live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

734 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست

    عجب فایل به موقع ای بود ،این روزا دارم روی 12 قدم کار میکنم و چون اولین دوره ای هست که از شما دارم مطالبش اینقدر خالص و سنگین برای من خیلی کند این دوره رو دارم مرور میکنم ،این مطالب که اینجا توی این سایت و از شما به ما انتقال داده میشه خیچ کجای دنیا به این خالصی نیست و این یک تعریف نیست بلکه واقعیت محض ،بارها بوده بخاطر سنگینی و خالص بودن آگاهی های شما مغز من نتونسته بود هندل کنه و خسته میشدم و برام سخت بود هضم این همه آگاهی و به همین خاطر توی مسیر هدایتم با اساتیدی آشنا میشدم که لولشون خیلی خیلی پایین تر بوده ولی با فرکانس من جور در میومد و مینسشتم پای حرفهای اونا ،نمونش استادی بود که توی اینستاگرام چند وقت پیش چالش برای مخاطباش گذاشته بود و منم جزو این چالشها بودم چند روزی همراه با اون در کلاسهای که رایگانم بود شرکت کردم و با اینکه خیلی لفظ قوی داشت اصلا قابل مقایسه با استاد عباس منش عزیز نبود و تفاوت کاملا درک میکردم از مقایسه ایشون با شما استاد عزیز و اخر کار هم ما رو دعوت به خرید دورش کرد و چون من تمایلی به خرید نداشتم از پشتیبانیش باهام تماس گرفتن و پیشنها قسطی خرید کردنشو بهم دادن ،و اونجا بود که فهمیدم توی چه فضای قرار گرفتم و اصلا جفت جور در نمیومد با باورهای خالصی که شما استاد عزیز توی مبحث قسط و قرض به ما آموزش دادین و البته که منم اجرا کردم و خط قرمز زندگیم قرارشون دادم ،الان میفهمم آرامشی که دارم بخاطر اجرای همین اصول ساده ای است که شما توی دورهاتون فریاد میزند و هر کس بهش عمل کنه قطعا مثل شما نتیجه میگیره ،من دیگه تصمیم گرفتم پای آموزش هیچ استادی نشینم بجز شما

    با ادامه دادن 12 قدم تازه دارم مسیر فکری شما رو توی 12 قدم متوجه میشم اینکه از قدم اول اصول هدف گذاری بهمون آموزش دادین با هماهنگ کردن باورهامون و خواستهامون که در این صورت میتونیم به سرعت هر چه تمام تر بهشون برسیم اونم به آسونی آب خوردن و فرمول رسیدن به هدف که میشه اشتیاق فراوان به همراه باورهای درست و هم جهت با خواستها و انگیزه گرفتن از تضادهای زندگیمون =با موفقیت توی هر هدفی

    توی قدم دوم که تجسم خلاق به خوبی توضیح میدن و با باورهای منطقی بهمون ثابت میکنید که ما هر لحظه داریم تجسم میکنیم بدون اینکه اصلا متوجه باشیم و این قدرت خلق کنندگی که از بچگی به همراه داشتیم در جهت برعکسش ازش استفاده میکردم

    استاد عزیزم من دقیقا یادمه چه خواستهای رو بادتجسم بهشون رسیدن که تا قبل رسیدن بهشون اصلا باورم نمیشد و حتی در خوابم نمیدیدم ولی با همین قانون ساده تونستم بهشون برسم

    قدم سوم که خیلی خوب توضیح دادین از قدرت کلام برای خلق خواستمون استفاده کنیم و همانگ بشیم با خواستهامون با به کنترل کشیدن افکارمون با کلاممون و همچنین ترمزهای که توی این مسیر باهاشون برخورد میکنیم طریقه تشخیص این ترمزها رو به ما نشون میدین که چطور از بعضی هاشون اعراض کنیم و چطور با اون دسته از ترمزها که جزو پاشنهای آشیل ما هستن برخورد کنیم و حلشون کنیم و بعد از حل این پاشنه آشیلهاست که نعمتها وارد زندگی ما میشه ومدت زمان بیشتری در احساس خوب باقی میمونیم

    قدم چهارم که دیگه محشر بود و بهمون یاد دادین که بدست آوردن نعمتها و وارد شدنشون توی زندگی ما احتیاجی به هیچ تقلایی نداره و هر گونه زجری در این مسیر یعنی ما داریم بیراه میریم ،منطقهایی رو در این قدم به ما میگید که به ما نشون میده خواستها باید آسون وارد زندگی ما بشه و اگر خواسته ای داره با تقلا بدست میاد این مسیر اشتباه

    خود من توی این قدم خیلی جای کار دارم و انصافا از وقتی این قدم مرور کردم مسائلی حل شد توی زندیگم که بشدت ازشون میترسیدم و نگرانم میکردن ولی با تکرار همین باورها ساده این مسائل حل کردم و آسان شدم برای آسانی ها

    قدم پنجم که تازه شروع کردم تازه متوجه شدم چقدر نشتی انرژی دارم و چقدر انرژیمو برای متقاعد کردن دیگران به حراج میگذاشتم و بقول استاد اگر این تمرکزی که برای متقاعد کردن دیگران گذاشتم باعث تغییر کوچولویی توی زندگیشون میشد آدم دلش نمیسوخت ولی موضوع اینجاست که آب در هاون کوبیدن و فقط منو از مسیرم دور میکنه ،من از وقتی این جلسه رو گوش دادم هر وقت میام کسی رو نصیحت کنم یا از قانون بگم به خودم میگم زیپ دهنتو بکش آقا محمد این آدم با هر نوع قکری و افکاری دقیقا همون چیزی هست که باید باشه و این تنوع از افکار لازمه گسترش این دنیاست و با این جمله خودمو میبرم توی لاک خودم ،البته که جای کار دارم چون پاشنه آشیل من بود

    استاد عزیز در آخر فایل کلمه تعهد و اینکه تنها راهی که ما شاگردان شما برای نتیجه گرفتن از این آگاهی ها داریم همسن تعهدی هست که شما اینجا با تاکید فراوان بیان کردین و من باید این موضوع بارها به خودم بگم چون موندن در این فرکانس و این آگاهی ها با محیطی که ما در اون زندگی میکنیم فقط لازمش تعهد ،در غیره این صورت زود از مسیر خارج میشیم و به مدار پایین تر هدایت میشیم

    من که هر بار از این آگاهی ها دور شدم بشدت نتیجه معکوس شد و اصلا دلم نمیخواد که دوباره به این شرایط دچار بشم و همیشه با خودم تکرار میکنم تا هرم رنج لذتی که برای خودم ساختم برام تکرار بشه

    بی نهایت ازتون ممنونم استاد عزیز برای شاگردی کردن در محضر شما ،و از خداوند طلب هدایت میکنم که در این مکتب الهی منم مثل شاگرد اولای شما از هدایت شدگان باشم

    خیلی دوستون دارم در پناه الله یکتا شاد و خرم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 947 روز

    بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

    فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

    حضرت حافظ

    اگر قرار بود یک بار دیگر فرزندم را بزرگ کنم . انگشتم را کم تر به نشانه تهدید به سوی او می گرفتم ، کمتر به ادب کردن او می اندیشیدم ودر مقابل، بیش تر به برقراری ارتباط با او اهمیت می دادم . کمتر به ساعتم نگاه می کردم وچشم هایم را بیش تر برای نگاه کردن به او به کار می گرفتم . با او بیش تر به گردش می رفتم ، بادبادک های بیش تری به آسمان می فرستادم. کم تر خود را جدی می گرفتم ،اما جدی تر با او بازی می کردم . دشت های بیش تری با وی می پیمودم ،و ستارگان بیش تری را با او تماشا می کردم . کم تراو را میکشیدم که تندتر راه برود.و بیش تر در آغوشش می کشیدم. رفتار خشک وسخت گیرانه ام را کم تر به کار می بردم. و درعوض بیش تر حمایتش می کردم. به جای فکر کردن به ساختن خانه ، اعتماد به نفس اورا می ساختم . وبه جای این که عشق به قدرت را در خود رشد دهم ، قدرت عشق ورزیدن را در خود پرورش می دادم.

    وای اگر قرار بود یک بار دیگر فرزندم را بزرگ کنم .

    جالبه این متن را من پنج سال پیش خواندم

    چه پنج سالهای که به سرعت برق و باد و چشم به هم زدنی می گذرد گاهی لحظه‌ای برای ما یک دوره زندگی است چون آگاهی را دریافت می کنیم یادم است اولین باری که مطلب زیر را شنیدم در تحیر و تفکر و تعقل عجیبی فرو رفتم!!!

    /طوری که تخمین زده شده تعداد ستاره‌های جهان بیشتر از تعداد دانه های شن روی زمین است ،ولی

    تعداد اتم های موجود در یک دانه شن بیشتر از ستاره های جهان است./

    فایل پنج سال پیش استاد مرا به پنج سال پیش و لحظاتی از زندگی که نقطه عطفی و بذری را در ذهن من کاشت فرو برد و اثرات یک کار خوب یک حرف خوب یک فرکانس خوب که گم نمی‌شود و می ماند و جهان پاسخ می دهد

    آری با هر بار خوب شنیدن خوب دیدن و…همان تقوی و کنترل ورودیها و عمل به دانسته ها و فارغ از اینکه گذشته ما چگونه بوده جهان با هر بار بهتر شدن ما پاسخ می دهد و این پاسخ آرام و بدیهی و روشن است و ما با قلبمان و اتفاقات و شرایط و بهبود عملکرد به راحتی لمس و درک می کنیم

    موضوع لایو تجسم خلاق است که موضوع پیچیده ای نیست و با کمی تمرین و باور درست و تکرار گفتگوهای درونی درست و هدفمند کردن آن که من خالق زندگی خویشتن هستم با افکار و گفتار و رفتار درست من آرام آرام از دریای پرتلاطم به امید ساحل آرام و باور اینکه من لایق امنیت سلامتی عشق نعمت و برکت فراوان و….هستم مرا رهنمون می سازد و این پیشرفت ادامه دارد تا بی نهایت

    دانستن برای دانستن کافی نیست

    این من هستم که با شکرگزاری از داشته هایم ظرف وجودیم را آگاهانه در انتظار بهبودهای کوچک و کوچک در راستای هدف با تفکر خلاق و باور اینکه می‌شود و حذف مقاومت‌های ذهنی

    نه تنها به ساحل آرام می رساند بلکه پر پرواز می دهد و چون کرمی از پیله رها شده در گلزار و بهشت و پارادایس زیبا قرار می دهد

    راستی که بهشت همین جاست

    کافی است نگرش توحیدی و خلاقانه داشته باشیم

    به زیبایی ها توجه کرده و زندگی را از پنجره فراوانی عشق لذت سرسبزی و خرمی ببینیم

    آنوقت در جهان دیگری سیر می کنیم زیرا از لحاظ فرکانسی و سیستمی جهان کار خویش را به صورت حرفه‌ای انجام می دهد و خود به خود به طور اتوماتیک در شرایط پیامها الهام‌ها و دریافت‌های بیشتر و بهتری قرار می دهد گویی که با خویشتن خویش در صلح و آرامش و دوستی هستیم همین طور با اعضای خانواده و دوستان و طبیعت چراکه

    روابطمان با محیط اطرافمان و خدای درونمان و مردم حتی گلها و طبیعت بهتر می‌شود و باعث می شویم جهان جای بهتری برای زندگی باشد و جهان هم به ما پاسخ می دهد و ما را در سطح و لول بالاتری قرار می دهد

    استاد گرانقدر میدانم که اکنون به همراه خانم شایسته عزیز این کامنت را می خوانید و میدانم گاهی از اینکه این آگاهی ها را درک و سپس نشر می دهید و سپس بازخورد آن را می بینید اشک شوق می‌ریزید و به وجه می آیید دلم می خواهد بیشتر بدانید به قول شما نه تنها ما خودمان به تمام آرزوهایمان می رسیم بلکه با گسترش جهان باعث برآورده شدن آرزوهای دیگران ،جهان و خداوند می‌شویم که به نوعی در سیستم خداوند قرار داریم

    به عنوان مثال چون این فایل مربوط به 5سال گذشته است یادم است روزی شما از فردی یاد کردید که بیابان ها را تبدیل به جنگل می کرد همیشه دلم می خواست اگر روزی کار خیری انجام دهم آن کار عام المنفعه باشد مثلا بهداشت آب منطقه یا ساخت پل که همه افراد استفاده کنند از آنجایی که طبق اثر پروانه‌ای پرواز بال پروانه ها می تواند در ایجاد باد در منطقه دیگری از جهان تاثیر داشته باشد مرا بر آن داشت تا تحقیقاتی در این رابطه انجام دهم که منوط شد به واردات نوعی چسب از چین که خاک و شن بیابان را تبدیل به خاک کشاورزی ثابت می‌کند و از حرکت آنها جلوگیری می کند در شهر ما یزد بعد از دروازه قرآن دریاچه مصنوعی آب است که آبهای فاضلاب بعد از تسویه به آنجا می رود و نه تنها بلا استفاده است بلکه باعث برخی مشکلات شده و باعث شد طرح پارک جنگلی کویری را به جهاد سازندگی و….بدهیم و انشاالله به زودی شروع کنیم در ترکیه و دیگر نقاط جهان افرادی قبلاً این کار را کرده اند همان طور که شما هم در فایلی به این موضوع پرداختید.

    هر مهندسی در درجه اول طرح هر چیزی را در ذهن و خیال خود می کشد بعد آن را پرورش می دهد و کامل می کند و شروع به اجرا می کند و البته به چالشهایی هم برخورد می کند و طول مسیر به قول شما به او گفته می شود

    کافی است شروع کنیم دستان خداوند را می بینم که زودتر از ما آستین‌ها را بالا زده و حتی پدیده همزمانی هم می توان با تفکر و تخیل خلاق الهی با استفاده آگاهانه از این قدرت خدادادی روی دهد.

    حال اسب خیال را در هر سو از آسمان آبی و دشتها و بیابان ها و اقیانوس ها و آتشفشان ها به پرواز در می آورم و فارغ از قوانین فیزیک و طبیعت راهی می یابم یا راهی می سازم.

    شاد و پیروز و خلاق باشید تا دیداری دیگر بدرود

    ممنون و سپاسگزارم به خاطر این منبع و حجم از آگاهی ها و می ناب که هر انسان آگاهی را به شعف و شور و هیجان و اشتیاق وا می دارد.

    امروز خیلی خوشحال و شکرگزار هستم برای بازدید خرید یک معدن سنگ می روم و این عادی است چون از درصد سود معادن دیگر هر سال خرید جدید داریم چون ذخایر معادن کم میشه یا باطله برداری انجام میشه و در این فرصت از معادن دیگر استفاده می‌شود. این موضوع را نوشتم تا انشاالله 5 سال دیگر باز برگردم و رشد خودم را ببینم.

    سلسله موی دوست حلقه دام بلاست

    هر که در این حلقه/ سایت/نیست فارغ از این ماجراست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1928 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم….

      قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْهَا وَمِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ

      بگو: خداست که شما را از آن مهلکه و از هر اندوهى مى‌رهاند، باز هم بدو شرک مى‌آورید.

      دانستن برای دانستن کافی نیست

      سلام به محسن عزیزم و بزرگ قلب و الله دوست محسن جان سلامممممم

      محسن دانستن برای دانستن کافی نیست؟؟؟

      ممنونم میشم اینرو برام توضیح بدی رفیق …

      محسن چقدر قشنگ نوشتی و لذت بردم

      راستی که بهشت همینجاست..

      بهشت پس ذهن من است بهشت تویه بتورهای من است بهشت تویه قلب من است بهشت پابه پای من می اید بهشت همینجاستتت ته قلبت نیازی نیست کنکاش کنی و بگردی دنباش یکمی که نگاه به زیبایی اطرافت کنی بهشت رو مبینی یکمی فقد یکیم…..

      وقتی به صلح درون برسی حسین اونوقت میتونی جهان را جای بهتری کنی برای زیستن خدای من صد هزار بار شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بینهایت شکرتتتتتت

      محسن لذت بردم از متنت از کامنتت الهی که همیشه در پناه الله باشی و قرارداد جدیدم نوش جانت باشه رفیق نوش جانت

      در پناه جان جنان رب العامین شاد سلامت و ثروتمنمد باشی

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محسن فصاحت گفته:
        مدت عضویت: 947 روز

        قُلْ مَن یُنَجِّیکُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْیَهً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ ﴿63﴾ قُلِ اللّهُ یُنَجِّیکُم مِّنْهَا وَمِن کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشْرِکُونَ ﴿64﴾

        انعام

        در خبر است: هر کس با ایمان، گرفتار شود، چون دو آیه فوق را با نیّت خالص و توجه به خدا و معنی ان بخواند حق تعالی از آن گرفتاری او را خلاص کند.

        درود و سپاس و سلام و صلوات بر کل سایت خداوند رحمت کند باعث خیر و بانی خیر که اینچنین آتشفشان مواجی را با نیت خیر و در مسیر خواست و اراده خداوند طراحی کرده اند تا حرارت عشقاق چون تیری که از کمان رها میشود یکدیگر را ملاقات کنند مجازی یا حقیقی فرقی نمی کند اصل ملاقات تفکرها و اندیشه هاست.

        حسین آقا که نامت شیرین تر از سخنانت چون عسل گوارا و چون نوشتارت دلنشین است.

        دانش گنج و کلید آن عمل است.

        پس عالم بی عمل به چه ماند

        خوب می دانی که زنبور بی عسل هنوز در این جهان هستی قطعا فایده ای دارد اما گاها عالم بی عمل خطرناک است بگذریم که سخن دوست خوشتر است

        بهشت صحبت یاران همدم است

        دیدار یار نانجس جهنم است.

        حضرت مولانا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    الینا گفته:
    مدت عضویت: 586 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار ممنون بابت این همه آگاهی ️

    (( در قدم اول باید این رو بپذیریم

    هر آنچه ک ما هستیم نتیجه افکاری هست ک داشته ایم ))

    تخیل، تصور، و تصویر سازی در زندگی همه چیز است با قدرت تخیل به هرآنچه ک فکرش رو کنیم میرسیم

    هر آنچه را ک ذهن انسان بتونه درک کنه میتونه بدستش بیاره

    تجسم چیزی نیست جز اینکه داریم به یک موضوع فکر میکنیم و بعد برامون اتفاق میوفته افکار ما مثل کاشتن یک دانه هستند این دانه مدتی طول میکشه تا درون خاک جوانه بزنه و بیرون بیاد و بعد از مدتی طول میکشه تا میوه بده پس توقع نداشته باشیم هر خواسته ای ک داریم با یکبار یا دوبار خواستن اتفاق بیوفته ممکنه 6 ماه یا 3 سال یا حتی 6 سال زمان ببره

    و اگر من روی خواستم بمونم و پافشاری کنم و هر روز بهش فکر کنم و ایمان داشته باشم به خداوند ک بهش میرسم قطعا رقم میخوره دقیقا مثل بچه ای ک چیزی رو میخواد و اینقدر پافشاری میکنه تا بدستش بیاره

    من خودم پسر 6 ساله ای دارم و اینو کاملا تجربه اش کردم

    ک چطور روی خواسته اش پافشاری میکنه تا بالاخره اون چیزی ک میخواد رو براش بخریم یادمه چند وقت پیش کفش فوتبالی میخواست بهش قول دادیم ک برات میخریم ولی شرایط جور نمیشد ک بریم بخریمش

    پسرم هر روز یادواری می‌کرد ک چرا نمیریم کفش بخریم اگر یک روز فراموش می‌کرد قطعا فرداش بازم میگفت اینقدر خواسته اش رو تکرار کرد ک واقعا ما مجبور شدیم بریم براش بخریم

    و اینش خیلی برام جالب بود فقط میگفت کفش میخوام اینکه از کجا و چجوری و چطور کاری نداشت فقط میگف میخوام و بارها و بارها برای خریدن اسباب بازی یا هرچیز دیگه ای فقط خواسته اش رو میگه از کجا و چطوری کاری نداره

    و ما باید دقیقا مثل بچه ها عمل کنیم فقط اون خواستمون رو بخواهیم کاری نداشته باشیم از کجا و چطوری اونش به ما ربطی نداره فقط بخوایم خدا خودش برامون میچینه از جایی ک فکرش نمی‌کنیم

    و انسان چیزی میشه ک بهش فکر میکنه

    هرکس خالق زندگی خودشه و هر چی بخوای بهش میرسی چرا ک هیچکس نمیتونه جای ما فکر کنه و این فقط کار خودمونه

    با تشکر از استاد عزیزم خداروسپاسگزارم ک شما رو سر راهم گذاشت ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    مهسا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1737 روز

    بنامِ اللهِ یکتا

    سلام و درود خدمت استادِ درستکار و صادقم

    و مریم جانِ مسئولیت پذیر و پر تلاشم

    و دوستانِ هم فرکانسی ام

    استاد این لایو رو من امروز گوش دادم البته قبل تر ها هم فک میکنم گوش دادم، من از 16 سالگی بطور اتفاقی با یکی از ویدیو هاتون تو یوتیوب اشنا شدم و حدود 10 12 ساله ک در مسیرِ قانون جذب قدم گذاشتم پستی بلندی های زیادی رو طی کردم دوره های زیادی شرکت کردم با استاد های زیادی آشنا شدم اما در نهایت همیشه برگشتم به خونه ی خودم ک اینجا باشه پیش پدر ِ مهربانم استادِ هدایت شدم ک شما باشید، خیلی در رفت و آمدم یمدت خوب عمل میکنم یمدت کم کاری میکنم ولی لپ مطلبم اینه ک خدای مهربان و بزرگم همیشه به هر نحوی شده حتی با پیچوندن گوشم منو دوباره به مسیر درست هدایت کرده….

    استاد من خیلی فایلای شمارو گوش دادم و میدم فایل های هدیه، اگر بگم تو این چندسال تمام دوره های پولی شما ب ی نحوی به دستم رسیده دروغ نگفتم اما هیچوقت نتونستم قلبم رو راضی کنم ک محصولات پولی رو گوش بدم

    و خداروشاکرم که همیشه تو زندگیم از قلبم تبعیت کردم تا ذهن منطقی و نجوا گرم….

    راستش بخوام با خودم رو راست باشم میتونستم تو این مسیر یازده ساله خیلی موفق تر و عملگرا تر عمل کنم چون همیشه قلبم بهم میگفت مهسا تو میتونی خیلی موفق باشی تو میتونی خیلی به سطح و لول بالا برسی تو جنبه و پتانسیلش رو داری با تمام تضاد ها و تروماهایی ک از بچگی تا ب الان داشتم اما خودم در حق خودم کم لطفی کردم هزاران بار خدا من رو هدایت کرد ب مسیر درست اما زدم جاده خاکی حالا ک بهش فک میکنم کله زندگی من بر مبنای تجسم پیش رفته چه تجسم گفتاری چه نوشتاری چه تصویری…. زمانی ک کم سن تر بودم حدود 15 16 سالگی محال بود چیزی بخام و نشه فکر کنم و نشه حتی با همین تجسم تونستم از ی روستای کوچیک و فاقد امکانات بدون کلاس های انچنانی بدون مدیر و دبیر و مدارس پیشرفته در سن 18 سالگی در یکی از نامبر وان ترین دانشگاهای ایران قبول بشم که تو خاورمیانه هم دارای رتبه و اعتبارِ خاصیه، میتونسم با بهترین و با فرهنگ ترین افراد هم کلام و هم مسیر بشم دوستای خوبی جذب میکردم هدایای بسیار زیاد توجهه و احترام خاص عزت نفس بالایی داشتم همش بخاطر کنترل ذهن و تجسم شرایط دلخواهم بود اما رفته رفته ک زمان گذشت انگار با بالا رفتن سن من قدرت ذهنم هم در راستای تجسم منفی و خلق ناخواسته ها بزرگتر و پیشرفته میشد سخت از چیزی لذت میبردم سخت اعتماد میکردم غرغر میکردم گله و شکایت از نا عدالتی ها تجربه ی شکست های تلخ کم شدن عزت نفس از دست دادن دوستای سطح بالا هی ذهنم قدرت گرفت جوری ک تمام زندگیم رو تحت کنترل خودش گرفت و من شدم اسبه ذهنم ک ذهن سوار بر من شد و خوب ازم سواری گرفت و میگیره خودم شاهد این قضیه هستم ک هرموقع افسار ذهن ب دست من اومد چقد شرایطم تغییر کرد حالم خوب شد قلبم ارام بود ترسم کم میشد به خواستهام میرسیدم جذب چیزهای خوب داشتم که انشالله در دوره ی دوازده قدم بخش تجسم حتما ریز تر خواهم شد و بیشتر توضیح خاهم داد زمانی هم ک افسار من به دست ذهن اومد زندگیم به اخر رسید سیاهی و تاریکی مطلق

    چقد خداوند هربار ب نحوی با حرفی با تضادی

    با تجربه ای توسط شخصی منو میورد تو مسیر اما نهایت ی هفته یماه بعد اون دوباره همون آش و همون کاسه با اینک درونم قبول داشت مهسا میتونی همه چیو درست کنی بهتر کنی مهم تر از همه قلبتو اروم کنی اما ذهنت نمیزاره بازی در میاره توام وارد بازیش شدی اون توپو پاس کرده توام توپو گرفتی و داری پاسکاری میکنی و افتادی تو تله با اینک همه اینارو میدونستم اما نمیفهمیدم به درکش نمیرسیدم فقط میدونستم فایلای استادو میدونستم کامنتارو میدونستم اما ب فهمش و درکش نرسیده بودم به جونم نشسته بود…..

    میتونم بگم بزرگترین دشمن ما تو زندگی ذهن ماست اگر مداوم هرروز و هرساعت و هر ثانیه روش کار نکنیم بعد یمدت یجوری مسخش میشیم ک چشممون گوشمون قلبمون مهر میشه روزهای تکراری زندگی یکنواخت عمری ک فقط داره میگذره….

    منی ک یزمانی تو تجسم خلق خواسته ها استاد بودم الان مدال افتخار افرینی تو خلق ناخواسته ها دارم واقعا اعتراف میکنم که 11 12 سال هیچی از قانون متوجه نشدم اگرم شدم مقطعی بوده یمدت نتیجه گرفتم و بعد دوباره ذهنم زندگیمو ب بازی و اختیار گرفته…..

    استاد وقتی از تکامل حرف میزنی من الان میفهمم یعنی چی اینهمه سال گذشت با نتایج خورد و ریز ریز تا ب اینجا برسم من یماهه که واقعا دارم درک میکنم واقعا دارم میفهمم

    از هدایت شدن به سمت خرید دوره دوازده قدم بطور معجزه اسا بعد اینک کمی فهمیدم درک کردم ذهنو کنترل کنم رخ داد ک قضیش رو انشالله مفصله تو قدم اول کامنت خواهم گذاشت

    استاد من خدای توهم سازی سناریو سازی و داستان سازی هستم بقول شما بطور فول اچ دی فور کی انقد راجب اتفاقات زندگیم متوهمانه رفتار میکنم یعنی داغون ترین و خراب ترین و ترسناک ترین وجهه هر اتفاق رو میبینم و میسازم خدای بزرگ نمایی و اغراق هستم اونم در زمینه ی منفی ذهنمم حال میکنه میگه ایجان تغذیه تغذیه خوراکی خوراکی هرروز پروار تر و چاق تر و قوی تر میشه

    بعد گوش دادن و درک کردن فایل مسولیت پذیری گام اول خانه تکانی ذهن

    تازه فهمیدم ک بابا خودت خراب کردی تو قبلا انقد خوب عمل میکردی جذب میکردی چرا گند زدی یهو، چون ذهنم نجوا میکرد قانونی وجود نداره زیبایی وجود نداره واقعیت های زندگیتو و زندگی دیگران رو ببین تقدیر از قبل نوشته شده تو همینی خانوادت همینه قیافت همینه درک و شعورت همینه اتفاق های زندگیت همینه و چیزی غیر این نیست اوناییم ک دم از خوبی و خوشی و حال خوب و ثروت و… میزنن حالشون خوشه بهترین شرایط رو دارن از مردم بی خبرن از بطن جامعه بی خبرن….

    استاد باورت میشه من ته دلن میدونستم ک جذب چیه قانون چیه زندگیمو ک مرور میکردم تیک های پازل ک کنار هم میزاشتم رد پای قانون میدیدم ولی ذهنم امان از ذهنم بدترین حالت هارو میگفت و نشون میداد و تجسم میکرد منم که شده بودم خره صاحبخونه

    تازه متوجه شدم ک ن بابا خودت خالقی

    خودت ب ذهنت بها دادی

    خودت خواستی ک شرایط نادلخواه تجربه کردی

    خودت به ذهن اجازه دادی

    خودت ازین بدبینی و ترس و تحقیر و نگرانی لذت میبردی

    وگرن کدوم تقدیر کدوم زندگیه از قبل نوشته شده خودم ارتعاش فرستادم خودم خراب کردم چه اگاهانه چه نااگاهانه مسولیت بپذیر

    استاد 4 روزه ک زندگی من انقد اوکی شده نمیگم 360‪ درجه تغیر کردم اما از وقتی مفهوم کنترل ذهن رو مسولیت پذیریو با جون و دل پذیرفتم و درک کردم دیروز برای 2 3 ساعت ذهنم خاموش خاموش بود ب خودم اومدم دیدم مهسا بهشتو تجربه کردی ارامشیو تجربه کردی ک بهتر از هر ثروت و پول خونه و ماشین و دوست و غیرس انقد خوشحالم که افسار ذهنم رو کمی فقط کمی تونستم من بدست بگیرم

    استاد تو همین 4 5 روز از یسری حواشی دور شدم مث اینک قبلا مدام درگیر چت و سوشال مدیا و گوشی و رفیق بازی و ادا بازی و دقیقا ضربه خوردن از ادما الان انگار وابستگیم کم شده کانالای اشغالی چتای اضافی دوستای مخربو حذف کردم سعی میکنم طول روز منطقی با ذهنم حرف بزنم و انگار مدارم یه درجه تغییر کرده و این تغییر باعث عوض شدن شرایط بیرونیم شده تنها شدم ولی تنهاییم زیباست

    یماه پیش وقتی با صمیمی ترین دوستم بحثمون شد و بی محلی و بی توجهی ها شروع شد با یه پیام ازش انقد سناریو سازی کردم تجسم سازی کردم انقد خودمو تحقیر کردم ک

    اون ادم 360‪ درجه تغییر کرد و بدو بدتر شد ادمی ک قبل اون انقد خونگرم و مهربون بود

    استاد دقیقا از یماه پیش ک من بع این تضاد برخوردم اصلا چشم و گوش و قلبم باز شد اومدم تو مسیر هدایت شدم سمت فایلایی ک لازم بود برام منجر ب خرید دوره ی دوازده قدم شد

    دوباره خدا برام چید چون درخاست کردم از خدا همون موقع ک یبار دگ کمکم کن تا زندگیو دگرگون کنم ک رو شخصیتم کار کنم که شروع کنم به خود شناسی و به خودآگاهی برسم و بله خداوند جواب داد

    استاد من الان دارم ذره ذره تکامل طی میکنم ذره ذره رو خودم رو ذهنم کار میکنم با اینک کمال گرام و همیشه خاستم همه چی صد باشه ولی انقد الان ازین نتایج ریز خوشحال و ارامم ک باور کمال گرایی داره کم رنگ میشه

    واقعا نباید ذهن رو دست کم گرفت باید مداوم رو خودت و ذهنت کار کنی نباید ی تایم ک نتیجه میگیری و گل و بلبل میشه همه چی بیخیال شی و فکنی که خب دیگ ذهن افتاده رو تجسم و توجهه به شرایط دلخواه و یبار کار کردن رو خودت مساوی با یه عمر زندگی راحته عمرا و ابدا اینجوری نیست

    دوستای فقط اراده کنید شروع کنید بسم الله بگید ذهنو کنترل کنید خواستهاتون تجسم کنید ورودی هاتون کنترل کنید کم کم و پله پله همه چی تغییر میکنه شاید خودتون متوجه نشید اما برآیند کلی مثبت خواهد بود

    پس مهسا یادت باشه اگر قبل تر ها خودت خالق زندگیت بودی ولی یجا قطع شده بدون مقصرش خودت بودی حالا چه اگاه چه نااگاه

    الان به این فهم و درک رسیدی که میتونی دوباره بهترین سناریو هارو برای خودت بچینی و ببینی و در نظر بگیری قدرتی که خداوندبرای خلق زندگی دلخواهت بهت داده دست کم نگیر

    یجوری قشنگ میشه همه چی که خودت تعجب میکنی چیشد ک اینجوری شد

    خودتون بسازید هرچی ک میخاین

    خدا هدایت میکنه

    خدا میارتمون تو مسیر

    ای خدا شکرت واسه این اگاهی

    زبونم قاصره دیگ نمیدونم چی بگم…..

    خدایا کمکم کن تو این مسیر ثابت قدم بمونم

    ممنون از توجهه همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 2010 روز

    سلاام به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان

    باز هم سپاسگزار خداوندی هستم که منو توی مسیر اگاهی قرار داد تا زندگی لذت بخش تر و با کیفیت تری رو تجربه کنم و الان که خودم رو مرور میکنم از لحاظ سلامتی و روابط و ارامش و ثروت و عزت نفس هیچ ربطی به گذشته ندارم و باور دارم که این حس و حال و روند انتها نداره

    سپاسگزار خداوندی هستم که استاد عباس منش رو ابزار هدایت من قرار داد

    استادجان از شما هم خالصانه و عاشقانه سپاسگزارم که اینقدر خوب و ساده و قابل فهم قوانین رو به ما آموزش میدین

    الهی میلیون برابر این انرژی بهتون برگرده

    خدایا یاریم کن تا بنویسم

    استاد جان ارهه چیزی که گفتین رو درک میکنم وقتی روی خودمون کار میکنیم عجیب دور و ورمون خلوت میشه و اوایل میگفتم چرا بعدها فهمیدم ادمهای نامناسب رفتن و جهان به من فضایی رو داد تا بیشتر روی خودم تمرکز کنم

    یه جاهایی احساسات خودشو میاورد وسط و شاید به خاطر عذاب وجدان با خواهر یا مادر یا نزدیکام ارتباط میگرفتم و بعد پشیمون میشدم و اونجا میفهمیدم به کار جهان دخالت کردم و درسشو میگرفتم

    جهان کارشو خوب بلده

    کبوتر با کبوتر . باز با باز رو خوب رعایت میکنه

    این فضای تنهایی اومده که من خلوت کنم و رشد کنم

    جالب اینجاست الان که مرور میکنم میبینم توی پیاده روی یا خرید یه هر تعاملی چقدر انسان ها با رفتار های خوب رو داریم تجربه میکنیم باید اجازه بدیم جهان کارشو انجام بده

    در مورد تجسم هم من اکثر وقتا روزمرگی هام رو خوب تجسم میکنم و طبق قانون خیلیییی خوب همه چی پیش میره

    مثلا تجسم غذایی که میخوام بپزم

    خریدی که میخوام برم

    و کار های خونه و هر چیزی شبیه این چیزا

    باید تمرین کنم از همین روند الگو بگیرم و ارزوهامو هم آگاهانه تجسم کنم

    سپاسگزارم استاد عزیزم که بهم گوشزد کردی این موضوع رو

    به خدای وهاب و کریم میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    میترا بهشتی گفته:
    مدت عضویت: 774 روز

    سلام استادعباسمنش عزیزوخانم شایسته بابت این آگاهی های که به مامیدید خداروصدهزارمرتبه شکرچندروزبودازخدامیخاستم نشانه ای برام بفرسته که ببینم چطور میتونم ازهمین جایی که هستم بادستان خالی میتونم هرچی روکه میخام وارد زندگیم کنم بادیدن این فایل بسیارزیبا فهمیدم که من باید روزها وشب هابدون این که به کارهای همیشه زندگیم بپردازم روی تجسم چیزهای که میخام کارکنم باپیدا کردن عکس وفیلم هاومدام نگاه کردن بهشون وباخوندن سرگذشت زندگی کسانی که به خواسته های مشابه به خواسته های که من میخام واین هاباعث میشه که روناخودآگاه من تاثیربزاره وبادیدن نشانه هاازسمت اون خواسته ای که میخام هرروزتوزندگیم باورم قوی بشه وبازهم مدام کارکنم روخودم وذهنم روکنترل کنم ازورودی های غیرازاون خواسته تا برام اتفاق بیوفته ومن مطمئن بودم که راه همینه فقط اون جوری که بایدمدام روش تمرکز میکردم نبودبرای همین هستش که به خواسته ای که میخایم زودنمیرسیم چون هرازگاهی بهش فکر میکنیم یاتجسمش میکنیم یااصلا اگه همیشه هم درحال تجسم وفکرش باشیم درکنارش داریم به کمبودش واین که ازچه راهی بشه هم فکرمیکنیم ولی من بادیدن این فایل تصمیم گرفتم که باقدرت وتمرکز بیشترروی خواسته هام کارکنم تابتونم خلقشون کنم.بازم ممنونم استادعزیزخداروهزاران بارشکربخاطروجودشماواینکه دستی ازدستان خداوندشدیدتاماروهدایت کنید.پایدارباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    پروانه کاکویی گفته:
    مدت عضویت: 1366 روز

    به نام الله

    سلااااااااام :)

    سلام به همه ی همراهان سایت

    ~~~~~~~

    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

    از حس و حال امروزم بخوام براتون بگم عالی تر از عالیه (درحالیکه اگر پروانه ی سالها پیش بودم از این عدم قطعیتی که درحال حاضر تو زندگیمه دیوونه شده بودم)

    تفاوتی که پیدا شده اینه که الان پروانه ای ام که حدودا 4 ساله به این سایت هدایت شده توسط خدا

    توسط ارباب

    به قول سعیده جون آشنایی با استاد ابراهیم نشانم

    منو تغییر داد

    باعث شد گزاره هایی مثل

    شرایطی که الان تو زندگیم دارم رو فقط و فقط خودم خلق کردم با باورهایم و فکر های غالب ام ،با فرکانس هایی که فرستادم و با وقت گذراندن با آدمهایی که ازشون تاثیر پذیرفتم

    رو قبول کنم از عمق جان

    و بپذیرم و از زیر مسئولیتش در نرم و بدونم اگر این شرایط متوسط رو به بد رو من خلق کردم، پس چرا نیام بهترین و دلخواه ترین شرایط رو با افکارم رقم نزنم؟؟؟؟؟؟

    ———-ــــــــ———-ـــــــــ

    یک همزمانی خیلی قابل توجه برام اتفاق افتاده و اون هم اینه که دقیقا دیروز از دوستم که اون هم عضو سایت هست یه سوال در مورد تجسم پرسیدم،و من افتخار اینو داشتم که از اول شهریور امسال قدم دوم دوره 12 قدم رو بخرم.

    این فایل هم دقیقا مرتبط با قدم دوم است.

    من توی تمرین ستاره قطبی دیروزم نوشته بودم خدایا

    به من یه هدایت نشون بده که بدونم چیکار کنم

    الان دیگه کاملا میدونم باید چیکارکنم. :)))

    خداجون درسته که استاد میگن من فقط باید کار سمت خودمو انجام بدم و بقیه چیزهارو به تو بسپارم تو سمت خودتو عالیییییی انجام میدی.

    متشکرم متشکرم متشکرم

    و امروز که این سایت الهی رو باز کردم مواجه شدم با یه فایل که 5ساله منتظر منه تا من بیدارشم و بیاد بهم بگه این راه درسته،بمون،صبر داشته باش،خسته نشو،جا نزن.

    حتی موقعی که این فایل ضبط شده من اصلا تو این وادی ها نبودم و مشغول چک خوردن از دنیا بودم البته چک های مهربون و اروم :)))))

    ولی اد همین امروز تصمیم براین میشه که این فایل رو باهمین کیفیت قرار بدن روی سایت.

    عاشقتونم عاشقتونمممممم به معنای واقعی.امیدوارم با نتایجم بتونم خوشحالتون کنم و بیام و بنویسم که نتیجه ی استقامت و استمرار داشتنم چی شد.

    من تازه مسیر تجسم رو شروع کردم و از دیروز در حال انتخاب عکس های دریم بورد شخصیم هستم،

    ولی بی صبرانه و مشتاقانه منتظرم نتایجی که بچه زرنگ های کلاس از تجسم گرفتن رو بخونم.

    :::::::::::::::::::::::::

    با آرزوی خوب ترینِ خوبها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    eli گفته:
    مدت عضویت: 921 روز

    به نام خدای فراوانی ها

    سلام به بهترین استاد دنیا ، خانم شایسته دوست داشتنی و خانواده عزیز استاد عباس منش

    قربون خدای مهربونم برم که فقط داره هدایتم میکنه

    به حرفا، به باورا ، به کلماتی که تو ذهنم داره میچرخه

    و چقدر زیباست زندگی ، زمانی که این الهامات و هدایت رو دریافت میکنی

    برای بار دهم شاید بیشتر باز رسیدم به مطلبی که تو ذهنم بود و باید این فایل الان گذاشته میشد روی سایت تا جواب سوالای من باشه

    مورد اول :

    سوال : چقدر تازگیا تنها شدم ، چکار کنم این تنهایی بولد نشه واسم ؟

    جواب : آدمای زیادی با افکار نامناسب میرن بیرون، شاید یک مدتی تنها باشید ، این خبر خوبیه ، فرصته تا بهتر و بهتر روی خودت کار کنی ، اگر تنهایی خوشحال باش نشونه ی اینه قانون داره کار میکنه ( من الان خوشحال ترینم)

    استاد اون تایم فقط با خانم شایسته صحبت میکردن و میفهمیدنشون و با وجود روابط خیلی خوبشون با دوستاشون اونا به راحتی کنار رفتن چون استاد تغییر کرده بودن و عوض شده بودن

    اونا همون ادما بودن با همون رفتارا ولی شرایط واسه استاد بود که تغییر کرده بود و جهان کم و کمتر میکنه این روابطو

    و چقدر خوشحالم که قوانین و فرکانس ها داره کار میکنه واسم و دقیقا تازگیا تنها رفیقم و هم صحبتم برادرم شده که عضو این خانواده دوست داشتنی هست

    مورد دوم :

    دقیقا تازگیا داشتم از رویاهام از اهدافم از چیزایی که میتونم به دست بیارم با ذوق و شوق رسیدن بهشون صحبت میکردم که مسخره شدم البته که منو قوی تر کرد و به خودم گفتم باید برسی بایدددد نشون بدی میتونی و بعد ی روز بگی یادته مادرم خندیدی و منو باور نکردی (البته که منم اینجور بودم قبل و جدای بقیه حتی خودمم مسخره میکردم ولی الان خودمو باور دارم)

    نکته

    با دیگران صحبت نکنید و اینکه بقیه مسخره میکنن مهم نیست ، نگید بهشون و روی خودتون کار کنید آدما هم تغییر میکنن …

    مورد سوم :

    کمال گرایی من ، اینکه همه چی باید پرفکت باشه تا بتونم انجام بدم و چندباره دارم هدایت میشم که کمال گرایی رو بزارم کنار

    و الانم از زبون استاد شنیدم ..‌‌. کمال گرا نباش

    با کوچکترین حرکت در سمت خواسته هات نتایج بزرگتری ایجاد میشه ، بیشتر حرکت کن و بیشتر جدی بگیر

    و کلیت داستان اینه که به واسه باورها و افکارتون فرکانس ها ارسال میشن و شرایط رو ما خلق میکنیم

    من آگاهانه شرایط الان زندگیمو خلق کردم استاد بعد مدت ها ولی تو تایم کمی تونستم ،

    وقتی حرکت کردم کم کم اتفاق افتاد

    پس اگر الان شد بقیشم میشه

    ثروت و سلامتی ، روابط خوب وارد زندگیم میشه و اون چیزایی که میخوامم به دست میارم و به کمک خدا تعهد رو بیشتر میکنم

    چون بچه هایی که نتیجه گرفتن بخاطر تعهد خودشون بوده ، قانون یکسانه و تغییر نمیکنه

    سپاس فراوان از استاد بابت آموزه های نابتون و در اختیار قرار دادن تجاربتون تا مسیر برامون هموارتر بشه

    خدا حفظتون کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1547 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    وَ أَقِیمُوا الصَّلاَهَ وَ آتُوا الزَّکَاهَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ تَجِدُوهُ‌ عِنْدَ اللَّهِ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ بِمَا تَعْمَلُونَ‌ بَصِیرٌ

    نماز را به پا دارید و زکات را بدهید؛ و هر گونه نیکى که براى خویش از پیش فرستید، آن را نزد خدا باز خواهید یافت؛ آرى، خدا به آنچه مى‌کنید بیناست.

    وااااای خدای من آخه چه جوری باید شکرت رو به جا بیارم… این آیه برای این کامنت فوق العاده است… آره خدای مهربونم هیچ فرکانسی گم نمیشه، فراموش نمیشه…

    خدایا فرمون این کامنت نوشتن دست خودت بهم بگو چیا رو باید بنویسم

    سلااااااام سلااااام به استاد عزیزم

    سلااااام به بانوی پرادایس … ممنونم ازت که این فایل رو با ما به اشتراک گذاشتی… خیلی فوق العاده بود… الهی همیشه قلبت منور به نور خدا باشه

    سلااااام به دوستان مدار بهشت

    ایتدا نکات این جلسه رو می نویسم و بعد تجربیات حودم با هدایت الله هادی

    لایو استاد: استفاده آگاهانه از تجسم خلاق

    آگاهی های 12 قدم… سرمایه گذاری روی خودت… قوانین بدون تغییر خداوند

    ج 2 قدم 2⬅️ هدایت شدم برم گوشش کنم … اون موقع این دوره ها رو خریدم فقط گوش کردم و اعتراف می کنم در مدارش نبودم و به خاطر همین کارایی برام نداشت و الان هدایتی میرم گوش می کنم و می بینم چقدر فوق العاده است

    «موقعیت فعلی من ابدی نیست این حاصل فرکانس های قبلی منه»… در واقع اونایی که خدا رو باور دارن… باور دارن که افکار و کانون توجه شون داره 100% زندگیشون رو خلق می کنه فارغ از عوامل بیرونی… اونایی که باور دارن که شرایط می تونه متحول بشه از تاریکی ها به نور مثل صبحگاه… اینا میان از قدرت تجسم استفاده می کنن

    تجسم= فکر کردن به یک موضوع در آینده

    همه ما هر روز داریم اینو بارها انجام میدیم… ما باید از این قدرت به نفع خودمون استفاده کنیم… ذهنمون ناخوداگاه تربیت شده برای فکر کردن به ناخواسته ها ، حالا باید با تکرار و تمرین تربیتش کنیم برای اعراض از ناخواسته ها و ایگنور به خواسته ها… یعنی این انرژی رو تبدیل کنیم به نور و خواسته هامون

    این کار اولش کار راحتی نیست… ولی با فیلتر کردن ورودی های ذهن، راحت تر میشه و بعد استمرار و استمرار باعث میشه، بشه عادت و بعد بشه جزوی از شخصیت و غرق در انعمت علیهم شدن…

    تنها راه رسیدن به خدا⬅️ ثروتمند شدنه

    موقعیت فعلی من ابدی نیست این حاصل فرکانس های قبلی منه… پس یعنی می تونم متحولش کنم… پس سرمایه گذاری می کنم روش… استاد: سه شبانه روز افکار توی ذهنم رو تایپ می کردم … گنج و قدرت تضادها که نیروی محرکه است برای حرکت و رشد…

    تمرین عملی: یه خبر یا پیامک ناخواسته شنیدی:

    1. افراد معمولی⬅️ شروع می کنن به داستان ساختن و ادامه اون صحبت ها و یه فیلم خیلی واضح ازش میسازه… به همین راحتی خودش، بدبختی و ناخواسته خلق می کنه

    افکار و باورهای تو، می تونه اون پیامک و خبر رو واقعی کنه … تو این قدرت رو داری که انرژی رو تغییر بدی… مثل تحول شب به روز

    2. افرادی که آگاهانه میان از تاریکی اعراض می کنن و ایگنور می کنن اون شرایط رو به سمت خواسته هاشون… و به همین راحتی خوشبختی رو خلق می کنن

    پس اون اتفاق (خبر یا پیامک یا هر چیز دیگه) مهم نیست بلکه واکنش افراد به اتفاقِ که نتیجه رو رقم میزنه… این یعنی تو واکنشگرا نیستی بلکه خالقی

    نکته: کمال گرا نباش… در جهان مادی صفر و یک نداریم بلکه طیفی از این دوتاست …. اگر توجه ات به تاریکی رفت مثل داود و سلیمان سریع توبه کن و برگرد به نور و ایگنور کن … تکاملی باید این مهارت رو یاد گرفت

    استاد جاااانم وقتی منم 25 خرداد خبر تضاد همسرم رو شنیدم، به فضل خدا اون لحظه تونستم افکارم رو کنترل کنم و الماس هایی رو از این ناخواسته استخراج کردم که الان چراغی برای ادامه راهم که در کامنت های قبلیم بهش اشاره کردم

    ==================================

    وقتی میام داستان خلق بچه ها رو می خونم یعنی دارم ورودی های خوب میدم به ذهنم

    استاد با همین قدرت، شرایط الانش رو خلق کرد… اون موقع که نون نداشت بخوره، فهمید که این شرایط ابدی نیست و می تونه متحول کنه و اون موقع میومد آگاهانه با کلام و نوشتن، به خواسته هاش مثل آروی فکر می کرد و احساسش رو تجربه می کرد و میرفت عکس هاش رو سرچ می کرد و پیدا می کرد…

    روابط عاطفی ⬅️ دستپختش… نظمش… کارهای خونه… درکش… آگاهیش… اندامش… چهره اش… علایقش…

    شرایط زندگی⬅️ یه خونه تو دل طبیعت… مرغ و خروس… گاو و گوسفند… گوجه و خیار …

    من هم می تونم خواسته هام رو خلق کنم چون این قدرت رو خدا به همه آدم ها داده … به شرط اینکه همون قدر جدیت در فیلتر کردن ورودی هام و آگاهانه عمل کردن داشته باشم

    استاد جااااانم بزار بگم از حاصل این تمرکز لیزری روی خودم

    ما اول هدایت شدیم رفتیم زنجان خونه مادرم… اونحا هم با اینکه تو جمع بودم ولی احساس تنهایی می کردم چون جنس حرفای هیچ کس رو نمی فهمیدم و خداروشکر اطرافیان هم در حضور من حرفای نامربوط نمیزدن … ولی استاد همش لذت میبردم حتی اگه تنها بودم… و بعد هدایت شدیم رفتیم شمال… کجا؟؟ سراگاه… استاد تو این یکماه تمرکز روی سایت و سریال زندگی در بهشت … همشون رو در این سفر تجربه کردم… می دونم که باورتون میشه… تجربه بودن در کلبه روی آب و تا چشم کار می کنه سرسبزی و جنگل و صدای کلی پرنده… صدای شنا کردن ماهی ها…صدای مرغابی ها و غوها و اردک ها و مرغ و خروس ها… صدای خر… کلبه ای که روی آب بود و روبه روش سرسبزی و رقص آب و پشت سرش دشتی پر از زیبایی و کلی اسب و گاو … اصلاً استاد خیلی محشر بووووود..‌. هر لحظه می گفتم نوش جونت استاد که چقدر این فضا لذت بخشه… یک ماه تمرکز باعث خلق این تجربه شد که تمرکز چندین ساله ی شما باید بشه پرادایس…خیلی زیبا بود… چه مردم بی نظیری داشت استاد … چقدر فوق العاده بودن… چقدر مهربون بودن… و بعد کاملاً هدایتی، هدایت شدیم به روستای قروق در سراگاه تالش… من و بچه ها رفتیم غرق در نور دریا شدیم و همسرم به خاطر شرایطش نتونست بیاد و همون ساحل تقریبا جنگلی اونجا نشست و با فروشنده ای که اونحا خوراکی و چای می فروخت مشغول صحبت شده بود و هدایت شدیم به خونه ی ایشون که بازم فضای پرادایس بود البته منهای دریاچه… پر از مرغ و خروس… کبوتر… اردک… غاز… استاد اون صحنه هایی که شما در رو باز می کردید اونا می افتادن دنبالتون دنبال غذا، همه اونا رو تجربه کردم… وااااای که چقدر لذت بخش بود… چه بو و عطری بود… کلی درخت های میوه بود… کلی فراوانی… استاد فرکانس های تمرکزی یک ماهه اینا رو برام خلق کرد… اگه من همین مسیر رو ادامه بدم خدا می دونه فقط خدا می دونه قرار چه چیزایی رو خلق کنم… اصلا دوست نداشتم بخوابم… فقط دوست داشتم ببینم … بو کنم… لمسش کنم… و به برکت قانون سلامتی هم از خوردن محصولات گیاهی و کلی دردسرهاش، رها بودم… فقط لذت بود و لذت… و بعد وقتی هوا تاریک شد خوابیدم و به محض روشن شدن هوا بیدار شدم و باز رفتم تا چشمام و گوشام، فقط زیبایی ببینه… اصلاً دوست نداشتم برگردم… خیلی تجربه های بی نظیری بود…

    آره سارای عزیزم قانون داره کار می کنه… وقتی از تجربه هام اومدم برای اطرافیان تعریف کردم، اونا گفتن ای کاش ما هم می اومدیم… ولی همین قانون اجازه نداد اونا بیان تجربه کنن..‌. و به قول آیه ابتدای این کامنت، من فرکانس های این تجربه رو ارسال کرده بودم و حالا داشتم تجربه می کردم…‌

    استاد این سفری که رفتم و تجربه کردم فقط ایمانم رو به ادامه مسیر افزونتر کرد … الهی میلیون ها بار شکر… خلق می کنم اون رابطه‌ی رویایی که لایقش هستم رو … خدایا بدون هیچ کویری فرمون خلق این رابطه رو میدم دست تو که مافوق تصورم خلق می کنی مثل این سفر رویایی…

    =================================

    نشونه ها رو ببین که هر بار اوضاع داره بهتر میشه… ناامید نشو… کاری به بقیه نداشته باش… خیلیا اینا رو باور ندارن… حتی نمی تونن بهش فکر کنن چه برسه که عمل کنن… نگران افراد سمی اطرافت نباش چرا که وقتی تو داری روی خودت کار می کنی، آدمای اطرافت تغییر می کنن … یه عالمه آدم از زندگیت میرن بیرون و احتمالاً خیلی سرت خلوت میشه و شاید یه مدتی تنها باشی… این تنهایی خبر خوبیه و نشونه اینکه قانون داره کار می کنه… پس لذت ببر از این تنهایی و از این فرصت… با خودت در مورد خواسته هات حرف بزن این قدرت تجسم رو خیلی میبره بالا و کمک می کنه از این شرایط بیای بیرون و فرکانس خواسته ها رو ارسال کنی و وقتی این فرکانس ها تقویت شد و به ثبات رسید، بوووووم بووووم میرسه از راه همون خواسته ها و فراتر از حد تصورت… این قانونه هم مداری که نمی تونه کار نکنه… پس دنبال افراد همفرکانس نباش اگه این قانون درسته، پس افراد مناسب رو میاره تو زندگیت…

    استاد عزیزم منم تو این سفر به زنجان، وقتی قرار ملاقات با دوستام اوکی شد و رفتم و دیدمشون، اونا همون آدم ها بودن ولی من خیلی تغییر کرده بودم و دیگه جنس حرفاشون رو نمی فهمیدم و تنها چیزی که باعث شد از اون ملاقات لذت ببرم، خاطرات دوران دبیرستان بود که برام مرور شد و کلی خندیدم… وگرنه مثل آدم های دو تا سیاره بودیم… و خیلی زود خواستم که تموم بشه و برگردم!!…. من همونی بودم که از این جلسات سیر نمیشدم… اونا اصرار می کردن که چند ساعت دیگه بمونیم ولی من گفتم باید با بچه ها برم خرید و بیشتر از این نمی تونم بمونم…و تو راه و قبل خواب غرق در سپاسگزاری خداوند بودم که منو هدایت کرد وگرنه معلوم نبود وضعیت من چه جوری بود و بعد بابت اون تضاد آذر 99 که استارت تغییر من بود کلی خدا رو شکر کردم…

    قدرت عوامل بیرونی= صفر

    قدرت خودم با کانون توجه ام=100%

    خدایا من هم تو رو‌می خوام هم خرما رو می خوام… آره طبیعیش اینه اگه در مسیر نور باشم پکیجی از خوشبختی رو با هم دارم… شغل لذت بخش می خوام … زوج موحدی که بوی تو رو بده، می خواااام… شرایط مالی و آزادی مالی و مکانی و زمانی رو می خواااام… توحید و زندگی هدایتی رو می خوااااام… دوستان و افراد موحد و هم مدار رو می خوااااام… سلامتی و تناسب اندام در بهترین حالتش رو می خوااااام… خلاصه مثل سلیمان همه چی رو با هم می خوام…. با هم…

    و یه خبر خوب دیگه اینکه این سفر به شمال با اینکه از لحاظ مالی صفر تا صدش با من بود، موقع خرج کردن پول حالم بد نمیشد و این نشون دهنده رشد منه…. خدایا شکرت… ثروتمند شدن، معنوی ترین کار دنیاست… چقدر لذت بخشه که پول داشته باشی و خرج کنی و خواسته های خودت و عزیزانت رو خلق کنی… خدایا هزاران بار شکرت

    بیستم شهریور مبااااارک… فردای برگشت از سفرمون به شمال رویایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا ۖ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ(طور48)

    در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش که تو تحت نظر مایى. و هنگامى که برخاستى، به ستایش پرردگارت تسبیح گوى.

    لازم نیست سر در بیاورم که خدا چطور

    میخواهد مسائل مرا حل کند.

    این مسئولیت اوست. کار من نیست.

    کار من این است که به او  اعتماد داشته

    باشم، آن موقعیت را به خدا بسپارم و به

    او اعتماد کنم. خدای من ، خدای مافوق طبیعیست.

    او محدود به قوانین طبیعت نیست.

    سلام به عظمت دریایی که صبح در آن طلوع زیبای خورشید را به نظاره نشستم خدمت استادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستانِ عالیم

    خدای عزیزم امروز هم در هر تجربه خواه خوشایند وناخوشایند به حضور پرمهر تو رو می کنم چون هر تجربه ،لطف توست برای این قلب زیبایم .

    بگذار به پیشواز هر تجربه روم وبه آن خوشامد بگویم :چه پیامی از معبودم برایم آورده ای ؟.

    وباز هم دوشنبه ای دریایی از را رسید وصبح زود به لطف خداوند ساعت 4بیداریم و صبح بخیر جانانه به خداوندم ومصطفی جان وحرکت زیر آسمان پرستاره واعجاب انگیز به سمت دریا که چقدر عاشقش هستم وبسلامتی رفتن وچند دقیقه ای والیبال بازی کردن ودل به دریای پر عظمت وپرخیر وبرکتش سپردن ومنتظر طلوع زیبای خورشید عالم تابش ،همه جا رنگ بنفش بیشتر نمایان بود وآرامش دریا بسان این روزهایم که چه معجزه وار می گذرند ومن شاهد روند این آرامش هستم وخداوندی که در تمام وجودم جاریست وتنها اوست که در تجسماتم خوش می درخشد ..

    بله صدای آرام آب ولذت وشادی من وشکرگزاری هایم که این روزها ورد زبانم شده وملکه ذهنم وبعد نارنجی شدن بخشی از محل طلوع در پشت کوهها وتشعشعات آن در امتداد آغاز طلوع زیبایش تا فاصله ای زیاااااد وخیرمقدم گفتن با چنان ذوق وصف ناپذیری خدمت خورشید خانم و بعد هم دیدن طلوع بی نظیرش…. وای که چقدر این صحنه زیباست و به یاد آوردن تصویریش وحس وحالش چقدر احساس عالی به من تزریق می کند،خدایاشکرت.

    وبعد بسلامتی رسیدن به خاته و انجام با عشق کارهایم و نوشتن ومراقبه هایم و دیدن این فایل وروی ماه استادم ویادآوری دوره دوازده قدم که

    مرور هرقدمش مرا یاد خاطرات پارسال تا امسالم وروند روبه رشدوپیشرفتم را تداعی می کند وقدرت تجسماتی که با تغییر باورهایم آرام آرام در وجود وزندگیم متجلی شدند ومن امروز بابت ثانیه به ثانیه هایش خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    استاد جان تمام تلاش های این مدت همین بود که به احساس آرامش برسم واصل حالم عالی باشد تا قدروارزش سلول به سلول داشته های مادی ومعنوی ام را بدانم ودرک کنم ودرواقع قدر وارزش وجود خداوند را در جای جای زندگیم وهرروز سعی ام این باشد ذهنم را بازوپاک نگه دارم تا گلستانی از باورهای مثبت را در آن بپرورانم وتمام تمرکزم روی عملکردم باشد واگاهانه عمل کنم تا تجسماتم هم آگاهانه فقط روند مثبت را در پی گرفته وبرای خلق آنها هدفمند گام بردارم وبا ایمان وباورهای قوی منتظر پدیدارشدنشان باشم .

    خداروشکر می کنم استاد جان ،دستانی شدید تا با تاثیرگرفتن از کلام های نابتان طعم واقعی خوشبختی را بچشم و بهره هاببرم وهرروز که جلوتر می روم آرامش بیشتری احساس می کنم وخداوند را کافی برای بدست آوردن هرچیزی که تجسم کرده وباخواست واراده اش برایم جاری می کند ….

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    ‌‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‎‎

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سید مصطفی میربهرسی گفته:
      مدت عضویت: 1036 روز

      سلام خدمت مهری جونم خانم بزرگوارم

      میخواستم از فاصله 35متری بین خانه و کافه یه خداقوت بهت بگم بابت نوشتن این کامنتهای قشنگت و پر انرژیت

      و یه خداقوتی دیگه بهت بگم بابت کارای خانه داری که خیلی خوب انجام میدی و همیشه من شرمنده میشم که اینقد تو زحمت زیاد میکشی برای خانه و زندگیمون

      انشالله که همیشه پرانرژی بدرخشی به لطف خدا

      همین میخواسم یه تشکر کرده باشم

      انشالله 14بهمن روز تولدت اگه خدا بخواد یه شاخه گل مریم برات میگیرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2288 روز

        با درود و وقت بخیر خدمت آقا مصطفی عزیز همسر گرانقدر دوست عزیزمون خانم مریم مهدی فر نازنین .. واقعا چه سعادتی شد که همسر دوستمون رو در سایت دیدیم البته منظورم کامنت تون بود وگرنه عکس تون رو در پروفایل دوست عزیزمون رویت کردیم خیلی خیلی خوشحال شدم از خانم عزیزتون تشکر و قدردانی کردید و با اجازه تون رفتم پروفایل شما رو هم خواندم خیلی خیلی کافه تون مبارک باشه هر چند مریم جون مدام از شما و کار مشترک تون همیشه تعریف می کنند و از خواندن کامنت های با مهر و محبت ایشون سر مست میشیم ..

        آقا مصطفی میربهرسی ازتون تشکر و قدردانی میکنم برای این نوشته های با مهر و محبتی که نثار همسر گرامی تون کردید و از اینکه زوج های سایت رو کنار هم میبینم که در یک مدار و فرکانس هستند و با هم رشد و پیشرفت می کنند و حرف های مشترک عباسمنشی و قوانین این جهان رو با هم رد و بدل میکنند خیلی ذوق می کنم . بهتون تبریک میگم و تحسین تون میکنم انشالله همینطور با همین فرمون بسوی بهترین ها حرکت کنید الهی آمین اینکه خواستین روز تولد ایشون یک شاخه گل مریم بگیرید بنظر میاد باید تمام اون محل کافه تون رو گل مریم بکارید در کنار مریم عزیزمون

        خدا یار و نگهدار تون باشه و بهترین رزق و روزی و پول و ثروت و نعمت و برکت و خیر و خوشی و سلامتی رو در کنار دلبرتون رو آرزومندم

        شاد و موفق و پایدار باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سید مصطفی میربهرسی گفته:
          مدت عضویت: 1036 روز

          سلام رویا خانم خیلی خیلی ممنونم از شما بابت پاسخ قشنگی که به کامنت من دادین

          ببخشید من زیاد وارد به نوشتن کامنت نیستم

          روح همسر و مادر گرامیتان در آرامش الهی باشد انشالله

          انشالله در کنار بچه هات هر روز زندگی شاد و پر از آرامش داشته باشین

          واقعا باید یه خداقوت بهتون گفت که خیلی فعال هستین در سایت

          انشالله به لطف خدا این خانه که داخلش هستین هرچه زودتر خریداری کنید و کلی ثروت دیگه وارد زندگیتون بشه

          در پناه خدا شاد و سلامت باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: