این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-20.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-16 07:03:092024-11-08 04:56:27live | دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام همه ی عزیزان و استاد خوبم اقای عباس منش و همسر مهربانشون،
من هر روز فایل هایی که از سایت خودتون دانلود کردم رو گوش میدم، مدتی تمام موزیک های موبایلمو پاک کردم و فایل های شما جز جدایی ناپذیر من شده،،،ولی امروز به یه چیز رسیدم که هرگز دقت نمی کردم داخل سایتتون،کامنتا،
چقد کامنتای سایت خوبه، و علی اللخصوص عقل کل که هیچ وقت بهشون دقت نمی کردم،
از این به بعد ، توی برنامه ریزی هام چند دقیقه برای خوندن عقل کل و کامنتا لحاظ میکنم
گام بیست و یکم: دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه این مسئله/29 مهر 1403
1. انتظار ما اینه که وقتی یک مهارتی رو شروع می کنیم به یادگیری فرداش حرفه ای بشیم یا مثلا یک گیاهی کاشتیم توقع داریم فرداش باغ داشته باشیم کلا انسان عجوله نسبت به نتیاج و چون نتایج نمیاد خیلی زود دلسرد میشه باید ما قانون تکامل رو درک کنیم نتایج کوچیک رو در ذهنمون بزرگ کنیم و براش سپاسگزار باشیم و تمرکز کنیم روی همین قطره قطره هایی که داره به زندگیمون اضافه میشه این نیست که بگیم نه من یکدفعه باید میلیاردر بشم یا قهرمان بشم و……… اگر ما کارمون رو به خاطر عشقی که ما رو به سمتش می کشه کمتر دلسرد میشیم و هر چقدر قوانین رو درک کنیم بهتر می فهمیم که اگر ما نتایج رو نمی گیریم باید روی باورهامون کار کنیم و بعد نتایج میاد. نتایج یکدفعه عوض نمیشه چون باورهایما یکدفعه تغییر نمی کنه. هر چقدر بدونیم تغییر ذهن یکباره نیست خیلی بهتر می تونیم ادامه بدیم و تسلیم نشیم.
2. خداوند ما رو هدایت می کنه و باید درک کنیم کجای ذهن ما درباره مسائل مالی و……. مشکل داره حل کنیم در تمام موارد باید روی خودمون کار کنیم و خودمون رو بهبود ببخشیم و بعد بریم سراغ قدم بعدی وقتی قانون رو به این شکل بدونی خیلی کم دلسرد میشی.
3. فقط فکر کنید چه نوع نگاهی نتیجه می دهد و چقدر فرصت هست تا ما یک کاری رو ارائه بدیم حتی از قعر چاه از جایی که به ما دری وری گفتن یا مسخره امون کردن می تونیم از این ها استفاده کنیم به جای اینکه غصه بخوریم و به خودمون بگیم من چقدر احمقم من چقدر بی استعدادم به جاش ببینیم چه راهی هست که از اون استفاده کنیم برای رسیدن به هدفمون.
4. در بحث کار و مالی بهتر است فکر کنیم چرا شریک می خواهیم؟ به خاطر سرمایه؟ یا به خاطر پارتی داشتن؟ یا اینکه بگی من نمی تونم همه کارها رو کنم اون هم بخشی از کار رو انجام بده؟ همه این ها از باورهای اشتباه هست. اونی که میگه کار رو با هم انجام بدیم: تو کار خودت رو انجام بده و بعد به جاش نفر استخدام کن یک راهی پیدا کن درآمد خوبی به دست بیار به جای اینکه شریک داشته باشی در واقع کارمند داشته باشی. اونی که میگه پارتی: باورت رو قوی کن به جای شرک ورزیدن به خدا ایمان بیار و باور کن و با توکل به الله کارهات رو انجام بده. اونی که میگه منابع مالی: آروم آروم قدم بردار و تکاملت رو رعایت کن از صفر شروع کن از کوچیک شروع کن. بنابراین استاد به شریک اعتقادی ندارند.
5. در بحث روابط بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث برخورد است هم فرکانسی است وقتی در فرکانسی قرار می گیریم افرادی هم که در اطراف ما قرار می گیرن از همون فرکانس خودمون هستند و اگر آدم درب و داغونی وارد زندگیمون میشه یعنی ما خودمون آدم درب و داغونی هستیم. اگر تو اتوبوس مغازه مترو یا هرکجا به آدم هایی بر می خوری که درصد خیلی زیادیشون آدم های درب و داغون و مشکل سازی هستند یعنی درصد زیادی از وجود تو آدم های درب و داغونی هستند اگر درصد زیادی آدم های درست و حسابی و فوق العاده و خوبی هستند یعنی درصد زیادی از وجود تو آدم خوب و فوق العاده و خوبی هستید. ما آدم های کاملی نیستیم و این بر اساس کلیتی است که وارد زندگی ما می شود اعم از روابط سلامتی و…….. اگر کلیتش به سمت مثبت باشه یعنی تو به سمت مثبت حرکت می کنی و اگر منفی باشه یعنی تو داری به سمت منفی حرکت میکنی. به خاطر همین انتخاب موقعیت ها و افراد در کار استاد نیست. تو برنامه استاد بهتر کردن خودش است و هر چقدر روی خودش کار می کنه خداوند هم آدم بهتری رو وارد زندگیش می کنه. تمرکزتون باید روی خودتون باشه جهان هم تمرکزش روی چیزی هست که خودش باید انجام بده.
6. مشورت: استاد خیلی صحبت می کنند با خانم شایسته و اگر نباشند خودشون تنها با خودشون این کار رو انجام می دهند. انگار یکی همه برنامه های کد نویسی رو بلد هست حالا دیگه بحث خلاقیت هست از اونچه که بلد هست. وقتی می خواهید مسائلی را حل کنید بیایید قوانین رو به خودتون یادآوری کنید و بعد ببینید با توجه به قوانین من چخ چیزی رو می تونم در ذهنم درست کنم و چه اعمالی رو باید انجام بدم و چه ذهنیتی رو باید درست کنم که این مسئله حل بشه یا به نتیجه بهتری برسه.
به نام خدایی که طبق قانون بدون تغییرش هرکه را میخواهد عزت میبخشد و لایق تجربه ی نعمتهای خوب جهان میکند
سلامودرود خدا به شما استادان عزیز و توحیدی و لیاقتمند در مسیر تجربه های بهترین نعمتهای خداوند
خدایاشکرت که دارم دراین مسیر پیشرفت توحیدی گام برمیدارم و ذهنم رو از هرگونه نجواهای پلید و شیطانی دور میکنم وخودم رو لایق تجربه های بهترین نعمتهای خداوند میکنم
سپاسگزارم ازشمامریمجان واستادعزیز که باپرسیدن سوالهای اساسی وکلیدی کل مغز مارو کالبد شکافی میکنید تا ببینید کجای درون ما مشکل داره که به خواسته هامون دست پیدانمیکنیم
تموم سوالهایی که صادقانه به خودم جواب دادم،ریشه ی اون برمیگشت به احساس عدم لیاقت که چقدر در تمامی جنبه های زندگیمون ریشه کرده و ریشه کن کردن این احساس عدم لیاقت واقعا نیاز به منطق های خوبی داره تا بتونیم طعم واقعی تجربه ی نعمتهای خدارو بچشیم
من خودم شخصا یک خواسته ای چندین ساله که دارم و بااینکه مسیرم رو درست پیش میرم ولی قشنگ میفهمم که درقدم آخر چون ازدرونم یک سری ترمزها آزارم میده باعث میشه نتیجه ی مورددلخواهم رو نگیرم
امروز بررسی کردم،و به خودم صادقانه جواب دادم دیدم که چقدر من وقتی میبینم کسی به اون خواسته ای که میخوام برسم ولی مثلا خواهرم به اون خواسته نرسیده،ذهنم درگیر میشه،که چرا من به خواستم برسم ولی خواهرم به همین خواسته ای که منم دارم نرسه!
مثلا پیش خودم میگم اگه به این خواستم برسم اونوقت جلوی خواهرم خجالت میکشم،یا همیشه دعامیکنم میگم خدایاقبل ازینکه منو به خواستم برسونی اولش خواهرم به اون خواسته برسه!
بااینکه خواهرم یک فردی هست که واقعا از رسیدن به خواسته های من که خواسته ی خودش هم هست خیلی خوشحال میشه،و همین خوشحالیش منو اذیت میکنه و بیشتر اجازه نمیده که من از رسیدن به خواستم خوشحال باشم و باخودم میگم ای کاش خواهرم هم به اون خواسته برسه!
یعنی فکرمیکنم همون احساس عدم لیاقته که فکر میکنم اگه من به تنهایی یک خواسته ای رو تجربه کنم انگار به همه ی اونایی که به خواستشون نرسیدن ظلم کردم!
همین باور دربوداغونم باعث میشه که هرچقدرهم برای رسیدن به خواستم تلاش میکنم و ازلحاظ مالی بهاش رو هم پرداخت میکنم اما قشنگ میفهمم بااین طرز فکرم انگار آبیه که به سبد ریختم و تموم تلاشم به باد میره و به اون خواسته نمیرسم
الان خیلی سعی کردم که این فکرو از سرم بیرون کنم و باخودم تکرارکنم که من وخواهرم به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم و خداوند طبق عدالتی که درجهانش داره اجرامیکنه هرکسی رو به اندازه ی لیاقتش به خواسته هاش میرسونه
پس من کارندارم که خواهرم چقدر برای رسیدن به خواستش شوروشوق داره و چقدر باورای هماهنگ در جهت رسیدن به خواست داره
وقتی من خودم اینهمه شوروشوق دارم که اون خواسته روتجربه کنم و انقدر دارم بااین آگاهیا خودم رو لایق تجربه ی رسیدن به هرنعمتی میدونم،پس بنابراین به اندازه ی تلاشی که از درون برای بهبود احساس لیاقتم میکنم نتیجه میگیرم
شاید خواهرم نتونه تو این خواسته خودش رو لایق بدونه پس بنابراین دلیل نمیشه که من هم بخاطر لایق ندونستن خودش برای رسیدن به خواست،منم به خواستم نرسم
حالا نه تنها خواهرم،بلکه خیلی افراد فامیل روهم که میبینم خیلی دوست دارند به خواستشون برسند ولی راهش رو بلدنیستند که به چه صورت اول ازهمه از درونشون شروع کنند،من یکم دلم بحالشون میسوزه و میگم ای کاش ازین قانون جهان بهتر خبر داشتند که بیشتر عامل درونی برای رسیدن به خواسته ها مؤثره نه عامل بیرونی…
اون وقت همین احساس دلسوزی کردن خودم باعث میشه که مثل یک کوری باشم که عصاکش کور دیگه ای میخواد بشه
بااینکه میدونم بیشترین عامل نرسیدن من به خواستم همین احساس دلسوزی و عدم لیاقت هست،اما این ذهن چموش گاهی وقتا میخواد یک سری عوامل بیرونی رو هم مقصر بدونه و بگه دلیلش فلان کار بود که انجام ندادی،درصورتیکه الگوهایی رو که حتی اون کار رو خیلی دقیق انجام نداده و به همون خواسته رسیده
و بااین فایل کاملا میفهمم که مشکل از درون خودمه که تابه اکنون رسیدن به خواستم به تأخیر افتاده و حتی شده برعکس اون خواسته رو رسیدم و راضی تر بودم و باخودم گفتم اشکالی نداره فلانیو فلانی هم هنوز به خواستشون نرسیدن
یعنی سریع ذهن منو باآدمایی مقایسه میکنه که به خواستشون نرسیدن و من بیشتر از درون احساس بی لیاقتی بهم دست میده
دربعضی از موارد اینجوری هستم ولی در بعضی از موضوعات دیگه ی زندگیم خداروشکر به نسبت خوبی تونستم احساس خودارزشمندیم رو بهتر کنم
مثلا درحوزه ی روابط بااطرافیان،جوری با طرف مقابلم رفتار میکنم که فکر میکنم اون داره بامن اون رفتاررو میکنه
یعنی مثلا کسی که خونمون میاد اون نفر رو جای خودم میذارم و تو بهترین ظرفها براش چای و میوه و غذامیذارم و با بهترین رفتار ممکن بااون برخورد میکنم
و همین انتظار خودبخود درمن بالارفته که خونه ی هرکسی مهمون هستم به بهترین شکل ممکن میزبانی میکنه و همین اتفاق پیش میاد،یعنی دقیقا آدمایی که قبلا برای پذیرایی ازمن خیلی خوب برخورد نمیکردند،به طرز عجیبی رفتو آمدمون بسیاربسیار کمتر شده،و با همونخانواده ی خودم هم که رفتوآمدمیکنم پدرمادرم به بهترین شکل ممکن ازمن پذیرایی میکنند و برخورد بسیارخوبی بامن دارند
ازوقتی که خودم برای مهمونام بیشتر ارزش قائل شدم و سعی کردم جوری رفتار کنم که انگار اون مهمون خودم هستم،واقعا دیگه کسانی وارد زندگیم میشن که برای خودشون ارزش قائل هستند
اون آدمایی که خیلی براشون مهم نبود تو چه ظرفو ظروفی غذامیخورن یا تو چه ظرفی جلوی مهمون غذا میذارن میتونم بگم رفتوآمدمون با هم از صد به بیست رسیده
و این رفتاررو هم در تنهایی خودمون باخودمون داریم،یعنی تو بهترین ظرفها غذامیخوریم،سعی میکنیم به اندازه ی وسع مالیمون لباسای شیک و مناسبی بپوشیم و همون لباس رو جوری بپوشیم که انگار ثروتمندترین آدم روی زمین هستیم،اون وقت اتفاقا بازخورد خوبی از نوع پوشش لباسمون ازدیگران میگیریم ومورد تحسین واقع میشیم
خیلی وقتا میبینم آدمایی رو که گرونترین لباس رو میپوشن ولی اونقدر بااحساس نارضایتی و عدم لیاقت اون لباس رو میپوشند که بازخورد مناسبی هم از نوع پوششون نمیگیرند
خیلی موضوعات رو به یادخودم اوردم که بااحساس عدم لیاقت چقدر نعمتهارو ازخودم دور کردم
و بااحساس خوردارزشمندی خودم چقدر تونستم بهترین نعمتهارو تجربه کنم
ازوقتی هم که برای نوع برخورد اطرافیان بامن به یک احساس خودارزشمندی رسیدم به خدا قسم اون آدمایی که همیشه وِرد کلامشون غر زدن و شکایت کردن بود و همیشه دم از گله ووگلایه میزدن رابطشون باما از صد به سی رسیده و به ندرت پیش میاد باهمدیگه برخورد کنیم واون هم درحده یم سلامواحوال پرسی و نهایتاً یک غذا سر سفره ی دسته جمعی خوردن باشه
ولی شده اون آدما برخوردنامناسبی بامن هم داشته باشند اما درسال یکبار پیش میاد،و اون هم دیگه فهمیدم با جواب ندادن و اعراض کردن و دنباله دار نکردن موضوع اون آدم خسته میشه و دیگه حوصله ی پیگیری کردن یک موضوعو نداره
خیلی دارم یادمیگیرم که چطور باآدما رفتارکنم و چطور خودمو لایق برخوردهای مناسب از آدما بدونم
خیلی بیشتر دارم در تنهایی خودم بهخودم احترام میذارم و میییبینم که چقدر تأثیرداره همین احترام گذاشتن به خودم،دیگران هم بااحترام بامن برخوردمیکنند و هر حرفی رو بی پروا جلوی من نمیزنند،جوری که انگار من یک رئیس جمهورم و میدونن که هرحرف ناپسندی رو نباید جلوی رئیس جمهور زد!!خخخ
اما همین پاشنه ی آشیلمه که دوست دارم قبل از من،عزیزانم بهخواستشون برسند و بعد من برسم که خیالم راحت باشه اونها قبل ازمن اون نعمت رو تجربه کردن!
ان شالله که بتونم تواین مورد بهتر عمل کنم و باخودم میلیاردها بار تکرار کنم که هرکسی به اندازه ی لیاقتش نعمتهای خداروتجربه میکنه و من وهمه ی عزیزانم به یک اندازه به نعمتهای خداوند دسترسی داریم….
دلسردی توی مسیر؛ آدم توی مسیر خیلی راحت دلسرد میشه چون انتظار داریم وقتی ی مهارتی رو داریم یاد میگیریم فرداش حرفه ای بشیم ، وقتی یکاری رو انجام میدیم فرداش ثروتمند بشیم، یاوقتی یه گیاهی میکاریم فرداش سبز و بلند بشه. کلا انسان خیلی عجول هست نسبت ب بدست آوردن نتایج و چون نتایج زود ب دست نمیاد و باید تکاملش رو طی گنه انسان هم زود دل سرد میشه.
و ماباید درک کنیم قانون تکامل رو ، رو خودمون کار کنیم ، نتایج کوچیک کوچیک رو تو ذهنمون بزرگ کنیم بخاطرش سپاسگذار باشیم، تمرکز کنیم رو همین قطره قطره هایی ک داره ب زندگیمون اضافه میشه و این نیست ک بگیم یکدفعه من باید ثروتمند بشم، یکدفعه باید قهرمان بشم، ما باید عشق داشته باشیم ب کارمون تا عشق باعث بشه ک ما دل سرد نشیم و ادامه بدیم( برنامه امریکن گات تلنت)
فقط ب این فکر کنیم ک چ نوع نگاهی میتواند نتیجه بدهد و چقدر فرصت هست ک بخوایم ی کاری رو ارائه بدیم.
حتی از قعر چاه از جایی ک ب ما دری وری گفتن، از جایی ک مارو مسخره کردن و ما میتونیم ازش استفاده کنیم بجای اینکه بشینیم غصه بخوریم، ک جرا من احمقم چرا بی استعدادم / ببینیم چ راهی هست ک میتونیم از اون استفاده کنیم برای رسیدن ب هدفمون.
برای بحث ثروت شریک نگیرید، بجاش بشینید ببینید چرا میخواین این کارو انجام بدین ، مثلا یکی میگه چون پول کم دارم، یکی میگه اونی ک میخوام باهاش شریک شم پارتی داره، یکی دیگه چون خودم نمیتونم همه کارارو انجام بدم با اون تقسیم کارمیکنیم ، ک همه اینها از باور های اشتباه میاد، روی باور هاتون کار کنید، تقسیم کار/ شما رو باورهات کار کن ادامه بده نفر استخدام کن بهش حقوق بده تا برات کار کنه، از ی جای کوچیک شروع کن.
پارتی/ ب خدا ایمان داشته باش باورتو قوی کن ب جای شرک ورزیدن و با توکل ب خدا برو کاراتو انجام بده.
پول نداری/ باید تکاملتو طی کنی،آروم آروم شروع کن از صفر شروع کن.
همه ما خاکستری هستیم خوب یا بد مطلق وجود نداره هممون ب خوب یا بد متمایل هستیم.اگر تو یجایی میری مثل مترو خیابون خرید درصد زیادی از آدمایی ک بهت برخورد میکنن دربوداغون هستن یعنی تو دربوداغون هستی و باید رو خودت کار کنی، اگر درصدزیادی از اونایی ک بهت برخورد میکنن آدم حسابی و خوب هستن، یعنی تو درصد زیادی از وجودت خوب هست.
اگر یهو ی آدم بد بهت خورد نگو وااااای من چ آدم بد و بد فرکانسی هستم،چون هیچکس کامل نیست.
ب طور کامل ما با آدمایی ک تو زندگیمون میاد از نعمت هایی ک وارد زندگیمون میشه از ثروتی ک میاداز اتفاقات خوبی ک میوفته متوجه میشیم ک تو مسیر درست هستیم و فرکانسمون خوبه.یعنی از هر ده تا اتفاقی ک تو زندگیمون میوفته اگر هشتاش خوب باشه یعنی ما تو مسیر درست هستیم.
دنبال بهتر کردن خودتون باشید جهانم ب اندازه ای ک رو خودتون کار میکنید و بهتر میشید آدمای بهتری رو وارد زندگیتون میکنه و نیازی نیست شما دنبال کسی بگردید،تمرکزتون رو خودتون باشه تا جهانم تمرکزش رو شما باشه.
وقتی احتیاج ب مشورت دارید،شما دیگه قانون رو میدونید مثل فرمول ریاضی و باید با فرمول مسئله رو حل کنید.
قوانین رو برای خودتون مرور کنید در کنار موضوع مورد مشورت و نسبت ب قانون تصمیم بگیرید و از خدا بخواین تا بهتون کمک کنه.
خانه تکانی ذهن (دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله)
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمامی بچه های سایت عباسمنش
آسمان فرصت پرواز بلند است
قصه اینست چه اندازه کبوتر باشی
دلیل دلسردی در مسیر: عجول بودن، سریع رسیدن و…
من خودم چون آدم عجولی هستم البته کمی بهتر شدم یعنی صبورتر شدم خیلی اوقات چه تو این مسیر توحیدی و کار کردن روی خودم، چه در هر کاری همیشه عجول بودم و همیشه دوست داشتم زودتر نتیجه بگیرم و هر چه زودتر به اون چیزی که می خوام برسم وقتی مدت خیلی کوتاهی میگذره و به اون خواسته نمیرسیدم دلسرد می شدم و بعد از چند روز فکر و دلداری به خودم دوباره شروع می کنم البته این دلداری دادنه خیلی خیلی کوتاهه
توی این چند سالی که روی خودم کار می کنم تو این سایت توحیدی بارها و بارها با این که نتایجی داشتم البته به اندازه کار کردن نتیجه گرفتم خیلی از مسیر خارج شدم، دلسرد شدم، انگیزمو از دست دادم
دوباره به مسیر برگشتم کار کردم
دوباره و دوباره دلسرد و انگیزه از دست رفته
و دوباره و دوباره و دوباره …
و فهمیدم که این مسیر نادرسته و باید آرام تر و صبورتر باشم و به خودم انگیزه بدهم برای حرکت کردن و در مسیر ماندن
تلاش می کنم در مسیر موفقیت ثابت قدم بمونم و آهسته و پیوسته حرکت کنم و لذت ببرم به شرط درک قوانین جهان هستی از جمله قانون تکامل
می دونم وقتی روی خودم کار کنم خدا کمکم می کنه
خدا هدایتم می کنه
خدا راه درست رو نشونم میده
راه کسانی که به آنان نعمت داده
قوانین خداوند ثابته
هر چقدر روی خودمون کار می کنیم
قانون تکامل رو درک می کنیم
عمل می کنیم
تحسین می کنیم
باور می کنیم
حرکت می کنیم
نتایج هامون رو هر چقدر کوچک جشن میگیریم
و…..
ی سری مسائل رو تغییر میدیم
تسلیم میشیم
رها می کنیم
و درک می کنیم و می فهمیم
تغییر اتفاق می افتد، آهسته و پیوسته
همیشه در مسیر…… مسیر درست…..
فکر کنیم و درک کنیم چطور می تونیم نگاهی متفاوت داشته باشیم.
خدا خودش همه چیز رو درست می کنه فقط کافیه ایمان داشته باشیم و به خودش بسپاریم همه چی درسته درسته
خدا همه چیز به ما میده
به شرط
ایمان، ایمان، ایمان، ایمان، ایمان
خدایا شکرت به خاطر هر آنچه که به من عطا کردی.
خدایا شکرت به خاطر وجودم، به خاطر روحم که هر دو خانه توست
بیشتر از یک سال میشه که با آموزش های شما زندگی میکنم.
چقدر زندگی برایم لذت بخش تر شده
چقدر شاد تر شدم
چقدر آرامشم بیشتر شده
چقدر خدارا بیشتر شناختم خدایی واقعی را.
خدای که دستم را گرفت و هدایتم کرد به سیر زیبایی ها.
حالم عالیه خدارا را هزاران با شکر گذارم.
خدارا سپاسگذارم بابت اینکه این مسیر زیبا را با عشق و علاقه هیجان و انگیزه ادامه میدم و ادامه میدم.مدت بیشتر از یک سال میشه که قدم گذاشتم درین مسیر زیبا
حتی یه روز هم نبوده که احساس دلسردی داشته باشم و خسته شده باشم ازین مسیر.
خدارا شکرررر هر روز عاشقانه از اموزشات استاد عزیزم استفاده میکنم و مسیر زندگی ام را با هزاران امید و انگیزه میرم جلو.….
خدارا شکر که
تن سالم دارم
آرامش دارم
حس حالم خوبه
شغل مورد علاقه ام را انجام میدم
در مسیر درست هستم و از آگاهی های ناب سایت استفاده میکنم
اگر در مسیر عشق و علاقت قدم برداری هیچ گاه دلسرد نمیشوی هیچگاه و توکلت به خدا باشه ایده ها و الهامات بهشون عمل کن و بچه ها تمرکز تمرکز بخدا ک همش تمرکزه روی خودمونه هیچ چیز اون بیرون نیست نگاه به زندگی دیگران نداشته باشیم و فقط روی خودمون تمرکز کنیم
خدایاشکرت بابت تمام مسائلی ک از دید من مسکله ولی اونا موهبته و میشه ازش پیشرفت کرد و هی رشد کرد
ان مع العسره یسری
با هر سختی آسانیست
توی دل اون تضاد کلیدشم هست و اگر تقوا کنیم و حس خوب بزاریم خداوند دونه دونه مسائل بهمون میگه
در بحث شریک من به این ایمان رسیدم ک
شریک=شرک
و قشنگ اینو نیشه حس کرد و شریک گرفتن در مسائل مالی یعنی به نیروی عظیمی ک در دلته ایمان نداری
اگر روی خودمون کار کنیم آدم لایقی بشیم لاجر برخورد میکنیم به انسان های خوب هم روابط عاشقانه و هم دوستانه همش به خودمون بر میگرده
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار
1269) هان اى راهرو وقت تنگ است و آفتاب عمر نزدیک بچاه مغرب است . ( 1270) این دو روزى که از عمر باقى مانده هر چه زودتر در آسمان مقصود پر افشانى کن . ( 1271) این عمر کمى که برایت باقى مانده تخم بکار تا از همین دو روزه عمر درازى بروید . ( 1272) تا این چراغ خاموش نشده هر چه زودتر فتیله و روغنش را آماده کن . ( 1273) نگو فردا زیرا فرداها گذشته و تو کارى نکردى تا بکلى ایام کشت تمام نشده بکار پرداز . ( 1274) پند مرا بشنو که تن یک مانع پر زورى است اگر عمارت نویى طالبى این بناى کهنه را ویران کن . ( 1275) لب فرو بند و دست بخشش را باز کن بخل تن را رها کرده سخاوت پیشه کن . ( 1276) ترک لذات و شهوات سخاوت است و هر کس که در شهوات فرو رفت هرگز از این غرقاب رهایى نخواهد یافت . ( 1277) این سخاوت که گفتیم شاخهاى از سرو بهشت است پس واى بر کسى که چنین شاخهاى را از دست بدهد [اشاره بحدیث نبوى که مىفرماید «السخاء شجره من اشجار الجنه اغصانها مستدلیات فى الدنیا من اخذ غصناً منها قادته ذلک الغصن الى الجنه» یعنى سخاوت درختى از درختان بهشت است و شاخهاى آن در دنیا آویخته شده هر کس یکى از آن شاخها را بگیرد آن شاخه او را به بهشت مىکشد .] . ( 1278) ترک هوى همان عروت الوثقى است که در قرآن از آن نام برده شده و همان ریسمان محکم یا شاخه بهشتى است که جان را به آسمانها مىکشد . ( 1279) تا همان شاخ سخا تو را بالا برده و به اصل خویش رساند .
ای سالک! آگاه باش که روز به پایان رسیده و آفتاب عمر به سوی چاه افول نزدیک شده است: جود تو در این است که باقی مانده عمر را در راه خدا صرف کنی تا عمر دراز از بقاءالله به تو بدهند. پیش از پایان زندگی، آن را در راه حق بینداز. مگو فردا که بسی از این فرداها گذشت، همین باقی مانده عمر را باید کاری کرد. این مضمون متأثر از سخنان على (ع) است که می فرماید: «هم اکنون بندگان خدا که طناب مرگ بر گلو سخت نیست، روان آزاد است و وقت ارشاد باقى است، تنها در آسایش است و هنگام گرد آمدن و کوشش، و اندک زمانى دارید از ماندن و مجالى براى اراده کردن و فرصت براى توبت و فراخى براى عرض حاجت. بکوشید پیش از تنگى و در سختى به سر بردن و بیم داشتن و مردن.»[3]
مولانا، گذشتن از علایق مادی را به بخشندگی و سخاوت تعبیر میکند و علاقههای مادی و تن پروری را بخل میشمارد. سخاوتمندی شاخهای از سرو بهشت است، وای به حال کسی که چنین شاخهای را از دست بدهد. فرو نهادن هوی و شهوت دستگیره استواری است که روح انسان را به آسمان بالا میبرد. این حرکت سخاوتمندانه تو و گذشتن از علایق مادی و دلبستگیهای این جهانی، تو را بالا میبرد و به اصل خود میرساند. که همان، هستی مطلق (خداست) است
به این فایل گوش کردم و چقد استاد خوب دلیل دلسردی رو توضیح دادید موضوعی که تازگی تو فکرم میاد که چرا من شخصیتم اونجوری که میخام عوض نمیشه چرا هنوزم زود واکنش نشون میدم چرا هنوزم فکر میکنم اگر کسی بیا پیشم حالم بهتر میشه چرا وابستگی دارم چرا نمیتونم مدت بیشتری توی احساس خوب بمونم چرا زبونم به کلمات منفی جاری میشه چرا اون جوری که میخام آرامش ندارم چرا نشد و هزار تا چرای دیگه که توی ذهنم به وجود اومده و نجوای شیطان که میگه ببین نتونستی ببین حالت اونجوری که میخای رو به راه نشدی ببین آرامشتو وابسته به کسی میدونی میگه تو نتونستی شخصیتتو از آدم ناراحت تبدیل به آدم شاد کنی اینارو میگه که منو دلسرد کنه که حتی همون تغییر های کوچیکم نبینم و همه چیزمو بذارم کنار
وقتی میام باخودم میشینم و صحبت میکنم
نه ببین تو اونجا تونستی به افکار منفی ادامه ندی تو اونجا تونستی حالتو خوب کنی تو اونجا تونستی مدت زمان بیشتری تو احساس خوب ببینی تو اونجا تونستی محبت همسرتو ببینی و ازش تشکر کنی اینارو میگم تا ذهنمو ساکت کنم و به خودم بیاد بیارم تغییراتی داشتم اما کوچیک اگر ادامه بدم و ناامید نباشم
و عمل کنم به دانسته ها نتایج بیشتری میگیرم
امروز هدایت شدم به این فایل درواقع گام بیست و یکمم بود که با یاری خدا برداشتم
چیزهای زیادی یاد گرفتم اول اینکه وقتی قانون تکامل نمیدونم و عجله دارم که سریع به نتیجه بزرگ برسم و اگ نرسم همون منو دلسرد میکنه
اما اگر قانونه تکاملو بدونم و ازخودم توقع زیاد نداشته باشم و بذارم آروم آروم قدم ها برداشته بشه و هرروز روی خودم کار کنم و تلاش کنم که به آرامش برسم و روی نکات مثبت تمرکز کنم و باورها عوض کنم اون موقع به نتیجه برسم
اون فیلمی که من دیدم از اون خانومی که آهنگ میخوندن و از انتقاد های دیگران استفاده کردن برای رسیدن به هدف واقعا شگفت انگیز بودچندبار نگاش کردمو چشمام پراشک میشد چقد این قشنگ تونست حرف مردم براش بی اهمیت باشه و حال خودشو بد نکرده و دست از کارش بر نداشته و همون انتقاد بهش انگیزه داده تا تونسته بااستفاده از اونا آهنگی بخونی و برنده بشه
این پاشنه آشیلمه که چقد به خاطر حرف مردم زندگیمو تلخ کردم و نذاشتم روحم به آرامش برسه اگر لباسی میپوشیدم کسی به من میگفت بهت نمیاد یا زشته تا مدت ها ناراحت بودم که فلانی اینجوری گفته
یا اگر کسی درهرکاری که میکردم ایرادی میگرفت چقد خودخوری میکردم
و چقد الان واضح فهمیدم که اصلا نباید حرف مردم و انتقادات اونا برای من مهم باشه باید برای خودم زندگی کنم تا شاد باشم تا به آرامش برسم
سلام همه ی عزیزان و استاد خوبم اقای عباس منش و همسر مهربانشون،
من هر روز فایل هایی که از سایت خودتون دانلود کردم رو گوش میدم، مدتی تمام موزیک های موبایلمو پاک کردم و فایل های شما جز جدایی ناپذیر من شده،،،ولی امروز به یه چیز رسیدم که هرگز دقت نمی کردم داخل سایتتون،کامنتا،
چقد کامنتای سایت خوبه، و علی اللخصوص عقل کل که هیچ وقت بهشون دقت نمی کردم،
از این به بعد ، توی برنامه ریزی هام چند دقیقه برای خوندن عقل کل و کامنتا لحاظ میکنم
مرسی از عزیزان
گام بیست و یکم: دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه این مسئله/29 مهر 1403
1. انتظار ما اینه که وقتی یک مهارتی رو شروع می کنیم به یادگیری فرداش حرفه ای بشیم یا مثلا یک گیاهی کاشتیم توقع داریم فرداش باغ داشته باشیم کلا انسان عجوله نسبت به نتیاج و چون نتایج نمیاد خیلی زود دلسرد میشه باید ما قانون تکامل رو درک کنیم نتایج کوچیک رو در ذهنمون بزرگ کنیم و براش سپاسگزار باشیم و تمرکز کنیم روی همین قطره قطره هایی که داره به زندگیمون اضافه میشه این نیست که بگیم نه من یکدفعه باید میلیاردر بشم یا قهرمان بشم و……… اگر ما کارمون رو به خاطر عشقی که ما رو به سمتش می کشه کمتر دلسرد میشیم و هر چقدر قوانین رو درک کنیم بهتر می فهمیم که اگر ما نتایج رو نمی گیریم باید روی باورهامون کار کنیم و بعد نتایج میاد. نتایج یکدفعه عوض نمیشه چون باورهایما یکدفعه تغییر نمی کنه. هر چقدر بدونیم تغییر ذهن یکباره نیست خیلی بهتر می تونیم ادامه بدیم و تسلیم نشیم.
2. خداوند ما رو هدایت می کنه و باید درک کنیم کجای ذهن ما درباره مسائل مالی و……. مشکل داره حل کنیم در تمام موارد باید روی خودمون کار کنیم و خودمون رو بهبود ببخشیم و بعد بریم سراغ قدم بعدی وقتی قانون رو به این شکل بدونی خیلی کم دلسرد میشی.
3. فقط فکر کنید چه نوع نگاهی نتیجه می دهد و چقدر فرصت هست تا ما یک کاری رو ارائه بدیم حتی از قعر چاه از جایی که به ما دری وری گفتن یا مسخره امون کردن می تونیم از این ها استفاده کنیم به جای اینکه غصه بخوریم و به خودمون بگیم من چقدر احمقم من چقدر بی استعدادم به جاش ببینیم چه راهی هست که از اون استفاده کنیم برای رسیدن به هدفمون.
4. در بحث کار و مالی بهتر است فکر کنیم چرا شریک می خواهیم؟ به خاطر سرمایه؟ یا به خاطر پارتی داشتن؟ یا اینکه بگی من نمی تونم همه کارها رو کنم اون هم بخشی از کار رو انجام بده؟ همه این ها از باورهای اشتباه هست. اونی که میگه کار رو با هم انجام بدیم: تو کار خودت رو انجام بده و بعد به جاش نفر استخدام کن یک راهی پیدا کن درآمد خوبی به دست بیار به جای اینکه شریک داشته باشی در واقع کارمند داشته باشی. اونی که میگه پارتی: باورت رو قوی کن به جای شرک ورزیدن به خدا ایمان بیار و باور کن و با توکل به الله کارهات رو انجام بده. اونی که میگه منابع مالی: آروم آروم قدم بردار و تکاملت رو رعایت کن از صفر شروع کن از کوچیک شروع کن. بنابراین استاد به شریک اعتقادی ندارند.
5. در بحث روابط بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث برخورد است هم فرکانسی است وقتی در فرکانسی قرار می گیریم افرادی هم که در اطراف ما قرار می گیرن از همون فرکانس خودمون هستند و اگر آدم درب و داغونی وارد زندگیمون میشه یعنی ما خودمون آدم درب و داغونی هستیم. اگر تو اتوبوس مغازه مترو یا هرکجا به آدم هایی بر می خوری که درصد خیلی زیادیشون آدم های درب و داغون و مشکل سازی هستند یعنی درصد زیادی از وجود تو آدم های درب و داغونی هستند اگر درصد زیادی آدم های درست و حسابی و فوق العاده و خوبی هستند یعنی درصد زیادی از وجود تو آدم خوب و فوق العاده و خوبی هستید. ما آدم های کاملی نیستیم و این بر اساس کلیتی است که وارد زندگی ما می شود اعم از روابط سلامتی و…….. اگر کلیتش به سمت مثبت باشه یعنی تو به سمت مثبت حرکت می کنی و اگر منفی باشه یعنی تو داری به سمت منفی حرکت میکنی. به خاطر همین انتخاب موقعیت ها و افراد در کار استاد نیست. تو برنامه استاد بهتر کردن خودش است و هر چقدر روی خودش کار می کنه خداوند هم آدم بهتری رو وارد زندگیش می کنه. تمرکزتون باید روی خودتون باشه جهان هم تمرکزش روی چیزی هست که خودش باید انجام بده.
6. مشورت: استاد خیلی صحبت می کنند با خانم شایسته و اگر نباشند خودشون تنها با خودشون این کار رو انجام می دهند. انگار یکی همه برنامه های کد نویسی رو بلد هست حالا دیگه بحث خلاقیت هست از اونچه که بلد هست. وقتی می خواهید مسائلی را حل کنید بیایید قوانین رو به خودتون یادآوری کنید و بعد ببینید با توجه به قوانین من چخ چیزی رو می تونم در ذهنم درست کنم و چه اعمالی رو باید انجام بدم و چه ذهنیتی رو باید درست کنم که این مسئله حل بشه یا به نتیجه بهتری برسه.
به نام خدایی که طبق قانون بدون تغییرش هرکه را میخواهد عزت میبخشد و لایق تجربه ی نعمتهای خوب جهان میکند
سلامودرود خدا به شما استادان عزیز و توحیدی و لیاقتمند در مسیر تجربه های بهترین نعمتهای خداوند
خدایاشکرت که دارم دراین مسیر پیشرفت توحیدی گام برمیدارم و ذهنم رو از هرگونه نجواهای پلید و شیطانی دور میکنم وخودم رو لایق تجربه های بهترین نعمتهای خداوند میکنم
سپاسگزارم ازشمامریمجان واستادعزیز که باپرسیدن سوالهای اساسی وکلیدی کل مغز مارو کالبد شکافی میکنید تا ببینید کجای درون ما مشکل داره که به خواسته هامون دست پیدانمیکنیم
تموم سوالهایی که صادقانه به خودم جواب دادم،ریشه ی اون برمیگشت به احساس عدم لیاقت که چقدر در تمامی جنبه های زندگیمون ریشه کرده و ریشه کن کردن این احساس عدم لیاقت واقعا نیاز به منطق های خوبی داره تا بتونیم طعم واقعی تجربه ی نعمتهای خدارو بچشیم
من خودم شخصا یک خواسته ای چندین ساله که دارم و بااینکه مسیرم رو درست پیش میرم ولی قشنگ میفهمم که درقدم آخر چون ازدرونم یک سری ترمزها آزارم میده باعث میشه نتیجه ی مورددلخواهم رو نگیرم
امروز بررسی کردم،و به خودم صادقانه جواب دادم دیدم که چقدر من وقتی میبینم کسی به اون خواسته ای که میخوام برسم ولی مثلا خواهرم به اون خواسته نرسیده،ذهنم درگیر میشه،که چرا من به خواستم برسم ولی خواهرم به همین خواسته ای که منم دارم نرسه!
مثلا پیش خودم میگم اگه به این خواستم برسم اونوقت جلوی خواهرم خجالت میکشم،یا همیشه دعامیکنم میگم خدایاقبل ازینکه منو به خواستم برسونی اولش خواهرم به اون خواسته برسه!
بااینکه خواهرم یک فردی هست که واقعا از رسیدن به خواسته های من که خواسته ی خودش هم هست خیلی خوشحال میشه،و همین خوشحالیش منو اذیت میکنه و بیشتر اجازه نمیده که من از رسیدن به خواستم خوشحال باشم و باخودم میگم ای کاش خواهرم هم به اون خواسته برسه!
یعنی فکرمیکنم همون احساس عدم لیاقته که فکر میکنم اگه من به تنهایی یک خواسته ای رو تجربه کنم انگار به همه ی اونایی که به خواستشون نرسیدن ظلم کردم!
همین باور دربوداغونم باعث میشه که هرچقدرهم برای رسیدن به خواستم تلاش میکنم و ازلحاظ مالی بهاش رو هم پرداخت میکنم اما قشنگ میفهمم بااین طرز فکرم انگار آبیه که به سبد ریختم و تموم تلاشم به باد میره و به اون خواسته نمیرسم
الان خیلی سعی کردم که این فکرو از سرم بیرون کنم و باخودم تکرارکنم که من وخواهرم به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم و خداوند طبق عدالتی که درجهانش داره اجرامیکنه هرکسی رو به اندازه ی لیاقتش به خواسته هاش میرسونه
پس من کارندارم که خواهرم چقدر برای رسیدن به خواستش شوروشوق داره و چقدر باورای هماهنگ در جهت رسیدن به خواست داره
وقتی من خودم اینهمه شوروشوق دارم که اون خواسته روتجربه کنم و انقدر دارم بااین آگاهیا خودم رو لایق تجربه ی رسیدن به هرنعمتی میدونم،پس بنابراین به اندازه ی تلاشی که از درون برای بهبود احساس لیاقتم میکنم نتیجه میگیرم
شاید خواهرم نتونه تو این خواسته خودش رو لایق بدونه پس بنابراین دلیل نمیشه که من هم بخاطر لایق ندونستن خودش برای رسیدن به خواست،منم به خواستم نرسم
حالا نه تنها خواهرم،بلکه خیلی افراد فامیل روهم که میبینم خیلی دوست دارند به خواستشون برسند ولی راهش رو بلدنیستند که به چه صورت اول ازهمه از درونشون شروع کنند،من یکم دلم بحالشون میسوزه و میگم ای کاش ازین قانون جهان بهتر خبر داشتند که بیشتر عامل درونی برای رسیدن به خواسته ها مؤثره نه عامل بیرونی…
اون وقت همین احساس دلسوزی کردن خودم باعث میشه که مثل یک کوری باشم که عصاکش کور دیگه ای میخواد بشه
بااینکه میدونم بیشترین عامل نرسیدن من به خواستم همین احساس دلسوزی و عدم لیاقت هست،اما این ذهن چموش گاهی وقتا میخواد یک سری عوامل بیرونی رو هم مقصر بدونه و بگه دلیلش فلان کار بود که انجام ندادی،درصورتیکه الگوهایی رو که حتی اون کار رو خیلی دقیق انجام نداده و به همون خواسته رسیده
و بااین فایل کاملا میفهمم که مشکل از درون خودمه که تابه اکنون رسیدن به خواستم به تأخیر افتاده و حتی شده برعکس اون خواسته رو رسیدم و راضی تر بودم و باخودم گفتم اشکالی نداره فلانیو فلانی هم هنوز به خواستشون نرسیدن
یعنی سریع ذهن منو باآدمایی مقایسه میکنه که به خواستشون نرسیدن و من بیشتر از درون احساس بی لیاقتی بهم دست میده
دربعضی از موارد اینجوری هستم ولی در بعضی از موضوعات دیگه ی زندگیم خداروشکر به نسبت خوبی تونستم احساس خودارزشمندیم رو بهتر کنم
مثلا درحوزه ی روابط بااطرافیان،جوری با طرف مقابلم رفتار میکنم که فکر میکنم اون داره بامن اون رفتاررو میکنه
یعنی مثلا کسی که خونمون میاد اون نفر رو جای خودم میذارم و تو بهترین ظرفها براش چای و میوه و غذامیذارم و با بهترین رفتار ممکن بااون برخورد میکنم
و همین انتظار خودبخود درمن بالارفته که خونه ی هرکسی مهمون هستم به بهترین شکل ممکن میزبانی میکنه و همین اتفاق پیش میاد،یعنی دقیقا آدمایی که قبلا برای پذیرایی ازمن خیلی خوب برخورد نمیکردند،به طرز عجیبی رفتو آمدمون بسیاربسیار کمتر شده،و با همونخانواده ی خودم هم که رفتوآمدمیکنم پدرمادرم به بهترین شکل ممکن ازمن پذیرایی میکنند و برخورد بسیارخوبی بامن دارند
ازوقتی که خودم برای مهمونام بیشتر ارزش قائل شدم و سعی کردم جوری رفتار کنم که انگار اون مهمون خودم هستم،واقعا دیگه کسانی وارد زندگیم میشن که برای خودشون ارزش قائل هستند
اون آدمایی که خیلی براشون مهم نبود تو چه ظرفو ظروفی غذامیخورن یا تو چه ظرفی جلوی مهمون غذا میذارن میتونم بگم رفتوآمدمون با هم از صد به بیست رسیده
و این رفتاررو هم در تنهایی خودمون باخودمون داریم،یعنی تو بهترین ظرفها غذامیخوریم،سعی میکنیم به اندازه ی وسع مالیمون لباسای شیک و مناسبی بپوشیم و همون لباس رو جوری بپوشیم که انگار ثروتمندترین آدم روی زمین هستیم،اون وقت اتفاقا بازخورد خوبی از نوع پوشش لباسمون ازدیگران میگیریم ومورد تحسین واقع میشیم
خیلی وقتا میبینم آدمایی رو که گرونترین لباس رو میپوشن ولی اونقدر بااحساس نارضایتی و عدم لیاقت اون لباس رو میپوشند که بازخورد مناسبی هم از نوع پوششون نمیگیرند
خیلی موضوعات رو به یادخودم اوردم که بااحساس عدم لیاقت چقدر نعمتهارو ازخودم دور کردم
و بااحساس خوردارزشمندی خودم چقدر تونستم بهترین نعمتهارو تجربه کنم
ازوقتی هم که برای نوع برخورد اطرافیان بامن به یک احساس خودارزشمندی رسیدم به خدا قسم اون آدمایی که همیشه وِرد کلامشون غر زدن و شکایت کردن بود و همیشه دم از گله ووگلایه میزدن رابطشون باما از صد به سی رسیده و به ندرت پیش میاد باهمدیگه برخورد کنیم واون هم درحده یم سلامواحوال پرسی و نهایتاً یک غذا سر سفره ی دسته جمعی خوردن باشه
ولی شده اون آدما برخوردنامناسبی بامن هم داشته باشند اما درسال یکبار پیش میاد،و اون هم دیگه فهمیدم با جواب ندادن و اعراض کردن و دنباله دار نکردن موضوع اون آدم خسته میشه و دیگه حوصله ی پیگیری کردن یک موضوعو نداره
خیلی دارم یادمیگیرم که چطور باآدما رفتارکنم و چطور خودمو لایق برخوردهای مناسب از آدما بدونم
خیلی بیشتر دارم در تنهایی خودم بهخودم احترام میذارم و میییبینم که چقدر تأثیرداره همین احترام گذاشتن به خودم،دیگران هم بااحترام بامن برخوردمیکنند و هر حرفی رو بی پروا جلوی من نمیزنند،جوری که انگار من یک رئیس جمهورم و میدونن که هرحرف ناپسندی رو نباید جلوی رئیس جمهور زد!!خخخ
اما همین پاشنه ی آشیلمه که دوست دارم قبل از من،عزیزانم بهخواستشون برسند و بعد من برسم که خیالم راحت باشه اونها قبل ازمن اون نعمت رو تجربه کردن!
ان شالله که بتونم تواین مورد بهتر عمل کنم و باخودم میلیاردها بار تکرار کنم که هرکسی به اندازه ی لیاقتش نعمتهای خداروتجربه میکنه و من وهمه ی عزیزانم به یک اندازه به نعمتهای خداوند دسترسی داریم….
هرکجاهستید شادوپیروز باشید
گام بیست و یکم خانه تکانی ذهن.
سلام ب استادان و دوستان عزیز.
دلسردی توی مسیر؛ آدم توی مسیر خیلی راحت دلسرد میشه چون انتظار داریم وقتی ی مهارتی رو داریم یاد میگیریم فرداش حرفه ای بشیم ، وقتی یکاری رو انجام میدیم فرداش ثروتمند بشیم، یاوقتی یه گیاهی میکاریم فرداش سبز و بلند بشه. کلا انسان خیلی عجول هست نسبت ب بدست آوردن نتایج و چون نتایج زود ب دست نمیاد و باید تکاملش رو طی گنه انسان هم زود دل سرد میشه.
و ماباید درک کنیم قانون تکامل رو ، رو خودمون کار کنیم ، نتایج کوچیک کوچیک رو تو ذهنمون بزرگ کنیم بخاطرش سپاسگذار باشیم، تمرکز کنیم رو همین قطره قطره هایی ک داره ب زندگیمون اضافه میشه و این نیست ک بگیم یکدفعه من باید ثروتمند بشم، یکدفعه باید قهرمان بشم، ما باید عشق داشته باشیم ب کارمون تا عشق باعث بشه ک ما دل سرد نشیم و ادامه بدیم( برنامه امریکن گات تلنت)
فقط ب این فکر کنیم ک چ نوع نگاهی میتواند نتیجه بدهد و چقدر فرصت هست ک بخوایم ی کاری رو ارائه بدیم.
حتی از قعر چاه از جایی ک ب ما دری وری گفتن، از جایی ک مارو مسخره کردن و ما میتونیم ازش استفاده کنیم بجای اینکه بشینیم غصه بخوریم، ک جرا من احمقم چرا بی استعدادم / ببینیم چ راهی هست ک میتونیم از اون استفاده کنیم برای رسیدن ب هدفمون.
برای بحث ثروت شریک نگیرید، بجاش بشینید ببینید چرا میخواین این کارو انجام بدین ، مثلا یکی میگه چون پول کم دارم، یکی میگه اونی ک میخوام باهاش شریک شم پارتی داره، یکی دیگه چون خودم نمیتونم همه کارارو انجام بدم با اون تقسیم کارمیکنیم ، ک همه اینها از باور های اشتباه میاد، روی باور هاتون کار کنید، تقسیم کار/ شما رو باورهات کار کن ادامه بده نفر استخدام کن بهش حقوق بده تا برات کار کنه، از ی جای کوچیک شروع کن.
پارتی/ ب خدا ایمان داشته باش باورتو قوی کن ب جای شرک ورزیدن و با توکل ب خدا برو کاراتو انجام بده.
پول نداری/ باید تکاملتو طی کنی،آروم آروم شروع کن از صفر شروع کن.
همه ما خاکستری هستیم خوب یا بد مطلق وجود نداره هممون ب خوب یا بد متمایل هستیم.اگر تو یجایی میری مثل مترو خیابون خرید درصد زیادی از آدمایی ک بهت برخورد میکنن دربوداغون هستن یعنی تو دربوداغون هستی و باید رو خودت کار کنی، اگر درصدزیادی از اونایی ک بهت برخورد میکنن آدم حسابی و خوب هستن، یعنی تو درصد زیادی از وجودت خوب هست.
اگر یهو ی آدم بد بهت خورد نگو وااااای من چ آدم بد و بد فرکانسی هستم،چون هیچکس کامل نیست.
ب طور کامل ما با آدمایی ک تو زندگیمون میاد از نعمت هایی ک وارد زندگیمون میشه از ثروتی ک میاداز اتفاقات خوبی ک میوفته متوجه میشیم ک تو مسیر درست هستیم و فرکانسمون خوبه.یعنی از هر ده تا اتفاقی ک تو زندگیمون میوفته اگر هشتاش خوب باشه یعنی ما تو مسیر درست هستیم.
دنبال بهتر کردن خودتون باشید جهانم ب اندازه ای ک رو خودتون کار میکنید و بهتر میشید آدمای بهتری رو وارد زندگیتون میکنه و نیازی نیست شما دنبال کسی بگردید،تمرکزتون رو خودتون باشه تا جهانم تمرکزش رو شما باشه.
وقتی احتیاج ب مشورت دارید،شما دیگه قانون رو میدونید مثل فرمول ریاضی و باید با فرمول مسئله رو حل کنید.
قوانین رو برای خودتون مرور کنید در کنار موضوع مورد مشورت و نسبت ب قانون تصمیم بگیرید و از خدا بخواین تا بهتون کمک کنه.
ب امید موفقیت و هدایت از طرف الله.
به نام عشق، به نام خالق زیبایی ها
خانه تکانی ذهن (دلیل دلسردی در مسیر و حلّ ریشه این مسئله)
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمامی بچه های سایت عباسمنش
آسمان فرصت پرواز بلند است
قصه اینست چه اندازه کبوتر باشی
دلیل دلسردی در مسیر: عجول بودن، سریع رسیدن و…
من خودم چون آدم عجولی هستم البته کمی بهتر شدم یعنی صبورتر شدم خیلی اوقات چه تو این مسیر توحیدی و کار کردن روی خودم، چه در هر کاری همیشه عجول بودم و همیشه دوست داشتم زودتر نتیجه بگیرم و هر چه زودتر به اون چیزی که می خوام برسم وقتی مدت خیلی کوتاهی میگذره و به اون خواسته نمیرسیدم دلسرد می شدم و بعد از چند روز فکر و دلداری به خودم دوباره شروع می کنم البته این دلداری دادنه خیلی خیلی کوتاهه
توی این چند سالی که روی خودم کار می کنم تو این سایت توحیدی بارها و بارها با این که نتایجی داشتم البته به اندازه کار کردن نتیجه گرفتم خیلی از مسیر خارج شدم، دلسرد شدم، انگیزمو از دست دادم
دوباره به مسیر برگشتم کار کردم
دوباره و دوباره دلسرد و انگیزه از دست رفته
و دوباره و دوباره و دوباره …
و فهمیدم که این مسیر نادرسته و باید آرام تر و صبورتر باشم و به خودم انگیزه بدهم برای حرکت کردن و در مسیر ماندن
تلاش می کنم در مسیر موفقیت ثابت قدم بمونم و آهسته و پیوسته حرکت کنم و لذت ببرم به شرط درک قوانین جهان هستی از جمله قانون تکامل
می دونم وقتی روی خودم کار کنم خدا کمکم می کنه
خدا هدایتم می کنه
خدا راه درست رو نشونم میده
راه کسانی که به آنان نعمت داده
قوانین خداوند ثابته
هر چقدر روی خودمون کار می کنیم
قانون تکامل رو درک می کنیم
عمل می کنیم
تحسین می کنیم
باور می کنیم
حرکت می کنیم
نتایج هامون رو هر چقدر کوچک جشن میگیریم
و…..
ی سری مسائل رو تغییر میدیم
تسلیم میشیم
رها می کنیم
و درک می کنیم و می فهمیم
تغییر اتفاق می افتد، آهسته و پیوسته
همیشه در مسیر…… مسیر درست…..
فکر کنیم و درک کنیم چطور می تونیم نگاهی متفاوت داشته باشیم.
خدا خودش همه چیز رو درست می کنه فقط کافیه ایمان داشته باشیم و به خودش بسپاریم همه چی درسته درسته
خدا همه چیز به ما میده
به شرط
ایمان، ایمان، ایمان، ایمان، ایمان
خدایا شکرت به خاطر هر آنچه که به من عطا کردی.
خدایا شکرت به خاطر وجودم، به خاطر روحم که هر دو خانه توست
خیلی خیلی عاااااااااااااششششششششقتم خدا جونم
تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.
ما را به راست هدایت کن.
راه کسانی که به آنان نعمت داده ای.
بهترین ها را از صمیم قلبم برایتان آرزومندم.
بنام خدایی هدایتگرم…
گام 21 | دلیل دل سردی در مسیر و حل ریشه این مسله
خدارا شکررر میکنم بابت بودن تون استاد عزیزم.
بیشتر از یک سال میشه که با آموزش های شما زندگی میکنم.
چقدر زندگی برایم لذت بخش تر شده
چقدر شاد تر شدم
چقدر آرامشم بیشتر شده
چقدر خدارا بیشتر شناختم خدایی واقعی را.
خدای که دستم را گرفت و هدایتم کرد به سیر زیبایی ها.
حالم عالیه خدارا را هزاران با شکر گذارم.
خدارا سپاسگذارم بابت اینکه این مسیر زیبا را با عشق و علاقه هیجان و انگیزه ادامه میدم و ادامه میدم.مدت بیشتر از یک سال میشه که قدم گذاشتم درین مسیر زیبا
حتی یه روز هم نبوده که احساس دلسردی داشته باشم و خسته شده باشم ازین مسیر.
خدارا شکرررر هر روز عاشقانه از اموزشات استاد عزیزم استفاده میکنم و مسیر زندگی ام را با هزاران امید و انگیزه میرم جلو.….
خدارا شکر که
تن سالم دارم
آرامش دارم
حس حالم خوبه
شغل مورد علاقه ام را انجام میدم
در مسیر درست هستم و از آگاهی های ناب سایت استفاده میکنم
وضعیت مالی من به مراتب تغیر کرده و افزایش یافته.
خدارا هزارن مرتبه شکررررررر.
درپناه خدا باشید…!
به نام خدای مهربان
روز21
اگر در مسیر عشق و علاقت قدم برداری هیچ گاه دلسرد نمیشوی هیچگاه و توکلت به خدا باشه ایده ها و الهامات بهشون عمل کن و بچه ها تمرکز تمرکز بخدا ک همش تمرکزه روی خودمونه هیچ چیز اون بیرون نیست نگاه به زندگی دیگران نداشته باشیم و فقط روی خودمون تمرکز کنیم
خدایاشکرت بابت تمام مسائلی ک از دید من مسکله ولی اونا موهبته و میشه ازش پیشرفت کرد و هی رشد کرد
ان مع العسره یسری
با هر سختی آسانیست
توی دل اون تضاد کلیدشم هست و اگر تقوا کنیم و حس خوب بزاریم خداوند دونه دونه مسائل بهمون میگه
در بحث شریک من به این ایمان رسیدم ک
شریک=شرک
و قشنگ اینو نیشه حس کرد و شریک گرفتن در مسائل مالی یعنی به نیروی عظیمی ک در دلته ایمان نداری
اگر روی خودمون کار کنیم آدم لایقی بشیم لاجر برخورد میکنیم به انسان های خوب هم روابط عاشقانه و هم دوستانه همش به خودمون بر میگرده
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار
رهایی از چاه دنیا، تمسک به حبل الله است(1)
( 1269)هین و هین ای راهرو بیگاه شد
آفتاب عمر سوی چاه شد
( 1270)این دو روزک را که زورت هست زود
پیر افشانی بکن از راه جود
( 1271)این قدر تخمی که ماندستت بباز
تا بروید زین دو دم عمر دراز
( 1272)تا نمردست این چراغ با گهر
هین فتیلش ساز و روغن زودتر
( 1273)هین مگو فردا که فرداها گذشت
تا به کلی نگذرد ایام کشت
( 1274)پند من بشنو که تن بند قوی است
کهنه بیرون کن گرت میل نوی است
( 1275)لب ببند و کف پر زر برگشا
بخل تن بگذار و پیش آور سخا
( 1276)ترک شهوتها و لذتها سخاست
هر که در شهوت فرو شد برنخاست
( 1277)این سخا شاخی است از سرو بهشت
وای او کز کف چنین شاخی بهشت
( 1278)عروه الوثقاست این ترک هوا
برکشد این شاخ جان را بر سما
( 1279)تا برد شاخ سخا ای خوبکیش
مر تو را بالاکشان تا اصل خویش
1269) هان اى راهرو وقت تنگ است و آفتاب عمر نزدیک بچاه مغرب است . ( 1270) این دو روزى که از عمر باقى مانده هر چه زودتر در آسمان مقصود پر افشانى کن . ( 1271) این عمر کمى که برایت باقى مانده تخم بکار تا از همین دو روزه عمر درازى بروید . ( 1272) تا این چراغ خاموش نشده هر چه زودتر فتیله و روغنش را آماده کن . ( 1273) نگو فردا زیرا فرداها گذشته و تو کارى نکردى تا بکلى ایام کشت تمام نشده بکار پرداز . ( 1274) پند مرا بشنو که تن یک مانع پر زورى است اگر عمارت نویى طالبى این بناى کهنه را ویران کن . ( 1275) لب فرو بند و دست بخشش را باز کن بخل تن را رها کرده سخاوت پیشه کن . ( 1276) ترک لذات و شهوات سخاوت است و هر کس که در شهوات فرو رفت هرگز از این غرقاب رهایى نخواهد یافت . ( 1277) این سخاوت که گفتیم شاخهاى از سرو بهشت است پس واى بر کسى که چنین شاخهاى را از دست بدهد [اشاره بحدیث نبوى که مىفرماید «السخاء شجره من اشجار الجنه اغصانها مستدلیات فى الدنیا من اخذ غصناً منها قادته ذلک الغصن الى الجنه» یعنى سخاوت درختى از درختان بهشت است و شاخهاى آن در دنیا آویخته شده هر کس یکى از آن شاخها را بگیرد آن شاخه او را به بهشت مىکشد .] . ( 1278) ترک هوى همان عروت الوثقى است که در قرآن از آن نام برده شده و همان ریسمان محکم یا شاخه بهشتى است که جان را به آسمانها مىکشد . ( 1279) تا همان شاخ سخا تو را بالا برده و به اصل خویش رساند .
ای سالک! آگاه باش که روز به پایان رسیده و آفتاب عمر به سوی چاه افول نزدیک شده است: جود تو در این است که باقی مانده عمر را در راه خدا صرف کنی تا عمر دراز از بقاءالله به تو بدهند. پیش از پایان زندگی، آن را در راه حق بینداز. مگو فردا که بسی از این فرداها گذشت، همین باقی مانده عمر را باید کاری کرد. این مضمون متأثر از سخنان على (ع) است که می فرماید: «هم اکنون بندگان خدا که طناب مرگ بر گلو سخت نیست، روان آزاد است و وقت ارشاد باقى است، تنها در آسایش است و هنگام گرد آمدن و کوشش، و اندک زمانى دارید از ماندن و مجالى براى اراده کردن و فرصت براى توبت و فراخى براى عرض حاجت. بکوشید پیش از تنگى و در سختى به سر بردن و بیم داشتن و مردن.»[3]
مولانا، گذشتن از علایق مادی را به بخشندگی و سخاوت تعبیر میکند و علاقههای مادی و تن پروری را بخل میشمارد. سخاوتمندی شاخهای از سرو بهشت است، وای به حال کسی که چنین شاخهای را از دست بدهد. فرو نهادن هوی و شهوت دستگیره استواری است که روح انسان را به آسمان بالا میبرد. این حرکت سخاوتمندانه تو و گذشتن از علایق مادی و دلبستگیهای این جهانی، تو را بالا میبرد و به اصل خود میرساند. که همان، هستی مطلق (خداست) است
گام بیست و یکم
خدایا شکرت برای هر لحظه بودنم در این مسیر زیبا و رویایی
هرچی قدم هارو جلو میرم بیشتر تر صحبت های مریم جون رو در مورد دوره خانه تکانی ذهن بیاد میارم و تثبیت میکنم.
این روزها زمان اتصالم به منبع بیشتر شده . آرام ترم و احساس بهتری دارم قشنگ تر بگم با خودم و جهان اطرافم در صلحم.
هرروز صبح روی شونه های خدا میشینم و بهش میگم من آماده م من تسلیمم من رها هستم
ببر منو اونجایی که باید ببری
ببینم اون چیزی رو ک باید ببینم
بشنوم آنچه رو که باید بشنوم
و شروع میکنم به دیدن زیبایی ها و شکرگزاری
تمرکز و توجهم آگاهانه روی زیبایی هاست
و چه قدر استاد توی این فایل زیبا گفتن دلیل دلسردی در این مسیر و انجام کارها
منم بارها دلسرد شدم ولی آرام آرام ادامه دادم و قوانین رو سعی کردم هرروز مرور کنم.
واقعااااا انسان عجوله
من همین الانم یه وقتایی یادم میره و یوهو به خودم میام میبینمم چه قدر درحال بدو بدو و عجله کردنم
بعدش با خودم حرف میزنم و قوانین رو مرور میکنم
قوانینی مثل تسلیم بودن . رهایی . تکامل …
تسلیم بودن و رها کردن خیلیییی منو ارام میکنه و همیشه به مسیر برمیگردونه.
هرچی بیشتر قوانین رو درک کنیم راحت تر زندگی میکنیم
آرام تریم
بدون بدو بدو و نگرانی
خدایا شکرت
به نام خدای دوست داشتنی ام
سلام به سلام به استاد بزرگوار
به این فایل گوش کردم و چقد استاد خوب دلیل دلسردی رو توضیح دادید موضوعی که تازگی تو فکرم میاد که چرا من شخصیتم اونجوری که میخام عوض نمیشه چرا هنوزم زود واکنش نشون میدم چرا هنوزم فکر میکنم اگر کسی بیا پیشم حالم بهتر میشه چرا وابستگی دارم چرا نمیتونم مدت بیشتری توی احساس خوب بمونم چرا زبونم به کلمات منفی جاری میشه چرا اون جوری که میخام آرامش ندارم چرا نشد و هزار تا چرای دیگه که توی ذهنم به وجود اومده و نجوای شیطان که میگه ببین نتونستی ببین حالت اونجوری که میخای رو به راه نشدی ببین آرامشتو وابسته به کسی میدونی میگه تو نتونستی شخصیتتو از آدم ناراحت تبدیل به آدم شاد کنی اینارو میگه که منو دلسرد کنه که حتی همون تغییر های کوچیکم نبینم و همه چیزمو بذارم کنار
وقتی میام باخودم میشینم و صحبت میکنم
نه ببین تو اونجا تونستی به افکار منفی ادامه ندی تو اونجا تونستی حالتو خوب کنی تو اونجا تونستی مدت زمان بیشتری تو احساس خوب ببینی تو اونجا تونستی محبت همسرتو ببینی و ازش تشکر کنی اینارو میگم تا ذهنمو ساکت کنم و به خودم بیاد بیارم تغییراتی داشتم اما کوچیک اگر ادامه بدم و ناامید نباشم
و عمل کنم به دانسته ها نتایج بیشتری میگیرم
امروز هدایت شدم به این فایل درواقع گام بیست و یکمم بود که با یاری خدا برداشتم
چیزهای زیادی یاد گرفتم اول اینکه وقتی قانون تکامل نمیدونم و عجله دارم که سریع به نتیجه بزرگ برسم و اگ نرسم همون منو دلسرد میکنه
اما اگر قانونه تکاملو بدونم و ازخودم توقع زیاد نداشته باشم و بذارم آروم آروم قدم ها برداشته بشه و هرروز روی خودم کار کنم و تلاش کنم که به آرامش برسم و روی نکات مثبت تمرکز کنم و باورها عوض کنم اون موقع به نتیجه برسم
اون فیلمی که من دیدم از اون خانومی که آهنگ میخوندن و از انتقاد های دیگران استفاده کردن برای رسیدن به هدف واقعا شگفت انگیز بودچندبار نگاش کردمو چشمام پراشک میشد چقد این قشنگ تونست حرف مردم براش بی اهمیت باشه و حال خودشو بد نکرده و دست از کارش بر نداشته و همون انتقاد بهش انگیزه داده تا تونسته بااستفاده از اونا آهنگی بخونی و برنده بشه
این پاشنه آشیلمه که چقد به خاطر حرف مردم زندگیمو تلخ کردم و نذاشتم روحم به آرامش برسه اگر لباسی میپوشیدم کسی به من میگفت بهت نمیاد یا زشته تا مدت ها ناراحت بودم که فلانی اینجوری گفته
یا اگر کسی درهرکاری که میکردم ایرادی میگرفت چقد خودخوری میکردم
و چقد الان واضح فهمیدم که اصلا نباید حرف مردم و انتقادات اونا برای من مهم باشه باید برای خودم زندگی کنم تا شاد باشم تا به آرامش برسم