live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1562 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Zahra Gheraat گفته:
    مدت عضویت: 2488 روز

    گام 1 ، خونه تکونی ذهن

    به نام خداوند رزاق و هدایتگر

    سلام به مریم جاان عزیززز‌‌ که چه عمقی توی ویس تون بود.. شدیدا به دلم نشست

    درود بر استاد عباس منش عزیزم که صبحت هاتون همه در و گوهر هست‌ و برای ما در راه ماندگان چراغ راه

    خداوند به عمر و زندگی و سلامتی تون برکت فراوان بده.

    من در سال 1400 که تقریبا حضور هر روزه ام رو توی سایت شروع کرده بودم، جالبه یک همچین دستورالعملی رو با اولین دوره “روزشمار تحول زندگی من” اجرا کردم. و عملا در طول اون سفر که 40 روز برای من طول کشید، برکات فراوانی برام اومد و باگ های خیلی مهمی که در ذهنم داشتم برام باز شد و بعدش هم برکت پشت برکت. نعمت پشت نعمت

    من معجزاتش رو واااقعا به عینه دیدم

    باز دلم می خواست که چنین مسیری رو تکرار کنم..

    با اینکه از ابتدای سال 1403 در دوره آف لاین 12 قدم‌ هستم‌ و تازه هم قدم‌ 7 رو خریداری کردم ، ولی دلم یک چیزی شبیه دوره هایی که تازه روی سایت میاد و همون شور و حس و حال و موج انرژی رو می خواست..

    مثل تجربه اتصال و همزمانی که با دوره احساس لیاقت داشتم. ( اون دوره را در همون هفته اول رونمایی به لطف الله خریداری کرده بودم)

    در دوره احساس لیاقت، برای انگیزه بیشتر و گذاشتن رد پا در سایت و همچنین به دلیل اینکه برنامه سفر به هند رو داشتم، تصمیم گرفتم برای نوشتن هر کامنت به خودم 10 دلار جایزه بدم. و در طول برگزاری دوره احساس لیاقت موفق شدم به خودم 200 دلار جایزه بدم‌‌.

    ولی اتفاق قشنگی که رخ داد این بود که خداوند و کائنات میزان دلارهای من را به حدود 2000 دلار رسوند.. اونم از راه های کاملا طبیعی و آسون و به صورت واقعا شگفت انگیز.. واااقعاا شگفت انگیز… که در برخی از کامنت هام بهشون اشاره کردم.

    چند روز قبل باز هم با خودم برنامه گذاشتم که برای نوشتن هر روز ستاره قطبی به خودم 1 دلار و برای نوشتن هر کامنت به خودم 10 دلار جایزه بدم…

    خداااای من، همون روز دیدم که بنر دوره خونه تکونی ذهن روی سایت است. واقعا خوشحال و سورپرایز شدم

    خدا را سپاس گفتم که در فرکانس چه اتفاق های خوبی قرار دارم و بستر برای رشد و جهش بیشتر برام مهیا می کنی .. خدااایااا شکرررت

    راستش خواستم یک بهانه حرکت بهم بده تا برکاتش رو باران وار به وجود و زندگیم بباراند

    و جهان هم صدای تصمیم من رو شنید و من را هم مدار با این دوره و با حال و هوای قشنگ‌دوستان کرد

    خدایا شکرررت

    @@@@

    امروز یکی از همکاران قدیمی ام که ارتباطات گسترده ای دارد ازم پرسید می خوای از اداره بری؟ یک چیزهایی شنیدم؟

    گفتم: انشالله. گفت: بازنشستگی ؟ گفتم: باز خرید

    گفت؛ خوب به کی گفتی برات انجام بده؟ گفتم؛ خداا

    گفت: من برات درستش می کنم. سفارشت می کنم… سفارش نشی کارت رو انجام نمیدن. سر میدونن… گفت؛ من با فلانی صحبت کنم کارت حله.. فقط نامه ات رفت بهم بگو… گفتم: خیره انشالله .ممنونم ازتون.

    ولی خدا میدونه خنده ام گرفته بود.. با اینکه می گفت من برات ردیفش می کنم… ولی من اصلا لحظه ای دلم و ذهنم سمتش نچرخید

    تو دلم گفتم بقیه کی اند؟؟؟ اگر خدا بخواد به راحتی واسطه میشن..

    ولی من چشم طمع و امیدی به اونها ندارم

    چون میدونم خداوندی که شجاعت و شهامت گذر کردن از کار و درآمد اداری را بهم داده، خودش هم کارها را برام خوشگل ردیف می کنه. بنده خدا چی کاره هست؟؟

    خودش هدایتم می کنه..‌

    خودش مهره ها رو قشنگ می‌چینه

    خودش منو سهل و آسون به نتیجه عالی می رسونه

    قدرت دست خودشه..

    امضا دست خودشه..

    همه چی دست خودشه..

    اونه که باید موافقت کنه ..

    خدایا شکرررت از صراط مستقیمت

    چقدر توحید و اتصال به منبع آدم رو قوی می کنه..

    چقدر از خار و ذلیل بودن دور میشی

    چقدر خیااالت راحته از همه چی

    چقدر ترس و واهمه هات کمرنگ میشن و یا در عرض چند ثانیه محو میشن

    چقدر عمری مسیر چپه رفتیم ولی باز هدایت شدیم به مسیر درست

    چطور میشه شکرگزار این مسیر آگاهی شد. مسیر اتصال به درون. مسیر توحید

    خدایا شکررت بابت اولین گامم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    الهام لطیف گفته:
    مدت عضویت: 1681 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    خانه تکانی ذهن

    گام اول

    سه شنبه 8:38

    سلام به همه ی دوستان

    هر کسی در این جهان نتیجه افکار خویش را میبیند.ما نگاه مون به خدا مثل یه موجود محدوده.در صورتی که او یک سیستم و انرژیست که پاسخ فرکانس های ما رو میده.از پدیده های یاد شده که افراد به عنوان بلایای طبیعی ازشون یاد میکنند.که بسته به دیدگاه افراد نتیجه اش تو زندگی هر فرد، متفاوتی.

    کسانی که تحت عنوان بلا ازشون یاد میکنن، قطعا بغیر از مصیبت چیز دیگری نخواهد داشت.و برای دسته ی مخالف که از زاویه دیگری نگاه میکنن، دقیقا همان سود و منفعت و بهبود خواهد بود.

    در غالب خانه ها و سازه های نو، محکم و مقاوم، ساخت راه های اصولی تر، پر آب شدن سدها و قنات ها و….

    نکته ای که خیلی واضح اشاره کردن استاد اینه که ما خودمون مسئول زندگی مون هستیم و لاغری حتی خدا.

    چقدر همه ی ما این دیدگاه رو داشتیم و اکثرا داریم و ازش چه ضربه ها که نخوردیم.من خودم از اون دسته آدمایی بودم که برای شفای فرزندم خیلی زور الکی میزدم و همیشه چشمم به دست پزشک ها بود.

    حالا این یه مثال بود، توقع می‌تونه خیلی معنی گسترده ای داشته باشه.

    از توقعات مالی گرفته تاکمک های فیزیکی،حل مسائل،تغییر شرایط و….

    نگاه مون باید به خودمون باشه.به قدرت و توانایی های درون مون.نه هر عامل بیرونی.

    باید فکر کنیم وقتی با فلان چالش مواجه شدیم چکاری از دست مون بر میاد.

    اگر ایرادی در بیرون هست، در وجود خودم، نگاهم و افکارم هست.

    استاد میگن به محض عوض کردن باورها و افکار نتایج بیرونی هم عوض میشن، که برای خود من همیشه اولین دریافت آرامش و شادی عمیق هست.

    نکته بعدی اینکه وقتی توقع مالی داریم از دیگران برای داشتن مبلغ های ناچیز، جلوی دریافت میلیون ها دلار رو سد میکنیم و می‌بندیم. این نمونه رو بارها و بارها تو خانواده خودم دیدم. که چقدر برای گرفتن وام یا قرعه کشی یا خرید قسطی منتظر میمونن، نقشه براش می‌کشن و آخر سر همایون سودی که فکر میکردم بهشون نامیده و جلوی دریافت رزق بغیرالحساب رو میگیرن.

    حتی به نظر من پرداختی برای بیمه هم خودش یه باور غلطه.یا مثلا موضوع مالیات در ایران ،ببینیم چقدر بوده و چقدر انرژی میزارن برای دور زدن مالیات.حتی به خود من میگن کارت خوان به نام خودت نگیر، یا برای واریزی هات شماره کارت خودت رو نده و….

    به قول استاد تو کشوری که دائم داره قوانین عوض میشه، دولت عوض میشه و..یک عده همیشه آنلاین هستن و به زمین و زمان بدو بیراه میگن.

    باز یاد یکی از اعضای خانواده ام افتادم که همیشه چشم به دولت بعدی داره و هیچوقت شرایط و اوضاع براش مهیا نشده که هیچ ، دائم داره از هر لحاظ عقب گرد میکنه، چرا؟؟؟ چون از دولت و ملت و سران مملکت توقع بیجا داره!

    آقا این موضوع منجی که مطرح شد اصلا دیدم چقدر به اسم دین و آیین باور غلط دادن به خورد ذهن مردم.چقدر خدا رو مورد سوال قرار میدم پس کی این منجی ظهور میکنه؟ دیگه بدبختی ها از این بیشتر؟فساد از این آشکارتر ؟چرا منجی رو نمیفرستی که بی عدالتی و ظلم رو برداره؟ گرونی رو کم کنه؟

    اون بیاد مسائل رو حل کنه، با شمشیرش مشرکان رو از لبه تیغ رد کنه و از این جور حرف های مفت که همه مون هم زیاد شنیدیم

    اتفاقات و مسائل رو خودمون باید حل کنیم.با قدرت خلق زیبایی که خداوند در اختیارمان قرار داده.

    مثلا خودم هر وقت برای خرید میرم از خدا می‌خوام بهترین و با کیفیت ترین جنس مورد نظرم رو در کمترین زمان ممکن، خیلی آسان پیدا کنم و با قیمت بسیار مناسب بخرم.برای ماشینم بهترین جای پارک رو فراهم کن(دیروز حتی آیتم تو سایه باشه رو هم اضافه کردم )و بعد تجسم میکنم با لبخند، به خداوندی خدا جوری منو شگفت زده می‌کنه و کارهام رو همونجور که خواستم انجام میده، که لبخند رضایت از روی لبهام مخو نمیشه تا مدت ها.

    تازه الان میفهمم که در مورد حضرت محمد میگفتن، که یکی از خصوصیات بارز اخلاقیش، این بوده که همیشه لبخند به لب داشته یعنی چی!این لبخند همیشگی از کجا ناشی میشده؟

    خوب معلومه!

    از رضایتش

    از سپاسگزاریم

    از آرامش عمیقش

    از خودش و خداوند برای خلق داشته هایش

    برای روانی در کارهاش

    برای هدایت‌های همیشگی و….

    به قول استاد اتفاقات و مسائل رو خودمون قادر به خلشون هستیم.اگر باورهای درست در مسیر خواسته ها داشته باشیم.

    اگر تقوا داشته باشم

    اگر مداومت بر رفتار و عملکرد صحیح

    و صبر برای نتیجه

    داشته باشیم.با طی تکامل به نتیجه دلخواه یا بیشتر میرسیم.

    استاد گفتن: باید به دانسته هامون عمل کنیم

    فقط اطلاعات جدید و جدید انباشته نکنیم.

    در پله اول خودمون رو مسئول زندگی مون بدونیم و بعد قدم برداریم.

    از اتفاقات ناجالب انگیزه بگیریم برای تغییر

    وقتی خداوند رو قبول کنیم به عنوان تنها قدرت جهان افرینش، از مواهب این باور درست استفاده میکنیم.و اون سریع الاجابه میشه

    من دیروز تو فکر کسی بودم که یه #باگ بزرگی تو وجودم پیدا کردم. در مورد لیاقت.

    آقا من همیشه بطور ناخوداگاه، هر کسی کمک لازم بود با جان و دل کمک میکردم. و دیگران میگفتن تو خیلی مهربونی. و همیشه هم یه نفر با مشکلات پیدا میشد که دوست داشتم مشکلش رو حل کنم.

    اما دیروز فهمیدم :من کمک میکنم تا بواسطه اون ممکن خدا هم یه جایی برام جبران کنه، دستمو بگیره، تلافی کنه،!!!

    موش رو گرفتم، گفتم نخیر، دیگه نمیشه این سیکل معیوب رو ادامه بدی.به خودم یادآور شدم من برای جلب رضایت دیگران یا تلافی خدا نباید کمک کنم.

    هر وقت زمان رو مناسب دیدم یا شرایط رو مناسب دیدم میتونم با توجه به باور فراوانی کمک بدم.حالا نه صرفا مالی.من باید با نیست گسترش مهربانی و خال خوب ،اول برای خودم و بعد جهان اطرافم دستگیری کنم.ولو با لبخندی ملایم به کودکی که از پنجره ماشین کناری در حال نگاه کردن است.

    از دیروز زاویه دیدم به کمک کردن رو عوض کردم، و منتظرم نتیجه ها تغییر کنند.

    یه موضوع جالب استاد گفتن .با اینکه قبلاً به این درک رسیده بودم اما صحبتشون مهر تایید شد:

    اغلب مواقع نقطه مقابل تفکر جامعه و دیدگاه مردم،تفکر و دیدگاه درستیه.

    این موضوع خیلی کمک می‌کنه تا درست در بین مردم زندگی کنم و از متفاوت بودن خودم بین شون دلگیر نشم.

    صرفا حرف مون و کارهامون برای خودمون و خداوند باشه، نه اینه مردم خوششون بیاد،

    اینه اون خلوص و توحید،تمرکز مون رو بزاریم رو خودمون.نگرانی های بیرونی رو بریزیم دور وقتی داریم رو خودمون کار میکنیم.

    دوستان عزیزم تمام مواردی که در بالا ذکر شده نه به این معنیِ که خودم کاملا درک و عمل کردم،تنها برداشت های بنده در مورد این فایل رو نوشتم.تا قوانین رو مرور کنم و در راه درک، عمل و استمرار ساعی باشم ،انشاالله

    روز همگی شما بخیر و نیکی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محمدرضا بهبودی گفته:
    مدت عضویت: 2430 روز

    بنام خدای مهربونم ک هر لحظه در حال هدایت منی ب سمت خواسته هام ب سمت زیبایی ها ب سادگی براحتی و کاملا طبیعی

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم جان شایسته و مهربون و تک تک بچه های این سایت الهی مون

    خداروشکر میکنم واقعاً ک بازهم ب من فرصت داده تا رشد کنم تا پیشرفت کنم تا از زندگیم لذت ببرم

    من فایل « دستورالعمل خانه تکانی ذهن ، گام ب گام » ک مریم جان شایسته صحبت کردن گوش کردم و تصمیم گرفتم گوش کنم ب صحبت های شما خانم شایسته عزیز و با این نشونه ک : من اگه هدایت شدم ب این فایل ، پس باید بهش عمل کنم و دوره ی شیوه حل مسائل و اون مسئله ای ک بخاطرش ب این دوره هدایت شده بودم رو رها کردم و چسبیدم ب این مجموعه و شروع کردم

    خیلی خیلی از شما سپاسگزارم خانم شایسته عزیز

    گام اول : توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی

    چقدر نام گذاری این گام ب گام درست و اصولی و متناسب و تکاملی انجام شده

    «. توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی »

    یعنی اگه بتونیم توحید رو باورش کنیم و بعد بهش عمل کنیم ، این قدرت خلق درونی ک ب ما خیلی هم نزدیکه و همیشه با ما بوده و هست ، ب مرور فعال میشه و ما هرچقدر بیشتر ازش استفاده میکنیم ، قوی تر میشه و اتفاقات بزرگتری رو رقم می‌زنیم

    این روزا ک این خونه تکانی رو با شما شروع کردم ، ب قول مریم جان ، بیشتر از همیشه دارم این جمله رو باور میکنم و میپذیرم ک : فقط و فقط من هستم ک مسئول تمام اتفاقات شرایط و تجربیات زندگیم هستم و چقدر خوبه این پذیرفتن

    چون واقعاً ب من آرامش درونی میده

    چون وقتی من مسئولیت 100 درصد زندگیم رو میپذیرم ، یعنی حالا ک من این مسئولیت روپذیرفتم ، حالا خودم هم میتونم تغییرش بدم

    ک البته این پذیرش و باور تکامل میخواد اما با این منطق واقعاً احساس من از درون بصورت واقعی خوب میشه و لذت میبرم

    من از شما استاد عباس منش عزیز و مریم جان شایسته سپاسگزارم

    بریم سراغ فایل ؛

    داستان از بارانی شروع شد ک اگه اشتباه نکنم بهار سال 98 بارید و فکر میکنم حدودا 1 هفته تا 10 روز کم و بیش ادامه داشت

    خدای من ، من اون موقع در چ شرایطی بودم و حالا در چ شرایطی هستم ؟

    در واقع دارم چکاپ فرکانسی انجام میدم

    اون موقع ما من و داییم تازه مغازه مون رو جمع کرده بودیم ب دلایل مختلف ک مهم ترین و ریشه ای ترینش شراکت بود و من واقعاً خسته شده بودم از اون وضعیت و اون روزها من بیکار بودم و اسنپ کار میکردم و یادمه ک ی سفر رفته بودم کرج از تهران و رفتم ب ی جایی ک ی جوی آب تقریبا بزرگی وجود داشت ک آب بارون چنان از این جوی آب سرازیر شده بود و می‌رفت ک من ب خودم میگفتم : احتمال زیاد پشتش ی سیل شدید میاد و من واقعیتش کمی ترسیدم از حجم آبی ک در هر لحظه در حال جاری شدن بود و بارانی ک همچنان داشت می‌بارید و تصمیم گرفتم ی سفر بگیرم و برگردم تهران

    دقیقاً یادمه اون روز رو …

    یادمه همون موقع ها استاد عباس منش عزیز توی یکی از فایل ها ک خاطرم نیست ، درباره اون بارون و کامنت یکی از بچه های عزیز سایت صحبت کردن ک ایشون ب این اتفاق از این زاویه نگاه کرده بودن ک : خدای ما خداوندی هست ک می‌تونه تمام کم آبی های سال های اخیر رو تنها در عرض 1 هفته کاملا جبران کنه و حتی بیشتر

    پس این خداوند می‌تونه تمام ناکامی های ما رو هم در مدت کوتاهی ب بهترین شکل ممکن جبران کنه و ما با همچین خدایی طرف هستیم و من خیلی از این نوع نگاه ب این اتفاقات لذت بردم واقعاً ، چون خیلی منو امیدوار کرد ب اینکه ادامه بدم تا خواسته هام رو تجربه کنم

    و حالا وضعیت حال حاضرم اینه ک : ب لطف خدای وهاب و مهربونم ، 2 سال هست ک توی ی شرکت مهندسی پزشکی کار میکنم اونم در مهم ترین و آخرین بخش شرکت یعنی QC و ب لطف خدای بزرگ جای مهمی وایسادم و توی این مدت اعتماد بنفس و احساس خودارزشمندیم بسیار زیاد رشد کرده و خیلی بیشتر از قبل از خودم و کارم راضی هستم و واقعاً لذت میبرم ، چون کارمو دوست دارم

    این چکاپ فقط در بخش شغل و جایگاه شغلی بود

    چون در جنبه های دیگه هم خیلی زیاد رشد و پیشرفت کردم و نتایج خوبی گرفتم

    و تمام اینها برمیگرده ب خداوندی ک هر لحظه درحال هدایت و حمایت منه ب سمت خواسته هام ب سمت زیبایی ها

    نکته مهم دیگه اینه ک ؛ ما شناخت و تعریف درستی از خداوند نداریم و فکر میکنیم خداوند مثل ی آدم بزرگ و بسیار قوی هست ک از این اتفاقات استفاده می‌کنه تا خشم خودش رو ب ما نشون بده

    ما باید خداوند رو درست بشناسیم و تعریفی درستی از خداوند توی ذهنمون بسازیم و برای اینکار بنظرم جلسات 7,8,9,10 دوره راهنمای عملی دستیابی ب رویاها و کتاب چگونه فکر خداوند را بخوانیم منابع جامع و خیلی خوبی هستن برای رسیدن ب تعریف و شناخت درست خداوند ک البته این هم تکامل میخواد اما تجربه من اینه ک ؛ هر چقدر من این آگاهی ها رو در ذهنم بیشتر تکرار کردم ، من با قوانین خداوند هماهنگ تر شدم و ب همون میزان نتایج و اتفاقات زندگی من بزرگتر و بهتر شد و این موضوع هم تا بی نهایت ادامه داره و حدی براش وجود نداره چون این انرژی نهایتی ندارم

    نکته بعدی ؛ ساختن دیدگاه متفاوت نسبت ب مسائل و ب اصطلاح مشکلات هست

    در واقع مسائل و مشکلات ن تنها نماد خشم خداوند نیستن بلکه مسائل فقط ب این دلیل میان ک ب ما کمک کنن تا ما با حل کردنشون رشد کنیم و در واقع ظرف ما بزرگتر بشه و شخصیت ما قوی تر بشه و در نتیجه نعمت های بیشتر و بزرگتری وارد زندگی مون بشه تا بیشتر خودمون و جهان مون رو تجربه کنیم

    من مسئول 100٪ اتفاقات و شرایط زندگیم هستم

    در واقع شرایطی ک الان هر کدوم از ما داریم تجربه میکنیم ، نتیجه باورهای ماست و خبر خوب اینه ک ؛ ما توانایی تغییر باورها مون رو داریم چون ما ناظر بر افکار مون هستیم و ما هستیم ک میتونیم افکار مون رو کنترل کنیم و تغییر بدیم

    بنابراین ما توانایی کامل و 100 درصدی برای تغییر شرایط زندگی مون رو در هر وضعیتی داریم و این قدرت از طرف خدای ما ب ما داده شده است

    ی نکته ای ک توجه منو جلب کرد این هست ک ؛ استاد وقتی شروع کردن ب صحبت کردن در مورد این باور ک ؛ من هستم ک مسئول صد درصد اتفاقات و تجربیات زندگیم هستم ، ی دفعه از صندلی بلند شدن و شروع ب حرکت کردن و این حرکت برای من نشونه از باور داشتن قلبی و عملی ب این باور بنیادین هست ک برامون واقعاً درس داره

    یعنی برای من این درس رو داره ک ؛ اگه من این جمله رو میگم اما تغییر در من رخ نمیده ، یعنی من فقط دارم حرف مفت میزنم و اصلا بهش باور ندارم

    چون این فقط ی جمله هست ک فکر میکنم بهش باور دارم

    چون منجر ب عمل و حرکت نشده در من

    در واقع ب میزانی ک ؛ من مسئولیت تمام و کمال اتفاقات زندگیم در تمام جنبه های رو میپذیرم ، اون وقت میتونم نتایج زندگیم رو تغییر بدم

    ی مثال فوق العاده ای استاد فرمودید ک ؛ چطوره ک مثلا توی ایران ی اتفاق مثل بالا رفتن قیمت طلا ، دلار یا ملک رخ میده اما این اتفاق یکسان دو تا نتیجه کاملا متفاوت داره ؟

    دلیلش کاملاً واضحه ، چون اونی ک زندگیش رو وابسته ب عوامل بیرون از خودش مثل اتفاقاتی شبیه ب این می‌دونه ، بایدم نتایج زندگیش با همچین اتفاقاتی تغییر کنه دیگه

    و این کاملاً طبیعی و درسته

    و توحید عملی یعنی اینکه ؛ در هر شرایطی من هستم ک مسئول اتفاقات و شرایط زندگیم هستم و اگه این جمله تبدیل ب باور من بشه ، اون وقت من آرام آرام میام و ب مسائل زندگیم طوری نگاه میکنم ک میخوام حلشون کنم و وقتی ب این شکل عمل میکنم ، قطع ب یقین خداوند هم منو ب مسیر درست حل مسائلم هدایت و حمایت می‌کنه و ایمان عملی نتیجه میده

    کسی ک ب توحید عملی باور داره ، کسی ک باور داره خداوند انقدر بهش قدرت داده ک زندگی خودش رو در تمام زمینه ها بطور کامل اونطوری ک میخواد خلق کنه ، اون فرد دیگه اصلا منتظر کسی دیگه نمی‌مونه ک بیاد و تمام مسائل جهان رو حل کنه و جهان رو پر از عدل و داد کنه !

    اصلا کسی ک درک درستی از جهان مادی و دوقطبی بودن جهان داره و این موضوع رو طبیعت جهان برای رشد و گسترش می‌دونه ، اصلا فکر نمیکنه ب اینکه بخواد ی روزی تمام مسائل جهان در این دنیای مادی حل بشه و جهان گل و بلبل و بدون مسئله بشه

    چون می‌دونه ک لازمه رشد ، حل مسائل هست

    چون می‌دونه ک ؛ ما زنده ب آنیم ک آرام نگیریم

    موجیم ک آسودگی ما عدم ماست

    چون می‌دونه ک زندگی و زنده بودن با حرکت معنا پیدا می‌کنه

    چون می‌دونه ک خداوند از خلقت ما هدفی داشته و قطعا هدف خداوند از خلقت ما این نبوده ک ؛ ب این دنیا بیاییم تا برای ظهور منجی دعا کنیم ، در حالی ک خودش ب ما قدرت فکر و اختیار داده تا تصمیم بگیریم ک ؛ ی کاری رو انجام بدیم یا ن …؟!

    بنابراین میرسیم ب این نتیجه ک ؛ ما چ بخواهیم چ نخواهیم ما مسئول صددرصد اتفاقات و تجربیاتی هستیم ک برامون رخ میده بواسطه ی باورهای خودمون

    اولین قدم در حل مسئله اینه ک ؛ من بپذیرم ک هر مسئله ای در زندگیم وجود داره ، مسئول صددرصدش منم و وقتی این حقیقت و واقعیت محض رو بپذیرم ، اون وقته ک میتونم اون مسئله و تمام مسائل زندگیم رو حل کنم و اگه هنوز مسئله ای هست در زندگیم ک مدتهاست وجود داره و هنوز حل نشده ، فقط ب این دلیله ک ؛ من مسئولیتش رو نپذیرفتن و خودم رو در حل اون مسئله ناتوان می‌دونم

    جمله طلایی : اگه منم دارم مثل بقیه فکر میکنم و مثل بقیه عمل میکنم ، باید مطمعن باشم ک مثل بقیه نتیجه میگیرم

    و اگه دوست دارم متفاوت از بقیه نتیجه بگیرم ، پس باید متفاوت از بدنه جامعه فکر کنم و متفاوت عمل کنم

    نکته مهم دیگه : اغلب مواقع نقطه ی مقابل تفکر جامعه ، همون تفکر درسته

    کسی ک ب خداوند ایمان داشته باشه ، کار درست رو انجام میده ، ن کاری ک مردم بگن درسته

    نکته مهم دیگه : تنها کار زندگی من اینه ک من فقط و فقط روی خودم روی درون خودم کار کنم

    بقیه چیزها در بیرون خودبخود درست میشه

    این قانون ثابت جهانه

    اگه ی اتفاق ب ظاهر ناجالب میوفته ، نخواهیم ک دنبال مقصر بگردیم تا خودمون از مسئولیتش شونه خالی کنیم

    ب این فکر کنیم ک « الخیر فی ما وقع »

    خیر و خوبی و برکت در چیزی هست ک اتفاق میوفته

    بی نهایت از خدای مهربونم سپاسگزارم ک منو ب صراط مستقیم خودش هدایت و حمایت کرده

    بی نهایت از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته سپاسگزارم ک بانی و باعث این همه رشد و گسترش هستید و خوب زندگی میکنید و کمک میکنید جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه و از خداوند میخوام ک ب من هم کمک کنه تا ب این شکل زیبا زندگی کنم

    برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    علی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    سلام به همه کسانی که این کامنت رو میخونن

    حرفمو با یه جمله از استیون هاوکینگ در مصاحبه اختصاصیش شروع میکنم(جسم من هر چی باشه اوضاعش اونقدری بد نیست که بتونه مانع ایجاد کنه در کار من)

    من از روزی که این فایل استاد عباسمنش رو گوش کردم هدایت شدم به چیزهایی که این باور رو در من قوی تر کرد و خوشهالم

    من دیگه دنبال امضا گرفتن از هیچ رئیس خاصی نیستم من دیگه شرایط بیرونی رو هرگز مقصر نمیدونم

    مثل آهنگساز بزرگی که در جنگ جهانی دوم توی تایمی که همه فکر جنگ بودن اون نشست و آهنگ ساخت و الان ماندگار ترین آهنگساز تاریخه

    بتهوون رو میدونید کر بود؟؟؟آثار بسیار برجسته‌ای که درون مایه اکثر آنها شجاعت است وقتی کر شد و شنواییش رو از دست داد در این دوران شکل گرفتند. این آثار بزرگ‌ترین و مشهورترین آثار موسیقی کلاسیک را شامل می‌شود.

    بچه ها فکر کنید فقط کا اگر بتهوون بودید و کر می‌شدید و نمیشنیدید چی میکردید؟؟؟

    من شاید نا امید میشدم

    ولی اون دست نکشید و شرایط براش مهم نبود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ریحانه حقیقت بین گفته:
    مدت عضویت: 661 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام و درود به استاد عزیز ومریم جان مهربان و دوستان هم فرکانس

    گام اول:توحید وفعال کردن قدرت خلق درونی

    آگاهی هایی که از این فایل بدست آوردم

    ما مسئول تمام اتفاقاتی که برامون میفته هستیم توقعت رو از همه بردار و فقط به خداوند تکیه کن

    هر مسئله وبه ظاهر مشکل باعث رشد جهان شده همین ناخواسته ها هستن که خواسته هارو شکل میدن

    نکاتی که آموختم

    نکته اول:اتفاقات طبیعی بخاطر خشم خداوند نیست بلکه همش نعمت خداست وکسی میتونه از این نعمت استفاده کنه که در فرکانس دریافت نعمت باشه

    خداوند به فرکانس های من پاسخ میده فرکانس مثبت اتفاقات مثبت .فرکانس های منفی اتفاقات منفی رقم میزنه

    نکته دوم:ما خالق شرایط خودمون هستیم درهر سطحی که هستیم حاصل فرکانسی هست که الان داخلش هستی باید مسئولیت 100 درصدی اتفاقات رو خودم بپذیرم هرجا هستی حاصل افکار و باورهات بوده اگه میخوای شرایطتت رو تغییر بدی باید فرکانس وباور هات وافکارت رو تغییر بدی هیچ راهی به غیراز این نیست

    نکته سوم :باید توقعم رو از دیگران بردارم و فقط فقط از خداوند و خودم توقع داشته باشم

    هر موقع از بقیه توقع داشتم ضربه های شدیدی خوردم و روحم آسیب دیدچون دیدگاه متوقع بودن آرامش رو از انسان میگیره و شرک رو در قلبت می‌پروراند وحس قدردان بودنت رو ازت میگیره

    باوری که باید لیزری روش کار کنم این هست که:

    خداوند برایم کافی هست واوست که تمام اموراتم رو اجابت میکنه

    باورهای این گام :

    1.من خالق تمام لحظات زندگیم هستم

    2.در لحظه زندگی کن و شانه به شانه خداوند قدم بردار

    3.من مسئولیت 100 درصدی اتفاقات زندگیم رو به عهده میگیرم

    4.ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته

    جملات طلایی این فایل:

    +اگه داری مثل بقیه فکر میکنی وعمل میکنی بخدا مثل بقیه هم نتیجه میگیری

    +اگه جایی دیدی مردم موجی رو راه انداختن باهاشون همراه نشو چون مثل اون ها میشی پراز شرک میشی اگه نتیجه متفاوت میخوای باید متفاوت رفتار کنی

    +بیشتر اوقات(بیشتر اوقات)نقطه مخالف دیدگاه مردم تفکر درسته سعی نکن همرنگ جماعت باشی

    +همه چیز توحید وعمل به توحید هست مردمی که مدام دم از کمک به مردم میزنن و شعارشون اینه که‌ما میخوایم نجاتتون بدیم و اومدیم یه عده رو نجات بدیم این دیدگاه کاملا شرک آلود هست

    +اینکه این سایت و صحبت ها وکامنت های این سایت با هیچ سایتی قابل قیاس نیست چون استاد کار به بقیه نداشته وفقط از قلبش پیروی کرده وحرکت کرده اگه ایمانت قوی بشه نحوه فکر کردنت وعمل کردنت ونتایجت متفاوت میشه خداوند همیشه هدایتت میکنه

    +مردمی که شمارو میارن بالا بایه بشکن زدن هم‌میارنتون پایین فقط خداست که باید عزت بهمون بده

    +خداوند رو مقصر هیچ اتفاقی ندونید خداوند فقط نقش حمایت کنندگی تورو داره پس اول افکارت رو درست کن ببین تو از خداچی میخوای خداوند تورو به همون سمت هدایت میکنه خداوند تنها حامی هست که داری

    ممنون از شما استاد عزیز و مریم جان ودوستان هم فرکانسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مهری مردمی گفته:
    مدت عضویت: 2167 روز

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته

    گام اول:

    اتفاقات چه خوب وچه بدرخ میدن این بستگی به دیدگاه ماداره چجوربرداشت کنیم

    سیل ،زلزله ،طوفان امری طبیعی هست

    استادتاکیدزیادی دارندکه مسئولیت صددرصدزندگی مون روبپذیریم

    اونوقته که درهابازمیشه

    نشینیم که ارث برسه ،بابام کمکم کنه،خواهروبرادرودولت ونماینده ی مجلس،رئیس اداره کاری برای من انجام بده

    اینهاهمه شرک هست،من بایداین شرک هاروازخودم دورکنم

    باورهای توحیدی رودرخودم زنده کنم ایمانم روبخدابعنوان پروردگارجهانیان زیادکنم خودش برام خیلی خوب درست میکنه نیازی به تقلاکردن نیست ،ازاین اتفاقات درس بگیریم برای ساختن زندگی بهترباامکانات بیشتر

    دوست داریم بریم دربهترین شرکت کارمندبشیم که هوای ماروبیشترداشته باشنداماهمین روازخدانمیخوایم یادمون میره قدرت خداوندروکه ماروازیک نطفه خلق کرده پس میتونه خیلی کارهای بزرگی روبرامون انجام بده

    اونجایی که استادگفتن باورکنیم خدا،خدای بزرگی اشکم دراومدیادفایل فقط روی خداحساب کن افتادم ،فایل خیلی حالت روحانی داشت،استادقسمتهایی که ازتوحیدمیگفتن گفتن داره میادهمینجورجاری میشه برزبانشون،

    خیلی خسته بودم امادوساعت زمان گذاشتم ونکته برداری کردم میخواستم کامنت ردپاروصبح بنویسم امادلم نیومدوبه اینجاهدایت شدم وخیلی دلی نوشتم

    استادگفتن باتمرین وتکراروطی تکامل به این باورکه خودمون مسئول تمام عیارزندگی مون هستیم ،ان شاالله که باگوشت وپوست مون درکش کنیم ،خدایاهدایتمون کن به سمت آسانی هابه مسیردرست،راه کسانی که به ایشان نعمت داده ای نه گمراهان ،خدایادستم رارهانکن ومن روبه مسیردرستی وراستی ببر

    الهی آمین

    دوستدارشمامهری

    1403/07/05

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 781 روز

    استاد عزیزم سلام…

    سلام به تمام همسفرانم درین مسیر زیبا!

    گام اول خونه تکانی گام به گام

    توحید و فعال کردن قدرت خلق دورنی.

    خدارا شکرر میکنم بابت این موضوع که من از بچه گی در اکثر مواقع روی کسی حساب نمی‌کردم.

    سعی می‌کردم تمام مسولیت زندگیم رو خودم به عهده بگیرم.

    هیچ وقت از کسی انتظار نداشتم برام کاری انجام بده.

    بعضی مواقع هم که شرایطی پیش می‌آمد که سر بقیه حساب میکردم و توقع داشتم برام کاری بکنند دقیقا از همان نقطه آسیب میدیدم

    چون نگاه شرک آلود داشتم.

    و این موضوع رو بارها و بار ها تجربه کردم که هر زمانیکه مسولیت زندگیم رو گردن بقیه انداختم نتیجه ی کاملا برعکس انتظارم رو گرفتم.

    البته قبلا با قانون آشنایی نداشتم به صورت نا خود آگاه به یکسری موضوعات عمل میکردم

    الان خدارا شکررر از زمانی که با قوانین جهان آشنا شدم تمام سعیم رو میکنم که صفر تا صد مسولیت زندگیم رو به عهده بگیرم. خدایا شکرت

    سپاس گذار خدای مهربانم هستم که هدایتم کرد به دوره بی‌نظیر 12 قدم

    و خدارا شکر میکنم که موفقانه با شوروشوق دارم روی آموزش های بی نظیر قدم ها کار میکنم.

    بهترین کار زندیگم خریدن و عمل کردن به دوره فوق‌العاده 12 قدم هست

    خدایا شکرت.

    درپناه خدا شاد باشید ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مریم شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    گام اول از خانه تکانی ذهن

    به به از این شروع فوق العاده که از اساس شروع کرده به پاکسازی و تغییر ذهن

    قبول کردن مسئولیت تغییر زندگیمون اساس تغییر و خلق زندگی دلخواهمون هست

    چقدر از صحبت های استاد از این راحت صحبت کردنشون لذت بردم چقدر به دلم نشست و چقدر ذهنم رو بازتر کرد الهی شکرت

    من میتونم خیلی خوب درک کنم این صحبت رو که اگر باورها و افکار من تغییر کنه زندگی بیرونی من خود به خود تغییر میکنه

    من بنابر باورهای محدود کننده م با همسری ازدواج کردم که دقیقا دیدگاهش عین خانواده خودم سختگیرانه و تعصبی بود و خیلی جالبه که اصلا خانواده و اطرافیانشون اینطوری نبودن اصلا انگار ایشون تو خانواده من با دیدگاه های اونها بزرگ شده بود که البته قبل از تغییر دیدگاهم این رو ربط میدادم به شانس، بعدا که به لطف خدا با کارکرد جهان آشنا شدم دیدم که ازدواج با همسرم ساخته باورها و کانون توجه خودم بود…

    خلاصه که من چقدر جنگیدم مقاومت کردم و اشک ها ریختم برای تغییر همسرم چون فکر میکردم همسرم مسئول تغییر زندگی منه و اگر ایشون افکارش عوض بشه من به آزادی میرسم و زندگی دلخواهم رو تجربه میکنم

    نتیجه اشک ها و کمک خواستن از خدا این بود که کم کم خیلی نامحسوس هدایت شدم به افراد و آموزه های مربوط به توسعه فردی و زن قوی و مستقل و اینطور مسائل…

    بدون اینکه آگاهانه کاری کنم فقط این موضوعات و پیج هارو دنبال میکردم و فایل هارو گوش میدادم و کم کم توجهم به تغییراتی تو زندگیم جلب شد که نه بابا من دارم قدم قدم همینطوری تکاملی به اونچه که میخوام میرسم

    این درک رو بعدا بهش رسیدم که من با دنبال کردن آموزش های توسعه فردی ناخوداگاه داشتم دیدگاه و باورهام یه تکونی میخوردن و بدون اینکه کاری بکنم اخلاق و رفتار همسرم تغییر میکرد و کاملا طی شدن تکامل رو حس میکردم

    منی که اجازه نداشتم از در خونه بیرون برم کم کم یه کوچه، یه خیابون و حتی یه محله اونورتر رفتم

    همسری که میگفت زن رانندگی نمیکنه و محاله اجازه بدم پشت فرمون بشینی تبدیل شد به آدمی که خودش میبره تمرین رانندگی

    و من الان به آزادی مطلوبی رسیدم که دیگه خبری از اجازه گرفتن و امر و نهی شنیدن نیست…

    این هارو با مثال تعریف کردم که هم برای خودم یادآوری باشه از لطف و محبت و هدایت خداوند و روند تغییر زندگیم طوری که اطرافیانم هم باورشون نمیشه همسر من اخلاق و رفتارش در رابطه با من زیر و رو شده و هم شاید به یک نفر هم شده کمک کنه تا بهتر باورکنین که کاملا درسته ما با افکارو دیدگاه ها و باورهامون زندگیمون رو میسازیم و حتی آدمای اطرافمون هم به نفع ما تغییر میکنن یا کنار میرن

    آره من دارم تکاملی یاد میگیرم که هرآنچه که بخوام رو خودم میتونم خلق کنم دارم درک میکنم که خداوند به من یک امتیاز بزرگ داده اونم قدرت خلق زندگیم هست

    دارم یاد میگیرم که نباید این تجربه کوتاه زندگی زمینی رو به راحتی از دست بدم و ازش لذت نبرم

    من به کره زمین فرستاده شدم که از تجربه زندگی مادی نهایت استفاده رو بکنم و اونطوری که میخوام جهان اطرافم رو خلق کنم

    چقدر لذت بخشه متفاوت از اکثریت جامعه فکر کردن و متفاوت عمل کردن و متفاوت نتیجه گرفتن

    من عاشق این تفاوتم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ,حدیث فدایی گفته:
    مدت عضویت: 1695 روز

    درود بر شما استاد عزیزم و دوستان جان

    واقعیتش من مدتی بود از خود خدا گونه ام دور شده بودم که یه مشکلی بر خوردم کلی براش تلاش کردم ولی به هیچ نتیجه ای نرسیدم هر روز حالم بد تر میشد به این نتیجه رسیدم چقدر ناتوان هستم،از خدا خواستم هدایتم کنه که به این فایل استاد عباس منش رسیدم چندین بار گوش دادم شاید باورتون نشه ولی این فایل برای من بود که باید حسم خوب کنم باید توکل کنم به بالا ترین قدرت کیهان رب،اون دستا مهربونم برام فرستاد من هم درسش گرفتم

    نمی دونم چرا ولی درونم بهم گفت که این داستان به اشتراک بزارم لطفا تا آخر بخونید

    داستان

    گویند که در دو طرف درب ورودی کاخ سلطان محمود غزنوی، دو مستمند نشسته بودند. یکی چاپلوس بود و هرکس که رد می شد، از وزیر و وکیل و سلطان با چرب زبانی چیزی کاسب می شد؛ اما دیگری ساکت بود. گاهی گدای چاپلوی به او می گفت: “مگر تو احتیاج نداری، پس چرا از این زبانی که خدا بهت داده استفاده نمی کنی بیچاره!” گدای دیگر همیشه جواب می داد که کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خره کیه! یک روز کسی به سلطان گفت: “قربان قضیه این دو تا گدای دم درب ورودی را می دانید؟” گفت: “نه، اتفاقاً می خواهم بدانم چرا یکی ساکته و دیگری پرحرف؟”

    سلطان به سلامت باشند، گدایی که ساکت است، گاهی کلامی بر لب می راند که بهتر است از جلوی در او را رد کنید. سلطان پرسید: چه می گوید؟ پاسخ شنید که وقتی به او می گویند، چرا جلوی سلطان و وزیر احترام نمی کنی تا صله ای بگیری؟ او می گوید که کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خره کیه! سلطان محمود که عصبانی شده بود، گفت: حالا به او خواهم گفت که دنیا دست چه کسی است! سلطان فرمان داد که یک مرغ شکم پر برای شام حاضر کنند. مرغ را آوردند و سلطان یک الماس خیلی ارزشمند داخل شکم مرغ گذاشت و گفت: “ببرید برای گدایی که به ما احترام می کند تا رفیقش بفهمد همه کاره چه کسی است.”

    مرغ را برای گدای چاپلوس بردند، ولی از قضا آن شب وزیر هم یک بوقلمون برایش فرستاده بود و او سیر بود. به دوستش گفت: امروز چقدر کار کردی؟ پاسخ شنید: 3 سکه. گفت: “بیا این مرغ با اینکه خیلی بیشتر می ارزه، ولی 3 سکه رو بده و مال تو”. گدای دیگر پاسخ داد که نمی خواهم! گفت: “دو سکه بده.” جواب داد که نمی دهم. گفت: “یک سکه.” گفت: “نه، این مرغ روی دستت باد کرده و باید دور بیندازیش حالا می خواهی سر من کلاه بذاری؟”

    گفت: “بیا مجانی برش دار که اینجا بماند بو می گیرد!” برداشت و لقمه اول را که خورد الماس را دید. گذاشت جیبش و گفت: “رفیق، شاید از فردا من رو ندیدی، ولی یادت باشد؛ کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خره کیه”! فرداش سلطان دید، این گدا هست و دیگری نیست. گفت: بیاریدش داخل و از او پرسید که رفیقت کجاست؟ گفت: “دیروز همچین حرفی زد و امروز هم نیامد.” سلطان با عصبانیت گفت: “تو چرا دوباره گدایی می کنی، مگه من به تو صله ندادم؟” گفت:” بله سلطان ولی چون بوقلمون وزیر را خورده بودم، دادمش به رفیقم.” سلطان ابتدا ناراحت شد ولی بعد لبخندی زد و گفت: این جمله که من می گویم تو هم تکرار کن وگرنه میدهم شلاقت بزنند. بگو: “کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خره کیه!”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    امیرحسین سادات گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به دوستان عزیزم ، استاد عباس منش و خانم شایسته ی مهربان

    بریم که جلسه اول رو داشته باش

    از خداوند بی نهایت سپاس گزارم که به این آگاهی ها هدایت شدم و این دانش بر جان و زندگی ام روان گشت.

    همه ی آدم ها مثل هم فکر نمی کنند و لازم هم نیست که چنین باشند ؛ هرکس نتیجه ی افکار خودش رو میگیره و زیبایی دنیا به دلیل همین تفاوت هاست .

    پس نه لازمه کسی منو تغییر بده و همچنین لازمه من کسی رو تغییر بدم.

    جهان در مدیرت عالی و بی نقص خداوند جلو می ره و هرکس که بخواد هدایت میشه اون هم به بهترین مسیرهای خداوند و نعمت و ثروت وارد زندگیش می شه.

    ذهن ما در مسائل ناخواسته به سمتی میره که انگار خداوند از روی خصومت شخصی و میل باطنی خواسته که فلان اتفاق بد بیوفته و همیشه از خداوند گله داریم و همه ی تقصیر را گردن خداوند می اندازیم .

    چون اون مدیره دیگه از اون بالا حواسش هست پس اگه اینطوریه چرا منو ول کرده ؟

    او فقط مدیره و به چیزی که بهش میدی پاسخ می ده ، حتی پاسخی بهتر از چیزی که فرستادی چون قوانینی که برجهان حاکم کرده به سمتی پیش میره که به خوبی ها پاداش بیشتری تعلق بگیره.

    “هرکس نیکی آورد ، پس برایش ده برابر مثل آن است و هرکس بدی آورد پس جز همانند آن کیفر نمی بیند و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند.” (انعام-60)

    ستمی در کار نیست فقط کار بد تو به عنوان خواسته به خودت پاسخ داده شده است .

    ” ازمکافات  عمل  غافل مشو

    گندم از گندم بروید جو ز جو”

    هر مسئله ی ناخواسته سیل ، زلزله ، فقر ، تحریم و … در نتیجه باعث شده جهان و افراد خواسته هایی داشته باشند که نیاز های آن ها در زمینه های نامبرده مرتفع بشه . خواسته های پس از برخورد به تضاد به جهان ارسال میشه و مدیریت محترم کیهان پاسخ میده و رشد صورت میگیره چه در بعد فردی چه در بعد کیهانی ؛ جهان و افراد در سطح بهتری قرار میگیرند و این تضاد پس از یک دیدگاه صحیح از یک عامل از بین برنده به یک خیر و برکت و عامل رشد و حرکت تبدیل می شود .

    این ها زمانی رخ می دهد که مسائل را حل شدنی ببینی و بدانی خواسته هایت توسط قدرت یکتا و بزرگی اجابت می شود که کارش حتمی و بی نقص است .

    آن هم به شرط ایمان ، توکل و تسلیم بودن در برابر خداوند.

    اینکه بدانی او از درونت و خواسته هایت بسیار بهتر از تو و هرکس دیگری آگاهی دارد و بسیار بسیار بهتر از تو نیز میتواند زندگی را در همه ی ابعاد مدیریت کند .

    به نوعی تو “روی دوش خداوند” می نشینی و کیف می کنی و اجازه می دهی خداوند این پدر مهربان در زندگی ات خدایی کند.

    مسئولیت زندگی ات به عهده بگیر .

    نه پدر، نه دولت ، نه جامعه و … و نه هیچکس مسئول زندگی تو نیست .

    تویی که بی چون و چرا نقشه ی زندگی را طرح میکنی .

    به عنوان مسئول زندگی خودت تسلیم حق باش.

    تسلیم نیرویی که این جهان را آفریده ، شکل داده ، اندازه داده و هدایت می کند .

    “به یقین هدایت کردن بر عهده ی ماست ” (لیل 12)

    یکی از وظایف خداوند در قبال همه ی موجودات هدایت است. این واژه اینقدر برای ذهن من گم است که هرچقدر میگردم چیزی نمی یابم زیرا چیزی نبوده که در سالهای گذشته ی دور زندگی ام به عنوان یک اصل مهم زندگی در هیچ جایی به ان اشاره شده باشد.

    ولی وقتی با قلبم آن را حس میکنم سراسر گواه و شاهد بر صدق این قانون الهی است .

    برای اینکه قدرت زندگی ات را به دست بگیری باید در ذهنت قدرت را از دیگران بگیری و قدرت را به خدایی بدهی که تنها مدیر و تنها قدرت خیر همه ی جهان هاست .

    که قوانین جهان را جوری نهاده که من با توجه به افکارم و کانون توجه ام می توانم بی چون و چرا و بی هیچ شرطی شرایط زندگی ام را رقم بزنم .

    به من قدرتی داده که می توانم زندگی ام را بسازم و این قدرت خلق زندگی من فقط در دسترس من می باشد ولاغیر .مگر اینکه من خودم نا آگاهانه و اشتباهی این قدرت را به دیگران داده باشم.

    آن وقت چه بدانم و ندانم بنده ی دیگران و ترس از رفتار خوب و بد آن ها هستم و هرچه بیشتر از معبود اصلی و اصل خودم دور می شوم.

    گاهی یک اتفاق یکسان برای یک جامعه می افتد مثلا افزایش قیمت دلار ، ولی نتایج یکسان نیست برای همه؛ یکسری از این افزایش قیمت صاحب نعمت می شوند و یکسری هر روز فشار بیشتری را متحمل می شوند .

    در ظاهر ستمی روا شده ولی از دید قانون الهی یکسری این ستم را نپذیرفتن ، زیرا قدرت خلق جریان زندگیشان را منوط به هیچ اتفاق بیرونی نکرده اند و باور دارند همیشه در هر زمان می توانند ثروت بسازند و خداوند نیز در پاسخ به زندگی آن ها ثروت بیشتری وارد می کند.

    یکسری هم پذیرفتن که مورد ظلم قرار گرفته اند و قدرت خلق جریان زندگیشان را به شرایط متحمله از جامعه گره زده اند . در صورتی که ستم اصلی که اتفاق افتاده ، ظلمی بوده که با دادن قدرت به غیر خدا به خود کرده اند و نا آگاه هستند .

    زیرا تسلیم این جریان نبوده که با قدرتی طرف هستند که در زیر خاک ، در آسمانها و در اعماق دست نایافتنی دریاها به موجودات روزی می دهد. این خداوند وجودش سراسر فراوانی است و نعمت هایش بی شمار و بیش از اندازه ی همه ی موجودات هستی می باشد .

    “و اگر آنان  تورات ، انجیل و آنچه از سوی پروردگارشان بر آن ها نازل شده برپا می داشتند ؛ از آسمانها و زمین روزی می خوردند. جعی از آن ها معتدل و میانه رو هستند ، ولی بیشترشان اعمالشان بد است.” (مائده-66)

    آیات کتاب های آسمانی مگر جز هدایت خداوند است؟

    مگر پایه ی همه تعالیمشان “توحید و تسلیم به حق” نیست ؟؟

    باور عدم فراوانی و دهندگی خداوند یکی از باورهای مخربی است که از ابتدای خلقت در داستان آدم و حوا ، هابیل و قابیل به چشم میخورد و خداوند با بیان این قصه ها خواستار آگاه شدن ما از این ترمز و باور مخرب است.

    “بگو تنها به فضل و رحمت خداوند شاد شوند…”(یونس-58)

    درک من از معنی فضل ، فراوانی و از رحمت دهندگی بی چون و چرای خداوند است.

    وقتی قدرت را به خدا می دهی و افکارت خداگونه تر می شود ، توحیدی تری می شوی و … از همان جایی که هستی شرایط طبق قانون خداوند آرام آرام و با توجه به تغییر تو برایت تغییر میکند.

    لباس کمی بهتر ، موبایل کمی بهتر، درآمد کمی بیشتر و … .

    جوری آرام و ملو جلو می رود که شاید در کوتاه مدت متوجه نشی ، اما در دراز مدت شباهتی به ادم قبل نخواهی داشت .

    نیاز به کار بزرگی نیست ، فقط باید تسلیم خداوند باشی و ازین تسلیم به احساس خوب دائمی برسی و در آن بمانی .

    در سوره ی حمد یا فاتحه که کلید گشایش قران است آمده که مسیر مستقیم که هرکس در آن در آید نعمت داده می شود ، مسیر کسانی است و کسانی به آن هدایت می شوند که تنها خدا را می پرستند و تنها از او یاری می جویند .

    اینکه خداوند در قرآن گفته همه ی گناهان جز شرک را می بخشم ، داره به تو یاد می ده که ت  قدرت خلق زندگیت رو از طرف من داری حالا میری قدرت رو میدی به یکی دیگه ، با من شریکش قرار می دی و با این کارت خداوند رو در وجود کم قدرت می کنی خب پس خودت باید بدونی که دیگه چقدر این کار بده که خدای مهربان میگه نابخشودنیه .

    همه آدم که نتایج بهتر ار نُرم جامعه میگیرند په بدونن چه ندونن با هر دینی قدرت خلق زندگی رو در وجودشون به خدا دادند و اگر هم چنین نباشه در وهله ی اول به دیگران باج ندادن و بنده ی دیگری نبودن .

    در هر حال آدمی که قدرت را به خداوند میده از همانجایی که هست درهای زندگی به روش باز می شن .

    اگر هم نیاز باشه ادم بره جایی برای نعمت بیشتر یا کاری کنه هدایت الهی اون رو هدایت میکنه.

    احساس لیاقت در خواسته ها نیز یکی از عواملی است که تمایز می دهد چیزی را بخواهیم یا نخواهیم .

    وقت خودمان را حتی لایق درخواست کردن نمی بینیم چه انتظاری داریم که خداوند برایمان کاری کند.

    او مدیر هست ولی تو درخواستی نداری ، چرا ؟ چون احساس لیاقت نمی کنی که فلان آزادی ها رو داشته باشی .

    پس وقتی چیزی را به جهان ندادی چه پاسخی را انتظار می کشی؟

    بپذیر که چه خوب و چه بد خودت این زندگی را ساختی و وقتی این رو بپذیری ، قدرت خلق زندگی رو به دست خودت گرفتی .

    و این احساس ناتوانی را باید همراه داشته باشی که بی هدایت خدا و استفاده از آگاهی او نمی توانی با عقل خودت زندگی خوبی را تجربه کنی.

    احساس عجز در برابر قدرت یکتای جهانیان بزرگترین دستاورد هر انسان است و پایه های خداگونه شدن بر این ستون بنا می شود.

    اینکه قدرت او را باور داری ، اینکه او باتو صحبت می کند ، اینکه او تورا جلو می برد ، اینکه او عالم ترین است ، اینکه او به همه ی شرایط در لحظه آگاه است و بی نهایت باور های قدرتمند کننده درباره خداوند ، مدیر و فرمانروای جهان ها که هرچه تسلیم وی باشی و با این باورها با نیرویی که اصل وجود توست یکی شوی و هم سو باشی و بگذاری برایت خدایی کند.

    کدام مدیری در کره ی زمین است که بیشترین و سخت ترین وظایف را داشته باشد ؟؟؟

    هر مدیری که دیده اییم فقط و فقط از پرسنل درخواست دارد و کار می خواهد و پرسنل جوابگوی مدیر هستند .

    چند بار می تونی از مدیرت در خواست حقوق کنی ؟ هر روز می تونی؟

    تو با مدیری طرفی که تو ازش کار میخوای ، تو بهش میگی برات چیکار کنه و اونم چیزی جز تسلیم جریان الهی بودن از تو نمیخواد .

    فقط میخواد تو این رود زیبا روی اب رها باشی و سوت بزنی و خودش ببرتت دریا .

    بهونه های زندگی رو بذار کنار ، تو مسئولی پس زندگیت رو اونجوری که میخوای خلق کن ؛ از هرجهت نه فقط مالی ، از جهت روابط ، سلامتی ، آزادی مالی ، زمانی و مکانی و … .

    بهونه ها عوامل بیرونی هستند که قدرت رو از تو میگیرند .

    توحید رو در زندگیت به راه بیانداز.

    توحید یعنی گرفتن قدرت از همه کس و همه چیز و دادن بی چون و چرا و غیر قابل مذاکره ی اون به خداوند اون هم در هر لحظه

    اگه بین دوتا شرکت برای کار مردد باشی کدوم رو انتخاب می کنی ؟

    قطعا اونی که معتبر تره ، پول بیشتری میسازه ، بزرگتره .

    پس چرا برای کل زندگیت خدارو انتخاب نمی کنی که بنده ی اون باشی .چرا،چرا؟؟

    از خودت بپرس چرا سخته ؟

    چرا خدا اونقدر که باید در زندگیت قدرت نداره ، چرا ، چرا؟

    در صورتی که عقلانی ترین کار وقتی می دونی چنین نیرویی هست و چه کارا که برات می کنه ، اینه که تماما تسلیمش باشی و بندگیش رو کنی.

    ازین تسلیم به حال خوب برس، راضی باش، سپاس گزار باش و به چیز دیگری بیرون از خودت و خدا توجه نکن .

    بدون اون آگاهه از هر ترس و نگرانیت و رفعش میکنه پس فکر نکن نمی دونه ؛ می دونه و برات خدایی می کنه .فقط اعتماد کن.

    مسیر خودت رو برو ، حرف دیگران رو جدی نگیر ، راه راست بهت هر لحظه گفته می شه .

    باور کن فقط خداوند این قدرت رو داره که تورو به مسیر ثروت، لذت ، سلامتی ، آزادی مالی ، آزادی مکانی ، آزادی زمانی و … هدایت کنه.

    خودت رو درست کن ، خدا بیرون رو درست میکنه .دست هاش رو می فرسته تا کمکت کنن.

    همونطوری که خودت بارها دست خداوند بوده ایی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: