این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-01 03:59:212024-11-08 04:53:05live | قانون هدایت به سمت خواسته ها
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدا رو شکر میکنم توانستم به گام اخر خانه تکانی ذهن برسم.
الحق چه خانه تکانی اساسی در ذهن و شخصیتم به وجود امد. و نیازم به تداوم و استمرار بیشتر و بیشتر میشود.
مصاحبه ی استاد با جناب عرشیانفر ،خیلی لذت بردم
و خیلی خوشحال از شنیدن استاد پیشینم.من ابتدای راه با ایشون شروع کردم و هدایت شدم به این سایت الهی و استادی سخاوتمند
خدایا شکرت
در مورد اعتراضات 88 صحبتی شد.یادم افتاد یکی از فامیلهای دورمون از شهرستان، امده بود تهران برای شرکت در آشوبها.اصلا چند وقت ازشون هیچکسی خبر نداشت.معلوم نبود که اون بنده خدا رو کجا بردن که هیچ اثری هم ازش نبود.بعد از مدتها که سرو کله اش پیدا شد،اقا چنان ترسی تو وجود این بنده خدا رخنه کرده بود که اصلا نمیتونست با هیچکس حرف بزنه.این موضوع خیلی تبعات نادلخواه روی زندگیش گذاشت.
خوب حالا نتیجه اش چی شد؟
هیچی به ایچی.نتیجه اش ضرر بود و ضرر
از بین رفتن آرامش خودش و خانواده اش،وجود ترس و اضطراب و نگرانی که تهش هم هیچی بود.
من خودم گاهی وقتها اگاهانه یا نااگاهانه مثل اکثریت مردم فکر میکنم یا عمل میکنم، یهو وسط راه به خودم یاداوری میکنم اگاهی هایی که فهمیدم شون، اعتراف میکنم گاهی وقتها عمل به اونها و کنترل ذهنم خیییلی سخت میشه.گاهی پیش امده از شدت سختی این کار دچار سر درد شدم یا عرق کردم و داغ شدم.انگار که یه جنگ خیلی بزرگ درونم برپاست.
و به لطف خدا وقتی انجامش میدم، انقدر احساسم قشنگ و لطیف و خالص میشه، که سختی کنترل ذهن یادم میره و زبانم به سپاسگزاری الله باز میشه .و البته که پاداش های خداوند هم از راه میرسه.
آرزو میکنم انقدر رشد و بهبود شخصیت پیدا کنم که این سختی ارام ارام کمتر بشه و آسان شوم برای آسانی ها.
من دیشب برای پیاده روی به پشت بام منزل رفته بودم، نزدیک غروب افتاب بود.در حال گوش دادن به فایل های استاد بودم. هواپیمایی رو در حالی که در غروب نارنجی و شگفت انگیز خورشید رد سپیدی از خودش به جای میگذاشت و به ارامی در حال پرواز بود دیدم.و چقدر ذوق کردم .من عاشق سفرم و دیدن هواپیما منو به یاد سفر میندازه .بابت تمام هواپیماها، مسافرها و تمام سفرهای لذت بخش سپاسگزاری کردم و نیشم بی اختیار تا بناگوشم باز موند تا هواپیما تو افق محو شد.
در طول مدت 70 دقیقه ای که فایل گوش میکردم، حدس میزنین چند تا هواپیما دیدم؟
.
.
.
.
.
.
اقا من (30) تا هواپیما دیدم : ×
باورتون میشه؟!
منظورم از ذکر این مثال این بود : همونطور که استاد تو این فایل بارها عنوان کردن، توجه به هر چیزی از بیس و اصل همون چیز وارد زندگیم میکنه
حالا اینجا، هواپیما دیدم،چند دقیقه محوش شدم،ذوقشو کردم و سپاسگذاری بابتش و در اخر حال بسیار خوب، نتیجه اش این شد که چقدر هواپیما دیدم و یه برنامه سفر 4 روزه برام برنامه ریزی شد.
این یه مثال ساده و پیش پا افتاده بود.
خداوند هر ان چیزی رو میدهد که ما بهش توجه میکنیم، چه سختی، چه آسانی.چه فقر چه ثروت و…
بعد از اتمام پروژه خانه تکانی، خیلی مسلط تر شدم روی کنترل احساسات و افکارم.انگار این چرخ روان تر از قبل شروع این دوره شده به لطف پروردگار.
استاد در مورد indicator یا همون شوخص صحبت کردن.من احساس میکنم این موهبت الهی حالت جاذبه ای داره.خودم هر وقت حالم خوبه، یا میخوام شکرگزاری کنم یا در حال خواندن سوره ی حمد هستم و یا مواقعی که کمکی ازپروردگارم طلب میکنم، بصورت کاملا ناخودآگاه دستم بر روی مرکز سینه ام قرار میگیرد و اون لحظه حس میکنم کف دستم حرارت لطیفی دریافت میکند.خدا رو به اندازه ی بزرگیش شکر برای داشتن این حس فوق العاده
اقا یکی از درسهای بزرگ این فایل برای من، اعراض به جای اعتراضِ.تفاوت اندکی در گفتار و نوشتارشون هست، اما بینهایت فاصله ی فرکانسی نسبت به هم دارند.
چقدر تکرار اصل به من کمک میکنه و هیچوقت از شنیدنش سیراب نمیشم.
چون انسان فراموشکاره، اگر اصل و اساس در فایلها و دوره ها عنوان نشه، به آسانی فراموش خواهیم کرد.
این اعراض از ناخواسته ها چقدر به من کمک میکنه تا بیشتر ور احساس و حال خوب بمانم.
نمونه اش همین چند دقیقه پیش.همسرم عادت کرده قهوه ی بیوقت میل میکنه.شب نمیخوابه، تا نزدیگی صبح اخبار و اخبار و اخبار تماشا میکنه.
نزدیک صبح میخوابه تا ظهر
تا چند وقت پیش مدام اعتراض میکردم به برخی کارهای اشتباهش.اما دیدم نه تنها فایده نداره، بلکه مدام داره تکرار میشه.
همین چند دقیقه پیش در حال نوشیدن قهوه بود.هی امدم بگم نکن مرد،بیخواب میشی.زیپ دهنم رو کشیدم و رد شدم.چقدر حال خوبی داشتم از این اعراض.همین کوچک کوچک تمرین کردن هاست که نتایج عالی و بزرگتر رو برام به ارمغان میاره.
خدا رو شاکرم برای تک تک عمل به دانسته هام.
پیش خانواده از همسرم گله و شکایت نمیکردم، اما به خودش بیشتر اوقات گله میکردم.و ازش ایراد میگرفتم و هنوز هم گاهی باهاش بحث میکنم.
امیدوارم همین یک ذره ها هم از بین بره با هدایت خدا.
من روی بهبود شخصیتم کار میکنم و ادامه میدم انشاالله که راه مون در بهترین شرایط ممکن از هم جدا خواهدشد.
باید کمی بیخیال تر باشم.حرس نخورم.و در شرایط مختلف سعی کنم خونسرد بمونم و واکنش گرا نباشم.
از دیشب خیلی سر درد داشتم نتونستم حالم خوب کنم خوابیدم صبح باز با سرد درد بلند شدم
به قول بچهای این گام یه جنگی بود توی ذهنم، که من فقط داشتم نگاش میکردم عملا کاری از دستم برنمیومد، صبح با خودم گفتم سرت درد میکنه میخوای بگیری بخوابی؟ تو کی تا حالا دردی برات اومده گرفتی خوابیدی ،تو مریض بودی پارک بودی، پریود بودی باشگاه بودی، دل درد بودی رفتی دویدی، دل درد بودی اومدی فایل دیدی، از کی تا حالا توی این شرایط گرفتی خوابیدی ؟؟؟؟:))))
خب صبحانه ام رو خوردم
با این اهنگ شروع میکنم کامنتم رو امروز روز منه دست خدا تو دستمه امرروز روز منه قلبم تاپ تاپ مبزنه ،پاشوو بهترین باشو چون خدا بهت داده خوشبختی هاشو…
یک ساعت 16 دقیقه با خودم گفتم کی حال داره این فایل یکساعت و 16 دقیقه ای ببینه اوووو
اما اتفاقی افتاد در طی گوش دادنش واقعا سردرد یادم رفت و اگر حس کردم و میومد بالا کم بود الانم خیلی کم شد
تمامش نان استاپ به قول استاد داشتم فایل میدیدم
یه ادم چطور میتونه اینچنین توی این تایم این چنین حرفها و نگرش هایی رو بزنه مگر اینکه یه ایمانی وجود داره توی وجودش
و الا صرفا زدن این حرفها خودش احتمال زیاد بازخورد هایی میتونه داشته باشه ناخوشایند ولی برای استاد مثل روز اول مثل تمام این سالها که همین حرفها میزد زدنش راحت بود
استاد شما رو تحسین میکنم این عشق توی کارتون رو..
پروژه خانه تکانی توی این مدت خیلی چیزها بهم گفت یا یاداوری کرد هرچند من چنان احساس میکنم این اگاهی ها رو از یاد بردم که انگار باهاشون غریبم درسته ذهنم میگه تکراری و این حرفها ولی خودم میدونم از کجا دارم به کجا میرم
اینکه چقدر تونستم به حرفهای شما عمل کنم دیگه برمیگرده به اینکه چقدر این اصل و قانون باور کردم که تمام اتفاقات زندگی خودمون داریم با کانون توجهمون رقم میزنیم
کاری که انجام دادم از امیدیه برگشتم و تمرین اونجا کنسل کردم
دیگه برنامه دویدن کنسل کردم
برنامه تمرین فردی توی ذهنم هست که دارم روی باورهام کار میکنم برای قدم اول و میفهمم توی چه وضعیتی هستم
برنامه رفتن و دیدن بازیهای لیگ برترم کنسل کردم این هفته میخواستم برم اهواز ولی دیدم میزبان نیست خب این نشونس که نباید برم بازی ها رو ببینم
واقعا کار ذهنی اسون نیست من توی این مدت پروژه بارها میگفتم خدایا میرم میدوم ولی جا مادرت ولی این قضیه بیخیال من شو
ولی با تمرین حتما میشه حتما میشه حتما میشه
مگه من تعهد ندادم که برای رسیدن به خواستم هر بهایی بدم خب باید اینجا هم سر حرفم بمونم
روزی که تصمیم گرفتم راهی پیدا کنم برای هدفم و تغییرم شروع کردم با خودم کار کردن کم کم فهمیدم نه هدفهام شبیه هدفهای ادمهای مذهبی حکومت و… هست نه باورهام
خیلی توی مخم بود که اره باید بری به بقیه خدمت کنی بری فلان بشی کار افرین بشی یکی از دلایل که میخواستم مهندس بشم همین بود با وجود همه این ها و تغییر نگرشم با نگرش تلویزیون رهبر و مدرسه در صلح ترین عاشق این بودم که برای تیم ملی بازی کنم و پیرهن تیم ملی بپوشم و با این پرچم کلی موفقیت ها بدست بیارم قبلا همین بود قبلم که توی فضای ذهنی محدود تر بودم این خواستم بود اما تفاوت اون موقعم با الانم باورهای محدودم بود فقط
خدایا سپاسگزارم این گام را تموم کردم
پروژه خانه تکانی هم برای دوم بود که به اتمام رسید منتظر هدایت های تو هستم در ادامه مسیر برای رسیدن به حال خوب بیشتر و بهتر شدن
سلام خانم درویشی عزیز،مریم جان پیام شما رو خوندم ،چقدر زیبا و با حس خوب نوشتید،الهام بخش و جالب بود،صحبت های صادقانه ی شما به دلم نشست و کلی انرژی مثبت گرفتم،در حال ماموریت کاری هستم که چشمم به کامنت زیبای شما افتاد و از خوندن ش لذت بردم.اتفاقا من هم یکم مشکل داشتم و شرکت در مسابقه ی صحرانوردی دومیدانی استان خوزستان در امیدیه برام سخت بود ولی به لطف خدا شرکت کردم و مسافت ده کیلومتر رو دویدم.امیدوارم که خبرهای موفقیت شما رو هر روز و پیاپی بشنوم ارادتمند شما کیان
خداروشاکرم که تونستم این پروژه رو تموم کنم خدایاشکرت
آگاهی های این فایل
قانون اصلی اینه که به هرآنچه توجه کنی از جنس همان وارد زندگی میشود
این جهان دوقطبی هستش
گرما =سرما چب=راست
خوبی=بدی. زشتی =زیبای
هرکدوم از متضادش مشخص میشه چیه مفهوم میگیره مثلا این جهان هستی این جوری نیس که اگراز سرما بدم میاد سرما بره جاش گرما بیاد نه اینطوری نیس من اگر به سرما توجه کنم سرمای بیشتری میاد پس من باید توجه امو روی آن چیزی که میخام بذارم تا از اساس اون وارد زندگیم بشود
من اگر از موی داخل غذا بدم میاد و هی بهش توجه کنم هی درموردش صحبت کنم هردفعه که غذا میخورم این قضیه تکرار میشود و هردفعه توی غذام مو میبینم پس باید توجه از روی اینکه مو توی غذام باشه بردارم روی غذای تمیز بذارم و روی اون تمرکز کنم
مثال دیگه اگر من بیام از این دولت و این قانون ها و شرایط ناراضی باشم و مدام برم اعتراض کنم خب معلومه نتیجه چی میشه جنگ و درگیری و اعتراض بیشتری وارد زندگیم میشه و اگرهم دولت تغییر کنه باز من همون آدمم و از دولت بعدی هم قطعا ایراد میگیرم پس باید سعی کنم نکات مثبت همین شرایط برای خودم تکرار کنم لاجرم جهان منو میبره جای بهتر مناسب تر متناسب با نوع باورهای من جایی که برام خوبه
من به زندگی و گذشته ی خودم نگاه میکنم وقتی که اینقدر آدم غرغرو و ناراحتی بودم و افکار و باورهای نا مناسبی داشتم ودرهرشرایطی ناراحت بودم
میبینم که چقد قانون درست کار کرده بدون ذره ای اشتباه خودم زندگیمو با احساس بدم و تمرکز روی نکات منفی خلق کردم گفتم بیام زندگی خودم برای خودم یاد آوری کنم تا بفهمم قانون چقد دقیق عمل میکنه چقد جهان به احساسات ما سریع پاسخ میده
اونجا بود زندگی مو از نظر قانون بررسی کردم گفتم خدای من با دست خودم اینهمه برای خودم دردسر درست کردم ولی گفتم حالا که فهمیدم به قول استاد از همون لحظه ای که روی خودت کار میکنی نشانه ها پیدا میشند
گفتم اگر باوره که زندگی مو اینجوری کرده پس میام تغییرش میدم روی خودم متعهدانه کار میکنم تا زندگیم اونجوری که میخام بسازم
خدارشکر که پذیرفتم من خودم مسبب اتفاق های زندگیم بودم و چقد افکار قدرت دارند چقد کلمات و احساسات قدرت دارند و چقد باید مواظب حرف زدنم باشم که چی دارم میگم مواظب افکارم باشم مواظب احساساتم باشم که بد نشه خدایاشکرت به خاطر این آگاهی های ناب
اول از همه خداروشکر میکنم که با تعهد به خودم تونستم پروژه خانه تکانی ذهن رو به طور کامل گوش کنم و نکات اون رو یادداشت کنم و توی زندگیم استفاده کنم
چقدر این گام آخر برای من مطالب تاثیر گذاری داشت! به قول استاد من فک کنم آمادگی شنیدن این صحبت هارو داشتم چون خیلی خیلی زیاد رو من تاثیر گذاشت. اینکه من یه مدت از خونوادم دور بودم و دودل بودم که برگردم شهرمون یا همینجا بمونم (چون اینجا خیلی بهم خوش میگذره) و استاد وقتی گفت وطن شما جایی هست که از اون لذت میبرین من الان دیگه کاملا مطمئن شدم که دقیقا باید چجوری و چطور زندگی کنم، هر کدوم از صحبت های استاد واقعا یه لایف استایل جدیدی رو به همراه داره که در مجموع همه این صحبت ها به یک لایف استایل عااااالی میرسیم که به جز خوشبختی چیز دیگه ای رو تجربه نمیکنیم (مثل خود استاد)
چقدر خوبه که ما یه الگویی در دسترسمون هست که میبینیم اگه به قوانین متکی باشیم چجور زندگی رو تجربه میکنیم
حتی دوستانی که توی این سایت مدت ها فعالن یا خود من برای خودم الان دیگه یه الگو شدم و میتونم از تجربیات خودم اول برای خودم و بعد برای دیگران صحبت کنم
خداروشکر واقعا
اینکه استاد میگه با توجه به محلی که اشخاص به دنیا اومدن روی اونا برچسب نذاریم و خودمونم اینجوری نباشیم که به وطن خودمون بچسبیم و بگیم این هویت ماست
در صورتی اینا فقط یه وسیله بودن که ما پا به این عرصه جهان هستی بگذاریم و چیزی نبوده که ما انتخابش کنیم اما از وقتی که ما توی این دینا اومدیم کل سرنوشت و زندگیمون دست خودمون بوده.
یه جمله هست میگه ” اینکه تو فقیر به دنیا اومدی یه اتفاق بوده ولی اینکه همچنان فقیر بمونی یه انتخابه!” و در دل این جمله دقیقا قانون نهفته هست
جهان ما یک جهان دو قطبی هست و اگه ما انتخاب کنیم که چیو میخایم از همون اساس اون قطب خواسته ها وارد زندگیه ما میشه
حالا چجوری میتونیم انتخاب کنیم؟ با توجه و افکارمون. این موضوع بسیار بسیار مهمه و اساس اتفاقای زندگیه ما از همین انتخاب افکار شکل میگیره
خدارو شکر میکنم که استاد ما رو از حقیقتی که توی قرآن گفته شده مطلع میکنه و با گفتن مثال های مختلف از قرآن اون منطق و ذهن ما این قانون رو بیشتر باور میکنه که هر چقدر بیشتر باور کنیم بهتر عمل میکنیم و در نتیجه زندگیمونم بهتر میشه
چقدر این مثال استاد عالیه که میگه دوتا برادر دوقلو با شرایط یکسان توی یه جهان یکسان نتایج متفاوتی رو بدست میارن چونکه افکارشون متفاوته و یکی به عرش میرسه و دیگری به فرش! پس ما بدون نگرانی از شرایط، خونواده، دوستان و اطرافمون میتونیم دنیای خودمون رو رقم بزنیم
چقدر خوبه که خدا ریش و قیچی رو داده دست خودمون و گفته زندگیه خودتو خودت بساز
تازه با وجود این بااااااااازم خدا چون عاشق ما هست اتفاقای خوب رو 100 برابر سریعتر، بیشتر و موندگار تر از اتفاقای بد در زندگیه ما قرار میده وگرنه زندگیه افرادی که به نکات منفی توجه میکنن خیلی خیلی بدتر از الان شون بود
این نشون میده خدایی که این همه اختیار به ما داده عاشقه اینه که ما پیشرفت کنیم، که ما خوشبخت باشیم، که ما ثروتمند بشیم چون هدف اصلی ما از اومدن توی این دنیا همینه.
من دیدم که استاد میگفت به اخبار و رسانه ها و چرندیاتی که بقیه پست میذارن توجه نکنین با وجود اینکه میخواستم از اینستاگرام برای کسب و کارم استفاده کنم اما دیدم ضرر هایی که اینستا گرام به من وارد میکنه بیشتر از سودشه و خیلی راحت اینستامو پاک کردم و به خودم گفتم من توی سایت استاد عباسمنش بیشتر وقت میذارم و روی خودم و باور هام کار میکنم و جهان شرایط رو برام جور میکنه و از این بابت خیلی مطمئن و خوشحالم!
مرسی از استاد عزیزم و دوستای هم فرکانسم
آها راستی من اینو هم خودم توی سایت متوجه شدم. اگر دقت کنین میبینین که نه استاد و نه بچه هایی که کامنت میذارن از ایموجی استفاده نمیکنن در صورتی که توی رسانه های اجتماعی یه قانون نا نوشته ای هست که میگن ایموجی بیشتر مخاطب رو جذب میکنه اما افراد توی این سایت ناخوداگاه استفاده نمیکنن و چقدر حرف هاشون تاثیرگذار هست (استاد میگه فرعیات مهم نیست بلکه فرکانسه که مخاطب رو جذب میکنه)
رو به خودم : امیدوارم کامنت بعدی که میذارم یه نتیجه فوق العاده زیبا باشه که وقتی دارم کامنت میذارم اشک شوق از چشمام جاری بشه
سلام و احترام به استاد عزیزم، بانوی شایستهی مهربان و دوستان همفرکانسیام در این مسیر نورانی.
چندمین بار است که در این لحظات آرام شب، هدایت میشوم به شنیدن این آگاهی ارزشمند. گویی صدایی از درون مرا فرامیخواند تا حقیقتی عمیقتر را درک کنم: احساس خوب، آفرینندهی اتفاقات خوب است و احساس بد، جاذب اتفاقات ناخوشایند.
پس راه روشن است… باید آگاهانه انتخاب کنم که بر چه چیزی تمرکز کنم. اگر به زیباییها، فراوانی و نعمتهای زندگیام توجه کنم، همانها را در زندگیم پررنگتر خواهم کرد. اما اگر به کمبودها، رنجها و نداشتهها فکر کنم، ناخواسته آنها را بیشتر به زندگی خودم دعوت میکنم.
من یاد گرفتهام که هرگز نباید دربارهی چیزهایی که دوست ندارم صحبت کنم، نباید گلایه کنم، نباید انرژیام را صرف شکایت و درد و دل کنم. زیرا با هر کلام و هر فکر، در حال ارسال فرکانسی به جهان هستی هستم که سرانجام پاسخش را دریافت خواهم کرد.
کانون توجه من، کلید خلق واقعیت من است. هر جا که توجهم را بگذارم، همانجا رشد میکند. پس باید نگاهم را از ناخواستهها بردارم و آن را بر رؤیاها، اهداف و زیباییهای زندگیام متمرکز کنم. وقتی هماهنگ با قوانین هستی گام بردارم، مسیر برایم هموار میشود، درها یکی پس از دیگری گشوده میشوند و اتفاقات خوب، بیوقفه وارد زندگیم میشوند.
زیبایی زندگی این است که هر لحظه، انتخاب با من است:
به چه چیزی توجه کنم؟ چه احساسی داشته باشم؟
و چگونه واقعیت خود را بسازم؟
پس از همین لحظه، با تمام وجودم انتخاب میکنم که در مدار شادی، آرامش، عشق و فراوانی باشم. زیرا میدانم آنچه در درون من جاری است، همان چیزی است که در زندگیام ظهور خواهد کرد.
بالاخره من این پروژه رو تموم کردم با لطف و هدایت الله و از خودم رضایت دارم.
وقتی دوره قانون سلامتی رو گرفتم و توی شرط های ورود به دوره نوشته بودید دوره برای کسانی که تا حالا کاری رو انجام ندادند و هیچ تعهدی نداشتن مناسب نیست و برای من این یه تلنگر بود به خودم گفتم من همیشه همه چیز رو ول میکنم و نصفه رهاش میکنم وقتی این پروژه رو خانم شایسته روی سایت قرار داد با شور و اشتیاق فایل ها رو گوش میدادم و تمرین میکردن و دیدگاه می نوشتم اما اینم بعد از یه مدت رها کردم و رفتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو شروع کردم به خودم گفتم بذار حالا که همه دارن این کار رو شروع میکنن به خاطر اون سینرژی که وجود داره منم برم سراغش و کلا پروژه خانه تکانی رو رها کردم اما بعد به خودم گفتم اگه من این کار رو انجام بدم این برام عادت میشه که یه چیزی رو شروع کنم و به خاطر دلایلی که اون لحظه برام منطقیه رهاش کنم و برم به شاخه دیگه به خودم گفتم این رفتار ممکنه به یه عادت بد تبدیل بشه برای همین اون دوره رو رها کردم و اومدم چسبیدم به آگاهی های همین پروژه و بالاخره تمام کردم بعد از 5 ماه ولی اشکال نداره من خودم رو سرزنش نمیکنم عوضش شناخت پیدا کردم به خودم و فهمیدم که باید چه چیز هایی رو الویت قرار بدم برای خودم و راضیم و سپاسگزار به جای مقایسه خودم با دیگران خودم رو با اوایلی که با سایت آشنا شده بودم مقایسه میکنم که فقط شنونده بودم ولی الان دیدگاه مینویسم و هر روز فایل گوش میدم و برای عمل کردنم هم قدم های تکاملی رو رعایت میکنم و بعدا با نتایجم حرف میزنم.
و اما برداشتم از آگاهی های این فایل:
اولا من باز هم بهم ثابت شد که با نتایج آدم باید حرف بزنه الان هر کی بیاد به استاد بگه کارت درسته کارت اشتباهه برای استاد مهم نیست چون بهترین نتایج رو توی جنبه های مختلف زندگیشون گرفته و حالشون خوبه ، سپاسگزاره سلامتی داره ثروتمنده اما من الان هنوز اونقدر قوی نیستم که بتونم با نتایجم صحبت کنم پس سکوت میکنم و فقط راه خودمو میرم اگه نتیجه گرفتم و انقدر بزرگ بودن که توجه بقیه رو جلب کنن، ازم سوال کنن که چطور این دستاورد ها رو کسب کردم بهشون سایت رو معرفی میکنم ولی تا اون موقع سکوت میکنم و فقط روی خودم تمرکز میکنم.
و میرم سراغ موضوع اصلی فایل که درباره ی توجه به نکات مثبت بود .
این فایل یه انقلاب بود تو ذهن من. از وقتی این فایل رو دیدم تو سرم آشوبه دارم به خودم فقط فکر میکنم که چطور تو زندگی پس رفت کردم از وقتی به این موصوع توجه نکردم و فقط سعی کردم به چیزای منفی فکر کنم و حال خودمو بد کنم فقط برای حس قربانی بودن اینکه خودم رو مورد ظلم قرار بدم و توجه جلب کنم حتی الان که دارم می نویسم از خودم خجالت میکشم ولی حداقل الان بهش آگاه شدم من وقتی دستم زخم میشد عاشق این بودم که به بقیه نشونش بدم و حالت بیچارگی به خودم بگیرم و طوری رفتار کنم که نه چیزی نیست من خیلیم قویم یا همش تو ذهنم بیمار شدن خودم رو تصور میکنم فقط به خاطر توجهی که قراره از پارتنرم و خانواده ام دریافت کنم یا منتظرم پریود شم تا هر رفتار مزخرفی که دارم رو گردن طبیعی ترین اتفاق بدنم بندازم و تازه فقط اون 7 روز پریودی نیست قبلشم که سندروم پیش قاعدگی و چند وقت بعدشم نوسانات هورمونی و… یعنی اگه بشینم حساب کنم با این همه بهونه ای که برای بد کردن حال خودم پیدا میکنم شاید در ماه من 2 – 3 روز حالم خوب باشه بقیه اش رو حتما یه دلیلی دارم که به خودم حق بدم توی احساس بد بمونم اما این فایل واقعا یه تلنگر محکم بود و باید همینقدر محکم میبود که منو بیدار کنه من الان نمیتونم خیلی سریع رفتار هام رو تغییر بدم اما حداقل متوجهشون میشم و این کمکم میکنه که اول به خودم شناخت پیدا کنم و بعد کم کم و تکاملی بتونم خودم رو تغییر بدم.
اینکه من و خیلی های دیگه فکر میکنیم اگه ایران جای بهتری برای زندگی بشه اونوقت این دنیا ارزش زندگی کردن داره و من خوشبخت میشم اما این خیال باطلیه اگه جایی خوب نیست نباید به اونجا چسبید همونطور که توی قرآن میگه چرا مهاجرت نکردید؟ یعنی راه حل گیر کردن توی موقعیتی که مارو مستضعف و نیازمند میکنه اینه که از اون مکان بریم نه اینکه بمونیم و بجنگیم من خودم چقدر به این جمله بمون و بساز باور داشتم و به خودم گفتم نه من مهاجرت نمیکنم که بمونم و ایران رو بسازم و مردم رو با فرهنگ کنم و دید هنری بهشون بدم و کاری کنم اینجا جای بهتری برای زندگی کردن بشه که سخت اشتباه میکردم الان فهمیدم اینو، چون وقتی من میخوام چیزی رو تغییر بدم یعنی تمرکزم روی ناخواسته هامه و چسبیدم بهشون و هیچ زیبایی نمی بینم مگر اینکه شرایط بهتر بشه و من بتونم نفس بکشم.
خیلی آدما رو دیدم که مهاجرت کردن به پیشرفته ترین و بهترین کشور ها ولی همونجا هم اتفاقات نامناسب براشون میوفتاد و میومدن درباره اش حرف میزدن دقیقا مثل همون زمانی که توی ایران بودن و می اومدن از اتفاقات ناجالبشون ویدیو میذاشتن و صحبت میکردن بهشون و این باید برای من درس بشه ، باید عبرت بگیرم که مثل اونا رفتار نکنم. عوضش مثل اقلیتی باشم که قانون رو میدونن و رفتار ها و زبانشون رو کنترل میکنن اما واقعا سخته و به خودم میگم چه خیری تو این اوضاع هست؟ و وقتی دارم دنبال خیر میگردم ذهن نجواگرم میخواد هر طور شده منو دور کنه از این رفتار و برگردم به غر زدن و احساس قربانی بودن و میگه این چرت و پرتا چیه؟ الان این همه اتفاق بد برات افتاد چه خیری توش بود این همه چاق شدی چه خیری توشه این رفتارا باهات میشه چه خیری توشه و کنترل ذهن رو برام سخت کرده اما من ادامه میدم کم کم سعی میکنم به زیبایی ها توجه کنم و وقتی دارم از ناخواسته هام صحبت میکنم یا توجه میکنم بهشون یه لحظه همینکه آگاه شم به رفتارم کمک میکنه دفعه بعد قبل از گفتنش حداقل بدونم که این ناخواسته ست و بگمش دفعه بعدی قبل اینکه از ناخواسته هام صحبت کنم میدونم که این کار درست نیست و بهش آگاه میشم و از خودم میپرسم که بگم یا نگم ممکنه بازم بگم دفعه دیگه اش وقتی بهش اگاه شدم و از خودم اون سوال رو پرسیدم جوابش رو هم میدم و به قانون و حرفای استاد فکر میکنم و شاید باز بگم دفعه بعدی و بعدی و خلاصه یه دفعه ای که خیلی تمرین کردم قبلش میرسه که میخوام از ناخواسته هام صحبت کنم که توجه دیگران رو جلب کنم و دیگه دلم نمیخواد دلم میخواد طبق قانون رفتار کنم و خیلی راحت اعراض میکنم از ناخواسته هام و دربارش صحبت نمیکنم حتی با خدا و این روند تکاملی میخواد که من قبلا این راه رو رفتم و میدونم که ممکنه ، فقط باید برای ساختن این عادت زمان و انرژی بگذارم، بعدش دیگه ناخودآگاه میشه. مثل الان که ناخودآگاه دارم از ناخواسته هام حرف میزنم.
خداروشکر میکنم که این فایل وجود داره این فایل به من شجاعت شروع کردن رو داد چون با خودم فکر کردم اگه شرایط اونطوری که دوست دارم پیش نره خب خدا هدایتم میکنه و مهاجرت میکنم به یه جای بهتر ولی اولش باید شروع کنم و قدم های تکاملیم رو بردارم.
.باید بتونی روی اصول خودت طی هر بازه زمانی بمونی. البته شجاعت و ایمان میخواد.
.هر مسیری رو هر کسی میره قرار نیست ما هم بریم! ما باید مسیری که درسته و نتیجه گرفتیم رو ادامه بدیم.
.اگه اکثریت جامعه یک مسیر رو میرم تو نرو.
.شرایط هر روز و بهتر و بهتر میشه برای کسی که ذهنش رو کنترل کنه.
.عصبانی نشو چون به فرکانس بد میری ریلکس باش. آروم و بی خیال.
.ذات کره زمین دوقطبی ه. وقتی میخوابیم میریم به دنیا پس از مرگ. ما هر 24 ساعت یکبار هم دنیا دو قطبی و هم دنیا تک قطبی رو تجربه میکنیم. توی دنیا دوقطبی و مادی هم بالا هم پایین هم چپ هم راست وجود داره. هر کدوم از اینا با اون یکی خودش رو معرفی میکنه و عینیت پیدا میکنه.
.ذات این دنیای مادی و کره زمین، دوقطبی بودنشه.
.این جهان دوقطبی اینطوری کار میکنه که که تو به هر چی توجه کنی، از همون وارد زندگیت میشه و جذبش میکنی. پس باید به خواسته ت توجه کنی. اگه آزادی میخوای باید با عشق توجه ت رو روی آزادی و الگوهاش بذاری تا جذبش کنی.
.هرگز در این جهان دوقطبی خیر مطلق نخواب دید! چون بر پایه دوقطبی بودن ساخته شده و ساختار جهان مادیه.
.تو دنیای خواب و پس از مرگ، شما نه سردته نه گرمته نه گرسنته نه زمان معنا داره هیچی! همه چیز تک بعدیه.
.زیبایی این جهان مادی اینه که میگه به هر چی توجه کنی از ذات همون وارد زندگیت میکنم و از طریق احساساتت میفهمی که داری به چی توجه میکنی. توی قرآن بهش میگن قلب یعنی جایگاه احساسات.
.من اگه توجه م رو روی خوبی ها بذارم، فارغ از اینکه توی جهان چه اتفاقی داره میوفته، لاجرم هدایت میشم به سمت زیبایی ها.
.توی قرآن هیچ وقت نگفته بجنگید. میگه اگه سخته از اینجا برو یا به موسی میگه با فرعون با زبان نرم حرف بزن. حتی پیامبر رفت حبشه و با ابوسفیان نجنگید. هجرت کرد.
.اگه تو مسیر درست باشی، خدا درها رو باز میکنه و هدایتت میکنه.
.تمام موارد جهاد در قرآن هیچ کدام جنگیدن دنبوده و دفاع از خود بوده و نه حمله از سنت پیامبر.
.اگه با چیزی که ناجالبه بجنگی، بیشتر جذبش میکنی.
.ما هستیم که تصمیم گیرنده هستیم پس من توجه م رو روی خواسته م میذارم.
.هیچ کسی نمیتونه جهان رو یکدست زیبا کنه.
.این قرآن میگه اگه جهان یکدست بشه، جهان فاسد میشه.
.هر اتفاقی بیفته برای یه عده همیشه خوب پیش میره چون درست عمل میکنم.
.این دیدگاه که وقتی ایران شرایطش بهتر بشه، من زندگیم بهتر میشه، از بیس ایراد داره. این یعنی شرک. قدرت رو به دست دیگران دادی. افکار و باورها و اعمال تو باعث ایجاد شرایط زندگیت میشه.
.هر کسی نتیجه افکار خودش رو میگیره. تو افکارت رو درست کن، بعدا هدایت میشی به جای درست.
.وطن چیه؟ مگه هویت توئه؟! برو دنبال هر چیزی که میخوای و کسبش کن.
.من به این دنیا اومدم که برم دنبال خواسته هام.
.وطن جاییه که حالت خوبه و لذت میبری از زندگیت. خودت رو محدود به مکان نکن. تعصب نداشته باش.
.جهان برای تو که همیشه ترس و وابستگی داری، جای بهتری نمیشه. به هر چی وابسته بشی، جهنم میشه برات.
.درمورد چیزایی که دوست نداری، صحبت نکن. بهش انرژی نده.
.وقتی زندگی شما خوب میشه که شما خوب بشی. نچسب به آدم خاص برای رابطه عاطفی. دست خدا رو نبند. خودت رو درست کن، خدا برات میچینه.
.جهان خیلی زود به باورسازی و مثبت بودن پاسخ میده ولی اگه منحرف بشی، سرعت پایین اومدن کمه. این عشق خداوند و زیبایی جهان و خداست.
. آگاهانه ذهنت رو مانیتور کن که به چی توجه میکنه.
.صبح بعد از بیدار شدن و شب قبل از خواب، کامنت های سایت رو بخون. این عالیه و توجه ت رو روی زیبایی ها میذاره.
.اگه توی سیستم توجه به نکات مثبت، خوب عمل کنید، چیزهای ناجالب کم پیش میاد.همش زیباییه. مگر تضاد باشه تا خواسته ت رو بفهمی. هرروز برات معجزه رخ میده.
.وقتی قانون رو بفهمی دیگه دلت برای کسی نمیسوزه و میفهمی که خودش کرده.
.روی قانون کار کن. نگران نباش تنها بشی. خدا آدم خوب رو میاره. اوضاع خیلی زود برای شما که تغییر میکنید، بهتر و عالیتر میشه.
.ویژگی بارز آدم های خوش شانس، بی خیالی و راحت گرفتن مسائله. اما این آدما خوش شانس نیستن این قانون جهانه.
قانون اصلی و اساسی ک خیلی هم واضحه اینه در این جهان هستی ک بر پایه2قطبی بودن هست به هر چیزی توجه از چنس همون وارد زندگیت میشه به فقر همون میاد و ثروت هم خوشبختی شادی پول میاد و طبق ایه قرآن شما به هر سمتی ک بخاید برید ما کمکتون میکنیم خوب وقتی قانون اینقدر سادس بیایم ازش استفاده کنیم و با این قانون ساده به زیبایی های جهان هستی توجه کنین و به سمت اونا هدایت بشیم
بازی خیلی سادس به چیز هایی انرژی بده یعنی صحبت کن فکر کن و بنویس ک میخوای اتفاق بیافته ن اینکه ناخواسته ها
خداوند متوکلان را دوست دارد
توکل کنید و انرژی خوب داسته باشید خودش در هارو باز میکنه
هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
دقیقا مثل اون اوایل که با قانون و استاد آشنا شده بودم .
میخواستم این صدا را به همه برسانم انگار گنج پیدا کرده ام واز اونجایی که من یک تم خیر خواهی انگار از بچه گی کردن تو فکرم میخواستم همه رو نجات بدم.
غافل از اینکه اصلا برای همون نجات دادن بقیه هم باید خود من اول تغییر کنم.
تا حرف داشته باشم برای گفتن که من با این قانون از این نقطه رسیدم به این نقطه مثل خود استاد که از کارگری در بندرعباس رسیده به بهترین کشور دنیا و بهترین ایالت این کشور و هر چیز بهترین شو داره تجربه میکنه.
من وقتی میرم و توجهم رو میزارم روی مشکلات و مسائلی که خودم دارم یا خانواده ام و یا شهر و کشورم داره
نه تنها کمکی به حل و یا کمتر شدن آنها نمیکنم بلکه با فرستادن این فرکانس بد تو چرخه دریافت اتفاقات بد بیشتری قرار میگیرم.
پس آقا میثم لطفا شما فقط و فقط روی خواستههای خودت توجه و تمرکز کن و کاری به دیگران نداشته باش.
خدایا کمکم کن تا همواره روی خودم کار کنم و توجهم روی خواسته هام باشه.
بسم الله الرحمن الرحیم
گام 28
سلام به همه دوستان عزیزم و استاد سخاوتمندم
خدا رو شکر میکنم توانستم به گام اخر خانه تکانی ذهن برسم.
الحق چه خانه تکانی اساسی در ذهن و شخصیتم به وجود امد. و نیازم به تداوم و استمرار بیشتر و بیشتر میشود.
مصاحبه ی استاد با جناب عرشیانفر ،خیلی لذت بردم
و خیلی خوشحال از شنیدن استاد پیشینم.من ابتدای راه با ایشون شروع کردم و هدایت شدم به این سایت الهی و استادی سخاوتمند
خدایا شکرت
در مورد اعتراضات 88 صحبتی شد.یادم افتاد یکی از فامیلهای دورمون از شهرستان، امده بود تهران برای شرکت در آشوبها.اصلا چند وقت ازشون هیچکسی خبر نداشت.معلوم نبود که اون بنده خدا رو کجا بردن که هیچ اثری هم ازش نبود.بعد از مدتها که سرو کله اش پیدا شد،اقا چنان ترسی تو وجود این بنده خدا رخنه کرده بود که اصلا نمیتونست با هیچکس حرف بزنه.این موضوع خیلی تبعات نادلخواه روی زندگیش گذاشت.
خوب حالا نتیجه اش چی شد؟
هیچی به ایچی.نتیجه اش ضرر بود و ضرر
از بین رفتن آرامش خودش و خانواده اش،وجود ترس و اضطراب و نگرانی که تهش هم هیچی بود.
من خودم گاهی وقتها اگاهانه یا نااگاهانه مثل اکثریت مردم فکر میکنم یا عمل میکنم، یهو وسط راه به خودم یاداوری میکنم اگاهی هایی که فهمیدم شون، اعتراف میکنم گاهی وقتها عمل به اونها و کنترل ذهنم خیییلی سخت میشه.گاهی پیش امده از شدت سختی این کار دچار سر درد شدم یا عرق کردم و داغ شدم.انگار که یه جنگ خیلی بزرگ درونم برپاست.
و به لطف خدا وقتی انجامش میدم، انقدر احساسم قشنگ و لطیف و خالص میشه، که سختی کنترل ذهن یادم میره و زبانم به سپاسگزاری الله باز میشه .و البته که پاداش های خداوند هم از راه میرسه.
آرزو میکنم انقدر رشد و بهبود شخصیت پیدا کنم که این سختی ارام ارام کمتر بشه و آسان شوم برای آسانی ها.
من دیشب برای پیاده روی به پشت بام منزل رفته بودم، نزدیک غروب افتاب بود.در حال گوش دادن به فایل های استاد بودم. هواپیمایی رو در حالی که در غروب نارنجی و شگفت انگیز خورشید رد سپیدی از خودش به جای میگذاشت و به ارامی در حال پرواز بود دیدم.و چقدر ذوق کردم .من عاشق سفرم و دیدن هواپیما منو به یاد سفر میندازه .بابت تمام هواپیماها، مسافرها و تمام سفرهای لذت بخش سپاسگزاری کردم و نیشم بی اختیار تا بناگوشم باز موند تا هواپیما تو افق محو شد.
در طول مدت 70 دقیقه ای که فایل گوش میکردم، حدس میزنین چند تا هواپیما دیدم؟
.
.
.
.
.
.
اقا من (30) تا هواپیما دیدم : ×
باورتون میشه؟!
منظورم از ذکر این مثال این بود : همونطور که استاد تو این فایل بارها عنوان کردن، توجه به هر چیزی از بیس و اصل همون چیز وارد زندگیم میکنه
حالا اینجا، هواپیما دیدم،چند دقیقه محوش شدم،ذوقشو کردم و سپاسگذاری بابتش و در اخر حال بسیار خوب، نتیجه اش این شد که چقدر هواپیما دیدم و یه برنامه سفر 4 روزه برام برنامه ریزی شد.
این یه مثال ساده و پیش پا افتاده بود.
خداوند هر ان چیزی رو میدهد که ما بهش توجه میکنیم، چه سختی، چه آسانی.چه فقر چه ثروت و…
بعد از اتمام پروژه خانه تکانی، خیلی مسلط تر شدم روی کنترل احساسات و افکارم.انگار این چرخ روان تر از قبل شروع این دوره شده به لطف پروردگار.
استاد در مورد indicator یا همون شوخص صحبت کردن.من احساس میکنم این موهبت الهی حالت جاذبه ای داره.خودم هر وقت حالم خوبه، یا میخوام شکرگزاری کنم یا در حال خواندن سوره ی حمد هستم و یا مواقعی که کمکی ازپروردگارم طلب میکنم، بصورت کاملا ناخودآگاه دستم بر روی مرکز سینه ام قرار میگیرد و اون لحظه حس میکنم کف دستم حرارت لطیفی دریافت میکند.خدا رو به اندازه ی بزرگیش شکر برای داشتن این حس فوق العاده
اقا یکی از درسهای بزرگ این فایل برای من، اعراض به جای اعتراضِ.تفاوت اندکی در گفتار و نوشتارشون هست، اما بینهایت فاصله ی فرکانسی نسبت به هم دارند.
چقدر تکرار اصل به من کمک میکنه و هیچوقت از شنیدنش سیراب نمیشم.
چون انسان فراموشکاره، اگر اصل و اساس در فایلها و دوره ها عنوان نشه، به آسانی فراموش خواهیم کرد.
این اعراض از ناخواسته ها چقدر به من کمک میکنه تا بیشتر ور احساس و حال خوب بمانم.
نمونه اش همین چند دقیقه پیش.همسرم عادت کرده قهوه ی بیوقت میل میکنه.شب نمیخوابه، تا نزدیگی صبح اخبار و اخبار و اخبار تماشا میکنه.
نزدیک صبح میخوابه تا ظهر
تا چند وقت پیش مدام اعتراض میکردم به برخی کارهای اشتباهش.اما دیدم نه تنها فایده نداره، بلکه مدام داره تکرار میشه.
همین چند دقیقه پیش در حال نوشیدن قهوه بود.هی امدم بگم نکن مرد،بیخواب میشی.زیپ دهنم رو کشیدم و رد شدم.چقدر حال خوبی داشتم از این اعراض.همین کوچک کوچک تمرین کردن هاست که نتایج عالی و بزرگتر رو برام به ارمغان میاره.
خدا رو شاکرم برای تک تک عمل به دانسته هام.
پیش خانواده از همسرم گله و شکایت نمیکردم، اما به خودش بیشتر اوقات گله میکردم.و ازش ایراد میگرفتم و هنوز هم گاهی باهاش بحث میکنم.
امیدوارم همین یک ذره ها هم از بین بره با هدایت خدا.
من روی بهبود شخصیتم کار میکنم و ادامه میدم انشاالله که راه مون در بهترین شرایط ممکن از هم جدا خواهدشد.
باید کمی بیخیال تر باشم.حرس نخورم.و در شرایط مختلف سعی کنم خونسرد بمونم و واکنش گرا نباشم.
گفت آسان گیر کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سخت کوش
به امید روزهای زیباتر
همه تون رو دوست دارم
الهام لطیف
سلااام استاد عزیز
سلام به همگی
استاد من این فایل رو موقعی که تازه گذاشته بودید گوش دادم وچقدر منو اروم کردم وکمک کرد مثل بقیه واکنش نشون ندم
قانون رو عالیییی توضیح دادی استاد قشنگم خیلی واضح وعالی
جهان دو قطبی یه من انتخاب میکنم کدوم جهت حرکت کنه برای من نه خواهرم نه مادرم نه دوستم برای من
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید سرد سرد
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند هم جنس با همجنس پرواز
من باید تغییر کنم نه دنیای بیرونم
جهان مثل یک اینه ست که رو به روی من تصویر رو دوست ندارم
تصویر نشون میده که صورتم کثیفه
یا مثلا یه مژه تو چشمامه
نمیشه با دست زدن به اینه درستش کرد که
باید در خودم حل کنم
باید صورتمو تمیز کنم
باید مژه رو از توی چشمام دربیارم
دقیقا همینه باید افکارمو درست کنم اون بیرون درست میشه خودکار سیستمش این مدلی یه
خداروشاکرم برای این سیستم وقانون
استاد ممنونم باعشق نشستم 3 ساعت این فایل رو گوش کردمو نوشتم وکیف کردم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
گام بیستو هشت – قانون هدایت به خواسته ها
خداروشکر این پروژه هم به پایان رسید
و گام بیستو هشتم برداشتم
از دیشب خیلی سر درد داشتم نتونستم حالم خوب کنم خوابیدم صبح باز با سرد درد بلند شدم
به قول بچهای این گام یه جنگی بود توی ذهنم، که من فقط داشتم نگاش میکردم عملا کاری از دستم برنمیومد، صبح با خودم گفتم سرت درد میکنه میخوای بگیری بخوابی؟ تو کی تا حالا دردی برات اومده گرفتی خوابیدی ،تو مریض بودی پارک بودی، پریود بودی باشگاه بودی، دل درد بودی رفتی دویدی، دل درد بودی اومدی فایل دیدی، از کی تا حالا توی این شرایط گرفتی خوابیدی ؟؟؟؟:))))
خب صبحانه ام رو خوردم
با این اهنگ شروع میکنم کامنتم رو امروز روز منه دست خدا تو دستمه امرروز روز منه قلبم تاپ تاپ مبزنه ،پاشوو بهترین باشو چون خدا بهت داده خوشبختی هاشو…
یک ساعت 16 دقیقه با خودم گفتم کی حال داره این فایل یکساعت و 16 دقیقه ای ببینه اوووو
اما اتفاقی افتاد در طی گوش دادنش واقعا سردرد یادم رفت و اگر حس کردم و میومد بالا کم بود الانم خیلی کم شد
تمامش نان استاپ به قول استاد داشتم فایل میدیدم
یه ادم چطور میتونه اینچنین توی این تایم این چنین حرفها و نگرش هایی رو بزنه مگر اینکه یه ایمانی وجود داره توی وجودش
و الا صرفا زدن این حرفها خودش احتمال زیاد بازخورد هایی میتونه داشته باشه ناخوشایند ولی برای استاد مثل روز اول مثل تمام این سالها که همین حرفها میزد زدنش راحت بود
استاد شما رو تحسین میکنم این عشق توی کارتون رو..
پروژه خانه تکانی توی این مدت خیلی چیزها بهم گفت یا یاداوری کرد هرچند من چنان احساس میکنم این اگاهی ها رو از یاد بردم که انگار باهاشون غریبم درسته ذهنم میگه تکراری و این حرفها ولی خودم میدونم از کجا دارم به کجا میرم
اینکه چقدر تونستم به حرفهای شما عمل کنم دیگه برمیگرده به اینکه چقدر این اصل و قانون باور کردم که تمام اتفاقات زندگی خودمون داریم با کانون توجهمون رقم میزنیم
کاری که انجام دادم از امیدیه برگشتم و تمرین اونجا کنسل کردم
دیگه برنامه دویدن کنسل کردم
برنامه تمرین فردی توی ذهنم هست که دارم روی باورهام کار میکنم برای قدم اول و میفهمم توی چه وضعیتی هستم
برنامه رفتن و دیدن بازیهای لیگ برترم کنسل کردم این هفته میخواستم برم اهواز ولی دیدم میزبان نیست خب این نشونس که نباید برم بازی ها رو ببینم
واقعا کار ذهنی اسون نیست من توی این مدت پروژه بارها میگفتم خدایا میرم میدوم ولی جا مادرت ولی این قضیه بیخیال من شو
ولی با تمرین حتما میشه حتما میشه حتما میشه
مگه من تعهد ندادم که برای رسیدن به خواستم هر بهایی بدم خب باید اینجا هم سر حرفم بمونم
روزی که تصمیم گرفتم راهی پیدا کنم برای هدفم و تغییرم شروع کردم با خودم کار کردن کم کم فهمیدم نه هدفهام شبیه هدفهای ادمهای مذهبی حکومت و… هست نه باورهام
خیلی توی مخم بود که اره باید بری به بقیه خدمت کنی بری فلان بشی کار افرین بشی یکی از دلایل که میخواستم مهندس بشم همین بود با وجود همه این ها و تغییر نگرشم با نگرش تلویزیون رهبر و مدرسه در صلح ترین عاشق این بودم که برای تیم ملی بازی کنم و پیرهن تیم ملی بپوشم و با این پرچم کلی موفقیت ها بدست بیارم قبلا همین بود قبلم که توی فضای ذهنی محدود تر بودم این خواستم بود اما تفاوت اون موقعم با الانم باورهای محدودم بود فقط
خدایا سپاسگزارم این گام را تموم کردم
پروژه خانه تکانی هم برای دوم بود که به اتمام رسید منتظر هدایت های تو هستم در ادامه مسیر برای رسیدن به حال خوب بیشتر و بهتر شدن
با سپاس از مریم شایسته عزیز
با ایمان
مریم درویشی
سلام خانم درویشی عزیز،مریم جان پیام شما رو خوندم ،چقدر زیبا و با حس خوب نوشتید،الهام بخش و جالب بود،صحبت های صادقانه ی شما به دلم نشست و کلی انرژی مثبت گرفتم،در حال ماموریت کاری هستم که چشمم به کامنت زیبای شما افتاد و از خوندن ش لذت بردم.اتفاقا من هم یکم مشکل داشتم و شرکت در مسابقه ی صحرانوردی دومیدانی استان خوزستان در امیدیه برام سخت بود ولی به لطف خدا شرکت کردم و مسافت ده کیلومتر رو دویدم.امیدوارم که خبرهای موفقیت شما رو هر روز و پیاپی بشنوم ارادتمند شما کیان
به نام خدای مهربون
سلام به استاد عباس منش عزیزم
سلام به همه دوستان
خداروشاکرم که تونستم این پروژه رو تموم کنم خدایاشکرت
آگاهی های این فایل
قانون اصلی اینه که به هرآنچه توجه کنی از جنس همان وارد زندگی میشود
این جهان دوقطبی هستش
گرما =سرما چب=راست
خوبی=بدی. زشتی =زیبای
هرکدوم از متضادش مشخص میشه چیه مفهوم میگیره مثلا این جهان هستی این جوری نیس که اگراز سرما بدم میاد سرما بره جاش گرما بیاد نه اینطوری نیس من اگر به سرما توجه کنم سرمای بیشتری میاد پس من باید توجه امو روی آن چیزی که میخام بذارم تا از اساس اون وارد زندگیم بشود
من اگر از موی داخل غذا بدم میاد و هی بهش توجه کنم هی درموردش صحبت کنم هردفعه که غذا میخورم این قضیه تکرار میشود و هردفعه توی غذام مو میبینم پس باید توجه از روی اینکه مو توی غذام باشه بردارم روی غذای تمیز بذارم و روی اون تمرکز کنم
مثال دیگه اگر من بیام از این دولت و این قانون ها و شرایط ناراضی باشم و مدام برم اعتراض کنم خب معلومه نتیجه چی میشه جنگ و درگیری و اعتراض بیشتری وارد زندگیم میشه و اگرهم دولت تغییر کنه باز من همون آدمم و از دولت بعدی هم قطعا ایراد میگیرم پس باید سعی کنم نکات مثبت همین شرایط برای خودم تکرار کنم لاجرم جهان منو میبره جای بهتر مناسب تر متناسب با نوع باورهای من جایی که برام خوبه
من به زندگی و گذشته ی خودم نگاه میکنم وقتی که اینقدر آدم غرغرو و ناراحتی بودم و افکار و باورهای نا مناسبی داشتم ودرهرشرایطی ناراحت بودم
میبینم که چقد قانون درست کار کرده بدون ذره ای اشتباه خودم زندگیمو با احساس بدم و تمرکز روی نکات منفی خلق کردم گفتم بیام زندگی خودم برای خودم یاد آوری کنم تا بفهمم قانون چقد دقیق عمل میکنه چقد جهان به احساسات ما سریع پاسخ میده
اونجا بود زندگی مو از نظر قانون بررسی کردم گفتم خدای من با دست خودم اینهمه برای خودم دردسر درست کردم ولی گفتم حالا که فهمیدم به قول استاد از همون لحظه ای که روی خودت کار میکنی نشانه ها پیدا میشند
گفتم اگر باوره که زندگی مو اینجوری کرده پس میام تغییرش میدم روی خودم متعهدانه کار میکنم تا زندگیم اونجوری که میخام بسازم
خدارشکر که پذیرفتم من خودم مسبب اتفاق های زندگیم بودم و چقد افکار قدرت دارند چقد کلمات و احساسات قدرت دارند و چقد باید مواظب حرف زدنم باشم که چی دارم میگم مواظب افکارم باشم مواظب احساساتم باشم که بد نشه خدایاشکرت به خاطر این آگاهی های ناب
رد پای گام بیست هشتم
سلامممممم به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز
اول از همه خداروشکر میکنم که با تعهد به خودم تونستم پروژه خانه تکانی ذهن رو به طور کامل گوش کنم و نکات اون رو یادداشت کنم و توی زندگیم استفاده کنم
چقدر این گام آخر برای من مطالب تاثیر گذاری داشت! به قول استاد من فک کنم آمادگی شنیدن این صحبت هارو داشتم چون خیلی خیلی زیاد رو من تاثیر گذاشت. اینکه من یه مدت از خونوادم دور بودم و دودل بودم که برگردم شهرمون یا همینجا بمونم (چون اینجا خیلی بهم خوش میگذره) و استاد وقتی گفت وطن شما جایی هست که از اون لذت میبرین من الان دیگه کاملا مطمئن شدم که دقیقا باید چجوری و چطور زندگی کنم، هر کدوم از صحبت های استاد واقعا یه لایف استایل جدیدی رو به همراه داره که در مجموع همه این صحبت ها به یک لایف استایل عااااالی میرسیم که به جز خوشبختی چیز دیگه ای رو تجربه نمیکنیم (مثل خود استاد)
چقدر خوبه که ما یه الگویی در دسترسمون هست که میبینیم اگه به قوانین متکی باشیم چجور زندگی رو تجربه میکنیم
حتی دوستانی که توی این سایت مدت ها فعالن یا خود من برای خودم الان دیگه یه الگو شدم و میتونم از تجربیات خودم اول برای خودم و بعد برای دیگران صحبت کنم
خداروشکر واقعا
اینکه استاد میگه با توجه به محلی که اشخاص به دنیا اومدن روی اونا برچسب نذاریم و خودمونم اینجوری نباشیم که به وطن خودمون بچسبیم و بگیم این هویت ماست
در صورتی اینا فقط یه وسیله بودن که ما پا به این عرصه جهان هستی بگذاریم و چیزی نبوده که ما انتخابش کنیم اما از وقتی که ما توی این دینا اومدیم کل سرنوشت و زندگیمون دست خودمون بوده.
یه جمله هست میگه ” اینکه تو فقیر به دنیا اومدی یه اتفاق بوده ولی اینکه همچنان فقیر بمونی یه انتخابه!” و در دل این جمله دقیقا قانون نهفته هست
جهان ما یک جهان دو قطبی هست و اگه ما انتخاب کنیم که چیو میخایم از همون اساس اون قطب خواسته ها وارد زندگیه ما میشه
حالا چجوری میتونیم انتخاب کنیم؟ با توجه و افکارمون. این موضوع بسیار بسیار مهمه و اساس اتفاقای زندگیه ما از همین انتخاب افکار شکل میگیره
خدارو شکر میکنم که استاد ما رو از حقیقتی که توی قرآن گفته شده مطلع میکنه و با گفتن مثال های مختلف از قرآن اون منطق و ذهن ما این قانون رو بیشتر باور میکنه که هر چقدر بیشتر باور کنیم بهتر عمل میکنیم و در نتیجه زندگیمونم بهتر میشه
چقدر این مثال استاد عالیه که میگه دوتا برادر دوقلو با شرایط یکسان توی یه جهان یکسان نتایج متفاوتی رو بدست میارن چونکه افکارشون متفاوته و یکی به عرش میرسه و دیگری به فرش! پس ما بدون نگرانی از شرایط، خونواده، دوستان و اطرافمون میتونیم دنیای خودمون رو رقم بزنیم
چقدر خوبه که خدا ریش و قیچی رو داده دست خودمون و گفته زندگیه خودتو خودت بساز
تازه با وجود این بااااااااازم خدا چون عاشق ما هست اتفاقای خوب رو 100 برابر سریعتر، بیشتر و موندگار تر از اتفاقای بد در زندگیه ما قرار میده وگرنه زندگیه افرادی که به نکات منفی توجه میکنن خیلی خیلی بدتر از الان شون بود
این نشون میده خدایی که این همه اختیار به ما داده عاشقه اینه که ما پیشرفت کنیم، که ما خوشبخت باشیم، که ما ثروتمند بشیم چون هدف اصلی ما از اومدن توی این دنیا همینه.
من دیدم که استاد میگفت به اخبار و رسانه ها و چرندیاتی که بقیه پست میذارن توجه نکنین با وجود اینکه میخواستم از اینستاگرام برای کسب و کارم استفاده کنم اما دیدم ضرر هایی که اینستا گرام به من وارد میکنه بیشتر از سودشه و خیلی راحت اینستامو پاک کردم و به خودم گفتم من توی سایت استاد عباسمنش بیشتر وقت میذارم و روی خودم و باور هام کار میکنم و جهان شرایط رو برام جور میکنه و از این بابت خیلی مطمئن و خوشحالم!
مرسی از استاد عزیزم و دوستای هم فرکانسم
آها راستی من اینو هم خودم توی سایت متوجه شدم. اگر دقت کنین میبینین که نه استاد و نه بچه هایی که کامنت میذارن از ایموجی استفاده نمیکنن در صورتی که توی رسانه های اجتماعی یه قانون نا نوشته ای هست که میگن ایموجی بیشتر مخاطب رو جذب میکنه اما افراد توی این سایت ناخوداگاه استفاده نمیکنن و چقدر حرف هاشون تاثیرگذار هست (استاد میگه فرعیات مهم نیست بلکه فرکانسه که مخاطب رو جذب میکنه)
رو به خودم : امیدوارم کامنت بعدی که میذارم یه نتیجه فوق العاده زیبا باشه که وقتی دارم کامنت میذارم اشک شوق از چشمام جاری بشه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدایا، هر آنچه دارم، از لطف و رحمت بیکران توست…
سلام و احترام به استاد عزیزم، بانوی شایستهی مهربان و دوستان همفرکانسیام در این مسیر نورانی.
چندمین بار است که در این لحظات آرام شب، هدایت میشوم به شنیدن این آگاهی ارزشمند. گویی صدایی از درون مرا فرامیخواند تا حقیقتی عمیقتر را درک کنم: احساس خوب، آفرینندهی اتفاقات خوب است و احساس بد، جاذب اتفاقات ناخوشایند.
پس راه روشن است… باید آگاهانه انتخاب کنم که بر چه چیزی تمرکز کنم. اگر به زیباییها، فراوانی و نعمتهای زندگیام توجه کنم، همانها را در زندگیم پررنگتر خواهم کرد. اما اگر به کمبودها، رنجها و نداشتهها فکر کنم، ناخواسته آنها را بیشتر به زندگی خودم دعوت میکنم.
من یاد گرفتهام که هرگز نباید دربارهی چیزهایی که دوست ندارم صحبت کنم، نباید گلایه کنم، نباید انرژیام را صرف شکایت و درد و دل کنم. زیرا با هر کلام و هر فکر، در حال ارسال فرکانسی به جهان هستی هستم که سرانجام پاسخش را دریافت خواهم کرد.
کانون توجه من، کلید خلق واقعیت من است. هر جا که توجهم را بگذارم، همانجا رشد میکند. پس باید نگاهم را از ناخواستهها بردارم و آن را بر رؤیاها، اهداف و زیباییهای زندگیام متمرکز کنم. وقتی هماهنگ با قوانین هستی گام بردارم، مسیر برایم هموار میشود، درها یکی پس از دیگری گشوده میشوند و اتفاقات خوب، بیوقفه وارد زندگیم میشوند.
زیبایی زندگی این است که هر لحظه، انتخاب با من است:
به چه چیزی توجه کنم؟ چه احساسی داشته باشم؟
و چگونه واقعیت خود را بسازم؟
پس از همین لحظه، با تمام وجودم انتخاب میکنم که در مدار شادی، آرامش، عشق و فراوانی باشم. زیرا میدانم آنچه در درون من جاری است، همان چیزی است که در زندگیام ظهور خواهد کرد.
خدایا شکرت
خدایا خییلی دوستت دارم
سلام
به اسم خدا
گام 28-
بالاخره من این پروژه رو تموم کردم با لطف و هدایت الله و از خودم رضایت دارم.
وقتی دوره قانون سلامتی رو گرفتم و توی شرط های ورود به دوره نوشته بودید دوره برای کسانی که تا حالا کاری رو انجام ندادند و هیچ تعهدی نداشتن مناسب نیست و برای من این یه تلنگر بود به خودم گفتم من همیشه همه چیز رو ول میکنم و نصفه رهاش میکنم وقتی این پروژه رو خانم شایسته روی سایت قرار داد با شور و اشتیاق فایل ها رو گوش میدادم و تمرین میکردن و دیدگاه می نوشتم اما اینم بعد از یه مدت رها کردم و رفتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو شروع کردم به خودم گفتم بذار حالا که همه دارن این کار رو شروع میکنن به خاطر اون سینرژی که وجود داره منم برم سراغش و کلا پروژه خانه تکانی رو رها کردم اما بعد به خودم گفتم اگه من این کار رو انجام بدم این برام عادت میشه که یه چیزی رو شروع کنم و به خاطر دلایلی که اون لحظه برام منطقیه رهاش کنم و برم به شاخه دیگه به خودم گفتم این رفتار ممکنه به یه عادت بد تبدیل بشه برای همین اون دوره رو رها کردم و اومدم چسبیدم به آگاهی های همین پروژه و بالاخره تمام کردم بعد از 5 ماه ولی اشکال نداره من خودم رو سرزنش نمیکنم عوضش شناخت پیدا کردم به خودم و فهمیدم که باید چه چیز هایی رو الویت قرار بدم برای خودم و راضیم و سپاسگزار به جای مقایسه خودم با دیگران خودم رو با اوایلی که با سایت آشنا شده بودم مقایسه میکنم که فقط شنونده بودم ولی الان دیدگاه مینویسم و هر روز فایل گوش میدم و برای عمل کردنم هم قدم های تکاملی رو رعایت میکنم و بعدا با نتایجم حرف میزنم.
و اما برداشتم از آگاهی های این فایل:
اولا من باز هم بهم ثابت شد که با نتایج آدم باید حرف بزنه الان هر کی بیاد به استاد بگه کارت درسته کارت اشتباهه برای استاد مهم نیست چون بهترین نتایج رو توی جنبه های مختلف زندگیشون گرفته و حالشون خوبه ، سپاسگزاره سلامتی داره ثروتمنده اما من الان هنوز اونقدر قوی نیستم که بتونم با نتایجم صحبت کنم پس سکوت میکنم و فقط راه خودمو میرم اگه نتیجه گرفتم و انقدر بزرگ بودن که توجه بقیه رو جلب کنن، ازم سوال کنن که چطور این دستاورد ها رو کسب کردم بهشون سایت رو معرفی میکنم ولی تا اون موقع سکوت میکنم و فقط روی خودم تمرکز میکنم.
و میرم سراغ موضوع اصلی فایل که درباره ی توجه به نکات مثبت بود .
این فایل یه انقلاب بود تو ذهن من. از وقتی این فایل رو دیدم تو سرم آشوبه دارم به خودم فقط فکر میکنم که چطور تو زندگی پس رفت کردم از وقتی به این موصوع توجه نکردم و فقط سعی کردم به چیزای منفی فکر کنم و حال خودمو بد کنم فقط برای حس قربانی بودن اینکه خودم رو مورد ظلم قرار بدم و توجه جلب کنم حتی الان که دارم می نویسم از خودم خجالت میکشم ولی حداقل الان بهش آگاه شدم من وقتی دستم زخم میشد عاشق این بودم که به بقیه نشونش بدم و حالت بیچارگی به خودم بگیرم و طوری رفتار کنم که نه چیزی نیست من خیلیم قویم یا همش تو ذهنم بیمار شدن خودم رو تصور میکنم فقط به خاطر توجهی که قراره از پارتنرم و خانواده ام دریافت کنم یا منتظرم پریود شم تا هر رفتار مزخرفی که دارم رو گردن طبیعی ترین اتفاق بدنم بندازم و تازه فقط اون 7 روز پریودی نیست قبلشم که سندروم پیش قاعدگی و چند وقت بعدشم نوسانات هورمونی و… یعنی اگه بشینم حساب کنم با این همه بهونه ای که برای بد کردن حال خودم پیدا میکنم شاید در ماه من 2 – 3 روز حالم خوب باشه بقیه اش رو حتما یه دلیلی دارم که به خودم حق بدم توی احساس بد بمونم اما این فایل واقعا یه تلنگر محکم بود و باید همینقدر محکم میبود که منو بیدار کنه من الان نمیتونم خیلی سریع رفتار هام رو تغییر بدم اما حداقل متوجهشون میشم و این کمکم میکنه که اول به خودم شناخت پیدا کنم و بعد کم کم و تکاملی بتونم خودم رو تغییر بدم.
اینکه من و خیلی های دیگه فکر میکنیم اگه ایران جای بهتری برای زندگی بشه اونوقت این دنیا ارزش زندگی کردن داره و من خوشبخت میشم اما این خیال باطلیه اگه جایی خوب نیست نباید به اونجا چسبید همونطور که توی قرآن میگه چرا مهاجرت نکردید؟ یعنی راه حل گیر کردن توی موقعیتی که مارو مستضعف و نیازمند میکنه اینه که از اون مکان بریم نه اینکه بمونیم و بجنگیم من خودم چقدر به این جمله بمون و بساز باور داشتم و به خودم گفتم نه من مهاجرت نمیکنم که بمونم و ایران رو بسازم و مردم رو با فرهنگ کنم و دید هنری بهشون بدم و کاری کنم اینجا جای بهتری برای زندگی کردن بشه که سخت اشتباه میکردم الان فهمیدم اینو، چون وقتی من میخوام چیزی رو تغییر بدم یعنی تمرکزم روی ناخواسته هامه و چسبیدم بهشون و هیچ زیبایی نمی بینم مگر اینکه شرایط بهتر بشه و من بتونم نفس بکشم.
خیلی آدما رو دیدم که مهاجرت کردن به پیشرفته ترین و بهترین کشور ها ولی همونجا هم اتفاقات نامناسب براشون میوفتاد و میومدن درباره اش حرف میزدن دقیقا مثل همون زمانی که توی ایران بودن و می اومدن از اتفاقات ناجالبشون ویدیو میذاشتن و صحبت میکردن بهشون و این باید برای من درس بشه ، باید عبرت بگیرم که مثل اونا رفتار نکنم. عوضش مثل اقلیتی باشم که قانون رو میدونن و رفتار ها و زبانشون رو کنترل میکنن اما واقعا سخته و به خودم میگم چه خیری تو این اوضاع هست؟ و وقتی دارم دنبال خیر میگردم ذهن نجواگرم میخواد هر طور شده منو دور کنه از این رفتار و برگردم به غر زدن و احساس قربانی بودن و میگه این چرت و پرتا چیه؟ الان این همه اتفاق بد برات افتاد چه خیری توش بود این همه چاق شدی چه خیری توشه این رفتارا باهات میشه چه خیری توشه و کنترل ذهن رو برام سخت کرده اما من ادامه میدم کم کم سعی میکنم به زیبایی ها توجه کنم و وقتی دارم از ناخواسته هام صحبت میکنم یا توجه میکنم بهشون یه لحظه همینکه آگاه شم به رفتارم کمک میکنه دفعه بعد قبل از گفتنش حداقل بدونم که این ناخواسته ست و بگمش دفعه بعدی قبل اینکه از ناخواسته هام صحبت کنم میدونم که این کار درست نیست و بهش آگاه میشم و از خودم میپرسم که بگم یا نگم ممکنه بازم بگم دفعه دیگه اش وقتی بهش اگاه شدم و از خودم اون سوال رو پرسیدم جوابش رو هم میدم و به قانون و حرفای استاد فکر میکنم و شاید باز بگم دفعه بعدی و بعدی و خلاصه یه دفعه ای که خیلی تمرین کردم قبلش میرسه که میخوام از ناخواسته هام صحبت کنم که توجه دیگران رو جلب کنم و دیگه دلم نمیخواد دلم میخواد طبق قانون رفتار کنم و خیلی راحت اعراض میکنم از ناخواسته هام و دربارش صحبت نمیکنم حتی با خدا و این روند تکاملی میخواد که من قبلا این راه رو رفتم و میدونم که ممکنه ، فقط باید برای ساختن این عادت زمان و انرژی بگذارم، بعدش دیگه ناخودآگاه میشه. مثل الان که ناخودآگاه دارم از ناخواسته هام حرف میزنم.
خداروشکر میکنم که این فایل وجود داره این فایل به من شجاعت شروع کردن رو داد چون با خودم فکر کردم اگه شرایط اونطوری که دوست دارم پیش نره خب خدا هدایتم میکنه و مهاجرت میکنم به یه جای بهتر ولی اولش باید شروع کنم و قدم های تکاملیم رو بردارم.
خدایا شکرت
ممنونم استاد
ممنونم خانم شایسته جان و تیم عزیز سایت
سلام دوست عزیزم
بهت تبریک میگم و تحسینتون می کنم که راه درست زندگی کردن رو شناخته آیی و برای رسیدن به نتایج عالی داری تلاش می کنی.
اعراض از ناخواسته ها و موندن در حال خوب این مهمترین کاری هست که باید انجام بدی.
توجه به زیبایی ها در جهان و
همچنین توجه به نکات مثبت زندگیت و عزیزانت باعث میشه توی حس .حال خوب باشی
امیدوارم سال جدید پر از اتفاقات خوب برات باشه و هر روز بهتر از دیروز باشه برات.
در پناه نور و عشق الله باشی.
سلام
جلسه بیست و هشتم خانه تکانی ذهن:
.باید بتونی روی اصول خودت طی هر بازه زمانی بمونی. البته شجاعت و ایمان میخواد.
.هر مسیری رو هر کسی میره قرار نیست ما هم بریم! ما باید مسیری که درسته و نتیجه گرفتیم رو ادامه بدیم.
.اگه اکثریت جامعه یک مسیر رو میرم تو نرو.
.شرایط هر روز و بهتر و بهتر میشه برای کسی که ذهنش رو کنترل کنه.
.عصبانی نشو چون به فرکانس بد میری ریلکس باش. آروم و بی خیال.
.ذات کره زمین دوقطبی ه. وقتی میخوابیم میریم به دنیا پس از مرگ. ما هر 24 ساعت یکبار هم دنیا دو قطبی و هم دنیا تک قطبی رو تجربه میکنیم. توی دنیا دوقطبی و مادی هم بالا هم پایین هم چپ هم راست وجود داره. هر کدوم از اینا با اون یکی خودش رو معرفی میکنه و عینیت پیدا میکنه.
.ذات این دنیای مادی و کره زمین، دوقطبی بودنشه.
.این جهان دوقطبی اینطوری کار میکنه که که تو به هر چی توجه کنی، از همون وارد زندگیت میشه و جذبش میکنی. پس باید به خواسته ت توجه کنی. اگه آزادی میخوای باید با عشق توجه ت رو روی آزادی و الگوهاش بذاری تا جذبش کنی.
.هرگز در این جهان دوقطبی خیر مطلق نخواب دید! چون بر پایه دوقطبی بودن ساخته شده و ساختار جهان مادیه.
.تو دنیای خواب و پس از مرگ، شما نه سردته نه گرمته نه گرسنته نه زمان معنا داره هیچی! همه چیز تک بعدیه.
.زیبایی این جهان مادی اینه که میگه به هر چی توجه کنی از ذات همون وارد زندگیت میکنم و از طریق احساساتت میفهمی که داری به چی توجه میکنی. توی قرآن بهش میگن قلب یعنی جایگاه احساسات.
.من اگه توجه م رو روی خوبی ها بذارم، فارغ از اینکه توی جهان چه اتفاقی داره میوفته، لاجرم هدایت میشم به سمت زیبایی ها.
.توی قرآن هیچ وقت نگفته بجنگید. میگه اگه سخته از اینجا برو یا به موسی میگه با فرعون با زبان نرم حرف بزن. حتی پیامبر رفت حبشه و با ابوسفیان نجنگید. هجرت کرد.
.اگه تو مسیر درست باشی، خدا درها رو باز میکنه و هدایتت میکنه.
.تمام موارد جهاد در قرآن هیچ کدام جنگیدن دنبوده و دفاع از خود بوده و نه حمله از سنت پیامبر.
.اگه با چیزی که ناجالبه بجنگی، بیشتر جذبش میکنی.
.ما هستیم که تصمیم گیرنده هستیم پس من توجه م رو روی خواسته م میذارم.
.هیچ کسی نمیتونه جهان رو یکدست زیبا کنه.
.این قرآن میگه اگه جهان یکدست بشه، جهان فاسد میشه.
.هر اتفاقی بیفته برای یه عده همیشه خوب پیش میره چون درست عمل میکنم.
.این دیدگاه که وقتی ایران شرایطش بهتر بشه، من زندگیم بهتر میشه، از بیس ایراد داره. این یعنی شرک. قدرت رو به دست دیگران دادی. افکار و باورها و اعمال تو باعث ایجاد شرایط زندگیت میشه.
.هر کسی نتیجه افکار خودش رو میگیره. تو افکارت رو درست کن، بعدا هدایت میشی به جای درست.
.وطن چیه؟ مگه هویت توئه؟! برو دنبال هر چیزی که میخوای و کسبش کن.
.من به این دنیا اومدم که برم دنبال خواسته هام.
.وطن جاییه که حالت خوبه و لذت میبری از زندگیت. خودت رو محدود به مکان نکن. تعصب نداشته باش.
.جهان برای تو که همیشه ترس و وابستگی داری، جای بهتری نمیشه. به هر چی وابسته بشی، جهنم میشه برات.
.درمورد چیزایی که دوست نداری، صحبت نکن. بهش انرژی نده.
.وقتی زندگی شما خوب میشه که شما خوب بشی. نچسب به آدم خاص برای رابطه عاطفی. دست خدا رو نبند. خودت رو درست کن، خدا برات میچینه.
.جهان خیلی زود به باورسازی و مثبت بودن پاسخ میده ولی اگه منحرف بشی، سرعت پایین اومدن کمه. این عشق خداوند و زیبایی جهان و خداست.
. آگاهانه ذهنت رو مانیتور کن که به چی توجه میکنه.
.صبح بعد از بیدار شدن و شب قبل از خواب، کامنت های سایت رو بخون. این عالیه و توجه ت رو روی زیبایی ها میذاره.
.اگه توی سیستم توجه به نکات مثبت، خوب عمل کنید، چیزهای ناجالب کم پیش میاد.همش زیباییه. مگر تضاد باشه تا خواسته ت رو بفهمی. هرروز برات معجزه رخ میده.
.وقتی قانون رو بفهمی دیگه دلت برای کسی نمیسوزه و میفهمی که خودش کرده.
.روی قانون کار کن. نگران نباش تنها بشی. خدا آدم خوب رو میاره. اوضاع خیلی زود برای شما که تغییر میکنید، بهتر و عالیتر میشه.
.ویژگی بارز آدم های خوش شانس، بی خیالی و راحت گرفتن مسائله. اما این آدما خوش شانس نیستن این قانون جهانه.
.گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
به نام خدای مهربان
قانون اصلی و اساسی ک خیلی هم واضحه اینه در این جهان هستی ک بر پایه2قطبی بودن هست به هر چیزی توجه از چنس همون وارد زندگیت میشه به فقر همون میاد و ثروت هم خوشبختی شادی پول میاد و طبق ایه قرآن شما به هر سمتی ک بخاید برید ما کمکتون میکنیم خوب وقتی قانون اینقدر سادس بیایم ازش استفاده کنیم و با این قانون ساده به زیبایی های جهان هستی توجه کنین و به سمت اونا هدایت بشیم
بازی خیلی سادس به چیز هایی انرژی بده یعنی صحبت کن فکر کن و بنویس ک میخوای اتفاق بیافته ن اینکه ناخواسته ها
خداوند متوکلان را دوست دارد
توکل کنید و انرژی خوب داسته باشید خودش در هارو باز میکنه
هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
خدانگهدار
به نام خداوند وهاب
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
سلام به دوستان توحیدی
گام بیست و هشتم
اینکه بخواهیم کسی یا جامعه رو تغییر بدیم
دقیقا مثل اون اوایل که با قانون و استاد آشنا شده بودم .
میخواستم این صدا را به همه برسانم انگار گنج پیدا کرده ام واز اونجایی که من یک تم خیر خواهی انگار از بچه گی کردن تو فکرم میخواستم همه رو نجات بدم.
غافل از اینکه اصلا برای همون نجات دادن بقیه هم باید خود من اول تغییر کنم.
تا حرف داشته باشم برای گفتن که من با این قانون از این نقطه رسیدم به این نقطه مثل خود استاد که از کارگری در بندرعباس رسیده به بهترین کشور دنیا و بهترین ایالت این کشور و هر چیز بهترین شو داره تجربه میکنه.
من وقتی میرم و توجهم رو میزارم روی مشکلات و مسائلی که خودم دارم یا خانواده ام و یا شهر و کشورم داره
نه تنها کمکی به حل و یا کمتر شدن آنها نمیکنم بلکه با فرستادن این فرکانس بد تو چرخه دریافت اتفاقات بد بیشتری قرار میگیرم.
پس آقا میثم لطفا شما فقط و فقط روی خواستههای خودت توجه و تمرکز کن و کاری به دیگران نداشته باش.
خدایا کمکم کن تا همواره روی خودم کار کنم و توجهم روی خواسته هام باشه.