این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1562نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
زیبا و مهربان تو بگو که من نه می دانم و نه می توانم
تنها دری که همیشه باز هست و تنها جایی که همیشه می شود برگشت محضر باری تعالی است
توبه همان در همیشه مفتوح است که خدای مهربان برای بندگان گشوده است.
چقدر عالی است که می شود در محضر مبارکت دمی آسوده بود و دلی سیر گفت و گو کرد
خدایا شکرت
چه جمله بی نظیری: همه چیز خداست، همه چیز توحید و توکل است.
بارها این جمله را از استاد و دیگر عزیزان سایت شنیدم، اما مدار درکم لنگ بود، هنوزم هست
اگر باور داشته باشم که همه چیز خداست، یعنی توحید و یگانگی هستی را باور کردم
همان که استاد می گوید انرژی
می گوید همه چیز انرژی است، بیس و پایه این هستی انرژیست
انرژی که نه شکل دارد و نه قالب و صورت دارد، انرژی که ظهور ذات بینهایت و بیشکل است.
همان هستی محض
همانی که هست
ال اله
آنی که هست
چطور می شود چیزی که شکل و صورت ندارد و بی حد و حدود است را تعریف و توصیف کرد، اصلا تمامی این اشکال و تصاویر و قالب ها ظهورات اویند.
او همان جوهره هوشمندی است که در تک تک قالب ها ظهور می کند.
همان قدرتی که در قالب قوانینش جاری و ساری می شود
همانی که همه چیز و همه کس و همه جاست
همان رب العالمین
اصلا به همین رب العالمین توجه کنیم؛
اول: رب یعنی فرمانروا و صاحب اختیار و اراده که استاد بارها در موردش صحبت می کند، یعنی مالکیت و اختیارش بر تمامی ذرات هستی بلا منازه و در تک تک آن هویداست. یعنی همه قدرت و توان هستی اوست
دوم: رب یعنی پروراننده که باز هم این به معنی آنکه باعث رویش و رشد و زیادت می شود، یعنی آنی که سبب وجود هر چیزی می شود، بازهم خود اوست. آن کن فیکون و آن شروعی که منظور است هم خود اوست. آن تک سلولی که به وجود آمد هم خود او بود که به رشد و تکثیر و تکثر انجامید، او آن پروراننده تمامی موجودات است که درونا در تک تک آنهاست و پرورشی درونی را باعث شده است.
اگر استاد در یک جمله می گوید که: همه چیز خداست، این سادگی نباید مرا از عمق و اهمیت آن غافل کند.
اگر من با تفکر و تکرار در مورد این مفهوم، مرحله ریشه دوانی و درونی سازی این فکر را که استاد وارد ذهنم می کند ادامه بدهم و اجازه قوت گرفتن فکر و تبدیل شدن به باور را به خود بدهم می توانم به تغییراتی بنیادین امید داشته باشم. واقعا این چه قدرتی است که یکتا نیروی منعطف و نزدیک و در دسترس این هستی است و قابلیت استفاده اش را به ما هم داده
خدایا شکرت
تفکر و نوشتن در مورد توحید و یگانگی این هستی مایه پاکسازی و رشد می شود.
چه عنوان مناسب و به جایی برای این فایل انتخاب شده: توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی
چه ایده و الهام جانانه ای است این خانه تکانی ذهن
وقتی به ایام قبلی و نتایج و اعمالم نگاه می کنم جای توحید عملی واقعی را در آن کمرنگ می بینم
جای ایمانی که باعث عمل می شود را در آن کمرنگ می بینم
ترس ها و توهماتی را می بینم که در قالب توجیهات سربرآورده بودند و مرا از حرکت و پیشرفت باز می داشتند.
آی خدای من این سخنان استاد چقدر گوهر بار است
تو خدای خودت را بشناس بقیه خودش درست می شود.
تو بر روی درونت کار کن بیرون خودش درست می شود نگران نباش
این روزها چقدر نیاز به این جملات دارم، نیاز به تمرکز بر درون دارم ، چقدر باید این بهانه ها و نجواهای ذهن که آغشته به ترس های توهمی هستند را شناسایی کنم و کاذب بودن و غیر منطقی و بی پایه و اساس بودنشان را درک و فهم کنم. دروغ هایی که به خورد ذهنم دادند و پذیرفتم و تکرارشان کردم و باورشان نمودم.
حال باید دوباره توحید را درک کنم، باید دوباره به یاد بیاورم که با تمام هستی در وحدت وجودی قرار دارم، دقیقا مثل لامپ های مختلفی که توسط یک جریان روشن می شوند.
توحید یعنی وجودی را به یاد بیاوری که تمامی هستی را روشن کرده
توحید یعنی نیرویی را ببینی که همه چیز تجلی و ظهور اوست،
توحید یعنی توقع، توجه و تکیه ات فقط معطوف به آن نیروی وجودی یگانه باشد و در هر لحظه آگاه بر جهت افکار ذهنی ات باشی و آنها را کنترل و جهت دهی کنی
خدایا شکرت که این نوشتن را روزی ام کردی تا بیشتر تو را بشناسم و به سوی تو بشتابم. تا در این پروژه خانه تکانی ذهن قدم اول را بردارم.
سپاسگزار استاد و بانو شایسته هستم که این لطف را با ما سهیم شده اند.
این فایل را برای بار دوم است که در حال گوش دادن هستم و هر بار که آن را گوش می دهم برای من مثل بار اول است که در حال گوش دادن آن هستم
درس های عالی از این فایل من باز یاد گرفتم
هر اتفاقی که برای من رخ می دهد این را باید یاد داشته باشم که همیشه یک خیر و نکته در آن برای من در آن نهفته است
این را بیاد داشته باشم که همیشه تسلیم هدایت های خدای خودم باشم
من مسئول زندگی خودم هستم
من هستم که شرایط زندگی خودم را می سازم
من هستم که همیشه با افکار و باورهای خودم شرایطی را برای خودم رقم می زنم که یا در آن شرایط به حال خوب دست پیدا می کنم و یا اینکه نه همیشه درگیر عذاب و مشکلات خواهم بود
خیلی وقت ها از دیگران انتظار داشتم تا آنها برای من کاری را انجام بدهند
اگر آن کار را انجام نمی دادند واقعا حالم گرفته می شد و ناراحت می شدم
اما این فکر اشتباه بوده
من وقتی می توانم با افکار و باورهای خودم به نتایج دلخواه برسم بی شک باید نگاه خودم را از روی دیگران بردارم و تنها و تنها به خدای خودم تکیه کنم
از او کمک بخواهم
از او هدایت بخواهم
آنوقت بی شک من بدون کمترین دردسری به موفقیت خواهم رسید
هر زمان که دست بسوی دیگران دراز کردم در نهایت دچار سردرگمی و حال بد و اعصاب خوردی شدم
هر زمان که خودم راهی را در پیش گرفتم و به جلو رفتم و با خدای خودم همراه شدم اولین موفقیت برای من رسیدن به آرامش و حال خوب بود و در نهایت آنقدر به سادگی و به بهترین شکل ممکن کار من رواج پیدا کرد و کار من انجام شد که واقعا باورم نمی شد به این راحتی کارم انجام بشود
من مسئول زندگی خودم هستم
من زندگی خودم را می سازم
من خودم خالق تمام شرایط زندگی خودم هستم
من هستم که برای خودم حال خوب و یا حال بد را می سازم
همه اینها ریشه در فکر و باور و ذهنیت من دارد
و در نهایت بهترین کار این است که در این روی یک قدرت برتر و بزرگتر حساب باز کنم
آن قدرت هیچ چیزی نیست جز دستهای هدایتگر خدای مهربان
آن قدرت برترین قدرت این جهان است که بر همه چیز آگاه است و من را به خوبی هدایت می کند
من می توانم روی قدرت او حساب باز کنم
او همیشه در حال کمک کردن به من است
او همیشه در حال هدایت کردن من است
او از رسیدن من به آرزوهای من خوشحال و خوشنود می شود
او برای من بهترین و بالاترین دست است که بر همه برتری دارد
او از حال خوب من شاد است
از ثروتمند شدن من راضی است
از رسیدن من به خواسته ها و اهداف من حال می کند
او از اینکه من از او خواسته دارم خیلی حال می کند
او برای من عالیترین پدر و مادر و رفیق است
او برای من برترین پارتی است
او از اینکه من تغییر کنم خوشحال می شود
از رسیدن من به پول و مال و ثروت راضی است
از اینکه من خودم را دوست داشته باشم خوشحال است
از خوب زندگی کردن من خوشحال است
از داشتن حال خوب من حال می کند و بیشتر به من می دهد
همه جهان را برای رسیدن من به خواسته های من بسیج کرده است
همه را به کار می گیرد تا من به خواسته خودم برسم
همه شب و روز را برای من یکی می کند تا من به هدف خودم برسم
خدای من از کمک کردن به من لذت می برد
خدای من دوست دارد که به من کمک کند
من لایق داشتن آرزوهای خوب هستم
من لایق رسیدن به اهداف خودم هستم
من به راحتی با کمک خدای خودم به خواسته ها و اهداف خودم می رسم
من باید آروز داشته باشم و خدای من موظف است که در این راه به من کمک کند
او همیشه منتظر است تا من از او درخواست داشته باشم
او همیشه منتظر من است
او همیشه برای خدمت رسانی به من راضی و خوشحال است
کار من بندگی کردن است
او باید به من کمک کند
این ها همگی باورهایی است که من هر روز در حال ساختن برای خودم هستم
در نهایت آرامش و حس و حال خوب را برای من به ارمغان آورده است
خدارو هزاران مرتبه سپاسگزارم که در جدیدی از آگاهی و درک را به رویم توسط این پروژه خانه تکانی ذهن باز کرد
سلام به مریم جان که قدر دان زحماتش هستم و ازش بی نهایت سپاسگزارم
سلام به دوستان بی نظیرم که همیشه کامنتهاشون رنگ و بوی توحید رو داره
وقتی این پروژه اومد رو سایت ووقتی صدای دلنشین مریم رو شنیدم راجب این پروژه خیلی خوشحال شدم چون کاملا به موقع اومد و من دچار یکسری مسائلی شده بود که بااینکه روی خودم کار میکردم ولی انگار فقط درجا میزدم .
که خدارو شکر در گام اول این پروژه متوجه خیلی موضوعات شدم و بااینکه چند روزه فقط روی گام اول هستم انگار هرروز مطالب جدیدی برام داره،دقیقا از چیزهای که خوب درکشون نکرده بودم و فکر میکردم من درک کردم.
حتی متوجه شدم من خیلی قدرت خدارو دست کم گرفتم یعنی قدرت خدارو باور نکردم ، اینکه خداوند یک انرژی رو اصلا درک نکردم اینکه این من هستم که با فرکانسها و باورهام هستم که زندگیم رو خلق میکنم رو باور نکرده بودم و …..
به لطف الله و این پروژه شروع کردم به درک و فهم تک به تک جملاتی که استاد میگن،می نویسم ، فکر می کنم ، مثال میارم ، با خودم حرف میزنم تا آرام آرام در وجودم بشینه این آگاهی ها
چرا که خیلی جاها از زندگیم مسئولیتش رو قبول نکردم و انتظار داشتم کسی بیرون از من بیاد تا این قسمت زندگیم رو درست کنه یا اون کاری کنه که درست بشه. درک نکردم که هیچ کس در بیرون از من وجود نداره و قدرتی نداره این منم که تنها وجود دارم و تنها منم که قدرت دارم..
از خداوند می خواهم تا در این پروژه یار و یاور همه ما باشد و ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده است هدایت کند.
سلام به استاد ومریم شایسته عزیز و دوستنان هم فرکانس
خدارو شاکرم که امروز هدایت شدم به این دوره خانه تکانی ذهن که خیلی بهش، نیاز داشتم
چندروزی شدید درگیر نجوا های ذهنی بودم وداشتم توی باطلاق فرو میرفتم وحال خوشی رو تجربه نمیکردم دیدم شخصیت من یه جوریه که عالی، پیش، میرم ومدار و فرکانسم عالی بالا میره بعد نمیدم چرا یک دفعه همه چی رو ول میکنم و دست از کار کردن روی خودم میکشم و اجازه میدم ذهنم هر بلای سرم بیاره و اخرش به درد ورنج ختم میشود و مجبور میشوم از فشار زیاد دوباره دستم روی خدا دراز کنم وهدایت بطلبم که راهی جز این ندارم چون محاله کسی تو ازادی ورهایی وارامش زندگی کرده باشه وبتونه تو درد ورنج تحمل بیاره
که نشونه ها اومد وبیام این دوره رو با توکل بر خدا شروع کنم وازش، خواستم کمکم کنه که تا اخر این دوره بهم توان و انرژی بده و خودم تعهد دادم که تا اخر برم. الهی خودت یاورم باش
من با نوشتن مخصوصا تایپ کردن خیلی مقاومت دارم وسختم میاد و یکی از دلایل همینه که استمرار ندارم ومشارکت تو کامنت ها ندارم
کلی، تجربه و دستاورد دارم اما امان از ادم بهانه جو
اما قول دادم که این بار رو تا اخرش بیام و هر روز کامنت بزارم خدایا خودت هدایتم کن
استاد تو دوره دوازده قدم مخصوصآ سه قدم اول قشنگ بهم فهموند که خودم خالق صد در صد زندگی خودم هستم وکسی مقصر نیست اگه زندگی ام به کام من شیرین نیست و خودم قدرت خلق زندگی خودم رو دارم چون من موجودی فرکانسی هستم که در هر لحظه دارم فرکانسهایی رو به حهان هستی ارسال میکنم و جهان هموراه داره به فرکانس های ارسالی من واکنش نشان میدهد پس نتیجه میگیریم خیلی ساده من خودم با افکارم و باورهام خالق صد در صد زندگی خودم هستم نه کسی دیگر نه دولت نه پدر نه مادر
کلی اگاهی، توی متن ابتدای این فایل بود که من به دلم نشست و من یاداشتش، کردم برای خودم
هرزمان از دیگران توقع داری در مسیر شرکی،، الله اکبر
چقدر این اگاهی نابه و خالصه و با تمام تجربیات زندگی خودم هم خونی داره، هرکجا از دیگران توقع وانتظار داشتم و بدتر اسرار و پافشاری کردم دقیقآ بدترین تجربیان و احساس هارو تجربه کردم یعنی یه جور هایی از خدا نخواستم شرک ورزیدم وخداوند را بی، قدرت و هیچی فرض کردم و اون ایمان و اعتماده کامل کنار رفته،
یا مثلا وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار میکنی دنیای بیرونی خودش درست میشه،،
من این رو بارها وبارها تجربه کردم، احساسش کردم، درکش کردم اما باز هم خیلی راحت فرامشش میکنم
چه زمانهایی من نشستم با کلی مسئله تو زندگیم اما اگاهانه توجه وتمرکزم رو گذاشتم روی مثبت کردن افکار وذهنیتم واز درون حالم بهتر شده وبه قول خودمون فرکانسم بالا اومده خیلی از چالش، ها به خودی خود حل شدن ومن فقط مات موندن اخه چه جوری،،، مگه میشه، خداوند همه کار میکه برای من به شرط پاکی دل
خدایا ما را به راه راست هدایت بفرما به راه کسانی که به انها نعمت داده ای، الهی شکرت
-اتفاقات (یا بلایای) طبیعی که پیش میان طبیعی هستن… خدا ننشسته اونجا با ما لج کنه، یا برعکس، دل بسوزونه… خدا یه سیستمه
-همه ی این اتفاقات طبیعی، همیشه، بعدا باعث پیشرفت و بهبود شده
-من خودم زندگی خودم رو درست میکنم، خودم مسئول زندگی خودم، ساختن زندگیم، فراهم کردن وسائل زندگیم و اینا هستم نه هیچکس دیگه، نه پدر مادر، نه همسر یا فرزند، نه رئیس و مدیر و دولت و وزیر
اگر میخوایم زندگیمون عوض بشه، این نگاه توقع داشتن از دیگران و منتظر دیگران بودن و دیگران رو مسئول دونستن… این رو باید عوض کنیم
مسئولیت 100٪ زندگیمون و اتفاقات اون رو باید خودمون بپذیریم
تو یک اتفاق یکسان، شرایط یکسان، خیلیا بدبخت شدن، برای خیلیا باعث پیشرفت ها و موفقیت های بزرگی شده
با کار کردن رو این باورها، اول فکرمون و باورهامون، و بعد اتفاقات و نتایجمون عوض میشه، از این رو به اون رو میشه
دیدگاه منجی به هر شکلی که باشه اشتباهه
قرار نیست کسی بیاد مسائل ما رو حل کنه، خودمون باید حل کنیم
اگر بتونیم فکرمون رو کنترل کنیم، باورهای درست داشته باشیم، اونوقت به مسیرهای درست، ایده های درست (ایده های بهتر، با تکامل) هدایت میشیم
البته که نه یک شبه
و خیییلی مهمه که عمل کنیم به این دانسته ها
باید مواظب باشیم در رفتار، در عمل هم طوری نباشیم که درواقع منتظریم یکی مسائل ما رو حل کنه، هروقت تو ذهنمون گذشت که فلانی باید فلان کار رو برای من بکنه… این توقع داشتن ینی همون منتظر کسی بودن
(وقتی هی میگیم آره دیگه به خاطر اینکه فلان جا به دنیا اومدم اینجوریه، به خاطر اینکه زنم، مَردم، اینجوری بزرگ شدم فلان… این حرفا ینی یه کس دیگه ای باید یه جور دیگه ای باشه یه کار دیگه ای بکنه تا من خوشبخت باشم)
همه ی اینا بهانه ست… با هر گذشته ای، با هر تضادی، این منم که دارم زندگی خودم رو تعیین و خلق میکنم
وقتی بهانه نیاریم، تقصیر رو گردن دیگران نندازیم، خدا هدایتمون میکنه به مسیر درست، به صراط مستقیم
کسی که بنده ی خوبی باشه، بندگی خودش رو بکنه، خدا هم همه کار براش میکنه
وقتی خدا رو به عنوان «قدرتمندترین فرمانروا» «مالک یوم الدین» باور داشته باشیم، اونوقت از اون مواهب و امتیازاتِ این قدرت مطلق هم میتونیم بهره مند بشیم
ما بنده ی خوبی باشیم، خدا خداییش رو خوب بلده
ولی در عمل ما باورهامون توحیدی نیست، از همه توقع داریم درخواست میکنیم غیر از خود خدا
واقعا «ایاک نعبد و ایاک نستعین» عمل کنیم، خدا همه درا رو باز میکنه
ولی اگه داریم مثل بقیه فکر میکنیم، مثل بقیه عمل میکنیم، خب مثل بقیه هم نتیجه میگیریم
همه چی خداست، همه چی توحیده، همه چی توکله
-ما خودمون رو درست کنیم، خدا آدمای لازم رو هم میاره برامون، میاره تو مسیرمون
-خدا همه کار میکنه، ما رو درون خودمون کار کنیم، بیرون خودش درست میشه (خدا درست میکنه)
خدا رو مقصر ندونیم، اتفاقات رو گردن خدا نندازیم، منتظر نباشیم دیگران بیان چیزی رو برای ما درست کنن (وقتی خودمون رو فقط مسئول بدونیم، و فقط هم از خدا کمک و هدایت بخوایم، آدما و ابزار لازم هم میان تو مسیرمون، ولی ما نباید انتظار و توقع از کسی یا چیزی داشته باشیم)
مرسی استاد جان از این بیان شیوا و این آگاهی های ناب:)
این هم از مشق ظهر شنبه
خدایا من سه تا خواسته ی اصلی دارم تو این مرحله
1- بحث pr
2- کار خوب و پوزیشن کاری بالاتر و ورودی مالی بالاتر تو محیط حرفه ای و مثبت و شاد و زیبا و شرایط کاری فلکسیبل
3- رابطه ی عاشقانه ی خیلی خوب، متقابل، با افکار و انرژی مثبت، با عزت و احترام، با توجه متقابل به مثبتها و زیباییها، مچور و سالم و هلثی، با عشق و علاقه ی زیاد ولی بدون وابستگی
اینا رو به قول مریم جان تو این نقطه رها میکنم، و حل این مسائل و ادامه ی مسیر رو از خونه تکونی ذهنم شروع میکنم
اجازه میدم آگاهی های این لایو و لایوهای بعدی، برای من اصلاح مسیر کنه و من رو به سمت راهکار و قدم مناسب هدایت کنه
خدایا منتظر و تشنه و آماده ی دریافت هدایت های تو توی این مسیر هستم و فقط از تو کمک میخوام، آدم های لازم، اتفاقات لازم رو بیار تو مسیرم
اشعاری زیبا از مولانا درباره حرف های این فایل استاد
ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم کرده ام
درکنج ویران مــــانده ام ، خمخــــانه را گم کرده ام
هم در پی بالائیــــان ، هم من اسیــر خاکیان
هم در پی همخــــانه ام ،هم خــانه را گم کرده ام
آهـــــم چو برافلاک شد اشکــــم روان بر خاک شد
آخـــــر از اینجا نیستم ، کاشـــــانه را گم کرده ام
درقالب این خاکیان عمری است سرگردان شدم
چون جان اسیرحبس شد ، جانانه را گم کرده ام
از حبس دنیا خسته ام چون مرغکی پر بسته ام
جانم از این تن سیر شد ، سامانه را گم کرده ام
در خواب دیدم بیـــدلی صد عاقل اندر پی روان
می خواند با خود این غزل ، دیوانه را گم کرده ام
گـــر طالب راهی بیــــا ، ور در پـی آهی برو
این گفت و با خودمی سرود، پروانه راگم کرده ام
بازم بر می گردیم به همون اصل وجود همگی ما انسانها که همه ی اکثر ما اون اصل خلقتمون را فراموش کردیم، فراموش کردیم برای چی پا به این دنیا گذاشتیم، برای اینکه خالق باشیم، لذت ببریم، شاد باشیم، خودمون را تکیه ای از روح خداوند بدونیم و بجای اینکه این همه بهانه بیاریم برای تنبلی، بی انگیزه گی، بی هدفی، بی هویتی و……. به یاد بیاریم همه ی این آگاهی ها، خدا را بیاد بریم، خودمون را بیاد بیاریم، دست از شرک برداریم، دست از بزرگ کردن هر کس و هر چیزی بعنوان بخت و اقبال زندگیمون برداریم و شاد و قهرمانانه، سربلند، شاد و قشنگ زندگی کنیم و با عشق زمانی که سمت خدا میریم پرواز کنیم و در یک کلام عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشیم
از وقتی که با اموزش های شما اومدم جلو توی این نزدیک 4 سال واقعا شخصیتم متفاوت شده
در مورد اینکه کسی رو مسئول بدونم واقعا انتظاراتم از بقیه به شدت پایین اومده و اگه کسی کاری کنه یا پدرم پولی بهم بده اونو لطف میدونم نه وظیفه یعنی بارها شده فکر کردم به اینکه اگه این امکاناتی که پدرم در اختیارم گذاشته رو به هر دلیلی بخواد ازم بگیره من تشکر میکنم ازش بابت این مدتی که اون هارو در اختیارم گذاشته بوده و میرم
من پدرم شرایط به شدت آرمانی رو برام درست کرده که آرزوی خودم بوده و خیلی های دیگه ، از ویلا و ماشین و … ولی من هیچ وقت فکر نکردم که وظیفش هست ، با اینکه این شرایط آرمانی رو داشتم اسنپ کار کردم و البته الان گاهی اوقات میرم و کلی کار دیگه خلاصه که هیچ وقت نخواستم از مال پدرم بالا برم ، ازشون استفاده میکنم ولی چشم بهشون ندارم ، چند وقت پیش هم یه برگه ای نوشتم که من هیچ ادعایی در هیچ یک از اموال پدرم ندارم و اونو به برادر هام میبخشم این درحالی هست که درآمد خاصی ندارم ولی میدونی چیه من ایمان دارم به خدای خودم و به خودم که من میتونم بیش از اون چیزی که پدر و پدران من دارن و داشتن بسازم ، من واقعا یه آدم دیگه ای شدم من قبلا دقیقا یادمه این جمله رو به بابا مامانم میگفتم که برای چی منو به دنیا اوردین ، شما مسئول من هستین خلاصه کلی بحث و دعوا ولی هرچقدر عزت نفسم بالاتر رفت ، باورم نسبت به خودم و توانایی هام بیشتر شد و بیشتر درک کردم که در نهایت کسی جز من نیست دیگه نخواستم مسئولیت زندگیم رو به دوش کسی بندازم ، این دیدگاه از جایی تغییر کرد که من خودم و خدای خودم رو باور کردم ، به قول خود استاد شجاع ترین فرد اون کسی هست که 100 درصد مسئولیت زندگیش رو به عهده میگیره و اون هست که موفقه
یادم میاد توی رابطه ای بودم که رفتار خیلی نا مناسبی باهام میشد بشدت بی توجی و خلاصه اصلن اون چیزی نبود که مد نظر من هست ، تفاوتی که من با بقیه داشتم این بود که گفتم 100 درصد مسئولیتش با من هست ، ظاهرش این بود که طرف آدم بی تفاوتی هست ، طرف آدم فلان فلان شده ای هست ولی من نخواستم که مثل جامعه پیش برم ، پذیرفتم مسئولیت رابطم رو و اون موقع بود که نشستم فکر کردم که خب حالا مشکل از کجای افکار من بود و اون موقع بود که یکی یکی و تکاملی بهم ضعف هام گفته شد و الان من هیچ ربطی به اون مهدی سال های پیش ندارم توی روابطم و خیلی تغییر کردم و البته همیشه ادامه داره
اگه من میومدم و میگفت طرف آدم فلان فلان شده ای بود الان معلوم نبود چقدر داغون و افسرده بودم
و منطقی هم بود یه جورایی برام که مشکل از منه ، میگفتم افرادی هستن که کلی بهشون توجه میشه توی رابطه و براشون ارزش قائل میشن پس چرا من اینطوریم و چرا این مدل آدم به طور من خورده و جواب این چرا ها مثل تیکه های پازل توی دوره های احساس لیاقت ، عشق و مودت ، دوازده قدم و عزت نفس پیدا شد و هنوز هم دارم روش کار میکنم و تا اخر عمرمم هم ادامه داره
پذیرش اینکه ما تماما مسوول اتفاقات زندگی خودمون هستیم شاید بنیادی ترین باوری باشه که باید درکش کرد
با پذیرش چنین باوری در تمام مراحل زندگی حتی اگر مسیری رو به اشتباه بریم برمیگردیم و میبینیم که خب من چه اشتباهی کردم و چه فاکتوری رو رعایت نکردم که به این حالت دچار شدم و میای درستش میکنی و میبینی که نتیجه عالی شد و اگر این باور رو نداشته باشی از هیچ چیزی نمیتونی درسی بگیری چون عملا خودت رو مسئولش نمیدونی
دقیقا این اتفاق برای من زمانی که میخواستیم ماشینمون رو بخریم اتفاق افتاد خب ما میخواستیم ماشین بخریم و من یک ماشین خاصی رو مد نظرم بود و فقط و فقط به دنبال همون ماشین بودم
اقدام کردیم برای خرید ماشین و از اونجایی که اینقدر ذوق خرید ماشین رو داشتم اصلا انگار یادم رفته بود که بابا یه سری چیزها رو باید در نظر بگیری
خلاصه بگم ما ماشین رو خریدیم و تنها چیزی که اون ماشین برای ما داشت خرج بود و خرج
و در همین حال من اون شخص فروشنده رو مقصر میدونستم که اون دروغ گفته به من ، اون باید عیب هاش رو میگفت و اینجور داستانا که تقصیر رو بندازم گردن اون شخص
و این حالت حدودا یکی دوماه ادامه داشت که من هی پیگیری میکردم که اقا تو باید خسارت بدی و از این حرف ها
دیگه بعد از دوماه که پیگیری هام جواب نداد و هر روز حسم بدتر و بدتر میشد، حس کردم که من قرار بود با خرید این ماشین لذت بخش ترین روزهای عمرم رو داشته باشم حالا چی شده که روزگارم بدتر شده، گفتم دیگه بسه باید از خر شیطون بیام پایین
گفتم چی اخه تو رو اینقدر بهم ریخته؟ مگه تو نمیگی خودم مسوول زندگی خودمم پس این کارا چیه، مگه تو نرفتی ماشین رو خریدی، مگه تو نمیتونستی ماشین رو به چندجا نشون بدی ، مگه تو نمیتونستی به جای اعتماد چشم بسته یه کارشناس میاوردی، پس دیگه بپذیر، بپذیر که تو خودت ماشین رو خریدی و خودت باعث این اتفاقات بودی
به جای اینکه هر روز غصه بخوری که چرا و چطوری اینطوری شد، بیا و درسش رو بگیر که دیگه این اشتباهو نکنی
به خاطر اینکه حس بهتری پیدا کنم اصلا گفتم بابا تو باید این اشتباه رو میکردی تا باگت رو متوجه میشدی خداروشکر که متوجه شدی
و انگار استاد رها کردن نقطه عطف اتفاقات خوبه
چون ذهنی که دیگران رو مقصر میدونه نمیتونه رها کنه ، میگه یعنی چی ، اون تو رو به همچین وضعی انداخته میخوای رهاش کنی؟ و باهات شروع میکنه به جنگیدن
و اینجا انگار باید ثابت کنی که واقعا من بالاتر از اینم که یک مشکلی به این کوچیکی بتونه من رو متوقف کنه و نذاره که من حالم بهتر بشه
دیگه از اینجا بود که رها کردم و شروع کردم به ایجاد احساس بهتر نسبت به اون اتفاق تا جایی که وقتی مشکل جدیدی برای ماشینمون پیدا میشد با خنده به همسرم میگفتم: یه روزی یاد این خاطرات میوفتیم و باهم میخندیم
و البته یه جمله ای که همیشه خودم رو توی مشکلات آروم میکنه و به خودم میگم : تنها چیزی که توی این دنیا متوقف نمیشه زمانه و این زمان هم میگذره
و الان دقیقا همون روزهاست
من ماشین قبلیم رو فروختم و درسم رو یاد گرفتم و خداوند هدایتم کرد به بهترین ماشینی که میتونستم با اون پول بخرم و شاید باورتون نشه من از ماشینی که هر روز توی یه تعمیرگاه بود و هر یکساعت یکبار باید توش یه لیتر اب میریختم رسیدم به ماشینی که الان که یکسال از خریدش میگذره حتی یک تعمیرگاه هم نرفته و همیشه در بهترین حالتش بوده و چقدر مسافرت های مختلف و مسیرهای طولانی بدون حتی ذره ای دلهره نسبت به خراب شدنش باهاش طی کردیم و خدارو سپاسگزارم که در هر لحظه همراه ماست
دنبال نشونه ای بودم امشب که خداوند چیزهایی رو بهم از طریق هزاران دستش بهم گفت
وقتی وقت نمیذاریم برای اینکه اهدافمون مشخص و واضح کنیم
یعنی برای اونا و آیندمون هرگز ارزش فائل نیستیم
یا اینکه
اصلا باور نداریم که بهشون میرسیم
نکته ی مهم تر
وقتی حرکت نمیکنیم به سمت اهدافمون باز هم از عدم ایمان میاد
یعنی واقعا ادمی که میخواد تغییر کنه حتی با وجود اینکه ممکنِ از مسیر خارج بشه ولی باید باز سعی کنه فرکانس ایمان بفرسته تا قوت بگیره تا نیرو بگیره که بتونه بقیه مسیر ادامه بده
وقتی حرکت نمیکنیم و بیکار هستیم یعنی هدف و خواسته هامون و آیندمون اونقدرا برامون جدی و خواستنی نیستند براشون ارزش قائل نیستیم که بها پرداخت کنیم
بها چیه ؟ همین ایمان و حرکت و توکلی که تزریق میکنیم توی مسیر
همین انرژی زمان هزینه ای که میذاریم
وقتی بیکار میشیم یعنی به جهان میگی من برای زندگیم ارزش قائل نیستم
بعدش جهان کاری که میکنه اینه که هر روزمون تا زمانی که حرکت نکردیم پر میکنه از اشغالایی که تمام وقت زمان و انرژیمون میگیره و اصلا کم کم یادمون میره که باید حرکتی کنیم
باید اهدافمون هر روز بیاد بیاریم ، باید بخوایم که حرکت کنیم
وقتی داشتم فایل های مصاحبه رو گوش میکردم ِقبلش این تصور داشتم که استاد خیلی perfect هست اون تونسته هیچ موقع به قوانین شک نداشته هیچ موقع نا امید نشه
که اینم از باور عدم لیاقت میاد ،
اینم از بت کردن ادمها
از خاص کردن ادمها توی ذهنمون میاد
از عدم ایمان میاد
ولی وقتی یکی از فایلهای مصاحبه استاد گوش میدادم
استاد نگفت من هرگز شکی توی ذهنم به وجود نمی اومد یا نا امید نمیشدم
این شکا و نا امیدی هاا میاد توی ذهن همه میاد
به قول استاد نمیشه صفر و یک به قضایا و خودمون نگاه کنیم
اتفاقا صفر و یک نگاه کردن بیشتر به همه ما ضربه میزنه
مهم اینه در کنار اون نا امیدیِ در کنار اون شک
یه حسی هست هرررچنددد!!!!¿¿¿¿ کوچک
که میگه: این قانون درستع و…
میدونید مثل چی میمونه
مثل الهامی که خداوند به پیامبران میکرد
در کنار الهام خداوند
نجوای شیطان هم میومد ، در کنار اطمینان خداوند ، شک و تردید های شیطان هم میاد
هر هم زمان توی برنامه جلومون هستن
ما هستیم که انتخاب میکنیم هر کدومو
این خیلی مهمههههه
حالاا چطوری بفهمیم که صدای خداوند کدومِ
احساس خوب داشتن به اون موضوع ملاک هست
حالا باید فایلهایی استاد هر روز توی گوشام پلی کنم ادامه بدم
استاد باورتون میشه
از صب ساعت نزدیک 7تا همین چند دقیقه پیش یه بند داشتم فایلهاا رو گوش میدادم
از فایلهااای مصاخبهههه
دیدم من کلی فایل هست که اصلا تا حالا دانلودشون نکردم
اینجا قشنگ یک کلاس درس ، البته برای اشخاصی که بخوان یاد بگیرن ، و صد البته به قول اون عزیز هم فرکانسی که دیروز کامنت اش و خوندم ، گیرنده هامون رو باید باز بذاریم برای دریافت
من نکات متن آن رو برای خودم نوشتم و از روش دو بار خوندم
چه یادآوری خوبیه که وقت هایی که انرژی ام پایین اومده ، زمانی که درگیر مسائل سطحی میشیم (که میدونم همیشه در طول مسیر زندگی برای هممون پیش میاد ) این نکته ی شما برای یادآوری به من خیلی موثر خواهد بود
ومرسی که اشاره کردی که گاهی ما بعضی از افراد موفق رو perfect میدونیم ، در حالیکه این نگاه کاملا اشتباهه
و حتی به نظرم این نگاه و این توقع رو از خودمون هم داشتن که perfect باشیم ، هم کاملا اشتباهه
ما اگر قبول کنیم که باید مسیر تکاملی رو در هر چیزی طی کنیم ، پس چیزی با عنوان perfect بودن دیگه معنایی نخواهد داشت
و من این رو بیشتر دارم به خودم یادآوری میکنم
مریم عزیز از تو و اینکه نظرت و نوشتی و من خدا رو شاکرم که امروز اون رو خوندم که برای من درس و نکته داشت ، ازت تشکر میکنم
سلام درود برشما وهدایت خداوند برای همه ماها که لیاقت گوش کردن به این فایلهارودرماقرارداد واین استاد بزرگ سرراه ماقرارداد تا باگوش کردن به این مطالب هربار مدارماروبالاتر ببره واینکه همه ما دچارشرک هستیم وبایدتلاش کنیم تاهربار نامیدنشویم وازخداوند بخایم مارو هدایت کنه تاهرروز نسبت به دیروز توحیدی تربشیم
بسم الله الرحمن الرحیم
به به
عجب فایل باصفایی
یا رحمن یا رحیم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
زیبا و مهربان تو بگو که من نه می دانم و نه می توانم
تنها دری که همیشه باز هست و تنها جایی که همیشه می شود برگشت محضر باری تعالی است
توبه همان در همیشه مفتوح است که خدای مهربان برای بندگان گشوده است.
چقدر عالی است که می شود در محضر مبارکت دمی آسوده بود و دلی سیر گفت و گو کرد
خدایا شکرت
چه جمله بی نظیری: همه چیز خداست، همه چیز توحید و توکل است.
بارها این جمله را از استاد و دیگر عزیزان سایت شنیدم، اما مدار درکم لنگ بود، هنوزم هست
اگر باور داشته باشم که همه چیز خداست، یعنی توحید و یگانگی هستی را باور کردم
همان که استاد می گوید انرژی
می گوید همه چیز انرژی است، بیس و پایه این هستی انرژیست
انرژی که نه شکل دارد و نه قالب و صورت دارد، انرژی که ظهور ذات بینهایت و بیشکل است.
همان هستی محض
همانی که هست
ال اله
آنی که هست
چطور می شود چیزی که شکل و صورت ندارد و بی حد و حدود است را تعریف و توصیف کرد، اصلا تمامی این اشکال و تصاویر و قالب ها ظهورات اویند.
او همان جوهره هوشمندی است که در تک تک قالب ها ظهور می کند.
همان قدرتی که در قالب قوانینش جاری و ساری می شود
همانی که همه چیز و همه کس و همه جاست
همان رب العالمین
اصلا به همین رب العالمین توجه کنیم؛
اول: رب یعنی فرمانروا و صاحب اختیار و اراده که استاد بارها در موردش صحبت می کند، یعنی مالکیت و اختیارش بر تمامی ذرات هستی بلا منازه و در تک تک آن هویداست. یعنی همه قدرت و توان هستی اوست
دوم: رب یعنی پروراننده که باز هم این به معنی آنکه باعث رویش و رشد و زیادت می شود، یعنی آنی که سبب وجود هر چیزی می شود، بازهم خود اوست. آن کن فیکون و آن شروعی که منظور است هم خود اوست. آن تک سلولی که به وجود آمد هم خود او بود که به رشد و تکثیر و تکثر انجامید، او آن پروراننده تمامی موجودات است که درونا در تک تک آنهاست و پرورشی درونی را باعث شده است.
اگر استاد در یک جمله می گوید که: همه چیز خداست، این سادگی نباید مرا از عمق و اهمیت آن غافل کند.
اگر من با تفکر و تکرار در مورد این مفهوم، مرحله ریشه دوانی و درونی سازی این فکر را که استاد وارد ذهنم می کند ادامه بدهم و اجازه قوت گرفتن فکر و تبدیل شدن به باور را به خود بدهم می توانم به تغییراتی بنیادین امید داشته باشم. واقعا این چه قدرتی است که یکتا نیروی منعطف و نزدیک و در دسترس این هستی است و قابلیت استفاده اش را به ما هم داده
خدایا شکرت
تفکر و نوشتن در مورد توحید و یگانگی این هستی مایه پاکسازی و رشد می شود.
چه عنوان مناسب و به جایی برای این فایل انتخاب شده: توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی
چه ایده و الهام جانانه ای است این خانه تکانی ذهن
وقتی به ایام قبلی و نتایج و اعمالم نگاه می کنم جای توحید عملی واقعی را در آن کمرنگ می بینم
جای ایمانی که باعث عمل می شود را در آن کمرنگ می بینم
ترس ها و توهماتی را می بینم که در قالب توجیهات سربرآورده بودند و مرا از حرکت و پیشرفت باز می داشتند.
آی خدای من این سخنان استاد چقدر گوهر بار است
تو خدای خودت را بشناس بقیه خودش درست می شود.
تو بر روی درونت کار کن بیرون خودش درست می شود نگران نباش
این روزها چقدر نیاز به این جملات دارم، نیاز به تمرکز بر درون دارم ، چقدر باید این بهانه ها و نجواهای ذهن که آغشته به ترس های توهمی هستند را شناسایی کنم و کاذب بودن و غیر منطقی و بی پایه و اساس بودنشان را درک و فهم کنم. دروغ هایی که به خورد ذهنم دادند و پذیرفتم و تکرارشان کردم و باورشان نمودم.
حال باید دوباره توحید را درک کنم، باید دوباره به یاد بیاورم که با تمام هستی در وحدت وجودی قرار دارم، دقیقا مثل لامپ های مختلفی که توسط یک جریان روشن می شوند.
توحید یعنی وجودی را به یاد بیاوری که تمامی هستی را روشن کرده
توحید یعنی نیرویی را ببینی که همه چیز تجلی و ظهور اوست،
توحید یعنی توقع، توجه و تکیه ات فقط معطوف به آن نیروی وجودی یگانه باشد و در هر لحظه آگاه بر جهت افکار ذهنی ات باشی و آنها را کنترل و جهت دهی کنی
خدایا شکرت که این نوشتن را روزی ام کردی تا بیشتر تو را بشناسم و به سوی تو بشتابم. تا در این پروژه خانه تکانی ذهن قدم اول را بردارم.
سپاسگزار استاد و بانو شایسته هستم که این لطف را با ما سهیم شده اند.
در پنا خدا باشید.
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
فایل زیبایی بود
این فایل را برای بار دوم است که در حال گوش دادن هستم و هر بار که آن را گوش می دهم برای من مثل بار اول است که در حال گوش دادن آن هستم
درس های عالی از این فایل من باز یاد گرفتم
هر اتفاقی که برای من رخ می دهد این را باید یاد داشته باشم که همیشه یک خیر و نکته در آن برای من در آن نهفته است
این را بیاد داشته باشم که همیشه تسلیم هدایت های خدای خودم باشم
من مسئول زندگی خودم هستم
من هستم که شرایط زندگی خودم را می سازم
من هستم که همیشه با افکار و باورهای خودم شرایطی را برای خودم رقم می زنم که یا در آن شرایط به حال خوب دست پیدا می کنم و یا اینکه نه همیشه درگیر عذاب و مشکلات خواهم بود
خیلی وقت ها از دیگران انتظار داشتم تا آنها برای من کاری را انجام بدهند
اگر آن کار را انجام نمی دادند واقعا حالم گرفته می شد و ناراحت می شدم
اما این فکر اشتباه بوده
من وقتی می توانم با افکار و باورهای خودم به نتایج دلخواه برسم بی شک باید نگاه خودم را از روی دیگران بردارم و تنها و تنها به خدای خودم تکیه کنم
از او کمک بخواهم
از او هدایت بخواهم
آنوقت بی شک من بدون کمترین دردسری به موفقیت خواهم رسید
هر زمان که دست بسوی دیگران دراز کردم در نهایت دچار سردرگمی و حال بد و اعصاب خوردی شدم
هر زمان که خودم راهی را در پیش گرفتم و به جلو رفتم و با خدای خودم همراه شدم اولین موفقیت برای من رسیدن به آرامش و حال خوب بود و در نهایت آنقدر به سادگی و به بهترین شکل ممکن کار من رواج پیدا کرد و کار من انجام شد که واقعا باورم نمی شد به این راحتی کارم انجام بشود
من مسئول زندگی خودم هستم
من زندگی خودم را می سازم
من خودم خالق تمام شرایط زندگی خودم هستم
من هستم که برای خودم حال خوب و یا حال بد را می سازم
همه اینها ریشه در فکر و باور و ذهنیت من دارد
و در نهایت بهترین کار این است که در این روی یک قدرت برتر و بزرگتر حساب باز کنم
آن قدرت هیچ چیزی نیست جز دستهای هدایتگر خدای مهربان
آن قدرت برترین قدرت این جهان است که بر همه چیز آگاه است و من را به خوبی هدایت می کند
من می توانم روی قدرت او حساب باز کنم
او همیشه در حال کمک کردن به من است
او همیشه در حال هدایت کردن من است
او از رسیدن من به آرزوهای من خوشحال و خوشنود می شود
او برای من بهترین و بالاترین دست است که بر همه برتری دارد
او از حال خوب من شاد است
از ثروتمند شدن من راضی است
از رسیدن من به خواسته ها و اهداف من حال می کند
او از اینکه من از او خواسته دارم خیلی حال می کند
او برای من عالیترین پدر و مادر و رفیق است
او برای من برترین پارتی است
او از اینکه من تغییر کنم خوشحال می شود
از رسیدن من به پول و مال و ثروت راضی است
از اینکه من خودم را دوست داشته باشم خوشحال است
از خوب زندگی کردن من خوشحال است
از داشتن حال خوب من حال می کند و بیشتر به من می دهد
همه جهان را برای رسیدن من به خواسته های من بسیج کرده است
همه را به کار می گیرد تا من به خواسته خودم برسم
همه شب و روز را برای من یکی می کند تا من به هدف خودم برسم
خدای من از کمک کردن به من لذت می برد
خدای من دوست دارد که به من کمک کند
من لایق داشتن آرزوهای خوب هستم
من لایق رسیدن به اهداف خودم هستم
من به راحتی با کمک خدای خودم به خواسته ها و اهداف خودم می رسم
من باید آروز داشته باشم و خدای من موظف است که در این راه به من کمک کند
او همیشه منتظر است تا من از او درخواست داشته باشم
او همیشه منتظر من است
او همیشه برای خدمت رسانی به من راضی و خوشحال است
کار من بندگی کردن است
او باید به من کمک کند
این ها همگی باورهایی است که من هر روز در حال ساختن برای خودم هستم
در نهایت آرامش و حس و حال خوب را برای من به ارمغان آورده است
ممنون خدای خوب خودم هستم
ممنون خدای هدایتگر خودم هستم
ممنون خدای مهربان خودم هستم
سپاس از خدای زیبای خودم
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای فراوانی ها
خدارو هزاران مرتبه سپاسگزارم که در جدیدی از آگاهی و درک را به رویم توسط این پروژه خانه تکانی ذهن باز کرد
سلام به مریم جان که قدر دان زحماتش هستم و ازش بی نهایت سپاسگزارم
سلام به دوستان بی نظیرم که همیشه کامنتهاشون رنگ و بوی توحید رو داره
وقتی این پروژه اومد رو سایت ووقتی صدای دلنشین مریم رو شنیدم راجب این پروژه خیلی خوشحال شدم چون کاملا به موقع اومد و من دچار یکسری مسائلی شده بود که بااینکه روی خودم کار میکردم ولی انگار فقط درجا میزدم .
که خدارو شکر در گام اول این پروژه متوجه خیلی موضوعات شدم و بااینکه چند روزه فقط روی گام اول هستم انگار هرروز مطالب جدیدی برام داره،دقیقا از چیزهای که خوب درکشون نکرده بودم و فکر میکردم من درک کردم.
حتی متوجه شدم من خیلی قدرت خدارو دست کم گرفتم یعنی قدرت خدارو باور نکردم ، اینکه خداوند یک انرژی رو اصلا درک نکردم اینکه این من هستم که با فرکانسها و باورهام هستم که زندگیم رو خلق میکنم رو باور نکرده بودم و …..
به لطف الله و این پروژه شروع کردم به درک و فهم تک به تک جملاتی که استاد میگن،می نویسم ، فکر می کنم ، مثال میارم ، با خودم حرف میزنم تا آرام آرام در وجودم بشینه این آگاهی ها
چرا که خیلی جاها از زندگیم مسئولیتش رو قبول نکردم و انتظار داشتم کسی بیرون از من بیاد تا این قسمت زندگیم رو درست کنه یا اون کاری کنه که درست بشه. درک نکردم که هیچ کس در بیرون از من وجود نداره و قدرتی نداره این منم که تنها وجود دارم و تنها منم که قدرت دارم..
از خداوند می خواهم تا در این پروژه یار و یاور همه ما باشد و ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده است هدایت کند.
براتون بهترین هارو آرزو می کنم
به نام خدا…
سلام به استاد ومریم شایسته عزیز و دوستنان هم فرکانس
خدارو شاکرم که امروز هدایت شدم به این دوره خانه تکانی ذهن که خیلی بهش، نیاز داشتم
چندروزی شدید درگیر نجوا های ذهنی بودم وداشتم توی باطلاق فرو میرفتم وحال خوشی رو تجربه نمیکردم دیدم شخصیت من یه جوریه که عالی، پیش، میرم ومدار و فرکانسم عالی بالا میره بعد نمیدم چرا یک دفعه همه چی رو ول میکنم و دست از کار کردن روی خودم میکشم و اجازه میدم ذهنم هر بلای سرم بیاره و اخرش به درد ورنج ختم میشود و مجبور میشوم از فشار زیاد دوباره دستم روی خدا دراز کنم وهدایت بطلبم که راهی جز این ندارم چون محاله کسی تو ازادی ورهایی وارامش زندگی کرده باشه وبتونه تو درد ورنج تحمل بیاره
که نشونه ها اومد وبیام این دوره رو با توکل بر خدا شروع کنم وازش، خواستم کمکم کنه که تا اخر این دوره بهم توان و انرژی بده و خودم تعهد دادم که تا اخر برم. الهی خودت یاورم باش
من با نوشتن مخصوصا تایپ کردن خیلی مقاومت دارم وسختم میاد و یکی از دلایل همینه که استمرار ندارم ومشارکت تو کامنت ها ندارم
کلی، تجربه و دستاورد دارم اما امان از ادم بهانه جو
اما قول دادم که این بار رو تا اخرش بیام و هر روز کامنت بزارم خدایا خودت هدایتم کن
استاد تو دوره دوازده قدم مخصوصآ سه قدم اول قشنگ بهم فهموند که خودم خالق صد در صد زندگی خودم هستم وکسی مقصر نیست اگه زندگی ام به کام من شیرین نیست و خودم قدرت خلق زندگی خودم رو دارم چون من موجودی فرکانسی هستم که در هر لحظه دارم فرکانسهایی رو به حهان هستی ارسال میکنم و جهان هموراه داره به فرکانس های ارسالی من واکنش نشان میدهد پس نتیجه میگیریم خیلی ساده من خودم با افکارم و باورهام خالق صد در صد زندگی خودم هستم نه کسی دیگر نه دولت نه پدر نه مادر
کلی اگاهی، توی متن ابتدای این فایل بود که من به دلم نشست و من یاداشتش، کردم برای خودم
هرزمان از دیگران توقع داری در مسیر شرکی،، الله اکبر
چقدر این اگاهی نابه و خالصه و با تمام تجربیات زندگی خودم هم خونی داره، هرکجا از دیگران توقع وانتظار داشتم و بدتر اسرار و پافشاری کردم دقیقآ بدترین تجربیان و احساس هارو تجربه کردم یعنی یه جور هایی از خدا نخواستم شرک ورزیدم وخداوند را بی، قدرت و هیچی فرض کردم و اون ایمان و اعتماده کامل کنار رفته،
یا مثلا وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار میکنی دنیای بیرونی خودش درست میشه،،
من این رو بارها وبارها تجربه کردم، احساسش کردم، درکش کردم اما باز هم خیلی راحت فرامشش میکنم
چه زمانهایی من نشستم با کلی مسئله تو زندگیم اما اگاهانه توجه وتمرکزم رو گذاشتم روی مثبت کردن افکار وذهنیتم واز درون حالم بهتر شده وبه قول خودمون فرکانسم بالا اومده خیلی از چالش، ها به خودی خود حل شدن ومن فقط مات موندن اخه چه جوری،،، مگه میشه، خداوند همه کار میکه برای من به شرط پاکی دل
خدایا ما را به راه راست هدایت بفرما به راه کسانی که به انها نعمت داده ای، الهی شکرت
سلام سلام
گام اول، لایو اول
خدایا به امید تو
اهدنا الصراط المستقیم
-اتفاقات (یا بلایای) طبیعی که پیش میان طبیعی هستن… خدا ننشسته اونجا با ما لج کنه، یا برعکس، دل بسوزونه… خدا یه سیستمه
-همه ی این اتفاقات طبیعی، همیشه، بعدا باعث پیشرفت و بهبود شده
-من خودم زندگی خودم رو درست میکنم، خودم مسئول زندگی خودم، ساختن زندگیم، فراهم کردن وسائل زندگیم و اینا هستم نه هیچکس دیگه، نه پدر مادر، نه همسر یا فرزند، نه رئیس و مدیر و دولت و وزیر
اگر میخوایم زندگیمون عوض بشه، این نگاه توقع داشتن از دیگران و منتظر دیگران بودن و دیگران رو مسئول دونستن… این رو باید عوض کنیم
مسئولیت 100٪ زندگیمون و اتفاقات اون رو باید خودمون بپذیریم
تو یک اتفاق یکسان، شرایط یکسان، خیلیا بدبخت شدن، برای خیلیا باعث پیشرفت ها و موفقیت های بزرگی شده
با کار کردن رو این باورها، اول فکرمون و باورهامون، و بعد اتفاقات و نتایجمون عوض میشه، از این رو به اون رو میشه
دیدگاه منجی به هر شکلی که باشه اشتباهه
قرار نیست کسی بیاد مسائل ما رو حل کنه، خودمون باید حل کنیم
اگر بتونیم فکرمون رو کنترل کنیم، باورهای درست داشته باشیم، اونوقت به مسیرهای درست، ایده های درست (ایده های بهتر، با تکامل) هدایت میشیم
البته که نه یک شبه
و خیییلی مهمه که عمل کنیم به این دانسته ها
باید مواظب باشیم در رفتار، در عمل هم طوری نباشیم که درواقع منتظریم یکی مسائل ما رو حل کنه، هروقت تو ذهنمون گذشت که فلانی باید فلان کار رو برای من بکنه… این توقع داشتن ینی همون منتظر کسی بودن
(وقتی هی میگیم آره دیگه به خاطر اینکه فلان جا به دنیا اومدم اینجوریه، به خاطر اینکه زنم، مَردم، اینجوری بزرگ شدم فلان… این حرفا ینی یه کس دیگه ای باید یه جور دیگه ای باشه یه کار دیگه ای بکنه تا من خوشبخت باشم)
همه ی اینا بهانه ست… با هر گذشته ای، با هر تضادی، این منم که دارم زندگی خودم رو تعیین و خلق میکنم
وقتی بهانه نیاریم، تقصیر رو گردن دیگران نندازیم، خدا هدایتمون میکنه به مسیر درست، به صراط مستقیم
کسی که بنده ی خوبی باشه، بندگی خودش رو بکنه، خدا هم همه کار براش میکنه
وقتی خدا رو به عنوان «قدرتمندترین فرمانروا» «مالک یوم الدین» باور داشته باشیم، اونوقت از اون مواهب و امتیازاتِ این قدرت مطلق هم میتونیم بهره مند بشیم
ما بنده ی خوبی باشیم، خدا خداییش رو خوب بلده
ولی در عمل ما باورهامون توحیدی نیست، از همه توقع داریم درخواست میکنیم غیر از خود خدا
واقعا «ایاک نعبد و ایاک نستعین» عمل کنیم، خدا همه درا رو باز میکنه
ولی اگه داریم مثل بقیه فکر میکنیم، مثل بقیه عمل میکنیم، خب مثل بقیه هم نتیجه میگیریم
همه چی خداست، همه چی توحیده، همه چی توکله
-ما خودمون رو درست کنیم، خدا آدمای لازم رو هم میاره برامون، میاره تو مسیرمون
-خدا همه کار میکنه، ما رو درون خودمون کار کنیم، بیرون خودش درست میشه (خدا درست میکنه)
خدا رو مقصر ندونیم، اتفاقات رو گردن خدا نندازیم، منتظر نباشیم دیگران بیان چیزی رو برای ما درست کنن (وقتی خودمون رو فقط مسئول بدونیم، و فقط هم از خدا کمک و هدایت بخوایم، آدما و ابزار لازم هم میان تو مسیرمون، ولی ما نباید انتظار و توقع از کسی یا چیزی داشته باشیم)
مرسی استاد جان از این بیان شیوا و این آگاهی های ناب:)
این هم از مشق ظهر شنبه
خدایا من سه تا خواسته ی اصلی دارم تو این مرحله
1- بحث pr
2- کار خوب و پوزیشن کاری بالاتر و ورودی مالی بالاتر تو محیط حرفه ای و مثبت و شاد و زیبا و شرایط کاری فلکسیبل
3- رابطه ی عاشقانه ی خیلی خوب، متقابل، با افکار و انرژی مثبت، با عزت و احترام، با توجه متقابل به مثبتها و زیباییها، مچور و سالم و هلثی، با عشق و علاقه ی زیاد ولی بدون وابستگی
اینا رو به قول مریم جان تو این نقطه رها میکنم، و حل این مسائل و ادامه ی مسیر رو از خونه تکونی ذهنم شروع میکنم
اجازه میدم آگاهی های این لایو و لایوهای بعدی، برای من اصلاح مسیر کنه و من رو به سمت راهکار و قدم مناسب هدایت کنه
خدایا منتظر و تشنه و آماده ی دریافت هدایت های تو توی این مسیر هستم و فقط از تو کمک میخوام، آدم های لازم، اتفاقات لازم رو بیار تو مسیرم
خدایا عااااااششششقتم
شب و روز همگی به خیر
بنام پروردگار یکتا
اشعاری زیبا از مولانا درباره حرف های این فایل استاد
ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم کرده ام
درکنج ویران مــــانده ام ، خمخــــانه را گم کرده ام
هم در پی بالائیــــان ، هم من اسیــر خاکیان
هم در پی همخــــانه ام ،هم خــانه را گم کرده ام
آهـــــم چو برافلاک شد اشکــــم روان بر خاک شد
آخـــــر از اینجا نیستم ، کاشـــــانه را گم کرده ام
درقالب این خاکیان عمری است سرگردان شدم
چون جان اسیرحبس شد ، جانانه را گم کرده ام
از حبس دنیا خسته ام چون مرغکی پر بسته ام
جانم از این تن سیر شد ، سامانه را گم کرده ام
در خواب دیدم بیـــدلی صد عاقل اندر پی روان
می خواند با خود این غزل ، دیوانه را گم کرده ام
گـــر طالب راهی بیــــا ، ور در پـی آهی برو
این گفت و با خودمی سرود، پروانه راگم کرده ام
بازم بر می گردیم به همون اصل وجود همگی ما انسانها که همه ی اکثر ما اون اصل خلقتمون را فراموش کردیم، فراموش کردیم برای چی پا به این دنیا گذاشتیم، برای اینکه خالق باشیم، لذت ببریم، شاد باشیم، خودمون را تکیه ای از روح خداوند بدونیم و بجای اینکه این همه بهانه بیاریم برای تنبلی، بی انگیزه گی، بی هدفی، بی هویتی و……. به یاد بیاریم همه ی این آگاهی ها، خدا را بیاد بریم، خودمون را بیاد بیاریم، دست از شرک برداریم، دست از بزرگ کردن هر کس و هر چیزی بعنوان بخت و اقبال زندگیمون برداریم و شاد و قهرمانانه، سربلند، شاد و قشنگ زندگی کنیم و با عشق زمانی که سمت خدا میریم پرواز کنیم و در یک کلام عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشیم
دوستون دارم دوستان خدایی و الهی من
?????????
????????
سمیه عزیز
سلام
دوست هم فرکانسی
خواستم از شما بابت انتخاب این شعر و به اشتراک گذاشتن اش در اینجا با دوستان سایت ، تشکر کنم
به شخصه بسیار لذت بردم
و ممنونم از یادآوری هایی که داشتید
خدارو شاکرم که امروز ، یادآوری ها و نکات آموزنده ی زیادی از تک تک هم فرکانسی هستیم در اینجا یاد گرفتم
سمیه عزیزم ممنونم
در پناه حق
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز
از وقتی که با اموزش های شما اومدم جلو توی این نزدیک 4 سال واقعا شخصیتم متفاوت شده
در مورد اینکه کسی رو مسئول بدونم واقعا انتظاراتم از بقیه به شدت پایین اومده و اگه کسی کاری کنه یا پدرم پولی بهم بده اونو لطف میدونم نه وظیفه یعنی بارها شده فکر کردم به اینکه اگه این امکاناتی که پدرم در اختیارم گذاشته رو به هر دلیلی بخواد ازم بگیره من تشکر میکنم ازش بابت این مدتی که اون هارو در اختیارم گذاشته بوده و میرم
من پدرم شرایط به شدت آرمانی رو برام درست کرده که آرزوی خودم بوده و خیلی های دیگه ، از ویلا و ماشین و … ولی من هیچ وقت فکر نکردم که وظیفش هست ، با اینکه این شرایط آرمانی رو داشتم اسنپ کار کردم و البته الان گاهی اوقات میرم و کلی کار دیگه خلاصه که هیچ وقت نخواستم از مال پدرم بالا برم ، ازشون استفاده میکنم ولی چشم بهشون ندارم ، چند وقت پیش هم یه برگه ای نوشتم که من هیچ ادعایی در هیچ یک از اموال پدرم ندارم و اونو به برادر هام میبخشم این درحالی هست که درآمد خاصی ندارم ولی میدونی چیه من ایمان دارم به خدای خودم و به خودم که من میتونم بیش از اون چیزی که پدر و پدران من دارن و داشتن بسازم ، من واقعا یه آدم دیگه ای شدم من قبلا دقیقا یادمه این جمله رو به بابا مامانم میگفتم که برای چی منو به دنیا اوردین ، شما مسئول من هستین خلاصه کلی بحث و دعوا ولی هرچقدر عزت نفسم بالاتر رفت ، باورم نسبت به خودم و توانایی هام بیشتر شد و بیشتر درک کردم که در نهایت کسی جز من نیست دیگه نخواستم مسئولیت زندگیم رو به دوش کسی بندازم ، این دیدگاه از جایی تغییر کرد که من خودم و خدای خودم رو باور کردم ، به قول خود استاد شجاع ترین فرد اون کسی هست که 100 درصد مسئولیت زندگیش رو به عهده میگیره و اون هست که موفقه
یادم میاد توی رابطه ای بودم که رفتار خیلی نا مناسبی باهام میشد بشدت بی توجی و خلاصه اصلن اون چیزی نبود که مد نظر من هست ، تفاوتی که من با بقیه داشتم این بود که گفتم 100 درصد مسئولیتش با من هست ، ظاهرش این بود که طرف آدم بی تفاوتی هست ، طرف آدم فلان فلان شده ای هست ولی من نخواستم که مثل جامعه پیش برم ، پذیرفتم مسئولیت رابطم رو و اون موقع بود که نشستم فکر کردم که خب حالا مشکل از کجای افکار من بود و اون موقع بود که یکی یکی و تکاملی بهم ضعف هام گفته شد و الان من هیچ ربطی به اون مهدی سال های پیش ندارم توی روابطم و خیلی تغییر کردم و البته همیشه ادامه داره
اگه من میومدم و میگفت طرف آدم فلان فلان شده ای بود الان معلوم نبود چقدر داغون و افسرده بودم
و منطقی هم بود یه جورایی برام که مشکل از منه ، میگفتم افرادی هستن که کلی بهشون توجه میشه توی رابطه و براشون ارزش قائل میشن پس چرا من اینطوریم و چرا این مدل آدم به طور من خورده و جواب این چرا ها مثل تیکه های پازل توی دوره های احساس لیاقت ، عشق و مودت ، دوازده قدم و عزت نفس پیدا شد و هنوز هم دارم روش کار میکنم و تا اخر عمرمم هم ادامه داره
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
تشکر بابت این دسته بندی عالی که واقعا نقشه راهه
پذیرش اینکه ما تماما مسوول اتفاقات زندگی خودمون هستیم شاید بنیادی ترین باوری باشه که باید درکش کرد
با پذیرش چنین باوری در تمام مراحل زندگی حتی اگر مسیری رو به اشتباه بریم برمیگردیم و میبینیم که خب من چه اشتباهی کردم و چه فاکتوری رو رعایت نکردم که به این حالت دچار شدم و میای درستش میکنی و میبینی که نتیجه عالی شد و اگر این باور رو نداشته باشی از هیچ چیزی نمیتونی درسی بگیری چون عملا خودت رو مسئولش نمیدونی
دقیقا این اتفاق برای من زمانی که میخواستیم ماشینمون رو بخریم اتفاق افتاد خب ما میخواستیم ماشین بخریم و من یک ماشین خاصی رو مد نظرم بود و فقط و فقط به دنبال همون ماشین بودم
اقدام کردیم برای خرید ماشین و از اونجایی که اینقدر ذوق خرید ماشین رو داشتم اصلا انگار یادم رفته بود که بابا یه سری چیزها رو باید در نظر بگیری
خلاصه بگم ما ماشین رو خریدیم و تنها چیزی که اون ماشین برای ما داشت خرج بود و خرج
و در همین حال من اون شخص فروشنده رو مقصر میدونستم که اون دروغ گفته به من ، اون باید عیب هاش رو میگفت و اینجور داستانا که تقصیر رو بندازم گردن اون شخص
و این حالت حدودا یکی دوماه ادامه داشت که من هی پیگیری میکردم که اقا تو باید خسارت بدی و از این حرف ها
دیگه بعد از دوماه که پیگیری هام جواب نداد و هر روز حسم بدتر و بدتر میشد، حس کردم که من قرار بود با خرید این ماشین لذت بخش ترین روزهای عمرم رو داشته باشم حالا چی شده که روزگارم بدتر شده، گفتم دیگه بسه باید از خر شیطون بیام پایین
گفتم چی اخه تو رو اینقدر بهم ریخته؟ مگه تو نمیگی خودم مسوول زندگی خودمم پس این کارا چیه، مگه تو نرفتی ماشین رو خریدی، مگه تو نمیتونستی ماشین رو به چندجا نشون بدی ، مگه تو نمیتونستی به جای اعتماد چشم بسته یه کارشناس میاوردی، پس دیگه بپذیر، بپذیر که تو خودت ماشین رو خریدی و خودت باعث این اتفاقات بودی
به جای اینکه هر روز غصه بخوری که چرا و چطوری اینطوری شد، بیا و درسش رو بگیر که دیگه این اشتباهو نکنی
به خاطر اینکه حس بهتری پیدا کنم اصلا گفتم بابا تو باید این اشتباه رو میکردی تا باگت رو متوجه میشدی خداروشکر که متوجه شدی
و انگار استاد رها کردن نقطه عطف اتفاقات خوبه
چون ذهنی که دیگران رو مقصر میدونه نمیتونه رها کنه ، میگه یعنی چی ، اون تو رو به همچین وضعی انداخته میخوای رهاش کنی؟ و باهات شروع میکنه به جنگیدن
و اینجا انگار باید ثابت کنی که واقعا من بالاتر از اینم که یک مشکلی به این کوچیکی بتونه من رو متوقف کنه و نذاره که من حالم بهتر بشه
دیگه از اینجا بود که رها کردم و شروع کردم به ایجاد احساس بهتر نسبت به اون اتفاق تا جایی که وقتی مشکل جدیدی برای ماشینمون پیدا میشد با خنده به همسرم میگفتم: یه روزی یاد این خاطرات میوفتیم و باهم میخندیم
و البته یه جمله ای که همیشه خودم رو توی مشکلات آروم میکنه و به خودم میگم : تنها چیزی که توی این دنیا متوقف نمیشه زمانه و این زمان هم میگذره
و الان دقیقا همون روزهاست
من ماشین قبلیم رو فروختم و درسم رو یاد گرفتم و خداوند هدایتم کرد به بهترین ماشینی که میتونستم با اون پول بخرم و شاید باورتون نشه من از ماشینی که هر روز توی یه تعمیرگاه بود و هر یکساعت یکبار باید توش یه لیتر اب میریختم رسیدم به ماشینی که الان که یکسال از خریدش میگذره حتی یک تعمیرگاه هم نرفته و همیشه در بهترین حالتش بوده و چقدر مسافرت های مختلف و مسیرهای طولانی بدون حتی ذره ای دلهره نسبت به خراب شدنش باهاش طی کردیم و خدارو سپاسگزارم که در هر لحظه همراه ماست
ممنون از شما استاد عزیز به خاطر این آموزه های ناب
دنبال نشونه ای بودم امشب که خداوند چیزهایی رو بهم از طریق هزاران دستش بهم گفت
وقتی وقت نمیذاریم برای اینکه اهدافمون مشخص و واضح کنیم
یعنی برای اونا و آیندمون هرگز ارزش فائل نیستیم
یا اینکه
اصلا باور نداریم که بهشون میرسیم
نکته ی مهم تر
وقتی حرکت نمیکنیم به سمت اهدافمون باز هم از عدم ایمان میاد
یعنی واقعا ادمی که میخواد تغییر کنه حتی با وجود اینکه ممکنِ از مسیر خارج بشه ولی باید باز سعی کنه فرکانس ایمان بفرسته تا قوت بگیره تا نیرو بگیره که بتونه بقیه مسیر ادامه بده
وقتی حرکت نمیکنیم و بیکار هستیم یعنی هدف و خواسته هامون و آیندمون اونقدرا برامون جدی و خواستنی نیستند براشون ارزش قائل نیستیم که بها پرداخت کنیم
بها چیه ؟ همین ایمان و حرکت و توکلی که تزریق میکنیم توی مسیر
همین انرژی زمان هزینه ای که میذاریم
وقتی بیکار میشیم یعنی به جهان میگی من برای زندگیم ارزش قائل نیستم
بعدش جهان کاری که میکنه اینه که هر روزمون تا زمانی که حرکت نکردیم پر میکنه از اشغالایی که تمام وقت زمان و انرژیمون میگیره و اصلا کم کم یادمون میره که باید حرکتی کنیم
باید اهدافمون هر روز بیاد بیاریم ، باید بخوایم که حرکت کنیم
وقتی داشتم فایل های مصاحبه رو گوش میکردم ِقبلش این تصور داشتم که استاد خیلی perfect هست اون تونسته هیچ موقع به قوانین شک نداشته هیچ موقع نا امید نشه
که اینم از باور عدم لیاقت میاد ،
اینم از بت کردن ادمها
از خاص کردن ادمها توی ذهنمون میاد
از عدم ایمان میاد
ولی وقتی یکی از فایلهای مصاحبه استاد گوش میدادم
استاد نگفت من هرگز شکی توی ذهنم به وجود نمی اومد یا نا امید نمیشدم
این شکا و نا امیدی هاا میاد توی ذهن همه میاد
به قول استاد نمیشه صفر و یک به قضایا و خودمون نگاه کنیم
اتفاقا صفر و یک نگاه کردن بیشتر به همه ما ضربه میزنه
مهم اینه در کنار اون نا امیدیِ در کنار اون شک
یه حسی هست هرررچنددد!!!!¿¿¿¿ کوچک
که میگه: این قانون درستع و…
میدونید مثل چی میمونه
مثل الهامی که خداوند به پیامبران میکرد
در کنار الهام خداوند
نجوای شیطان هم میومد ، در کنار اطمینان خداوند ، شک و تردید های شیطان هم میاد
هر هم زمان توی برنامه جلومون هستن
ما هستیم که انتخاب میکنیم هر کدومو
این خیلی مهمههههه
حالاا چطوری بفهمیم که صدای خداوند کدومِ
احساس خوب داشتن به اون موضوع ملاک هست
حالا باید فایلهایی استاد هر روز توی گوشام پلی کنم ادامه بدم
استاد باورتون میشه
از صب ساعت نزدیک 7تا همین چند دقیقه پیش یه بند داشتم فایلهاا رو گوش میدادم
از فایلهااای مصاخبهههه
دیدم من کلی فایل هست که اصلا تا حالا دانلودشون نکردم
خداروشکر خداروشاکرم
سلام مریم عزیز
به چه نکته ی ظریفی اشاره کردی
و من چه قدر ازش استفاده کردم
اینجا قشنگ یک کلاس درس ، البته برای اشخاصی که بخوان یاد بگیرن ، و صد البته به قول اون عزیز هم فرکانسی که دیروز کامنت اش و خوندم ، گیرنده هامون رو باید باز بذاریم برای دریافت
من نکات متن آن رو برای خودم نوشتم و از روش دو بار خوندم
چه یادآوری خوبیه که وقت هایی که انرژی ام پایین اومده ، زمانی که درگیر مسائل سطحی میشیم (که میدونم همیشه در طول مسیر زندگی برای هممون پیش میاد ) این نکته ی شما برای یادآوری به من خیلی موثر خواهد بود
ومرسی که اشاره کردی که گاهی ما بعضی از افراد موفق رو perfect میدونیم ، در حالیکه این نگاه کاملا اشتباهه
و حتی به نظرم این نگاه و این توقع رو از خودمون هم داشتن که perfect باشیم ، هم کاملا اشتباهه
ما اگر قبول کنیم که باید مسیر تکاملی رو در هر چیزی طی کنیم ، پس چیزی با عنوان perfect بودن دیگه معنایی نخواهد داشت
و من این رو بیشتر دارم به خودم یادآوری میکنم
مریم عزیز از تو و اینکه نظرت و نوشتی و من خدا رو شاکرم که امروز اون رو خوندم که برای من درس و نکته داشت ، ازت تشکر میکنم
در پناه حق باشید
سلام درود برشما وهدایت خداوند برای همه ماها که لیاقت گوش کردن به این فایلهارودرماقرارداد واین استاد بزرگ سرراه ماقرارداد تا باگوش کردن به این مطالب هربار مدارماروبالاتر ببره واینکه همه ما دچارشرک هستیم وبایدتلاش کنیم تاهربار نامیدنشویم وازخداوند بخایم مارو هدایت کنه تاهرروز نسبت به دیروز توحیدی تربشیم