این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1562نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
از کجا شروع کنم خدایا تو هدایتم کن،وقتی خداوند بهم گفت مرضیه تو داری تمرکزت رو میزاری روی ناخواسته هات و بعد خودتو آماده میکنی که وقتی برات اتفاق افتاد قوی باشی بعد بیای احساس غرور کنی بگی من قوی هستم حالا بیا به جاش تمرکزت رو بزار روی خواسته هات و بعد وقتی برات اتفاق افتاد،از این بُعد بگو من قوی هستم و احساس غرور کن،گفتم خدایا دقیقا زدی وسط خال چرا من تا حالا نفهمیده بودم،دارم از اینجا ضربه میخورم،بی نهایت خدارو شکر کردم و شکر میکنم،دیگه اومدم به دقت و تمرکز روی ذهنم ببینم نشخوارهای ذهنی ام چی هستن،دیدم ذهنم در حال ساختن بدترین سنایورها هستش،که ناخواسته هستن برای من،گفتم حالا بیام تغییر بدم این سنایورها رو آگاهانه تبدیلشون کنم به خواسته هام،خیلی سخت بود خیلی مثه اهرمی که هر چی زور میزدم یا سختی میچرخید(تجسمم رو به چیزهایی که میخواستم وارد زندگیم بشن) یا اصلا نمیچرخید انگاری که زور ذهنم رو نداشتم،همین امروز صبح بود که تووی خواب و بیداری بودم که ذهنم باز شروع کرد به تمرکز روی چیزهایی که نمیخوام وارد زندگیم بشن،گفتم خدایا من زور ذهنم رو ندارم،من تسلیمم تو هدایتم کن،که اگه هدایتم نکنی از گمراهان خواهم بود،گفتم خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم،کمکم کن،من تسلیمم واقعا احساس عاجز بودن کردم که توان نداشتم جلوی ذهنم رو بگیرم،دوباره خوابیدم وقتی بیدار شدم وارد سایت شدم دیدم روی بیلیورد سایت نوشته«دستورالعمل خانه تکانی ذهن،گام به گام»گفتم ااا این یه چیزه جدیده،دانلود کردم صحبت های خانم شایسته عزیز رو با دل و جون گوش دادم،از اینکه خداوند چقدر دقیق و چقدر سریع جوابمو داد،هی چشمام پر از اشک میشدن و ذهنم شروع کرد به مقاومت کردن،فقط گفتم خدایا کمکم کن که تسلیم ذهنم نشم،من میخوام ذهنم رو گام به گام خونه تکونی کنم،این آشغال ها رو بریزم بیرون،ذهنم جلا بدم،براق کنم تا به آرامش برسم،واقعا آرامش همه چیزه،آرامش،با آرامش که میشه از مسیر لذت برد،من وقتی همه چیز داشته باشم،اما تنها آرامش نداشته باشم زندگیم خوده جهنم میشه،و بریم سراغ گام اول از خونه تکونی ذهنم…
من باید مسئولیت صددرصد زندگیمو به عهده بگیرم،توقع از دیگران یعنی در مسیر شرک رفتن،خدایا اینقدر دقیق جواب میدی،الله اکبر،این روزها بحثم با پدرم بود راجب پولی که مال برادرم بوده،برادری که وقتی بود،بیشترین قسمت پولش برای من بوده،اما الان نیست،من نمیتونم از پولش مثه قبلا استفاده کنم،فقط توو دلم گفتم خدایا من رها میکنم به قول استاد اگه عرضه دارم خودم بدست میارم اگه ندارم که بمیرم بهتره،اما خیلی درد داشت و هنوزم داره برام که بخوام نگاه مو از روی اون پول بردارم اما صحبت های استاد رو با خودم زمزمه میکردم که گنج هاست دست خداست مرضیه نگاهت به نون خورد توو دسته دیگران نباشه،با خودم تکرار میکردم اما درد رو هم احساس میکردم چون این موضوع مال همین دو سه روزیه که برام اتفاق افتاد،همه چیز مثه همون درختچه های هرز پیچیده شده بهم که این پیچیدگی رو دارم تووی ذهنم احساس میکنم،منم گفتم حالا که اینطور شد من باید احساس لیاقتمو همین جا نشون بدم و وقتی بهم گفتن ماشینتو بده که ما بریم شیراز گفتم نمیدم،نه گفتنی که من تووش خیلی مشکل دارم،چون به عینه دیدم که بارها از خودم گذشتم بخاطره پدرم اما جهان نتیجه ی معکوس بهم داد،بخاطره حس دلسوزی و احساس گناهی که ما وظیفه داریم اگه پدرومادرمون بهمون بدی کنند ما همش باید خوبی کنیم،خوبی که به ما یاد دادن یعنی از خودگذشتگی و فداکاری،که تووی هر موضوعی که یادم میاد از خودم گذشتم بدجور جهان بهم سیلی زد،این دفعه گفتم از خودم نمیگذرم،دیگه خودمو پیاده نمیکنم که اونها سوار بشن،من باید یاد بگیرم هیچکسی مهمتر و باارزش تر از خودم نیست حتی پدر ومادرم،هیچکسی دوست داشتنی تر از خودم نیست حتی پدر و مادرم،نجواها هستند که اگه پدرت مرد بعد تو پشیمون میشی و از این حرفها،گفتم چرا اونها فکر نمیکنند اگه من مردم،پیشمون بشن،نه پشیمون نمیشم،خودم مهمترم،باید آگاهی ها رو تووی عمل اجرا کنم نه فقط مثه مسکن فقط گوش بدم یا بخونم،دیگه خیلی محکم به خودم گفتم مرضیه دیگه روی اون پول تو حساب باز نکن،قانون اینه که وقتی روی چیزی غیر از خدا حساب کنی،بهت نتیجه ی معکوس میده،گفتم خدایا گنج ها دسته توء،میخوام خودم بسازم،از دیروز دوباره شروع کردم به خوندن اهرم رنج و لذت در مورد کارکردن روی دوره ی روانشناسی ثروت یک،با اینکه دارم روی دوره کار میکنم اما احساس کردم انگیزه هام کم شده،دوباره برگشتم به خوندن اهرم رنج و لذت،میخوام همزمان که دارم روی دوره کار میکنم،همزمان این پروژه رو هم با شما همراه باشم تا حدود یک ماهی که خانم شایسته عزیز گفتن،خدایا هدایتم کن که ادامه بدم،تو پاسخ دادی به درخواست من با این پروژه حالا این منم که باید از پاسخ تو استفاده کنم اونم تووی عملکردم،خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم نه تسلیم ذهنم و ادامه بدم معتهدانه،جهاداکبر تووی ذهنم راه بندازم
اولین گام برای من اینه که من مسئول صددرصد زندگیم هستم نه پدرم نه دوستم نه مادرم و نه هیچکس دیگه
منم که مسئول صددرصد زندگیم هستم،اگه پدرم باهام اونجوری رفتار کرده،من چنین فرکانسی رو به جهان هستی ارسال کردم،منم که شرک ورزیدم نگاهمو به دسته پدرم دوختم نه خداوند،منم که روی پول برادرم حساب کردم نه روی کسی که گنجهای زمین و آسمون دسته اونه،منم که باید این آگاهی ها رو تووی عمل اجرا کنم،خدایا هدایتم کن که اگه هدایتم نکنی از گمراهان خواهم بود
خانم شایسته ی عزیز خداوند وقتی شما رو هدایت کرد به سمت این فایلهای ارزشمند،داشت منم هدایت میکرد تا به این مرحله برسم که بفهمم ایرادم کجاست و من درخواست کردم و منو شما لاجرم امروز در مدار هم قرار گرفتیم تا با هم این پروژه یک ماهه رو ادامه بدیم و حسابی ذهنمون رو خونه تکونی کنیم،قدم به قدم
من مرضیه ابراهیمی نسب در تاریخ 1403/06/31 تعهد میدهم تا در پروژه یک ماهه خانه تکانی ذهنم،گام به گام با شما عزیزانم همراه باشم و ذهنمو یک خانه تکونی درست و حسابی کنم از شرک،شرک،شرک
ممنون استاد عزیز هستم که این فایل را برای هدایت من تهیه کرد تا به قدرت افکار و باورهای خودم پی ببرم
بدانم که همه چیز در دستهای خودم هستم
من خالق زندگی خودم هستم
به هر چیزی که توجه کنم از همان جنس بیشتر و بیشتر برای من رخ می دهد
یادم باشد که خداوند بهترین و برترین قدرت در این جهان است
او همیشه در حال هدایت کردن من است
او همیشه در کنار من است
کافی است که از او بخواهم و او به بهترین شکل و حال ممکن به من کمک خواهد کرد و من را به سمت جلو می برد
از این صحبت ها من به این نکته و درس پی بردم که نگاهم هرگز و هرگز به دستهای دیگران نباشد
از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشم
همیشه به فکر خودم و خدای خودم باشم و روی قدرت و توانایی او حساب باز کنم
او واقعا دهنده بی منت است
او واقعا بی نیازترین کسی و یا چیزی است که به من کمک می کند و هیچ توقع و انتظاری هم در برابر این کمک ندارد و نخواهد داشت
یادم باشد که اگر روی کسی حساب باز کنم در نهایت برای من رنج و سختی خواهد داشت و آرامش و آسایش من را بهم خواهد زد
اما هر وقت روی او حساب باز کنم جوری به من کمک می کند که آب در دل من تکان نخواهد خورد و به بهترین راه ممکن در نهایت آرامش و آسایش حال من را خوب خواهد کرد و من را به خواسته خودم می رساند
من مسئول زندگی خودم هستم
این من هستم که با ترس ها و وام و افکار و نگرانی های خودم شرایطی را برای خودم رقم می زنم که در نهایت از ادامه راه باز می ایستم و دیگر نمی توانم به موفقیت ها و آرزوهای خودم دست پیدا کنم
این را تجربه کرده ام
زمانی که می خواستم تغییر کنم و قدم در راه تغییر خودم گذاشتم خدای مهربان شرایط را به گونه ای برای من هموار کرد تا من بتوانم قم به قدم جلو بروم و اکنون به جایی برسم که خودم صاحب کار خودم هستم
خودم می توانم برای خودم تصمیم بگیرم
همه چیز در دستهای خودم هست چرا که خیلی کمتر نسبت به قبل فکر می کردم و سعی می کنم فقط به اکنون فکر کنم نگران فردا و اتفاقات فردای خودم نباشم
چرا که همان خدایی که امروز برای من شرایط را مهیا کرده است تا بتوانم به آسانی یک قدم به جلو بردارم هم او قدم های بعدی را برای من هموار خواهد کرد و من را جلو خواهد برد
این درس بزرگی برای من بود
حال هر موقع که بخواهم قدمی بردارم این اتفاق خوب را برای خودم گوشزد می کنم که همان خدایی که قبل هوای من را داشته است هم او باز هوای من را خواهد داشت و آنوقت آرامش و قوت قلبی در درون من شکل می گیرد که حال من را خوب می کند و برای من بهترین الگو برای حرکت کردن است
نکته دیگری که باز در این فایل برای من خوب و مهم بود توانایی کنترل کردن ذهن خودم بود
این را یاد گرفتم که ذهن خودم را از روی ناخواسته ها و آنچه که برای من بد بوده است بردارم و سعی کنم که حال خودم را خوب نگه دارم و بتوانم روی خودم و آنچه که می توانم توجه کنم تا آرامش را به ذهن خودم برگردانم
درس دیگری که برای من واقعا مهم و ارزشمند بود این است که هرگز دنبال بهانه آوردن نباشم
من می توانم
من خواستم و شد پس باز هم می توانم بخواهم و به من داده خواهد شد
پس فکر و باور و نگاه و دید خودم را تغییر بدهم و به این نکته توجه داشته باشم که همه چیز در دستهای خود من است
روی خودم کار کنم و تغییر کنم پس جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد
یاد گرفتم در این فایل که توقع و انتظار خودم را از روی دیگران بردارم
چشم به دست دیگران و کمک دیگران نداشته باشم
فقط و فقط
روی خودم و خدای خودم حساب باز کنم
موفقیت در ایمان و اعتماد کردن به خدای خودم است و تمام
واقعا ممنونم از این خانه تکانی و گام به گام بی نظیر
توی این سال ها که در سایت عباسمنش هستم و روی فایل ها و دوره ها کار می کنم انگار باید واقعا به این تکامل می رسیدم تا به این نتیجه برسم که مهم ترین کار من بندگی کردنه و مهم ترین و ریشه ای ترین موضوع در زندگی توحید و این از همه جا بهم گفته بشه که تو اگر روی توحید فقط کار کنی بقیه چیزها رو همه رو داری. یعنی اگر من روی ریشه کار کنم همه شاخ و برگ ها رو دارم.
این جمله که ( کسی که بنده خوبی باشه بندگی خودش رو بکنه واسه خداوند خدا همه کاری براش می کنه) منطق محضه.
این روزها که به قدرت توحید در تمام جنبه های زندگی پی بردم سوال هر روزه ام از خداوند اینه که می خوام به تو نزدیک تر شم. چی کار کنم که به تو نزدیک تر شم.
و جواب این سوال از در و دیوار داره میاد از زمین و آسمان داره میاد و واقعا دارم می بینم که خدا فرمان رو گرفته و میگه بذار من میارمت سمت خودم و هر روز این حس خوب این شادی درونی و آرامش در زندگیم داره بیشتر میشه.
من مهم ترین چیزی که تا به حال در زندگیم بهش دست پیدا کردم احساس خوشبختیه. البته سالهاست دارم با فایل های استاد زندگی می کنم. خیلی بالا و پایین رفتم خیلی توی در و دیوار رفتم خیلی جاها ول کردم ولی در کل توی مسیر موندم چون به حرف های استاد که حرف های خداست ایمان داشتم. هرچی بیشتر روی خودم کار کردم هرچی بیشتر عمل کردم بیشتر نتیجه گرفتم.
نتیجه ای که الان به من آزادی زمانی و مکانی و مالی داده. کار مورد علاقه ام رو می کنم با یه لپ تاپ و درآمد مناسبی دارم و رابطه بی نظیر با همسرم و کلی داشته های دیگه که شمرده نمیشه. دغدغه های اساسی زندگی رو ندارم و تمرکزم روی رشد و پیشرفته و احساس خیلی خوبی دارم.
این روز ها که تلاش کردم به خاطر این خوشبختی و آرامش سپاسگزارتر باشم دقیقا مثل خانم شایسته در فایل دستورالعمل گفتم خدایا تو دغدغه های من رو حل کردی حالا می خوام بیشتر پیشرفت کنم و خدا این دوره گام به گام رو برام فرستاد.
حالا می خوام متعهد تمام تلاشم رو بکنم در این مسیر بمونم تا منم خداوندم رو اجابت کنم و به امید خدا در آخرین روز این دوره و مسیر زیبا از موفقیت ها و تغییراتم براتون بنویسم
سلام و درود به استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان نازنین.
خداراشکر که این اپدیت روی لایو ها داره صورت میگیره.و این تغییر موجب شد دوباره بتوانیم اگاهی این لایو ها را مرور کنیم.
چند وقتیه دارم بصورت جدی تر روی خودم کار میکنم؛پریروز به خدا توی دلم گفتم که خدا عیب و ایراد های منو به من بگو و بهم نشون بده.
تا این که خداوند اطف کرد و امروز منو به این فایل هدایت کرد.
قضیه از این قراره که:
من یه مدتی بود که از مامانم پول میگرفتم بعد توسط فایل های استاد هدایت شدم که بروم سر کار،خلاصه با شرایطی که موجود بود رفتم تو کار خشکبار و خشکبار به مغازه دار ها و آجیل فروش ها میفروختم.بدلیل هزینه های توی زندگیم که یکم بالاعه دیشب داشتم به مامانم میگفتم که مامان چرا کمکم نمیکنی و مثلا تو بیا خرج مزوتراپی مو من را به من بده. و یا اینکه خونه را برای من خالی کن که اگه خواستم با دوست دخترم باشم مجبور نشوم بروم هزینه ی هتل و مکان بدهم.
خلاصه مامانم هم مخالفت کرد که تو باید هزینه های خودت را خودت بدهی و به من چه و من برای تو هزینه نمیکنم؛و…
خلاصه گذشت تا اینکه امروز اومدم داخل سایت و دیدم خانم شایسته مهربون لطف کرده و این فایل را آپلود کرده.
استاد توی این فایل گفتند که توقع ات را از بقیه کم کن و بندگی خدا را بکن.و خوش به حال کسی که بندگی خدارا بکنه.
«دنبال بهونه نباشید.استاد گفتند من خودم میتونستم 1000 تا بهونه بیارم برای اینکه معتادشوم.»
«یا این جمله که استاد گفتند خیلی ها دنبال این هستند که یکی برایشون یه کاری انجام بده»
و من به خودم اومدم و دیدم:
من دنبال این هستم که مامانم پول بحسابم واریز کنه و شرایط منو درک کنه.
دیدم که من برای اینکه از مامانم پول بگیرم بهونه میاورم.
مثلا میگم دلیل هزینه هام اینه که پول مزوتراپی میدم دلیل هزینه هام اینه که من دارم کلاس زبان میروم.
دلیل اینکه نمیتونم زیاد پول دربیارم اینه که من دارم زبان میخوانم بنابراین وقتی برای پول درآوردن ندارم.
حالا من باید چیکار کنم تا این باور شرک آلود را برکنار کنم.
من اگه خدا را به عنوان تنها قدرت جهان باور دارم،باید بگم همون خدایی که این چهار تا دونه مشتری را برام فرستاده همون خدا میتونه کاری کنه من فروش ام 10 برابر شه و بنابراین درآمدم هم 10 برابر میشه.اگه من درآمدم افزایش پیدا کنه دیگه نیاز ندارم برای اینکه با دوستم باشم به مامانم بگم مامان خونه را برای من خالی کن،که بعدش منت مادرم هم روی سرم باشه خودم آقا وار و عزت مندانه یه خونه میگیرم برای خودم.و هزینه های مزوتراپی ام را هم خودم پرداخت میکنم.
و برای پول بیشتر همیشه از خدا درخواست کنم نه از کس دیگه ای تو این مثال مادرم.
و هی به خودم بگم که امین تو هستی که داری زندگی خودتو رقم میزنی با افکارت،نه هیچ کس دیگه ای.
و این جمله استاد را سر لوحه ی زندگیم قرار بدهم توقع ات را از دیگران صفر کن و از خدا ببر بالا جمله ای که استاد توی دوره ی قانون آفرینش میگند.
من چندوقت پیشا این فایل رو دانلود کرده بودم از اول تا آخر دیدم و شنیدم اما باور کنید امروز که دوباره شنیدمش یک فایل دیگه بود میتونم بگم که من حتی یک کلمه ش رو هم قبلا نشنیده بودم حتی اصلا انگار اون زمان نفهمیدم که موضوع درمورد توحید درمورد مسئولیت زندگیمون رو پذیرفتن هست!باورتون میشه؟
استاد من هم افرادی رو میشناسم که همچنان با داشتن بچه های دبیرستانی!! منتظرن پدرشون بهشون پول بده توقع دارن پدرشون بهشون پول خونه ماشین و هرانچه که اون میخواد بده و اگر این اتفاق نیفته به شدت عصبی میشن و درگیر میشن و اتفاقا این افراد بدترین نوع زندگی رو دارن
هیچوقت نیازهاشون به اون صورت که میخوان برطرف نمیشه
هیچوقت شادی روتجربهنمیکنن
هیچوقت سپاسگزاری رو تجربهنمیکنن
هیچوقت رضایت رو تجربه نمیکنن
هیچوقت اعتماد به نفس داشتن رو تجربه نمیکنن
هیچوقت ثروت واقعی رو تجربه نمیکنن!
افراد همیشه شاکی غمگین و فقیر از همه لحاظ.
و برعکسش!
اینا مثال های بزرگی هستن
اما خیلی وقتا میشه برای اتفاقات بسیار کوچیک هم فکر میکنیم دیگران مقصرن
حتی وقتی یه چیزی از دستمون میفته ذهن سریع میاد وسط ببین فلانی حواست رو پرت کرد که اینطور شد!
فکرشو کنید فقط چـــقدر انرژی آزاد میشه وقتی اینو میپذیری که خودت مسئولی خودت خالق شرایطت هستی
خود به خود رفتارهات درست میشه
خود به خود تمرکزت از روی عوامل بیرونی برداشته میشه
خود به خود تمرکزت از بقیه آدما برداشته میشه و میذاری روی خودت افکار خودت درون خودت باورهای خودت،
خود به خود درست به قانون عمل میکنی
چون این اصله
این یعنی توحید
و توحید اصله
به قول استاد مسئولیت زندگیتون رو خودتون به عهده بگیرید این توحید عملیه!
خانم شایسته ی عزیز میتونم بفهمم که اگر بتونم با تعهد هرروز این پروژه رو قدم به قدم با شما بیام چقدر درگیری های فکری الکی و بیهوده از ذهنم حذف میشه
چقدر کارهایی که ریشه اش حرف مردم بود رو از زندگیم حذف و به سراغ کارهایی که واقعا خودم دوستدارم تجربه کنم میرم.
چقدر به قول شما ذهنم بروزرسانی میشه.
و چقدر به اصل خودم نزدیکتر میشم.
خیلی خوشحالم که ذهنم امروز درگیر این آگاهی ها بود و این برای من خیلی لذتبخشه.
و بازم خدا رو شکر دری باز شد برای یک شخم زنی حسابی توی ذهنمون و بیرون کشیدن کلی باورهای خراب و جایگزین کردنشون با باورهای قدرتمند کننده.
حین صحبتهای استاد در مورد مسئولیت پذیری هی یه چیزایی تو ذهنم مرور میشد از زندگی خودم و کامنتها و صحبتهای دوستانی که تو این چند سال با هم تو این خانواده صمیمی بودیم.و دیدم همه ی ماها یا حداقل اکثریت ما این ویژگی مسئولیت پذیری تو وجودمون بوده که وارد این مسیر شدیم چون باید این مسئولیت رو تونسته باشی بپذیری که با خودم هست تا دنبالش باشی حالا درستش کنی یا بهترش کنی دیگه وگرنه که میشی مثل بقیه جامعه حالا در مورد خیلی هامون اینجوری بوده که خواستیم مسئولیت بقیه رو هم بپذیریم و هی نشتی فرکانسی پیدا کردیم در مورد من که بشدت اینجوری بوده و با آشنا شدن با قانون این باور داره خالصتر میشه ترمزها برداشته میشه نشتی فرکانسی داره بسته تر میشه که نه من مسئولم اما فقط و فقط در مورد زندگی خودم من کوچکترین قدرتی در خوشبختی یا بدبختی کسی ندارم و این تمرکز رو زندگی خودم با پذیرفتن این باور که ما کوچکترین دخل و تصرفی در زندگی هیچ کسی حتی فرزندمون نداریم و اون خودشه که داره زندگی خودش رو بواسطه افکار و باورهای خلق میکنه بیشتر میشه و جهان بیرون از ما هم بهمون نسبت که این تمرکز داره خالصتر میشه و مقاوتها داره کمتر میشه داره واکنشهای بهتری نشون میده دیگه به این شکل که اطرافیان ما هم یا دارند مثل ما میشند یا کلا حذف میشند چرخ زندگیمون روان تر میشه و…
اما همش از اون احساس مسئولیت پذیری شروع شد که رسید به اینجا که خالص شد درست شد مقاومتهاش برداشته شد.
و جالبه که هر چقدر داره جلوتر میره و من دارم بیشتر روی خودم کار میکنم قشنگ میفهمم میفهمم که چقدر داره این صحبتها که دولت فلانی بهمانی مسئول زندگی منه وظیفشه یا همون دیدگاه یه منجی هست که میاد زندگی ما ما رو از این رو به اون رو میکنه آزارم میده احساس میکنم وقت تلف کردنه با من با درون من کاملا بیگانه هست و من نمیفهممش فاصله داره و منو از خیلی از اون بدنه جامعه دورتر کرده و دیگه نمیبینمشون اصلا.
و چقدر این درک قانون که من مسئول زندگی خودم هستم و خودم هستم که دارم همه چیز رو خلق میکنم و خودم هستم که هرچقدرم تا حالا خرابش کردم میتونم ابادش کنم و تمام این تضادها حالا به شکل خانواده جایی که به دنیا اومدم و بزرگ شدم شرایط مالی که خانواده ام داشتند شرایط عاطفی تحقیر ها و توهین ها همه و همه باعث رشد من بودند یا حداقل میتونستند باشند اگر من میتونستم یه جور دیگه بهشون نگاه کنم باعث میشه که ما با خودمون و همه چیز در صلح قرار بگیریم و از زاویه فرصت به همه اونها نگاه کنیم و جهان خودمون رو زیباتر بسازیم.
سپاسگزارم مریم بانو چقدر وقت میذاری تعمق و تفکر میکنی … و باز از یه بعد متفاوت قانون رو به نظاره و تایید مینشینیم باهم …
اول باور کنیم که همه چیز باوره ، باورقلبی
باور دارم خالق خودمم
من قدرت حل مسئله دارم
باور دارم راه حل مسائل آسانه و خداوند به بی نهایت طریق هدایتم میفرماید
دوستان عزیزم تکرار این باورها تکرار و تکرار بدون دلزدگی دنبال الگوهاش گشتن و اصلا تمام ورودی ها نامناسب رو باجدیت تحریم کردن هنره زندگیه …
من خودم نرسیدم به این قدرت … خیلی باید کار کنم روی خودم اینهارو مینویسم برای خودم و اون عزیزی که نیازش این متنه..
آناهیتا تا میتونی توهمین مسیر بمان فارغ از جنسیت ، دولت ، تحصیلات ، چه دوره و زمانی هستم ، خانواده ، دوستات ، گذشته من میتوانم تاکید میکنم من میتوانم زندگی دلخواه خودمو به راحتی با عزت و لذت در کمترین و بهترین حمایتهای الهی خلق و جذب کنم
هیچ بهانه ای قابل پذیرش نیست … خالق نامحدود قدرت تغییر دارد … بهانه ها از شخصیت قربانی بودن نشات میگیره
باورها و باورها …. سراپا تسلیم حق باشم درکمال خضوع و خشوع …. سپاسگزاری قلبی ….
ایمان به خدای خودم و توانایی هایی که همون خدا بهم داده و عیان کردنش توسط همون خدا
میشود میشود میتوانم میتوانم اینقدر بگین تابشه تا ببینی تارخ بده …. قطعا و یقینا میشه و رها باشیم
فاصله ما و خواسته هام احساس خوبه
خدایا شکر بغیرالحساب برای استاد عزیزم ، مریم دوست داشتنیم و دوستانی بهتر از آب روان …. و خدایی که دراین نزدیکیست ….
سلام به بچه ها و خانم شایسته عزیز واقعن سپاسگزارم از بابت بودنتون
من تو 12 قدم هستم و چند تا فایل های 11 توحیدی وچندتای دیگه رو چند روز داشتم گوش میدادم و 12 قدم
که قفط همین صدای قبلم روبتونم بشنومبیشتر
به طوری که تویه کار هام با تجسم واحساس دارمسعی میکنم دریافت کنم و بعضی هاش رو میگذارم تو جایه پام توقدم و الان دیدن این فایل ها بهترین نشونه بود و
من تمام توانم رو میگذارم روی این بخش به امید خدا با 12 قدم ودر صورت توان عزته نفسم سعی میکنم برم جلسه بعد
خیلی ممنونم واقعن خانم شایسته شما خیلی گلین و دانا و این وقتی که میگذارین ممنونم ازتون
دارم گوش میکنم و تا به درکه بهتری برسم با اینکه همه این فایل هارودیدم و باز تازه وارد بعده جدید دارم میشم و کاملا دارم احساس میکنم از این حجمه تغییرات انرژیم
یکی از نتیجه هام از استمرار در کنترل کانون توجه امروز با فروشه دکورم بعده 1 ماه جایه پا گذاشتن تو قدم 40 ملیون چک گرفتم و دارم این روند تکاملی که در 12 قدم هستو بهتر درک میکنم و آرومتر میشم
چقدر حرف های شما نزدیک بود به دیدگاهام و درکم و صحبت ها و حتی کامنت هام و خیلی خوشحالم از بایت این روز ها و اینکه بسیار جا دارم خیلی خوشحالم و استارت جدید شروع شد ..
و این همگام شد با اولین روزی که بعد از سال ها مغازه داری رو کنار گذاشتم و چقدر نوید بخش چقدر عالی
خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت یک روز و یک فرصت دیگر
نکته های که برای خودم یاداشت کردم
درک نادرست از وجود خداوند
خییلی از افراد هستند مثل گذشته من که فکر می کند خداوند در یک جای نشسته اند و مارا از دور کنترل می کند.
و درک درست از وجود خداوند ندارند
درک درست اینه که ما باید بپذیرم خداوند مانند سیستم عمل می کند و خداوند به افکار و باور های ما پاسخ می دهد.
تفاوت دو دیدگاه افراد فقیر و افراد پولدار
افراد که ثروتمند هستند اغلب از همه چیز سود می کند و همه چیز را عامل موفقیت و پیشرفت می داند
افراد فقیر همیشه از بقیه انتظار دارد که کارهایش را انجام بدهد و خودش فقط نظاره گر باشد و هیچ کاری نکند
حال خوب اتفاقات خوب حال بد اتفاقات بد
اگر اساس فرکانس ها و باور های ما حال خوب باشد برای ما اتفاقات خوب رخ می دهد و اگر حال ما بد باشد اتفاقات بد برای ما رخ می دهد
خداوند در هر لحظه به فرکانس ها و باور های ما پاسخ می دهد
قدرت دادن به عوامل بیرونی
بدترین کار دنیا اینه که ما هیچ کاری نکنیم و منتظر بیشینم که بقیه همه کار ها را برای ما انجام بدهد و عامل خوشبختی و بدبختی بقیه را بدانیم و نا توانی در کنترل ذهن را بندازیم گردن بقیه
افراد که همیشه منتظرد ناجی هستند
بعضی افراد مسایل زندگی شأن را حل نمی توانند و منتظر ناجی هستند و این دید را دارند که هر چقدر شرایط بد تر باشد ب همان میزان ظهور ناجیه زودتر می شود که کاملا این نادرست است و تمام این ها بخاطری اینه که بقیه درک نادرست در باره قرآن دارند و درک نادرست درباره سیستم جهان دارند
تمام بهانه را بریزیم دور
و حرکت کنیم و نباید در گذشته و آینده زندگی کنیم فقط در حال زندگی کنیم لذت ببرم و زندگی کنیم
اگر مثل بقیه فکر میکنی مثل بقیه نتیجه میگیری
سال ها به عقیده و طرز فکر بقیه گوش دادیم و نتیجه آن هم مشخص است.
اگر می خواهی متفاوت نتیجه بیگیری باید متفاوت فکر کنی
به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به همه
از کجا شروع کنم خدایا تو هدایتم کن،وقتی خداوند بهم گفت مرضیه تو داری تمرکزت رو میزاری روی ناخواسته هات و بعد خودتو آماده میکنی که وقتی برات اتفاق افتاد قوی باشی بعد بیای احساس غرور کنی بگی من قوی هستم حالا بیا به جاش تمرکزت رو بزار روی خواسته هات و بعد وقتی برات اتفاق افتاد،از این بُعد بگو من قوی هستم و احساس غرور کن،گفتم خدایا دقیقا زدی وسط خال چرا من تا حالا نفهمیده بودم،دارم از اینجا ضربه میخورم،بی نهایت خدارو شکر کردم و شکر میکنم،دیگه اومدم به دقت و تمرکز روی ذهنم ببینم نشخوارهای ذهنی ام چی هستن،دیدم ذهنم در حال ساختن بدترین سنایورها هستش،که ناخواسته هستن برای من،گفتم حالا بیام تغییر بدم این سنایورها رو آگاهانه تبدیلشون کنم به خواسته هام،خیلی سخت بود خیلی مثه اهرمی که هر چی زور میزدم یا سختی میچرخید(تجسمم رو به چیزهایی که میخواستم وارد زندگیم بشن) یا اصلا نمیچرخید انگاری که زور ذهنم رو نداشتم،همین امروز صبح بود که تووی خواب و بیداری بودم که ذهنم باز شروع کرد به تمرکز روی چیزهایی که نمیخوام وارد زندگیم بشن،گفتم خدایا من زور ذهنم رو ندارم،من تسلیمم تو هدایتم کن،که اگه هدایتم نکنی از گمراهان خواهم بود،گفتم خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم،کمکم کن،من تسلیمم واقعا احساس عاجز بودن کردم که توان نداشتم جلوی ذهنم رو بگیرم،دوباره خوابیدم وقتی بیدار شدم وارد سایت شدم دیدم روی بیلیورد سایت نوشته«دستورالعمل خانه تکانی ذهن،گام به گام»گفتم ااا این یه چیزه جدیده،دانلود کردم صحبت های خانم شایسته عزیز رو با دل و جون گوش دادم،از اینکه خداوند چقدر دقیق و چقدر سریع جوابمو داد،هی چشمام پر از اشک میشدن و ذهنم شروع کرد به مقاومت کردن،فقط گفتم خدایا کمکم کن که تسلیم ذهنم نشم،من میخوام ذهنم رو گام به گام خونه تکونی کنم،این آشغال ها رو بریزم بیرون،ذهنم جلا بدم،براق کنم تا به آرامش برسم،واقعا آرامش همه چیزه،آرامش،با آرامش که میشه از مسیر لذت برد،من وقتی همه چیز داشته باشم،اما تنها آرامش نداشته باشم زندگیم خوده جهنم میشه،و بریم سراغ گام اول از خونه تکونی ذهنم…
من باید مسئولیت صددرصد زندگیمو به عهده بگیرم،توقع از دیگران یعنی در مسیر شرک رفتن،خدایا اینقدر دقیق جواب میدی،الله اکبر،این روزها بحثم با پدرم بود راجب پولی که مال برادرم بوده،برادری که وقتی بود،بیشترین قسمت پولش برای من بوده،اما الان نیست،من نمیتونم از پولش مثه قبلا استفاده کنم،فقط توو دلم گفتم خدایا من رها میکنم به قول استاد اگه عرضه دارم خودم بدست میارم اگه ندارم که بمیرم بهتره،اما خیلی درد داشت و هنوزم داره برام که بخوام نگاه مو از روی اون پول بردارم اما صحبت های استاد رو با خودم زمزمه میکردم که گنج هاست دست خداست مرضیه نگاهت به نون خورد توو دسته دیگران نباشه،با خودم تکرار میکردم اما درد رو هم احساس میکردم چون این موضوع مال همین دو سه روزیه که برام اتفاق افتاد،همه چیز مثه همون درختچه های هرز پیچیده شده بهم که این پیچیدگی رو دارم تووی ذهنم احساس میکنم،منم گفتم حالا که اینطور شد من باید احساس لیاقتمو همین جا نشون بدم و وقتی بهم گفتن ماشینتو بده که ما بریم شیراز گفتم نمیدم،نه گفتنی که من تووش خیلی مشکل دارم،چون به عینه دیدم که بارها از خودم گذشتم بخاطره پدرم اما جهان نتیجه ی معکوس بهم داد،بخاطره حس دلسوزی و احساس گناهی که ما وظیفه داریم اگه پدرومادرمون بهمون بدی کنند ما همش باید خوبی کنیم،خوبی که به ما یاد دادن یعنی از خودگذشتگی و فداکاری،که تووی هر موضوعی که یادم میاد از خودم گذشتم بدجور جهان بهم سیلی زد،این دفعه گفتم از خودم نمیگذرم،دیگه خودمو پیاده نمیکنم که اونها سوار بشن،من باید یاد بگیرم هیچکسی مهمتر و باارزش تر از خودم نیست حتی پدر ومادرم،هیچکسی دوست داشتنی تر از خودم نیست حتی پدر و مادرم،نجواها هستند که اگه پدرت مرد بعد تو پشیمون میشی و از این حرفها،گفتم چرا اونها فکر نمیکنند اگه من مردم،پیشمون بشن،نه پشیمون نمیشم،خودم مهمترم،باید آگاهی ها رو تووی عمل اجرا کنم نه فقط مثه مسکن فقط گوش بدم یا بخونم،دیگه خیلی محکم به خودم گفتم مرضیه دیگه روی اون پول تو حساب باز نکن،قانون اینه که وقتی روی چیزی غیر از خدا حساب کنی،بهت نتیجه ی معکوس میده،گفتم خدایا گنج ها دسته توء،میخوام خودم بسازم،از دیروز دوباره شروع کردم به خوندن اهرم رنج و لذت در مورد کارکردن روی دوره ی روانشناسی ثروت یک،با اینکه دارم روی دوره کار میکنم اما احساس کردم انگیزه هام کم شده،دوباره برگشتم به خوندن اهرم رنج و لذت،میخوام همزمان که دارم روی دوره کار میکنم،همزمان این پروژه رو هم با شما همراه باشم تا حدود یک ماهی که خانم شایسته عزیز گفتن،خدایا هدایتم کن که ادامه بدم،تو پاسخ دادی به درخواست من با این پروژه حالا این منم که باید از پاسخ تو استفاده کنم اونم تووی عملکردم،خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم نه تسلیم ذهنم و ادامه بدم معتهدانه،جهاداکبر تووی ذهنم راه بندازم
اولین گام برای من اینه که من مسئول صددرصد زندگیم هستم نه پدرم نه دوستم نه مادرم و نه هیچکس دیگه
منم که مسئول صددرصد زندگیم هستم،اگه پدرم باهام اونجوری رفتار کرده،من چنین فرکانسی رو به جهان هستی ارسال کردم،منم که شرک ورزیدم نگاهمو به دسته پدرم دوختم نه خداوند،منم که روی پول برادرم حساب کردم نه روی کسی که گنجهای زمین و آسمون دسته اونه،منم که باید این آگاهی ها رو تووی عمل اجرا کنم،خدایا هدایتم کن که اگه هدایتم نکنی از گمراهان خواهم بود
خانم شایسته ی عزیز خداوند وقتی شما رو هدایت کرد به سمت این فایلهای ارزشمند،داشت منم هدایت میکرد تا به این مرحله برسم که بفهمم ایرادم کجاست و من درخواست کردم و منو شما لاجرم امروز در مدار هم قرار گرفتیم تا با هم این پروژه یک ماهه رو ادامه بدیم و حسابی ذهنمون رو خونه تکونی کنیم،قدم به قدم
من مرضیه ابراهیمی نسب در تاریخ 1403/06/31 تعهد میدهم تا در پروژه یک ماهه خانه تکانی ذهنم،گام به گام با شما عزیزانم همراه باشم و ذهنمو یک خانه تکونی درست و حسابی کنم از شرک،شرک،شرک
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مرا به راه راست هدایت کن
راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی
نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ایی
و نه گمراهان
خدایا شکرت
دوستون دارم
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
ممنون استاد عزیز هستم که این فایل را برای هدایت من تهیه کرد تا به قدرت افکار و باورهای خودم پی ببرم
بدانم که همه چیز در دستهای خودم هستم
من خالق زندگی خودم هستم
به هر چیزی که توجه کنم از همان جنس بیشتر و بیشتر برای من رخ می دهد
یادم باشد که خداوند بهترین و برترین قدرت در این جهان است
او همیشه در حال هدایت کردن من است
او همیشه در کنار من است
کافی است که از او بخواهم و او به بهترین شکل و حال ممکن به من کمک خواهد کرد و من را به سمت جلو می برد
از این صحبت ها من به این نکته و درس پی بردم که نگاهم هرگز و هرگز به دستهای دیگران نباشد
از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشم
همیشه به فکر خودم و خدای خودم باشم و روی قدرت و توانایی او حساب باز کنم
او واقعا دهنده بی منت است
او واقعا بی نیازترین کسی و یا چیزی است که به من کمک می کند و هیچ توقع و انتظاری هم در برابر این کمک ندارد و نخواهد داشت
یادم باشد که اگر روی کسی حساب باز کنم در نهایت برای من رنج و سختی خواهد داشت و آرامش و آسایش من را بهم خواهد زد
اما هر وقت روی او حساب باز کنم جوری به من کمک می کند که آب در دل من تکان نخواهد خورد و به بهترین راه ممکن در نهایت آرامش و آسایش حال من را خوب خواهد کرد و من را به خواسته خودم می رساند
من مسئول زندگی خودم هستم
این من هستم که با ترس ها و وام و افکار و نگرانی های خودم شرایطی را برای خودم رقم می زنم که در نهایت از ادامه راه باز می ایستم و دیگر نمی توانم به موفقیت ها و آرزوهای خودم دست پیدا کنم
این را تجربه کرده ام
زمانی که می خواستم تغییر کنم و قدم در راه تغییر خودم گذاشتم خدای مهربان شرایط را به گونه ای برای من هموار کرد تا من بتوانم قم به قدم جلو بروم و اکنون به جایی برسم که خودم صاحب کار خودم هستم
خودم می توانم برای خودم تصمیم بگیرم
همه چیز در دستهای خودم هست چرا که خیلی کمتر نسبت به قبل فکر می کردم و سعی می کنم فقط به اکنون فکر کنم نگران فردا و اتفاقات فردای خودم نباشم
چرا که همان خدایی که امروز برای من شرایط را مهیا کرده است تا بتوانم به آسانی یک قدم به جلو بردارم هم او قدم های بعدی را برای من هموار خواهد کرد و من را جلو خواهد برد
این درس بزرگی برای من بود
حال هر موقع که بخواهم قدمی بردارم این اتفاق خوب را برای خودم گوشزد می کنم که همان خدایی که قبل هوای من را داشته است هم او باز هوای من را خواهد داشت و آنوقت آرامش و قوت قلبی در درون من شکل می گیرد که حال من را خوب می کند و برای من بهترین الگو برای حرکت کردن است
نکته دیگری که باز در این فایل برای من خوب و مهم بود توانایی کنترل کردن ذهن خودم بود
این را یاد گرفتم که ذهن خودم را از روی ناخواسته ها و آنچه که برای من بد بوده است بردارم و سعی کنم که حال خودم را خوب نگه دارم و بتوانم روی خودم و آنچه که می توانم توجه کنم تا آرامش را به ذهن خودم برگردانم
درس دیگری که برای من واقعا مهم و ارزشمند بود این است که هرگز دنبال بهانه آوردن نباشم
من می توانم
من خواستم و شد پس باز هم می توانم بخواهم و به من داده خواهد شد
پس فکر و باور و نگاه و دید خودم را تغییر بدهم و به این نکته توجه داشته باشم که همه چیز در دستهای خود من است
روی خودم کار کنم و تغییر کنم پس جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد
یاد گرفتم در این فایل که توقع و انتظار خودم را از روی دیگران بردارم
چشم به دست دیگران و کمک دیگران نداشته باشم
فقط و فقط
روی خودم و خدای خودم حساب باز کنم
موفقیت در ایمان و اعتماد کردن به خدای خودم است و تمام
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای قدرتمند خودم
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر
واقعا ممنونم از این خانه تکانی و گام به گام بی نظیر
توی این سال ها که در سایت عباسمنش هستم و روی فایل ها و دوره ها کار می کنم انگار باید واقعا به این تکامل می رسیدم تا به این نتیجه برسم که مهم ترین کار من بندگی کردنه و مهم ترین و ریشه ای ترین موضوع در زندگی توحید و این از همه جا بهم گفته بشه که تو اگر روی توحید فقط کار کنی بقیه چیزها رو همه رو داری. یعنی اگر من روی ریشه کار کنم همه شاخ و برگ ها رو دارم.
این جمله که ( کسی که بنده خوبی باشه بندگی خودش رو بکنه واسه خداوند خدا همه کاری براش می کنه) منطق محضه.
این روزها که به قدرت توحید در تمام جنبه های زندگی پی بردم سوال هر روزه ام از خداوند اینه که می خوام به تو نزدیک تر شم. چی کار کنم که به تو نزدیک تر شم.
و جواب این سوال از در و دیوار داره میاد از زمین و آسمان داره میاد و واقعا دارم می بینم که خدا فرمان رو گرفته و میگه بذار من میارمت سمت خودم و هر روز این حس خوب این شادی درونی و آرامش در زندگیم داره بیشتر میشه.
من مهم ترین چیزی که تا به حال در زندگیم بهش دست پیدا کردم احساس خوشبختیه. البته سالهاست دارم با فایل های استاد زندگی می کنم. خیلی بالا و پایین رفتم خیلی توی در و دیوار رفتم خیلی جاها ول کردم ولی در کل توی مسیر موندم چون به حرف های استاد که حرف های خداست ایمان داشتم. هرچی بیشتر روی خودم کار کردم هرچی بیشتر عمل کردم بیشتر نتیجه گرفتم.
نتیجه ای که الان به من آزادی زمانی و مکانی و مالی داده. کار مورد علاقه ام رو می کنم با یه لپ تاپ و درآمد مناسبی دارم و رابطه بی نظیر با همسرم و کلی داشته های دیگه که شمرده نمیشه. دغدغه های اساسی زندگی رو ندارم و تمرکزم روی رشد و پیشرفته و احساس خیلی خوبی دارم.
این روز ها که تلاش کردم به خاطر این خوشبختی و آرامش سپاسگزارتر باشم دقیقا مثل خانم شایسته در فایل دستورالعمل گفتم خدایا تو دغدغه های من رو حل کردی حالا می خوام بیشتر پیشرفت کنم و خدا این دوره گام به گام رو برام فرستاد.
حالا می خوام متعهد تمام تلاشم رو بکنم در این مسیر بمونم تا منم خداوندم رو اجابت کنم و به امید خدا در آخرین روز این دوره و مسیر زیبا از موفقیت ها و تغییراتم براتون بنویسم
بسیار سپاسگزارم
به نام رب تنها فرمانروا
سلام ودرود بی کران به استاد ومریم بانو وتمامی دوستان
باز هم معجزه باز هم سوپرایز خدایا همه چی درست ودر زمان مناسب باز داره رخ میده
خدایا نمیتونم شکر گزار تو نباشم با این همه نظم و دقت و درستی در زمان درست ودر مکان درست همه چی همیشه رخ میده
مرسی مریم بانو با این سوپرایز به موقع ات
خدایا مرسی
واقعا اولین گام پذیرفتن خلق تمام اتفاقات زندگی است
وقدرت ندادن به هیچ کس در زندگی است
وقبول کنی کسی در خلق اتفاقات زندگی تو مقصر نیست
استاد وقتی تو فایل هاتون از توحید میگید مو به تن آدم سیخ میشه از این همه توحید
ممنون
باشد رد پایی از من در این تاریخ تا پایان این دوره ی بی نظیر خانه تکانی ذهن
سلام و درود به استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان نازنین.
خداراشکر که این اپدیت روی لایو ها داره صورت میگیره.و این تغییر موجب شد دوباره بتوانیم اگاهی این لایو ها را مرور کنیم.
چند وقتیه دارم بصورت جدی تر روی خودم کار میکنم؛پریروز به خدا توی دلم گفتم که خدا عیب و ایراد های منو به من بگو و بهم نشون بده.
تا این که خداوند اطف کرد و امروز منو به این فایل هدایت کرد.
قضیه از این قراره که:
من یه مدتی بود که از مامانم پول میگرفتم بعد توسط فایل های استاد هدایت شدم که بروم سر کار،خلاصه با شرایطی که موجود بود رفتم تو کار خشکبار و خشکبار به مغازه دار ها و آجیل فروش ها میفروختم.بدلیل هزینه های توی زندگیم که یکم بالاعه دیشب داشتم به مامانم میگفتم که مامان چرا کمکم نمیکنی و مثلا تو بیا خرج مزوتراپی مو من را به من بده. و یا اینکه خونه را برای من خالی کن که اگه خواستم با دوست دخترم باشم مجبور نشوم بروم هزینه ی هتل و مکان بدهم.
خلاصه مامانم هم مخالفت کرد که تو باید هزینه های خودت را خودت بدهی و به من چه و من برای تو هزینه نمیکنم؛و…
خلاصه گذشت تا اینکه امروز اومدم داخل سایت و دیدم خانم شایسته مهربون لطف کرده و این فایل را آپلود کرده.
استاد توی این فایل گفتند که توقع ات را از بقیه کم کن و بندگی خدا را بکن.و خوش به حال کسی که بندگی خدارا بکنه.
«دنبال بهونه نباشید.استاد گفتند من خودم میتونستم 1000 تا بهونه بیارم برای اینکه معتادشوم.»
«یا این جمله که استاد گفتند خیلی ها دنبال این هستند که یکی برایشون یه کاری انجام بده»
و من به خودم اومدم و دیدم:
من دنبال این هستم که مامانم پول بحسابم واریز کنه و شرایط منو درک کنه.
دیدم که من برای اینکه از مامانم پول بگیرم بهونه میاورم.
مثلا میگم دلیل هزینه هام اینه که پول مزوتراپی میدم دلیل هزینه هام اینه که من دارم کلاس زبان میروم.
دلیل اینکه نمیتونم زیاد پول دربیارم اینه که من دارم زبان میخوانم بنابراین وقتی برای پول درآوردن ندارم.
حالا من باید چیکار کنم تا این باور شرک آلود را برکنار کنم.
من اگه خدا را به عنوان تنها قدرت جهان باور دارم،باید بگم همون خدایی که این چهار تا دونه مشتری را برام فرستاده همون خدا میتونه کاری کنه من فروش ام 10 برابر شه و بنابراین درآمدم هم 10 برابر میشه.اگه من درآمدم افزایش پیدا کنه دیگه نیاز ندارم برای اینکه با دوستم باشم به مامانم بگم مامان خونه را برای من خالی کن،که بعدش منت مادرم هم روی سرم باشه خودم آقا وار و عزت مندانه یه خونه میگیرم برای خودم.و هزینه های مزوتراپی ام را هم خودم پرداخت میکنم.
و برای پول بیشتر همیشه از خدا درخواست کنم نه از کس دیگه ای تو این مثال مادرم.
و هی به خودم بگم که امین تو هستی که داری زندگی خودتو رقم میزنی با افکارت،نه هیچ کس دیگه ای.
و این جمله استاد را سر لوحه ی زندگیم قرار بدهم توقع ات را از دیگران صفر کن و از خدا ببر بالا جمله ای که استاد توی دوره ی قانون آفرینش میگند.
به نام خدای مهربان و هدایتگرم در هرلحظه
سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته ی عزیزم
من چندوقت پیشا این فایل رو دانلود کرده بودم از اول تا آخر دیدم و شنیدم اما باور کنید امروز که دوباره شنیدمش یک فایل دیگه بود میتونم بگم که من حتی یک کلمه ش رو هم قبلا نشنیده بودم حتی اصلا انگار اون زمان نفهمیدم که موضوع درمورد توحید درمورد مسئولیت زندگیمون رو پذیرفتن هست!باورتون میشه؟
استاد من هم افرادی رو میشناسم که همچنان با داشتن بچه های دبیرستانی!! منتظرن پدرشون بهشون پول بده توقع دارن پدرشون بهشون پول خونه ماشین و هرانچه که اون میخواد بده و اگر این اتفاق نیفته به شدت عصبی میشن و درگیر میشن و اتفاقا این افراد بدترین نوع زندگی رو دارن
هیچوقت نیازهاشون به اون صورت که میخوان برطرف نمیشه
هیچوقت شادی روتجربهنمیکنن
هیچوقت سپاسگزاری رو تجربهنمیکنن
هیچوقت رضایت رو تجربه نمیکنن
هیچوقت اعتماد به نفس داشتن رو تجربه نمیکنن
هیچوقت ثروت واقعی رو تجربه نمیکنن!
افراد همیشه شاکی غمگین و فقیر از همه لحاظ.
و برعکسش!
اینا مثال های بزرگی هستن
اما خیلی وقتا میشه برای اتفاقات بسیار کوچیک هم فکر میکنیم دیگران مقصرن
حتی وقتی یه چیزی از دستمون میفته ذهن سریع میاد وسط ببین فلانی حواست رو پرت کرد که اینطور شد!
فکرشو کنید فقط چـــقدر انرژی آزاد میشه وقتی اینو میپذیری که خودت مسئولی خودت خالق شرایطت هستی
خود به خود رفتارهات درست میشه
خود به خود تمرکزت از روی عوامل بیرونی برداشته میشه
خود به خود تمرکزت از بقیه آدما برداشته میشه و میذاری روی خودت افکار خودت درون خودت باورهای خودت،
خود به خود درست به قانون عمل میکنی
چون این اصله
این یعنی توحید
و توحید اصله
به قول استاد مسئولیت زندگیتون رو خودتون به عهده بگیرید این توحید عملیه!
خانم شایسته ی عزیز میتونم بفهمم که اگر بتونم با تعهد هرروز این پروژه رو قدم به قدم با شما بیام چقدر درگیری های فکری الکی و بیهوده از ذهنم حذف میشه
چقدر کارهایی که ریشه اش حرف مردم بود رو از زندگیم حذف و به سراغ کارهایی که واقعا خودم دوستدارم تجربه کنم میرم.
چقدر به قول شما ذهنم بروزرسانی میشه.
و چقدر به اصل خودم نزدیکتر میشم.
خیلی خوشحالم که ذهنم امروز درگیر این آگاهی ها بود و این برای من خیلی لذتبخشه.
سپاسگزارم.
سلام به همگی
و بازم خدا رو شکر دری باز شد برای یک شخم زنی حسابی توی ذهنمون و بیرون کشیدن کلی باورهای خراب و جایگزین کردنشون با باورهای قدرتمند کننده.
حین صحبتهای استاد در مورد مسئولیت پذیری هی یه چیزایی تو ذهنم مرور میشد از زندگی خودم و کامنتها و صحبتهای دوستانی که تو این چند سال با هم تو این خانواده صمیمی بودیم.و دیدم همه ی ماها یا حداقل اکثریت ما این ویژگی مسئولیت پذیری تو وجودمون بوده که وارد این مسیر شدیم چون باید این مسئولیت رو تونسته باشی بپذیری که با خودم هست تا دنبالش باشی حالا درستش کنی یا بهترش کنی دیگه وگرنه که میشی مثل بقیه جامعه حالا در مورد خیلی هامون اینجوری بوده که خواستیم مسئولیت بقیه رو هم بپذیریم و هی نشتی فرکانسی پیدا کردیم در مورد من که بشدت اینجوری بوده و با آشنا شدن با قانون این باور داره خالصتر میشه ترمزها برداشته میشه نشتی فرکانسی داره بسته تر میشه که نه من مسئولم اما فقط و فقط در مورد زندگی خودم من کوچکترین قدرتی در خوشبختی یا بدبختی کسی ندارم و این تمرکز رو زندگی خودم با پذیرفتن این باور که ما کوچکترین دخل و تصرفی در زندگی هیچ کسی حتی فرزندمون نداریم و اون خودشه که داره زندگی خودش رو بواسطه افکار و باورهای خلق میکنه بیشتر میشه و جهان بیرون از ما هم بهمون نسبت که این تمرکز داره خالصتر میشه و مقاوتها داره کمتر میشه داره واکنشهای بهتری نشون میده دیگه به این شکل که اطرافیان ما هم یا دارند مثل ما میشند یا کلا حذف میشند چرخ زندگیمون روان تر میشه و…
اما همش از اون احساس مسئولیت پذیری شروع شد که رسید به اینجا که خالص شد درست شد مقاومتهاش برداشته شد.
و جالبه که هر چقدر داره جلوتر میره و من دارم بیشتر روی خودم کار میکنم قشنگ میفهمم میفهمم که چقدر داره این صحبتها که دولت فلانی بهمانی مسئول زندگی منه وظیفشه یا همون دیدگاه یه منجی هست که میاد زندگی ما ما رو از این رو به اون رو میکنه آزارم میده احساس میکنم وقت تلف کردنه با من با درون من کاملا بیگانه هست و من نمیفهممش فاصله داره و منو از خیلی از اون بدنه جامعه دورتر کرده و دیگه نمیبینمشون اصلا.
و چقدر این درک قانون که من مسئول زندگی خودم هستم و خودم هستم که دارم همه چیز رو خلق میکنم و خودم هستم که هرچقدرم تا حالا خرابش کردم میتونم ابادش کنم و تمام این تضادها حالا به شکل خانواده جایی که به دنیا اومدم و بزرگ شدم شرایط مالی که خانواده ام داشتند شرایط عاطفی تحقیر ها و توهین ها همه و همه باعث رشد من بودند یا حداقل میتونستند باشند اگر من میتونستم یه جور دیگه بهشون نگاه کنم باعث میشه که ما با خودمون و همه چیز در صلح قرار بگیریم و از زاویه فرصت به همه اونها نگاه کنیم و جهان خودمون رو زیباتر بسازیم.
به نام تنها هادی و حامی …
سپاسگزارم مریم بانو چقدر وقت میذاری تعمق و تفکر میکنی … و باز از یه بعد متفاوت قانون رو به نظاره و تایید مینشینیم باهم …
اول باور کنیم که همه چیز باوره ، باورقلبی
باور دارم خالق خودمم
من قدرت حل مسئله دارم
باور دارم راه حل مسائل آسانه و خداوند به بی نهایت طریق هدایتم میفرماید
دوستان عزیزم تکرار این باورها تکرار و تکرار بدون دلزدگی دنبال الگوهاش گشتن و اصلا تمام ورودی ها نامناسب رو باجدیت تحریم کردن هنره زندگیه …
من خودم نرسیدم به این قدرت … خیلی باید کار کنم روی خودم اینهارو مینویسم برای خودم و اون عزیزی که نیازش این متنه..
آناهیتا تا میتونی توهمین مسیر بمان فارغ از جنسیت ، دولت ، تحصیلات ، چه دوره و زمانی هستم ، خانواده ، دوستات ، گذشته من میتوانم تاکید میکنم من میتوانم زندگی دلخواه خودمو به راحتی با عزت و لذت در کمترین و بهترین حمایتهای الهی خلق و جذب کنم
هیچ بهانه ای قابل پذیرش نیست … خالق نامحدود قدرت تغییر دارد … بهانه ها از شخصیت قربانی بودن نشات میگیره
باورها و باورها …. سراپا تسلیم حق باشم درکمال خضوع و خشوع …. سپاسگزاری قلبی ….
ایمان به خدای خودم و توانایی هایی که همون خدا بهم داده و عیان کردنش توسط همون خدا
میشود میشود میتوانم میتوانم اینقدر بگین تابشه تا ببینی تارخ بده …. قطعا و یقینا میشه و رها باشیم
فاصله ما و خواسته هام احساس خوبه
خدایا شکر بغیرالحساب برای استاد عزیزم ، مریم دوست داشتنیم و دوستانی بهتر از آب روان …. و خدایی که دراین نزدیکیست ….
درپناه نور عشق باشید
به نام خدا
سلام به بچه ها و خانم شایسته عزیز واقعن سپاسگزارم از بابت بودنتون
من تو 12 قدم هستم و چند تا فایل های 11 توحیدی وچندتای دیگه رو چند روز داشتم گوش میدادم و 12 قدم
که قفط همین صدای قبلم روبتونم بشنومبیشتر
به طوری که تویه کار هام با تجسم واحساس دارمسعی میکنم دریافت کنم و بعضی هاش رو میگذارم تو جایه پام توقدم و الان دیدن این فایل ها بهترین نشونه بود و
من تمام توانم رو میگذارم روی این بخش به امید خدا با 12 قدم ودر صورت توان عزته نفسم سعی میکنم برم جلسه بعد
خیلی ممنونم واقعن خانم شایسته شما خیلی گلین و دانا و این وقتی که میگذارین ممنونم ازتون
دارم گوش میکنم و تا به درکه بهتری برسم با اینکه همه این فایل هارودیدم و باز تازه وارد بعده جدید دارم میشم و کاملا دارم احساس میکنم از این حجمه تغییرات انرژیم
یکی از نتیجه هام از استمرار در کنترل کانون توجه امروز با فروشه دکورم بعده 1 ماه جایه پا گذاشتن تو قدم 40 ملیون چک گرفتم و دارم این روند تکاملی که در 12 قدم هستو بهتر درک میکنم و آرومتر میشم
چقدر حرف های شما نزدیک بود به دیدگاهام و درکم و صحبت ها و حتی کامنت هام و خیلی خوشحالم از بایت این روز ها و اینکه بسیار جا دارم خیلی خوشحالم و استارت جدید شروع شد ..
و این همگام شد با اولین روزی که بعد از سال ها مغازه داری رو کنار گذاشتم و چقدر نوید بخش چقدر عالی
ممنونم ازتون شما فوق العاده این
به نام خداوند مهربان و بخشنده
روز اول خانه تکانی ذهن
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت یک روز و یک فرصت دیگر
نکته های که برای خودم یاداشت کردم
درک نادرست از وجود خداوند
خییلی از افراد هستند مثل گذشته من که فکر می کند خداوند در یک جای نشسته اند و مارا از دور کنترل می کند.
و درک درست از وجود خداوند ندارند
درک درست اینه که ما باید بپذیرم خداوند مانند سیستم عمل می کند و خداوند به افکار و باور های ما پاسخ می دهد.
تفاوت دو دیدگاه افراد فقیر و افراد پولدار
افراد که ثروتمند هستند اغلب از همه چیز سود می کند و همه چیز را عامل موفقیت و پیشرفت می داند
افراد فقیر همیشه از بقیه انتظار دارد که کارهایش را انجام بدهد و خودش فقط نظاره گر باشد و هیچ کاری نکند
حال خوب اتفاقات خوب حال بد اتفاقات بد
اگر اساس فرکانس ها و باور های ما حال خوب باشد برای ما اتفاقات خوب رخ می دهد و اگر حال ما بد باشد اتفاقات بد برای ما رخ می دهد
خداوند در هر لحظه به فرکانس ها و باور های ما پاسخ می دهد
قدرت دادن به عوامل بیرونی
بدترین کار دنیا اینه که ما هیچ کاری نکنیم و منتظر بیشینم که بقیه همه کار ها را برای ما انجام بدهد و عامل خوشبختی و بدبختی بقیه را بدانیم و نا توانی در کنترل ذهن را بندازیم گردن بقیه
افراد که همیشه منتظرد ناجی هستند
بعضی افراد مسایل زندگی شأن را حل نمی توانند و منتظر ناجی هستند و این دید را دارند که هر چقدر شرایط بد تر باشد ب همان میزان ظهور ناجیه زودتر می شود که کاملا این نادرست است و تمام این ها بخاطری اینه که بقیه درک نادرست در باره قرآن دارند و درک نادرست درباره سیستم جهان دارند
تمام بهانه را بریزیم دور
و حرکت کنیم و نباید در گذشته و آینده زندگی کنیم فقط در حال زندگی کنیم لذت ببرم و زندگی کنیم
اگر مثل بقیه فکر میکنی مثل بقیه نتیجه میگیری
سال ها به عقیده و طرز فکر بقیه گوش دادیم و نتیجه آن هم مشخص است.
اگر می خواهی متفاوت نتیجه بیگیری باید متفاوت فکر کنی
من این متفاوت بودن را دوست دارم
همه چیز توحید است همه چیز ایمان است
همه چیز خداوند است