سریال زندگی در بهشت | قسمت ١48 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

به نام خداوند بینا و شنوایم

سلاااام سلااام به نازنین های زندگی در بهشت

من عاشق قسمت هایی هستم که درون بچه نازنین لطف میکنه و شاهکار خلق میکنه

اصلا شما اولین تصاویر فایل رو ببییییییین…. یه فضای فوق العاده زیبای روستایی، ترکیب تراکتور قرمز رنگ، رنگ زیبای خاک، سبزی درختان، آب دریاچه زیبا، آسمون ابری خفن، مرغ و خروس های نازنین و بانویی که داره به مرغ و خروس ها غذا میده….. بی نظیر، زیبا، لبریز از احساسِ جاری زندگی… خدایا شکرت

یک لحظه تصویر زیبایی از کلبه چوبی پرادایس روی آب، دریاچه و درختانی که پشتش هستن عجب لحظه زیبایی… خدای من شکرت

ای جااانم مریم جون خروس خوشگلشو بغل کردههههه…. مریم جون من هم لیان و دیان (دوتا مرغ خوشگلمو) اینجوری بغل میکنم و میبوسمشون و باهاشون حرف هم میزنم. لیان ام رنگش سفیده و روی گردن و بال هاش پرهای مشکی داره. بچه ام یه خط چشم خیلی خوشگل هم داااااره، دیان که خیلی بیشتر به بغل من عادت کرده رنگش قهوه ای تیره است و چندتا پر سفید روی بال و دمش داره. این دوتا بچه قلب تپنده من هستن ، منبع انرژی مثبت و احساس خوبم… خدایا بابت همه نعمت هایی که به من دادی شکرت شکرت و ممنونم، بابت این دوتا جوجه نازنینم خیلی شکرت

ای جااان مریم جون به خروس بچه میگه اونجارو ببین، این درون بچه است که داره برای بچه های زندگی در بهشت فیلم میگیره براش دست تکون بده، بچه ها تو رو میبینن…

چه صحنه های ناب و مست کننده ای، توانایی توصیف این زیبایی هارو ندارم. خدایا شکرت بابت درختان همیشه سبز و زیبا، بابت دریچه پر از ماهی ، با آب زلال، بابت ابرهای تپل و سفید توی دل آسمون آبی سپاسگزارم الله قرتمندم

یه عالمه بچه ماهی نااز که کنار دریاچه دنبال غذا هستن و از گرمای سطحی آب انرژی میگیرن… من عاشق ماهی ها هم هستم موجودات خیلی دوست داشتنی هستن. خدا جونم بابت این مخلوقات کوچولوی دوست داشتنی و نعمت های خوشمزه سپاسگزارم عشقم

خب استاد تصمیم گرفته بودن که با درون و جت اسکی توی رودخانه تنپا هم تفریح کنن و هم برای ما فایل تهیه کنن. اول از هر چیزی بی نهایت سپاسگزارم که این زیبایی های بی نظیر رو با ما به اشتراک میگذارید. ممنونم بابت این لطف بزرگ و زیبا.

نکته ای که من از این فایل متوجه شدم این هست:

اگر یک فردی که با قوانین آشنایی نداره یا بر قوانین تسلط نداره با همچین اتفاقاتی مواجه میشد، اون هارو اتفاقات بد تلقی میکرد. چون اون شخص اینجوری فکر میکرد که برنامه امروزشون خراب شده و دیگه نمیتونن برنامه اشون رو عملی کنن و از امروز که یه هوای فوق العاده داره استفاده کنن.

اما استاد عزیز که کاملا از نحوه هدایت های الهی آگاهی دارند، با یک عینک فوق العاده عالی و مثبت به این قضیه نگاه کردن. چقققققدر زیبا توضیح میدن که “خداوند هدایتمون کرد که قبل از اینکه بریم داخل رودخانه و جت اسکی رو امتحان کنیم، اونو توی دریاچه خودمون چک کنیم ببینیم همه چیز درسته یا نه!…”

به خودم گفتم ببین دختر! ببین چقدر باید هماهنگ باشی و تسلیم باشی که هر چی گفته میشه رو انجام بدی تا اینجوری در بهترین زمان در بهترین مکان قرار بگیری و بهترین اتفاقات برات رخ بده و بدی ها ازت دور بشه.

این ها فقط زمانی اتفاق میفته که تو تسلیم باشی، وقتی که اون ندای درون رو باور داشته باشی، وقتی که باور داشته باشی هدایت میشی، وقتی که باور داشته باشی که خداوند خیر مطلقه، وقتی که باور کنی که خدوند نزدیک است و میبیند و می شنود و از تو حمایت و حفاظت می کند…. خداییاااا عشق من تو چقدر بی نظیری آخه شکرت

استاد به ندای درونی گوش کردن، جت اسکی رو توی دریاچه امتحان کردن، متوجه شدن باتری جت اسکی خوابیده، باتری رو عوض کردن و از این طریق هم متوجه شدن که کب های خروجی آب باز هستن!… به خودم گفتم ببین اقدس ! خداوند اینجوری هدایت میکنه! خداوند اینجوری حفاظت میکنه، و اینجوری حمایت میکنه! از طریق یکسری ایده های کاملا ساده که اگر تسلیم نباشی، که اگر زبان خداوند رو بلد نباشی، ممکنه این ایده های ساده رو نادیده بگیری و به دردسر بیفتی.

خداوند میدونست کب های خروجی آب باز هستن، اما استاد نمیدونست، خداوند که نمیتونه با کلام مارو از ندانسته ها مطلع کنه، پس از طریق هدایت به مسیرها و ایده هایی با ما حرف میزنه. خداوند اول به استاد گفت: مدت هاست از جت اسکی استفاده نکردی، میخوای اول توی دریاچه خودتون چکش کن! استاد هم که زبان خداوند رو بلد هستن، گفتن بله حتما!

اما خداوند به جت اسکی گفت لطفا روشن نشو! و جت اسکی گفت چشم!

استاد در همین فرایند تعویض و شارژ باتری آرام آرام هدایت شد به سمت کب ها… که اگر متوجه این مشکل نمیشد خدا میداند که به چه دردسری می افتادن! خدایا شکرت … من میفهمم زبانت رو اما کمکم کن به زبانت مسلط بشم و از همه مهمتر تسلیم تو باشم… خدایا شکرت

و این درون بچه چه میکنه با قلب من با این تصاویر خفنی که ثبت میکنه! درون بچه ی عزیزم خیلی خفنی من تحسینت میکنم.

استاد جان! مریم جان! زیبایی های این بهشت گوارای وجودتون… من همیشه دوست دارم یه کلبه جنگلی داشته باشم یه جایی که درختان بلند و انبوه کاج باشه و این درختان کنار یک رودخانه یا یک دریاچه کم عمق باشه. کف رودخانه یا دریاچه قلوه سنگ های ریز و درشت باشه و ماهی هم داشته باشه. دوست دارم انبوهی درختان جنگلی به قدری باشه که اغلب ساعات روز جنگل تاریک باشه(البته الان از تاریکی میترسمااااا، اما حتما تلاش میکنم به ترسم غلبه کنم و دختر شجاعی باشم مثل مریم جون)! قسمت انتهایی دریاچه بهشت شما که درختان کاج فشرده کنار هم هستن تا حدودی شبیه به رویای من هست. که خیلی دوستش دارم. همون ویویی که از پنجره آشپزخونه توی قسمت ۱۴۶ دیده میشه. خدایا شکرت با این تصاویر به من میگی اقدس رویاهات فقط یک رویا نیستن، اهدافت هستن که به زودی جزئی از تجربه زندگیت میشن! شکرت

پروردگارم سپاسگزارم که به من فرصت دادی تا این قسمت از زیبایی های زندگی در بهشت رو ببینم و نکاتش رو یاد بگیرم.

خداوندم بابت لپ تاپ نازنینم پونه، سپاسگزارم

بابت اینترنت فوق العاده و معجزه شگفت سپاسگزارم

خداوندم سپاسگزارم که همواره یاری ام میکنی که در مسیر الهی و توحیدی ثابت قدم بمانم

در پناه الله قدرتمندم سلامت و سلامت و سلامت باشید