اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم بانوی مهربان و توانمند و خانواده بزرگ دوست داشتنی ام.
در یازدهمین روز از سفرم میخوام امروز رو اختصاص بدم به راز و نیاز کردن و سپاسگزاری از خدای مهربانیها.
از روزی که روز شمار تحول زندگی رو استارت زدم به لطف الله و دستان پرمهر استاد عباس منش و مریم بانوی مهربان ، یه احساس بسیار لطیف و زیبایی در من شروع به شکل گرفتن کرده و امروز با شنیدن این فایل که البته قبلا نیز چندین بار شنیده بودم این احساس در من عمیقتر شد، عمیقتر نسبت به خدایی که همواره با منه در وجود منه منو دوست داره
خدایا عاشقتم و سپاسگزار از اینکه من رو توی این مسیر که ساده ترین و دل انگیز ترین مسیره برای رسیدن به تو و سعادت و خوشبختی قرار دادی.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار که من رو با استادی آشنا کردی که قوانین الهی رو همانطور که خودش درک کرده در اختیار ما قرار میده و کمکم میکنی که در راستای همین قوانین قدم بردارم.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار از اینکه کمکم میکنی تا عوامل نادلخواه درونم رو کشف و اصلاحشون کنم و باورهای قدرتمند کننده رو جایگزینشون کنم .
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بخاطر قوانین خوب و بدون تغییرت که این ثبات قوانین باعث ایجاد خاطر در من شده .
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بابت پاکیزه بودن جسم و روح و ذهنم.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بابت این سایت و اعضا محترمش که هر روز به رشدم کمک میکنند.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار که هر لحظه در حال هدایت شدن به مسیر خودشناسی و خداشناسی هستم .
ودر آخر ، این مناجات برگرفته شده از کامنت یکی از دوستان عزیز از سایت :
پروردگارا ، دلهایمان را بعد از آنکه ما را هدایت کردی منحرف مگردان و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش زیرا تو بسیار بخشنده ای.
به نام خداوندی که هرروز به من آگاهی هایی در مورد خودش میدهد و من هرروز بیشتر و بیشتر عاشق حضورش در زندگی ام میشوم و همچنین سیستم حاکم برجهان که بر پایه عدالت خلق شده است. پروردگاری که بین هیچ کدام از بندگان خود فرق نمی گذارد و بصورت سیستماتیک اتفاقاتی را بسته به فرکانس هر شخص از داشتن احساس بد و خوب برایش رقم میزند.
اشک شوق دارم از اینکه خداوندم انقدر عادل هست که با احساس خوب اتفاقات خوب برای ماارمغان می آورد و احساس بد اتفاق های بد. فرقی برایش ندارد چه پیامبر باشی یا غیر . براستی بی ایمانی چه خدشه ای به روح و روان پاک ما که تیکه ای از وجود خداوندیم وارد می آورد پروردگاری که خالق ماست و آگاه است از اینکه ما تنها با یاد خودش آرام میگیریم.
براستی که چقدر در اشتباه بودم که فکر میکردم خداوند ما را در این جهان رها کرده تا که اگر اشتباه کردیم در جهنم افکندو یا از ترس همان جهنم و رسیدن به بهشت سعی کنم فقط واجبات رو بجا بیاورم و آن هم چون از ایمان خالص نبود ناامید میشدم و ته دلم به همان جهنم میرسیدم.
پروردگارجان براستی از تو سپاسگزارم که راه و رسم ایمان و آشنایی با خودت را از طریق دستان پر مهرت در زمین از طریق استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان شایسته عزیز که با کلام سرشار از آرامش اش و قلم زیبایش فراهم نموده ای. خداوندا سپاسگزارم از شادی درونم ،از غوغای درونم، از نوای قلبم، ازهرلحظه که دلم برای آرامش و خلوت در حضور تو تنگ میشود . عاشقانه میخواهم که هرروز هر لحظه هر ثانیه به تو نزدیک و نزدیک تر شوم.
خدایا سپاسگزارم ک بین منو ناراحتی و گریه و آه و ناله و اشک این همه فاصله قرار دادی
قبل آشنایی با استاد و قوانین خداوند شبا با گریه میخابیدم با خدا درمورد مشکلاتم حرف میزدم و گریه میکردم و فک میکردم الان خدا دلش داره ب حال من میسوزه.
ولی ب لطف الله مهربان از زمان آشنایی با قوانین حالم خوبه،آرامش دارم و هر روز با آگاهی های بیشتر ظرف وجودم بزرگتر میشه و ب سمت زیبایی های بیشتر هدایت میشم
من الان دارم از زندگی کردن لذت میبرم و اینو مدیون استاد عزیزم هستم🙏🌹
واقعا خییییییلی خوشحالم ک استاد عباسمنش رو تو زندگیم دارم
طی چند روز گذشته به لطف خدا اتفاقات فوق العاده ای در زندگی من افتاده، هم از نظر عزت نفس، هم از نظر موفقیت های شغلیم، هم از نظر اینکه شرایط و آدمهایی که باهاشون برخورد داشتم پر از انرژی مثبت بودند و من در حال حاضر بسیار خوشحالم. 😃😃😃
انسان وقت هایی میترسد که به موضوعی در آینده فکر میکند. یا وقت هایی ناراحت و غمگین می شود که به موضوعی که در گذشته رخ داده فکر میکند و خودش را غرق در اتفاقات به ظاهر بد و افکار و احساست منفی می کند
در حالی که
❤احساس خوب=اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد ❤ و این زیباترین معادله ای هست که تاحالا دیدم❤
کسانی که در مسیر هدایت الهی هستند و ایمان، امید و احساس خوب دارند در لحظه حال زندگی میکنند
وقتی ایمان داشته باشیم هر چقدر اتفاقات و شرایط بدی هم تجربه کرده باشیم به نفع ما پیش خواهند رفت.
در غیر این صورت اگر در حالت غم و ناراحتی و ترس و …. بمانیم و ذهن و ورودی ذهنمون رو کنترل نکنیم اتفاقاتی رو تجربه میکنیم که اساسشون ترس بیشتره، ناراحتی بیشتره و ….
خداوند تنها منبع خیره، تنها قدرت جهانه، خداوند نوره .
نور و تاریکی باهم جمع نمی شوند . خیر و شر باهم جمع نمی شوند . سلامتی و بیماری باهم جمع نمی شوند. حق و باطل باهم جمع نمی شوند. امیدواری و نا امیدی باهم جمع نمی شوند. احساس خوب و احساس بد باهم جمع نمی شوند . 🍃🍃🍃
یک مومن باید به ایمانش عمل کنه اونوقت نه ترسی داره نه غمی.🌼🌼🌼
مهربانا ما را به راه راست هدایت کن🌹🌹🌹
در پناه خدا شاد، سالم، موفق، پیروز، خوشبخت، باایمان، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.💚💚💚
با اینکه این فایل و چندبار شنیده بودم ولی الان که دوباره گوش میدادم بهش یه آگاهی هایی رو شنیدم که حس میکنم اولین باره که دارم میشنوم شاید بخاطر اینکه ظرف آگاهی های من بزرگتر شده
خیلی خوب استاد قانون جذب و توضیح میده قانون بسیار مهمی که تمام زندگی ما بر پایه ی اون قانون بنا شده و درک نکردن و عمل نکردن ونادیده گرفتن آن عاقبت خوبی برای ما به بار نمیاره کل شالوده ی این قانون این هست که احساس خوب مساوی با اتفاق خوب
واحساس بد مساوی با اتفاق بد
قانون میگه هرچقدر شادتر، آرامتر،امیدوارتر باشی اتفاقات شرایط و افراد خوبی سر راه تو قرار میگیرند و هرچه غمگین تر،نگران تر،مضطرب تر باشی و هر چی که به تو احساس بد بده اتفاقات شرایط بدی رو هم تجربه میکنی پس نتیجه میگیریم اگه ما ایمان داشته باشیم اگه به خدا توکل کنیم همیشه احساس آرامش داریم یک مومن غمگین نمیشه چون ایمان داره
جهان فقط به احساسات و فرکانسهای ما پاسخ میده جهان فرکانس های مارو تبدیل میکنه به شرایط و اتفاقات همسنگ با فرکانس های ارسالی ما
پس اگه ما رابطه ی خودمونو با خدای خود قوی کنیم اگه ایمان واقعی داشته باشیم نه غمی داریم و نه ترسی باید همواره ودر طول روز شاد باشیم حال دلمون خوب باشه واحساس خوبی داشته باشیم در این حالت ما فقط وفقط اتفاقات خوبی رو تجربه خواهیم کرد اگه ما می ترسیم اگه غمگینیم بدلیل بی ایمانی ما هست حتی در بدترین شرایط اگه ناراحت باشیم اگه اتفاقات بدی رو تجربه کردیم باید بتونیم ذهن مونو کنترل کنیم وبه احساس خوب برسیم نباید در احساس بد بمونیم
خدایا کمک کن بتوانیم از مهمترین قانون این جهان در تمام مراحل زندگی مون به نفع خودمون استفاده بکنیم
2سال بود که تو اینستاگرام کلیپ هایی از فن پیج های استاد میدیدم. خیلییی به دلم مینشست. اما اصلا تلاش نمیکردم که پیج اصلی ایشون رو پیدا کنم. تو این 2 سال روی باورهام و احساساتم کار میکردم. ومطمعنم که آمادگی نداشتم این فایل ها و گوش کنم. امروز 1 هفته س که پیج اصلی رو فالو کردم. و عضو سایت شدم. و چقدرررر حرف ها به دلم میشینه.و حالم خوبه. تا حالا اینقدر به زیبایی آیات قرآن برام تفسیر نشده بود. با اینه از بچه گی گوشه خونه همیشه قرآن بوده.
من و همسرم اول راهیم.بسیااااار باهم هم فرکانس و هم عقیده هستیم. 2سال که رو خودمون داریم کار میکنیم. اما 1 هفته س با استاد همراه شدیم. به قول استاد عزیز خواستم رد پایی از خودم به جا بذارم. به امید روزی که به هر آنچه که میخوام برسم و از نتایجم براتون بنویسم.
استاد عزیزم سپاس بابت این همه آگاهی و ثبت قانون توسط کلام شما
دقیقا از تمامی موردها ی گفته شده در فایل روزی چند تا از اونها رو از نزدیک لمس میکنیم .
احساس ترس و نا امیدی و در نتیجه افسردگی سالها بود که با من بود
ترس از دست دادن همسرم
ترس از گرسنگی
ترس از مردن
ترس از دست دادن عزیزانم
ترس از قضاوت دیگران و
صدها و صدها ترس
و با اومدن بچه ها و مشکلات تنها بودن در داشتن مسولیت بچه ها از صبح تا شب و کارهای بچه و خونه حسابی من رو از زندگی سیر کرده بود و غمگین بودن در تمام لحظات من چنبره زده بود روی روزهای من .
اما خداوند از اون جایی که صدها بار منو از خطرات ی نجات داده بود .بی شک پلن زیبایی داشت برای آشنایی من با قانون .
از شهرستان که گفتم با قرض و فروختن طلا در کسب و کاری شکست خوردیم .و برگشتیم به محل قبلی زندگیمون در اطراف تهران .
به یه کارگاه خیاطی رفتم که مثلا تلاش کنم و کمک خرجی باشم .بنده خدا دختر سه ساله ام رو هم اسیر خودم کرده بودم .این بچه از صبح تا غروب تو کارگاه خیاطی .بود نه کارتون نه بازی ☹☹
اونجا شریک کار، یه روز همسر منو دید و از قانون یه مسئله ای رو به من گفت .
از من پرسید تو همیشه به شوهرت شک داری و ازش می ترسی. منم که متعجب بودم .گفتم درسته شما از کجا فهمیدین. ایشون و صاحب کارگاه هر دو مرید استاد یوگایی بودند در شهر مهر ویلا و هر دوشنبه جلسه ی در اونجا داشتن که فکر میکنم در مورد قوانین بود اما همراه با مبحث های دیگه .و مثل فایلها و دوره های شما خیلی توحیدی نبودن. اما اون روز به من گفت که
اگه کسی میخواد خودشو از پرتگاه پرت کنه
تو قادر نیستی نظرش رو عوض کنی
اگه تو دستها و پاهای اونو ببندی
اون بازم اینقدر دست و پا میزنه و کاری رو که بخواد انجام میده
من اون موقع تنها کارگر اون کارگاه بودم و افکار اونها کم کم منو داشت به موضوعات اونها و مورد حرف اونها علاقمند میکرد .
و اونها به من گفتن که شوهرت خیلی قدرتمنده و بیا قدرت و بده دست اون .
آخه اون موقع همه ی حقوق دست من بود و من کرایه ماشین به همسرم میدادم
خلاصه اینکه فکر میکردم چون تو شهرستان ما شکست خوردیم حالا حق شوهرمه که بی پول باشه همیشه
در ضمن اینکه ایشون منو از لحاظ عاطفی اذیت هم میکرد .و این پول پیش من بودن برام یه جور آزار دادن اون بود .
من یه چند ماهی تحت تاثیر حرفها و نکات تذکری اونها بودم .اما جالبه که اونها با اینکه در این مباحث بودن اما در زندگی شرایط خیلی خوبی نداشتن و بیشتر تو مبحث پیشگویی با حروف ابجد و فال و این حرفا بودن .اما آدمهای خیلی خوبی بودن .بگذریم
تا اینجا من با تمام اون حرفها نمی تونستم ذهنم رو کنترل کنم و نمی تونستم غمگین نباشم نمیتونستم ذهنم رو در مورد همسرم .بی پولی و قرض کنترل کنم
هر چیز شیرینی بعد از دو دقیقه تلخ میشد
اما ناگهان خداوند تغییر رو در افکار من دید .
بچه دومم رو شیر میدادم .یه روز از مترو همسرم
کتاب قدرت فکر و چهار اثر از فلورانس رو آورد.
یه سالی روی اپن بودن .میخوندم. مینوشتم .سعی میکردم .
اما اون کتابها در مورد یه چیز بود .فقط یه قانون رو داشت بارها و بارها مثال میزد در زندگی هزاران انسان .
نه از اول فکر
نه از آخر فکر .از قانونش. از نوع فکر و ووو و
هیچی نبود .هیچ ردپایی که یه آدم غمگین و افسرده بخواد تماشا کنه و جا پای اون جا پا بزاره نبود
فقط میگفت تکرار کن .و من چون هیج اعتقادی محکمی نداشتم. باور نکردم اما خوندن همون ها تاثیر خودشو داشت و من دلم خواست که تغییر کنه
فقط همین. تغییر
و خداوند این خداوند بزرگ و هدایتگر
صدایی رو توی گوش من دلنشین کرد
از کانالی که استاد رو داشت معرفی میکرد . و تکه هایی از صبحت های ایشون رو در فایلهای کوتاه با آهنگ میزاشت تو کانال
من یک ماه و بیشتر با این فایلها گریه میکردم
اصلا نمیدونم چرا
به خدا قسم اصلا اشکهام دلیل نداشت .فقط به خاطر دلنشینی صدای استاد بود .
و جستجو کردم و پیداتون کردم .
به قول یکی از بچه ها تاریخ تولدم من تغییر کرد و من به سراشیبی تندی از افسردگی به عشق و محبت رسیدم و چند روزه و چند ماهه حالم بهتر شد
تا جایی که الان کنترل بهتری نسبت به قبل دارم
همش به لطف این فایلهای رایگان شما در مورد خداوند .
در بعضی کارهایی که انجام میدم و فکر هایی که می کنم شک و تردید وجود داره که نشانه ی بی ایمانیه
نتیجه ی بی ایمانی هم احساس بد هست و طبق قانون:
احساس بد=اتفاقات بد
احساس خوب🌸= اتفاقات خوب🌸
خدارو شکر می کنم به خاطر این که تونستم دلیل شک و تردید و بفهمم
🌼🌼🌼
هر روز که نوبت فایل جدید میشه من منتظرم ببینم این دفعه دیگه قراره چی یاد بگیرم ، این دفعه قراره چه نشونه ای دریافت کنم.
متاسفانه من فایل ها رو یک بار نگاه می کنم و فکر می کنم که فقط با یک بار کافیه ولی اینطور نیست ،
می خوام سعی کنم از روز اول تا الان چند بار که نه هزار بار این فایل ها رو نگاه کنم.میخوام متعهد باشم و به خودم قول بدم که از روز اول تا الان چند بار فایل ها رو نگاه کنم.🌸
چیزی که یاد گرفتم:
استاد واقعا مثال عالی زد:
خدا مدیر مدرسه است و پیامبر معلم ، مردم هم شاگردای این مدرسه
اما این شاگردا به حرف معلمشون گوش نمیدن و معلم هم بابت این موضوع ناراحت میشه ، خدا که مدیر مدرسه است بهش میگه که ناراحت نباش اونا با گوش نکردن به حرفات به خودشون ضرر می رسونن ، موقع امتحان پایان ترم نتیجه کارشون معلوم میشه.
خدا برای چی به پیامبر گفت ناراحت نباش؟
چون با ناراحت بودن اتفاقات بد رو واسه خودت رقم میزنی.
عصبانیت،ناراحت بودن ، غمگین بودن طبیعیه ولی ما نباید همش در این فرکانس بمونیم.
خیلی از ما ها فکر می کنیم که اگه الان به یه چیز بد و منفی فکر کنیم الان اتفاق بدی واسمون می افته ، درصورتیکه این جور نیست. اگه این چیز منفی رو ما همش بهش فکر کنیم و فکرانسشو چندین بار ارسال کنیم ، اتفاق بدی واسمون رخ میده .
پس مواظب باشیم که به چی داریم توجه می کنیم؟ مثبت یا منفی؟
در طول روز ما نجواهایی به ذهنمون میان که احساسمون رو بد می کنن. این نجواهای شیطانی رو باید کنترل کرد و به خدا توکل کرد.
که نتیجه ی ایمان و توکل به خدا = احساس خوب، آرامش 🍓خوشحالی و اتفاقات خوب🍓
باید در طول روز مراقب افکار و نجواها باشیم و کنترلشون کنیم🌼
به نام الله یکتا
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم بانوی مهربان و توانمند و خانواده بزرگ دوست داشتنی ام.
در یازدهمین روز از سفرم میخوام امروز رو اختصاص بدم به راز و نیاز کردن و سپاسگزاری از خدای مهربانیها.
از روزی که روز شمار تحول زندگی رو استارت زدم به لطف الله و دستان پرمهر استاد عباس منش و مریم بانوی مهربان ، یه احساس بسیار لطیف و زیبایی در من شروع به شکل گرفتن کرده و امروز با شنیدن این فایل که البته قبلا نیز چندین بار شنیده بودم این احساس در من عمیقتر شد، عمیقتر نسبت به خدایی که همواره با منه در وجود منه منو دوست داره
خدایا عاشقتم و سپاسگزار از اینکه من رو توی این مسیر که ساده ترین و دل انگیز ترین مسیره برای رسیدن به تو و سعادت و خوشبختی قرار دادی.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار که من رو با استادی آشنا کردی که قوانین الهی رو همانطور که خودش درک کرده در اختیار ما قرار میده و کمکم میکنی که در راستای همین قوانین قدم بردارم.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار از اینکه کمکم میکنی تا عوامل نادلخواه درونم رو کشف و اصلاحشون کنم و باورهای قدرتمند کننده رو جایگزینشون کنم .
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بخاطر قوانین خوب و بدون تغییرت که این ثبات قوانین باعث ایجاد خاطر در من شده .
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بابت پاکیزه بودن جسم و روح و ذهنم.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بابت این سایت و اعضا محترمش که هر روز به رشدم کمک میکنند.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار که هر لحظه در حال هدایت شدن به مسیر خودشناسی و خداشناسی هستم .
ودر آخر ، این مناجات برگرفته شده از کامنت یکی از دوستان عزیز از سایت :
پروردگارا ، دلهایمان را بعد از آنکه ما را هدایت کردی منحرف مگردان و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش زیرا تو بسیار بخشنده ای.
آمین🙏🏿🙏🏿🙏🏿🙏🏿
سلام خدمت دوستان هم فرکانسی عزیزم.
به نام خداوندی که هرروز به من آگاهی هایی در مورد خودش میدهد و من هرروز بیشتر و بیشتر عاشق حضورش در زندگی ام میشوم و همچنین سیستم حاکم برجهان که بر پایه عدالت خلق شده است. پروردگاری که بین هیچ کدام از بندگان خود فرق نمی گذارد و بصورت سیستماتیک اتفاقاتی را بسته به فرکانس هر شخص از داشتن احساس بد و خوب برایش رقم میزند.
اشک شوق دارم از اینکه خداوندم انقدر عادل هست که با احساس خوب اتفاقات خوب برای ماارمغان می آورد و احساس بد اتفاق های بد. فرقی برایش ندارد چه پیامبر باشی یا غیر . براستی بی ایمانی چه خدشه ای به روح و روان پاک ما که تیکه ای از وجود خداوندیم وارد می آورد پروردگاری که خالق ماست و آگاه است از اینکه ما تنها با یاد خودش آرام میگیریم.
براستی که چقدر در اشتباه بودم که فکر میکردم خداوند ما را در این جهان رها کرده تا که اگر اشتباه کردیم در جهنم افکندو یا از ترس همان جهنم و رسیدن به بهشت سعی کنم فقط واجبات رو بجا بیاورم و آن هم چون از ایمان خالص نبود ناامید میشدم و ته دلم به همان جهنم میرسیدم.
پروردگارجان براستی از تو سپاسگزارم که راه و رسم ایمان و آشنایی با خودت را از طریق دستان پر مهرت در زمین از طریق استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان شایسته عزیز که با کلام سرشار از آرامش اش و قلم زیبایش فراهم نموده ای. خداوندا سپاسگزارم از شادی درونم ،از غوغای درونم، از نوای قلبم، ازهرلحظه که دلم برای آرامش و خلوت در حضور تو تنگ میشود . عاشقانه میخواهم که هرروز هر لحظه هر ثانیه به تو نزدیک و نزدیک تر شوم.
یازدهمین روز سفرنامه
خدااای من باز هم یک فایل بینظیر!!!!!!!
من با این فایل قبل اینک ب چیزی فک کنم خیلی در مورد خودم فک کردم!
انگار تازه دارم خودمو میشناسم.
داشتم فک میکردم چرا این عقاید اشتباه رو کورکورانه قبول کردم؟!!!!
اصلا اگه من با استاد آشنا نمیشدم زندگی من چی میشد؟؟؟؟
داشتم فک میکردم هرکس هرچیزی ک گفته من قبول کردم بدون اینک بخام ذررررره ای ب خودم زحمت بدم در مورد اون مسئله فک کنم ک اصلا درسته یا نه!!!
من قبول کرده بودم بعد از هر خنده ای گریه
قبول کرده بودم ک با گریه و زاری باید ب درگاه خدا برم(هرچی سوز و ناله بیشتر باشه،خواستم زودتر ب خدا میرسه و زودتر اجابت میشه🤦♀️)
سپاس خدایی ک غم را از ما گرفت
واقعا از خدا سپاسگزارم ک منو ب این مسیر هدایت کرد
مسیری پر از امید پر از آرامش پر از شادی پر از خوشحالی و خوشبختی
مسیری ک ثانیه ب ثانیش میتونه احساس خوب باشه(با داشتن باور درست)
خدایا سپاسگزارم ک بین منو ناراحتی و گریه و آه و ناله و اشک این همه فاصله قرار دادی
قبل آشنایی با استاد و قوانین خداوند شبا با گریه میخابیدم با خدا درمورد مشکلاتم حرف میزدم و گریه میکردم و فک میکردم الان خدا دلش داره ب حال من میسوزه.
ولی ب لطف الله مهربان از زمان آشنایی با قوانین حالم خوبه،آرامش دارم و هر روز با آگاهی های بیشتر ظرف وجودم بزرگتر میشه و ب سمت زیبایی های بیشتر هدایت میشم
من الان دارم از زندگی کردن لذت میبرم و اینو مدیون استاد عزیزم هستم🙏🌹
واقعا خییییییلی خوشحالم ک استاد عباسمنش رو تو زندگیم دارم
خدایا سپاسگزااااااااااارم❤
سلام و درود بر همه دوستان سپاسگزار🌹🌹🌹
طی چند روز گذشته به لطف خدا اتفاقات فوق العاده ای در زندگی من افتاده، هم از نظر عزت نفس، هم از نظر موفقیت های شغلیم، هم از نظر اینکه شرایط و آدمهایی که باهاشون برخورد داشتم پر از انرژی مثبت بودند و من در حال حاضر بسیار خوشحالم. 😃😃😃
انسان وقت هایی میترسد که به موضوعی در آینده فکر میکند. یا وقت هایی ناراحت و غمگین می شود که به موضوعی که در گذشته رخ داده فکر میکند و خودش را غرق در اتفاقات به ظاهر بد و افکار و احساست منفی می کند
در حالی که
❤احساس خوب=اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد ❤ و این زیباترین معادله ای هست که تاحالا دیدم❤
کسانی که در مسیر هدایت الهی هستند و ایمان، امید و احساس خوب دارند در لحظه حال زندگی میکنند
وقتی ایمان داشته باشیم هر چقدر اتفاقات و شرایط بدی هم تجربه کرده باشیم به نفع ما پیش خواهند رفت.
در غیر این صورت اگر در حالت غم و ناراحتی و ترس و …. بمانیم و ذهن و ورودی ذهنمون رو کنترل نکنیم اتفاقاتی رو تجربه میکنیم که اساسشون ترس بیشتره، ناراحتی بیشتره و ….
خداوند تنها منبع خیره، تنها قدرت جهانه، خداوند نوره .
نور و تاریکی باهم جمع نمی شوند . خیر و شر باهم جمع نمی شوند . سلامتی و بیماری باهم جمع نمی شوند. حق و باطل باهم جمع نمی شوند. امیدواری و نا امیدی باهم جمع نمی شوند. احساس خوب و احساس بد باهم جمع نمی شوند . 🍃🍃🍃
یک مومن باید به ایمانش عمل کنه اونوقت نه ترسی داره نه غمی.🌼🌼🌼
مهربانا ما را به راه راست هدایت کن🌹🌹🌹
در پناه خدا شاد، سالم، موفق، پیروز، خوشبخت، باایمان، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.💚💚💚
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام میکنم به استاد عزیز و تمامی دوستان
با توکل خداروز یازدهم از سفرنامه شروع میکنم
با اینکه این فایل و چندبار شنیده بودم ولی الان که دوباره گوش میدادم بهش یه آگاهی هایی رو شنیدم که حس میکنم اولین باره که دارم میشنوم شاید بخاطر اینکه ظرف آگاهی های من بزرگتر شده
خیلی خوب استاد قانون جذب و توضیح میده قانون بسیار مهمی که تمام زندگی ما بر پایه ی اون قانون بنا شده و درک نکردن و عمل نکردن ونادیده گرفتن آن عاقبت خوبی برای ما به بار نمیاره کل شالوده ی این قانون این هست که احساس خوب مساوی با اتفاق خوب
واحساس بد مساوی با اتفاق بد
قانون میگه هرچقدر شادتر، آرامتر،امیدوارتر باشی اتفاقات شرایط و افراد خوبی سر راه تو قرار میگیرند و هرچه غمگین تر،نگران تر،مضطرب تر باشی و هر چی که به تو احساس بد بده اتفاقات شرایط بدی رو هم تجربه میکنی پس نتیجه میگیریم اگه ما ایمان داشته باشیم اگه به خدا توکل کنیم همیشه احساس آرامش داریم یک مومن غمگین نمیشه چون ایمان داره
جهان فقط به احساسات و فرکانسهای ما پاسخ میده جهان فرکانس های مارو تبدیل میکنه به شرایط و اتفاقات همسنگ با فرکانس های ارسالی ما
پس اگه ما رابطه ی خودمونو با خدای خود قوی کنیم اگه ایمان واقعی داشته باشیم نه غمی داریم و نه ترسی باید همواره ودر طول روز شاد باشیم حال دلمون خوب باشه واحساس خوبی داشته باشیم در این حالت ما فقط وفقط اتفاقات خوبی رو تجربه خواهیم کرد اگه ما می ترسیم اگه غمگینیم بدلیل بی ایمانی ما هست حتی در بدترین شرایط اگه ناراحت باشیم اگه اتفاقات بدی رو تجربه کردیم باید بتونیم ذهن مونو کنترل کنیم وبه احساس خوب برسیم نباید در احساس بد بمونیم
خدایا کمک کن بتوانیم از مهمترین قانون این جهان در تمام مراحل زندگی مون به نفع خودمون استفاده بکنیم
پایان روز یازدهم از سفرنامه
سلام به سید آگاهی بخش و مریم عزیز
این فایل منو یاد کتاب شادی در پوست گردو انداخت. که نویسنده میگفت: بعد از شادی شادی های بیشتر است. (دربرابر این فکر که بلند نخند غم صدات رو میشنوه)
استاد هم گفت بعد خنده خنده های بیشتر و بعد گریه گریه های بیشتره.
بنظرم این فایل از اون فایلهاست که باید چند بار گوش بدیم.
اینم یه جمله قانون جذبی از همون نویسنده:
به هرچه بیندیشید وسعتش می دهید… پس به آنچه دلخواه شماست، بیندیشید. آندرو متیوس
سلام دوستان.
2سال بود که تو اینستاگرام کلیپ هایی از فن پیج های استاد میدیدم. خیلییی به دلم مینشست. اما اصلا تلاش نمیکردم که پیج اصلی ایشون رو پیدا کنم. تو این 2 سال روی باورهام و احساساتم کار میکردم. ومطمعنم که آمادگی نداشتم این فایل ها و گوش کنم. امروز 1 هفته س که پیج اصلی رو فالو کردم. و عضو سایت شدم. و چقدرررر حرف ها به دلم میشینه.و حالم خوبه. تا حالا اینقدر به زیبایی آیات قرآن برام تفسیر نشده بود. با اینه از بچه گی گوشه خونه همیشه قرآن بوده.
من و همسرم اول راهیم.بسیااااار باهم هم فرکانس و هم عقیده هستیم. 2سال که رو خودمون داریم کار میکنیم. اما 1 هفته س با استاد همراه شدیم. به قول استاد عزیز خواستم رد پایی از خودم به جا بذارم. به امید روزی که به هر آنچه که میخوام برسم و از نتایجم براتون بنویسم.
🌹🌹🌹
🌹به نام معبود یکتا🌹
به لطف او هدایت شدم تا ردپای👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣یازدهمین روز این سفرناممو به جا بزارم.خدارو صد هزار مرتبه شکر.🌹
آهِ(نفس عمیییق) احساس راحتی از درونم بیرون میزنه بس که این فایل خیال هممونو راحت کرده که فقط شاد باش و غمگین نباش.
این وجود عشق خداست بهمون که چقدر ما بنده هاشو دوست داره که همچین قانونیو آفریده.
ما فقط باید خوشحال باشیمو شاد😍😊
تموم تلاشمونو میکنیم نوع نگاهمونو به همه جهان مثبت کنیم.
این یعنی تسلیم بودن.
مسلمان بودن=تسلیم بودن رب
اما از بچگی مذهب و با غم و گریه و زاری تو مغزمون رشد دادن.
واقعا استاد با این مسیری که توش هستیم داره مغزمونو پاک میکنه و آشغالی اضافی رو دور میریزه.
وای که چقدر حالم خوبتر میشه که همچین مسیری رو دارم میرم،همچین خدایی رو میپرستم.
خدایا شکرت صد هزار مرتبه شکر.
۰۱:۱۱ پنجشنبه ۱۴مرداد ۱۴۰۰👣
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم مهربانِ سایت مریم جان
ردپای روز یازدهم من
استاد عزیزم سپاس بابت این همه آگاهی و ثبت قانون توسط کلام شما
دقیقا از تمامی موردها ی گفته شده در فایل روزی چند تا از اونها رو از نزدیک لمس میکنیم .
احساس ترس و نا امیدی و در نتیجه افسردگی سالها بود که با من بود
ترس از دست دادن همسرم
ترس از گرسنگی
ترس از مردن
ترس از دست دادن عزیزانم
ترس از قضاوت دیگران و
صدها و صدها ترس
و با اومدن بچه ها و مشکلات تنها بودن در داشتن مسولیت بچه ها از صبح تا شب و کارهای بچه و خونه حسابی من رو از زندگی سیر کرده بود و غمگین بودن در تمام لحظات من چنبره زده بود روی روزهای من .
اما خداوند از اون جایی که صدها بار منو از خطرات ی نجات داده بود .بی شک پلن زیبایی داشت برای آشنایی من با قانون .
از شهرستان که گفتم با قرض و فروختن طلا در کسب و کاری شکست خوردیم .و برگشتیم به محل قبلی زندگیمون در اطراف تهران .
به یه کارگاه خیاطی رفتم که مثلا تلاش کنم و کمک خرجی باشم .بنده خدا دختر سه ساله ام رو هم اسیر خودم کرده بودم .این بچه از صبح تا غروب تو کارگاه خیاطی .بود نه کارتون نه بازی ☹☹
اونجا شریک کار، یه روز همسر منو دید و از قانون یه مسئله ای رو به من گفت .
از من پرسید تو همیشه به شوهرت شک داری و ازش می ترسی. منم که متعجب بودم .گفتم درسته شما از کجا فهمیدین. ایشون و صاحب کارگاه هر دو مرید استاد یوگایی بودند در شهر مهر ویلا و هر دوشنبه جلسه ی در اونجا داشتن که فکر میکنم در مورد قوانین بود اما همراه با مبحث های دیگه .و مثل فایلها و دوره های شما خیلی توحیدی نبودن. اما اون روز به من گفت که
اگه کسی میخواد خودشو از پرتگاه پرت کنه
تو قادر نیستی نظرش رو عوض کنی
اگه تو دستها و پاهای اونو ببندی
اون بازم اینقدر دست و پا میزنه و کاری رو که بخواد انجام میده
من اون موقع تنها کارگر اون کارگاه بودم و افکار اونها کم کم منو داشت به موضوعات اونها و مورد حرف اونها علاقمند میکرد .
و اونها به من گفتن که شوهرت خیلی قدرتمنده و بیا قدرت و بده دست اون .
آخه اون موقع همه ی حقوق دست من بود و من کرایه ماشین به همسرم میدادم
خلاصه اینکه فکر میکردم چون تو شهرستان ما شکست خوردیم حالا حق شوهرمه که بی پول باشه همیشه
در ضمن اینکه ایشون منو از لحاظ عاطفی اذیت هم میکرد .و این پول پیش من بودن برام یه جور آزار دادن اون بود .
من یه چند ماهی تحت تاثیر حرفها و نکات تذکری اونها بودم .اما جالبه که اونها با اینکه در این مباحث بودن اما در زندگی شرایط خیلی خوبی نداشتن و بیشتر تو مبحث پیشگویی با حروف ابجد و فال و این حرفا بودن .اما آدمهای خیلی خوبی بودن .بگذریم
تا اینجا من با تمام اون حرفها نمی تونستم ذهنم رو کنترل کنم و نمی تونستم غمگین نباشم نمیتونستم ذهنم رو در مورد همسرم .بی پولی و قرض کنترل کنم
هر چیز شیرینی بعد از دو دقیقه تلخ میشد
اما ناگهان خداوند تغییر رو در افکار من دید .
بچه دومم رو شیر میدادم .یه روز از مترو همسرم
کتاب قدرت فکر و چهار اثر از فلورانس رو آورد.
یه سالی روی اپن بودن .میخوندم. مینوشتم .سعی میکردم .
اما اون کتابها در مورد یه چیز بود .فقط یه قانون رو داشت بارها و بارها مثال میزد در زندگی هزاران انسان .
نه از اول فکر
نه از آخر فکر .از قانونش. از نوع فکر و ووو و
هیچی نبود .هیچ ردپایی که یه آدم غمگین و افسرده بخواد تماشا کنه و جا پای اون جا پا بزاره نبود
فقط میگفت تکرار کن .و من چون هیج اعتقادی محکمی نداشتم. باور نکردم اما خوندن همون ها تاثیر خودشو داشت و من دلم خواست که تغییر کنه
فقط همین. تغییر
و خداوند این خداوند بزرگ و هدایتگر
صدایی رو توی گوش من دلنشین کرد
از کانالی که استاد رو داشت معرفی میکرد . و تکه هایی از صبحت های ایشون رو در فایلهای کوتاه با آهنگ میزاشت تو کانال
من یک ماه و بیشتر با این فایلها گریه میکردم
اصلا نمیدونم چرا
به خدا قسم اصلا اشکهام دلیل نداشت .فقط به خاطر دلنشینی صدای استاد بود .
و جستجو کردم و پیداتون کردم .
به قول یکی از بچه ها تاریخ تولدم من تغییر کرد و من به سراشیبی تندی از افسردگی به عشق و محبت رسیدم و چند روزه و چند ماهه حالم بهتر شد
تا جایی که الان کنترل بهتری نسبت به قبل دارم
همش به لطف این فایلهای رایگان شما در مورد خداوند .
خداروشکر هزاران بار شکر.
🍓به نام خداوند بخشنده مهربان🍓
روز یازدهم🌼
در بعضی کارهایی که انجام میدم و فکر هایی که می کنم شک و تردید وجود داره که نشانه ی بی ایمانیه
نتیجه ی بی ایمانی هم احساس بد هست و طبق قانون:
احساس بد=اتفاقات بد
احساس خوب🌸= اتفاقات خوب🌸
خدارو شکر می کنم به خاطر این که تونستم دلیل شک و تردید و بفهمم
🌼🌼🌼
هر روز که نوبت فایل جدید میشه من منتظرم ببینم این دفعه دیگه قراره چی یاد بگیرم ، این دفعه قراره چه نشونه ای دریافت کنم.
متاسفانه من فایل ها رو یک بار نگاه می کنم و فکر می کنم که فقط با یک بار کافیه ولی اینطور نیست ،
می خوام سعی کنم از روز اول تا الان چند بار که نه هزار بار این فایل ها رو نگاه کنم.میخوام متعهد باشم و به خودم قول بدم که از روز اول تا الان چند بار فایل ها رو نگاه کنم.🌸
چیزی که یاد گرفتم:
استاد واقعا مثال عالی زد:
خدا مدیر مدرسه است و پیامبر معلم ، مردم هم شاگردای این مدرسه
اما این شاگردا به حرف معلمشون گوش نمیدن و معلم هم بابت این موضوع ناراحت میشه ، خدا که مدیر مدرسه است بهش میگه که ناراحت نباش اونا با گوش نکردن به حرفات به خودشون ضرر می رسونن ، موقع امتحان پایان ترم نتیجه کارشون معلوم میشه.
خدا برای چی به پیامبر گفت ناراحت نباش؟
چون با ناراحت بودن اتفاقات بد رو واسه خودت رقم میزنی.
عصبانیت،ناراحت بودن ، غمگین بودن طبیعیه ولی ما نباید همش در این فرکانس بمونیم.
خیلی از ما ها فکر می کنیم که اگه الان به یه چیز بد و منفی فکر کنیم الان اتفاق بدی واسمون می افته ، درصورتیکه این جور نیست. اگه این چیز منفی رو ما همش بهش فکر کنیم و فکرانسشو چندین بار ارسال کنیم ، اتفاق بدی واسمون رخ میده .
پس مواظب باشیم که به چی داریم توجه می کنیم؟ مثبت یا منفی؟
در طول روز ما نجواهایی به ذهنمون میان که احساسمون رو بد می کنن. این نجواهای شیطانی رو باید کنترل کرد و به خدا توکل کرد.
که نتیجه ی ایمان و توکل به خدا = احساس خوب، آرامش 🍓خوشحالی و اتفاقات خوب🍓
باید در طول روز مراقب افکار و نجواها باشیم و کنترلشون کنیم🌼