این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/02/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-30 03:07:122024-09-30 06:53:47live | استمرار در مسیر هم جهت با هدف
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و چون بندگان من از تو سراغ مرا میگیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت میکنم البته در صورتی که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند (186).
استاد توضیح دادین در مورد علاقه مون که بریم دنبال علایقمون و حتما موفق میشیم من هم به اون ایمان دارم
و مطمئن هستم علاقه ام را دنبال کنم هم از زندگی بیشتر لذت میبرم و هم موفق تر خواهم شد.
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از خودت یاری میطلبم
خدایا ما را به راه راست هدایتمان کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
-وقتی من هدفی را برای خودم ترسیم میکنم باید تمام توجه و تمرکزم را صرفاً برروی آن هدف گذاشته و از حواشی دوری کنم، بهترین مثالی که قدرت تمرکز و توجه برروی هدف را برای من ثابت میکند، دوره قانون سلامتی است که چگونه استاد با متمرکز شدن برروی هدف رسیدن به سلامتی و اندام مناسب، توانستند تحولی عظیم دربحث تغذیه و زندگی به سبک قانون سلامتی ایجاد کنند و بیماریهای لاعلاجی که دکترهای زیادی از درمان آن عاجز بودند توسط استاد که مدرک مرتبطی با اینکار نداشتند را درمان کنند و این است قدرت تمرکز و توجه برروی هدف.
-چرا خواستههای و رویاهای من کوچک هستند؟ اولاً بخاطر اینکه بخشندگی و وهاب بودن خداوند را باور نکردهام و دوماً باور نکردهام که من توانایی خلق زندگی دلخواه و رسیدن به تمامی خواستههایم را دارم و خداوند این قدرت را درون من قرار داده است
وقتی که من باور میکنم با افکار و باورهایم خالق تمامی شرایط و اتفاقات زندگیام هستم، کوچک و بزرگی خواستهها و آرزوهایم بیمعنا میشود چون باور دارم من که خودم خالقم و خداوند هم که هدایتگر من است و وهاب است پس من به هرخواستهای که داشتهباشم خواهم رسید پس آرزوهای بزرگ و کوچک همه و همه دستیافتنی هستند.
-هدفها و خواستههای من زمانی محقق خواهند شد که من شورو اشتیاق فراوان برای رسیدن به آنها را داشته باشم و وقتی که این شورو اشتیاق با تمرکز و باورهای درست همراه شود تمام اهداف دستیافتنی هستند
-من همواره آگاهانه و ناآگاهانه در حال استفاده از قانون جذب هستم و باورها و به آنچه که توجه میکنم از جنس همان را به زندگیام دعوت میکنم، حال که قانون جهان اینگونه است چرا من از قدرت این قانون برای خلق زندگی بهتر و دلخواهم استفاده نکنم؟
-در مسیر رسیدن به اهدافم برروی موانع تمرکز نکنم، در گام پنجم استاد فرمودند که:
وقتی من توکل میکنم بخداوند و باورهای خوبی دارم و توحیدی عمل میکنم، برای رسیدن من به اهدافم، هیچچیزی جلودار و مانع من نیست، ولی وقتی قوانین کشورها را باور میکنم و قدرت را میدهم به افرادی غیر از خداوند، زندگی من واقعاً فاجعه میشود.
با ایمان به خداوند، همهچیز ممکن میشود.
وقتی روی قدرت خداوند حساب میکنم، خداوندی که بر تمام جهان تسلط داشته و آنرا مدیریت میکند، آنگاه تمام هدفهای من تحقق خواهد یافت، اگر باور داشته باشم که من هستم که تمام اتفاقات زندگیام را رقم میزنم و به هدفهایم و قدرت پروردگار ایمان دارم، حرکت کرده و از هدایت خداوند پیروی کرده و درها برایم باز میشود، پس باید توجهم را از روی موانع و قوانینی که دولتها وضع کردهاند بردارم.
–نحوه ساختن باور جدید و قدرتمند کننده و تثبیت آن به این شکل است که من ابتدا یک باور قدرتمند کننده را انتخاب میکنم و شروع میکنم آنرا تکرار کردن و راجع به آن فکر کردن، در ابتدا ذهن من با آن مقاومت داشته و سعی در بیاد آوردن نتایج زندگی من میکند که خلاف این باور را به من ثابت میکند ولی من بازهم ادامه میدهم و تکرار میکنم و با پیداکردن الگوها بدنبال منطقی کردن این باور برای ذهنم هستم و مرتب توجهم و تکرارم و بدنبال الگو گشتن را ادامه میدهم، جهان نیز دستبکار شده و من را هدایت میکند به آن چیزی که به آن توجه میکنم و الگوهایی بیشتری را در مسیر تایید این باور به من نشان میدهد و این باور آرام آرام در وجود من شکل گرفته و اگر من این مسیر را ادامه بدهم در ذهنم تثبیت میشود و نتایج آنرا در زندگیام خواهم دید؛
چه موقع میتوانم مطمئن شوم که باور من به ثبات رسیده؟ زمانی که نتایج این باور جدید در زندگی من استمرار داشته باشد و به پایداری برسد
البته که تمام این مسیر به تعهد من برای ادامه دادن آن بستگی دارد و اینکه من چقدر باور کردهام که باورهای من هستند که شرایط و اتفاقات زندگی من را رقم میزنند
-انگیزهها از تضادها بوجود میآید، وقتی که من یک کمبودی را در زندگیام مشاهده میکنم، خواسته رفع آن کمبود و رسیدن به آن در وجود من ایجاد میشود و اگر این خواسته خیلی قوی باشد انگیزه من برای رسیدن به آن خواسته بسیار زیاد بوده و باعث قدم برداشتن من با ایمان و تعهد بالاتر میشود؛
وقتی این انگیزه با باورهای مناسب همراه باشد و ایمان به خداوند که این تضاد در زندگی من بوجود آمده که من خواستههایم را بشناسم و خداوند در مسیر رسیدن به خواسته من را هدایت و حمایت خواهد کرد، من متعهدانهتر و با تمرکز و شورو اشتیاق بیشتر حرکت کرده و صددرصد به خواستههایم خواهم رسید.
-راههای ارتباط با خداوند متفاوت است و هرکسی میتواند به شیوهای که خودش میداند با خداوند ارتباط بگیرد؛
مهم احساسی است که من هنگام ارتباط برقرار کردن با خداوند بدست میآورم
سلام و درود دارم استاد عزیزم و خانم مریم شایسته عزیز
من متشکرم از خانم شایسته عزیز که این پروژه رو ایفا کردند پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام دهم هستم در روز 10 مهر 1403
بریم سر اصل مطلب و برداشتی که من از این فایل لایو داشتم
اولین نکته خیلی زیبایی که استاد گفتن در مورد اینه که هدف گذاری از قانون توجه میاد
اگر یک هدف خاصی داریم باید تمام تمرکزمون و توجهمون در حول و حوش اون هدفه باشه اینجاست که خیلی خوبه که استاد در مورد قانون تمرکز و توجه اشاره کردم و واقعاً هم همینه که تمرکز و در لحظه بودن و متمرکز بر یک هدف خیلی مهمه و تاثیرگذاره
اگر رویاهات کوچیکه چون باورش رو نداری برداشتی که من کردم واقعاً عالیه که باید باور داشته باشیم که هر چیزی امکان پذیره و هر چیزی که قدم برمیداریم اتفاقهای خوب و قدم به قدم به سمت اون خواسته میریم و قدمهای موفقم قدم به قدم به اون خواسته رسیدن و یک شبه نشده.
ما میتونیم چند تا هدف داشته باشیم ر ابعاد مختلف اما به سمت هدفی حرکت میکنیم که روش تمرکز داریم
تاکید بسیار زیادی در خصوص تمرکز و استمرار و واقعاً ممنونم استاد که از قانون تمرکز و متمرکز بودن بر یک هدف و انجام اون و قدم بعدی
جالبه که چیزی رو که از بچگی چه ناخودآگاه چه خودآگاه رو داشته باشی که اتفاق نمیافته یا میافته اتفاق میافته مثل همین خدمتی که استاد اشاره کردند بهش
جالبه اینکه شما باور به چیزی دارید که حتی در اون زمان اتفاق نیفتاده مثل همین خدمت و حتی راههایی براش نیست ولی شما همینجوری حتی بدون هیچ منطقی پذیرفتی و باورش کردید که اون اتفاق میافته و شما خدمت نمیری و این اتفاق برات میافته و خدا خلقش میکنه در زمان و مکان خودش امکان پذیره اتفاق میافته اگر راهها و جزئیاتی ندارم براش فقط تجسمش کنم راه آخرش رو یعنی نقطه پایانی رو ببینم و باور کنم در زمان و مکان خودش اتفاق میافته واقعاً متشکرم
من نگرانش نبودم! این جالبه که واقعاً چقدر زیباست ما میفهمیم واقعاً گر یه چیزی رو باور کنیم و نگرش نباشیم و رها کنیم اتفاق میافته
برای کسی که هدفهاشو باور داره و خداوند داره به باورهاش پاسخ میده مهم نیست که دیگران چه قانونی میذارن یا نمیذارن ا دولتها چه قانونی دارند یا ندارند
نقطه برای ما خیلی جالبه که همیشه میایم فکر میکنیم چه موانعی است و حتی شاید به سمت هدفمون نریم یا اصلاً فکرشو نکنیم واقعاً اول باید بیایم ببینیم که اون نقطه پایانو تصور کنیم و باور کنیم که این خداوند هستش که باورهای من پاسخ میده نمونهاش و منطقش چیه همین استاد عباس منش که چه جوری خدمت میگفتن نمیرن در نونهالی در زمانی که اصلاً قانونش نبود؟! تانک قانونی به وجود میاد که میشه خدمتو خرید و نرفت اوند همه چیز رو هماهنگ میکنه با اون چیزی که تو میخوای و خواستی و باور کردی این باور ماست ه زندگی ما رو خلق میکند نقطه سر خط
من میتوانم و من باور دارم که اتفاق میافتد نقطه سر خط
حقیقت میپیونده اون خواستم اون هدفم چقدر جالبه که اینجا بیایم اول نقطه پایان رو برای خودمون امکانپذیر بدونیم که میشود
ثبات فرکانسی یعنی چی؟
در خصوص باور سازی مثلاً به طور مثال استاد مثال زدند پول ساختن آسونه
در ادامه که ما اینو تکرار میکنیم شاید در ابتدا ذهن مقاومت کنه یا مسخره کنه
وقتی میریم الگو پیدا میکنیم وقتی شما تکرار میکنید و توجه میکنید بهش دنبال نمونه و یا الگوش میگردید جهان شما را هدایت میکنه به اونچه که دارید بهش
الرزق و رزقان
ایدههای پولساز و فرصتهای پولساز داره به سمت اونها میاد و یه چیزی که من هم همینطور برای من هم حتی ایدهها پیشنهاد شده
دنبال تو میاد و پول حتی زودتر برات میریزه و حتی بیشتر واقعاً عالیه
ثبات داره و این نتیجهای که نشانههاش اینه که اتفاقهای خوب پشت سر هم اتفاق میافته وقتی تو اونو تکرار میکنی اون اتفاق دوباره میافته
وقتی به نتیجه میرسید که به ثبات و فرکانسی رسیده باشید واقعاً این گزینه خوبیه که برای کسایی که تازه شروع کردن و یا دارن یه مسیری رو تازه شروع میکنن مثل خودم اینو برای خودم یادآوری میکنم وقتی ما این فرکانس رو هی تکرار کردیم این باورها را هی تکرار کردیم به یک ثباتی رسوندیم نشون دادیم که واقعاً این باور داره تو ذهنمون شکل میگیره اول که نشانههاش میاد و یک شبه چیزی خلق نمیشه بلکه آرام آرام به صورت تصاعدی رشد میکنه و به حقیقت میپیونده.
اغلب انگیزای ما از تضادها به وجود میاد دیگه
واقعا این جمله بسیار عالیه که هر کسی که مثلاً لاغره نیاز به این پیدا میکنه که هیکل خوبی بسازه و یا برعکسش کسی که چاقه میخواد لاغر کنه و دوباره به همون طریق کسی که ب در فقر هستش میخواد یه ثروت عالی بسازه برای خودش همینطور از تضادها ما خواستههامون شکل میگیره
راههای ارتباط با خداوند بینهایته و در مورد نماز گفتن که هیچ وقت یک چیز خاصی نیست لکه به طرق مختلف به هزاران طریق مختلف میشه با خداوند ارتباط برقرار کرد
واقعا بینهایت من از استاد سپاسگزارم در مورد ارتباط با خداوند اینجا قشنگ طبق قرآن بیان کردند که راههای ارتباط با خداوند بینهایته واقعا جای شکر داره و واقعاً سپاس داره که چقدر میتونه خداوند اینجا دقیق و بینظیر عمل کنه و در قرآن ننویسه راه ارتباطی را چون محدودیت ایجاد میکرده 100 هزار مرتبه شکر
کار رو از جایی شروع بکنید که بهش علاقه دارید به کاری که علاقه بهش دارید مهم علاقتون
واقعا سپاسگزارم از خداوند ه اینجا داره نشون میده که هر چیزی در وهله قلب تو من گذاشتم و اون مسیرته و اگر هدفی داری و اگر علاقهای داری و مهارتی داری اگه پیک بگیری ثروت به سمتت میاد علاقت رو بدونی کشفش کنی و براش باورسازی کنی و حرکت کنی قدم برداری
میشه توی کار حرفهای میشیم وقتی که ادامه میدیم اصل مطلب بود واقعاً دمش گرم نقطه سر خط وقتی ادامه میدی توی کار ادامه میدی و ادامه میدی و استمرار به خرج میدی شما غربال میکنی شما متخصص اون کار میشی
واقعاً اگر علاقهمون رو پیگیری کنیم خداوند همه چیز به ما میدهد نمیخواد بریم توی نتورک مارکتینگ محصولات دیگران را بفروشیم مین شرکتهای هرمی
واقعاً دمت گرم استاد
عالیه پس از جایی که علاقه داریم شروع کنیم به مهارتمون به هرچیزی که بهمون عشق و احساس زنده بودن میده
با تمام وجودم سپاسگزارم از استاد عزیزم در خصوص جهت دهی به ذهن و استمرار و تمرکز بر روی اهدافم و قدم برداشتن و ادامه دادن
چقدر مهمه که برای من در این مدار که هستم روی اهدافم متمرکز باشم و ادامه بدم و ادامه بدم و دنبال نتیجه یک شبه نباشم ا تمام وجودم و خانم شایسته تشکر میکنم امیدوارم که باز هم این فایل خواهم دید و برداشتی متفاوت و مناسب خواهم داشت
دوستتون دارم در دنیا و آخرت ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام خدمت استاد جان و خانم شایسته عزیز که واقعا چقدر خلاقانه این پروژه رو طراحی کردن که اون اصل مهم رو همیشه یادآوری کنید به ما تکرار تکرار تکرار چند روز پیش از کنار یه مزرعه رد می شدم و تازه داشتن بذرهایی داخل زمین می کاشتن گفتم چقدر این صحنه زیباست اون بذر که میره زیر زمین فقط توجه و تمرکزش روی خودش هست که رشد کنه کاری با بذر بغلی نداره و حالا ما به 2000تا فکر مختلف در طول روز توجه می کنیم بعد میگیم چرا خواسته ما محقق نمیشه دلیلش همینه داستان ذره بین مثالی هست برای تمام انسانها در طول تاریخ واقعا خانم شایسته ازتون از صمیم قلب سپاس گذارم که هستین
تصویر این فایلو خیلی دوست دارم حس خوبی بهم میده دوتا لیوان چای خوشرنگ در این طبیعت شگفت انگیز
مهمترین نکته برای من در این فایل برداشتن مقاومتهای ذهنی بود اینکه برای رسیدن به خواسته ها نیاز به تقلای بیشتر نیست بلکه باید مقاومتهارو درمورد اون خواسته کم کنی بله به نظرم همینطوره همین چند وقت پیش راجب یه موضوعی که خیلی براش تلاش کرده بودم و نتیجه نگرفته بودم یه ترسی رو پیدا کردم در ذهنم و وقتی اونو برداشتم دیدم اوضاع داره بهتر میشه در واقع این همون استعاره گاز و ترمزه و استاد جان چه مثال خوبی درمورد ثبات فرکانسی زدین خیلی برام قابل فهم شد
استاد عزیز و خانم شایسته عزیز خیلی ازتون سپاسگذارم
میخام داستان رفتن خودم به سمت علاقه ام رو براتون تعریف کنم.
وقتی میخاستم برم دانشگاه، موقع انتخاب رشته هیچ ایده ای نداشتم که چه رشته ای رو دوست دارم. ازون جایی که توی ریاضی و فیزیک خوب بودم و با توصیهی اطرافیان رفتم سراغ مهندسی برق.
دوران دانشگاه خیلی بدون انگیزه و تلاش پیشرفت و بعد از فارغالتحصیلی، ازون جایی که دیگه علاقه ای به تحصیلات نداشتم ادامه ندادم و نوبت کار پیدا کردن رسید.
به خاطر باور های ضعیفم، من هنوز هم قبول نکرده بودم که این رشته علاقه من نیست .
اینجا تازه با استاد آشنا شدم و دست و پا شکسته فایلها رو گوش میدادم.
ازون جایی که آمادگی رفتن به محیط کار رو نداشتم، به مطالعه و پیشرفت توی حوزه برق ادامه دادم و بعد مدتی شروع به فعالیت تو یه شرکت کردم.(داشتم رو باورام هم کار میکردم)
اولین تمرینی که انجام این بود که سعی میکردم احساسمو خوب نگه دارم، چون استاد گفته بودند قانون اینه که احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب و منم علاقه پیدا کردم که زندگی دلخواه خودمو بسازم.
———————————–
حالا علاقه اصلی من چی بود؟
از کودکی دوست داشتم زیبایی ها رو بینم و یادمه بعضی وقتا عصر که میشد دراز میکشیدم و آسمون درو نگاه میکردم، ابرا رو خیلی دوست داشتم.
وقتی بزرگتر شدم و موبایل خریدم، خیلی از وقتمو میذاشتم عکس میگرفتم و ادیت میکردم.
میتونستم با موبایل عکسای قشنگی بگیرم. علاقه داشتم ویدیو های عکاسی تو یوتوب ببینم و حتی دوره هم تهیه کرده بودم.
ولی به این نتیجه رسیده بودم که باید کارمو بکنم و عکاسی رو در کنارش تفریحی انجام بدم و یا کار کنم، پول در بیارم، بعد برم تجهیزات بخرم و کم کم عکاسی رو شروع کنم
حدود هفت ماه تو شرکت کار کردم.
و چون احساس خوب داشتن اولویتم بود، کارمو با علاقه انجام میدادم ولی به یه تضاد هایی تو کار برخوردم و همشم حرفهای استاد که میگفتن برین سراغ علاقتون، میتونید توش کلی پیشرفت کنید و ثروت بسازید، گوشه ذهنم بود.
از خودم میپرسیدم واقعا لذت میبرم از کارم؟
یه روز برای پیاده روی رفتم بیرون، بعد پیاده روی نشستم روی یه نیمکت.
هوا خیییلی خوب بود، ابرا تو آسمون یه شکل زیبایی گرفته بودند دور و برم پر از درخت بود، خیلی به وجد اومده بودم، گوشیمو درآوردم و کلی عکس گرفتم، و یهو یه ندایی (قشنگ داشت بام حرف میزد) بهم گفت داری لذت میبری؟
گفتم معلومه که آره.
بهم گفت پس چرا همیشه این کارو انجام نمیدی؟
منو بگو شوکه بودم. مونده بودم که چی بگم!
بعد از کلی صحبت کردن با ندای درون! به خدا گفتم اگه این مسیر منه! خودت برام شرایطشو مهیا کن!
خودت هدایتم کن.
یه ماه بعد شرایطی پیش اومد و ازون کار بیرون اومدم.(خیلی معجزه آسا رقم خورد)
و گفتم خدایا من ازین فرصت استفاده میکنم، و تصمیم گرفتم تمرکزمو بذارم روی عکاسی و اینجا بود که من وارد مسیر علاقم شدم.
توی این مسیر خیلی هدایت شدم، قدم های بعدی خودشون برام فراهم میشدن، کلی تحسین شدم از کیفیت عکس هام. خلاصه نتایج خوبی برام رقم خورد.
الآنم توی مسیرم و روز بروز دارم قدم های بزرگتر بر میدارم و نتایج بزرگتری میگیرم.
خیلی ازین مسیر لذت میبرم.
و این تغییر مسیر رو مدیون آگاهی های نابی ام خدا از طریق استاد عزیزم بهم یاد داد.
ـــــــــــــــــ
چند تا نکته که یاد گرفتم:
– ما نباید به موانع احتمالی فکر کنیم، حتی به خود مسیر هم نیاز نیست فکر کنیم، کافیه با ایمان قدم اول رو برداریم، تعه مون رو که نشون بدیم، قدم های بعدی رو خداوند هدایت میکنه.
خیلی مسیر قشنگ تره وقتی همه چی رو به خدا میسپاریم و تمرکزمون رو فقط رو بهبود میذاریم.
-اوایل که با استاد آشنا شدم خیلی از حرف هاشون رو متوجه نمیشدم، اما یه حسی تو قلبم این حرف ها رو قبول میکرد و آرامش خاصی از قانون میگرفتم.
من هم ادامه دادم و تا تونستم فایل ها رو گوش دادم، کم کم با دیدن الگو ها و نتایج کوچولو باورم قوی تر شد و کم کم جسارت رفتن به سمت علاقم رو پیدا کردم.
من چند ساله که دارم سعی میکنم روی خودم کار کنم خیلی از کارایی هم که فکر میکردم درسته و از استاد عزیزم یاد گرفتم رو انجام دادم مثل حذف تلویزیون ، حضور حداقلی در شبکه های مجازی ، عدم توجه به اخبار نازیبا، توجه به زیباییها ، تمرکز بر نکات مثبت ، شکرگزاری.
اما اون اتفاقی که باید میافتاد نمی افتاد البته که اتفاقات منفی کمتری رو تجربه کردم و قطعاً تأثیر همین اقداماتی بوده که اینجا یاد گرفتم
اما انتظار و خواسته من فراتر بود
الآن که دارم فکر میکنم می بینم من هیچ وقت هیچ هدف درست و مشخصی نداشتم که برایش قدم بردارم
احتمالا هم دلیل حضورم اینجا تو این مدت این بوده که باعث حال خوبم می شده وگرنه آدم بی هدف اینجا چیکار میکنه ؟
و همین که هدفی هم نداشتم باعث شده تا توجهم و تمرکزم روی یک نقطه نباشه
شایدم دلیل اینکه هدفی نداشتم این بوده که باور نداشتم که میشه و یا حتی شاید جرأت تعیین هدف نداشتم جرأت اینکه یک قدم پا رو از دایره امنم فراتر بذارم (البته چند بار یه حرکتایی کردم اما چون دنبال نتیجه سریع بودم و نشد رها کردم)
که همه اینا نشأت گرفته از اینه که اعتماد و ایمان به خداوند و نیروی درونی ضعیفه
شناخت از خودم و تواناییهام ندارم
و همه مطالب سایت رو روزنامه وار رد کردم .
اینجا یاد گرفتم که رویا داشته باشم اما براش قدم برنداشتم چون هیچ باوری براش نساختم و فکر میکردم که صرف رویا و آرزو داشتن کافیه در واقع صحبتهایی که میخاسته منو از دایره راحتی بیاره بیرون رو نشنیدم و حتی فکر میکنم خیلی از صحبتهای استاد رو برعکس شنیدم.
قبل از اینکه بخوام هدفی تعیین کنم توجه به موانع کردم و کلا بیخیال هدف داشتن شدم
اما تا همین دقیقه پنج فایل که نیم ساعت طول کشید که هی گوش دادم و نگه داشتم تصمیم گرفتم که هدفمند زندگی کنم و میخوام از هدف های کوچیک روزانه شروع کنم .
من تقریباً همه فایلهای سایت رو دیدم به محض اینکه تو سایت گذاشته شده اما چرا یه قسمتهایی از این فایل رو نشنیدم و بار اوله که دارم میشنوم قطعا که در مدار شنیدنشون نبودم
به نام خداوندی که هر آنچه که دارم از ان اوست ومن بی او هیچم و به هر خیری از جانب او سخت محتاجم.
من از گام اول تا کنون متعهد شدم برای انجام تمرینات این گام ها و دارم روش کار میکنم تا الان هر روز تمام فایل را در دفترم نوشتم
به جز این گام که بعد از کامنت میخوام بنویسم و تمام تلاشم را برای درکش و انجام تمرین میگذارم
خدایا ما را هدایتمون کن تا مسیر درست را بریم و از زندگی لذت ببریم.
استاد مطالب بسیار خوبی در این فایل تو ضیح دادین خیلی سپاسگزارم.
در مورد هدف گذاری قانون توجه که چقدر مهم هست در مورد قانون جذب مطالبی که در مورد قران و کلام خدا فرمودید خیلی دوستشون دارم.
استاد من نماز و حجاب را از زبان شما فهمیدم و درک کردم الان چند ساله و چقدر به من کمک کرد استاد نمیدونم چطور از شما تشکر کنم.
استاد چقدر این آیه را دوست دارم خیلی قلبم باش آروم میشه هر وقت به گوشم میرسه انگار خدا داره با من حرف میزنه و میگه من نزدیک تو هستم از خودم بخواه
من وقتی این آیه را میخونم با خدا خیلی صحبت میکنم میگم خدایا من میخواهم مثل خودت باشم
انگار این آیه خیلی بیشتر من و خدا رو دوست میکنه و حرفهای خودمونی با هم میزنیم
یه همچنین احساسی دارم
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و چون بندگان من از تو سراغ مرا میگیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت میکنم البته در صورتی که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند (186).
استاد توضیح دادین در مورد علاقه مون که بریم دنبال علایقمون و حتما موفق میشیم من هم به اون ایمان دارم
و مطمئن هستم علاقه ام را دنبال کنم هم از زندگی بیشتر لذت میبرم و هم موفق تر خواهم شد.
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از خودت یاری میطلبم
خدایا ما را به راه راست هدایتمان کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
-وقتی من هدفی را برای خودم ترسیم میکنم باید تمام توجه و تمرکزم را صرفاً برروی آن هدف گذاشته و از حواشی دوری کنم، بهترین مثالی که قدرت تمرکز و توجه برروی هدف را برای من ثابت میکند، دوره قانون سلامتی است که چگونه استاد با متمرکز شدن برروی هدف رسیدن به سلامتی و اندام مناسب، توانستند تحولی عظیم دربحث تغذیه و زندگی به سبک قانون سلامتی ایجاد کنند و بیماریهای لاعلاجی که دکترهای زیادی از درمان آن عاجز بودند توسط استاد که مدرک مرتبطی با اینکار نداشتند را درمان کنند و این است قدرت تمرکز و توجه برروی هدف.
-چرا خواستههای و رویاهای من کوچک هستند؟ اولاً بخاطر اینکه بخشندگی و وهاب بودن خداوند را باور نکردهام و دوماً باور نکردهام که من توانایی خلق زندگی دلخواه و رسیدن به تمامی خواستههایم را دارم و خداوند این قدرت را درون من قرار داده است
وقتی که من باور میکنم با افکار و باورهایم خالق تمامی شرایط و اتفاقات زندگیام هستم، کوچک و بزرگی خواستهها و آرزوهایم بیمعنا میشود چون باور دارم من که خودم خالقم و خداوند هم که هدایتگر من است و وهاب است پس من به هرخواستهای که داشتهباشم خواهم رسید پس آرزوهای بزرگ و کوچک همه و همه دستیافتنی هستند.
-هدفها و خواستههای من زمانی محقق خواهند شد که من شورو اشتیاق فراوان برای رسیدن به آنها را داشته باشم و وقتی که این شورو اشتیاق با تمرکز و باورهای درست همراه شود تمام اهداف دستیافتنی هستند
-من همواره آگاهانه و ناآگاهانه در حال استفاده از قانون جذب هستم و باورها و به آنچه که توجه میکنم از جنس همان را به زندگیام دعوت میکنم، حال که قانون جهان اینگونه است چرا من از قدرت این قانون برای خلق زندگی بهتر و دلخواهم استفاده نکنم؟
-در مسیر رسیدن به اهدافم برروی موانع تمرکز نکنم، در گام پنجم استاد فرمودند که:
وقتی من توکل میکنم بخداوند و باورهای خوبی دارم و توحیدی عمل میکنم، برای رسیدن من به اهدافم، هیچچیزی جلودار و مانع من نیست، ولی وقتی قوانین کشورها را باور میکنم و قدرت را میدهم به افرادی غیر از خداوند، زندگی من واقعاً فاجعه میشود.
با ایمان به خداوند، همهچیز ممکن میشود.
وقتی روی قدرت خداوند حساب میکنم، خداوندی که بر تمام جهان تسلط داشته و آنرا مدیریت میکند، آنگاه تمام هدفهای من تحقق خواهد یافت، اگر باور داشته باشم که من هستم که تمام اتفاقات زندگیام را رقم میزنم و به هدفهایم و قدرت پروردگار ایمان دارم، حرکت کرده و از هدایت خداوند پیروی کرده و درها برایم باز میشود، پس باید توجهم را از روی موانع و قوانینی که دولتها وضع کردهاند بردارم.
–نحوه ساختن باور جدید و قدرتمند کننده و تثبیت آن به این شکل است که من ابتدا یک باور قدرتمند کننده را انتخاب میکنم و شروع میکنم آنرا تکرار کردن و راجع به آن فکر کردن، در ابتدا ذهن من با آن مقاومت داشته و سعی در بیاد آوردن نتایج زندگی من میکند که خلاف این باور را به من ثابت میکند ولی من بازهم ادامه میدهم و تکرار میکنم و با پیداکردن الگوها بدنبال منطقی کردن این باور برای ذهنم هستم و مرتب توجهم و تکرارم و بدنبال الگو گشتن را ادامه میدهم، جهان نیز دستبکار شده و من را هدایت میکند به آن چیزی که به آن توجه میکنم و الگوهایی بیشتری را در مسیر تایید این باور به من نشان میدهد و این باور آرام آرام در وجود من شکل گرفته و اگر من این مسیر را ادامه بدهم در ذهنم تثبیت میشود و نتایج آنرا در زندگیام خواهم دید؛
چه موقع میتوانم مطمئن شوم که باور من به ثبات رسیده؟ زمانی که نتایج این باور جدید در زندگی من استمرار داشته باشد و به پایداری برسد
البته که تمام این مسیر به تعهد من برای ادامه دادن آن بستگی دارد و اینکه من چقدر باور کردهام که باورهای من هستند که شرایط و اتفاقات زندگی من را رقم میزنند
-انگیزهها از تضادها بوجود میآید، وقتی که من یک کمبودی را در زندگیام مشاهده میکنم، خواسته رفع آن کمبود و رسیدن به آن در وجود من ایجاد میشود و اگر این خواسته خیلی قوی باشد انگیزه من برای رسیدن به آن خواسته بسیار زیاد بوده و باعث قدم برداشتن من با ایمان و تعهد بالاتر میشود؛
وقتی این انگیزه با باورهای مناسب همراه باشد و ایمان به خداوند که این تضاد در زندگی من بوجود آمده که من خواستههایم را بشناسم و خداوند در مسیر رسیدن به خواسته من را هدایت و حمایت خواهد کرد، من متعهدانهتر و با تمرکز و شورو اشتیاق بیشتر حرکت کرده و صددرصد به خواستههایم خواهم رسید.
-راههای ارتباط با خداوند متفاوت است و هرکسی میتواند به شیوهای که خودش میداند با خداوند ارتباط بگیرد؛
مهم احساسی است که من هنگام ارتباط برقرار کردن با خداوند بدست میآورم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و احترام محضر استاد عزیز، سرکار خانم شایسته ی مهربان و دوستان گرامی.
قدم دهم و هزاران آگاهی ناب دیگه.
پروژه ی خانه تکانی ذهن ، واقعا فوق العاده هست،
اول اینکه بنر این گام دهم (دو استکان چای ) بسیار بسیار بسیار زیبا هست، مثل پاییز، مثل درخت، مثل باران.
موضوعات بسیار جذاب، استاد جان واقعا این مباحث چقدر بمن کمک کرده که خودم و شخصیت خودم رو بهبود بدم خدا میدونه.
به هر موضوعی که فکر میکنم می بینم من کجا بودم، الان چقدر بهتر شدم و بی نهایت میشه بهتر شد.
دقیقا این فایل هم یک دوره کامل هست،
موضوعاتی مثل:
*باور
*اعتماد به نفس
*هدایت خداوند
*رسیدن به هدف بدون موانع
*الگو داشتن(شما بهترین الگو و استاد من هستید)
*زرق بغیر الحساب
*ثبات فرکانسی
*انگیزه و تضاد
*هدفگذاری
*علاقه ها
و موضوعات بسیار مهم و اساسی دیگه ای که در این فایل شگفت انگیز بود و من بهره بردم.
جهان و زندگی فوق العاده زیباست.
ممنونم استاد عزیز.
“جناب آقای استاد سید حسین عباس منش”
از من انسان بهتری ساخته اید
‘ از شما سپاسگزارم ‘
به نام خداوند یگانه هستی
سلام و درود دارم استاد عزیزم و خانم مریم شایسته عزیز
من متشکرم از خانم شایسته عزیز که این پروژه رو ایفا کردند پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام دهم هستم در روز 10 مهر 1403
بریم سر اصل مطلب و برداشتی که من از این فایل لایو داشتم
اولین نکته خیلی زیبایی که استاد گفتن در مورد اینه که هدف گذاری از قانون توجه میاد
اگر یک هدف خاصی داریم باید تمام تمرکزمون و توجهمون در حول و حوش اون هدفه باشه اینجاست که خیلی خوبه که استاد در مورد قانون تمرکز و توجه اشاره کردم و واقعاً هم همینه که تمرکز و در لحظه بودن و متمرکز بر یک هدف خیلی مهمه و تاثیرگذاره
اگر رویاهات کوچیکه چون باورش رو نداری برداشتی که من کردم واقعاً عالیه که باید باور داشته باشیم که هر چیزی امکان پذیره و هر چیزی که قدم برمیداریم اتفاقهای خوب و قدم به قدم به سمت اون خواسته میریم و قدمهای موفقم قدم به قدم به اون خواسته رسیدن و یک شبه نشده.
ما میتونیم چند تا هدف داشته باشیم ر ابعاد مختلف اما به سمت هدفی حرکت میکنیم که روش تمرکز داریم
تاکید بسیار زیادی در خصوص تمرکز و استمرار و واقعاً ممنونم استاد که از قانون تمرکز و متمرکز بودن بر یک هدف و انجام اون و قدم بعدی
جالبه که چیزی رو که از بچگی چه ناخودآگاه چه خودآگاه رو داشته باشی که اتفاق نمیافته یا میافته اتفاق میافته مثل همین خدمتی که استاد اشاره کردند بهش
جالبه اینکه شما باور به چیزی دارید که حتی در اون زمان اتفاق نیفتاده مثل همین خدمت و حتی راههایی براش نیست ولی شما همینجوری حتی بدون هیچ منطقی پذیرفتی و باورش کردید که اون اتفاق میافته و شما خدمت نمیری و این اتفاق برات میافته و خدا خلقش میکنه در زمان و مکان خودش امکان پذیره اتفاق میافته اگر راهها و جزئیاتی ندارم براش فقط تجسمش کنم راه آخرش رو یعنی نقطه پایانی رو ببینم و باور کنم در زمان و مکان خودش اتفاق میافته واقعاً متشکرم
من نگرانش نبودم! این جالبه که واقعاً چقدر زیباست ما میفهمیم واقعاً گر یه چیزی رو باور کنیم و نگرش نباشیم و رها کنیم اتفاق میافته
برای کسی که هدفهاشو باور داره و خداوند داره به باورهاش پاسخ میده مهم نیست که دیگران چه قانونی میذارن یا نمیذارن ا دولتها چه قانونی دارند یا ندارند
نقطه برای ما خیلی جالبه که همیشه میایم فکر میکنیم چه موانعی است و حتی شاید به سمت هدفمون نریم یا اصلاً فکرشو نکنیم واقعاً اول باید بیایم ببینیم که اون نقطه پایانو تصور کنیم و باور کنیم که این خداوند هستش که باورهای من پاسخ میده نمونهاش و منطقش چیه همین استاد عباس منش که چه جوری خدمت میگفتن نمیرن در نونهالی در زمانی که اصلاً قانونش نبود؟! تانک قانونی به وجود میاد که میشه خدمتو خرید و نرفت اوند همه چیز رو هماهنگ میکنه با اون چیزی که تو میخوای و خواستی و باور کردی این باور ماست ه زندگی ما رو خلق میکند نقطه سر خط
من میتوانم و من باور دارم که اتفاق میافتد نقطه سر خط
حقیقت میپیونده اون خواستم اون هدفم چقدر جالبه که اینجا بیایم اول نقطه پایان رو برای خودمون امکانپذیر بدونیم که میشود
ثبات فرکانسی یعنی چی؟
در خصوص باور سازی مثلاً به طور مثال استاد مثال زدند پول ساختن آسونه
در ادامه که ما اینو تکرار میکنیم شاید در ابتدا ذهن مقاومت کنه یا مسخره کنه
وقتی میریم الگو پیدا میکنیم وقتی شما تکرار میکنید و توجه میکنید بهش دنبال نمونه و یا الگوش میگردید جهان شما را هدایت میکنه به اونچه که دارید بهش
الرزق و رزقان
ایدههای پولساز و فرصتهای پولساز داره به سمت اونها میاد و یه چیزی که من هم همینطور برای من هم حتی ایدهها پیشنهاد شده
دنبال تو میاد و پول حتی زودتر برات میریزه و حتی بیشتر واقعاً عالیه
ثبات داره و این نتیجهای که نشانههاش اینه که اتفاقهای خوب پشت سر هم اتفاق میافته وقتی تو اونو تکرار میکنی اون اتفاق دوباره میافته
وقتی به نتیجه میرسید که به ثبات و فرکانسی رسیده باشید واقعاً این گزینه خوبیه که برای کسایی که تازه شروع کردن و یا دارن یه مسیری رو تازه شروع میکنن مثل خودم اینو برای خودم یادآوری میکنم وقتی ما این فرکانس رو هی تکرار کردیم این باورها را هی تکرار کردیم به یک ثباتی رسوندیم نشون دادیم که واقعاً این باور داره تو ذهنمون شکل میگیره اول که نشانههاش میاد و یک شبه چیزی خلق نمیشه بلکه آرام آرام به صورت تصاعدی رشد میکنه و به حقیقت میپیونده.
اغلب انگیزای ما از تضادها به وجود میاد دیگه
واقعا این جمله بسیار عالیه که هر کسی که مثلاً لاغره نیاز به این پیدا میکنه که هیکل خوبی بسازه و یا برعکسش کسی که چاقه میخواد لاغر کنه و دوباره به همون طریق کسی که ب در فقر هستش میخواد یه ثروت عالی بسازه برای خودش همینطور از تضادها ما خواستههامون شکل میگیره
راههای ارتباط با خداوند بینهایته و در مورد نماز گفتن که هیچ وقت یک چیز خاصی نیست لکه به طرق مختلف به هزاران طریق مختلف میشه با خداوند ارتباط برقرار کرد
واقعا بینهایت من از استاد سپاسگزارم در مورد ارتباط با خداوند اینجا قشنگ طبق قرآن بیان کردند که راههای ارتباط با خداوند بینهایته واقعا جای شکر داره و واقعاً سپاس داره که چقدر میتونه خداوند اینجا دقیق و بینظیر عمل کنه و در قرآن ننویسه راه ارتباطی را چون محدودیت ایجاد میکرده 100 هزار مرتبه شکر
کار رو از جایی شروع بکنید که بهش علاقه دارید به کاری که علاقه بهش دارید مهم علاقتون
واقعا سپاسگزارم از خداوند ه اینجا داره نشون میده که هر چیزی در وهله قلب تو من گذاشتم و اون مسیرته و اگر هدفی داری و اگر علاقهای داری و مهارتی داری اگه پیک بگیری ثروت به سمتت میاد علاقت رو بدونی کشفش کنی و براش باورسازی کنی و حرکت کنی قدم برداری
میشه توی کار حرفهای میشیم وقتی که ادامه میدیم اصل مطلب بود واقعاً دمش گرم نقطه سر خط وقتی ادامه میدی توی کار ادامه میدی و ادامه میدی و استمرار به خرج میدی شما غربال میکنی شما متخصص اون کار میشی
واقعاً اگر علاقهمون رو پیگیری کنیم خداوند همه چیز به ما میدهد نمیخواد بریم توی نتورک مارکتینگ محصولات دیگران را بفروشیم مین شرکتهای هرمی
واقعاً دمت گرم استاد
عالیه پس از جایی که علاقه داریم شروع کنیم به مهارتمون به هرچیزی که بهمون عشق و احساس زنده بودن میده
با تمام وجودم سپاسگزارم از استاد عزیزم در خصوص جهت دهی به ذهن و استمرار و تمرکز بر روی اهدافم و قدم برداشتن و ادامه دادن
چقدر مهمه که برای من در این مدار که هستم روی اهدافم متمرکز باشم و ادامه بدم و ادامه بدم و دنبال نتیجه یک شبه نباشم ا تمام وجودم و خانم شایسته تشکر میکنم امیدوارم که باز هم این فایل خواهم دید و برداشتی متفاوت و مناسب خواهم داشت
دوستتون دارم در دنیا و آخرت ثروتمند و سعادتمند باشید
گام دهم
از خانه تکانی زن گام به گام
علی وزیری وصال – 10 مهر 1403
سلام خدمت استاد جان و خانم شایسته عزیز که واقعا چقدر خلاقانه این پروژه رو طراحی کردن که اون اصل مهم رو همیشه یادآوری کنید به ما تکرار تکرار تکرار چند روز پیش از کنار یه مزرعه رد می شدم و تازه داشتن بذرهایی داخل زمین می کاشتن گفتم چقدر این صحنه زیباست اون بذر که میره زیر زمین فقط توجه و تمرکزش روی خودش هست که رشد کنه کاری با بذر بغلی نداره و حالا ما به 2000تا فکر مختلف در طول روز توجه می کنیم بعد میگیم چرا خواسته ما محقق نمیشه دلیلش همینه داستان ذره بین مثالی هست برای تمام انسانها در طول تاریخ واقعا خانم شایسته ازتون از صمیم قلب سپاس گذارم که هستین
به نام رب العالمین
گام دهم از پروژه خانه تکانی ذهن
سلام بر استاد عزیز
سلام بر خانم شایسته و تک تک دوستانم
ما به سمت هدفی حرکت میکنیم که به آن توجه میکنیم. هر چقدر بیشتر به آن توجه کنیم مغز متوجه میشه که لابلای اینهمه اطلاعات باید به این مورد هم رسیدگی کنه.
پس توجه روزانه ما به هدفمون مهمترین قدم برای رسیدن به اون است.
توجه، هم دیدن نوشته روزانه ماست و هم قدم هایی که هر روز براش برمیداریم.
اگه به موانع توجه کنیم ذهنمون میره سراغ بهانه گیری پس اصلا به آخر کار فکر نکنیم .
در لحظه حال زندگی کنیم و از همین لحظه لذت ببریم و قدم به قدم به سوی آنچه عشقمون هست بریم .
هدف های ما از تضادها بوجود میاد.
انگیزه و شور و شوق ما از تضادها به وجود میاد .
و هر چقدر اهرم رنج و لذت را برای خودمون درست بکار ببریم دستیابی به اون هدف راحت تر میشه.
خدایا شکرت که اینقدر به ما نزدیکی
سپاسگزارم
دوستتون دارم
سلام بر عزیزانم
گام دهم
خدارو شکر میکنم که حالم خوبه و آرامم
تصویر این فایلو خیلی دوست دارم حس خوبی بهم میده دوتا لیوان چای خوشرنگ در این طبیعت شگفت انگیز
مهمترین نکته برای من در این فایل برداشتن مقاومتهای ذهنی بود اینکه برای رسیدن به خواسته ها نیاز به تقلای بیشتر نیست بلکه باید مقاومتهارو درمورد اون خواسته کم کنی بله به نظرم همینطوره همین چند وقت پیش راجب یه موضوعی که خیلی براش تلاش کرده بودم و نتیجه نگرفته بودم یه ترسی رو پیدا کردم در ذهنم و وقتی اونو برداشتم دیدم اوضاع داره بهتر میشه در واقع این همون استعاره گاز و ترمزه و استاد جان چه مثال خوبی درمورد ثبات فرکانسی زدین خیلی برام قابل فهم شد
استاد عزیز و خانم شایسته عزیز خیلی ازتون سپاسگذارم
به نام خدا
سلام
میخام داستان رفتن خودم به سمت علاقه ام رو براتون تعریف کنم.
وقتی میخاستم برم دانشگاه، موقع انتخاب رشته هیچ ایده ای نداشتم که چه رشته ای رو دوست دارم. ازون جایی که توی ریاضی و فیزیک خوب بودم و با توصیهی اطرافیان رفتم سراغ مهندسی برق.
دوران دانشگاه خیلی بدون انگیزه و تلاش پیشرفت و بعد از فارغالتحصیلی، ازون جایی که دیگه علاقه ای به تحصیلات نداشتم ادامه ندادم و نوبت کار پیدا کردن رسید.
به خاطر باور های ضعیفم، من هنوز هم قبول نکرده بودم که این رشته علاقه من نیست .
اینجا تازه با استاد آشنا شدم و دست و پا شکسته فایلها رو گوش میدادم.
ازون جایی که آمادگی رفتن به محیط کار رو نداشتم، به مطالعه و پیشرفت توی حوزه برق ادامه دادم و بعد مدتی شروع به فعالیت تو یه شرکت کردم.(داشتم رو باورام هم کار میکردم)
اولین تمرینی که انجام این بود که سعی میکردم احساسمو خوب نگه دارم، چون استاد گفته بودند قانون اینه که احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب و منم علاقه پیدا کردم که زندگی دلخواه خودمو بسازم.
———————————–
حالا علاقه اصلی من چی بود؟
از کودکی دوست داشتم زیبایی ها رو بینم و یادمه بعضی وقتا عصر که میشد دراز میکشیدم و آسمون درو نگاه میکردم، ابرا رو خیلی دوست داشتم.
وقتی بزرگتر شدم و موبایل خریدم، خیلی از وقتمو میذاشتم عکس میگرفتم و ادیت میکردم.
میتونستم با موبایل عکسای قشنگی بگیرم. علاقه داشتم ویدیو های عکاسی تو یوتوب ببینم و حتی دوره هم تهیه کرده بودم.
ولی به این نتیجه رسیده بودم که باید کارمو بکنم و عکاسی رو در کنارش تفریحی انجام بدم و یا کار کنم، پول در بیارم، بعد برم تجهیزات بخرم و کم کم عکاسی رو شروع کنم
حدود هفت ماه تو شرکت کار کردم.
و چون احساس خوب داشتن اولویتم بود، کارمو با علاقه انجام میدادم ولی به یه تضاد هایی تو کار برخوردم و همشم حرفهای استاد که میگفتن برین سراغ علاقتون، میتونید توش کلی پیشرفت کنید و ثروت بسازید، گوشه ذهنم بود.
از خودم میپرسیدم واقعا لذت میبرم از کارم؟
یه روز برای پیاده روی رفتم بیرون، بعد پیاده روی نشستم روی یه نیمکت.
هوا خیییلی خوب بود، ابرا تو آسمون یه شکل زیبایی گرفته بودند دور و برم پر از درخت بود، خیلی به وجد اومده بودم، گوشیمو درآوردم و کلی عکس گرفتم، و یهو یه ندایی (قشنگ داشت بام حرف میزد) بهم گفت داری لذت میبری؟
گفتم معلومه که آره.
بهم گفت پس چرا همیشه این کارو انجام نمیدی؟
منو بگو شوکه بودم. مونده بودم که چی بگم!
بعد از کلی صحبت کردن با ندای درون! به خدا گفتم اگه این مسیر منه! خودت برام شرایطشو مهیا کن!
خودت هدایتم کن.
یه ماه بعد شرایطی پیش اومد و ازون کار بیرون اومدم.(خیلی معجزه آسا رقم خورد)
و گفتم خدایا من ازین فرصت استفاده میکنم، و تصمیم گرفتم تمرکزمو بذارم روی عکاسی و اینجا بود که من وارد مسیر علاقم شدم.
توی این مسیر خیلی هدایت شدم، قدم های بعدی خودشون برام فراهم میشدن، کلی تحسین شدم از کیفیت عکس هام. خلاصه نتایج خوبی برام رقم خورد.
الآنم توی مسیرم و روز بروز دارم قدم های بزرگتر بر میدارم و نتایج بزرگتری میگیرم.
خیلی ازین مسیر لذت میبرم.
و این تغییر مسیر رو مدیون آگاهی های نابی ام خدا از طریق استاد عزیزم بهم یاد داد.
ـــــــــــــــــ
چند تا نکته که یاد گرفتم:
– ما نباید به موانع احتمالی فکر کنیم، حتی به خود مسیر هم نیاز نیست فکر کنیم، کافیه با ایمان قدم اول رو برداریم، تعه مون رو که نشون بدیم، قدم های بعدی رو خداوند هدایت میکنه.
خیلی مسیر قشنگ تره وقتی همه چی رو به خدا میسپاریم و تمرکزمون رو فقط رو بهبود میذاریم.
-اوایل که با استاد آشنا شدم خیلی از حرف هاشون رو متوجه نمیشدم، اما یه حسی تو قلبم این حرف ها رو قبول میکرد و آرامش خاصی از قانون میگرفتم.
من هم ادامه دادم و تا تونستم فایل ها رو گوش دادم، کم کم با دیدن الگو ها و نتایج کوچولو باورم قوی تر شد و کم کم جسارت رفتن به سمت علاقم رو پیدا کردم.
ــــــــــــــــــــــــــــ
چقدر این قانون زیباست.
خدایا شکرت
سلام به همه عزیزان
من چند ساله که دارم سعی میکنم روی خودم کار کنم خیلی از کارایی هم که فکر میکردم درسته و از استاد عزیزم یاد گرفتم رو انجام دادم مثل حذف تلویزیون ، حضور حداقلی در شبکه های مجازی ، عدم توجه به اخبار نازیبا، توجه به زیباییها ، تمرکز بر نکات مثبت ، شکرگزاری.
اما اون اتفاقی که باید میافتاد نمی افتاد البته که اتفاقات منفی کمتری رو تجربه کردم و قطعاً تأثیر همین اقداماتی بوده که اینجا یاد گرفتم
اما انتظار و خواسته من فراتر بود
الآن که دارم فکر میکنم می بینم من هیچ وقت هیچ هدف درست و مشخصی نداشتم که برایش قدم بردارم
احتمالا هم دلیل حضورم اینجا تو این مدت این بوده که باعث حال خوبم می شده وگرنه آدم بی هدف اینجا چیکار میکنه ؟
و همین که هدفی هم نداشتم باعث شده تا توجهم و تمرکزم روی یک نقطه نباشه
شایدم دلیل اینکه هدفی نداشتم این بوده که باور نداشتم که میشه و یا حتی شاید جرأت تعیین هدف نداشتم جرأت اینکه یک قدم پا رو از دایره امنم فراتر بذارم (البته چند بار یه حرکتایی کردم اما چون دنبال نتیجه سریع بودم و نشد رها کردم)
که همه اینا نشأت گرفته از اینه که اعتماد و ایمان به خداوند و نیروی درونی ضعیفه
شناخت از خودم و تواناییهام ندارم
و همه مطالب سایت رو روزنامه وار رد کردم .
اینجا یاد گرفتم که رویا داشته باشم اما براش قدم برنداشتم چون هیچ باوری براش نساختم و فکر میکردم که صرف رویا و آرزو داشتن کافیه در واقع صحبتهایی که میخاسته منو از دایره راحتی بیاره بیرون رو نشنیدم و حتی فکر میکنم خیلی از صحبتهای استاد رو برعکس شنیدم.
قبل از اینکه بخوام هدفی تعیین کنم توجه به موانع کردم و کلا بیخیال هدف داشتن شدم
اما تا همین دقیقه پنج فایل که نیم ساعت طول کشید که هی گوش دادم و نگه داشتم تصمیم گرفتم که هدفمند زندگی کنم و میخوام از هدف های کوچیک روزانه شروع کنم .
من تقریباً همه فایلهای سایت رو دیدم به محض اینکه تو سایت گذاشته شده اما چرا یه قسمتهایی از این فایل رو نشنیدم و بار اوله که دارم میشنوم قطعا که در مدار شنیدنشون نبودم
سلامبردوستانهمفرکانسی
شکرتخداکهمنو بهسوی خوبیها هدایتمیکنی
استاچهفایلزیبایواقعا اون قسمت خرید خدمت
منهمدقیقاروزهایاخریبودکهقانونخریدخدمت
برداشتهبشهمنرفتمخدمتموخریدمبرامقسطدرسکردنتادهماهخیلیجالببود
برای گواهینامههمینجوربودمندلممیخواستگواهینامهبگیرمدوسالجلوترازاینکهخدمتموبگیرمبود
اون موقهنهدنبالاینقانونبودم ونهبااینکاراشنابود
دلم میخواستگواهینامهبگیرم همیشهازارزوهام
بودمنتوخونهنشستهبودماخبارگفتکسایکارتپایان
خدمت ندارنمیتوننگواهینامهبگیرنداشتمزوقترک
میشدم یادم اولبرج9بودرفتماسمنوشتماینجاشجالبهالانمتوجهمیشماونجاپروندهدرستکردمگفتنبهتزنگمیزنیمامدمخونههمیشهفکرماینبدچهجوریبرمکلاسهاشوبرم
چوروستایما از اونجا خیلی دور بود 40روزیگذشت
دیدم خبرینشدرفتماونجاگفتمپروندهمنچیشدرفت
نگاهکردگفتشمارتوهرچیزنگزدمجوابندادینگاه
کردم دیدم اشتباهنوشتهپیگیریکردکلاسهاشروعشد
منروزاولرفتم دیدم کلاسهای بازیگری ازرفیقهامباهمافتادهوماشینمداشتمنوازجلوخونه
سوار میکرد میبرد میآورد کارخداببین چهجورهشماره
منو اشتباه نوشته شده بود تا کلاسهامبارفیقمیکی
بیوفته واقعا آدم ازتضادها و مشکلات خبر ندارم
همیشه به نفع ادمتماممیشه
برای خرید خدمتازهمهنقدگرفتنولیمنلحظه اخر
رفتمقانونجدیدامدهمشوقسطبندیکنین
زندگیخیلیبامزههستفقطاگرذهنمونو کنترل کنیم
کافی برای هرکاری اردهکنی درست میشه کافی باور
داشتهباشیلفظینباید بگیباوردارم بایدقلبیباشه
منازوقتیباورکردمپولبرایمنراحتبهدستمیاید
بخدا مشتریهایبراممیادزنگمیزنه دهبارزنگمیزنه
جوابندممیگردنپیدام میکنم
قانون جواب میده ولی ذهن آدم مقاومت داره هی
میگه نه همینیکباربودهاتفاقی بوده
واقعاخدارسپاسگذارممنوهدایتکردتشکراازاستا
دستندرکارهایکهایندورهدرستکردنواقعابهشاحتیاجداشتم.
خدا حافظ