live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 74 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1039 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 561 روز

    56مین روز تحول من

    عرض ادب احترام به استاد عزیز وبانو شایسته و همراهان گرامی سایت بزرگ استاد عباس منش

    موضوع فایل:لایو قسمت7

    همه ی ما با کانون توجه،که احساس قدرت و تمرکز مان می‌باشد تحولات را ایجاد میکنیم،این جریانات میباشدکه با کنترل افکار میتوانی زندگی خودمان را با شرایط دلخواه مان رقم بزنیم،اگر میخواهی نتایج متفاوت بگیری باید تصمیمات متفاوت از باقی افراد جامع بگیری،این نتایج متفاوت در حداقل اجتماع مردمی موجود هست،یعنی اکثر مردم با قانون آشنایی ندارن و کانون توجه شان در مورد سیل و بیماری وجنگ و کشت وکشتار،و خیلی چیزای دیگه ست،یعنی اگر من همانند باقی مردم اینطوری فکر کنم،و درگیر موضوعات و افکار جامع شوم،نتایجم همانند این مردم بسیار عادی و روزمرگی و درگیری استرس و بیماری در مسیرم پدیدار میشه،و با داشتن این فرکانس،وماندن در این مدارها،همرنگ مردم شدن، افرادیکه با عدم کنترل ذهن، روابط نادرست، مسیراشتباه،استرس و جنگ،درگیر اخبار مختلف،و خیلی چیزهای نادلخواه میشیم،

    نتایج بزرگ با کنترل ذهن وکنترل روی زندگی خودم رقم میخوره،با عدم توجه به عوامل تخریب و موج شکننده ذهن ومسایلی چون بحث جدل و درگیری، میتونی حتی در اجتماع تخریبی افراد،ذهنت رو کنترل کنی،و به چیزهای خوب،به توانایی هات وجنبه های مثبت زندگیت بیاندیشی.

    تمام پیشرفتهای علمی بشر بصورت کاربردی رشد کرده یعنی مدتی تلفات،ترس،اشتباه و هزینه های گزافی داشته،وبا تجربه از این تجربیات و درس گرفتن از این تجارب،همانند کشتی تایتانیک،یا سیستم های هواپیما،یا تکنولوژی هوشمند خودروها،و تمام ابزارآلات و تجهیزات که نوظهور ایجاد شده،دیگر تجارب و اشتباهات گذشته را تجربه نمیکنن،و ما هم فارق از این جریان نیستیم،باید نتایج متفاوت نسبت به دیگران اتخاذ کنیم.

    با تغییرات از لحاظ فرکانسی،در ذهن تغییرات کلی ایجاد میشه،و هدایت شدن به مکانها و زمانها و ایده های جدید امکان پذیر میشه،

    خداوند مهربان را سپاسگزارم امروز هم تونستم آگاهی های سایت رو از طرف دستان پر مهر خداوند و بنده ی عزیزش استاد بزرگوار فراگیر شم،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1560 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم با قلبی سرشار از عشق و اگاهی و سلام به خانم شایسته موحد برای چنین پروژه در مسیر بهشتی

    روز هشتم

    وسلام خدمت شما دوستان همفرکانسی خودم در این تنها دانشگاه توحیدی در کیهان .

    چه لایوی به به واقعا چه همزمانی جالبی که خانم شایسته عزیر با هدایت خدا این کار را انجام میدن واقعا دمت گرم

    همیشه ازین اتفاقات در این کشور تمومی ندارد به خاطر همین افکار و اعمال عموم مردم هست که همیشه دنبال بحث و

    درگیری هستند و جهان هم طبق فرکانس انها پاسخ میده که همیشه بازارشون داغ باشه خیلی سخته چون ما در جامعه

    زندگی میکنیم و ازین حرفها به گوشمون میرسه فقط باید اعراض کنیم و در جمع قرار گرفتیم با یک سوال حافظه ای بحث را

    بکشونم به نتیجه فواتبال فلان تیم چی شد و ازین سوالات درگیر کننده زهنی اگر هم که دوباره به سمت صحبتهای نا امید

    کننده رفت آنجا را با احترام ترک کنیم و یک نکته بسیار عالی کلیدی استاد اشاره کردن این بود که ما اگر از لحاظ فرکانسی

    از بدنه جامعه دور شده باشیم نوع نگرشمون با عموم مردم بیگانه باشه جهان اگر لازم باشه از نظر فیزیکی هم ما را

    به جایی که در مدارمون باشه هدایت میکنه این کار جهان هست قانون خداوند هست کبوتر باکبوتر باز با باز

    رعایت میکنه ما نمیخاد کاری کنیم ما فقط باید روی خوئمون رشد خودمون تمرکز کنیم اگاهی های خودمون مدارمون بالا

    ببریم به مردم نوع نگرش عموم سمی است اگر درگیرش بشیم ما هم نتایجی که انها میگیرن را دریافت میکنیم نمیشه

    که ما مثل قبل باشیم ولی جهان پاسخ جدیدی به ما بدهد چون جهان دارد به فرکانس های غالب ما پاسخ میده

    چطور میشه ما تو آبمیوه گیری سیب بزاریم انتظار آب پرتقال داشته باشیم این نمیشه ما هر چیزی بدیم همون را

    دریافت خواهیم کرد این قانون جهانه اگر من و ما به همین نکته کلیدی طلایی اگر به باور عمیقی برسیم دیگه کار تموم

    با وسواس کامل روی ورودی ها که افکار ما را میسازن دیگه حساس میشیم و خودمون را درگیر حواشی نمیکنیم مثال

    دست تو آتیش کردن خیلی منطقی میکنه که آقا اگر هر دلیلی داری دست تو آتیش میزاری حالا میخای یکی را نجات

    بدی موبایلت ورداری این آتیش میسوزونه قانونش اینه که میسوزه دستمون حالا باید بدونیم چیکاره هستیم وقتی این

    آگاهی ها را استاد به زبان ساده بیان میکنن واقعا هلو برو تو گلو میکنه استاد ساده سازی کرده قوانین رو تا وقتی بهش

    عمل نکنیم فقط یک سری اطلاعات جمع کردیم بی خودی وقتی یاد گرفتیم وقتی شما یک مهارت جدیدی یاد گرفتی تا

    زمانی که تمرین نکنی عمل نکنی به اون آموزش هات نتیجه نمیگیری نتایج در عمل به وجود میاد اینو اول به خودم

    میگم که یادم بمونه اینا باید انقدر تکرار بشه تا بشه جزوی از افکار غالبمون وقتی ما زهنمون را از ورودی های خالص

    که بهترینش همین سایت هست بمباران میکنیم حالا هر چی تایم بیشتر بهتر دیگه بعد مدتی احساس مکینی حالت خیلی

    خوبه انقدر تابلو حال خوبت که نزدیک ترین افراد به تو از حال خوب زیادیت مثلا همسرت حسودیش میشه میگه چی

    شده که حالت انقدر خوبه داری میرقصی فقط عامل بیرونی دلیل بر حال خوب میدونن دیگه نمیدونن که این حال خوبه از

    درون تو هست داره به بیرون بروز میده دیگه نمیتونی توضیح بدی اگر تو مدارش باشه که خوب میفهمه اگر نباشه هم که

    فکر میکنه چیزی خوردی و گنجی پیدا کردی و شانسی اوردی و از این حرفهای رایج .

    من در مورد واکنش ندادن به عوامل بیرونی یک تجربه دوسال پیش دارم که دوره دوازده قدم تا فکر کنم قدم دو یا سه بود د

    داشتم با زوق و شوقی بسیار بالا کار میکردم اصلا حواسم به اطرافم نبود تو دوره مهسا امینی بود آقا اصلا من توجه نمیکردم

    تو خونه حرفی میشد اعراض میکردم و خیلی تو خودمو آگاهی هایی که دریافت کرده بودم پازل به پازل داشت جاش

    کامل میکرد و منم واقعا احساسم فوق العاده بود مخصوصا جلسات قرانی و توحیدی که دیگه اصلا دید منو کامل عوض

    کرده بود با دیدن چند باره فایلها و نوشتن نکته برداری خیلی از ساعات کار دفترم مشغول این دوره بودم و باروهایی

    که نوشته بودم را با احساس عالی تکرار میکرم نمیدونم چرا انقدر اون دوره باورش کرده بودم به صورت بنیادین وحی

    منزل بود برام یه وقتایی پشت دفترم میرقصیدم از شادی درونی اصلا نمیدونی استاد عزیزم فوران میکرد تو اون دوره

    که ادمهایی که توقعش را نداشتم هم درگیر این بدنه جامعه موج سواری میکردن اقا یک مشتری باهام تماس گرفت

    میخاست یک ویلا بخره تا مبلغ یک میلیون دلار اون زمان که دلار به ریال میشد 33 هزار تا 34 هزا ر تومان

    با خیلی از همکارانم صحبت کرده بود و دیده بود به من تقریبا انتهای بررسی برخورد کرد چون فعالیت زیاد من وبسایت

    شخصی خودم هست که باهام تماس میگیرن اقا با من صحبت کرد چنیدن کیس بهش معرفی کردم چون از لحاظ مالی

    مالک شرکتی بود که رشد بالایی داشته در این چند سال اخیر بعد اون ویروس خیلی رشد کوانتومی کرد این شرکت

    ایشون مدیر عامل شرکت بودن و برای خودش میخاست خرید کنه من لابه لای مشاوره یهویی خدا یک کیس بسیار لوکس

    که از بهترین و گرانترین ویلاهای نوساز اون زمان بود را به زبانم اورد و ایشونم فکر نمیکرد که اون گزینه فروشی باشه

    در صورتی که من فقط یک اطلاعات مختصر از این ویلای داشتم و با مالکش ارتباط نداشتم فقط شمارشو داشتم ایشون

    گفتن خوب بریم بببینیم و فرداش قرار گزاشتیم و من به مالکش شبش زنگ زدم ایشون جدی نگرفت و یک قیمتی متعادل

    اعلام کردن و من هم به خردار قیمت را دادم و معمولا ویلاهایی که قیمت بالایی دارن با فونت مالی بازدید میدن ومالک

    اینو بهم گفت منم هیج حرفی نزدم روز بازدید ایشون وقتی خریدار جنتلمن با ماشین لوکسش را دید خودش شخصا در را باز

    کرد با توضیحات کامل را داد حدود 900 متر تریبلکس با استخر طبقه انتهایی با روف گاردن دید به دریا با پدرش تماس

    گرفت خرداری گفت من پسند کردم انصافا هم بسیار با سلیقه و وسواس کار شده بود اصلا نتونست حتی یک ایراد از

    سازنده بگیره و فقط تحسین کرد و قیمت هم به واسطه من با هم تلفنی صحیت توافق کردن که حدود اون تاریخ 4 میلیون

    دلار شد من فقط با اطمینان قلبی که خدا بهم داده بود خیلی ارام بودم و بسیار خونسرد اصلا خودمم هنگ کرده بودم تو

    اون شرایط مملکتی من فقط حالم خوب بود به واسطه باورهای توحیدی دوره دوازده قدم به خدا وصل بودم اصلا بحث

    نمیکردم گوش نمیدادم و خدا برام روزی اورد که من حتی به یک پنجمش هم نه یک دهمش هم فکر نمیکردم همیشه به

    این گشایش روزی فکر میکنم که اگر فقط روی خدا حساب باز کنی قدرت را از ادمها تو زهنت بگیری بدی به خدا همه

    کار برات انجام میده همه انگشت به دهن میمونن که تو این شرایط و فلان و بحمان چی جوری شد نمیتونی بگی

    خودت میدونی خدای خودت که بهش وصل بشی ورودی خیلی مهمه کنترل زهن با ورودی میشه بچه ها من بعد این

    همه نتیجه یک جاهایی گول شیطون قسم خورده را میخورم حالم بد میشه میفهمم دوباره دور این شیطون را خوردم دوباره

    هوس حال خوب احساس عالی رهایی میاد تو وجودم میام به مسیرش واین مسیر به قول استاد همیشه هست

    و فقط تو این مسیر صراط مستقیم باشیم هدایت میشیم کمک میکنه خدا و جهان وقتی تعهد مارو میبینه الهی شکرت

    خیلی سپاسگزارم از خداوند به خاطر دستانش همچون تاثیر گزارترین انها روز زمین استاد عزیزم عباش منش و

    خانم شایسته نازنین که باعث شد این فرکانسهای خوب جاری بشه در زندگی شما م همه دوستان در این مسیر زیبای

    خداوند تا کامنتی دیگه همه شما را به خداوند میسپرم

    خدا نگهدارتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1473 روز

    به نام خدا

    سلام

    وقتی شب موقع خواب،تمرکز میکنی روی اتفاقات و معجزاتی که از صبح آگاهانه خواستی و خودت خلق کردی،باورت و ایمانت به این راه و قوانین بی نقص خدا بیشتر میشه!

    صبح بعده خوردن صبحانه ی لذیذ و انجام کارها،جلسه ی چهار از قدم چهار رو برای چندمین بار گوش دادم تا آگاهی هاش رو با عمق جان درک کنم و وقتی به موضوعی که داشتم توی این مدت روی یاد گرفتن مهارت جدید تمرکز میکردم بعده پایان فایل صوتی دعوت شدم به همون کاری که در راستای تغییر و آموزش دیدن یه مهارت جدید بود و دو ساعتی رو مشغول اون کار شدم و چقدر لذت بخش بود یاد گرفتن یه تجربه ی جدید و همگام شدن با آگاهی هایی که همون لحظه در فرکانسش بودم یعنی خلق آگاهانه ی خواسته هام!

    بعد از ظهر به خودم قول دادم تا نخوابم و کامنت های این فایل های جدید رو بخونم و بیشتر ساعات رو توی سایت باشم تا باورهای جدیدم ریشه بدن!

    خوندن هر کامنت،انگار دنیای جدیدی رو به روت باز میکنه و اون قدر محو آگاهی ها و درک بچه ها میشی که گذر زمان رو حس نمیکنی و وقت اومدن عسل از مدرسه شد!

    ناهارش رو دادم و گفتم دوست دارم برم به ملاقات دوستم و ایشون قبول کردند!

    گفتم برای رفتن به خونشون،شیرینی ببریم از همون ها که دوست دارند و دخترم گفت کارت بابا رو میگیرم که گفتم نه خودم کارتم رو میدم و گفت میخوام واسه ی خودمم بگیرم که گفتم مشکلی نبست!

    رفت خرید و اومد و گفتم همون لحظه که خدا ده برابرش رو میده بهم!

    این باور اون قدر امکان پذیر شده تو وجودم که با احساس رضایت درونی بخشیدم بدون اینکه نگران کم شدن موجودیم باشم چون باور دارم که قانون به درستی عمل میکنه!

    رفتیم و با دیدنم فوق العاده خوشحال شد و خیلی حس خوبی داشتم!

    برگشتم و دوباره سایت رو باز کردم و کامنت های دوستان و لذت حضور رو در هر لحظه احساس میکردم و وقتی این طوری متعهدانه روی خودت کار میکنی و بی خیال جامعه و اکثریت اون و باوراشون میشی انگار آسون میشی برای آسونی ها،متفاوت فکر میکنی و متفاوت نتیجه میگیری!

    ساعت دوازده شب،واریزی سه میلیونی از جایی که هیچ گمانی نداشتم وارده حسابم شد و چون کلا یادم رفته بود همون کاری که بخدا سپرده بودم که ده ها برابرش رو بهم برمیگردونه ولی اون که فراموش نکرده بود همون لحظه پاسخ داد!

    همونجا گفتم خدایا اینا معجزات هر روزه ی منه که هر وقت بهشون فکر میکنم نیرویی از ایمان در من تقویت میشه که راهت و مسیرت درسته با همین فرمون ادامه بده!

    خدایا شکرت بخاطر اینکه صبح تا شب تمام وقت آزادم رو بستم روی آگاهی های این سایت چون همگی کلام خودت و قانون های بی نقصت هستند!

    شکرت برای اینکه دارم صدایت رو میشنوم،دارم فکرت رو میخونم،دارم قوانینت رو آروم آروم درک میکنم!

    شکرت که دارم رو خودم کار میکنم!

    دارم زندگیم رو خلق میکنم آگاهانه!

    دارم اعراض میکنم از هر آنچه که بهم حس بدی میده!

    دارم تو این وقت شب،آگاهانه تمرکز میکنم بر نعمت هایی که از صبح تا با الان وارده خونم کردی!

    دارم سپاسگذاری میکنم در حالیکه اکثریت جامعه تو خوابند و با افکار پریشان خوابیده اند ولی من آگاهانه تمرکز کردم روی چیزهای خوبی که بهم حس خوبی میدن!

    دارم شاکرتر میشم از هوایی که نفس میکشم تا تختخواب نرم و گرم و امنی که درش دراز کشیدم!

    شکرت که امروز در مدار خوندن کامنت های فوق العاه ی دوستانم در این سایت بودم(لیلا بشارتی،108،محمد،ندا،آقای خاص،الهام و ابراهیم،افلاطون و…)

    خدایا شکرت برای این روز فوق العاده و پر از نعمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3407 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    خیلی جالبه که عبارت “اکثرهم” در قرآن مجید 44بار تکرار شده است و بلااستثنا در همه آیات خداوند کلمه اکثرهم را در کنار لایومنون، لا یعقلون، لا یشکرون و… قرار می دهد و در تمامی آنه خداوند به این اصل اساسی اشاره می کند که بیشتر مردم کافر، ناسپاس، نادان، جاهل، بی ایمان هستند و من هم وقتی از اکثریت جامعه پیروی کرده و همرنگ آنان بشوم، همانند آنان نتیجه گرفته و همان شرایطی را تجربه خواهم کرد که آنان تجربه می‌کنند؛

    اگر که من می‌خواهم جور دیگه‌ای نتیجه بگیرم باید بتوانم از این دسته اکثریت خودم را جدا کرده و جور دیگری به زندگی نگاه کنم؛ اکثریت جامعه باری بهرجهت زندگی کرده و خود را برگی در دستان باد دانسته که از هرطرف وزید به همان سمت حرکت می‌کنند؛

    ناسپاس هستند و هیچ کنترلی بر ذهن و افکار خود ندارند و هرچه رسید به خورد ذهن خود داده و به هرچه که هست توجه کرده و خود را در این جریان تاریکی رها می‌کنند که به هرسمتی رفت آنان را نیز با خودشان ببرد؛

    ولی من که از خداوند هدایت خواستم و خداوند نیز من را مشمول عنایت خود قرار داده و به این مسیر هدایت فرموده؛

    من که فهمیده‌ام که من خالق تمامی شرایط و وضعیت زندگی خودم هستم و با افکار و باورها و کانون توجهم در حال خلق شرایط زندگی خودم هستم، باید سعی کنم که فکر و کانون توجهم را کنترل کرده و مثل بقیه فکر نکنم، به زندگی و اتفاقات آن جوری نگاه کنم که به احساس خوب و آرامش برسم،

    استاد یک جمله و عبارت تاکیدی بسیار قدرتمند کننده در دوره احساس‌لیاقت بیان می‌فرمایند که:

    من کسی هستم که افکار، باورها، احساسات و انتخابهایم را کنترل می‌کنم، نه آنها من را

    خیلی مرتبط با موضوع این گام هست

    من کسی هستم که آگاهانه انتخاب می‌کنم که به چه‌چیزی توجه کنم و کانون توجهم را به چه سمتی ببرم، من این قدرت را دارم و نباید اجازه بدهم افکار و کانون توجه من به سمتی برود که جامعه به آن سمت کشیده شده، چراکه جریان جامعه به سمت داشتن احساس بد هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1509 روز

    سلام استاد عزیز م در مورد موضوعی صحبت کردید که نیاز این روزهای من بود.

    بارها از شما شنیده بودم افراد موفق کسانی بودند که کنترل ذهن داشتند اما هیچ درکی از این موضع نداشتم تا اینکه برای مدت طولانی یک سری مستندهای افراد موفق را تماشا میکردم و تنها چیزی که از آن همه فایل درک کردم تنها کنترل ذهن این افراد در شرایط مختلف باعث موفقیت شون شده بود و افرادی که چنین رفتار نکرده بودند به جایگاهی نرسیدند و فراموش شدند بعد از این درک برای مدت طولانی فایلهای کنترل ذهن را گوش دادم و بهتر از قبل تونستم توی این زمینه عمل کنم ،اما در زمینه کانون توجه هنوز جای کار دارم به صورت ناآگاهانه توجه ام به ناخواسته ها رفته بود و جهان با یک سری تضادها منو متوجه اشتباهم کرد و الان برای فایلهای پوشه کانون توجه وقت گذاشته ام .

    متشکرم استاد و خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مرتضی فتوحی گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    به نام خداون بخشنده و مهربان به نام خالق هستی

    گام هشتم

    خدایا کمکم کن تا افکارم و کانون توجه ام را بتوانم کنترل بکنم چون تمام کار من توی زندگی همین هست من اگه بتوانم صد خودمو بزارم روی این کار تمام جهان هستی به کمک من میاد چون این قانون جهانه من توجه ام به قشنگیها به خوبی ها به آرامش باشه از لحاظ فزیکی هم حدایت میشوم به جای آرومتر و با آرامش بیشتری زندگی بکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1687 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خداوند حکیم ودانا که بهترین هدایتگرم هستی توراسپاس که در وجودم هستی همیشه وهرلحظه

    این قسمت برای من یعنی کنترل کانون توجه .

    مثل اکثریت جامعه و بقیه فکر کنم ،مثل بقیه نتیجه میگیرم .

    زمانی که همه چیز اونجوری نبود که میخواستم من به لطف خدا هدایت شدم به یه کوهستان پیاده روی جنگلی وهرروز با اینکه ذهنم پر از حرف های چرت وپرت بود بعد از اینکه بچه هام را می‌رساندم مدرسه میرفتم پیاده روی ومیدیدم هیچ‌کس نیست

    با اینکه ترس داشتم ولی انگیزه وامید هم داشتم ومیگفتم خدا مراقبم هست.

    هرروز توجه ام به کوهها واب چشمه بود و درختچه های کوهی ومیوه های وحشی .

    فقط لذت می‌بردم وخدا راشکر میکردم .

    تا اینکه محل زندگیم به طور معجزه آسا به همون قسمت که دقیقا روبه روی کوه که میرفتم پیاده روی تغییر کرد.

    والان هم ساکن تهران با هوای بهتر وباران بهتر و انسانهای بهتر .

    می‌بینید چقدر قانون درست کار می‌کنه

    تو توجه ات را کنترل کن

    من میتونم دستم را در آتش کنم وبسوزم، چون آتش کارش سوزاندن است ،من چرا دستم را در آتش کنم .

    خب دستم را دور میکنم تا نسوزم .

    این یعنی توجه من بستگی به خودم داره

    میتونم توجه بذارم رو اتفاقاتی که نمی‌خوام واتفاقت بد

    نمیتونم توجه ام را بذارم رو نکات مثبت و زیبایی ها واتفاقت مثبت .

    جهان هستی و عدالت خدا از این بهتر .

    استاد واقعا هر کسی هرجا هست جای درستش هست.

    چند سال میشه فقط وفقط با دوره شما وفایل های شما زندگی کردم ونتایجم بهتر از بقیه شده .

    درسته که هنوز خواسته های دارم که باید برسم ولی وقتی میبینم جسارت وشهامت که از حرف های شما قوانین جهان وایمان به این راه ،من را قوی تر کرد.

    اینجا تو این شهر فقط زیبایی هست ومن میبینم واکر یه ناخواسته هم هست برای رشد بهتر من است و حتما بهتر میشه و بزرگتر میشم از مسائلم .حتما یه تفاوتی بین خودم و اعضای خانواده ام بوده که تهران هستم و بقیه در شیراز

    مریم جان من به شخصه از شما سپاسگزارم که این بخش خانه تکانی را راه اندازی کردید و هدایت خدا را انجام دادید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1363 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم مهربان و همه ی دوستان گرامی

    گام هشتم از خانه تکانی ذهن

    توی همه ی فایل ها بدون استثنا استاد قانون و میگه

    قانون جهان اینه که افکارماو کانون توجه ماست که داره زندگی ما رو رقم میزنه

    حالا که درک کردم که قانون اینطوری کار میکنه وظیفه ی من به

    عنوان کسی که میخواد تو این مسیر حرکت کنه اینه که هر لحظه باید مراقب افکار و کانون توجه ام باشم

    باید بتونم توی هر شرایطی ذهنمو کنترل کنم باید بتونم به مسائل جوری نگاه کنم که به من احساس بهتری بده باید یاد بگیرم به هر چیزی واکنش نشون ندم

    اگه میخوام مثل بقیه فکر کنم مثل بقیه واکنش نشون بدم به هر موضوعی

    مثل بقیه عمل کنم مطمئنأ منم مثل اونا نتیجه میگیرم

    حالا که من انتخاب کردم این مسیر و برم و طبق قوانین خداوند عمل کنم نباید اجازه بدم هر جریانی که بیاد منو با خودش ببره،باری به هر جهت نباشم

    چون من یه زندگی هدفمند و قانونمند دارم و طبق این قانون میخوام عمل کنم

    منی که توی شرایط به ظاهر ناجالب میام آگاهانه تلاش کنم ذهن مو کنترل کنم که مثل بقیه واکنش نده و میام توجه مو رو چیزهایی میزارم که احساس بهتری بهم بده و اجازه ندم هر جریانی که بیاد منو با خودش ببره یک پله از بقیه جلوترم

    آقا هیچ جریان و طوفانی در کار نیست

    ما هستیم که داریم جریان زندگی مون خلق می‌کنیم

    این همون نگاه توحیدی هستش که اصل و اساس همه چیزه

    هر کدوم از ماخودش و تنها خودش این توانایی رو داره که جریان زندگی شو خلق کنه هیچکس و هیچ چیز کوچک ترین تأثیری(چه مثبت چه منفی)در زندگی ما نداره

    چون همه ی ما خالق هستیم، خالق زندگی خود

    اشتباه بزرگ از اینجا شروع میشه که فکر می‌کنیم ما توانایی خلق زندگی مون و نداریم ما نمیتونیم شرایط و کنترل کنیم،بلاخره عوامل بیرونی توی زندگی ما دخیل هستن(همون شرک)

    اما وقتی میایم از دیدگاه قانون بهش نگاه میکنیم که افکار و باورهای ماست که داره شرایط زندگی ما رو خلق میکنه دیگه کار به بیرون از خودمون نداریم میایم تمام تمرکزمون میزاریم روی اینکه چطور میتونیم مراقب افکار و کانون توجه مون باشیم چطور میتونیم ذهن مون توی شرایط سخت کنترل کنیم چطوری و از چه زاویه ای نگاه کنیم که به احساس کمی بهتر برسیم

    که این کار مثل هر کار دیگه ای در شروع ممکنه سخت باشه نیاز به تلاش بیشتری داشته باشه ولی هر چقدر این کارو انجامش بدیم هر چقدر تمرین و تکرار بشه هر بار بهتر و راحت تر میشه انجامش داد و اگه اهمیت این قانون و بهش برسیم و بدونیم که مهم نیست چقدر دلایل قانع کننده و محکمی برای اینکه به موضوعات نادلخواه توجه کنیم داشته باشیم اگه نتونیم طبق قانون عمل کنیم داریم خودمون با دست خودمون اون شرایط نادلخواه و به زندگی مون دعوت می‌کنیم

    اگه شرایط بیرون ناجالبه اگه به هر دلیلی ناراضی هستیم از موضوعات و اتفاقاتی که رخ میده تنها راهش اینه که توجه مون و بزاریم روی زیبایی های اطراف مون روی هر چیزی که به ما احساس آرامش احساس قدرت میده در کل به ما احساس بهتری بده اون وقته که طبق قانون خداوند هدایت میشیم به جای بهتر بدون هیچ شک و تردیدی این کاره خداونده

    این کاره جهانه که از لحاظ فیزیکی جای مارو عوض میکنه

    چه موقع؟؟

    موقعی که ما از لحاظ فرکانسی این تغییر در ما ایجاد بشه دیگه

    پس هیچ مقاومتی در کار نیست

    نکته ی خیلی مهم دیگه اینه که هیچ وقت به خودمون اجازه ندیم کسی رو قضاوت کنیم چرا؟

    چون همه ی ماها کلی اشتباهات کوچیک و بزرگی تو زندگی داشتیم وداریم هیچ کس نیست که توی زندگیش مرتکب خطا یا اشتباهی نشده باشه پس بجای قضاوت کردن دیگران باید به فکر اصلاح خودمون باشیم ببینیم خودمون با خودمون چند چندیم؟

    اینه که به ما کمک میکنه نه قضاوت دیگران.

    چقدر خوشحالم بخاطر این لایوهای ارزشمند استاد چقدر آگاهی های نابی داره

    و چقدر سپاسگزارم از شما مریم نازنین و دوست داشتنی بخاطر به اشتراک گذاری این ایده ی الهی تون خداقوت بهتون

    دوستتون دارم

    در پناه حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    ایمان طاهری گفته:
    مدت عضویت: 2310 روز

    سلام به همگی

    الله اکبر چقدر تفکرات این آدم جلوتر از بقیه جامعس و این نشون میده دلیل نتایجش چی بوده و چقدر لیاقت داره برای جایی که الان هست

    چون صد سال جلوتر از بقیه فکر و عمل میکنه

    از خدا میخوام منم مثل استادم بتونم فکر و عمل کنم و مثل اون نتیجه بگیرم.

    منم اجازه ندم جریانات منو ببره و خودم خلق کنم زندگی خودمو منم مثل اکثریت جامعه فکر و عمل نکنم اگه میخوام نتایج متفاوت بگیرم.

    اکثریت جامعه وقتی یه اتفاقی اون بیرون میفته واکنش نشون میدن ولی من میگم آقا من کار ندارم اونجا چه اتفاقی افتاده من وظیفه دارم از احساسم مثل گل مراقبت کنم چون باارزش آرین چیزیه کا دارم و همه چی از اون سرچشمه میگیره

    من فیلتر میذارم و فقط به چیزای جالب توجه میکنم تا اون چیزای جالب تو زندگیم گسترش پیدا کنه.من به هر رویدادی از زاویه ای که به احساس بهتر منجر بشه نگاه میکنم.

    من به فراوانی ها توجه میکنم من به نمادها و نشانه های فراوانی اطرافم توجه میکنم که هرروز بیشتر و بیشتر میشن و صدق بالحسنی میکنم.

    یکی از ابزارهای قوی کنترل ذهن اینه که خطا و اشتباه جزء جداناپذیر انسانه و هر خطایی هزاران درس برای ما داره و موجب رشد ما میشه.

    در کل جریان زندگی ما دست خودمونه

    تو هر شرایطی یه عده کمتری هستن که بازم دارن نتایج عالی میگیرن بیایم جزء اونا باشیم.

    در پناه حق…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3822 روز

    به نام خداوند جان و سخن

    خدا میدونه آگاهی های این فایل چقدر میتونه بهم کمک کنه. اشتباه کردن، قضاوت کردن. من همواره در حال قضاوت کردن خودم و دیگران هستم بسیار زیاد. یعنی انگار ذهنم یه جورایی خیلی حال میکنه با اینکار. درجه اش الان نسبت به گذشته کمتر شده ولی به نظرم خیلی مونده تا بهتر بشم راه بسیار طولانی در پیش دارم. همین دیروز توی اتوبوس پیش آمد توی دلم به همه فحش میدادم. قشنگ دیدم کانون توجهم چطوری داره عمل میکنه. استاد چقدر شما از اصل میگین و درکش چقدر مهمه.‌خیلی بهش نیاز دارم. من باید به بچه‌ها اجازه ی اشتباه کردن بدم. راحت باشم با این موضوع. این همه به ذهنم اجازه ندم قضاوت کنه. باید باورهای مناسب براش پیدا کنم. تفکر 0یا 100 من باید تغییر کنه. امروز میخوام اولین اجرای طرح الهامی را انجام بدهم. یه زمان بندی و نحوه ی اجرا براش نوشته ام. باید راحت باشم باهاش.

    باید بدانم اشتباهاتی توش هست که به مرور اصلاح میشه. به خودم اجازه ی خطا بدم. به بچه‌ها هم همینطور. فکر نکنم همه چی باید بی نقص پیش بره. دوست دارم عالی بشه ولی نشد هم احساسم خوبه. میخوام مدارم بالا بره. خودمو دوست داشته باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: