این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-51.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-10 03:37:382024-11-08 05:09:47live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و وقت بخیرخدمت همه ی عزیزان و استاد عباسمنش و خانم شایسته دوست داشتنی
من نمیدونم خدا چه جوری زندگی من رو داره مدیریت میکنه که از صبح دنبال جواب یه سوالی بودم و دقیقا توی این فایل جوابم رو گرفتم.جوری برنامه ریزی میکنه که فایل های هر روز من، مطابق با نیازهای منه.
خدایا قدرتت رو شکر
اره باید به ادم بربخوره، صبح وقتی که رفتم دانشگا و استاد راهنمام من رو خطاب قرار داد بهم برخورد.
با خودم گفتم چرا این حرف رو به من زد،گفتم بهش توجه نکنم ولی الان فهمیدم که اره باید بهم برمیخورد.
سال 96 بعد از این که 2بار کنکور رو خوب ندادم بعد از شنیدن اون همه بد و بیراه از طرف اطرافیان، بعد از این که کاملا خورد شده بودم، بهم برخورد و گفتم یعنی من نمیتونم یه دانشگا دولتی رشته خوب قبول شم که این همه دارم حرف مردم رو میشنوم؟؟
بهم برخورد و بلند شدم، بهم برخورد و یادم افتاد مسئولیت زندگیم دست خودمه و شروع کردم به خوندن درس و از خیلی چیزا زدم و ادامه دادم و ادامه دادم تا نتیجه ی دلخواهم برام اومد.
اره باید به آدم بربخوره،باید مسئولیت تصمیماتم رو برعهده بگیرم.
قبلا وقتی کلامی از کسی میشنیدم بهم برمیخورد ولی بهش توجه نمیکردم. اینقدر اون حرف زده میشه تا ادم به خودش بیاد.
الان هم برای پول تو جیبم خیلی حرف ها شنیدم تا به خودم اومدم گفتم از هر کاری که شده باشه شروع میکنم تا دستم توی جیب خودم باشه و خدا من رو به سمت کاری هدایت کرد که دقیقا همین چیزی که استاد میگه، مردم با قاشق خاک رو میکنن و خدا به من گفت بیل مکانیکی هم هست و میتونی ازش استفاده کنی.
منی که توی نقطه زیر صفر بودم، یک هفته اس کاری رو دارم انجام میدم که برام ماهی 4تومن سود داره و میتونه بیشتر هم بشه.کاری که هفتگی پولم رو میگیرم و کمترین زمان رو از من میگیره.خدا اینجوری میچینه و هدایت میکنه :)
توی بیشتر کامنت هام گفتم برای این فایل هم میگم هر بار بیشتر و بیشتر به اصل میرسم که همه چی مسئولیت پذیریه.
اگه موضوعی توی زندگی تو هست باید براش دلیل داشته باشی،باید مسئولیتش رو قبول کنی. اگ میخوایتش باید براش از خیلی چیزها بزنی و حفظش کنی چون خودت انتخابش کردی. این میشه مسئولیت پذیری،این میشه توحید عملی،این میشه اصل.
هر بار احساس میکنم که این مسئولیت پذیری در من بیشتر و بیشتر میشه و خدارو بخاطرش بی نهایت بار ممنون و سپاسگذارم.
خانم شایسته ی عزیز اگ بدونی با این قدمی که برداشتی و این دوره رو آماده کردی، چقدر به من و امثال من کمک کردی.
از شما و استادعزیز خیلی خیلی ممنونم بخاطر این فایل ها و آگاهی های ناب؛)
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی
نکات و برداشت ها و تجربیاتم درباره این فایل بی نظیر
همه چیز به کنترل ذهن برمیگرده
دنبال عشق و علاقه مون بریم ثروت هم وارد زندگیمون میشه
کنترل ذهن در شرایط نادلخواه:
اگر 99 درصد اوضاع ناتالی باشه ما رو 1 درصد مثبت توجه و تمرکز کنیم و اون یک درصد بیشتر میشه و شرایط خوب کم کم گسترش پیدا میکنه
و تنها راه همین کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت هست
برای هرکاری دلیل داشته باشید و تقلید الکی نباشه
مثلا اگر گذشتگان شیوه غلطی داشتن ما هم بخواهیم همون رو ادامه بدیم
کنترل ذهن همیشه جای کار داره مثل غذا خوردنه
و همیشه باید در زندگیمون باشه
فشار ذهنی و استرس و نگرانی و اضطراب دلیل اصلی بسیاری بیماری هاست
اگر در انجام تمرینات نوسان داریم به اهرم رنج و لذت در ذهنمون برمیگرده باید مثل غذا خوردن برامون باشه که همیشه غذا میخوریم
از این شاخه به اون شاخه پریدن و پیدا کردن علاقه و رسیدن به عشق و علاقه اصلی:
برای این قسمت تجربه خودم رو می نویسم
چون منم در هر برهه ای از زندگیم علاقه ای رو به یک موضوع بیشتر داشتم و اون رو دنبال میکردم
اما وقتی که سنم بیشتر شد شاید در 26 سالگی احساس یه سردرگمی کردم و یک بازه زمانی اختصاص دادم به تجربه کارهایی که دوست دارم با همون شرایط و امکاناتی که داشتم و جاهایی هم تردیدهایی داشتم که ممی تونستم متوجه بشم به کدوم موضوع علاقه دارم که هم نوشتن کمکم کرد و هم انجام اون کارها من رو به وضوح بیشتری رسوند و در نهایت کاری که بهش علاقه دارم رو پیدا کردم
در دل اون کار هم چون شاخه های زیادی وجود داشت باز برام سوال شد و با همون وسایلی که داشتم شروع کردم امتحان شیوه های مختلف و وقتی به یکی از اون شیوه ها رسیدم با وجودیکه اطلاعات کافی نداشتم و هدایت شدم به پاسخ ها و انگار به محض انجامش حس کردم این همون چیزیه که میخوام انجام بدم همون سبکی که دوست دارمه و از خدا میخوام هرروز برام واضح تر بشه و بیشتر خودمو بشناسم
درواقع من اینجور بخودم میگفتم که دارم با امتحان و ازین شاخه به اون شاخه پریدن ها خودم و علایق و سلیقه م رو پیدا میکنم و یه وقتایی هم دچار تردید میشدم که چرا من اینطورم چرا بقیه آنقدر راحت خودشون رو میشناسن ولی من نه. پاسخ اینه که آدم ها و شرایطشون فرق داره
هرکاری که ذهنتون آروم میشه مدیتیشن هست اینکه ذهنمون آرام و رها باشه
باید به اصل توجه کنیم نه به کلمه
هرکاری که دهنمون رو آرام میکنه
مثلا عبادت یا تمرکز رو تنفس و هرکاری دیگه
چطور جسور باشیم:
برای خودمون چالش ایجاد کنیم و این ویژگی رو که بهمون بربخوره ایجاد کنیم
تقسیم کار با خدا :
مثلا ایده هایی که وقتی بهمون گفته میشه با انجامش خیلی پیشرفت میکنیم
ترک اعتیاد:
بهمون بربخوره که سراغ این برنامه ها بریم حتی امتحان هم نکنیم و این رو نشونه ضعف بدونیم و بهمون بربخوره که آدم ضعیفی باشیم
اگر به دو شغل علاقه داریم می تونیم ترکیب هردو رو پیدا کنیم
و اینکه هدف از زندگی فقط پول نباشه که دنبال هر شغلی بریم هدفمون لذت بردن باشه و باورهای خوب و هم جهت بسازیم به ثروت هم می رسیم
سلام به استادعباس منش جان جانان واستادشایسته عزیزدل ودوستان نازنینم
ردپای گام 15
استادجانم جمله کلیدی این فایل برای من این بود که هررفتاری که میکنی دقت کن ببین دلیلش چیه؟ومن کلی دیشب به این موضوع فکر کردم و اتفاقی که برای من افتاده بود ورفتاری که من متقابلا داشتم رو بررسی کردم و کلی ازش مورد بیرون کشیدم.
خیلی خوبه که الان آگاهانه میدونم که چرا هررفتاری رو انجام میدم.واقف به رفتارت که میشی نقاط ضعف وقوتت رو پیدا میکنی.میفهمی که باگ شخصیتی تو کجاست و چطور وچقدر باید روش کارکنی که ازبین ببریش.
گرچه بقول شما هیچوقت ازبین نمیره پاشنه آشیل ولی همین که کنترلش میکنی وافسارش رو دست میگیری خودش ی جهش عالیه.
دیشب این فایل رو نت برداری کردم و امروز صبح کامنت الهه عزیز روی کانال تلگرام اومد وچقدر به دلم نشست وخوشحالم کرد.
جواب خیلی سوالهای من توی اون کامنت داده شد.اصلا به شدت به وجد اومدم وقتی خط به خطش رو میخوندم و کلی چیز ازش یادمیگرفتم.
کامنت الهه عزیزولیلای بشارتی نازنین توی این مدت سربزنگاه به دستم رسیده و نگم که چه عشقی کردم با جمله به جملش.
کامنت الهه عزیزباعث شد یبار دیگه برم وازاول دوره عشق ومودت رو دوره کنم واز برکات ونعماتش توزندگیم استفاده کنم.کما اینکه انصافا این دوره هم توی تغییر شخصیت من خیلی تاثیر داشت هم توی روابطم باسایرین.
سپاسگزارخداوندعزیزترازجانم واستادقشنگم هستم وروی ماه شمارو میبوسم.
من امروز تصمیم گرفتم کامنتی بزارم چون واقعا خودم از اتفاق های که داره رخ میده شگفت زده شدم از وقتی تصمیم گرفتم به رفتارهایم دقت کنم من دیروز به مراسم عروسی دعوت بودم وچون خیلی دوست دارم در مراسم های عروسی همیشه مرتب آرایش داشته باشم باید سالن زیبایی می رفتم ولی همسرم به خاطر اینکه در ترافیک مونده بود من فرصت پیدا نکردم در محله خودمون به ارایشگاه برم اولش خیلی بهم ریختم ولی یک دفعه به خودم اومدم من که دارم رو خودم کار می کنم چرا این طوری دارم رفتار می کنم به خودم گفتم آروم باش همه چیز درست میشه و تو باز مرتب میری به عروسی سوار ماشین شدیم وراه افتادیم از آن جایی که تالار دور بود دیگه فرصت نداشتم برم ارایشگاه در راه نزدیک تالار یک دفعه همسرم چشمش خورد به یک سالن زیبایی گفت عزیزم خدا این جا رو برای تو در نظر گرفته پیدا شو برو ارایشگاه واقا نمی دونستم چه طور از خدا تشکر کنم اون خانوم ارایشگاه در عرض چند دقیقه من آرایش کرد ومن راضی رفتم به تالار کاری تا حالا انجام نداده بودم ویا در تالار وقتی چایی آوردن فنجان ها تمیز نبود و من چون روی احساس لیاقت کار می کردم رفتم به پرسنل گفتم ودر خواست کردم در فنجان تمیز برایم چایی بیارن اون خانوم خیلی با احترام درخواست من قبول کرد وجایی آورد وجه قدر حالم خوب شد از این کاری که کرده بودم وفهمیدم که باید در هر لحظه به افکارم ورفتارم باید دقت کنم خدایا شکرت برای این همه آگاهی چه قد حال خوب داشتن لذت داره
تا نیمه کامنتت خوندم ، اینجا که نوشتی که اما من روی خودم کار میکنم،
یه جمله ناب بود برای من ، برای منی که قراره روی خودم کار کنم ، و مطمئنم اگر روی خودم کار کنم از این شرایط به شرایط عالی میرسم ، فقط باید ، به روند تکاملی ایمان داشته باشم و با احساس خوب ایم مسیر رو طی کنم و به قول استاد ، با حس بد از اینجا گذر نکنم و آخرش که بهش رسیدم بگم اههمینبود فقط،
فاطمه جان این جمله ات که نوشتی من روی خودم کار یکم، باعث شد که من همیشه به خودم بگم تو شرایطی که میبینم داره حسم بد میشه،
رفتم بعد کامنت رو خوندم و اومدم که برات دوباره بنویسم وای فاطمه اونجا که گفتی رفتی درخواست چای کردی، تو لیوان تمیز، من هم با احترام به خودم چند روز پیش درخواست چای دوباره کرده بودم، در حالی که ذهنم میگفت یکبار خوردی نه دیگه ، گفتم نه من میرم درخواست میکنم اگر کافی بود بهم میده اگر نبود با کمال میل قبول میکم
سلام عزیزم ممنون که برام کامنت گذاشتی من تازه وارد این مسیر شدم وامیدوارم در کنار دوستان گلم همچون شما در مسیر بیشتر به آگاهی برسم واقعا مسیر زیباست اگر فقط در لحظه زندگی کنیم و رها باشیم وفقط حالمون خوب نگه داریم همیشه از خدا هدایت بخواهیم وبه حرف دلمون گوش کنیم
قدم پانزدهم خانه تکانی ذهن::مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون
یه کاری که برای کنترل ذهنم وجهت دهی کانون توجه ام انجام میدم تا احساس بهتری خلق کنم
سعی میکنم زمانی که فرزندم برای انجام کارهای شخصی اش ،،چه مرتب کردن اتاقش وچه انجام تکالیفش،،که کنترل ذهنم برام سخت میشه( با خلاقیت خاطرات کودکی ام رو با تلفیقی از پیامهایی از دیدن انیمیشن ها زمانی که با فرزندم در موردش صحبت میکنیم )،،،داستانهای کوتاهی میسازم،،که هم خودم لذت میبرم،،وهم پسرم اون تنشش کمتر میشه وراحت تر میپذیره که نمیخام امر ونهی اش کنم وروابطمون زیباتر میشه،،خودم هم فرصتی پیدا میکنم که واکنشی عمل نکنم وبهتر از قبلم به احساسم توجه بیشتری داشته باشم
اینکه تو هر شرایطی نیاز داریم تمرکز کنیم روی نکات مثبت اون موضوع، یا حداقل به سمت احساس بهتر بریم وکم کم با ادامه این روند مهارت بیشتری برای خلق احساس خوبمون در لحظه با ندیدن ونشنیدن آگاهانه مواردی(شرایط بیرون از ما) که بهمون کمکی نمیکنه بلکه احساسمون رو به چالش میکشونه،،، تا با خودمون در صلح قرار بگیریم ،،باید هر لحظه مد نظرم باشه،وتسلیم ورها باشم
آگاهانه باید به خودم یادآوری کنم،،که نگاهم به آنچه از گذشتگان در ذهنم با باورهای غلط حک شده باید تغییرکنه،،با تغییر دیدگاهم به مسئله ای که باهاش مواجه میشم بهتر از قبلم به رفتار وگفتارم ونجواهای ذهنی ام آگاه میشم وکمک میکنه برای بهبودشون قدم بردارم
آگاهانه عمل کردن به معنی اینکه من هر رفتار وگفتاری که انجام میدم دلیلش رو همون موقع بدونم، ،،،رو تازه دارم میفهمم که آگاهانه تصمیم گرفتن برای اینکه زندگیم چه جوری باشه یعنی چی
هنوز خیلی رفتار ها و واکنشهایی زمان چالشها دارم
که برمیگرده به همون باورهایی که از گذشتگان در زمینه های مختلف چه مذهبی،،چه ثروت،،چه روابط وغیره در ذهنم تداعی میشه وکم کم تغییر ش میدم وبهتر از قبلم عمل میکنم،سعی میکنم مشرک نباشم
اینکه مسیر کنترل ذهن تکاملی هست که کم کم با ادامه دادن توش مهارت بهتر از قبل ایجاد میکنیم
کمک میکنه کمتر به خودمون سخت بگیریم وبهتر به عمل کردن به آگاهی هایی که دریافت میکنیم، متعهد باشیم
استرس ونگرانی من،، زمانی که کمتر غصه بخورم،، (که هنوز تغییر مشهودی در دیدگاهم نسبت به انتظاری که از خودم دارم،ایجاد نشده)وبیشتر بیخیال تر وآرام تر باشم،،کمتر به سلامتی جسمی وروحی من آسیب میزنه
ووقتی سعی میکنم که درگیر مسائل وچالشهای بیرون از خودم نشم وراحت تر از قبل بگذرم وبه خودم راحت بگیرم،این آرامش سلامتی بیشتری بهم هدیه میده (وقتی من مقاومت وتقلایی نداشته باشم)
وقتی من خودم رو موظف بدونم با یادآوری اهرم رنج ولذت تعهدم برای انجام تمرینات وعمل کردن روزانه رو ادامه بدم،،نوسان کمتری با کمالگرایی ممکنه مسیر رو سخت کنه،چون با یادآوری نتایج روزانه، انرژی بیشتر با تمرکز بهتر برای ادامه دادن ایجاد میکنم
مسیری که تا الان طی کردم،مهارتهایی ایجاد کرده که باشناخت بیشتر از خودم در ادامه این روند،،وساده کردن آگاهانه مسیردر ذهنم،کمکم میکنه که علاقه ای( که باعث عدم خستگی و خلاقیت های آسانی مسیر رو ایجاد میکنه) راحت تر پیداکنم وبهش برسم
اینکه بهتر از قبل میفهمم که چه چیزی من رو آروم میکنه واحساس خوبی در لحظه با جهت دهی کانون توجهم بهم میده،،( اتفاقات وشرایطی در ارتباطات که پاشنه آشیلم هست ایجاد کرده بویژه در ارتباط با فرزندم ) که مهارت بهتر از قبلم رو با انجام متعهدانه تمرینات میبینم ولذت میبرم وشکر گزاری میکنم وفقط ادامه دادن نتایج بزرگتر وآرامش بیشتر رو بهم هدیه میده
اینکه استاد میگن بریم تو دل ترس هامون وبهمون بر بخوره که ضعیف باشیم،،در بعضی موارد مثل اینکه روی کسی حساب نکنم در شرایطی که دیدگاهم با افراد متفاوته وبپذیرم که دیگران حق دارند متفاوت از من فکر کنند وعمل کنند،ومن موظفم برای پیشرفت خودم چالش های مسیر رو بپذیرم وخودم اقدام کنم،،جلو رفتم وعمل کردم ونتیجه خوبی هم با تغییر دیدگاهم نسبت به توانایی هام ایجاد کرده،،ولی خیلی از موارد دیگه هست که میدونم باید متعهدانه تر عمل کنم واین رقابت با خودم ومقایسه با قبل خودم رو ایجاد کنم
وبهم بربخوره که چرا تا الان اقدام نکردم تا شاهد پیشرفت بیشتر خودم باشم
باورهای مناسبی که ایده ها رو بهمون الهام میکنه
با شرک نورزیدن تقویت میشه،،که باید بیشتر روی خودم کار کنم وسعی میکنم بهتر عمل کنم،،چون در زمینه هایی که یه کوچولو هم عمل کردم،آرامش واحساس خوب وروان شدن مسیر رو مشهود تجربه کردم
قانون میگه تمام زندگی خودمون رو توسط باورهامون بوجود میاریم،یعنی ما صد درصد مسئول شرایط خودمون هستیم.
روبروی آینه ایستادیم،هر کاری میکنیم آینه انجام میده و در واقع در دنیای واقعی هم همین کار رو باورهامون انجام میده.
پس باید اول باید جاهای مسئله دار خودمون رو پیدا کنیم و بعد بگردیم ببینیم چه باورهایی راجع به اون داریم.
شاید پیدا کردیم و شایدم نه.در هر صورت باید باورهای جدید درست بسازیم و تکرار کنیم و همزمان منطقی کنیم برای خودمون حالا با الگو یا تعاریف دیگه.
از طرف دیگه باید همیشه خودمون رو در حال دریافت قرار بدیم ،یعنی باید همیشه در حال و احساس خوب باشیم.
الان من مسئله مالی دارم یعنی درآمد بالاتر میخام،باید بنشینم ببینم کدوم باوره که نمیزاره پول بیشتر وارد زندگیم بشه .احساس خودم اینه که به نسبت درآمد بیشتر باورهای خوبی دارم ولی در حالت دریافت نیستم.
یعنی در حالت احساس خوب دائمی نیستم .این برمیگرده به باورهای توحیدی و باید بیشتر روی توحید کار کنم.
اگر میگم گفته های استاد وحی منزل هست باید صد در صد ایمان داشته باشم و فقط زاویه دید رو عوض کنم تا حالم خوب بشه ولی بعضی اوقات شیطان غلبه میکنه و این ضعف من هست.
انگار تو این مار و پله بازی میکردیم که میرفتیم تا خونه نزدیک به آخر مار نیش میزد اونجوری میشم.
حالا باید بیشتر دقت کنم که اینم یه باور نادرست نباشه .
خلاصه استاد جان ببخشید که در مورد این فایل ننوشتم ،چون میبایست رد پا میزاشتم و اینو به تجربه میگم که نوشتن تو این سایت هم منو ار دسترس شیطان دور میکنه.
استاد عزیزم ،خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم از هر دو بزرگوار و آرزوی سلامتی و سعادت دارم براتون
ذهن خود را کنترل کرده و به مواردی توجه کنیم که احساس بهتری به ما دهد تا به افراد شرایط موقعیت هایی هدایت شویم که ما را به سمت خواسته هایمان سوق می دهد
در مورد انتخاب شغل:
به سراغ علایق خود رفته و شغل ما عشقمان باشد
کاری که با انجام آن:
خلاق تر با ذوق تر شده دوست داریم شبانه روز آن را انجام دهیم
تا زندگی برای ما لذت بخش شده و ثروت ها به سمتمان هدایت شود
ثروت:
نتیجه ی طبیعی طی کردن مسیر درست است
برای تبدیل محیط منفی به مثبت باید:
بر نکات مثبت توجه کنیم حتی اگر 99 درصد از محیط ما منفی و تنها 1 درصد مثبت باشد :
تمرکز خود را بر نکات مثبت قرار داده تا به تدریج 99 درصد از نکات منفی به نکات مثبت تغییر یابد
محرم و عزاداری:
خرافات است و شهید شدن امام حسین خواسته ی قلبی او بوده است
زیبا ترین جواب در نفی محرم و عزاداری را باید از حضرت زینب بشنویم:
ما رایت الا جمیلا
اگر مذهبی هستیم:
آزادگی مردانگی شخصیت قوی وجود را از امام حسین یاد بگیریم و به دنبال ادا درآوردن نباشیم
نگاه خود را :
نسبت به باورهای مذهبی گذشتگان که هیچ دلیل منطقی ندارد تغییر دهیم و برای انجام هر کاری:
به دنبال علت آن باشیم
از خود: چرایی انجام هر کار را سوال کنیم
تصمیم بگیریم:
سبک شخصی خود را آگاهانه انتخاب کنیم
برای کنترل ذهن خود:
زمان و انرژی صرف کنیم هیچ گاه فکر نکنیم از مهارت کنترل ذهن بی نیازیم
کنترل ذهن: مهارتی است که با تکامل و به مروز زمان بهبود میابد
فشار ذهنی انرژی منفی استرس نگرانی اضطراب:
دلیل اصلی تمام بیماری های بشر است
اگر احساس بهتر و آرامش داشته باشیم:
بدن ما در صحت و سلامت کامل خواهد بود
سعی کنیم: بی خیال باشیم و از مسائل منفی و ناجالب با توکل و ایمان به خداوند گذر کنیم
بدن ما: تمام داروها را در درون خود دارد و تنها کافی است مقاومت خود را کنار گذاشته و آرام باشیم
اگر برای کار کردن بر روی باورهایمان اشتیاق داشته و باور داشته باشیم :
تنها دلیل موفقیت و پیشرفت کار کردن بر روی باورهایمان است جایگاه اهرم رنج و لذت در ذهنمان پایدار شده و کار کردن بر روی باورهایمان نوسانی نخواهد بود همان گونه که:
برای غذا خوردن نوسان نداریم
نگران پیدا نکردن علایق شغلی خود نباشیم:
به سراغ کاری برویم که کمی به آن علاقمندیم به تدریج به سمت شغل مورد علاقه ی خود هدایت شده و مسیر علایقمان به ما گفته خواهد شد
زمانی که شغل مورد علاقه ی خود را میابیم:
خودمان به راحتی متوجه آن خواهیم شد
مدیتیشن:
به معنای آزاد کردن ذهن فکر نکردن رها بودن است
انجام هر کاری که:
به درگیری کمتر ذهنی بیانجامد و احساس آرامش ما را افزایش دهد:
مدیتیشن است
به دنبال روش خاص: برای انجام مدیتیشن نباشیم و کلیت قضیه را به درستی درک کنیم
بررسی کنیم:
انجام چه کارهایی به آرامش بیشتر ما می انجامد؟
اصل مدیتیشن را درک کنیم: شیوه ی مناسب آن را برای آرامش بیشتر خود به کار ببندیم
برای داشتن جسارت:
برای خود تضادها و چالش هایی انتخاب و در خود انگیزه و غروری برای غلبه بر آنها ایجاد کنیم :
تا باعث ایجاد انرژی برای انجام کارهای جسورانه در ما شود
باید به ما بر بخورد :
که نتوانیم بر ترس های خود غلبه کرده و پیشرفت کنیم
اگر باورهای مناسبی داشته باشیم:
ایده هایی از طرف خداوند به ما الهام شده که با انجام آنها به اندازه ی 100 کاری که دیگران انجام دهند برای ما نتیجه در پی دارد
در هر صورت :
ما کار انجام می دهیم اما نتایج آن هزاران برابر بیشتر و بهتر از دیگران است
همکاری با خداوند اینگونه است که:
خداوند درخواست انجام کار را از ما و بیدار کردن احساس الهامی را دارد که:
نتایج به مراتب بسیار بزرگتری نسبت به دیگران برای ما خواهد داشت
در مورد ترک اعتیاد:
باید به غرور ما بر بخورد که نتوانیم اعتیاد را ترک کنیم
به خود بگوییم اگر به خاطر مشکلاتمان به سراغ مواد مخدر می رویم:
شخصیتی ضعیف و بدبخت داریم بنابراین باید به ما بر بخورد که چنین شخصیتی داشته باشیم
احساس غرور: را در شخصیت خود ایجاد کنیم
اگر به دو شغل علاقمندیم:
آنها را با یکدیگر ترکیب کنیم
بسیاری از مشاغل که در گذشته وجود نداشته اما اکنون وجود دارند از ترکیب علایق با هم شکل گرفته اند
هدف از زندگی:
پول نیست هدف اصلی لذت بردن از زندگی است
زمانی که باورهای مناسب داشته به سراغ کسب و کار مورد علاقه ی خود برویم:
سلام به استاد عباسمنش عزیزم. خانم شایسته عزیزم و همه اعضای خانواده دوست داشتنیم
فایل پانزدهم از پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
نکات مهم ، آگاهی ها و خلاصه ی صحبت های استاد در این فایل:
_در مورد کانون توجه صحبت کنید: کلّ کاری که ما باید انجام بدیم اینه که بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم. به چیزایی توجّه کنیم که به ما احساس بهتری میده. در این صورت هدایت می شیم به افراد ، شرایط و موقعیت هایی که مارو به خواسته هامون نزدیک و نزدیکتر می کنه.
_در مورد تغییر شغل: بچه هایی که توی فضای کاری ما هستید ، با ما هستید ، من پیشنهاد می کنم که برید دنبال عشق تون. “یعنی شغل تون عشق تون باشه” اون چیزی که عاشقشید. اون چیزی که دوسش دارید. اون چیزی که وقتی انجامش می دید احساس خستگی نمی کنید. اون چیزی که وقتی انجامش می دید خیلی توش خلّاقید. خیلی ذوق می کنی صبح بشه برم انجامش بدم.
به خدا اگر توی این فضا برید و اصلن به شغل به عنوان “عشق” نگاه کنید ، و تصمیم ِ درست بگیرید توی این زمینه ، اصلاً زندگی تون لذّت بخش میشه! بعد ثروت میاد ، انقد ثروت میاد اگه تو مسیر درست باشید. “اگر عاشق کارت باشی خلّاقی توش ، بعد چون عاشقشی زمان بیشتری میذاری. بعد چون زمان بیشتری میذاری ، نتایج بزرگتری می گیری. بعد … اصلاً می بینی زندگی و کار و تفریح و عشق و لذّت همشون با هم یکی شده! ”
بچه هایی که با ما هستن به جای اینکه بگن: بریم چه کاری توش پوله؟ بگن برم سراغ چی که عاشقشم؟؟ دوسش دارم. ثروت میاد… ثروت نتیجه ی طبیعی مسیر درست توی کارتونه.
_محیط اطرافم منفیه. چیکار کنم که مثبت باشه؟ : اگه از صد در صد شرایطمون 99 درصدش منفیه و فقط یه درصدش مثبته ، باید یه جوری به اون یه درصده توجّه کنیم ، باید یه جوری ذهنمونو مدیریت کنیم که اون یک درصده رو ببینه. این کارو که انجام بدیم اون یه درصده میشه دودرصد ، اون 99 درصد میشه 98 درصد. بعد میشه 5 درصد،95 درصد. ده درصد 90 درصد.بیست درصد 80درصد… همینجوری یواش یواش اوضاع تغییر می کنه. راهش اینه. راهش اینه که توی اون شرایط به ظاهر منفی ، یه نقطه ای پیداکنیم که به ما ” احساس بهتری بده. ”
_راجع به محرّم و عزاداری: من که اصلاً اعتقادی به عزاداری ندارم. ایناهم به نظر من یه سری خرافاته. وگرنه امام حسین که شهید شده اون به آرزوش رسیده. بهترین جواب رو از حضرت زینب بشنوید که: “ما رایت الّا جمیلا” . اونی که توی خودِ حادثه عاشورا بوده. اونی که همه ی این داستانارو باهم دیده ، نه گریه کرده نه تو سرش زده. اصلا میگن که حتی یه قطره اشک و غم رو تو صورت زینب ندیدن. اونی که اون صحنه هارو دیده به چشم. ماکه هزار و چهاصدپونصدسال بعدشیم این ادا و اطوارارو درمیاریم.
“آدم اگر قانون رو بدونه این کارارو نمی کنه” اگر واقعا خیلی خیلی آدم مذهبی هستیم ، ببینیم امام حسین چطور بود؟ آزادگی شو ، اون وجود و مردانگی شو یاد بگیریم. این ادا اطوارا که دیگه اصلا بچه بازیه. برای چی؟ منطقش چیه؟ چی یاد می گیریم این وسط؟
کلاً نگاهمون رو از چیزی که از گذشتگان اومده ، منطقم نداره ، یه مشت چرت و پرتی که همینجوری نسل در نسل اومده بکشید بیرون. بشینید فکر کنید: برای هرکاری که می کنید باید دلیل داشته باشید.
باید به جایی برسیم که “آگاهانه” تصمیم بگیریم که سبک زندگی مون چه جوری باشه. نه اینکه چون قبلیا اینجوری بودن ماهم اینجوری ایم. بگی چرا اینجوری ای؟ میگه نمیدونم! همون حرفی که قرآن میزنه دیگه. میگه به مشرکان و کافران می گیم چرا اینجوری اید؟ میگن بخاطر اینکه ما پدرانمون رو دراین راه یافتیم.
_یه نکته کلیدی درمورد جذب بگید: نکته ی کلیدی وجود نداره بچه ها. کنترل ذهن یه مهارتیه که هرچقدر کار می کنیم می بینیم هنوز جای کار داره. یه تکامله. یه مسیره. این نیست که بگیم یه تکنیکه. مثل غذاخوردنه. شما بگی یه غذای خوشمزه بگو مایه بار بخوریم تا ابد دیگه سیر بشیم. اینجوری نیست.
_درمورد سلامتی صحبت کنید: انرژی منفی ، فشار ذهنی ، کلّاً استرس ، نگرانی ، اضطراب… دلیل اصلی تمام بیماری های بشره. اگه بتونیم کمتر غصه بخوریم و بیشتر بیخیال باشیم ، آرومتر باشیم بدنمون خیلی خوب از پس خودش برمیاد. به سیستم ایمنی بدنتون و به خدایی که توی وجودتونه اعتماد کنید که خودش مدیریت می کنه. بدن ما خودش داروهارو همه رو داره. راه حل هارو همه رو داره. ما کافیه که فقط مقاومتو بذاریم کنار.
بدن من حل می کنه مسئله رو اگر من خودمو قاطی نکنم. کافیه که مقاومتو بذارم کنار ، آروم باشم بذارم اون کارشو بکنه. ولی وقتی من عصبی ام ناراحتم اون نمیتونه کارشو انجام بده.
_تو انجام تمرین ها نوسان داریم. چیکار کنیم نوسان نداشته باشیم؟ : همش بر می گرده به “اهرم رنج و لذت”. اگر واااقعا مشتاق باشید و اگر باااور داشته باشید که اون تمرینات جواب میده ، اون وقت دیگه نوسان ندارید. همونجوری که برای غذاخوردن نوسان ندارید. هیچ کس نمیاد بگه من برای غذاخوردن نوسان دارم. یه موقعایی می خورم یه موقعایی دوهفته غذا نمیخورم. چون میدونی که باید غذارو بخوری.
_26 سالمه علاقمو پیدانکردم. ازین شاخه به اون شاخه می پرم : نگران نباش. کلاً به هرچیزی که یه ذرّه علاقه دارید برید سراغش بعد هدایت می شید. به شما گفته میشه. وقتی هم اون چیزی که دیگه عاشقشی ، یعنی از علاقه میگذره ، به عشق میرسی ، پیدا می کنی می فهمی خودت. که این همون چیزیه که من میخوام تا آخر عمرم انجامش بدم.
_ راجع به مدیتیشن بگید: کلاً همه چیز رو من توی ذهن خودم ساده کردم. “مدیتیشن” یعنی که بتونی ذهنتو آزاد کنی. یعنی به چیز خاصی فکر نکنی. یعنی رها باشی. حالا هرکاری که بتونید بکنید که ذهنتون درگیری نداشته باشه ، آروم تر باشه ، میشه مدیتیشن. خیلی روش خاصی رو دنبالش نگردید برای اینجور کارا. اگر شما کلّیت قضیه رو درک کنید خودتون می تونید بفهمید که کدوم کاری که می کنید مثلاً: وقتی که دارید صحبت می کنید با خدا و آرومید ، احساس خوبی دارید ، دارید مدیتیشن می کنید. وقتی که مثلا چشماتو بستی و داری روی تنفّست تمرکز می کنی ، داری مدیتیشن می کنی. وقتی که “حالت خوبه” به چیزی توجّه می کنی که احساس بهتری بهت میده ، قلبتو باز می کنه داری مدیتیشن می کنی. اون درواقع کلمه هه نذار گولت بزنه. اون کاری که مدیتیشن انجام میده ، اون اصل رو درک کن ، خودت شیوه هاشو پیدا کن برای اینکه به اون نقطه برسی.
_چه جوری جسور باشیم ، بریم تو دل کار؟ : این ویژگی رو در خودتون ایجاد کنید که: “بهتون بر بخوره!” بهتون بربخوره که اگر مثلاً تو ترساتون نرید. اگر پیشرفت نکنید. بهتون بربخوره. این ویژگی خیلی بهتون کمک می کنه. این نباشه که مثلا هیچ غلطی تو زندگی مون نکنیم بهمونم بر نخوره! مثل سیب زمینی باشیم.
_ تقسیم کار با خدا : خدا که همه ی کارارو انجام میده.اگر ما باورهای مناسبی داشته باشیم یه سری ایده ها به ما الهام میشه که اون کارها وقتی انجامش میدی به اندازه ی صدتا کاری که بقیه دارن انجام میدن تورو پیش می بره. در هرصورت تو “یه کاری” انجام میدی ، ولی اون کاره… مثل این می مونه که بقیه دارن با قاشق زمینو می کَنن ، بعد خدا به تو میگه میتونی این بیل مکانیکی رو هم برداری یا این لودر هم برداریااا. تو باید اون لودره رو برداری ، اون دنده هارو بزنی ولی با یه بار بیل رفتن توی زمین به اندازه “چندصدهزارتا قاشق” می تونی خاک بکَنی. یه همچین چیزیه رابطه همکاری با خداوند.
خدا یه چیزی رو میگه. یه کاری رو میگه انجام بده. یه حسّی رو در تو بیدار می کنه. یه الهامی بهت می کنه. که وقتی انجامش میدی ، نتیجه ش خیلی بزرگتر از کارهاییه که بقیه به صورت روزمره انجام میدن و هیچ هدایتی از درونشون دریافت نمی کنن.
_ درمورد ترک اعتیاد بگید: همون که گفتم باید بر بخوره بهمون! احساس ضعف کنیم. بربخوره بگم نه آقا من اگه مَردم نمیذارم اینجوری بشه. اگه من برم سراغ مواد نشونه ی ضعف و بدبختیمه. نمی خوام که آدم بدبختی باشم. بر میخوره بهم که آدم بدبختی باشم! حتی امتحان کردنش هم ضعف منو نشون میده: یعنی که من نتونستم جلوی خودمو بگیرم. یه همچین حسی رو اگه آدم در خودش ایجاد کنه خیلی جاها بهش کمک می کنه.
_ اگه به دوتا شغل علاقه داریم سراغ کدومش بریم؟ : ترکیب جفتشونو پیدا کنید. خیلی از چیزایی که الآن هست ، شغلهایی که الآن هست و خیلیم موفقه قبلاً وجود نداشته. ترکیب دوتا هنره باهم. دوتا هنر به ظاهر بی ربط. دوتا کار به ظاهر بی ربط. ترکیبشونو پیداکنید. ببینید اون دوتا علاقه رو اگه باهم ترکیب کنی چه چیزی از توش میتونی خلق کنی؟
_ نظرتون درمورد فارکس چیه؟ : هیچ نظری ندارم. من یه قاعده ای دارم که همون بحث عشق و علاقه ست. هدف من از زندگی پول نیست. هدف “لذّت بردن” از زندگیه. وقتی که لذّت می برم از زندگی ، و باورهام در مورد ثروت خوب باشه: ثروت وارد زندگیم می شود لاجرم!
راستش این اولین دیدگاه من در مورد لایو های شماست. اول بگممم که چقددررر این تمپاااا قشنگههههه و قشنگ تر از اون حرف های استاده عزیزمه👍💗 واقعا خیلی لذت داره که میتونم حال . احساسم و دیدگاه ام رو اینجا بنویسم تشکر فروااان💛💛💛
وای استاد نمیدونم چجور تشکر کنم ولی هر روزم رو سپاس گذار خدایی هستم که من رو وقتی که خواستم به سمت شما هدایت کرد نزدیک ۱۴ روزی هست که از مِدار فاصله گرفته بودم که اونم از ضعیفی ذهن من بود که با حرف های دیگران عکس العمل نشون داد خداروشکر میکنم بابت همین لحضه که تونستم لایو زیبای شمارو در اون شب زیبا با برج های قشنگی که داشت تماشا کنم و بتونم دوباره روی باور هام کار کنم💪🌠🌹🌹🌹.
واییی که چقدر عاشقتم و مشتاق هستم روزی برسه که انقدر قوی بشم که جهان من رو به سمت شما هدایت بکنه ببینمت و ازت آگاهی دریافت کنم لذت ببرم و خدارو سپاس گذار باشم…
من ۱۷ سال سن دارم و حدود یک سال هست که خداوند دست قدرتمندش رو برای من فرستاد(عباسمنش) و عاشق خودشو بنده ی عزیزش که میشه استادِ من هستم💕🌈.
از روزی که خودم رو تغیر دادم تونستم علاقه ام رو پیدا بکنم و دارم تمام تلاشم رو میکنم برای اینکه من هم در آینده بتونم به روانشناسی دست پیدا کنم و بتونم (یک دست بزرگ مثل استاد باشم) برای کسایی که میخوان تغیر بکنن
سلام و وقت بخیرخدمت همه ی عزیزان و استاد عباسمنش و خانم شایسته دوست داشتنی
من نمیدونم خدا چه جوری زندگی من رو داره مدیریت میکنه که از صبح دنبال جواب یه سوالی بودم و دقیقا توی این فایل جوابم رو گرفتم.جوری برنامه ریزی میکنه که فایل های هر روز من، مطابق با نیازهای منه.
خدایا قدرتت رو شکر
اره باید به ادم بربخوره، صبح وقتی که رفتم دانشگا و استاد راهنمام من رو خطاب قرار داد بهم برخورد.
با خودم گفتم چرا این حرف رو به من زد،گفتم بهش توجه نکنم ولی الان فهمیدم که اره باید بهم برمیخورد.
سال 96 بعد از این که 2بار کنکور رو خوب ندادم بعد از شنیدن اون همه بد و بیراه از طرف اطرافیان، بعد از این که کاملا خورد شده بودم، بهم برخورد و گفتم یعنی من نمیتونم یه دانشگا دولتی رشته خوب قبول شم که این همه دارم حرف مردم رو میشنوم؟؟
بهم برخورد و بلند شدم، بهم برخورد و یادم افتاد مسئولیت زندگیم دست خودمه و شروع کردم به خوندن درس و از خیلی چیزا زدم و ادامه دادم و ادامه دادم تا نتیجه ی دلخواهم برام اومد.
اره باید به آدم بربخوره،باید مسئولیت تصمیماتم رو برعهده بگیرم.
قبلا وقتی کلامی از کسی میشنیدم بهم برمیخورد ولی بهش توجه نمیکردم. اینقدر اون حرف زده میشه تا ادم به خودش بیاد.
الان هم برای پول تو جیبم خیلی حرف ها شنیدم تا به خودم اومدم گفتم از هر کاری که شده باشه شروع میکنم تا دستم توی جیب خودم باشه و خدا من رو به سمت کاری هدایت کرد که دقیقا همین چیزی که استاد میگه، مردم با قاشق خاک رو میکنن و خدا به من گفت بیل مکانیکی هم هست و میتونی ازش استفاده کنی.
منی که توی نقطه زیر صفر بودم، یک هفته اس کاری رو دارم انجام میدم که برام ماهی 4تومن سود داره و میتونه بیشتر هم بشه.کاری که هفتگی پولم رو میگیرم و کمترین زمان رو از من میگیره.خدا اینجوری میچینه و هدایت میکنه :)
توی بیشتر کامنت هام گفتم برای این فایل هم میگم هر بار بیشتر و بیشتر به اصل میرسم که همه چی مسئولیت پذیریه.
اگه موضوعی توی زندگی تو هست باید براش دلیل داشته باشی،باید مسئولیتش رو قبول کنی. اگ میخوایتش باید براش از خیلی چیزها بزنی و حفظش کنی چون خودت انتخابش کردی. این میشه مسئولیت پذیری،این میشه توحید عملی،این میشه اصل.
هر بار احساس میکنم که این مسئولیت پذیری در من بیشتر و بیشتر میشه و خدارو بخاطرش بی نهایت بار ممنون و سپاسگذارم.
خانم شایسته ی عزیز اگ بدونی با این قدمی که برداشتی و این دوره رو آماده کردی، چقدر به من و امثال من کمک کردی.
از شما و استادعزیز خیلی خیلی ممنونم بخاطر این فایل ها و آگاهی های ناب؛)
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی
نکات و برداشت ها و تجربیاتم درباره این فایل بی نظیر
همه چیز به کنترل ذهن برمیگرده
دنبال عشق و علاقه مون بریم ثروت هم وارد زندگیمون میشه
کنترل ذهن در شرایط نادلخواه:
اگر 99 درصد اوضاع ناتالی باشه ما رو 1 درصد مثبت توجه و تمرکز کنیم و اون یک درصد بیشتر میشه و شرایط خوب کم کم گسترش پیدا میکنه
و تنها راه همین کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت هست
برای هرکاری دلیل داشته باشید و تقلید الکی نباشه
مثلا اگر گذشتگان شیوه غلطی داشتن ما هم بخواهیم همون رو ادامه بدیم
کنترل ذهن همیشه جای کار داره مثل غذا خوردنه
و همیشه باید در زندگیمون باشه
فشار ذهنی و استرس و نگرانی و اضطراب دلیل اصلی بسیاری بیماری هاست
اگر در انجام تمرینات نوسان داریم به اهرم رنج و لذت در ذهنمون برمیگرده باید مثل غذا خوردن برامون باشه که همیشه غذا میخوریم
از این شاخه به اون شاخه پریدن و پیدا کردن علاقه و رسیدن به عشق و علاقه اصلی:
برای این قسمت تجربه خودم رو می نویسم
چون منم در هر برهه ای از زندگیم علاقه ای رو به یک موضوع بیشتر داشتم و اون رو دنبال میکردم
اما وقتی که سنم بیشتر شد شاید در 26 سالگی احساس یه سردرگمی کردم و یک بازه زمانی اختصاص دادم به تجربه کارهایی که دوست دارم با همون شرایط و امکاناتی که داشتم و جاهایی هم تردیدهایی داشتم که ممی تونستم متوجه بشم به کدوم موضوع علاقه دارم که هم نوشتن کمکم کرد و هم انجام اون کارها من رو به وضوح بیشتری رسوند و در نهایت کاری که بهش علاقه دارم رو پیدا کردم
در دل اون کار هم چون شاخه های زیادی وجود داشت باز برام سوال شد و با همون وسایلی که داشتم شروع کردم امتحان شیوه های مختلف و وقتی به یکی از اون شیوه ها رسیدم با وجودیکه اطلاعات کافی نداشتم و هدایت شدم به پاسخ ها و انگار به محض انجامش حس کردم این همون چیزیه که میخوام انجام بدم همون سبکی که دوست دارمه و از خدا میخوام هرروز برام واضح تر بشه و بیشتر خودمو بشناسم
درواقع من اینجور بخودم میگفتم که دارم با امتحان و ازین شاخه به اون شاخه پریدن ها خودم و علایق و سلیقه م رو پیدا میکنم و یه وقتایی هم دچار تردید میشدم که چرا من اینطورم چرا بقیه آنقدر راحت خودشون رو میشناسن ولی من نه. پاسخ اینه که آدم ها و شرایطشون فرق داره
هرکاری که ذهنتون آروم میشه مدیتیشن هست اینکه ذهنمون آرام و رها باشه
باید به اصل توجه کنیم نه به کلمه
هرکاری که دهنمون رو آرام میکنه
مثلا عبادت یا تمرکز رو تنفس و هرکاری دیگه
چطور جسور باشیم:
برای خودمون چالش ایجاد کنیم و این ویژگی رو که بهمون بربخوره ایجاد کنیم
تقسیم کار با خدا :
مثلا ایده هایی که وقتی بهمون گفته میشه با انجامش خیلی پیشرفت میکنیم
ترک اعتیاد:
بهمون بربخوره که سراغ این برنامه ها بریم حتی امتحان هم نکنیم و این رو نشونه ضعف بدونیم و بهمون بربخوره که آدم ضعیفی باشیم
اگر به دو شغل علاقه داریم می تونیم ترکیب هردو رو پیدا کنیم
و اینکه هدف از زندگی فقط پول نباشه که دنبال هر شغلی بریم هدفمون لذت بردن باشه و باورهای خوب و هم جهت بسازیم به ثروت هم می رسیم
تشکر برای این فایل ارزشمند و گرانبها
خدایا شکرت
هدایت کن ما را به راه کسانی که به آنها نعمت دادی
سلام به استادعباس منش جان جانان واستادشایسته عزیزدل ودوستان نازنینم
ردپای گام 15
استادجانم جمله کلیدی این فایل برای من این بود که هررفتاری که میکنی دقت کن ببین دلیلش چیه؟ومن کلی دیشب به این موضوع فکر کردم و اتفاقی که برای من افتاده بود ورفتاری که من متقابلا داشتم رو بررسی کردم و کلی ازش مورد بیرون کشیدم.
خیلی خوبه که الان آگاهانه میدونم که چرا هررفتاری رو انجام میدم.واقف به رفتارت که میشی نقاط ضعف وقوتت رو پیدا میکنی.میفهمی که باگ شخصیتی تو کجاست و چطور وچقدر باید روش کارکنی که ازبین ببریش.
گرچه بقول شما هیچوقت ازبین نمیره پاشنه آشیل ولی همین که کنترلش میکنی وافسارش رو دست میگیری خودش ی جهش عالیه.
دیشب این فایل رو نت برداری کردم و امروز صبح کامنت الهه عزیز روی کانال تلگرام اومد وچقدر به دلم نشست وخوشحالم کرد.
جواب خیلی سوالهای من توی اون کامنت داده شد.اصلا به شدت به وجد اومدم وقتی خط به خطش رو میخوندم و کلی چیز ازش یادمیگرفتم.
کامنت الهه عزیزولیلای بشارتی نازنین توی این مدت سربزنگاه به دستم رسیده و نگم که چه عشقی کردم با جمله به جملش.
کامنت الهه عزیزباعث شد یبار دیگه برم وازاول دوره عشق ومودت رو دوره کنم واز برکات ونعماتش توزندگیم استفاده کنم.کما اینکه انصافا این دوره هم توی تغییر شخصیت من خیلی تاثیر داشت هم توی روابطم باسایرین.
سپاسگزارخداوندعزیزترازجانم واستادقشنگم هستم وروی ماه شمارو میبوسم.
درپناه خداباشید.آمین
سلام خدمت پیامبر زمان خودم وفرشته عزیزم خانوم شایسته دوستان عزیزم
من امروز تصمیم گرفتم کامنتی بزارم چون واقعا خودم از اتفاق های که داره رخ میده شگفت زده شدم از وقتی تصمیم گرفتم به رفتارهایم دقت کنم من دیروز به مراسم عروسی دعوت بودم وچون خیلی دوست دارم در مراسم های عروسی همیشه مرتب آرایش داشته باشم باید سالن زیبایی می رفتم ولی همسرم به خاطر اینکه در ترافیک مونده بود من فرصت پیدا نکردم در محله خودمون به ارایشگاه برم اولش خیلی بهم ریختم ولی یک دفعه به خودم اومدم من که دارم رو خودم کار می کنم چرا این طوری دارم رفتار می کنم به خودم گفتم آروم باش همه چیز درست میشه و تو باز مرتب میری به عروسی سوار ماشین شدیم وراه افتادیم از آن جایی که تالار دور بود دیگه فرصت نداشتم برم ارایشگاه در راه نزدیک تالار یک دفعه همسرم چشمش خورد به یک سالن زیبایی گفت عزیزم خدا این جا رو برای تو در نظر گرفته پیدا شو برو ارایشگاه واقا نمی دونستم چه طور از خدا تشکر کنم اون خانوم ارایشگاه در عرض چند دقیقه من آرایش کرد ومن راضی رفتم به تالار کاری تا حالا انجام نداده بودم ویا در تالار وقتی چایی آوردن فنجان ها تمیز نبود و من چون روی احساس لیاقت کار می کردم رفتم به پرسنل گفتم ودر خواست کردم در فنجان تمیز برایم چایی بیارن اون خانوم خیلی با احترام درخواست من قبول کرد وجایی آورد وجه قدر حالم خوب شد از این کاری که کرده بودم وفهمیدم که باید در هر لحظه به افکارم ورفتارم باید دقت کنم خدایا شکرت برای این همه آگاهی چه قد حال خوب داشتن لذت داره
سلام فاطمه ،
تا نیمه کامنتت خوندم ، اینجا که نوشتی که اما من روی خودم کار میکنم،
یه جمله ناب بود برای من ، برای منی که قراره روی خودم کار کنم ، و مطمئنم اگر روی خودم کار کنم از این شرایط به شرایط عالی میرسم ، فقط باید ، به روند تکاملی ایمان داشته باشم و با احساس خوب ایم مسیر رو طی کنم و به قول استاد ، با حس بد از اینجا گذر نکنم و آخرش که بهش رسیدم بگم اههمینبود فقط،
فاطمه جان این جمله ات که نوشتی من روی خودم کار یکم، باعث شد که من همیشه به خودم بگم تو شرایطی که میبینم داره حسم بد میشه،
رفتم بعد کامنت رو خوندم و اومدم که برات دوباره بنویسم وای فاطمه اونجا که گفتی رفتی درخواست چای کردی، تو لیوان تمیز، من هم با احترام به خودم چند روز پیش درخواست چای دوباره کرده بودم، در حالی که ذهنم میگفت یکبار خوردی نه دیگه ، گفتم نه من میرم درخواست میکنم اگر کافی بود بهم میده اگر نبود با کمال میل قبول میکم
فاطمه موفق باشی
سلام عزیزم ممنون که برام کامنت گذاشتی من تازه وارد این مسیر شدم وامیدوارم در کنار دوستان گلم همچون شما در مسیر بیشتر به آگاهی برسم واقعا مسیر زیباست اگر فقط در لحظه زندگی کنیم و رها باشیم وفقط حالمون خوب نگه داریم همیشه از خدا هدایت بخواهیم وبه حرف دلمون گوش کنیم
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
قدم پانزدهم خانه تکانی ذهن::مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون
یه کاری که برای کنترل ذهنم وجهت دهی کانون توجه ام انجام میدم تا احساس بهتری خلق کنم
سعی میکنم زمانی که فرزندم برای انجام کارهای شخصی اش ،،چه مرتب کردن اتاقش وچه انجام تکالیفش،،که کنترل ذهنم برام سخت میشه( با خلاقیت خاطرات کودکی ام رو با تلفیقی از پیامهایی از دیدن انیمیشن ها زمانی که با فرزندم در موردش صحبت میکنیم )،،،داستانهای کوتاهی میسازم،،که هم خودم لذت میبرم،،وهم پسرم اون تنشش کمتر میشه وراحت تر میپذیره که نمیخام امر ونهی اش کنم وروابطمون زیباتر میشه،،خودم هم فرصتی پیدا میکنم که واکنشی عمل نکنم وبهتر از قبلم به احساسم توجه بیشتری داشته باشم
اینکه تو هر شرایطی نیاز داریم تمرکز کنیم روی نکات مثبت اون موضوع، یا حداقل به سمت احساس بهتر بریم وکم کم با ادامه این روند مهارت بیشتری برای خلق احساس خوبمون در لحظه با ندیدن ونشنیدن آگاهانه مواردی(شرایط بیرون از ما) که بهمون کمکی نمیکنه بلکه احساسمون رو به چالش میکشونه،،، تا با خودمون در صلح قرار بگیریم ،،باید هر لحظه مد نظرم باشه،وتسلیم ورها باشم
آگاهانه باید به خودم یادآوری کنم،،که نگاهم به آنچه از گذشتگان در ذهنم با باورهای غلط حک شده باید تغییرکنه،،با تغییر دیدگاهم به مسئله ای که باهاش مواجه میشم بهتر از قبلم به رفتار وگفتارم ونجواهای ذهنی ام آگاه میشم وکمک میکنه برای بهبودشون قدم بردارم
آگاهانه عمل کردن به معنی اینکه من هر رفتار وگفتاری که انجام میدم دلیلش رو همون موقع بدونم، ،،،رو تازه دارم میفهمم که آگاهانه تصمیم گرفتن برای اینکه زندگیم چه جوری باشه یعنی چی
هنوز خیلی رفتار ها و واکنشهایی زمان چالشها دارم
که برمیگرده به همون باورهایی که از گذشتگان در زمینه های مختلف چه مذهبی،،چه ثروت،،چه روابط وغیره در ذهنم تداعی میشه وکم کم تغییر ش میدم وبهتر از قبلم عمل میکنم،سعی میکنم مشرک نباشم
اینکه مسیر کنترل ذهن تکاملی هست که کم کم با ادامه دادن توش مهارت بهتر از قبل ایجاد میکنیم
کمک میکنه کمتر به خودمون سخت بگیریم وبهتر به عمل کردن به آگاهی هایی که دریافت میکنیم، متعهد باشیم
استرس ونگرانی من،، زمانی که کمتر غصه بخورم،، (که هنوز تغییر مشهودی در دیدگاهم نسبت به انتظاری که از خودم دارم،ایجاد نشده)وبیشتر بیخیال تر وآرام تر باشم،،کمتر به سلامتی جسمی وروحی من آسیب میزنه
ووقتی سعی میکنم که درگیر مسائل وچالشهای بیرون از خودم نشم وراحت تر از قبل بگذرم وبه خودم راحت بگیرم،این آرامش سلامتی بیشتری بهم هدیه میده (وقتی من مقاومت وتقلایی نداشته باشم)
وقتی من خودم رو موظف بدونم با یادآوری اهرم رنج ولذت تعهدم برای انجام تمرینات وعمل کردن روزانه رو ادامه بدم،،نوسان کمتری با کمالگرایی ممکنه مسیر رو سخت کنه،چون با یادآوری نتایج روزانه، انرژی بیشتر با تمرکز بهتر برای ادامه دادن ایجاد میکنم
مسیری که تا الان طی کردم،مهارتهایی ایجاد کرده که باشناخت بیشتر از خودم در ادامه این روند،،وساده کردن آگاهانه مسیردر ذهنم،کمکم میکنه که علاقه ای( که باعث عدم خستگی و خلاقیت های آسانی مسیر رو ایجاد میکنه) راحت تر پیداکنم وبهش برسم
اینکه بهتر از قبل میفهمم که چه چیزی من رو آروم میکنه واحساس خوبی در لحظه با جهت دهی کانون توجهم بهم میده،،( اتفاقات وشرایطی در ارتباطات که پاشنه آشیلم هست ایجاد کرده بویژه در ارتباط با فرزندم ) که مهارت بهتر از قبلم رو با انجام متعهدانه تمرینات میبینم ولذت میبرم وشکر گزاری میکنم وفقط ادامه دادن نتایج بزرگتر وآرامش بیشتر رو بهم هدیه میده
اینکه استاد میگن بریم تو دل ترس هامون وبهمون بر بخوره که ضعیف باشیم،،در بعضی موارد مثل اینکه روی کسی حساب نکنم در شرایطی که دیدگاهم با افراد متفاوته وبپذیرم که دیگران حق دارند متفاوت از من فکر کنند وعمل کنند،ومن موظفم برای پیشرفت خودم چالش های مسیر رو بپذیرم وخودم اقدام کنم،،جلو رفتم وعمل کردم ونتیجه خوبی هم با تغییر دیدگاهم نسبت به توانایی هام ایجاد کرده،،ولی خیلی از موارد دیگه هست که میدونم باید متعهدانه تر عمل کنم واین رقابت با خودم ومقایسه با قبل خودم رو ایجاد کنم
وبهم بربخوره که چرا تا الان اقدام نکردم تا شاهد پیشرفت بیشتر خودم باشم
باورهای مناسبی که ایده ها رو بهمون الهام میکنه
با شرک نورزیدن تقویت میشه،،که باید بیشتر روی خودم کار کنم وسعی میکنم بهتر عمل کنم،،چون در زمینه هایی که یه کوچولو هم عمل کردم،آرامش واحساس خوب وروان شدن مسیر رو مشهود تجربه کردم
سلامت وسربلند وپیروز باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عزیزم
قانون میگه تمام زندگی خودمون رو توسط باورهامون بوجود میاریم،یعنی ما صد درصد مسئول شرایط خودمون هستیم.
روبروی آینه ایستادیم،هر کاری میکنیم آینه انجام میده و در واقع در دنیای واقعی هم همین کار رو باورهامون انجام میده.
پس باید اول باید جاهای مسئله دار خودمون رو پیدا کنیم و بعد بگردیم ببینیم چه باورهایی راجع به اون داریم.
شاید پیدا کردیم و شایدم نه.در هر صورت باید باورهای جدید درست بسازیم و تکرار کنیم و همزمان منطقی کنیم برای خودمون حالا با الگو یا تعاریف دیگه.
از طرف دیگه باید همیشه خودمون رو در حال دریافت قرار بدیم ،یعنی باید همیشه در حال و احساس خوب باشیم.
الان من مسئله مالی دارم یعنی درآمد بالاتر میخام،باید بنشینم ببینم کدوم باوره که نمیزاره پول بیشتر وارد زندگیم بشه .احساس خودم اینه که به نسبت درآمد بیشتر باورهای خوبی دارم ولی در حالت دریافت نیستم.
یعنی در حالت احساس خوب دائمی نیستم .این برمیگرده به باورهای توحیدی و باید بیشتر روی توحید کار کنم.
اگر میگم گفته های استاد وحی منزل هست باید صد در صد ایمان داشته باشم و فقط زاویه دید رو عوض کنم تا حالم خوب بشه ولی بعضی اوقات شیطان غلبه میکنه و این ضعف من هست.
انگار تو این مار و پله بازی میکردیم که میرفتیم تا خونه نزدیک به آخر مار نیش میزد اونجوری میشم.
حالا باید بیشتر دقت کنم که اینم یه باور نادرست نباشه .
خلاصه استاد جان ببخشید که در مورد این فایل ننوشتم ،چون میبایست رد پا میزاشتم و اینو به تجربه میگم که نوشتن تو این سایت هم منو ار دسترس شیطان دور میکنه.
استاد عزیزم ،خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم از هر دو بزرگوار و آرزوی سلامتی و سعادت دارم براتون
سپاسگزارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
باید بتوانیم در هر شرایطی:
ذهن خود را کنترل کرده و به مواردی توجه کنیم که احساس بهتری به ما دهد تا به افراد شرایط موقعیت هایی هدایت شویم که ما را به سمت خواسته هایمان سوق می دهد
در مورد انتخاب شغل:
به سراغ علایق خود رفته و شغل ما عشقمان باشد
کاری که با انجام آن:
خلاق تر با ذوق تر شده دوست داریم شبانه روز آن را انجام دهیم
تا زندگی برای ما لذت بخش شده و ثروت ها به سمتمان هدایت شود
ثروت:
نتیجه ی طبیعی طی کردن مسیر درست است
برای تبدیل محیط منفی به مثبت باید:
بر نکات مثبت توجه کنیم حتی اگر 99 درصد از محیط ما منفی و تنها 1 درصد مثبت باشد :
تمرکز خود را بر نکات مثبت قرار داده تا به تدریج 99 درصد از نکات منفی به نکات مثبت تغییر یابد
محرم و عزاداری:
خرافات است و شهید شدن امام حسین خواسته ی قلبی او بوده است
زیبا ترین جواب در نفی محرم و عزاداری را باید از حضرت زینب بشنویم:
ما رایت الا جمیلا
اگر مذهبی هستیم:
آزادگی مردانگی شخصیت قوی وجود را از امام حسین یاد بگیریم و به دنبال ادا درآوردن نباشیم
نگاه خود را :
نسبت به باورهای مذهبی گذشتگان که هیچ دلیل منطقی ندارد تغییر دهیم و برای انجام هر کاری:
به دنبال علت آن باشیم
از خود: چرایی انجام هر کار را سوال کنیم
تصمیم بگیریم:
سبک شخصی خود را آگاهانه انتخاب کنیم
برای کنترل ذهن خود:
زمان و انرژی صرف کنیم هیچ گاه فکر نکنیم از مهارت کنترل ذهن بی نیازیم
کنترل ذهن: مهارتی است که با تکامل و به مروز زمان بهبود میابد
فشار ذهنی انرژی منفی استرس نگرانی اضطراب:
دلیل اصلی تمام بیماری های بشر است
اگر احساس بهتر و آرامش داشته باشیم:
بدن ما در صحت و سلامت کامل خواهد بود
سعی کنیم: بی خیال باشیم و از مسائل منفی و ناجالب با توکل و ایمان به خداوند گذر کنیم
بدن ما: تمام داروها را در درون خود دارد و تنها کافی است مقاومت خود را کنار گذاشته و آرام باشیم
اگر برای کار کردن بر روی باورهایمان اشتیاق داشته و باور داشته باشیم :
تنها دلیل موفقیت و پیشرفت کار کردن بر روی باورهایمان است جایگاه اهرم رنج و لذت در ذهنمان پایدار شده و کار کردن بر روی باورهایمان نوسانی نخواهد بود همان گونه که:
برای غذا خوردن نوسان نداریم
نگران پیدا نکردن علایق شغلی خود نباشیم:
به سراغ کاری برویم که کمی به آن علاقمندیم به تدریج به سمت شغل مورد علاقه ی خود هدایت شده و مسیر علایقمان به ما گفته خواهد شد
زمانی که شغل مورد علاقه ی خود را میابیم:
خودمان به راحتی متوجه آن خواهیم شد
مدیتیشن:
به معنای آزاد کردن ذهن فکر نکردن رها بودن است
انجام هر کاری که:
به درگیری کمتر ذهنی بیانجامد و احساس آرامش ما را افزایش دهد:
مدیتیشن است
به دنبال روش خاص: برای انجام مدیتیشن نباشیم و کلیت قضیه را به درستی درک کنیم
بررسی کنیم:
انجام چه کارهایی به آرامش بیشتر ما می انجامد؟
اصل مدیتیشن را درک کنیم: شیوه ی مناسب آن را برای آرامش بیشتر خود به کار ببندیم
برای داشتن جسارت:
برای خود تضادها و چالش هایی انتخاب و در خود انگیزه و غروری برای غلبه بر آنها ایجاد کنیم :
تا باعث ایجاد انرژی برای انجام کارهای جسورانه در ما شود
باید به ما بر بخورد :
که نتوانیم بر ترس های خود غلبه کرده و پیشرفت کنیم
اگر باورهای مناسبی داشته باشیم:
ایده هایی از طرف خداوند به ما الهام شده که با انجام آنها به اندازه ی 100 کاری که دیگران انجام دهند برای ما نتیجه در پی دارد
در هر صورت :
ما کار انجام می دهیم اما نتایج آن هزاران برابر بیشتر و بهتر از دیگران است
همکاری با خداوند اینگونه است که:
خداوند درخواست انجام کار را از ما و بیدار کردن احساس الهامی را دارد که:
نتایج به مراتب بسیار بزرگتری نسبت به دیگران برای ما خواهد داشت
در مورد ترک اعتیاد:
باید به غرور ما بر بخورد که نتوانیم اعتیاد را ترک کنیم
به خود بگوییم اگر به خاطر مشکلاتمان به سراغ مواد مخدر می رویم:
شخصیتی ضعیف و بدبخت داریم بنابراین باید به ما بر بخورد که چنین شخصیتی داشته باشیم
احساس غرور: را در شخصیت خود ایجاد کنیم
اگر به دو شغل علاقمندیم:
آنها را با یکدیگر ترکیب کنیم
بسیاری از مشاغل که در گذشته وجود نداشته اما اکنون وجود دارند از ترکیب علایق با هم شکل گرفته اند
هدف از زندگی:
پول نیست هدف اصلی لذت بردن از زندگی است
زمانی که باورهای مناسب داشته به سراغ کسب و کار مورد علاقه ی خود برویم:
ثروت لاجرم وارد زندگی ما می شود
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عباسمنش عزیزم. خانم شایسته عزیزم و همه اعضای خانواده دوست داشتنیم
فایل پانزدهم از پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
نکات مهم ، آگاهی ها و خلاصه ی صحبت های استاد در این فایل:
_در مورد کانون توجه صحبت کنید: کلّ کاری که ما باید انجام بدیم اینه که بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم. به چیزایی توجّه کنیم که به ما احساس بهتری میده. در این صورت هدایت می شیم به افراد ، شرایط و موقعیت هایی که مارو به خواسته هامون نزدیک و نزدیکتر می کنه.
_در مورد تغییر شغل: بچه هایی که توی فضای کاری ما هستید ، با ما هستید ، من پیشنهاد می کنم که برید دنبال عشق تون. “یعنی شغل تون عشق تون باشه” اون چیزی که عاشقشید. اون چیزی که دوسش دارید. اون چیزی که وقتی انجامش می دید احساس خستگی نمی کنید. اون چیزی که وقتی انجامش می دید خیلی توش خلّاقید. خیلی ذوق می کنی صبح بشه برم انجامش بدم.
به خدا اگر توی این فضا برید و اصلن به شغل به عنوان “عشق” نگاه کنید ، و تصمیم ِ درست بگیرید توی این زمینه ، اصلاً زندگی تون لذّت بخش میشه! بعد ثروت میاد ، انقد ثروت میاد اگه تو مسیر درست باشید. “اگر عاشق کارت باشی خلّاقی توش ، بعد چون عاشقشی زمان بیشتری میذاری. بعد چون زمان بیشتری میذاری ، نتایج بزرگتری می گیری. بعد … اصلاً می بینی زندگی و کار و تفریح و عشق و لذّت همشون با هم یکی شده! ”
بچه هایی که با ما هستن به جای اینکه بگن: بریم چه کاری توش پوله؟ بگن برم سراغ چی که عاشقشم؟؟ دوسش دارم. ثروت میاد… ثروت نتیجه ی طبیعی مسیر درست توی کارتونه.
_محیط اطرافم منفیه. چیکار کنم که مثبت باشه؟ : اگه از صد در صد شرایطمون 99 درصدش منفیه و فقط یه درصدش مثبته ، باید یه جوری به اون یه درصده توجّه کنیم ، باید یه جوری ذهنمونو مدیریت کنیم که اون یک درصده رو ببینه. این کارو که انجام بدیم اون یه درصده میشه دودرصد ، اون 99 درصد میشه 98 درصد. بعد میشه 5 درصد،95 درصد. ده درصد 90 درصد.بیست درصد 80درصد… همینجوری یواش یواش اوضاع تغییر می کنه. راهش اینه. راهش اینه که توی اون شرایط به ظاهر منفی ، یه نقطه ای پیداکنیم که به ما ” احساس بهتری بده. ”
_راجع به محرّم و عزاداری: من که اصلاً اعتقادی به عزاداری ندارم. ایناهم به نظر من یه سری خرافاته. وگرنه امام حسین که شهید شده اون به آرزوش رسیده. بهترین جواب رو از حضرت زینب بشنوید که: “ما رایت الّا جمیلا” . اونی که توی خودِ حادثه عاشورا بوده. اونی که همه ی این داستانارو باهم دیده ، نه گریه کرده نه تو سرش زده. اصلا میگن که حتی یه قطره اشک و غم رو تو صورت زینب ندیدن. اونی که اون صحنه هارو دیده به چشم. ماکه هزار و چهاصدپونصدسال بعدشیم این ادا و اطوارارو درمیاریم.
“آدم اگر قانون رو بدونه این کارارو نمی کنه” اگر واقعا خیلی خیلی آدم مذهبی هستیم ، ببینیم امام حسین چطور بود؟ آزادگی شو ، اون وجود و مردانگی شو یاد بگیریم. این ادا اطوارا که دیگه اصلا بچه بازیه. برای چی؟ منطقش چیه؟ چی یاد می گیریم این وسط؟
کلاً نگاهمون رو از چیزی که از گذشتگان اومده ، منطقم نداره ، یه مشت چرت و پرتی که همینجوری نسل در نسل اومده بکشید بیرون. بشینید فکر کنید: برای هرکاری که می کنید باید دلیل داشته باشید.
باید به جایی برسیم که “آگاهانه” تصمیم بگیریم که سبک زندگی مون چه جوری باشه. نه اینکه چون قبلیا اینجوری بودن ماهم اینجوری ایم. بگی چرا اینجوری ای؟ میگه نمیدونم! همون حرفی که قرآن میزنه دیگه. میگه به مشرکان و کافران می گیم چرا اینجوری اید؟ میگن بخاطر اینکه ما پدرانمون رو دراین راه یافتیم.
_یه نکته کلیدی درمورد جذب بگید: نکته ی کلیدی وجود نداره بچه ها. کنترل ذهن یه مهارتیه که هرچقدر کار می کنیم می بینیم هنوز جای کار داره. یه تکامله. یه مسیره. این نیست که بگیم یه تکنیکه. مثل غذاخوردنه. شما بگی یه غذای خوشمزه بگو مایه بار بخوریم تا ابد دیگه سیر بشیم. اینجوری نیست.
_درمورد سلامتی صحبت کنید: انرژی منفی ، فشار ذهنی ، کلّاً استرس ، نگرانی ، اضطراب… دلیل اصلی تمام بیماری های بشره. اگه بتونیم کمتر غصه بخوریم و بیشتر بیخیال باشیم ، آرومتر باشیم بدنمون خیلی خوب از پس خودش برمیاد. به سیستم ایمنی بدنتون و به خدایی که توی وجودتونه اعتماد کنید که خودش مدیریت می کنه. بدن ما خودش داروهارو همه رو داره. راه حل هارو همه رو داره. ما کافیه که فقط مقاومتو بذاریم کنار.
بدن من حل می کنه مسئله رو اگر من خودمو قاطی نکنم. کافیه که مقاومتو بذارم کنار ، آروم باشم بذارم اون کارشو بکنه. ولی وقتی من عصبی ام ناراحتم اون نمیتونه کارشو انجام بده.
_تو انجام تمرین ها نوسان داریم. چیکار کنیم نوسان نداشته باشیم؟ : همش بر می گرده به “اهرم رنج و لذت”. اگر واااقعا مشتاق باشید و اگر باااور داشته باشید که اون تمرینات جواب میده ، اون وقت دیگه نوسان ندارید. همونجوری که برای غذاخوردن نوسان ندارید. هیچ کس نمیاد بگه من برای غذاخوردن نوسان دارم. یه موقعایی می خورم یه موقعایی دوهفته غذا نمیخورم. چون میدونی که باید غذارو بخوری.
_26 سالمه علاقمو پیدانکردم. ازین شاخه به اون شاخه می پرم : نگران نباش. کلاً به هرچیزی که یه ذرّه علاقه دارید برید سراغش بعد هدایت می شید. به شما گفته میشه. وقتی هم اون چیزی که دیگه عاشقشی ، یعنی از علاقه میگذره ، به عشق میرسی ، پیدا می کنی می فهمی خودت. که این همون چیزیه که من میخوام تا آخر عمرم انجامش بدم.
_ راجع به مدیتیشن بگید: کلاً همه چیز رو من توی ذهن خودم ساده کردم. “مدیتیشن” یعنی که بتونی ذهنتو آزاد کنی. یعنی به چیز خاصی فکر نکنی. یعنی رها باشی. حالا هرکاری که بتونید بکنید که ذهنتون درگیری نداشته باشه ، آروم تر باشه ، میشه مدیتیشن. خیلی روش خاصی رو دنبالش نگردید برای اینجور کارا. اگر شما کلّیت قضیه رو درک کنید خودتون می تونید بفهمید که کدوم کاری که می کنید مثلاً: وقتی که دارید صحبت می کنید با خدا و آرومید ، احساس خوبی دارید ، دارید مدیتیشن می کنید. وقتی که مثلا چشماتو بستی و داری روی تنفّست تمرکز می کنی ، داری مدیتیشن می کنی. وقتی که “حالت خوبه” به چیزی توجّه می کنی که احساس بهتری بهت میده ، قلبتو باز می کنه داری مدیتیشن می کنی. اون درواقع کلمه هه نذار گولت بزنه. اون کاری که مدیتیشن انجام میده ، اون اصل رو درک کن ، خودت شیوه هاشو پیدا کن برای اینکه به اون نقطه برسی.
_چه جوری جسور باشیم ، بریم تو دل کار؟ : این ویژگی رو در خودتون ایجاد کنید که: “بهتون بر بخوره!” بهتون بربخوره که اگر مثلاً تو ترساتون نرید. اگر پیشرفت نکنید. بهتون بربخوره. این ویژگی خیلی بهتون کمک می کنه. این نباشه که مثلا هیچ غلطی تو زندگی مون نکنیم بهمونم بر نخوره! مثل سیب زمینی باشیم.
_ تقسیم کار با خدا : خدا که همه ی کارارو انجام میده.اگر ما باورهای مناسبی داشته باشیم یه سری ایده ها به ما الهام میشه که اون کارها وقتی انجامش میدی به اندازه ی صدتا کاری که بقیه دارن انجام میدن تورو پیش می بره. در هرصورت تو “یه کاری” انجام میدی ، ولی اون کاره… مثل این می مونه که بقیه دارن با قاشق زمینو می کَنن ، بعد خدا به تو میگه میتونی این بیل مکانیکی رو هم برداری یا این لودر هم برداریااا. تو باید اون لودره رو برداری ، اون دنده هارو بزنی ولی با یه بار بیل رفتن توی زمین به اندازه “چندصدهزارتا قاشق” می تونی خاک بکَنی. یه همچین چیزیه رابطه همکاری با خداوند.
خدا یه چیزی رو میگه. یه کاری رو میگه انجام بده. یه حسّی رو در تو بیدار می کنه. یه الهامی بهت می کنه. که وقتی انجامش میدی ، نتیجه ش خیلی بزرگتر از کارهاییه که بقیه به صورت روزمره انجام میدن و هیچ هدایتی از درونشون دریافت نمی کنن.
_ درمورد ترک اعتیاد بگید: همون که گفتم باید بر بخوره بهمون! احساس ضعف کنیم. بربخوره بگم نه آقا من اگه مَردم نمیذارم اینجوری بشه. اگه من برم سراغ مواد نشونه ی ضعف و بدبختیمه. نمی خوام که آدم بدبختی باشم. بر میخوره بهم که آدم بدبختی باشم! حتی امتحان کردنش هم ضعف منو نشون میده: یعنی که من نتونستم جلوی خودمو بگیرم. یه همچین حسی رو اگه آدم در خودش ایجاد کنه خیلی جاها بهش کمک می کنه.
_ اگه به دوتا شغل علاقه داریم سراغ کدومش بریم؟ : ترکیب جفتشونو پیدا کنید. خیلی از چیزایی که الآن هست ، شغلهایی که الآن هست و خیلیم موفقه قبلاً وجود نداشته. ترکیب دوتا هنره باهم. دوتا هنر به ظاهر بی ربط. دوتا کار به ظاهر بی ربط. ترکیبشونو پیداکنید. ببینید اون دوتا علاقه رو اگه باهم ترکیب کنی چه چیزی از توش میتونی خلق کنی؟
_ نظرتون درمورد فارکس چیه؟ : هیچ نظری ندارم. من یه قاعده ای دارم که همون بحث عشق و علاقه ست. هدف من از زندگی پول نیست. هدف “لذّت بردن” از زندگیه. وقتی که لذّت می برم از زندگی ، و باورهام در مورد ثروت خوب باشه: ثروت وارد زندگیم می شود لاجرم!
خداجونم شکرت
به نام خدا
سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
گام پانزدهم – مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون
این روزها سخت ترین روزها رو دارم توی مسیر علاقم میگذرونم
استاده میگه کنترل ذهن تنها راهه
توی دفترم نوشتم : بهایی که باید پرداخت کنی کنترل ذهنه،
روزهای ناامیدی توی مسیر روزهای سختیه که نباید بذارم منو بکشه پایین.
من هر کاری که فکر میکردم میتونه بهم کمک کنه توی این مدت کردم
شبها دویدم
روزها تمرین داشتم
شب بود ساعت 7 نیم به بعد، رطوبت 84 درصد پارک خلوت درحالی که یه نفر اون طرف تر میدیدم که داره میدوه با خودم گفتم دختر تو اینجا چیکاری میکنی
من شاید دیوونه شده باشم توی این شرایط یکو نیم کیلومتر دویدم تو چی؟؟
اون لحظه فهمیدم یه دیوونه هم مثل خودم توی پارک
ولی بعد از اون شب دیگه ندیدمش چون من هر شب اون ساعت پارک بودم ولی اون فقط توی اون شب بسیار سخت از لحاظ رطوبتی اومده بود.
سخته برام کنترل ذهن توی این شرایطی که ذهنم همینجور داره ناامیدم میکنه
ناامید از رسیدن
یاد دانه گیاه افتادم
یه دانه رو وقتی میکاری و کود اب و نور بهش میدی و مراقبتش میکنی و هرس میکنی، حواست هست میشه یه درخت
این دانه که از همون اول کسی باور نداشت بشه درخت؟ باور داشت؟ چون اینقدر دیدیم بعد از کاشتنش زیر خاک شده درخت که پذیرفتیم
حالا این دانه منم، من این رویا رو دارم، این دانه که من باشم در خودش دیده که میتونه و میشه درسته الان نیست
درسته الان ناامیدی میاد
ولی این دانه که من باشم باور داره که میتونه به رویاش برسه و یه فوتسالیست حرفه ای بشه میتونه به تیم ملی بره و لژیونر بشه میتونه خیلی کارا بکنه
مثل دانه که در وجودش باور داره میتونه درخت بشه درحالی که هنوز نشده
اره اینجوری باید رویام توی ذهنم نگه دارم توی این شرایط سخت
توی این شرایط سختی که ذهنم میخواد رویامو نادیده بگیره
بگه رویا دیگه چیه؟ و اونو کوچیک بشماره.
سلام و درود به استاد عزیزم✌💫💛.
و سلام خدمت تمام دوستان هم فرکانسی ام💕
راستش این اولین دیدگاه من در مورد لایو های شماست. اول بگممم که چقددررر این تمپاااا قشنگههههه و قشنگ تر از اون حرف های استاده عزیزمه👍💗 واقعا خیلی لذت داره که میتونم حال . احساسم و دیدگاه ام رو اینجا بنویسم تشکر فروااان💛💛💛
وای استاد نمیدونم چجور تشکر کنم ولی هر روزم رو سپاس گذار خدایی هستم که من رو وقتی که خواستم به سمت شما هدایت کرد نزدیک ۱۴ روزی هست که از مِدار فاصله گرفته بودم که اونم از ضعیفی ذهن من بود که با حرف های دیگران عکس العمل نشون داد خداروشکر میکنم بابت همین لحضه که تونستم لایو زیبای شمارو در اون شب زیبا با برج های قشنگی که داشت تماشا کنم و بتونم دوباره روی باور هام کار کنم💪🌠🌹🌹🌹.
واییی که چقدر عاشقتم و مشتاق هستم روزی برسه که انقدر قوی بشم که جهان من رو به سمت شما هدایت بکنه ببینمت و ازت آگاهی دریافت کنم لذت ببرم و خدارو سپاس گذار باشم…
من ۱۷ سال سن دارم و حدود یک سال هست که خداوند دست قدرتمندش رو برای من فرستاد(عباسمنش) و عاشق خودشو بنده ی عزیزش که میشه استادِ من هستم💕🌈.
از روزی که خودم رو تغیر دادم تونستم علاقه ام رو پیدا بکنم و دارم تمام تلاشم رو میکنم برای اینکه من هم در آینده بتونم به روانشناسی دست پیدا کنم و بتونم (یک دست بزرگ مثل استاد باشم) برای کسایی که میخوان تغیر بکنن
ببییییین عاشقتممممم😉😘👑💖.