live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 44 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

628 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2815 روز

    به نام خداوند مهربان

    این فایل نشانه من بود من خیلی در مورد رسالت کا ریم از خداوند هدایت می خواهم هر چند الان کار می کنم و 19 سال سابقه کاری دارم انگار حس می کنم این مسیر کاری من نیست چون رشدی نداشتم هر چند باورهام کوچک بودند با این فایل فهمیدم که باید ادامه داد و از مسیر لذت ببرم تا هدایت بشوم من تو سلامتی با آشنا شدن با استاد خیلی قوی شدم آن کار باورهای سلامتی در من قوی بود تو این پنچ سال این دومین باری هست که سرما خوردم و از نظر متافیزیکی میدانم چه چیزی باعث شد آن بار حتی یک دانه قرص هم نخوردم کلا تو این چند سال فکر کنم دو بار داروی معده خوردم الان سرما خوردم به اصرار خواهر دو تا مسکن خوردم بعد بلافاصله پشیمان شدم چون من اصلا به دارو اعتقاد ندارم با اینکه خودم تو کادر درمان کار می کنم گفتم بدن من باید خودش خودش درمان کنه و دیگه دارو نخوردم با اینکه دیشب خیلی داغ بودم گفتم بدنم از پسش بر می یاد این من باشگاه رفتم به بدنم خیلی فشار آوردم سر کار هم می رم بدنم ضعیف شد حالا از نظر متافیزیکی هم می دونم علت چیست الان برای من مهمترین چیز کار و ثروت باید باورهام مثل سلامتی قوی کنم و تکامل طی کنم استاد جان از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 688 روز

    بنام خدای زیبایی ها

    سلام به همه دوستان

    واقعا مغزم داشت از فشار های اطرافیان منفجر می‌شد چرا پول و دارایی نداری ازدواج نکردی بچه نداری

    و هم سن و سالات و اطرافیان دارن

    در حالی که من تو این مدت داشتم روی عزت نفس ، آرامش توحید و سلامتی کار می کردم و همه این ها رو به صورت روتین همیشگی تو زندگی روزمره ام جا دادم

    و الان دارم رو ثروت کار میکنم

    قبلا که سایت نبود تو اینجور مواقع که نمی تونستم آروم شم و نمی دونستم چرا حالم بد میشه زنگ میزدم مولا به یکی از دوستام

    و سعی می کردم فضای فکریم و با حرف زدن اون آروم کنم لا بهم حرف های امیدوار کننده بزنه و آرام بشم

    از وقتی تو سایت هستم دیگه این اتفاقات کمتر و خیلی کن پیش میاد

    ولی وقتی هم بیاد کامنت دوستان خیلی آرامش دهنده هست

    یه اصلی رو من همیشه به خودم یاد آور میشم

    اگه فرسنگ ها هم عقب افتاده باشی تو هر روز به اندازه همون روز و اندازه مدارت وقت و انرژی و توان برای پیشروی داری

    ولی الگویی که پدر مادرم دارن

    تو اینجور مواقع با ترسوندن و سرزنش حتی خودشون میان از کارهای اشتباه عقب افتادن خودشون مدرک درست میکنن برای فرورفتن در حال بد و احساس گناه دادم به خودشون برای حرکت کردن

    و شرطی شدن برای اینکه حتماباید حس بد بدن به خودشون تا به خودشون بیان و تنبلی رو بزارم کنار ،… پس میان یه دفعه یه روزه تو یه مدت سریع به هدف برسن و این عجله که عموما یا از مقایسه میاد یا از تموم شدن مولا زمان عمر سن باعث میشه بدتر یه تصمیم اشتباه بگیرن نه تنها وضع بهتر نشه بلکه دورتر هم بشن

    منم در گذشته این الگو رفتاری رو داشتم

    وقتی آموزش دیدم اومدم از بهبود گرایی تو خیلی زمینه ها استفاده کردم و خیلی چیزها رو تغییر دادم

    چیزهایی که قبلا آرزوم بود و تو ذهنم محال ( چون همش فکر میکردم یک دفعه باید انجام بدم و تک بعدی بودن و فکر و جسم تنبلی داشتم )

    الان هر چند وقت یکبار از طرف اطرافیان بهم فشار میاد و هی می خوان مجبورم کنن که سرعت عمل رو ببرم بالا

    ولی من جون آموزش های استاد تو درونم رفته جزیی از وجودم شده اصلا فشارشون تاثیری نمیزاره روی عملکردم

    چون میگم راهش اینه که هر روز قدم در حد تکامل اون روزم بر دارم

    نمی تونم چون از نظر بعضی ها عقب هستم فشار بیارم و قدمی بردارم با حال بد اونم در حد تکاملم نباشه

    ولی می دونم وقتی بیوفتم تو تصاعد تمومه

    من دقت کردم به الکوی این مدت خودم چرا نتونستم توی ثروت به تصاعد برسم در حالی که زمینه های دیگه رو همیشه پیشروی کردم

    این بود که اوایل حرف های استاد رو گوش میدادم میگفت تارگت ماه اول رو بزارین رو رقم کم یا حتی تارگت مالی هم فکر نکنیم بزارین مثلا این ماه 20٪ خودمو مهارتمو باورهامو ارتقا بدم ( چون پول بعد اینا میاد )

    و اینو هر دفعه زیاد کنین و هر ماه زیاد زیاد

    خب اولش که گوش میدادم ذوق میکردم میکفتم اره راهش همینه خیالم راحت شد دیگه می دونم چیکار کنم دیگه حله ازونجایی که آدم با اراده و متعهدی هم هستم

    و بعد مثلا 1-2 هفته این رویه کی رفتم با حس و حال خوب یه پول های خوردی هم گیرم میومد یا هدیه با لذت کارمو کی کردم

    یه آن مادرم یا می دیدم یکی مثلا اونقد به فلان چیز رفته

    حالا سعی میکردم خودم کنترل کنم ولی در عمل میدیدم پیچ کاریم و سرعتمو دارم میبرم بالا با به فشار و حس بد و تارگت مالی رو میزاشتم رو رقم بالا

    بعد میدیدم تحمل این همه حال بد و ندارم دوباره تسلیم میشدم میومد تو سایت دوباره حرف تکامل دوباره و ….

    هی این سیکل معیوب گیر میوفتادم و نتیجه هم نمیومد چون تا میومدم پا بگیرم وارد این چاله میشدم و …..

    الان کشفش کردم

    راستش هر دفعه که با حس بد عجله می کردم فکر می کردم این هدایته و باید به خودم فشار بیارم

    ولی قانون خدا قانون لذت شادمانی تکامله

    چیزی که خودش تو جهان و طبیعتش انجام میده

    باید از خدا الگو گرفت ……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 967 روز

    به نام خداوند هدایتگرم به مسیر ثروت و نعمت

    سلام استاد عزیزم و سلام خانم شایسته زیبا

    وقتی قوانین رو میفهمی میای بیشتر روی نقاط قوتت تلاش می‌کنیم تا نقاط ضعفمون

    باورهای محدود کننده واقعا مثل علفهای هرز هست اگر جلوی رشدشان رو نگیری به همه جا صدمه می‌زنند

    استاد عزیزمون اطراف بهشت زیباشون رو اگر علفهای هرز رو هر چند وقت نزنه تمام درختان رو از بین میبره و دور درختان میپیچه و حتی راه‌ها رو می‌بندد برای پیاده روی

    ولی استاد عزیزمون با تمیز کردن محوطه به ما می‌خواهد بگوید تا زمانی که زنده هستیم باید حواسمون به باورهای محدود کننده باشد یعنی هر روز کنترل ذهن داشته باشیم و گرنه رشد می‌کنند

    و فضای ذهنمون رو پر میکنن و مانع رشد و پیشرفتمون میشن مانع ورود نعمت و ثروت میشن مانع خوشبختی و سلامتی میشن

    باورهای محدود کننده بزرگترین مانع هستن

    و با کار کردن روی خودمون و تقویت کردن باور فراوانی هر روز زندگی رو بهتر و بهتر میکنیم

    علف های هرز رو باید از ریشه بزنیم

    باورهای محدود کننده رو هم باید ریشه ای حلشون کنیم این بهترین راهست

    چطوری ریشه ای حل کنیم؟

    با بدست آوردن آگاهی‌های جدید و ایده جدید و هدایت‌های خداوند هر روز فایلها رو گوش کنیم و تمرینهاشو حل کنیم و عمل کنیم به اون چیزی که یاد گرفتیم زمانی که عمل میکنیم نتایج میاد راهکارها میاد و میتونیم ریشه ای از بین ببریم

    ولی بازهم بعد از مدتی رشد میکنن و برای همون استاد همیشه میگن تا آخر عمر باید روی خودمون و فایلها و کنترل ذهنمون کار کنیم

    من خیلی خوشحالم که سه تا ترمز اساسی رو در وجودم پیدا کردم با استفاده از دوره زیبای کشف قوانین زندگی و از کامنت‌های دوستان در عقل

    کل و متشکرم از همه عزیزانم

    و هنوز جا داره باید بیشتر کار کنم تا ترمزهای دیگه رو هم پیدا کنم

    خیلی خوشحالم الهی‌ شکرت سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    محمد طاها افضلی نیا گفته:
    مدت عضویت: 375 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیز

    چقدر خوب که این فایل رو گوش دادم چون بعد از دیدن این فایل تونستم برم و کار هایی رو که باید انجام می دادم و هعی به بعد موکول می کردم رو رفتم و انجام دادم و الان چقدر احساس خوبی دارم, احساس آرامش و راحتی خیلی زیادی دارم کلی تجربه بدست آوردم و چیز های جدید یاد گرفتم و کاری هم که مدت ها بود که کند پیش می رفت الان داره دیگه به حرکت در می یاد و همه چیز رو به راه می شه, خدا رو شکر.

    اولش که رفتم سراغ کار, اون خیلی بزرگ و شلوغ و پیچیده به نظر می اومدم ولی وقتی وارد اش شدم به قدری همه چیز راحت و آسون پیش رفت که باعث شد که بفهمم چقدر کار ها لذت بخش پیش می ره وقتی صحبت های ذهن رو نادیده می گیری و فقط شروع می کنی.

    این تجربه به من یاد داد که بیشتر به حرف قلبم گوش کنم.

    خدایا شکرت

    شما رو به خدای بزرگ می سپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 899 روز

    – گام نهم پروژه خانه تکانی ذهن –

    به نام خدای آرامش

    وقتی به خودم نگاه می‌کنم، میبینم هر چیزی که تا الان به دست آوردم، فقط به خاطر تکاملم توی اون مسیر بوده. من حتی اگه بخوام هم، اصلا آدمی نیستم که بتونم یک چیز یهویی و یه شبه رو بپذیرم و درموردش عمل کنم. همه چیز باید خیلی قانونمند و قدم به قدم پیش بره.

    الان که به خودم نگاه می‌کنم،

    میبینم چقدر توی تئاتر بزرگتر شدم. از وقتی که شروع کنم، قدم به قدم نمایشنامه خوندم، فیلم دیدم، تمرین کردم، بازخورد گرفتم و اصلاح کردم، یه سری اصطلاحات جدید یاد گرفتم، و همه‌ی اینا درنهایت منو رسونده به اینجا. و میرسونه به هرجایی که بخوام.

    یا توی تحصیل، من هیچوقت نمیتونستم اینجا باشم اگه اون قدم های قبلی رو برنداشته بودم. اگه درمورد کتابا اطلاعات به دست نیاورده بودم، نخونده بودم، تکاملی پیش نرفته بودم.

    ما باید برای خواسته‌مون ارزش قائل باشیم و به خاطر اون خواسته، یه سری کارها رو انجام ندیم. یعنی چقدر حاضریم بقیه‌ی چیزها رو قربانی کنیم برای خواسته‌مون!؟ چقدر حاضریم بها بپردازیم!؟

    استاد همیشه میگه : برای رسیدن به خواسته، شما همیشه باید یک سری کارهای روتین رو انجام بدید، و یک سری کارها رو انجام ندید. که گاهی حتی کارهایی که ما نباید انجام بدیم مهمتر هستن تا کارهایی که باید انجام بدیم.

    من، حدیث، اینجا متعهد میشم که برای خودم ارزش قائل باشم و برای خواسته‌ی فعلیم ارزش قائل باشم و سعی کنم که تمرکزم رو به دست بیارم و ذهنم رو مرتب کنم و حالم رو خوب نگه دارم و روتینی رو بسازم که هر روز منو یه قدم به چیزی که میخوام نزدیکتر کنه.

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که تو در درون منی.

    شکرت که تو رو دارم.

    خدایا شکرت که حالم باهات خوبه.

    که احساس می‌کنم به من نزدیکی.

    جایی درست در قلب من :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فاطمه اقبالی گفته:
    مدت عضویت: 380 روز

    به نام خدای راحتی ها؛

    خدارو هزاران بار سپاسگذارم که به تعهدم پایبند بودم و امدم تا کامنت بزارم؛

    ردپای من در قدم 9(شباهت باورهای محدودکننده با علف های هرز)

    باورهای محدود کننده مثل این علف های هرز هستند

    آدم وقتی یه کاری رو انجام میده اولش یکم سخته

    اما وقتی تمام میشه چقدر احساس قدرت و احساس خوب بهت میده احساس توانایی بهت کمک میکنه تا قدم بعدی رو برداری و باورهات قوی تر میشه به توانایی هات بیشتر ایمان میاری

    مخصوصا کاری که اولش سخت بود ولی وقتی انجامش میدی احساس قدرت میکنی

    و موفقیت همیشه موفقیت میاره همیشه باید از دایره محدودیت هامون بالاتر بریم یک قدم بالاتر بریم و بعد اون قدم رو برداریم به خودمون بگیم چقدر این کار خوب بود و چقدر امکان پذیر بود

    ما ادما به جای اینکه از مسیر لذت ببریم فقط به دنبال اون مقصد رسیدنه هستیم

    ادم وقتی میخواد یک کاری رو شروع کنه

    باید تکاملی باشه

    مثل درس خوندن یک شبه ک مدرک کارشناسی نمیدن توی چهارسال هر ترم بیست واحد بیست واحد در نهایت در پایان چهارسال مدرک رو میگریم

    همه چیز به صورت تکاملی هست

    هیچ دکتری و هیچ مهندسی از توی شکم مادرش دکتر یا مهندس نبوده

    و باید توی مسیر خودتو رو با یک ماه و یک سال پیش خودت مقایسه کنی

    واقعا فاطمه پارسال توی چه شرایط به ظاهر نامناسبی بودم و الان توی چ شرایط خیلی خوبی هستم خدارو هزاران بار سپاسگذارم

    آنچه انگیزه رو نابود میکند نگاه کمال گرایانه ای است که نهال تازه جوانه زده ی انگیزههای درونی را میخشکاند

    و امروز روز اخر تعطییلات بود و ب جرعت میتونم بگم تا توی این سن هیچ تعطیلاتی مثل این تعطیلات به من حس آگاهی نداد و حالم خیلی خیلی عالیه و خدارو شکر میکنم که توی این مسیر هستم ک سرتاسرش حال خوب و حس خوب هست

    و توی تعطیلات فهمیدم فشار تمرین از فشار بی تمرینی خیلی بهتره

    خدایا هر خیری به ما میرسد از جانب توست و هر شری به ما میرسد از جانب خودمون هست

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    مارا به راه راست هدایت کن

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1324 روز

    با سلام

    نهمین روز خانه تکانی ذهن

    علفهای هرز،دقیقا این کلمه رو پیتوم تو ذهنم متصور بشم،اما خداروشکر کم شدن این علفهای هرز رو هم الان احساس میکنم.

    و اما نتیجه پایدار،من خودم وقتی به یه نتیجه میرسم فکر میکنم همیشگی هستش ولی باید بدونم تو اون مسیر بمونم تا این نتیجه بدست آمده پایدار بمونه،خداروشکر با گوش دادن به این فایل ها حال دلم خوبه و دارم گام به‌ گام به هدف تعیین شده نزدیک میشم ولی باید یادم بمونه اونرو پایدار بکنم،آن شاءالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمدامینم گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    چقدر با این نوشته زیباش حال کردم.

    چقدر درست و صحیح بود!

    واقعا یه لحظه خودِ درونمو کشید بیرون.

    فوق العاده جذاب و ستودنی بود برام و هست.

    💯

    سپاسگذارم از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان که دستان خداوند شدن برای هدایت بچه ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3817 روز

    با درود و مهر

    به به چه فایلی، چه زیبا، دیروز برای غلبه بر کمال گرایی افراطی ام یک ایده ی الهامی 5 ماه پیش را اجرا کردم. نتیجه خوب بود. واقعا صحبت های استاد منطقی اند. من نباید توقع داشته باشم در اجرای اول همه چی عالی باشه.به مرور بهتر و بهتر میشه. دیروز خیلی خستگی جسمی داشتم ولی وقتی توی چشمهای خوشگل بچه‌ها نگاه کردم همه ی خستگیم رفت. وقتی بهم میگفتن داره خوش میگذره جون گرفتم. این فایل رو من هزار بار بشنوم کمه، به خودم میگم هر بار یه باور محدودکننده را حذف کنم توی مغزم مثل جاده ای که استاد ساختن میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3143 روز

    به نام نامی دوست که هرچه دارم از اوست

    سلام به اهل بهشت

    باور های محدود کننده و علف های هرز مثل هم هستن و اونقدر باورهای محدود ما به هم متصل هستن که تا یک باور رو درست می‌کنی یکی دیگه هست تا اونم درست کنی و همینجوری ادامه پیدا می‌کنه تا نتیجه بزرگه به وجود میاد

    ادم یک کاری رو که شروع می‌کنه اولاش خیلی براش سخته اما به مرور زمان کم کم که نتایج میان دلش گرم میشه که مسیر مسیر درسته و ادامه میده تا به اون اتفاق بزرگه برسه ما باید از دایره محدودیت هامون بیاییم یک ذره بالاتر و چقدر اعتماد به نفسمون بیشتر میشه بعد قدم های بعدی رو محکم تر برمی‌داریم و به این شکل انسان پیشرفت می‌کنه وقدم های بعدی رو محکم تر برمیداره بعد به خودت میگی دیدی تونستم و نتیجه رو که میبینه چقدر حالش خوب میشه و نتیجش همون پشتکار ادامه دادن ناامید نشدن و پاکسازی کردن ذهن میشه نتیجه های عالی که باعث لذت بردن خودت میشه

    وقتی ادم کاری هم بخواد شروع کنه واین هم قانون داره که

    نباید کل پروژه رو باهم شروع کنه یعنی باید قطعه قطعه کنه اون پروژه رو مثلاً اگه استاد میخواست همون روز اول فکر کنه که کل محوطه رو تا اخر و یک روزه تمام کنه که چون ذهن براش رنج اوره همونجا می‌گفت اوه ولکن بابا ولی استاد از کم شروع کردند به پاکسازی و هرروز مدت زمان و مکان اون محوطه رو نیم فوت و هرروز هی بیشترش میکردند تا جایی که هم ذهن وهم بدن هردو اماده بودند و فشار به هیچ چیزی هم نمیومد واین تکامله

    و همینجوریه که انسان تساعدی رشد می‌کنه و موفقیت با گام بلند رشد نمیکنه موفقیت با گام های کوچک رشد می‌کنه اولش اهسته هست بعد که ادامه میدی متعهد میشی و قدم هارو برمیداری و هی حرکت می‌کنی و سرعت رشدت بیشترو بیشترو بیشتر میشه

    مقایسه

    کسانی هستن که الان فردی که20ساله به موفقیت رسیده رو میبینن و مداوم خودشون رو با اون فرد مقایسه می‌کنه و مدام میگه ببین طرف این و داره ثروت داره اینقدر شهرت و توانایی داره بعد میگه من که نمیتونم مثل این فرد بشم و احساس بی ارزشی می‌کنه ولی اون فرد نمیاد گذشته فردی که به موفقیت رسیده رو نگاه کنه ببین از چی شروع کرده و اونم روزی مثل تو بوده واز صفر شروع کرده اما قدم هارو برداشته اشتیاق داشته ایمان و باور داشته که می‌تونه و خودش رو با خودش مقایسه می‌کرده نه کسی دیگه

    خوشبختی به معنی این نیست جایی بشینی و هیچ کاری نکنی نه به خدا نیست خوشبختی یعنی حرکت کردن و از دل حرکت کردنت نتیجه ها میان کسی که این فکر رو می‌کنه هنوز به این موفقیته نرسیده حرکت کردن و مولد بودن ادم رو زنده نگه می‌داره و پیشرفت می‌کنه ادم

    ادم زمانی از موضوعی صحبت می‌کنه که نتایج اون به صورت پایدار در زندگی اش جاری باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: