سریال زندگی در بهشت | قسمت 6 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

سلام به رهروان راه حقیقت

ای جانم اهنگ سفر به دور امریکا ، عشقم صدا کردن استاد و من هربار که لفظ زیبای عاشقتم رو از زبان شما میشنوم تحسین میکنم و تکرار میکنم عشق وجود داره و عشق زیباست و من عشق و ابراز علاقه رو در زندگیه خودم میخوام ،خدای من فضای بیرون تا بی انتها زیباست ، استاد عزیزم امروز برای یک ساعتی رفتم شهر رویاهام و از اول راه گفتم این یک فایلیه که مریم برام ضبط کرده پس هوشیار باش و نکته های مثبتشو بگو و خدا میدونه من از شروع تا برگشت چقد نکات مثبت از این جاده و اطراف و شهرهاش در اوردم استاد اسمان به طرز عجیبی پردایسی بود ابرها اونقد زیبا بودند که حد نداشت خونه ها ادمها همه در سر حد زیبایی بودند و استاد یهو وسط تمرکز بر نکات مثبتم مغزم فلش بک میزد به چیز منفی و یه چندثانیه میرفت تا فرکانسم بد بشه و اونجا بود که یاد این ایه ی قران می افتادم که میگه هرجا خدا سخنی میگوید شیطان هم سخن خودشو لابلای حرفهای خدا میذاره و اینکه شیطان وعده ی فقر و بدبختی میده و خدا وعده ی فزونی و خوشبختی میده و من امروز این کلام خدا را با تمام وجودم درک میکردم که لابلای شکرگذاریم شیطان حرفهاشو میگفت و من با تمام آگاهایم با تمام شعور و وجودم میگفتم خدایا من اینک بین سخنان تو و سخنان شیطان قرار گرفتم و اگر دنباله رو فکر شیطان باشم و فرکانس منفی بدم و به کمبود و بدبختی هام فکر کنم در منجلابی میرم که روز قیامت خود شیطان هم از من دوری میکنه میگه خودت دنبال من اومدی ولی من اگاهانه از شر شیطان به تو پناه می اورم من سخنان تو را میپذیرم من باور دارم به تک تک این زیباییهایی که میبینم میرسم و اگاهانه سخنان تو را ادامه میدهم و چقد از این حد بالای هوشیاریم لذت میبردم استاد و خدارو هزاران بار شکر میکنم

اینم اقای میلواکی و خونواده ی کوچکش که شامل انواع سری های مته ای و پیچ کوشتی ای هست و ایشون عجب اقای خفنی تشریف دارند ،اینم اون قسمت دیروزی که نشون ندادید و اون لامپ رو با جاش در اوردید ،ای جانم مریم رفته رو میز ببینه شیب اون سایبونه چقده و استاد رو راهنمایی کنه و به این میگن دلبری از استادی که چشم بینا داره خدا شما رو برای هم حفظ کنه به شادی و رضایت خودتون خدایاشکرت

خوشم میاد مریم جان همیشه جوراب پاته ،اهااااااااا این بود نردبونه تون پس بگو چرا میخواستید از ویژگیهای مثبتش بگید من اصلا نمیدونستم این نردبونه بلند کوتاه میشه بابا خیلی عالیه افرین به سازنده ش ،بازم استاد یه کاریو شروع کرد و بسم الله گفت چقد این اخلاقتون پسندیده ست کاش ازتون الگو بگیرم خدایاشکرت

واقعا حق با مریم جان بود بلندتر کردید رسیدید به این میگن نردبون حرفه ای ، این میلواکیه هم نگاه عین مرد پیچها رو در میاره ، چقد شما پاکسازی میکنید یعنی محیط رو خالص خالص می کنید اون لامپه جایی رو به شما تنگ نکرده بود ولی وقتی کارایی نداره نباید باشه باید همه جا خالی از هر فرکانس منفی باشه خدایاشکرت

اچار فرانسه رو نگاه خدایا چه فوق حرفه ایی فک کنم اقایونی که این سریالها رو میبینن یا خانمهایی که به این جور کارها علاقه دارن کلی کیف کنن و خواسته ی جدید تو وجودشون شکل بگیره که ایناهم این ابزارها رو بخوان ،استاده و یه نگاه فوق مثبت بین که میگه این سر لامپه چقد عالیه که از پنجاه سال پیش که ساخته شده زیر بارون و باد و افتاب بوده اما اخ نگفته واقعا کیفیت به این میگن واقعا باید دست سازندگانشو بوسید برای خدمتی که به مردمشون میکنن با این وسایل درجه یکشون خدایا من آگاهانه همه ی وسایل زندگیمون امریکایی میخواااام خدایاشکرت

مریم خوبم این جملاتت رو باید صدها بار گوش داد محاله ممکنه جایی تو این دنیا کسی قانون رو مثل استاد عباس منش توضیح بده و محاله ممکنه کسی مفسر قانون باشه به اون شدتی که شما جز به جزشو بیرون میریزید . خدای من عین همون ازمایشگاه شیمی که گفتم شما دارید ساختار مواد رو هم میگید و این عین راه بردن یه بچه ی کوچولویه که تازه پا گرفته و شما خودت نمیدونی که چه لطفی به ما میکنی با این چراغی که دستت گرفتی و مارودنبال خودت میکشی خدا عوض صدبرابر بهترشو بهت بده ، چقد این نکته هایی که میگی فوق العاده ن که اجرا کن قانون رو اجرا کن حتی اگه در عوض کردن یه سرپیچه چون این قطره ها جمع میشن و دریا میشن بخدا قسم امروز که داشتم جهان واقعیمو نکته گویی میکردم شیطان میگفت خوب به نظرت اتفاقی میفته اصلا ببین برمیگردی خونه و هیچ اتفاقی نمی افته ولی خدای درونم میگفت عجله نکن صبور باش تو کارتو بکن تا فرکانس بالا و بالاتر بره تو بیل بزن بلاخره به الماس میرسی و این حرف شما برای من عین کار امروزم بود که من کوچولو کوچولو قدم برمیداشتم ولی پیوسته و من ایمان دارم اتفاقات مثبت میفته ، مریم جان من قبلا هم تو سایت گفتم که من از منفی هزار راه رو شروع کردم و با کتابها و استادهای مختلف و البته استادعباس منش تونسته بودم خودمو به نزدیکهای صفر برسونم ولی دیگه هیچ اموزشی پیدا نمیکردم که در اون فرکانس پایین من بقیه ی راهو نشونم بده تا اینکه پارسال به صورت تمرکزی فقط با استاد همراه شدم و به سفر به دور امریکا هدایت شدم و حلقه ی گمشده ی زنجیرمو پیدا کردم که همانا توجه به نکات مثبت بود و شکرگذاری بابتشون و من این گونه به قله رسیدم و بازم متوقف شده بودم تا امسال دوباره سفر به دور امریکا رو دیدم و خدای من انگار رفتم یه دوره ی اموزشی جدید و انقد از شماها چیز یاد گرفتم که ارتقا مدارم رو با تمام وجودم فهمیدم و باتمام وجودم قل خوردم در سرازیری خوشبختی یعنی اروم اروم دارم قل میخورم و خوشبختی درو میکنم و میدونم از این به بعده که با این حد بالایی لذت بردنم ذوق کردنم و کیف کردنم و شکرگذاری عمیقی که در درونم جریان پیدا میکنه ورقهای کتاب زندگیم عوض میشن و من به منتهای خوشبختی میرم و هرچه بیشتر قل بخورم و خوشبختی جمع کنم نه تنها سنگین تر نمیشم بلکه سبک تر میشم و سریعتر میرم پایین و این راه بی انتهاست خدایاشکرت

ای جان دلم مریم داره با اهن رباهه بازی میکنه واقعا هم کیف میده و بعد عین دخترمن با ناز میگه داشتم باهاش بازی میکردم الان کنده نمیشه و با اون چشمای درشتش زل زده با استاد خدای من یعنی من باورم نمیشه این منم از این بچگی کردنها خوشم میاد این منم خدایا شکرت فقط میتونم بگم شکرت ادم همه جا فیلم بازی کنه پیش خودش نمیتونه پیش خداش نمیتونه و من یه زمانی نمیتونستم فیلم بازی کنم و الکی ذوق کنم ولی الان خدایا خدایا دیوانه ورا عاشقتم شکرت

واقعا عجب اهن ربایی که ۵۰۰ پوند رو برمیداره و استادم میگه کشتی رو از اب میکشه بیرون !!!یعنی من عاشق نمک ریختنهاتون شدم بخدا ، عجب نردبان خفنی چقد عالیه خدا وکیلی حتی لازم نیست برش داری خودش چرخ داره شگفت انگیزه بیخود نبود شما میخواستی از ویژگیهاش بگی واقعا مثبته ،امازون هم نعمتیه بخدا یعنی قشنگ از راهی ثروت بدست میاره که مردم هلاک کارشن به این میگن شغل نامیرا خدایاشکرت

این یکی لامپها هم تمییزکاری شدن یه صفا بهشون دادید بعد پنجاه سال ، ای خدا چی بنویسم اینجا رو این قطرات اب روی دریاچه رو خدایا فقط خودتی که میدونی چی خلق کردی خودتی که میدونی قطره ی بارون روی دریاچه و اون موجهای کوچکی که درست میکنن یکی از زیباترین صحنه های عالمه هستیه اصلا باران زیباست زیبای زیبا یه جایی خوندم اول بار در کره زمین سالیان سال باران باریده فکرشو بکن چه بهشتی بوده خدایاشکرت

مریم جانم که شیشه ها رو شست با اون اسپری خوبه و تمییزکاری کیف میده و استاد هم لذت برد،استاد پاشو گذاشته تو اب و تکون تکون میده عین بچه ها و چقد این کار لذت بخشه چقد دخترم عاشق این کاره وقتی میریم باغ همه ش میگه من پاهامو بذارم تو اب ولی تا حالا بهش اجازه ندادم از ترس اینکه نیفته ولی اگه عمری باقی باشه امسال نه تنها بهش اجازه میدم بلکه خودمم بغلش میشینم و این حس خوب رو تجربه میکنم خدایاشکرت

من میگم شما مصداق همون جمله ی عیسی هستید که بچه شوید تا به ملکوت برسید واقعا بچه شدید و به یه جوراب میخندید یه ح

جوراب واااو چقد دوست دارم منم به اون روز برسم و مطمئنم میرسم که به جوراب بخندم !!،چقد این هوا خوبه که زیر نم نم بارون با لباس خنک کار میکنید من خیلی دوست دارم اینو تجربه کنم چون منطقه ی ما وقتی بارون بباره هوا سرده و من تو تمام عمرم فقط یبار تجربه کردم بارون میبارید و من داشتم از سر خیابون برمیگشتم خونه با داداشم بارون میبارید ولی اصلا سرد نبود و ما خیس خیس شدیدم ولی بارون گرم بود و من هنوزم اون روز رو با تمام جزئیات احساسیش یادمه در حالیکه حتی نمی دونم کجا رفته بودم چند سال بودم ولی اون احساس شیرین رو قشنگ یادمه و دوست دارم این بارون گرم رو هم تجربه کنم خدایاشکرت

استاد یعنی امازون براتون شده غول چراغ جادو هرچی میخوایید توش پیدا میکنید و چیزی که خیلی جالبه اینجوریه من اصلا فکرنمیکنم شما میرید سفارش میدید بعد چندروز بدستتون میرسه یعنی یه جوری فیلم نشون میده انگار الان اون سرلامپ رو بریدید نشد رفتید تو از امازون دیدید دست بردید تو گوشیتون سرلامپ گردن باریک رو دراوردید اومدید کار کنید و چقد من از این شیوه ی نشون دادن فیلم زندگیتون خوشم میاد ،این لامپ زرد رو هم عوض کردیم با لامپ پرنورتره سفیده زیبا و قدم قدم به سمت نورانی کردن کل پردایس پیش میریم خدایاشکرت

چه پریزهای خفنی ،بازم میریم سر وقت هرس کردن واقعا استاد درختها دعاتون میکنن درختها عاشق هرس شدنن دوست دارن شاخ و برگ اضافیشون بره تا بلندتر بشن قویتر بشن و امروز من تو کل مسیر میدیدم دارن باغها رو هرس میکنن ،قیچی فوق حرفه ایی خدایاشکرت

استاد قطع کردن شاخ و برگ اضافی اصلیه که من بهش معتقدم تا من خودم اگاهانه شاخه های اضافیمو قطع نکنم جهان شاخه هایی که توان حذفشون رو ندارم و نادلخواهمن حذف نمیکنه به همین خاطر شروع کردم و یکی از شاخه های اضافیه زندگیم که خیلی وقتمو میگیره و تمرکزمو بهم میریزه و منو وارد گرداب منفی میکنه حرف زدن با مادرمه گرچه بی نهایت دوستش دارم بی نهایت برام ارزش داره ولی خوب به طبع همه ی زنهای دوربرمون خیلی راجب مشکلاتش حرف میزنه راجب اتفاقات بدی که براش افتاده و منم که تصمیم دارم وارد راه سعادت بشم باید حتی اگه مادرم هم باشه ازش بگذرم و الان وقتی باهاش حرف میزنم بعد احوالپرسی همینکه دیدم خبرهای خوبش تموم شد و میره سراغ منفیها به بهانه ای خداحافظی میکنم و نمیذارم به این گرداب کشیده بشم و برعکس خواهرم که اشنا به قانونه یک سعات هم باهاش حرف میزنم و قوانین رو تکرار میکنم و چیزهایی که یاد گرفتیم رو بهم میگیم و لذت میبرم و به همین ترتیب رابطه م با خانواده ی همسرم هم به حداقل ممکن رسوندم چون قبلها که قهر بودیم حرفی نبود فقط فرکانس منفی بود بعد که روابط خوب شد دیدم نه بابا حرفی برای گفتن نیست شادن خوشحالن میگن میخندن ولی الکی خوش بودنه یعنی اون جوری نیست که من لذت ببرم و در راه قانون باشه در نتیجه در عین روابط خوب روابطمو بااونها هم کم کردم و یا بحث با همسرم که اونم یک شاخه ی اضافی بود برام که تمرکزمو میگرفت و فرکانسمو بد میکرد به همین خاطر خیلی از بحث کردن کناره گرفتم شکرخدا و خوب بازم باید بگردم ببینم دیگه چه شاخه هایی هست که باید هرس کنم بره خدایاشکرت

سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید

از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست