سریال زندگی در بهشت | قسمت 1 - صفحه 50 (به ترتیب امتیاز)

سلام سلام ‍️

نمیدونم از کجا شروع کنم به نوشتن اما دلم میخواد بنویسم.در روابط به تضاد خوردم ,دلم میخواد محل زندگیم تغییر کنه و یه جای خوش آب و هوا و سرسبز زندگی کنم.دلم دیدن فراوانی و شادی میخواست .در دوره ارزش تضاد استاد میگفتن هر تضادی برای این هست که خواسته هاتون رو واضح متوجه بشید اما من اینطوری بودم که کدوم خواسته؟اصلا چی میخوام؟چی خوبه؟چیکار کنم؟ازبس از کودکی خواستم بچه خوبه باشم و خواسته های بقیه رو خواسته خودم درنظر گرفتم دیگه نمیدونم واقعا علاقه من به رنگ ابی و بنفش هم خواسته خودمه یا نه.تا چیزی رو هم نبینی که نمیدونی اصلا هست که بخوای پس دوباره گفتم خدایا خودت بیا بگو چیکار کنم؟مگه نگفتی دستتو بده به من اوکی.من اماده ام پس خودتم بگو چیکار کنم؟چی رو نگاه کنم؟چطوی بفهمم؟(همیشه اول خودم زور میزدم یه چیزی رو درست کنم,درست که نمیشد هیچ بدتر هم میشد بعد میرفتم سراغ همه بجز خدا ازبس که ازخدا یه دشمن فرضی واسه خودم ساخته بودم,بعد که با استاد اشنا شدم کم کم این دشمنه تبدیل شد به دوست اما دوستی که بازم سراغش رو نمیگیری و اول خودت میگی من بلدم ,بعد میری سراغ بقیه و به همه و همه چیز فکر میکنی الا کسی که باید از اول پیش اون میرفتی,به همه اعتبار میدی و روی همه حساب میکنی بجز خدا و وقتی همه دوراتو زدی و همه چیز رو هم خراب کردی و دیگه میری لب پرتگاه یادش میفتی اااا بذار به این رفیقمم(خدا) بگم و چقدر این رفیق بخشندست که با این اوضاع که بازم دقیقه نود یادش میفتی بازم جوابت رو میده و میگه باشه رفیق خودم هواتو دارم,تو فقط بخواه منم اجابت میکنم.تو این یکی دو روزه دارم سعی میکنم این پروسه دور زدنه رو کمترش کنم و زودتر برم سراغ همین رفیقی که همیشه میگه هواتو دارم و از همه بهتر و راحت تر و اسونتر کارهات رو انجام میده و اعتبار دادن و حساب کردن روی خودم و بقیه رو کم و کمتر کنم)داشتم مسواک میزدم که یهو یه قسمت از زندگی در بهشت که استاد کامنت دوست عزیزی رو داشتن میخوندن که بهشون الهام شده بود از قسمت اول زندگی در بهشت شروع کنن به دیدنش یادم اومد و بله دینگ دینگ پاسخ داده شد.چه چیزی بهتر از زندگی در بهشت و سفر بدور امریکا میتونه هم روابط زیبا بهم نشون بده و هم حل مسئله و هم سفر و تغییر وفراوانی و ….

اومدم قسمت اول زندگی در بهشت رو پلی کردم.با خودم میگفتم ول کن دختر چند بار این قسمت اول رو دیدی چیزی نداره که از قسمت های دیگه شروع کن ولی مچ خودمو گرفتم که نه قدم به قدم درست پیش برو,حداقل همین یبار رو به تعهدت پایبند باش و واقعا انجام بده و ولش نکن, همین یبار رو بدون پیچوندن و بهانه اوردن و … درست قدم بردار و حتی شده نیم سانت نیم سانت برو جلو ولی انجامش بده و ولش نکن.اینقدر میگن دنیا استمرارت رو ببینه در مقابلت کرنش میکنه ببین چطوریاست , شروع کن, انجام بده , استمرار داشته باش که بعدا نگی کاش امتحان میکردم اگر جواب نداد کلا بذار کنار.نمیتونی که خدا رو بپیچونی و بگی دیدی نشد,طرف حسابت خداست هااااااا حواست باشه نمیتونی بپیچونیش,حواست باشه تو واسه حساب روی حرف آدما کلی کار انجام میدی , این یبار رو روی حرف خدا حساب کن و واسه بهبود زندگی خودت این کارها رو انجام بده.

قسمت اول پلی شد فرق این دفعه با دفعه های قبل این بود که این بار واقعا میخواستم با تمرکز نگاه کنم و لحظه لحظه رو ببینم نه اینکه فقط پلی کنم که بین گوشی دست گرفتنا و کار انجام دادنام فقط یه صدایی هم بکگراند باشه و خودم رو گول بزنم که اره من چقدر خفنم امرو این همه فایل گوش دادم و روی خودم کار کردم.تو ذهنم میومد مثلا الان که چی؟اینو نگاه کنی چی میخواد بشه؟و دوباره دینگ دینگ::::::::::::::::::::همون لحظه دقیقه7 تا 8 و استاد گفتن:خدا میداند که چقدر تغییرات خوبی در بهشت خودمون ایجاد میکنیم,بهشتمون رو درست میکنیم,بهشتمون رو زیباتر میکنیم و من دیگه حرفی ندارم در مقابل این همه نشانه و هدایت بزنم.

اره من زندگیم رو به بهشت تبدیل میکنم و این بهشت رو زیبا و زیباتر میکنم و اهنگ دقایق پایانی هم که دیگه عالی بود

سپاسگزارم