نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1396 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2948 روز

    یک فایل زیبای دیگه و مرور درس‌هایی که از آن گرفتم…

    – اگر نتایج خوبی در زندگی نمی‌گیریم مشکل از مسلمانی ماست نه از اسلام یا قرآن.

    – قانون جذب در سراسر قرآن به شکل‌های مختلف اومده.

    – این دیدگاه کاملاً اشتباهی است که انسان باید غمگین باشه و اگر خوشحال باشه بده. خیلی ها این باور اشتباه رو به دین ربط دادن و گفتن که شادی و خوشحالی با دین مغایرت داره.

    – اما نقطه مقابل این دیدگاه دقیقا در قانون جذب هست. قانون جذب میگه زمانی شما اتفاقات خوب رو تجربه میکنید که احساس خوبی داشته باشید. احساس خوب = اتفاقات خوب

    – هر چقدر ما شادتر و امیدوارتر و آرام تر باشیم، اتفاقات، شرایط و افرادی رو وارد زندگیمون میکنیم که این احساس شادی و لذت ما رو بیشتر میکنن.

    – جهان انرژی یا همان فرکانس ما رو دریافت میکنه و اون رو به صورت ماده و شرایط وارد زندگیمون میکنه.

    – در هیچ جای قرآن نیومده که باید غمگین بود. برعکس، در قرآن گفته شده که یک مومن غمگین نیست. آیاتی که در ادامه اومده به خوبی نشون میده که واژه «حزن» همراه با «لا» یا بدون «لا» به چه صورتی در قرآن استفاده شده. (توضیح: در بعضی موارد، ترجمه آیات بعدی بعضی از آیه ها هم ذکر شده تا معنی کامل‌تر مشخص بشه.)

    * سوره یونس آیه 63 = آگاه باش که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند.

    + یعنی اگر انسان رابطه ای قوی با خدا داشته باشه و جزو اولیای خدا باشه، هیچ ترس و اندوهی نداره. در این آیه فعل یحزنون به صورت مضارع استفاده شده یعنی این فراد به صورت مداوم و در تمام طول زندگیشون غمگین نیستند.

    * سوره بقره آیه 38 = آنان که از هدایت من پیروی کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد.

    + در این آیه هم فعل مضارع است و احساس آرامش و شادی به هدایت الله ارتباط داده شده. اگر ما احساس بدی در زندگی داریم یعنی از خداوند تبعیت نمیکنیم و به پیغام های او گوش نمیدیم. به همین دلیل رابطه ما با خدا کمرنگ تر میشه و این به این معنیه که ما احساس بدی خواهیم داشت. نتیجه رابطه قوی با منبع انرژی احساس خوبه.

    * سوره بقره آیه 62 = پاداش ایمان آورندگان چه یهودی، چه نصاری، چه صابئین و هر کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشد و کار خوب انجام داده باشد نزد پروردگار محفوظ است و نه ترسی دارد نه غمی.

    + خیلی از ما ادعا میکنیم که فقط ما مسلمان ها به بهشت میریم و پیروان سایر مذاهب به بهشت نمیرن و اینکه ما آدم های خوبی هستیم و بقیه آدم های پستی هستن. این آیه واضح میگه که هر کسی که به خدا و قیامت ایمان داشته باشه و کار خوب انجام بده پاداشش نزد خدا محفوظه. نتیجه ایمان هم عمل صالح هست.

    * سوره آل عمران آیه 139 = سست و غمگین نشوید چرا که اگر ایمان داشته باشید، برتر هستید.

    + ای آیه مربوط به جنگهای پیامبر هست و میگه اگه شما غمگین بشید، در جنگ شکست میخورید. قانون با هیچکس تعارف نداره حتی پیامبر. احساس بد = اتفاقات بد. اگر احساس بد داشته باشی اصلا مهم نیست که چند نفر هستید و در جبهه مخالف هستید یا جبهه پیامبر.

    * سوره آل عمران آیه 153: هنگامی که از میدان نبرد رو به هزیمت گذاشته بودید و بالا می رفتید و به کسی توجه نمی کردید، پیامبر از پشت سر شما را صدا میزد. آنگاه بود که اندوه از پی اندوه به شما روی آورد. اکنون بر آنچه از دست داده اید و آنچه بر شما رفته است اندوهگین نباشید. خدا از کردارتان آگاه است.

    + این آیه مربوط به شکست مسلمانان در جنگ احد است. اگر ناراحت باشیم چیزهای بیشتری رو هم از دست میدیم.

    * سوره آل عمران آیه 176 = کسانی که در کفر بر یکدیگر پیشی میگیرند، محزونت نکنند چرا که هرگز زیانی به خداوند نمیرسانند. خداوند میخواهد آنها را در آخرت بی بهره گرداند و برایشان عذاب بزرگی است.

    + فرض کنید یک مدرسه ای هست که پیامبر معلم اون مدرسه و خداوند مدیر و مردم شاگردان اون مدرسه هستند. اگر شاگردها به درس گوش نکنن، معلم احساس بدی پیدا میکنه. این آیه مثل این میمونه که مدیر بیاد به معلم بگه که فکر نکن اینها به خاطر تو دارن این کار رو میکنن. موقع امتحان پایان ترم اینها ضرر میکنن و قبول نمیشن. تو داری کارت رو درست انجام میدی. اینها دارن اشتباه روی اشتباه انجام میدن. چقدر این دیدگاه زیباست که خداوند نمیزاره پیامبر احساس بدی نسبت به افرادی پیدا کنه که در کفر از هم سبقت میگیرن. خداوند به پیامبر میگه این موضوع رو به خودت نگیر. خداوند میدونه که اگر پیامبر غمگین باشه اتفاقات بد براش رخ میده.

    * سوره انعام آیه 48 = ما پیامبران را جز برای بشارت و هشدار نفرستادیم. آنان که ایمان آوردند و نیکوکاری کردند نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند.

    + نتیجه ایمان واقعی احساس امید و آرامش هست. اگر مضطرب و ناراحت هستیم یعنی توکل و ایمان واقعی نداریم.

    * سوره یونس آیه 65 = سخن آنها محزونت نکند که عزت از آن خداست. او شنوای داناست.

    + باز هم تاکید بر نماندن در احساس بد.

    * سوره نحل آیه 127 = صبر کن که صبر تو جز به توفقیق الله نیست و به خاطر آنها غمگین نشو و از نیرنگ آنها دلتنگ نباش.

    + اگر کسی پشت سر ما غیبت و بدگویی میکنه، ما نباید ناراحت بشیم چون این موضوع به خودشون برمیگرده.

    * سوره مریم آیه 24 = ندا آمد که غمگین مباش. پروردگارت زیر پای تو جوی جاری ساخته. تنه درخت خرما را تکان بده تا خرمای تازه برای تو فرو بریزد. دیدگان را روشن دار و اگر فردی را دیدی بگو که که من به خاطر خدای رحمان زوره سکوت اختیار کرده ام.

    + این یعنی اینکه خدا میخواد غم رو از حضرت مریم بگیره. چرا که اگر ناراحت و غمگین باشه اتفاقات بدی رو تجربه میکنه. در این شکی نیست که شرایط حضرت مریم خیلی سخت بوده اما باز هم خدا ازش میخواد که محزون نباشه. این کاری هست که ما هر روز باید انجام بدیم. خیلی وقت ها ما به خودمون حق میدیم که ناراحت و افسرده باشیم. اما این آیه نشون میده که حتی در بدترین شرایط هم نباید در احساس غم بمونیم. باید سکوت کنیم و اجازه بدیم که خدا کارش رو انجام بده.

    * سوره قصص آیه 7 = به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر بده و چون بر جانش بیمناک شدی او را به دریا بینداز. نترس و اندوهگین نشو که ما او را به تو باز می گردانیم و در جرگه پیامبرانش می آوریم.

    + چنین اتفاقی به هیچ عنوان با ذهن منطقی قابل بررسی و توجیه نیست. یعنی از نظر ذهن منطقی بچه رو هر جای دیگه ای غیر از آب بندازیم، احتمال زنده موندنش بیشتره تا رود نیل. تنها کسی میتونه این کار رو انجام بده که به خدا توکل و ایمان واقعی داره. تمام اتفاقات جهان دست خداونده. خداوند داره به مادر حضرت موسی میگه که اگر غمگین باشی فرزندت رو از دست میدی. بعدا دیدیدم که چه اتفاقات خوبی برای حضرت موسی رخ داد.

    * سوره فاطر آیه 34 = پیشی گرفتگان در خوبی ها در بهشت می گویند سپاس خدایی را که اندوه را از ما گرفت زیرا که پروردگار ما آمرزنده و شکرپذیر است.

    + در این آیه به خوبی میشه دید که ایمان = دوری از اندوه و آرامش ، بی ایمانی = اندوه و غم. همانطور که نور و تاریکی، فقر و ثروت، سلامتی و بیماری و خیر و شر نمیتونن تو یکجا باشن، ایمان و غم هم نمیتونن تو یه جا باشن. باید این باور رو برای خودمون بسازیم که بعد از هر خنده خنده بیشتره.

    * سوره انعام آیه 33 = میدانیم که گفته های کافران غمگینت میکند اما آنها تو را تکذیب نمیکنند بلکه ستمکارانی هستند که آیات الهی را انکار میکنند.

    + این حرفها به این معنا نیست که اصلا هیچ وقت نباید غمگین باشیم. ما انسان هستیم نه آدم آهنی. ما عواطف انسانی داریم. توقعی نیست که هیچ وقت ناراحت بشیم اما توقع هست که در وضعیت غم و اندوه باقی نمونیم و خودمون رو به وضعیت آرامش بکشیم. مهم اینه که این فرکانس بد رو ادامه ندیم. اگر برای لحظات کوتاهی غمگین باشیم اتفاقی برامون نمیفته چون فرکانس غم اونقدر قوی نشده که اتفاقات بد رو رقم بزنه. یک فرد با یک روز افسرده بودن افسرده نمیشه و این یک پروسه طولانی هست. اما نباید اجازه بدیم که این روند طولانی بشه. چرا که قدرت فرکانس افزایش پیدا میکنه. نکته جالب هم اینه که برای افسرده شدن ماهها زمان لازمه اما میتونیم با یک روز افکار مثبت داشتن به آرامش و شادی برسیم. دلیل آن هم اینه که نیروی حاکم بر جهان نیروی خیر هست. کسی که در فرکانس درست قرار میگیره مثل کسی هست که تو سرازیری قرار گرفته. خیلی زود به مقصد میرسه.

    * سوره یوسف آیه 13 = (حضرت یعقوب به برادران یوسف میگوید) اگر او را ببرید غمگین میشوم و میترسم شما غفلت کنید و گرگ او را بخورد.

    + اگر ما نگران یه موضوعی باشیم یا بترسیم، اون موضوع برای ما اتفاق میفته. حضرت یعقوب ترسیده بود و ترس و نگرانیش رو ابراز کرد. اون خودش به برادران یوسف کلید داد و اونها هم بعد از به چاه انداختن یوسف همین حرف رو به یعقوب زدن و گفتن که گرگ او رو خورده. بعضی وقت ها ما انقدر ترسهامون رو تو ذهنمون می پرورونیم که دقیقا همون اتفاق برامون میفته. بعضی افراد وقتی این اتفاق براشون میفته فکر میکنن که پیشگو هستند یا بهشون الهام شده. اما این الهام و پیش بینی نیست. این چیزیه که شما ساختید. این اتفاقی بوده که ما خلقش کردیم. یعقوب برای یوسف مسئله ای ایجاد نکرد چون او عزیز مصر شد. فقط خودش از اندوه زیاد بیمار شد.

    * سوره یوسف آیه 85 = فرزندانش گفتند: به خدا سوگند آنقدر به یاد یوسف هستی تا بیمار شوی یا بمیری. گفت شرح اندوه و پریشانی خود را فقط به خدا میگویم و چیزهایی میدانم که شما نمیدانید.

    + یعقوب نتونست از قانون استفاده کنه و نابینا شد و سالها یوسف را ندید. اون نتونست اندوهگین نباشه و در این جدایی خیر رو ببینه و آرام باشه و ایمانش رو حفظ کنه. قانون برای همه یکسانه. چه پیامبر باشی چه کافر، چه مسلمان باشی چه مسیحی، چه سفید پوست باشی چه سیاه پوست. ما نباید به اتفاقات بد فکر کنیم و در موردشون با دیگران درد و دل کنیم یا بنویسیمشون. خدا به حضرت نوح هم گفته: حتی در مورد ناراحتی های خودت هم با من صحبت نکن. برای احسا بد باید به نعمت هایی که داریم توجه کنیم و به خاطرشون سپاسگزار باشیم. تفاوت بین حضرت ابراهیم و یعقوب این هست که حضرت ابراهیم حتی حاضر شد چاقو زیر گلوی فرزندش بزاره اما یعقوب از فراق یوسف اندوهنگین شد. به همین دلیله که بارها خدا در قرآن به پیامبر میگه که پیروی ابراهیم باش. به خاطر اینکه او الگو و اسوه قرآن هست. او مرد شماره 1 قرآن هست و تونسته بود توانایی کنترل احساسات خودش رو به طرزی باورنکردنی در خودش ایجاد کنه. حضرت ابراهیم حتی طفل شیرخواره خودش رو به همراه هاجر در بیابون راه کرد و نگران هیچ چیز نبود. او رفت و سالها بعد برگشت. اگر ما هم این توانایی رو به دست بیاریم، انسانی ضربه ناپذیر میشیم. انسانی مثل ابراهیم که هیچ چیز و کسی نمیتونه اون رو غمگین کنه.

    * سوره قصص ایه 8 = خاندان فرعون او (حضرت موسی) را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن و مایه اندوهشان شود. مسلما فرعون و هامان و لشگریان او در اشتباه بودند.

    + در این آیه حزن در مورد فرعون و هامان اومده.

    – در آیه 10 سوره مجادله اومده که نجوا تنها از سوی شیطان است ولی به اندازه شیئی نمیتونه به کسی ضربه بزنه مگر به اذن خدا. بنابراین مومنان باید به خدا توکل کنند. نجوا همون گفتگو های ذهنی هست که صبح تا شب داره سعی میکنه ما رو قانع کنه که شرایط سخته، دلار داره میره بالا، حتما بیکار میشی و غیره. خیلی از این نجواها هیچ وقت اتفاق نمیفته اما ما همچنان به اونها گوش میکنیم و باورشون میکنیم. این یک توهم از سوی شیطانه. وظیفه شیطان این هست که این نجواها رو تو گوش ما بخونه. اگر از خودمون شناخت نداشته باشیم و آگاهانه روی خودمون کار نکنیم، ذهنمون مطمئنا ما رو فریب میده و اوضاع رو بدتر میکنه.

    – پس اگر کسی به تو گفت که باید غمگین باشی، بدون که این یه دیدگاه شیطانیه. قلب جای خداونده و ذهن جایگاه شیطان. ما باید بتونیم مچ شیطان رو بگیریم. هر نگرشی که به ما احساس مثبت بده و باعث آرامش ما بشه نشون دهنده صحبت کردن خداوند با ماست. به همین راحتی میشه پیغام‌ ها رو شناخت.

    – هر چقدر کمک کنیم که دیگران احساس بهتری داشته باشن، خودمون هم بیشتر احساس خوب رو تجربه میکنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    طیبه شهسواری پور گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    به نام خدایی که هدایتگر قلب های مطمئن و با ایمان هست

    خدایی که موسی رو در خانه فرعون و در کمال آرامش و در دامان مادر پروراند

    خدایی که اسماعیل رو در بیابان بی آب و علف مکه از هر گزندی حفظ کرد و فاصله مروه و صفا را بر حاجیان واجب ساخت

    خدایی که یوسف رو به اوج محبوبیت رساند و این برده کنعانی رو عزیز مصر کرد و ایمان و پاکدامنی ایشان رو زبانزد نسل های بعد از خودش برای همیشه نمود

    خدایی که عیسی را در گهواره سخن آموخت و مریم رو مقدس تر از قبل کرد

    خدایی که ما رو بیش مادر دوست دارد و تاکید دارد که ما به دور از حزن و اندوه باشیم و با شادی از زندگی دنیا لذت ببریم

    امروز شنبه 24خرداد دوبار این فایل رو گوش کردم یکبار ساعت 8صبح بار دوم ساعت 17 واقعا لذت بردم استاد بسیار ماهرانه و موشکافانه مسائل و آیه ها رو بیان کردند که من بدون اغراق بسیار لذت بردم

    من خیلی حالم با شنیدن این آیات عالی میشه و خدا رو هزار مرتبه شاکرم که به این گروه هدایت شدم

    برای همه دوستان و استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و خودم از خداوند آرامش خوشبختی سعادت دنیا و آخرت رو از خداوند متعال خواستارم

    در پناه حق سالم سعادتمند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1976 روز

    به نام رب هدایتگر

    نشونه 17 اردیبهشت 1402

    چقدر این فایلهای نشونه ،مرتبطه با حال و احساس این روزهاییه که من دارم میگذرونم.خدایا شکرت.

    الان تو دوره شیوه حل مسائل هستم و بزرگترین ضعف شخصیتم که ریشه های قوی تو بچگیم داره رو شناسایی کردم و آروم آروم قدمهای تکاملیمو دارم طی میکنم قدم که نه !یک سانت یک سانت حرکت میکنم چون این باگ روی اکثر خصلتها و تواناییام سایه انداخته و من هیچ عجله ای ندارم چون درک کردم تکامل رو.

    مسئله من وابستگیه، وابستگی تو تمام زمینه ها

    اول به اشخاصی که وارد زندگیم میشن،بعد تو زمینه های دیگه حس وابستگی رو دارم مثلا وابسته به یک اخلاقی،وابسته به یک مکان خاص،حتی وابسته به زیبایی هایی که قبلا تجربه کردم!!!

    ولی اینبار متفاوت تر از قبل دارم عمل میکنم و به مراتب حالم بهتره .

    گوش دادن به این فایل خیلی حال عجیبی در من بوجود آورد،بهم گفت تمام وابستگی هایی که تو داری نتیجه احساسیش حزن و ترسه!! ریشه اش ترسه!!

    اگه وابسته به شخصی هستی معنیش اینه همیشه ناراحتی و ترس داری که مبادا از دستش بدی یا میترسی نکنه کاری کنم ترکم کنه و بعد کسی مثل این نیست و‌کسی نیست همچین احساسی بهش داشته باشم!!

    اگر وابسته به مکانی هستی ته ته ذهنت ترسه و ناراحتی به هزار و یک دلیل !

    اگر وابسته به شغلت هستی یعنی ایمان نداری و میترسی !

    البته که باور کمبود هم دخیله تو این موضوع.

    .

    شنیدن آیات قرآن در مورد ریشه حزن حال عجیبی در من ایجاد کرد مخصوصا «24 مریم»

    «»من الان تو محیط روستاهستم چون بسیار مستقلم ،اگه کاری داشته باشم هرموقع از شبانه روز میرم شهر و ارتباطات اجتماعیم بالاس خیلی با رعایت ادب و احترام با اکثر مردان و زنان روستا صحبت میکنم ،تیپم با اینکه از نظر خودم معمولیه ولی از نظر مردمان قدیمی روستا تیپ جدیدیه میخام بگم که کارها و زندگیم براشون معمول نیست ؛ یکمی حسم بد بود برای نگاههای روستاییا و پرسش های تموم نشدنی که میخان سر از کارم در بیارن یعنی من با همین کنجکاویاشون بهم ریخته بودم حالا شرایط من کجا و شرایط حضرت مریم کجا!!!

    با اینکه از زمان حضرت مریم تا الان نمیدونم چند هزارسال گذشته ولی شرایط حضرت مریم رو سرسوزنی درک کردم خیلی خیلی فشار زیادی رو تحمل میکرده در حدی که آرزوی مرگ کرده!

    ولی خداوند چقدر قشنگ راه جلو پاش گذاشته و دلش رو قرص کرده .

    حضرت مریم چقدر شخصیت بزرگی داشته که نجواها و احساسات بدش رو کنترل کررده اونهم تو اون زمان ها و با اون شرایط خاصش که همه میدونستن همسری نداره و حالا بچه دار شده!!خدای من سرم سوت کشید

    این آیه خیلی منو احساساتی کرد ؛

    خدا میگه تو کاریت نباشه

    سرت تو لاک خودت باشه

    راهِ خودتو برو

    با کسی حرف نزن

    توجیه نکن

    بحث نکن

    حتی تو این مسئله که بحث حیثیت و شرف حضرت مریم مطرحه و همه ازش توضیح میخوان ،خداوند میگه روزه سکوت بگیر

    مریم سکوت کن من هواتو دارم

    من بهت کمک میکنم)

    من بعنوان دختری تو قرن بیستویکم که خیلی از مسائل با هزاران سال قبل فرق میکنه بازهم اتفاقی که حضرت مریم تجربه کرده رو حتی نمیتونم ثانیه ای رو تجسم کنم !

    و چقدر حضرت مریم تکاملش رو طی کرده بوده چقدر رو شخصیتش کار کرده بوده که ذهنش رو کنترل کرده به کلام خداوند عمل کرده

    چقدر با خودش تو صلح بوده !

    به یکباره انسان نمیتونه خودشو و نجواهاشو کنترل کنه حتی عمل به هدایتهای خداوند هم تکامل نیازه

    !

    و من غبطه میخورم به شخصیت حضرت مریم

    با این آیه خیلی ارتباط گرفتم ؛

    حس کردم خدا با من داره حرف میزنه

    میگه ناراحتی تو در مقابل شرایط حضرت مریم اندازه سرسوزنی هم نیست؛ ببین چطوری بار احساسی رو از دوش مریم برداشتم

    پس تو هم آروم باش و محزون نباش

    از متفاوت بودنت نگران نباش،

    ازسبک شخصی قشنگی که داری دست نکش

    تو راهت رو برو

    به خودت سخت نگیر که بقیه رو راضی کنی

    چیکار داری بقیه چی میگن

    اجازه بده بقیه آزاد باشن در انتخاب افکارشون

    همونطور که تو آزادی و دوست داری آزاد باشی.

    خدایاشکرت

    این ایه برای من بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم و دوستان عزیزم

    احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب

    طبق درسهایی که از استاد یاد گرفتیم عصاره همه درسها اینه که ما در هر زمانی بتونیم احساسمون رو کنترل کنیم و به سمت احساس خوب ببریم ،برنده هستیم.

    معنی احساس خوب ،اون آرامش و اطمینانی که به واسطه اعتماد و یقین به الله وجود داره یا بوجود میاد.

    در واقع ما انسانها به قول استاد در فایل جدیدشون : به محض دمیدن روح خدا در ما لایق سجده فرشتگان شدیم

    وقتی ما گنجی در درون خودمون داریم که اگر هدایت او را بپذیریم ما رو به مقصد بهشت میرسونه.

    مثال‌های متفاوتی استاد از آیه های قرآن زدند که جال تامل داره ،دیدیم که حتی پیامبران هم از قوانین مستثنا نیستند و هر کسی طبق قانون جواب میگیره.

    در هر حال درسی که خیلی مهمه اینه که کنترل ذهن خیلی مهمه.ما چیزی جز روح خداوند نیستیم که باید قدر بدونیم و عزیز بشیم .

    روال عادی اینه ما از انواع نعمت‌ها برخوردار باشیم ولی شیطان از طریق ذهن وارد میشه و ما رو وارد حواشی میکنه و از طریق اون احساس بد به ما میده .

    حالا وظیفه ما چیه در هر حالی که هستیم زاویه نگاهمون رو به سمتی ببریم که احساسمون خوب بشه

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    سپاسگزار استاد عزیزم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    شیرین امامی احتشامی گفته:
    مدت عضویت: 2259 روز

    به نام تو ای بخشنده ترین بخشندگان ⭐⭐

    استاد جان وقتی داستان اراده بر پرت کردن قرآن توی دریا رو گفتید یاد خودم افتادم .

    چند سال پیش منتظر بودم اتفاق بزرگی بیوفته و نیوفتاد و من کلللی نذر و نیاز کرده بودم ، خدا خدا کرده بودم موقع اذان قسمش داده بودم ولی اون اتفاق نیوفتاد و من خون خونمو میخورد، به زمین و زمان فحش میدادم .دو روز بعد از حرص و عصبانیت و فحش به خدا و پیغمبر و … وحشیانه از جا بلند شدم و رفتم سراغ کتاب قرآن و برداشتم و میخواستم ریز ریزش کنم که مامانم دید و قیامتی به پا شد و خوووب …. بقیه شو میشه حدس زد 😓😓

    الان چند سالی از اون ماجرا میگذره

    حدودا مستمر بخوام بگم ۲ سالی هست که با این مسیر زیبا و آسفالته وسط جنگل همراه شدم .

    الان وقتی صدای اذان و از جایی میشنوم سعی میکنم گوش کنم و تو دلم میگم به به …. چه نوای زیبایی … چه ملودی قشنگی …. الله اکبر …‌ چه چیزی ؟ چه ایمانی ؟ و چه تصوری از این زیباتر و آرامبخشتر که (( خدا بزرگتر است )) 😍😍

    الان قلبا با قرآن آشتی ام و با عشق و ادراک قرآن رو میخونم و تازه با بعضی آیه هاش گریه میکنم و به عظمت الله بیشتر پی میبرم . ( به قول شما ی جورایی لطیف شدم ).

    به اینکه چقدر بهم نزدیکه

    چقدر بهم لطف داره

    چقدر بهم بخشندگی بی انتها داره

    چقدر با ایجاد سیستم و قوانین تغییر ناپذیرش بهم قدرت خلق داده

    چقدر احساس خوب و شادی منو میخواد

    چقدر مشتاق ثروتمند شدنمه

    چقدر سلامتی کاملمو دوس داره

    چقدر خواستار آسایش و راحتی منه

    و من تو این سالها چه کردم با خودم ،؟؟؟

    با زندگیم ؟؟؟

    با افکارم ؟؟؟

    با قلبم ؟؟؟

    استاد جان وقتی فرمودید : در تمام قرآن به صورت کاملا واضح گفته شده که یک مومن (( غمگین نیییییست )) ی نفس راحت کشیدم .

    نجواها که مدام ترس غم دلهره اضطراب اگه نشه …‌ اگه نره … اگه تموم شه…‌ اگه این و بگه …. اگه گرونتر شه ….ووووووو..‌ بدونم که

    همه از جانبه شیطانه و باید مچشو بگیریم. در جا بگیرم و نزارم منو از خالقم دور کنه که وقتی دور شم

    از آرامش ، آسایش ، شادی ، امید و حرکت دور شدم.

    وگرنه که خدای من خدای خوبیهاست.

    خدای فراوانیه

    خدای بخششه

    خدای مهربانیه

    خدای توبه پذیره

    فرمانروای جهانیانه و تمام اتفاقات در ید قدرتشه .

    اره … آره …. باید باور کنم

    باید قران عزیز و بخونم و درک کنم که یک مادر با چه ایمانی نوزادشو میندازه تو دریا ؟؟؟

    یک دختر باکره و پاک بدون هیچ آمیزشی باردار میشه همون روز تولد فرزندش که باید بره به روستاش و توضیح بده و از پاک دامنیش دفاع کنه ، با چه باوری همون روز روزه سکوت میگیره ؟؟؟؟ ( یا پیغمبررر ، من همین الانش وقتی خودمو جای ایشون میزارم تنم میلرزه ))

    مرد شماره یک قرآن چطوری بعد بیست سال میره پیش خانوادش و دست پسر تازه به عرصه رسیده شو میگیره و میبره سرشو ببره ؟؟؟؟

    آره …‌ آره …. یادم باشه که پیامبری از (( پیامبران خداااا )) با وابستگی و ترس و دوری از فرزندش و مدام در حس بد بودن به کوری میرسه و چشمهاشو از دست میده .

    یادم باشه و درک کنم که قانون برای همه یکسانه .

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    احساس بد = اتفاقات بد

    خدایا خودت شاهدی که دارم سعی میکنم که با تمام وجودم در هر اتفاقی از زندگیم چه ظاهرا خوب چه ناخوب تو رو ببینم و تکرار کنم : الخیر فی ما وقع = همه چیز خیره ، همه چیز خیره ، همه چیز خیره .

    چرا ؟؟؟ میخوام خودمو گول بزنم ؟؟؟!! نه….

    چون جریان کل هستی جریان خیره

    نیروی حاکم بر جهان نیروی خیره .

    و این چقدر به من آرامش میده خدایااااا شکرت 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    مگر من باور دیگه ایی داشته باشم و جهان هم نتیجه باورم رو بهم نشون میده بی کم و کاست .

    شیرین جان ، شیرینم یادت باشه استاد گفتن : احساس بدی داری ؟؟

    در موردش حرف نزن حتی با خود خدا 😨😨😨

    چون بازهم تو فرکانس بد قرار میگیری و اتفاقات و شرایط بد بیشتری رو جذب میکنی .

    چشم استادم چشم …

    اطاعت میکنم ، میشنوم و درک میکنم و عمل میکنم بر این آگاهیها و صد البته که میدونم هر تغییری یک شبه نیست و باید تکامل خودم رو طی کنم .

    تا همینجاشم از خودم و خدای خودم و شما استاد نازنینم سپاسگزارم . و با عشق دارم تغییر میکنم با لذت نه با درد و به زور.

    یادم باشه که ذهنم جایگاه شیطانه و

    قلبم جایگاه خدای وهاب و مهربانم .

    استاد جان الان خیلی بهتر از ۲ سال پیشم هستم .

    آرامتر ، شادتر ، متوکلتر و حواسم به تکاملمم هست که نا امید نشم وقتی نتایج دیگر دوستانم رو تو این سایت میبینم و میشنوم .

    یادم باشه هرکس راه خودشو داره

    و هر کس پیش زمینه های متفاوتی داره .

    قربون خدا برم با اون قرآنش که هم ساده است و هم دلچسب و هم آگاهی دهنده . روشن و واضح

    من عاشق سادگیم وگرنه هیچ وقت سمت قرانی که بهم گفته بودن هفتاااد بطن داره و درکش کار هر کسی نیست نمیرفتم .

    الهی شاکرم که چشم و دلم به راه حقیقت بینا شد.

    پروردگارا توکل به تو که جز تو پناهی نیست .

    اتصال قلبم با تو ابدی باد 🙏🙏🙏

    بماند به یادگار

    شیرین ♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    ایمان متین فر گفته:
    مدت عضویت: 3211 روز

    به نام خدا

    با سلام و احترام

    دوره کشف قوانین زندگی بر این اساس ایجاد شد که ما بتونم راه” انااقول له کن فیکون” در زندگیم رو یاد بگیریم.

    با خوندن مطالب خانم شایسته در کانال تلگرام و گفته های استاد در این بخش یک چراغ بسیار بسیار روشن در ذهنم ایجاد شد و برای اینکه یادم نره کف دستم با خودکار نوشتمش.

    مگه خدا در قرآن خودش رو ظاهر ، باطن ، اول و آخر معرفی نکرده یعنی خدا همه چیزه.

    بعد مگه قبول نداریم که انرژیِ که بشکل خواسته ما بوجود میاد

    و از طرفی

    بازم مگه قبول نداریم همه چیز در ذهن شکل می گیره تا در دنیای بیرون خلق بشه.

    و از طرفی شیطان در ذهن ما جا خوش کرده.مگر اینکه مومن باشیم

    حالا مومن کیه؟ کسی که همواره به عالم غیب ایمان داره یعنی نگاهش توحیدیه ، همواره سپاسگزار نعمت هاس و همواره از روزی که بش میشه انفاق می کنه .

    پس مومن بودن یعنی پایداری در احساس خوب حالا می تونه احساس خوب نگاه توحیدی باشه سپاسگزاری و تحسین باشه و بخشش.

    مومن که شدیم شیطان خودش رو میکشه عقب اون انرژی شکل دهنده میاد جلو

    یعنی خدا میشه اونچیزی که در ذهن میسازیم و باید بتونیم تا شکل گیری خواسته در ذهنمون خدا رو نگه ش داریم .

    بعد انرژی که بشکل خواسته مون شکل گرفته میریم دنبال خواسته بعدی چون انرژی از حالتی به حالت دیگه تغییر می کنه نمی تونه ساکن بمونه

    بنظرم این میشه ” انا اقول له کن فیکون”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مهری حیدرزاده گفته:
      مدت عضویت: 2756 روز

      سلام به آقای متین فر

      از کنار هم گذاشتن جمله به جمله ها و نتیجه گیری عالی شما برای خودم باور ساختم . نوشته اید:

      “”یعنی خدا میشه اونچیزی که در ذهن میسازیم و باید بتونیم تا شکل گیری خواسته در ذهنمون خدا رو نگه ش داریم .””

      خدای بی شریک هر لحظه با ماست اما آیا ما هم با او هستیم؟

      اگر ما هم لحظه به لحظه یاد او را به شکل فرکانس و ارتعاش در سلول به سلول وجودمان جاری کنیم (کنترل ذهن) تا خالی از اغیار شود (ایجاد خلاء ذهنی) طبق قانون، ظرف خالی بایستی پُر شود .با چه چیزی ؟ با او!!!! که خودش می گوید

      ” برای بنده ام همه چیز می شوم ، پدر ، مادر، همسر ، فرزند ، سقف بالای سر و رزق بی حساب…” .

      باور: خدایا شکر که هر روز بیشتر و بیشتر در وجودم جاری می شوی ، نور چشم، قوّت قلب، رزق بی حساب .

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        ایمان متین فر گفته:
        مدت عضویت: 3211 روز

        به نام خدا

        با سلام خانم حیدرزاده

        بالای 50 با کتاب صوتی راز ثروت والاس وتلز رو خوندم اینکه میگه جوهره بی شکلی در جهان هست که شکل می گیره رو من جزء عبارت های تاکیدیم نوشته بودم و هرروزم مرورش می کردم تا حدودی هم باور شده بود ولی نه راستش باوری که در عملکردمم ظاهر بشه ولی با آگاهی های استاد و این خانواده بهتر باورش کردم و ترمز قسمت ماندگاری جوهره (خدا) بود که چندوقته مصممانه تر دارم حفظش می کنم.

        سپاسگزارم بابت کامت تاثیرگذارتون لذت بردم موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    الهام رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 2957 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خیلی برام جالب بود مطالب استاد عزیز،چون خودم همیشه با نزدیک شدن و پرستیدن خدایی که بهمون نشون دادن مشکل داشتم و همش میگفتم چرا باید همچین خدایی رو بپرستم؟وقتی افراد غیر مسلمان شادترن،سالم ترن،انسان تر هستن،ولی امروزه با اگاهی هایی که بدست آوردم متوجه شدم که ما فقط ادعای این رو داریم و اشتباهی بهمون یاد دادن… و نسل به نسل منتقل شده این اشتباهات و باورهای نادرست…

    خیلی وقتها ما در برابر اتفاقات بدی که برامون میافته و بدبختی ها کل میندازیم و بارها همه مون دیدیم که وقتی به یکی میگیم فلان مشکل رو داریم تا ثابت نکنه از ما بد بخت تره ول کن نیست? ولی برعکس این موضوع هیچ وقت صادق نیست یا حداقل من ندیدم که مثلا یکی بگه خداروشکر امروز خوب گذشت یا مشتری هام زیاد بودن یا… طرف مقابل ثابت کنه که خوشبختره و اوضاعش بهتره،

    میدونید جواب اینجور موقع ها چیه؟

    خوش بحالت

    دلت خوشه

    هی ،ان شاالله همیشه همینقدر اوضاعت خوب باشه

    ???

    چرا واقعا؟چرا باید اینجوری باشیم که تو منفی ها از هم سبقت بگیریم ،ولی داشته هامون رو نبینیم؟

    یکی از دلایلش رو من جدیدا متوجه شدم و واقعا باورم نمیشد اینه که مردم از خوشی هاشون ،از ثروت هاشون و خوبی ها نمیگن تا چشم نخورن?مثلا من یک فرد پولداری رو میشناسم که بی نهایت ثروت داره ولی ماشین معمولی داره و تنها دلیلشم اینه که مردم با ماشین گرون ببینننش چشم میزنن،باور کنید که تنها دلیلش همین بود،یا بسیاری از افراد که درآمد بالا و او ضاع خوبی دارن و تنها به دلیل چشم نخوردن همش جلوی بقیه ناله میکنن….

    قدری حواسمون به این قضیه ها باشه ، بفهمیم که خدا قدرتش خیلی خیلی بیشتر از چشم خوردن ما از جانب بنده هاشه،بفهمیم که گسترش خوبی ارزشش خیلی بیشتره،سبقت تو خوبی ارزشش خیلی بیشتره…

    شاد بودن،لذت بردن از زندگی،شاکر بودن،قدر دونستن مارو به خداوند و فراوانی هاش نزدیکتر میکنه…

    ????

    براتون عشق بی نهایت خداوند رو آرزو میکنم

    شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2102 روز

    ۱۱ امین روز سفرنامه..

    سلام..

    اصلا نمیدونم چی بگم!!!!

    شیطان واقعا خیلی خیلی زرنگه و ب هر دری میزنه ک احساس خوب مارو بد کنه.. من امشب داشتم عکسای زیبا از طراحی دکوراسیون داخلی میدیدم و مدام داشتم تحسینشون میکردم این همه خلاقیت، این همه ثروت ، این همه فراوانی رو تحسین میکردم و میگفتم افرین چ طرح خلاقانه و شیکی چ ترکیب رنگی زیبایی خدایاشکرت چقدر فراوانی ثروت هست و چقدر افراد ثروتمند وجود دارن ک میتونن ب راحتی اینجور خونه های لوکس و بزرگ و شیکی رو بخرن و از این امکانات استفاده کنن و همینجوری داشتم نگاه میکردم و باخودم این حرفارو زمزمه میکردم بعد بااینکه اصلا پرش فکری ب موضوع دیگه ای نداشتم ولی یهو ذهنم رفت سمت موضوع ناراحت کننده ای ک ۳ سال پیش برام افتاده بود و در واقع دو نفر از نزدیکانم ۳ سال پیش ب شدت قلب منو شکستن و بااینکه من روز اول وارد شدنم ب دوره سفرنامه با شنیدن اولین فایل سفرنامه اونارو بخشیدم و از اون روز ب بعد هر موقع یادشون میوفتم بهشون عشق میفرستم و میگم من شمارو از ته قلبم بخشیدم و براتون ارزوی خوشی و خوشبختی و سلامتی و پیشرفت و ثروت میکنم و اینجوری بیشتر ب ذهنم میقبولونم ک من اونارو بخشیدم دیگه ازشون ناراحت نیستم تا کم کم واقعا بتونم کامله کامل اونارو ببخشم ک البته خیلی هم تو بخشیدنشون موفق شدم چون دیگه احساس بدی ک قبلا بهشون داشتم دیگه ندارم و حتی دیشب قبل از خواب ک داشتم بهشون عشق میفرستادم خیلی احساس خوبی داشتم و واقعا از ته دلم براشون ارزوهای قشنگ کردم در صورتی روزای قبل انقدر از ته دلم نبود ارزوهای قشنگم واسشون!!!!!!!!! بعد اصلا نمیدونم چطور شیطان این وسط تونست یهو اون اتفاق رو بهم یاداوری کنه چند ثانیه اول ک ب یاد این خاطره بد افتادم داشتم بهش فکر میکردم و تو همین ۱۰ ، ۱۵ ثانیه احساسم بد شد اما سریع ب خودم اومدم و خواستم باز احساس خودمو خوب کنم اما نمیدونم چرا مثل وقتی ک اون خاطره یادم افتاد و ظرف ۳ثانیه احساسم خوب شد، ولی برای تبدیل احساس بدم ب احساس خوب زمان بیشتری طول کشید حدودا یکی دو دقیقه با توجه ب نکات مثبت همون عکسایی ک داشتم میدیدم احساسم خوب شد و کلا دیگه از ذهنم رفت!!!

    واقعا شیطان از هر شرایطی از نجواهاش استفاده میکنه تا احساس مارو خراب کنه و مارو از احساس خوب خارج کنه، مخصوصا کسایی ک مثل من اول راه هستن و تازه این مسیر زیبا رو پیدا کردن..

    ولی کسی تو این مسیر برنده هست و ب سعادت میرسه ک حتی اگه توسط نجواهای شیطانی ب احساس بد رسید سریعا ب خودش بیاد و تمام تلاششو بکنه و هر روشی ک ممکنه رو امتحان کنه تا احساسش خوب بشه و تو احساس خوب مدت بیشتری بمونه.. مثل کاری ک من همین امشب انجام دادم و ب شیطان اجازه ندادم بخواد تو ذهنم جولان بده و سریع ب خودم اومدم و حسمو خوب کردم دوباره…

    مرسی خداجونم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    فرزانه علیان گفته:
    مدت عضویت: 2263 روز

    به نام خدای جبار و قهار

    سلام به همه ی عزیزان

    این فایل به شددددت برام شگفت انگیز و تاثیربرانگیز بود

    منم جزو کسایی بودم که فکر میکردم اگه میخوام که خدا جواب دعاهام رو بده اگه میخوام که بنده ی خوبی براش باشم و اینجوری مسلمونیم رو ثابت کنم باید برای درخواست چیزی گریه و زاری کنم و اتفاقات بدی که در زندگیم رخ میده رو براش توضیح بدم و ازشون حرف بزنم تا دلش به رحم بیاد و شاید اینطوری جوابم رو بده!!!

    البته این مال قبل از تقریبن یکسال پیش بود که هنوز با سایت عباسمنش و سید عزیز آشنا نشده بودم!

    اون موقع به قول سیدجان فکر میکردم که خدا یه فرد احساساتی و دل رحمه که نسبت به بعضی ها دلش به رحم میاد و نسبت به بعضی ها طوری رفتار میکنه که ازشون بیخود و بی جهت انتقام میگیره!!

    افراد زیادی رو دیده بودم که ظاهری داشتن که نشون دهنده ی مسلمونی و ایمان زیادشون به خدا بود.. همین افراد کسایی بودن که توی مجالس غم و ناراحتی شرکت میکردن و وقتی دعایی میخوندن یا باخدا عبادت میکردن با تضرع و گریه و التماس بود و ضجه میزدن و حتی میشنیدم که میگفتن باید جلوی خدا جوری رفتار کنی که دلش به رحم بیاد تا جوابت رو بده!!

    تمام اینها باعث شده بود که من به خدا جوری که “باید” نگاه نمیکردم و انگار هر روز ازش دور و دورتر میشدم و این فاصله ی فرکانسی زیاد منجر به اتفاقات ناخوشایند زندگیم میشد..اما من اینو متوجه نبودم فکر میکردم تموم اینها یعنی خدا دوستم داره و وقتی چنین اتفاقاتی برام رخ میده یعنی آدم خوبی هستم

    فکر میکردم وقتی احساس بدی داشته باشم و مدام نگران و غمگین باشم آدم خوبی هستم

    فکر میکردم وقتی از احساس خوب دوری کنم و جاهایی شرکت نکنم که حس و حال خوب داره یعنی مسلمون واقعی هستم و این یعنی ایمان…

    بدون اینکه قرآن رو مطالعه کنم از حرفای بقیه یاد میگرفتم که هرچی اونا میگن توی قرآن اومده

    کسایی که دارن اینا رو میگن آدمای مطمئنی هستن و لزومی نداره خودمو به زحمت بندازم و برم قرآنی که عربی هستش رو ترجمه ی فارسیش رو بخونم و بفهمم خدا چی گفته!!!

    اما وقتی هدایت شدم به سمت این مداری که استاد ازش حرف میزنه و پایه و اساس سایته بی نظیره جهانه یعنی یکتا پرستی و ایمان و احساس خوب متوجه شدم که کااااملن برعکس فکر میکردم و خدا اونطوری نیست که من راجبش فکر میکردم و حتی مطمئن بودم!!!

    قبلن هم این فایل رو گوش داده بودم اما چیزایی رو که امروز توش شنیده بودم رو هررررگز نشنیده بودم و انگار برای اولین بار بود که سید جان اینهارو برام میگفت!

    این یعنی تکامل که دارم روی خودم شب و روز کار میکنم تا به خوبی طی کنم..خدایاشکرت

    استاد جان چه مثال زیبا و عااالی ای راجع به اعراض کردن پیامبر و احساس بد نداشتن ایشون زدید مثالی که کاااملن و دقییییقن دیدگاه خداوند رو متوجه شدم.

    ایمان پیامبران و اولیای خدای مهربونم اشک رو از چشمام جاری ساخت و یه درس خیییلی بزرگ ازشون گرفتم که توی چه شرایطی باید بتونم ایمان خودم رو نشون بدم و چه زمانی باید بتونم احساسم رو خوب نگهدارم و به هییییچ وجه غمگین نشم و اعتراضات و انتقادات رو به خودم نگیرم و اگه هم گرفتم باید که بتونم خودم رو از اون حال بد بکشم بیرون و افسار ذهنم رو بدست بگیرم.

    “”ترس= عدم ایمان

    غمگین بودن و نگرانی= عدم ایمان””

    خداااای من تو چقدر بزرگی و مهربون چقدر عشقی و بی نظیر که من رو درست موقعی به این فایل هدایت کردی که یه کوچولو ترس داشتم از قدم برداشتن برای هدفم!!!شکرت شکرت

    هزاااربارشکرت که هدایتم کردی به سمت این سید عزیز که دستی از دستای مهربونته و با حرفای گهربارش داره اینطوری منو آگاه میکنه تا تورو بفهمم و بزرگیت رو درک کنم که بیشتر عاشقت بشم و اتصالم باخودت رو بیشتر درک کنم و با خودت و خودم بیشتر در صلح باشم..

    سیدجانم از صمیم قلبم ازشما سپاسگزارم که به حرفای خدای درونتون گوش میدید و اونهارو عمل میکنید و ایمان راسختون که عمل میاره رو برامون توضیح و تفسیر میدید و ثابتش میکنید و میخواین که بگید خدا همونجوریه که تو راجبش فکر میکنی

    خدا چیزی نیست بجز صفاتی که تو بهش میدی

    چیزی نیست بجز قدرتی که تو بهش میدی…

    فکر میکردم که تحت هیچ شرایطی نباید ناراحت و غمگین باشم اما وقتی گفتید یه زمانی هست که آدم برای غریزه ای که داره نمیتونه که خودش رو در بعضی شرایط توی حال خوب نگهداره مثل از دست دادن عزیزانش دیواااانه شدم

    گفتید که اگربتونه که خودش رو از اون حال بد بکشونه بیرون و اونجا نمونه و برای طولانی مدت خودش رو در اون حس و حال بد نگه نداره پیروز میشه و اتفاق بدی رو تجربه نمیکنه!!

    واااای وااای خدااای من تو چقدرررر رحیمی و بزرررگ

    چه قانون بی نظیر و شگفت انگیزی داری که اگه من یه روز توی حس و حال خوب و ناب باشم اتفاقای خوب و بی نظیری رو برای همون یه روز تجربه میکنم اما اگه یه روز توی حال بد باشم و بتونم که افسار ذهنم رو بدست بگیرم و از اون حال بیام بیرون هیچ اتفاق بدی رو تجربه نمیکنم!!!

    این قوانین بدون تعییر و ثابتت منو دیواااانه کرده و هر روز تشنه تر میشم که بیشتر و بیشتر قوانینت رو یاد بگیرم و درک کنم و توی زندگیم به کار ببندم

    خدای من تو عشقی بی نظیری عااالی هستی

    خدایا شکرررت الهی شکرت عشق من سپاسِ بی نهاااایت♥️

    استاد جان خییییلی دوستون دارم سپاسگزارم که این آگاهی های ناب و خالصتون رو برامون به رایگان به اشتراک میزارید

    در پناه الله مهربان با آرزوی بهترینها برای شما🥰🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1444 روز

    باسلام خدمت استاد و خانم شایسته ی عزیز

    روز یازدهم و تعهد من!

    کتاب قران،از طرف الله و نیروی برتره!

    اما تا جایی که من یادمه،در دوران مدرسه ،هیچوقت کسی بمن نگفت قران میگه شاد باشید قران میگه به هرچی که میخواهید میرسید

    ک نگران نباشید

    که نترسید

    ک در مواقع نگرانی سکوت کنید

    همیشه شنیدم ک درست تلفظ نکنی،گناهه

    دستت به ایه ها بخوره،گناهه

    اگه باز نکنی قرانو،گردو خاک میگیره گناهه

    روبه قبله بشین ،در غیر این صورت گناهه

    حجاب داشته باش موقع خوندنش،غیر این صورت گناهه

    پریود باشی دست بزنی به قران گناهه!

    مگه میشع خدا بگه خب خانم،من به تو قدرت مادر شدن دادم،و تو چند روز بنا به سیستمی که برات خودم تهییه کردم که یک نعمته،کثیفو حرامی و نباید دست به قران بزنی

    کم کم،حس کردم چه کتاب سختیه

    چه خدای سختگیری

    چه کتاب ترسناکیه که دست بخوره گناه میکنیم

    و چقدر مزخرفات

    یا وقتی به بچه هایی ک حفظ میکردن،جایزه میدادن و ب ی سریا ک حفظ نمیکردن هیچی

    یا حتی حفظ میکردن به زور ،ولی از رو استرس غلط میخوندن و کارت امتیاز کمتر!!

    همین رقابت بین بچه هایی ک حتی فارسی خوب بلد نیستن،ولی به زور جایزه و معلم مجبوری حفظ میکردن

    و همین باعث دور شدن از قران بود

    ایکاش همون موقع قرانو باز میکردن و میگفتن بچه ها قران گفته شاد باشید !پس بیاید، ی بازی کنیمو خوشحالی کنیم!!!

    چقدر بیشتر هممون جذب قران میشدیم

    فقط هی حاشیه هی حاشیه

    ولی حالا وقتی میبینم همین کتاب میگه

    وقتی احساس خوب داشته باشین،زندگی اتفاقاتی رقم میزنه ک خوشحال باشین

    وقتی در اون شرایط،حضرت مریمو به ارامش و‌سکوت دعوت میکنه که هیچ فرکانسی از روی ناراحتی نفرسته

    کجای این کتاب ترسناکه؟

    وقتی این باورهای غلط،بما گفته شد درواقع منو از خدا دور کرد

    فکر میکردم قران فقط برای کسانیه ک حجاب کامل و دائم الوضو هستن!

    یا فقط این دسته از ادمها لایقن برای فهم این قران

    اما الان میفهمم ،نه اتفاقا یکسری ازون ادما که این حرفارو زدن،حتی باعث حس بد و تفرقه بین انسانها شدن و اصلا لایق نیستن

    ممنون استاد ک باعث شدین با قران دوس و حس خوب به چیزهایی ک میگین داشته باشم

    من مقاومت داشتم نسبت به قران

    چرا؟

    چون میگفتم خب منکه نمیفهمم هیچی از قران

    یا سخته و یا واسه یسریاس

    و زمانی که جلسه ای راجب قران توی 12 قدم میرسید،انگار خیلی دل نمیدادم به حرفاتون

    با بی حوصلگی گوش میدادم

    ولی الان بعد از یسال ترمزمو و ریششو‌پیدا کردم

    ترس از قران

    درصورتی ک خوده قران میگه نترسید

    حتی یادمه وقتی قران توی کیفمون بود،وقتی میفتاد زمین،داد میزدیم وااای گناه کردی

    وقتی توی کیفمون بود و میخواستیم توی بازیامون کیفمونو بندازیم با جمله ی قران توشه حس عذاب وجدان به دوستمون میدادیم

    خلاصه همین حس گناه دررارتباط با مراقبت از قران و حساس بودن،باعث شد کم کم دورشم

    در صورتی ک قران میگه حس غم ندین ناراحت نباشین

    احساس میکنم،امشب با قران دوس شدم

    بدون ترس دست میگیرمش و میخونم حتی تلفظ غلط

    مهم حسیه ک از طرفه خدا و صحبتاش میگیرم

    از ‌دعوت به صبرش،دعوت به سکوت ،دعوت به ارامش،دعوت به خوشحالی

    خدایا چقدر من درگیر حاشیه بودم برای خوندن کتابت

    چقدر خوشحالم که با همین تعهد روزشمار تحول من،ترمزامو یکی یکی پیدا میکنم

    با منبع دوس تر میشم

    ارامشو حس بهتر

    اینک خدا هم توی قران ،از فرکانس و جذب صحبت میکنه

    از شادیی

    هنوزم وقتی روز عاشورا یا مناسبتای اینجوری هست،میگن نخند

    لباس شاد نپوش

    ادامس نجو

    ارایش نکن

    فیلم نبین

    یجورایی خودتو به ی ادم ژولیده کثیفه گریونه غمگین تبدیل کن

    واقعا اینا باعث حال بهتر میشه!؟باعث اخرت بهتر میشه؟؟؟

    اصلا این مغایرت داره با قرانی ک میگه ارام باشو خوشحال باش تا زندگی بهتری داشته باشی

    چرا ادما اصلا نمپرسن چرا اینارو داریم ب ادما میگیم به بچه های کوچیک توی مدارس میگیم؟؟؟

    چقدر خوشحالم حداقل امروز،فهمیدم

    چقدر قشنگ راجب حضرت یعقوب فرمودین،ک گفت گرگ میخوره حضرت یوسفو،مراقبش باشین

    و در نهایت مواجه شد با همین جمله!

    درواقع از رو نگرانی فرکانسی فرستاد ک به خودش برگشت

    حضرت یعقوب با این فرکانس برای فقط خودش دردسر ایجاد کرد سالها گریه و انتظارو کور شدن، چون یوسف شد عزیز مصر

    یعقوب نتونست نترسه نگران نباشه غمگین نباشه

    و اون نتیجرو گرفت

    چقدر قران قشنگ داره با مثال توضیح میده

    و ما چقدر از اصل مطلب دور بودیم ک در دوران مدرسه قصرو درست تعریف کنیم و نمره بگیریم و ندونیم که هدف این قصه چیه

    چقدر توی فیلمایی ک ازین قصه ساختن،نخواستن اصل مطلبو بگنو مارو درگیر غم و اندوه یعقوب به عنوان یه پدر و ایجاد هم دردی و گریه و زاری برای حالش کردن

    چقدر این حال بدمون،فرکانسها فرستادو ما خبر نداشتیم و باز هم بخاطر همون باورهای

    مزخرف گفتیم فیلم قرانیه نگاه کنیم

    چقدر دارم حس میکنم با ادما دارم فاصله میگیرم و دوس دارم تنها و دور باشم ک اصلا نمیدونیم داریم چیکار میکنیم برای چی اومدیم ابن دنیا

    همین مرور این باورهای نامناسب از بچگی و رابطم با قران یهو اومد ذهنم و نوشتم

    و چقدر خوشحالم برای داشتن این کتاب

    خدایا شکرت

    چقدر درک فرکانس راحتتر شد واسم وقتی هدف اصلی قرانو فهمیدم با اون همه مثالای پیامبراش

    احساس‌میکنم الان دیگ خیلی راحت فهمیدم معنی جمله« میگم باش و اتفاق میفته»

    قبلا میگفتم چجوری اخه هرچی میخوایم بگیمو بشه

    اما الان ذهنم میگه نه،وقتی خدا میگه به خودت نگرانی نده و راجب ناخواسته حرف نزن و زمان ناراحتی و پریشانی سکوت کن

    فقط بخاطر جنس فرکانسیه ک میفرستی

    که قوی و محکم بفرستی تا بشه و لذت ببری

    مثال حضرت مریم خیلی ب دلم نشستت

    خدایا شکرت برای احساس سبکیه امشبم

    قلبم انگار یجوریه

    احساسه اینکه ارروم شدم از یه استرس و یا مثلا تموم شدنه یکاری با احساس رضایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      لیلا بشارتی گفته:
      مدت عضویت: 2448 روز

      به نام خدا

      سلام ندای قشنگم.

      اول دلم خواست باهات تماس بگیرم وتلفنی تحسینت کنم برای این همه درک وآگاهی

      اما یه حسی گفت همینجا هرچی میاد بنویس

      اشکهام اگه امون بدن مینویسم.

      یه حال عجیبه!

      12 قدم وجلسات قرآنی منو که دیوانه کرده بود .

      همون موقع انگار پرده های جهل ونادانی .پرده های باورهای فسیل غلط از قلبم کنار می‌رفت.

      استاد در جدیدی از آگاهی واحساس ناب وپاک به رویم باز می‌کرد.

      با خودم میگفتم واااای که من چهل سال چی فکر میکردم وچطور رفتار میکردم.

      اما خدارو هزاران بار شکر میکردم که در آستانه ی چهل سالگی هدایتم کرد.

      اعراض نوح از پسرش

      اعراض ابراهیم از پدرش

      توکل ابراهیم در مورد فرزندوهمسرش

      اعتماد به رب ابراهیم در مورد فرزندش

      سکوت مریم در مقابل تضادها وناخواسته ها.

      درسی که از داستان فرکانس نامناسب یعقوب گرفتم.

      درسی که از داستان یونس گرفتم.دعای اودر حق قومش!

      داستان شرک مخفی یوسف وقدرت را به فرعون دادنش برای آزادی

      داستان پیامبر

      داستان توکل مادر موسی

      داستان توکل موسی وهمزمانیها برای رود نیل.

      خلاصه هزاران داستان برای هزاران اتفاق که من هم در زندگی امروزم هم جنس آن را تجربه میکنم وبا درس هایی که از این قصه ها ی قرآنی که هرکدام دانشگاهی بوده وهست برای من .

      ندای طلایی من.

      خواهر زیبای من.

      چقدر خداروشکر میکنم که منو تو با هدایت خدا تویه مسیر قرار گرفتیم وهم مداریها اتفاق افتاده.

      چقدر با خوندن کامنتهات حال دلم عالی میشه از اینکه میبینم هرچی گوش کردی رو درک کردی وهرچی درک میکنی رو تو زندگیت به کار میگیری وهزاران بار شکر که شاهد نتایجت هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        ندابشارتی گفته:
        مدت عضویت: 1444 روز

        چقدر قشنگ که دوباره اومدم کامنت خودمو خوندم و اون حس سبکیی ک ازش حرف زدمو ارامشو دوباره تداعی کردم اشک تو چشام جمع شد و خیلی برام‌لذت بخش بود ک نوشته های تو ابجی

        انگار همین الان لازم داشتم که دوباره یادم بیاد ک من چه ترمزایی پیدا کرده بودمو چقدر با خدا دوس شدم

        وقتی متوجه میشی و تکرار نمیکنی،کم کم با حسای دیگ جایگزین میشه

        و امروز من با این کامنتا ،دوباره به خودم برگشتم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: