live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

گام یازدهم: قدرشناسی و پاداشهای این ویژگی شخصیتی

کنترل ذهن در شرایط سخت

منی که از قانون خداوند آگاهی دارم خیلی باید خوب بتونم ذهنمو در شرایط سخت کنترل کنم چرا چون با افرادی سرو کار دارم و جایی قرار دارم که این نوع فکر کردن و دارم میبینم و یاد میگیرم صحبتم با خودمون هست که تو این سایت زیبا هستیم اگه من نتونم ذهنمو کنترل کنم این و باید بدونم که خیلی باید روی شخصیتم کار کنم و تمرکز داشته باشم روی بهبود شخصیت ام همه اتفاقات خوب از زمانی شروع میشه که ما بتونیم تو هر شرایطی ذهنمون و کنترل کنیم من از خودم میگم خیلی تو این مسیر روی خودم کار میکنم چون متوجه شدم که کنترل ذهن کلید موفقیت در هر زمینه ای می‌تونه باشه استاد از پلیس آمریکا کلی تعریف کردند و من هم میخوام از پلیس کشورم تعریف کنم و بگم که مکان جغرافیایی هیچ ربطی نداره تو هر جای این دنیا باشی اگه بتونی ذهنتو کنترل کنی صد در صد اتفاقات خوب در مسیر زندگیت قرار میگیره می‌خوام بگم که میشه هر جایی زندگی کرد و از زندگی لذت برد و خداوند افرادی رو در مسیرت قرار میده که فکر میکنی وقتی تو خوب فکر میکنی افراد خوب هم با تو هم مدار میشن یک شب بارونی که داشتم از اتوبان به سمت خونم میرفتم چراغ بنزینم روشن شد خودم به پمپ بنزین رسوندم ولی پمپ بنزین به مشکل بر خورده بود و کار نمی‌کرد و باید صبر میکردی تا مشکل برطرف بشه که من منتظر نمودم گفتم پمپ بنزین بعدی میزنم مسیرم و ادامه دادم و چند کیلومتری که گذشته بودم بنزینم تموم شد کشیدم کنار اتوبان تو تاریکی مطلق بودم ساعت یک نیمه شب و باران بینظیری هم می‌بارید اومدم کنار ماشینم ایستادم گفتم خدایا من الان چکار کنم به کی زنگ بزنم از خواب بیدارش کنم در همون لحظه ذهنمو کنترل کردم و گفتم خدا با منه هر چی هست خیره چند لحظه ای که وایساده بودم دیدم یه ماشین پلیس به سمتم اومد نگه داشت گفت میتونم بپرسم چی شده گفتم بنزین تموم کردم همون طور پشت رول نشسته بود بطری بنزین و سمتم دراز کرد و گفت بگیر من جا خوردم گفتم مبلغش چقدر میشه من خدمتتون پرداخت کنم گفت برای همین کار تو ماشین میزاریم تا به تو راه مانده ها بدیم پولی نمی‌خواد تا پمپ بنزین بعدی می‌رسونه خداحافظی کردن و رفتن من اشک تو چشمام جمع شد و چققققققدر بابت همین سپاسگزار خداوندم شدم وقتی دیدگاهم و عوض کردم و جور دیگه ای به جهان نگاه کردم جهان هم پاسخ داد

چند روز پیش برای زمینهای پدر بزرگم تو اداره آگاهی شهرستان بودم برای رسیدگی به پرونده آنقدر مأمور آگاهی با من خوب و عالی برخورد کرد که من و وادار به تحسینشون کرد و بهشون گفتم مستقیم ازشون بابت برخوردشون تشکر کردم که بعد از چند روز از اداره کل بهم زنگ زدن و در رابطه با برخورد مأمور آگاهی سوال کردن و اونجا هم من بهشون گفتم و رضایت مو بهشون ائلان کردم بابت جعل اسناد من به اداره رفته بودم و در کمال آرامش به کارم رسیدگی کردن می‌خوام بگم همه چیز به خود مون برمیگرده هر طور به جهان نگاه کنی همون طور پاسخ می‌شنوی و باورم به این که من خالق زندگی خودم هستم بیشتر و بیشتر شد و دقت بیشتری تو کنترل ذهنم میکنم تا بهتر بتونم زندگیمو خلق کنم

من به خیلی از تضادها برخورد کردم و تونستم دهنمو با توکل به خداوند کنترل کنم و چه موهبت‌هایی بعد از اون تضاد وارد زندگیم شدن که اون تضاد نقطه‌ی عطفی تو پیشرفت زندگی من شدن وقتی به تضادی تو زندگی برخورد میکنیم چون در مسیر درست حرکت میکنیم فقط برای پیشرفت زندگیمونه هر چند تضادی باشه که ظاهر نازیبایی داره در اون لحظه فقط باید ذهنو کنترل کرد و با صحبت کردن با خدای خودمون به آرامش رسید کاری که من انجام دادم و چققققققدر خدا روی خوششو بهم نشون داد و چقدر حالم و خوب کرد و تو کسب و کارم یه تحولی ایجاد کرد که نگو که عمرا خودم می‌تونستم چنین کاری رو انجام بدم فقط من توکل کردم و صبر کردم و ادامه دادم و حرکت کردم وا ندادم خیلی محکم تر از قبل تضادی که بهش برخوردم قدمهام و برداشتم یکی از پاداشهای که خداوند بعد تضادی که بهم خورد و من نا امید نشدم و با توکل کردن به خدا حرکت کردم فردای همون روز تضاد دوستم که بعد از چهارده سال از هم دور بودیم از آمریکا بهم زنگ زد در شرایطی که من نیاز به یه حال خوب و آرامش و خوشحالی داشتم و این هدیه خداوند به من بود و چققققققدر حالم خوب شد مثل آب روی آتش ریختن برام بود وقتی به خدا توکل کنیم خدا خیلی قشنگ پاسخ میده این باور منه خداوند و بینهایت سپاسگزارم بابت گام یازدهمم

بهترین‌ها رو براتون آرزو دارم

یا حق