سریال زندگی در بهشت | قسمت 6 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز

اتفاق جالبی افتاد داشتم کامنت مینوشتم که یهو شاگردم اومد گفت گوشیم هنگ کرده خاموش شده میشه بزنید به شارژ بعد زدم به شارژ گوشی اونو ولی روشن نشد یه کوچولو ناراحتی رو تو چشاش حس کردم ولی یه لحظه گفت مهم نیست باید عوضش کنم و یه لحظه حس کردم طبیعت این اتفاق رو آورد سر راه من که بهم نشون بده که چیزی که باید عوض بشه یا چیزی که باید قعط بشه به همین راحتی باید قعطش کرد و اصلا غم و غصه خوردن نداره و نکته جالب تر اینکه اومدم ادامه کامنت رو بنویسم دیدم مرورگر از اول اومد تو سایت و کامنتی که داشتم مینوشتم پاک شده بود تا اومدم عصبانی بشم گفتم ولش کن حتما باید چیز دیگه ای مینوشتم و سریع از اول شروع کردم به نوشتن این اتفاق که الان رخ داده واقعا باید ریزبینانه به اتفاقات نگاه کرد حتی به اتفاقاتی که برای دیگران میوفته چون میتونه یه درس خیلی خیلی مهم به ما بده میتونیم قوانین جهان رو در اون اتفاقت ببینیم و درش متمرکز بشیم و ازش درس بگیریم

چقدر این 3 دقیقه آخر با روح روان من بازی کرد چقدر آگاهی نابی بود هیچوقت تا به حال به این موضوع فکر نکرده بودم یادمه یه مثال میزدن که بالن وقتی میخواد بره بالاتر میان کیسه های خاک اطرافش رو پرت میکنن پایین کیسه هایی که نمیزارن اون بره بالاتر دقیقا مثل همون شاخه هایی که باید قعط بشن تا درخت رشد کنه و چقد قشنگ که باید هرچند وقت یک بار بیایمو ببینیم خودمون چه شاخه هایی رو باید قعط کنیم یا چهکیسه هایی رو باید پرت کنیم پایین تا بریم بالاتر تا بهتر رشد کنیم به نظرم مهمترین چیزی که باید قعط کنیم مردمن حرف مردم یا نظر مردم که شده بزرگترین کیسه برای بالانرفتن ما چقد از ما خواستیم کارهایی رو انجام بدیم و به خاطر حرف مردم انجام ندادیم چقد وقتمون رو بیهوده گذاشتیم برای انجام کاهایی که هیچ نفعی برای ما ندارن و هیچوقت نیومدیم قعط کنیم این کارهارو و همش ادامه دادیم و مثل یک کیسه انداختیم توی بالن خودمون گفتیم حالا یه جا به کار میاد نههههه بده بره بابا به کار چی میخواد بیاد به قول استاد چیزی که خار آید روزی به کار آید نهههههه اون خارهههه یه روزی میره تو چشت و کورت میکنه یا میره کف پات و فلجت میکنه خار خاره دیگه خار کجا میخواد به کار بیاد آخه اگه میبینم توی یه رابطه ای هستیم حالا چه پارتنر چه دوست چه رفیق و اون طرف خط قرمز هارو رد میکنه یا کلا تو بیراهه میره باید رابطه رو قعط کرد تمام یادمه خودم وقتی مواد رو کنار گذاشته بودم باز هم با اون آدم های قبلی در ارتباط بود و میگفتم حالا اونا مصرف کنن به من که ضرری وارد نمیشه اما دیدم نمیشه آقا نمیشه من مسیرم فرق میکنه من طرز تفکرم فرق میکنه من دیگه مثل اونا وابسته چیزی نیستم اما اونا هنوز وابستن من ساعت 6 صبح بیدار میشم اونا ساعت 11 و گفتم بده بره و قعط کردم و تمام خداوند آدم های مناسب رو وارد زندگی من میکنه آدم هایی که هم فرکانس من هستن آدم هایی که سالمن آدم هایی که به فکر رشد و تغیر و پیشرفتن نه آدمایی که نمیتونن یه سیگار رو کنار بزارن واقعا باید قعط کرد مثل همین شاخه هایی که استاد قعط کرد

این حرفا واسه 3 دقیقه آخر بود اما بیایم و غافل نشیم از 14 دقیقه ای که نشان دهنده زیبایی ها و فراوانی ها بود

اون همه ابزار خفن و که کار مارو راحت کردن

اون نردبون خفن که چقد ایده باحالی واسه ساختنش ریخته بودنو خیلی خفن بود

سایت آمازون که به قول خانوم شایسته از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو داره

من کسب کار فروش لباس دارم اما زیادی اهمیتی به پیج یا سایت نمیدادم چون همیشه باور داشتم که مردم لباس رو میرن حضوری میخرن اما بعد اینکه میبینم استاد داره همه چی رو حتی لوبیارو که تو قسمت 5 زندگی در بهشت بود رو از سایت سفارش دادن خیلی خیلی باورم قوی شده که بینهایت آدم هست مثل استاد که همه چی رو از سایت سفارش میدن و میخوام ایده سایت رو عملی کنم و برم تو کارش بدون ترس از چیزی

اون بارون بهاری زیبا که وقتی داشتم فیلم رو نگاه میکردم بوی نم بارون رو حس کردم و کلی لذت بردم

اون جنگل زیبا که هروقت میبینمش نهایت لذت رو میبرمو میگم خدایا منم چنین خونه ای میخوام که جنگل داشته باشه دریاچه داشته باشه

هرچی بگم کم گفتم از این همه زیبایی

ازتون ممنونم خانوم شایسته و استاد عزیزم بابت اینکه این زیبایی هارو نشون ما میدین و به ما امید میدین که میشود

دوستتون دارم

خدانگهدار.