این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-11-22 05:46:072020-11-24 05:29:35سریال زندگی در بهشت | قسمت 100
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به شما فرشته های خداوند ممنونم واقعا از شما که انقدر خوبو قوی صحبت میکنین در مورد قوانین بدونه تغییر خداوند اون لحظه ک در مورد هدایت گفتین اشک از چشمانم سرازیر شد😢😢❤و از شما خانوم شایسته عزیز ممنونم بخاطر این سوال های خوبی ک کردین😊😊❤❤❤❤🌹🌹👌👌
خدایا سپاس میگویم بابت کرامتت که هر لحظه منو هدایت میکنی….❤❤❤💋
من دیشب از طریق نشانه ایی برای هدایتم !..
راجع به موضوعی که راه خوشبختی آینده ام هست….وارد این فایل زندگی در بهشت شدم…
من از زمانی که وارد سایت عباسمنش شدم این عضو شدنم خیلی وقت نیست…احساس میکنم بهترین و بهترین هدیه که تو دنیا نصیبم شده همین سایت خانواده دوستداشتنیم هست…من هر شبانه روز میگم خدایا من چقدر پیش تو عزیز بودم که منو به اینجا هدایت کردی….خدایا هزاران هزاران بار شکرت…
از درونم ندا اومد که وقت بزارم این گفته هام یادداشت کنم…سپاسگزار خداوند هستم…
خداوند بهم گفت!…..
خوشبختی که الان در مسیریش وارد شوی داره صدات میکنه…فقط احساساتو خوب نگه دار….نجواهای ذهنتو از بیین ببر جسم و روحتو با خداوند یکی کن …
تا به این آرامش برسی…باورهاتو هر لحظه مناسب کن (پاشنه های آشلیم رو تقویت کن) فرکانس آرامش بده و توکل به خدا کنی و ایمان قلبیتو قوی کن و اون خواستتو رها کن تا به وقت خودش به خواستت برسی…
من تو هر فایل هدایت به همین نکته ها رسیدم خدایا هزاران هزاران هزار شکرت…
صلح بودن با خودمون…رفیق بودن با خودم..خودم رو دوست داشته باشم..چون من اشرف خداوند هستم من روی شونه های خداوند تکیه نشستم…واین بازم میرسه بهمون آرامشه که بصورت درونی و واقعی باشه…که من از خداوند میخام که بیشتر کمکم کنه…جون به غیر خداوند کسی رو ندارم…تنها تکیه گاهم خدادنده😍😘😘😘…خدایا دوستت دارم
همیشه سپاسگزار باشم بابت نعمتهایم و چیزهایی که الان دارم و میسپارم به خودش…
چون ناسپاسی یعنی عدل خداوند زیر پا میزاری و صلح درونیمونو سیاه و کدر میکنیم….
من همیشه تو سریال حضرت یوسف خیلی برام حالب بود…جون بعضیا فقط بعنوان یه سریال میدیدنش ولی من همیشه برام سوال بود….؟میگفتم خدا!…این سریال خیلی درس داشت…ولی من میخام به نقطعه اخر فیلم برسی کنم…میگفتم جرا زلیخا الان به اون نقطعه ایی که دوست داشت بهش رسید…بخاطر یوسف نابینا شد..شب و روز در طی این سالها پیگیر عشق رسیدن به یوسف بود…جرا الان اون عشق بعد از رسیدن براش کمرنگ شده….این مسئله برمیگرده به توحید😢..به خداوند….یعنی رسیدن به خداوند یعنی بزرگترین هدیه دنیا و آخرت…من خیلی این نکته رو دوست دارم…بهم الهام شد تا اون درونمو بنویسم…
تمام ناکامی های بشریت در این دنیا همش برمیگرده به درون انسانها…که همه ما به نحواهای شیطانی گوش و عمل میکنیم….
ای وای خدایا….هر روز میگم خدا این جیه درونمه که شب و روز تو قلبم در گردش هست….
هر روز احساس میکنم فایلهای استاد عزیزم و مریم عزیزم داره منو به حاهای که همیشه برام سوال بود میکشونه….خدایا هزاران بار شکرت❤❤❤❤
سوال چه ترکیبی اسمشو بزاریم خوشبختی؟
هر کسی تو زندگیش با دیگران یه عواملی رو
برای خوشبختی خودش تعریف میکنه!..
اشاره به ایه لعلک ترضی…میگه آرام باش و حالتو خوب بگیر….و ضایت داشته باش…
من از نتیجه خواستم که در این فایل بهم الهام شد احساس خوشبختی میکنم…خدایا هزاران بار شکرت❤❤❤
خوشبختی رو از زندگی دیگران تقلید کردن نیست…به اون لباساشون و غرورهایی که زندگیشون و تجمل گراهاشون نیست…
هر کسی نسبت به درونش باید خوشبختیشو پیدا کنه….😍😍😍😍
تنبلی!..بی انگیزه گی هست…
من خودمو مثال میزنم…یعنی من نسبت به چیزی بی انگیزه باشم…و بیام راجع به مسائلی فکر میکنم که اون باعث ترس و دلهرم میشه که یه لحظه قلبم میریزه بهم…زود اونو از خودم پرتش میکنم بیرون…فقط به خواستم که احساس آرامش دارم فکر میکنم و بهش حس آرامش دارم…همین بهم انگیزه میده…کلا چیزایی که قلبمو به درد میاره بی انگیزه میشم و بهشم فکر نمیکنم…..
برای رسیدن به خواسته هامون انگیزه درونمونو به وجه میاره…خدایا شکرت خدایا شکرت😙😙😙
یه سوال مریم جان پرسید..گفتن نپذیرفتن.😀..همون لحظه استاد عزیزم گفت مغزم ایرور میده…منظوری که من گرفتم این بود !..مثل پیامای ماها هست که اون لحظه وارد قلبمون میشه باید زود برداشتمونو باید زود مکتوب کنیم..بعضی وقتا هدایت خداوند نمیاد نیاز به استقامت نیست…این مورد برام خیلی جالب بود…دوستتون دارم😙😙😙😙
یه سوال گفته بودین چرا نسبت به مسائل اساسی نگران نمیشی…چه باوری ساختی…
برای اکثرا ادمها 99/9در صد هست…دقیقا مثال همون اروین زدین..اگه اشتباه تلفظش نکردم….😊…دقیقا همینجور هست…
برداشتی که من دارم اینه!اون نگرانی راجع به هر مسئله ایی وجود داره اما چون انگیزمون نسبت به اون مسئله خیلی شگفت زده هست و ارتعاشش زیاد هست رو اون نگرانی رو میپوشنه…و اون امید داشتن ترسها رو رها میکنیم و کارمونو انجام میدیم..
وقتی زیاد تو کارت مردد هستی به خدا توکل کنی و از خدا مبخام این مورد هر روز بهش بیشتر متصل بشم…و همیشه با خودم میگم خدایا ایاک نعبد و ایاک نستعین….خدایا مرا براه راست هدایت کن…بازم آیات توحیدی…خدایا شکرت….
و مثالهای خیلی خوبی استادم زدن..که واقعا قابل تحسین هست❤❤❤
و سوال دیگه گفتین چرا هیچ وقت مردد نمیشی؟…
گفتین تصمیمات از پیش تعیین شده که طی مسیری با تجربیات برات اتفاق میفته اون میشه پاشنه آشیلمون…و تصمیم میگیری سری بعد از این نمونه مشابه برات پیش اومد همه جیزو بررسی کنی و جلو بری و توکل بخدا کنی….
اگه هم یه مورد جدیدی برات پیش اومد که راه رو ندونستی یه نسونه برای خداوند بزار تا هدایتت کنه…خودتون مثال واضحی گفتین!…
بقول استادم میشی گرگ بارون خورده…
دقیقا برای من یه موضوعی پیش اومد که خداوند اینجا داره جوابمو بهم میده….اون موردای قبلی دقیقا همین اتفاق برام افتاد…در هر جنبه ایی این جور اتفاقی برام پیش اومده….خیلی برام جالبه و همینجا خدا بهم فهموند از این درک آسون ولی فررار….که بدونم از این به بعد راجع به تصمیمات زندگی خیلی دقت کنم…و سپاسگزار خداوند هستم….❤❤❤❤❤
خیلی دوست داشتم نظرمو بیان کنم احساس میکنم قلبم آروم شده امشب رسالتم رو نوشتم…ممنون سایت بزرگ استاد عزیزم هستم و این همه هدایت خداوند عزیز هست ماها تستیم به خوشبختی برسیم…
از خداوند مهربانم میخام همیشه رو شونه هام بشینه نوازشش کنم…من بوسش کنم اونم بوسم کنه…هیچ رفیقی تو دنیا بهت نزدیک نیست حز خداوند….الان فهمیدم ابراهیم چه شخصیتی بود…خدایا تا همینجا که دستامو گرفتی منو وارد این سایت پربار کردی سپاسگذارم…اصلا تشنگی و خستگی ندارم بیشتر سر ذوق میام😀😘😘😘😘😘😘…خدایا شکرت…
میخوام یه تجربه در خصوص هدایت و ایمان داشتن به اینکه وقتی ایمان داری خداوند هدایتت میکنه و اعتماد داری میتونی از این هدایت ناب استفاده کنی در کسری از ثانیه و تصمیماتت رو دقیق و سریع عملی کنی
دیروز باهمسرم رفتیم خرید من میخواستم کفش کتونی بخرم..در اولین مغازه چندتا کفش عالی دیدم و پام کردم و توی دو دلی و شک بودم یکی خیلی قشنگ بود و با طراحی قشنگ و اون یکی با کیفیت و خیلی شیک و در عین حال ساده و یکی دیگه هم راحت و هم سبک و هم ارزونتر و….خیلی تنوع زیاد بود ۳جفت گذاشنم کنار ..گفتم خدایا نمیدونم چیکار کنم خودت هدایتم کن من هر۳تاشو میخواستم اما دو دل شده بودم خلاصه وقتی برای آخرین بار داشتم بررسی میکردم دیدم یکی از اونا کمی کنارش پاره شده و کیفیت دوخت تمیزی نداره صاحب مغازه گفت میرم عوض میکنم میام..یهو یه مشتری اومد داخل یکی از همون کفشی که میخواستم پاش بود و دیدم حالت انگشتهای پای اون روی کفش مونده و یه جورایی شکل پای طرف مونده روی کفش و گفتم اهان من اینجوری کفش دوست ندارم که قالب انگشتای پام رو بگیره و معلوم باشه و خلاصه سریع به همسرم گفتم اینو بگیریم بریم اون سومی که از اونا با کیفیت تر بود.گفت چی شد گفتم احساسم میگه این کارو کنیم جایی دیگه خرید میکنیم همون کفش عالیه رو حساب کردیم خارج شدیم چندتا مغازه بعدی رفتیم داخل و یه کفشی به چشممون خورد که از همه اون کفشها با کیفیت تر و عالی تر بود ..اونم خریدیم و اومدیم بیرون ..دقیقا همونی احساس و چیزی که به قلبم الهام شد رو به راحتی انجام دادم و با خرید عالی به خونه برگشتم…اینم بگم قبلا این طور نبود من دارم یواش یواش اعتماد میکنم و میشنوم و منتظر هدایت میشم…این یه راه عالی و یه یاداوری عالی بود برام شنیدن این فایل و واقعا لذت میبرم از اینکه میبینمتون و چقدر خودتون و آگاهیتون و رابطه تون و حسی که دارید رو تحسین میکنم یعنی با همه وجودم فایلهارو میبینم و وقتی به خودم میام میبینم یه لبخندی همیشه گوشه لبمه و چشمام غرق شادیه و برق میزنه اینو زمانی فهمیدم که محل کارم روی صندلی نشسته بودم و تلفنم رو گذاشتم روبروم که به آینه بزرگه یهو چشمم به خودم افتاد و چقدر خداروشکر کردمممم…خبلی دوستتون دارم همیشه شاد باشید و در آرامش و در صلح باخود🥰😘😘😘
ببین یه نکته ای رو بگم هرچند خودتونم گفتید ولی من یه مدت خیلی فایل هارو دنبال میکردم تقریبا سه سال پیش بعد یک کاری رو شروع کردم اتفاقات خیلی خفنی افتاد دیگ من ناخود اگاه ول کردم همه سایتو و کم کم اصن انگار از اون فرکانسی ک برای انجام اون کار داشتم کنده شدم و ب مرور اتفاقات کمرنگ شد و الان دو روز هست تصمیم گرفتم یک لایف استایل جدید رو برای خودم بسازم و شروع کردم دو روز هست ک ورزش میکنم و دوباره برگشتم به فایل های رایگان از جلسه صدم زندگی در بهشت بود که ول کرده بودم دوباره از همینجا شروع کنم و زمانی که داخل فایل مثال ورزش و بدن گرفتگی رو زدی اصن من خندم گرفت اخه چقد این فرکانس میتونه دقیق باشه که انقد من با فایل های سایت هماهنگ هستم شاید باورت نشه بالا تنم کلا خشک شده خخخخخخ انقدر که در این دو روز تو ورزش بهم فشار اومده همه ماهیچه ها قفل کردن خخخخخخ واقعا متوجه شدم باید فایلای رایگان رو همیشه تو لایف استایل جدیدم بزارم امیدوارم تو این لایف استایل جدید و تصمیم های جدید بتونم یک خود جدید و پیشرفته از خودم بسازم من که باخت تو کتم نمیره چون من یک فروردینی هستم ذات فروردینی برنده هست من برنده این بازی میشم اینو به همه قول میدم
خدا رو شکر ، از اول فایل داشتم به این فکر میکردم که من همیشه میگم این استاد عباس منش عجیب انسان بی نظیری هست ، اما الان متوجه شدم چه انسان فرهیخته و بی نظیری هست خانم شایسته ،با این سبک سوال پرسیدن ، شاید اگه خود استاد بخواد یه مطلب رو بیان کنه اینجوری دقیق سراغ همه نکات طلایی نمیرفت ، که خانم شایسته با سوالات دقیق این گفتگو و پرسش و پاسخ رو مدیریت کرد . واقعا عالی بود
امروز قسمت 101 نشانه من بود ولی خب چون دیدم خیلی عالیه ، گفتم همه قسمتهای این پرسش و پاسخ رو ببینم . خدا رو شکر. خدا رو شکر
خوشبختی چه خوب توضیح دادین مسیر هر شهص از خوشبختی متفاوته و همین باعث میشه که ما مسیرهای مختلف بریم اینکه بقیه را نگاه نکنیم مدل خودمون باشیم
چقدر عالی توضیح دادین استاد
یکنفر خوشبختی در ازدواج میبینه یکی در مجردی
یکنفر خوشبختی در پول میبینه یکی عشق
یکی برای کارش خیلی ارزش قایله حس خوشبختی بهش میدی یکتفر همینکه کار نمیکنه نیاز به کار کردن نداره خوشبخته
یکنفر با بچه داشتن حس خوشبختی داره یکنفر با سفر کردن
چقدر تعریفتون برام زیبا بود بفکر انداختم
خوشبختی مدل من چیه؟
چزا منم میخوام مثل بقیه فکز کنم
اصلا مگه اونها خوشبختن که منم مثلشون بشم
خوشبختی برای من همینجاست وسط شلوغی خونه همین تفریحات ساده همین حال خوب، قبلا فکر میکردم مهمه مهاجرت کنم اما الان نیفهمم من اینجا در کنار خاتوادم خوشبختم
قبلا میخواستم زندگی بهتری برای بچه ام بسازم اما اون میخواد مهاجرت کنه بعدا انجام میده
من برای بچه ام نباید زندگی کنم تازه بچه هم ندارم هنوز خخخ
چقدر ما با حرف بقیه بادی به هر جهت میشیم دیشب بهم ریخته بودم الان میفهمم علتش چی بود چون دقیقا کاریکه دوس داشتم بخاطر بقیه نه اوردم
الان میفهمم خوشبختی یعنی کازیکه دوس داری بکنی
اینبار مدل خودت باش
خوشبختی یعنی الان، زمان حال
هدایت شدن هم استاد خیلی خوب گفتن
یک نشونه میزارم بعد جوابش میاد مثلا مریم جان میاد میگه اب عوض نکنیم منم عوض نمیکنم
هدایت من قسمت نشانه امروز من سایته
دیشب بخاطر موضوعات اسبابکشی بهم ریخته بودم که اومدم زدم نشانه من
میدونی چی اومد قسمت اسباکشیتون از تمپا اون کارگر ها اومدن بسته بندی کردن جمع کردن بردن دیدم جواب درست همینه
منم میخواستم تکه تکه وسایل ببرم اما کارگر میگیرم همه را میبرم
امیدوارم که حالتون عالی باشهاز مریم جان برای سوالهای عالیشون سپاسگزارم چقدر این سوالها برام اساسی وکاربردی بودن ،بحث تنبلی که استاد گفتن از بی انگیزگی هست من فهمیدم که میشه برای انجام کارهاانگیزه ایجاد کنم اونا از زاویه خوب به خودم نشون بدم یا برای خودم تعریف خوبی از انجام شدنشون ارائه کنم،اینکه چقدر انگیزه داشتن مهمه مثل سوخته که باعث حرکت میشه
از سوال اینکه چطور مردد نمیشین؟وتوضیح استاد که گفت شبیه سازی میکنن مواردمشابه رو من یاد گرفتم که توتصمیماتم قاطع باشم،مثال استاددربحث توحیدواینکه برای هدایتی که دریافت کردیم اما واگه نیاریم وبه خدااعتماد کنیم حتی اگه به ظاهر بده
ومخصوصا تعریف از خوشبختی که ما چقدر سعی میکنیم اینو کپی کنیم وباعث رنجمون میشه نه لذتمون
اینکه از همین جایی که هستم وباهمین داشته هام حس خوشبختی کنم
استاد،وقتی صحبتها ونوع نگرشتون رو به مسائل میشنیدم چقدر لذت بردم از بزرگ بودن نگاهتون ودانشتون وچقدر آرزو کردم که منم بتونم مثل شمابشم همینقدر مسلط به قانون
براتون آرزوی موفقیت وسلامتی روز افزون دارم وممنونم از لطفتون
خوشبختی:ی جمله بود مدام تو ذهنم تکرار میشد که کی میتونه حس خوشبخت بودن ازت بگیره غیر از خودت
هرچند الان میبنم ضعف دارم
ولی خوشبختی واقعی وقتیه که از ته قلبم بخوام حسم خوب باشه
وقتیه که به سمت خواسته هام قدم برمیدارم
تنبلی : من وقتی مسئول چیزی نمیخوام باشم تنبلی میکنم
مثلآ من توی خونه تمیز کردن تنبل نیستم چون لذت میبرم از حس بعدش و مرتبی
ولی مثلآ تو قهوه درست کردن با دستگاه تنبلم چون فکر میکنم همسرم بهتر درست میکنه
نگرانی:پاسخ استاد خیلی دوست داشتم
من در عمق وجودم میترسم که نگرانم
حتی ترسام از خود اونکار بزرگتره
مردد بودن: جایی که الان هستم تایم که هستم
این روزها برام پر از مردد بودن و نگرانیه
که همش از ترسه
دیروز به خدا گفتم اگه قرار اونکارو انجام بدم ی پروانه الان رد بشه از پشت پنجره( از بچه های سایت یاد گرفتم) همون موقع در صورتیکه پرنده دیدم ولی پروانه ندیدم قبلآ
ی پروانه سفید چنان پروازی کردو رد شد از روی ساختمون که جا خوردم
خدا منو هدایت میکنه ته دلم انگار ترسه بیشتره با اینکه مدام باهاش حرف میزنم
مثلآ امروز دوباره گفتم خدایا پروانه دوباره رد شه چندین بار چک کردم نبود
انگار خدا داشت بهم میگفت تو باور نداری بهم
گفتم خدایا ی نشونه برام بفرست دوباره
از دور ماشین مورد علاقه ام رد شد
گاهی خدا نشونه های مختلف میفرسته که ما رو هدایت کنه ولی این خودمونیم نمیخوایم ببینمشون یا حتی دلیل میاریم که بگیم نشونه نبوده
چقدر برام آموزنده بود که استاد در حالت شک و تردید قرار نمی گیره .
چون اکثر ما در بعضی از شرایط نمی دونیم چه تصمیمی بگیریم، نمی دونیم کدام تصمیم به نفع ماست ، بعد در حالت شک و تردید قرار می گیریم که بدترین حالته ،
بهتر است مثل استاد عمل کنیم ، یعنی اول از خداوند هدایتگر هدایت بخوایم، بعد نشانه بگذاریم ، که خداوند به بینهایت روش برامون نشانه می فرسته، ممکنه باصدای یک پرنده ، یا تکان خورن یک شاخه درخت ، نور و روشنایی.
وقتی ما در مدار دریافت باشیم، نشانه را می فهمیم ،
واقعا زیباست این روش چون خودش قانون هست و عمل بهش چقدر لذتبخشه.
به نام خداوند بخشنده بی نهایت مهربان که حد مهربانی و بخشایش گری و قدرت و ربوبیتش در ذهن من نمیگنجه فقط سعی میکنم مدام با دیدن نعمتهای جهان به یاد بیارم آره اینم از نشانه های قدرت رب منه…من با همچین خدای عظیمالشأنی کار میکنم
از اونجایی که این روزها بیشتر از قبل از هر سمتی میرم به نوشتن بیشتر کامنت هدایت میشم، کاری که واقعا در مقابلش مقاومت دارم به خاطر زمانی که ازم میگیره، اما قول دادم هدایتهام رو در حد توانایی ام انجام بدم…شاید قراره دریچه هایی از آگاهی و خودشناسی به روی من باز بشه که من ازش بی خبر هستم…یا آگاهی هایی که به ذهن من الهام میشه شاید قراره به بنده ای از بندگان خداوند کمک کنه…به هر حال خودم رو به جریان هدایت میسپارم تا خداوند منو به خودشناسی بیشتر برسونه…اینبار به جای نوشتن در دفترم اینجا مینویسم که در زمانم هم صرفه جویی بشه
من طالب اون دانشی هستم که به من کمک میکنه تا بنده بهتری باشم…توانایی بیشتری در کنترل ذهن پیدا کنم…تا سپاسگزارتر باشم…آگاهی هایی که به من کمک میکنه تا به مدار بالاتری هجرت کنم…
من دانشجوی دوره مهاجرت به مدار بالاتر هستم
توی بخشی از توضیحات این پروژه خانم شایسته گفتند که یکی از نتایج شخصی که از تمرکز بر روی این فایل ها بعنوان یک پروژه کاری تجربه کردند این بود که متوجه عادتهای فکری و یا رفتاری محدودکننده ای در خودشون شدند که قبلا نمیشناختند…
طبق قانون زندگی من، تمام ابعاد اون چه جسمانی، چه مادی و معنوی بازتاب دقیق افکار و باورهای من هست
پس اگر من میخوام نعمتهای با کیفیت تری رو در زندگی ام تجربه کنم مسئله اصلی من این نیست که من به چه شکلی به اون خواسته برسم…بلکه کار اصلی من، وظیفه مهم من در هر زمان این هست که اون افکار و باورهایی که در ذهنم میچرخند و من در حال دریافت بازتاب اونها هستم رو اصلاح کنم…در نتیجه جهان بیرون من شامل تمام اون نعمتهایی که من میخوام خودبخود بهتر و با کیفیت تر میشن..چون اونها چیزی جز بازتاب همون افکار من نیستند و اصلا طبق قانون نمیتونن چیزی جز بازتاب افکار منو به من نشون بدن
همین دیروز وقتی من داشتم میرفتم سرکار حین رفتن به محل کارم یه موضوعی به ذهنم رسید که در تمام مدتی که من سرکار بودم منو آزار میداد…و تمرکزم رو به شدت کاهش داده بود…بعد متوجه شدم که دقیقا خودشه…این یکی از عادتهای فکری بسیار مخرب منه که باعث میشه کلی از انرژی ذهنی من در برخورد با این موضوع هدر بره و تمرکز منو به شدت کاهش بده
فکر کن اگه من از ابتدا یه برخورد درست و قانونمند با موضوع کرده بودم و جسارت این رو داشتم که از ابتدا برم و مسئله رو حل کنم، ماجرا برای ذهنم حل شده بود و دیگه این چند هفته من نشتی انرژی از این موضوع نداشتم
بعد اصلا فکر کردم که چرا من فکر میکنم که باید برم و با اون فرد یا اون افراد در مورد این موضوع حرف بزنم؟ متوجه شدم که من زمانی که حتی با اونها کار میکردم اون افراد رو از خودم بالاتر میدونستم…یه جنسی از عزت نفس پایین توی وجودم بود که تا به حال اصلا برام شناخته نبود…یا اهمیت کمی بهش میدادم…و اصلا اینکه ذهنم بهم میگفت برو اونجا و ازشون تشکر کن (که توضیحش یکم پیچیده است) به همین دلیل عزت نفس پایین بوده…مگه من اونجا رفتم و توی اون مدت با اونها همکاری کردم به واسطه اونها بوده….من برای رسیدن به هر چیزی فقط به خداوند مدیون هستم…نه به انسان ها…اصلا متوجه شدم جنس یسری از کارهایی که من برای بقیه میکنم جدای از بحث تشکر از انسان ها یه نوع احساس دین هست…یعنی هنوز هم وقتی کسی خوبی برای من میکنه مدام افکاری توی ذهنم میچرخه که من چطوری از این آدم تشکر کنم!!!!
یعنی من همین دو مورد از عادتهای رفتاری و فکری محدودکننده ام رو بخوام تغییر بدم ایمان دارم کلی از درهای جدید به روی من باز میشه که اصلا نمیدونستم وجود دارند…
عادت رفتاری مخرب به تعویق انداختن برخی از تصمیمات و کارها که استاد انقدر توی دوره عزت نفس تاکید کردند…البته که من به مراتب از قبل بهتر شدم…طوری که اصلا نمیتونم خودم رو قبل قیاس کنم…اما پاشنه آشیل رو هر وقت رها میکنی باز از یه جایی بهت ضربه میزنه
دوم عادت فکری احساس دین داشتن به آدمها…و شرک ورزیدن به خداوند
عادت فکری عزت نفس پایین در روابط با آدمها و گره زدن عزت نفس و احساس ارزشمندی به عوامل بیرونی…که هر چقدر روشون کار میکنم باز متوجه میشم از یه جایی ازشون ضربه میخورم…
*
این فایل رو امروز بعنوان نشانه من در تاریخ پنجم بهمن ماه 1403 دریافت کردم…نمیدونم این فایل یا این دسته از فایل ها چطور قراره بهم کمک کنند تا من عادتهای رفتاری و فکری جدیدی رو در خودم کشف کنم یا اینکه چطور اونها رو برطرف کنم…اما باور دارم که همه فایلهای استاد برام درس داره و اگه خداوند هدایتم کرده به مشاهده این فایل حتما او چیزی میدونه که من نمیدونم…پس سراپا گوش میشم
سلام به شما فرشته های خداوند ممنونم واقعا از شما که انقدر خوبو قوی صحبت میکنین در مورد قوانین بدونه تغییر خداوند اون لحظه ک در مورد هدایت گفتین اشک از چشمانم سرازیر شد😢😢❤و از شما خانوم شایسته عزیز ممنونم بخاطر این سوال های خوبی ک کردین😊😊❤❤❤❤🌹🌹👌👌
بنام خدای مهربان….
خدایا سپاس میگویم بابت کرامتت که هر لحظه منو هدایت میکنی….❤❤❤💋
من دیشب از طریق نشانه ایی برای هدایتم !..
راجع به موضوعی که راه خوشبختی آینده ام هست….وارد این فایل زندگی در بهشت شدم…
من از زمانی که وارد سایت عباسمنش شدم این عضو شدنم خیلی وقت نیست…احساس میکنم بهترین و بهترین هدیه که تو دنیا نصیبم شده همین سایت خانواده دوستداشتنیم هست…من هر شبانه روز میگم خدایا من چقدر پیش تو عزیز بودم که منو به اینجا هدایت کردی….خدایا هزاران هزاران بار شکرت…
از درونم ندا اومد که وقت بزارم این گفته هام یادداشت کنم…سپاسگزار خداوند هستم…
خداوند بهم گفت!…..
خوشبختی که الان در مسیریش وارد شوی داره صدات میکنه…فقط احساساتو خوب نگه دار….نجواهای ذهنتو از بیین ببر جسم و روحتو با خداوند یکی کن …
تا به این آرامش برسی…باورهاتو هر لحظه مناسب کن (پاشنه های آشلیم رو تقویت کن) فرکانس آرامش بده و توکل به خدا کنی و ایمان قلبیتو قوی کن و اون خواستتو رها کن تا به وقت خودش به خواستت برسی…
من تو هر فایل هدایت به همین نکته ها رسیدم خدایا هزاران هزاران هزار شکرت…
صلح بودن با خودمون…رفیق بودن با خودم..خودم رو دوست داشته باشم..چون من اشرف خداوند هستم من روی شونه های خداوند تکیه نشستم…واین بازم میرسه بهمون آرامشه که بصورت درونی و واقعی باشه…که من از خداوند میخام که بیشتر کمکم کنه…جون به غیر خداوند کسی رو ندارم…تنها تکیه گاهم خدادنده😍😘😘😘…خدایا دوستت دارم
همیشه سپاسگزار باشم بابت نعمتهایم و چیزهایی که الان دارم و میسپارم به خودش…
چون ناسپاسی یعنی عدل خداوند زیر پا میزاری و صلح درونیمونو سیاه و کدر میکنیم….
من همیشه تو سریال حضرت یوسف خیلی برام حالب بود…جون بعضیا فقط بعنوان یه سریال میدیدنش ولی من همیشه برام سوال بود….؟میگفتم خدا!…این سریال خیلی درس داشت…ولی من میخام به نقطعه اخر فیلم برسی کنم…میگفتم جرا زلیخا الان به اون نقطعه ایی که دوست داشت بهش رسید…بخاطر یوسف نابینا شد..شب و روز در طی این سالها پیگیر عشق رسیدن به یوسف بود…جرا الان اون عشق بعد از رسیدن براش کمرنگ شده….این مسئله برمیگرده به توحید😢..به خداوند….یعنی رسیدن به خداوند یعنی بزرگترین هدیه دنیا و آخرت…من خیلی این نکته رو دوست دارم…بهم الهام شد تا اون درونمو بنویسم…
تمام ناکامی های بشریت در این دنیا همش برمیگرده به درون انسانها…که همه ما به نحواهای شیطانی گوش و عمل میکنیم….
ای وای خدایا….هر روز میگم خدا این جیه درونمه که شب و روز تو قلبم در گردش هست….
هر روز احساس میکنم فایلهای استاد عزیزم و مریم عزیزم داره منو به حاهای که همیشه برام سوال بود میکشونه….خدایا هزاران بار شکرت❤❤❤❤
سوال چه ترکیبی اسمشو بزاریم خوشبختی؟
هر کسی تو زندگیش با دیگران یه عواملی رو
برای خوشبختی خودش تعریف میکنه!..
اشاره به ایه لعلک ترضی…میگه آرام باش و حالتو خوب بگیر….و ضایت داشته باش…
من از نتیجه خواستم که در این فایل بهم الهام شد احساس خوشبختی میکنم…خدایا هزاران بار شکرت❤❤❤
خوشبختی رو از زندگی دیگران تقلید کردن نیست…به اون لباساشون و غرورهایی که زندگیشون و تجمل گراهاشون نیست…
هر کسی نسبت به درونش باید خوشبختیشو پیدا کنه….😍😍😍😍
تنبلی!..بی انگیزه گی هست…
من خودمو مثال میزنم…یعنی من نسبت به چیزی بی انگیزه باشم…و بیام راجع به مسائلی فکر میکنم که اون باعث ترس و دلهرم میشه که یه لحظه قلبم میریزه بهم…زود اونو از خودم پرتش میکنم بیرون…فقط به خواستم که احساس آرامش دارم فکر میکنم و بهش حس آرامش دارم…همین بهم انگیزه میده…کلا چیزایی که قلبمو به درد میاره بی انگیزه میشم و بهشم فکر نمیکنم…..
برای رسیدن به خواسته هامون انگیزه درونمونو به وجه میاره…خدایا شکرت خدایا شکرت😙😙😙
یه سوال مریم جان پرسید..گفتن نپذیرفتن.😀..همون لحظه استاد عزیزم گفت مغزم ایرور میده…منظوری که من گرفتم این بود !..مثل پیامای ماها هست که اون لحظه وارد قلبمون میشه باید زود برداشتمونو باید زود مکتوب کنیم..بعضی وقتا هدایت خداوند نمیاد نیاز به استقامت نیست…این مورد برام خیلی جالب بود…دوستتون دارم😙😙😙😙
یه سوال گفته بودین چرا نسبت به مسائل اساسی نگران نمیشی…چه باوری ساختی…
برای اکثرا ادمها 99/9در صد هست…دقیقا مثال همون اروین زدین..اگه اشتباه تلفظش نکردم….😊…دقیقا همینجور هست…
برداشتی که من دارم اینه!اون نگرانی راجع به هر مسئله ایی وجود داره اما چون انگیزمون نسبت به اون مسئله خیلی شگفت زده هست و ارتعاشش زیاد هست رو اون نگرانی رو میپوشنه…و اون امید داشتن ترسها رو رها میکنیم و کارمونو انجام میدیم..
وقتی زیاد تو کارت مردد هستی به خدا توکل کنی و از خدا مبخام این مورد هر روز بهش بیشتر متصل بشم…و همیشه با خودم میگم خدایا ایاک نعبد و ایاک نستعین….خدایا مرا براه راست هدایت کن…بازم آیات توحیدی…خدایا شکرت….
و مثالهای خیلی خوبی استادم زدن..که واقعا قابل تحسین هست❤❤❤
و سوال دیگه گفتین چرا هیچ وقت مردد نمیشی؟…
گفتین تصمیمات از پیش تعیین شده که طی مسیری با تجربیات برات اتفاق میفته اون میشه پاشنه آشیلمون…و تصمیم میگیری سری بعد از این نمونه مشابه برات پیش اومد همه جیزو بررسی کنی و جلو بری و توکل بخدا کنی….
اگه هم یه مورد جدیدی برات پیش اومد که راه رو ندونستی یه نسونه برای خداوند بزار تا هدایتت کنه…خودتون مثال واضحی گفتین!…
بقول استادم میشی گرگ بارون خورده…
دقیقا برای من یه موضوعی پیش اومد که خداوند اینجا داره جوابمو بهم میده….اون موردای قبلی دقیقا همین اتفاق برام افتاد…در هر جنبه ایی این جور اتفاقی برام پیش اومده….خیلی برام جالبه و همینجا خدا بهم فهموند از این درک آسون ولی فررار….که بدونم از این به بعد راجع به تصمیمات زندگی خیلی دقت کنم…و سپاسگزار خداوند هستم….❤❤❤❤❤
خیلی دوست داشتم نظرمو بیان کنم احساس میکنم قلبم آروم شده امشب رسالتم رو نوشتم…ممنون سایت بزرگ استاد عزیزم هستم و این همه هدایت خداوند عزیز هست ماها تستیم به خوشبختی برسیم…
خدایا بابت این بهشت زیبایم سپاسگزارم…احساس میکنم تازه متولد شدم❤❤❤..احساس خوشبختی زیاد میکنم….سپاس سپاس سپاس…
از خداوند مهربانم میخام همیشه رو شونه هام بشینه نوازشش کنم…من بوسش کنم اونم بوسم کنه…هیچ رفیقی تو دنیا بهت نزدیک نیست حز خداوند….الان فهمیدم ابراهیم چه شخصیتی بود…خدایا تا همینجا که دستامو گرفتی منو وارد این سایت پربار کردی سپاسگذارم…اصلا تشنگی و خستگی ندارم بیشتر سر ذوق میام😀😘😘😘😘😘😘…خدایا شکرت…
خدانگهدار همه دوستان عزیز…
سلام عزیزان دلم ممنونم از این قسمت عالی
میخوام یه تجربه در خصوص هدایت و ایمان داشتن به اینکه وقتی ایمان داری خداوند هدایتت میکنه و اعتماد داری میتونی از این هدایت ناب استفاده کنی در کسری از ثانیه و تصمیماتت رو دقیق و سریع عملی کنی
دیروز باهمسرم رفتیم خرید من میخواستم کفش کتونی بخرم..در اولین مغازه چندتا کفش عالی دیدم و پام کردم و توی دو دلی و شک بودم یکی خیلی قشنگ بود و با طراحی قشنگ و اون یکی با کیفیت و خیلی شیک و در عین حال ساده و یکی دیگه هم راحت و هم سبک و هم ارزونتر و….خیلی تنوع زیاد بود ۳جفت گذاشنم کنار ..گفتم خدایا نمیدونم چیکار کنم خودت هدایتم کن من هر۳تاشو میخواستم اما دو دل شده بودم خلاصه وقتی برای آخرین بار داشتم بررسی میکردم دیدم یکی از اونا کمی کنارش پاره شده و کیفیت دوخت تمیزی نداره صاحب مغازه گفت میرم عوض میکنم میام..یهو یه مشتری اومد داخل یکی از همون کفشی که میخواستم پاش بود و دیدم حالت انگشتهای پای اون روی کفش مونده و یه جورایی شکل پای طرف مونده روی کفش و گفتم اهان من اینجوری کفش دوست ندارم که قالب انگشتای پام رو بگیره و معلوم باشه و خلاصه سریع به همسرم گفتم اینو بگیریم بریم اون سومی که از اونا با کیفیت تر بود.گفت چی شد گفتم احساسم میگه این کارو کنیم جایی دیگه خرید میکنیم همون کفش عالیه رو حساب کردیم خارج شدیم چندتا مغازه بعدی رفتیم داخل و یه کفشی به چشممون خورد که از همه اون کفشها با کیفیت تر و عالی تر بود ..اونم خریدیم و اومدیم بیرون ..دقیقا همونی احساس و چیزی که به قلبم الهام شد رو به راحتی انجام دادم و با خرید عالی به خونه برگشتم…اینم بگم قبلا این طور نبود من دارم یواش یواش اعتماد میکنم و میشنوم و منتظر هدایت میشم…این یه راه عالی و یه یاداوری عالی بود برام شنیدن این فایل و واقعا لذت میبرم از اینکه میبینمتون و چقدر خودتون و آگاهیتون و رابطه تون و حسی که دارید رو تحسین میکنم یعنی با همه وجودم فایلهارو میبینم و وقتی به خودم میام میبینم یه لبخندی همیشه گوشه لبمه و چشمام غرق شادیه و برق میزنه اینو زمانی فهمیدم که محل کارم روی صندلی نشسته بودم و تلفنم رو گذاشتم روبروم که به آینه بزرگه یهو چشمم به خودم افتاد و چقدر خداروشکر کردمممم…خبلی دوستتون دارم همیشه شاد باشید و در آرامش و در صلح باخود🥰😘😘😘
سلام خوبید شما
ببین یه نکته ای رو بگم هرچند خودتونم گفتید ولی من یه مدت خیلی فایل هارو دنبال میکردم تقریبا سه سال پیش بعد یک کاری رو شروع کردم اتفاقات خیلی خفنی افتاد دیگ من ناخود اگاه ول کردم همه سایتو و کم کم اصن انگار از اون فرکانسی ک برای انجام اون کار داشتم کنده شدم و ب مرور اتفاقات کمرنگ شد و الان دو روز هست تصمیم گرفتم یک لایف استایل جدید رو برای خودم بسازم و شروع کردم دو روز هست ک ورزش میکنم و دوباره برگشتم به فایل های رایگان از جلسه صدم زندگی در بهشت بود که ول کرده بودم دوباره از همینجا شروع کنم و زمانی که داخل فایل مثال ورزش و بدن گرفتگی رو زدی اصن من خندم گرفت اخه چقد این فرکانس میتونه دقیق باشه که انقد من با فایل های سایت هماهنگ هستم شاید باورت نشه بالا تنم کلا خشک شده خخخخخخ انقدر که در این دو روز تو ورزش بهم فشار اومده همه ماهیچه ها قفل کردن خخخخخخ واقعا متوجه شدم باید فایلای رایگان رو همیشه تو لایف استایل جدیدم بزارم امیدوارم تو این لایف استایل جدید و تصمیم های جدید بتونم یک خود جدید و پیشرفته از خودم بسازم من که باخت تو کتم نمیره چون من یک فروردینی هستم ذات فروردینی برنده هست من برنده این بازی میشم اینو به همه قول میدم
بمب متحرک جبران میکنه متعهد
چقدر زیبا و عالی و ارزشمند و پر از اطلاعات طلایی
خدا رو شکر ، از اول فایل داشتم به این فکر میکردم که من همیشه میگم این استاد عباس منش عجیب انسان بی نظیری هست ، اما الان متوجه شدم چه انسان فرهیخته و بی نظیری هست خانم شایسته ،با این سبک سوال پرسیدن ، شاید اگه خود استاد بخواد یه مطلب رو بیان کنه اینجوری دقیق سراغ همه نکات طلایی نمیرفت ، که خانم شایسته با سوالات دقیق این گفتگو و پرسش و پاسخ رو مدیریت کرد . واقعا عالی بود
امروز قسمت 101 نشانه من بود ولی خب چون دیدم خیلی عالیه ، گفتم همه قسمتهای این پرسش و پاسخ رو ببینم . خدا رو شکر. خدا رو شکر
خوشبختی چه خوب توضیح دادین مسیر هر شهص از خوشبختی متفاوته و همین باعث میشه که ما مسیرهای مختلف بریم اینکه بقیه را نگاه نکنیم مدل خودمون باشیم
چقدر عالی توضیح دادین استاد
یکنفر خوشبختی در ازدواج میبینه یکی در مجردی
یکنفر خوشبختی در پول میبینه یکی عشق
یکی برای کارش خیلی ارزش قایله حس خوشبختی بهش میدی یکتفر همینکه کار نمیکنه نیاز به کار کردن نداره خوشبخته
یکنفر با بچه داشتن حس خوشبختی داره یکنفر با سفر کردن
چقدر تعریفتون برام زیبا بود بفکر انداختم
خوشبختی مدل من چیه؟
چزا منم میخوام مثل بقیه فکز کنم
اصلا مگه اونها خوشبختن که منم مثلشون بشم
خوشبختی برای من همینجاست وسط شلوغی خونه همین تفریحات ساده همین حال خوب، قبلا فکر میکردم مهمه مهاجرت کنم اما الان نیفهمم من اینجا در کنار خاتوادم خوشبختم
قبلا میخواستم زندگی بهتری برای بچه ام بسازم اما اون میخواد مهاجرت کنه بعدا انجام میده
من برای بچه ام نباید زندگی کنم تازه بچه هم ندارم هنوز خخخ
چقدر ما با حرف بقیه بادی به هر جهت میشیم دیشب بهم ریخته بودم الان میفهمم علتش چی بود چون دقیقا کاریکه دوس داشتم بخاطر بقیه نه اوردم
الان میفهمم خوشبختی یعنی کازیکه دوس داری بکنی
اینبار مدل خودت باش
خوشبختی یعنی الان، زمان حال
هدایت شدن هم استاد خیلی خوب گفتن
یک نشونه میزارم بعد جوابش میاد مثلا مریم جان میاد میگه اب عوض نکنیم منم عوض نمیکنم
هدایت من قسمت نشانه امروز من سایته
دیشب بخاطر موضوعات اسبابکشی بهم ریخته بودم که اومدم زدم نشانه من
میدونی چی اومد قسمت اسباکشیتون از تمپا اون کارگر ها اومدن بسته بندی کردن جمع کردن بردن دیدم جواب درست همینه
منم میخواستم تکه تکه وسایل ببرم اما کارگر میگیرم همه را میبرم
خیلی خیلی خوشحال شدم
هدایت منم همیشه این مدله
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استادعزیزم ومریم جان نکته سنج
امیدوارم که حالتون عالی باشهاز مریم جان برای سوالهای عالیشون سپاسگزارم چقدر این سوالها برام اساسی وکاربردی بودن ،بحث تنبلی که استاد گفتن از بی انگیزگی هست من فهمیدم که میشه برای انجام کارهاانگیزه ایجاد کنم اونا از زاویه خوب به خودم نشون بدم یا برای خودم تعریف خوبی از انجام شدنشون ارائه کنم،اینکه چقدر انگیزه داشتن مهمه مثل سوخته که باعث حرکت میشه
از سوال اینکه چطور مردد نمیشین؟وتوضیح استاد که گفت شبیه سازی میکنن مواردمشابه رو من یاد گرفتم که توتصمیماتم قاطع باشم،مثال استاددربحث توحیدواینکه برای هدایتی که دریافت کردیم اما واگه نیاریم وبه خدااعتماد کنیم حتی اگه به ظاهر بده
ومخصوصا تعریف از خوشبختی که ما چقدر سعی میکنیم اینو کپی کنیم وباعث رنجمون میشه نه لذتمون
اینکه از همین جایی که هستم وباهمین داشته هام حس خوشبختی کنم
استاد،وقتی صحبتها ونوع نگرشتون رو به مسائل میشنیدم چقدر لذت بردم از بزرگ بودن نگاهتون ودانشتون وچقدر آرزو کردم که منم بتونم مثل شمابشم همینقدر مسلط به قانون
براتون آرزوی موفقیت وسلامتی روز افزون دارم وممنونم از لطفتون
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
چقدر فایل خوبی بود
باعث شد منم بهشون فکر کنم
آرامش: از نظر من وقتی آرامش دارم که نگران نباشم و وقتی دارم میخندم در لحظه باشه و تو لحظه زندگی کنم نه اینکه تو دلم غمگین باشم برای اتفاقاتی که افتاده
و بترسم بابت آینده
در صلح بودن با خودم: من میدونم تو زمینه ضعف دارم
وقتی با خودم در صلحم که مسئولیتم بپذیرم
هیچ کس مسئول خوشحال کردن یا حتی ناراحت کردن من نیست
این خودش بردگیه که بدونم بقیه مسئول منن
باید با هر اتفاقی حالم با خودم اوکی باشه
نشخوار فکری نکنم و هی نگم فلانی چی گفت بهمانی چی میگه
مسئولیتش باخودمه نه با بقیه و حرف بقیه
خوشبختی:ی جمله بود مدام تو ذهنم تکرار میشد که کی میتونه حس خوشبخت بودن ازت بگیره غیر از خودت
هرچند الان میبنم ضعف دارم
ولی خوشبختی واقعی وقتیه که از ته قلبم بخوام حسم خوب باشه
وقتیه که به سمت خواسته هام قدم برمیدارم
تنبلی : من وقتی مسئول چیزی نمیخوام باشم تنبلی میکنم
مثلآ من توی خونه تمیز کردن تنبل نیستم چون لذت میبرم از حس بعدش و مرتبی
ولی مثلآ تو قهوه درست کردن با دستگاه تنبلم چون فکر میکنم همسرم بهتر درست میکنه
نگرانی:پاسخ استاد خیلی دوست داشتم
من در عمق وجودم میترسم که نگرانم
حتی ترسام از خود اونکار بزرگتره
مردد بودن: جایی که الان هستم تایم که هستم
این روزها برام پر از مردد بودن و نگرانیه
که همش از ترسه
دیروز به خدا گفتم اگه قرار اونکارو انجام بدم ی پروانه الان رد بشه از پشت پنجره( از بچه های سایت یاد گرفتم) همون موقع در صورتیکه پرنده دیدم ولی پروانه ندیدم قبلآ
ی پروانه سفید چنان پروازی کردو رد شد از روی ساختمون که جا خوردم
خدا منو هدایت میکنه ته دلم انگار ترسه بیشتره با اینکه مدام باهاش حرف میزنم
مثلآ امروز دوباره گفتم خدایا پروانه دوباره رد شه چندین بار چک کردم نبود
انگار خدا داشت بهم میگفت تو باور نداری بهم
گفتم خدایا ی نشونه برام بفرست دوباره
از دور ماشین مورد علاقه ام رد شد
گاهی خدا نشونه های مختلف میفرسته که ما رو هدایت کنه ولی این خودمونیم نمیخوایم ببینمشون یا حتی دلیل میاریم که بگیم نشونه نبوده
خدایا کمکم کن ای هدایتگر من
ایاک النعبد و ایاک النستعین
اهدنا صراط المستقیم
درپناه الله یکتا باشید
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
چقدر برام آموزنده بود که استاد در حالت شک و تردید قرار نمی گیره .
چون اکثر ما در بعضی از شرایط نمی دونیم چه تصمیمی بگیریم، نمی دونیم کدام تصمیم به نفع ماست ، بعد در حالت شک و تردید قرار می گیریم که بدترین حالته ،
بهتر است مثل استاد عمل کنیم ، یعنی اول از خداوند هدایتگر هدایت بخوایم، بعد نشانه بگذاریم ، که خداوند به بینهایت روش برامون نشانه می فرسته، ممکنه باصدای یک پرنده ، یا تکان خورن یک شاخه درخت ، نور و روشنایی.
وقتی ما در مدار دریافت باشیم، نشانه را می فهمیم ،
واقعا زیباست این روش چون خودش قانون هست و عمل بهش چقدر لذتبخشه.
خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده بی نهایت مهربان که حد مهربانی و بخشایش گری و قدرت و ربوبیتش در ذهن من نمیگنجه فقط سعی میکنم مدام با دیدن نعمتهای جهان به یاد بیارم آره اینم از نشانه های قدرت رب منه…من با همچین خدای عظیمالشأنی کار میکنم
از اونجایی که این روزها بیشتر از قبل از هر سمتی میرم به نوشتن بیشتر کامنت هدایت میشم، کاری که واقعا در مقابلش مقاومت دارم به خاطر زمانی که ازم میگیره، اما قول دادم هدایتهام رو در حد توانایی ام انجام بدم…شاید قراره دریچه هایی از آگاهی و خودشناسی به روی من باز بشه که من ازش بی خبر هستم…یا آگاهی هایی که به ذهن من الهام میشه شاید قراره به بنده ای از بندگان خداوند کمک کنه…به هر حال خودم رو به جریان هدایت میسپارم تا خداوند منو به خودشناسی بیشتر برسونه…اینبار به جای نوشتن در دفترم اینجا مینویسم که در زمانم هم صرفه جویی بشه
من طالب اون دانشی هستم که به من کمک میکنه تا بنده بهتری باشم…توانایی بیشتری در کنترل ذهن پیدا کنم…تا سپاسگزارتر باشم…آگاهی هایی که به من کمک میکنه تا به مدار بالاتری هجرت کنم…
من دانشجوی دوره مهاجرت به مدار بالاتر هستم
توی بخشی از توضیحات این پروژه خانم شایسته گفتند که یکی از نتایج شخصی که از تمرکز بر روی این فایل ها بعنوان یک پروژه کاری تجربه کردند این بود که متوجه عادتهای فکری و یا رفتاری محدودکننده ای در خودشون شدند که قبلا نمیشناختند…
طبق قانون زندگی من، تمام ابعاد اون چه جسمانی، چه مادی و معنوی بازتاب دقیق افکار و باورهای من هست
پس اگر من میخوام نعمتهای با کیفیت تری رو در زندگی ام تجربه کنم مسئله اصلی من این نیست که من به چه شکلی به اون خواسته برسم…بلکه کار اصلی من، وظیفه مهم من در هر زمان این هست که اون افکار و باورهایی که در ذهنم میچرخند و من در حال دریافت بازتاب اونها هستم رو اصلاح کنم…در نتیجه جهان بیرون من شامل تمام اون نعمتهایی که من میخوام خودبخود بهتر و با کیفیت تر میشن..چون اونها چیزی جز بازتاب همون افکار من نیستند و اصلا طبق قانون نمیتونن چیزی جز بازتاب افکار منو به من نشون بدن
همین دیروز وقتی من داشتم میرفتم سرکار حین رفتن به محل کارم یه موضوعی به ذهنم رسید که در تمام مدتی که من سرکار بودم منو آزار میداد…و تمرکزم رو به شدت کاهش داده بود…بعد متوجه شدم که دقیقا خودشه…این یکی از عادتهای فکری بسیار مخرب منه که باعث میشه کلی از انرژی ذهنی من در برخورد با این موضوع هدر بره و تمرکز منو به شدت کاهش بده
فکر کن اگه من از ابتدا یه برخورد درست و قانونمند با موضوع کرده بودم و جسارت این رو داشتم که از ابتدا برم و مسئله رو حل کنم، ماجرا برای ذهنم حل شده بود و دیگه این چند هفته من نشتی انرژی از این موضوع نداشتم
بعد اصلا فکر کردم که چرا من فکر میکنم که باید برم و با اون فرد یا اون افراد در مورد این موضوع حرف بزنم؟ متوجه شدم که من زمانی که حتی با اونها کار میکردم اون افراد رو از خودم بالاتر میدونستم…یه جنسی از عزت نفس پایین توی وجودم بود که تا به حال اصلا برام شناخته نبود…یا اهمیت کمی بهش میدادم…و اصلا اینکه ذهنم بهم میگفت برو اونجا و ازشون تشکر کن (که توضیحش یکم پیچیده است) به همین دلیل عزت نفس پایین بوده…مگه من اونجا رفتم و توی اون مدت با اونها همکاری کردم به واسطه اونها بوده….من برای رسیدن به هر چیزی فقط به خداوند مدیون هستم…نه به انسان ها…اصلا متوجه شدم جنس یسری از کارهایی که من برای بقیه میکنم جدای از بحث تشکر از انسان ها یه نوع احساس دین هست…یعنی هنوز هم وقتی کسی خوبی برای من میکنه مدام افکاری توی ذهنم میچرخه که من چطوری از این آدم تشکر کنم!!!!
یعنی من همین دو مورد از عادتهای رفتاری و فکری محدودکننده ام رو بخوام تغییر بدم ایمان دارم کلی از درهای جدید به روی من باز میشه که اصلا نمیدونستم وجود دارند…
عادت رفتاری مخرب به تعویق انداختن برخی از تصمیمات و کارها که استاد انقدر توی دوره عزت نفس تاکید کردند…البته که من به مراتب از قبل بهتر شدم…طوری که اصلا نمیتونم خودم رو قبل قیاس کنم…اما پاشنه آشیل رو هر وقت رها میکنی باز از یه جایی بهت ضربه میزنه
دوم عادت فکری احساس دین داشتن به آدمها…و شرک ورزیدن به خداوند
عادت فکری عزت نفس پایین در روابط با آدمها و گره زدن عزت نفس و احساس ارزشمندی به عوامل بیرونی…که هر چقدر روشون کار میکنم باز متوجه میشم از یه جایی ازشون ضربه میخورم…
*
این فایل رو امروز بعنوان نشانه من در تاریخ پنجم بهمن ماه 1403 دریافت کردم…نمیدونم این فایل یا این دسته از فایل ها چطور قراره بهم کمک کنند تا من عادتهای رفتاری و فکری جدیدی رو در خودم کشف کنم یا اینکه چطور اونها رو برطرف کنم…اما باور دارم که همه فایلهای استاد برام درس داره و اگه خداوند هدایتم کرده به مشاهده این فایل حتما او چیزی میدونه که من نمیدونم…پس سراپا گوش میشم
فعلا تا همینجا کافیه میرم فایل رو ببینم
خدایا شکرت