این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-06 09:48:352024-12-23 13:38:53سریال زندگی در بهشت | قسمت 14
279نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
هر شب من و دخترم که ۶ سالشه فایلها رو از زمانی که سفر به دور آمریکا بود تا الان که سریال زندگی در بهشت پخش میشه نگاه میکنیم و خیلی هم پیگیر لایوها هستش و خیلی هم اصرار میکنه حتما زنده زنده ببینیم
یه اتفاق جالب که امروز صبح افتاد
تا چشمش رو باز کرد گفت من یه چیزی از عباس منش یاد گرفتم
یاد گرفتم اشکال نداره عصبانی بشم اما توعصبانیت نمونم
ناراحت بشم ولی تو ناراحتی نمونم
وقتی هم فیلم یا کارتون نگاه میکنه باورهای اشتباه شخصیت ها رو میگه و بعد از من میپرسه درسته؟
البته این رو بگم که تماشاکردن تلویزیونش خیلی خیلی کم شده و یه سرگرمیش اینه که برای یکی دو ساعت در روز تو خونه راه میره و تو تخیلاتش با خودش حرف میزنه
وقتی هم که ازش میپرسم به چی فکر میکردی میگه داشتم باورهام رو میساختم😄
اوقاتی هم که پدرش میخواد از دست پرحرفی و شیطنتش خلاص بشه و دعوتش میکنه که برو برنامه کودک نگاه کن
دخترم در جواب میگه نگاه نمیکنم عباس منش گفته باورهامو خراب میکنه😀😃
ذهن فضایی هست که افکار در آن می آیند و میروند (مانند زمین پرادایس که هم درختان کاج ، هم درختچه های هرز در آن رشد میکنند) ، افکار مانند هر چیزی که در این جهان وجود دارد بر پایه ی انرژی هست ، در واقع افکار و صداهای درون سر ، توده ی انرژی هستند و این توده ی انرژی مانند هر موجود دیگری در صدد بقای خود عمل میکند ، همان درختان هرزی که در حال قطع کردنش بودید نیز توده هایی از انرژی هستند و تا زمانیکه آگاهانه اقدام به پاکسازی نکنید همچنان هستند و هر روز قوی تر میشوند ، چرا که قانون جهان این است که همه چیز رو به رشد و توسعه است (چه مثبت ، چه منفی) ، به زبان قرآنی “کل نمد هولاء هولاء ” ، کل سیستم هدایت میشود به سمت رشد کردن و توسعه یافتن
اتفاق جالب این است که ما انسان ها از نعمت خودآگاهی برخوردار هستیم و این خودآگاهی تشخیص میدهد کدام توده ی انرژی باعث میشود جهان در جهت بهتر شدن و قشنگ تر شدن پیش برود ، کدام توده های انرژی در جهت ایجاد بی نظمی حرکت میکنند ، این خودآگاهی قشنگی و نظم را خیلی خوب میفهمد.
اگر عمیق تر به موضوع بنگریم بی نظمی وجود ندارد ، خیر و شری وجود ندارد ، در ورای این بی نظمی ها و به ظاهر شر ها ، همه چیز خیر است ، توده های انرژی منفی تبدیل به کود زندگی میشوند و توده های انرژی مثبت مانند گل میشکفند
آدم های آگاه و نیک همچون گل میشکفند و آدم های ناآگاه اگر آگاه نشوند تبدیل به کود زندگی میشوند.
این تضادی که در دنیای شکل و فرم وجود دارد برای حرکت جهان است ، وقتی مثبت و منفی در مقابل هم قرار میگیرند نیاز هست حرکتی صورت گیرد ، تا مثبت بر منفی غلبه کند ، به عنوان مثال اگر درخت هرزی نبود دیگر نیازی نبود استاد عباسمنش و خانم شایسته بیایند و کارهایی که در فایل دیدیم را انجام بدهند ، عمل قطع کردن شاخ و برگهای هرز در این فایل این پیام را در بر دارد که انرژی جریان دارد ، زندگی جریان دارد ، به زبان فیزیک بگویم جریان الکتریکی از قطب مثبت به سمت قطب منفی برقرار میشود یعنی این اختلاف پتانسیل بین قطب مثبت و منفی هست که باعث برقراری جریان الکتریکی میشود ، این اختلاف پتانسیل درختان کاج و درختچه های هرز هست که جریان انرژی قطع کردن درختان را برقرار میکند ، پس قانون تضاد زیباست ، برایم خیلی زیباست ، قانون تضاد یعنی قانون حرکت ، قانون ارتعاش…
کل کائنات در اسکیل های مختلف بر اساس همین قانون در حال حرکت و ارتعاش هست ، زمانیکه الگوهای ذهنی با برانگیخته کردن احساسات ، به قول قرآن جهل را وارد چرخه ی جریان یافتن انرژی میکند ، یک ذهن ناآگاه که هویت خود را از افکار و احساسات میگیرد به سمت ناآگاهی بیشتر پیش میرود ، به سمت تاریکی ها و جهل بیشتر پیش میرود…
دلسوزی جاهلانه نمود همین نا آگاهی ها و در تسخیر ذهن بودن است ، دلسوزی نا آگاهانه ترمزی است برای توسعه و پیشرفت جهان ، وقتی دلسوزی میکنی بدین معناست که در مقابل چرخ دنده ی جهان قد علم میکنی و اگر ادامه دهی له میشوی…
جهان همواره در جهت پیشرفت و به سمت جلو حرکت میکند ، در مقابل این چرخ دنده ی عظیم ایستادن کار عاقلانه ای نیست ، به ظاهر بیرحمانه به نظر می آید ، اگر به نظرت بیرحمانه هست نشانه ی خوبیست ، نشانه ی این است که با چرخ جهان هماهنگ نیستی ، اگر هماهنگ شوی میبینی چقدر عادلانه و زیباست ، چقدر خوب و زیباست که با هماهنگ شدن با چرخ دنده ی جهان ، تمام نعمتها و کائنات در خدمتت هستند.
به قول قرآن : “و سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض…”
یه روز جدید و یه ماموریت جدید که برای خودمون در نظر گرفتیم تا بیشتر به خودمون ثابت کنیم که ما خالق زندگی خودمون هستیم، خداوندا صدای باد لابلای شاخه ها عجب آهنگ گوش نوازیه ،یه استاد خوش تیپ و یه سانتافه ی دلبر خدایاشکرت
نگاه نردبونه رو توروخدا یه هنر دیگه هم رو کرده یه طرفه شده قدبلند چقد این نردبونه عالیه واقعا جادوییه ،میزو صندلی سفید و زیبا رو نگاه توروخدا حیرت انگیزه بشینی اینجا روی این صندلی زیبا زیر سایه ی درخت و از زندگیت اونطور که دلخواه خودته استفاده کنی واقعا عالیه واقعا از اعماق قلبم زندگی به سبک شخصی رو تحسین میکنم و آگاهانه از خداوند همچین زندگی ای میخوام خدایاشکرت
ای جانم استاد نظر مریم خانمم میخواد که بریم سمت رودخونه یا سمت تریل و مریم جانم با احترام میگه هرچی حستون میگه و حس استاد میگه تریل ،استاد اینم اون اره ایی که میگفتم خیلی حرفه ای تره و راحتتره البته بازم اره هایی هستن که درخت گنده باهاش قطع میکنن دیگه این درختهای هرز اینجا خوراک یک دیقه شن همسرمم یه اره مشابه این داره و دیدم وقتی میریم باغ ازش استفاده میکنه خدایاشکرت
چقد خوبه استاد که این شاخ و برگهای اضافی رو هرس می کنید تا درختها رشد کنند منم یه صفایی به گلهام دادم تا رشدشدن در جهت زیباتر بودنشون پیش بره و خیلیم خوشحالم ، چقد این اره با این دسته ی بلندش مفیده اصلا لازم نیست بری بالای درخت خدایاشکرت
چقد عالیه استاد این سریال که اموزشهاتون رو عملی نشونمون میدید و ما مخصوصا کسایی مثل من که با اموزش تصویری بیشتر یاد میگیرن میتونیم در وجود خودمون این درختها و این پیچکها رو ببینیم و چیزهایی که اصلا نمیدونستیم رو یاد بگیریم اینکه باورهای منفی عین این تریل هستند همه تو شاخ و برگ هم هستند و کافیه اولین قدم رو برداری و اولین باور رو بکشی بیرون میبینی قشنگ فکر منفی بعدی هویدامیشه اونو پاک میکنی بعدی تا کم کم تریلت تمییز تمییز بشه و بعد از اون هوشیاری که نذاری فکر منفی رشد کنه تا باوربشه و این اموزشهای تصویری برای من که واقعا مفید بودن واقعا هرروز دارم بزرگتر میشم دخترم یه دستکش داره که با بند بهم وصل بودن یکساله میدیدم اون بند مانع راحت حرکت دادن دستهاش میشه ولی حتی به ذهنمم نمیرسید ببرمش ولی همین الان که داشتم اینو مینوشتم دخترم از بیرون اومد و گفت مامان این بندها رو ببر اذیتم میکنه و اگه همون ادم قبلی بودم میگفت نه نمیشه اونوقت دستکشهات گم میشه و یه کاریش می کردم تا کمی بهتر بشه همین ولی الان حتی یک ثانیه درنگ نکردم به قول مریم جان گفتم ببر ببر بره اقا و قشنگ با قیچی بریدم و گفتم دخترم این دستکشها برای اینن به تو کمک کنن تا راحتتر باشی و از برف بازی لذت ببری نه اینکه ازادیتو بگیرن پس بابد بریده بشن و باورکن استاد برای ذهن کوچک من بریدن اون بند به اندازه ی بریدن اون نرده ها برای ذهن بزرگ شما باارزشه و همینها قدم اولن قدم اول برای راحت شدن برای ازاد شدن خدایاشکرت
چقد نمای این طرف تریل که تمیز کردید زیباست ،استاد این باورهای محدود کننده ی کوچک رو من قبلا اصلا نمیفهمیدم چین ولی وقتی مریم جان تو فایلهای قبل گفتن که حتی ترس از یک حشره یک باور محدود کننده ست که مانع تعالی شما میشه خیلی هوشیارتر شدم که این باورهای محدودکننده ی ریزمو دربیارم و برای این کار هوشیارم تا ببینم چه کاری با وجودیکه خیلی بی اهمیته ولی بهم احساس بدی میده اون حتما یک باور محدودکننده ست خدایاشکرت
استاد بخدا این اموزشهای شما عین گنج هستند این کرمهای ریزی که از مغز ما میکشید بیرون منو شگفت زده میکنه یعنی اینکه ما هرجا احساسات رو بزاریم جای منطق این جهله و من وقتی به گذشته ی خودم فکر میکنم میبینم چقد جاهل بودم چقد احساساتی شدم اونم به غلط ولی هرچی بیشتر باشما راه اومدم از اون حالت فاصله گرفتم و الان شکرخدا خیلی درستتر با مسایل برخورد میکنم و اصلا یه چیزهایی از گذشته یادم میاد که با عقل و درک الانم میبینم چقد راهو اون موقع اشتباه میرفتم و الان قشنگ میبینم هرروز بیشتر به سمت با خودم در صلح بودن پیش میرم و این رو مدیون اموزش های شما و رفتار و اخلاق مریم خانم در مواجهه با مسائل هستم خدایاشکرت
استاد چقد الان این حرفهاتونو بهتر درک میکنم نسبت به اولین باری که این فایلو دیرم چقد الان کنترل ذهن برام دل نشین تره چقد الان قویترم در کنترل ذهن و فکر کنم استاد هرچقدر مشکلی که باهاش مواجهیم بزرگتر باشه و ما بتونیم در برابرش کنترل ذهن کنیم پاداشی که میگیریم بزرگتره و واقعا راه کنترل ذهن فکر نکردن نیست بلکه فکرکردن به موضوع دلخواه یا کار دلخواهه من الان که دنبال ردپای کنترل ذهن در گذشته م میگردم میبینم من همیشه بعداز دوسه هفته که خونه بودم و مدام درگیری داشتم یه جایی دیگه واقعا مغزم نمیکشید میرفتم خونه ی پدرم دو روز و چون اونجا با خانواده بهم خوش میگذشت و میرفتم بیرون پارک خرید یه جورایی ناخوداگاه کنترل ذهن میکردم و اصلا این خونه و ادمهاش یادم میرفت و وقتی می اومدم قشنگ تا یکی دوهفته شارژ کامل بودم ولی بازم به علت راه اشتباه برمیگشتم سر خونه ی اول ولی همین تجربه باورمو قویتر میکنه که برای رهاشدن از موضوعی کافیه شرایطی خلق کنی که اون موضوع رو فراموش کنی حالا من اگه بتونم برم خونه ی مادرم اگه نه مثل این روزها بشینم له فایل نگاه کردن و چقد من از این کنترل ذهن دارم نتیجه میگیرم که خدا بدونه من قبلا به نکات مثبت توجه میکردم وای واقعیتش جواب نمیگرفتم چون نمی تونستم اعراض کنم از بدیها و این واژه ی اعراض شده بود پاشنه اشیلم که خدایا چکار کنم ولی وقتی اعراض چهره عوض کرد شد کنترل ذهن خیلی ناخوداگاه من درکش کردم و تونستم بهش عمل کنم و امتحانش کردم نتیجه گرفتم و قشنگ این سرنخ رو دو دستی چسپیدم تا برسم به گوله ی کاموا ان شالله خدایاشکرت
استاد این حرفهای که در مورد سفر زدید چقد عالی بودن و الان که من میبینم همراه شما به کل امریکا رفتم و توی این جنگلهای سرسبز زندگی کردم چقد یاد گرفتم قضاوت نکنم یادگرفتم به ذهنم سکوت بدم تا به وقتش همه چی روشن بشه تا به وقتش همه چی روی واقعیشو نشون بده و من به جاهایی هدایت بشم که جواب سوالهامو بگیرم و خواسته ی سفر واقعا در وجودم پررنگ شده و از صمیم قلبم اگاهانه از خدا میخوام شرایط یک سفر رویایی پر از تجربه و لذت همراه با بزرگ شدن روح رو برام فراهم کنه خدایاشکرت
سپاسگزارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
سلام دوست عزیزم چقدر زیبا احساستون رو بیان کردین حرفهاتون تاثیرزیادی برام گذاشت چون منم نمیتونم اعراض کنم وباورهای اشتباه زیادی ذهنم رو اهاته کرده وهر لحظه باید در رفتاروسخنانم دقت کنم تابتونم اعراض رو یادبگیرم وذهنم از الودگیها پاک بشه براتون زیبایی وسلامتی وشادی وثروت ارزو میکنم /درپناه حق
خدای عزیزی ک نه تنها هدایتم میکنه بلکه در همون هدایت حمایتم میکنه و من رو آسان میکنه برای آسانی ها
عاشقتم خدا
سلام میکنم به استاد عزیززززم و مریم جان مهربون
استاد من عاشقتونم عاشقتونم ک اینطور دارید به ما درس زندگی میدین
این قسمت خیلی خیلی درس داشت
هر کاری ک شما انجام میدین درس قانون در عمل رو داره به ما توضیح میده
باید خیلی هوشیار باشم و شاگرد خوبی باشم ک نکته ها رو بگیرم و به کار ببندم و نهایت استفاده رو ازین فرصتی ک خدا بهم داده ببرم
قبلا فکر میکردم خدا ما رو برگزید تا آگاه باشیم
ولی الان میگم ما خدارو برگزیدیم ما آگاهی رو برگزیدیم وگرنه خداوند ک هدایتگر همه انسانهاست کلا نمد هولاء و هولاء…
اینم از آموزه های گرانقدر شما دارم استادم
..
چقدر این پردایسمون زیباست چقدر سرسبز و قشنگه خدااااا
چمنها چ رنگ یبز قشنگی دارن چقدر چمن چقدر درخت ک سایه انداختن روی چمنا و من عااااشق اینم ک یه زیرانداز بندازم تو این سایه و دراز بکشم و خنکای چمن رو روی بدنم حس کنم .به آسمون و عظمتش خیره بشم و آرامش تمام وجودم رو فرا بگیره
یه تیپ کموی جدید از استاد جانم چقدر زیباست خیلی بهتون میاد😍
پروژه پاکسازی رو ادامه میدیم
عجب نردبون خوبی ببین چقدر بلند شده و کار پاکسازی رو راحت تر کرده خدارو شکر
استاد جانم خدا قوت چقدر شاخ و برگ زدین
ممنونم ک بخاطر ما بازم میرین بالای نردبون تا روند کار رو به ما هم نشون بدین آخه من عاااشقتونم ک انقدر مهربونید و استادی رو در حق ما تمام کردید..
وای خدا میز و صندلی زیر سایه درخت رو ببین
مریم جان تحسینت میکنم بابت این ذوق و شوق انگیزه ک میای اینجا روی سایت کار میکنی . چ کار لذت بخشی اونم تو این فضای زیبا. چقدر خوبه ک کارت عشقت باشه .خدارو صدهزار بار شکر ک اینروزا بعد از سالها دارم این حس رو تجربه میکنم و کاری رو انجام میدم ک عشقمه
چقدر این رابطه زیباتون رو تحسین میکنم ک اینطور بر پایه قانون پیش میره و بر اساس احساس درونیتون و ندای درونتون تصمیماتتون رو میگیرین و چقدر ب نظر هم احترام میذارید
چقدر مشورت و هم فکری توی رابطتتون زیباستش چقدر پختگی و چقدر عشق واقعی..خدایا شکرت
ابزار جدید رونمایی شد. یه دسته بلند برای اره
جون میده برای قطع کردن شاخ و برگهای بالایی
چقدر کار راحت تر شد حتی بدون اینکه بخواد نردبون بذاری
چقدر حس خوبیه این تمیز کردن پردایس.این پاکسازی و قطع شاخ و برگای اضافی..
اول ک چقدر شور زندگی میبخشه به خود آدم
دوم اینکه چقدر این درختا نفسی تازه میکشن وقتی بار اضافی از روی دوششون برداشته میشه
حس آدمی رو دارم ک بعد از مدتهای طولانی اصلاح میکنه. چقدر احساس سبکی بهش دست میده احساس طراوت و شادابی
با قطع کردن هر شاخه اضافی و هرس کردن هر یک دونه درخت احساس عزت نفس و توانمندی آدم زیاد میشه چقدر حس مفید بودن به آدم دست میده من عاشق این حس بعد از تموم شدن کا و دیدن نتیجه کارم
خدای من شکرت چقدر ثروت ساختن فوق العادست
وقتی ثروتمند باشم میتونم به راحتی ملک شخصی خودم و مزرعه خودمو داشته باشم یکه هرچقدر دوس دارم توش لذت ببرم کلی ابزارای حرفه ای بگیرم و استفاده کنم
خب الهه عزیزم خوب حواستو جمع کن به درس امروز ک استاد جانم میخوان برامون بگن:
این پیچک ها مثل افکار منفیه که به هم وصله. فکر میکنی یه دونه رو زدی و روی باورت کار کردی دیگه تمومه. نگو اینا به هم وصلن. باور عدم لیاقت برمیگرده به کمبود عزت نفس به خود سرزنشی به احساس گناه و همش به هم وصله*
استاد جان وقتی اون درخت رو از پیچک ها جدا کردید و بلاخره افتاد، این تصویر تو ذهنم اومد ک وقتی روی باورای محدود کنندت کار میکنی و کار میکنی و ورودی درست رو جایگزین میکنی و باور درست رو میسازی ، بلاخره اون باورهای قبلی صحنه رو ترک میکنه و باور جدید جوانه میزنه و رشد میکنه..در صورتی ک بهش تغذیه مناسب رو برسونی ک میشه ورودیهای درست کنترل کانون توجه و احساس خوب داشتن..
استاد جانم الگوی بزرگ و قدرتمندم چقدررررر تحسین برانگیزین ک موقع از دست دادن دوستتون انقدر عالی تونستید ذهنتون رو به سرعت کنترل کنید و اومدید دارید پاکسازی میکنید و فایل میگیرید……این خیلی کار بزرگیه هاااا این خیلی کنترل ذهن میخواد…
چقدر حرفاتون درس داره اینکه من توی هر احساس بدی با خودم فکر کنم که اگر من با هر منطقی حالم بد باشه، این احساس بد=اتفاقات بد
استادم چقدر با تمام وجودم تحسینتون میکنم ک تو همچنین موقعیتی اومدین جلوی دوربین و اینقدر خوب ب احساساتتون مسلط هستین. هرچند ما کم از شما ندیدیم این قدرت رو که یادمه توی یه لایو ک پارسال با آقای عرشیانفر داشتین گفتین همین الان ی مساله ای توی زندگی من هست ک اگه هرکس دیگه ای بود هنوزم بهم ریخته بود ولی شما با چ قدرت و تسلطی اومدین توی لایو..آخه من هرچقدر شما رو تحسین کنم کمه
یا بازم یه لایو دیگه ک امسال بعد از اسنکه دوز دوم واکسن رو زدین داشتین و با اینکه حال جسمیتون اونقدر مساعد نبود ولی با قدرت اومدین توی لایو..
چقدر زیبا به آموزه هاتون عمل میکنید و برای هزاران نفر الگو میشید..
خیلی از نامفهومی های ما نسبت به بقیه واسه اینه ک ما همه رو داریم از دید خودمون نگاه میکنیم اما وقتی یکم بالا پایین دنیا رو میچشیم یکم سفر میکتیم و جهان رو میبینیم دیدمون بازتر میشه
وای خدای من چقدر این جهان بینی مهمه..این سفر کردن چقدر دید آدم رو بازتر میکنه انسان رو پخته تر میکنه و رشد میده. اصلا این سفر کردن خودش باعث ایجاد و تولد خواسته در انسان میشه. باعث وضوح بیشتر در مورد خواسته هامون میشه
مثل موقعی ک شما به دور آمریکا سفر کردین و چقدر به وضوح بیشتری رسیدین ازینکه دوس دارین محل زندگیتون چه شرایطی داشته باشه ک خدارو شکر شما از قبل در مدار درستی بودین و تمپا و فلوریدا همه اون شرایط دلخواه شما رو از قبل داشت خدارو شکر خدارو شکر
هرچقدر ما باورهای محدود کنندمون رو رفع کتیم انرژی بیشتری برای رسیدن ب اهدافمون داریم و اون انرژی ک صرف حاشیه ها و ترمزامون میشد میشه انرژی مضاعف برای رسیدن ب خواسته هامون
وقتی این درختها داره پاکسازی میشه دیگه تارهای عنکبوتی هم نیست ک بخواد مزاحمت ایجاد کنه
همونطور ک وقتی من روی خودم کار کنم و انسان بزرگتر و قوی تری و توحیدی تری بشم، دیگه هیچ عامل بیرونی مثل انسانهای دیگه و اتفاقات و شرایط نمیتونه برای من مزاحمت احساسی ایجاد کنه! بیشتر میتونم ب احساساتم مسلط باشم
پس من باید و باید هر روز روی خودم و باورام کار کنم و این روند بهبود تا وقتی زنده هستم ادامه داره
وای استاد تغییر احساستون در آخر فایل نسبت به اول فابل چقدر فاحش هست. همین ک شروع کردین ب صحبت راجبه قانون رفته رفته احساستون بهتر شد انرژیتون بالا رفت. اینو از فرکانسی ک ازتون دریافت کردم میفهمم
چقدر قدرت کلام ابزار قدرتمندیه
چقدر کنترل ذهن مهمه
خدارو شکر ک در مدار این همه آگاهی قرار گرفتم
از خدا میخوام کمکم کنه بهشون عمل کنم
از خدا میخوام همواره در احساس خوب باشم و احساس خوبم مهمترین سرمایه زندگیم باشه
استاد جانم عزیز مهربان
عاشقانه دوستت دارم و از خدا براتون عمر با عزت و سلامتی میخوام
امروز هم ماموریت تمیز کاری و صفا دادن به درخت ها ادامه داره. حرکت، حرکت، حرکت
دمو اولیه حجم کار وجدیت کامل شما رو به تصویر کشید. میخواید نه تنها درخت ها رو سبک کنید و فقط شاخه های اصلی و بالا بمونه تا بتونن تغذیه و نور بهتری جذب کنند، بلکه منظره ی زیباتر و خالص تری رو ایجاد کنید. کاری که من لیلا باید یادم باشه که همیشه انجام بدم. و باید مرتب به خودم یادآوری کنم. چیزهای اضافی، حواشی، افکار کهنه، و هر چیزی که به درد دنیا و آخرتم نمیخوره رو قطع کنم. باجدیت و بدون احساساتی شدن.
وقتی عکس رو دیدم،گفتم نکنه این همون نردبانی باشه او اون لامپ نیم قرن سر در رو استاد آوردن پایین؟ جواب بلی بود.
چقدر جالب نه تنها تاشو هستش و بلند میشه، بلکه به صورت او نردبان های معمول که ما داریم در میاد و باز هم بلند میشه و تا آسمون هفتم میره. چه خلاقیت و استحکامی. دم سازنده ش گرم.
ابتکار وصل کردن اون اره به اون فکر کنم بازو بود هم خیلی بی نظیره. هم امن و هم راحتتره از زمانی که که بخوایم از نردبان استفاده کنیم. ارزش ابزاره دیگه. خیلی بامزه بود وقتی خانم شایسته گفتن تا کهکشان راه شیری میره. 😄😄
خانم شایسته خدایش، خدا دقت و ریز بینی رو به شدت به شما هدیه داده. ماشالله به ریزبین و دقت تون. از اون شاخه کوچک هم چشم پوشی نمی کنید و میگید بزن بره. ببر. و بعد رضایت دادید.
و دیدم شما هم عاشق ابزار هستید. و نحوه ی استفاده شون.
چه تعبیر زیبایی بعد از پاکسازی اون درخت، وقتی از نمای پایین به سمت بالا و رو به آسمان ، اون درخت رو به تصویر کشیدید. سبکبار میرود برفراز. من به جای درخت احساس سبکی کردم.
درخت ها و پیچک ها و کشف قوانین زندگی و خود شناسی:
وقتی درخت کوچک قطع شده بود ولی زمین نیفتاده بود و دلیلش پیچش اون پیچک های محکم بودن. استاد اینجا گفتند: اینها همون جاهایی که فکر کردی زدی و روش کار کردی. اینها همون باور کمبود اعتماد به نفس، نبودن احساس لیاقت، خود سرزنش کردن، احساس خود کم بینی هستند. توی کشف قوانین زندگی گفتید که وقتی همه برنامه ها رو نوشتی و همه چیز جلو میره و لحظه آخر همه چیز میترکه. اون برنامه ریزه، اون برنامه کوچکه و نامریی. من مرتب دوره میرفتم برای کار خودم. مطالعه میکردم،.. بعد میگفتم اره من لایق فلان وفلان رو دارم ، ولی همیشه میگفتم خوب چرا درآمدم زیاد نمیشه. تا یه روز بین مکالماتم با برادرم متوجه شدم و از دهنم اومد بیرون. آره خوب من یه زنم وهر چقدر هم کارم خوب باشه اندازهی همکارای مرد به من دستمزد نمیدن.آقا من مچ خوم رو گرفتم. یعنی اشکم دراومد و بعد از اون کار کردم و درآمدم اومد بالا. خیلی خیلی ریز هستند. و دردناک ولی بعدش نفس میکشی.
واقعا حق با شماست وقتی گفتید این درخت ریزها و اون پیچک ها خیلی بد قلق تر هستند از درخت های بزرگ. چون واقعا انرژی و زمان زیادی از آدم میگیرند تازه حالا بعد از کشف شون.
استاد اینجا باز همیشه یادآوری میکنید و توی همه دوره ها همه فایل ها میگید. کار کردن روی خود باید دائمی باشه و گرنه بعد از یه مدت نه تنها نتایج متوقف میشن بلکه پس رفت هم می کنیم. به خودمم.
داشتن تفکر احساسی که از جهل میاید.
وای من اینجا وضعم خیلی وخیم بود. من فکر میکردم هر بدبخت و بی پول و. رو باید نجات بدم. دستمزد کم میگرفتم. دلم به حال بقیه میسوخت و .… یعنی جز بدبختی و هزار مشکل و عقب افتادن از زندگی و پیشرفت هیچ چیزی عائد فرد با تفکر احساسی نداره. واقعا چرا باید عقل و منطقم رو کناربزارم. مگه دنیا بر اساس قانون و منطق نیست. یعنی کم کم که دارم درکم از آگاهی ها زیاد میشه، اتفاقات و رفتارهام رو بررسی میکنم، می بینم چه کاری کردم. و دلایل عدم پیشرفت هام رو میبینم و کشف می کنم.
کنترل ذهن در شرایط سخت. البته کنترل ذهن همیشه. ولی در شرایط سخت خیلی مهمتره. استاد توی یکی از جلسات گفتگو با دوستان اخیر هم فرمودن. فرقی نمیکنه به چه دلیل و منطقی ناراحتی اگه ذهنت رو کنترل نکنی، اتفاقات بد رو تجربه می کنی. استاد اون مثال دست سوختن رو روی کابینت آشپزخانه، تقویم و چند جا زدم تا هر جا یادم رفت ببینم. چون کنترل ذهنم واقعا برام سخته.
یک راه حل کنترل ذهن و افکار، انجام کار فیزیکی سخت. این مثال عملی رو اینجا نشون دادید. خیلی سپاسگزارم.
باز عدم داشتن تفکر احساسی، جیزی که باید بره، باید بره. مس باید این درخت های کوچک و پیچک ها برن. تا جا باز بشه تا درخت های اصلی غذا و انرژی کافی بهشون برسه. اگه قطع نشن به صورت زیاد رشد میکنند و فضا و انرژی بقیه درخت های اصلی رو هم مصرف میکنن. ترحم جایز نیست هیچ جا و در هیچ زمانی. این رو واقعا استاد در حال تمرین هستم خوشبختانه. با دادن جواب های نه به درخواست های بی مورد.
یک دیدگاه دیگه ای رو هم مطرح کردید استاد: اون هم دیدن دنیا و همه چیز از دریچه نگاه محدود. این نگاه محدود به خاطر کمبود حرکت، کمبود تجربه کردن مکان های مختلف و.
استاد اینجا یاد داستان فیل مولانا افتادم. هر که وارد اون اتاق تاریک میشه یه چیزی میگفت. یه چهار پایه و.. . چون نگاه محدود داریم. چون این جوری در تاریکی و جهل هستیم.
اون دیدگاه کمبود به جهان از کمبودی که تجربه کردیم.
این رو با طلا باید نوشت: سفر، حرکت، مهاجرت، جهان بینی آدم رو عوض میکنه.
اگه فرصت سفر مهیا نیست،مطالعه کنیم، تحقیق کنیم. و یکی از بهترین راهها گوگل کردن هستش. میتونیم کلی اطلاعات بگیریم. و وسعت دیدمون رو عوض کنیم.
آتش زدن چوب هم یک نوع برگشت به چرخه طبیعی هستش. اصلن بومیان آمریکایی خیلی از قبل ها این کار رو میکردن.
یادآوری مجدد قانون: تمیز کردن مرتب محیط و افکار تا زمانی که کار میکنی اوضاع خوبه و لذت میبری. اگه لذت مدام میخوای کارم مدام باید انجام بدی .
اگه کنترل ذهن نداشته باشم و مرتبا نشخوار افکار و اتفاقات قبلی رو داشته باشم، هم خودم رو از لذت زمان حال محروم کردم و هم انرژی خودم رو صرفا مسائل بیهوده و بی ارزش کردم. به قول استاد توی روانشناسی ثروت ۲، جلسه ی اول که گفتن: زمان و انرژی من نامحدود نیست پس باید صرفه چیزهای با ارزش بشه. من باید مرتب و دائم به خودم یادآوری کنم، اگر ذهنم رو کنترل نکنم، بنا به قانون، از جنس اون رو بیشتر و بیشتر به زندگیم جذب میکنم.
صحنه ی آخر بسیار زیباست. وقتی روی باورهای واضح وبزرگ کار می کنی، تازه کم کم به باورهای کوچک و ریز میرسی. اون زمانی که جراحی روی مغز خودمون انجام میدیم. کنکاش می کنیم، و باورهامون رو درست می کنیم، باگ ها رو شناسایی می کنیم و رفع می کنیم ، تازه جریانی از ثروت و نعمت و فراوانی وارد زندگی میشه.
و حالا با کنار رفتن اون اضافات، درخت اصلی زیبا و سبکبار شد و نو خورشید از لابلای ربرگ ها بیرون اومد. واقعا زیباست.
تنتون سلامت و خداقوت.
سپاسگزارم یک دنیا برای مرور این همه آگاهی. برای ریز کردن و ساده سازی اونها. این رو امروز و هر روز باید به خودم یاد آوری کنم.
خدایا ای مهربانا ای جانا ای عزیزترین ای وهاب ترین کمکم کن تا علف های هرز ذهنم رو که ریشه دوانده در تمام وجودم شناسایی کنم وبخوام با تمام وجودم بارور کنم درخت ها وباورهایی که نیاز دارند که به زندگی ام رنگ وبوی بهشتی ببخشند خدایا تمام امیدم تویی تنها یار ویاران تویی خدایا با تمام وجود ازتو همراهی میخواهم خدایا راه را به من نشان دادی ومن با سر آمدم نصف راه نصف راه من خدایا کمکم کن هدایتم کن تا برای خودم یک زندگی بهشتی و ویلایی بسازم خدایا یک من قدرتمند وتوانمند در وجودم متبلور کن
نکته اول ، ذهن هم مثل یک باغ میمونه اگر روش کارنکنی دلمرده و افسرده میشی بعد هم اتفاقات بد روجذب میکنی
نکته دوم ، احساساتی بودن جهله ، چون آدم رو از رشد و پیشرفت عقب نگه میداره و باعث نشت انرژی میشه
نکته سوم ، باورهای محدود کننده رو شناسایی کن تا زندگی روانتر بشه
نکنه چهارم ، ما معلوم نیست تا کی زنده ایم ، همه ی ما فکر میکنیم پیر میشیم بعد می میریم ان شالله که اینطور باشه که بیشتر بندگی کنیم ولی واقعا چه تضمینی هست ما سعی کنیم از همین لحظات لذت ببریم و بگردیم دنبال نکات مثبت و خودمون دل خودمون رو شاد کنیم
موتو قبل ان تموتو
بمیرید قبل از آنکه بمیرید
یعنی وابسته هیچی نباشید
فکر کنید نیستید
از دریچه نیستی به هستی نگاه کنید اون موقع بیشتر و بیشتر لذت خواهید برد
سلام بچه های زندگی در بهشت و سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون
داشتم کامنت های این فایل رو میخوندم نتونستم ادامه بدم گفتم بذار یه کامنتیم خودم بنویسم بعد برم ادامه کامنتا رو بخونم این قسمت از زندگی در بهشت بصورت عملی آگاهی هایی رو برای ما داره که تقریبا برای همه افراد این مورد یک شاخه هرز قوی محسوب میشه که نمی تونن قطعش کنن
استاد انرژی شما وجود شما عزیز دل شما بهشت شما و هر انچه که برای شما ذره ای خوشحالی و لذت میاره مثل همک قسمت قبل و هرچی که خانوم شایسته به تصویر می کشند برای ما انرژی مثبت و انگیزه و ایمان بهمراه داره ایمان به قوانین جهان هستی و اگه خودتون و یا خانوم شایسته بخوایین برامون حرفی بزنید که دیگه محشر میشه
لبخند شما اول فایل نشات گرفته از کنترل ذهن شما بود و چقدر میتونست درس برامون داشته باشه لبخند و شادیه شما بسیار دوس داشتنیه استاد ولی این یکی با بقیه فرق میکرد و حسی توام با توجه به خدا و سعی در یکی شدن با خداوند و جریان هستی بود
از دست دادن عزیزان چیزیه که جز طبیعت جهانه و حتما برای همه رخ میده ولی از پس این مورد بر اومدن کار هرکسی نیست و کمن افرادی که بتونند اینقدر فوق العاده ذهنشونو کنترل کنند و به حقانیت خداوند برسند البته اینم بگم که اینکار برای اعضای صمیمی خانواده عباس منش که روی خودشون بخوبی کار میکنن با وجود استاد براحتی ممکنه خیلی لذت بخش بود؛ این خدا بود که این اگاهی های ناب رو توسط استاد بما یاد می داد و چه کسی بهتر از استاد
و خانوم شایسته عزیز چقدر شما با خودتون در صلح بودین موقع فیلم برداری، شوخی کردن، توضیح دادن و فقط با خدا بودن مد نظرتون بود انرژی شما بقدری قوی بود که من احساس کردم استاد دارن تلاش میکنند تا با این انرژی شما همسو بشن و قضیه رو فراموش کنند اینطوری کنترل ذهن هم براشون راحتر بود.
هرکسی بجای شما بود بجای توجه کردن به خودش و زیبایی های اطرافش سعی میکرد یجوری رفتار کنه ک سنگ صبور استاد بشه ولی شما بخوبی نشون دادین که کار درست چیه واقعا که شما دو فرشته در جایگاه درست خودتون هستین :)
بریم سراغ لحظه های خوب این فایل بی نظیر که ماموریتش صفا دادن به پارادایس و درون ماست مثل همیشه زیبایی های بهشت درختان سبز و تنومند و خونه چوبی دریاچه زیبا توجهمو جلب خودش کرد این فضای بی نظیر در اولین ثانیه های هر فایلی داره تمرکزمو میذاره روی اگاهی هایی که قراره از این فایل داشته باشم و ذهنم همه چیو برا مدتی فراموش میکنه
نردبان جادویی که تا کجا بالا رفته واقعا دست سازندش درد نکنه با ایده های ساده چیزایی میسازن که در هرجایی میشه ازش استفاده کرد و بیشترین کارایی رو داره همیشه راه های ساده تری وجود داره فقط کافیه دنبال این سادگی و راحتی ها باشیم حتما خدا پاسخ خواهد داد نردبونی که وسیله ای شد تا تعهد کامل استاد رو در کار کردن روی خودش بما نشون بده اگه قرار باشه یکاری انجام بشه با صد در صد توان اینکارو انجام میدن خیلی از استاد شنیدیم و در سفرنامه دیدیم که در پشت دوربین خودشون هستند و دوست ندارند حتی یک لحظه از لذتشون بزنند و دوباره خانوم کارگردان 😂 بگن نه این قبول نیست این سکانس باید تکرار بشه ولی این بار استاد براحتی دوباره از نردبان بالا میرند که به جهان ثابت کنند که من عباسمنشم و هیچ تضادی نمی تونه روی من اثر بذاره وقتی خدا رو دارم که همه چی میشه برام دیگه به هیچی نیاز ندارم جز خودش. استاد پشت تک تک کلماتم و کلمات بچه ها تشکر فراوان از شما و خانوم شایستست که میز و صندلیشون رو در یجایی قشنگ قرار دادن و با فیلم برداری حرفه ای منظره روبرویی شون رو نشونمون میدن چقدر فضای مثبت و دل انگیزه
و حس استاد که بهشون میگه بریم یجایی که باد نباشه و بچه ها بتونن اگاهی های ناب رو بدون هیچ نویزی دریافت کنند و خانوم کارگردان صد در صد موافقن
و باز ایده بهتر برا قطع کردن شاخه های اضافی بالایی، اره ای که ارزشش تا کهکشان هاست 😂 واقعا جالبه و چقدر راحت شاخه های ضخیم رو میبره و مطمئنا لذتشم بیشتره برا همینم خانوم شایسته از اینکار راضی میشن و دوس دارن درخت ها سبک بال برن برفراز مثل خوشون و استاد
و اما درخت های هرز و پیچک ها یا همون باور های مخرب خفی و اشکار هیچی نمی تونه اینا رو ریشه کن کنه جز ایمان جز امید و البته تعهد قوی که باید همیشه باشه چقدر این درختان هرز و پیچک ها که هر دوشون هم از یک نوع منفی هستند با هم دیگه همکاری می کنند و حتی ممکنه اون پیچک ها بقدری رشد کنند که باورهای خوب رو هم در بر بگیرند پس در مقابل این همکاری باورهای مخرب ما به یک اراده پولادین نیاز داریم همراه با امید، اینقدر اینارو قطع کنیم تا به سعادت و رشد و تعالی برسیم واقعا همینه
استاد وقتی میگن که پیدا کردن این باور های محدود کننده کوچیک بدقلقه و توی لایه های زیرین ذهنن ولی چیزایی که توشون مشکل داریم پیدا کردنشون راحتره یاد این موضوع افتادم وقتی یه ترمزی رو پیدا می کنیم و داریم روش کار میکنیم نباید نا امیدی باعث بشه که اگر نتیجه نداد ولش کنیم نه این به این معنیه که ما درخت هرزو قطع کردیم حالا باید پیچک هاشو قطع کنیم تا فضامون بازتر بشه و اجازه ندیم اینا از منابع و انرژی های باورهای خوبمونو بدزدن و بخورن واقعا این درسترین تشبیه و درسترین منطقه برا ذهنمون که بدونیم با چه باورهایی روبرو هستیم چیزایی که نسل در نسل اومده بما رسیده و از هرجا که تونسته رشد داشته تنها فرقی که باورهای ناخوداگاه ما با پارادایس داره اینکه درختا و پیچک رو میبینیم که چی به چیه ولی در ذهن فقط باید جلو بریم و از هرطرف که میتونیم باورهای مخرب رو بزنیم تا بالاخره به چیزی که میخواستیم برسیم قطعا تو این راه خداوند هم کمکمون میکنه چرا که بیشتر از هرکسی دوست داره ما به موفقیت و تعالی برسیم
باورهای مخرب از سوی شیطانن واقعا کسی که راه موفقیت رو پیدا کرده برای اینکه موفق بشه صبر نمیکنه تا یزمان دیگری این مسیر رو طی کنه مگر اینکه کمال گرایی، ترس، و عدم درک درست مسیر باعث امروز و فردا کردنش بشه وگرنه کسی که قانون رو بدرستی درک کرده باشه لحظه ای درنگ نمی کنه و دوست داره تکاملشو طی کنه و به گنجینه های خدا برسه ولی با این وجود این قسمت فایل خیلی روی من تاثیر داشت امیدوارم بتونم در تمام زندگیم اجراش کنم اینکه احساساتی رفتار نکنیم و از نظر قران این همون جهله که باید تمرین کنیم کار راحتی نیست و اگ اینطور بود همه دلشون میخواد موفق بشن … با کار کردن رو این موضوع و درک درست قانون و ایمان درست به خدا و “بما قدمت ایدیهیم” ها همه اینارو بدون اینکه فرد متوجه بشه حل میکنه میبره و چیزی جز احساس خوب برای فرد نداره
و یک اگاهی ناب دیگه که استاد در تمام فایل ها سفرنامه و زندگی در بهشت با رفتارشون سعی کردن اینو بما برسونن اونم اینکه به هر مسئله ای میشه از چند جهت نگاه کرد باید ببینیم کدوم دیدگاه به تقویت باور های توحیدی ثروت روابط و … کمک میکنه اونو انتخاب کنیم و سعی کنیم از این به بعد از دیدگاه جدیدمون به مسائل نگاه کنیم تا به احساس بهتری برسیم و کم کم باور های مناسب رو شکل بدیم اینجوری جلوی قضاوت کردن هم گرفته میشه و تمام تمرکزمون میره روی خودمون البته که هرچقدر دیدگاه بهتری داشته باشیم بازم میتونه بهتر بشه بی نهایته منابع خیر و خوبی
استاد این اولین کامنت من روی سریال زندگی در بهشته حالا که شمام راجع به سوزوندن درختا صحبت کردین اینو هم دوست دارم بگم در قسمت دوم این سریال زیبا که داشتین درختا رو می سوزوندین من خیلی لذت بردم از اینکه شما چه نگاهی به سوزوندن درختا داشتین و چقدر لذت میبردین و چقدر تحسینتون کردم گفتم ببین چقدر راحت از زندگیشون لذت میبرن و اینقدر یک اتش براه انداختن برا این دو نفر رویاییه بقدری با احساس اینکارو انجام میدادین که هرکسی این حس شما رو داشت قطعا همین کارو انجام میداد فرقیم نمی کرد چه در ایالت همیشه سبز امریکا باشه چه در قم 😂😂 عاشقتونم استاد
و تحسینتون میکنم استاد خانوم شایسته و بچه ها که اینقدر کامنت های خوب خوب میذارن خدایا شکرت 💖🙏
هنوز هم در مدار دیدن اون فایل آنباکسینگ قرار نگرفتم و برنگشتم ببینمش
دیروز اومدم سراغ این فایل
تا نصفه دیدمش؛اینبار هربار استاد راه میرفت روی برگا؛صداشون برام لذذذذت بخش بود…
استوپ کردم فایل رو و رفتم ظرف های سحری رو بشورم.بعد همون موقع که داشتم میشستم یه فکر منفی دوباره بهم حمله کرد…
یه پرانتز باز کنم اینجا؛بچه ها من قبلا؛چندین ماه پیش که کتاب معجزه شکرگزاری رو میخوندم؛به یه الگوی شخصی رسیده بودم.اینکه وقتی به یه مسئله ای یا یک فکر منفی بر میخوردم؛و میخواستم که اون صدای هدایت کننده و آرامبخش بیاد؛سپاسگزاری میکردم درباره چیزهای مختلف؛هی سپاسگزاری هی سپاسگزاری و…تا اینکه بعدش به ساااادگی اون صدای آرامشبخش رو میشنیدم و راه حل رو بهم میگفت وآرام میشدم.
خب! حالا….تو مصاحبه با دوستان قسمت 49تا 53 که استاد دارن با استاد عرشیانفر مصاحبه میکنن؛اونجا استاد گفتن که:خدا همیشه داره با ما حرف میزنه.همیشه.این ماییم که باید صداشو بشنویم.چطور؟وقتی ما حسمون بد میشه هرچی میشنویم صدای شیطانه و نشانه اش اینه که حس مارو هی بدتر و بدتر میکنه.حالا من چیکار کنم که صدای خدارو بشنوم؟باااااید حس خودم رو یه ذره بهتر کنم.و سعی کنم از خاکی بیام تو جاده صافه!فقط کافیه حست رو یه ذره یه ذره ذره بهتر کنی…همین یه ذره یه ذره یه ذره…وقتی خدا ببینه که تو داری تلاش میکنی که حست رو خوب کنی اونم کمکت میکنه وحست رو هی بهتر و بهتر میکنه.و تو کم کم اون صدای آرامش بخش رو میشنوی…و این دقیقا همون الگویی هست که من بهش رسیده بودم…
دیروز وقتی اون فکر منفی اومد؛به خودم گفتم ببین این باور توئه،نه واقعیت،اگر اینحور فکر کنی همین میشه.و من یه لحظه ترسیدم!گفتم خدایا چیکار کنم؟چیکار کنم این باور مسخره رو از بین ببرم؟و یاد حرف استاد افتادم که گفت: بعضی وقتا یه چیزی پیش میاد که من همون لحظه براش راه حلی ندارم!میرم به کارای دیگم میرسم و بعد اون راه حله میاد یه جوری.و من گفتم خدایا من تو این برهه واقعا راه حلی برا این فکرم ندارم!خودت کمکم کن.و حسم خوب شد…بعد یه چند لحظه بعدش گفتم خب همینه!با خودت اون درسته رو تکرار کن!
حالا موضوع چی بود؟درباره ی رفتار افراد اطرافم با خودم!براتون مثالی ازش میزنم.
مثلا گفتم من به فلان دوستم(x) از سر دلسوزی کمک کردم(این صرفا یک مثاله و میدونم فرکانس دلسوزی و اینارو) نکنه اون یکی دوستم(y) هم که به من کمک کرد از سر دلسوزی بود؟؟یعنی از رفتار خودم با فرد x درباره انگیزه رفتار فرد y با خودم نتیجه گیری کردم!
بعد که حسم رو بهتر کردم فکر آرامشبخش اومد:تو داری برای رفتار بقیه با خودت سناریو میسازی…داری رفتار و انگیزه بقیه رو قضاوت میکنی…
گفتم آرررره!همینه!
بعد که شستم و تمام و اومدم نشستم و بقیه فیلم رو پلی کردم….الله اکبر! یکم که گذشت رسیدم به اون قسمت:خیلی وقتا ما از دریچه تنگ نگاه خودمون همه چیزو قضاوت میکنیم و بعد میفهمیم إإإ ما چی فکر میکردیم و قضیه چی بود!!!!
دقیقا جواب من بود…خدایا شکککرت!اصلا ببین؟من استوپ کردم فیلمو؛اون فکره اومد؛من بیام پلی کنم ادامه فیلمو و جوابم رو بده؛خب آخه من چی بگم از خدایی که انقدر عشقه؟؟؟!!!
الهی صد هزار بار شکرت.
و به خودم گفتم دقیقا همینه!من دارم رفتار بقیه رو قضاوت میکنم.
هر رفتاری که با من بشه؛بخاطر باور های خودمه!
و اون افکارم که مدام مدل جدید به خودشون میگرفتن ریشه در اون حرفای مسخره و قانون کارمای تقلبی ای بود که همیشه میشنیدم،ریشه در احساس عدم لیاقت و احساس بی ارزشی داشت…
حالا از اونجا که همه چیز باوره،اگر من باور داشته باشم که اگر من با فردی تند خویی کنم، یکی هم میاد با من تند خویی میکنه؛همین برام رخ میده!چون اینو باور کردم!!!
این همون قانون برانگیختگی در روابطه!
روابط آینه باور های خودتن!
پس بهتره باور های بهتری جایگزین کنم.
*اگر کسی به من کمکی میکنه چون دست خداست و خدا میخواد به من عشق بورزه و کارمو راه بندازه و من لایقشم
*اگر کسی داره به من عشق میورزه،چون من در مدار عالی ای ام،حتما یک عشق عالیه و من لایق این عشقم
*اگر کسی دوست داره کنار من باشه،نه از سر اجبار یا دلایل دیگه اس،که بخاطره اینه که من دوست داشتنی ام و همه دوست دارن کنار من باشن.
باورهای قدیمی،نگاه قدیمی،برخورد قدیمی با مسائل همیشه دنبال درزیه که دوباره خودشو با قدرت نشون بده و این هنر ماست که هرچقدرم سخت سعی کنیم با شیوه ای متفاوت از قبل به قضایا نگاه کنیم و تغییر نتایج و دریافته ها از اینجا شروع میشه.وگرنه فکر کردن به سبک قدیم که کاری نداره!
و نکته ای که همیشه فراموشم میشه یا شاید انقدر ساده ست که کاربردی بودنش یادم میره در حالی مه کلید اصلیه این حرف استاده:هر فکر؛هرررر فکر که به شما احساس بدی میدهد اشتباه است.بدون هیچ استثنائی.
خدا رو شکر میکنم که چنین منبع خوبی رو دارم که میتونم هم ذهنم رو تنظیم کنم و هم جواب سوالاتی که دارم رو بگیرم.
بعضی وقتا ذهنم سر و ته کار میکنه
یعنی ی سوالی دارم، بعد با خودم میگم من چقدر باید بگردم دنبال جواب تا پیداش کنم؟
از کدوم قسمت سایت باید پیداش کم اصلا؟
مثلا هدایت و میزنم میام رو فایلی که هدایت میشم، بعد میگم خب الان جواب من کجای فایل هست؟
کدوم صفحه از کامنت و باید بخونم؟
یعنی ذهنم جوری سخت و پیچیده میکنه مسیر و که اصلا به دنبال جواب نمیرم
ولی روزایی که به چگونگی و چرا و اینا فکر نمیکنم مسیر انقدر براااام آسون میشه که خودمم هنگ میکنم
مثل همین امروز
اومدم این قسمت و دیدم و ی سری جوابا رو از صحبتهای استاد گرفتم بعد اومدم اولین کامنت و خوندم و باز ی سری دیگه جواب از همون کامنت اولی که فاطمه نوشته بود گرفتم و اصلا حال کردم از هدایت خداوند
از اینکه میتونم خیلی راحت هدایت بشم اگر اعتماد کنم و به چگونگی فکر نکنم
از اینکه جوابا میتونن در دسترس باشن اگر اعتماد کنم و اجازه بدم هدایت بشم
زمانهایی بوده که به دنبال راه حل بودم و ذهنم آروم بوده و خیلی سریع جواب گفته شده
زمانهایی هم بوده که ذهنم آشفته بوده و هر چی تقلا کردم نشده که نشده
یعنی به این نتیجه رسیدم تنها کاری که باید بکنم اینه که در هر لحظه سعی کنم ذهنم رو آروم کنم
حسم روخوب نگه دارم
ذهنم رو خالی کنم
به دنبال جواب نباشم
به دنبال حس خوب باشم
به دنبال آرامش باشم
جواب از دریچهی آرامش وارد میشه
مسیر از دریچهی احساس خوب وارد میشه
خودش میاد
من باید حسم روخوب نگه دارم
همین
خیلی ساده به نظر میاد، ولی خیلی کار سختیه آروم کردن ذهن، وقتی که ذهنت از ترس و نگرانی پر شده
و این تمرین میخواد
خدایا کمک کن بتونم ذهنم رو آروم کنم
کمک کن بتونم ترس و نگرانی رو از ذهنم بیرون کنم
باز هم خدا رو شکر میکنم که منو هدایت کرده به این سایت تا راحتتر و سریعتر به جواب سوالاتم برسم
استاد از شما هم سپاسگزارم که این منبع خالص و ناب رو به رایگان در اختیار ما قرار دادید
برای شما و تمام دوستانم در این سایت آرزوی سلامتی و شادی و سعادت دارم
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
هر شب من و دخترم که ۶ سالشه فایلها رو از زمانی که سفر به دور آمریکا بود تا الان که سریال زندگی در بهشت پخش میشه نگاه میکنیم و خیلی هم پیگیر لایوها هستش و خیلی هم اصرار میکنه حتما زنده زنده ببینیم
یه اتفاق جالب که امروز صبح افتاد
تا چشمش رو باز کرد گفت من یه چیزی از عباس منش یاد گرفتم
یاد گرفتم اشکال نداره عصبانی بشم اما توعصبانیت نمونم
ناراحت بشم ولی تو ناراحتی نمونم
وقتی هم فیلم یا کارتون نگاه میکنه باورهای اشتباه شخصیت ها رو میگه و بعد از من میپرسه درسته؟
البته این رو بگم که تماشاکردن تلویزیونش خیلی خیلی کم شده و یه سرگرمیش اینه که برای یکی دو ساعت در روز تو خونه راه میره و تو تخیلاتش با خودش حرف میزنه
وقتی هم که ازش میپرسم به چی فکر میکردی میگه داشتم باورهام رو میساختم😄
اوقاتی هم که پدرش میخواد از دست پرحرفی و شیطنتش خلاص بشه و دعوتش میکنه که برو برنامه کودک نگاه کن
دخترم در جواب میگه نگاه نمیکنم عباس منش گفته باورهامو خراب میکنه😀😃
ذهن فضایی هست که افکار در آن می آیند و میروند (مانند زمین پرادایس که هم درختان کاج ، هم درختچه های هرز در آن رشد میکنند) ، افکار مانند هر چیزی که در این جهان وجود دارد بر پایه ی انرژی هست ، در واقع افکار و صداهای درون سر ، توده ی انرژی هستند و این توده ی انرژی مانند هر موجود دیگری در صدد بقای خود عمل میکند ، همان درختان هرزی که در حال قطع کردنش بودید نیز توده هایی از انرژی هستند و تا زمانیکه آگاهانه اقدام به پاکسازی نکنید همچنان هستند و هر روز قوی تر میشوند ، چرا که قانون جهان این است که همه چیز رو به رشد و توسعه است (چه مثبت ، چه منفی) ، به زبان قرآنی “کل نمد هولاء هولاء ” ، کل سیستم هدایت میشود به سمت رشد کردن و توسعه یافتن
اتفاق جالب این است که ما انسان ها از نعمت خودآگاهی برخوردار هستیم و این خودآگاهی تشخیص میدهد کدام توده ی انرژی باعث میشود جهان در جهت بهتر شدن و قشنگ تر شدن پیش برود ، کدام توده های انرژی در جهت ایجاد بی نظمی حرکت میکنند ، این خودآگاهی قشنگی و نظم را خیلی خوب میفهمد.
اگر عمیق تر به موضوع بنگریم بی نظمی وجود ندارد ، خیر و شری وجود ندارد ، در ورای این بی نظمی ها و به ظاهر شر ها ، همه چیز خیر است ، توده های انرژی منفی تبدیل به کود زندگی میشوند و توده های انرژی مثبت مانند گل میشکفند
آدم های آگاه و نیک همچون گل میشکفند و آدم های ناآگاه اگر آگاه نشوند تبدیل به کود زندگی میشوند.
این تضادی که در دنیای شکل و فرم وجود دارد برای حرکت جهان است ، وقتی مثبت و منفی در مقابل هم قرار میگیرند نیاز هست حرکتی صورت گیرد ، تا مثبت بر منفی غلبه کند ، به عنوان مثال اگر درخت هرزی نبود دیگر نیازی نبود استاد عباسمنش و خانم شایسته بیایند و کارهایی که در فایل دیدیم را انجام بدهند ، عمل قطع کردن شاخ و برگهای هرز در این فایل این پیام را در بر دارد که انرژی جریان دارد ، زندگی جریان دارد ، به زبان فیزیک بگویم جریان الکتریکی از قطب مثبت به سمت قطب منفی برقرار میشود یعنی این اختلاف پتانسیل بین قطب مثبت و منفی هست که باعث برقراری جریان الکتریکی میشود ، این اختلاف پتانسیل درختان کاج و درختچه های هرز هست که جریان انرژی قطع کردن درختان را برقرار میکند ، پس قانون تضاد زیباست ، برایم خیلی زیباست ، قانون تضاد یعنی قانون حرکت ، قانون ارتعاش…
کل کائنات در اسکیل های مختلف بر اساس همین قانون در حال حرکت و ارتعاش هست ، زمانیکه الگوهای ذهنی با برانگیخته کردن احساسات ، به قول قرآن جهل را وارد چرخه ی جریان یافتن انرژی میکند ، یک ذهن ناآگاه که هویت خود را از افکار و احساسات میگیرد به سمت ناآگاهی بیشتر پیش میرود ، به سمت تاریکی ها و جهل بیشتر پیش میرود…
دلسوزی جاهلانه نمود همین نا آگاهی ها و در تسخیر ذهن بودن است ، دلسوزی نا آگاهانه ترمزی است برای توسعه و پیشرفت جهان ، وقتی دلسوزی میکنی بدین معناست که در مقابل چرخ دنده ی جهان قد علم میکنی و اگر ادامه دهی له میشوی…
جهان همواره در جهت پیشرفت و به سمت جلو حرکت میکند ، در مقابل این چرخ دنده ی عظیم ایستادن کار عاقلانه ای نیست ، به ظاهر بیرحمانه به نظر می آید ، اگر به نظرت بیرحمانه هست نشانه ی خوبیست ، نشانه ی این است که با چرخ جهان هماهنگ نیستی ، اگر هماهنگ شوی میبینی چقدر عادلانه و زیباست ، چقدر خوب و زیباست که با هماهنگ شدن با چرخ دنده ی جهان ، تمام نعمتها و کائنات در خدمتت هستند.
به قول قرآن : “و سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض…”
سلام به رهروان راه حقیقت
یه روز جدید و یه ماموریت جدید که برای خودمون در نظر گرفتیم تا بیشتر به خودمون ثابت کنیم که ما خالق زندگی خودمون هستیم، خداوندا صدای باد لابلای شاخه ها عجب آهنگ گوش نوازیه ،یه استاد خوش تیپ و یه سانتافه ی دلبر خدایاشکرت
نگاه نردبونه رو توروخدا یه هنر دیگه هم رو کرده یه طرفه شده قدبلند چقد این نردبونه عالیه واقعا جادوییه ،میزو صندلی سفید و زیبا رو نگاه توروخدا حیرت انگیزه بشینی اینجا روی این صندلی زیبا زیر سایه ی درخت و از زندگیت اونطور که دلخواه خودته استفاده کنی واقعا عالیه واقعا از اعماق قلبم زندگی به سبک شخصی رو تحسین میکنم و آگاهانه از خداوند همچین زندگی ای میخوام خدایاشکرت
ای جانم استاد نظر مریم خانمم میخواد که بریم سمت رودخونه یا سمت تریل و مریم جانم با احترام میگه هرچی حستون میگه و حس استاد میگه تریل ،استاد اینم اون اره ایی که میگفتم خیلی حرفه ای تره و راحتتره البته بازم اره هایی هستن که درخت گنده باهاش قطع میکنن دیگه این درختهای هرز اینجا خوراک یک دیقه شن همسرمم یه اره مشابه این داره و دیدم وقتی میریم باغ ازش استفاده میکنه خدایاشکرت
چقد خوبه استاد که این شاخ و برگهای اضافی رو هرس می کنید تا درختها رشد کنند منم یه صفایی به گلهام دادم تا رشدشدن در جهت زیباتر بودنشون پیش بره و خیلیم خوشحالم ، چقد این اره با این دسته ی بلندش مفیده اصلا لازم نیست بری بالای درخت خدایاشکرت
چقد عالیه استاد این سریال که اموزشهاتون رو عملی نشونمون میدید و ما مخصوصا کسایی مثل من که با اموزش تصویری بیشتر یاد میگیرن میتونیم در وجود خودمون این درختها و این پیچکها رو ببینیم و چیزهایی که اصلا نمیدونستیم رو یاد بگیریم اینکه باورهای منفی عین این تریل هستند همه تو شاخ و برگ هم هستند و کافیه اولین قدم رو برداری و اولین باور رو بکشی بیرون میبینی قشنگ فکر منفی بعدی هویدامیشه اونو پاک میکنی بعدی تا کم کم تریلت تمییز تمییز بشه و بعد از اون هوشیاری که نذاری فکر منفی رشد کنه تا باوربشه و این اموزشهای تصویری برای من که واقعا مفید بودن واقعا هرروز دارم بزرگتر میشم دخترم یه دستکش داره که با بند بهم وصل بودن یکساله میدیدم اون بند مانع راحت حرکت دادن دستهاش میشه ولی حتی به ذهنمم نمیرسید ببرمش ولی همین الان که داشتم اینو مینوشتم دخترم از بیرون اومد و گفت مامان این بندها رو ببر اذیتم میکنه و اگه همون ادم قبلی بودم میگفت نه نمیشه اونوقت دستکشهات گم میشه و یه کاریش می کردم تا کمی بهتر بشه همین ولی الان حتی یک ثانیه درنگ نکردم به قول مریم جان گفتم ببر ببر بره اقا و قشنگ با قیچی بریدم و گفتم دخترم این دستکشها برای اینن به تو کمک کنن تا راحتتر باشی و از برف بازی لذت ببری نه اینکه ازادیتو بگیرن پس بابد بریده بشن و باورکن استاد برای ذهن کوچک من بریدن اون بند به اندازه ی بریدن اون نرده ها برای ذهن بزرگ شما باارزشه و همینها قدم اولن قدم اول برای راحت شدن برای ازاد شدن خدایاشکرت
چقد نمای این طرف تریل که تمیز کردید زیباست ،استاد این باورهای محدود کننده ی کوچک رو من قبلا اصلا نمیفهمیدم چین ولی وقتی مریم جان تو فایلهای قبل گفتن که حتی ترس از یک حشره یک باور محدود کننده ست که مانع تعالی شما میشه خیلی هوشیارتر شدم که این باورهای محدودکننده ی ریزمو دربیارم و برای این کار هوشیارم تا ببینم چه کاری با وجودیکه خیلی بی اهمیته ولی بهم احساس بدی میده اون حتما یک باور محدودکننده ست خدایاشکرت
استاد بخدا این اموزشهای شما عین گنج هستند این کرمهای ریزی که از مغز ما میکشید بیرون منو شگفت زده میکنه یعنی اینکه ما هرجا احساسات رو بزاریم جای منطق این جهله و من وقتی به گذشته ی خودم فکر میکنم میبینم چقد جاهل بودم چقد احساساتی شدم اونم به غلط ولی هرچی بیشتر باشما راه اومدم از اون حالت فاصله گرفتم و الان شکرخدا خیلی درستتر با مسایل برخورد میکنم و اصلا یه چیزهایی از گذشته یادم میاد که با عقل و درک الانم میبینم چقد راهو اون موقع اشتباه میرفتم و الان قشنگ میبینم هرروز بیشتر به سمت با خودم در صلح بودن پیش میرم و این رو مدیون اموزش های شما و رفتار و اخلاق مریم خانم در مواجهه با مسائل هستم خدایاشکرت
استاد چقد الان این حرفهاتونو بهتر درک میکنم نسبت به اولین باری که این فایلو دیرم چقد الان کنترل ذهن برام دل نشین تره چقد الان قویترم در کنترل ذهن و فکر کنم استاد هرچقدر مشکلی که باهاش مواجهیم بزرگتر باشه و ما بتونیم در برابرش کنترل ذهن کنیم پاداشی که میگیریم بزرگتره و واقعا راه کنترل ذهن فکر نکردن نیست بلکه فکرکردن به موضوع دلخواه یا کار دلخواهه من الان که دنبال ردپای کنترل ذهن در گذشته م میگردم میبینم من همیشه بعداز دوسه هفته که خونه بودم و مدام درگیری داشتم یه جایی دیگه واقعا مغزم نمیکشید میرفتم خونه ی پدرم دو روز و چون اونجا با خانواده بهم خوش میگذشت و میرفتم بیرون پارک خرید یه جورایی ناخوداگاه کنترل ذهن میکردم و اصلا این خونه و ادمهاش یادم میرفت و وقتی می اومدم قشنگ تا یکی دوهفته شارژ کامل بودم ولی بازم به علت راه اشتباه برمیگشتم سر خونه ی اول ولی همین تجربه باورمو قویتر میکنه که برای رهاشدن از موضوعی کافیه شرایطی خلق کنی که اون موضوع رو فراموش کنی حالا من اگه بتونم برم خونه ی مادرم اگه نه مثل این روزها بشینم له فایل نگاه کردن و چقد من از این کنترل ذهن دارم نتیجه میگیرم که خدا بدونه من قبلا به نکات مثبت توجه میکردم وای واقعیتش جواب نمیگرفتم چون نمی تونستم اعراض کنم از بدیها و این واژه ی اعراض شده بود پاشنه اشیلم که خدایا چکار کنم ولی وقتی اعراض چهره عوض کرد شد کنترل ذهن خیلی ناخوداگاه من درکش کردم و تونستم بهش عمل کنم و امتحانش کردم نتیجه گرفتم و قشنگ این سرنخ رو دو دستی چسپیدم تا برسم به گوله ی کاموا ان شالله خدایاشکرت
استاد این حرفهای که در مورد سفر زدید چقد عالی بودن و الان که من میبینم همراه شما به کل امریکا رفتم و توی این جنگلهای سرسبز زندگی کردم چقد یاد گرفتم قضاوت نکنم یادگرفتم به ذهنم سکوت بدم تا به وقتش همه چی روشن بشه تا به وقتش همه چی روی واقعیشو نشون بده و من به جاهایی هدایت بشم که جواب سوالهامو بگیرم و خواسته ی سفر واقعا در وجودم پررنگ شده و از صمیم قلبم اگاهانه از خدا میخوام شرایط یک سفر رویایی پر از تجربه و لذت همراه با بزرگ شدن روح رو برام فراهم کنه خدایاشکرت
سپاسگزارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
سلام دوست عزیزم چقدر زیبا احساستون رو بیان کردین حرفهاتون تاثیرزیادی برام گذاشت چون منم نمیتونم اعراض کنم وباورهای اشتباه زیادی ذهنم رو اهاته کرده وهر لحظه باید در رفتاروسخنانم دقت کنم تابتونم اعراض رو یادبگیرم وذهنم از الودگیها پاک بشه براتون زیبایی وسلامتی وشادی وثروت ارزو میکنم /درپناه حق
به نام خدای رزاق و هدایتگرم
خدای عزیزی ک نه تنها هدایتم میکنه بلکه در همون هدایت حمایتم میکنه و من رو آسان میکنه برای آسانی ها
عاشقتم خدا
سلام میکنم به استاد عزیززززم و مریم جان مهربون
استاد من عاشقتونم عاشقتونم ک اینطور دارید به ما درس زندگی میدین
این قسمت خیلی خیلی درس داشت
هر کاری ک شما انجام میدین درس قانون در عمل رو داره به ما توضیح میده
باید خیلی هوشیار باشم و شاگرد خوبی باشم ک نکته ها رو بگیرم و به کار ببندم و نهایت استفاده رو ازین فرصتی ک خدا بهم داده ببرم
قبلا فکر میکردم خدا ما رو برگزید تا آگاه باشیم
ولی الان میگم ما خدارو برگزیدیم ما آگاهی رو برگزیدیم وگرنه خداوند ک هدایتگر همه انسانهاست کلا نمد هولاء و هولاء…
اینم از آموزه های گرانقدر شما دارم استادم
..
چقدر این پردایسمون زیباست چقدر سرسبز و قشنگه خدااااا
چمنها چ رنگ یبز قشنگی دارن چقدر چمن چقدر درخت ک سایه انداختن روی چمنا و من عااااشق اینم ک یه زیرانداز بندازم تو این سایه و دراز بکشم و خنکای چمن رو روی بدنم حس کنم .به آسمون و عظمتش خیره بشم و آرامش تمام وجودم رو فرا بگیره
یه تیپ کموی جدید از استاد جانم چقدر زیباست خیلی بهتون میاد😍
پروژه پاکسازی رو ادامه میدیم
عجب نردبون خوبی ببین چقدر بلند شده و کار پاکسازی رو راحت تر کرده خدارو شکر
استاد جانم خدا قوت چقدر شاخ و برگ زدین
ممنونم ک بخاطر ما بازم میرین بالای نردبون تا روند کار رو به ما هم نشون بدین آخه من عاااشقتونم ک انقدر مهربونید و استادی رو در حق ما تمام کردید..
وای خدا میز و صندلی زیر سایه درخت رو ببین
مریم جان تحسینت میکنم بابت این ذوق و شوق انگیزه ک میای اینجا روی سایت کار میکنی . چ کار لذت بخشی اونم تو این فضای زیبا. چقدر خوبه ک کارت عشقت باشه .خدارو صدهزار بار شکر ک اینروزا بعد از سالها دارم این حس رو تجربه میکنم و کاری رو انجام میدم ک عشقمه
چقدر این رابطه زیباتون رو تحسین میکنم ک اینطور بر پایه قانون پیش میره و بر اساس احساس درونیتون و ندای درونتون تصمیماتتون رو میگیرین و چقدر ب نظر هم احترام میذارید
چقدر مشورت و هم فکری توی رابطتتون زیباستش چقدر پختگی و چقدر عشق واقعی..خدایا شکرت
ابزار جدید رونمایی شد. یه دسته بلند برای اره
جون میده برای قطع کردن شاخ و برگهای بالایی
چقدر کار راحت تر شد حتی بدون اینکه بخواد نردبون بذاری
چقدر حس خوبیه این تمیز کردن پردایس.این پاکسازی و قطع شاخ و برگای اضافی..
اول ک چقدر شور زندگی میبخشه به خود آدم
دوم اینکه چقدر این درختا نفسی تازه میکشن وقتی بار اضافی از روی دوششون برداشته میشه
حس آدمی رو دارم ک بعد از مدتهای طولانی اصلاح میکنه. چقدر احساس سبکی بهش دست میده احساس طراوت و شادابی
با قطع کردن هر شاخه اضافی و هرس کردن هر یک دونه درخت احساس عزت نفس و توانمندی آدم زیاد میشه چقدر حس مفید بودن به آدم دست میده من عاشق این حس بعد از تموم شدن کا و دیدن نتیجه کارم
خدای من شکرت چقدر ثروت ساختن فوق العادست
وقتی ثروتمند باشم میتونم به راحتی ملک شخصی خودم و مزرعه خودمو داشته باشم یکه هرچقدر دوس دارم توش لذت ببرم کلی ابزارای حرفه ای بگیرم و استفاده کنم
خب الهه عزیزم خوب حواستو جمع کن به درس امروز ک استاد جانم میخوان برامون بگن:
این پیچک ها مثل افکار منفیه که به هم وصله. فکر میکنی یه دونه رو زدی و روی باورت کار کردی دیگه تمومه. نگو اینا به هم وصلن. باور عدم لیاقت برمیگرده به کمبود عزت نفس به خود سرزنشی به احساس گناه و همش به هم وصله*
استاد جان وقتی اون درخت رو از پیچک ها جدا کردید و بلاخره افتاد، این تصویر تو ذهنم اومد ک وقتی روی باورای محدود کنندت کار میکنی و کار میکنی و ورودی درست رو جایگزین میکنی و باور درست رو میسازی ، بلاخره اون باورهای قبلی صحنه رو ترک میکنه و باور جدید جوانه میزنه و رشد میکنه..در صورتی ک بهش تغذیه مناسب رو برسونی ک میشه ورودیهای درست کنترل کانون توجه و احساس خوب داشتن..
استاد جانم الگوی بزرگ و قدرتمندم چقدررررر تحسین برانگیزین ک موقع از دست دادن دوستتون انقدر عالی تونستید ذهنتون رو به سرعت کنترل کنید و اومدید دارید پاکسازی میکنید و فایل میگیرید……این خیلی کار بزرگیه هاااا این خیلی کنترل ذهن میخواد…
چقدر حرفاتون درس داره اینکه من توی هر احساس بدی با خودم فکر کنم که اگر من با هر منطقی حالم بد باشه، این احساس بد=اتفاقات بد
استادم چقدر با تمام وجودم تحسینتون میکنم ک تو همچنین موقعیتی اومدین جلوی دوربین و اینقدر خوب ب احساساتتون مسلط هستین. هرچند ما کم از شما ندیدیم این قدرت رو که یادمه توی یه لایو ک پارسال با آقای عرشیانفر داشتین گفتین همین الان ی مساله ای توی زندگی من هست ک اگه هرکس دیگه ای بود هنوزم بهم ریخته بود ولی شما با چ قدرت و تسلطی اومدین توی لایو..آخه من هرچقدر شما رو تحسین کنم کمه
یا بازم یه لایو دیگه ک امسال بعد از اسنکه دوز دوم واکسن رو زدین داشتین و با اینکه حال جسمیتون اونقدر مساعد نبود ولی با قدرت اومدین توی لایو..
چقدر زیبا به آموزه هاتون عمل میکنید و برای هزاران نفر الگو میشید..
چقدر فراوانی درخت و چوب توی آمریکا..چقدر نعمت جقدر ثروت خدایا شکرت
استاد:
خیلی از نامفهومی های ما نسبت به بقیه واسه اینه ک ما همه رو داریم از دید خودمون نگاه میکنیم اما وقتی یکم بالا پایین دنیا رو میچشیم یکم سفر میکتیم و جهان رو میبینیم دیدمون بازتر میشه
وای خدای من چقدر این جهان بینی مهمه..این سفر کردن چقدر دید آدم رو بازتر میکنه انسان رو پخته تر میکنه و رشد میده. اصلا این سفر کردن خودش باعث ایجاد و تولد خواسته در انسان میشه. باعث وضوح بیشتر در مورد خواسته هامون میشه
مثل موقعی ک شما به دور آمریکا سفر کردین و چقدر به وضوح بیشتری رسیدین ازینکه دوس دارین محل زندگیتون چه شرایطی داشته باشه ک خدارو شکر شما از قبل در مدار درستی بودین و تمپا و فلوریدا همه اون شرایط دلخواه شما رو از قبل داشت خدارو شکر خدارو شکر
هرچقدر ما باورهای محدود کنندمون رو رفع کتیم انرژی بیشتری برای رسیدن ب اهدافمون داریم و اون انرژی ک صرف حاشیه ها و ترمزامون میشد میشه انرژی مضاعف برای رسیدن ب خواسته هامون
وقتی این درختها داره پاکسازی میشه دیگه تارهای عنکبوتی هم نیست ک بخواد مزاحمت ایجاد کنه
همونطور ک وقتی من روی خودم کار کنم و انسان بزرگتر و قوی تری و توحیدی تری بشم، دیگه هیچ عامل بیرونی مثل انسانهای دیگه و اتفاقات و شرایط نمیتونه برای من مزاحمت احساسی ایجاد کنه! بیشتر میتونم ب احساساتم مسلط باشم
پس من باید و باید هر روز روی خودم و باورام کار کنم و این روند بهبود تا وقتی زنده هستم ادامه داره
وای استاد تغییر احساستون در آخر فایل نسبت به اول فابل چقدر فاحش هست. همین ک شروع کردین ب صحبت راجبه قانون رفته رفته احساستون بهتر شد انرژیتون بالا رفت. اینو از فرکانسی ک ازتون دریافت کردم میفهمم
چقدر قدرت کلام ابزار قدرتمندیه
چقدر کنترل ذهن مهمه
خدارو شکر ک در مدار این همه آگاهی قرار گرفتم
از خدا میخوام کمکم کنه بهشون عمل کنم
از خدا میخوام همواره در احساس خوب باشم و احساس خوبم مهمترین سرمایه زندگیم باشه
استاد جانم عزیز مهربان
عاشقانه دوستت دارم و از خدا براتون عمر با عزت و سلامتی میخوام
مانا باشید استادم
..
الهه
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت بابت فرصت نعمت زندگی.
استاد عزیزم و مریم خانم شایسته سلام.
امیدوارم همیشه لحظات و ایام به کامتون شاد باشه.
امروز هم ماموریت تمیز کاری و صفا دادن به درخت ها ادامه داره. حرکت، حرکت، حرکت
دمو اولیه حجم کار وجدیت کامل شما رو به تصویر کشید. میخواید نه تنها درخت ها رو سبک کنید و فقط شاخه های اصلی و بالا بمونه تا بتونن تغذیه و نور بهتری جذب کنند، بلکه منظره ی زیباتر و خالص تری رو ایجاد کنید. کاری که من لیلا باید یادم باشه که همیشه انجام بدم. و باید مرتب به خودم یادآوری کنم. چیزهای اضافی، حواشی، افکار کهنه، و هر چیزی که به درد دنیا و آخرتم نمیخوره رو قطع کنم. باجدیت و بدون احساساتی شدن.
وقتی عکس رو دیدم،گفتم نکنه این همون نردبانی باشه او اون لامپ نیم قرن سر در رو استاد آوردن پایین؟ جواب بلی بود.
چقدر جالب نه تنها تاشو هستش و بلند میشه، بلکه به صورت او نردبان های معمول که ما داریم در میاد و باز هم بلند میشه و تا آسمون هفتم میره. چه خلاقیت و استحکامی. دم سازنده ش گرم.
ابتکار وصل کردن اون اره به اون فکر کنم بازو بود هم خیلی بی نظیره. هم امن و هم راحتتره از زمانی که که بخوایم از نردبان استفاده کنیم. ارزش ابزاره دیگه. خیلی بامزه بود وقتی خانم شایسته گفتن تا کهکشان راه شیری میره. 😄😄
خانم شایسته خدایش، خدا دقت و ریز بینی رو به شدت به شما هدیه داده. ماشالله به ریزبین و دقت تون. از اون شاخه کوچک هم چشم پوشی نمی کنید و میگید بزن بره. ببر. و بعد رضایت دادید.
و دیدم شما هم عاشق ابزار هستید. و نحوه ی استفاده شون.
چه تعبیر زیبایی بعد از پاکسازی اون درخت، وقتی از نمای پایین به سمت بالا و رو به آسمان ، اون درخت رو به تصویر کشیدید. سبکبار میرود برفراز. من به جای درخت احساس سبکی کردم.
درخت ها و پیچک ها و کشف قوانین زندگی و خود شناسی:
وقتی درخت کوچک قطع شده بود ولی زمین نیفتاده بود و دلیلش پیچش اون پیچک های محکم بودن. استاد اینجا گفتند: اینها همون جاهایی که فکر کردی زدی و روش کار کردی. اینها همون باور کمبود اعتماد به نفس، نبودن احساس لیاقت، خود سرزنش کردن، احساس خود کم بینی هستند. توی کشف قوانین زندگی گفتید که وقتی همه برنامه ها رو نوشتی و همه چیز جلو میره و لحظه آخر همه چیز میترکه. اون برنامه ریزه، اون برنامه کوچکه و نامریی. من مرتب دوره میرفتم برای کار خودم. مطالعه میکردم،.. بعد میگفتم اره من لایق فلان وفلان رو دارم ، ولی همیشه میگفتم خوب چرا درآمدم زیاد نمیشه. تا یه روز بین مکالماتم با برادرم متوجه شدم و از دهنم اومد بیرون. آره خوب من یه زنم وهر چقدر هم کارم خوب باشه اندازهی همکارای مرد به من دستمزد نمیدن.آقا من مچ خوم رو گرفتم. یعنی اشکم دراومد و بعد از اون کار کردم و درآمدم اومد بالا. خیلی خیلی ریز هستند. و دردناک ولی بعدش نفس میکشی.
واقعا حق با شماست وقتی گفتید این درخت ریزها و اون پیچک ها خیلی بد قلق تر هستند از درخت های بزرگ. چون واقعا انرژی و زمان زیادی از آدم میگیرند تازه حالا بعد از کشف شون.
استاد اینجا باز همیشه یادآوری میکنید و توی همه دوره ها همه فایل ها میگید. کار کردن روی خود باید دائمی باشه و گرنه بعد از یه مدت نه تنها نتایج متوقف میشن بلکه پس رفت هم می کنیم. به خودمم.
داشتن تفکر احساسی که از جهل میاید.
وای من اینجا وضعم خیلی وخیم بود. من فکر میکردم هر بدبخت و بی پول و. رو باید نجات بدم. دستمزد کم میگرفتم. دلم به حال بقیه میسوخت و .… یعنی جز بدبختی و هزار مشکل و عقب افتادن از زندگی و پیشرفت هیچ چیزی عائد فرد با تفکر احساسی نداره. واقعا چرا باید عقل و منطقم رو کناربزارم. مگه دنیا بر اساس قانون و منطق نیست. یعنی کم کم که دارم درکم از آگاهی ها زیاد میشه، اتفاقات و رفتارهام رو بررسی میکنم، می بینم چه کاری کردم. و دلایل عدم پیشرفت هام رو میبینم و کشف می کنم.
کنترل ذهن در شرایط سخت. البته کنترل ذهن همیشه. ولی در شرایط سخت خیلی مهمتره. استاد توی یکی از جلسات گفتگو با دوستان اخیر هم فرمودن. فرقی نمیکنه به چه دلیل و منطقی ناراحتی اگه ذهنت رو کنترل نکنی، اتفاقات بد رو تجربه می کنی. استاد اون مثال دست سوختن رو روی کابینت آشپزخانه، تقویم و چند جا زدم تا هر جا یادم رفت ببینم. چون کنترل ذهنم واقعا برام سخته.
یک راه حل کنترل ذهن و افکار، انجام کار فیزیکی سخت. این مثال عملی رو اینجا نشون دادید. خیلی سپاسگزارم.
باز عدم داشتن تفکر احساسی، جیزی که باید بره، باید بره. مس باید این درخت های کوچک و پیچک ها برن. تا جا باز بشه تا درخت های اصلی غذا و انرژی کافی بهشون برسه. اگه قطع نشن به صورت زیاد رشد میکنند و فضا و انرژی بقیه درخت های اصلی رو هم مصرف میکنن. ترحم جایز نیست هیچ جا و در هیچ زمانی. این رو واقعا استاد در حال تمرین هستم خوشبختانه. با دادن جواب های نه به درخواست های بی مورد.
یک دیدگاه دیگه ای رو هم مطرح کردید استاد: اون هم دیدن دنیا و همه چیز از دریچه نگاه محدود. این نگاه محدود به خاطر کمبود حرکت، کمبود تجربه کردن مکان های مختلف و.
استاد اینجا یاد داستان فیل مولانا افتادم. هر که وارد اون اتاق تاریک میشه یه چیزی میگفت. یه چهار پایه و.. . چون نگاه محدود داریم. چون این جوری در تاریکی و جهل هستیم.
اون دیدگاه کمبود به جهان از کمبودی که تجربه کردیم.
این رو با طلا باید نوشت: سفر، حرکت، مهاجرت، جهان بینی آدم رو عوض میکنه.
اگه فرصت سفر مهیا نیست،مطالعه کنیم، تحقیق کنیم. و یکی از بهترین راهها گوگل کردن هستش. میتونیم کلی اطلاعات بگیریم. و وسعت دیدمون رو عوض کنیم.
آتش زدن چوب هم یک نوع برگشت به چرخه طبیعی هستش. اصلن بومیان آمریکایی خیلی از قبل ها این کار رو میکردن.
یادآوری مجدد قانون: تمیز کردن مرتب محیط و افکار تا زمانی که کار میکنی اوضاع خوبه و لذت میبری. اگه لذت مدام میخوای کارم مدام باید انجام بدی .
اگه کنترل ذهن نداشته باشم و مرتبا نشخوار افکار و اتفاقات قبلی رو داشته باشم، هم خودم رو از لذت زمان حال محروم کردم و هم انرژی خودم رو صرفا مسائل بیهوده و بی ارزش کردم. به قول استاد توی روانشناسی ثروت ۲، جلسه ی اول که گفتن: زمان و انرژی من نامحدود نیست پس باید صرفه چیزهای با ارزش بشه. من باید مرتب و دائم به خودم یادآوری کنم، اگر ذهنم رو کنترل نکنم، بنا به قانون، از جنس اون رو بیشتر و بیشتر به زندگیم جذب میکنم.
صحنه ی آخر بسیار زیباست. وقتی روی باورهای واضح وبزرگ کار می کنی، تازه کم کم به باورهای کوچک و ریز میرسی. اون زمانی که جراحی روی مغز خودمون انجام میدیم. کنکاش می کنیم، و باورهامون رو درست می کنیم، باگ ها رو شناسایی می کنیم و رفع می کنیم ، تازه جریانی از ثروت و نعمت و فراوانی وارد زندگی میشه.
و حالا با کنار رفتن اون اضافات، درخت اصلی زیبا و سبکبار شد و نو خورشید از لابلای ربرگ ها بیرون اومد. واقعا زیباست.
تنتون سلامت و خداقوت.
سپاسگزارم یک دنیا برای مرور این همه آگاهی. برای ریز کردن و ساده سازی اونها. این رو امروز و هر روز باید به خودم یاد آوری کنم.
دوستتون دارم.
لیلا، ۳۰ دیماه، ۱۴۰۰ پنج شنبه
۲۰ ژانویه ۲۰۲۲
خدایا ای مهربانا ای جانا ای عزیزترین ای وهاب ترین کمکم کن تا علف های هرز ذهنم رو که ریشه دوانده در تمام وجودم شناسایی کنم وبخوام با تمام وجودم بارور کنم درخت ها وباورهایی که نیاز دارند که به زندگی ام رنگ وبوی بهشتی ببخشند خدایا تمام امیدم تویی تنها یار ویاران تویی خدایا با تمام وجود ازتو همراهی میخواهم خدایا راه را به من نشان دادی ومن با سر آمدم نصف راه نصف راه من خدایا کمکم کن هدایتم کن تا برای خودم یک زندگی بهشتی و ویلایی بسازم خدایا یک من قدرتمند وتوانمند در وجودم متبلور کن
سلام
نکته اول ، ذهن هم مثل یک باغ میمونه اگر روش کارنکنی دلمرده و افسرده میشی بعد هم اتفاقات بد روجذب میکنی
نکته دوم ، احساساتی بودن جهله ، چون آدم رو از رشد و پیشرفت عقب نگه میداره و باعث نشت انرژی میشه
نکته سوم ، باورهای محدود کننده رو شناسایی کن تا زندگی روانتر بشه
نکنه چهارم ، ما معلوم نیست تا کی زنده ایم ، همه ی ما فکر میکنیم پیر میشیم بعد می میریم ان شالله که اینطور باشه که بیشتر بندگی کنیم ولی واقعا چه تضمینی هست ما سعی کنیم از همین لحظات لذت ببریم و بگردیم دنبال نکات مثبت و خودمون دل خودمون رو شاد کنیم
موتو قبل ان تموتو
بمیرید قبل از آنکه بمیرید
یعنی وابسته هیچی نباشید
فکر کنید نیستید
از دریچه نیستی به هستی نگاه کنید اون موقع بیشتر و بیشتر لذت خواهید برد
خدارو شکر که تونستم اول صبح این قسمت رو ببینم
خدارو شکر برای باران نعمت الهی
خدارو شکر برای خونه گرم و آرام
خدارو شکر برای عشقی که تو قلبم نسبت به همه دارم
خدارو شکر برای سلامتی خودم و عزیزانم
خدارو شکر برای این فضای مقدس
ان شالله که برقرار باشه
دوستون دارم
خدا حفظتون کنه ان شالله
سلام بچه های زندگی در بهشت و سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون
داشتم کامنت های این فایل رو میخوندم نتونستم ادامه بدم گفتم بذار یه کامنتیم خودم بنویسم بعد برم ادامه کامنتا رو بخونم این قسمت از زندگی در بهشت بصورت عملی آگاهی هایی رو برای ما داره که تقریبا برای همه افراد این مورد یک شاخه هرز قوی محسوب میشه که نمی تونن قطعش کنن
استاد انرژی شما وجود شما عزیز دل شما بهشت شما و هر انچه که برای شما ذره ای خوشحالی و لذت میاره مثل همک قسمت قبل و هرچی که خانوم شایسته به تصویر می کشند برای ما انرژی مثبت و انگیزه و ایمان بهمراه داره ایمان به قوانین جهان هستی و اگه خودتون و یا خانوم شایسته بخوایین برامون حرفی بزنید که دیگه محشر میشه
لبخند شما اول فایل نشات گرفته از کنترل ذهن شما بود و چقدر میتونست درس برامون داشته باشه لبخند و شادیه شما بسیار دوس داشتنیه استاد ولی این یکی با بقیه فرق میکرد و حسی توام با توجه به خدا و سعی در یکی شدن با خداوند و جریان هستی بود
از دست دادن عزیزان چیزیه که جز طبیعت جهانه و حتما برای همه رخ میده ولی از پس این مورد بر اومدن کار هرکسی نیست و کمن افرادی که بتونند اینقدر فوق العاده ذهنشونو کنترل کنند و به حقانیت خداوند برسند البته اینم بگم که اینکار برای اعضای صمیمی خانواده عباس منش که روی خودشون بخوبی کار میکنن با وجود استاد براحتی ممکنه خیلی لذت بخش بود؛ این خدا بود که این اگاهی های ناب رو توسط استاد بما یاد می داد و چه کسی بهتر از استاد
و خانوم شایسته عزیز چقدر شما با خودتون در صلح بودین موقع فیلم برداری، شوخی کردن، توضیح دادن و فقط با خدا بودن مد نظرتون بود انرژی شما بقدری قوی بود که من احساس کردم استاد دارن تلاش میکنند تا با این انرژی شما همسو بشن و قضیه رو فراموش کنند اینطوری کنترل ذهن هم براشون راحتر بود.
هرکسی بجای شما بود بجای توجه کردن به خودش و زیبایی های اطرافش سعی میکرد یجوری رفتار کنه ک سنگ صبور استاد بشه ولی شما بخوبی نشون دادین که کار درست چیه واقعا که شما دو فرشته در جایگاه درست خودتون هستین :)
بریم سراغ لحظه های خوب این فایل بی نظیر که ماموریتش صفا دادن به پارادایس و درون ماست مثل همیشه زیبایی های بهشت درختان سبز و تنومند و خونه چوبی دریاچه زیبا توجهمو جلب خودش کرد این فضای بی نظیر در اولین ثانیه های هر فایلی داره تمرکزمو میذاره روی اگاهی هایی که قراره از این فایل داشته باشم و ذهنم همه چیو برا مدتی فراموش میکنه
نردبان جادویی که تا کجا بالا رفته واقعا دست سازندش درد نکنه با ایده های ساده چیزایی میسازن که در هرجایی میشه ازش استفاده کرد و بیشترین کارایی رو داره همیشه راه های ساده تری وجود داره فقط کافیه دنبال این سادگی و راحتی ها باشیم حتما خدا پاسخ خواهد داد نردبونی که وسیله ای شد تا تعهد کامل استاد رو در کار کردن روی خودش بما نشون بده اگه قرار باشه یکاری انجام بشه با صد در صد توان اینکارو انجام میدن خیلی از استاد شنیدیم و در سفرنامه دیدیم که در پشت دوربین خودشون هستند و دوست ندارند حتی یک لحظه از لذتشون بزنند و دوباره خانوم کارگردان 😂 بگن نه این قبول نیست این سکانس باید تکرار بشه ولی این بار استاد براحتی دوباره از نردبان بالا میرند که به جهان ثابت کنند که من عباسمنشم و هیچ تضادی نمی تونه روی من اثر بذاره وقتی خدا رو دارم که همه چی میشه برام دیگه به هیچی نیاز ندارم جز خودش. استاد پشت تک تک کلماتم و کلمات بچه ها تشکر فراوان از شما و خانوم شایستست که میز و صندلیشون رو در یجایی قشنگ قرار دادن و با فیلم برداری حرفه ای منظره روبرویی شون رو نشونمون میدن چقدر فضای مثبت و دل انگیزه
و حس استاد که بهشون میگه بریم یجایی که باد نباشه و بچه ها بتونن اگاهی های ناب رو بدون هیچ نویزی دریافت کنند و خانوم کارگردان صد در صد موافقن
و باز ایده بهتر برا قطع کردن شاخه های اضافی بالایی، اره ای که ارزشش تا کهکشان هاست 😂 واقعا جالبه و چقدر راحت شاخه های ضخیم رو میبره و مطمئنا لذتشم بیشتره برا همینم خانوم شایسته از اینکار راضی میشن و دوس دارن درخت ها سبک بال برن برفراز مثل خوشون و استاد
و اما درخت های هرز و پیچک ها یا همون باور های مخرب خفی و اشکار هیچی نمی تونه اینا رو ریشه کن کنه جز ایمان جز امید و البته تعهد قوی که باید همیشه باشه چقدر این درختان هرز و پیچک ها که هر دوشون هم از یک نوع منفی هستند با هم دیگه همکاری می کنند و حتی ممکنه اون پیچک ها بقدری رشد کنند که باورهای خوب رو هم در بر بگیرند پس در مقابل این همکاری باورهای مخرب ما به یک اراده پولادین نیاز داریم همراه با امید، اینقدر اینارو قطع کنیم تا به سعادت و رشد و تعالی برسیم واقعا همینه
استاد وقتی میگن که پیدا کردن این باور های محدود کننده کوچیک بدقلقه و توی لایه های زیرین ذهنن ولی چیزایی که توشون مشکل داریم پیدا کردنشون راحتره یاد این موضوع افتادم وقتی یه ترمزی رو پیدا می کنیم و داریم روش کار میکنیم نباید نا امیدی باعث بشه که اگر نتیجه نداد ولش کنیم نه این به این معنیه که ما درخت هرزو قطع کردیم حالا باید پیچک هاشو قطع کنیم تا فضامون بازتر بشه و اجازه ندیم اینا از منابع و انرژی های باورهای خوبمونو بدزدن و بخورن واقعا این درسترین تشبیه و درسترین منطقه برا ذهنمون که بدونیم با چه باورهایی روبرو هستیم چیزایی که نسل در نسل اومده بما رسیده و از هرجا که تونسته رشد داشته تنها فرقی که باورهای ناخوداگاه ما با پارادایس داره اینکه درختا و پیچک رو میبینیم که چی به چیه ولی در ذهن فقط باید جلو بریم و از هرطرف که میتونیم باورهای مخرب رو بزنیم تا بالاخره به چیزی که میخواستیم برسیم قطعا تو این راه خداوند هم کمکمون میکنه چرا که بیشتر از هرکسی دوست داره ما به موفقیت و تعالی برسیم
باورهای مخرب از سوی شیطانن واقعا کسی که راه موفقیت رو پیدا کرده برای اینکه موفق بشه صبر نمیکنه تا یزمان دیگری این مسیر رو طی کنه مگر اینکه کمال گرایی، ترس، و عدم درک درست مسیر باعث امروز و فردا کردنش بشه وگرنه کسی که قانون رو بدرستی درک کرده باشه لحظه ای درنگ نمی کنه و دوست داره تکاملشو طی کنه و به گنجینه های خدا برسه ولی با این وجود این قسمت فایل خیلی روی من تاثیر داشت امیدوارم بتونم در تمام زندگیم اجراش کنم اینکه احساساتی رفتار نکنیم و از نظر قران این همون جهله که باید تمرین کنیم کار راحتی نیست و اگ اینطور بود همه دلشون میخواد موفق بشن … با کار کردن رو این موضوع و درک درست قانون و ایمان درست به خدا و “بما قدمت ایدیهیم” ها همه اینارو بدون اینکه فرد متوجه بشه حل میکنه میبره و چیزی جز احساس خوب برای فرد نداره
و یک اگاهی ناب دیگه که استاد در تمام فایل ها سفرنامه و زندگی در بهشت با رفتارشون سعی کردن اینو بما برسونن اونم اینکه به هر مسئله ای میشه از چند جهت نگاه کرد باید ببینیم کدوم دیدگاه به تقویت باور های توحیدی ثروت روابط و … کمک میکنه اونو انتخاب کنیم و سعی کنیم از این به بعد از دیدگاه جدیدمون به مسائل نگاه کنیم تا به احساس بهتری برسیم و کم کم باور های مناسب رو شکل بدیم اینجوری جلوی قضاوت کردن هم گرفته میشه و تمام تمرکزمون میره روی خودمون البته که هرچقدر دیدگاه بهتری داشته باشیم بازم میتونه بهتر بشه بی نهایته منابع خیر و خوبی
استاد این اولین کامنت من روی سریال زندگی در بهشته حالا که شمام راجع به سوزوندن درختا صحبت کردین اینو هم دوست دارم بگم در قسمت دوم این سریال زیبا که داشتین درختا رو می سوزوندین من خیلی لذت بردم از اینکه شما چه نگاهی به سوزوندن درختا داشتین و چقدر لذت میبردین و چقدر تحسینتون کردم گفتم ببین چقدر راحت از زندگیشون لذت میبرن و اینقدر یک اتش براه انداختن برا این دو نفر رویاییه بقدری با احساس اینکارو انجام میدادین که هرکسی این حس شما رو داشت قطعا همین کارو انجام میداد فرقیم نمی کرد چه در ایالت همیشه سبز امریکا باشه چه در قم 😂😂 عاشقتونم استاد
و تحسینتون میکنم استاد خانوم شایسته و بچه ها که اینقدر کامنت های خوب خوب میذارن خدایا شکرت 💖🙏
به نام ربّ هدایتگرم
سلام به خانواده صمیمی خودم
اومدم باز هم از هدایت بگم
از صحبت کردن خدای ماهم باهام
هنوز هم در مدار دیدن اون فایل آنباکسینگ قرار نگرفتم و برنگشتم ببینمش
دیروز اومدم سراغ این فایل
تا نصفه دیدمش؛اینبار هربار استاد راه میرفت روی برگا؛صداشون برام لذذذذت بخش بود…
استوپ کردم فایل رو و رفتم ظرف های سحری رو بشورم.بعد همون موقع که داشتم میشستم یه فکر منفی دوباره بهم حمله کرد…
یه پرانتز باز کنم اینجا؛بچه ها من قبلا؛چندین ماه پیش که کتاب معجزه شکرگزاری رو میخوندم؛به یه الگوی شخصی رسیده بودم.اینکه وقتی به یه مسئله ای یا یک فکر منفی بر میخوردم؛و میخواستم که اون صدای هدایت کننده و آرامبخش بیاد؛سپاسگزاری میکردم درباره چیزهای مختلف؛هی سپاسگزاری هی سپاسگزاری و…تا اینکه بعدش به ساااادگی اون صدای آرامشبخش رو میشنیدم و راه حل رو بهم میگفت وآرام میشدم.
خب! حالا….تو مصاحبه با دوستان قسمت 49تا 53 که استاد دارن با استاد عرشیانفر مصاحبه میکنن؛اونجا استاد گفتن که:خدا همیشه داره با ما حرف میزنه.همیشه.این ماییم که باید صداشو بشنویم.چطور؟وقتی ما حسمون بد میشه هرچی میشنویم صدای شیطانه و نشانه اش اینه که حس مارو هی بدتر و بدتر میکنه.حالا من چیکار کنم که صدای خدارو بشنوم؟باااااید حس خودم رو یه ذره بهتر کنم.و سعی کنم از خاکی بیام تو جاده صافه!فقط کافیه حست رو یه ذره یه ذره ذره بهتر کنی…همین یه ذره یه ذره یه ذره…وقتی خدا ببینه که تو داری تلاش میکنی که حست رو خوب کنی اونم کمکت میکنه وحست رو هی بهتر و بهتر میکنه.و تو کم کم اون صدای آرامش بخش رو میشنوی…و این دقیقا همون الگویی هست که من بهش رسیده بودم…
دیروز وقتی اون فکر منفی اومد؛به خودم گفتم ببین این باور توئه،نه واقعیت،اگر اینحور فکر کنی همین میشه.و من یه لحظه ترسیدم!گفتم خدایا چیکار کنم؟چیکار کنم این باور مسخره رو از بین ببرم؟و یاد حرف استاد افتادم که گفت: بعضی وقتا یه چیزی پیش میاد که من همون لحظه براش راه حلی ندارم!میرم به کارای دیگم میرسم و بعد اون راه حله میاد یه جوری.و من گفتم خدایا من تو این برهه واقعا راه حلی برا این فکرم ندارم!خودت کمکم کن.و حسم خوب شد…بعد یه چند لحظه بعدش گفتم خب همینه!با خودت اون درسته رو تکرار کن!
حالا موضوع چی بود؟درباره ی رفتار افراد اطرافم با خودم!براتون مثالی ازش میزنم.
مثلا گفتم من به فلان دوستم(x) از سر دلسوزی کمک کردم(این صرفا یک مثاله و میدونم فرکانس دلسوزی و اینارو) نکنه اون یکی دوستم(y) هم که به من کمک کرد از سر دلسوزی بود؟؟یعنی از رفتار خودم با فرد x درباره انگیزه رفتار فرد y با خودم نتیجه گیری کردم!
بعد که حسم رو بهتر کردم فکر آرامشبخش اومد:تو داری برای رفتار بقیه با خودت سناریو میسازی…داری رفتار و انگیزه بقیه رو قضاوت میکنی…
گفتم آرررره!همینه!
بعد که شستم و تمام و اومدم نشستم و بقیه فیلم رو پلی کردم….الله اکبر! یکم که گذشت رسیدم به اون قسمت:خیلی وقتا ما از دریچه تنگ نگاه خودمون همه چیزو قضاوت میکنیم و بعد میفهمیم إإإ ما چی فکر میکردیم و قضیه چی بود!!!!
دقیقا جواب من بود…خدایا شکککرت!اصلا ببین؟من استوپ کردم فیلمو؛اون فکره اومد؛من بیام پلی کنم ادامه فیلمو و جوابم رو بده؛خب آخه من چی بگم از خدایی که انقدر عشقه؟؟؟!!!
الهی صد هزار بار شکرت.
و به خودم گفتم دقیقا همینه!من دارم رفتار بقیه رو قضاوت میکنم.
هر رفتاری که با من بشه؛بخاطر باور های خودمه!
و اون افکارم که مدام مدل جدید به خودشون میگرفتن ریشه در اون حرفای مسخره و قانون کارمای تقلبی ای بود که همیشه میشنیدم،ریشه در احساس عدم لیاقت و احساس بی ارزشی داشت…
حالا از اونجا که همه چیز باوره،اگر من باور داشته باشم که اگر من با فردی تند خویی کنم، یکی هم میاد با من تند خویی میکنه؛همین برام رخ میده!چون اینو باور کردم!!!
این همون قانون برانگیختگی در روابطه!
روابط آینه باور های خودتن!
پس بهتره باور های بهتری جایگزین کنم.
*اگر کسی به من کمکی میکنه چون دست خداست و خدا میخواد به من عشق بورزه و کارمو راه بندازه و من لایقشم
*اگر کسی داره به من عشق میورزه،چون من در مدار عالی ای ام،حتما یک عشق عالیه و من لایق این عشقم
*اگر کسی دوست داره کنار من باشه،نه از سر اجبار یا دلایل دیگه اس،که بخاطره اینه که من دوست داشتنی ام و همه دوست دارن کنار من باشن.
باورهای قدیمی،نگاه قدیمی،برخورد قدیمی با مسائل همیشه دنبال درزیه که دوباره خودشو با قدرت نشون بده و این هنر ماست که هرچقدرم سخت سعی کنیم با شیوه ای متفاوت از قبل به قضایا نگاه کنیم و تغییر نتایج و دریافته ها از اینجا شروع میشه.وگرنه فکر کردن به سبک قدیم که کاری نداره!
و نکته ای که همیشه فراموشم میشه یا شاید انقدر ساده ست که کاربردی بودنش یادم میره در حالی مه کلید اصلیه این حرف استاده:هر فکر؛هرررر فکر که به شما احساس بدی میدهد اشتباه است.بدون هیچ استثنائی.
تمام
و سپاسگزار ربّی ام که هدایتگر است.
بنام الله رحمن
سلام به استاد عزیز و تمام دوستان خوبم
خدا رو شکر میکنم که چنین منبع خوبی رو دارم که میتونم هم ذهنم رو تنظیم کنم و هم جواب سوالاتی که دارم رو بگیرم.
بعضی وقتا ذهنم سر و ته کار میکنه
یعنی ی سوالی دارم، بعد با خودم میگم من چقدر باید بگردم دنبال جواب تا پیداش کنم؟
از کدوم قسمت سایت باید پیداش کم اصلا؟
مثلا هدایت و میزنم میام رو فایلی که هدایت میشم، بعد میگم خب الان جواب من کجای فایل هست؟
کدوم صفحه از کامنت و باید بخونم؟
یعنی ذهنم جوری سخت و پیچیده میکنه مسیر و که اصلا به دنبال جواب نمیرم
ولی روزایی که به چگونگی و چرا و اینا فکر نمیکنم مسیر انقدر براااام آسون میشه که خودمم هنگ میکنم
مثل همین امروز
اومدم این قسمت و دیدم و ی سری جوابا رو از صحبتهای استاد گرفتم بعد اومدم اولین کامنت و خوندم و باز ی سری دیگه جواب از همون کامنت اولی که فاطمه نوشته بود گرفتم و اصلا حال کردم از هدایت خداوند
از اینکه میتونم خیلی راحت هدایت بشم اگر اعتماد کنم و به چگونگی فکر نکنم
از اینکه جوابا میتونن در دسترس باشن اگر اعتماد کنم و اجازه بدم هدایت بشم
زمانهایی بوده که به دنبال راه حل بودم و ذهنم آروم بوده و خیلی سریع جواب گفته شده
زمانهایی هم بوده که ذهنم آشفته بوده و هر چی تقلا کردم نشده که نشده
یعنی به این نتیجه رسیدم تنها کاری که باید بکنم اینه که در هر لحظه سعی کنم ذهنم رو آروم کنم
حسم روخوب نگه دارم
ذهنم رو خالی کنم
به دنبال جواب نباشم
به دنبال حس خوب باشم
به دنبال آرامش باشم
جواب از دریچهی آرامش وارد میشه
مسیر از دریچهی احساس خوب وارد میشه
خودش میاد
من باید حسم روخوب نگه دارم
همین
خیلی ساده به نظر میاد، ولی خیلی کار سختیه آروم کردن ذهن، وقتی که ذهنت از ترس و نگرانی پر شده
و این تمرین میخواد
خدایا کمک کن بتونم ذهنم رو آروم کنم
کمک کن بتونم ترس و نگرانی رو از ذهنم بیرون کنم
باز هم خدا رو شکر میکنم که منو هدایت کرده به این سایت تا راحتتر و سریعتر به جواب سوالاتم برسم
استاد از شما هم سپاسگزارم که این منبع خالص و ناب رو به رایگان در اختیار ما قرار دادید
برای شما و تمام دوستانم در این سایت آرزوی سلامتی و شادی و سعادت دارم
در پناه الله باشید