این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1562نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد شما خدا رو به من نشون دادید این جمله که خدا ادم نیست که دلش براتون بسوزه یا بخواد پدرتون رو دربیاره و یک سیستمه که به فرکانس هاتون پاسخ میده تو من غوغا به پا کرد
همین یدونه اگاهی این فایل رو باید صدهاهزار بار با خودم مرور کنم تا ریشه باورهای خرابم رو پیدا کنم و از ریشه بکنم
استاد چقدر من سر اینکه فکر میکردم خدا باید دلش برام بسوزه کارهای اشتباه کردم و فرکانس منفی فرستادم
از این به بعد تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم و سعی میکنم قوانین جهان هستی رو یاد بگیرم، اگاهی هارو با خودم مرور کنم و اجرا کنم. جهان هستی لاجرم من رو به جاهای بهتر که لیاقتش رو دارم هدایت میکنه و هیچ کس نمیتونه جلوی تغییر و به موفقیت رسیدن من رو بگیره
فقط باید استمرار داشته باشم و به قوانین پایبند باشم
هیچ فرد یا عامل بیرونی توی موفقیت و شکست من تاثیرگذار نیست
من خودم زندگی خودمو به بهترین شکل میسازم و اصلا کاری به اخبار منفی، حکومت، رئیس جمهور، گرونی، تورم و … ندارم. من حرکت میکنم و لاجرم موفقیت،نعمت و ثروت به سمت من میاد
من خودم از پس زندگی خودم بر میام چقدر این باور بهم انرژی میده.
استاد به یه موضوع جالبی اشاره کردند که اون موقع با سن کمش قانون را به صورت ناآگاهانه درک کرده بود.
من خودم در یک برهه ای از زندگی ام برنامه ای مشابه برنامه استاد داشتم خواهرم به خاطر دیدگاهی که داشت فکر میکرد که میخوام تو ارث پدری و مادری ام دخالت کنم و من همون موقع بدون اینکه ناراحت بشم همون یه کاغذ ورداشتم که من هیچ گونه سهمی از ارث پدری و مادری ام نمیخوام به این دلیل که من باور دارم که من به دنیا اومدم خودم را تجربه بکنم از توانایی خودم
ثروت بسازم نه اینکه یکی بیرون از من برا من کاری انجام بده تا من خوشبخت بشم من با ارثیه
مشکل ندارم خیلی هم اکی هستم اما اینکه کاری انجام ندهم و منتظر بشینم بهم یه ارثی برسه یا
دولت کاری برام انجام بده، به شدت با این دیدگاه و تفکر مشکل دارم.
من چندی ماهی هست که از توانایی خودم دارم پول میسازم از توانایی خودم کسب در آمد میکنم
اتفاقا این اواخر خیلی با خودم و با زندگیم و شرایط ناجالبی که دارم تو ذهنم درگیر بودم و مثل بقیه منتظر یه منجی بودم که بیاد و زندگیم رو درست کنه
انگار که داشتم برای بقیه زندگی میکردم مخصوصا وقتی از نظر مالی بهم فشار میومد دیگه بیشتر دنبال مقصر و منجی بودم
ما آدمها با وجود اینکه میدونیم راه درست و فکر درست چیه و نتیجه انتخاب هرکدام چیه بازم وقتی پای عمل میاد بیرون هزارتا دلیل و بهانه پیدا میکنیم تا مسئولیت صد درصد شرایط زندگیمون رو نپذیریم، خوب که بهش فکر میکنم ریشه ی این نوع تفکر یه غرور مسخره و پوچ هستش که نگران قضاوت مردم هستیم که بقیه درمورد ما چه فکری خواهند کرد یعنی حاضریم بدترین شرایط رو به جون بخریم از خیلی از حداقل های زندگی بگذریم که مردم نگن ببین به چه حال و روزی افتاده که داره برای دیگران تو یه مغازه یا هرجایی که یه میتونه یه ورودی کم وارد زندگیمون بکنه مشغول شده و بقول معروف کسر شآن مون میشه
ولی حاضریم غر بزنیم ،گله بکنیم ،متوقع بشیم از یه کسی تو خانواده یا دوستان ولی نریم یه جایی مشغول بکار بشیم و دستمان رو پیش خلق دراز نکنیم
چقدر درد داره وقتی یکی بهت وعده پول میده یا میگه من همه کار میکنم واست ولی دو روز بعد بزنه زیرش یا خبرت رو نگیره و اصلا به تماسهات جواب نده و مثل بخار محو بشه تو هوا انگار که هیچوقت نبوده تو زندگیت
داستان خیلی از ماها همینه یا حداقل من خودم سالها با همین ذهنیت درب و داغون دارم زندگی میکنم و احساس ضعف میکنم تو داشتن توانایی ها و پتانسیل تغییر شرایط زندگیم
چشم انتظاری واقعا خیلی آسیب زننده اس برای روح و روان انسان حتی یکروز که حقوقت دیر پرداخت میشه نگرانی و نجواها با قدرت هرچه تمام تر هجوم میارن به ذهنت و شده حتی برای یکشب خواب و آسایش رو ازت میگیرن
من به شخصه آدم تنبلی نیستم ولی خیلی کم خودم رو توانایی هاو پتانسیل هام رو باور دارم و بقدری این معظل حرف مردم و توقع از آدمهای دور و برم تو وجودم شدیده که همیشه خدا اگه یه روز حالم خوب باشه ده روز تو نگرانی و فشار زندگی میکنم
این اواخر یه مشکلی برام پیش اومد که کلا منو از پا انداخت و تو این دو هفته بدترین لحظات عمرم رو تجربه کردم و اون آدمهایی که رویشان بشدت حساب میکردم عملا دود شده بودن و رفته بودن هوا و حتی آلان تا این امروز که به یاری هدایت های خداوند اون مشکلم حل شد به آسانی واقعا به آسانی هنوزم خبری از اون آدمها نیست و دیگه خودم عهد بستم که هرگز و هرگز روی هیچ آدمی حساب نکنم و فقط خودم و خدای درون خودم رو باور کنم و بهش تکیه کنم ،من به چشم خودم با ذره ذره وجودم با گوشت و پوست و مغز استخوانم قدرت گرفتن نجواهای شیطانی ذهنم رو دیدم و تجربه کردم واقعا استاد عزیز راست میگفتن که اگر جلوی نجواهای ذهن تان را نگیرید و افسارش را به دست نگیرید چنان این اسب وحشی تاخت و تاز میکند تو ذهنتان و چنان شرایط موجود و اون مشکل یا تضاد رو بهش قدرت میدهد که از زندگیتان جهنم میسازد و من به عینه شاهد این حجم سنگین از وعده شیطان بودم که تا قعر جهنم مرا پایین میکشید تا اینکه یه روز یه جایی عملا گیو آپ کردم و گفتم خدایا کمکم کن تو که همیشه مراقب من بودی و هستی و وقتی این جمله را با عمق وجودم زمزمه کردم یه حسی بهم گفت برو بزن روی نشانه امروز من و وقتی متن فایل اون روزم رو خواندم بخدای احد و واحد فقط اشک بود که مثل سیل میومد از چشمام و اجازه نمی داد خط های بعدی رو به وضوح بخوانم جملاتی که خواندم اینا بودن :
شیطان وعده فقر میدهد و خداوند وعده نعمت و ثروت
پاسخ هر مسئله در دل اون مسئله هست
پاسخ های خداوند همیشه آسان است و پیچیده نیست
جنس گفتگوی خداوند آرامشه
خداوند همیشه در حال هدایت است زمانی هدایتش را دریافت میکنی که بهش اجازه بدی تا هدایتت کند
و من اون لحظه اجازه داده بودم تا هدایتم کند
و به طرز معجزه آسایی اون مشکل حتی به یکروز نکشید که براحتی مثل آب خوردن حل شد در حالی که ذهنم هزارتا راه حل مشکل و پیچیده رو جلوی راهم میذاشت
الله اکبر از این هدایت خداوند که اینقدر راحت و آسان هدایتت میکند به سمت پاسخ و راه حل
مشکل از خودمونه مشکل از طرز فکر خودمونه و مشکل از باور های خودمونه اگر شرایط اون جوری نیست که میخواهیم
سلام استادجان. لایوتون رو با یک ربع تاخیر دنبال کردم، حس فوق العاده ای بود که بی واسطه و آنلاین گوش میکردم حرفاتون رو و چقدر لذت بردم که بدون تمرین و دستنوشته و بصورت لایو انقد مسلط و با نفوذ صحبت کردین. دقیقا مواردی رو گفتین که تو ضمیر ناخودآگاهم بدجوری جا خوش کرده بود و البته همچنان هست که باید یه فکر اساسی به حالش کنم. با اینکه سعی کردم همیشه آدم مستقلی باشم و تا حدودی هم یه دنده هستم متاسفانه خیلی وقتا تو پس ذهنم توقع دارم یه نفر خارج از زندگیم بیاد و بهم کمک کنه، مثلا پدرم بیاد و بهم کمک مالی کنه یا با یه نفر شریک شم که هم مسئولیت بخشی از شرایط مالی رو بعهده بگیره و هم مسئولیت بخشی از کار رو یا پارسال یه کار احمقانه کردم که فکر میکردم یه ایده و الهام مثبته و حدود هشتاد میلیون از افراد مختلف پول گرفتم تا در قبال مشارکت مالیشون، ماهیانه بهشون سود مشارکت بدم و کاسبیم رونق بگیره که نه تنها کارم راه نیفتاد بلکه بیشتر بدهکارتر شدم و در نهایت هم مجبور شدم ماشینم رو بفروشم تا بتونم بخشی از بدهی ها رو بدم و همچنان هم بخشی از بدهی ها باقی مونده. تو مهمونی های عید که آدما مدام از گرونی گوشت و مرغ و پیاز و سیل و اوضاع مملکت حرف میزدن، منم با علم به اینکه نباید باهاشون همکلام شم متاسفانه ناخواسته قاطی بحثاشون میشدم و تقصیرارو مینداختم گردن دولت و مسئولین.با دیدن لایوتون تو اینستاگرام انگار بخودم اومدم و فهمیدم که چه ترمزهای مخفی و محوی تو ذهنم دارم. البته وجه مثبت قضیه اینه که دوره 12قدم رو دارم دنبال می کنم و در حد توانم روی استقلال مالی و توکل صرف به خداوند دارم کار میکنم اما خب این باورها تو تمام این سالها انقد تو وجودم ریشه کرده که کمرنگ کردنشون خیلی زمانبر و سخته. اما بخودم قول دادم که فقط و فقط چشم امیدم به خدای وهاب و نازنین باشه و به این درک درست برسم که وقتی یه ارباب قدر قدرت و لایتناهی داری که صاحب بلامنازع هستی و کائناته دیگه نیازی نیست منتظر لطف و منت آدما باشم، همون ارباب دوست داشتنی واسه دنیا و آخرتم کفایت می کنه.
توحید و فعال کردن قدرت درونی،شالوده اصلی منه،که فراموشش کردم و حالا با یاد آوریش درهایی باز میشه که حتی توی خوابم تصورش سخته
بازم پذیرش مسؤلیت زندگیم و اینکه همینی که هست رو نمیپذیرم،من خالقم…
وقتی روی هرچه غیر خداوند حساب کنی اولا کتک خورت ملس میشه و دوما هم مشرک و ناسپاس هستم…چون توحید فقط خداوند،هر چه غیر از این باشه،عوامل بیرونی باشه(شانس، پارتی،ارث،قرعه کشی،پدرم،مادرم،همسرم،قدیم خوب بود الان دیر شده،اونجا بهتره،اینجا نمیشه،کاش و هزاران کاش و انداختن گردن هر کسی به جز خودم…)ووو
همه شرک و متوسل و ساختن احساس لیاقت و ارزشمندیم هر چیزی (برای من پول درآمد بالا)موکول کردن احساس لیاقت و شادیم بعد از پول اوضاع عالی…همه افول پذیر هستن،یه روز هستن یه روز،نه…قرار دادن روی هر کسی افول پذیر هستن،یه روز هستن یه روز،نه،قرار دادن روی دولت،حکومت،شانس،پارتی،هر دستاوردی،یه روز هستن یه روز،نه،دقیقا همونی که ابراهیم پیامبر در رسیدن به توحید بهش رسید،اول خورشید،که فهمید و گفت غروب میکنه،ماه همینطور ،آتش سرد میشه،همه افول پذیر هستن جز قدرت خداوند،خداوندی که آفریدگار زمین و زمان و آسمانها و انسان و …هست،خوب در این پروسه و روند به توحید رسید…
حالا در زندگی منم افول پذیرها زیاد هستن،زیاااااد،که هر بار با تکرار و تمرین به این نتیجه میرسم که من باید قائم به ذات باشم نه قائم به غیر،قائم به غیر افول میکنه،یه روزی هست یه روزی نه،دقیقا همون تارهای عنکبوته که سسته و نابود شدنی
هر بار با تکرار بر میگردم به عقب،ولی عمیق تر و دیوارها آوار میشه سرم،ولی دوباره محکم تر از قبل میاد بالا،همیشه میگن خراب کردن راحته،ساختن سخته…ولی برای من خراب کردن باورهایی که مثل بتن،سفت و سخت هستن،سخته،خیلی سخته،ولی باید خراب بشن،چون بودن این دیوارها فقط منو از نعمتها و ثروتهایی محروم کرده که حق منه،مال منه،مسخر منه،بعد من خودم رو محروم کردم،دور کردم
در تمرین کشف قوانین به این آگاهی رسیدم که همه چیز عوض شده،از هر چه فکرشم بکنی،جهان اطراف ما،طبیعت،روند زندگی ایستا نیست،همه اش در حال تغییره،بعد من همچنان با باورهای 40 سال پیشم دارم کوله بار سنگین و به درد نخوری رو حمل میکنم که دیگه به کارم نمیاد،الان مگه دُرشکه هست؟الان مگه با اسب جابه جا میشیم؟مگه با آتیش خونه ها گرممیشه؟مگه تلگراف و نامه هست؟الان مگه کمبود مواد غذایی وجود داره؟مگه دندون رو با اَنبر میکشن؟مگه خونه ها کاه گلی و تیر چوبیه؟مگه ماهها طول میکشه بری مثلا مکه و کربلا،مثل سریال محمد غریب،یا زمان ناصر الدین شاه،یا همین 50 سال پیش زندگیها…الان ببین همه چی عوض شده،همه چی؟از هر جنبه ای که ببینی…بعد من با باورهای کودکیم سر میکنم و فکر میکنم و…چررررا واقعاااا…مگه همه چی عوض نشده؟چرا من عوض نشدم؟دیگه وقتشه این کوله بار کودکی قدیمی کهنه و زوار در رفته رو زمین بذارم و نو بشم،آپدیت بشم،با باورهای جدید،دیگه همه چی عوض شده،جهان ایستا نیست،درحال حرکته، منم باید این بار سنگین رو سبک کنم…از حدودا یک ماه پیش این تصمیم رو گرفتم که این بار رو زمین بذارم و خدواند هم منو در این به روز رسانی کمک میکنه و هدایتگر منه در اولین قدمش…پذیرش مسئولیت زندگیم،باورهام و افکارم، سخته،میدونم، ولی اشکالی نداره،این پایه های سست و بنای خراب رو باید ساخت،اگر نسازمش،هر روز بیشتر از روز قبل خراب میشه سرم و آسان میشم برای سختی ها
من باید پاسخگو باشم
پس وظیفه منه ساختن بنایی محکم و درست…که ابزارها و امکانات هم دارم…
من این توانایی رو در خودم میبینم
منفقط من مسؤل زندگیم هستم،چه ساختنش،چه خراب کردنش،این همه نشانه هست،مگه من اشرف مخلوقات نیستم،مگه من قدرت انتخاب و تصمیم گیری ندارم؟مگه من به نیروی هدایتگر خداوند متصل نیستم
خوب من هر روز دارم انرژی میذارم،وقت میذارم،هر روز دارم یه تصمیم میگیرم…ترس یا ایمان؟توکل یا نگرانی؟دلهره یا آرامش…همه اینا بلاخره وقت و انرژی صرفش شده،حالا من تمرکزم روی چیه؟اون دست از تمرکز وارد زندگیم میشه، خداوند داره اجابت میکنه منو،خداوندی که یه سیستمه و عدالتش بی نقص…
سخته،تعهد و ایمان میخواد،اشکالی نداره،کلی الگو دارم که شده تونستن،پیامبران،استاد، مریم،استادم در حوزه شغلم،همه افراد موفق و شادو ثروتمند،کلی الگوهای که تونستن شده،اگر اونا تونستن منم میتونم…
وقتی به این باور برسم که خداوند واین جهان یه سیستم هستش وهمه چیز برپایه قانون جهان هستی اتفاق میافته وتمام اتفاقات زندگیم روخودم با فرکانس های خودم رقم می زنم.
این من هستم که زندگیم واتفاقات رو خلق میکنم.
دیه هیچ کس رو مسئول زندگیم نمیدونم وتمام مسئولیت زندگیم رو به عهده میگیرم واینکه مسئول زندگی هیچکس نیستم حتی نزدیکترین افراد بهم.
توحید عملی یعنی تمام مسئولیت زندگیمون رو به عهده بگیریم.
و چیزی به اسم بلاهای طبیعی نداریم و با این نگاه متفاوت که هراتفاقاتی مثل سیل وزلزله و….بیوافته هم واسه من خیره وحتی با همین اتفاقات هم میشه ثروت ساخت.
از زمانیکه این نگاه رو باور کردم وبهش عمل کردم چقدر به آرامش قلبی رسیدم چقدر زندگی واسم شیرین ولذت بخش شده وبدون هیچ نگرانی وترس ونا اومیدی و…دارم از زندگیم لذت میبرم.
اول از همه باید تشکر کنم بابت این ایده ناب واین پروژه بسیار خوب
وچقدر در زمان مناسبش بود حداقل برای من ومطمنا برای خیلی از دوستان
در خونه تکونی یه عالمه چیزهای بدرد نخور دور ریخته میشه، همه چی مرتب سر جای خودش چیده میشه، آلودگی ها شسته میشه وکلا انرژیهایی رو آزاد میکنه که با پوست وگوشت ،استخوان هم حس میشه .
حالا این پروزه خونه تکونی ذهن چه شور وهیجان وامید رو در وجود ما زنده کنه خدای من
چه آشغال هایی رو دور بریزه وچه نامرتبی هایی رو که مرتب ودرست کنه
وقطعا انرژیش غوغا خواهد کرد خدایا شکرت
وباز هم ممنون
من از روز اول پروژه همراه همه دوستان بودم بیش از 5 بار لایو گام اول رو گوش دادم قبلا هم بارها گوشش کرده بودم
ولی از امروز انشالله مستمر رد پا از خودم به جا میزارم ودرس پس میدم .
اما در مورد این لایو : اصل توحید رو به ما یاد آوری میکنه که کلید همه خوشبختی ها وسعادت های دنیا وآخرت هست .
وتوحید یعنی روی هیچ کس وهیچ چیز جز خودت وخدا حساب باز نکنی .
توحید یعنی جز خودت کسی یا چیزی رو عامل خوشبختی یا بدبختی خودت ندونی
به قول استاد که دوستی بیرون از تو وجود نداره ودشمنی هم بیرون از تو وجود نداره
توحید یعنی اعتماد بی قید وشرط به رب
وقطعا برای رسیدن به توحید باید گام به گام تکاملمونو طی کنیم وانتهایی هم نداره .
وهر چقدر که توحیدی تر بشیم زندگی برامون راحت تر وزیبایی میشه .
یاد گرفتم که مسائل وحوادث طبیعی که رخ میده اینها عذاب خداوند برای ما نیست و روند طبیعی جهانه وباعث رشد وپیشرفت جهان میشه .
وتضادهایی هم که برای ما پیش میاد باعث میشه که ما اولا قویتر بشیم بعد به وضوح برسیم وبدونیم دقیقا از جهان چه چیزهایی رو میخوایم .
من تااینجا که همه ی فایل های لایواستادروکه گوش دادم و همه ی سعیم رو کردم که عمل کنم
شروع کردم دوباره از اول به فایل ها گوش دادن
و چقدر آگاهی های بیشتری دارم کسب میکنم و میفهمم که مدارم کمی بالاتر رفته و آماده برای شنیدن آگاهی های جدید شدم امروز شهامت این که به کار فرمام بگم هزینه بیشتریو درقبال کارهام بده رو پیدا کردمو این یه موفیقیته زیاده برای منی که حتی جاهای غریبه روم نمیشد سلامم کنم و خیلی با اعتماد به نفس گفتم یا هزینه بیشتری رو بده یا من دیگه نمیام که ایشونم خیلی راحت قبول کردن و اصلا مقاومتی نداشت و فهمیدم چقدر من راجع به این موضوع شرک میورزیدم اینکه همیشه دلم میخواستم کسی جای من بره حرف بزنه و مسئولیت کارهامو گردن مادرم و…دیگران بندازم و اونارو از خودم بهترو قوی تر میدونستم درصورتی که من خودم خالق شرایط زندگیمم و صبح قبل از ارم که این فتیلو گوش دادپ به لحظه برای خودم یه اهرمی ساختمو گفتم اگه خودت نگی یعنی عرضه مسئولیت کارتو نداری و وقتی گفتم و انقدر ساده قبول کردفهمیدم که چقدر غیر از خدارو برای خودم بزرگ کرده بودم و زمانی که واقعا و خالصانه فقط و فقط از خودش میخوای چه درهایی رو باز میکنه چه مسیرهایی رو نشون میده که تو حتی نمیدونستی وجود دارن
به امید یادگیریه هرچه بیشتر آگاهی هاو عمل به آنها
و خدارو هزار مرتبه شکر به خاطر بهتر بودن هرروز از دیروزم
با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همه دوستان
استاد شما خدا رو به من نشون دادید این جمله که خدا ادم نیست که دلش براتون بسوزه یا بخواد پدرتون رو دربیاره و یک سیستمه که به فرکانس هاتون پاسخ میده تو من غوغا به پا کرد
همین یدونه اگاهی این فایل رو باید صدهاهزار بار با خودم مرور کنم تا ریشه باورهای خرابم رو پیدا کنم و از ریشه بکنم
استاد چقدر من سر اینکه فکر میکردم خدا باید دلش برام بسوزه کارهای اشتباه کردم و فرکانس منفی فرستادم
از این به بعد تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم و سعی میکنم قوانین جهان هستی رو یاد بگیرم، اگاهی هارو با خودم مرور کنم و اجرا کنم. جهان هستی لاجرم من رو به جاهای بهتر که لیاقتش رو دارم هدایت میکنه و هیچ کس نمیتونه جلوی تغییر و به موفقیت رسیدن من رو بگیره
فقط باید استمرار داشته باشم و به قوانین پایبند باشم
هیچ فرد یا عامل بیرونی توی موفقیت و شکست من تاثیرگذار نیست
من خودم زندگی خودمو به بهترین شکل میسازم و اصلا کاری به اخبار منفی، حکومت، رئیس جمهور، گرونی، تورم و … ندارم. من حرکت میکنم و لاجرم موفقیت،نعمت و ثروت به سمت من میاد
به نام الله یکتا و مهربان.
سلام به استاد عزیزم.
من خودم از پس زندگی خودم بر میام چقدر این باور بهم انرژی میده.
استاد به یه موضوع جالبی اشاره کردند که اون موقع با سن کمش قانون را به صورت ناآگاهانه درک کرده بود.
من خودم در یک برهه ای از زندگی ام برنامه ای مشابه برنامه استاد داشتم خواهرم به خاطر دیدگاهی که داشت فکر میکرد که میخوام تو ارث پدری و مادری ام دخالت کنم و من همون موقع بدون اینکه ناراحت بشم همون یه کاغذ ورداشتم که من هیچ گونه سهمی از ارث پدری و مادری ام نمیخوام به این دلیل که من باور دارم که من به دنیا اومدم خودم را تجربه بکنم از توانایی خودم
ثروت بسازم نه اینکه یکی بیرون از من برا من کاری انجام بده تا من خوشبخت بشم من با ارثیه
مشکل ندارم خیلی هم اکی هستم اما اینکه کاری انجام ندهم و منتظر بشینم بهم یه ارثی برسه یا
دولت کاری برام انجام بده، به شدت با این دیدگاه و تفکر مشکل دارم.
من چندی ماهی هست که از توانایی خودم دارم پول میسازم از توانایی خودم کسب در آمد میکنم
بخدا خیلی از خودم و کارم راضی هستم تازه دارم
رو مهارت هام کار میکنم و به خاطر در آمدش
نیست که انشالله در آینده نزدیک از نتایجم میام
براتون به اشتراک میزارم.
در پناه حق پیروز و سربلند باشید.
بنام خداوند بخشنده و مهربان
اتفاقا این اواخر خیلی با خودم و با زندگیم و شرایط ناجالبی که دارم تو ذهنم درگیر بودم و مثل بقیه منتظر یه منجی بودم که بیاد و زندگیم رو درست کنه
انگار که داشتم برای بقیه زندگی میکردم مخصوصا وقتی از نظر مالی بهم فشار میومد دیگه بیشتر دنبال مقصر و منجی بودم
ما آدمها با وجود اینکه میدونیم راه درست و فکر درست چیه و نتیجه انتخاب هرکدام چیه بازم وقتی پای عمل میاد بیرون هزارتا دلیل و بهانه پیدا میکنیم تا مسئولیت صد درصد شرایط زندگیمون رو نپذیریم، خوب که بهش فکر میکنم ریشه ی این نوع تفکر یه غرور مسخره و پوچ هستش که نگران قضاوت مردم هستیم که بقیه درمورد ما چه فکری خواهند کرد یعنی حاضریم بدترین شرایط رو به جون بخریم از خیلی از حداقل های زندگی بگذریم که مردم نگن ببین به چه حال و روزی افتاده که داره برای دیگران تو یه مغازه یا هرجایی که یه میتونه یه ورودی کم وارد زندگیمون بکنه مشغول شده و بقول معروف کسر شآن مون میشه
ولی حاضریم غر بزنیم ،گله بکنیم ،متوقع بشیم از یه کسی تو خانواده یا دوستان ولی نریم یه جایی مشغول بکار بشیم و دستمان رو پیش خلق دراز نکنیم
چقدر درد داره وقتی یکی بهت وعده پول میده یا میگه من همه کار میکنم واست ولی دو روز بعد بزنه زیرش یا خبرت رو نگیره و اصلا به تماسهات جواب نده و مثل بخار محو بشه تو هوا انگار که هیچوقت نبوده تو زندگیت
داستان خیلی از ماها همینه یا حداقل من خودم سالها با همین ذهنیت درب و داغون دارم زندگی میکنم و احساس ضعف میکنم تو داشتن توانایی ها و پتانسیل تغییر شرایط زندگیم
چشم انتظاری واقعا خیلی آسیب زننده اس برای روح و روان انسان حتی یکروز که حقوقت دیر پرداخت میشه نگرانی و نجواها با قدرت هرچه تمام تر هجوم میارن به ذهنت و شده حتی برای یکشب خواب و آسایش رو ازت میگیرن
من به شخصه آدم تنبلی نیستم ولی خیلی کم خودم رو توانایی هاو پتانسیل هام رو باور دارم و بقدری این معظل حرف مردم و توقع از آدمهای دور و برم تو وجودم شدیده که همیشه خدا اگه یه روز حالم خوب باشه ده روز تو نگرانی و فشار زندگی میکنم
این اواخر یه مشکلی برام پیش اومد که کلا منو از پا انداخت و تو این دو هفته بدترین لحظات عمرم رو تجربه کردم و اون آدمهایی که رویشان بشدت حساب میکردم عملا دود شده بودن و رفته بودن هوا و حتی آلان تا این امروز که به یاری هدایت های خداوند اون مشکلم حل شد به آسانی واقعا به آسانی هنوزم خبری از اون آدمها نیست و دیگه خودم عهد بستم که هرگز و هرگز روی هیچ آدمی حساب نکنم و فقط خودم و خدای درون خودم رو باور کنم و بهش تکیه کنم ،من به چشم خودم با ذره ذره وجودم با گوشت و پوست و مغز استخوانم قدرت گرفتن نجواهای شیطانی ذهنم رو دیدم و تجربه کردم واقعا استاد عزیز راست میگفتن که اگر جلوی نجواهای ذهن تان را نگیرید و افسارش را به دست نگیرید چنان این اسب وحشی تاخت و تاز میکند تو ذهنتان و چنان شرایط موجود و اون مشکل یا تضاد رو بهش قدرت میدهد که از زندگیتان جهنم میسازد و من به عینه شاهد این حجم سنگین از وعده شیطان بودم که تا قعر جهنم مرا پایین میکشید تا اینکه یه روز یه جایی عملا گیو آپ کردم و گفتم خدایا کمکم کن تو که همیشه مراقب من بودی و هستی و وقتی این جمله را با عمق وجودم زمزمه کردم یه حسی بهم گفت برو بزن روی نشانه امروز من و وقتی متن فایل اون روزم رو خواندم بخدای احد و واحد فقط اشک بود که مثل سیل میومد از چشمام و اجازه نمی داد خط های بعدی رو به وضوح بخوانم جملاتی که خواندم اینا بودن :
شیطان وعده فقر میدهد و خداوند وعده نعمت و ثروت
پاسخ هر مسئله در دل اون مسئله هست
پاسخ های خداوند همیشه آسان است و پیچیده نیست
جنس گفتگوی خداوند آرامشه
خداوند همیشه در حال هدایت است زمانی هدایتش را دریافت میکنی که بهش اجازه بدی تا هدایتت کند
و من اون لحظه اجازه داده بودم تا هدایتم کند
و به طرز معجزه آسایی اون مشکل حتی به یکروز نکشید که براحتی مثل آب خوردن حل شد در حالی که ذهنم هزارتا راه حل مشکل و پیچیده رو جلوی راهم میذاشت
الله اکبر از این هدایت خداوند که اینقدر راحت و آسان هدایتت میکند به سمت پاسخ و راه حل
مشکل از خودمونه مشکل از طرز فکر خودمونه و مشکل از باور های خودمونه اگر شرایط اون جوری نیست که میخواهیم
به خداوند اعتماد کنیم
سلام استادجان. لایوتون رو با یک ربع تاخیر دنبال کردم، حس فوق العاده ای بود که بی واسطه و آنلاین گوش میکردم حرفاتون رو و چقدر لذت بردم که بدون تمرین و دستنوشته و بصورت لایو انقد مسلط و با نفوذ صحبت کردین. دقیقا مواردی رو گفتین که تو ضمیر ناخودآگاهم بدجوری جا خوش کرده بود و البته همچنان هست که باید یه فکر اساسی به حالش کنم. با اینکه سعی کردم همیشه آدم مستقلی باشم و تا حدودی هم یه دنده هستم متاسفانه خیلی وقتا تو پس ذهنم توقع دارم یه نفر خارج از زندگیم بیاد و بهم کمک کنه، مثلا پدرم بیاد و بهم کمک مالی کنه یا با یه نفر شریک شم که هم مسئولیت بخشی از شرایط مالی رو بعهده بگیره و هم مسئولیت بخشی از کار رو یا پارسال یه کار احمقانه کردم که فکر میکردم یه ایده و الهام مثبته و حدود هشتاد میلیون از افراد مختلف پول گرفتم تا در قبال مشارکت مالیشون، ماهیانه بهشون سود مشارکت بدم و کاسبیم رونق بگیره که نه تنها کارم راه نیفتاد بلکه بیشتر بدهکارتر شدم و در نهایت هم مجبور شدم ماشینم رو بفروشم تا بتونم بخشی از بدهی ها رو بدم و همچنان هم بخشی از بدهی ها باقی مونده. تو مهمونی های عید که آدما مدام از گرونی گوشت و مرغ و پیاز و سیل و اوضاع مملکت حرف میزدن، منم با علم به اینکه نباید باهاشون همکلام شم متاسفانه ناخواسته قاطی بحثاشون میشدم و تقصیرارو مینداختم گردن دولت و مسئولین.با دیدن لایوتون تو اینستاگرام انگار بخودم اومدم و فهمیدم که چه ترمزهای مخفی و محوی تو ذهنم دارم. البته وجه مثبت قضیه اینه که دوره 12قدم رو دارم دنبال می کنم و در حد توانم روی استقلال مالی و توکل صرف به خداوند دارم کار میکنم اما خب این باورها تو تمام این سالها انقد تو وجودم ریشه کرده که کمرنگ کردنشون خیلی زمانبر و سخته. اما بخودم قول دادم که فقط و فقط چشم امیدم به خدای وهاب و نازنین باشه و به این درک درست برسم که وقتی یه ارباب قدر قدرت و لایتناهی داری که صاحب بلامنازع هستی و کائناته دیگه نیازی نیست منتظر لطف و منت آدما باشم، همون ارباب دوست داشتنی واسه دنیا و آخرتم کفایت می کنه.
دمتون گرم و دلتون شاد استاد با معرفت
سلام آقا محمد عزیز
کامنتت منو یاد اخلاقای همسرم انداخت
ایشون هم یه مدتی بود میخواستن پول قرض بگیرن از پدر و خواهرشون و کار کنن با پولش و سودشو بهشون بدن
ولی خدا رو شکر انجام نشد و من واقعا مخالفم پول از یکی قرض بگیری و سودشو به طرف بدی
انسان باید از همین چیزایی که خودش الان داره استفاده کنه و پله پله پیشرفت کنه
خدا رو هزاران مرتبه شکر کسب و کار همسرم هر روز داره پیشرفت میکنه
خیلی دوست دارم از اوضاع کنونی شما ، از پیشرفتهایی که در تمام زمینه های زندگی تون کسب کردین با توکل به خدا و عمل به قوانین برامون کامنت کنید
سلام بر استاد عزیز و گرامی
سلام بر دوستان خوبم
هفتاد و چهارمین روز از روزشمار زندگی من در حالی رقم خورد که همیشه دنبال مقصر بودم و دنبال کمک دیگران بودم
دنبال این بودم که از دیگران انتظار داشتم که تا آنها کارهای من رو انجام بدهند
همیشه منتظر بودم تا فلانی یا دوستم و یا پدرم برایم کاری انجام بدهد و اگر آن کار انجام نمی شود داد و بیداد راه می انداختم
وای اگر جواب نه می شنیدم دیگه قهر بود و حرف نزدن و دلخوری و و و و
همیشه دنبال مقصر می گشتم
اگر فلانی اون کار را برایم کرده بود
اگر فلانی آمده بود
اگر فلانی نه نگفته بود
چهار تا دلیل و استدلال و مدرک جور می کردم تا تقصیر اشتباه خودم را به گردن دیگران بیندازم
چقدر اعصابم خرد می شد
چقدر حالم بد می شد
اما خدا رو شکر راهم دارم پیدا می کنم
خدا را ممنون هستم که حال می فهمم هر چه اتفاق می افتاد خودم باعث و بانی آن هستم
هر کاری می کنم
هر قدم که بر می دارم
هر جایی که می روم
هر کنش و واکنشی که انجام می دهم
همه اینها خودم به وجود آورده ام
بپذیرم آنها را و خودم را سرزنش نکنم
از خدای خودم کمک بگیرم و روی خودم خودم خودم حساب کنم و تمام
نگاهم به خودم باشد
خودم تکیه گاه خودم باشم
خودم دنبال سرنوشت خودم بروم
دنبال این نباشم که کسی بیاید تا زندگی من را خوب کند
بلکه
این فقط من هستم که می توانم زندگی خودم را به بهترین شکل ممکن بسازم
خدای من از تو می خواهم که کمک ام کنی تا در مسیر درست
در هدایت درست
در کانون توجه تو قرار بگیرم
خدای من از تو می خوام که کمک ام کنی تا نوع نگاه کردنم
نوع تفکرم
نوع نگرشم
نوع بینش خودم را عوض کنم
خدای من کمک ام تا باورهای خودم را درست کنم
در جهت
باور فراوانی
خیر و برکت
ایمان به تو
تکیه کردن به خودم
ایمان به خودم
توجه کردن به خوبی ها
هرچه خوبی است در این جهان نشانه تو است
هرچه سستی و کاستی و ترس است نشانه شیطان است
خدای من ممنون تو هستم بخاطر تمام خوبی ها
بخاطر حال خوبم
بخاطر آگاهی از این جهان هستی
خدای من ممنون از تو
به نام خدای هدایتگررر
توحید و فعال کردن قدرت درونی،شالوده اصلی منه،که فراموشش کردم و حالا با یاد آوریش درهایی باز میشه که حتی توی خوابم تصورش سخته
بازم پذیرش مسؤلیت زندگیم و اینکه همینی که هست رو نمیپذیرم،من خالقم…
وقتی روی هرچه غیر خداوند حساب کنی اولا کتک خورت ملس میشه و دوما هم مشرک و ناسپاس هستم…چون توحید فقط خداوند،هر چه غیر از این باشه،عوامل بیرونی باشه(شانس، پارتی،ارث،قرعه کشی،پدرم،مادرم،همسرم،قدیم خوب بود الان دیر شده،اونجا بهتره،اینجا نمیشه،کاش و هزاران کاش و انداختن گردن هر کسی به جز خودم…)ووو
همه شرک و متوسل و ساختن احساس لیاقت و ارزشمندیم هر چیزی (برای من پول درآمد بالا)موکول کردن احساس لیاقت و شادیم بعد از پول اوضاع عالی…همه افول پذیر هستن،یه روز هستن یه روز،نه…قرار دادن روی هر کسی افول پذیر هستن،یه روز هستن یه روز،نه،قرار دادن روی دولت،حکومت،شانس،پارتی،هر دستاوردی،یه روز هستن یه روز،نه،دقیقا همونی که ابراهیم پیامبر در رسیدن به توحید بهش رسید،اول خورشید،که فهمید و گفت غروب میکنه،ماه همینطور ،آتش سرد میشه،همه افول پذیر هستن جز قدرت خداوند،خداوندی که آفریدگار زمین و زمان و آسمانها و انسان و …هست،خوب در این پروسه و روند به توحید رسید…
حالا در زندگی منم افول پذیرها زیاد هستن،زیاااااد،که هر بار با تکرار و تمرین به این نتیجه میرسم که من باید قائم به ذات باشم نه قائم به غیر،قائم به غیر افول میکنه،یه روزی هست یه روزی نه،دقیقا همون تارهای عنکبوته که سسته و نابود شدنی
هر بار با تکرار بر میگردم به عقب،ولی عمیق تر و دیوارها آوار میشه سرم،ولی دوباره محکم تر از قبل میاد بالا،همیشه میگن خراب کردن راحته،ساختن سخته…ولی برای من خراب کردن باورهایی که مثل بتن،سفت و سخت هستن،سخته،خیلی سخته،ولی باید خراب بشن،چون بودن این دیوارها فقط منو از نعمتها و ثروتهایی محروم کرده که حق منه،مال منه،مسخر منه،بعد من خودم رو محروم کردم،دور کردم
در تمرین کشف قوانین به این آگاهی رسیدم که همه چیز عوض شده،از هر چه فکرشم بکنی،جهان اطراف ما،طبیعت،روند زندگی ایستا نیست،همه اش در حال تغییره،بعد من همچنان با باورهای 40 سال پیشم دارم کوله بار سنگین و به درد نخوری رو حمل میکنم که دیگه به کارم نمیاد،الان مگه دُرشکه هست؟الان مگه با اسب جابه جا میشیم؟مگه با آتیش خونه ها گرممیشه؟مگه تلگراف و نامه هست؟الان مگه کمبود مواد غذایی وجود داره؟مگه دندون رو با اَنبر میکشن؟مگه خونه ها کاه گلی و تیر چوبیه؟مگه ماهها طول میکشه بری مثلا مکه و کربلا،مثل سریال محمد غریب،یا زمان ناصر الدین شاه،یا همین 50 سال پیش زندگیها…الان ببین همه چی عوض شده،همه چی؟از هر جنبه ای که ببینی…بعد من با باورهای کودکیم سر میکنم و فکر میکنم و…چررررا واقعاااا…مگه همه چی عوض نشده؟چرا من عوض نشدم؟دیگه وقتشه این کوله بار کودکی قدیمی کهنه و زوار در رفته رو زمین بذارم و نو بشم،آپدیت بشم،با باورهای جدید،دیگه همه چی عوض شده،جهان ایستا نیست،درحال حرکته، منم باید این بار سنگین رو سبک کنم…از حدودا یک ماه پیش این تصمیم رو گرفتم که این بار رو زمین بذارم و خدواند هم منو در این به روز رسانی کمک میکنه و هدایتگر منه در اولین قدمش…پذیرش مسئولیت زندگیم،باورهام و افکارم، سخته،میدونم، ولی اشکالی نداره،این پایه های سست و بنای خراب رو باید ساخت،اگر نسازمش،هر روز بیشتر از روز قبل خراب میشه سرم و آسان میشم برای سختی ها
من باید پاسخگو باشم
پس وظیفه منه ساختن بنایی محکم و درست…که ابزارها و امکانات هم دارم…
من این توانایی رو در خودم میبینم
منفقط من مسؤل زندگیم هستم،چه ساختنش،چه خراب کردنش،این همه نشانه هست،مگه من اشرف مخلوقات نیستم،مگه من قدرت انتخاب و تصمیم گیری ندارم؟مگه من به نیروی هدایتگر خداوند متصل نیستم
خوب من هر روز دارم انرژی میذارم،وقت میذارم،هر روز دارم یه تصمیم میگیرم…ترس یا ایمان؟توکل یا نگرانی؟دلهره یا آرامش…همه اینا بلاخره وقت و انرژی صرفش شده،حالا من تمرکزم روی چیه؟اون دست از تمرکز وارد زندگیم میشه، خداوند داره اجابت میکنه منو،خداوندی که یه سیستمه و عدالتش بی نقص…
سخته،تعهد و ایمان میخواد،اشکالی نداره،کلی الگو دارم که شده تونستن،پیامبران،استاد، مریم،استادم در حوزه شغلم،همه افراد موفق و شادو ثروتمند،کلی الگوهای که تونستن شده،اگر اونا تونستن منم میتونم…
خدایا شکرت
خانم شایسته عزیزم از شما سپاسگزارم
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام استاد عزیزم ومریم جانم
سلام به تمام دوستان خوبم
وقتی به این باور برسم که خداوند واین جهان یه سیستم هستش وهمه چیز برپایه قانون جهان هستی اتفاق میافته وتمام اتفاقات زندگیم روخودم با فرکانس های خودم رقم می زنم.
این من هستم که زندگیم واتفاقات رو خلق میکنم.
دیه هیچ کس رو مسئول زندگیم نمیدونم وتمام مسئولیت زندگیم رو به عهده میگیرم واینکه مسئول زندگی هیچکس نیستم حتی نزدیکترین افراد بهم.
توحید عملی یعنی تمام مسئولیت زندگیمون رو به عهده بگیریم.
و چیزی به اسم بلاهای طبیعی نداریم و با این نگاه متفاوت که هراتفاقاتی مثل سیل وزلزله و….بیوافته هم واسه من خیره وحتی با همین اتفاقات هم میشه ثروت ساخت.
از زمانیکه این نگاه رو باور کردم وبهش عمل کردم چقدر به آرامش قلبی رسیدم چقدر زندگی واسم شیرین ولذت بخش شده وبدون هیچ نگرانی وترس ونا اومیدی و…دارم از زندگیم لذت میبرم.
بنام خدای هدایتگر
سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان سایت
ویه سلام مخصوص به مریم جان شایسته عزیز
اول از همه باید تشکر کنم بابت این ایده ناب واین پروژه بسیار خوب
وچقدر در زمان مناسبش بود حداقل برای من ومطمنا برای خیلی از دوستان
در خونه تکونی یه عالمه چیزهای بدرد نخور دور ریخته میشه، همه چی مرتب سر جای خودش چیده میشه، آلودگی ها شسته میشه وکلا انرژیهایی رو آزاد میکنه که با پوست وگوشت ،استخوان هم حس میشه .
حالا این پروزه خونه تکونی ذهن چه شور وهیجان وامید رو در وجود ما زنده کنه خدای من
چه آشغال هایی رو دور بریزه وچه نامرتبی هایی رو که مرتب ودرست کنه
وقطعا انرژیش غوغا خواهد کرد خدایا شکرت
وباز هم ممنون
من از روز اول پروژه همراه همه دوستان بودم بیش از 5 بار لایو گام اول رو گوش دادم قبلا هم بارها گوشش کرده بودم
ولی از امروز انشالله مستمر رد پا از خودم به جا میزارم ودرس پس میدم .
اما در مورد این لایو : اصل توحید رو به ما یاد آوری میکنه که کلید همه خوشبختی ها وسعادت های دنیا وآخرت هست .
وتوحید یعنی روی هیچ کس وهیچ چیز جز خودت وخدا حساب باز نکنی .
توحید یعنی جز خودت کسی یا چیزی رو عامل خوشبختی یا بدبختی خودت ندونی
به قول استاد که دوستی بیرون از تو وجود نداره ودشمنی هم بیرون از تو وجود نداره
توحید یعنی اعتماد بی قید وشرط به رب
وقطعا برای رسیدن به توحید باید گام به گام تکاملمونو طی کنیم وانتهایی هم نداره .
وهر چقدر که توحیدی تر بشیم زندگی برامون راحت تر وزیبایی میشه .
یاد گرفتم که مسائل وحوادث طبیعی که رخ میده اینها عذاب خداوند برای ما نیست و روند طبیعی جهانه وباعث رشد وپیشرفت جهان میشه .
وتضادهایی هم که برای ما پیش میاد باعث میشه که ما اولا قویتر بشیم بعد به وضوح برسیم وبدونیم دقیقا از جهان چه چیزهایی رو میخوایم .
با تشکر از نگاه زیباتون
در پناه رب مهربان باشید .
سلام به روی ماهتون.
همیشه فکر می کنم که شرک نمیکنم اما همچین که به نتایجم نگاه
میکنم، میگم خب این نارضایتی از نتایج برای اینه که شرک داشتی و خب شرایطت هم بهتر نشده…
تو زمینه ی سلامتی ، روابط ، خداروشکر خوبم اما این مادیات…. این پول…
برام غول شده، اما امروز فهمیدم که اولا زود نا امید میشم، ثانیا رو هر چیز و هر کسی حساب می کنم به غیر خودش…
یک ماه بود رو یه پولی که فکر میکردم میاد حسابم ، خیلی خیلی حساب کرده بودم …
انقدر که دیگه هی میگفتم اون پول هست دیگه ، خیالم راحته…
و شروع کردم خرج کردن از پولایی که داشتم به امید اون خیال واهی ….
خلاصه نه تنها اون پول نیومد که یه سری چیزهام از دست دادم صرفا به خاطر حساب روی غیر ازخدا….
خدایا ببخشید و دستم رو بگیر
استاد جانم، مریم جان عزیزم ازتون ممنون که کارو بیدار می کنید با این فایل ها.
به نام خداوند یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان قشنگم
من تااینجا که همه ی فایل های لایواستادروکه گوش دادم و همه ی سعیم رو کردم که عمل کنم
شروع کردم دوباره از اول به فایل ها گوش دادن
و چقدر آگاهی های بیشتری دارم کسب میکنم و میفهمم که مدارم کمی بالاتر رفته و آماده برای شنیدن آگاهی های جدید شدم امروز شهامت این که به کار فرمام بگم هزینه بیشتریو درقبال کارهام بده رو پیدا کردمو این یه موفیقیته زیاده برای منی که حتی جاهای غریبه روم نمیشد سلامم کنم و خیلی با اعتماد به نفس گفتم یا هزینه بیشتری رو بده یا من دیگه نمیام که ایشونم خیلی راحت قبول کردن و اصلا مقاومتی نداشت و فهمیدم چقدر من راجع به این موضوع شرک میورزیدم اینکه همیشه دلم میخواستم کسی جای من بره حرف بزنه و مسئولیت کارهامو گردن مادرم و…دیگران بندازم و اونارو از خودم بهترو قوی تر میدونستم درصورتی که من خودم خالق شرایط زندگیمم و صبح قبل از ارم که این فتیلو گوش دادپ به لحظه برای خودم یه اهرمی ساختمو گفتم اگه خودت نگی یعنی عرضه مسئولیت کارتو نداری و وقتی گفتم و انقدر ساده قبول کردفهمیدم که چقدر غیر از خدارو برای خودم بزرگ کرده بودم و زمانی که واقعا و خالصانه فقط و فقط از خودش میخوای چه درهایی رو باز میکنه چه مسیرهایی رو نشون میده که تو حتی نمیدونستی وجود دارن
به امید یادگیریه هرچه بیشتر آگاهی هاو عمل به آنها
و خدارو هزار مرتبه شکر به خاطر بهتر بودن هرروز از دیروزم
درپناه خداوند زیبایی ها–