سریال زندگی در بهشت | قسمت ١34 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

سلاااام استاد جان و خانم شایسته عزیززز

چه صبح زیبایی ، امروز حتما تو ی تمپا اتفاقات بسیار عالی منتظرمونه ، چه حالی میده صبح که از خواب پا میشی ، از تراس خونه این منظره شگفت انگیز رو ببینی ، دریاچه رو ببینی ، آسمون آبی و تمیز رو

ببینی ، آدم هارو ببینی که هر کسی با یه نیتی از خونه زده بیرون ، صدای پرنده و هوای معتدل و دلچسببب …. امروز میچسبه که بری بیرون یه دور بزنی …

و ظاهراً نبود مواد غذایی تو یخچالی که بسیار تمیزه ، خانم شایسته زحمت کشیدن تمیزش کردن تا خوراکی های خوشمره رو سره جاش بزارن دلیل برآن شد که برای خرید از خونه بزنیم بیروووون ….

استاد که معلومه تازه از خواب بیدار شدن چون صداش یخورده خوابالوهه و با لهن شیرین و زیباش داره علاقشو به پارادایس و مرغ ها و تخم مرغ ها ابراض میکنه … به به

حالا بریم با موتور خفن و خارجی که اسمش رو نمیدونم چیه بزنیم بیرون … البته اسمش باحال بود اگه اول نمیگفتین موتور فکر میکردم آدمه و دارین با یه مرد ، آدم حسابی میرین خرید .. چون اسمش مردونه بود😄

چه محل زیبایی رو رفتین برای گردش ، پر از مغازه ها و کاباره ها و سیگار فروشی های کوبایی ، که سیگار رو جلوی خودت درست میکنن بهت میدن …

من واقعا تحسین میکنم که آمریکا انقدر برای مردمش ارزش قائله که مکانی رو درست کرده تا هرکس که میخواد آخر هفته خوش گذرونی کنه میتونه به همچین جایی خارج از شهر بیاد و حسابی از همه لحاظ لذت ببره …

من تحسین میکنم که فقط بزرگسال هارو به این جور مکان ها راه میدن و دولت همه ی حواسشون هست به همه چیز ، با اینکه من فکر میکردم که کودکان آمریکایی ممکنه زودتر در معرض مسائل مختلف بزرگسال قرار بگیرن و ذهنشون در گیر بشه و به بیراهه کشیده بشن ولی از اینکه این کشور قوانین سر سختی داره و به افراد زیر سن قانونی اجازه ورود نمیدن واقعا تحسین منو برانگیخت …

اون مرد مسیحی چقدر آسوده داره دینش رو ترویج میکنه و از هیچ چیزی هم نه ترسی داره و نه اجبار میکنه بلکه خیلی عادی و راحت اونجا داره حرفشو میزنه و اینکه اگرم کسی توجه نکنه به حرفش ، براش اهمیتی نداره اون رسالتشو انجام میده … خیلی برام جالب بود …

اون ماشینه که از وسط خیابون رد شد خیلی برام جالب بود ، ماشین های عجیب و غریبی که من اینجا دیدم تو فیلم ها ندیده بودم … یکی از یکی خفن تررر ، آدم کیف میکنه وقتی این ماشینا رو از نزدیک میبینه …

امروز صبح راجع به تخم مرغ حرف زدیم و تا ظهر یه عالمه تخم مرغ و کلی مادر مرغی و خروس دیدیم که واسه خودش میخونن ، خیلی باحال بود … این یعنی قوانین سره جاشه و بدون کوچک ترین خطا کار میکنه ، این یعنی به هر چی توجه کنی همون رو وارد زندگیت میکنی …

خیلی خوبه که کسی به این تخم مرغ ها دست نمیزنه و حتی مرغ ها و این حیوانات با خیال راحت دارن تو خیابونا زندگی میکنن و خدا هم روزیشونو میرسونه… یاده گربه های تو محل خودمون میوفتممم ما اینجا گربه داریم شما اونجا مرغ و خروس خخخخخ

در کل فکر کنم امروز روز یکشنبه باشه و قراره که شاهد یه بازی عالی و بسیار خفن از تمپا بی باشیم … به امید الله

ممنون خانم شایسته و استاد جان که از زیبایی های دنیا برای ما فیلم و عکس میگیرین و میذارین تو سایت …

عاشقتونممم ، بریم برای قسمت بعدی که کلی شگفتی دیگه منتظرمونه

۲۱ / ۶ / ۱۴۰۰