live | سودمندترین سرمایه گذاری - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | سودمندترین سرمایه گذاری
    207MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی live | سودمندترین سرمایه گذاری
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

760 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه سلمانی پور گفته:
    مدت عضویت: 1135 روز

    نام الله مهربانم

    سلام استادای نازنین و دوستای خوبم

    گام دوم سودمندترین سرمایه گذاری

    1. مثال از خودم من کارایی رو شروع کردم البته کوچیک بود و کوتاه مدت که همیشه بیشتر وسایلشو داشتم و ازشون درامد ساختم ولی همیشه بیشترو بهتر میخواستم و یجورایی کمالگرایی پیدا کردم البته دارم روش کارمیکنم . مثلا میگفتم تا قلم نوری نداشته باشم نمیتونم بهتر ‌کارامو انجام بدم و ..

    2. شکرگزاری : من عاشق شکرگزاریم صبح که چشامو باز میکنم زبانی ‌شکر الله مهربانم رو شرو میکنم حسم عالی میشه و بعد از خوندن قرانم شروع میکنم به نوشتن سپاسگذاری نعمتها از همون لحظه تا روز قبلم که ننوشته بودمشون و چقد وقتی بیادشون میارم احساس بهتری بهم دست میده و لذت میبرم وبرنامه و روتین کارای روزم کلا عاشقم عاشق صحبت با خدا حتی اگه مدتها با کسی ارتباط نداشته باشم

    3.وابستگی: وابستگی تا دلتون بخواد داشتم و خوب منو کشید پایین و با این وابستگی اصلا و ابدا از روزام و لحظه هام لذت نبردم و هیچ وقت ارامش پیدا نکردم

    4. تبلیغات:: همیشه شنیدم و دیدم باید حتما تبلیغ کنی همین تازگیم میخواستم در مورد یکاری تحقیق کنم و پرس و جو کنم که تو صحبتها گفته شد چندبار باید تبلیغ کنی و اگه تبلیغ نکنی عقب میمونی و مشتری نمیاد ولی من تو دلم گفتم میاد خیلی خوبم مشتری میاد وقتی اصلت بشه وقتی با کیفیت کارمو بکنم وقتی باعشق و علاقه انجام بدم مشتریم میاد نه یکی نه ده تا خیلی بیشتر از اونچه که فکرشو بکنم. و خیلی واضح برا هر کار میخوام شروکنم حتی اگه زیاد توش واردنباشم کمکم میگیرم ولی واضح میگم شریک نمیخوام فقط کسی رو میخوام که رو سر کارا باشه و حقوق بدم بهش حتی اگه خودی باشه. البته اینا که گفتم فقط توحرف و هنوز کارم رو عملی نکردم ولی ترجیح دادم شفاف صحبت کنم الان بهتر از بعدشه.

    استاد ممنونم که اصول برا خودم گذاشتم 1.شریک نگیرم2تبلیغ نکنم 3 قرضو بدهی و وام نداشته باشم و …

    5.ارتباط با خدا: تا دلتون بخوادقبلا داشتم این عدم لیاقت رو ولی با اموزه های شما اول فایلای هدیه و بعد عزت نفس و احساس لیاقت خیلی بهتر شدم و بهترتر از اینم میشم با تکرار تنرین و تعهد و عشق

    6. تعریف از خود:من ی مدت خیلی تو این زمینه بهتر شدم ولی پاشنه اشیلمه ‌تو تعریف کردن از خودم . خیلی توانایی و مهارت دارم که همه اشو از اینترنت و تمرین کردن خودم بدست اوردم و کلی کارای عالی و زیبا انجام دادم. چه جالب دارم از خودم تعریف میکنم. قربون خودم برم اینقد توانام.

    7.درامد از0: بله منم از 0 کارایی که شروع کردم رو انجام دادم ولی برای ی مدتی تا حدودیم خوب پول ساختم برا زمان خودش ولی چون علاقه زیادی نداشتم گذاشتمشون کنار ان شاا.. از طریق علاقم پولای عالی میسازم و میام بهتون میگم البته ارو اروم . فعلا که در حال یادگیری و اموزشم اونم با جم کردن پولام کم کم و رفتن به دوره های استاد عالی تو این زمینه.

    8.سرعت رسیدن به خواسته ها: درسته من تا وقتی دست رو دست میذاشتم کاری جلو نمیرفت ولی از وقتی تصمیم گرفتم تغییر کنم و قدم بردارم و حرکت کنم خودبخود مسیرم برام هموارتر میشد مثل اشنا شدن با سبک و کارای استادم و دنبال کردنشون و پرسیدن اینکه کلاس دارن یا نه و شروع و انجام تمریناتشون و به زودی میرسم به خواسته ها و علاقم.

    9.ترجمه قران: استاد این یکی رو از خدا میخوام که بدلتون بندازه و قران رو اصولی اموزش بدین که چی به چیه چجوری باید معتی کنیم،میدونم میشه این خواسته خیلی وقته دارم و باید اینجا گفته میشد پس حتما در راهه و قرار ی دوره قرانی عالی در پیش داشته باشیم از شما چون تاثیر صحبتهاتو و اینقد اصولی رو هر مبحث کار کردن رو فقط شما دارین .

    10.سطح انرژی: وقتی از صب که شرو میکنم به خوندن ایات و سپاسگزاری کردن و نوشتن و مدامم ورودی مثبت بدم به خودمو اگاهانه رو نعمتها توجه میکنم حالم و احساسم عالیه و باید هر روز بهتر از دیروزم باشم

    11. چی بخرم: سرمایه گذاری من یکم یکم پولایی که بدستم میومد میرفتم طلا میخریدم که خرجشون نکنم و اینکه وقتی لازم داشتم استفاده کنم از یجایی ببعد بقول استاد پولایی که میمونه رو همونجا میام روی اموزش ویادگیری خودم سرمایه گزاری میکنم و چقد سرمایه گزاری عالیتریه چون مهارتمو نسبت به کارم بالاتر میبرم که کارهای حرفه ای تری انجام بدم در اینده و سعی میکنم مدام خودمو ارتقا بدم و یاد بگیرم که زودتر و بهتر نتیجه و جواب سرمایه گذاریهامو بگیرم و با عشق و علاقه ازشون لذت ببرم هم توی یادگیری هم تو درامد ساختن و رشد کردن

    سپاسگذارم استاد برای این فایل ارزشمند و سپاسگذارم از مریم بانوی تحسین برانگیز که منو دعوت کرد به خانه تکانی ذهن

    ارزوی بهترین بهترینها رو دارم برای تک تکمون

    یا رب، تو چه کردی که دلم اینهمه خواهان تو شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فاطمه علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2820 روز

    سلام استادعزیزم

    من دقیقا عاشق اون جمله تون شدم و توی ذهنم انگار زنگ زد که گفتین:خدایی که تودل خاک غذای یه مورچه رو میرسونه چجوری فکرمیکنی برای تو نمیتونه انجام بده؟ واقعا فکر کردن به این جمله خیلییی کمک میکنه بهتر بتونم درک کنم که خدا از بینهایت طریق میتونه هدایت کنه و شرایطت رو تغییر بده یعنی چی خدایی که میتونه غذای مورچه ای ک تو دل خاکه رو از هزاران راه براش برسونه میتونه برای منم مشتری برسونه از راه ها و ابزارهایی که من نمیدانم و خدا میدونه فقط و این فکر که انقدر خداقدرت و نعمت داره که میتونه به تمام موجودات جهان روزی برسونه پس یعنی فراوانی وجود دارد و اینجا بینهایت ثروت رو میشه درک کرد و اینکه خدا سیستمیه انرژیه که میتونه حواسش به تمام موجودات باشه حتی به مورچه حواسش هست چه برسه به من که بنده اش هستم و اشرف مخلوقاتم پس چقدر بیشتر میتونه منو هدایت کنه و کمکم کنه خدایی که یه مورچه رو برای رسیدن به غذاش هدایت میکنه صد در صد منو هم هدایت میکنه برای رسیدن به خواستهام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سید جواد همتی گفته:
    مدت عضویت: 2033 روز

    به نام خدا که به شدت کافیست به شرط پاکی دل وطهارت روح وپرهیز از معامله با ابلیس

    سلام خدمت استاد عزیزم بانو شایسته مهربان وتمام عاشقان این مسیر توحیدی

    سود مند ترین سرمایه گذاری

    بارها وبارها این رو در فایل های مختلف ودوره های مختلف از استاد شنیده بودم که مهم ترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری روی خودم هست اینکه برم سمت علاقه ام مهم ترین سرمایه اینه که حرکت کنم وبهونه نیارم حتی اگر علاقه ام رو نمیدونم قدم بردارم ویادم باشه که در این مسیر هدایت میشوم به مسیر علاقه ام بالاخره خداوند نشانم میدهد رسالتم را اما نباید نشست من زنده به انم که ارام نگیرم موجم که اسودگی من عدم منه این باور قدرتمند کننده ای هست که همیشه باعث حرکت کردن ونایستادن من شد من خیلی کارها رو تست کردم وهیشه این نجوا در درونم بود که چقدر میخوای کار وشغل عوض کنی بسه دیگه اما تا یه جایی به خاطر باور محدود کننده شدیدی بود که به خاطر پول شغل عوض میکردم اما از یه جایی به بعد برای درک مسیر مورد علاقه ام فهمیدم وخداوند هدایتم کرد که باید تجربه کنی و خدا روشکر هیچ وقت نشستم فکر کنم اونجوری که من الا وبه الا باید علاقه ام را پیدا کنم وبعد برم کار کنم در مسیرش از یه جایی به بعد سعی کردم توحید رو بیشتر باور کنم که خداوند من رو هدایت میکنه همین که دوست دارم برم تو مسیر علاقه ام همین باعث میشه خداوند من رو به خود شناسی بیشتر ودرک خودش برسونه تا رسالتم را بیابم ودر مسیر علاقه ام حرکت کنم وخدا روشکر همیشه در حرکت وجاری بودن بودم وکار کردم و هر دفعه از خودش میپرسیدم واونم یه پیغامی بهم میداد وسعی میکردم در کمترین فرصت عمل کنم وواقعا خدا روشکر میکنم از این همه تجربه حتی اگر هنوز به نتیجه دلخواهم نرسیدم ولی یه عالمه درس های مهم بهم داد که توحید رو برام به همراه داره و من رو این جوادی کرده که حتی اب هم میخواد بخوره ببینه چقدر توحید داره انجام میشه هرقدر عزت نفس واحساس ارزشمندی و توحیدی که در درونم جاریست در همین لحظه از تمام اون اقدامات وعمل ها وحرکت کردن ها بوده دیگه خدا روشکر که هیچ وقت سعی نکردم که حرف مفت بزنم وبهونه بیارم همیشه سعی کردم حرکت کنم ومسیولیت پذیر باشم خدا روشکر در همیت مدت وقتی با تمرکز بالاتر شروع کردم به کار کردن روی توحیدم ودوره احساس لیاقت خداوند من رو بهتر وبیشتر به سمت رسالتم وعلاقه ام هدایت کرد و به قدری که تکاملم را درتوحید در این مدت دوماهه طی کردم اونم به راحترین شکل من رو هدایت کرد ودر زمان مناسب در مکان مناسب قرارم داد بزارید داستان ایم مدت رو بگم که رد پایی هم باشه از خودم

    من هدایت شدم به یکی از موارد مورد علاقه ام که اشپزی بود وبه صورت کاملا هدایتی شروعش کردم اما در مدت زمان کوتاهی با نشانه ها وهدایت هایی که از خداوند میخواستم ودر خواست هاایی که داشتم باعث شد درک کنم بیشتر وبهتر و خیلی زودتر که این مورد علاقه من نیست چون تجربه قبلی هم داشتم از این کار و بعد از اون رفتم سراغ مورد بعدی که تا حالا سابقه این کار رو نداشتم تو زندگیم درونم خیلی به ماجراجویی وسفر کردن ودیدن فرهنگ های مختلف علاقه داره وشروع کردم به حرکت و واقعا از همون ابتدا خداوند پاسخ رو میداد وهدایتم میکرد رفتم برای استخدامی اژانس هواپیمایی که به سر انجام نرسید بعد از یه مدت دوهفته ای باز هر روز ازش هدایت میخواستم وچون سابقه قبلی و هیچ پیش فرضی از این کار جدیدی که میخواستم انجام بدم نداشتم همش به خدا میگفتم خدایا ردونم اینو میخواد من باور دارم تو هدایتم میکنی ولی هر دفعه پاسخ این بود صبر کن درست میشه فقط روی خودت کار کن این دفعه باید کمی بیشتر صبر کنی من ترسی از کار کردن نداشتم اما یه حسی میگفت یه خورده در همین شرایطی که داری صبر کن خوب شرایطم کمی پیچیده شده بود یه خورده از لحاظ درامدی دچار مسیله شدم ولی با هر انچه که بود فقط روی خودم کار میکردم و هر بار به خودم میگفتم جواد تو از کار ردن هیچ وقت نترسیدی ولی اینبار درخواستت چیز دیگه ای هست باید کمی اینبار صبر کنی و هر دفعه هم واقعا نشانه های مسیر جدیدم را میدیم ایمانم واحساس لیاقتم هر روز افزایش پیدا میکرد تا اینکه از یه کار نا مربوط اما در مکان مربوط به این مسیر جدیدم به صورت معجزه اسا هدایت شدم به مسیر علاقه ام البته قبل اینکه دنبال شروع این مسیر باشم دنبال یادگیر یزبانم وشروع دوره زبان انگلیسی ام کردم ومیخواستم باز هم اشتباه کنم وتکامل طی نکرده برم دوره گردشگری هم شرکت کنم که خدا روشکر خداوند هدایتم کرد واینکار رونکردم چون واقعا ازش خواستم که کمکم کنه و اونم میگفت الان اینکار رو بکن الان اینکار نکن من چند ماه پیشبه یه نفر در یه اگهی رزومه کاری کافه ام رو فرستاده ودم واونم ندیده بود بعد ار بیرون اومدن من از کار اشپزی وبعد از دوهفته کار کردن تمرکزی روی خودم و باز شدن درها یکی پس از دیگری یهو یه شب یکی به تلفن من زنگ زد گوشی رو برداشتم وصحبت کرد ونتیجه این شد که یه نیرو برای کافه وباریستا در یک هتل چها رستاره در شهر خودم میخواستن منم چون مهارتسش رو داشتم وهمین که اسم هتل رو اورد گفتم این یه نشونه است حالا اصلا من حواسم به این بنده خدا واین اگهی و این کار نبود ومن اصلا نمیدونستم که کار شتو هتل هست بعد فرداش اومدم وصحبت کردم واونجا بود که فهمیدم خدا چی میگفت که باید کمی بیشتر صبر کنی استاد هنوز هم باورم نمیشه من دقیقا اومدم وسط ماجرا جویی همون جای که باید این مسیر رو شروع کنم همون جایی که تمام سوالاتم در طی یک ماه هر روز داره بهتر وبیشتر پاسخ داده میشه برای علاقه ام گردشگری وتور لیدری من که میخواستم شروع کنم به ارتباط گرفتن از طریق یادگیری زبانم با خارجی هایی که به عوان تور میان شهر ما خداوند من رو اورد جایی که مشتری خارجی دارم هر روز و من باید باهاشون صحبت کنم ازشون سفارش بگیرم باید باهاشون حرف بزنم من رو اورد اونجایی که باید بیشتر وبهتر مهارتم را افزایش بدم من تا چند روز اول شک بودم هر روز با گریه سپاسگزاری میکردم میگفتم خدایا تو چقدر قدرت داری که من هنوز به اندازه سر سوزنش رو درک کردم واینجوری برام کارم رو انجام دادی من فقط یه مدت کوتاهی بهت اعتامدم رو بیشتر کردم و توحید اوردم تو من رو چقدر اوردی بالا ومن رو دقیقا گذاشتی اونجایی که شروع مسیرم یا حتی دو پله بالاتر بود خوب الان من مهمان از تمام کشور ها دارم از روسیه از چین از انگلستان از امریکا از کشورهای مختلف جهان وواقعا دارم تمام سعیم رو میکنم تا تکاملم رو در زبانم انجام بدم ومهارتم رو ببرم بالاتر به علاوه تمام تور های خارجی که مشتریم هستن اینجا چقدر با لیدر های سطح یک جهان اشنا شدم ودارم ارتباط های بالاتر وبهتری برقرا میکنم وسعی میکنم ازشون یادبگیرم بپرسم وحرف بزنم این اعتماد به خداوند درهایی رو برای من باز کرد که من گفتم اگر این شد دیگه تموم شد و اشک میریختم و ازش تشکر میکردم بعد از اون که باریستایی مهمان های خارجی بودم به خاطر خوب بودن کارم ازم درخواست کردن که کارم سبک هست رزپشن هتل هم باشم و من هم قبول کردم چون بهم بیشتر وبهتر کمک میکرد تا تمرکزم برای یادگیری وبابلابردن مهارتم بره بالا و الان خودمم باورم نمیشه که تو این ساعت با چها رده تا مسافر روس در یک هتل اقامت دارم و اینا مهمون من هستن سپاسگزارم از خداوند که این اعتبار را به راحتب با اعتماد بیشتر وتکل وباور کردنش ب عنوان تنها قدرت جهان بهم داد با رها وبارها به خودم گفتم این نتیجه کمی باور کردن قدرتش بود که وارد زندگی ات کرد حالا ببین اگر بهتر وبیشتر باورش کنی قراره چی بشه اون همه چیز میشود همه کس را به شرط بندگی کردم هر چقدر بنده خوبی باشم اونم خداییش رو بلده اون ارباب گردن کلفتی هست که همه کار ها رو برای من از بی نهایت طریق انجام میده خدا روشکر میکنم که هم دارم در مسیر علاقه ام تمرکز میذارم هم دارم زبانم را بهتر میکنم هم دارم روی ارتباطاطم کار میکنم هم احساس ارزشمندی ولیاقتم بیشتر میشه چون دارم این روزا روش کار میکنم هم عزت نفسم بابالاتر رفتن مهارت هایم داره میره بالا تر هر روز خدا روشکر مکینم که انقدر کار دارم وهدف دارم این روزها که نمیدونم اصلا کی میخوابم کی با ذوق حرف زدن وشروع کردن با خدا شروع میکنم روز بعد رو خدا روشکر میکنم که همه چیز تحت سیطره ومدیریت خودش هست وهر روز داره بهتر میشه

    و واقعا سرمایه گذاری کردن فقط روی بائرهای وکسب مهارت هایم هست که سودمند ترین سرمایه است بهترین سرمایه ام توحیدی هست که داره باورش ساخته میشه بهتر وبیشتر هر روز بهترین سرمایه ام استاد عزیزم هست وبانو شایسته بهترین سرمایه ام تمام دوره هایی هست که دارم باورهایی هست که هر روز داره روشون کار میشه کنترل ذهنم هست که هر روز بهتر میشه اینا سرمایه اصلی زندگی من هستن که ارامش رو برام به ارمغان میارن ووقتی ارامش داشته باشم باعث میشه کار احمقانه نکنم واین یعنی تساعد این رشد های کوچولو کوچولو ارام ارام وار د یه نتیجه های بزرگ تر میشه با تکامل خدا روشکر میکنم متشکرم ازتون استاد عزیزم متشکرم بانو شایسته مهربان

    براتئن بهترین ها رو از خداوند خواستارم چون لیاقتش رو دارید

    هر کجا هستید شاد سالم وسلامت موفق وپیروز و لحظه لحظه زندگیتون خداوند رو حس کنید

    دوستتون دارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ایلیاد گفته:
    مدت عضویت: 1441 روز

    درود، ایلیاد هستم و امروز روز پنجم در خانه تکانی ذهن هست!

    امروز یکسری از آگاهی هایی که بعد گام اول بدست آوردم را میخواهم به اشتراک بگذارم + آگاهی هایی که از گام دوم بدست آوردم!

    =قبل گام دوم=

    _وقتی احساس و حالت بده! هیچ کاری نکن! هیچ فکری نکن! تنها حالت رو خوب کن!

    چطور؟

    =کارهایی که شاید ساده تر باشند=

    – یکی از فایل های استاد عباسمنش رو گوش بده!

    – یه فایل سفر به دور امرکیایی، زندگی در بهشتی ببین!

    – یه آهنگی که از درون احساس عشق، شور و شوق، انرژی و بهشت رو بهت میده رو گوش کن ( و در آن لحظه به هیچی فکر نکن! )

    – یه گیم بزن و تمرکزت را از روی آن موضوع بردار!

    – یک انیمیشن یا فیلم خوب و مناسب ببین که باور های بدی هم بهت نده! ( ورودی های بدی نداشته باشه )

    – برو یه ادیتی بزن یکم حالت جا بیاد! یه ویدیویی رو ریت کن! ( اینا صرفا کارهایی هستند که من انجام میدم، هر کاری که به شما لذت میده میتونه جایگزین اینها باشند، در بخش ساده ترها، هدف برداشتن تمرکز از روی موضوع هست تا حالمان خوب شود و با حال خوب بتوانیم به موضوع و مسئله پیش آمده رجوع کنیم تا اینبار بتوانم هدایت های خداوند را دریافت کرده و آن را حل کنیم )

    =کارهایی که شاید به تکامل بیشتر نیاز داشته باشند=

    – بیاد بیار که طبق قانون جهان! طبق گفته خداوند در قرآن : « هر اتفاقی که برایت رخ میدهد، نتیجه فرکانس های خودت هست و این یعنی خودت خلقش کردی! و این یعنی الخیر فی ما وقع! یعنی در این اتفاق تنها خیر است! این بهترین اتفاق است که تو را به خواسته ات برساند! چون نتیجه همین خلق و ارسال فرکانست برای داشتن زندگی بهتر بوده! »

    – بیاد بیار که هیچ چیز از خودت نداری! هر چه داری را خدا بهت داده! هر چه داری از آن خداست! ( پس تو حق نداری ناراحت باشی! تو تنها حق داری شاد باشی! )

    – بیاد بیار که این دنیا، دنیای واقعی تو نیست! پس اصلا مهم نیست چه اتفاقی اینجا میفتد، چون دنیای واقعیت را درگیر نمیکند! پس تنها لذت ببر و حال کن که ارزشی نداره حالت رو الکی بد کنی! ( به طور کلی توی دنیای واقعی هم باید کلی برای خودمان ارزش قائل بشیم که حالمان را خوب نگه داریم! ولی به طور کلی، این باور خیلی احساس خوبی میده که باعث بشه از آن حال و احساس بد بیایم بیرون! اینکه فکر کنیم که من اومدم توی دنیا لذت ببرم و نه اذیت بشم، خیلی باعث میشه بخوای بیشتر برای خودت ارزش قائل بشی! )

    -بیاد بیار که هر چیز و هرکسی بخشی از خدایت هست! تو باید عاشق همه چیز باشی! بی قید و شرط! دقیقا همان شکلی که خدایت بی قید و شرط تو را در هر حالتی دوست دارد!

    – اگر میتونی، به نکات مثبت آن کار یا فرد یا چیز توجه کن!

    – بیاد بیار که تو چقدر ارزشمندی! بیاد بیار که چون تو بی نهایت ارزشمندی، نباید بزاری هیچ چیز باعث بشه که حالت بد بشه! ( نه هیچ چیز دیگه و نه حتی خودت اجازه نداره که باعث شه تو حالت بد بشه! تو میتونی بگی اتفاقی ناخوشاینده! ولی نمیتونی بگی باعث ناراحتیم شده! تو باید اونقدر برای خودت ارزش قائل بشی که آنقدر بر روی خودت، شخصیتت، باورات، افکارت کار کنی که آنقدر قوی بشی که هیچ چیز نتونه باعث شه تو ناراحت بشی! و بر عکس همه چیز به تو احساس خوب تری بده! احساس لذت بیشتری بده و باعث بشه تو خوشبخت تر بشی! البته که کمال گرا نباشیم! آروم آروم تغییر میکنیم! و تلاشمان همیشه تنها یک پله بهتر، یک پله بالاتر است! )(و البته که فراموش نکنیم تنها راحش اینه که روی باورامون کار کنیم! یادمون نره که دعوا کردن، احساس عصبانیت را در ما میسازد و این احساس، یک احساس ناراحتی هست! یک احساس بد! ولی تنها راه راحت و آرامش بخشش، با حال خوبش، کار کردن روی باور ها و شخصیتته)

    – سوالای خوب بپرس! که چطور میشه این مسئله رو حل کرد؟

    ( در این بخش، وقتی یک فرد، بیشتر و بیشتر این مباحث سایت استاد رو کار میکنه، به جایگاهی میرسه که میتونه سریع تر حالش رو خوب کنه، از این رو، زمان بیشتری هم برای خود میخره و خب با پرسیدن سوال خوب، میتواند سریع تر مسئله را حل و از میوه مسئله استفاده کنه )

    چون اگر احساست بد باشه! افکاری نامناسب در ذهنت رقم میخوره که میتونه باعث بشه اتصالات بد در ذهنت شکل بگیره ( به عنوان یک ورودی نامناسب )

    یعنی باید خیلی خیلی برای حالت ارزش قائل بشی! که حتی یک لحظه هم نزاری حالت بد بشه! چون اگه دستت رو بکنی تو آتیش، دستت میسوزه و سوزشش تا مدتی اذیتت میکنه و شاید تا سال ها جای سوختگی روی دستت میمونه!

    _اگر از مسخره کردن دیگران لذت میبری! این تنها یعنی که لذت واقعی رو نچشیدی! عشق واقعی را نچشیدی!

    وقتی که مسخره میکنی، کلی باور های نامناسب در خودت ایجاد میکنی!

    مثال: هه! حتی یه اسکینم توی گیم نداره! (مثال ویدیو گیمیش هست، به طور مثال طرف خیلی تیپ ساده و معمولی داره که هزینه خاصی هم سرش نشده)

    سوال: مگه ارزش آدما به اسکیناشونه! ( به لباساشونه ؟)

    خب این مسخره کردن، این باور رو در تو ایجاد میکنی که در کاری، ادوات آن کار را نداشته باشی، تو بی ارزشی!

    سوال: یعنی داریم با ارزش ترین موجود بعد از خدا بودن ، ارزش انسان و چیز دیگری نبودن را زیر سوال میبرم به همین راحتی!

    مثال: فردی را با شلوارک جین و استایل پاره میبینیم! مسخره میکنیم: دنبال شلوارت میگردی؟!

    اینجا به راحتی، بر روی راحتی و آسایش به آن شکل زندگی کردن قفل میزنیم و فکر میکنیم که اگر من راحت لباس بپوشم که گرمم نشه، که عرق نکنم! من بی ارزشم و دیگه افراد نباید به من احترام بزارن! برام ارزش قائل بشن! نباید برام کاری انجام بدن! همه باید مسخرم کنن و بزنن تو سرم! باید اذیتم کنن!

    اینا باورای مزخرف و تخریب گریه که با مسخره کردن افراد در خودمان میسازیم!

    که باعث میشن ارزش واقعیمان را وابسته به چیز های دیگه و نه شخصیتمون بکنیم و زندگی برایمان سخت بشه!

    _اینکه ما میگیم یک کاری زمان نیاز داره تا نتیجه بده!

    به این معنی نیست که باید مثلا یه زمانی بگذره تا آن نتیجه رخ بده!

    این یعنی باید تو برای اون کار زمان بزاری! مثلا روزی 10 ساعت، هر روز براش زمان بزاری تا نتیجه بده! ( هرچی بیشتر زمان بزاری، سریع تر رخ میده! چون تکامل، طی کردن یکسری قدم هاست! نه طی شدن یک زمان! هر چه سریع تر قدم هارو طی کنی، تجربیاتشان را کسب کنی، سریع تر آماده میشی و سریع تر به نتیجه میرسی! )

    _اگر برای کسی، بیشتر از خودت ارزش قائلی، یعنی برای خودت کمتر ارزش قائلی!

    پس فرکانس بی ارزشی را به جهان ارسال میکنی! و خلق میکنی و باعث میشی جهان هم برای تو ارزش قائل نشه! افراد برات ارزش قائل نشن! اتفاقای دلخواه برات رخ نده چون تو به بی ارزشی خودت فکر کردی و آن فرکانس را فرستادی! پس برعکس، اتفاقات نادلخواه برات رخ میده! چرا؟ چون تو خودت میگی که بی ارزشی!

    یعنی دنیا اینطوریه که :

    اِ ! تو کمتر ارزش داری! پس کمتر برات ارزش قائل میشم! کمتر چیزایی که دوست داری رو بهت میدم! بیشتر چیزایی که نمیخوای، دوست نداری رو بهت میدم! چون تو که ارزشی نداری که بخوام بهت بیشتر چیزایی که دوست داری رو بدم!

    _یعنی در آن مطلب “بهم خوردن تمرکز توسط فردی ارزشمند” (( این، محتوایی است که در کامنت من در گام اول قرار دارد ))

    حتی اگر طرف مقابلت به جایگاهی برسد که بخواهد و یاد بگیرد که برای تو در آن موضوع ارزش قائل شود و دیگر این کار را نکند! به شکلی دیگر حواست پرت میشود! یا حتی آن فرد ارزشمند از زندگیت حذف میشود!

    چون مهم نیست که اون میخواهد برای تو ارزش قائل شود یا نه!

    وقتی تو خودت برای خودت ارزش قائل نمیشی! تو تنها شرایطی خلق میکنی که دنیا برات ارزش قائل نشه!

    =گام دوم=

    _اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارند، نگاه ما به آن اتفاقات است که به آنها معنا می بخشد؛

    _وابستگی به هر چیزی غیر از خدا، شرکه!

    وابستگی به کار، پارتنر، قند، غذا، چیزی به غیر از مرغ و گوشت!

    ( من به هیچ عنوان نباید بگذارم چیزی برای من وابستگی بسازد! )

    باید برم تو دلش!

    _تنها وابستگی به خدا توحیده!

    _خدا چطور غذای یکی مورچه رو در دل خاک بهش میرسونه؟

    یعنی خدا نمیتونه برای من ویوور و سابسکرایبر بیشتر بیاره!؟

    تو دل خاک! یعنی جایی که اصلا دیده هم نمیشه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    لطیفه هستم گفته:
    مدت عضویت: 689 روز

    گام دوم

    سلام ب پیامبر امروزمان استاد عباس منش

    و مریم بانوی کم نظیرم

    چقد حس خوبی دارم ک گام ب گام باهاتونم

    اینجا میخام از سودمند ترین سرمایه گزاری خودم بگم

    من توو این چهل سال عمرم خیلی پر تلاش و پرارلده بودم.اما بهترین سرمایه گزاریم شرکت در دوره های شما بود.چون من همت و تلاش و اراده ی فراوانی الله بهم داده بود ولی آگاهی هام خیلی کم بود و با اشنایی با دوره های شما و تحقیق و تمرین در فایلهای دانلودی

    و عملی کردن اموزش های استاد

    تغییرات خیلی زیادی در زندگیم دیدم و علنی متوجه جریان روان زندگیم هستم.

    قبلا نمیدونستم اینقد جزء ب جزء باید قدمهای زندگیم رو بردارم تا ب هدفم برسم

    فکر میکردم رسیدن ب هدف با تلاشهای مستمر من مثل معجزه وارد زندگیم میشه.وقتی از آگاهی های سایت استفاده کردم تصمیم گرفتم چیزهای ریز و کوچیکی ک توو زندگیم میخام تغییر کنه رو نوشتم.اول از غول بزرگ زندگی شروع نکردم از چیزای کوچیک شروع کردم .مثلا اینکه نه گفتن برام خیلی سخت بود.هر بار ک موفق میشدم به کسی نه بگم توو دفتر نتایجم مینوشتم و اینجوری الان نه گفتن خیلی برام راحت تر شده.کارای شخصی بچه هامو انجام دادن خیلی خستم کرده بود من با آگاهی های سایت ک باید ارزشمندی و لیاقت خودمو بالا ببرم تصمیم گرفتم خودمو از قید و بند هر چیز کوچکی ک اذیت بودم .رها بشم.شروع کردم ب نوشتنش و یکی یکی تلاش میکردم انجامش ندم هربار موفق میشدم مینوشتم.بقول استاد قرار نیست هر بار موفق بشین.این یک تمرینه.پس ناامید نشو و بازم بلند شو و تلاش کن.قبلا اینو نمیدونستم و همش میگفتم من ک تغییر نمیکنم.من نمیتونم خودمو تغییر بدم.اما از استادم یاد گرفتم چجوری قدم ب قدم برم جلو و شکست هام ناامیدم نکنه.

    کم کم آرامش اومد توو زندگیم.همون چیزی ک من فقط برای این ارامش و خداشناسی این سایت رو الله در مسیرم قرار داد.

    سالها بود دنبال توحید و ارامش بودم.توو این مسیر من ده ساله دارم تمرین میکنم. اما قطعه های این پازل وقتی شروع به قرار گرفتن و چیدمان شد که من از آگاهی های سایت و دوره های استاد استفاده کردم

    و الان ریز ب ریز دارم راه ها رو فتح میکنم.

    واین خانه تکانی گام ب گام واقعا بی نظیره.فوق العاده ست.و انگار خود خدا واسه خودم فرستاده.

    چون الان واقعا وقتش بود گام ب گام کنارتون باشم

    مریم بانوی مهربانم ممنونم از این ایده ی عالی

    استاد نازنینم ممنونم که هستی.جهان خیلی ب شما نیاز داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    n گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    به یاد و نام الله یکتا،

    و درود به بندگان خوب خدا، استاد گرانقدر، سرکارخانم شایسته عزیز، و دوستانِ همراه و عزیزم که این نظر رو مطالعه میکنن، سپاسگزارم ازتون.

    توحید، یعنی بی نیازی از هرچیز و هرکسی و هرعامل بیرونی، و نیازمندی به یک چیز و یک منبع و یک نیرو، به اسم الله.

    یادمه توی یکی از فایل‌ها استاد میگفتن اگه قرارباشه کل قرآن رو در یک کلمه خلاصه کنیم، و اگر بتونیم که این کار رو انجام بدیم، قطعاً اون کلمه توحید خواهد بود.

    با شنیدن این فایل بیش از ده بار، نتیجه‌ی کلی من اینه که

    اگر بخوایم اصول موفقیت و سعادت در تمام جوانب زندگی رو در یک کلمه خلاصه کنیم، و اگر بتونیم که این کار رو انجام بدیم، قطعاً اون کلمه توحید خواهد بود.

    به وضوح در پاسخ همه سوالات این فایل این کلمه مشهوده، از تمام سرفصل‌ها که فاکتور میگیریم، مثل بهترین سرمایه‌گذاری، تشخیص اصل از فرع، سرمایه‌های درونی لازمه موفقیت، اصول رونق کسب و کار، شروع بدون سرمایه مادی، شراکت یا به عهده گرفتن مسئولیت‌ها، و حتی وابستگی به افراد و چیزهای مختلف، حالا جواب هرکدوم رو که میخوایم فقط کافیه که اونو با توحید جمع کنیم، جواب خودش رو نشون میده…

    اگر توحید رو به تک تک مسائل زندگیمون اضافه نکنیم انگار که بصورت اتوماتیک « نیاز و وابستگی » رو به اون مسأله وارد کردیم.

    بنظرم زیباترین اصل درجهان توحیده و چاشنیِ « باور به توحید » به هر مسأله‌ای که اضافه بشه نتیجه به بهترین شکل پیش خواهد رفت، هرجا که توحید نیست، نیازمندی هست و وابستگی به این و اون و شرایط فلان و چنان، و هرجا که نیازمندی و وابستگی هست خواری و خفت و بیچارگی و استیصال هست.

    مفهوم همه‌ی جوابهای این سوالات برای من توحیده،

    • بدون سرمایه چه کاری شروع کنم؟

    سرمایه منم و باورِ توحیدی منه و خداوندی هست که میپرستمش، این باوره که باعث میشه آرام باشم، نترسم، به رسیدن ایمان داشته باشم و عجله نکنم، دست به عمل بزنم و تکاملم رو طی کنم تا درهای مناسب در زمان مناسب برام باز بشه.

    • شکرگزاری باید حتما مکتوب باشه؟

    این سوال دقیقا مشابه سوالاتیه که مذهبی‌های افراطی توی خیلی از مسائل می‌پرسن و دنبال جوابشن، وضو چطور باشه تا کدوم نقطه آبِ وضو برسه؟ نماز چیه چطور باید خونده بشه؟ نظر شما درمورد حجاب چیه؟ تا کجا باید پوشیده باشه کجا باید آشکار باشه؟

    توجه به فرعیاتی که بعضاً صحبتی از اونها هم در قران نیست،

    به جای توجه به اصل و اساسی که دین و روشی به نام اسلام نام‌گذاری شده و به وضوح در قرآن این اصل رو به عنوان تسلیم بودن دربرابر خداوند ذکر کرده،

    حتی در بعضی آیات خداوند میگه کسانی که خوابیده و نشسته و ایستاده خدا را یاد میکنند، اصلِ یادِ خدا کردن در هر لحظه رو بیان کرده، یعنی اون ایمان و باوری که ایجاد شده و هرلحظه همراه ماست و درقلب ماست،

    ولی ما دنبال اینیم که بفهمیم ایا باید این یاد رو نوشت؟ یا خواند؟ یا …

    • وابستگی در روابط.

    بازهم برمیگردیم به توحید، که من و باور قلبیم و آفریدگار من برای یک زندگی شاد و سراسر رحمت و نعمت کافی هستیم، و نیازی به هیچ چیز و هیچ کس دیگری نیست (که به زور وارد زندگی خودمون کنیم یا در کنار خودمون نگه داریم یا لازمه‌ی رسیدن به احساس یا خواسته‌ای در ما باشه) بلکه افراد و شرایط و سرمایه مناسب رو خداوند در جایی و زمانی که برای شخصیت اون لحظه‌ی ما مناسبه و نیاز ما هست، به زندگی ما میاره، و چیزها و افراد و شرایطی که در اون لحظه برای ما نامناسب هستند میرن، و با ایمان به خداست که ما برای نگه داشتن اونها یا وارد کردنشون به زندگیمون متوسل به اجبار نمیشیم ، چون انچه که واقعا بهش نیاز داریم هرلحظه با ما هست.

    • تبلیغات و شراکت و .. هم بنظرمن دقیقا همون مسأله وابستگی هست.

    • نحوه اتصال به خداوند.

    1ـ وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    2- وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا، قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا، وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا

    3ـ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ

    • سرعت رسیدن به خواسته‌ها چقدره؟

    استاد پاسخ میدن به اندازه‌ی سرعت تغییرات ما، چقدر قشنگه… بازهم توحید، بازهم تکامل.

    لازمه‌ی تغییر عمله، و لازمه‌ی عمل، ایمان…

    حالا هرچقدر این ایمان بیشتر بشه، این تغییر سریعتر اتفاق می‌افته، و سریع‌تر خواسته‌ها محقق میشن،

    یاد صحبت استاد با آقا عرشیا افتادم،

    که وقتی میگیم تکامل، الزاماً به معنی این نیست که فاصله زمانی خاصی رو باید طی کرد، نه، بلکه تغییر ما هرچقدر سریعتر باشه، تکامل ما هم سریعتر اتفاق می افته، و مثالی زدن که،

    مثلا اگر برای اینکه بخوایم ساعت‌ساز خوبی بشیم باید 50 تا ساعت رو بسازیم،

    این بستگی به ما داره که روزی یک دونه ساعت رو بسازیم؟ یعنی 50 تا ساعت توی 50 روز ساخته بشن و مهارت ما تکمیل بشه،

    یا سالی یک دونه ساعت؟ یعنی 50 سال طول بکشه تا مهارتش رو کسب کنیم.

    • بالا نگه‌داشتن سطح انرژی.

    تجربه‌ی خودم در زندگیم رو میگم، هروقت در مدار باور بودم، در مدار قرآن و عمل کردن به دستوراتش بودم، هروقت درمدار سپاسگزاری از خداوند بودم، هروقت توجهم به داشته‌هام بوده، هروقت آرام بودم و نگران نبودم و متوکل بودم، هروقت نگاهم به خدا بوده نه به دیگران، حااااالم عالی بوده، پر شور، سرشار از حس زیستن، حس شعف، حس توانایی،

    میدونید،

    انگار که همه‌ی اینا باهم اتفاق می‌افته، یجورایی انگار، نمیشه متوکل بود و نگران هم بود، یعنی مثلا وقتی سپاسگزاری ناخوداگاه مرکز توجهت به داشته هاته، یا وقتی مرکز توجهت به داشته هاته ناخوداگاه سپاسگزاری، انگار همه‌ی اینا با هم یک فرکانس خالصه، و اون نزدیکی به خداست.

    ولی هروقت از این فرکانس دور شدم، بسته به اینکه چقدر از این فرکانس فاصله گرفتم، حااالم بد شده، احساس ناتوانی کردم، عاجز بودم، حتی احساس پوچی و پایان دادن به زندگی بهم دست داده، برای گذران زندگی به هر دری زدم، همه جوره دست و پا زدم که نجات پیدا کنم و راهی پیدا نکردم، ادم‌ها بامن هرجور که خواستن رفتار کردن، و زندگی من رو به هر سمتی که دلش خواسته کشونده، دقیقا مثل یک برگ روی آب…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم درویشی گفته:
      مدت عضویت: 2946 روز

      سلام به شما

      یه نکته مهم توی کامنتتون بود که توجهم جلب کرد

      موضوع درک تکامل

      ” که وقتی میگیم تکامل، الزاماً به معنی این نیست که فاصله زمانی خاصی رو باید طی کرد، نه، بلکه تغییر ما هرچقدر سریعتر باشه، تکامل ما هم سریعتر اتفاق می افته”

      میخوام یه مثال در ادامه این نکته شما اضاف کنم

      من دو تا الگو دارم که هر دو در لیگ برتر فوتسال بازی کردن

      یکی با بازی کردن در لیگ های پایین تر مثل لیگ 1 و.. بعد تونست برای اولین بار در لیگ برتر بازی کنه

      دیگری بدون اینکه تجربه بازی در لیگ های پایین تر داشته باشه

      وقتی خواست شروع کنه از اول به لیگ برتر هدایت شد

      هر دو هم از سن کمتر از حدود 18 برای اولین بار استارت زدن

      اما جریان زندگی هر کس مثل هم پیش نمیره و متفاوته

      هر دو به تیم ملی دعوت شدن

      هر دو قهرمانی لیگ برتر تجربه کردن

      هرچقدر آماده تر باشی برای تغییر خودت و زندگی که داری سرعت تکامل و رشدت هم بالا میره و این مهم نیست که از کجا شروع کنی یا توی چه شرایطی هستی یا اینکه چقدر گذشتت خوب یا بد بوده میتونی تغییر کنی و به بالاترین ها برسی

      مهم تغییر مدار ماست که برای هرکس میتونه ظاهرش متفاوت باشه مسیرش متفاوت باشه

      و در نهایت اونی که ادامه میده و متوقف نمیشه از امکانات و کمک های خدا استفاده میکنه.

      شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حامد آقابکی گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    به نام خداوند مهربان ،هدایتگر،رزاق ،وهاب و بخشنده

    خدایا هرآنچه دارم از آن توست

    خدایا تو مالک و صاحب اختیار من هستی

    گام دوم

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم

    اینکه بدون سرمایه میشه کاری رو شروع کرد یا نه ؟

    به این باور نداشتم من که میشه بدون سرمایه کار شروع کرد چون خودمو بسته بودم به کار شرکتی و این باور انقدر تو ذهنم جا افتاده بود که نمی‌تونستم خودمو ازش بکشم بیرون ،موقعی که از شرکت اومدم بیرون بازم دنبال بیمه بیکاری بودم و تا یک سال بیمه بیکاری گرفتم وقتی رفتم تو کار املاک همش تو ذهنم این نجوا بود که چیکار کنم حقوق بیمه تموم بشه و همین باعث شد تو کار املاک موفق نباشم .

    وقتی به شهر رشت اومدم رفتم تو کار اسنپ بازم اعتقادی نداشتم که بدون سرمایه میشه کاری انجام داد،تا اینکه برادرم پیشنهاد کار کارتخوان رو داد بازم نجواها نمیزاشتن و همش میگفتن نمیشه بیخیال و همسرم بهم گفت برو تو دل ترس هات برو دنبال کار کارتخوان و شروع کن انشالله موفق میشی و خدا بهت کمک می‌کنه و شروع کردم رفتم ولی بازم نجواها ولکن نبودن تا اینکه به یک فروش خوب بدون گذاشتن سرمایه رسیدم .

    سفارش می‌گرفتم از مشتری پول برام واریز میکردند و من دستگاه رو می‌گرفتم سودم رو برمیداشتم و دستگاه رو تحویل مشتری میدادم ا‌نقدر این کار رو تکرار کردم که الان شده یک باور تو بازاری که همه میگن مشتری پول بده نیست من اول پول میگیرم بعد دستگاه میدم .

    در واقع با پول مشتری ها برای خودم سرمایه درست کردم و با یک دستگاه شروع کردم و تعداد رو افزایش دادم .

    در مورد تبلیغات که یک‌مدت چسبیدم به تراکت پخش کردن و تو دیوار تبلیغ کردن و زیاد جواب نگرفتم .ولی همینجوری که استاد میگن تبلیغات دهان به دهان برای من خیلی جواب داد.

    در کل باور انسان تو هر زمینه ای نقش اصلی رو داره و من به این باور رسیدم واقعا که هر چیزی رو برای خودت سخت کنی سخت میگذره کافیه من با افکارم انرژی خوب و مثبت بدم و به جای اینکه برم دنبال کسب و کارهایی بگردم که همیشه دنبال تبلیغ و جذب مشتری هستند فرمان کسب و کارم رو به دست خداوند بدم و فقط تمرکز کنم روی بهبود کارم، کافیه با تمام وجودم دنبال کاری که بهش علاقه دارم باشم و حالم رو خوب نگه دارم تو هر شرایطی اونوقته که مشتری و برکت از در دیوار میاد .

    خدایا من را به راه راست هدایت کن به راه نعمت ها وبرکت ها و سلامتی و خوشبختی .

    خدایا هر آنچه که دارم از آن توست

    ایاک نعبد و ایاک نعستعین

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    منصوره علیان گفته:
    مدت عضویت: 2479 روز

    سلام به همگی

    گام دوم پروژه خانه تکانی ذهن

    و درک من از این جلسه :

    در هر کاری باید قانون تکامل را در نظر داشته باشیم.

    به خودمون آسان بگیریم شکرگزاری چه نوشتنی باشد چه زبانی و حتی حسی باعث خوب شدن احساس ما می شود و فرکانس ما را مثبت می کند.

    ما باید برای خودمان ارزش قائل باشیم و بدانیم تمام لذت هستی از درون ما نشات می گیرد و در نتیجه کم کم متوجه می شویم که وابستگی به عوامل خارجی در ما کمتر شده است.

    من به هدایت های خداوند و توانایی های خودم ایمان دارم بنابراین احتیاجی به شراکت با دیگران ندارم .

    آیا خدایی که رزق و روزی یک مورچه را در دل خاک می رساند نمی تواند کسب و کار من را رونق ببخشد ؟ مطمئنم که می تواند پس من در کارم نیاز به تبلیغات ندارم چون کار من در بهترین کیفیت است .

    خداوند در تمام لحظات به ما متصل است واین ما هستیم که با باور و احساس لیاقتی که برای خودمان قائل هستیم می توانیم هدایت هایش را دریافت کنیم .

    انسانی که می تواند از خودش تعریف کند عزت نفس بالایی دارد.

    استاد و خیلی دیگر از انسان های موفق از صفر شروع کرده اند.

    سرعت رسیدن به خواسته ها برای هر فرد بستگی به سرعت تغییر باورهای آن فرد دارد

    راهکارهای بالا نگه داشتن سطح انرژی خود :

    تکرار باورهای درست

    صحبت کردن با خود درباره قانون

    سپاس گزاری کردن

    تمرکز آگاهانه روی نکات مثبت

    بهترین سرمایه گزاری سرمایه گزاری روی خود است ، تمام انسان های ثروتمند از توانایی و مهارت خودشان ثروتمند شده اند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فرزانه دستوریان گفته:
    مدت عضویت: 2353 روز

    سلام و به نام خدا

    گام دوم:

    برای شروع کسب وکار بدون سرمایه باید از قدم های کوچک و شرایط و امکانات همون لحظه شرو ع کرد. اشق کارت باش و درست و با کیفیت انجامش بده. تمام افراد موفق و ثروتمند در مسیر علایقشون و توانمندیهاشون سرمایه گذاری کردن و درآمدشون رو افزایش دادند. و خودشون رو مسئول 100 درصد زندگیشون قرار دادند و روی توانمندیها و قدرت وهدایت درونشون حساب باز کردن.

    اون خدایی ک میتونه روزی یک مورچه را در دل خاک بده پس میتونه روزی تو که اشرف مخلواتشی و جهان رو مسخر تو کرده به راحتی و آسنی بده و این کارو برات انجام بده.

    ما همیشه به خداوند وصل هستیم و این باورهای ماست که بین ما وهدایت های دا حجاب ایجاد کرده و وقتی باور قوی تری بسازیم حجاب ها برداشته میشه و آسون میشیم برای آسونی ها.

    واسه اینکه سطح انرژیمون رو بالا نگه داریم: شکرگزاری ک نتیجه اش بشه احساس خوب، توجه به زیبایی ها و نکات مثبت زندگیم، انجام ستاره قطبی، بودن در سایت و دیدن زندگی در بهشت و سفر ب دور آمریکا، واندن توانایی ها و موفقیت هام. ایجاد باورهای مناسب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حمید قلندری گفته:
    مدت عضویت: 1107 روز

    به نام خدا مهربانم

    سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته .خدا قوت به شما استادان گرامی

    قدم اول در مورد این فایل اینه مهمترین و اصولی ترین باوری که هست باید رو خودت و تواناییات سرمایه گزاری کنی .با قدمای کوچک شروع کنی وپیوسته باشه و با ایمان به خداوند که در مسیر هدایت میشم جلو میری و تکامل و طی کنی

    استاد شما همیشه کار و برا خودتون آسون میکنین در مورد همه چیز و من باید این اصل در زندگیم اجرا کنم و باور کنم میتونم اسان بشم بر آسانی ها

    قدم دوم هم باید در طول مسیر لذت ببرم از انجام کار . زندگی و………..باور کنم خدا کارها رو برام انجام میده و برای کارم و خودم ارزش قائل بشم

    قدم سوم اینکه هرگز در کارم شریک نگیرم و کسی که خدا رو داشته باشه دیگه شریک لازم نیست و باید رو خودم کار کنم و ذهن و افکار خودمو عوض کنم و مسئولیت تمام کارهامو بپذیرم و با ایمان به خداوند جلو برم ..خدا خودش آدمهای مناسب وارد زندگیم میکنه به شکل یه کارمند . مشتری دوست ……

    من خودم کارگاه خیاطی دارم و میدونم که باید همیشه کار و با کیفیت انجام بدی و این اصل و همیشه اجرا میکردم تو کارم و خدا مشتریها رو میورد برام

    از خدا میخوام که کمک کنه بتونم زیبا بین باشم و بتونم نکات مثبت هر چیزی رو ببینم وتوی ذهنم تکرارشون کنم تا افکاری عوض بشه

    این درک من از این فایل بود

    انشالله همیشه موفق باشید

    و

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: