سریال زندگی در بهشت | قسمت 2 - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    295MB
    20 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 2
    82MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

640 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    سلام ب استاد عزیز و خانوم شابیسته

    واقعن شب پردایس هم زیباس

    چقد تجربه زیبایی اتیش در این هموای زیبا

    در این مکان زیبا

    با گوش دادن ب صدای دلنشین استاد

    افکار منفی مثل بزنیم روی اتیش

    کار میکنه و از ریشه میسوزونه

    وهنر دیدن زیبایی در هر لحظه

    از ذغال از رنگ آتیش از شعله های آتیش

    واقعن چقد هنرمند هستین در دیدن زیبایی ها تحسینتون میکنم

    تحسین میکنم این رابطه عاشقانتونو

    تحسین میکنم ثروتتونو که ب این بهشت زیبا هدایت شدین

    صبح زیبا و این ویو زیبا

    چقد زیبا یی خدای من

    چقد رنگ بهشت زیباس

    چقد دریا زیباس

    صب با ویو زیبایی شروع کنی چقد رویایی

    اصلن زندگی زیباس باید اینجوری زندگی کرد

    با حرکت کردن مسیر باز میشه و کارها راحت میشه👌

    خدایاشکرت برای هدایتم ب این فایل زیبا🙌

    آرزوی

    سلامتی شادی ثروت و حال خوب دارم برای همه کسایی این کامنت میخونن

    عاشقتوووووونم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا کشاورز گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    این قسمت حتی عکسش هم نشان میده که چقد زیبایی داره.

    خداروشکر بابت این همه نعمت وفراوانی که به ما نشون میدین استاد.

    چقد شب زیبا و دلنشینی با اون صدای عالی جیرجیرک ها و اتیش عالی من خودم عاشق اتیش بازی و ریختن چوب های جدید و کوچک روی اتیشم خودم موقع بیرون رفتن مسول سرحال نگهداشتن اتیش میدونم و دوست دارم تا زمانی نشستیم اتیش خیلی عالی و اوکی باشه.

    این حرکت بنزین ریختن خیلی حال میده لحظه قشنگیه و هیجان داره ولی خب هنوز خودم به تنهایی انجام ندادم و شوهر عزیزم همیشه اینکار انجام میده و همیشه یاداور میشه خطر داره و عقب وایسم و دلم میخواد یه بار خودم انجام بدم .

    استاد ممنونم از اینکه توی همه فایل ها بحث تکامل رو یاداوری میکنید.

    و چقدر تحسین برانگیز هست این ویژگی عالی شما و مریم شایسته عزیز که در کوچکترین اتفاقات هم قوانین رو به یاد میارین و با تکرار اون بطور اگاهانه ما رو مورد لطف قرار میدین و یاداوری میشه برامون.

    و خداروشکر بابت این همه قشنگی و سرسبزی که برامون به تصویر میکشید روح ادم تازه میشه با این صحنه های زیبا.

    سپاس فراوان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1102 روز

    بنام خالق عشق و زیبایی.

    سلام استاد عزیزم.

    سلام مریم جان .

    میخوام بی وقفه شروع کنم به تحسین کردن این پرودایس زیباااا،پرودایس پر از نعمت و فراوانی،بهشتی کههه این همهههه درخت داره و هرررچقد از این درختاام قطع کنیم بازممممم هست ،انقد که منابع ثروت خداوند بی کران هست…

    چقدر این رنگ سبز فسفری این دریاچه نگینی قشنگههههه،چقدر این فضا پر از فراوانی و انرژی مثبتهههه……

    این فایل پر از نکات عاااالی بود.

    قطع کردن و اتیش زدن درختا و علفچه های هرز ،مثل از بین بردن باور های منفی هست و ما باید همیشعههه روی خودمون کار کنیم ،اگه وقتی نتیجه گرفتیم و بعد قوانینو به حال خودش بگذاریم ،دوباره برمیگردیم به قبل ،پس باید مدام این علف های هرزو اتیش بزنیم .

    چقدر صدای اتیش و این رنگ قشنگشششش زیباستتتتت فوق العاده اس.

    به قول استاد کافیه ما قدم اولو برداریم باقی راهو مسیر گفته میشه،کافیه خودمونو تو قله ببینیم ،و از مسیر لذت ببرم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    جواد گنجی گفته:
    مدت عضویت: 2183 روز

    سلام . بنظرم بهتر هست کاغذها و کارتنهای محکم امریکایی رو تا بزنید و جمع کنید و به سطلهای زباله ی بازیافت زباله های کاغذی بذارید اونها میتونند به چرخه ی تولید برگردند و دوباره مورد استفاده قرار بگیرند و برای یک عده منبع درآمد بشه و نونی به اونها برسونه . و سوزاندن آنها اسراف باشه و چوبهای درختان هم جمع آوری بشه و قطعه قطعه بشه و به جاهایی که خریدار هیزم هستند فروخته بشه یعنی زنگ بزنید به آنها خودشان بیایند ببرند و جمع کنند و ببرند . چون شما که نیازی به ذغال آنها ندارید یا برای گرم کردن خانه استفاده نمیکنید و سوزاندن آنها صرفا برای امحاء آنها هست و نه استفاده کردن و این نوعی اسراف چیزهایی هست که میتونه به درد دیگران بخوره .

    چند حدیث در مورد اسراف

    روایت شده است پیامبر گرامی وقتی خرما می خوردند هسته آنرا به گوسفند می دادند. مجموعه الاخبارباب171 حدیث5

    از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود : میانه روی را خداوند متعال دوست دارد و اسراف و زیاده روی مورد خشم اوست حتی اگر اسراف در انداختن هسته خرمایی باشد که قابل مصرف است یا زیادی آبی که خورده شده باشد. تحف العقول صفحه 301

    امام صادق (ع) فرمود : کسی که آبی را از نهر فرات برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن ، زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است. مجموعه الاخبارباب 171حدیث 3

    امام صادق (ع) فرمود : پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از : 1- دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است .2-اینکه لباس کار و لباس بیرونی،یکی باشد.3-به دور انداختن هستۀ خرما پس از خوردن خرما((چون از هسته خرما مادۀ غذایی برای شتران تهیه می شد)) . وسائل الشیعه جلد 2 باب28صفحه 384

    نقل شده که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده و از خانه بیرون انداخته اند ، خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندیش می دادید. مجموعه الاخبارباب171 حدیث 4

    از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود : من هرگاه چیز کمی هم در سفره می افتد آنرا برمی دارم و این کار باعث تعجب خادم می شود و خادم می خندد. مجموعه الاخبارباب171حدیث7

    امیر مؤمنان (ع) فرمود : آنچه را که از سفره افتاده بردارید و بخورید،زیرا آن دوای هر دردیست که خدا بخواهد آنرا التیام بخشد برای کسی که به نیّت شفاء بخورد. مجموعه الاخبارباب171حدیث9 ، به نقل از نهج البلاغه.

    پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود : کسی که جستجو کند وآنچه از سفره افتاده بردارد وبخورد ، فقر و تنگدستی از خودش و اولادش تا هفت پشت رخت بر می بندد. مجموعه الاخبارباب171حدیث8

    امام موسی بن جعفر (ع) فرمودند : کسی که در زندگی میانه روی و قناعت ورزد نعمت او باقی می ماند و آنکه با ریخت و پاش و اسراف زندگی کند نعمتش از بین می رود. تحف العقول صفحه 301

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3440 روز

    سلام و درود خدمت همه ی دوستان و استاد عزیزم

    واقعا چقدر قشنگ هدایت شدین به جایی که تمام این چوبها رو به بهترین شکل ممکن بسوزونید و از سر راه بردارین واقعا منم به هدایت پروردگار اعتقاد دارم و عمیقا توی قلبم حسش میکنم.

    امروز باد مخالفی توی زندگی روزمره ی من وزید اما تصمیم گرفتم ذهنمو به خوبی کنترل کنم و وارد سایت شدم و نشانه ی امروز من رو زدم و هدایت شدم به این فایل زیبا که با نگاه کردنش کلی درس گرفتم از اینکه بذار منم افکار منفی و پوچ رو بریزم توی آتیش و یه کبریت بزنم بهش و بسوزونم اونچه که داره مغز منو مثل خوره میخوره و زنجیر انداخته به گردن من و منو به هر کجا میبره بذار من افسارشو بدست بگیرم و این اسب چموشو رامش کنم, خلاصه که الان حال خیلی بهتری دارم و امیدوارم خداوند کلید حل این مسئله رو بهم بده و خیلی زود راهمو پیدا کنم.

    صمیمانه ازتون تشکر میکنم و دوستتون دارم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    نگین گواری گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    سلام به همگی بخصوص به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین

    استاد یه مدته خیییلی صدای خدا رو میشنوم که میگه این حرف رو نزن نگین این رو نگو، ولیییی خب من دلم میخواد حرف بزنم و اون حرف رو میگم دیگه…، اما بعدش ناراحت میشم میگم نگین تو که میخوای بری مدار بالاتر باااید به این صدا گوش بدی، این شد که نشانه روزم رو زدم، اول که آتش دیدم، همه چوبهای اضافه رو آتیش زدید که چیزی ازشون باقی نمونه ( منم باید همین فکرها و حرفهای اضافه رو توی ذهنم آتش بزنم دود بشه بره هوا، چیییزی ازش باقی نمونه) اما نکته ی بعدی از تکامل و استمرار گفتید، خب یه ذره خیالم راحت شد نگین عزیزم احتیاجی نیست سختی بکشی و کللا حرف نزنی، همین که کم کم به حرف خدا گوش میدی و اون حرفهایی که نباید، رو نمیزنی خودش پیشرفته، فقططط باید ادامه بدی باید استمرار داشته باشی نه اینکه دوباره برگردی به عقب و حرفهایی بگی که ذهنت رو منفی میکنن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 938 روز

    خدایا شکرت از این بهشت زیبا

    طبیعت بی نظیر، صدای جیرجیرکها در شب و اتش زیبا،خدایا شکرت که هر صحنه ای از زندگیمون پر از زیبایی هست و دارم تلاش میکنم زیبایی ها را ببینم و تحسین کنم دقیقا دیروز این باگ خودمو پیدا کردم که من اصلا ادمی نیستم که از بقیه تعریف کنم و تشویق کننده نیستم خیلی مواقع توی ذهنم هست ولی به زبون نمیارم و چقدر کمتر از قبل دارم زیبایی میبینم وقتی سفر به دور امریکا شروع کردم خیلی دیذم مثبت شد و تا مدتها از هر چیز کوچک لذت میبردم و شکر میکردم و مجدد این سریال میتونه منو تبدیل کنه به همون ادم،

    دیدن زیبایی های طبیعت، دیدن اتشی که در شب شعله هاش رنگارنگه و قشنگی خاص خودشو داره،

    تضاد شب و روز پرادایس، شب سیاه سیاه و روز روشن روشن وقتی صبح مریم جان در باز کرد ابی اسمان با اون ابرهای سفید و سبزی چمن و چوبهای دذیاچه ترکیب عالی ساخت یک نقاشی باورنکردنی خداوند و چقدر زیبا

    توی تابلو ها چنین تصویری دیده بودم الان شما دقیقا اونجایید و هر صبح این نقاشی روبروتون هست خذایا شکرت چقدر زیبا چقدر شما عالی هستید که در این بهشت زندگی میکنید

    خدایا شکرت

    اتشها همشون تموم شدن منم انتظار دیدن انقدر خاکستر نداشتم فکر میکردم تا حدودی سوختن و بیشتر انتظار ذغال داشتم و چه اتشی بود که پودر کرد همه چیز و چه قدرتی، خدایا شکرت هنوز هم قدرت داره و چوبهای جدید را هم میسوزونه

    داشتم به این فکر میکردم همینقدر باید قدرتمند و عالی باشم خدایا شکرت

    امروز اتفاق جالبی هم افتاد فهمیدم چقدر خداوند پلن قشنگی میچینه دیروز بسته ای رسید و هر کاری کردم اف ام صدا را رد نکرد پست رفت من خیلی بهم ریختم و زنگ زدم مرکز پست شماره پستچی ندادن و گفتن خودش فردا میاد، بعد خودمو اروم کردم گفتم ذهنتو کنترل کن خدا هست اصلا چیز مهمی نیست بیشتر بهم ریخته بودم که من بودم و ایفون کار نکرد

    بیخیال شدم و به کارهام رسیدم خواهرم تماس گرفت که بسته پستی من بوده و براش جریان گفتم و همسرم هماهنگ کرد رفت براش گرفت من منتظر بسته خودم بودم و میدونستم امروز میاد صبح بیدار شدم گفتم فعلا سریال زندگی در بهشت ببینم و مشغول سریال شدم پستچی زنگ زد اینبار سریع لباس پوشیدم و خودم رسوندم دم در و بسته را گرفتم

    داشتم به این فکر میکردم تضادهای زندگی باعث میشن ما رفتار درست را در پیش بگیریم و موقعیتها را از دست ندیم با تجربه دیروز من امروز به جای داد زدن پشت ایفون، سریع دویدم به سمت در و روش عوض کردم، خداوند خیلی مواقع میخواد به ما همینو بگه که روشتو عوض کن تا نتیجه ببینی

    و این تجربه کردنهای استاد با این درختان و اتش هم نمودی از همینه،

    خدایا شکرت بابت رسیدن بسته ای که منتظرش بودم و تضادی که باعث شد امروز بستمو بگیرم و حالم عالی باشه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زینب برهانیان گفته:
    مدت عضویت: 1101 روز

    درود دوستای عزیزم

    قدردان این همه زیبایی هستم که خداوند خلق کرده برای لذت بردن و انرژی گرفتن ما.

    روندی که استاد عزیز طی کردن برای سوزوندن این چوب‌ها دقیقا مثل شرایطی هست که تو زندگیمون تجریه میکنیم، وقتی که یک کسب و کار راه‌اندازی میکنیم، وقتی میخوایم تو محیط های جدید بریم، وقتی میخوایم یک عادت یا رفتار جدیدو شروع کنیم و نهادینه کنیم، وقتی میخوایم کار کردن روی نقاط ضعفمونو شروع کنیم و از بین ببریمشون‌‌.

    اول میزان شور و هیجان و انگیزه خیلییی بالاست ولی یکم که میگذره مسائل جدیدی خودشونو نشون میدن که باید یکی یکی حلشون کنیم،هر راهی که به ذهنمون میرسه و باشرایطمون همخوانی داره انجام بدیم،نترسیم که میشه یا نمیشه یا نتیجه چطور میشه، راه های مختلف و ایده های مختلفو امتحان کنیم و به الهامات اعتماد کنیم،ادامه بدیم و ادامه بدیم و ادامه.

    سعی کنیم نقطه پایانی رو ببینیم، تصور کنیم،حسش کنیم و به عقب نگاه نکنیم.

    ممنونم استاد عزیز که اینطوری و آنقدر زیبا به ما درس میدین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    حیدر علی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    سلام سلام سلام

    به به چ آتیش بزرگی من عاشق آتیش بازی ام از بچگی

    آنقدر دوس دارم ک تو هر شرایطی و با هر چوبی ک بهم بدین میتونم ی آتیش خوشگل و شعله ور درست کنم

    چون این کارو دوست دارم خیلی روش وقت می‌زارم و نتایج هم خیلی باشکوهه ی آتیش درست میکنم ک فقط با دیدنش میتونم تمام لذت های جهان و درک کنم

    خلاصه ک از این آتیش بازی تون من بیشتر از خود شما لذت بردم

    چقدر خوب زندگی میکنید واقعا دلم میخواد جای شما باشم همین قدر آزاد همین قدر با انگیزه و همین اندازه پر شور و اشتیاق چقدر با این فایل کیف کردم الهی شکرت واقعا

    چقدر می‌تونه زندگی شیرین باشه ای خدا ممنونتم واقعا

    چقدر بنده نوازی چ جهانی خلق کردی به به

    جهان پاسخگو ب همه ما جهانی پرواز فراوانی از هر نوع فرکانسی ک بهش بدیم برامون پاسخشو داره چقدر لذت بخشه خیلی چسبید خیلی

    الهی خیلی لذت بردم ممنونم ازت از این دوتا فرشته هم ممنونم الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    محمدرضا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    سلام به استاد عزیز، مریم بانو و همه دوستانم

    چقدر آرامش پرادایس توی شب تحسین برانگیزه، تاریکی شب، ماه و ستاره ها، آواز جیرجیرک ها و دیگر هیچ…

    این که با خیال راحت و بدون نگرانی از غر زدنای همسایه و… آتیش روشن کنی اونم در حد هیولا و از آتیش بازی و حرارت جذابش و رقص شعله های آتش لذت ببری، چیزیه که خیلی منو به تحسین وا میداره.

    چقدر خوبه که گاهی بیایم به نگاهی به دور و اطرافمون بندازیم و خودمونو مقایسه کنیم با آدمایی که صد سال پیش زندگی میکردن و فکر کنیم به این که چقدرررر زندگیمون راحت تر شده، چقدر نعمت هایی الان هست که اون زمان نبوده

    شما تاریکی شبو نشون دادید و یادآوری کردید که چقدر نور، نعمت بزرگیه؛ حدودا یک هفته ای بود که توی ایران برقا در یک بازه زمانی میرفت، اولش کلی غر زدم که چرا توی تاریکی شب باید برقا بره و آدمارو از کار و زندگی بندازن، ولی بعد فکر کردم که چقدر ما نعمت هایی اطرافمون داریم که بهشون توجهی نمی کنیم، مثلا همین نعمت برق که باعث شده تاریکی شبو به روشنایی روز تبدیل کنیم.

    چقددددر حال داد وقتی بنزینوارو روی آتیش ریختید و در کسری از ثانیه آتیش شعرله ور تر شد؛

    یک نکته دیگه این که میشه قوانین زندگی رو در پدیده های جهان دید؛

    برای روشن کردن آتیش از اول نباید سراغ تنه های بزرگ درختان بریم و اول باید با برگ های خشک شده درختان شروع کنیم و همین برگ ها، کم کم بستری رو برای سوزاندن تنه های درخت آماده می کنن

    همین مفهوم رو میشه توی کسب و کار دید؛ این که کم کم شروع کنیم به ساخت کسب و کارمون و سعی نکنیم تا از همون اول بخوایم تنه بزرگه رو بسوزونیم

    مثلا بنزین باعث میشه تا خیلی سریعتر آتش شعله ور بشه ولی اون شدتی که ایجاد میشه، یک دقیقه دیگه کلا میخوابه و اثری ازش نمی مونه و این دقیقا مثل اثر وام، تبلیغات وحشتناک و پدیده وار توی کسب و کار هست.

    ولی اگه از همون اول با برگای کوچیک آتیشو روشن کنیم و کم کم بهش بار بدیم و پله به پله تنه های بزرگتری رو بسوزونیم، در نهایت یک آتیش پایدار خواهیم داشت که شعلش تا روز بعد باقی می مونه.

    چقدر اون صحنه ای که در رو باز کردید برام لذت بخش بود، یهو در باز میشه و آدم با هارمونی از رنگ ها که به زیبایی، مکمل همدیگه هستند روبرو میشه؛ آسمون آبی با تیکه ابر های مخملی و کوچیک، درختا و چمنای سبز و فسفری با تکسچر نرمشون، پل چوبی که میان دریاچه و آب های درخشانش قرار گرفته… آدم دیوانه میشه واقعا!

    و درسی که این قسمت برای من داشت این بود که نگاه نکنم که اهدافم چقدر بزرگن و وضعیت الانمو باهاشون مقایسه نکنم، وقتی میخوام اونو تجسم کنم، به این فکر نکنم که فاصله من با اون هدف چقدر زیاده، به این فکر کنم که بزرگترین قله ها هم با قدم های کوچک فتح میشن و من فقط باید پای در مسیر بذارم و با هدایت خداوند، توی جاده ی جنگلی همراه با نسیم ملایم، سوت زنان به سمت هدفم حرکت می کنم.

    عاشقونم و خیلی ممنونم بابت سریال زندگی در بهشت.

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: