live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 85 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1562 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 863 روز

    به نام خداسلام به استادعزیزم ومریم جون

    وسلام به همفرکانسهای عزیزم منو خواهرم حدودا سال1398یگ واحدآپارتمان توی گلبهارمشهدخریدیم منوپسرکوچکم که وام ازدواج گرفته بودباهم ومقداربیشتر خواهرم پول گذاشت باهم شریک این واحدروخریدیم سال99بودگفت شوهرم گفته بیاسهم خانه روبده به ماتابعدازعیدپولتونوبدیم گفتم :حتمافکرکردی ایندفعه هم مثل دفعه قبل یک خانه کوچک ارث پدری داشتیم ازهمه ی خانواده امضاگرفت باپشتیبانی مادرم رفت به قیمت بالاترفروخت بعدبه قیمت ارزان پول ماهارودادمنم تاشنیدم به مادرم گفتم چرااین کاراکردی ومادرم خانه مایک طبقه جدازندگی میکردبه سراین ناعدالتی همهگی دلخوربودیم. ولی دادش بزرگترمون گفته بوداول پول بعدامضابلاخره مادرم بهشتی شدواین ماجراتمام شد.سال قبل خریدواحدآپارتمان پسرم ازدواج کردخواهرم ودخترهاش ازوجودعروسم به دلایل شیرخوردن دخترش ازمن راضی نبودن چون عروسم به عنوان خواهرشیری راضی نبوداینهاهم میگفتن ایناباهم حواهروبرادرهستندودلخوریهنوزادامه داردخیلی زیادبلاخره شوهرخواهره فوت کردواین واخددست مستاجرهرمستاجر تخلیه میکردبینمنوخواهرم شکرآب بود. برای جهازپسرم به زورخانه رابازسازی کردیم ویک وام باسپرده گذاری ازبانک برای پسرمگرفتم که ماشین بخره وبانک مدرک میخواست چون من شاغل نبودم قولنامه همون واحدراازخواهرم گرفتم بردم بانک که همین سنگ سنگینی شدروی دل خواهرم وادامه داشت وناراحت که من قولنامه داده ام تووام گرفتی ومن هیچی نگفتم. تاپکیچ خانه خراب شدودوماه جوابگونبودوبیشترخانه ازاوبودمیگفت نه بایدنصف پول پکیچ روشمابدین پسرهای دیگرم وساطت کردن گفتن هردوخواهرپول بدین تاپکیچ براتون بخریم پول دادیم پکیچ تعویض شدسرسال گفت:رهن50میلیون تومان اجار5میلیون تومان گفتم نه بچه م نداره ماهم یک حقوق بازنشستگی شوهرم هست ومستاجرهستیم.وازاین طرف شکرخدا پسرم توی شرکت مینی بوسرانی برای رانندگی استخدام شد.وخواهرم بادخترهاش گفتندفقط خانه روتخلیه کنند.عدوسبب خیرشدپسرم برای زندگی آمدمشهدخیلی راحت نزدیک به محل کارش وازبرج یک خانه تخلیه خواهرم خودشو7تکه کردبیابدیم رهن واجاره 3تاپسربزرگترم ازدواج نکردن اولی براش مهم نبودولی پسردوم وسومی میگفتن فقط فروش!به هربنگاهی سپردیم مشتری میومدمیرفت. زدم نشانه ی من توحید11آمدفقط صبرقرآن بازمیکردم قدمهای تکاملی وخدادنیارا6دوره آفرید.مومنان صبورن وازکجامعلوم که حق آنهانباشداینهاهمه توی نشانه های قرآن وسایت بودوبه قیمت خواهرم میگفت راضی نبودیم که بدیم .خوب خواهرم تلفن میزنه کرایه خانه ام زیادشده خانه راتوبردارمن پول رهن بدم. چندروزبعدخانه رابردارپول منوبده بذارم بانک!چندروزبعدماگوشت ونون نداریم بچه هام گرسنه اند!وحالاچندروزبعدشنیدم که توی بلواردانشجوخانه خریده فقط گفته خواهرم وبچه هاش نفهمند.ومستقیمبهپسرمخبردادن.واین خواهردخترش مجردتوی بیمارستان کارمیکنه حقوقش ازپسرمن که متاهل هست بیشتره وحقوق شوهررحمت شده اش هم هست. ازآدمهاشنیده بودیم که دوره کرونابه خاطرآمپولهای کرونادولت 600میلیون برای فوت شوهرش پول داده ولی خواهرم قسم میخوردونفرین میکردکه آدمهادروغ میگن. ویک واح آپارتمان دیگه هم به گلبهارخریده بودوازماپنهان میکرد ولی ماخبرداشتیم کرایه میگیره من خداراشکرمیکنم. خوب این خواهری که بادوتادخترش ازگرسنگی روبه قبله اند همین روزهای اول محرم به سفرترکیه رفتندبدون خداحافظی.باز ازترکیه آمدندبرای پولدانشگاه دخترم موندیم ،دیدجواب نمیدم .پیام دادخانه خالی خراب میشه منم صبور نه100٪ولی آرامشم راحفظ میکردم جرات زنگزدن نداشت چون پول برای ترکیه داشت برای نون نداشت؟مقدمه وکامنتهای دوازده قدومخوندم وتعهدنوشتم انچه میتوانم اجرامیکنم استادمیدونم باورمیکنیدشب بعدازتعهدخواب دیدم باعزیزدلم رفتیم روستامون توی خواب به عزیزدلم میگفتم باغ دخترعمه شماهم راحتیم بخوابیم ولی باغ نوه دایی خودم راحترم که کنارجوی آب نوه داییم خانم سیدخواب بودچشمانش نیمه بازصورت نورانی وآرام که من ازدیدنش توی خواب آرامش گرفتم .کنارهمان جوی آب دیدم یک زیراندازبودماهم خوابیدیم ومن بیدارشده بودم عزیزدلم که همشه خوشخوابه خواب بود که یهوخواهرم راواضح دیدم احساس کردم بادخترکوچکش آمد.گفت به حسین بگوبلندشو میخوام لحاف وتشکم رابردارم دیگه بسه سریع کشیدومنم دیدم یک ملحفه داریم همونوبغلم کردم گفتم ایناروبردی فکرکردی خدانیست!چراخدای مابزرگه. بیدارشدم به عزیزدلم وپسرم گفتم خانه ی گلبهاربین منوخواهرم تمام شدوخانه راخواهرم خریدوتوی این جداسازی واحدماهمیشه این داداشمون که اول کامنت گفتم حالاحاج داداش شده رووجودشواحساس میکردم که روزبعدبامن تماس گرفت باآبجی چه مشکلی داری گفتم هیچی وسرحرف روبازکرد صدامویک کوچولو بردم بالاولی صدای قلبم روشنیدم الان وقتشه اگربه حرف حاج داداش نکنی اوراهم ناراحتوجداسازی این خانه میماندچون توازخداالهام خواستی ازاول قران وتوی کامنتهاخوانده بودم ازکجامعلوم حق آنهانباشد ومنم به خاطربچه هام ناراحت نباشن کنارنمیومدم باقیمت خواهرم وقرارمعامله خانه ماشد چای آوردیم خواهرم نخوردگفت آزمایش دادم چیزی نخوردم دیگه تاشب هم نمیخورم وحاج داداش گفت بیایین براتون کاغذبنویسیم خواهرم گفت نه قولنامه بنگاه داداش گفت فردابرین گلبهارقولنامه ووکالت بزن گفتم نه فرداعروسی دعوتیم روزبعدازعروسی وخواهرم رفت گفتم تاپولم رونگیرم وکالت نمیدم چون قرآن گفته .وروزاول که داداشم تماس گرفت گفتم داداش شمامیگی یک مقدارالان وبقیه پول 2ماهه شماچکشومیدی اول گفت آره هنوزگوشی روقطع نکرده میگه دسته چکم دست دامادم ونیدونم چندبرگ داره من ضامن پول توهستم سریع گفتم حرف آبجی روقبل حرف شماقبول دارم.وروزقبل نوشتن قولنامه پیام دادم آبجی 10م براواریزکن جواب ندادشب زنگزدم دخترش گوشی روبرداشت که هامامانم پول نداره الان برای کادوعروسی به من گفته پول تهیه کن !گفتم فردابرای بنگاه بریم چی گفت حالافردابشه جورمیکنه منم توی بنگاه هرچی که باید میگفتم خداازطریق یک بنگاهی دیگه بهم یاددادوتوی قولنامه نوشتن چون بنگاهی باخواهرم یکی بودن چگفتم نوبه وکالت باتسویه ی پول خواهرم فکرکردالان میریم محضرچون روزقبل برام پول واریزنکردداداشم اینجاخودشوکنارکشید منوپسرم گفتیم فقط تسویه بعدوکالت خودشومظلوم گرفت من میخوام بدم مستاجرگفتم باقولنامه میدن مستاجروروبوسی کردم ولی اون حرفهای لایق به خودش رومیزدگفتیم بیابریم گفت نه ماشین میادخداحافظی وپشت سرمابااسنپ میومد وخواهرم2تادتر24و23ساله داره دروغ تابتونندمظلوم نمایی بی انتهایک کاری برات انجام بدن ازاجدادتاابدهای خاتم آنهابایدبندگی شونوبکنی وهیچ وقت هم براشون جبران نمیشه ودیگه دائم منت خداراشکرکه این شراکت راتمام شده حساب میکنیم.وازحق نگذریم خواهرخوب ودست به خیرپرمنت است.خیلی دوستشون دارم ولی شراکت باخداراباهیچی عوض نمیکنم .وقران میگفت خدادنیارابه6دوره آفریدبرج6شدوخانه رابی ماجداسازی کردازاین الهامات الهی بی نهایت سپاسگذارم. ازساعت10شب تاالان دوتاتونستم کامنت بذارم صبح بخیروقت عشق بازی باخدانمازصبح شد.برای همگی آرزوی موفقیت وسعادت رادارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 921 روز

    ب نام خدای مهربان و بخشنده

    سلام ب استادعزیزم و خانم شایسته گل

    بی نهایت خوشحالم ک شروع کردم برای اولین بار کامنت بزارم و رد پای خودمو ثبت کنم در این پروژه بسیار جذاب

    اومدم تعحد بدم ب ادامه دادن و عمل کردن ب آگاهی های این فایل ها

    خدایا شکرت ک خیلی قشنگ هدایت شدم ب این فایل و دقیقا در مسائلی دست و پا میزدم ک توقع داشتم دیگران کمکم کنن و هعی دست و پا میزدم از اینور ب اونور و بمحض گوش دادن این فایل و دستورالعملی ک مریم جان گفتن ک درگیر هرچی ک هسین رهاش کنین و من محض رها کردنش و فک نکردن بهش و گوش دادن بارها این فایل دیشب از یه جایی و یه کسی ک اصلا باورش ممکن نبود ب من گف من یکی اضافه دارم میخای بدمش ب تو و واقعا شوکه شدم موقع گفتنش و تااخرشب بهش فک میکردم گاهی وقتا چنان شرک های درونی ما خیلی خیلی کمرنگه ک حتی خودمون متوجه نمیشیم و علت گیر کردن در مسائل خیلی کوچیک و دست و پا زدن دراون نشات گرفته از همین شرک هاست

    خدایاشکرت ک هدایت شدم ب این فایل و درک کردن بهتر اگاهایی ها و میخام هرروز بارها و بارها باخودم تکرار کنم ک خدایا فقد و فقد از توتوقع دارم و میخام حل کوچکترین مسائلمو از خدا بخام 

    و خدارو شکر میکنم ک ب مسیر اشنایی باشما و این قوانین و اگاهی ها هدایت شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فاطمه پارسا گفته:
    مدت عضویت: 2341 روز

    به نام الله هدایت گر

    سلام براستادان گرانقدرم

    و سلام بر همکلاسی های ارزشمند کلاس خودشناسی و خداشناسی

    خداروهزاران مرتبه سپاسگزارم برای هدایتی دیگر و آگاهی های بیشتر

    خداروشکر میکنم که در بهترین زمان و مکان قرارم

    داد این روزها با تضادی روبرو هستم از خداوند هدایت خواستم تا آگاهی و درس های تضاد رو دریافت کنم و باز هم هدایت الله منو به سمت این درسهای عالی روبرو کرد خدایا شکرت

    به عنوان رد پا مینویسم و مطمئنم در این راستا به آگاهی های نابی میرسم

    توحید عملی…. یعنی پذیرفتن 100 درصد مسائل زندگیم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین را سر لوحه زندگیم قرار بدم

    منجی زندگیم خودمم و تنها خودمم نه هیچکس دیگر کافیه هدایت بخوام و در سمتش حرکت و عمل کنم

    کافیه به دنیای درونم بپردازم روی افکار و باورهام کار کنم دنیای بیرونم خودبخود به طرز دلخواهم درست چیده می‌شود

    و توحید و توحید و توحید که تجربه خوشبختی در تمام جنبه های زندگیست

    خدایا هزاران مرتبه شکرت برای هدایتمون به این آگاهی های ناب

    همینطور که هدایتمون کردی کمکمون کن بتونیم عمل کنیم و بندیگیمون رو بهت نشون بدیم

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    کامران گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    به نام خداوند مهربان

    با سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان

    یک تشکر ویژه دارم از خانوم شایسته که انقدر مسئولیت پذیر و عالی هستین و آنقدر به فرکانس های عالی توجه دارید و وقت میزارید که بهترین ها رو اجرا کنید

    این فایل چقدر عالی و زیبا بود و چقدر استاد اصرار داشتن که ما خالق شرایط زندگی خودمون هستیم و این رو باور کنیم میتونم به ما چقدر کمک کنه

    ی فایلی از استاد بود که می‌گفتند که ی باور محدود کننده رو وقتی توی ذهنت کمرنگ و بی اثر میکنی با ی باور عالی نا خود آگاه چندین‌ تا باور دیگه حذف میشن

    وقتی بتونیم باور کنیم و عمل کنیم که ما خودمون خالق صددرصد زندگی خودمون هستیم اون موقع دیگه شرک خودش از این باور جدا میشه

    انتظارها از دیگران یواش یواش پاک میشه

    اون موقع به خودت و خدا تکیه میکنی دیگه منتظر عوامل بیرونی نیستی

    چقدر عالی و لذت بخشه این

    ما ی خونه تکونی برامون گذاشته باید اطاعت کنیم و باور کنم که میتونم این یک ماه توی خانواده عباس منش ذهنمو ارام کنم با خودم به صلح برسم ک لذت ببرم از این حال خوبم و حس عالی که دارم

    خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم که انقدر عالی و عالی جواب در خواست هامو میدی

    خدایا تو از طریق خانوم شایسته بهم فهموندی که تقصیر ها و هر اتفاقی که داره میفته مسئولیت تمامش گردن خودمه

    پس خودمم میتونم زندگی خودمو خلق کنم وای خدا چقدر قلبم آروم شد چقدر حسم آروم شد چقدر من آروم هستم

    خدایا فقط به تو ایمان دارم

    خانوم شایسته گفتن روزی 2 ساعت به خدا روزی 24 ساعت هم بشینی پای آگاهی این فایل بازم آگاهی هایی داره که فرکانستو بالا و بالا تر میبره

    سپاسگزارم خداوندم که رب العالمین هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3682 روز

    پروژه خانه تکانی ذهن

    روز اول

    چقدر این فایل جذاب بود

    استاد عزیز حس و حالتون چه زیبا بود و قشنگ مشخص بود خدا داره این کلمات را بر زبان شما جاری میکنه

    این فایل رو حداقل 3تا 4 بار دیدم و چندین بار گوش کردم، کلی حس و حال عالی از شما و انرژی شما گرفتم

    برای این فایل 4 صفحه نکته نوشتم با اینکه قصدم این بود در یک صفحه خلاصه بشه ولی تمام جملات تون مهم بود

    این فایل همه اش توحید بود

    فقط به قدرت عالم تکیه کنیم و فقط خدا مهم باشه

    بپذیریم که خودم مسئول زندگی خودم هستم

    درباره این مورد یک اتفاق جالب چند روز پیش رخ داده بود و گفتنش خالی از لطف نیست .پسرم جند روزی هست می‌ره مهد و از اونجایی که وابسته است من باید اونجا باشم و در این مدت با بقیه ماد ها داشتیم صحبت می کردیم و یک مادر می‌گفت چون بچه های ما زمان کرونا به دنیا اومدن وابسته هستن و من گفتم نه ما خوب تربیت نکردیم

    الان که دارم فکر میکنم میبینم من خیلی وقته قبول کردم که خودم مسئول زندگی هستم و هر شرایطی که دارم خودم خلق کردم و این حس هم خوبه و هم بد چون دیگه نمی تونی تجربه های بد رو به کشی ربط بدی و یکی اون مقصره

    این دیدگاه رو از بودن در این جمع یاد گرفتم و خداروشکر میکنم

    می دونم که هر روز داره ظرف وجودی من بیشتر میشه

    و هر روز دارم رشد میکنم ذهنم داره بزرگ میشه و خدا هم هر لحظه در کنارم هست و بهم دلداری میده که این مسیر زیبا که مقصد عالی داره رو ادامه بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1856 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام به استادان گرانقدر

    سلام به دوستان توحیدی

    ردپای گام اول. توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی.

    منم مدتی بود که انگار نیاز به یک تغییر یا خانه تکانی ذهنی داشتم.

    اما نمیدانستم چطور و چگونه؟

    یا اینکه اصلا از کجا باید شروع کنم

    واما دیرین دیرین جواب خداوند اومد این سری فایل های بی نظیر.

    خوب آقا میثم دیگه وقتشه

    پس بلند شو و تعهدی غیر قابل مذاکره بده

    که بشینی و تمام تمرکزت رو بزاری روی این فایل ها خوب من از روز اولی که این پروژه در سایت بارگذاری شد نتونستم شرکت کنم و یا آماده دریافت این آگاهی ها نبودم.

    و امروز شروع کردم.

    خداییش من فقط الان باید این جمله که من خودم و فقط خودم مسئول زندگی ام هستم رو بزارم جمله تاکیدی که هر روز تکرار کنم تا

    فراموش نکنم و هروقت در طول روز به گونه ای

    درگیر مسائلی شدم که منو به سمت شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت زندگی میبرد.

    و دنبال کسی یا کسانی و یا شرایط و موقعیت‌های بودم که همه ناکامی هایم رو بندازم گردنش یا گردنشون.

    اون جمله بالا منو بشونه سر جای خودم.

    خدایا کمکم کن تا در این مسیر ثابت قدم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سارا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2930 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    خدا رو شکر‌میکنم که بعد از مدتها دوری از سایت هدایت شدم به این مسیر و پروژه خانه تکانی رو شروع کردم.و به امید خدا میخوام با تمرکز این‌مسیر رو شروع کنم و ادامه بدم و از نتایج عالی ام در این جا صحبت کنم.این رو نوشتم برای ثبت رد پا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ثمانه متین گفته:
    مدت عضویت: 4087 روز

    درسهای من زا لایو “توحید و فعال کردن قدرت درونی”

    شکر برای شنیدن این صحبتها

    به نظر یاداوری اینمه من صد در صد مسئول زندگی و شرایط خودم هستم، تموم نشدنیه و باید هر لحظه به خودم یادآوری کنم.

    من مسئول هر شرایطی هستم که دارم تجربه میکنم.

    من سئول صد در صد زندگیم هستم.

    من میپذیرم که این منم که با باورها و احساسات غالبم، شرایط رو دارم به وجود میارم.

    من میپذیرم که باید هر روز روی باورهام کار کنم.

    من متعهد میشم که روی باورهای توحیدیم هر روز کار کنم.

    من میپذیرم که خداوند قدرتمندترین فرمانروای دنیاست و سکان زندگیم رو میدم به دستان قدرتمند و پر مهر اون… و اون منو به بهترین جاها هدایت میکنم…. جاهایی که ورای تصور من هست…

    اون همیشه منو در بین بهترین افراد و در بهترین مکان و زمان قرار میده…

    اون رافع الدرجات هست و خودش منو میبره بالا، به مدارهای بالا و بالاتر

    من اینو باور دارم که فقط و فقط باید خدا رو بپرستم و از اون کمک بخوام…

    و اون لحظه ای که دیگه از همه بریدم و فقط و فقط اونو میپرستم و از اون کمک میخوام، معجزات در پس معجزات رقم میخوره.

    اون وقت میبنم که اون ارحم الراحمین همه کارهای منو خودش انجام داده و میفهمم که وظیفه من فقط کار روی باورهام، ایمان به اون و بندگی کردن و لدت بردنه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عادل امامی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی.

    اولین فایل از خانه تکانی ذهن رو شروع کردم و فایل لایو رو کامل گوش دادم

    وای خدایا اصلا فکرش هم نمی کردم که بعد از این همه فایل گوش دادن و بودن در سایت و کار روی خودم ، باز هم داشتم مسیر رو کاملاً برعکس میرفتم یعنی شرک مطلق (البته دلیلش اینه که چند وقتی بود که بخاطر مشکلات مالی که خودم با دست خودم ایجاد کردم از سایت و همه چی دور شده بودم)

    استاد نمی‌دونید با چه فرمونی از مسیر خارج شدم و

    وقتی که قدرت رو از خدا گرفتم و دادم به غیر خدا.

    اما خبر خوب اینه که به محض اینکه از خدا هدایت خواستم و طلب آمرزش کردم بلافاصله بعد از دو روز هدایت شدم به این پروژه ای که خانم شایسته عزیز ایجاد کردن که من با اولین لایو فهمیدم که چقدر این شرک می تونه آسیب بزنه و برا همین هم هست که خداوند به شدت نهی و منع کرده.

    حساب کردن روی آدم ها و قدرت دادن به اونها و این فکر که فقط این شخص می تونن مشکل منو حل کنه و رو زدن بهش ؛ که نتیجه ش شد از اینجا مونده و از درگاه خدا رونده ، نتیجه ش شد اینکه خدا گفت فکر می‌کنی این شخص می تونه مسئله تو رو حل کنه خب پس برو تو رو به وخیر و ما رو به سلامت .

    و این شد که من همه چیزمو از دست دادم و یه جایی دیگه گفتم خدایا غلط کردم خدایا تسلیمم تسلیم هر چی تو بگی .

    و از اونجایی که خدا قسم می خوره و میگه که ما نه تو رو رها کردیم و نه فراموش ، باز هم دستمو گرفتم خیلی خیلی گرمتر و صمیمی تر از عزیزترین کسم

    دوباره منو گذاشت تو این مسیر و بهم گفت بنده من

    تو بندگی تو بکن بقیه ش با من

    تو شرک نکن و از من بخواه بقیه ش با من

    رو شونه من بشین راه رفتنش با من

    روی من حساب من کن پولش با من

    به من اعتماد کن ایده والهامش با من

    از زبان استاد عزیزم گفت که مگه از جهان چی میخوای که در خدایی خدا پیدا نمیکنی

    چرا دو شیفت کار کردن برات راحته ، رو زدن به غیر خدا برات راحته ، زجر کشیدن برات راحت شده اما دوساعت نشستن با خدا خلوت کردن و گوش دادن به قلبت اینقدر سخت ؟

    خب وقتی در رو بروی شیطان و نحواهاش باز کردم

    وقتی آگاهانه کنترل نکردم افکارم رو ، خب نتیجه همین میشه

    وقتی اجازه ندادم به الهامات و با راهکارهای ذهنم گفتم خودم بلدم چه انتظاری باید می داشتم؟

    اما خداوند توبه پذیره ، بنده نواره کریمه

    استاد شما گفتید که برا هر چیزی ازش هدایت می خواهید من اینو بارها از شما شنیده بودم اما هیچ وقت درک نکرده بودم تا به همین چند وقت پیش که با مخ زمین خوردم و تمام حرفهای شما تو مغزم چرخید

    و گفتم خدایا منم مثل استاد می‌خوام هدایتم کنی درهر چیز حتی حرف زدن ساده که چی بگم یا حتی سکوت کنم

    گفتم اگه استاد می خواد و خدا بهش میده پس منم می‌خوام و ازش خواستم کمکم کنه که فقط روی خودش حساب باز کنم و این تنها حساب مفتوح و جاری من باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زهرا الف گفته:
    مدت عضویت: 1817 روز

    بنام خدای یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو که باز هم با خانه تکانی ذهن سپرپرایزم کرد

    فکر میکنم خیلی به این فایل نیاز داشته باشم و به افکارم سروسامان بدم چون اول مهر به کل سرم شلوغ میشه

    تو این قدم چیزی که من متوجه شدم اینه که من 100در100مسیولیت اتفاقات زندگیم میپذیرم

    .و از طرفی با وصل شدن به خدای بزرگ ،خدای که عاشق منه،مشتاق که به خواسته هام با جزییات برسم ،خدایی که همیشه منتظر من،خدایی که هدایتگر و حمایتگر من ،وصل بشم و بقیه رو بسپارم به خودش

    در این زمان من جلسه ای با اولیا مدرسه ای دارم که کارش و سیولیتش با منه ، انتخاب مربی و…،کمی در مورد انتخاب مربی مردد شدم، اما

    با شنیدن فایل از خداوند این منبع در انرژی همیشه در دسترس خواستم که در این مورد من هدایت کنه به بهترین انتخاب که خیالم از بابت همه چیز مدرسه راحت باشه .و مطمین هستم نشانه هاش میاد ‌و تصمیم درست میگیرم

    این رد پای من تا بعدا بیام و از هدایت این موضوع صحبت کنم

    خدای مهربونم ممنون که به راحت ترین مسیر هدایت ام می‌کنی

    ممنون از استاد و مریم جان

    در پناه خداوند یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: