این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-01 03:59:212024-11-08 04:53:05live | قانون هدایت به سمت خواسته ها
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من میخوام تجربه مخصوص خودمو بگم براتون که شاید کسی بخونه یا خودتون بخونید ومثال بزنید،بسیار اموزندس بنظرخودم
من 1400باشما آشنا شدم و… اما سال 1401 که اون اتفاقات افتاد کاملا احساساتی شدم و با اکثریت هماهنگ و یجورایی شما رو دشمن میدونستم، درگیر شرک بودم که آره از بیرون میشه اتفاقی بیفته و شرایط همه و من هم تغییر کنه، خلاصه فاصله گرفتم تا 1402 یعنی یک سال بعد گفتم طبق اینکه ببین چی داره گفته میشه کار نداشته باش کی میگه باز فایلها رو گوش دادم و امسال 1403 دوباره برگشتم به سایت و فایلهای جدید رو دیدم و واقعا تو این 3سال بهم ثابت شد که فقط من و فقط من باید تغییر کنم و هیچی خارج من موثر نیست
اما اون تایم شما رو دشمن خطاب میکردم و یجورایی متنفر شده بودم که ایشون خودش خوشبخته نمیخواد ما خوشبخت بشیم، بنظرم این مسئله بجز تجربه کردنش هیچ راهی نداشت تا بهم اثبات بشه و من واقعا این حرفای شمارو درک میکنم کاش اونموقع انقدر منحرف نمیشدم، هرچند شاید باید اون مسیرو طی میکردم
تمرکز بر آنچه که دوست داری و میخواهی که اتفاق بیفته.
تغییر زندگی را از تصحیح کانون توجه ات شروع کن؛
به هر آنچه توجه کنی، به تجربیاتی از همان جنس از توجه، هدایت می شوی؛
من در زندگی بعد از آشنایی با استاد عزیز و قرار گرفتن و هدایت به این مسیر، انقدر تفاوت رو احساس میکنم ،تفاوتی که با اغلب آدمهای این جامعه دارم. همین دیشب به خانمم گفتم :«اگر لطف و هدایت خداوند ما رو به این مسیر نمی آورد ،ما اصا مزه زندگی کنونی رو درک میکردیم؟ اصا زندگی برامون مفهوم داشت ؟ رابطه ی زیبای کنونی رو با هم داشتیم؟و اگر با آن فهم و درک سابق از این دنیا میرفتیم چی؟
و… هزاران اگر و اما ی دیگر.»
اگر آزادی می خواهی اما تمام تمرکز شما بر ناخواسته هایی است که آزادی شما را محدود کرده است، این جنس از تمرکز، شما را در مدار محدودیت های بیشتر قرار می دهد؛
در مورد این جمله اخیر ،من در کارم از خودم سوال کردم ببین مگر تو آزادی و سفر و آرامش و گشت و گذار و تفریح نمی خوای؟ پس باید در همین کاری که داری ،همه ی این خواسته ها رو خلق کن دیگه، و هدایت شدم به سمت فروش به همکارانی که در این کشور بزرگم ایران بی نهایتند، متنوعند،هر قدر که بخوام و توانم رو رشد بدم، میتونم؛که در این راه و نگاه جدید به خواسته های زیادی میرسم:
ـ آزادی زمانی
– تفریح و گشت و گذار
– آرامشی که از ارتباط با انسانهای متفاوت ، نصیبم میشه.
– دیدن فراوانی های زیادی که در این کشور ثروتمند یعنی ایران باهاش مواجه میشم و باورهای تقویت میشه و شکل میگیره.
– مسیر مفرحی برای خلق ثروت برای خودم ساختم که حتما باعث رشد و گسترش جهان میشود.
و اعتماد و عزت نفسی که در این زمینه بدست میآورم که فوقالعاده و بی نظیره.
چه نوع تفکر و رفتاری، فرد را آسان می کند برای سختی ها و چه جنس از تفکر و رفتاری فرد را آسان می کند برای آسانی ها؛
تفکر اینکه من همه چیز خودم و دنیام رو رقم میزنم باعث حرکت من در مسیر زیباییها و هدایتم به اسانیها میشود.
و تفکر فقیری که «همه چیز رو به اتفاقاتی که خارج از اراده و اختیار من است» حواله میدهد،باعث انفعال و در واقع هدایت من به سویی میشود که منو آسون میکنه برای سختیها ؛چون باورم این شده که من هیچ کاری از دستم نمیاد و همهچیز و همه کس مقصر شرایط فعلی من هستند، الا خودم.
معنی هر جنسی از احساس بد این است که: شما در ذهن خود در حال توجه به چیزی هستی که نمی خواهی و با آن جنس از توجه، فرکانسی را فعال کرده ای که در حال جذب ناخواسته های بیشتر به زندگی ات است؛
شما در دنیایی زندگی می کنید که دسترسی یکسانی دارید به ثروت یا فقر؛ به سلامتی یا بیماری؛ به عشق یا نفرت… اما اینکه کدام را انتخاب می کنید بستگی کاملی دارد به کانون توجه شما؛
اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛
این قسمت اخیر که در سطور بالا از متن این فایل آوردم رو در تک تک لحظه های زندگی دارم زندگی میکنم.
وقتی در مسیر هماهنگ با خواسته هایت حرکت کنی، درها به صورت خود به خود باز می شوند؛
کسی که بر نازیبایی ها تمرکز دارد، به نازیبایی های بیشتر هدایت می شود؛
یعقوب وقتی میخواست فرزندش یوسف رو با برادرانش بفرستد گفت که میترسد برادرانش از او غافل شوند و گرگ اورا بخورد و همه میدانیم که داستان چه شد و اینکه حضرت یعقوب پیامبر بود و نتوانست احساسات خود را کنترل کند و حدود 40سال از یوسف دور ماند در ناراحتی و غم و اندوهی سوزناک .پس قانون برای همه یکی ست.حتا پیامبر باشی و احساست رو نتونی کنترل کنی نتایج خوبی نمیگیری.از طرفی در همین قرآن مادر موسی رو داریم که اعتماد میکند به ندای درونش ،فرزندش را در آب نیل می اندازد و بعد مدت خیلی کم به فرزندش میرسد و اورا خود شیر میدهد و بزرگ میکند.
با هر ناخواسته ای بجنگی، آن ناخواسته را در زندگی ات ماندگارتر می کنی؛
دوباره همان مفهوم اعراض از ناخواسته که در قرآن هم بارها خداوند به محمد(ص) میفرماید که: کفر کافران غمگینت نکند،از آنها دوری کن ».
مفهوم شرک و ارتباط آن با “باور به تاثیر عوامل بیرونی”
در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت نکن و مراقب باش که به این شکل به آنها انرژی ندهی؛
با انرژی ای همکاری کن که هم جنس با خواسته هایت است؛
از همان لحظه ای که کانون توجه خود را به سمت خواسته هایت جهت دهی می کنی، به سمت تجربه های بهتر هدایت می شوی.
و این قانون بدون تغییر خداوند است ،از لحظهای که کانون توجهت را کنترل میکنی و به سمت خواسته ها متمرکز میشوی ، به سمت تجربههای بهتر هدایت میشوی و طعم زندگی واقعی را با تمام وجودت میچشی و این وعده ی خداوند است.
خدایا شکرت
استاد سپاسگزارم
در پناه مهر بی پایان خداوند ،سلامت ،سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
از وقتی این فایل گوش دادم دارم الگوهاش تو زندگی خودم واطرافیانم میبینم و تنها چیزی که فهمیدم این بود که اصلا ما حواسمون نبوده که ناخواسته داشتیم به ناخواسته ها توجه میکردیم
قوانین مهم زندگی
قانون توجه=به هرچه توجه کنی همون رو جذب میکنی به زندگیت.
قانون فرکانس= هر فرکانس وارتعاشی رو بفرستی به جهان هستی همون برمیگرده بهت.
قانون باور = هر چیزی که بیشتربهش فکر میکنی وتوذهنت تکرار میکنی فکر غالب ذهن حساب میشه باور اوج عدل الهی خدا رو تو همین سه قانون میشه دید خدا به هیچکس ستم نمیکنه
پس من باید خودم رو هرلحظه چک کنم دارم به چی فکر میکنم به چی توجه میکنم چه ارتعاشی رو میفرستم به این مراقبه میگن که همون تقوا هست که خدا تو قران ازش نام برده
برای این همه آگاهی ازشما ممنونم استاد مهربان ودوست داشتنی من️
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
اول وپیش از هر سخنی خدمت شما استاد گلم و بانو شایستهی عزیزم که این فایلها را اینگونه آمادهسازی کردهاند، سپاس بیکران دارم و خدا را برای اینکه مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشته سپاسگزارم که دستان خودش را در زندگی من آورد تا این باقی مانده عمر را که نمیدانم چه اندازه خواهد بود را با لذت و سربلندی زندگی کنم.
استاد عزیزم و بانو شایستهی گل، به خدا از وقتی این فایلها را میبینم و گوش جانم را به آنها میسپارم، چنان مسیر این زندگی برایم زیبا شده که توصیف کردنش دشوار است و باید دیگران جای من باشند تا بدانند که چه میگویم!
از تغییرات و قدرت تمرکز بر نکات مثبت و خواستههایم بگیر تا بیشتر و بیشتر شدن مشتریانم و رفتن همسرم و فرزند کوچکم به تهران برای پیشرفت بیشتر که چه فرصتهای طلایی را برای تنها بودن و کار کردن روی خودم به من داده تا ریختن برگهای پاییزی از درخت زندگیم و رفتن افرادی از زندگیم که به آنها وابسته بودم و همچنین اصلاح شدن گروهم در کسب و کارم و غیره و غیره و توقعات بیش از پشیم از خدای یگانه و تنها فرمانروای جهانیان و کاهش توقعات من از غیر خدا و غیره و غیره، که نمیتونم بیشتر بگم که اونوقت اشک شوق امانم نمیدهد!
حالا دوست دارم در مورد مطالب و یادداشتهای بانو شایستهی عزیز از سخنان شما بگم. البته از استاد عرشیانفر هم برای این لایو بهیادماندنی سپاسگزارم:
– نکتهی نخست:
تغییر زندگی را از تصحیح کانون توجهات شروع کن؛
به هر آنچه توجه کنی، به تجربیاتی از همان جنس از توجه، هدایت می شوی!
پیش از این آدمی بودم که باورتان نمیشود که چه اندازه برای نوشتن همین کامنتها حساس بودم و خودم را آزار میدادم. بارها و بارها غلطهای املایی خودم را میگرفتم و تلاش میکردم که خوب و درست بنویسم و برای همین بود که بیشتر به ظاهر متن توجه میکردم تا اصلش. به قول شما، به حاشیه توجه میکردم به جای توجه به اصل! واقعا که آسان بودم برای سختیها! و خدا را سپاس که الان دارم میبینم که دارم آسان میشم برای آسانیها! خدایا پروردگارا شکرت.
آره دقیقا همینه که شما میگویید و من هم بارها و بارها در زندگی این را تجربه کردهام که وقتی از آنچه نمیخواهم دوری میکنم و حاضر نیستم که اصلا دربارهی آن کمترین چیزی را بشنوم و بدانم( البته کاملا آگاهانه)، روزم به مراتب بهتر و بهتر میشه و نتایج بهتر و بهتری میگیرم! دیگه تلویزیون را نگاه هم نمیکنم، از اتاق اساتید وقتی بحثهای احمقانه انجام میشه یا بحث را اگه بتونم، اگه بتونم عوض میکنم و یا اینکه در بیشتر موارد میام بیرون و میرم برای خودم تو محوطه میگردم( حتا اگه پاهام نیاز به استراحت داشته باشند ولی، حق روحم را محترم میشمارم و از پاسداری میکنم و ورودیهای ذهنم را کنترل میکنم). پای خدا جوون مگه این کم نعمتیه؟! به خدا که اگه پیش از اینا من میتونستم اینجوری باشم! خدا جوون با هیچ چیزی حاضر نیستم این نعمت را عوض کنم!!!
دارم برکات این کارم را هر روز بیشتر و بیشتر درک میکنم! خدایا به استادم و بانو شایستهی عزیزم و همهی دستاندرکاران سایت الهی عباسمنش و همهی عزیزان همراهم سعادت پیشرفت پیوسته در این مسیر الهی را ارزانی کن!!!
نکته دوم:
اگر آزادی می خواهی اما تمام تمرکز شما بر ناخواسته هایی است که آزادی شما را محدود کرده است، این جنس از تمرکز، شما را در مدار محدودیت های بیشتر قرار می دهد!
خدایا من پیش از این همینجور بودن که همش صحبت آزادی را میکردم ولی همش به درواقع همون به ظاهر آزادی، مرا محدود کرده بود. همش صحبت میکردم از اینکه خدا کنه که بتونم به جایی مثل آمریکا برم که بتونم آزاد زندگی کنم ولی مگه میشه آدمی که خودش داره آزادی را برعکس مینویسه، به آزادی برسه؟! خدایا من ازت سپاسگزارم که داری اینجوری و با این دست و دل بازی مرا هدایت میکنی!!!
آره به خدا، من هم مثل شما هیچ اعتقادی به وطن و اینجور چیزها ندارم. البته بگم ها، پیش از این وقتی صحبت وطن پیش میامد، رگ کردنم ورم میکرد و چهرهام برافروخته میشد! ولی چند وقتی هست که به این نتیجه رسیدهاند که من هم مثل باقی انسانها روی کرهی زمین به دنیا آمدهام. جایی که همهاش مُلک خداست. آیا خدا گفتن این تکه از زمین ایران باشه، اون تکه دیگه روسیه و اون تکهی دیگه آمریکا و یه تکهی دیگه کره شمالی؟ نه آقا جوون، آدما با هم سر زمینهای حاصلخیز جنگیدن و این سرزمینها را هم حاکمان ساختند. در صورتیکه من هم مثل یک آدم اهل زابل، اهل سیستان، اهل تهران، اهل واشنگتن، اهل سئول، اهل کره شمالی و یا اهل قطب شمال، تو همین کرهی خاکی دنیا آمدیم و همهی ما حق برابری از زندگی داریم و شایشتگیهای همهی ما برابرند! فقط این ماییم که یا خودمون را شایسته نمیدانیم و یا اینکه به جایی وابسته شدیم.
به خدا که وابستگی بدترین کار دنیا و عین شرکه!!! من تنها به خداوند یگانه و تنها فرمانروای جهانیان وابسته هستم چون که تنها اوست که همه چیز را صاحب اصلی است و اوست که به من زندگی بخشیده و نعمت برخورداری از نعمات و برکات روزافزون خودش را به من داده!!! آقا اصلا اینایی که دم از وابسته بودن به مثلا عشقشون( همسر و پارتنر) میزنند، بیشترشون از شخصیت حضرت علی خوششون میاد و خودشون را از مریدان ایشان میدانند. آیا نمیدونیم که همین حضرت علی کمتر از ده پس از دنیا رفتن فاطمه( همسر ایشان) همسر دیگری اختیار کردند؟ اگر وابستگی کار خوبیه، پس این رو چی میگن؟ هر نوع وابستگی به کشور، همسر، فرزند و غیره، یک شرکه و شرک موجب زیان در دو دنیاست!!!
نکتهی سوم:
چه نوع تفکر و رفتاری، فرد را آسان می کند برای سختی ها و چه جنس از تفکر و رفتاری فرد را آسان می کند برای آسانی ها؟
چه اندازه همیشه شما خوب این مفهوم را بیان میکنید که؛ تقوا یعنی کنترل ذهن و کنترل توجه به خواستهها و دوری کردن از توجه به ناخواستهها، دوری کردن از آدمهایی که صبح تا شب به دنبال ایرادها و توجه به ناخواستهها هستند! مشخصه وقتی که از ناخواستهها دوری میکنی، دنیا هم که مثل آیینه عمل میکنه، ناخواستههات را ازت دور میکنه! درست مثل وقتی از آیینه دور میشی، تصویرت هم انگار از آیینه دور میشه و وقتی به خواستههات توجه میکنی، دنیا هم تو را به خواستههات نزدیک و نزدیکتر میکنه!
دارم روی خودم کار میکنم که همینجوری باشم که آگاهانه و بله کاملا آگاهانه کانون توجهم را به خواستههام متمرکز کنم تا مثل نور خورشید که در کانون یک ذرهبین متمرکز میشه و میتونه کاغذ و مقوا و چیزهای دیگر را بسوزونه، من هم بتونم همین کار را بکنم و خواستههایم را به شکل کاملا طبیعی و بدون تقلا به زندگیم جذب کنم! خدایا شکرت که همین نوشتهها سبب شد که الان یک تماس بسیار خوب از سوی یکی از مشتریان گرامیم داشته باشم! دیدی، همینه دیگه! اینم نتیجهی توجه به خواستهها و دوری از توجه به ناخواستهها! الهی شکرت.
نکتهی چهارم:
معنی هر جنسی از احساس بد این است که: شما در ذهن خود در حال توجه به چیزی هستی که نمی خواهی و با آن جنس از توجه، فرکانسی را فعال کرده ای که در حال جذب ناخواسته های بیشتر به زندگی ات است.
دقیقا چه اندازه پدیدههای این جهان همانند هستند! در فیزیک میگند که اگه یک جسم نوسانگر فرکانسی موافق یک جسم نوسانگر دیگر داشته باشه که در حال نوسان نباشه، نوسان حسن اول، دیگری را هم به نوسان در میاره و البته با همان فرکانس. خدایا این همه سال فیزیک خوندم ولی این مفهوم به این سادگی را نفهمیده بودم. شکرت و واقعا شکرت که این رو دارم میفهمم. خدایا پروردگارا سپاس!
پس، از کار و توجهات من مثل یک نوسانگر همش در حال فرستادن فرکانسهای خودشه و جهان را متاثر میکنه. یاد اون پروفسور ژاپنی افتادم که روی تاثیر فرکانس افکار مثبت و منفی روی آرایش مولکولهای آب تحقیق کرده بود افتادم. تازه مثلا ماها که روی کوانتوم تحقیق میکنیم، صحبتی عمیقتر در مورد درهم تنیدگی اجزای جهان میکنیم که خدایا آب در کوزه بود و ما گرد جهان میگشتیم. تازه دارم میفهمم که چقدر این سالها دانشی بس سود و فایده داشتم. خدایا شکرت که به نادانیم پی بردم.
نکته پنجم:
شما در دنیایی زندگی می کنید که دسترسی یکسانی دارید به ثروت یا فقر؛ به سلامتی یا بیماری؛ به عشق یا نفرت… اما اینکه کدام را انتخاب می کنید بستگی کاملی دارد به کانون توجه شما.
این مثل این میمونه که بگیم دلت میخواد که از وی برات بگم؟ از عشق یا تنفر، کدوم؟ دلت میخواد از فقر برات بگم؟ از جنگ یا صلح؟ و … مشخصه که آدم فهمیده نکات مثبت را انتخاب میکنه و آدمی که فکر میکنه، باید با داشتن اندوه و ادای آدمای روشنفکر همش در اندیشهی مسائل نادلخواهش باشه، همش هم از همون چیزا نصیبش میشه!
یادمه، اون اوایل انقلاب، یک سری از کمونیستها ساکن آمریکا( سرمایهداریترین کشور دنیا و مخالف صددرصد کمونیسم) زندگی میکردند و به ایران که آمده بودند، همه از آزادی توی آمریکا میگفتن! خدایا آدمها چرا این اندازه دچار تناقض هستن؟ نمیدونم چرا این جور آدمها خودشون را گول میزنن؟ در عین حال که میدونن این فضای آزادی از آزادی سرمایه و سرمایهگذاریه که در آمریکا فراهم شده، ولی پای روی حق میگذارند و به خودشون و مردم دنیا دروغ میگن.
ماییم که داریم در یک مجلس میهمانی و در کنار آدمهای دیگه در این دنیا زندگی میکنیم. حالا ما آزادیم که تو این مجلس میهمانی که به قول خودتون استاد بزرگوارم، مثل یک سلف سرویسه که هر کسی میتونه هر چیزی را دوست داره و هر اندازه که میخواد با پرداخت یک مقدار پول ورودی بخوره و هیچ محدودیتی نیست، ولی برخی نشستند و دارن بشقاب پر دیگران را نگاه میکنند و حرص میخورن که چرا اونا تو بشقابشون چیزی نیست؟! خوب بابا جوون پا شود و بر وهر چیزی که دلت میخواد را آزادانه بردار! کسی که تو را محدود نکرده جز اون فکر محدود خودت! آره دیگه، بعضیها فکر میکنند که کدخدای دنیا هستند و باید لهلهی دیگران باشند چرا؟ چون اینا با خودشون قهرن ! البته در نتیجه با همهی دنیا قهرن و فقط دارن ادای آدمای به ظاهر دلسوز را درمیان! اینا دلسوزی برای خودشون را بد ولی فداذشدن برای دیگران را اصل زندگی میدونن و یه همچین آدمایی، نه به این میرسن و نه به اون! و همیشه در میان راه معطل هستن. اینا از پس تغییر خودشون برنمیان ولی میخوان دیگران را عوض کنم و این فقط یه اداست، یه ادعاست! که هیچ وقت نتیجهی مثبتی برای هیچ کسی ندارم!
نکتهی ششم:
اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛
وقتی در مسیر هماهنگ با خواسته هایت حرکت کنی، درها به صورت خود به خود باز می شوند!
آره کاملا درسته و من هم کاملا باهاش موافقم! همهی ما به شکل کاملا افرادی، بنده و آفریدهی خدای یگانه هستیم و همهی ما حق حیات و برخورداری از مواهب و نعمات و برکات و ثروتهای روزافزون الهی را داریم. پس، زندگی من وابسته به هیچ کسی و هیچ چیزی و هیچ شرایطی و هیچ حکومتی ندارم و من در هر وضعیتی شایستهی بهترینها هستم. اگر این را از ته دل بپذیرم و به عبارت دیگر با خودم به صلح برسم و خودم را با همهی ویژگیهایم بدون هیچگونه شرطی دوست بدارم و عاشق خودم باشم، همین میشه که شما میگویید!!!
پیام قرآن درباره تغییر؛
کسی که بر نازیبایی ها تمرکز دارد، به نازیبایی های بیشتر هدایت می شود؛
با هر ناخواسته ای بجنگی، آن ناخواسته را در زندگی ات ماندگارتر می کنی؛
مفهوم شرک و ارتباط آن با “باور به تاثیر عوامل بیرونی”
در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت نکن و مراقب باش که به این شکل به آنها انرژی ندهی؛
با انرژی ای همکاری کن که هم جنس با خواسته هایت است؛
از همان لحظه ای که کانون توجه خود را به سمت خواسته هایت جهت دهی می کنی، به سمت تجربه های بهتر هدایت می شوی
و چه خوبه خدایی که این همه مهربانه و عاشق ماست و همیشه و در همه حال به ما عشق میورزه، البته که امیدوارم من و ما هم بتونیم این همه بزرگی را درک کنیم و یه همچین خدایی را اجابت کنیم و با خودش باشیم و نگران هیچ چیزی نباشیم و فقط پیوسته تو مسیر بمونیم و اصلا با خودمون و خواسته هامون و خدای بسیار مهربانمون سر این خواستهها تعارف نداشته باشیم و به رحمتش یقین داشته باشیم!
خدایا شکرت که مرا و ما را در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت گذاشتهای و خورشیدهای هدایت را بر سر راهمان گذاشتهای تا راه گم نکنیم.
خدایا پروردگارا مرا به راه راست هدایت کن همان راه کسانی که بر آنان نعمت ارزانی داشتی و نه راه کسانی که بر آنان خشم گرفتی و نه راه گمراهان! آمین یا رب العالمین.
درود بر استاد عزیز و بزرگوار و سرکار خانم شایسته عزیز.
استاد عزیز چقدر این فایل شما پراز آگاهی هست.
استاد غوغایی تو وجودم به پا شد.
چقدر این قانون جهان کارش درسته.
من علی هستم.حدودا 2سال و چندماه میشه که به صورت هدایتی با شما آشنا شدم.اون موقع ها اوضاع زندگیم جالب نبود.سوالات بی جواب زیادی تو ذهنم بود که الان میبینم خودمم دلم نمیخواست دنبال جوابشون بیفتم.یکجورایی به همون روال داغون زندگیم عادت کرده بودم و تحملش میکردم.از طرفی هم بقیه و عوامل دیگه رو باعث و بانی میدونستم.
استاد الان که اینو مینویسم نمیدونید چقدر حالم خوبه.چقدر ذوق دارم که کامنت میذارم.
استاد دلم میخاد از همه چی بگم.از تغییراتی که تو زندگیم رخ داده و نتایجی که هر لحظه میاد.
نتایجی که الان دقت میکنم میبینم خدا چقدر هوامو داره.
استاد با آموزه های شما با ترسام روبرو شدم و دیدم چقدر الکی میترسیدم.
براحتی ازدواج کردم و براحتی رفتیم خونمون.استاد منو خانومم باهم اومدیم تو سایت شما و الان باهم فایل های شمارو میبینیم.خدایا چقدر بزرگی.
دیگه دنبال این نیستم زندگی بقیه رو بهتر کنم.
حس و حالم خیلی عالیه.
هرروز نتایج جدید میبینم.
استاد دلم میخاد بغلت کنم و روی ماهتو ببوسم.
جدیدا دوره شیوه حل مسائل رو گرفتیم و چقدر این دوره بی نظیره.تارگت بعدیم استاد دوره سلامتی هست چون میخام استایل شما رو بدست بیارم و هرروز تحسینتون میکنم.
سلام و درود خدمت استاد عزیز خانم شایسته عزیز و همه عزیزان هم فرکانسی.
خدارا شکررر میکنم بابت داشتن چنین استادی که با ورودم به این سایت احساس میکنم یه چراغی توی قلبم روشن شده و هر لحظه هدایت میشم به سمت زیبایی ها.
من واقعا الان به این درک رسیدم به گفته ی استاد عزیز تا زمانی که یک شخص در مسیر هدایت نباشه نمیتونه این حرفا رو درک کنه و بهش عمل کنه.
من تقریبا کمتر از یه سال قبل این لایو رو با جمعی از همکارا توی لبتاپ نگاه کردیم به طور اتفاقی. ولی من چون در ندارش نبودم و هنوز به اون درک نرسیده بودم فقط این لایو رو نگاه کردم ولی اصلا کلمات رو درک نکردم.
ولی از روزی که وارد سایت شدم و میشه گفت روزانه بیشتر از 7 ساعت فقط توی سایت مطالب رو گوش میدم و درکش میکنم که امروز هدایت شدم به این لایو و خدارا صدهزار مرتبه شکررر که خیلی مطالب رو درک کردم وخیلی نکات رو یاد گرفتم.
این فایل یکی از بهترین فایلا و تاثیر گذارترین فایلها برای من بوده
صحبت کوبنده ی استاد در مورد قانون
کوبنده نه با سخن ناشایست
کوبنده با لحنی غنی از ایمان راسخ
کوبنده با گویشی وام گرفته از باورهای پولادین پو،لا،دین
و من عاشق این لحنتم استاد
لحنی که هیچ چیزی برای گفتن به جا نمیزاری
لحنی که یک تو دهنی بزرگه به همه ی باورهای اشتباه
لحنی که ذهن رو مچاله میکنه
خدای من
استاد بزرگم
چه خوب که به این جایگاه عظیم رسیدید
جایگاهی که خداوند بلند مرتبه براتون از قبل برنامشو داشته
و شما بهش ایمان داشتید
همین ایمانی که دارید ازش حرف میزنید
افرین
افرین استاد افرین تا صبح میتونم تحسینتون کنم
چرا تا صبح تا جهان هست و من در این جهان دارم نفس میکشم
به افتخارتون میتونم کف بزنم
و اشک بریزم از سر شوق
با اشکی از سر ایمان
با اشکی از سر افتخار
خدایا چقدر تو بزرگی که یه همچین شخصیو سر راه ما قرار دادی
و اون رو به جایی رسوندی که باورهای ما تقویت شه
و باور های اشتباه ما مگه میتونن در مقابل این رفتار ها این نتایج و این اگاهیی های که این استاد بزرگ از صحبت کردنش گرفته تا زندگی کردنشو حتی سکوت کردنش به ما میده تضعیف نشه ؟؟؟
بله استاد بله
من از همون جمله اول استاد عرشیانفر تسلیم شدم
و دستامو بردم بالا
استاد عرشیانفر گفتن که شما تو اون دوران سال 88
تو خیابون ولیعصر
حتی نگاهم نمیکردیم به جمعیت
برای اینکه حتی یه لحظه ام نمیخواستین بهش توجه کنین
بله استاد
شما ازین سطح از عملگرایی صحبت میکنین
بله استاد
شما درین سطح کانون توجهتون رو کنترل میکردین و میکنین
و آیا جز شما کس دیگری لایق اون جایگاهه؟؟
و چه کسی تونسته سالیان سال این حد از کنترل ذهنو و ایمان و باور و داشته باشه ؟؟و خب داستان نتایج چقدر گویای همه چیزه
خداروشکر میکنم تا یه اتفاقی پیش میاد حواسم هست که ببینم این جا اگه استاد بود واکنشش چی بود
هم من دلیل اینکه این فایل به عنوان روزشمار انتخاب شده رو میدونم هم بقیه دوستان
راستش تا من اولین خبر رو از ملت شنیدم دست به دامن این فایل و البته فایل قانون تغییر ناخواسته ها شدم و اینقدر حالم خوب شد که دوست داشتم واقعا جنگ بشه :)
یعنی میدونم که فرکانس من اینجوری خیلی راحت از بقیه جدا میشه
تو این مدت من نه یه فیلم خودم باز کردم
نه یه کانال خبری دیدم
نه اخبار نه هیچی
هرچی بوده شنیده ها بوده از بقیه که البته اینقدر دیدم مثبت شد نسبت به این تضاد که حالم خیلی خوب شد
واقعا دو سال پیشم که تضاد پیش اومد من خوب تونستم اعراض کنم و البته شرایط و حال عالی رو تجربه کردم!
کلی گشت و گذار داشتم تو همون تهرانی که بگیر بگیر بود همه درگیر من داشتم پارکای تهران و با ماشین صفرم دور دور میکردم
اون زمان که همه درگیر و حالشون بد بود من حالم خوب بود و نتیجش هم شیرین بود خداوکیلی
بخاطر همون تجربه من تا اولین خبرای مبهم شنیدم اولین واکنشم سرچ این فایل بود و البته که خدا هدایتم کرد مثل همیشه
دلم نیومد ننویسم ازین توضیحات عالی استاد
مهم ترین و اصلی ترین توضیح قانون همینی که توی تمام فایلا و دوره ها هست
به چی داری توجه میکنی؟ از اصل و اساس همون وارد زندگیت میکنی!
خب من دو سال پیش توجم رو سفر به امریکا بود و تجربه زندگیم به بخش کوچیکی تبدیل شد!
الان توجهم به سریال زندگی در بهشت و تمرکز بر نکات مثبت و میبینم که انگار همون دانشگاهی که قبلا میرفتم همون مسیر ولی انگار کم کم ناخوداگاه به نکات مثبت دارم توجه میکنم
و باید این روند ادامه بدم
زیاد و زیاد
چرا؟
چون من به چیزی که توجه میکنم وارد زندگیم میکنم
تو همین اتفاق کلی نکته مثبت من پیدا کردم
مثلا امار بعد از همه جنگ ها حتی جهانی ها هم نشون میده که کلی رشد و پیشرفت داره بعدش
البته که اگه زمان مرگ من باشه چه جنگ بشه چه نشه موقعش رسیده
البته چون من دانشجو ارشدم و سربازی هم هنوز نرفتم کمی نگرانی از سمت بقیه اومد که اگه جنگ بشه اولین نفر تو باید بری و …
ولی من به خودم گفتم اتفاقا من چون درسم خوبه پروژه زیاد میشه و من راحت میتونم با پروژه سربازیم رو بگذرونم!
یعنی تو این یه مورد واقعا خوب تونستم ذهنم رو کنترل کنم راضیم از خودم
چون هم تجربه دو سال قبل خودم بود هم البته تجربه کسانی که مسیر توجه به ناخواسته هارو رفتن و الان پر از درد و مریضین!
این قانون توجه خیلی زریفه و البته فرار!
یعنی من هزار بار شنیدم انجام دادم خیلی اوقات نتیجه هم گرفتم ولی انگار تمایل من به سمت عموم جامعه میره اگه جدی روی خودم کار نکنم!
باور کنید همه ملت تا صبح بیدار بودن داد و دعوا من گفتم خدایا میسپرم به خودت خودت هدایتم کن گرفتم تخت خوابیدم
چه خواب خوبی هم داشتم
در هر صورت ممنون که اینقدر سریع این فایل دوباره یاداوری شد که کسانی که در مدار چک کردن مداوم صفحه اصلی سایت هستند قانون براشون مرور بشه
سلام خداوند هزارن بار شکرت بابت این نعمت هدایت خداوند هدایا شکرت بابت این آگاهی که بهم دادی که تشنه آگاهی این فایل ها هستم تامسیری رو که برام مشخص،کردی رو به هشیاری بیشتری ادامه بدم استا تحسین میکنم شهامت وشجاعت وایمانی که درون شما بوده که اینقدر آگاهانه کانوجه توجه ات جای خرج کردی که نتیجه کارت الامشخص هست خدایا شکرت اینها همش پیام هست برای من که دارم دریشون میکنم خدایا شکرت بعد جریان هدایت خداوند مدتی بود که من در نخواسته قرار گرفته بودم وکنترل ذهنم با با وردی های نا مناسب ونازیبا ورفتن دنبال حاشیه ها وایراد گرفتن باعث شد دوچار غرور بشم واین غرور مرا درمسیر هدایت خداوند بخواد گمراه کنه ولی از اونجا که تو این مسیر موندم واز خداوند درخواست کردن جون می دونستم مسیری باید برم همین وبا الگوهای ذهنی مناسب وبا تعغیرنگاهم والبته با اون شهامت وشجاعت خداوند در درون همه ما گذاَشته دارم در مدار آگاهی های این دورها قرار میگیرم الهمات قلب رو درام دریافت میکنم وخودم رو از با باورهای محدود کننده دور میکنم و با باورهای درست کنترل آگاهانه ذهنم رو به دست می گیرم با جهت دهی کانون توجه ام به زیباها خداوند وسپاسگزاری کردن ومتصل شدن به اون نیروی عظیم درونی البته می دونستم که متصل می شوم به اون انرژی دیگه بجای واکنش،نشون دادن به شرایط بیرونی میام خودم رو از درون تعغیر می دم آی یک نوع برگشت کانون توجه از نخواسته به خواسته ها هرچقدر این انرژی بیشتر میشه حس اعتماد خدای درون خودت وقدرت رب بیشتر بیشتر میشه. هی دوست داری بیشتر بیشتر پیش بری این نگاهم من احساحس،میکنم هی دوست دارم بیشتر پیس،برم بیشتر به انرژی متصل بشم بیشتر لذت ببیرم بیشتر خلق کنم
سلام استاد،
من میخوام تجربه مخصوص خودمو بگم براتون که شاید کسی بخونه یا خودتون بخونید ومثال بزنید،بسیار اموزندس بنظرخودم
من 1400باشما آشنا شدم و… اما سال 1401 که اون اتفاقات افتاد کاملا احساساتی شدم و با اکثریت هماهنگ و یجورایی شما رو دشمن میدونستم، درگیر شرک بودم که آره از بیرون میشه اتفاقی بیفته و شرایط همه و من هم تغییر کنه، خلاصه فاصله گرفتم تا 1402 یعنی یک سال بعد گفتم طبق اینکه ببین چی داره گفته میشه کار نداشته باش کی میگه باز فایلها رو گوش دادم و امسال 1403 دوباره برگشتم به سایت و فایلهای جدید رو دیدم و واقعا تو این 3سال بهم ثابت شد که فقط من و فقط من باید تغییر کنم و هیچی خارج من موثر نیست
اما اون تایم شما رو دشمن خطاب میکردم و یجورایی متنفر شده بودم که ایشون خودش خوشبخته نمیخواد ما خوشبخت بشیم، بنظرم این مسئله بجز تجربه کردنش هیچ راهی نداشت تا بهم اثبات بشه و من واقعا این حرفای شمارو درک میکنم کاش اونموقع انقدر منحرف نمیشدم، هرچند شاید باید اون مسیرو طی میکردم
ممنون از فایلهای عالیتون
سلام و درود فراوان خدمت شما
از این اشتباهات اکثراً داشتن وهنوزم یه تعداد دارن
وشما به هیچ وجه خودتون رو سرزنش نکنید و احساس بد نداشته باشید وسعی کنید تمام گذشته رو فراموش کنید
مهم اینه که الان در مسیر اصلی قرار دارید ،،درمسیر موفقیت
پس حالتون رو خوب نگه دارید و اتفاقات خوب رو تجربه کنید
هیچ وقت برای شروع دیر نیست
موفقیت و سربلندی برای شما آرزومندم
درودبرشمااستادعزیزم وهمه همسفران سایت عباسمنش دات کام
استادمن این فایل وچندین وچندبارتاحالادیدم واصلاازدیدن این فایل وشنیدن آگاهی های اون واقعاسیرنمیشم
به نظرمن یه فایل فوق العاده زیباوبازبانی شیواوبیانی فهم پذیره
لذت بردم وبخاطراین آگاهی هاواجب دیدم ازتون سپاس گزارباشم
ممنونم استادمتشکرم
سلام بر استاد عزیزم.
باز هم توجه،
باز هم تمرکز،
باز هم احساس خوب،
و همش همینه دیگه
تمرکز بر آنچه که دوست داری و میخواهی که اتفاق بیفته.
تغییر زندگی را از تصحیح کانون توجه ات شروع کن؛
به هر آنچه توجه کنی، به تجربیاتی از همان جنس از توجه، هدایت می شوی؛
من در زندگی بعد از آشنایی با استاد عزیز و قرار گرفتن و هدایت به این مسیر، انقدر تفاوت رو احساس میکنم ،تفاوتی که با اغلب آدمهای این جامعه دارم. همین دیشب به خانمم گفتم :«اگر لطف و هدایت خداوند ما رو به این مسیر نمی آورد ،ما اصا مزه زندگی کنونی رو درک میکردیم؟ اصا زندگی برامون مفهوم داشت ؟ رابطه ی زیبای کنونی رو با هم داشتیم؟و اگر با آن فهم و درک سابق از این دنیا میرفتیم چی؟
و… هزاران اگر و اما ی دیگر.»
اگر آزادی می خواهی اما تمام تمرکز شما بر ناخواسته هایی است که آزادی شما را محدود کرده است، این جنس از تمرکز، شما را در مدار محدودیت های بیشتر قرار می دهد؛
در مورد این جمله اخیر ،من در کارم از خودم سوال کردم ببین مگر تو آزادی و سفر و آرامش و گشت و گذار و تفریح نمی خوای؟ پس باید در همین کاری که داری ،همه ی این خواسته ها رو خلق کن دیگه، و هدایت شدم به سمت فروش به همکارانی که در این کشور بزرگم ایران بی نهایتند، متنوعند،هر قدر که بخوام و توانم رو رشد بدم، میتونم؛که در این راه و نگاه جدید به خواسته های زیادی میرسم:
ـ آزادی زمانی
– تفریح و گشت و گذار
– آرامشی که از ارتباط با انسانهای متفاوت ، نصیبم میشه.
– دیدن فراوانی های زیادی که در این کشور ثروتمند یعنی ایران باهاش مواجه میشم و باورهای تقویت میشه و شکل میگیره.
– مسیر مفرحی برای خلق ثروت برای خودم ساختم که حتما باعث رشد و گسترش جهان میشود.
و اعتماد و عزت نفسی که در این زمینه بدست میآورم که فوقالعاده و بی نظیره.
چه نوع تفکر و رفتاری، فرد را آسان می کند برای سختی ها و چه جنس از تفکر و رفتاری فرد را آسان می کند برای آسانی ها؛
تفکر اینکه من همه چیز خودم و دنیام رو رقم میزنم باعث حرکت من در مسیر زیباییها و هدایتم به اسانیها میشود.
و تفکر فقیری که «همه چیز رو به اتفاقاتی که خارج از اراده و اختیار من است» حواله میدهد،باعث انفعال و در واقع هدایت من به سویی میشود که منو آسون میکنه برای سختیها ؛چون باورم این شده که من هیچ کاری از دستم نمیاد و همهچیز و همه کس مقصر شرایط فعلی من هستند، الا خودم.
معنی هر جنسی از احساس بد این است که: شما در ذهن خود در حال توجه به چیزی هستی که نمی خواهی و با آن جنس از توجه، فرکانسی را فعال کرده ای که در حال جذب ناخواسته های بیشتر به زندگی ات است؛
شما در دنیایی زندگی می کنید که دسترسی یکسانی دارید به ثروت یا فقر؛ به سلامتی یا بیماری؛ به عشق یا نفرت… اما اینکه کدام را انتخاب می کنید بستگی کاملی دارد به کانون توجه شما؛
اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛
این قسمت اخیر که در سطور بالا از متن این فایل آوردم رو در تک تک لحظه های زندگی دارم زندگی میکنم.
وقتی در مسیر هماهنگ با خواسته هایت حرکت کنی، درها به صورت خود به خود باز می شوند؛
کسی که بر نازیبایی ها تمرکز دارد، به نازیبایی های بیشتر هدایت می شود؛
یعقوب وقتی میخواست فرزندش یوسف رو با برادرانش بفرستد گفت که میترسد برادرانش از او غافل شوند و گرگ اورا بخورد و همه میدانیم که داستان چه شد و اینکه حضرت یعقوب پیامبر بود و نتوانست احساسات خود را کنترل کند و حدود 40سال از یوسف دور ماند در ناراحتی و غم و اندوهی سوزناک .پس قانون برای همه یکی ست.حتا پیامبر باشی و احساست رو نتونی کنترل کنی نتایج خوبی نمیگیری.از طرفی در همین قرآن مادر موسی رو داریم که اعتماد میکند به ندای درونش ،فرزندش را در آب نیل می اندازد و بعد مدت خیلی کم به فرزندش میرسد و اورا خود شیر میدهد و بزرگ میکند.
با هر ناخواسته ای بجنگی، آن ناخواسته را در زندگی ات ماندگارتر می کنی؛
دوباره همان مفهوم اعراض از ناخواسته که در قرآن هم بارها خداوند به محمد(ص) میفرماید که: کفر کافران غمگینت نکند،از آنها دوری کن ».
مفهوم شرک و ارتباط آن با “باور به تاثیر عوامل بیرونی”
در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت نکن و مراقب باش که به این شکل به آنها انرژی ندهی؛
با انرژی ای همکاری کن که هم جنس با خواسته هایت است؛
از همان لحظه ای که کانون توجه خود را به سمت خواسته هایت جهت دهی می کنی، به سمت تجربه های بهتر هدایت می شوی.
و این قانون بدون تغییر خداوند است ،از لحظهای که کانون توجهت را کنترل میکنی و به سمت خواسته ها متمرکز میشوی ، به سمت تجربههای بهتر هدایت میشوی و طعم زندگی واقعی را با تمام وجودت میچشی و این وعده ی خداوند است.
خدایا شکرت
استاد سپاسگزارم
در پناه مهر بی پایان خداوند ،سلامت ،سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی پرتلاش ودوست داشتنی
فایل فوق العاده ای بود و پراز نکات مهم
از وقتی این فایل گوش دادم دارم الگوهاش تو زندگی خودم واطرافیانم میبینم و تنها چیزی که فهمیدم این بود که اصلا ما حواسمون نبوده که ناخواسته داشتیم به ناخواسته ها توجه میکردیم
قوانین مهم زندگی
قانون توجه=به هرچه توجه کنی همون رو جذب میکنی به زندگیت.
قانون فرکانس= هر فرکانس وارتعاشی رو بفرستی به جهان هستی همون برمیگرده بهت.
قانون باور = هر چیزی که بیشتربهش فکر میکنی وتوذهنت تکرار میکنی فکر غالب ذهن حساب میشه باور اوج عدل الهی خدا رو تو همین سه قانون میشه دید خدا به هیچکس ستم نمیکنه
پس من باید خودم رو هرلحظه چک کنم دارم به چی فکر میکنم به چی توجه میکنم چه ارتعاشی رو میفرستم به این مراقبه میگن که همون تقوا هست که خدا تو قران ازش نام برده
برای این همه آگاهی ازشما ممنونم استاد مهربان ودوست داشتنی من️
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
اول وپیش از هر سخنی خدمت شما استاد گلم و بانو شایستهی عزیزم که این فایلها را اینگونه آمادهسازی کردهاند، سپاس بیکران دارم و خدا را برای اینکه مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشته سپاسگزارم که دستان خودش را در زندگی من آورد تا این باقی مانده عمر را که نمیدانم چه اندازه خواهد بود را با لذت و سربلندی زندگی کنم.
استاد عزیزم و بانو شایستهی گل، به خدا از وقتی این فایلها را میبینم و گوش جانم را به آنها میسپارم، چنان مسیر این زندگی برایم زیبا شده که توصیف کردنش دشوار است و باید دیگران جای من باشند تا بدانند که چه میگویم!
از تغییرات و قدرت تمرکز بر نکات مثبت و خواستههایم بگیر تا بیشتر و بیشتر شدن مشتریانم و رفتن همسرم و فرزند کوچکم به تهران برای پیشرفت بیشتر که چه فرصتهای طلایی را برای تنها بودن و کار کردن روی خودم به من داده تا ریختن برگهای پاییزی از درخت زندگیم و رفتن افرادی از زندگیم که به آنها وابسته بودم و همچنین اصلاح شدن گروهم در کسب و کارم و غیره و غیره و توقعات بیش از پشیم از خدای یگانه و تنها فرمانروای جهانیان و کاهش توقعات من از غیر خدا و غیره و غیره، که نمیتونم بیشتر بگم که اونوقت اشک شوق امانم نمیدهد!
حالا دوست دارم در مورد مطالب و یادداشتهای بانو شایستهی عزیز از سخنان شما بگم. البته از استاد عرشیانفر هم برای این لایو بهیادماندنی سپاسگزارم:
– نکتهی نخست:
تغییر زندگی را از تصحیح کانون توجهات شروع کن؛
به هر آنچه توجه کنی، به تجربیاتی از همان جنس از توجه، هدایت می شوی!
پیش از این آدمی بودم که باورتان نمیشود که چه اندازه برای نوشتن همین کامنتها حساس بودم و خودم را آزار میدادم. بارها و بارها غلطهای املایی خودم را میگرفتم و تلاش میکردم که خوب و درست بنویسم و برای همین بود که بیشتر به ظاهر متن توجه میکردم تا اصلش. به قول شما، به حاشیه توجه میکردم به جای توجه به اصل! واقعا که آسان بودم برای سختیها! و خدا را سپاس که الان دارم میبینم که دارم آسان میشم برای آسانیها! خدایا پروردگارا شکرت.
آره دقیقا همینه که شما میگویید و من هم بارها و بارها در زندگی این را تجربه کردهام که وقتی از آنچه نمیخواهم دوری میکنم و حاضر نیستم که اصلا دربارهی آن کمترین چیزی را بشنوم و بدانم( البته کاملا آگاهانه)، روزم به مراتب بهتر و بهتر میشه و نتایج بهتر و بهتری میگیرم! دیگه تلویزیون را نگاه هم نمیکنم، از اتاق اساتید وقتی بحثهای احمقانه انجام میشه یا بحث را اگه بتونم، اگه بتونم عوض میکنم و یا اینکه در بیشتر موارد میام بیرون و میرم برای خودم تو محوطه میگردم( حتا اگه پاهام نیاز به استراحت داشته باشند ولی، حق روحم را محترم میشمارم و از پاسداری میکنم و ورودیهای ذهنم را کنترل میکنم). پای خدا جوون مگه این کم نعمتیه؟! به خدا که اگه پیش از اینا من میتونستم اینجوری باشم! خدا جوون با هیچ چیزی حاضر نیستم این نعمت را عوض کنم!!!
دارم برکات این کارم را هر روز بیشتر و بیشتر درک میکنم! خدایا به استادم و بانو شایستهی عزیزم و همهی دستاندرکاران سایت الهی عباسمنش و همهی عزیزان همراهم سعادت پیشرفت پیوسته در این مسیر الهی را ارزانی کن!!!
نکته دوم:
اگر آزادی می خواهی اما تمام تمرکز شما بر ناخواسته هایی است که آزادی شما را محدود کرده است، این جنس از تمرکز، شما را در مدار محدودیت های بیشتر قرار می دهد!
خدایا من پیش از این همینجور بودن که همش صحبت آزادی را میکردم ولی همش به درواقع همون به ظاهر آزادی، مرا محدود کرده بود. همش صحبت میکردم از اینکه خدا کنه که بتونم به جایی مثل آمریکا برم که بتونم آزاد زندگی کنم ولی مگه میشه آدمی که خودش داره آزادی را برعکس مینویسه، به آزادی برسه؟! خدایا من ازت سپاسگزارم که داری اینجوری و با این دست و دل بازی مرا هدایت میکنی!!!
آره به خدا، من هم مثل شما هیچ اعتقادی به وطن و اینجور چیزها ندارم. البته بگم ها، پیش از این وقتی صحبت وطن پیش میامد، رگ کردنم ورم میکرد و چهرهام برافروخته میشد! ولی چند وقتی هست که به این نتیجه رسیدهاند که من هم مثل باقی انسانها روی کرهی زمین به دنیا آمدهام. جایی که همهاش مُلک خداست. آیا خدا گفتن این تکه از زمین ایران باشه، اون تکه دیگه روسیه و اون تکهی دیگه آمریکا و یه تکهی دیگه کره شمالی؟ نه آقا جوون، آدما با هم سر زمینهای حاصلخیز جنگیدن و این سرزمینها را هم حاکمان ساختند. در صورتیکه من هم مثل یک آدم اهل زابل، اهل سیستان، اهل تهران، اهل واشنگتن، اهل سئول، اهل کره شمالی و یا اهل قطب شمال، تو همین کرهی خاکی دنیا آمدیم و همهی ما حق برابری از زندگی داریم و شایشتگیهای همهی ما برابرند! فقط این ماییم که یا خودمون را شایسته نمیدانیم و یا اینکه به جایی وابسته شدیم.
به خدا که وابستگی بدترین کار دنیا و عین شرکه!!! من تنها به خداوند یگانه و تنها فرمانروای جهانیان وابسته هستم چون که تنها اوست که همه چیز را صاحب اصلی است و اوست که به من زندگی بخشیده و نعمت برخورداری از نعمات و برکات روزافزون خودش را به من داده!!! آقا اصلا اینایی که دم از وابسته بودن به مثلا عشقشون( همسر و پارتنر) میزنند، بیشترشون از شخصیت حضرت علی خوششون میاد و خودشون را از مریدان ایشان میدانند. آیا نمیدونیم که همین حضرت علی کمتر از ده پس از دنیا رفتن فاطمه( همسر ایشان) همسر دیگری اختیار کردند؟ اگر وابستگی کار خوبیه، پس این رو چی میگن؟ هر نوع وابستگی به کشور، همسر، فرزند و غیره، یک شرکه و شرک موجب زیان در دو دنیاست!!!
نکتهی سوم:
چه نوع تفکر و رفتاری، فرد را آسان می کند برای سختی ها و چه جنس از تفکر و رفتاری فرد را آسان می کند برای آسانی ها؟
چه اندازه همیشه شما خوب این مفهوم را بیان میکنید که؛ تقوا یعنی کنترل ذهن و کنترل توجه به خواستهها و دوری کردن از توجه به ناخواستهها، دوری کردن از آدمهایی که صبح تا شب به دنبال ایرادها و توجه به ناخواستهها هستند! مشخصه وقتی که از ناخواستهها دوری میکنی، دنیا هم که مثل آیینه عمل میکنه، ناخواستههات را ازت دور میکنه! درست مثل وقتی از آیینه دور میشی، تصویرت هم انگار از آیینه دور میشه و وقتی به خواستههات توجه میکنی، دنیا هم تو را به خواستههات نزدیک و نزدیکتر میکنه!
دارم روی خودم کار میکنم که همینجوری باشم که آگاهانه و بله کاملا آگاهانه کانون توجهم را به خواستههام متمرکز کنم تا مثل نور خورشید که در کانون یک ذرهبین متمرکز میشه و میتونه کاغذ و مقوا و چیزهای دیگر را بسوزونه، من هم بتونم همین کار را بکنم و خواستههایم را به شکل کاملا طبیعی و بدون تقلا به زندگیم جذب کنم! خدایا شکرت که همین نوشتهها سبب شد که الان یک تماس بسیار خوب از سوی یکی از مشتریان گرامیم داشته باشم! دیدی، همینه دیگه! اینم نتیجهی توجه به خواستهها و دوری از توجه به ناخواستهها! الهی شکرت.
نکتهی چهارم:
معنی هر جنسی از احساس بد این است که: شما در ذهن خود در حال توجه به چیزی هستی که نمی خواهی و با آن جنس از توجه، فرکانسی را فعال کرده ای که در حال جذب ناخواسته های بیشتر به زندگی ات است.
دقیقا چه اندازه پدیدههای این جهان همانند هستند! در فیزیک میگند که اگه یک جسم نوسانگر فرکانسی موافق یک جسم نوسانگر دیگر داشته باشه که در حال نوسان نباشه، نوسان حسن اول، دیگری را هم به نوسان در میاره و البته با همان فرکانس. خدایا این همه سال فیزیک خوندم ولی این مفهوم به این سادگی را نفهمیده بودم. شکرت و واقعا شکرت که این رو دارم میفهمم. خدایا پروردگارا سپاس!
پس، از کار و توجهات من مثل یک نوسانگر همش در حال فرستادن فرکانسهای خودشه و جهان را متاثر میکنه. یاد اون پروفسور ژاپنی افتادم که روی تاثیر فرکانس افکار مثبت و منفی روی آرایش مولکولهای آب تحقیق کرده بود افتادم. تازه مثلا ماها که روی کوانتوم تحقیق میکنیم، صحبتی عمیقتر در مورد درهم تنیدگی اجزای جهان میکنیم که خدایا آب در کوزه بود و ما گرد جهان میگشتیم. تازه دارم میفهمم که چقدر این سالها دانشی بس سود و فایده داشتم. خدایا شکرت که به نادانیم پی بردم.
نکته پنجم:
شما در دنیایی زندگی می کنید که دسترسی یکسانی دارید به ثروت یا فقر؛ به سلامتی یا بیماری؛ به عشق یا نفرت… اما اینکه کدام را انتخاب می کنید بستگی کاملی دارد به کانون توجه شما.
این مثل این میمونه که بگیم دلت میخواد که از وی برات بگم؟ از عشق یا تنفر، کدوم؟ دلت میخواد از فقر برات بگم؟ از جنگ یا صلح؟ و … مشخصه که آدم فهمیده نکات مثبت را انتخاب میکنه و آدمی که فکر میکنه، باید با داشتن اندوه و ادای آدمای روشنفکر همش در اندیشهی مسائل نادلخواهش باشه، همش هم از همون چیزا نصیبش میشه!
یادمه، اون اوایل انقلاب، یک سری از کمونیستها ساکن آمریکا( سرمایهداریترین کشور دنیا و مخالف صددرصد کمونیسم) زندگی میکردند و به ایران که آمده بودند، همه از آزادی توی آمریکا میگفتن! خدایا آدمها چرا این اندازه دچار تناقض هستن؟ نمیدونم چرا این جور آدمها خودشون را گول میزنن؟ در عین حال که میدونن این فضای آزادی از آزادی سرمایه و سرمایهگذاریه که در آمریکا فراهم شده، ولی پای روی حق میگذارند و به خودشون و مردم دنیا دروغ میگن.
ماییم که داریم در یک مجلس میهمانی و در کنار آدمهای دیگه در این دنیا زندگی میکنیم. حالا ما آزادیم که تو این مجلس میهمانی که به قول خودتون استاد بزرگوارم، مثل یک سلف سرویسه که هر کسی میتونه هر چیزی را دوست داره و هر اندازه که میخواد با پرداخت یک مقدار پول ورودی بخوره و هیچ محدودیتی نیست، ولی برخی نشستند و دارن بشقاب پر دیگران را نگاه میکنند و حرص میخورن که چرا اونا تو بشقابشون چیزی نیست؟! خوب بابا جوون پا شود و بر وهر چیزی که دلت میخواد را آزادانه بردار! کسی که تو را محدود نکرده جز اون فکر محدود خودت! آره دیگه، بعضیها فکر میکنند که کدخدای دنیا هستند و باید لهلهی دیگران باشند چرا؟ چون اینا با خودشون قهرن ! البته در نتیجه با همهی دنیا قهرن و فقط دارن ادای آدمای به ظاهر دلسوز را درمیان! اینا دلسوزی برای خودشون را بد ولی فداذشدن برای دیگران را اصل زندگی میدونن و یه همچین آدمایی، نه به این میرسن و نه به اون! و همیشه در میان راه معطل هستن. اینا از پس تغییر خودشون برنمیان ولی میخوان دیگران را عوض کنم و این فقط یه اداست، یه ادعاست! که هیچ وقت نتیجهی مثبتی برای هیچ کسی ندارم!
نکتهی ششم:
اگر هدف را “ماندن در احساس خوب” بگذارید و با این اولویت، کانون توجه خود را مدیریت کنید، فارغ از قوانین آدمها و حکومت ها، فارغ از تجربه اکثریت جامعه، به سمت تجربه هایی هدایت می شوید که شما را به احساس خوب بیشتری می رساند؛
وقتی در مسیر هماهنگ با خواسته هایت حرکت کنی، درها به صورت خود به خود باز می شوند!
آره کاملا درسته و من هم کاملا باهاش موافقم! همهی ما به شکل کاملا افرادی، بنده و آفریدهی خدای یگانه هستیم و همهی ما حق حیات و برخورداری از مواهب و نعمات و برکات و ثروتهای روزافزون الهی را داریم. پس، زندگی من وابسته به هیچ کسی و هیچ چیزی و هیچ شرایطی و هیچ حکومتی ندارم و من در هر وضعیتی شایستهی بهترینها هستم. اگر این را از ته دل بپذیرم و به عبارت دیگر با خودم به صلح برسم و خودم را با همهی ویژگیهایم بدون هیچگونه شرطی دوست بدارم و عاشق خودم باشم، همین میشه که شما میگویید!!!
پیام قرآن درباره تغییر؛
کسی که بر نازیبایی ها تمرکز دارد، به نازیبایی های بیشتر هدایت می شود؛
با هر ناخواسته ای بجنگی، آن ناخواسته را در زندگی ات ماندگارتر می کنی؛
مفهوم شرک و ارتباط آن با “باور به تاثیر عوامل بیرونی”
در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت نکن و مراقب باش که به این شکل به آنها انرژی ندهی؛
با انرژی ای همکاری کن که هم جنس با خواسته هایت است؛
از همان لحظه ای که کانون توجه خود را به سمت خواسته هایت جهت دهی می کنی، به سمت تجربه های بهتر هدایت می شوی
و چه خوبه خدایی که این همه مهربانه و عاشق ماست و همیشه و در همه حال به ما عشق میورزه، البته که امیدوارم من و ما هم بتونیم این همه بزرگی را درک کنیم و یه همچین خدایی را اجابت کنیم و با خودش باشیم و نگران هیچ چیزی نباشیم و فقط پیوسته تو مسیر بمونیم و اصلا با خودمون و خواسته هامون و خدای بسیار مهربانمون سر این خواستهها تعارف نداشته باشیم و به رحمتش یقین داشته باشیم!
خدایا شکرت که مرا و ما را در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت گذاشتهای و خورشیدهای هدایت را بر سر راهمان گذاشتهای تا راه گم نکنیم.
خدایا پروردگارا مرا به راه راست هدایت کن همان راه کسانی که بر آنان نعمت ارزانی داشتی و نه راه کسانی که بر آنان خشم گرفتی و نه راه گمراهان! آمین یا رب العالمین.
ارادتمند شما
درود بر استاد عزیز و بزرگوار و سرکار خانم شایسته عزیز.
استاد عزیز چقدر این فایل شما پراز آگاهی هست.
استاد غوغایی تو وجودم به پا شد.
چقدر این قانون جهان کارش درسته.
من علی هستم.حدودا 2سال و چندماه میشه که به صورت هدایتی با شما آشنا شدم.اون موقع ها اوضاع زندگیم جالب نبود.سوالات بی جواب زیادی تو ذهنم بود که الان میبینم خودمم دلم نمیخواست دنبال جوابشون بیفتم.یکجورایی به همون روال داغون زندگیم عادت کرده بودم و تحملش میکردم.از طرفی هم بقیه و عوامل دیگه رو باعث و بانی میدونستم.
استاد الان که اینو مینویسم نمیدونید چقدر حالم خوبه.چقدر ذوق دارم که کامنت میذارم.
استاد دلم میخاد از همه چی بگم.از تغییراتی که تو زندگیم رخ داده و نتایجی که هر لحظه میاد.
نتایجی که الان دقت میکنم میبینم خدا چقدر هوامو داره.
استاد با آموزه های شما با ترسام روبرو شدم و دیدم چقدر الکی میترسیدم.
براحتی ازدواج کردم و براحتی رفتیم خونمون.استاد منو خانومم باهم اومدیم تو سایت شما و الان باهم فایل های شمارو میبینیم.خدایا چقدر بزرگی.
دیگه دنبال این نیستم زندگی بقیه رو بهتر کنم.
حس و حالم خیلی عالیه.
هرروز نتایج جدید میبینم.
استاد دلم میخاد بغلت کنم و روی ماهتو ببوسم.
جدیدا دوره شیوه حل مسائل رو گرفتیم و چقدر این دوره بی نظیره.تارگت بعدیم استاد دوره سلامتی هست چون میخام استایل شما رو بدست بیارم و هرروز تحسینتون میکنم.
استاد خیلی عاشقتونم.
خداوند پشت و پناهت ون.
بنام خدای زیبایی ها!
سلام و درود خدمت استاد عزیز خانم شایسته عزیز و همه عزیزان هم فرکانسی.
خدارا شکررر میکنم بابت داشتن چنین استادی که با ورودم به این سایت احساس میکنم یه چراغی توی قلبم روشن شده و هر لحظه هدایت میشم به سمت زیبایی ها.
من واقعا الان به این درک رسیدم به گفته ی استاد عزیز تا زمانی که یک شخص در مسیر هدایت نباشه نمیتونه این حرفا رو درک کنه و بهش عمل کنه.
من تقریبا کمتر از یه سال قبل این لایو رو با جمعی از همکارا توی لبتاپ نگاه کردیم به طور اتفاقی. ولی من چون در ندارش نبودم و هنوز به اون درک نرسیده بودم فقط این لایو رو نگاه کردم ولی اصلا کلمات رو درک نکردم.
ولی از روزی که وارد سایت شدم و میشه گفت روزانه بیشتر از 7 ساعت فقط توی سایت مطالب رو گوش میدم و درکش میکنم که امروز هدایت شدم به این لایو و خدارا صدهزار مرتبه شکررر که خیلی مطالب رو درک کردم وخیلی نکات رو یاد گرفتم.
خدارا صد هزار مرتبه شکرررررر
درپناه خدای بزرگ باشید!
الله الکبر الله اکبر الله اکبر
به این عظمت
این فایل از لحظه اول اشک منو دروورد
این فایل یکی از بهترین فایلا و تاثیر گذارترین فایلها برای من بوده
صحبت کوبنده ی استاد در مورد قانون
کوبنده نه با سخن ناشایست
کوبنده با لحنی غنی از ایمان راسخ
کوبنده با گویشی وام گرفته از باورهای پولادین پو،لا،دین
و من عاشق این لحنتم استاد
لحنی که هیچ چیزی برای گفتن به جا نمیزاری
لحنی که یک تو دهنی بزرگه به همه ی باورهای اشتباه
لحنی که ذهن رو مچاله میکنه
خدای من
استاد بزرگم
چه خوب که به این جایگاه عظیم رسیدید
جایگاهی که خداوند بلند مرتبه براتون از قبل برنامشو داشته
و شما بهش ایمان داشتید
همین ایمانی که دارید ازش حرف میزنید
افرین
افرین استاد افرین تا صبح میتونم تحسینتون کنم
چرا تا صبح تا جهان هست و من در این جهان دارم نفس میکشم
به افتخارتون میتونم کف بزنم
و اشک بریزم از سر شوق
با اشکی از سر ایمان
با اشکی از سر افتخار
خدایا چقدر تو بزرگی که یه همچین شخصیو سر راه ما قرار دادی
و اون رو به جایی رسوندی که باورهای ما تقویت شه
و باور های اشتباه ما مگه میتونن در مقابل این رفتار ها این نتایج و این اگاهیی های که این استاد بزرگ از صحبت کردنش گرفته تا زندگی کردنشو حتی سکوت کردنش به ما میده تضعیف نشه ؟؟؟
بله استاد بله
من از همون جمله اول استاد عرشیانفر تسلیم شدم
و دستامو بردم بالا
استاد عرشیانفر گفتن که شما تو اون دوران سال 88
تو خیابون ولیعصر
حتی نگاهم نمیکردیم به جمعیت
برای اینکه حتی یه لحظه ام نمیخواستین بهش توجه کنین
بله استاد
شما ازین سطح از عملگرایی صحبت میکنین
بله استاد
شما درین سطح کانون توجهتون رو کنترل میکردین و میکنین
و آیا جز شما کس دیگری لایق اون جایگاهه؟؟
و چه کسی تونسته سالیان سال این حد از کنترل ذهنو و ایمان و باور و داشته باشه ؟؟و خب داستان نتایج چقدر گویای همه چیزه
و چقدررررر وقتی اسم نتایج میاد
نتایج شما ملموسانه ی جنس دیگه ای از نتیجس …
چقد جنسش فرق داره ….
ممنونم ازتون استاد …
شما نشانی از ایمانید
نشانی از اعتماد به رب
نشانی از خود پروردگار
تحسین
تحسین
تحسین
استاد بزرگوارم….
احساسم بیش ازین قابل توصیف نیست
استاد عزیزم! دوستون دارم ….
سلام خانم شایسته عزیز
سلام استاد عزیز
سلام به همه دوستام
خداروشکر میکنم تا یه اتفاقی پیش میاد حواسم هست که ببینم این جا اگه استاد بود واکنشش چی بود
هم من دلیل اینکه این فایل به عنوان روزشمار انتخاب شده رو میدونم هم بقیه دوستان
راستش تا من اولین خبر رو از ملت شنیدم دست به دامن این فایل و البته فایل قانون تغییر ناخواسته ها شدم و اینقدر حالم خوب شد که دوست داشتم واقعا جنگ بشه :)
یعنی میدونم که فرکانس من اینجوری خیلی راحت از بقیه جدا میشه
تو این مدت من نه یه فیلم خودم باز کردم
نه یه کانال خبری دیدم
نه اخبار نه هیچی
هرچی بوده شنیده ها بوده از بقیه که البته اینقدر دیدم مثبت شد نسبت به این تضاد که حالم خیلی خوب شد
واقعا دو سال پیشم که تضاد پیش اومد من خوب تونستم اعراض کنم و البته شرایط و حال عالی رو تجربه کردم!
کلی گشت و گذار داشتم تو همون تهرانی که بگیر بگیر بود همه درگیر من داشتم پارکای تهران و با ماشین صفرم دور دور میکردم
اون زمان که همه درگیر و حالشون بد بود من حالم خوب بود و نتیجش هم شیرین بود خداوکیلی
بخاطر همون تجربه من تا اولین خبرای مبهم شنیدم اولین واکنشم سرچ این فایل بود و البته که خدا هدایتم کرد مثل همیشه
دلم نیومد ننویسم ازین توضیحات عالی استاد
مهم ترین و اصلی ترین توضیح قانون همینی که توی تمام فایلا و دوره ها هست
به چی داری توجه میکنی؟ از اصل و اساس همون وارد زندگیت میکنی!
خب من دو سال پیش توجم رو سفر به امریکا بود و تجربه زندگیم به بخش کوچیکی تبدیل شد!
الان توجهم به سریال زندگی در بهشت و تمرکز بر نکات مثبت و میبینم که انگار همون دانشگاهی که قبلا میرفتم همون مسیر ولی انگار کم کم ناخوداگاه به نکات مثبت دارم توجه میکنم
و باید این روند ادامه بدم
زیاد و زیاد
چرا؟
چون من به چیزی که توجه میکنم وارد زندگیم میکنم
تو همین اتفاق کلی نکته مثبت من پیدا کردم
مثلا امار بعد از همه جنگ ها حتی جهانی ها هم نشون میده که کلی رشد و پیشرفت داره بعدش
البته که اگه زمان مرگ من باشه چه جنگ بشه چه نشه موقعش رسیده
البته چون من دانشجو ارشدم و سربازی هم هنوز نرفتم کمی نگرانی از سمت بقیه اومد که اگه جنگ بشه اولین نفر تو باید بری و …
ولی من به خودم گفتم اتفاقا من چون درسم خوبه پروژه زیاد میشه و من راحت میتونم با پروژه سربازیم رو بگذرونم!
یعنی تو این یه مورد واقعا خوب تونستم ذهنم رو کنترل کنم راضیم از خودم
چون هم تجربه دو سال قبل خودم بود هم البته تجربه کسانی که مسیر توجه به ناخواسته هارو رفتن و الان پر از درد و مریضین!
این قانون توجه خیلی زریفه و البته فرار!
یعنی من هزار بار شنیدم انجام دادم خیلی اوقات نتیجه هم گرفتم ولی انگار تمایل من به سمت عموم جامعه میره اگه جدی روی خودم کار نکنم!
باور کنید همه ملت تا صبح بیدار بودن داد و دعوا من گفتم خدایا میسپرم به خودت خودت هدایتم کن گرفتم تخت خوابیدم
چه خواب خوبی هم داشتم
در هر صورت ممنون که اینقدر سریع این فایل دوباره یاداوری شد که کسانی که در مدار چک کردن مداوم صفحه اصلی سایت هستند قانون براشون مرور بشه
دوستون دارم از ته قلبم
سلام خداوند هزارن بار شکرت بابت این نعمت هدایت خداوند هدایا شکرت بابت این آگاهی که بهم دادی که تشنه آگاهی این فایل ها هستم تامسیری رو که برام مشخص،کردی رو به هشیاری بیشتری ادامه بدم استا تحسین میکنم شهامت وشجاعت وایمانی که درون شما بوده که اینقدر آگاهانه کانوجه توجه ات جای خرج کردی که نتیجه کارت الامشخص هست خدایا شکرت اینها همش پیام هست برای من که دارم دریشون میکنم خدایا شکرت بعد جریان هدایت خداوند مدتی بود که من در نخواسته قرار گرفته بودم وکنترل ذهنم با با وردی های نا مناسب ونازیبا ورفتن دنبال حاشیه ها وایراد گرفتن باعث شد دوچار غرور بشم واین غرور مرا درمسیر هدایت خداوند بخواد گمراه کنه ولی از اونجا که تو این مسیر موندم واز خداوند درخواست کردن جون می دونستم مسیری باید برم همین وبا الگوهای ذهنی مناسب وبا تعغیرنگاهم والبته با اون شهامت وشجاعت خداوند در درون همه ما گذاَشته دارم در مدار آگاهی های این دورها قرار میگیرم الهمات قلب رو درام دریافت میکنم وخودم رو از با باورهای محدود کننده دور میکنم و با باورهای درست کنترل آگاهانه ذهنم رو به دست می گیرم با جهت دهی کانون توجه ام به زیباها خداوند وسپاسگزاری کردن ومتصل شدن به اون نیروی عظیم درونی البته می دونستم که متصل می شوم به اون انرژی دیگه بجای واکنش،نشون دادن به شرایط بیرونی میام خودم رو از درون تعغیر می دم آی یک نوع برگشت کانون توجه از نخواسته به خواسته ها هرچقدر این انرژی بیشتر میشه حس اعتماد خدای درون خودت وقدرت رب بیشتر بیشتر میشه. هی دوست داری بیشتر بیشتر پیش بری این نگاهم من احساحس،میکنم هی دوست دارم بیشتر پیس،برم بیشتر به انرژی متصل بشم بیشتر لذت ببیرم بیشتر خلق کنم