live | مرور چند کلید برای هماهنگی با قانون - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای خالق بینهایت زیبایی وعشق

سپاسگزارم از این فکر باوراحساس رویایی این تمرین پر از شوقم دستای خفن توی زندگیم استاد خانمش دوستان عالی هستند دمت گرم

واقعا جالبه زهنم میخاد برام غر بزنه ببرتم سمت کارهایی که نکردم اشتب کردم ولی از خودم راضی ام به خودم عشق میدم و سوپرایز ویژه دارم برای خودم خدای درونم که باهمیم

درسی که قلبمو باز کرد

خیلی باحاله

احساسم اینه روزها با حل مسله با خدا احساس زنده بودن میکنم و یه الگویی پیدا کردم از مسله های ظاهر سخت ولی رویایی با ایده الهامی

اف اف تو اشپزخونه بودم یه ایده اومد البته با تکامل با رهایی با احساس خوب ولدت بردن ایده راه حل هلو اومد

مثلا میخاستیم با عشقم برنج هامون الک کنیم یکم خاک چیزی داشتند بره ما لازم به یه چیزی داشتیم راحت باشه بزرگ وهم خیلی ریز نباشه که اگه چیزی لا برنجاس بیاد ویه چیزی هم باشه خیلی درشتم نباشه که برنجا نیاد بعد تو فکرش بودم یهو گفتم فهمیدم دوتا سبد میکنم توهم دیگه اینجور برنج کمتری میریزه ودرسته راحت کارو از پیشه میبره عشقم اومد گفت نه ببین این سبد درشته از لاش برنج میریزه بعد تعجبی راه حل طلایی پیدا کردیم عجیب درشت بود ولی انقد ازش نمیریخت و کارو راحت پیش برد من دقیقه 13.17یادش افتادم ممنونم خدای من از ایده نابت اصلا نه به عقله من ختور کرد نه اقایی تو راه پیداشد خخخ اتفاقی با مسخره بازی دمت گرم معلومه کاره کی بود این معجزه عاشقتم که احساس نزدیکمو بیشتر درک میکنم خیلی حال داد خیلی ایمانم بیشتر شد

درس طلایی که گفتم میبینم فایلو برام نشونه داشته باشه

هل دادن توی ترسا توی چالشا به جای شکستند

میخاستم برم مهمونی یا با جواب واضح برو دختر. شکرت تورو دارم منطقی ساده جواب میدی

یه جا استاد میگه بابام از خونه بیرونم کرد زهنم میگفت تو خیلی بدبختی خیلی شرایط سخته بیا یکم برو دور مواد اینا که بهم پیشنهاد دادند گفتم نهه من انقد قوی هستم که تو شرایط به جای شکستن راهمو پیدا کنم راه درست راهیو که دوس دارم خیلیا میگن وقتی راهی سخته زندگی سخته زجر بکش سیگار بکش ولی زور بزن زندگیو پیش ببر ولی کی گفته من باید با یه چیزی کاری زور بزنم نه میشه بدون توجه به منفیا به مثبت ها فقط توجه کنی لذت ببری

اینکه رشد کنی اینکه قدم برداری اینکه کوچولو کوچولو حرکت کنی بهبود بدی خودتو وسایلتو کارتو به چالش بکشی امتحان کنی از شکست نترسی خیلی دوس دارم احساس میکنم منم یه جورایی تو وجودم هست

اینکه حالا نمخاد ادای بدختارو در بیاری یا حالا انقد نمخاد جلب توجه کنی یا حس اینکه حالا بلاخره یه راه درست پیدا میکنی حالا میشه قدم بهتری برداشت حالا میشه زندگی بهتر داشت البته این هول دادن به سمت قدم درس مثل شما نیس بری تو دلش با یه متنی چیزی فایلی به قول دوستی جامه به درم ولی میدونم روم کوچولو کوچولو اثر میزار واکنش میدم به اون باورا

از قدیمم همینجور بودم یه پروژه جریان بودی من خیلی واکنش میدادم مثلا احساس میکنم روانشناس که میومد برا مدرسه مون حرف برامون میزد قلبم باز میشه یه ایمانی در من زنده میکرد عالی بود حتی اسمشون کمی یادمه با این همه سال و البته تو مسالنمازو اینام به شادی هم اخلاق قرتی بازی اینا داشتم به. نمازو اینا که دو قطب متفاوت میدیدیم همه میگفتن تو خواهر تعادلی هم اینوری هستی دختر شاد هم انقد مذهبی بعد با پیدا کردن دلیل منطقی احساس میکنم داره بهتر میشه ایمانم اینا ینی کلن فهمیدم ادمی هستم گوش حرف کن خخخ

با مامانم اینا که همینجور بودم حالا البته با استقلال فکریه خودم سعی میکنم تصمیم بگیرم

حالا میخام قوی باشم وشاخ بزنم ینی امتحان کنم

مسله هارو ساده باز کنم

مثلا با دیشب بیرون بودیم الانم خواهرم میخاد منو بکشه بیرون من یه حسی میگه نرو بیرون میری توی منفیا اگه حرف منفی بزنن چی ولی دلم میگه کنترل زهن برای همینروزهاست برو ببین امروزت چقد جذابتر از دیروزت میخاد بشه احساسم عالیه دمتتت گرررم

گام پانزدهم

1403/7/23