این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-11-22 05:46:072020-11-24 05:29:35سریال زندگی در بهشت | قسمت 100
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من تمرین ستاره قطبی رو که شنیده بودم از فایلا جسته و گریخته و دوست داشتم بدونم چیه تو قسمت عقل کل سرچ کردن و دیدم که دوستان جواب دادن و نحوه ی تمرین رو نوشتن خیلی خوش حال شدم و دارم انجامش میدم امروز یکی از خواسته هام این بود که در مورد یک مسئله ای هدایت میشم و نشونه هاش به من میرسه حالا با این فایل که بهش هدایت شدم و در بهترین زمان ممکن دیدمش به اون خواستم باورم بیشتر شد و حالا میدونم که واقعا نشونه ها هستن و منتظرم با این که نشانه ی دیروزم هم در مورد همین موضوع بود چون دیروزم همینو خواسته بودم .
واقعا نشانه ها وجود دارن هدایت وجود دارن و درخواست همیشگی من از خدا اینه که ظرف وجودی من رو بزرگ تر کنه و آگاهی های بیشتری رو درک کنم و این اتفاق داره میافته فقط با کنترل ورودی هام و من به خاطر پیشرفت تا به امروز از خدای مهربون و خودم و شما استاد عزیز و مریم عزیز و تک تک بچه های سایت که با کامنتاشون زندگی میکنم و یاد میگریم تشکر میکنم واقعا خوش حالم که هر روز رو به جلو حرکت میکنم .
من تصمیم گرفته بودم فایل های تحول زندگی من رو به ترتیب و هر روز ببینم اما نشد ولی هر روز توی سایت فایل هارو میدیدم نه به ترتیب و به صورت هدایتی ی دو روزی به این فکر کردم که باید به ترتیب ببینی اما الان میدونم که هر لحظه هدایت میشم و هیچ کاری با زور اتفاق نمی افته و من خودم رو همین جور که هستم پذیرفتم و دوست دارم.
من امروز هدایت شدم به کتاب شفای زندگی که فصل اولش با موضوع روز اول تحول زندگی من فصل اول یکی شده و من متوجه شدم که باید زمان بیشتری میگذشت که من اون فایل رو درک کنم و تکامل رو طی کنم و الان به فایل های صلح با خود هدایت شدم که کامل کننده هم هستن و من بابت این آگاهی از خدای خودم تشکر میکنم.
من 4 تا قانون رو از فایل های رایگان و کامنت بچه ها و مقاله های مریم عزیز و کتاب هایی که تا الان خوندم یاد گرفتم که باهاشون زندگی میکنم و الان که هدایت شدم به خوندن قرآن به وضوح توی آیاتش میبینم و اون قوانین:
1. توحید (من فقط خدای یکتا رو میپرستم و از خودش یاری می گیرم و هدایت میشم خدا در هر لحظه در من در جریانه)
2.تقوا (کنترل ذهنم و کنترل ورودی ، و صحبت هایی که ذهنم با خودش انجام میده رو سعی کردم به سمت مثبت هدایت کنم به صورت آگاهانه)
3.صلاه (توجه به زیبایی ها در هر لحظه 😍)
4.صبر ( قانون تکامل مثل روییدن یک گیاه )
و من چقدر خوش حالم که قانون تکامل رو یاد گرفتم و برای چیزی عجله ندارم چون میدونم هر چیزی باید تکاملش رو طی کنه و من عاشق این قوانین جهان هستی که تغییری توش نداره شدم و تمام تلاشم اینه که از این قوانین استفاده کنم و هر چی جلو تر میرم به لطف خدا بیشتر هدایت میشم .
سلام استاد عزیزم مریم زیبای من و دوستان همفرکانسیه من
امروز داشتم با خودم فکر میکردم که هدفم درسال 1402 چی میتونه باشه وقتی که خیلی با خودم کلنجار رفتم متوجه شدم من بزرگترین خواستم این هست که با خودم در صلح باشم و در دفترم اومدم نکاتی رو یادداشت کردم که من رو با خودم به صلح برسونه و تصمیم گرفتم فایلهایی که استاد عزیزو مریم عزیزم برای به صلح رسیدن با خودمان رو آماده کردن رو از اول شروع کنم و روزی یدونه فایل گوش کنم و نکات ارزشمندش رو یادداشت کنم و ازشون استفاده کنم واقعا هر چی با خودم فکر کردم دیدم اگر کسی نتونه با خودش در صلح و آرامش باشه چطور میتونه با اطرافیانش با جهان هستی به صلح برسه وقتی که من در وجودم آرامش نباشه هیچ چیزی ارزش به دست آوردن نداره حتی ثروت های کلان آرامش داشتن و به صلح رسیدن با خود بزرگترین ثروت و دارایی یک انسانه و چقدر مریم عزیزم این نشونه رو دارن بخدا که لذت میبرم از وجودشون چقدر این انسان دوست داشتنیه واقعا به وجودش افتخار میکنم و بی نهایت دوسش دارم استاد عزیزم دوستون دارم ممنونم از این همه عشقی که به ما هدیه میدین ممنون از اینکه حتی وقتی در ماشین هستین هم میخواین از وقتتون برای اگاهی دادن به ما استفاده کنید پیامبر زمان من زیباترین افریدگارهای خداوند دوستون دارم
امسال رو به نام به صلح رسیدن با خودم نام گذاری کردم امیدوارم در پایان سال 1402 با تموم کردن دوره ی 12 قدم و رسیدن به صلح با خودم تغییراتی بی نظیر داشته باشم با کمک و هدایت خدای عزیزم و با راهنمایی شما استاد بی نظیرم
حالا میخوام این فایل رو ببینم و نکاتش رو تاجایی که هدایت بهم بگه و درکش کنم بنویسم
اول بگم این روحیه استاد و مریم جان رو چقدر تحسین میکنم و چقدر خودم هم با این ویژگی هماهنگ هستم…همیشه عاشق تجربه های جدید و دیدن جاهای جدید هستم
یکی از برنامه های من برای سال 1403 این بوده و به لطف الله تا حالا هم ادامه داشته که از هر زمانم استفاده کنم که تجربه های جدیدی رو از همین شهری که توش زندگی میکنم و عاشق اش هستم یعنی رشت که به نظرم یکی از دوست داشتنی ترین جاهای دنیاست، شروع کنم
به طرز عجیبی از همون اول عید هدایت شدم به دیدن خیابون های جدید، فضاهای سبز جدید، رستوران های جدید، تجربه های جدید، حتی محل کار جدید، شیوه جدید ورودی مالی، آدمهای جدید که خیلی برام هیجان انگیزه…
مثلا همین چند وقت قبل رفتم یکی از خیابونهایی که توی همین شهر کوچیک من تا حالا ندیده بودم…چقدر لذت بردم…یه پارک زیبا داشت…مغازه های قشنگ داشت…رستوران خیلی خوبی داشت
دیدن این تنوع بهم کمک میکنه که تاریکی های ذهنم کوچیکتر بشه…نمیدونم چطوری توضیح بدم…هرجایی که نرفتم و هر چیزی که تجربه نکردم یه تاریکی توی ذهنم ایجاد میکنه و یه جور حس غریبگی و اضطرابی بهم میده که خیلی کوچیک و مخفیه اما تا میرم توی دلش و تجربه اش میکنم دیگه برام آشنا میشه تاریکی محو و روشنایی جاش رو میگیره…خیلی این حس رو دوست دارم…انگار یه بندهایی رو از ذهنم آزاد میکنه و من حس رهایی رو تجربه میکنم
نکته دیگه در مورد تجربه چیزهای جدید این هست که خدا رو بیشتر هر قدم با خودم احساس میکنم…چون وقتی چیزی خیلی روتین میشه کمتر خدا رو حین اون تجربه حس میکنم…اما به محض رفتن به دل یه کار جدید چون این باور هست که این ناشناخته است بیشتر حس توکل و ایمان رو نیاز دارم پس مدام خدا رو یاد میکنم و به آرامش میرسم و وقتی نتیجه اون تجربه خوب هست قدرت حمایت و حفاظت خداوند برام پر رنگ تر میشه و من جسورتر میشم برای تجربه کردن چیزهای جدید
مثلا پذیرش همین مسئولیت جدید توی کار جدیدم با اینکه خواسته واقعی قلبم بود اما مدتها ازش ترس داشتم…دچار کمالگرایی بودم و میگفتم باید خیلی بهتر بشم تا برم…اما به محض اینکه فرصتش پیش اومد با جسارت رفتم توی دلش…حالا که دو ماه ازش میگذره میگم همین بود؟؟؟!!! اینکه خیلی آسون بود…نه اصلا آسون نبود…بلکه خداوند برام اسونش کرد…پس اگه من چنین خدایی دارم که اینهمه عاشق تجربه کردن چیزهای جدید با منه و خودش هم همه کارها رو انجام میده و هر چی لازم دارم بهم میگه و بهم یاد میده….پس دیگه فقط باید خودم رو مهیا کنم برای تجربه چیزهای جدید…
حالا هم دارم آماده میشم برای چیزهای جدیدتر
تمرکزی دارم روی مهارتهام کار میکنم تا خدا هدایتم کنه به سمت نعمتهای بالاتر و با کیفیت تر
*
نکته بعدی که توی این فایل برام همیشه تحسین برانگیزه و تا ابد هست…سعی میکنم هیچ وقت برام عادی نشه حتی اگه به لطف الله خودم هم بزودی و به صورت تکاملی تجربه اش کردم همین آزادی مالی و زمانی و مکانی استاد هست…همیشه در حال کار کردن برای بهبود دانش و مهارتش در کارش هست ولی جوری خواهان آزادی بوده که هدایت خواسته (((دقت کن باید سوالی پرسیده بشه تا جوابی باشه یعنی این شیوه زندگی خواسته استاد بوده و براش هدایت خواسته و نه اینکه تصادفی خدا از لطفش بهش داده باشه))) تا شغلش و کسب و کارش به شکلی باشه که هر آنچه خواسته قلبش بوده تا تجربه اش کنه رو در همین کسب و کار بهش بده…
خواه خواسته مهاجرت به هر نقطه ای از جهان باشه
خواه خواسته آزادی تهیه هر اسباب و وسیله بازی باشه
خواه بودن در رابطه عاشقانه با فردی باشه که نه تنها پرداختن به کار اونها رو از هم دور نمیکنه بلکه اونها رو به هم نزدیکتر میکنه چون اهداف مشترک دارند
واقعا به این نکات توجه میکنم و تحسین میکنم و در این تحسین اونقدر باقی میمونم و تجسم اش میکنم که من هم در مدار خلق اون قرار بگیرم…به چه شکلی؟ به هدایت به شیوه تکاملی که خدای من انجام میده
همین الان من مدت زمان کارم شاید 1/3 سال قبل همین موقع هست…اما درآمد؟؟؟ نه کم نشده به فضل الله….بلکه پس انداز بیشتر شده…توان خرید بالاتر رفته…بی نیازی مالی ندارم اما زندگی با کیفیت تری رو تجربه میکنم و امید به آینده بهتر در من بیشتر شده…آرامش ام بیشتر شده
اصلا آرامش که خانم شایسته از استاد میپرسند واقعا تعریفش برای من چیه؟
استاد یه تعریف باحالی میکنن که من واقعا لذت بردم
هر کسی از هر چیزی که لذت میبره حین تجربه اون آرامش داره
منم چیزی که ازش لذت میبردم رو انجام میدادم خوشحال بودم اما چرا شادی من دوام نداشت؟ چرا آرامش ام بسیار متزلزل بود؟ چون باورهای محدود کننده و مخربی داشتم که دائم توی ذهنم حین تجربه موضوع مورد علاقه ام آزارم میداد…
یعنی تا میخواستم روی موضوعی تمرکز کنم اون افکار می اومدن و فضای ذهنم رو اشغال میکردند بعد نه تنها حسم دیگه خوب نبود بلکه بعد از یکساعت مطالعه یا انجام هر کاری مربوط به اون نه تنها هیچ پیشرفتی نمیکردم که احساسم بد هم میشد
پس عامل بقا و پایداری آرامش هماهنگی من با انرژی منبع با خداونده…الابذکرالله تطمئن القلوب…بدون یاد واقعی خداوند و باورهای قدرتمندکننده محاله آرامش پایدار بمونه…توحید و باور به یگانگی الله هست که تضمین میکنه من شاد باقی بمونم
اما برای شخص من یکی از باورهای بسیار قوی که کمک کرده تا این ماه ها از قبل بیشتر مطمئن و آروم باشم و مدت زمان بیشتری توی احساس خوب باقی بمونم درک قانون احساس خوب=اتفاقات خوب از راه اجرای اصل تکامل هست…یعنی این قانون رو تست کردم و به صورت تکاملی سعی کردم هر نتیجه ای که از این باقی موندن در احساس خوب ایجاد میشه رو یاد داشت کنم…به بقیه بگم…بنویسم با خدا و خودم در موردش حرف بزنم تا اهمیت باقی موندن در این جنس از فرکانس رو یادم نره….تا در هر زمان احساس خوبم الویتم باشه نه انجام اون کارهای فیزیکی به ظاهر مهم
مثلا اگه وقتی در حس خوب هستم بیام و ببینم آسانسور همون طبقه ای هست که من توش هستم یا چراغ سبز میشه این رو طبق آموزشهای خداوند به استاد عباسمنش که توی دوره ها به ما میگن و طبق آموزش خداوند در قرآن به پیامبر به یادم میارم بیانش میکنم…اگه الان میرم جنسی رو میخرم که خریدش مدتی قبل برام ممکن نبود خدا رو یاد میکنم و نعمتش رو شکر میگم که این نتیجه کار کردن روی ذهنم و شکرگزاری بیشتر هست…اگه توی محل کارم یا محل زندگی ام نعمتی هست که قبلا دوست داشتم باشه میام ازش هم تشکر زبانی میکنم و هم تشکر عملی ((ازش استفاده میکنم یا وقت میگذارم تا برم و ببینمش اگه مثلا یه پارک قشنگه))
وقتی کسب و کار استاد رو میبینم که هیچ گونه تبلیغی نمیکنه فقط کار با کیفیتی انجام میده که مورد علاقه اش هست و خداوند بهترین دستانش رو براش میفرسته تا براش هم کارو پیش ببرن و هم براش تبلیغ میکنه…وقتی خانم شایسته دوست داشتی و تیزهوش رو میبینم که نظم فکری و هوشمندی و کنجکاوی و شیفتگی اش برای درک کردن و عشق و علاقه اش برای ثبت زیبایی های جهان میاد در خدمت انتشار آگاهی هایی قرار میگیره که استاد میخواد….بیشتر به خودم میگم آره این مسیر درسته…تو روی خودت کار کن باقی کارها رو جهان برات انجام میده…کار با کیفیت دیده میشه…لازم نیست آدمها ببینند…خدا میبینه کافیه
پس منم با توجه این آگاهی ها و مرور هر روزه قانون با دیدن الگوهایی مثل استاد و خانم شایسته و دوستان موفق سایت به صورت تکاملی (نه یک شبه و یک روزه) به تجربه شرایطی هر بار بهتر از دیروز هدایت میشم
انقدر نکات هر فایل استاد چه دوره چه حتی یه گفتگوی ساده با عزیز دلش در یک مسیر ساده برای رفتن به خرید مطلب برای یادگیری داره که دیگه منم از نوشتن دست برمیدارم و فقط گوش میدم…
میرم تا پنجره اتاقم رو پاک کنم که بهم امکان دیدن خورشید و آسمون زیبا و کوه های برفی رو میده…نعمتی که پیش از این ازش محروم بودم…با تمیز کردنش از خدای قانومندم شکرگزاری میکنم تا باز هم منت بذاره و از فضل بی انتهاش نعمتهای با کیفیت تری رو وارد زندگی ام کنه
سپاس از این روز زیبا که با نوشتن دو کامنت زیبا و آگاهی بخش برای من شروع شد :))
به قول استاد چه اتفاقات باحالی در حال رخ دادنه…چه روز زیبایی بشه امروز :))
امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه و آرامش الهی همواره در قلبتون جاری باشه
خیلی لذت بردم از کامنت بسیار زیبا و تحسین برانگیزتون
چقدر خوب و عالی و دقیق قوانین رو درک کردین و در زندگی روزمره اجرا میکنید، واقعا از صمیم قلب تحسین تون میکنم و امیدوارم بنده و همه دوستان در این مسیر توحیدی ثابت قدم و متعهد مثل شما ادامه بدیم و عمل کنیم.
چقدر کامنتتون با دقت و بدون غلط املایی بود واقعا تحسینتون میکنم
امیدوارم همواره دلتون سرشار از نور الهی و نعمت آرامش باشه
یک موضوع کاملاً شخصی هست و نمیتونم از بقیه کپی کنیم و وقتی اشتباه معنی میکنیم این کلمه رو که به دنبال خوشبختی و معنیش از نظر دیگران بریم
برای هر کسی میتونه متفاوت باشه(بسته به تعداد آدمها و سلایق گوناگون)
کاملا درونی درونی،پس خوشبختی یک احساسه و وقتی دنبال خوشبختی از نظر دیگران باشیم یا بهش نمیرسیم یا اگر اگر بهش برسیم مثلاً فلان ثروت،فلان ماشین، فلان ساعت،حال خوبی نداریم چون مثلاً ملاک خوشبختی از نظر من زندگی در طبیعتی ساده باشه
در یک کلام 👈رضایت از زندگی و مسیری که در زندگی طی میکنیم
معنی تنبلی
به معنای بیتحرکی فیزیکی نیست
در یک کلام👈بی انگیزگی
پس در مورد هر کاری یا هر موضوعی که فکر میکنیم تنبل هستیم در حقیقت انگیزه لازم رو برای انجام دادن اون کار نداریم
دلیل نگران نشدن در مورد اساسی ترین موضوعات
👈در حقیقت اون نگرانی و ترس وجود دارد اما اون امید،انگیزه و شورواشتیاق باعث میشه پوشش بده نگرانی رو
یه مزاح هم کرده باشم😉 اونجا که استاد میگه هر چقدر به سمت اینور متمایل باشی بهتره علاوه بر اینکه صدای بهتری میاد اگر به سمت هدایت های الله که از زبان استاد بیرون میاد متمایل باشیم ،امید،انگیزه،شوراشتیاق بیشتری داریم،انشالله همانطور که خانم شایسته عزیز متمایل شد ماهم متمایل بشیم😉🥰
پس سعی کنیم در زمان ترس و نگرانی متمایل باشیم به سمت انگیزه
دلیل مردد نشدن و تردید نداشتن
تجربه کردن اتفاقاتی که باعث میشه ما تصمیمات از پیش تعیین شده بگیریم و اگر به موضوعات و اتفاقاتی مشابه برخورد کردیم به دلیل فولاد آب دیده شدن و چشیدن چم و خم روزگار ،تصمیم درست رو میگیرم
اما اگر به چیزی بر بخورم که تجربه نداشته باشم و مردد بشم در تصمیم از اونجا که سم کشنده است تردید از خداوند میخوام هدایتم بکنه و همون لحظه خداوند نشانه هاشو برام آشکار میکنه و من هم بدون معطلی و چون چرا تصمیم رو میگیرم
خیلی خیلی ممنون که سوالات بی نظیر و عالی از استاد می پرسید🌹🌹🌹
و کار فهمیدن و درک کردن قوانین رو برامون آسونتر و سریعتر و راحتتر می کنید کل زمان دیدن فایل لبخند روی چهره ام بود دوباره با دقت گوش کردم ولی هنوز اَتش شنیدن دارم می خوام بارها گوش کنم و عمل کنم
ممنون استاد واضح وعالی جوابها رو می فرمایید 🌹🌹🌹
در مورد مشاهده هدایت الله یکتا توی زندگیم خیلی کمک کرد که تسلیم تر باشم وقتی هدایت از خدا می خواهم سریع نشانه ای میومد ولی بازم می گفتم یه نشانه واضح تر بهم نشون بده و… اصلا فکر نمی کردم کارم صحیح نباشه الان متوجه شدم تردید و دودلی برای انجام اون ایده ها و اون کارها اونقدر قوی بوده تو وجودم که که مدام در خواست نشانه بیشتر می خواستم مثل اقوامی که مدام معجزه می خواستند از پیامبران اما الان فهمیدم نباید شک داشته باشم به هدایت عالی الله و ایمانم رو با انجام قطعی ایده واجرای اون کار ثابت کنم و ابراهیم وار و عباس منش وار زندگیم رو با مدیریت خدا با لذت و آرامش بیشتر زندگی کنم به اندازه بی نهایت بزرگی الله یکتا سپاسگزار شما خوبان عالم هستم
استاد و مریم زیبا لباس ست پوشیدن و توی Santa Fe زیبا و سقفشم باز کردن دارن میرن به خرید اونم کجا یه فروشگاه جدید در یک شهر جدید در یک ایالت جدید صرفا جهت تجربه ای جدید و دیدن زیباییهای بیشتر و این بزرگ بودن ادمیه که بجای اینکه همیشه دنبال نزدیکترین فروشگاه و زود تموم شدن خرید و خستگی و برگشتن به خونه و لم دادن باشه داره میره تا یک خرید رو به یک خاطره تبدیل کنه و تازه با سوال جواب مسیرم لذت بخش تر و بازی گونه میکنن thank God
نعمت gps ،خدای من مریم با اون حد بالای آگاهیش سوال اماده کرده و استاد هم قراره جواب بده خدایا قلبم میلرزه هنوز ندیدم ولی انگار دارم در غار علی بابا رو باز میکنم خدایا با تمام سلولهام گوشم تا اگاهی ها رو دریافت کنم به امید الله مهربانthank God
خلاقیت زیبای مریم در سوال پرسیدن که تنوع داشته باشه و خسته کننده نباشه ،استاد برای من ارامش در رها بودنه به تجربه دیدم وقتی به ارزویی میچسپم انقد کمبودشو احساس میکنم که هیچ کار لذت بخشی شیرینی واقعی نداره ته دلم تلخه ولی لحظه هایی که ارزومو رها میکنم و یادم نیست و در لحظه زندگی میکنم خیلی ارامم و حس میکنم روزی که این ارزومو کاملا رها کنم به ارامش واقعی میرسم ولی این ارزو یک درس بزرگ برام داشت استاد در هیچی چیزی افراط خوب نیست حتی اگه اون تجسم و حرف زدن درباره ارزو باشه من انقد تجسم کردم انقد راجبش حرف زدم که بیراهه رفتم و کمبودش بیشتر و پررنگ تر شد تو زندگیم و تمام زندگیم شده بود بعد از این ارزو ولی الان خیلی رهاترم و به خودم تعهد دادم این ارزو اخرین ارزوییه که این چنین منو درگیر میکنه و دیگه به هیچ ارزویی انقد بها نمیدم که زندگیمو متوقف کنه مثلا استاد که یکی از ارزوهاش که خیلی خیلم مهمه و هدفشون از اول راه بوده و اون تدریس به زبان انگلیسیه ولی ببین چقد رهاست اصلا نچسپیده رهاش کرده و من این رویه رو در مورد همه ی ارزوهام در پیش گرفتم و ان شالله بتونم این یک ارزوی زندگی مستقل رو هم قلبا رها کنم thank God
استاد میکروفن گذاشتید خدای من یه لحظه حس کردم این فایل یک دوره ست و شما میتونستید اینو برای ما نذارید ولی این لطف رو کردید واااو چقد خوشحال شدم،استاد برای من در صلح بودن باخودم سوای شکرگذار بودن حس خوب داشتن خود رو دوست داشتن گذشته رو پذیرفتن ، هماهنگ نکردن زندگی با اطرافیانیه که باهاشون نمیجوشیم ،من وقتی با خودم در صلح نبودم بعضی وقتها یک روز از صبح غذا هم نمیخوردم تا یک شخصی رو بیرون از اتاقم نبینم و اوایل اینو کنترل ورودی میدونستم بخاطر کج فهمی اما بعدها دیدم این موضوع داره منو میخوره وقتهایی که من توی اتاقم بودم گرسنه تشنه تنها و سرگرم اینستاگرام چون اون موقعا سریال نمیدیدم همون شخص داره بهترین غذا رو بیرون میخوره، داره میاد حیاط، داره با دوستاش دم در حرف میزنه و قاه قاه میخنده و دیدم این راه اشتباهه این با خود در صلح نبودنه و وقتی معنای در صلح بودن رو طی سریال بهتر فهمیدم دیدم وقتی روی پیچکهام پا بذارم وقتی دست از این همه تنش و مقاومت بردارم وقتی رهاتر باشم وقتی مسلح به کنترل ذهن باشم دیگه لازم نیست زندگیمو با کسی هماهنگ کنم بلکه زندگیمو فقط باخودم هماهنگ میکنم و این هماهنگی با خودم با درونم با سلاح کنترل ذهن انقد شیرینه استاد فقط خودم میدونم من چه زندانی به اسم تغییر برای خودم درست کرده بودم ولی اون همون پاک کردن صورت مسئله بود نه کنترل ورودی و الان میفهمم مسئله باید حل بشه نه حذفش نه پاک کردنش هیچ کمکی نمیکنه و هرچی بیشتر پیش میرم حس میکنم باخودم در صلح ترم thank God
خوشبختی برای من استاد دریک جمله خلاصه میشه و اون زندگی به سبک شخصیه من زمانی خوشبختم که اختیار زندگی خودمو داشته باشم و برای خودم زندگی کنم لازم نباشه حتما هرروز یه جایی رو تمیزکنم چون بقیه اینطوری میخوان لازم نباشه دو ساعت سر سفره بشینم چون بقیه تموم نشدن لازم نباشه دوساعت گشنگی بکشم چون هنوز یه بزرگتر برنگشته و ما باید منتظر باشیم لازم نباشه جایی برم که دوست ندارم لازم نباشه کسایی بیان خونه م که دوست ندارم یا شغلی داشته باشم که در اختیار خودم باشه نه اینکه من در اختیارش باشم یعنی من سبک شخصی داشتن رو نهایت خوشبختی میدونم و تمام تلاشم این خواهد بود که بچه هام و همسرم تاجایی که به حریم خانواده ضربه نزنن به سبک شخصیشون زندگی کنن و فقط با اشخاصی رابطه داشته باشم که سبک شخصیشونو دارن و تابع جریان باورهای جامعه نیستن thank God
استاد تعریفتون از تنبلی خیلی عالی بود و من با زندگی خودم تطبیق دادم دیدم دقیقا جاهایی تنبلی کردم که یا انگیزه ای نداشتم برای انجامش و گفتم خوب که چی یا در جایی که باید انجامش میدادم شرایطی بوده که حاضر نبودم برم تجربه ش کنم در نتیجه تصمیم گرفتم در دایره ی امن خودم بمونم و در نتیجه یک سیکل معیوب در زندگیم مدام تکرار شده و فکرشم نمیکردم تنها راه نجات شکستن این سیکل معیوب و انجام اون کاره thank God
خدای من استاد این فایل ۲۵ دقیقه ای چیه که همه چی داره واسه همینه من عاشق سریالهاتونم چون همزمان همه چی اموزش میدید ،واقعا امروز معنای بهتری از اهرم رنج و لذت یاد گرفتم که این سلاحیه که باهاش میشه به جنگ رفت سلاح خیلی قدرتمندی که عین چراغ راهه که وقتی این سلاح رو داری سلاح کنترل ذهن هم قویتر میشه وای خدای من مخم داره سوت میکشه پس باید اینجوری دست از نگرانی برداشت نشست گفت اگه این رنج رو نکشم چه لذتی رو از دست میدم باید rv رو روند باهمه ی ترسش تا بتونیم به سفر بریم خدای من چقد این موضوع در ذهنم بازتر شد پس من باید رنج باز کردن همه ی مقاومتهامو بکشم باید رنج پا گذاشتن و قطع پیچکهامو رو بکشم تا به اون لذت نهایی برسم اصلا از این زاویه که میبینم انگار ارزو رهاتر هم میشه چون گیردادن از نگرانی برای تحقق نیافتنش سرچشمه میگیره ولی وقتی تو میدونی این راهه، عینه این فیلمهای قدیمی که میرن گنج پیدا کنن گنج بعد از یه تونله که باید مراحل مختلفشو طی کنی یهو شمشیر میاد یا زمین خالی میشه یا حیوانی میاد وی وقتی مراحل رو طی کردی به گنج میرسی اینجام اینجوریه باید بری تو راه و وقتی رفتی باید مسلح باشی به سلاحها تا بتونی یکی یکی از تضادهات پله هایی برای ترقی یپداکنی تا بتونی به اون خواسته برسی واااو خدای من چقد باید از شما تشکر کرد که کافیه باشه استاد thank God
عزیزززم مریم یه جوری دوره سوال میپرسه انگارتازه داره استادو میشناسنه میگه این دیگه کیه بابا چقد خوبه😍😍😍،استاد عزیزم چقد عالیه که انقد از تجربه هاتون درس گرفتید و همونطور که منم در ابتدای کامنتم نوشتم از این افراط و گیر دادن به ارزوی زندگی مستقل درس خیلی بزرگی گرفتم که دیگه به چیزی گیر ندم برای منم همینه تصمیم گرفتم این بار همیشه قبل از هر تصمیم بپرسم قوانین اینجا چطوری اجرا میشه از خودم بپرسم چطور تکاملمو طی کنم که برگشت نخورم و مطمئنا وقتی به حدی در اجرای قوانین عالی بشم که فاصله ی بین تصمیم و عمل کوتاه بشه از تردیدهامم کمتر میشه ولی خوب تصمیم درست گرفتن در سایه ی تصمیمهای اشتباه و درست قبلی بوجود میاد و برای شروع هر تصمیم باید اول از خداوند هدایت بخواهیم تا به مرور که در تشخیص هدایت تکاملمون رو طی کردیم در موارد جدید هم تصمیمات درست بگیریم و استاد این نشانه گذاری شما بی نهایت زیباست و اینکه بتونی نشانه رو تشخیص بدی برای من خیلی جالبه thank God
Thank you mary and seyed for recording this file for us
سلام خانم شایسته عزیز سوالات خیلی خوبی پرسیدید حتماً حتماً از این جور سوال ها بیشتر بپرسید ممنونم ممنون دمتون گرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘
سلام استاد عزیزم واقعا جوابهاتون به اصل اصل اصل موضوع اشاره میکرد دمتون گرم خیلی عالی بود عالی عالی،❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘
معنی آرامش
آرامش نسبی و برای هر فردی میتونه فرق کنه،بعضی ها در شلوغ ترین حالت فیزیکی (ورزش،فعالیت در کاری با فعالیت بالا) و شلوغ ترین حالت اجتماعی
و بعضی ها در خلوت ترین حالت فیزیکی (مثل نقاشی،برنامه نویسی و..) و در تنها ترین حالت اجتماعی
⭐نداشتن احساس 👈 ترس،نگرانی،استراب
⭐داشتن احساس 💪👈 خوب،امید،فکرباز،رهایی
🌟نتیجه👈 اتفاقات خوب،هدایت به مسیر خواسته ها،هدایت به سمت ثروت و نعمت بیشتر
💪باور مناسب برای آرامش 👈بستگی به پاشنه آشیل مون در اون موضوع داره(یعنی یه جمله خاصی نیست باید برگردیم در اون موضوعی که آرامش نداریم پاشنه آشیل یا همون باورغلطی که داریم رو اصلاح و بهترش کنیم)
معنی در صلح بودن با خودمون
⭐بودن(فعل مضارع است یعنی همیشه)👈 رفیق بودن با خومون،هماهنگ بودن با جریان هستی،هماهنگ بودن با فرکانس خداوند،هماهنگ بودن با خدای درون،خودمون رو دوست داشته باشم و عاشق خومون بودن،سپاس گذار و شکر گذار در آنچه هستیم
⭐نبودن(فعل مضارع است یعنی همیشه)👈در رقابت نبودن با دیگران نخواهیم خودمون رو ثابت کنیم به دیگران،خدمون رو با دیگران مقایسه نکردن،ناراضی و نا سپاسی در آنچه که هستیم
خداراشکربابت این که امروزم را بااین قسمت از زندگی در بهشت شروع کردم ازشما استاد عزیزم و خانم شایسته هم متشکرم .اما مفهوم تنبلی و سرسپردگی درسر دو راهی های روزمره به نظر من دو چالش اساسی که هر شخصی است که پادراین مسیرروحانی می گذارد.وبی شک جوابهاکاملابه صورت هدایتی وازمنبعی معتبر داده شد ازنظر من امروز استادعزیزمون توی این فایل تفسیر فایل انگیزشی سایت رو خیلی فوق العاده بیان کردند.من لذت بردم مطمئنم توی قسمت بعدی استاد درمورد زندگی درلحظه توضیح می دن.بازهم سپاس گذارم ازشما. الهی شکر.
سلام خدمت استاد عزیزم وخانوم شایسته و همه هم فرکانسی های بینظیرم .
اقا داشتم صب میرفتم سر کار دیدم از تلگرام پیام اومد پیش خودم گفتم اااااان این فایله تازه از تنور اومده بیرون و با کلی احساس خوب نشیتم توی ماشین و دیدم و خدا شااهده چقدر کمکم کرد این صحبت ها.و چقدر باور فراوانی .قانون تکامل رو بیستر یاد گرفتم.عالی بود .استاد ست گردنتونم یه عالیه دیگه حرف نداره.و چقدر ایمانم بیشتر شد به خداوند وچقدر فهمیدم همون بار اول که میگه این راه دروستع اعتماد کنم و تسلیمش شم.و بگذارم تکاملم طی شه.واقعا استاد عزیزم عالی بود حرف نداشت بی نهایت ارزوی سلامتی.خوشبختی .وثروت رو برای شما و همه دوستای عزیزم دارم .و سپاس گذار شما هستم فعلا دوستون دارم
سلام به استاد و خانم شایسته و دوستان عزیز .خوشبختی از نظر من اینه که شرایطی پیش اومده که میتونم خیلی بهتر رو باور هام کار کنم و روی علاقم کار کنم و حتی در حالت قرنتینه هم نیستم محلهی ما ی حالا روستایی داره که من میتونم به باغ پدرم و ..برم ،خوشبختی همین الانه که پدرم ی کاسه پسته و بادام بهم داد😂😂درمورد انگیزه راسش من چند وقت پیش به این موضوع فکر میکردم و همین جواب به ذهنم رسید و ی عامل دیگه هم این که اهرم رنج و لذت جابه جا میشه ی مثال از خودم میزنم.من عاشق ساخت و ساز هستم دقیق نمیدونم در چه حوضه ایش اما میدونم که در همین مسیره. من برای اموزش آموزش رفتم کارگری تا کار بکنم و یاد بگیرم و تقریبا مجانی کار کردم به دلیل این که باور داشتم که اگر میخوام چیزی رو یاد بگیرم باید از راه سخت باشه .چندین ماه اول خیلی با انگیزه و شور و شوق سر کار میرفتم و ی کار اشتباهی هم که میکردم این بود که به دلیل این که از نظر اون مهندس آدم زرنگی به نظر بیام خیلی سخت کار میکردم که اصلا قرار نبود که من زیاد کار کنم که بعدا وضیفم شده بود ی جورایی و حدود یک سال اون جا کار کردم اما به خاطر کار زیاد فیزیکی که انجام میدادم خیلی بی انگیزه شدم و با حقوقی که اونجا گرفتم کلاس های نقشه کشی سبتنام کردم با این که نقشه کشی خیلی راحته من هم وقتی سر کامپیوتر هستم لذت میبرم ولی کل کار گردنم به دو ساعت می رسه این موضوع به ذهنم رسید که من همون تصویری که در مورد کارگری کردن دارم در مورد این کار هم دارم و به عنوان ی کار سخت بهش نگاه میکنم تا ی کار لذت بخش ی دلیل دیگشم عجله کردن که میخوام زود همه چیز حل بشه و من زود یاد بگیرم و کار را شروع کنم که هنوز خیلی خیلی در مورد این موضوع مشکل دارم .من سعی میکنم دیگران را از ذهنم بیرون کنم هر فکری که دیگران داخلش وجود داشته باشند چون در ذهنم که تجسم میکنم اگر دیگران باشند به خاطر ثابت کردن خودمه و.. و دوباره احساسم بد میشه و باعث میشه که خودم رو دوباره با دیگران مقایسه کنم.
سلام به همگی و استاد عزیز
من تمرین ستاره قطبی رو که شنیده بودم از فایلا جسته و گریخته و دوست داشتم بدونم چیه تو قسمت عقل کل سرچ کردن و دیدم که دوستان جواب دادن و نحوه ی تمرین رو نوشتن خیلی خوش حال شدم و دارم انجامش میدم امروز یکی از خواسته هام این بود که در مورد یک مسئله ای هدایت میشم و نشونه هاش به من میرسه حالا با این فایل که بهش هدایت شدم و در بهترین زمان ممکن دیدمش به اون خواستم باورم بیشتر شد و حالا میدونم که واقعا نشونه ها هستن و منتظرم با این که نشانه ی دیروزم هم در مورد همین موضوع بود چون دیروزم همینو خواسته بودم .
واقعا نشانه ها وجود دارن هدایت وجود دارن و درخواست همیشگی من از خدا اینه که ظرف وجودی من رو بزرگ تر کنه و آگاهی های بیشتری رو درک کنم و این اتفاق داره میافته فقط با کنترل ورودی هام و من به خاطر پیشرفت تا به امروز از خدای مهربون و خودم و شما استاد عزیز و مریم عزیز و تک تک بچه های سایت که با کامنتاشون زندگی میکنم و یاد میگریم تشکر میکنم واقعا خوش حالم که هر روز رو به جلو حرکت میکنم .
من تصمیم گرفته بودم فایل های تحول زندگی من رو به ترتیب و هر روز ببینم اما نشد ولی هر روز توی سایت فایل هارو میدیدم نه به ترتیب و به صورت هدایتی ی دو روزی به این فکر کردم که باید به ترتیب ببینی اما الان میدونم که هر لحظه هدایت میشم و هیچ کاری با زور اتفاق نمی افته و من خودم رو همین جور که هستم پذیرفتم و دوست دارم.
من امروز هدایت شدم به کتاب شفای زندگی که فصل اولش با موضوع روز اول تحول زندگی من فصل اول یکی شده و من متوجه شدم که باید زمان بیشتری میگذشت که من اون فایل رو درک کنم و تکامل رو طی کنم و الان به فایل های صلح با خود هدایت شدم که کامل کننده هم هستن و من بابت این آگاهی از خدای خودم تشکر میکنم.
من 4 تا قانون رو از فایل های رایگان و کامنت بچه ها و مقاله های مریم عزیز و کتاب هایی که تا الان خوندم یاد گرفتم که باهاشون زندگی میکنم و الان که هدایت شدم به خوندن قرآن به وضوح توی آیاتش میبینم و اون قوانین:
1. توحید (من فقط خدای یکتا رو میپرستم و از خودش یاری می گیرم و هدایت میشم خدا در هر لحظه در من در جریانه)
2.تقوا (کنترل ذهنم و کنترل ورودی ، و صحبت هایی که ذهنم با خودش انجام میده رو سعی کردم به سمت مثبت هدایت کنم به صورت آگاهانه)
3.صلاه (توجه به زیبایی ها در هر لحظه 😍)
4.صبر ( قانون تکامل مثل روییدن یک گیاه )
و من چقدر خوش حالم که قانون تکامل رو یاد گرفتم و برای چیزی عجله ندارم چون میدونم هر چیزی باید تکاملش رو طی کنه و من عاشق این قوانین جهان هستی که تغییری توش نداره شدم و تمام تلاشم اینه که از این قوانین استفاده کنم و هر چی جلو تر میرم به لطف خدا بیشتر هدایت میشم .
الهی شکر ❤
عاشقتونم عاشق تک تکتون❤❤❤
بایاد و نام خدای عزیزم
سلام استاد عزیزم مریم زیبای من و دوستان همفرکانسیه من
امروز داشتم با خودم فکر میکردم که هدفم درسال 1402 چی میتونه باشه وقتی که خیلی با خودم کلنجار رفتم متوجه شدم من بزرگترین خواستم این هست که با خودم در صلح باشم و در دفترم اومدم نکاتی رو یادداشت کردم که من رو با خودم به صلح برسونه و تصمیم گرفتم فایلهایی که استاد عزیزو مریم عزیزم برای به صلح رسیدن با خودمان رو آماده کردن رو از اول شروع کنم و روزی یدونه فایل گوش کنم و نکات ارزشمندش رو یادداشت کنم و ازشون استفاده کنم واقعا هر چی با خودم فکر کردم دیدم اگر کسی نتونه با خودش در صلح و آرامش باشه چطور میتونه با اطرافیانش با جهان هستی به صلح برسه وقتی که من در وجودم آرامش نباشه هیچ چیزی ارزش به دست آوردن نداره حتی ثروت های کلان آرامش داشتن و به صلح رسیدن با خود بزرگترین ثروت و دارایی یک انسانه و چقدر مریم عزیزم این نشونه رو دارن بخدا که لذت میبرم از وجودشون چقدر این انسان دوست داشتنیه واقعا به وجودش افتخار میکنم و بی نهایت دوسش دارم استاد عزیزم دوستون دارم ممنونم از این همه عشقی که به ما هدیه میدین ممنون از اینکه حتی وقتی در ماشین هستین هم میخواین از وقتتون برای اگاهی دادن به ما استفاده کنید پیامبر زمان من زیباترین افریدگارهای خداوند دوستون دارم
امسال رو به نام به صلح رسیدن با خودم نام گذاری کردم امیدوارم در پایان سال 1402 با تموم کردن دوره ی 12 قدم و رسیدن به صلح با خودم تغییراتی بی نظیر داشته باشم با کمک و هدایت خدای عزیزم و با راهنمایی شما استاد بی نظیرم
به نام خداوند مهربان هدایتگرم
حالا میخوام این فایل رو ببینم و نکاتش رو تاجایی که هدایت بهم بگه و درکش کنم بنویسم
اول بگم این روحیه استاد و مریم جان رو چقدر تحسین میکنم و چقدر خودم هم با این ویژگی هماهنگ هستم…همیشه عاشق تجربه های جدید و دیدن جاهای جدید هستم
یکی از برنامه های من برای سال 1403 این بوده و به لطف الله تا حالا هم ادامه داشته که از هر زمانم استفاده کنم که تجربه های جدیدی رو از همین شهری که توش زندگی میکنم و عاشق اش هستم یعنی رشت که به نظرم یکی از دوست داشتنی ترین جاهای دنیاست، شروع کنم
به طرز عجیبی از همون اول عید هدایت شدم به دیدن خیابون های جدید، فضاهای سبز جدید، رستوران های جدید، تجربه های جدید، حتی محل کار جدید، شیوه جدید ورودی مالی، آدمهای جدید که خیلی برام هیجان انگیزه…
مثلا همین چند وقت قبل رفتم یکی از خیابونهایی که توی همین شهر کوچیک من تا حالا ندیده بودم…چقدر لذت بردم…یه پارک زیبا داشت…مغازه های قشنگ داشت…رستوران خیلی خوبی داشت
دیدن این تنوع بهم کمک میکنه که تاریکی های ذهنم کوچیکتر بشه…نمیدونم چطوری توضیح بدم…هرجایی که نرفتم و هر چیزی که تجربه نکردم یه تاریکی توی ذهنم ایجاد میکنه و یه جور حس غریبگی و اضطرابی بهم میده که خیلی کوچیک و مخفیه اما تا میرم توی دلش و تجربه اش میکنم دیگه برام آشنا میشه تاریکی محو و روشنایی جاش رو میگیره…خیلی این حس رو دوست دارم…انگار یه بندهایی رو از ذهنم آزاد میکنه و من حس رهایی رو تجربه میکنم
نکته دیگه در مورد تجربه چیزهای جدید این هست که خدا رو بیشتر هر قدم با خودم احساس میکنم…چون وقتی چیزی خیلی روتین میشه کمتر خدا رو حین اون تجربه حس میکنم…اما به محض رفتن به دل یه کار جدید چون این باور هست که این ناشناخته است بیشتر حس توکل و ایمان رو نیاز دارم پس مدام خدا رو یاد میکنم و به آرامش میرسم و وقتی نتیجه اون تجربه خوب هست قدرت حمایت و حفاظت خداوند برام پر رنگ تر میشه و من جسورتر میشم برای تجربه کردن چیزهای جدید
مثلا پذیرش همین مسئولیت جدید توی کار جدیدم با اینکه خواسته واقعی قلبم بود اما مدتها ازش ترس داشتم…دچار کمالگرایی بودم و میگفتم باید خیلی بهتر بشم تا برم…اما به محض اینکه فرصتش پیش اومد با جسارت رفتم توی دلش…حالا که دو ماه ازش میگذره میگم همین بود؟؟؟!!! اینکه خیلی آسون بود…نه اصلا آسون نبود…بلکه خداوند برام اسونش کرد…پس اگه من چنین خدایی دارم که اینهمه عاشق تجربه کردن چیزهای جدید با منه و خودش هم همه کارها رو انجام میده و هر چی لازم دارم بهم میگه و بهم یاد میده….پس دیگه فقط باید خودم رو مهیا کنم برای تجربه چیزهای جدید…
حالا هم دارم آماده میشم برای چیزهای جدیدتر
تمرکزی دارم روی مهارتهام کار میکنم تا خدا هدایتم کنه به سمت نعمتهای بالاتر و با کیفیت تر
*
نکته بعدی که توی این فایل برام همیشه تحسین برانگیزه و تا ابد هست…سعی میکنم هیچ وقت برام عادی نشه حتی اگه به لطف الله خودم هم بزودی و به صورت تکاملی تجربه اش کردم همین آزادی مالی و زمانی و مکانی استاد هست…همیشه در حال کار کردن برای بهبود دانش و مهارتش در کارش هست ولی جوری خواهان آزادی بوده که هدایت خواسته (((دقت کن باید سوالی پرسیده بشه تا جوابی باشه یعنی این شیوه زندگی خواسته استاد بوده و براش هدایت خواسته و نه اینکه تصادفی خدا از لطفش بهش داده باشه))) تا شغلش و کسب و کارش به شکلی باشه که هر آنچه خواسته قلبش بوده تا تجربه اش کنه رو در همین کسب و کار بهش بده…
خواه خواسته مهاجرت به هر نقطه ای از جهان باشه
خواه خواسته آزادی تهیه هر اسباب و وسیله بازی باشه
خواه بودن در رابطه عاشقانه با فردی باشه که نه تنها پرداختن به کار اونها رو از هم دور نمیکنه بلکه اونها رو به هم نزدیکتر میکنه چون اهداف مشترک دارند
واقعا به این نکات توجه میکنم و تحسین میکنم و در این تحسین اونقدر باقی میمونم و تجسم اش میکنم که من هم در مدار خلق اون قرار بگیرم…به چه شکلی؟ به هدایت به شیوه تکاملی که خدای من انجام میده
همین الان من مدت زمان کارم شاید 1/3 سال قبل همین موقع هست…اما درآمد؟؟؟ نه کم نشده به فضل الله….بلکه پس انداز بیشتر شده…توان خرید بالاتر رفته…بی نیازی مالی ندارم اما زندگی با کیفیت تری رو تجربه میکنم و امید به آینده بهتر در من بیشتر شده…آرامش ام بیشتر شده
اصلا آرامش که خانم شایسته از استاد میپرسند واقعا تعریفش برای من چیه؟
استاد یه تعریف باحالی میکنن که من واقعا لذت بردم
هر کسی از هر چیزی که لذت میبره حین تجربه اون آرامش داره
منم چیزی که ازش لذت میبردم رو انجام میدادم خوشحال بودم اما چرا شادی من دوام نداشت؟ چرا آرامش ام بسیار متزلزل بود؟ چون باورهای محدود کننده و مخربی داشتم که دائم توی ذهنم حین تجربه موضوع مورد علاقه ام آزارم میداد…
یعنی تا میخواستم روی موضوعی تمرکز کنم اون افکار می اومدن و فضای ذهنم رو اشغال میکردند بعد نه تنها حسم دیگه خوب نبود بلکه بعد از یکساعت مطالعه یا انجام هر کاری مربوط به اون نه تنها هیچ پیشرفتی نمیکردم که احساسم بد هم میشد
پس عامل بقا و پایداری آرامش هماهنگی من با انرژی منبع با خداونده…الابذکرالله تطمئن القلوب…بدون یاد واقعی خداوند و باورهای قدرتمندکننده محاله آرامش پایدار بمونه…توحید و باور به یگانگی الله هست که تضمین میکنه من شاد باقی بمونم
اما برای شخص من یکی از باورهای بسیار قوی که کمک کرده تا این ماه ها از قبل بیشتر مطمئن و آروم باشم و مدت زمان بیشتری توی احساس خوب باقی بمونم درک قانون احساس خوب=اتفاقات خوب از راه اجرای اصل تکامل هست…یعنی این قانون رو تست کردم و به صورت تکاملی سعی کردم هر نتیجه ای که از این باقی موندن در احساس خوب ایجاد میشه رو یاد داشت کنم…به بقیه بگم…بنویسم با خدا و خودم در موردش حرف بزنم تا اهمیت باقی موندن در این جنس از فرکانس رو یادم نره….تا در هر زمان احساس خوبم الویتم باشه نه انجام اون کارهای فیزیکی به ظاهر مهم
مثلا اگه وقتی در حس خوب هستم بیام و ببینم آسانسور همون طبقه ای هست که من توش هستم یا چراغ سبز میشه این رو طبق آموزشهای خداوند به استاد عباسمنش که توی دوره ها به ما میگن و طبق آموزش خداوند در قرآن به پیامبر به یادم میارم بیانش میکنم…اگه الان میرم جنسی رو میخرم که خریدش مدتی قبل برام ممکن نبود خدا رو یاد میکنم و نعمتش رو شکر میگم که این نتیجه کار کردن روی ذهنم و شکرگزاری بیشتر هست…اگه توی محل کارم یا محل زندگی ام نعمتی هست که قبلا دوست داشتم باشه میام ازش هم تشکر زبانی میکنم و هم تشکر عملی ((ازش استفاده میکنم یا وقت میگذارم تا برم و ببینمش اگه مثلا یه پارک قشنگه))
وقتی کسب و کار استاد رو میبینم که هیچ گونه تبلیغی نمیکنه فقط کار با کیفیتی انجام میده که مورد علاقه اش هست و خداوند بهترین دستانش رو براش میفرسته تا براش هم کارو پیش ببرن و هم براش تبلیغ میکنه…وقتی خانم شایسته دوست داشتی و تیزهوش رو میبینم که نظم فکری و هوشمندی و کنجکاوی و شیفتگی اش برای درک کردن و عشق و علاقه اش برای ثبت زیبایی های جهان میاد در خدمت انتشار آگاهی هایی قرار میگیره که استاد میخواد….بیشتر به خودم میگم آره این مسیر درسته…تو روی خودت کار کن باقی کارها رو جهان برات انجام میده…کار با کیفیت دیده میشه…لازم نیست آدمها ببینند…خدا میبینه کافیه
پس منم با توجه این آگاهی ها و مرور هر روزه قانون با دیدن الگوهایی مثل استاد و خانم شایسته و دوستان موفق سایت به صورت تکاملی (نه یک شبه و یک روزه) به تجربه شرایطی هر بار بهتر از دیروز هدایت میشم
انقدر نکات هر فایل استاد چه دوره چه حتی یه گفتگوی ساده با عزیز دلش در یک مسیر ساده برای رفتن به خرید مطلب برای یادگیری داره که دیگه منم از نوشتن دست برمیدارم و فقط گوش میدم…
میرم تا پنجره اتاقم رو پاک کنم که بهم امکان دیدن خورشید و آسمون زیبا و کوه های برفی رو میده…نعمتی که پیش از این ازش محروم بودم…با تمیز کردنش از خدای قانومندم شکرگزاری میکنم تا باز هم منت بذاره و از فضل بی انتهاش نعمتهای با کیفیت تری رو وارد زندگی ام کنه
سپاس از این روز زیبا که با نوشتن دو کامنت زیبا و آگاهی بخش برای من شروع شد :))
به قول استاد چه اتفاقات باحالی در حال رخ دادنه…چه روز زیبایی بشه امروز :))
سلام خدمت خواهر گرانقدرم سعیده آقایاری عزیز
امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه و آرامش الهی همواره در قلبتون جاری باشه
خیلی لذت بردم از کامنت بسیار زیبا و تحسین برانگیزتون
چقدر خوب و عالی و دقیق قوانین رو درک کردین و در زندگی روزمره اجرا میکنید، واقعا از صمیم قلب تحسین تون میکنم و امیدوارم بنده و همه دوستان در این مسیر توحیدی ثابت قدم و متعهد مثل شما ادامه بدیم و عمل کنیم.
چقدر کامنتتون با دقت و بدون غلط املایی بود واقعا تحسینتون میکنم
امیدوارم همواره دلتون سرشار از نور الهی و نعمت آرامش باشه
معنی خوشبختی
یک موضوع کاملاً شخصی هست و نمیتونم از بقیه کپی کنیم و وقتی اشتباه معنی میکنیم این کلمه رو که به دنبال خوشبختی و معنیش از نظر دیگران بریم
برای هر کسی میتونه متفاوت باشه(بسته به تعداد آدمها و سلایق گوناگون)
کاملا درونی درونی،پس خوشبختی یک احساسه و وقتی دنبال خوشبختی از نظر دیگران باشیم یا بهش نمیرسیم یا اگر اگر بهش برسیم مثلاً فلان ثروت،فلان ماشین، فلان ساعت،حال خوبی نداریم چون مثلاً ملاک خوشبختی از نظر من زندگی در طبیعتی ساده باشه
در یک کلام 👈رضایت از زندگی و مسیری که در زندگی طی میکنیم
معنی تنبلی
به معنای بیتحرکی فیزیکی نیست
در یک کلام👈بی انگیزگی
پس در مورد هر کاری یا هر موضوعی که فکر میکنیم تنبل هستیم در حقیقت انگیزه لازم رو برای انجام دادن اون کار نداریم
دلیل نگران نشدن در مورد اساسی ترین موضوعات
👈در حقیقت اون نگرانی و ترس وجود دارد اما اون امید،انگیزه و شورواشتیاق باعث میشه پوشش بده نگرانی رو
یه مزاح هم کرده باشم😉 اونجا که استاد میگه هر چقدر به سمت اینور متمایل باشی بهتره علاوه بر اینکه صدای بهتری میاد اگر به سمت هدایت های الله که از زبان استاد بیرون میاد متمایل باشیم ،امید،انگیزه،شوراشتیاق بیشتری داریم،انشالله همانطور که خانم شایسته عزیز متمایل شد ماهم متمایل بشیم😉🥰
پس سعی کنیم در زمان ترس و نگرانی متمایل باشیم به سمت انگیزه
دلیل مردد نشدن و تردید نداشتن
تجربه کردن اتفاقاتی که باعث میشه ما تصمیمات از پیش تعیین شده بگیریم و اگر به موضوعات و اتفاقاتی مشابه برخورد کردیم به دلیل فولاد آب دیده شدن و چشیدن چم و خم روزگار ،تصمیم درست رو میگیرم
اما اگر به چیزی بر بخورم که تجربه نداشته باشم و مردد بشم در تصمیم از اونجا که سم کشنده است تردید از خداوند میخوام هدایتم بکنه و همون لحظه خداوند نشانه هاشو برام آشکار میکنه و من هم بدون معطلی و چون چرا تصمیم رو میگیرم
⭐⭐تسلیم مطلق، گفت گفتم چشم⭐⭐
انشالله هممون در دل دریایی از آگاهی غرق بشویم
و از مسیر زندگی لذت ببریم
خدا یارو نگهدار همتون باشه
سلام استاد بزرگوارم و مریم جان
خیلی خیلی ممنون که سوالات بی نظیر و عالی از استاد می پرسید🌹🌹🌹
و کار فهمیدن و درک کردن قوانین رو برامون آسونتر و سریعتر و راحتتر می کنید کل زمان دیدن فایل لبخند روی چهره ام بود دوباره با دقت گوش کردم ولی هنوز اَتش شنیدن دارم می خوام بارها گوش کنم و عمل کنم
ممنون استاد واضح وعالی جوابها رو می فرمایید 🌹🌹🌹
در مورد مشاهده هدایت الله یکتا توی زندگیم خیلی کمک کرد که تسلیم تر باشم وقتی هدایت از خدا می خواهم سریع نشانه ای میومد ولی بازم می گفتم یه نشانه واضح تر بهم نشون بده و… اصلا فکر نمی کردم کارم صحیح نباشه الان متوجه شدم تردید و دودلی برای انجام اون ایده ها و اون کارها اونقدر قوی بوده تو وجودم که که مدام در خواست نشانه بیشتر می خواستم مثل اقوامی که مدام معجزه می خواستند از پیامبران اما الان فهمیدم نباید شک داشته باشم به هدایت عالی الله و ایمانم رو با انجام قطعی ایده واجرای اون کار ثابت کنم و ابراهیم وار و عباس منش وار زندگیم رو با مدیریت خدا با لذت و آرامش بیشتر زندگی کنم به اندازه بی نهایت بزرگی الله یکتا سپاسگزار شما خوبان عالم هستم
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
استاد و مریم زیبا لباس ست پوشیدن و توی Santa Fe زیبا و سقفشم باز کردن دارن میرن به خرید اونم کجا یه فروشگاه جدید در یک شهر جدید در یک ایالت جدید صرفا جهت تجربه ای جدید و دیدن زیباییهای بیشتر و این بزرگ بودن ادمیه که بجای اینکه همیشه دنبال نزدیکترین فروشگاه و زود تموم شدن خرید و خستگی و برگشتن به خونه و لم دادن باشه داره میره تا یک خرید رو به یک خاطره تبدیل کنه و تازه با سوال جواب مسیرم لذت بخش تر و بازی گونه میکنن thank God
نعمت gps ،خدای من مریم با اون حد بالای آگاهیش سوال اماده کرده و استاد هم قراره جواب بده خدایا قلبم میلرزه هنوز ندیدم ولی انگار دارم در غار علی بابا رو باز میکنم خدایا با تمام سلولهام گوشم تا اگاهی ها رو دریافت کنم به امید الله مهربانthank God
خلاقیت زیبای مریم در سوال پرسیدن که تنوع داشته باشه و خسته کننده نباشه ،استاد برای من ارامش در رها بودنه به تجربه دیدم وقتی به ارزویی میچسپم انقد کمبودشو احساس میکنم که هیچ کار لذت بخشی شیرینی واقعی نداره ته دلم تلخه ولی لحظه هایی که ارزومو رها میکنم و یادم نیست و در لحظه زندگی میکنم خیلی ارامم و حس میکنم روزی که این ارزومو کاملا رها کنم به ارامش واقعی میرسم ولی این ارزو یک درس بزرگ برام داشت استاد در هیچی چیزی افراط خوب نیست حتی اگه اون تجسم و حرف زدن درباره ارزو باشه من انقد تجسم کردم انقد راجبش حرف زدم که بیراهه رفتم و کمبودش بیشتر و پررنگ تر شد تو زندگیم و تمام زندگیم شده بود بعد از این ارزو ولی الان خیلی رهاترم و به خودم تعهد دادم این ارزو اخرین ارزوییه که این چنین منو درگیر میکنه و دیگه به هیچ ارزویی انقد بها نمیدم که زندگیمو متوقف کنه مثلا استاد که یکی از ارزوهاش که خیلی خیلم مهمه و هدفشون از اول راه بوده و اون تدریس به زبان انگلیسیه ولی ببین چقد رهاست اصلا نچسپیده رهاش کرده و من این رویه رو در مورد همه ی ارزوهام در پیش گرفتم و ان شالله بتونم این یک ارزوی زندگی مستقل رو هم قلبا رها کنم thank God
استاد میکروفن گذاشتید خدای من یه لحظه حس کردم این فایل یک دوره ست و شما میتونستید اینو برای ما نذارید ولی این لطف رو کردید واااو چقد خوشحال شدم،استاد برای من در صلح بودن باخودم سوای شکرگذار بودن حس خوب داشتن خود رو دوست داشتن گذشته رو پذیرفتن ، هماهنگ نکردن زندگی با اطرافیانیه که باهاشون نمیجوشیم ،من وقتی با خودم در صلح نبودم بعضی وقتها یک روز از صبح غذا هم نمیخوردم تا یک شخصی رو بیرون از اتاقم نبینم و اوایل اینو کنترل ورودی میدونستم بخاطر کج فهمی اما بعدها دیدم این موضوع داره منو میخوره وقتهایی که من توی اتاقم بودم گرسنه تشنه تنها و سرگرم اینستاگرام چون اون موقعا سریال نمیدیدم همون شخص داره بهترین غذا رو بیرون میخوره، داره میاد حیاط، داره با دوستاش دم در حرف میزنه و قاه قاه میخنده و دیدم این راه اشتباهه این با خود در صلح نبودنه و وقتی معنای در صلح بودن رو طی سریال بهتر فهمیدم دیدم وقتی روی پیچکهام پا بذارم وقتی دست از این همه تنش و مقاومت بردارم وقتی رهاتر باشم وقتی مسلح به کنترل ذهن باشم دیگه لازم نیست زندگیمو با کسی هماهنگ کنم بلکه زندگیمو فقط باخودم هماهنگ میکنم و این هماهنگی با خودم با درونم با سلاح کنترل ذهن انقد شیرینه استاد فقط خودم میدونم من چه زندانی به اسم تغییر برای خودم درست کرده بودم ولی اون همون پاک کردن صورت مسئله بود نه کنترل ورودی و الان میفهمم مسئله باید حل بشه نه حذفش نه پاک کردنش هیچ کمکی نمیکنه و هرچی بیشتر پیش میرم حس میکنم باخودم در صلح ترم thank God
خوشبختی برای من استاد دریک جمله خلاصه میشه و اون زندگی به سبک شخصیه من زمانی خوشبختم که اختیار زندگی خودمو داشته باشم و برای خودم زندگی کنم لازم نباشه حتما هرروز یه جایی رو تمیزکنم چون بقیه اینطوری میخوان لازم نباشه دو ساعت سر سفره بشینم چون بقیه تموم نشدن لازم نباشه دوساعت گشنگی بکشم چون هنوز یه بزرگتر برنگشته و ما باید منتظر باشیم لازم نباشه جایی برم که دوست ندارم لازم نباشه کسایی بیان خونه م که دوست ندارم یا شغلی داشته باشم که در اختیار خودم باشه نه اینکه من در اختیارش باشم یعنی من سبک شخصی داشتن رو نهایت خوشبختی میدونم و تمام تلاشم این خواهد بود که بچه هام و همسرم تاجایی که به حریم خانواده ضربه نزنن به سبک شخصیشون زندگی کنن و فقط با اشخاصی رابطه داشته باشم که سبک شخصیشونو دارن و تابع جریان باورهای جامعه نیستن thank God
استاد تعریفتون از تنبلی خیلی عالی بود و من با زندگی خودم تطبیق دادم دیدم دقیقا جاهایی تنبلی کردم که یا انگیزه ای نداشتم برای انجامش و گفتم خوب که چی یا در جایی که باید انجامش میدادم شرایطی بوده که حاضر نبودم برم تجربه ش کنم در نتیجه تصمیم گرفتم در دایره ی امن خودم بمونم و در نتیجه یک سیکل معیوب در زندگیم مدام تکرار شده و فکرشم نمیکردم تنها راه نجات شکستن این سیکل معیوب و انجام اون کاره thank God
خدای من استاد این فایل ۲۵ دقیقه ای چیه که همه چی داره واسه همینه من عاشق سریالهاتونم چون همزمان همه چی اموزش میدید ،واقعا امروز معنای بهتری از اهرم رنج و لذت یاد گرفتم که این سلاحیه که باهاش میشه به جنگ رفت سلاح خیلی قدرتمندی که عین چراغ راهه که وقتی این سلاح رو داری سلاح کنترل ذهن هم قویتر میشه وای خدای من مخم داره سوت میکشه پس باید اینجوری دست از نگرانی برداشت نشست گفت اگه این رنج رو نکشم چه لذتی رو از دست میدم باید rv رو روند باهمه ی ترسش تا بتونیم به سفر بریم خدای من چقد این موضوع در ذهنم بازتر شد پس من باید رنج باز کردن همه ی مقاومتهامو بکشم باید رنج پا گذاشتن و قطع پیچکهامو رو بکشم تا به اون لذت نهایی برسم اصلا از این زاویه که میبینم انگار ارزو رهاتر هم میشه چون گیردادن از نگرانی برای تحقق نیافتنش سرچشمه میگیره ولی وقتی تو میدونی این راهه، عینه این فیلمهای قدیمی که میرن گنج پیدا کنن گنج بعد از یه تونله که باید مراحل مختلفشو طی کنی یهو شمشیر میاد یا زمین خالی میشه یا حیوانی میاد وی وقتی مراحل رو طی کردی به گنج میرسی اینجام اینجوریه باید بری تو راه و وقتی رفتی باید مسلح باشی به سلاحها تا بتونی یکی یکی از تضادهات پله هایی برای ترقی یپداکنی تا بتونی به اون خواسته برسی واااو خدای من چقد باید از شما تشکر کرد که کافیه باشه استاد thank God
عزیزززم مریم یه جوری دوره سوال میپرسه انگارتازه داره استادو میشناسنه میگه این دیگه کیه بابا چقد خوبه😍😍😍،استاد عزیزم چقد عالیه که انقد از تجربه هاتون درس گرفتید و همونطور که منم در ابتدای کامنتم نوشتم از این افراط و گیر دادن به ارزوی زندگی مستقل درس خیلی بزرگی گرفتم که دیگه به چیزی گیر ندم برای منم همینه تصمیم گرفتم این بار همیشه قبل از هر تصمیم بپرسم قوانین اینجا چطوری اجرا میشه از خودم بپرسم چطور تکاملمو طی کنم که برگشت نخورم و مطمئنا وقتی به حدی در اجرای قوانین عالی بشم که فاصله ی بین تصمیم و عمل کوتاه بشه از تردیدهامم کمتر میشه ولی خوب تصمیم درست گرفتن در سایه ی تصمیمهای اشتباه و درست قبلی بوجود میاد و برای شروع هر تصمیم باید اول از خداوند هدایت بخواهیم تا به مرور که در تشخیص هدایت تکاملمون رو طی کردیم در موارد جدید هم تصمیمات درست بگیریم و استاد این نشانه گذاری شما بی نهایت زیباست و اینکه بتونی نشانه رو تشخیص بدی برای من خیلی جالبه thank God
Thank you mary and seyed for recording this file for us
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
سلام خانم شایسته عزیز سوالات خیلی خوبی پرسیدید حتماً حتماً از این جور سوال ها بیشتر بپرسید ممنونم ممنون دمتون گرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘
سلام استاد عزیزم واقعا جوابهاتون به اصل اصل اصل موضوع اشاره میکرد دمتون گرم خیلی عالی بود عالی عالی،❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘
معنی آرامش
آرامش نسبی و برای هر فردی میتونه فرق کنه،بعضی ها در شلوغ ترین حالت فیزیکی (ورزش،فعالیت در کاری با فعالیت بالا) و شلوغ ترین حالت اجتماعی
و بعضی ها در خلوت ترین حالت فیزیکی (مثل نقاشی،برنامه نویسی و..) و در تنها ترین حالت اجتماعی
⭐نداشتن احساس 👈 ترس،نگرانی،استراب
⭐داشتن احساس 💪👈 خوب،امید،فکرباز،رهایی
🌟نتیجه👈 اتفاقات خوب،هدایت به مسیر خواسته ها،هدایت به سمت ثروت و نعمت بیشتر
💪باور مناسب برای آرامش 👈بستگی به پاشنه آشیل مون در اون موضوع داره(یعنی یه جمله خاصی نیست باید برگردیم در اون موضوعی که آرامش نداریم پاشنه آشیل یا همون باورغلطی که داریم رو اصلاح و بهترش کنیم)
معنی در صلح بودن با خودمون
⭐بودن(فعل مضارع است یعنی همیشه)👈 رفیق بودن با خومون،هماهنگ بودن با جریان هستی،هماهنگ بودن با فرکانس خداوند،هماهنگ بودن با خدای درون،خودمون رو دوست داشته باشم و عاشق خومون بودن،سپاس گذار و شکر گذار در آنچه هستیم
⭐نبودن(فعل مضارع است یعنی همیشه)👈در رقابت نبودن با دیگران نخواهیم خودمون رو ثابت کنیم به دیگران،خدمون رو با دیگران مقایسه نکردن،ناراضی و نا سپاسی در آنچه که هستیم
ادامه در کامنت بعدی👇
خداراشکربابت این که امروزم را بااین قسمت از زندگی در بهشت شروع کردم ازشما استاد عزیزم و خانم شایسته هم متشکرم .اما مفهوم تنبلی و سرسپردگی درسر دو راهی های روزمره به نظر من دو چالش اساسی که هر شخصی است که پادراین مسیرروحانی می گذارد.وبی شک جوابهاکاملابه صورت هدایتی وازمنبعی معتبر داده شد ازنظر من امروز استادعزیزمون توی این فایل تفسیر فایل انگیزشی سایت رو خیلی فوق العاده بیان کردند.من لذت بردم مطمئنم توی قسمت بعدی استاد درمورد زندگی درلحظه توضیح می دن.بازهم سپاس گذارم ازشما. الهی شکر.
به نام خداوند وهاب
سلام خدمت استاد عزیزم وخانوم شایسته و همه هم فرکانسی های بینظیرم .
اقا داشتم صب میرفتم سر کار دیدم از تلگرام پیام اومد پیش خودم گفتم اااااان این فایله تازه از تنور اومده بیرون و با کلی احساس خوب نشیتم توی ماشین و دیدم و خدا شااهده چقدر کمکم کرد این صحبت ها.و چقدر باور فراوانی .قانون تکامل رو بیستر یاد گرفتم.عالی بود .استاد ست گردنتونم یه عالیه دیگه حرف نداره.و چقدر ایمانم بیشتر شد به خداوند وچقدر فهمیدم همون بار اول که میگه این راه دروستع اعتماد کنم و تسلیمش شم.و بگذارم تکاملم طی شه.واقعا استاد عزیزم عالی بود حرف نداشت بی نهایت ارزوی سلامتی.خوشبختی .وثروت رو برای شما و همه دوستای عزیزم دارم .و سپاس گذار شما هستم فعلا دوستون دارم
به نام خدا
سلام به استاد و خانم شایسته و دوستان عزیز .خوشبختی از نظر من اینه که شرایطی پیش اومده که میتونم خیلی بهتر رو باور هام کار کنم و روی علاقم کار کنم و حتی در حالت قرنتینه هم نیستم محلهی ما ی حالا روستایی داره که من میتونم به باغ پدرم و ..برم ،خوشبختی همین الانه که پدرم ی کاسه پسته و بادام بهم داد😂😂درمورد انگیزه راسش من چند وقت پیش به این موضوع فکر میکردم و همین جواب به ذهنم رسید و ی عامل دیگه هم این که اهرم رنج و لذت جابه جا میشه ی مثال از خودم میزنم.من عاشق ساخت و ساز هستم دقیق نمیدونم در چه حوضه ایش اما میدونم که در همین مسیره. من برای اموزش آموزش رفتم کارگری تا کار بکنم و یاد بگیرم و تقریبا مجانی کار کردم به دلیل این که باور داشتم که اگر میخوام چیزی رو یاد بگیرم باید از راه سخت باشه .چندین ماه اول خیلی با انگیزه و شور و شوق سر کار میرفتم و ی کار اشتباهی هم که میکردم این بود که به دلیل این که از نظر اون مهندس آدم زرنگی به نظر بیام خیلی سخت کار میکردم که اصلا قرار نبود که من زیاد کار کنم که بعدا وضیفم شده بود ی جورایی و حدود یک سال اون جا کار کردم اما به خاطر کار زیاد فیزیکی که انجام میدادم خیلی بی انگیزه شدم و با حقوقی که اونجا گرفتم کلاس های نقشه کشی سبتنام کردم با این که نقشه کشی خیلی راحته من هم وقتی سر کامپیوتر هستم لذت میبرم ولی کل کار گردنم به دو ساعت می رسه این موضوع به ذهنم رسید که من همون تصویری که در مورد کارگری کردن دارم در مورد این کار هم دارم و به عنوان ی کار سخت بهش نگاه میکنم تا ی کار لذت بخش ی دلیل دیگشم عجله کردن که میخوام زود همه چیز حل بشه و من زود یاد بگیرم و کار را شروع کنم که هنوز خیلی خیلی در مورد این موضوع مشکل دارم .من سعی میکنم دیگران را از ذهنم بیرون کنم هر فکری که دیگران داخلش وجود داشته باشند چون در ذهنم که تجسم میکنم اگر دیگران باشند به خاطر ثابت کردن خودمه و.. و دوباره احساسم بد میشه و باعث میشه که خودم رو دوباره با دیگران مقایسه کنم.
ممنون که کامنت من روخوندید دوستون دارم.