکنه
خداوند هم توی قرآن بارها گفته که دوستان خدا، نه ترسی دارن و نه غمگین میشن
اگه رابطم با خدا اتصال قوی داشته باشه، اون وقت نه غمی دارم و نه نترسی
باید در تمام طول زندگیم غمگین نباشم نه اینکه فقط یکبار غمگین نباشم
یحزنون فعل مضارع هست توی قرآن
یعنی یک استمرار دائمی و همیشگی
خداوند در قرآن باز هم احساس آرامش و شادی رو ارتباط میده به هدایت الله و میگه اگه کسی از من هدایت کنه، این مسیری که در اون قرار میگیره، این فرکانس هدایت، فرکانسیِ که غم و اندوه رو تجربه نمیکنید یعنی اگه احساس بدی دارم پس از خدا تبعیت نکردم و به پیغام هاش گوش نکردم
وقتی رابطه خوبی با خدا داشته باشم این رابطه نتیجش احساس خوبه
این دیدگاه کاملا اشتباهه که فقط ما مسلمانها یا فقط افراد خاصی به بهشت میرن خداوند میگه هر انسان خوبی، اصلا هم فرقی نداره که مسلمون باشه، یا یهودی، یا مسیحی، ربط داره به فرکانسی که ارسال میکنه، ربط داره به ایمانش، به باورهاش، به عمل نیکی که انجام میده، هر کسی که در این فرکانس قرار بگیره در دنیا و آخرت اندوهگین نمیشه
اگه احساس بدی داشته باشم اصلا فرقی نمیکنه کی هستم، احساس بد اتفاقات بد رو به وجود میاره
خداوند در جنگ ها هم به پیامبر میگفت غمگین نشو، نا امید نشو و بدون که اگه ایمان داشته باشی حتما پیروزی، اگه غمگین باشی اصلاً مهم نیست که چند نفری، مهم نیست توی جبهه پیامبر باشی یا جبهه مخالف
در هر صورت ناامیدی و غم باعث شکسته
در جنگ احد هم که مسلمان ها شکست خوردن بازم خداوند تاکید میکنه این اتفاقی که افتاد به خاطرش غصه نخور، به خاطرش ناراحت نباش، غمگین نباش به خاطر اونچه که از دست دادی، چون اگه غمگین باشی چیزهای بیشتری هم از دست میدی
اگه ناراحت باشی همینی هم که داری از دست میدی
خداوند در قرآن نمیزاره پیامبر احساس بدی پیدا کنه نسبت به افرادی که در کفر بر یکدیگر سبقت میگیرن و کفر بر روی کفر میارن و بهش میگه که اصلاً به خودت نگیر، خودتو اذیت نکن، اینا به ضرر خودشونه و خداوند احساس غم و ناراحتی رو از پیامبر میگیره، چون میدونه اگه غمگین باشه اتفاقات بدی براش رخ میده
اگه پیامبر به خودش بگیره و از اینکه مردم کافر میشن حرص بخوره، اتفاقات بدی براش رخ میده
پس توی زندگیم یاد بگیرم اگه دارم تلاش میکنم و نتیجه نمیده و افراد گوش نمیکنن به خودم نگیرم، اونا به ضرر خودشونه، اتفاقی برای من نمیفته، احساسمو خوب نگه دارم، اگه احساس بدی دارم، اگه نگرانم، اگه مضطربم، اگه غمگینم به این معناست که ایمان ندارم
چون کسی که به خدا ایمان داشته باشه نه غمگین میشه و نه ترسی داره
ترس به خاطر بی ایمانیه، غم به خاطر بی ایمانیه، ایمان داشته باشم که خداوند فرمانروای جهان کارش رو کامل و درست داره انجام میده و تموم اتفاقات برگی بدون اذن خدا بر روی زمین نمیفته و تموم اتفاقات در ید خداونده
اونوقت دیگه نگران نمیشم، میدونم که همه چیز خیره، یک نیرو وجود داره اونم نیروی خیره، نیروی عشق و خوبیه
اگه غمگین میشم و میترسم، اگه نگرانم، به این معناست که ایمان ندارم
خداوند به پیامبر میگه به خاطر رفتار اونها، به خاطر مکر اون ها، به خاطر نیرنگ اونها، احساست رو خراب نکن، غم نداشته باش، ناراحت نباش، خودتو درگیر نکن، اگه خودتو درگیر اون موضوعات بکنی اتفاقات نامناسب بیشتری برات به وجود میاد
پس یاد بگیرم توی زندگیم اگه دیدم برام توطئهچینی میکنن، نیرنگ میکنن، دسیسه میکنن، پشت سرم غیبت میکنن، یا حرف های بد میزنن، اصلاً نگران نباشم، خودمو باهاشون درگیرن نکنم
اگه نگران نباشم بهم آسیبی نمیرسه
اگه ایمان داشته باشم و بگم خداوند از من محافظت میکنه و باهاشون درگیر نشم، همه چیز عالی میشه و به نفع من رخ میده
وقتی خداوند شرایطی برای حضرت مریم فراهم میکنه که بدون ارتباط با فردی باردار میشه حضرت مریم این درد زایمان و این احساس نگرانی از حرف مردم و ترس از اینکه چه فکری میکنن، به خدا میگه کاش به دنیا نیومده بودم و بازم در قرآن خداوند این احساس بد و غم رو ازش میگیره چون اگه نگران حرف مردم باشه، اگه غمگین باشه و بترسه، اتفاقات بدی رو تجربه میکنه،
بازم خداوند بهش میگه غمگین نباش، ناراحت نباش، من هواتو دارم، من با تو هستم، بهت کمک میکنم،
بازم وقتی حضرت مریم نگران پاکدامنی و عفتش بوده، خداوند بهش میگه ناراحت نباش
خیلی موقع ها ما به خودمون حق میدیم که آدم باید ناراحت باشه، باید غمگین باشه، ولی این آیه ها نشون میده که حتی در بدترین شرایط اگه غمگین باشم، اتفاقات بدی رو تجربه میکنم، اگه ناراحت باشم، ناراحتی بیشتری رو تجربه میکنم
پس سکوت کنم و اجازه بدم که خداوند کارش رو انجام بده
مادر حضرت موسی وقتی نگران کشته شدن فرزندش بوده خداوند بهش وحی میکنه که بندازش به دریا
کی میتونه این کارو انجام بده؟
کی میتونه بچه خودش رو بنداز به دریا؟ فقط کسی که ایمان داره کسی که خدا رو باور داره، کسی که قبول داره تموم اتفاقات جهان به دست خداونده و نگران هیچ چیز نیست
خداوند بازم به مادر موسی میگه که نترس، غمگین نباش
چون اگه غمگین باشی از دستش میدی
اگه غمگین باشی اوضاع برات سخت میشه پس غمگین نباش و این کارو انجام بده و مادر موسی بچه رو به دریا میندازه و از خونه فرعون رد میشه مهرش به دل همسر فرعون میفته، بچه شیر نمیخوره، میان بچه رو به مادرش میدن که شیر بخوره، با هزینههای فرعون بزرگ میشه و با امکانات اون
و تو هم بچه ات رو داری و نگران چیزی هم نیستی، فرزند هم شده فرزند فرعون و خطری تهدیدش نمیکنه
این کارِ خداست.
این حسِ مادر موسی، این ایمان و این احساس آرامشش این اتفاق ها رو به وجود آورد
اگه نگران میشد این اتفاق نمیفتاد، اگه نگران میشد از دستش میداد، اگه میترسید از دستش میداد،
از هرچی بترسیم سرمون میاد، این یک قانونه🪴
اگه خودم رو غمگین کنم، اگه یه رابطه رو از دست دادم و خودم رو غمگین و ناراحت کنم اوضاع بسیار بدتر میشه
اما اگه ایمان داشته باشم و رها کنم، اگه باور داشته باشم و رها کنم، اون وقت همه اتفاقات به نفع من رخ میده
که این ایمان واقعی میخواد، احساس خوب واقعی میخواد، احساس آرامش واقعی میخواد
ایمان و غم نمیتونه یکجا جمع بشه، نمیتونه فقر و ثروت، یا نور و تاریکی یک جا جمع بشه
وقتی ایمان باشه غم وجود نداره، خداوند به پیامبر میگه میدونیم که گفته های کافران غمگینت میکنه اما آگاهیم که تو داری ناراحت میشی، اما این کارو نکن، اونا با تو کاری ندارن، اونا با من طرفن،
این حرفا به این معنی نیست که هرگز نباید غمگین بشیم، ما انسانیم با عواطف انسانی، ما نمیتونیم وقتی عزیزمون رو از دست دادیم غمگین نشیم، نمیتونیم وقتی کسب و کارمون رو از دست دادیم غمگین نشیم
ما انسانیم و توقعی هم نیست که غمگین نشیم، اما توقع هست که در وضعیت غم و اندوه نمونیم، در وضعیت ناراحتی نمونیم و بکشیم خودمون رو به وضعیت آرامش. ناراحت شدن، عصبانی شدن و نگران شدن طبیعیه، برای همه اتفاق میفته، مهم اینه که این فرکانس رو ادامه ندم، اگه لحظات کوتاه غمگین و ناراحت باشم هیچ اتفاق بدی برام رخ نمیده، چون فرکانس غم به اندازه کافی قوی نشده که اتفاقات بد رو برام به وجود بیاره
پس اگه شرایط بدی رو داشتم نگران نشم که وای من غمگین شدم الان اتفاقات بدی برام میفته، وای من عصبانی شدم الان دیگه از در و دیوار برام بدبختی به وجود میاد
نه با یک مقدار و یک زمان کوتاه عصبانی شدن، یا غمگین شدن، یا ناراحت شدن هیچ اتفاق بدی برام رخ نمیده
ولی اگه در این فرکانس بمونم و این فرکانس رو ادامه بدم، اونوقت این فرکانس به جایی میرسه، به قدرتی میرسه که میتونه اتفاقات بد رو برام به وجود بیاره
توی قانون فرکانس اگه نگران موضوعی باشم اون موضوع برام اتفاق میفته
اگه در مورد یه موضوعی ترس داشته باشم این ترس برام اتفاق میفته
خیلی موقع ها ما به خاطر افکار منفی و ترس هامون این ترس ها رو اینقدر توی ذهنمون میپرونیم که دقیقاً همون اتفاق میفته
حضرت یعقوب هم با ترسش برای خودش این اتفاق رو خلق کرد، اون برای یوسف دردسر ایجاد نکرد، یوسف شد عزیزم مصر، یعقوب برای خودش دردسر ایجاد کرد، نتونست احساسش رو کنترل کنه و نابینا شد، نتونست از قانون استفاده کنه و سالهای سال یوسف رو ندید، نتونست وابستگیش رو از فرزندش دور کنه، نتونست رها کنه، نتونست بپذیره، نتونست این جدایی رو خیر درش ببینه و آروم بگیره و خوشحال باشه و ایمانش رو حفظ کنه، برای همین سالهای سال یوسف رو ندید و بیمار شد و نابینا شد و این دردسرها رو کشید
این یک قانونه
قانون براش فرقی نداره که پیامبر باشیم یا کافر، مسلمان باشیم یا مسیحی یا یهودی، سیاه پوست یا سفید پوست،
برای هر کسی این قانون صدق میکنه که احساس بد، اتفاقات بد رو به وجود میاره، حتی اگه غم خودمون رو هم به خدا بگیم بازم داریم فرکانس بد ارسال میکنیم
خداوند میگه در مورد ناراحتی های خودت با من هم صحبت نکن🪴
فرقی نمیکنه این احساس منفی رو با کی درد و دل میکنیم، احساس بد و صحبت کردن در مورد احساس بد، احساس بد بیشتری رو ایجاد میکنه
پس اگه احساس بدی دارم اصلاً در موردش صحبت نکنم، ننویسم، با کسی حرف نزنم در موردش فکر نکنم و بذارم احساس بد بگذره، به نعمت هام فکر کنم، به چیزایی که بخاطرش سپاس گذار خدا هستم
باید بتونم در شرایط بسیار بسیار سخت احساس خوبی رو تجربه کنم و این کار با تمرین شدنیه، باید از حضرت ابراهیم یاد بگیرم که به فرمان خدا چاقو زیر گلوی اسماعیل پسرش میذاره، اینقدر وابسته نیست، اینقدر ایمان داره، اینقدر مطمئنه و اینقدر توحید و یگانه پرستی در تموم وجودش ریشه کرده که این کارو انجام میده خدا هم توی قرآن به پیامبر میگه پیرو آیین ابراهیم باش چون تونسته بود کنترل عواطف و احساساتش رو به شکل باورنکردنی ایجاد کنه، تونست همسر و فرزندش رو وقتی طفل شیرخواری بود به فرمان خدا رها کنه وسط بیابون و نگران هیچ چیزی نباشه و نترسه
اگه میخوام از زندگی و از دنیا لذت بیشتری ببرم باید بتونم این کارو انجام بدم
باید بتونم در شرایط بسیار بسیار سخت احساس خوبی رو تجربه کنم، اگه در این مسیر قرار بگیرم اتفاقات عالی برام رخ میده و یک انسان ضربه ناپذیر میشم، انسانی که هیچ چیزی نتونه ناراحتم کنه و غمگینم کنه به شرطی که بتونم ایمان داشته باشم به خدا و هر شرایطی رو بپذیرم و نگرانش نباشم و نذارم که اتفاقات و شرایط ظاهری احساسم رو بد کنه
خداوند میگه نجوا فقط از طرف شیطانه، نجوا همون گفتگوهای ذهنیه که صبح تا شب توی مغزم میگه بدبخت شدی، کارت رو از دست دادی، بیکار میشی، همسرت ترکت میکنه، بی پول میشی، رقابت داره بیشتر میشه
گفتگوهای ذهنی که از صبح تا شب داریم با خودمون صحبت میکنیم
خداوند هم میگه بدون شک نجوی فقط از طرف شیطانه، برای اینکه مومنان رو غمگین کنه
این گفتگوهای ذهنی هیچ وقت اتفاق نمیفته ولی ما همچنان به حرف ادنا گوش میکنیم و باورشون میکنیم
اینا یک توهمه که از طرف شیطانه، خیلی ها این گفتگوها رو باور میکنن و باهاش به قعر چاه میرن
فقط به خاطره توهمی که شیطان توی ذهنشون ایجاد کرده.
این نجواها رو باور نکنیم، اینا کار شیطانه، وظیفه اش اینه که این کارو انجام بده، اومده که همچین کاری رو انجام بده،
وقتی توی شرایط سختی قرار میگیریم،ذهن فقط در مورد بدبختی و نگرانی صحبت میکنه، این وظیفه ماست که نگاهمون رو عوض کنیم و این کارو باید آگاهانه انجام بدیم
اگه روی خودم آگاهی نداشته باشم، اگه روی خودم شناختی نداشته باشم و آگاهانه کار نکنم،ذهن فقط فریبم میده و اوضاع رو برام برتر میکنه
ولی خداوند میگه به اندازه شیئی نمیتونه به کسی ضربه بزنه مگر به اذن الله
پس این توهمات رو باور نکنیم، چون هیچ ضربهای بهمون نمیزنه
خداوند راهش رو هم میگه که وقتی نجواها میاد که اوضاع بد شد، بدبخت شدی، همسرت از تو جدا میشه، دلار رفته بالا
میگه که مومنان هیچ کاری نمیکنن، باورش نکین اینا رو، این کار شیطانه که میخواد مارو غمگین کنه
باید فقط به خدا توکل کنیم، همین کافیه🪴
وقتی خدا رو باور کنیم احساسمون خوب میشه، پس این نجواها رو باور نکنیم و ایمانمون رو حفظ کنیم و بدونیم که احساس خوب اتفاقات خوب رو به وجود میاره.
احساس خوب هم موقعی به وجود میاد که به خدا توکل کنیم، موقعی که باورش کنیم، موقعی که قدرتش رو باور کنیم
اون وقته که اتفاقات خوب برامون میفته
ذهن هیچ وقت احساس خوبی بهمون نمیده، اگه اتفاقات بد بیفته،اگه روی ذهنمون کار نکرده باشیم، هیچ وقت نمیاد بگه یک اتفاقات خوب برات داره رخ میده
شیطان نمیزاره که اینجوری فکر کنیم و این کار باید یه فکر آگاهانه باشه
هیچکس اگه روی فکرش کار نکرده باشه در این شرایط فکرش خوب کار نمیکنه، چون این نجوا ها همیشه اوضاع رو بدتر نشون میدن
مگر اینکه روی خودمون کار کرده باشیم، برای همینه که وقتی اتفاق بدی میفته فقط افکار منفی به وجود میاد
یعنی اینجوری نیست که ذهن اگه فرزندمون دیر برسه خونه، ذهنمون بگه چه جالب، چقدر خوب شد دیر اومد، حتما داره اتفاقات خوب براش رخ میده
ذهن هیچ وقت این کارو نمیکنه
ذهن به بدترین اتفاقات ممکن فکر میکنه و اینقدر برامون واقعی نشون میده که گریه میکنیم، عصبی میشیم، توی گوش بچه مون میزنیم، این نگرانیِ ما رو نشون میده، این اضطراب، کار شیطانه
پس از این به بعد موج شیطان رو بگیریم
هر فکری، هر دیدگاهی، هر نگرشی که بهمون احساس بدی بده به این معناست که این دیدگاه، این فکر و نگرش از طرف شیطانه
و هر فکری، هر دیدگاهی، هر نگرشی که بهمون احساس آرامش و اطمینان و شادی میده به این معناست که خدا داره باهامون صحبت میکنه
به همین راحتی میتونیم پیغام ها رو بشناسم
پیغام هایی که احساس بدی میده، احساس ترس، اضطراب، ناامیدی، خودکشی، احساس یاس و عصبانیت میده، فقط جایگاه شیطانه و این یک توهم بزرگه، باورش نکنم، بارها هم شده که این احساس های ترس آور و زجرآور برام به وجود اومده، ولی هیچ اتفاقی نیفتاده، و بارها نگرانی های بیهوده و مزخرفی داشتم که با گذر زمان دیدم که یک توهم الکی بوده که از شب تا صبح هم بخاطرش نخوابیدم و گریه کردم و هیچ اتفاق بدی هم نیفتاده
پس اسلحه شیطان رو بشناسم، خدا رو باور کنم، اون وقته که زندگیم سراسر شادی و عشق میشه، سراسر زیبایی و مهربانی میشه
خدایا منو به راه راست هدایت کن
راه کسانی که بهشون نعمت دادی
نه اونایی که بهشون غضب کردی و نه گمراهان
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته جان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیز
روز یازدهم از تحول زندگی من
این فایل یکی از تحولات بزرگ زندگی من بود که منو متوجه چیزهایی کرد که خیلی کم بهشون توجه میکردم
این حرفا رو تو خیلی از فایلای استاد شنیده بودم ولی انگار هر روز برام تازگی داره و یه جایی رو تو ذهن من باز میکنه
یادمه چند سال پیش به خاطر اینکه هیچ چیز خاصی از قرآن متوجه نمیشدم همش به خودم میگفتم که خب حالا این داستانارم بخونم قراره چی بشه!این اتفاقا واسه اون زمان بوده به زندگی الان چه ربطی میتونه داشته باشه! به خاطر همین از همه چی فاصله گرفته بودم
فقط هم از ناراحتیام و ناخواسته هام صحبت میکردم
اما دیگه یجایی دلم میخواست شرایط عوض بشه چون اوضاعم هی داشت بدتر میشد
تا اینکه بعد از مدتی شرایط طوری پیش رفت که با استاد آشنا شدم
و الان متوجه میشم که وقتی تصمیم به تغییر گرفتم و کمی بهتر شدم و مدارم عوض شد تونستم که با قانون آشنا بشم
واقعا خدا چقدر مارو دوست داره که با یکم تغییر و تصمیم به اینکه میخوام زندگیم بهتر بشه و لذت ببرم دستمونو میگیره و میبره به سمت کسایی که کمکمون کنن و استاد عباسمنش همون کسیه که برای من مثل معجزه بود
الان که متوجه شدم حرفای قرآن یعنی چی و چی میخواد بگه دلم میخواد بخونمش و انقدر درگیرش بشم که همه باورام عوض بشه، ایمانم قوی تر بشه تا تو هرکاری بتونم با حس خوب، با اطمینان به خدایی که همه چیو خوب پیش میبره حرکت کنم
از وقتی که فهمیدم همه چی وقتی خوب پیش میره که من ناراحت نباشم، حسمو خوب نگهدارم، به جنبه مثبت اتفاقات توجه کنم، از لحظه های زندگیم لذت ببرم،
واقعا دوستدارم خدارو بغل کنم و ازش تشکر کنم که یه همچین قانونی رو گذاشته و از استاد عباسمنش تشکر کنم که منو با این قوانین آشنا کرد و قرآن طوری برای من روشن کرد که هیچکس دیگه ای نمیتونه به این خوبی راجبش صحبت کنه
منی که سال ها فکر میکردم که باید با عجز و ناله چیزی رو بخوام و حالا دارم میبینم که فقط خوشحال بودن برای خدا ارزش داره و میگه حتی پیش منم شکایت نکن واقعا برام مثل یه معجزه میمونه
همه باورهام داره میشکنه و باورهایی داره ساخته میشه که دیگه مطمئنم به زندگیی که میخوام درستش کنم و خدایی هست که همیشه دستمو گرفته
خیلی خیلی سپاسگزارم ️ کلی ام احساس خوشبختی میکنم که هدایت شدم به این مسیر و به سمت کسایی که فقط دارم حس خوب ازشون میگیرم