اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداروشکررر برای این راه زیبا که تا اینجا اومدم همه قدم های زیبام بادرسازی وعادت های قشنگ
من چیزی که یاد گرفتن خودمو با هیچ فرد موفق تر وبدبخت تر از خودم مقایسه نکنم
گام نهم
چرا مثلا استادم جان جانان الگو منه راهو برام واضح تر کرده مثل یه راهنما هست برای زندگیم برای تشخیص اصل از فرع برای باور کردن بهشت واقعی زندگی واقعی وافراد با ایمان باشم
خدااای من از این اتفاقی که چیزی جز عشقو هدایت خدا به زندگیم نیس بینهایت سپاس
خب مرد دمت گرم کلن وقتی شما رو میبنم خواسته هام انگیزم ایمانم که میشه ایمانم به خدا که راه رو اسون میکنه وهزاران باور الههی از چشماتون میخونم باورمو قوی میشه
خب یه پروزه خفن پاکسازی جنگل
@ببین دختر چقد با قدم هدایتی که پیدا میکنه لدت میبره ومن برام این جنگلو یه تضاد بزرگ میبینم حالا استاد میبینه باید اینو تمیز کنه
اروم اروم انگیزش زیاد میکنه برای حرکت ینی اهرم اینکه جنگل توهم توهم باشه تا اینکه یه راه زیبا باشه خب میگه راه میخام
حالا تضاد میشه یه هدف پاکسازی جنگلی به 20هکتار
اسمش خیلی ترسناکه چه برسه به انجامش واقعا ترسناک و طولااانی
باورسازی
من که میخام ورزش کنم تحرک داشته باشم به جاش میام این یه تحرک داریم تازه یه تیرو چند نشون هم پاکسازی کردیم همم ورزش
من هدفم کوچولوعه یه تیکه کوچولو
و بعد کوچولو کوچولو تبدیل به پروژه های کوچولوش میکنه
حالا هر روزی انجام میده هرچی شد باید یکم انجام بده و بعد هر چی میگزره زهن براش سخت بود اسون میشه برای زهن نفرانگیز بود شیرین ترین کار میشه و خیلی باحال هر روز بیشترو بیشتر انجام میده واین هدفم انجام میشه
نکته
من استاد یه دوره طراحی میکردم بعد یه زمان برام شد یکه کاره سخت کلن ولش کردم بعد دوهفته بود روتینم به هم خورد کاری داشتم مهمون داشتم عجیب یه کاری میشد که ما کارمونو نکنیم
حالا ما گفتیم ولش خیلی سخته خیلیم حال بهم زنه واجب که نیس ولش بعد که باورسازی میکردم قشنگ دوساعت چقد با دل جون بعد گفتم یکوچولو چند تا خط یه ربع حالا که یکوچولو وقت دارم حالا که اینجا زمانم خالی شده اقا چیشد
ما کوچول کوچول رفتیم روتشک مثل هلو تمرینای طراحیمو با عشق راحت میزدم تازه زیاد زیاد عجیب تمرینام از استادم زودتر میزدم تا تصحیح کنه یکم دوباره وقت خالی شد این سری با عشق گوشش پرزه طراحی داداشمو شروع کردم مدت ها قول داده بودم بهش میخاستم چند روز راحت ساده لدت بخش واقعا تمومه وجز هدف ارزشمندم تو دفترم اهدافم نوشتم وکلی زوق شوق ایمان به قانون تکامل خدا بیشتر شد
پروژه عادت های تکاملی ام
عادت تمیزکاری برام سخت ترین کاره دنیا ونشدنی ترین وبه خوبی انجام شد
قبل اینکه قانون بدونم این حرفا شروع کردم توی خودم عادت ساختم عادتهای کوچیک مثلا اول لباسمو میزدم به چوب لباسی وبعد کلی انرژی گرفتم وایمان وبعد کمدم وطبقه لباسم و بعد اتاقم و بعد دیگه عاشق تمیزکاری شده بودم و بعد اروم اروم از یه فردی که کلی کار به سرش ریخته بود همش برنامه داشته خونه تکونی کنه ولی هیچ وقت از پسشون بر نمیومد نیمه میموند تبدیل به فردی که همیشه خونش تمیزه به راحتی کمترین زمان تازه کارهاییی دیگه هم میکنه
یکی از تغییرای تپل زندگیم نتیجه های خفن و عجیب وبرای خیلی ها نشدنی
نکته اش اینه این تغییر توی 4یا5یا6
مثلا هر چی میگزش برام ساده تر شد وپله پله پروژه توی پروژه انجام شد نه یه شبه
ولی واقعا اولش برام سخت ترین نفرت انگیز ترین کار بود بعد اروم اروم تبدیل به لذت بخش ترین کار کارخونه شد قلبببب
نکته
موفقیت ینی از قدم های برداشته شده شوق و ایمان ودرس بگیریم برای قدم بعدی
موفقیت ینی اینکه باور کنی منکه این قدمو تونستم قدم بعدی هم ساده نمایان میشه وانجام میشه
موفقیت ینی تو حرکت بودن تو حرکت هدف تو هدف بعدی
موفقیت ینی عاشق حرکت بودن
موفقیت ینی اسون شدن کارهای سخت برات
موفییت ینی دیدن موفقیت هات ونتیجه هات و انرژی برای قدم بعدی
موفقیت ینی خلق ارزش
موفقیت ینی عاشق خلق ارزش وثروت ساز باشی
همینجور میاد وزهنم احساس میکنم بازتر میشه
یه چیزی بگم ایمانم قویتر بشه
من خانواده پدر شوهرم ایینا موفق هستند الگوهای خوبی هستند واقعا مثل استاد عزیز جان جانان عاشق کارشون کار براشون انقد ساده شیرینه اتفاقا امروز اختل میزدیم با اینکه دیگه بازنشسته هست ولی عاشق باغش وکارهاشه شرکت داره همه رو میره میاد خداروشکر پر انرژی سلامت با زوق هر چی بهش میگن نمیخاد تو بیای ما میریم برات انجام میدیدم میگه نه خودش میره مثل اینکه معتاد این کاره براش کلی لذت داره
اهرم رنجولذت برای افراد موفق افراد بدبخت
افراد موفق
کار
استاد عاشق اینکه که اهداف کوچیکو بزرگو داشته باشه رشد کنه ایمانش بیشتر بشه قدرتنش بدنش نیروش بیشترو سالم تر باشه
استاد از بیکار متنفره واز اینکه یه مسله رو باز میکنه مثل یه بازی ساده براش لذت بخش
استاد از کاری که باید بکنه نمی ترسه و میره تو دلش
استاد دقیق میدونه الان باید دقیق چه هدفی داشته باشه وچه قدم کوچیکی باید برداره
افراد بد بخت
کار
توی زهنشون براش خیلی سخته طاقت فرسا هست و هیچ حرکتی کوچولویی نمیکنه
کارشو نمیدونه کارشو قایم کرده کاری که واجبه باید حل بشه برای ترس از انجامش هزاران کاره الکی خودشو مشغول میکنه وسرگرم که قدم برنداره کارشو انجام نده میگه قدمی نیس کاری نیس
و اگه هم باشه به سختی انجام میده
من خودم خیلی وقتا شده مثلا برام قرار شده مهمون بیاد ومن یه کاری بکنم اون موقعه یه فیلمی واقعا شدید دلم میخاد بکنم یا یه بازی خفن ریختم اونو باید انجام بدم
من چندین سال دارم رو خودم کار میکنم ودر بعضی مواقع فکر میکنم باورم درست شدن نگو شاخ برگ های نزک اون باورم رو کندم وریشه اصلیش هنوز پا بر جاست اونم وقتی میفهمی که شاخ برگهای نازو
ک کنده باشی من تازه فهمیدم نود درصد باور های مخرب ذهنم وصل به احساس لیاقت و باور کمبود که اگه بتونم به یا ی الله این هارو درست کنم که میدونم زمان میبرد ولی به کمک خدا می تونم خیلی از باور ها وروزهای ذهنیم خود بخود محو میشن
خدایا شکرت که تونستم برای این فایل هم کامنت بگذارید کامنت گذاشتن ونوشتن برام سخته ولی دارم برای خودم آسان میکنم من قبلا اشتباهات املایی زیادی داشتم وتایپم هم خیلی کند بود ولی الان خیلی بهتر شدم خداروشکر همین طور که ادامه بدم وروی خودم کارکنم باور های محدود کننده ذهنم پاک سازی میشه
قانون این هست که به خدا اعتماد کنی قدم برداری تکامل رعایت کنی مقاومت نکنی درقبال تغییر قدم اول برداری وایمان داشته باشی که خداوند قدم بعدی رو بهت میگه دقیقا همینه.
یکی از دوستانم یه عمل داشت واز من درخواست کرد که همراهش باشم چون محبت زیادی بهم کرده بود در خواستش پذیرفتم.
چند روز پیش که می خواستم برم بیمارستان فکر کردم که نمی تونم مرخصی بگیرم صبح دوباره باید برگردم سرکار یکم ذهنم درگیر شد بعد گفتم باشه توکل به خدا برم قدم خودم بردارم انشاالله خدا بقیش ردیف می کنه رها کردم وقتی رسیدم هنوز عمل نکرده بودن نشستیم کلی باهم گفتیم خندیدیم بعد گفت راستی تو صبح بری من اینجا تنها هستم نمی دونم چکار کنم گفتم نگران نباش خدا بزرگ یه کاریش می کنیم.
یه لحظه یه ایده ای اومد به ذهنم که می تونم از این طریق مرخصی بگیرم چون در این چندماه من حتی یه روز مرخصی نگرفته بودم واین ایده باعث می شود نتوانن نه بگن ودقیقا همین طور شد وخیالم راحت شد همون لحظه که همه چی اوکی شد گفتم ببین من اصلا این ایده ای نداشتم چ کنم ولی می دونستم خدا خودش اوکی می کنه خداروشکر همه چی عالی پیش رفت وکلی هم خوش گذشت به سلامتی فردا هم مرخصش کردن واقعا همه چی کارخدا بود.
این درسی بود که ایمانم رو قوی تر کرد که خداوند هدایت می کنه پاسخ میده تو حرکت کن بقیش کارخداست وسپاسگزارم خدا جونم چقدر همه چی رو برام راحت اسون لذتبخش کردی وباحال خوب به اتمام رسوندی سپاسگزارم. 🫡
اولین جمله ای که از استاد توی ماشین داداشم شنیدم و من و گرفت تشبیه ذهن به جنگل بود که با یه بار راه رفتن توش جاده ای درست نمی شه و باید بارها یک باور تکرار بشه تا کانالش توی ذهن ما ایجاد بشه.
اولین قدم یعنی برداشتن ترمزها.
از شروع این گام ها چند بار خوابایی دیدم که ارتباط داره به این نگاه که دیگران می تونن توی زندگی من تاثیر بذارن و من هم مسئول تغییر و حتی نجات دیگران هستم.
قطعا این الهامیه از طرف خدا که اگه می خوای به مدار بالاتر بری باید این علفزار هرز رو از ریشه بکنی تا بتونی توی زمینت بذر های خوب بکاری.
بدون شک با این کار من از مدار قبلیم کنده می شم.
اینم می تونه یه هدف قشنگ باشه در راه توحید.
شکر خدا مقاومت های ذهنم خیلی کمتر شده و ترمزهام و راحت تر شناسایی و بر می دارم.
وقتی من از انکار بیام بیرون و بپذیرم که این باور و سطحی درستش کردم و هنوز در وجودم ریشه داره، باید عمل کنم و براش منطق بیارم و برش دارم.
قبلا می گفتم آقا بقیه مگه خرج من و میدن که برام مهم باشن؟ اگه من بمیرم همین مردم یه فاتحه بیشتر برا من نمی خونن و هیچکس به فکر خانوادم نیست. اما این کافی نیست، برای برداشتن این ترمز باید به اصل قانون و توحید ایمان بیارم.
بعد که از مدار قبلیم کنده بشم و نتیجه رو ببینم باز هم ایمانم بیشتر می شه.
به قول استاد برای پاکسازی ممکنه قندت بیافته و جون به لب بشی، اما با ابزار و منطق مناسب راحت تر انجام می شه.
وقتی یکار جدیدی رو میخوام شروع کنم اولش سخته اما زمانی که تموم میشه احساس موفقیت،احساس توانایی و احساس قدرت میکنم، اون اعتماد به نفسی که بهم دست میده خیلی بهم کمک میکنه کارای دیگه انجام بدم. به این صورته که موفقیت، موفقیت میاره. همیشه باید یذره از دایره محدودیت ها خارج بشم و با دیدن نتایج موفق، قدم بعدی رو محکم تر برمیدارم و…
و وقتی نتیجه رو میبینم چقدر احساس خوبی دارم و میدونم که نتیجه پشتکار و ادامه دادن و پا پس نکشیدنه.
برای اینکار باید تکامل خوبی داشته باشم.
…
افکار منفی توی ذهن من هم مانند علف های هرز توی جنگله، هر علف به علفی دیگه وصله و باید قدم به قدم دونه به دونه این علف هارو از بین ببرم.
…
برای شروع کار باید کل کار رو قطعه قطعه کنم و به قسمتهای کوچیک تقسیمش کنم و وقتی توی مسیر بیفتم چقدر کارا راحت تر میشه و موفقیت آهسته و قدم به قدم و ادامه دار اتفاق میفته. قدمای اول شاید سخت باشه ولی رفته رفته توانایی ذهن و جسم بالاتر میره و قوی تر میشه.
هیچکس به این شکل موفق نشده که با همون روز اول به موفقیت آنچنانی رسیده باشه، درواقه قدم به قدم به موفقیت رسیده.
بزرگترین اشتباه اینه که خودم رو باکسی مقایسه کنم که 20 سال پیش کار رو شروع کرده و الان بسیار موفقه. باید ببینم اون چه مسیری رو طی کرده و ازش درس بگیرم.
…
خداوند هر روز قوانین رو به شکل های مختلف بهم الهام میکنه.
خوشبختی این نیست که گوشه خونه بشینی و هیچ کاری نکنی، بلکه خوشبختی برداشتن قدمای کوچیک توی زندگی و پیشرفته، ایناس که آدم رو زنده نگه میدارم.
…
در پناه الله سکتا، شاد باشید، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت.
موفقیت یعنی انجام دادن کاری که میدونی باید انجام شه. همین انجام دادن اعتماد به نفس آدمو تقویت میکنه و به آدم انگیزه بیشتر میده برای انجام کار و ایده های جدید. البته ایده های کمی بهتر . نه اینکه یه دفعه بخوایم کن فیکون کنیم.
موفقیت موفقیت میاره. وقتی کاری رو انجام میدی و نتیجه اش رو می بینی ذهنت رو کد نویسی میکنی برای موفق شدن. ترس هست ولی تو با شجاعت قدم اول رو برمیداری و بعد قدم بعدی و …
و مهمترین آگاهی که تو این فایل توجهمو جلب کرد این بود که خودمو با کسی که سالهاست تو حوزه مورد علاقه من فعالیت میکنه مقایسه نکنم. نگم من که مثل اون نیستم پس کارای من خیلی بی ارزشه.
کمالگرایی پاشنه آشیل من بوده . ترمز ذهنی من در ابتدای هر کار جدیدی و هر ایده منحصر به فردی، کمالگرایی بوده و اجازه نداده قدم بردارم حتی
اما از وقتی دارم آگاه میشم و به خودم اعتماد کردم انجام دادنم هم بیشتر شده. حتی اگه ناقص باشه انجام میدم و تو مسیر اصلاح میکنم چون الان مطمئنم که هدایت میشم.
استاد عزیزم متشکرم بابت این فایل تاثیرگذار
خداجونم شکرت که کمکم میکنی علفهای هرز ذهنم رو از ریشه قطع کنم و جا برای زیبایی ها باز کنم.
چه فایل به موقعی بود. امروز که داشتم پیاده روی میکردم همزمان با این فایل شد. اولش که در مورد علفهای هرز صحبت کردین داشتم یکی به یکی حرفاتون رو او زندگیم میاوردم مقایسه میکردم یادم اومد شب قبلش با همسرم یه اختلاف نظر و بحث کوچیک داشتیم. دهمینطور حرفاتون رو با شب قبلش نسبت به رفتار خودم به همسرم مقایسه میکردم. منی که زندگیم خیلی خیلی بهتر شده فکر میکردم همه چی دیگه اوکیه همه چیزو یاد گرفتم ولی دیدم نه بابا هنوز خیلی باید رو خودم کار کنم. هنوز خیلی علفهای هرز هستن که باید از ریشه بکنمشون تا این اختلافات از بین بره. خوب مگاه کردم دیدیم اره اون به اون وصله اون به این وصله و هنوز همه تو هم پیچیدن و من چقدددر هنوز کار دارم….
استاد جان باید بگم روزهای خوبی رو دارم میگذرونم هم تو دوره سلامتی ام هم فایلای دوازده قدم رو هر چند روزی و هم این گامهای ذهنی رو گوش میدم و چقدددر این سریال گامهای موفقیت روم تاثیر گذاشته. راستش شاید صد بار دوره هایی که دارمو گوش کرده بودم ولی از اونجا که ادم تنوع طلبی هستم دنبال فایلای جدید بودم و دیدم به به عجب فایلای به موقعی هستن.
تو قسمت دوم این فایل گفتین تو قدمها رو بردار بقیش بهت گفته میشه همون حرفی که تو قدم اول هدفگذاری گفتین و چقدر خدا قشنگ اینا رو برام چید و از خودم راضی ام که تونستم صداشو بشنوم و عمل کنم.
راستش ده روزی هست که برای توسعه کارم غیر از نیروی قبلی دوتا نیروی جدید گرفتم دوتا نیروی متعهد و کار درست. که داستان این افراد هم قصه داره و به طور خیلی هدایتی شد و تنها کاری که کردم عمبل به الهامم بود همون لحظه همونجا با اینکه سرم خیلی شلوغ بود ولی سریع انجامش دادم.
قدم بعدی مرور برنامه های روزانه ام بود که باز دارم انجامش میدم و خیلی نتیجه گرفتم.
هر چند به لطف اموزه های دوازده قدم همه اینا رو تاحالا چند بار تو کارهای مختلف انجام دادم ولی فرقش با دفعه های قبل پخته تر شدنمه با تجربه تر شدنمه.
دیگه عجله نمیکنم دیگه نمیگم کی کی دیگه حرص نمیخورم بلکه ارومه ارومم دیگه حسرت بقیه رو نمیخورم میگم اون چیزی که متعلق به منه به من میرسه واقعا دیگه نگران هیچی نیستم تازه خوشحالم میشم وقتی موفقیت دیگران رو میبینم.
امروز داشتم پیاده روی میکردم و خدا رو شکر میکردم خیلی شکر میکردم خیلی
با خودم گفتم من ادمی نیستم که با یه مشکل کنار بیام تمام مشکلات زندکیمو دونه به دونه دارم حل میکنم با همسرم تو هیچ زمینه ای اختلاف نداریم مگر یک چیز اونم باور کمبود همسرمه. اولش فکر میکردم مقصر اونه که اینجوری فکر میکنه و پذیرفتن اینکه من مقصر باشم خیلی برام سخت بود ولی خوب که فکر کردم دیدم اصلا چرا باید همچین همسری با این دیدگاه منارم باشه چرا یه ادم با دیدگاه بزرگتر کنارم نیست چرا یه ادم با باورهای بزرگتر کنارم نیست
بعد دیدم علفهای هرز ذهن من ده برابر ذهن همسرمه. اون وقت چه طور من میتونم کنار یه ادم با باورهای قوی و ثروتمند باشم؟!
وقتی خود من برا خرید یه لباس اول اتیکت قیمت رو نگاه میکنم تا جنس و رنگ و بقبه چیزا اونوقت چه توقعی از اون بیچاره دارم. تازه وقتی که همسرم صحبت میکنه به قدری قشنگ حرف میزنه وقتی از خاسته هاش میگه وقتی میگه من اونا رو میخرم یه جوری صحبت میکنه انگار من عمرا تو ذهنم بپذیرم بعد اونوقت من چه توقعی دارم که اون باورهاش از من ضعیف تره. نه جانم مشکل از خود منه خود من… من من من من من منی که دخترم میخاد لباس بخره جنس نسبتا خوبیه میگم چه خبره گرونه در حالیکه باباش پپل داره که براش بخره پس مشکل از منه.
خدایا هزاااران بار شکرت امشب بهم گفت برو با همسرت حرف بزن فلان چیزو بگو منم گفتم چشم حرف زدم و نتیجه خیلی عالی شد و قدم بزرگی برای حل اختلاف سلیقه مون برداشتم. چون هر موقع ما به مسکلی برمیخوریم سعی میکنیم هردومون هر کاری میتونیم انجام بدیم تا دیگه اون مشکل پیش نیاد و خدارو شکر موفق بودیم.
خلاصه که استاد جان روزهای خوبمو پشت سر میگذرونم دارم وسیله های خونمو یکی یکی عوض میکنم درامدم داره بیشتر میشه البته تا وقتیکه رو خودم کار میکنم همین که استپ میکنم همه چی متوقف میشه و الان دارم هر روز بیشترش میگنم. چند وقته دخترم تو کارش یه چالشی داره اگر محبوب قبل بودم جوش میزدم ولی الان خیلی ارومم به همسرمم گفتم من بهش کار ندارم خودش باید راهشو یاد بگیره من راهنماییش کردم ماهیگیری یادش دادم ولی خودش باید ماهی روبگیره. امروز یه قدم دیگه بهم الهام شد چون من دوتا بچه دارم و تمام خرید و کار خونه رو دوشمه به کارهای سایت کاریم نمیرسم. امشب بهم الهام شد شبها کارهای خونتو بکن برا همین امشب تا یک بیدار موندم و تمام کارهامو انجام دادم چون در طول روز باید روزی دوتا دسته از سایتمو اپدیت کنم و این خیلی زمانبره.
حال دلم امشب خوب بود احساس میکنم روزهای طلاییمو دارم میگذرونم. اونقدر حسم این روزا خوبه که اصلا گرسنه نمیشم حتی از غذا هم بدم اومده. خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
خدایا شکرت که صدامو میشنوی به حرفام گوش میدی.
خیلی وقت بود کامنت نزاشته بودم خدایا سکرت بعد چند وقت اینجام
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
درسته استاد بزرگوارم، علفهای هرز درست مثل باورهای محدود کننده و نادرست من هستند. وقتی اجازه بدم که این باورها در من رشد کنند اونوقته که در هم میتنند و چنان پیچیده میشن که دیگه شاید نشه با حتا زحمات زیاد هم از پسشون بر بیای. پس، باید تلاش کنم و پیوسته روی خودم کار کنم تا نگذارم کار به مراحل دشوار برسه. خوب، گیریم که کار به مراحل دشوار رسید، آیا چاره عجله و شتابزدگیه؟ نه! البته بیشتر ماها دچار این اشتباه میشیم که میخوایم چالشهامون رو با عجله برطرف کنیم و منم از این دست کارها بسیار انجام دادهام و همیشه با شکست روبهرو شدهام. چقدر درست گفتید که: نتیجهای درسته که تثبیت شده باشه، نه این که یک یا دو بار بهدست بیاد و من فکر کنم که دیگه تموم شد و من از اون مرحله رد شدم و میتونم وارد مرحلهی بعدی بشم. نه این میشه کار بی ریشه انجام دادن. میشه خونه روی آب ساختن. وقتی نتایج تثبیت بشه، لازم نیست که من بخوام که برم مرحلهی بعدی، خودش منو به شکل خودکار به مرحلهی بعدی میبره. این همونه که شما استاد بزرگوارم میگین: وارد شدن کاملا طبیعی ثروتهای روزافزون الهی به زندگیمان. آره، عجله و شتابزدگی پشت سر هم نتایج نامطلوب میده و نتیجش میشه دلسردی و دلزدگی و نا امیدی و دست از تلاش کشیدن. پس نباید گول شیطان را خورد و خودمو با دیگران مقایسه کنم! اصلا این اول اشتباهه. باید بدونم که من مسیر خودم را در زندگی دارم. هرکسی هم مسیر خودش را داره و هیچ دو نفری نیستن که مسیر یکسانی داشته باشند. پس، وقتی من برای بهترینها به دنیا آمدم، هیچ نیازی نیست که خودم را با دیگران مقایسه کنم و دچار عجله بشم و کلی انرژی خودم را هدر بدم. هر چالشی را میشه حل کرد ولی با شکیبایی و پیوستگی و حوصله. به قول شاعر که: کارها آسان شود اما به صبر!
استاد ممنونم که هستید و خدا را سپاس بیکران دارم که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشته و شما و همهی دستاندرکاران سایت الهی عباسمنش را بهعنوان خورشیدی بر سر سر من میتاباند تا راه را گم نکنم و در مسیر بمانم و یک زندگی عاشقانه و زیبا و پر از اتفاقات و تجربههای گرانقدر را در این دنیا داشته باشم.
این داستان رو استاد خیلی مفصل توی دوره 12 قدم توضیح دادن که من باید برم دوره کنم چون واقعا عالی بود.
چون اون موقع که من دوره 12 قدم رو کار میکردم یکی از بهترین فایل هایی این دوره بود
موفقیت انجام کارهایی ست که باید انجام بدیم و وقتی تموممیشه احساس موفقیت، اعتماد بنفس داریم و این احساس به ما کمک میکنه واسه قدم های بعدی
که محکم تر برداریم با باور های قوی تر….
و من توی دوره 12 قدم و عزت نفس توی انجام دادن کارها خیلی خیلی بهتر شدم، تصمیم میگیرم و انجام میدم، و قدم های بعدی رو با باورهای قوی تر محکم تر برمیدارم و همین طور تساعدی بهتر و بهتر میشم
به قول استاد موفقیت موفقیت میاره
من اول توی خونه نقاشی کردم ، بعد رفتم کلاس تابلوی خفن کشیدم و بعد هدایت شدم به نقاشی روی چوب
و الان میخوام با فندک نقاشی کنم و خدا میدونه بعدش چه کارهایی بهم گفته شه و انجام بدم.
دوره عزت نفس خیلی منو توی یه سری چیزها ساخت
اینکه از دایره محدودیت هام یک ذره برم بالاتر
و هربار که هرکاری رو تموم کنم ، خودم رو تحسین کنم و به خودم بگم دیدی انجامش دادی سپیده، آفرین بهت
دیدی امکان پذیر بود و از اون کار قدرت بگیرم برای کارهای بعدی و کارهای بزرگ تر.
من هربار با این باورها تابلوهام رو تموم کردم و خودم رو تحسین کردم و ازش قدرت گرفتم برای کارهای حرفه ایی تر و تابلوهای بزرگ تر.
این قانونی رو که استاد توضیح دادن خیلی دوس داشتم این که خواسته ها و هدف های بزرگ تون رو به قطعه های کوچیک تقسیم کنید و اول قطعه های کوچیک رو انجام بدین و بعد یکم بزرگ تر و همین طوری قدم هارو تکاملی بردارید، من بعد از گفته های استاد تصمیم گرفتم برای مهاجرتم این قانون رو عملی کنم و انجامش بدم.
این فایل کوتاه پر از نکات کلیدی بود برای من
ممنونم مریم جونم که اینقدر ساده و راحت روش استفاده از فایل هارو به ما آموزش دادی و این مسیر برای من هرلحظه هموار تر میشه.
برداشتن قدم های کوچک اما مستمر لازمش داشتن هدف های کوتاه مدت و انگیزه کافی برای عمل کردن به اعمالی که اون هدف و محقق میکنه و محقق شدن هدفهای کوتاه مدت انگیزه ایجاد میکنه برای ادامه مسیر و هدف های بعدی و بعدی و به همین ترتیب یک مرتبه به جایی میرسیم و میبینیم که یه اتفاق بزرگ و خلق کردیم.
مقاومت های ذهن مون و باید با فکت کم کنیم، فکت ها الگوهایی هستن که خواسته ما رو الان دارن و با دیدن الگوهای بیشتر، ذهن ما قبول میکنه برای ما هم میتونه اتفاق بیفته.
خیلی سخته که تو فاز مقایسه و مقایسه کردن نریم ، ولی وقتی یکم که به عقب برمیگردیم میبینیم هر کسی از یه مسیر متفاوت به اون جایگاه رسیده و هیچ وجه مشترکی در مسیر اون شخص نیست که بخواهیم مقایسه کنیم.و فقط دونستن اینکه چون ذهن و سیستم عصبی تمام ما انسان ها یکی ست، باعث ارامش و قوت قلب برای ما میشه پس ما هم میتونیم حالا باید بگردیم روش خودمون و پیدا کنیم.
برای اینکه از دام کمال گرایی خارج بشیم باید سپاسگزار کوچکترین پیشرفت و حرکت روبه جلو مون باشیم و کم کم میرسیم به اون نقطه ای از ابتدا از خودمون انتظار داشتیم… انتظار اون حرکت بزرگ که اگر از ابتدا میخواستیم بهش فکر کنیم اصلا قدم نمیداشتیم… باید از همون مهارت اولیه ای که داریم استارت بزنیم در طی مسیر تجربه اس که باعث پخته شدن ما و ماهر تر شدن ما میشه تا با اعتماد به نفس بیشتر به کارهای بزرگتر دست بزنیم.
کمال گرایی اعتماد به نفس و در ما از بین میبره ،چون یه کار بزرگ و با مهارت و تجربه و شرایط فعلی از خودمون میخوایم و ذهن مون با استناد به این شرایط هرگز اتفاق افتادنش و قبول نمیکنه…
ولی برعکس با انجام دادن کارهای کوچکتر و نتایج، ذره ذره اعتماد به نفس ما هم قدرت میگیره و ذهن ما با استناد به این نتایج دیگه براش پذیرفتنی میشه.
به نام خدای بخشنده مهربان
خداروشکررر برای این راه زیبا که تا اینجا اومدم همه قدم های زیبام بادرسازی وعادت های قشنگ
من چیزی که یاد گرفتن خودمو با هیچ فرد موفق تر وبدبخت تر از خودم مقایسه نکنم
گام نهم
چرا مثلا استادم جان جانان الگو منه راهو برام واضح تر کرده مثل یه راهنما هست برای زندگیم برای تشخیص اصل از فرع برای باور کردن بهشت واقعی زندگی واقعی وافراد با ایمان باشم
خدااای من از این اتفاقی که چیزی جز عشقو هدایت خدا به زندگیم نیس بینهایت سپاس
خب مرد دمت گرم کلن وقتی شما رو میبنم خواسته هام انگیزم ایمانم که میشه ایمانم به خدا که راه رو اسون میکنه وهزاران باور الههی از چشماتون میخونم باورمو قوی میشه
خب یه پروزه خفن پاکسازی جنگل
@ببین دختر چقد با قدم هدایتی که پیدا میکنه لدت میبره ومن برام این جنگلو یه تضاد بزرگ میبینم حالا استاد میبینه باید اینو تمیز کنه
اروم اروم انگیزش زیاد میکنه برای حرکت ینی اهرم اینکه جنگل توهم توهم باشه تا اینکه یه راه زیبا باشه خب میگه راه میخام
حالا تضاد میشه یه هدف پاکسازی جنگلی به 20هکتار
اسمش خیلی ترسناکه چه برسه به انجامش واقعا ترسناک و طولااانی
باورسازی
من که میخام ورزش کنم تحرک داشته باشم به جاش میام این یه تحرک داریم تازه یه تیرو چند نشون هم پاکسازی کردیم همم ورزش
من هدفم کوچولوعه یه تیکه کوچولو
و بعد کوچولو کوچولو تبدیل به پروژه های کوچولوش میکنه
حالا هر روزی انجام میده هرچی شد باید یکم انجام بده و بعد هر چی میگزره زهن براش سخت بود اسون میشه برای زهن نفرانگیز بود شیرین ترین کار میشه و خیلی باحال هر روز بیشترو بیشتر انجام میده واین هدفم انجام میشه
نکته
من استاد یه دوره طراحی میکردم بعد یه زمان برام شد یکه کاره سخت کلن ولش کردم بعد دوهفته بود روتینم به هم خورد کاری داشتم مهمون داشتم عجیب یه کاری میشد که ما کارمونو نکنیم
حالا ما گفتیم ولش خیلی سخته خیلیم حال بهم زنه واجب که نیس ولش بعد که باورسازی میکردم قشنگ دوساعت چقد با دل جون بعد گفتم یکوچولو چند تا خط یه ربع حالا که یکوچولو وقت دارم حالا که اینجا زمانم خالی شده اقا چیشد
ما کوچول کوچول رفتیم روتشک مثل هلو تمرینای طراحیمو با عشق راحت میزدم تازه زیاد زیاد عجیب تمرینام از استادم زودتر میزدم تا تصحیح کنه یکم دوباره وقت خالی شد این سری با عشق گوشش پرزه طراحی داداشمو شروع کردم مدت ها قول داده بودم بهش میخاستم چند روز راحت ساده لدت بخش واقعا تمومه وجز هدف ارزشمندم تو دفترم اهدافم نوشتم وکلی زوق شوق ایمان به قانون تکامل خدا بیشتر شد
پروژه عادت های تکاملی ام
عادت تمیزکاری برام سخت ترین کاره دنیا ونشدنی ترین وبه خوبی انجام شد
قبل اینکه قانون بدونم این حرفا شروع کردم توی خودم عادت ساختم عادتهای کوچیک مثلا اول لباسمو میزدم به چوب لباسی وبعد کلی انرژی گرفتم وایمان وبعد کمدم وطبقه لباسم و بعد اتاقم و بعد دیگه عاشق تمیزکاری شده بودم و بعد اروم اروم از یه فردی که کلی کار به سرش ریخته بود همش برنامه داشته خونه تکونی کنه ولی هیچ وقت از پسشون بر نمیومد نیمه میموند تبدیل به فردی که همیشه خونش تمیزه به راحتی کمترین زمان تازه کارهاییی دیگه هم میکنه
یکی از تغییرای تپل زندگیم نتیجه های خفن و عجیب وبرای خیلی ها نشدنی
نکته اش اینه این تغییر توی 4یا5یا6
مثلا هر چی میگزش برام ساده تر شد وپله پله پروژه توی پروژه انجام شد نه یه شبه
ولی واقعا اولش برام سخت ترین نفرت انگیز ترین کار بود بعد اروم اروم تبدیل به لذت بخش ترین کار کارخونه شد قلبببب
نکته
موفقیت ینی از قدم های برداشته شده شوق و ایمان ودرس بگیریم برای قدم بعدی
موفقیت ینی اینکه باور کنی منکه این قدمو تونستم قدم بعدی هم ساده نمایان میشه وانجام میشه
موفقیت ینی تو حرکت بودن تو حرکت هدف تو هدف بعدی
موفقیت ینی عاشق حرکت بودن
موفقیت ینی اسون شدن کارهای سخت برات
موفییت ینی دیدن موفقیت هات ونتیجه هات و انرژی برای قدم بعدی
موفقیت ینی خلق ارزش
موفقیت ینی عاشق خلق ارزش وثروت ساز باشی
همینجور میاد وزهنم احساس میکنم بازتر میشه
یه چیزی بگم ایمانم قویتر بشه
من خانواده پدر شوهرم ایینا موفق هستند الگوهای خوبی هستند واقعا مثل استاد عزیز جان جانان عاشق کارشون کار براشون انقد ساده شیرینه اتفاقا امروز اختل میزدیم با اینکه دیگه بازنشسته هست ولی عاشق باغش وکارهاشه شرکت داره همه رو میره میاد خداروشکر پر انرژی سلامت با زوق هر چی بهش میگن نمیخاد تو بیای ما میریم برات انجام میدیدم میگه نه خودش میره مثل اینکه معتاد این کاره براش کلی لذت داره
اهرم رنجولذت برای افراد موفق افراد بدبخت
افراد موفق
کار
استاد عاشق اینکه که اهداف کوچیکو بزرگو داشته باشه رشد کنه ایمانش بیشتر بشه قدرتنش بدنش نیروش بیشترو سالم تر باشه
استاد از بیکار متنفره واز اینکه یه مسله رو باز میکنه مثل یه بازی ساده براش لذت بخش
استاد از کاری که باید بکنه نمی ترسه و میره تو دلش
استاد دقیق میدونه الان باید دقیق چه هدفی داشته باشه وچه قدم کوچیکی باید برداره
افراد بد بخت
کار
توی زهنشون براش خیلی سخته طاقت فرسا هست و هیچ حرکتی کوچولویی نمیکنه
کارشو نمیدونه کارشو قایم کرده کاری که واجبه باید حل بشه برای ترس از انجامش هزاران کاره الکی خودشو مشغول میکنه وسرگرم که قدم برنداره کارشو انجام نده میگه قدمی نیس کاری نیس
و اگه هم باشه به سختی انجام میده
من خودم خیلی وقتا شده مثلا برام قرار شده مهمون بیاد ومن یه کاری بکنم اون موقعه یه فیلمی واقعا شدید دلم میخاد بکنم یا یه بازی خفن ریختم اونو باید انجام بدم
تمرین
اهرم باور سازی عشق به حرکت کار و هدف گزاری
قدم طراحی به اسونی
قدم بهبود به اسونی
سلام
وسپاس
من چندین سال دارم رو خودم کار میکنم ودر بعضی مواقع فکر میکنم باورم درست شدن نگو شاخ برگ های نزک اون باورم رو کندم وریشه اصلیش هنوز پا بر جاست اونم وقتی میفهمی که شاخ برگهای نازو
ک کنده باشی من تازه فهمیدم نود درصد باور های مخرب ذهنم وصل به احساس لیاقت و باور کمبود که اگه بتونم به یا ی الله این هارو درست کنم که میدونم زمان میبرد ولی به کمک خدا می تونم خیلی از باور ها وروزهای ذهنیم خود بخود محو میشن
خدایا شکرت که تونستم برای این فایل هم کامنت بگذارید کامنت گذاشتن ونوشتن برام سخته ولی دارم برای خودم آسان میکنم من قبلا اشتباهات املایی زیادی داشتم وتایپم هم خیلی کند بود ولی الان خیلی بهتر شدم خداروشکر همین طور که ادامه بدم وروی خودم کارکنم باور های محدود کننده ذهنم پاک سازی میشه
در پناه حق
بنام خالق هستی.
سلام به تک تک اعضای این خانواده.
قانون این هست که به خدا اعتماد کنی قدم برداری تکامل رعایت کنی مقاومت نکنی درقبال تغییر قدم اول برداری وایمان داشته باشی که خداوند قدم بعدی رو بهت میگه دقیقا همینه.
یکی از دوستانم یه عمل داشت واز من درخواست کرد که همراهش باشم چون محبت زیادی بهم کرده بود در خواستش پذیرفتم.
چند روز پیش که می خواستم برم بیمارستان فکر کردم که نمی تونم مرخصی بگیرم صبح دوباره باید برگردم سرکار یکم ذهنم درگیر شد بعد گفتم باشه توکل به خدا برم قدم خودم بردارم انشاالله خدا بقیش ردیف می کنه رها کردم وقتی رسیدم هنوز عمل نکرده بودن نشستیم کلی باهم گفتیم خندیدیم بعد گفت راستی تو صبح بری من اینجا تنها هستم نمی دونم چکار کنم گفتم نگران نباش خدا بزرگ یه کاریش می کنیم.
یه لحظه یه ایده ای اومد به ذهنم که می تونم از این طریق مرخصی بگیرم چون در این چندماه من حتی یه روز مرخصی نگرفته بودم واین ایده باعث می شود نتوانن نه بگن ودقیقا همین طور شد وخیالم راحت شد همون لحظه که همه چی اوکی شد گفتم ببین من اصلا این ایده ای نداشتم چ کنم ولی می دونستم خدا خودش اوکی می کنه خداروشکر همه چی عالی پیش رفت وکلی هم خوش گذشت به سلامتی فردا هم مرخصش کردن واقعا همه چی کارخدا بود.
این درسی بود که ایمانم رو قوی تر کرد که خداوند هدایت می کنه پاسخ میده تو حرکت کن بقیش کارخداست وسپاسگزارم خدا جونم چقدر همه چی رو برام راحت اسون لذتبخش کردی وباحال خوب به اتمام رسوندی سپاسگزارم. 🫡
به نام خدا
سلام
اولین جمله ای که از استاد توی ماشین داداشم شنیدم و من و گرفت تشبیه ذهن به جنگل بود که با یه بار راه رفتن توش جاده ای درست نمی شه و باید بارها یک باور تکرار بشه تا کانالش توی ذهن ما ایجاد بشه.
اولین قدم یعنی برداشتن ترمزها.
از شروع این گام ها چند بار خوابایی دیدم که ارتباط داره به این نگاه که دیگران می تونن توی زندگی من تاثیر بذارن و من هم مسئول تغییر و حتی نجات دیگران هستم.
قطعا این الهامیه از طرف خدا که اگه می خوای به مدار بالاتر بری باید این علفزار هرز رو از ریشه بکنی تا بتونی توی زمینت بذر های خوب بکاری.
بدون شک با این کار من از مدار قبلیم کنده می شم.
اینم می تونه یه هدف قشنگ باشه در راه توحید.
شکر خدا مقاومت های ذهنم خیلی کمتر شده و ترمزهام و راحت تر شناسایی و بر می دارم.
وقتی من از انکار بیام بیرون و بپذیرم که این باور و سطحی درستش کردم و هنوز در وجودم ریشه داره، باید عمل کنم و براش منطق بیارم و برش دارم.
قبلا می گفتم آقا بقیه مگه خرج من و میدن که برام مهم باشن؟ اگه من بمیرم همین مردم یه فاتحه بیشتر برا من نمی خونن و هیچکس به فکر خانوادم نیست. اما این کافی نیست، برای برداشتن این ترمز باید به اصل قانون و توحید ایمان بیارم.
بعد که از مدار قبلیم کنده بشم و نتیجه رو ببینم باز هم ایمانم بیشتر می شه.
به قول استاد برای پاکسازی ممکنه قندت بیافته و جون به لب بشی، اما با ابزار و منطق مناسب راحت تر انجام می شه.
توکل به خدا
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
گام نهم خانه تکانی ذهن
…
وقتی یکار جدیدی رو میخوام شروع کنم اولش سخته اما زمانی که تموم میشه احساس موفقیت،احساس توانایی و احساس قدرت میکنم، اون اعتماد به نفسی که بهم دست میده خیلی بهم کمک میکنه کارای دیگه انجام بدم. به این صورته که موفقیت، موفقیت میاره. همیشه باید یذره از دایره محدودیت ها خارج بشم و با دیدن نتایج موفق، قدم بعدی رو محکم تر برمیدارم و…
و وقتی نتیجه رو میبینم چقدر احساس خوبی دارم و میدونم که نتیجه پشتکار و ادامه دادن و پا پس نکشیدنه.
برای اینکار باید تکامل خوبی داشته باشم.
…
افکار منفی توی ذهن من هم مانند علف های هرز توی جنگله، هر علف به علفی دیگه وصله و باید قدم به قدم دونه به دونه این علف هارو از بین ببرم.
…
برای شروع کار باید کل کار رو قطعه قطعه کنم و به قسمتهای کوچیک تقسیمش کنم و وقتی توی مسیر بیفتم چقدر کارا راحت تر میشه و موفقیت آهسته و قدم به قدم و ادامه دار اتفاق میفته. قدمای اول شاید سخت باشه ولی رفته رفته توانایی ذهن و جسم بالاتر میره و قوی تر میشه.
هیچکس به این شکل موفق نشده که با همون روز اول به موفقیت آنچنانی رسیده باشه، درواقه قدم به قدم به موفقیت رسیده.
بزرگترین اشتباه اینه که خودم رو باکسی مقایسه کنم که 20 سال پیش کار رو شروع کرده و الان بسیار موفقه. باید ببینم اون چه مسیری رو طی کرده و ازش درس بگیرم.
…
خداوند هر روز قوانین رو به شکل های مختلف بهم الهام میکنه.
خوشبختی این نیست که گوشه خونه بشینی و هیچ کاری نکنی، بلکه خوشبختی برداشتن قدمای کوچیک توی زندگی و پیشرفته، ایناس که آدم رو زنده نگه میدارم.
…
در پناه الله سکتا، شاد باشید، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت.
به نام الله
گام نهم
سلام استادجان مریم عزیزم و دوستان همراه
موفقیت یعنی انجام دادن کاری که میدونی باید انجام شه. همین انجام دادن اعتماد به نفس آدمو تقویت میکنه و به آدم انگیزه بیشتر میده برای انجام کار و ایده های جدید. البته ایده های کمی بهتر . نه اینکه یه دفعه بخوایم کن فیکون کنیم.
موفقیت موفقیت میاره. وقتی کاری رو انجام میدی و نتیجه اش رو می بینی ذهنت رو کد نویسی میکنی برای موفق شدن. ترس هست ولی تو با شجاعت قدم اول رو برمیداری و بعد قدم بعدی و …
و مهمترین آگاهی که تو این فایل توجهمو جلب کرد این بود که خودمو با کسی که سالهاست تو حوزه مورد علاقه من فعالیت میکنه مقایسه نکنم. نگم من که مثل اون نیستم پس کارای من خیلی بی ارزشه.
کمالگرایی پاشنه آشیل من بوده . ترمز ذهنی من در ابتدای هر کار جدیدی و هر ایده منحصر به فردی، کمالگرایی بوده و اجازه نداده قدم بردارم حتی
اما از وقتی دارم آگاه میشم و به خودم اعتماد کردم انجام دادنم هم بیشتر شده. حتی اگه ناقص باشه انجام میدم و تو مسیر اصلاح میکنم چون الان مطمئنم که هدایت میشم.
استاد عزیزم متشکرم بابت این فایل تاثیرگذار
خداجونم شکرت که کمکم میکنی علفهای هرز ذهنم رو از ریشه قطع کنم و جا برای زیبایی ها باز کنم.
هزاران بار شکرت…
سلام استاد عزیزم
چه فایل به موقعی بود. امروز که داشتم پیاده روی میکردم همزمان با این فایل شد. اولش که در مورد علفهای هرز صحبت کردین داشتم یکی به یکی حرفاتون رو او زندگیم میاوردم مقایسه میکردم یادم اومد شب قبلش با همسرم یه اختلاف نظر و بحث کوچیک داشتیم. دهمینطور حرفاتون رو با شب قبلش نسبت به رفتار خودم به همسرم مقایسه میکردم. منی که زندگیم خیلی خیلی بهتر شده فکر میکردم همه چی دیگه اوکیه همه چیزو یاد گرفتم ولی دیدم نه بابا هنوز خیلی باید رو خودم کار کنم. هنوز خیلی علفهای هرز هستن که باید از ریشه بکنمشون تا این اختلافات از بین بره. خوب مگاه کردم دیدیم اره اون به اون وصله اون به این وصله و هنوز همه تو هم پیچیدن و من چقدددر هنوز کار دارم….
استاد جان باید بگم روزهای خوبی رو دارم میگذرونم هم تو دوره سلامتی ام هم فایلای دوازده قدم رو هر چند روزی و هم این گامهای ذهنی رو گوش میدم و چقدددر این سریال گامهای موفقیت روم تاثیر گذاشته. راستش شاید صد بار دوره هایی که دارمو گوش کرده بودم ولی از اونجا که ادم تنوع طلبی هستم دنبال فایلای جدید بودم و دیدم به به عجب فایلای به موقعی هستن.
تو قسمت دوم این فایل گفتین تو قدمها رو بردار بقیش بهت گفته میشه همون حرفی که تو قدم اول هدفگذاری گفتین و چقدر خدا قشنگ اینا رو برام چید و از خودم راضی ام که تونستم صداشو بشنوم و عمل کنم.
راستش ده روزی هست که برای توسعه کارم غیر از نیروی قبلی دوتا نیروی جدید گرفتم دوتا نیروی متعهد و کار درست. که داستان این افراد هم قصه داره و به طور خیلی هدایتی شد و تنها کاری که کردم عمبل به الهامم بود همون لحظه همونجا با اینکه سرم خیلی شلوغ بود ولی سریع انجامش دادم.
قدم بعدی مرور برنامه های روزانه ام بود که باز دارم انجامش میدم و خیلی نتیجه گرفتم.
هر چند به لطف اموزه های دوازده قدم همه اینا رو تاحالا چند بار تو کارهای مختلف انجام دادم ولی فرقش با دفعه های قبل پخته تر شدنمه با تجربه تر شدنمه.
دیگه عجله نمیکنم دیگه نمیگم کی کی دیگه حرص نمیخورم بلکه ارومه ارومم دیگه حسرت بقیه رو نمیخورم میگم اون چیزی که متعلق به منه به من میرسه واقعا دیگه نگران هیچی نیستم تازه خوشحالم میشم وقتی موفقیت دیگران رو میبینم.
امروز داشتم پیاده روی میکردم و خدا رو شکر میکردم خیلی شکر میکردم خیلی
با خودم گفتم من ادمی نیستم که با یه مشکل کنار بیام تمام مشکلات زندکیمو دونه به دونه دارم حل میکنم با همسرم تو هیچ زمینه ای اختلاف نداریم مگر یک چیز اونم باور کمبود همسرمه. اولش فکر میکردم مقصر اونه که اینجوری فکر میکنه و پذیرفتن اینکه من مقصر باشم خیلی برام سخت بود ولی خوب که فکر کردم دیدم اصلا چرا باید همچین همسری با این دیدگاه منارم باشه چرا یه ادم با دیدگاه بزرگتر کنارم نیست چرا یه ادم با باورهای بزرگتر کنارم نیست
بعد دیدم علفهای هرز ذهن من ده برابر ذهن همسرمه. اون وقت چه طور من میتونم کنار یه ادم با باورهای قوی و ثروتمند باشم؟!
وقتی خود من برا خرید یه لباس اول اتیکت قیمت رو نگاه میکنم تا جنس و رنگ و بقبه چیزا اونوقت چه توقعی از اون بیچاره دارم. تازه وقتی که همسرم صحبت میکنه به قدری قشنگ حرف میزنه وقتی از خاسته هاش میگه وقتی میگه من اونا رو میخرم یه جوری صحبت میکنه انگار من عمرا تو ذهنم بپذیرم بعد اونوقت من چه توقعی دارم که اون باورهاش از من ضعیف تره. نه جانم مشکل از خود منه خود من… من من من من من منی که دخترم میخاد لباس بخره جنس نسبتا خوبیه میگم چه خبره گرونه در حالیکه باباش پپل داره که براش بخره پس مشکل از منه.
خدایا هزاااران بار شکرت امشب بهم گفت برو با همسرت حرف بزن فلان چیزو بگو منم گفتم چشم حرف زدم و نتیجه خیلی عالی شد و قدم بزرگی برای حل اختلاف سلیقه مون برداشتم. چون هر موقع ما به مسکلی برمیخوریم سعی میکنیم هردومون هر کاری میتونیم انجام بدیم تا دیگه اون مشکل پیش نیاد و خدارو شکر موفق بودیم.
خلاصه که استاد جان روزهای خوبمو پشت سر میگذرونم دارم وسیله های خونمو یکی یکی عوض میکنم درامدم داره بیشتر میشه البته تا وقتیکه رو خودم کار میکنم همین که استپ میکنم همه چی متوقف میشه و الان دارم هر روز بیشترش میگنم. چند وقته دخترم تو کارش یه چالشی داره اگر محبوب قبل بودم جوش میزدم ولی الان خیلی ارومم به همسرمم گفتم من بهش کار ندارم خودش باید راهشو یاد بگیره من راهنماییش کردم ماهیگیری یادش دادم ولی خودش باید ماهی روبگیره. امروز یه قدم دیگه بهم الهام شد چون من دوتا بچه دارم و تمام خرید و کار خونه رو دوشمه به کارهای سایت کاریم نمیرسم. امشب بهم الهام شد شبها کارهای خونتو بکن برا همین امشب تا یک بیدار موندم و تمام کارهامو انجام دادم چون در طول روز باید روزی دوتا دسته از سایتمو اپدیت کنم و این خیلی زمانبره.
حال دلم امشب خوب بود احساس میکنم روزهای طلاییمو دارم میگذرونم. اونقدر حسم این روزا خوبه که اصلا گرسنه نمیشم حتی از غذا هم بدم اومده. خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
خدایا شکرت که صدامو میشنوی به حرفام گوش میدی.
خیلی وقت بود کامنت نزاشته بودم خدایا سکرت بعد چند وقت اینجام
الهی شکرت ….
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
درسته استاد بزرگوارم، علفهای هرز درست مثل باورهای محدود کننده و نادرست من هستند. وقتی اجازه بدم که این باورها در من رشد کنند اونوقته که در هم میتنند و چنان پیچیده میشن که دیگه شاید نشه با حتا زحمات زیاد هم از پسشون بر بیای. پس، باید تلاش کنم و پیوسته روی خودم کار کنم تا نگذارم کار به مراحل دشوار برسه. خوب، گیریم که کار به مراحل دشوار رسید، آیا چاره عجله و شتابزدگیه؟ نه! البته بیشتر ماها دچار این اشتباه میشیم که میخوایم چالشهامون رو با عجله برطرف کنیم و منم از این دست کارها بسیار انجام دادهام و همیشه با شکست روبهرو شدهام. چقدر درست گفتید که: نتیجهای درسته که تثبیت شده باشه، نه این که یک یا دو بار بهدست بیاد و من فکر کنم که دیگه تموم شد و من از اون مرحله رد شدم و میتونم وارد مرحلهی بعدی بشم. نه این میشه کار بی ریشه انجام دادن. میشه خونه روی آب ساختن. وقتی نتایج تثبیت بشه، لازم نیست که من بخوام که برم مرحلهی بعدی، خودش منو به شکل خودکار به مرحلهی بعدی میبره. این همونه که شما استاد بزرگوارم میگین: وارد شدن کاملا طبیعی ثروتهای روزافزون الهی به زندگیمان. آره، عجله و شتابزدگی پشت سر هم نتایج نامطلوب میده و نتیجش میشه دلسردی و دلزدگی و نا امیدی و دست از تلاش کشیدن. پس نباید گول شیطان را خورد و خودمو با دیگران مقایسه کنم! اصلا این اول اشتباهه. باید بدونم که من مسیر خودم را در زندگی دارم. هرکسی هم مسیر خودش را داره و هیچ دو نفری نیستن که مسیر یکسانی داشته باشند. پس، وقتی من برای بهترینها به دنیا آمدم، هیچ نیازی نیست که خودم را با دیگران مقایسه کنم و دچار عجله بشم و کلی انرژی خودم را هدر بدم. هر چالشی را میشه حل کرد ولی با شکیبایی و پیوستگی و حوصله. به قول شاعر که: کارها آسان شود اما به صبر!
استاد ممنونم که هستید و خدا را سپاس بیکران دارم که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشته و شما و همهی دستاندرکاران سایت الهی عباسمنش را بهعنوان خورشیدی بر سر سر من میتاباند تا راه را گم نکنم و در مسیر بمانم و یک زندگی عاشقانه و زیبا و پر از اتفاقات و تجربههای گرانقدر را در این دنیا داشته باشم.
ارادتمند شما
من هرآن چه دارم از آن توست و تو به من دادی
سلام به مریم جانِ زیبا و استاد عباس منش عزیز
و همه ی دوستانم در این مسیر رویایی
گام نهم (خانه تکانی ذهن)
شباهت باورهای محدود کننده به علف های هرز
این داستان رو استاد خیلی مفصل توی دوره 12 قدم توضیح دادن که من باید برم دوره کنم چون واقعا عالی بود.
چون اون موقع که من دوره 12 قدم رو کار میکردم یکی از بهترین فایل هایی این دوره بود
موفقیت انجام کارهایی ست که باید انجام بدیم و وقتی تموممیشه احساس موفقیت، اعتماد بنفس داریم و این احساس به ما کمک میکنه واسه قدم های بعدی
که محکم تر برداریم با باور های قوی تر….
و من توی دوره 12 قدم و عزت نفس توی انجام دادن کارها خیلی خیلی بهتر شدم، تصمیم میگیرم و انجام میدم، و قدم های بعدی رو با باورهای قوی تر محکم تر برمیدارم و همین طور تساعدی بهتر و بهتر میشم
به قول استاد موفقیت موفقیت میاره
من اول توی خونه نقاشی کردم ، بعد رفتم کلاس تابلوی خفن کشیدم و بعد هدایت شدم به نقاشی روی چوب
و الان میخوام با فندک نقاشی کنم و خدا میدونه بعدش چه کارهایی بهم گفته شه و انجام بدم.
دوره عزت نفس خیلی منو توی یه سری چیزها ساخت
اینکه از دایره محدودیت هام یک ذره برم بالاتر
و هربار که هرکاری رو تموم کنم ، خودم رو تحسین کنم و به خودم بگم دیدی انجامش دادی سپیده، آفرین بهت
دیدی امکان پذیر بود و از اون کار قدرت بگیرم برای کارهای بعدی و کارهای بزرگ تر.
من هربار با این باورها تابلوهام رو تموم کردم و خودم رو تحسین کردم و ازش قدرت گرفتم برای کارهای حرفه ایی تر و تابلوهای بزرگ تر.
این قانونی رو که استاد توضیح دادن خیلی دوس داشتم این که خواسته ها و هدف های بزرگ تون رو به قطعه های کوچیک تقسیم کنید و اول قطعه های کوچیک رو انجام بدین و بعد یکم بزرگ تر و همین طوری قدم هارو تکاملی بردارید، من بعد از گفته های استاد تصمیم گرفتم برای مهاجرتم این قانون رو عملی کنم و انجامش بدم.
این فایل کوتاه پر از نکات کلیدی بود برای من
ممنونم مریم جونم که اینقدر ساده و راحت روش استفاده از فایل هارو به ما آموزش دادی و این مسیر برای من هرلحظه هموار تر میشه.
بنام رب رزاق و هدایت گر
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی️ ️
سلام و درود به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش ️ ️
برداشتن قدم های کوچک اما مستمر لازمش داشتن هدف های کوتاه مدت و انگیزه کافی برای عمل کردن به اعمالی که اون هدف و محقق میکنه و محقق شدن هدفهای کوتاه مدت انگیزه ایجاد میکنه برای ادامه مسیر و هدف های بعدی و بعدی و به همین ترتیب یک مرتبه به جایی میرسیم و میبینیم که یه اتفاق بزرگ و خلق کردیم.
مقاومت های ذهن مون و باید با فکت کم کنیم، فکت ها الگوهایی هستن که خواسته ما رو الان دارن و با دیدن الگوهای بیشتر، ذهن ما قبول میکنه برای ما هم میتونه اتفاق بیفته.
خیلی سخته که تو فاز مقایسه و مقایسه کردن نریم ، ولی وقتی یکم که به عقب برمیگردیم میبینیم هر کسی از یه مسیر متفاوت به اون جایگاه رسیده و هیچ وجه مشترکی در مسیر اون شخص نیست که بخواهیم مقایسه کنیم.و فقط دونستن اینکه چون ذهن و سیستم عصبی تمام ما انسان ها یکی ست، باعث ارامش و قوت قلب برای ما میشه پس ما هم میتونیم حالا باید بگردیم روش خودمون و پیدا کنیم.
برای اینکه از دام کمال گرایی خارج بشیم باید سپاسگزار کوچکترین پیشرفت و حرکت روبه جلو مون باشیم و کم کم میرسیم به اون نقطه ای از ابتدا از خودمون انتظار داشتیم… انتظار اون حرکت بزرگ که اگر از ابتدا میخواستیم بهش فکر کنیم اصلا قدم نمیداشتیم… باید از همون مهارت اولیه ای که داریم استارت بزنیم در طی مسیر تجربه اس که باعث پخته شدن ما و ماهر تر شدن ما میشه تا با اعتماد به نفس بیشتر به کارهای بزرگتر دست بزنیم.
کمال گرایی اعتماد به نفس و در ما از بین میبره ،چون یه کار بزرگ و با مهارت و تجربه و شرایط فعلی از خودمون میخوایم و ذهن مون با استناد به این شرایط هرگز اتفاق افتادنش و قبول نمیکنه…
ولی برعکس با انجام دادن کارهای کوچکتر و نتایج، ذره ذره اعتماد به نفس ما هم قدرت میگیره و ذهن ما با استناد به این نتایج دیگه براش پذیرفتنی میشه.
در پناه رب رزاق و هدایت گر