سریال زندگی در بهشت | قسمت 16 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

297 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس آقااحمدی گفته:
    مدت عضویت: 3163 روز

    سلام به استادعزیزم و عزیز دلش و همه دوستان

    نشونه دووروز پیش من این فایل زیبا بود، خوب من درباره پیچکها و علف های هرز بارها از استاد مطالب مشابه شنیده بودم و باور داشتم که روند همینه…ولی دو روزی این فایل ذهن منو درگیر کرده بود و اینکه یه چیز دیگه ای هم وجود داره تو این فایل و دیشب که با عزیز دل خودم درموردش حرف میزدیم این نکته بهم گفته شدکه اون درخت های کوچک که پیچکهادورشون تنیده بودند و راه ها رو مسدود کرده بودند و و زیبایی درخت های تنومند و ریشه دار رو مخفی کرده بودند منو یاد یه سری دلبستگی ها انداخت، پیچکها دور درخت های کوچک پیچیده بودند و اونهارو محکم سرجاشون نگه داشته بودن، درخت های کوچکی مثل درخت های بزرگ درخت بودند و از همون جنس ولی درگیر، مثل زندگی تمام ادمها که وقتی به یه موفقیت نسبی میرسند حالا توی هر زمینه ای مثل ثروت و معنویت و روابط و….بهش میچسبند و رهاش نمیکنند وترس و نگرانی از دست دادنشون که همون پیچکها هستند باعث میشند که ازشون نگذری تا راه های جدید و زیباتر و درختان بزرگتر و قویتر که همون موفقیت های بزرگتر و بیشتررو رو نبینی،جملاتی مثل حیفه، شاید نشه و اینو از دست بدی دیگه از دست دادی و ازین دست جملات و نجواها مارو مدت ها روی یه نقطه نگه میداره و ترس و نگرانی که همون پیچک ها هستند قویتر میشند و راه مسدودتر،گاهی ما انقدر درگیر یه زیبایی کوچک میشیم و توی اون میمونیم که هدایت خدارو نمیبینیم و همونرو هم از دست میدیم،استاد وقتی بدون هیچ تردید و دلسوزی و که درخته و گناه داره و طبیعته شروع به از بین بردن پیچکها میکنه شاید درظاهر یه چیزهایی با پیچک ها از دست میره ولی درنهایت چند راه زیبا و پراز تجارب بیشتر و بزرگتر با لذتهای بیشتر و بزرگتر پیش روشون بوجود میاد،باید یادمون باشه اگر در مسیری که درسته و هدایت خداست حرکت می کنیم چیز های به ظاهر زیبا و حیاطی رو از دست میدیم خداوند میخواهد خیلی بیشتر به ما بدهد مثل همون دزدیده شدن پیکان دنده آرژانتینی که وقتی استاد بعد دزدیده شدنش ذهنش رو کنترل کرد و نگرانی و ترس رو به خودش راه نداد اون مسیر شد یه مسیر رو به تکامل تا به اینجا…..جالبه من همیشه وقت یکی میگفت به خودت ترس راه نده پیش خودم میگفتم یعنی چی راه نده خوب بگو نترس دیگه چرا جملات رو قصارشون میکنید، الان میفهمم که ترس و نگرانی واقعا یه راهه بی درو پیکره که اگه توش بیوفتی و کنترل نکنی ذهنتو به نابودی کشیده میشی، خدایا برای آگاهی امروزم ازت بی نهایت سپاسگزارم، و از شما استاد عزیزم که وقتی در مسیری تمام زندگیت قانونه و برای ما آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    سلام استاد عزیزم ومریم جان، هدایت امروزم عالی بود. من در حال کار کردن بر روی ذهنم هستم. وچقدر نتایجی که می بینم لذت بخشه. خدا رو هزاران مرتبه شکر. الان می فهمم که ذهن فقط از ترس وکمبود، بیماری، فقر من رو می ترسوند ولی وقتی روی باورهایم کار می کنم اون ترسها ونجوا ها خیلی کم رنگ میشه ونتیجه ی اون آرامش عمیقی ست که تجربه می کنم. وقتی کامنت انتخابی دوست عزیز در این قسمت را خوندم متوجه شدم تغییرات من تو این دو ماه خیلی محسوسه. من هیچ وقت نمی تونستم گلدون های گل زیبا را تو خونه نگهداری کنم ولی تو این دوماه چند گلدون زیبا خریدم وخدا رو شکر هر روز بانشاط تر می شن. ودیگه اینکه دارم عشق بدون وابستگی را در روابط خانوادگی تجربه می کنم. من تو این زمینه معجزه دیدم. خدا روشکر همسرم هر روز بیشتر به من علاقمند میشه واون مواردی که تو رابطه ی عاشقانه آرزوش را داشتم دارم تجربه می کنم. همش یاد این حرف استاد میفتم که میگه فقط 3 ماه با آموزش‌های من باشید ونتیجه ش را ببینید. استاد عزیزم من تو این دوماهی که باشما هستم معجزه دیده ام در تمام جنبه های زندگیم. خدا رو هزاران مرتبه شکر که از طریق دستان پر توان شما تو این مسیر زیبا قرار گرفتم. خیلی دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سمر گفته:
    مدت عضویت: 2659 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم لایق

    این فایل رو دوست داشتم از این لحاظ که داره به من ادامه دادن رو یاد می ده. اون فلکه ای که بین اون درختای فشرده باز شد، نتیجه ادامه دادن بود. نتیجه کارکردن مداوم بود. اینکه نجواها رو کنار بذاری و هر چند روز تلاش لازم باشه انجام بدی تا در نهایت اون فلکه زیبا و وسیع هویدا بشه.

    و چقدر این نامگذاری رو دوست داشتم. فلکه مریم! این داره احساس لیاقت درونی شما رو نشون میده خانم شایسته عزیز و واقعا بهتون تبریک میگم.

    حالا من هم بعد از یک دوره دو ساله که با استاد سپری کردم، دارم ریشه هایی از این احساس لیاقت رو در خودم پیدا می کنم. و امیدوارم روزی بتونم به این درجه و این حد برسونمش.

    خیلی مشتاقم که بدونم چه درسی از این مورچه های آتشی میشه گرفت!

    تلالو نور خورشید رو روی آب دریاچه در دقیقه های پایانی خیلی دوست داشتم.

    و نکته دیگه این که چقدر یک انسان می تونه آزاد و رها باشه و تنها از زندگیش لذت ببره. نگران درآمد نباشه، نگران نظر بقیه نباشه، رابطه به این حد عاشقانه با شریک زندگیش داشته باشه. که هر لحظه از اینکه در کنار هم هستند لذت ببرند.

    امیدوارم این لحظات ناب در زندگی تک تک ما عزیزان (!) هم اتفاق بیفته.

    در این مسیر زیبا پاینده باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1860 روز

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    سلامی با عشق و پر از حس سپاسگزاری به استاد جان و مریم جان

    باز هم قطع درختها و علفهای هرز اینبار یه گوشه دیگه از جنگلمون تکراری و تکراری در این چند قسمت،و باز هم کامنتهایی با حرفهایی تکراری در ادامه قسمتهای قبل درباره کار کردن روی ذهن و هرس کردن ذهن از باورهای مخرب،خوب که چی نه !!!خوب که یعنی همه چی تکراریه همه چی تکراره،تکرار و تکرار و تکرار رمز موفقیت یا شکست همه چیز تو این چند حرفه ،تکرار،که میسازه یا نابود میکنه.چه درسی بهتر از این میتونم بگیرم که باید بارها و بارها ببینم،بارها و بارها بشنوم،بارها و بارها بگم،و هر کاریو بارها و بارها انجام بدم تا نتیجه بده اما پیوسته و پیوسته.همین دیدنیها و شنیدنی های تکراری خودش میره و میره و میره تو ذهنم و میشه اره برقی و راحتتر قطع میکنه باورهایی که تنیده شدن در وجودم و حتی قیچیمونم میشکنن

    خدایا شکرت که داره جنگلمون تمیز تر و زیباتر میشه برای لذت بردن بیشتر

    خدایا شکرت که کلی ابزار داریم و میتونیم به جای قیچی شکسته ازش استفاده کنیم

    خدایا شکرت که این سرزمین زیبا و سرسبز و پهناورو برامون خلق کردی

    خدایا شکرت که اسم فلکمون به نام بانوی بهشتمونه

    خدایا شکرت که هرروز بارها و بارها لذت میبرم از دیدن این سریال بهشتی

    خدایا شکرت که یه روز خوب دیگه رو تجربه کردیم

    خدایا شکرت که هستی و کنار می و هدایتم میکنی

    استاد جان سپاسگزارم که دیدن زندگی واقعی شما از نزدیک داره ایمان منو به سمت عمل کردنهای پیوسته میبره،دارم حرکت میکنم میدونم حتی شاید بتونم با سرعتی بیشتر حرکت کنم اما ترجیح میدم آهسته و پیوسته برم تا دوباره اسیر ناامیدی و ترس نشم نمیخوام اشتباه قبلمو دوباره تکرار کنم از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سیده مریم موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1408 روز

    به نام خداسلام به استادعزیزم وهمه دوستان

    به به جقدخوب شد درختای هرز روزدین به سلامتیو دل خوش

    چقدرخوب شد من حالا دلم میخواس کل جنگلو تمیزکنین😁

    واقعا لذت بخشه دیدن نتیجه زحمتت و تمیزکردن محیطت

    چققدر شما شوخ طبعوبانمکید وچققدر رابطه ی عاشقانه با رهایی دارید احسنت به شما

    نوش جانتون این بهشت که زحمت کشیدن باورساختین ذهنتونوساختین تا اینجازندگی کنید

    واقعا احسنت به شما که اینقدرمحکم ادامه دادیدعمل به قانون رو

    چقدرخوبه ثروتمندبودن چقدرلذت بخشه

    چقدراین بهشت زیباست خدایاشکرت چه دریاچه زیبایی چه سرسبزی چه هوای خوبی چه تمیزی چه زوج خوشبختی خدایاشکرت این زندگی و زوج رو برامون خلق کردی تا الگوبشن برامون

    ایمانی که عمل نیاوردحرف مفت است واقعا وقتی ایمان داری هرکاری که میخوای رو انجام میدی

    سپاسگذارم بخاطراین فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1844 روز

    درود بر فرمانروای جهان هستی

    درود بر استاد گرامی و مهربانو مریم جان

    امیدوارم که آسمون دلتون آبیه آبی باشه پر از ابرای پفکی و زیبا

    ادامه پاکسازی رو شاهد هستیم در این قسمت، زیبایی از بین علف های هرز پیدا شد.

    همراهی تون رو مریم جون در کنار استاد تحسین میکنم.

    توی پاکسازی درخت ها به عوامل زیادی برخورد کردن که یه جا پای مریم جون وارد حفره ای شد که استاد گفتن، قطع کردن پیچک های بیشتر، دیدن زیبایی های بیشتر، دو تا راه باز شد و به فلکه ی مریم جون ختم شد، آسمون زیبای پارادایس که آبیه آبی بود.

    استاد میگفتن من لذت می برم کار تموم میشه و این حرفشون انرژی خیلی خوبی رو در درونم هویدا کرد و خدارو شکر کردم.

    بقول استاد کل فلوریدا زیر آب بوده و یه مدت خیلی کمی هس زده بیرون و flat هستش، از شمال تا جنوب بیشتر از 1000 کیلومتر فاصله است. ایالت خیلی بزرگیه، بزرگترین تپه ی این ایالت 15 متر است و این قدر با سطح آب هم سطحه.

    بقول مریم جون پارادایس زیر آب بوده که صدف پیدا میشه اینجا.

    استاد عزیز: در جلسات بعدی می بینید که حرکت مداوم جهت تمیز کردن این بهشت چقدر ثمر میده ، چه اتفاقاتی می افته، کلی با موتور میرن میگردن بعدش کلی علفهای هرز رو و درختچه هایی که قطع کردن رو می سوزونن و کلی حرکت دائمی که می بینیم داره بهبود ایجاد میکنه و چقدر احساسمون خوب میشه وقتی که داریم حرکت میکنیم ، قدم برمیداریم و هر بار نتایج زیبا و زیباتر میشه و ازشون لذت میبریم.

    و این درس رو به ما میده که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    خدایا شکرت به خاطر این درس آموزنده که در زندگی هممون به عناوین مختلف دیده میشه و میشه ازش آموخت و بهش بهاء بدیم و ادامه داد و بهتر و بهترش کرد.

    خدایا شکرت به خاطر این دریاچه ی زیبا

    خدایا شکرت به خاطر این کلبه ی زیبای روی آب

    خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و زیبایی و فراوانی که به چشمانم هدیه میکنی.

    سپاسگزارم – سپاسگزارم – سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1349 روز

    سلام ب عزیزان، استاد و دوستانم

    زندگی در بهشت 16

    حین کار ب خودمون انگیزه بدیم و بگیم خیلی عالی شده آدم لذت میبره از نتیجه استمرارش و اینطوری خودمون رو تشویق کنیم و آفرین بگیم.

    خدا قوت استاد عزیز و مریم جان، چه تریل های زیبایی ساختین جون میده برای پیاده روی، فلکه مریم هم خیلی زیباست حالا بعد از قطع درختان اضافی زیبایی درختان سربه فلک کشیده کاج و آسمان دیده میشه.چقدر درختان سرسبز و با طراوت هستن.

    چه ایده خوبی ک درختان قطع شده رو گوشه ای میزاریم تا چند روزی خشک بشن و سبک بشن و بعد میبریم جایی ک همه رو باهم آتش بزنیم.

    اون عصای موسی هم عالی بود خانم شایسته. من هم حین جنگل نوردی و هایکنیگ بدنبال چوب محکم و خوبی میگردم و خیلی لذت بخش تر میشه پیاده روی ام و کاربردی هم هست انصافا مخصوصا در مسیرهای صعب العبور و هایکینگ طور. اینکه حتی از چوبی ک پیدا کرده بودین هم کلیییی قدردانی کردین و ویژگی های مثبتش رو بیان میکردین قابل یادگیری و آموزش بود برام.

    از کارهای فیوریت من هم جمع کردن صدف هست، حس کشف کردن خیلی حس خوبی میده.

    ماشالله ب وسعت ایالت فلوریدا 1000 کیلومتر !!! چقدر برکت و ثروت. این وسعت و بزرگی کلیییی راحتی بهمراه داره کلی خیابان ها و جاده های بزرگ، جاده های بدون ترافیک، خانه های بزرگ، جای پارک فراوان، مکان های دیدنی فراوان و…

    چه رابطه زیبایی دارید پر از عشق و احترام متقابل، تحسین و تعریف کردن هایتان از یکدیگر، عاشقتم گفتن هایتان، خاطرات و خنده هایتان بسیار زیباست و کلی میخندم.

    بعد از تمام شدن تریل میرسیم ب ویو دریاچه خیلی زیبا بود، صندلی بزاری روبروی دریاچه و بشینی تماشا. واقعا لذت بخش هست.

    این قدم ها و حرکت های همیشگی شما برای پرادایس هم درسها داره. ب قول خودتون یعنی ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است، یعنی ما تا وقتی حرکت میکنیم و قدم برمیداریم احساس مون خوبه و هر بار نتایج زیبا و زیباتری می بینیم و ثمره حرکت مداوم مون رو می بینیم.

    سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل هدیه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم شایسته …

    سپاس گزار خدایی که قلب منو با نعمت هاش گشاده می کند …

    من دو آسون کرده برای آسانی ها …

    خوشحالم که دارم فایل های زندگی در بهشت رو دوره می کنم …

    مریم جان در این فایل ها تصاویر شما نیست …اما حرف های شما و رفتار های شما برای من الگو هست …

    وقتی شما رو در این باغ زیبا سپاس گزار و شاد و خرم که چطور با عشق بهش می رسید ، توجه زیبا به نعمت هاتون دارید و هر قدم با توجه به زیبایی هاست . بسیار لذت می برم …

    فضای پرادایس در ذهن من به شکل زیبایی جریان دارد . من آسمان پرادایس رو می شناسم و هروقت چشمم رو می بندم به خوبی می تونم تصورش کنم آبی درخشنده اش که سایه اش در چشمه افتاده و حتی دمای آب رو کاملا احساس مب کنم …

    خبر خوب اینکه من هم نسبت به محیط و نعمت های پروردگارم با آگاهی بیشتر و بیشتر عمل می کنم . من هم یاد گرفتم سپاس گزاری کنم . و لحظه ای که درش هستم رو زنگی کنم …

    خبر خوب دیگر اینکه منم مثل شما دارم ایمان عملی نشان می دهم …

    روی کارم تمرکز کردم … تمرکزی که باعث شده از بخش های دیگه ی زندگی غافل نباشم …

    استادم لذت می برم که هر اقدامتون با گوش کردن له الهامات خداونده …

    هر عمل بر اساس احساس خوب هست و نتیجه اش احساس خوب هست …

    مریم جان وقتی درباره ی مورچه ها صحبت می کردید . هم شما نیش خورده بودید و هم استاد جان ، اما درباره ی ناخواسته با هم حرف نزده بودید و هر دو نمی دانستید که طرف مقابل نیش مورچه خورده …

    و اینکه قدرت پروردگار رو می شود در مورچه آتشین دید. چطور خودش رو با محیط وفق داده . و چه خونه هایی هیولایی و اینکه چطور یاد گرفتن از خودشون دفاع کنند …

    بله نین موجوداتی هستند ولی نکته مهم این هست که باید یاد بگیریم وقتی ناخواسته ای هست . حالا چه به عنوان حیوان و یا فردی و یا اتفاقی همیشه نباید به جنگ باهاش رفت …

    در 99 درصد اوقات رد شدن به آرامی در کنارش بهترین هست و اینکه اول برگردی به خودت و با خودت به صلح برسی و به خودت بگویی این موجود اومده تا درسی به من بدهد و بعد به الهامات گوش کنی …

    ببینی چطور خداوند تو رو هدایت می کند … تو رو به کجا می رساند . و چه جوابی به تو گفته می شود . مثل خریدن یک سری لوازم که برای از بین بردن حشرات و مگس ها خریدید …

    دوستتون دارم …

    و بی نهایت سپاس گزارم که به من یاد دادید که زیبا فکر کنم . زندگی کنم و فکر کنم و زیبا باور کنم …

    به زیبایی های جهان فکر کنم و با جهان اطرافم به صلح برسم به جای اینکه مرتب در نزاع باشم …

    راستی این فلکه همان فلکه ای نیست که اسمش رو بعدا گذاشتید فلکه مریم …

    مطمینا خیلی جون می دهد برای پیادروی و موتور سواری …

    درختهای هرز رو که زدید ، آسمان بالای سرتان شروع به درخشش کرد …

    و درختان کاج بلند فضای کافی پیدا کردند تا خودنمایی کنند … و همچنین مواد لازم برای یک آتش بازی باحال و پختن غذا ی خوشمزه هم آماده شد …

    زندگی به معنای درک آنچه داری هست …

    سپاس گزار از شما …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ثریا آرامیان گفته:
    مدت عضویت: 1554 روز

    خدایا سپاس بازم یه فایل دیگه مرا به احساس خوب و عالی رساند زندگی رو باید مثل زندگی در بهشت زندگی کرد خدایا بی نهایت تا قیامت عاشقانه وآگاهانه دوستت دارم وشکر گزارتم هر لحظه سپاس بابت زیبایی پرادایس بایت آبی بودن آسمان وموج‌قشنگ دریا وزیبایی وشیک بودن کلبه ی چوبی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    poryanazari گفته:
    مدت عضویت: 3090 روز

    به نام خداوند هدایت گر

    سلام به همه دوستان عزیز

    همیشه از اوایل فایل ها شروع میکردم به نوشتن اما این بار میخوام از آخر شروع کنم

    همه چیز از این جمله آخر فایل شروع شد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    داشتم جلسه هشتم دوره عزت نفس رو گوش میدادم که از خداوند پرسیدم چیکار کنم که حالم بهم تر بشه راستشو بخواین چند وقتی میشه که ایراد کار رو نمیفهمم

    متوجه نمشم چرا دارم لنگ میزنم

    که خدا بهم گفت برو کامنت های این جلسه رو بخون منم رفتم شروع کردم به خوندن کامنت های این جلسه احساسم خیلی خوب و عالی شد

    دوباره پرسیدم که خدایا چیکارکنم که احساسم از این بهتر بشه که بهم یه چیزی گفت که هیچ جوره منطقی نبود یعنی چیج جوررررره

    شهرما خیلی کوچیکه با پای پیاده تا اخر شهر یک ربع ساعت زمان میبره من همیشه برا پیاده روی ورزش اونجا میرم

    بهم گفت برو آخر شهر کنار اون وسیله های ورزشی که اخر شهر گذاشتن

    اخر این وقت شب برم اونجا؟ اونم ساعت ۱۱شب

    برم چیکار؟

    اونجا لامپ نداره کلی هم تاریکه

    روزا کلی سگ ولگرد اونجاست شبش که دیگه بدتر

    الهام خیلییی قوی بود هوا سرد و منم کاپشن پوشیدم ورفتم تو راه گفتم به دوستمم زنگ میزنم که بیا با هم بریم همه پیاده روی کردم همه تنها نرفتم و هم به الهامم عمل کردم

    الو سلام خوبی دااداش کجای میای بریم یه دوری بزنیم

    سلام نمیشه نمیتونم بیام خونه نیستم ببخشید

    با خودم گفتم پس باید تنها برم

    نزدیک همون نقطه بودم که افکار منفی شروع شد اگه اون سگ ها بهت حمله کنند چی

    اگ چند نفر دورت کنند چی

    اگه یه ماری چیزی بیاد چی

    هی داشت میگفت

    منم با یه روش منحصر به فرد کشف خودم خاموشش کردم گفتم خاموش شو ای ملعون خخخخ

    رفتم جلو کنار وسایل ورزشی خب الان چیکار کنم که بهم گفت اونجا رو که میبینی خیلی تاریک هست برو تا آخر اوتاریکی

    چی من تو روزش هم اونجا نرفتم

    الان این وقت شب برم گفت باید بری

    گفتم خیلی تاریکه امکان داره جانواری ماری چیزی ازتو اون همه گیاه بلند تر از خودم بهم حمله کنه گفت یا ایمانه یا حرف مفته

    نمیتونستم قبول کن حرف مفته رفتم جلو هرچه قدر جلوتر میرفتم نجواهای منفی بیشتر میشدن از شدت ترس عرق کرده بودم تو اون سرما

    نجواها به نقطه اوجش رسید اونجا بود که مرز بین ایمان وترس رو لمس کردم

    رفتم جلو از نقطه اوجش رد شدم به شدت احساس خوب اومد سراغم حالم داشت به سمت احساس خوب فوران میکرد و اون همه نجوای منفی عین غول چراغ جادو دود شدن رفتن هوا

    حالم عالی بود و هی داشتم میرفتم جلو من دیگه نمیترسیدم تا فردا هم راه برم دیگه نمیترسم

    خندم گرفت واقعا چرا

    نمیترسم چقدر اعتماد بنفسم بیشتر شده بود

    حتی یه بار صدای سگ ها رو نشنیدم حتی یه دونه هم ندیدم اونجا همیشه پر از سگ بود همیشه ولی اینبار نبودن

    مارهم ندیدم هیچکس هم بهم حمله نکرد

    امشب درس بزرگی گرفتم ایراد کارو پیدا کردم باید پا روی ترس هام بذارم باید از نقطه امنم خارج بشم

    واقعاً ارزششو داشت خیلی واضح تر جنس بین الهام و نجوای ذهنی رو فهمیدم

    نجواهای ذهنی هزاران دلیل و مدرک برات میاره که منصرف بشی اما الهام خداوند میگه فقط انجامش بده

    بهتن نمیگه که قراره چه اتفاقی بیفته فقط یه احساس خوبه ک میگه انجامش بده همین وبس

    دوستان این تجربه عملی خودم بود دوست داشتم باهاتون به اشتراک بذارمش

    در پناه خدای هدایت گر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: