این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-16 02:24:222024-11-08 04:57:12live | قرآن آسان است و نیاز به تفسیر ندارد
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
گام20ام به نام الله دوست ویارهمیشگی، سلام به خدا. وسلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم. استادپدرمن سنش بالابوددرزمان ماکه آخرین بازمانده هاش هستیم خیلی پیرباعزت بودکه هنوزهم عزتمندیش توتمام فامیل،دوست،آشناوغریبه هرکس میشناختش یادش میکنند.پیرزنده دل بود!محاسن سفید،صورت نورانی ،گوژپشت بود.قندبلندولی خمیده وفرتوت نبود.روحانی ازبس که نمازوقرآن میخوانددعاهای کمیل ندبه ودعاهای ماه رمضان وموذن هم بود. چون پدرمن بعدازفوت همسرشون بامادرم که همسن دخترش بوده ازدواج کرده!پس من خیلی ثروتمندم قبل ازبه دنیاآمدنم تکامل داشتم خواهر،خواهرشوهر،خواهرزن،خاله وعمه بودم وفورروفراوانی!الهی شکرت پدرمن ازنوجوانی قاری قرآن بوده ولی خواهربرادرهام که ازمن بزرگترن هیچکدام پیش پدرم قرآن نیاموختیم!.خواهروبرادرپدریم که قرآن بلدنبودن .ومادرم وقتی قرآن میخواندی خط رانشان میداد ولی بلدنبودبخواندازبس که دوست داشت قرآن رو وازبچه گی یتیم بوده به قول قدیمیهامثل بره ای که نه سیرشیرخورده! نه سیرعلف شده!وحالا برای مدرسه وسوادما4تاخواهرو2برادرخیلی تلاش داشت شب وروزش رابه هم دوخته بودازخیاطی،لحاف وتشک دوزی ،پشم ریسی ،جودرو،گندم درو،میوه جمع کنی وهر کاری میکردچون عیال واربودیم. ومن وخواهرقبل ازمن هم نازداربودیم! به خصوص من!منوخواهرقبل ازخودم باهم مدرسه رفتیم ازبس من وابسته بودم سنم قانونی نبوداوایل انقلاب بودیایکسال قبل انقلاب بوده یادم نیست ازبس که بچه بودیم راهنمامیخواست بیادمامیترسیدیم 6تاخواهرتویک کلاس بودیم. کوچکهاهمسن بودیم. خواهربزرگهاهمسن بودن .منوخواهرم،ونوه دایم2تاخواهربودن،دوستمون هم 2تاخواهربودن ،خبراومدامروزبرای واکسن زدن میان توروستاومدرسه،یااون زمان میگفتن :راهنمامیاددرس بپرسه. ازترس وگریه ما3تاخواهرهای کوچک رو3تاخواهرهای بزرگ فراری میدادن!! ازبس که برامون آمدن راهنمابه مدرسه وحشتناک بود.یک روزبراواکسن میخواستن بیان حالایادم نیست اومدن یانه!مدرسه هم که دروپیکرنداشت. ماروفراری دادن. من رفتم خونه، نوه داییم گمشده شب ازتوقبرستون که خواب بوده پیداش کردن !اون دوستمون ازقبرستوناردشده به طرف زمینهای کشاورزی گم شده بود. وحالاهم بزرگ شدیم ترس ازخداوبی پولی بی خانگی وبی ماشینی وبی شغلی خوب چه دنیایی چه خدایی !یادمه خواهرم رفت مدرسه گریه میکردم منم برم قبولم نمیکردن خیلی ریزه میزه بودم وسنم کم بود!ولی استرس داشتم مادرم به معلمهاگفت: حالابزارین باخواهرش سرکلاس بنشینه اگه قبول نکردن بعدابزارین کلاسهای کودکستان ولی من توکلاس اول بابجه های بزرگترازخودم پیش رفتم نمیدانم کلاس ابتدایی بودیم یاواردراهنمایی شدیم درس قرآن داشتیم خداپشت پناه اون معلمی که قرآن خواندن به ماآموخت گفت بچه هاعجله نکنیدقرآن مثل فارسی خودمونه فقط اَاِاُوالی آخر…اضافه کنیدتمام! من دیگه گرفتم ازهمون بچه گی هم توی جلسات دورهمی ماه رمضان بعدازخوردن سحری باپدرم مسجدبرانماز میرفتیم وازنمازباخانمهای جلسه قرآنی میرفتیم خانه قاری قرآن که خیلی ازاین همسایه ها ی روستامون ساکن بهشت هستندروحشون شاد وازهمون بچه گی غلطهای بزرگترهایاهم سنوسالهای خودمومیگفتم! که حتی حاج خانم جلسه مون قاری بودعلط میخواندمن درستش میکردم عروس عمم اخمم میکرد!میگفت :غلطهای قاری رونگیر!میگفتم: چرا؟میگفت :بزرگتره زشته توسنت کمه مادراین حدقرآن خواندیم!وتا6سال پیش توی محله قاری قرآن بودم. معنی روکه میخوندم خدابه هرکه بخواهدروزی زیادوبه هرکه بخواهدروزی کم میدهدمنم میگفتم خوب خدابره باهمون عزیزکرده هاش ماهم که علف هرزیم اگه تودنیابراخداسودی نداریم لااقل ازبت پرستاضررکمتری به دنیامیزمیم! استادازنظرمن که ازدیگران شنیده بودم یاخودم توقرآن خونده بودم همه آدمهای دوران حضرت محمد(ص)کافروبت پرست بودن!چون سنگ وچوب رامیتراشیدن ومیپرستیدن .وهمه مردمی که دردوره جمهوری اسلامی ایران زندگی میکننددیگه مسلمونن حالاشیخهاوکتاب خونها وقرآن خونها نمازباقرآئت خونهاهمه بهشتین ولی مایکم بهشت میریم یکم جهنم جامون عوض میشه ویک پُلی روتجسم میکردم به گفته ی:مادرم که واقعاتوی خواب دیده بودمیگفت :ازسرقبرستون تاقله ی کوه قلعه که روبروی هم قرارگرفتن وبین این دوفاصله یک دره ای است روستاورودخانه قرارگرفته میگفت: ازسمت راستم سرمابودبدنم یخ زده بود!ولی سمت چپم ازگرمای آتش میسوخت وپل به باریکی مویسروبه تیزی شمشیرولی من مثل سواربرمرکبی بودم همش ذکریاعلی ویازهررامیگفتم :پل برام وسیع میشدوبه مقصدرسیم موفق شدم .استادمنم همین تصویرهنوزتوی ذهنم هست ولی اون دره برام مثل صحرای خشک است ومَردهایی بودن ازبس که هیزم برای جهنم آوردن کمرشون خم شده ودستاشون بغلشون افتاده راه میرن قدیمی هستند!اباوقباپوش هستند!که مدام هیزمهاروریختن بازهم کمه دوباره بدوبروبیارووهیزم انباشته هم نداشتن ازیک جای دوربایدبرن پیداکنن دیگه کم آوردن. وتوی قبرهم نکیرومنکرباگرزهای آتشین منتظرماهستند!بخصوص بعدازخواندن کتاب سیاحت غرب ودیدن این فیلم گریه میکردم خدایاتوکه میدونستی الهی خیرنبینی که ماروبه دنیاآوردی گوشه دنیاخالی نباشه! ویک مسابقه ای بین خودت وشیطان گذاشتی ببینی باامتحان کردن روی ماکدومتون برنده میشین خدالعنت کنه این آدم وحوای شکم شل رواین دوتافراخ خودشونونگه نداشتن چیزی که خداگفت: نخورین خوردن !حالاخودشون بلدبودن توبه کنن به مقام پیامبری رسیدبازن وبچه هاش به بهشتن ماروبدبخت کردن همینجوربی صاحب موندیم! یااینکه خدایاچرامیهمانی کوچکتربامیزبانی بهترراه ننداختی اگه عده ی کمتری انسان بودخوب نعمتهای بیشتری به مایابقیه میرسید!این افکاریک قرآن خون هست!ویکروزپسرم توصف نانوایی بوده یک آقای میان سال صحبت میکرده ازکتاب وسی دی سیاحت غرب دیدین وازاین حرفهاپسرم گفته آره دیدم وخواندم خدالعنتش کنه که این همه ترس ونگرانی تودل همه به دروغ انداخت!پسرم میگفت اون آقاگفته اون کتاب روپدرمن نوشته! میگفت :صحبتهاادامه یافت ولی درموردچیزدیگه واینومیخواستم بگم که خواهرپدری من به مادرم گفته بودبابام که به من قرآن خواندن رویادندادولی به این خواهروبرادرهام چه خوب یادداده مادرم درجوابش گفت اصلایک کلام به بچه های من یادنداده خودم بازحمتهای خودم مدرسه کذاشتمشون وبرای4تادخترگوشواره هدیه کردم که قرآنتونوخوب یادگیرین وخوب بخوانید که روحم روشادکنین وهمه خدابیامرزی به پدرومادرم میدن وقتی تومجالس میخونم.وخواهرپدریم گفت پس من چی مادرم برای اوهم یک انگشترطلاخرید!این آموجی،قلب وبوسه برامادرم. البته توی این6نفرمن ازهمه قرآن رورونترمیخونم تنهایاتوی جمع زیادصلاخجالت نمیکشم بقیه خواهربرادرهام اصلاجرات خواندن یک آیه روندارن مگردوره قرآن محله خودشون همیشه خواهرقبل خودم که2تادخترداره تومراسم هامیگه کنارلیلابنشینین بخونین تااسترستون بریزه اونهاخیلی به ندرت این کارومیکنن ولی میگن مامان اگه خوبه خودت بخون ولی ازبچه گی هم خواهرم زیادبلدنبودووخجالت میکشیدبخونه!ولی زیرک وپول جمع کنه برعکس من! وامروزخاطرات مدرسه رانوشتم که بگم اززمان ورودبه جامعه ترسهاشکل گرفته حالابنده برای پاکسازیش بایدخودم روبه منبع انرژی به نام خداوصل کنم که نجاست شرک راازوجودم پاک کنم.بایک ندانم کاری خدایاتورابه هم خودت قسم حالامیگم خیرببینی انشاالله کمکم کن نجاتم بده به خدامن تسلیمم!دوستان براتون آرزوی یکتاپرستی،خودشناسی،خداشناسی روداروم برای خودم وخانواده ام بیشتر درآخرسلام وخداقوت به چشمهای پاکی که کامنتموخوندوبابت خندهای زیباتون به منه قاری قرآن خداحافظ.
من هم دقیقا در مورد واکسن سوال دارم و دلیل سوال هام هم دقیقا صحبت های شما است
شما باور دارید که بدن انسان خودش خودش را درست میکنه و ده ها بار شنیدم که شما فرمودید با آب لیمو و عسل مداوا شدید پس اگر ایمان قوی دارید به این مطلب پس جرا باید واکسن زد پس چرا میفرمایید صدها ساله واکسن هست خوب داروها هم صد ها سال هست هستن پس چرا شما از اب لیمو استفاده میکنید این نکته و تضاد سوال بر انگیز هست که منم دوست دارم جوابش را در مورد برسی با صحبت های شما بشنوم
مورد دوم این هست که ما با زدن واکسن دقیقا داریم به اون توجه میکنیم من نمیدونم چجوری شما میفرمایید بهش توجه نکنید
چطور با توجه نکردن میشه واکسن زد ؟؟
ممنون میشم بفرمایید که همه روشن بشن در این مورد بازم عرض میکنم سوالات فقط در مورد این هست که مقایسه میشه با فرمایشات شما و الا اصلا کاری به دیدگاه عموم مردم نداریم
و مطلب سوم در جلسه هفتم دوره ثروت فرمودید مسیری که اکثریت مردم میرن را بهش شک کن خوب الان اکثرا واکسن میزنن تکلیف این باور چیه
تا جایی که من متوجه شدم دلیل واکسن زدن استاد، توجه به بیماری نبوده. بلکه فقط به این دلیل واکسن زدند تا آزادیشون محدود نشه چون استاد اهل مسافرت هستند و الان اولین چیزی که ازمسافر طلب میکنند یا کارت واکسن یا جواب تست منفی.
چون یکبار از استاد شنیدم که گفتند بخاطر محدود نشدن آزادیشون زودتر واکسن زدند.
ولی درمورد موضوع دوم که گفتید وبراتون سوال شده، الان برای من هم سوال شد.
شاید این سوال را هم به مرور و با بالاتر رفتن اگاهیمون متوجه بشیم.
اینم میدونم که واکسن کرونا تفاوتش با واکسن هایی که در بچگی زدیم این است که این واکسن خیلی سریع ساخته شده و هنوز در مرحله تست عوارض هست و برای اولین بار داره روی انسان آزمایش میشه. حالا مشخص نیست در طی سالهای آینده، چه عوارضی ایجاد میکنه یا ان شاالله که ایجاد نکنه.
سلام دوست عزیز ممنونم و سپاسگزار از جواب شما دقیقا درست فرمودید استاد با توجه به رفع محدودیت سفر احتمالا واکسن زدن و منم اگر بزنم دقیقا در جهت رفع این مانع خواهد بود چون به لطف پروردگار سیستم دفاعی بدن من همچون سدی عظیم محلت و مجال به هیچ ویروسی را نمیده و من هر روز بابت این نعمت بزرگ سپاسگزار پروردگار جهان هستم
باز هم از استاد عزیز تشکر میکنم بابت این همه آگاهی 🙏🙏🙏
موضوع اینکه ما نباید مثل عموم مردم فکر کنیم و عمل کنیم ، چون کشور ما بیشتر هیجانی هست و گاهی یک مساله جزئی باب میشه و سر زبانها می افته و گاها باعث نگرانی مردم میشه،
بهترین کار اینکه اخبار مربوط به اینطور مسائل دنبال نکنیم
سعی کنیم هدایتی کار بکنیم یعنی شرایطی هست که واقعا تصمیم گرفتن سخته ، دراین شرایط از خداوند درخواست هدایت میکنیم
نکته بعدی کتاب قرآن هست که نیاز به تفسیر ندارد چون آیاتش واضح وروشن هست و آیات محکم اساس قرآن هست و اصل ومادر قرآن هست.
و معنی آیات متشابه را فقط خدا میداند ، و هیچ کس حتی راسخون در علم هم قادر به تفسیر آیات متشابه نیستن .
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش وخانم شایسته و تشکر و قدردانی فراوان دارم برای ارائه ای این دوره ای هدیهای ارزشمند و عالی و…
به نظر من علت اصلی تفاوت و موفقیت زیاد استاد عباسمنش درک و تدریس قانون تکامل است.
قانونی که به وضوح در کتاب قرآن توضیح داده شده است ولی تاکنون هیچ کس درباره ای آن صحبت نکرده است و استاد عباسمنش به روشی عالی این قانون را برای اولین بارتدریس میکند.
علما و اهل فن به جای تدریس این مطالب ارزشمند از قرآن،مدام بر نکاتی از آیات متشابه تأکید دارند که هیچ عذابی در قرآن برای آنها نیامده است،مثلا اگر خانمی یک لاخ موی او بیرون باشد میگویند که در جهنم اورا از همان لاخ مو آویزان میکنند،در صورتی که استاد عباسمنش به روشی عالی در فایل های حجاب در قرآن توضیح میدهند که برای این موارد هرگز عذابی در قرآن نیامده است و اصلاً آن آیاتی که هم از حجاب نابرده است به موضوعات دیگری اشاره دارد نه حجاب زن…
استاد عباسمنش به روشی عالی در جلسات آفرینش تلفیقی از آیات قرآن و قانون جذب را توضیح میدهد که با عمل به آن موضوعات هر خواسته ای برای ما ممکن میشود.
خودمن چند سال پیش تا جلسه ای 5قانون آفرینش را ادامه دادم و هر روز اتفاقات و شرایط عالی را تجربه میکردم و هر خواسته ای برای من ممکن بود.
اما به دلیل سهل انگاری از ادامه دادن آن دوره ای ارزشمند کوتاهی کردم و شرایط سخت هرروز بیشتر و بیشتر میشد تا که چند روز پیش جلسه ای 6قانون آفرینش را خریداری کردم و میدانم با ادامه دادن این دوره آینده ای روشن و اتفاقات عالی در انتظار من هستند.
من فکر میکنم که آن دوره به خاطر اینکه در اوایل کار استاد عباسمنش برگزار شده است نه تنهاتقریباً به تمامی سؤالات افرادی که در جلسات حاظر هستند ودر شرایطی ناملایم و سخت زندگی میکنند پاسخ داده میشود و کلی از ابهامات زندگی ما برطرف میشود بلکه نقشه ای از سعادت و خوشبختی را در اختیار ما قرار میدهد…
استاد در آن سالها گفتند که من از ایران مهاجرت خواهم کرد و اکنون در بهترین مکان جهان باعزیز دلشان مشغول لذت بردن هستند.
ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود.»
این کامنت رو در حالی مینویسم که سه روزه یکی از نزدیکانم را از دست دادم
یک انسان شریف، بزرگ یه مرد رها یه کسی که اصلاً اهل قضاوت نبود پشت سر کسی حرف نمیزد شاید باورتون نشه ولی من با چشام دیدم چنین آدمی را واقعاً هستن آدمایی که روی کره خاکی به معنای واقعی عباس منشی هستن و بدون اینکه خودشون بدونن توحیدی رفتار میکنن
خدا را شکر که این فایلها رو گوش کردم و تونستم با این موضوع کنار بیام
اگه قبل از آشنایی با این سایت بود امکان نداشت که بتونم این قضیه رو تحملش کنم
خدا راشکر میکنم که منو تو این مسیر قرار داد که الان بعد از گذشت سه روز از این واقعه تلخ میتونم بیام تو سایت فایل گوش بدم وکامنت بنویسم
استاد خیلی تحسین میکنم شما رو هر فایلی رو که گوش میدم بسیار تحسینتون میکنم خیلی زیبا در مورد تفسیر صحبت کردید چیزایی که ما شنیدیم چیزهایی که شما میگید خیلی متفاوته خدا را شکر که این حرفای شما رو چند سالیه دارم میشنوم و درک میکنم و هر بار که میشنوم انگار یه چیز متفاوت میشنوم و بهتر درک میکنم که به قول خودتون بخاطر طی کردن قانون تکامل هست .
دوران نواجوانی مذهبی داشتم حیاطمون اذان میدادم و همیشه تو مسجد و حسینه بودم به خاطر تظاهر و اینکه بگن بله فلانی پسر خیلی خوبیه نه آقا داشتم خودم را گول میزدم نه دیگران را به بخوام جلب توجه کنم به خاطر مذهبی و سر به زیر بودنم
عدم نیاز قرآن به تفسیر
اولین باری که قرآن را بدون جانبداری و به دور از تعصبات ذهنی و دینی خوندم چیز زیادی درک نکردم و کلمات عربی برام سنگین و نامفهوم بود.بار دوم که خوندم یکم برام راحتر شده بود و کمی میتونستم بهتر درک کنم و معنی و مفهوم اش را بفهمم بار سوم بهتر از دوبار قبلی و انگار یک نیرویی به من کمک میکرد تا بتونم منظور و درک بهتری از معانی فارسی کلمات عربی داشته باشم مثل موضوع حرام بودن که فقط اسم خوک خون و مردار اومده بود در صورتی که من قبلا در خانواده مدرسه و جامعه شنیده و پذیرفته بودم که نصف بدن خرگوش گوشت الاغ گوشت سگ گوشت گراز حرام هستن اینها از کجا اومده بود از تفسیر بعضی از عالمین دینی که پیش خودشون فتوا به حلال و حرام بودن بعضی از گوشت ها و حیوانات داده بودن
یا آذر که پدر ابراهیم بود را به عمو ابراهیم ترجمه کرده اند چرا چون میخواهند بگویند که پدر ابراهیم خداپرست بود و بت پرست نبود در صورتی که جلوتر خود ابراهیم می گوید که من پرستش نمیکنم خدای شما را
یا در خصوص نماز که میخواهند شیوه عبادت و نماز پیامبر را اصل عبادت و معنی کلمه صلو که همون توجه کردن هست بزارن در صورتی که قبل از پیامبر ابراهیم موسی و عیسی هم عبادت میکردن و هر کدام به روش خود و به طرف قبله خود که مسحیان و یهودیان به سمت قدس و مسلمانان به سمت مکه حتی در زمان پیامبر اسلام هم یهودیان ازادانه در شهر مکه به سمت قدس نماز میخواندند
در خصوص روزه چقدر خدا آسان گرفته و ده ها راه را پیشنهاد داده برای کسانی که بهانه دارند یا مشکل دارند برای روزه گرفتن که این نشون میده که اونموقع چقدر انسان ها دنبال بهانه بودن برای انجام ندادن دستورات خدا که فرموده اگه روزه میگیرید به نفع خودتون هست و هیچ سودی برای خدا نداره که الان دانشمندان کشف میکنن سودهای روزه اگه انسان با عقلش هم به روزه نگاه کنه و درک کنه که یک جور تمرین خود کنترلی هست و سعادت ما از خود کنترلی هست کنترل خشم طمع حسادت شهوت فکر
یا در داستان قربانی کردن گوساله که مردم فقط دنبال حاشیه بودن و به جای درک معنی قربانی کردن دنبال رنگ نژاد سن جوان گوساله قربانی بودن
یا در مورد اینکه خدا خودش را معرفی میکنه و میگه پیامبر اگه ازت در مورد من پرسیدن این جواب را بده نشون میده که مردم اصلا دنبال درک خدا نبودن فقط میخواستن یه جوری قوانین خدا را ربطش بدن به قوانین و اعمال خودشون و یه مهر تاییدی بزنن به اعمال خودشون یا اون مثالی که استاد میزنن در مورد دوستان و میگن بعضی میخوان حرف های منا اونجوری که میخوان و به نفعشون هست برداشت کنن
قانون تکامل
ما یک درخت را که میکاریم انتظار نداریم سال اول میوه برداشت کنیم ولی انتظار داریم به محض اینکه مثبت فکر کردیم شغلمون را شروع کردیم نتایج یک شبه بگیریم و سر سال مولتی میلیاردر بشیم دامی که من خودم توش افتادم اوایل که با استاد آشنا شده بودم میگفتم من سر سال تویوتا لندکروز خونه فرشته ویلای رامسر و حساب 5 هزار میلیاردی خواهم داشت حالا من چی داشتم تو زندگیم یه وانت مزدا و 30 میلیون تو حسابم مگه داریم مگه میشه از ماشین 100 میلیونی برسی به ماشین 5 میلیاردی و از موجودی 30 میلیونی برسی به 5000 میلیارد اونم اول کار که تازه بدهی ها را تسویه کردی و با این قوانین آشنا شدی بعد که یکسال گذشت و من به هیچ کدوم نرسیدم خیلی دلسرد شدن و ایمانم ضعیف شد نسبت به این مسیر و یه مدت دور شدم و انکار کردم ولی برگشتم چون تو وجودم یه نیرویی میگفت این مسیر درست البته بعضی چیزها دست خود آدم نیست و به قولی او میکشد قلاب را من تغییرات زیادی تو این یکسال کرده بودم ولی چون آدم یادش میره اون تغییرات را و سریع عادت میکنه به شرایط فعلی و نه انگار که سال پیش تو چه شرایط مالی و روحی بودی و الان کجا هستی
الهی هدایتم را سپاس، جهانت را سپاس، قوانین هستی را سپاس
قرآن نیازی به تفسیر نداره، مطالب روشن و به زبان ساده گفته شده، ما دنبال اصل نمیریم، به فرع توجه میکنیم، هر کسی ممکنه یه جور برداشت کنه، بهتره به جای دنبال کردن تفسیر که هر کسی درک و برداشت خودش رو با ما القا میکنه، خودمون بخونیم، و عمل کنیم.
” و باز هم قانون تکامل ”
در مورد تمام مخلوقات این قانون صدق میکنه، از دانه ای که در خاک کاشته میشه تا تبدیل به گیاه بشه، از تولد نوزاد انسان، از خلقت آسمان و کهشان ها و …
“مواردی از تکامل که به ذهنم میرسه” ؛
1_در غارها قندیل هایی هست که گفته میشه طی میلیون ها سال به اون شکل دراومدن.
2_یا فسیل ها ناشی از مرگ و انباشت رسوب ها روی اونا طی میلیون ها ساله.
3_ پروانه ها در زمانش از پیله بیرون میان.
4_ دما باید به یه درجه ای برسه تا آب جوش بیاد یا یخ بزنه.
5_یادگیری و کسب مهارت در هر زمینه ای
6_ راه رفتن، صحبت کردن نوزاد انسان سیر تکاملی داره.
7_رسیدن میوه در یک بازه زمانی اتفاق می افته.
8_ خلق یک اثر مثلا نوشتن کتاب، خلق یه آهنگ، یک تابلو نقاشی و …
9_ کشف کهکشان ها و ستاره و سیاره ها
10_ کشف راه درمان بیماری ها و ….
یک ویدئو دیدم که فضانورد اتریشی برای برگشت به زمین که در ارتفاع 128 هزار فوت از سفینه بیرون پریدند و طی زمان 4 دقیقه و 20 ثانیه به زمین رسیدند. در اون ویدئو گفته شد که سرعت صوت 1200 کیلومتر بر ساعت و سرعت ایشون از سرعت صوت هم بالاتر و تقریبا 1236 کیلومتر بر ساعت بود.
“” این ویدئو بهم یادآوری کرد که حتی اگه سرعتی بالاتر از سرعت صوت هم داشته باشیم باز هم برای رسیدن به خواسته ها باید یه زمانی طی بشه .””
برای انجام هر کاری؛ اول باور کنیم، بعد حرکت کنیم، و مسیر تکامل رو طی کنیم. اولش نتایج کوچیکه ولی کم کم بعد تکامل، قانون تصاعد رو داریم که نتایج بزرگ و بزرگتر میشن.
شاید کسی بگه فلانی که به این موفقیت رسیده، یکدفعه اتفاق افتاده، شانس اورده، ولی حتما پشت این موفقیت، باور و حرکت بوده که ما ندیدیم.
اگه قانون تکامل رو درک کنیم، دیگه حرص نمیخوریم، زور نمیزنیم، عجله نمیکنیم. در مسیر درست حرکت میکنیم و حتما بهش میرسیم.
من توی فایل های دوازده قدم که فایل ها را گوش میکردم فایل مربوط به هدایت را خیلی دوست داشتم و در مورد سوره حمد که استاد اینقدر قشنگ توضبح دادند به خودم گفتم من فقط باید این سوره را درک کنم .
چون در نمازهای روزانه ام سال هاست دارم میخونم اما بدون توجه به اون.
شروع کردم به توجه کردن این سوره در نماز.
که اصلا من دارم چی میگم من فقط تکرار میکنم بدون اینکه متوجه بشم چه چیزی را میگویم.
و این سوره دنیای عظیمی را برام باز کرد.
سوره حمد اولین سوره در قرآن است و تنها سوره ای که بسم الله الرحمن الرحیم دارد.
اصلاخود این آیه مبارک چه دنیای عظیمی در خودش داره.
توی سوره حمد انگار تمام توحید گنجانده شده شرک تعریف شده و تمام هدایت ها گنجانده شده. تمام آنچه خداوند برای ما مسخر کرده گنجانده شده.
هر روز با عشق معنی این سوره را مینویسم و جالبه که نمیدونم چرا فقط تا این آیه مینویسم و ایه آخر را نمینویسم.
تا : صراط الذین انعمت علیهم
من تا اینجای سوره را دوست دارم آیه بعدی که: نه راه کسانی که به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان برام بار منفی داره.
و تا اینجای سوره را تکرار میکنم و ازش هدایت در مداری را میخواد که نعمت هست .
مدار نعمت
مدار رستگاری
و یه سوالی که همیشه برام پیش اومده این کلمه “نعبد ” است . چرا از ضمیر ” ما” استفاده شده است.
و من وقتی دارم برای خودم مینویسم اینچنین مینویسم.
تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آتها نعمت داده ای.
و از ضمیر ” من ” استفاده میکنم.
شاید همه ما یکی هستیم و منظور خدا در این آیه همین بوده است.
من باید و باید مسیر تکاملم را طی کنم و هنوز انگار نیم قدم برداشته ام و نباید توقع زیادی از خودم داشته باشم .
ولی به لطف استاد نگاهم نسبت به قرآن کاملا عوض شد و خدا را شکر میکنم که در این راه هستم.
میدونم که وقتی دانشجوی شما از عمل به قانون و درک بهتر قانون صحبت میکنه لبخند رو لبتون میاد و میخوام از درک جدیدم در مورد قانون صحبت کنم که بعد از سه سال ادامه دادن دوره های شما فهمیدم
من تا حالا 13 بار قران رو از اول تا اخر خوندم و هر بار بیشتر فهمیدم که دارم به قانون نزدیک میشم
استاد میدونین وقتی قرآن رو میخوندم دیدم یه سری چیزا خیلی تکرار شده مث این جمله که کافران تعجب میکنن که بشری از جنس خودشون اومده و به سمت خدا دعوت میکنه و بیشترشون میگن ما به چیزی که تو میگی کافریم
میدونین استاد دیدم چقدر جالبه این مثال قران دقیقا شمایین که از جنس خودمون اومدین و میگین به سمت خدا حرکت کنین تا رستگار بشین و ما رو انذار میکنین از عذاب جهنم و بشارت میدین به بهشت جاویدان و چقدر خوشحالم که این آگاهی به من داده شد و به من گفته شد که با شما در میون بزارم
استاد خیلیا توی این حوزه از شاگردان شما هستن ولی وقتی میبینمشون که توی جمع خانوادگی میبینم به راحتی در مورد مشکلات و گرونی و این چیزا صحبت میکنن و خودشون رو روشن فکر نشون میدن بعد که اینا رو میبینم به خودم افتخار میکنم که چقدر دارم به قانون درست عمل میکنم و از این جمع ها آگاهانه فاصله گرفتم و زندگیم از وقتی که دارم با تعهد عمل میکنم زندگیم واقعا بهشت شده
گام20ام به نام الله دوست ویارهمیشگی، سلام به خدا. وسلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم. استادپدرمن سنش بالابوددرزمان ماکه آخرین بازمانده هاش هستیم خیلی پیرباعزت بودکه هنوزهم عزتمندیش توتمام فامیل،دوست،آشناوغریبه هرکس میشناختش یادش میکنند.پیرزنده دل بود!محاسن سفید،صورت نورانی ،گوژپشت بود.قندبلندولی خمیده وفرتوت نبود.روحانی ازبس که نمازوقرآن میخوانددعاهای کمیل ندبه ودعاهای ماه رمضان وموذن هم بود. چون پدرمن بعدازفوت همسرشون بامادرم که همسن دخترش بوده ازدواج کرده!پس من خیلی ثروتمندم قبل ازبه دنیاآمدنم تکامل داشتم خواهر،خواهرشوهر،خواهرزن،خاله وعمه بودم وفورروفراوانی!الهی شکرت پدرمن ازنوجوانی قاری قرآن بوده ولی خواهربرادرهام که ازمن بزرگترن هیچکدام پیش پدرم قرآن نیاموختیم!.خواهروبرادرپدریم که قرآن بلدنبودن .ومادرم وقتی قرآن میخواندی خط رانشان میداد ولی بلدنبودبخواندازبس که دوست داشت قرآن رو وازبچه گی یتیم بوده به قول قدیمیهامثل بره ای که نه سیرشیرخورده! نه سیرعلف شده!وحالا برای مدرسه وسوادما4تاخواهرو2برادرخیلی تلاش داشت شب وروزش رابه هم دوخته بودازخیاطی،لحاف وتشک دوزی ،پشم ریسی ،جودرو،گندم درو،میوه جمع کنی وهر کاری میکردچون عیال واربودیم. ومن وخواهرقبل ازمن هم نازداربودیم! به خصوص من!منوخواهرقبل ازخودم باهم مدرسه رفتیم ازبس من وابسته بودم سنم قانونی نبوداوایل انقلاب بودیایکسال قبل انقلاب بوده یادم نیست ازبس که بچه بودیم راهنمامیخواست بیادمامیترسیدیم 6تاخواهرتویک کلاس بودیم. کوچکهاهمسن بودیم. خواهربزرگهاهمسن بودن .منوخواهرم،ونوه دایم2تاخواهربودن،دوستمون هم 2تاخواهربودن ،خبراومدامروزبرای واکسن زدن میان توروستاومدرسه،یااون زمان میگفتن :راهنمامیاددرس بپرسه. ازترس وگریه ما3تاخواهرهای کوچک رو3تاخواهرهای بزرگ فراری میدادن!! ازبس که برامون آمدن راهنمابه مدرسه وحشتناک بود.یک روزبراواکسن میخواستن بیان حالایادم نیست اومدن یانه!مدرسه هم که دروپیکرنداشت. ماروفراری دادن. من رفتم خونه، نوه داییم گمشده شب ازتوقبرستون که خواب بوده پیداش کردن !اون دوستمون ازقبرستوناردشده به طرف زمینهای کشاورزی گم شده بود. وحالاهم بزرگ شدیم ترس ازخداوبی پولی بی خانگی وبی ماشینی وبی شغلی خوب چه دنیایی چه خدایی !یادمه خواهرم رفت مدرسه گریه میکردم منم برم قبولم نمیکردن خیلی ریزه میزه بودم وسنم کم بود!ولی استرس داشتم مادرم به معلمهاگفت: حالابزارین باخواهرش سرکلاس بنشینه اگه قبول نکردن بعدابزارین کلاسهای کودکستان ولی من توکلاس اول بابجه های بزرگترازخودم پیش رفتم نمیدانم کلاس ابتدایی بودیم یاواردراهنمایی شدیم درس قرآن داشتیم خداپشت پناه اون معلمی که قرآن خواندن به ماآموخت گفت بچه هاعجله نکنیدقرآن مثل فارسی خودمونه فقط اَاِاُوالی آخر…اضافه کنیدتمام! من دیگه گرفتم ازهمون بچه گی هم توی جلسات دورهمی ماه رمضان بعدازخوردن سحری باپدرم مسجدبرانماز میرفتیم وازنمازباخانمهای جلسه قرآنی میرفتیم خانه قاری قرآن که خیلی ازاین همسایه ها ی روستامون ساکن بهشت هستندروحشون شاد وازهمون بچه گی غلطهای بزرگترهایاهم سنوسالهای خودمومیگفتم! که حتی حاج خانم جلسه مون قاری بودعلط میخواندمن درستش میکردم عروس عمم اخمم میکرد!میگفت :غلطهای قاری رونگیر!میگفتم: چرا؟میگفت :بزرگتره زشته توسنت کمه مادراین حدقرآن خواندیم!وتا6سال پیش توی محله قاری قرآن بودم. معنی روکه میخوندم خدابه هرکه بخواهدروزی زیادوبه هرکه بخواهدروزی کم میدهدمنم میگفتم خوب خدابره باهمون عزیزکرده هاش ماهم که علف هرزیم اگه تودنیابراخداسودی نداریم لااقل ازبت پرستاضررکمتری به دنیامیزمیم! استادازنظرمن که ازدیگران شنیده بودم یاخودم توقرآن خونده بودم همه آدمهای دوران حضرت محمد(ص)کافروبت پرست بودن!چون سنگ وچوب رامیتراشیدن ومیپرستیدن .وهمه مردمی که دردوره جمهوری اسلامی ایران زندگی میکننددیگه مسلمونن حالاشیخهاوکتاب خونها وقرآن خونها نمازباقرآئت خونهاهمه بهشتین ولی مایکم بهشت میریم یکم جهنم جامون عوض میشه ویک پُلی روتجسم میکردم به گفته ی:مادرم که واقعاتوی خواب دیده بودمیگفت :ازسرقبرستون تاقله ی کوه قلعه که روبروی هم قرارگرفتن وبین این دوفاصله یک دره ای است روستاورودخانه قرارگرفته میگفت: ازسمت راستم سرمابودبدنم یخ زده بود!ولی سمت چپم ازگرمای آتش میسوخت وپل به باریکی مویسروبه تیزی شمشیرولی من مثل سواربرمرکبی بودم همش ذکریاعلی ویازهررامیگفتم :پل برام وسیع میشدوبه مقصدرسیم موفق شدم .استادمنم همین تصویرهنوزتوی ذهنم هست ولی اون دره برام مثل صحرای خشک است ومَردهایی بودن ازبس که هیزم برای جهنم آوردن کمرشون خم شده ودستاشون بغلشون افتاده راه میرن قدیمی هستند!اباوقباپوش هستند!که مدام هیزمهاروریختن بازهم کمه دوباره بدوبروبیارووهیزم انباشته هم نداشتن ازیک جای دوربایدبرن پیداکنن دیگه کم آوردن. وتوی قبرهم نکیرومنکرباگرزهای آتشین منتظرماهستند!بخصوص بعدازخواندن کتاب سیاحت غرب ودیدن این فیلم گریه میکردم خدایاتوکه میدونستی الهی خیرنبینی که ماروبه دنیاآوردی گوشه دنیاخالی نباشه! ویک مسابقه ای بین خودت وشیطان گذاشتی ببینی باامتحان کردن روی ماکدومتون برنده میشین خدالعنت کنه این آدم وحوای شکم شل رواین دوتافراخ خودشونونگه نداشتن چیزی که خداگفت: نخورین خوردن !حالاخودشون بلدبودن توبه کنن به مقام پیامبری رسیدبازن وبچه هاش به بهشتن ماروبدبخت کردن همینجوربی صاحب موندیم! یااینکه خدایاچرامیهمانی کوچکتربامیزبانی بهترراه ننداختی اگه عده ی کمتری انسان بودخوب نعمتهای بیشتری به مایابقیه میرسید!این افکاریک قرآن خون هست!ویکروزپسرم توصف نانوایی بوده یک آقای میان سال صحبت میکرده ازکتاب وسی دی سیاحت غرب دیدین وازاین حرفهاپسرم گفته آره دیدم وخواندم خدالعنتش کنه که این همه ترس ونگرانی تودل همه به دروغ انداخت!پسرم میگفت اون آقاگفته اون کتاب روپدرمن نوشته! میگفت :صحبتهاادامه یافت ولی درموردچیزدیگه واینومیخواستم بگم که خواهرپدری من به مادرم گفته بودبابام که به من قرآن خواندن رویادندادولی به این خواهروبرادرهام چه خوب یادداده مادرم درجوابش گفت اصلایک کلام به بچه های من یادنداده خودم بازحمتهای خودم مدرسه کذاشتمشون وبرای4تادخترگوشواره هدیه کردم که قرآنتونوخوب یادگیرین وخوب بخوانید که روحم روشادکنین وهمه خدابیامرزی به پدرومادرم میدن وقتی تومجالس میخونم.وخواهرپدریم گفت پس من چی مادرم برای اوهم یک انگشترطلاخرید!این آموجی،قلب وبوسه برامادرم. البته توی این6نفرمن ازهمه قرآن رورونترمیخونم تنهایاتوی جمع زیادصلاخجالت نمیکشم بقیه خواهربرادرهام اصلاجرات خواندن یک آیه روندارن مگردوره قرآن محله خودشون همیشه خواهرقبل خودم که2تادخترداره تومراسم هامیگه کنارلیلابنشینین بخونین تااسترستون بریزه اونهاخیلی به ندرت این کارومیکنن ولی میگن مامان اگه خوبه خودت بخون ولی ازبچه گی هم خواهرم زیادبلدنبودووخجالت میکشیدبخونه!ولی زیرک وپول جمع کنه برعکس من! وامروزخاطرات مدرسه رانوشتم که بگم اززمان ورودبه جامعه ترسهاشکل گرفته حالابنده برای پاکسازیش بایدخودم روبه منبع انرژی به نام خداوصل کنم که نجاست شرک راازوجودم پاک کنم.بایک ندانم کاری خدایاتورابه هم خودت قسم حالامیگم خیرببینی انشاالله کمکم کن نجاتم بده به خدامن تسلیمم!دوستان براتون آرزوی یکتاپرستی،خودشناسی،خداشناسی روداروم برای خودم وخانواده ام بیشتر درآخرسلام وخداقوت به چشمهای پاکی که کامنتموخوندوبابت خندهای زیباتون به منه قاری قرآن خداحافظ.
سلام استاد عزیز
من هم دقیقا در مورد واکسن سوال دارم و دلیل سوال هام هم دقیقا صحبت های شما است
شما باور دارید که بدن انسان خودش خودش را درست میکنه و ده ها بار شنیدم که شما فرمودید با آب لیمو و عسل مداوا شدید پس اگر ایمان قوی دارید به این مطلب پس جرا باید واکسن زد پس چرا میفرمایید صدها ساله واکسن هست خوب داروها هم صد ها سال هست هستن پس چرا شما از اب لیمو استفاده میکنید این نکته و تضاد سوال بر انگیز هست که منم دوست دارم جوابش را در مورد برسی با صحبت های شما بشنوم
مورد دوم این هست که ما با زدن واکسن دقیقا داریم به اون توجه میکنیم من نمیدونم چجوری شما میفرمایید بهش توجه نکنید
چطور با توجه نکردن میشه واکسن زد ؟؟
ممنون میشم بفرمایید که همه روشن بشن در این مورد بازم عرض میکنم سوالات فقط در مورد این هست که مقایسه میشه با فرمایشات شما و الا اصلا کاری به دیدگاه عموم مردم نداریم
و مطلب سوم در جلسه هفتم دوره ثروت فرمودید مسیری که اکثریت مردم میرن را بهش شک کن خوب الان اکثرا واکسن میزنن تکلیف این باور چیه
ممنون میشم توضیح بدید
با تشکر فراوان از مطالب عالی شما
سلام دوست عزیز
تا جایی که من متوجه شدم دلیل واکسن زدن استاد، توجه به بیماری نبوده. بلکه فقط به این دلیل واکسن زدند تا آزادیشون محدود نشه چون استاد اهل مسافرت هستند و الان اولین چیزی که ازمسافر طلب میکنند یا کارت واکسن یا جواب تست منفی.
چون یکبار از استاد شنیدم که گفتند بخاطر محدود نشدن آزادیشون زودتر واکسن زدند.
ولی درمورد موضوع دوم که گفتید وبراتون سوال شده، الان برای من هم سوال شد.
شاید این سوال را هم به مرور و با بالاتر رفتن اگاهیمون متوجه بشیم.
اینم میدونم که واکسن کرونا تفاوتش با واکسن هایی که در بچگی زدیم این است که این واکسن خیلی سریع ساخته شده و هنوز در مرحله تست عوارض هست و برای اولین بار داره روی انسان آزمایش میشه. حالا مشخص نیست در طی سالهای آینده، چه عوارضی ایجاد میکنه یا ان شاالله که ایجاد نکنه.
به امید خدا
سلام دوست عزیز ممنونم و سپاسگزار از جواب شما دقیقا درست فرمودید استاد با توجه به رفع محدودیت سفر احتمالا واکسن زدن و منم اگر بزنم دقیقا در جهت رفع این مانع خواهد بود چون به لطف پروردگار سیستم دفاعی بدن من همچون سدی عظیم محلت و مجال به هیچ ویروسی را نمیده و من هر روز بابت این نعمت بزرگ سپاسگزار پروردگار جهان هستم
باز هم از استاد عزیز تشکر میکنم بابت این همه آگاهی 🙏🙏🙏
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته
سلام به همه دوستان گلم
موضوع اینکه ما نباید مثل عموم مردم فکر کنیم و عمل کنیم ، چون کشور ما بیشتر هیجانی هست و گاهی یک مساله جزئی باب میشه و سر زبانها می افته و گاها باعث نگرانی مردم میشه،
بهترین کار اینکه اخبار مربوط به اینطور مسائل دنبال نکنیم
سعی کنیم هدایتی کار بکنیم یعنی شرایطی هست که واقعا تصمیم گرفتن سخته ، دراین شرایط از خداوند درخواست هدایت میکنیم
نکته بعدی کتاب قرآن هست که نیاز به تفسیر ندارد چون آیاتش واضح وروشن هست و آیات محکم اساس قرآن هست و اصل ومادر قرآن هست.
و معنی آیات متشابه را فقط خدا میداند ، و هیچ کس حتی راسخون در علم هم قادر به تفسیر آیات متشابه نیستن .
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش وخانم شایسته و تشکر و قدردانی فراوان دارم برای ارائه ای این دوره ای هدیهای ارزشمند و عالی و…
به نظر من علت اصلی تفاوت و موفقیت زیاد استاد عباسمنش درک و تدریس قانون تکامل است.
قانونی که به وضوح در کتاب قرآن توضیح داده شده است ولی تاکنون هیچ کس درباره ای آن صحبت نکرده است و استاد عباسمنش به روشی عالی این قانون را برای اولین بارتدریس میکند.
علما و اهل فن به جای تدریس این مطالب ارزشمند از قرآن،مدام بر نکاتی از آیات متشابه تأکید دارند که هیچ عذابی در قرآن برای آنها نیامده است،مثلا اگر خانمی یک لاخ موی او بیرون باشد میگویند که در جهنم اورا از همان لاخ مو آویزان میکنند،در صورتی که استاد عباسمنش به روشی عالی در فایل های حجاب در قرآن توضیح میدهند که برای این موارد هرگز عذابی در قرآن نیامده است و اصلاً آن آیاتی که هم از حجاب نابرده است به موضوعات دیگری اشاره دارد نه حجاب زن…
استاد عباسمنش به روشی عالی در جلسات آفرینش تلفیقی از آیات قرآن و قانون جذب را توضیح میدهد که با عمل به آن موضوعات هر خواسته ای برای ما ممکن میشود.
خودمن چند سال پیش تا جلسه ای 5قانون آفرینش را ادامه دادم و هر روز اتفاقات و شرایط عالی را تجربه میکردم و هر خواسته ای برای من ممکن بود.
اما به دلیل سهل انگاری از ادامه دادن آن دوره ای ارزشمند کوتاهی کردم و شرایط سخت هرروز بیشتر و بیشتر میشد تا که چند روز پیش جلسه ای 6قانون آفرینش را خریداری کردم و میدانم با ادامه دادن این دوره آینده ای روشن و اتفاقات عالی در انتظار من هستند.
من فکر میکنم که آن دوره به خاطر اینکه در اوایل کار استاد عباسمنش برگزار شده است نه تنهاتقریباً به تمامی سؤالات افرادی که در جلسات حاظر هستند ودر شرایطی ناملایم و سخت زندگی میکنند پاسخ داده میشود و کلی از ابهامات زندگی ما برطرف میشود بلکه نقشه ای از سعادت و خوشبختی را در اختیار ما قرار میدهد…
استاد در آن سالها گفتند که من از ایران مهاجرت خواهم کرد و اکنون در بهترین مکان جهان باعزیز دلشان مشغول لذت بردن هستند.
خدانگهدار
به نام خدای مهربان سلام به اساتید گرانقدرم و دوستای خوبم در این سایت الهی
پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام بیستم
قرآن آسان است و نیاز به تفسیر ندارد
«وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ؛
ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود.»
این کامنت رو در حالی مینویسم که سه روزه یکی از نزدیکانم را از دست دادم
یک انسان شریف، بزرگ یه مرد رها یه کسی که اصلاً اهل قضاوت نبود پشت سر کسی حرف نمیزد شاید باورتون نشه ولی من با چشام دیدم چنین آدمی را واقعاً هستن آدمایی که روی کره خاکی به معنای واقعی عباس منشی هستن و بدون اینکه خودشون بدونن توحیدی رفتار میکنن
خدا را شکر که این فایلها رو گوش کردم و تونستم با این موضوع کنار بیام
اگه قبل از آشنایی با این سایت بود امکان نداشت که بتونم این قضیه رو تحملش کنم
خدا راشکر میکنم که منو تو این مسیر قرار داد که الان بعد از گذشت سه روز از این واقعه تلخ میتونم بیام تو سایت فایل گوش بدم وکامنت بنویسم
استاد خیلی تحسین میکنم شما رو هر فایلی رو که گوش میدم بسیار تحسینتون میکنم خیلی زیبا در مورد تفسیر صحبت کردید چیزایی که ما شنیدیم چیزهایی که شما میگید خیلی متفاوته خدا را شکر که این حرفای شما رو چند سالیه دارم میشنوم و درک میکنم و هر بار که میشنوم انگار یه چیز متفاوت میشنوم و بهتر درک میکنم که به قول خودتون بخاطر طی کردن قانون تکامل هست .
خدایا شکر بخاطر این آگاهی ها واین سایت الهی
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام بر استاد خانم شایسته و دوستان عزیزم
دوران نواجوانی مذهبی داشتم حیاطمون اذان میدادم و همیشه تو مسجد و حسینه بودم به خاطر تظاهر و اینکه بگن بله فلانی پسر خیلی خوبیه نه آقا داشتم خودم را گول میزدم نه دیگران را به بخوام جلب توجه کنم به خاطر مذهبی و سر به زیر بودنم
عدم نیاز قرآن به تفسیر
اولین باری که قرآن را بدون جانبداری و به دور از تعصبات ذهنی و دینی خوندم چیز زیادی درک نکردم و کلمات عربی برام سنگین و نامفهوم بود.بار دوم که خوندم یکم برام راحتر شده بود و کمی میتونستم بهتر درک کنم و معنی و مفهوم اش را بفهمم بار سوم بهتر از دوبار قبلی و انگار یک نیرویی به من کمک میکرد تا بتونم منظور و درک بهتری از معانی فارسی کلمات عربی داشته باشم مثل موضوع حرام بودن که فقط اسم خوک خون و مردار اومده بود در صورتی که من قبلا در خانواده مدرسه و جامعه شنیده و پذیرفته بودم که نصف بدن خرگوش گوشت الاغ گوشت سگ گوشت گراز حرام هستن اینها از کجا اومده بود از تفسیر بعضی از عالمین دینی که پیش خودشون فتوا به حلال و حرام بودن بعضی از گوشت ها و حیوانات داده بودن
یا آذر که پدر ابراهیم بود را به عمو ابراهیم ترجمه کرده اند چرا چون میخواهند بگویند که پدر ابراهیم خداپرست بود و بت پرست نبود در صورتی که جلوتر خود ابراهیم می گوید که من پرستش نمیکنم خدای شما را
یا در خصوص نماز که میخواهند شیوه عبادت و نماز پیامبر را اصل عبادت و معنی کلمه صلو که همون توجه کردن هست بزارن در صورتی که قبل از پیامبر ابراهیم موسی و عیسی هم عبادت میکردن و هر کدام به روش خود و به طرف قبله خود که مسحیان و یهودیان به سمت قدس و مسلمانان به سمت مکه حتی در زمان پیامبر اسلام هم یهودیان ازادانه در شهر مکه به سمت قدس نماز میخواندند
در خصوص روزه چقدر خدا آسان گرفته و ده ها راه را پیشنهاد داده برای کسانی که بهانه دارند یا مشکل دارند برای روزه گرفتن که این نشون میده که اونموقع چقدر انسان ها دنبال بهانه بودن برای انجام ندادن دستورات خدا که فرموده اگه روزه میگیرید به نفع خودتون هست و هیچ سودی برای خدا نداره که الان دانشمندان کشف میکنن سودهای روزه اگه انسان با عقلش هم به روزه نگاه کنه و درک کنه که یک جور تمرین خود کنترلی هست و سعادت ما از خود کنترلی هست کنترل خشم طمع حسادت شهوت فکر
یا در داستان قربانی کردن گوساله که مردم فقط دنبال حاشیه بودن و به جای درک معنی قربانی کردن دنبال رنگ نژاد سن جوان گوساله قربانی بودن
یا در مورد اینکه خدا خودش را معرفی میکنه و میگه پیامبر اگه ازت در مورد من پرسیدن این جواب را بده نشون میده که مردم اصلا دنبال درک خدا نبودن فقط میخواستن یه جوری قوانین خدا را ربطش بدن به قوانین و اعمال خودشون و یه مهر تاییدی بزنن به اعمال خودشون یا اون مثالی که استاد میزنن در مورد دوستان و میگن بعضی میخوان حرف های منا اونجوری که میخوان و به نفعشون هست برداشت کنن
قانون تکامل
ما یک درخت را که میکاریم انتظار نداریم سال اول میوه برداشت کنیم ولی انتظار داریم به محض اینکه مثبت فکر کردیم شغلمون را شروع کردیم نتایج یک شبه بگیریم و سر سال مولتی میلیاردر بشیم دامی که من خودم توش افتادم اوایل که با استاد آشنا شده بودم میگفتم من سر سال تویوتا لندکروز خونه فرشته ویلای رامسر و حساب 5 هزار میلیاردی خواهم داشت حالا من چی داشتم تو زندگیم یه وانت مزدا و 30 میلیون تو حسابم مگه داریم مگه میشه از ماشین 100 میلیونی برسی به ماشین 5 میلیاردی و از موجودی 30 میلیونی برسی به 5000 میلیارد اونم اول کار که تازه بدهی ها را تسویه کردی و با این قوانین آشنا شدی بعد که یکسال گذشت و من به هیچ کدوم نرسیدم خیلی دلسرد شدن و ایمانم ضعیف شد نسبت به این مسیر و یه مدت دور شدم و انکار کردم ولی برگشتم چون تو وجودم یه نیرویی میگفت این مسیر درست البته بعضی چیزها دست خود آدم نیست و به قولی او میکشد قلاب را من تغییرات زیادی تو این یکسال کرده بودم ولی چون آدم یادش میره اون تغییرات را و سریع عادت میکنه به شرایط فعلی و نه انگار که سال پیش تو چه شرایط مالی و روحی بودی و الان کجا هستی
سلام استاد عزیز و دوستان همراه
الهی هدایتم را سپاس، جهانت را سپاس، قوانین هستی را سپاس
قرآن نیازی به تفسیر نداره، مطالب روشن و به زبان ساده گفته شده، ما دنبال اصل نمیریم، به فرع توجه میکنیم، هر کسی ممکنه یه جور برداشت کنه، بهتره به جای دنبال کردن تفسیر که هر کسی درک و برداشت خودش رو با ما القا میکنه، خودمون بخونیم، و عمل کنیم.
” و باز هم قانون تکامل ”
در مورد تمام مخلوقات این قانون صدق میکنه، از دانه ای که در خاک کاشته میشه تا تبدیل به گیاه بشه، از تولد نوزاد انسان، از خلقت آسمان و کهشان ها و …
“مواردی از تکامل که به ذهنم میرسه” ؛
1_در غارها قندیل هایی هست که گفته میشه طی میلیون ها سال به اون شکل دراومدن.
2_یا فسیل ها ناشی از مرگ و انباشت رسوب ها روی اونا طی میلیون ها ساله.
3_ پروانه ها در زمانش از پیله بیرون میان.
4_ دما باید به یه درجه ای برسه تا آب جوش بیاد یا یخ بزنه.
5_یادگیری و کسب مهارت در هر زمینه ای
6_ راه رفتن، صحبت کردن نوزاد انسان سیر تکاملی داره.
7_رسیدن میوه در یک بازه زمانی اتفاق می افته.
8_ خلق یک اثر مثلا نوشتن کتاب، خلق یه آهنگ، یک تابلو نقاشی و …
9_ کشف کهکشان ها و ستاره و سیاره ها
10_ کشف راه درمان بیماری ها و ….
یک ویدئو دیدم که فضانورد اتریشی برای برگشت به زمین که در ارتفاع 128 هزار فوت از سفینه بیرون پریدند و طی زمان 4 دقیقه و 20 ثانیه به زمین رسیدند. در اون ویدئو گفته شد که سرعت صوت 1200 کیلومتر بر ساعت و سرعت ایشون از سرعت صوت هم بالاتر و تقریبا 1236 کیلومتر بر ساعت بود.
“” این ویدئو بهم یادآوری کرد که حتی اگه سرعتی بالاتر از سرعت صوت هم داشته باشیم باز هم برای رسیدن به خواسته ها باید یه زمانی طی بشه .””
برای انجام هر کاری؛ اول باور کنیم، بعد حرکت کنیم، و مسیر تکامل رو طی کنیم. اولش نتایج کوچیکه ولی کم کم بعد تکامل، قانون تصاعد رو داریم که نتایج بزرگ و بزرگتر میشن.
شاید کسی بگه فلانی که به این موفقیت رسیده، یکدفعه اتفاق افتاده، شانس اورده، ولی حتما پشت این موفقیت، باور و حرکت بوده که ما ندیدیم.
اگه قانون تکامل رو درک کنیم، دیگه حرص نمیخوریم، زور نمیزنیم، عجله نمیکنیم. در مسیر درست حرکت میکنیم و حتما بهش میرسیم.
سپاس بابت آگاهی های دوره
به نام رب العالمین
گام بیستم
سلام بر استاد عزیز
من توی فایل های دوازده قدم که فایل ها را گوش میکردم فایل مربوط به هدایت را خیلی دوست داشتم و در مورد سوره حمد که استاد اینقدر قشنگ توضبح دادند به خودم گفتم من فقط باید این سوره را درک کنم .
چون در نمازهای روزانه ام سال هاست دارم میخونم اما بدون توجه به اون.
شروع کردم به توجه کردن این سوره در نماز.
که اصلا من دارم چی میگم من فقط تکرار میکنم بدون اینکه متوجه بشم چه چیزی را میگویم.
و این سوره دنیای عظیمی را برام باز کرد.
سوره حمد اولین سوره در قرآن است و تنها سوره ای که بسم الله الرحمن الرحیم دارد.
اصلاخود این آیه مبارک چه دنیای عظیمی در خودش داره.
توی سوره حمد انگار تمام توحید گنجانده شده شرک تعریف شده و تمام هدایت ها گنجانده شده. تمام آنچه خداوند برای ما مسخر کرده گنجانده شده.
هر روز با عشق معنی این سوره را مینویسم و جالبه که نمیدونم چرا فقط تا این آیه مینویسم و ایه آخر را نمینویسم.
تا : صراط الذین انعمت علیهم
من تا اینجای سوره را دوست دارم آیه بعدی که: نه راه کسانی که به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان برام بار منفی داره.
و تا اینجای سوره را تکرار میکنم و ازش هدایت در مداری را میخواد که نعمت هست .
مدار نعمت
مدار رستگاری
و یه سوالی که همیشه برام پیش اومده این کلمه “نعبد ” است . چرا از ضمیر ” ما” استفاده شده است.
و من وقتی دارم برای خودم مینویسم اینچنین مینویسم.
تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آتها نعمت داده ای.
و از ضمیر ” من ” استفاده میکنم.
شاید همه ما یکی هستیم و منظور خدا در این آیه همین بوده است.
من باید و باید مسیر تکاملم را طی کنم و هنوز انگار نیم قدم برداشته ام و نباید توقع زیادی از خودم داشته باشم .
ولی به لطف استاد نگاهم نسبت به قرآن کاملا عوض شد و خدا را شکر میکنم که در این راه هستم.
سپاسگزارم و دوستتون دارم و ممنون از تک تکتون
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خودم
قرآن بسیار ساده و آسان است
البته من الان به این درک و فهم رسیده ام آنهم بخاطر صحبت های استاد عزیز در مورد این کتاب و آیات آن است
خدای مهربان همه چیز را به سادگی و راحتی و آسانی در اختیار ما گذاشته است
اما و اما این ما هستیم که با اعمال و رفتار خودمان و با باورهای غلط همه چیز را برای خودمان سخت کرده ایم
یک باور غلط که باید سختی بکشی تا به دست بیاوریم
یک باور غلط که همیشه در ذهن من جا افتاده بود این بود که این کتاب کار هر کس نیست
فهم آن برای افرادی خاص است
لازم است افرادی باشند که تا آنرا برای ما بیان کنند
بنابراین همیشه نسبت به این کتاب ترس خاصی داشتم
همیشه از روبرو شدن و حتی دست زدن به این کتاب ترس داشتم
اما اکنون با این دوره ها مخصوصا جلسات قرآنی استاد به این درک رسیدم که واقعا این کتاب آسان و شیوا و رسا است
آنقدر هم سخت نیست
این کتاب آمده است تا من به راحتی و آسانی بتوانم روند زندگی خودم را پیدا کنم
همه اینها در یک روند تکاملی برای من به وجود آمد
همه اینها برای من از زمانی شروع شد که خواستم تغییر کنم
این قشنگ ترین و زیباترین کاری است که اکنون در زندگی خودم در حال انجام دادن آن هستم
پس می توان همه چیز را داشت و گیر نبود
می توان به همه خواسته های خودم دست پیدا کنم و در نهایت درگیر و گرفتار صبح تا شب نباشم
می توانم هم شغل و هم کسب و کار داشته باشم و هم آزادی زمانی و مکانی داشته باشم
می توانم هم به آزادی مالی برسم و هم به آزادی وقت و زمان
اینها همه و همه الگوهایی است که مثل روز برای من به آسانی و سادگی با درک صحبت های استاد در حال شکل گرفتن در درون من است
خوشحال هستم که روز خودم را با این آگاهی ها شروع می کنم
خوشحالم که می توانم روز خودم را خلق کنم
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام استاد جان
امیدوارم حالتون عالی باشه
میدونم که وقتی دانشجوی شما از عمل به قانون و درک بهتر قانون صحبت میکنه لبخند رو لبتون میاد و میخوام از درک جدیدم در مورد قانون صحبت کنم که بعد از سه سال ادامه دادن دوره های شما فهمیدم
من تا حالا 13 بار قران رو از اول تا اخر خوندم و هر بار بیشتر فهمیدم که دارم به قانون نزدیک میشم
استاد میدونین وقتی قرآن رو میخوندم دیدم یه سری چیزا خیلی تکرار شده مث این جمله که کافران تعجب میکنن که بشری از جنس خودشون اومده و به سمت خدا دعوت میکنه و بیشترشون میگن ما به چیزی که تو میگی کافریم
میدونین استاد دیدم چقدر جالبه این مثال قران دقیقا شمایین که از جنس خودمون اومدین و میگین به سمت خدا حرکت کنین تا رستگار بشین و ما رو انذار میکنین از عذاب جهنم و بشارت میدین به بهشت جاویدان و چقدر خوشحالم که این آگاهی به من داده شد و به من گفته شد که با شما در میون بزارم
استاد خیلیا توی این حوزه از شاگردان شما هستن ولی وقتی میبینمشون که توی جمع خانوادگی میبینم به راحتی در مورد مشکلات و گرونی و این چیزا صحبت میکنن و خودشون رو روشن فکر نشون میدن بعد که اینا رو میبینم به خودم افتخار میکنم که چقدر دارم به قانون درست عمل میکنم و از این جمع ها آگاهانه فاصله گرفتم و زندگیم از وقتی که دارم با تعهد عمل میکنم زندگیم واقعا بهشت شده
افتخار میکنم که به آنچه میگین دارم عمل میکنم
سپاسگزارم ازتون