این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1562نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
تشکر میکنم از شما خانم شایسته عزیز بخاطر این پروژه
روزی دوباره برگشتم به سایت این پروژه شروع کردم و خیلی با شما فاصله داشتم تا شرایط جوری رفت که من از یه جایی به بعد با شما همگام شدم
امروز میخوام برای بار دوم این پروژه رو شروع کنم
استاد باید اعتراف کنم که من حرفهای شما رو باور ندارم دلیلش هم اینکه فهمیدم اینقدر میترسم که خانوادم متوجه بشن که دارن حرفهای شما رو گوش میدم یا این جنس حرفها رو و هر موقع کسی سر و کلش پیدا میشه سریع این ترس که نکنه بفهمه دارم این حرفها گوش میدم پیدا میشه و فایل پاز میکنم
حالم اصلا خوب نیست
حالم بهم میخوره این شرایط
از این خودم نبودن
از این منی که من واقعی نیست
از این منی که تا کسی یه چیزی میگه بدون اینکه فکر کنه ناخوداگاه باورش میکنه حالم بهم میخوره
از ترسو بودنم از بزدل بودنم حالم بهم میخوره
از این ضعیف بودنم حالم بهم میخوره
از این بی مسئولیتی توی وجودم حالم بهم میخوره که چطور مسئولیت اتفاق های نادلخواه زندگیم گردن بیرون انداختم
گردن خدا، پدر و مادرم و..
خدایا تو همونی هستی که وقتی ناخن پام. کنده شده یه ناخن جدید بهم دادی و داری میدی چطور فکر میکنم تو در من نیستی؟؟
حالم بهم میخوره از اینکه هنوز نتونستم برای خودم. زندگی کنم و استقلال فکری داشته باشم!!!
حالم بهم میخوره که همش فراریم از هرکسی که چیزی میگه و گوشام میگیرم که نشنوم نه این که میخوام ورودی هام کنترل کنم نه میخوام حرف همرو زیر سوال ببرم و بگم همه چرت و پرت میگن
گوشام میبندم که وقتی عباسمنش از خدا حرف میزنه از خواسته ها از رسیدن به رویاها حرف میزنه گوشام میبندم وقتی عباسمنش از قرآن صحبت میکنه وقتی این ایه میخونه و اذا سالک عبادی انی فانی…
گوشام میبندم وقتی عباسمنش میگه پدر و مادر مسئول زندگیت نیستن
بعد وقتی مادرم بدون در زدن وارد حریم خصوصیم میشه داد میکشم فکر میکنم مقصر اونه در حالی که من مقصرم من مسئولم
من من..
حالم بهم میخوره برای وقتایی که حتی توی سایت عباسمنشم برای خودم نیستم
برای خودم زندگی نمیکنم دنبال راضی نگه داشتن دیگران
منتظر دستی غیر خدا هستم تا بیاد سمتم
خدایا من چه کردم با خودم؟؟؟
چه کردم که اینچنین از تو دور شدم؟؟
امروز قراره برم امیدیه با مربی صحبت کردم که منو معرفی کنه به تیم فوتسالی در لیگ برتر
بهم گفت اول بیا تا بازیتو بببینم
خدایا یعنی تو نمیتونی دست منو بگیری امروز ببری سر تمرین نفت امیدیه با مربی این صحبت کنم و به دلش بندازی که فرصت اینو پیدا کنم به ارزوهام برسم خدایا من امروز میرم توی دل کار، چطور همه چیز دست دیگران دادم تو رو فراموش کردم، قول میدم تا اخرین روزی که توی این دنیا زندگی میکنم برای رسیدن به تو و داشتنت تلاش کنم که تو اگرچه از من دوری ولی مطمئنی خیالم راحته که وقتی بهت برسم کارم راه میندازی، رهام نمیکنی
هوامو داری ،باهام قدم میزنی
خدایا یادته بهت گفتم خیلی دوست دارم اگر مطمئن نبودم هیچ این تصمیم نمیگیرفتم
که دانشگاه و کنکور رها کنم برم فوتسال یادته اون روز که توی دفترم نوشتم
خدایا میدونم باهام قدم برمیداری
یادته وقتی روزهای اول توی سالن داشتم بازی میکردم وقتی بعد از گل بود یا حرکت خوب بود نمیدونم برگشتم سمت نیمکت دیدم بچهای نیمکت داشتن تشویقم میکردن گفتم بهت خدایا این تویی که داری تشویقم میکنی یادته ؟؟؟
خدایا من فقط تو رو میخوام
به ولله قسم که هیچ برای من تو نشد
به ولله قسم اونی که میگفت اگر خودکشی کنی من میمیرم تو نشد با یه دکمه بلاکم کرد و اگر من الان دارم از تو مینویسم بخاطر توعه من که از تو متنفر بودم فکر میکردم صدامو نمیشنوی
به ولله قسم اونی که میگفت بیا باهم درستش کنیم منو یه روز ترک کرد
چقدر میگفتم بهش میخوام برم توی تنهایی خودم با خودم فکر کنم میگفت نه بیا باهم درستش کنیم به حرفش گوش دادم بدبخت شدم اخرم که گذاشت رفت
خدایا تقریبا 1 ساعت میخوام برم
امروز هرچی شد قول میدم باز برگردم به خودت از خودت بنویسم توی سایت توی هر گام
دلم برات خیلی تنگ شده
امروز باهام باش اونجا هم غریبم هم نابلد
امروز کمک کن با کیفیت ترین ورژنی که خودمم از خودم ندیدم بذارم
که جز تو کی میخواد دستم بگیره
دلم میخواد گریه کنم بازم بنویسم ولی الان باید برم خدا جون
یا شکست میخورم یا برنده میشم که همش برای من برده اره اینجا بودن برده
مریم نترس خدا داری ذره ذره دستش توی دستت حس میکنی
نذار اگر نه شنیدی یا ناامیدت خواستن بکنن بیخیال آرزوت بشی ،مگه دوس نداری بازیکن تیم ملی بشی مگه دوس نداری بازیکن لیگ برتر بشی به ارامش برسی پس تحت هر شرایطی تسلیم نشو
باید برم، باید برم کم کم اماده بشم و یه سفر کوتاه دارم
سلام خدمت استاد عزیزم،خانم شایسته و هم فرکانسی های بی نظیرم
واقعا از صمیم قلب از خدای مهربانم سپاسگزارم که هروقت ازش کمک خواستم منو اجابت کرد اما من اونو اجابت نکردم بخاطر باور های اشتباه و غلطی که دارم
من سال 97 با سایت آشنا شدم و تصمیم گرفتم زندگیمو تغییر بدم اما مثل کسی که توی باتلاق گیر کرده همش دست و پا زدمو درجا زدم و نتیجه روز به روز بدتر از قبل
همش خدا هدایت میکرد من عمل نمیکردم همش میگفت دستتو بده به من اما من دستمو پس میکشیدم
الان که به این فایل هدایت شدم فهمیدم بزرگترین ترمز رو توی ذهنم داشتم اونوقت چرا باید انتظار موفق شدن داشته باشم؟!؟!!
خدایا خودت منو به بزرگی و لطف خودت ببخش که این همه مشرک بودم این همه به دیگران قدرت دادمو قدرتو از تو گرفتم
ازت سپاسگزارم که منو به این فایل توحیدی هدایت کردی چون منو بخشیدی و دست منو گرفتی تا فقط به تو ایمان داشته باشمو انتظارمو از بقیه پاک کنم.
انقد باید قدم به قدم روی خودم کار کنم که تمام شرک هایی که توی این هفت سال داشتمو از ذهنم پاک کنم و ذهنمو عادت بدم به توقع داشتن فقط از یک نفر یعنی فرمانروای جهانیان تنها قدرت هستی.
باید سر نمازم وقتی ایاک نعبد و ایاک نستعین میگم این جمله رو با پوست و استخونم حس کنم و ازش لذت ببرم چون نتیجه ایمان تبدیل شدن خواسته ها به روزمرگی زندگیه چون آرامش بجای استرس میاد چون عشق بجای کینه و نفرت میاد چون اعتماد به نفس و عزت نفس به جای شرمساری و خود کوچک بینی میاد.
من تمام این هفت سال فک میکردم آدم توحیدی هستم در صورتی که توی شرک مطلق بودم
میدونستم شرک یعنی چی میدونستم ایمان یعنی چی اما درک تطبیق دادنش با زندگیم رو نداشتم انگار گوشای قلبم کر شده بودن
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
الان که درک کردم امیدوارم به مرحله عمل برسونم و باید به خودم قول بدم که اینکارو بکنم
از خدای خودم هدایت میخوام برای عمل کردن به آگاهی های این دوره ارزشمند.
امروز دوم اسفند ماه 1403 هستش (دقیقاً 28روز یعنی به تعداد گام های این پروژه ، پروژه خانه تکانی ذهن)
از دیروز -پریروز که همسرم حرف از شروع خانه تکانی زد من هم به یاد خانه تکانی ذهن افتادم و چون قبلا ادامه نداده بودم نمی دونستم دقیقا چند جلسه داره و به خودم گفتم که شروع می کنم و اگر از تعداد روزهای باقیمانده سال بیشتر بود میگنجونم تو روزهای دیگر و شروع می کنم اما نمیدونم ذهنم به سمت چی رفت که فراموش کردم اما امشب هم دو دل بودم که این پروژه را شروع کنم یا روز شمار را ابتدا کفتم بیام از قسمت نشانه های سایت شروع کنم ام گفتم که نع شروع می کنم و پروژه را استارت زدم و دیدم که الله اکبر این خودش یه دلیل برای تثبیت این تصمیم است که دقیقاً تعداد گام ها به انداره تعداد روزهای باقیمانده سال است و دقیقا اگر خوب به آگاهی ها و تمرینات عمل کنم می توانم سال جدید را با ذهنی تکانده از باورها و آشغالهای قدیمی شروع کنم.
خب جلسه اول را شروع می کینم .
در ابتدا جا داره که مسئولیت تمام اتفاقات زندگی ام را بپذیرم.
اینجانب محمد رضا رئیس آبادی دانشجوی این دانشگاه “بنده ی مخلص خدا ساز”elmeservat.com متعهد می شوم که مسئولیت 100% تمام اتفاقات زندگی ام را بپذیرم.
من به عدالت خداوند ایمان دارم ، ایمان دارم که خداون این جهان را به گونه ای تعبیه کرده و برای اداره آن قوانینی وضع کرده و کدهایی نوشته تا این جهان بدون کوچکترین نقصی به پیشرفت و تکامل خود ادامه دهد .خداون یک انسان قدرتمند نیس که از اون بالا بالاها نگاه کن که چه کسی بیشتر التماس و دعا می کند و ترحم بیشتری جلب کند و برای چه کسی زهر چشم بگیرد .
افکار و باورهای ما اتفاقات زندگی ما را رقم میزند.
بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
این شرایط نیست تا من زندگی بهتری داشته باشم.
این دیگران نیستند تا زندگی من را بهتر می کنند.
این کشور نیست تا شرایط من بهتر شود.
این باورهای من هستند که زندگی من را متحول می کنند.
من می خواهم نتایجی متفاوت از نتایج اغلب جامعه بگیرم؛ پس باید باورهایی متفاوت از اکثریت جامعه بگیرم.
کسی که به عدالت خدا ایمان دارد و به خدا توکل کرده نیاز نیست به خاطــــــــــــر مردم کاری کند.
من بارها این فایل رو نگاه کردم تا آگاهی هاش رو بیشتر و بیشتر دریافت کنم.
این که خودت کاراتو انجام بدی یک تفکر هست!
یک نوع تربیت هست!
یک نوع فرهنگ! و یک آموزش!
ما از کودکی این شکلی باهامون رفتار شده که همه کارا رو ما بزرگتر ها.ما قوی تر ها.مایی که توانایی بیشتری داریم انجام میدیم و تو فقط بشین هیچ کاری نکن و فقط تماشا کن…در مقابل انتظار داریم که تویی که بچه خونواده مایی درس بخونی!
بچه خودش باید تشخیص بده درس بخونه یا ورزش کنه یا یک تخصص رو یاد بگیره…
بچه باید همه کاراشو خودش انجام بده از اون طرف هم خودش تصمیم بگیره چکار کنه…
ما فقط باید بهش بگیم که آب یه جا باشه میگنده…همیشه در حرکت باش و درنهایت یه حرفه ای که علاقه داری رو یاد بگیر!
این چیز ساده برای خیلی ها چیز پیچیده ای هست!
من شنیدم استاد راجب پسرش چی گفت که خودش بلند میشه میره مدرسه تازه فهمیدم یه عمر مامان بابا هامون چه مدلی کارای ما رو انجام دادن!خنده داره!
و در نهایت باور کردم که اگر ذهن آماده داشته باشی از باران سنگ هم پول میسازی چه برسه به سیل!
مهمترین درک من ازین فایل این بود که روی اونچه که به من مربوطه کار کنم
اقا ایرادای خودم رو برطرف کنم
تو ذهن من ایرادهایی هست که مربوط میشه به شرایط بیرونیم
فرکانسهایی ک توسط اون افکار میفرستم رو تغییر بدم
اتفاقات بیرونی رو خدا تغییر میده
خدا انسان نیست یک سیستمه که داره واکنش نشون میده به فرکانسهای من
اگه من فرکانس لیاقت بفرستم شرایط کاریم و عاطفیم و زندگیم تغییر میکنه اگه من به خداوند اعتماد کنم تمام اتفاقاتی ک برام میوفته همون چیزیه ک داره منو به خاسته هام میرسونه
پس باید بیشتر کار کنم بیشتر توکل کنم بیشتر بسپرم بهش کارهام رو
اینکه خداوند کارهارو میکنه خیلی مهمه که بیشتر تکرارش کنم
من قول میدم اگاهانه جملاتی ک بهم کمک میکنه رو جزو افکار غالبم کنم
من قول میدم که به سمت مسیر خداوند برم و آسان بشم برای آسانی ها.
سلام و ممنونم از استاد بابت لایو و ممنونم از خانم شایسته بابت بروزرسانی لایو و ممنونم از خدا بابت اوردنم به این فایل و ممنونم از خودم بابت ورودم با این گام.
چند جای این فایل منو به تعجب وا داشت. از خودم بابت نوع باور و فکری که تا قبل از دیدن فایل داشتم،اولش انرژیم ریخت…
/کسی که به خدا ایمان داشته باشه،برای مردم کاری نمیکنه/
چقدرررررر من از این یه مورد فحش و دری وری و تحقیر و کوچک شدن و دیر دادن حقوق و تهمت و احساس گناه و قربانی بودن گرفتم و دادم به خلق..
توی کار قبلیم انقدر من کارم خوب بود که مردم میومدن دست و شانه ام رو میبوسیدن..غافل از اینکه نداشتن احساس لیاقت و ارزشمندیِ من داشت منو مشرک میکرد..کم کم کاری میکردم که رئیسم از من خوشش بیاد..کم کم کاری میکردم که نظر هم کارام رو نسبت به بقیه بد جلوه بدم ..کم کم باعث شد کارا و حرفایی بزنم که حتی اگر مسخره بود ولی مهم نبود چون مردم قراره خوششون بیاد..خدمت به خلق برای کسب رضایت و خشنودی همون مردم که یه روز تورو میبرن بالا و فرداش میکوبنت زمین..شرک شرک شرک..
نتیجه ش هم همین جایی هست که هستم..
ترس ترس ترس
حتی این سم مهلک رو هم توی کار املاکی اکردم و دریغ از یه ریال سود..
جالبه این مورد ادم رو وادار به زجر کشیدن و دست و پا زدنای بیخودی میکنه..
کم کم همین تعریف کردنا باعث شد نتایج از خوب به بد تبدیل بشه..باید جهان تورو از کار بندازه بیرون..
شرک مث اینه که با اره برقی نردبان رو از زیر قطع کنی..هرچقدرم که بالا رفته باشی،انقدر نا محسوس عمل میکنه که میبینی صد متر رفتی زیر زمین..
خدا کار خودش رو توب انجام میده..
اصن اگر ابنجوری عمل نکنه که سیستم میپوکه..
همین یه خط منو از قعر چاه اورد به یه متری دهنه ی چاه..
همه چی خداست
همه چی توحیده
همه چی توکله
مابقی جملات استاد رو باید خدا یاری ام کنه تا بفهمم و عمیق بشنوم و عمل کنم..
خدایا تا اینجا منو اوردی پس ازت میخوام اراده و قدرتی بهم بدی که بازم پیش برم و کم نیارم و پیش برم ..ترس هام رو قطعا برم توشون..دیگه بسه هرچی کوتاهی کردم و سرمو کردم زیر برف..
میخوام این قدم ها رو پیش برم حتی شده تا صبح بیدار بمونم ولی بفهمم بفهمم بفهمم و انجامش بدم..
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و خانواده عزیز عباسمنش
روز اول خانه تکانی ذهن تاریخ 1403/08/05
نکات این فایل برای تغییر نگاه ما :
ما مسئول صددرصد شرایط زندگی خود هستیم.
مسئولیت زندگی ما بر خودمان است .
هیچ عذر و بهانه ای نمیتونیم بیاریم چون خالق صددرصد شرایط زندگی خود هستیم ،جهان در نهایت عدالت است قانون در نهایت عدالت است .
شرایط زندگی ما حاصل باورهای کنونی ماست اگر دلخواه نیست پس قطعا باورهای متضاد با خواسته امان داریم .
اگر مثل بقیه فکر میکنیم یا نتیجه میگیریم پس مثل بقیه فکر میکنیم و باورهای آنهارا داریم . باید متفاوت فکر کنیم و در نتیجه عمل کنیم .
همه چیز خداست همه چیز توحید و توکل است .
هرکاری که میکنیم که مردم از ما خوششان بیاید مسیر درستی نیست بلکه کاری کنیم که توحید اولویت فکر ما باشدو همچنین توحید عمل سرلوحه زندگی ما باشد در نتیجه احساسمان با آن کار خوب است .
فقط به خداوند قدرت بدهیم خداوند مشتری میاره کل کارهایم اون انجام میده و فقط کافیه از خدا بخواهیم و اورا قدرت قرار دهیم هم در فکرهم در عملمان .
یک اتفاق یکسان مثل بلایای طبیعی برای افرادی که فرکانس متفاوت دارن دو نتیجه متفاوت دارد و هیچوقت تر و خشک با هم نمیسوزند.
از هیچ کسی در زندگی توقع نداشته باشیم چون توقع داشتن از دیگران برابر است با شرک همچنین بهانه آوردن برای انجام کاری و فرار از حل مسائل یعنی قدرت را به غیر خدا دادن .
باید عملکرد توحیدی داشته باشیم فقط حرف نیست بلکه توی عمل باید اجرا کنیم .
با کارکردن بر افکار درونی و با تقویت باورهای توحیدی و قدرت دادن به خداوند و رهبری زندگی را به او سپردن مارا به خوشبختی و سعادت در دنیا وآخرت می رساند .
تنها خدارا میپرستیم و تنها وتنها از خداوند یاری میجوییم .
خداوند تنها منبع رزق و روزی خیر وبرکت و ثروت در تمام زمینه هاست.
تمرکزمان را روی بهبود خودمان وروی چیزی که میتوانیم بهترش کنیم بگذاریم نه چیزی که از کنترل ما خارج است مثل تغییر دیگران .
خداوند را به هر شکلی باور کنیم به همان شکل در زندگی ما نمود میاد.
خداوند همیشه مارا هدایت میکند در هر حالی این ما هستیم که باید این الهامات و نشانه هارا جدی بگیریم و عملگرا باشیم .
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و همه ی دوستان خوب وپر از انرژی مثبت و خوشحالم که عضو جدید این خانواده ی پر از آگاهی شدم خداجونم شکرت…
تا قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم متاسفانه من به شدت از چند نفر از اطرافیانم که از نزدیکان بودن توقع داشتم و خدا منو ببخشه الان که دارم فکر میکنم واقعا چرا من باید از بنده ی خدا توقع کمک داشته باشم!!!!! و این عین شرک بود … و جالبه این توقع داشتن باعث شده بود که در من کینه و نفرت جمع بشه چون توقع من از اونا و جواب توقعت رو وقتی نمیگیری باعث اینهمه نفرت و عذاب خود من شده بود و فک میکردم اونا وظیفشونه و باااید مسئولیت مشکلاتی که توی زندگی من به وجود اومده رو به عهده بگیرن…خدایا بزرگم خدای مهربونم منو ببخش که به غیر تو امید داشتم به بنده ی تو میخواستم تکیه کنم !!!! اخه چرا؟؟؟؟؟!!! خدایا شکرت که منو به این سایت هدایت کردی و منو متوجه کردی و آگاه کردی که دارم اشتباه میکنم که نباید از هیچکس توقع داشته باشم تا این ناآرامی و و نفرت و کینه رو از خودم دور کنم …و این بهانه که فک میکردم بقیه باعث اینهمه مشکلات توی زندگی من شدن و باید خودشون هم مشکلات زندگی منو حل کنن تماما اشتباه بود و من خودم صدرصد مسئولیت تمام زندگی خودم رو به عهده میگیرم و هیچکس توی مسائل زندگی من مقصر و مسئول نیست ….خدایا من بنده ی توام و بندگی تورومیکنم خداجونم شکرت که تورو دارمت خدایا شکرت که استاد عباسمنش رو سر راهم گذاشتی خدایا شکرت که اینهمه دوستای خوب توی این سایت رو بهم معرفی کردی تا از کامنتای پر انرژی و خوبشون استفاده کنم خدایا من بندگی تورو میکنم منو هدایت کن به راه راستی که خودت میخوای خداجونم من میخوام فکرم ذهنم رو عوض کنم تو کمکم کن تو از تمام خواسته های من خبر داری من تسلیم اراده ی توام من زندگیمو به تو سپردم اگه به صلاحم هستش تو مسیرو برام آسون کن تو منو به هدفی که دارم برسون خدایا شکرت که دارمت من به تو ایمان دارم …….
استاد لایو رو تو اینستا دیدم و چه نگاه زیبای دارید نسبت به موضوع سیل و اتفاقات داخل کشور ، واقعا فقط تغییر نگاه و افکار، زندگی مارو تغییر میده. استاد و زندگیش مثال خوبیه برای همه ما که نتیجه همین تغییر افکار و نگاه به همه موضوعات زندگیه. استاد من هم مثل خیلیها فکر میکردم که دولت وظیفشه کمک کنه و باید کمک کنه و بعد از دیدن لایو شما، از دیروز به خودم میگم : اخه مهدی این چه افکاریه، چرا شرک داری؟
وای که چقدر باید رو خودم کار کنم و خدا رو شکر که در این جمع متوجه میشم چیکار باید بکنم، خدارو شکر در جمع دوستانی که قدم اول رو کار میکنن هستم و دارم یاد میگیرم….
سلااااااام مهربوناستاد این فایل جلسه 7 واقعا عالی بود آب پاکی رو ریختید روی دستم… خیلی عالی گفتید که وقتی بندگی خدا رو می کنیم همه چیز خودش وارد زندگیمون میشه نیازی به عجله و شور زدن نیست… خیلی آزادتر و رها تر شدم، چه قدر خوب شد که در مورد حاشیه و اصل گفتید رااااااااااحت شدما. کاش زودتر اینها رو میشنیدم چون قبلا”از شما شنیده بودم که باید وارد ترس هام بشم فکر میکردم که حتما” باید جن ها رو ببینم و… خدا رو شکر که جلوتر نرفتم به هر حال شاید همینم یه کلید باشه برای من (مثل اون بازی های کامپیوتری که مثال میزدید که وقتی جلوتر میرم بتونم یه دری رو باهاش باز کنم)، یه زمان زیادی رو گذاشته بودم روی کار کردن روی باور های ترس از جن و… و رابطه ام با همسرم، اگر چه هنوز به هدف اصلیم نرسیده ام و باعث شده بود توی حاشیه باشم و کم کم داشتم ناامید میشدم ولی باز بد هم نبود و باعث شد که همسرم بعد از 20 سال موادش رو ترک کنه و ترس های 30 ساله ام از جن خیلی کمتر بشه و خدا بارها اونها رو توی خواب نشونم داد، خدا رو شکر این فایله مثل یه سرم تقویتی داره آروم آروم وارد وجودم میشه… متشکرم مرد بزرگ?
تو دوره جهان بینی توحیدی کامنت های عالیتون میخوندم و رفتن به دل ترس هاتون و ….همیشه بهت آفرین میگفتم یه چندبارم رفتم تو دل تاریکی ومتوجه شدم یه استعداد فوق العاده دارم?
اونم دویدن با سرعت مافوق نووووور
آخه موقع برگشت از اون مسیر یه کوچولو ترس و الفراااار
بهت تبریک میگم بخاطر شجاعتت
خیلی خوشحالم که کامنتت خوندم نکته خیلی خوبی فرمودین
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
تشکر میکنم از شما خانم شایسته عزیز بخاطر این پروژه
روزی دوباره برگشتم به سایت این پروژه شروع کردم و خیلی با شما فاصله داشتم تا شرایط جوری رفت که من از یه جایی به بعد با شما همگام شدم
امروز میخوام برای بار دوم این پروژه رو شروع کنم
استاد باید اعتراف کنم که من حرفهای شما رو باور ندارم دلیلش هم اینکه فهمیدم اینقدر میترسم که خانوادم متوجه بشن که دارن حرفهای شما رو گوش میدم یا این جنس حرفها رو و هر موقع کسی سر و کلش پیدا میشه سریع این ترس که نکنه بفهمه دارم این حرفها گوش میدم پیدا میشه و فایل پاز میکنم
حالم اصلا خوب نیست
حالم بهم میخوره این شرایط
از این خودم نبودن
از این منی که من واقعی نیست
از این منی که تا کسی یه چیزی میگه بدون اینکه فکر کنه ناخوداگاه باورش میکنه حالم بهم میخوره
از ترسو بودنم از بزدل بودنم حالم بهم میخوره
از این ضعیف بودنم حالم بهم میخوره
از این بی مسئولیتی توی وجودم حالم بهم میخوره که چطور مسئولیت اتفاق های نادلخواه زندگیم گردن بیرون انداختم
گردن خدا، پدر و مادرم و..
خدایا تو همونی هستی که وقتی ناخن پام. کنده شده یه ناخن جدید بهم دادی و داری میدی چطور فکر میکنم تو در من نیستی؟؟
حالم بهم میخوره از اینکه هنوز نتونستم برای خودم. زندگی کنم و استقلال فکری داشته باشم!!!
حالم بهم میخوره که همش فراریم از هرکسی که چیزی میگه و گوشام میگیرم که نشنوم نه این که میخوام ورودی هام کنترل کنم نه میخوام حرف همرو زیر سوال ببرم و بگم همه چرت و پرت میگن
گوشام میبندم که وقتی عباسمنش از خدا حرف میزنه از خواسته ها از رسیدن به رویاها حرف میزنه گوشام میبندم وقتی عباسمنش از قرآن صحبت میکنه وقتی این ایه میخونه و اذا سالک عبادی انی فانی…
گوشام میبندم وقتی عباسمنش میگه پدر و مادر مسئول زندگیت نیستن
بعد وقتی مادرم بدون در زدن وارد حریم خصوصیم میشه داد میکشم فکر میکنم مقصر اونه در حالی که من مقصرم من مسئولم
من من..
حالم بهم میخوره برای وقتایی که حتی توی سایت عباسمنشم برای خودم نیستم
برای خودم زندگی نمیکنم دنبال راضی نگه داشتن دیگران
منتظر دستی غیر خدا هستم تا بیاد سمتم
خدایا من چه کردم با خودم؟؟؟
چه کردم که اینچنین از تو دور شدم؟؟
امروز قراره برم امیدیه با مربی صحبت کردم که منو معرفی کنه به تیم فوتسالی در لیگ برتر
بهم گفت اول بیا تا بازیتو بببینم
خدایا یعنی تو نمیتونی دست منو بگیری امروز ببری سر تمرین نفت امیدیه با مربی این صحبت کنم و به دلش بندازی که فرصت اینو پیدا کنم به ارزوهام برسم خدایا من امروز میرم توی دل کار، چطور همه چیز دست دیگران دادم تو رو فراموش کردم، قول میدم تا اخرین روزی که توی این دنیا زندگی میکنم برای رسیدن به تو و داشتنت تلاش کنم که تو اگرچه از من دوری ولی مطمئنی خیالم راحته که وقتی بهت برسم کارم راه میندازی، رهام نمیکنی
هوامو داری ،باهام قدم میزنی
خدایا یادته بهت گفتم خیلی دوست دارم اگر مطمئن نبودم هیچ این تصمیم نمیگیرفتم
که دانشگاه و کنکور رها کنم برم فوتسال یادته اون روز که توی دفترم نوشتم
خدایا میدونم باهام قدم برمیداری
یادته وقتی روزهای اول توی سالن داشتم بازی میکردم وقتی بعد از گل بود یا حرکت خوب بود نمیدونم برگشتم سمت نیمکت دیدم بچهای نیمکت داشتن تشویقم میکردن گفتم بهت خدایا این تویی که داری تشویقم میکنی یادته ؟؟؟
خدایا من فقط تو رو میخوام
به ولله قسم که هیچ برای من تو نشد
به ولله قسم اونی که میگفت اگر خودکشی کنی من میمیرم تو نشد با یه دکمه بلاکم کرد و اگر من الان دارم از تو مینویسم بخاطر توعه من که از تو متنفر بودم فکر میکردم صدامو نمیشنوی
به ولله قسم اونی که میگفت بیا باهم درستش کنیم منو یه روز ترک کرد
چقدر میگفتم بهش میخوام برم توی تنهایی خودم با خودم فکر کنم میگفت نه بیا باهم درستش کنیم به حرفش گوش دادم بدبخت شدم اخرم که گذاشت رفت
خدایا تقریبا 1 ساعت میخوام برم
امروز هرچی شد قول میدم باز برگردم به خودت از خودت بنویسم توی سایت توی هر گام
دلم برات خیلی تنگ شده
امروز باهام باش اونجا هم غریبم هم نابلد
امروز کمک کن با کیفیت ترین ورژنی که خودمم از خودم ندیدم بذارم
که جز تو کی میخواد دستم بگیره
دلم میخواد گریه کنم بازم بنویسم ولی الان باید برم خدا جون
یا شکست میخورم یا برنده میشم که همش برای من برده اره اینجا بودن برده
مریم نترس خدا داری ذره ذره دستش توی دستت حس میکنی
نذار اگر نه شنیدی یا ناامیدت خواستن بکنن بیخیال آرزوت بشی ،مگه دوس نداری بازیکن تیم ملی بشی مگه دوس نداری بازیکن لیگ برتر بشی به ارامش برسی پس تحت هر شرایطی تسلیم نشو
باید برم، باید برم کم کم اماده بشم و یه سفر کوتاه دارم
فعلا خدافص، میام بهت میگم خدا جون
سلام خدمت استاد عزیزم،خانم شایسته و هم فرکانسی های بی نظیرم
واقعا از صمیم قلب از خدای مهربانم سپاسگزارم که هروقت ازش کمک خواستم منو اجابت کرد اما من اونو اجابت نکردم بخاطر باور های اشتباه و غلطی که دارم
من سال 97 با سایت آشنا شدم و تصمیم گرفتم زندگیمو تغییر بدم اما مثل کسی که توی باتلاق گیر کرده همش دست و پا زدمو درجا زدم و نتیجه روز به روز بدتر از قبل
همش خدا هدایت میکرد من عمل نمیکردم همش میگفت دستتو بده به من اما من دستمو پس میکشیدم
الان که به این فایل هدایت شدم فهمیدم بزرگترین ترمز رو توی ذهنم داشتم اونوقت چرا باید انتظار موفق شدن داشته باشم؟!؟!!
خدایا خودت منو به بزرگی و لطف خودت ببخش که این همه مشرک بودم این همه به دیگران قدرت دادمو قدرتو از تو گرفتم
ازت سپاسگزارم که منو به این فایل توحیدی هدایت کردی چون منو بخشیدی و دست منو گرفتی تا فقط به تو ایمان داشته باشمو انتظارمو از بقیه پاک کنم.
انقد باید قدم به قدم روی خودم کار کنم که تمام شرک هایی که توی این هفت سال داشتمو از ذهنم پاک کنم و ذهنمو عادت بدم به توقع داشتن فقط از یک نفر یعنی فرمانروای جهانیان تنها قدرت هستی.
باید سر نمازم وقتی ایاک نعبد و ایاک نستعین میگم این جمله رو با پوست و استخونم حس کنم و ازش لذت ببرم چون نتیجه ایمان تبدیل شدن خواسته ها به روزمرگی زندگیه چون آرامش بجای استرس میاد چون عشق بجای کینه و نفرت میاد چون اعتماد به نفس و عزت نفس به جای شرمساری و خود کوچک بینی میاد.
من تمام این هفت سال فک میکردم آدم توحیدی هستم در صورتی که توی شرک مطلق بودم
میدونستم شرک یعنی چی میدونستم ایمان یعنی چی اما درک تطبیق دادنش با زندگیم رو نداشتم انگار گوشای قلبم کر شده بودن
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
الان که درک کردم امیدوارم به مرحله عمل برسونم و باید به خودم قول بدم که اینکارو بکنم
از خدای خودم هدایت میخوام برای عمل کردن به آگاهی های این دوره ارزشمند.
جلسه اول دوره پروژه خانه تکانی ذهن(گام به گام)
دوستدار همه شما،سینا
بسم الله الرحمن الرحیم.
یا رب ؛ هر آنچه دارم از آن توست.
امروز دوم اسفند ماه 1403 هستش (دقیقاً 28روز یعنی به تعداد گام های این پروژه ، پروژه خانه تکانی ذهن)
از دیروز -پریروز که همسرم حرف از شروع خانه تکانی زد من هم به یاد خانه تکانی ذهن افتادم و چون قبلا ادامه نداده بودم نمی دونستم دقیقا چند جلسه داره و به خودم گفتم که شروع می کنم و اگر از تعداد روزهای باقیمانده سال بیشتر بود میگنجونم تو روزهای دیگر و شروع می کنم اما نمیدونم ذهنم به سمت چی رفت که فراموش کردم اما امشب هم دو دل بودم که این پروژه را شروع کنم یا روز شمار را ابتدا کفتم بیام از قسمت نشانه های سایت شروع کنم ام گفتم که نع شروع می کنم و پروژه را استارت زدم و دیدم که الله اکبر این خودش یه دلیل برای تثبیت این تصمیم است که دقیقاً تعداد گام ها به انداره تعداد روزهای باقیمانده سال است و دقیقا اگر خوب به آگاهی ها و تمرینات عمل کنم می توانم سال جدید را با ذهنی تکانده از باورها و آشغالهای قدیمی شروع کنم.
خب جلسه اول را شروع می کینم .
در ابتدا جا داره که مسئولیت تمام اتفاقات زندگی ام را بپذیرم.
اینجانب محمد رضا رئیس آبادی دانشجوی این دانشگاه “بنده ی مخلص خدا ساز”elmeservat.com متعهد می شوم که مسئولیت 100% تمام اتفاقات زندگی ام را بپذیرم.
من به عدالت خداوند ایمان دارم ، ایمان دارم که خداون این جهان را به گونه ای تعبیه کرده و برای اداره آن قوانینی وضع کرده و کدهایی نوشته تا این جهان بدون کوچکترین نقصی به پیشرفت و تکامل خود ادامه دهد .خداون یک انسان قدرتمند نیس که از اون بالا بالاها نگاه کن که چه کسی بیشتر التماس و دعا می کند و ترحم بیشتری جلب کند و برای چه کسی زهر چشم بگیرد .
افکار و باورهای ما اتفاقات زندگی ما را رقم میزند.
بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
این شرایط نیست تا من زندگی بهتری داشته باشم.
این دیگران نیستند تا زندگی من را بهتر می کنند.
این کشور نیست تا شرایط من بهتر شود.
این باورهای من هستند که زندگی من را متحول می کنند.
من می خواهم نتایجی متفاوت از نتایج اغلب جامعه بگیرم؛ پس باید باورهایی متفاوت از اکثریت جامعه بگیرم.
کسی که به عدالت خدا ایمان دارد و به خدا توکل کرده نیاز نیست به خاطــــــــــــر مردم کاری کند.
هیچ بلایی وجود ندارد برای سوئیچیرو هونداها
خداوند هدایتگر همه ما.
سلام.
من بارها این فایل رو نگاه کردم تا آگاهی هاش رو بیشتر و بیشتر دریافت کنم.
این که خودت کاراتو انجام بدی یک تفکر هست!
یک نوع تربیت هست!
یک نوع فرهنگ! و یک آموزش!
ما از کودکی این شکلی باهامون رفتار شده که همه کارا رو ما بزرگتر ها.ما قوی تر ها.مایی که توانایی بیشتری داریم انجام میدیم و تو فقط بشین هیچ کاری نکن و فقط تماشا کن…در مقابل انتظار داریم که تویی که بچه خونواده مایی درس بخونی!
بچه خودش باید تشخیص بده درس بخونه یا ورزش کنه یا یک تخصص رو یاد بگیره…
بچه باید همه کاراشو خودش انجام بده از اون طرف هم خودش تصمیم بگیره چکار کنه…
ما فقط باید بهش بگیم که آب یه جا باشه میگنده…همیشه در حرکت باش و درنهایت یه حرفه ای که علاقه داری رو یاد بگیر!
این چیز ساده برای خیلی ها چیز پیچیده ای هست!
من شنیدم استاد راجب پسرش چی گفت که خودش بلند میشه میره مدرسه تازه فهمیدم یه عمر مامان بابا هامون چه مدلی کارای ما رو انجام دادن!خنده داره!
و در نهایت باور کردم که اگر ذهن آماده داشته باشی از باران سنگ هم پول میسازی چه برسه به سیل!
بنام خدای توانا
سلام استاد عزیزم
مهمترین درک من ازین فایل این بود که روی اونچه که به من مربوطه کار کنم
اقا ایرادای خودم رو برطرف کنم
تو ذهن من ایرادهایی هست که مربوط میشه به شرایط بیرونیم
فرکانسهایی ک توسط اون افکار میفرستم رو تغییر بدم
اتفاقات بیرونی رو خدا تغییر میده
خدا انسان نیست یک سیستمه که داره واکنش نشون میده به فرکانسهای من
اگه من فرکانس لیاقت بفرستم شرایط کاریم و عاطفیم و زندگیم تغییر میکنه اگه من به خداوند اعتماد کنم تمام اتفاقاتی ک برام میوفته همون چیزیه ک داره منو به خاسته هام میرسونه
پس باید بیشتر کار کنم بیشتر توکل کنم بیشتر بسپرم بهش کارهام رو
اینکه خداوند کارهارو میکنه خیلی مهمه که بیشتر تکرارش کنم
من قول میدم اگاهانه جملاتی ک بهم کمک میکنه رو جزو افکار غالبم کنم
من قول میدم که به سمت مسیر خداوند برم و آسان بشم برای آسانی ها.
سپاسگزارم از مریم عزیز برای شروع این پروژه عالییی
دوستتون دارم و به خدای بزرگ و قدرتمند میسپارمتون
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و ممنونم از استاد بابت لایو و ممنونم از خانم شایسته بابت بروزرسانی لایو و ممنونم از خدا بابت اوردنم به این فایل و ممنونم از خودم بابت ورودم با این گام.
چند جای این فایل منو به تعجب وا داشت. از خودم بابت نوع باور و فکری که تا قبل از دیدن فایل داشتم،اولش انرژیم ریخت…
/کسی که به خدا ایمان داشته باشه،برای مردم کاری نمیکنه/
چقدرررررر من از این یه مورد فحش و دری وری و تحقیر و کوچک شدن و دیر دادن حقوق و تهمت و احساس گناه و قربانی بودن گرفتم و دادم به خلق..
توی کار قبلیم انقدر من کارم خوب بود که مردم میومدن دست و شانه ام رو میبوسیدن..غافل از اینکه نداشتن احساس لیاقت و ارزشمندیِ من داشت منو مشرک میکرد..کم کم کاری میکردم که رئیسم از من خوشش بیاد..کم کم کاری میکردم که نظر هم کارام رو نسبت به بقیه بد جلوه بدم ..کم کم باعث شد کارا و حرفایی بزنم که حتی اگر مسخره بود ولی مهم نبود چون مردم قراره خوششون بیاد..خدمت به خلق برای کسب رضایت و خشنودی همون مردم که یه روز تورو میبرن بالا و فرداش میکوبنت زمین..شرک شرک شرک..
نتیجه ش هم همین جایی هست که هستم..
ترس ترس ترس
حتی این سم مهلک رو هم توی کار املاکی اکردم و دریغ از یه ریال سود..
جالبه این مورد ادم رو وادار به زجر کشیدن و دست و پا زدنای بیخودی میکنه..
کم کم همین تعریف کردنا باعث شد نتایج از خوب به بد تبدیل بشه..باید جهان تورو از کار بندازه بیرون..
شرک مث اینه که با اره برقی نردبان رو از زیر قطع کنی..هرچقدرم که بالا رفته باشی،انقدر نا محسوس عمل میکنه که میبینی صد متر رفتی زیر زمین..
خدا کار خودش رو توب انجام میده..
اصن اگر ابنجوری عمل نکنه که سیستم میپوکه..
همین یه خط منو از قعر چاه اورد به یه متری دهنه ی چاه..
همه چی خداست
همه چی توحیده
همه چی توکله
مابقی جملات استاد رو باید خدا یاری ام کنه تا بفهمم و عمیق بشنوم و عمل کنم..
خدایا تا اینجا منو اوردی پس ازت میخوام اراده و قدرتی بهم بدی که بازم پیش برم و کم نیارم و پیش برم ..ترس هام رو قطعا برم توشون..دیگه بسه هرچی کوتاهی کردم و سرمو کردم زیر برف..
میخوام این قدم ها رو پیش برم حتی شده تا صبح بیدار بمونم ولی بفهمم بفهمم بفهمم و انجامش بدم..
خدا یاری ام کن..
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و خانواده عزیز عباسمنش
روز اول خانه تکانی ذهن تاریخ 1403/08/05
نکات این فایل برای تغییر نگاه ما :
ما مسئول صددرصد شرایط زندگی خود هستیم.
مسئولیت زندگی ما بر خودمان است .
هیچ عذر و بهانه ای نمیتونیم بیاریم چون خالق صددرصد شرایط زندگی خود هستیم ،جهان در نهایت عدالت است قانون در نهایت عدالت است .
شرایط زندگی ما حاصل باورهای کنونی ماست اگر دلخواه نیست پس قطعا باورهای متضاد با خواسته امان داریم .
اگر مثل بقیه فکر میکنیم یا نتیجه میگیریم پس مثل بقیه فکر میکنیم و باورهای آنهارا داریم . باید متفاوت فکر کنیم و در نتیجه عمل کنیم .
همه چیز خداست همه چیز توحید و توکل است .
هرکاری که میکنیم که مردم از ما خوششان بیاید مسیر درستی نیست بلکه کاری کنیم که توحید اولویت فکر ما باشدو همچنین توحید عمل سرلوحه زندگی ما باشد در نتیجه احساسمان با آن کار خوب است .
فقط به خداوند قدرت بدهیم خداوند مشتری میاره کل کارهایم اون انجام میده و فقط کافیه از خدا بخواهیم و اورا قدرت قرار دهیم هم در فکرهم در عملمان .
یک اتفاق یکسان مثل بلایای طبیعی برای افرادی که فرکانس متفاوت دارن دو نتیجه متفاوت دارد و هیچوقت تر و خشک با هم نمیسوزند.
از هیچ کسی در زندگی توقع نداشته باشیم چون توقع داشتن از دیگران برابر است با شرک همچنین بهانه آوردن برای انجام کاری و فرار از حل مسائل یعنی قدرت را به غیر خدا دادن .
باید عملکرد توحیدی داشته باشیم فقط حرف نیست بلکه توی عمل باید اجرا کنیم .
با کارکردن بر افکار درونی و با تقویت باورهای توحیدی و قدرت دادن به خداوند و رهبری زندگی را به او سپردن مارا به خوشبختی و سعادت در دنیا وآخرت می رساند .
تنها خدارا میپرستیم و تنها وتنها از خداوند یاری میجوییم .
خداوند تنها منبع رزق و روزی خیر وبرکت و ثروت در تمام زمینه هاست.
تمرکزمان را روی بهبود خودمان وروی چیزی که میتوانیم بهترش کنیم بگذاریم نه چیزی که از کنترل ما خارج است مثل تغییر دیگران .
خداوند را به هر شکلی باور کنیم به همان شکل در زندگی ما نمود میاد.
خداوند همیشه مارا هدایت میکند در هر حالی این ما هستیم که باید این الهامات و نشانه هارا جدی بگیریم و عملگرا باشیم .
در پناه حق باشید .
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و همه ی دوستان خوب وپر از انرژی مثبت و خوشحالم که عضو جدید این خانواده ی پر از آگاهی شدم خداجونم شکرت…
تا قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم متاسفانه من به شدت از چند نفر از اطرافیانم که از نزدیکان بودن توقع داشتم و خدا منو ببخشه الان که دارم فکر میکنم واقعا چرا من باید از بنده ی خدا توقع کمک داشته باشم!!!!! و این عین شرک بود … و جالبه این توقع داشتن باعث شده بود که در من کینه و نفرت جمع بشه چون توقع من از اونا و جواب توقعت رو وقتی نمیگیری باعث اینهمه نفرت و عذاب خود من شده بود و فک میکردم اونا وظیفشونه و باااید مسئولیت مشکلاتی که توی زندگی من به وجود اومده رو به عهده بگیرن…خدایا بزرگم خدای مهربونم منو ببخش که به غیر تو امید داشتم به بنده ی تو میخواستم تکیه کنم !!!! اخه چرا؟؟؟؟؟!!! خدایا شکرت که منو به این سایت هدایت کردی و منو متوجه کردی و آگاه کردی که دارم اشتباه میکنم که نباید از هیچکس توقع داشته باشم تا این ناآرامی و و نفرت و کینه رو از خودم دور کنم …و این بهانه که فک میکردم بقیه باعث اینهمه مشکلات توی زندگی من شدن و باید خودشون هم مشکلات زندگی منو حل کنن تماما اشتباه بود و من خودم صدرصد مسئولیت تمام زندگی خودم رو به عهده میگیرم و هیچکس توی مسائل زندگی من مقصر و مسئول نیست ….خدایا من بنده ی توام و بندگی تورومیکنم خداجونم شکرت که تورو دارمت خدایا شکرت که استاد عباسمنش رو سر راهم گذاشتی خدایا شکرت که اینهمه دوستای خوب توی این سایت رو بهم معرفی کردی تا از کامنتای پر انرژی و خوبشون استفاده کنم خدایا من بندگی تورو میکنم منو هدایت کن به راه راستی که خودت میخوای خداجونم من میخوام فکرم ذهنم رو عوض کنم تو کمکم کن تو از تمام خواسته های من خبر داری من تسلیم اراده ی توام من زندگیمو به تو سپردم اگه به صلاحم هستش تو مسیرو برام آسون کن تو منو به هدفی که دارم برسون خدایا شکرت که دارمت من به تو ایمان دارم …….
سلام دوستان
استاد لایو رو تو اینستا دیدم و چه نگاه زیبای دارید نسبت به موضوع سیل و اتفاقات داخل کشور ، واقعا فقط تغییر نگاه و افکار، زندگی مارو تغییر میده. استاد و زندگیش مثال خوبیه برای همه ما که نتیجه همین تغییر افکار و نگاه به همه موضوعات زندگیه. استاد من هم مثل خیلیها فکر میکردم که دولت وظیفشه کمک کنه و باید کمک کنه و بعد از دیدن لایو شما، از دیروز به خودم میگم : اخه مهدی این چه افکاریه، چرا شرک داری؟
وای که چقدر باید رو خودم کار کنم و خدا رو شکر که در این جمع متوجه میشم چیکار باید بکنم، خدارو شکر در جمع دوستانی که قدم اول رو کار میکنن هستم و دارم یاد میگیرم….
سلااااااام مهربوناستاد این فایل جلسه 7 واقعا عالی بود آب پاکی رو ریختید روی دستم… خیلی عالی گفتید که وقتی بندگی خدا رو می کنیم همه چیز خودش وارد زندگیمون میشه نیازی به عجله و شور زدن نیست… خیلی آزادتر و رها تر شدم، چه قدر خوب شد که در مورد حاشیه و اصل گفتید رااااااااااحت شدما. کاش زودتر اینها رو میشنیدم چون قبلا”از شما شنیده بودم که باید وارد ترس هام بشم فکر میکردم که حتما” باید جن ها رو ببینم و… خدا رو شکر که جلوتر نرفتم به هر حال شاید همینم یه کلید باشه برای من (مثل اون بازی های کامپیوتری که مثال میزدید که وقتی جلوتر میرم بتونم یه دری رو باهاش باز کنم)، یه زمان زیادی رو گذاشته بودم روی کار کردن روی باور های ترس از جن و… و رابطه ام با همسرم، اگر چه هنوز به هدف اصلیم نرسیده ام و باعث شده بود توی حاشیه باشم و کم کم داشتم ناامید میشدم ولی باز بد هم نبود و باعث شد که همسرم بعد از 20 سال موادش رو ترک کنه و ترس های 30 ساله ام از جن خیلی کمتر بشه و خدا بارها اونها رو توی خواب نشونم داد، خدا رو شکر این فایله مثل یه سرم تقویتی داره آروم آروم وارد وجودم میشه… متشکرم مرد بزرگ?
سلام اعظم عزیزم
تو دوره جهان بینی توحیدی کامنت های عالیتون میخوندم و رفتن به دل ترس هاتون و ….همیشه بهت آفرین میگفتم یه چندبارم رفتم تو دل تاریکی ومتوجه شدم یه استعداد فوق العاده دارم?
اونم دویدن با سرعت مافوق نووووور
آخه موقع برگشت از اون مسیر یه کوچولو ترس و الفراااار
بهت تبریک میگم بخاطر شجاعتت
خیلی خوشحالم که کامنتت خوندم نکته خیلی خوبی فرمودین
از خدا شادی و خوشبختیت میخوام