سریال زندگی در بهشت | قسمت 189 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    411MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

92 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2229 روز

    با سلام خدمت استاد محترم و خانم شایسته جذاب و دوست داشتنی

    یه موقع هایی هست که دلتون می خواد قهوه ای رو توی فنجون نارنجی و زیبایی بریزید و بشینید کنار پنجره و فقط به صدای بارون گوش بدید، هیچ صدای دیگه ای نمیاد و بارون آروم آروم واسه خودش می باره و می باره

    بوی قهوه ، صدای بارون ……….. و حس عالی

    فایلهای شما یه جورهایی همین طعم و بو و حس رو داره، وقتی دلت می خواد حست عالی بشه و بشینی و بعد یه روز عالی و سرشار از اتفاقات شگفت زندگی، بشینی کنار پنجره ای که شما با سوی بهشت خودتون به روی همه باز کردید و از اون پنجره حس های عالی همینطوری قل بخورن و بیان و بیان

    پنجره ای که باز کردید روش نوشته نشده محدودیت سنی و پشت پنجره از هر سنی می تونی ببینی

    در بهشت زیبایتان بارون سلامت، خوشبختی، سعادت و ثروت بر شما ببارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    امیرحسین ترکمان گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیز ، خانم شایسته و تمام دوستان گلم در سایت عباس منش

    کمی زیبایی مرور کنیم و سپاسگزاری کنیم تا ذهن نجوا گرمون رو خلع سلاح بکنیم ؛

    شمام دیدین و حس کردین اون هوای بکری که تو اول صبح تو قلب پرادایس حاکم بود. خدای من شکرت

    مرغ و خروس که با یه چالش روبرو شده بودند و با سروصدا کردن داشتن درخواست کمک میکردن . خدای من شکرت که خودت و از طریق وسیله هات از خلقیاتت مراقبت میکنی

    خلاقیت استاد برای ساخت لونه و فنس کشی پایین دور تا دور که کار کردیا رو حسابی سخت کرده. خدای من شکرت

    صدای مریم عزیز خدایا شکرت

    طبیعت بکر پرادایس ، خدای من شکرت

    ابتدا احوال پرسی استاد که مریم جان شروع کرد کفشاشو پرت کردن .خخخخ خدای من شکرت

    خدای من بابت جت اسکی و انرژی که مریم جان برای شستشو میکشید شکرت

    خدای من بابت در صلح بودن استاد و خانم شایسته با خودشون جلوی دوربین شکرت

    خدای من بابت این کارگاه خفن شکرت

    خدای من بابت آر وی شکرت

    خدای من بابت انباری شکرت

    خدای من بابت تراکتور شکرت

    خدای من بابت لاک پشت های شیطون شکرت

    کلی زیبایی تو این فایل نهفته شده بود خدای من شکرت که من رو به این فایل زیبا هدایت کردی.

    همگی در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    راضیه رزمجویی گفته:
    مدت عضویت: 429 روز

    استاد استاد استااااااااد…..تو با قلب ویرانه من چه کردی؟؟؟؟؟این اولین پستی هست که من برای شما مینویسم با چشمانی اشکبار…

    کرونا اومده بود و من زندگیم بدجوری گره خورده بود…

    سر یه کوهی تا تونستم داد زدم که خدایا این همه بن بست برا چیه؟؟؟؟

    سیر که گریه کردم اروم شدم گوشیمو باز کردم رفتم تو اینستا یه چرخی زدم همونجا بود که یه پستی از شما دیدم که باعث شد دنبالتون کنم.

    اما3سال تو در و دیوار بودم به معنای واقعی…

    به من درس ها دادیناااااا،یه روزی که تونستم سرم رو در برابر خودم بالا بگیرم براتون مینویسم چی بودم و چی شد….‌

    این جمله هارو در حالی مینویسم که تو تاریک ترین و ایزوله ترین شرایط خودمم

    قید همه چی رو زدم تا اون نور و روشنایی و ارتباطی که خودم باید با خودم داشته باشم رو بدست بیارم

    مثل کسی که اعتیاد داشته و الان میخواد ترک کنه،ترک وابستگی به محل کارم،به آدم ها،به شاگردام،به دوستانم به خانوادم ….

    دردناکه ها واقعا سلول به سلول تنم درد داره اما ارزش داره که وابستگی ها کنار بره

    بر اساس یکسری همزمانی ها شرایطی پیش اومده برام شبیه دوران پندمیک

    اما ایمان دارم پشت این همه خودسازی جهش خوبی هست

    مریم شایسته عزیز چقدر این فامیلی برازندتونه،شایسته…‌

    افتخار میکنم،افتخار میکنم بهتون

    انصافا نه یک سرو گردن بلکه تمام قد از همه کسانیکه تو حوزه موفقیت کار میکنن سرتر هستین چندین ماه هست که فایل هاتون رو میخرم و مونس من تو سخت ترین و بهترین لحظاتم هست،از خداوند متعال ممنونم بابت حضور شماها تو زندگیم

    اسطوره های قابل ستایش….

    دوسدارم به لری و با تمام وجود براتون بنویسم استاد بزرگ عزیزوم

    جونت کنوم شما با صفر کاری کردی که هیشکه با 100نترست بکنه…

    استااااااااد استااااااااد خیلی خیلی خیلی ارادتمند و مدیونتوم،در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 2012 روز

    سلام استاد و سلام خانم شایسته ی عزیز

    ممنونم که انقدر درس یاد میدین

    و من تو این زندگی زیبای دنیاییم چه قدر درس و تجربه دارم

    گاهی بسیار سخت و تلخ بدستشون اوردم و گاهی شیرین

    اما یه نکته مهم که یاد گرفتم اینه که از هیچکسی چیزی رو بی دلیل قبول نکنم

    حتی اگر اون شخص خیلی اهل تحقیق و بررسی باشه ولی من نباید فکر کنم تمام کارهای اون فرد درستن

    چون از این طرز فکر زیاد اسیب دیدم

    حالا دیگه نمیگم چون یک فردی یک عقیده یک روش و یک طرز فکر داره منم همونو انتخابش کنم

    خوب موضوعی که الان فکرمو مشغول کرده و درسی که گرفتم و خیلی مهم بود که میخواستم حتما بنویسمش بیشتر واسه خودم تا بمونه تو پروفایلم و تو ذهنمم حک بشه

    این بود

    من توی زندگی چند سالی رو تنها میموندم تو خونه

    و تو این سالها اصلا عقیده نداشتم که تنها بودن میتونه بد هم باشه

    میگفتم خیلی خوبه تنها که هستم رو خودم بهتر کار میکنم

    و مزاحمت افراد رو ندارم حواسم پرت نمیشه

    ولی طی این سالها … که شاید بگم ۲۰ سال بیشتر بود

    که من خیلی تنها میموندم تو خونه و شاید دوسالش کامل تنها بودم

    خیلی تجربیات و درسها داشتم

    اینکه تنها موندن باعث میشه افکار منفی و نجواها خیلی وحشتناک زیاد بشن

    تو تنهایی همه چیز غیر واقعی ترسناک میشه

    یادمه قبلا توی یه روایت از پیامبر ص هم خوندم که تنها نمونید و تنها نخوابید .چون باعث جنون و مالیخولیا میشه

    ولی جدی نگرفته بودم

    ولی اثر بسیار منفی تنهایی رو من رو خودم دیدم

    حالا میبینم خانم شایسته مدت زیاد تنها میمونن

    البته با تلفن باشما در ارتباطن

    ولی تجربه من این بود در تنهایی کنترل ذهن خیلی سخته وفشار زیادی رو اون فرد میاره

    ممکنه اون فرد فعلا مزایاشو ببینه . ولی معایب این روش تو دراز مدت خودشو نشون میده

    وقتی خانم شایسته دو هفته تنها بودن تو پرادایس این ملک تو حومه شهر و ۲۰ هکتار … و کارگرها مشغول ساخت اون سازه بودن

    منم یه سفری داشتم . و حدود ۳ روز توی خونه تنها بودم و بنا اومد یک روز در حد دو ساعت تو خونه کار کرد و رفت .

    من تو اون ۳ روز بحدی فشار روی ذهنم بود بحدی اذیت شدم .

    که خاطره تنها بودنای قبلم برام تداعی شد

    اون بنا که اومد دوساعت کار کرد . خیلی ادم خوبی بود ولی شدت نجواها منو کشته بود

    تصمیم گرفتم هیچ وقت هیچ کجا تنها نمونم .

    تو اتاقم تنها باشم طوری نیست و خانوادم تو خونه باشن

    اما توی یه خونه تنها موندن بسیار بسیار وحشتناکه

    یادمه چند ماه قبل یک خانمی ، همسر و فرزندش به سفر رفته بودن و اون نرفته بود

    و متاسفانه . بااین تنها موندن ، بعد از دو سه روز ، خودکشی کرده بود چون افسردگی هم داشت از قبل

    میدونم نوشتن این بخش ، منفی هست . ولی گاهی خوبه ما بدونیم تا دچار اشتباهات بد نشیم

    تو تنهایی شدت افکار منفی و نجواهای شیطان بسیار زیادن

    و ضمنا تمام ادمای کره زمین ادمای سالمی نیستن

    و یاد گرفتم خودمو تو موقعیتی قرار ندم که تحت فشار ذهنی و نجوا قرار بگیرم

    قرار نیست حالا که قانونو بلدم و کنترل ذهن و مدار و فرکانس و افراد خوب رو جذب میکنم . برعکس استفادش کنم و بیام خودمو تو شرایط سخت قرار بدم

    و بگم نه من میتونم .

    تونستن ممکنه بتونم . ولی چه خوبی داره وقتی با زجر و سختی و فشار روحی و ذهنی همراهه

    اینو کسی داره میگه که از تنها بودن تجربه سالهای زیاد رو داره و بشدت از این که قبلا اهل تنها بودن ، بودم پشیمونم بشدت پشیمون

    از جمع هم خوشم نمیاد زیاد . ولی تنها بودن توی یه ساختمان و یه خونه . اصلا کار درست و عاقلانه نیست

    و یه نکته دیگه اینه که ما خانم ها ، گاهی بخاطر اینکه مرد های اطرافمون یا کلا ادمهای اطرافمون ، روی یه عقیده ای خیلی محکم هستن و خیلی اون باور رو قبولش دارن و با طریقای مختلف و تاییدات مختلف از اون باور حمایت میکنن . ماهم فکر میکنیم درسته هرچند درونمون اون باور رو نمیخواد اما ناخوداگاه . قبول داریم و البته تجربه و تکامل بما درس اون باورو میده

    اینکه هیچ چیزیو از هیچکس نپذیریم . مگر اونکه خودمون بررسیش کرده باشیم

    و نکته بعد خدا با باورای خودمون ما رو هدایت میکنه

    چقدر این نکته مهمه چقدر درس توشه که بابا اگر خدا تو رو توی یه مسیری هدایتت کرد که بعد فهمیدی اون مسیر از اصل غلط بود نگو خدایا اگر مسیر غلط بود چرا پس تو هدایتم کردی که اون راهو برم

    علت هدایت خدا این بود تو باور داشتی به اون راه خداام تو همون راه نظرشو گفت بهت

    نیومد بگه کلا راهت غلطه . هرچند اگر بیشتر صبر کرده بودی بیشتر سوال کرده بودی اونم میگفت

    ولی نیا بگو اگر راهم غلط بود که خدا هدایتم نمیکرد .

    خدا هرکسیو با باور خودش هدایت میکنه

    کلا نمو هولاء و هولاء….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا چزانی شراهی گفته:
    مدت عضویت: 1014 روز

    سلااام استاد. عزیزم عاشقتونم سلااام مریم جان عزیزم عاشقتونم

    من تازه وارد این سایت شدم و امروز این نشانه رو زدم و فایل رو دیدم چه حس قشنگ و نابی چه جای قشنگی. خیلییی قشنگ و ارامبخشه از خدا میخام هر روز هدایتم کنه و نشانه ها رو نشونم بده استادددد دوستتون دارم قلبییی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    به نام هدایت الله

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خداروشکر بایک پرادایس دوست داشتنی با دریاچه عالی و ماهی ها چقدر خوشحال و انرژی خوبی را دریافت کردم و درس‌های زیادی یاد گرفتم من چقدر این لاک پشتها خوشگلن چقدر طرح و نقش رو لاکشون ظریف و با شکوهه، چه دستها و چه ناخنهای بلندی اینقدر لاکشون زیباست که داشتنش وسوسه انگیزه اما اینکه تو طبیعت رهاشون کردین خیلی حس بهتری داره. من که کلی ذوق کردم وقتی ولشون کردین. انگاری اون لاک پشته داشت با نگاهش ازتون تشکر میکرد

    ممنونم از خانوم شایسته واقعا منم هر بار از دیدن این زیباییهای پرادایس دیوانه میشم، دیگه این لاک پشته که تا بحال سرش تو آب بوده، بیچاره چیزی ندیده از اینهمه زیبایی. حق داره الان کله شو از لای میله های قفس بده بیرون و زل بزنه به منظره دریاچه و آسمون و درختها که الحق دیوانه کننده است

    هردو استاد بی نظیر من تحسینت می کنم که اینقدر قدرتمندی و هر روز در جهت بهبود خودتون در حال حرکتی بانو شایسته تحسینت می کنم که با قدرت سوار تراکتور شدی و خیلی عالی به مقصد رسوندیش و چه زیبا و عاشقانه استاد تحسینتون می کنن.حرکت و سکون،فکر میکردم این اصطلاحات فقط مربوط میشه به درسهای زمان مدرسه، اما حالا تو این سریال دیدم که حرکت چجوریه و چه نتایجی میتونه داشته باشه، حرکت آهسته و پیوسته، و چقدر زیبا استاد با مثالهای قابل لمس برامون توضیح میدن که عواقب سکون و در جا موندن و درجا زدن چی میتونه باشه

    واقعا وقتی به گذشته خودم نگاه می کنم میبینم من درگیر یه سکون نامحسوس بودم و تعجب میکردم از اینکه چرا من به موفقیت نمیرسم. البته یه حرکتهایی داشتم ها ولی اینقدر ترمزها و درگیری های ذهنی من زیاد بود که با هر حرکتم سه چهار پله برمی گشتم عقب و بازم میرسم به همون شکرگزاری همیشگیم بخاطر هدایتم به این سایت الهی و بهترین استاد دنیا. چون من لایق بهترینهام

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    رکسان اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    به نام خدای هستی بخش، خدایی که هر چه دارم از اوست، خدایی که هر آنچه در این دنیا آفرید برای آسایش و لذت بردن انسان آفرید،، انسانی که اشرف مخلوقاتش است و در واقع ذره ای از خودش، بنابراین، همفازی ای را در وجودش نهاد که بتواند با هر چه در این دنیا است به صلح برسد و لذت ببرد، خدایی که اساس این دنیا را دو قطبی بودنش نشان داد، تا از دل به ظاهر شر و بدی ها به خیر و خوبی ها برسیم، از دل نجواهای شیطان به هدایت خودش برسیم،، و روز به روز بیشتر و بیشتر به اصل خود نزدیک شویم…

    چقدر صبح های پرادایس زیباست،، چقدر خدا حواسش به مخلوقاتش است که به وسیله ی مریم جون مرغ ها را نجات داد،، و به ما هم نشان داد که حتی اگر لبه ی پرتگاه هم باشی باز هم تنهایت نخواهم گذاشت، کافیست به من ایمان توحیدی داشته باشی…

    چقدر شیرین کفش هاتونو در آوردید مریم جون تا راحت جت اسکی را تمیز کنید، کلی خندیدم،، و چقدر با حوصله و عشق تمیزش کردید، و این سپاسگزاری که استاد داشتند، چقدر زیبا بود و بارها تشکر کردند، این نشان می دهد که همین تشکرها یعنی قدردانی و خواستن بیشتر عشق خالص از سمت کسی که باهاش رابطه ی عاطفی داری،، محبت و عشقی که به هم دارید واقعا ستودنیه، و تحسینتون می کنم،، وقتی کارگاه را می ساختند همش می گفتم استاد چه برنامه ای برای اینجا دارند، که الان توضیح دادید، چقدر هوشمندانه استاد👏🏾👏🏾👏🏾

    چقدر قشنگ ارزش گذاری برای وسایل خود را توضیح دادید، چون وقتی آن ها سرحال باشند لذت ما هم چندین برابر می شود،، و اینکه هیچ وقت نباید راکد ماند،، هر لحظه باید قدم برداشت حتی قدم های کوچک، فقط کافیه دست از حرکت نکشی…

    چقدر جدیدا عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری را در مریم جون می بینم و بهتون تبریک می گم عزیزم، بابت این حجم از جسارتی که در حرکت کردن به سمت جلو دارید، خیلی خوب از پس راندن تراکتور برآمدید،، و چقدر قشنگ استاد تشویقتون کرد…

    شنا کردن استاد در دریاچه ای به آن زیبایی با منظره ای بهشتی و جت سواری و لذتی که بردن حس لذت را در وجود من هم انتقال داد و کلی حظ کردم و شربت آبلیمویی که در آن هوا خیلی می چسبد😋😋

    وااای که لاک پشت ها چقدر خوشگل بودند امااااا من

    هنوز هم با نوع برخوردی که با حیوانات میشه مشکل دارم مثل سر بریدن گوسفند،، الان هم نوع برخوردی که با لاک پشت ها شد🤦🏼‍♀️ یعنی وقتی استاد داشتند لاک پشت ها را پرت می کردند،، گفتم وااای استاد چرا اینطوری آخه!!! استاد به خواستتون احترام می گذارم برای تزییناتی که دوست دارید،، ولی اینقدر کارهای دست ساز خوشگل برای تزیینات وجود داره😁😅

    از خدا خواستم اگر این ها قفل های ذهنی من هستند هدایتم کند تا برطرفشون کنم🤲🏼🥺

    می دانم به نوع بینش و نگرش انسان ربط دارد و اینکه استاد یاد گرفتن همه چیز را آسان بگیرند و از نعمت ها لذت ببرند، اما من هنوز به جایگاه استاد نرسیدم تو این زمینه و دلم ضعف کرد برای لاک پشت ها🥺🥺🥺

    خدایا بابت آگاهی های این فایل سپاسگزارم

    استاد جانم، مریم جانم مرسی که هستید،، عاشقتونم😍🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3532 روز

    سلام وهزاران درود .لازم بود جهت آرامش روح بوقلمونهای پرادایس +روی کلش میزاشتی ویک گلوله حرامش میکردی . در ضمن آجی مریم ؛ ما همه کارهای شما دیدیم فقط تیراندازی شماندیدیم که امیدوارم بزودی محقق گردد. اون دو بوقلمون داشتن فریاد میزدند که ماری ماری بزنش ببزنش همین برادر وخواهرای مارا گشت بزنش بزننننننننننننننننننننننننننننننننننننننش . حیف گردی که سالم دررفت . به امید خدای عزیز چند سال دیگه من هم روبروی شما خونه میسازم وطایفه لرها حاکمان اصلی پرادایس میشوند

    در ضمن اگر روباها وکایدیها که بویه قوی دارند بترسانی یا طرقه منفجر کنی یا چند کلوله فشنگ اطرافشان بزنی 90% دیگه از اون مسیر نمی آیند اگر شما مقداری نون یا گوشت در گوشه ای از این جنگل قایم کنی بعد از یک یا دوشب حتما روباه وکایدی اونو پیذا میکنه ومیخوره راستی چرا ازسگ الکتریکی استفاده نمیکنید .قطعات الکتونیکی در اطراف لانه مرغها بزارید به محض دیدن روباه و….. به صدا درمیاینذ وهر حیوانی باشد فرار میکند روباها خرسها کایدیها بوی قوی دارند ودر شب قادرند جای پای آدم تشخیص دهند من خودماین کار کردم بارها نون یا حلوا زیر سنگ قایم کردم فرذا اومدم روباه اونو خورده . اگر اطرافتان حیوانات اهلی نیستند میتونید از حلوا آغشته به سم استفاده کنیذ من خودم دهها روباه که مرغ وخروسها را در صحرا میبرد با حلوا منهدم کرذم

    عزیزان بسیار بسیار ممنونیم که این همه زیبایی نثار روح خدایی ما ارزانی میدارید ماچ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    عمران گفته:
    مدت عضویت: 2371 روز

    سلام استاد عزیز امروز هم غوغا کردی دمت گرم. همه خونواده منو بیدار کردی هر چی داد میزدم بیدار شید صب شده هیچکی بیدار نشد اما تا شروع کردم به نگاه کردن فایل های شما از تلویزیون و صدای شما و مریم جون رو شنیدن همه بیدار شدن و خودبخود اومدن به نگاه کردن سریال شما. آخ دمت گرم منم یه صبحونه به رگ زدم. همه بیدار شدن و با هم صبحونه خوردیم خندیدیم و خدا رو شکر کردم اساس چرا که خوشبختی همینه. فدات عمران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    Asma Heravi گفته:
    مدت عضویت: 1726 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام و صد سلام به استاد نازنین و مریم جان عزیزم..‌و همه ی دوستان گلم

    مریم جان چه هوشمندانه بیدار شدید…عجب نامردی بود مرغ و خروسا زهر ترک شده بودند الهی چقدر ترسیده بودند اون قسمت که دوربین برده بودید جلو سیمهای قفس پیش خودم می گفتم خدا کنه این سیمها خیلی محکم باشند…که هیچکس دستش به ناظر پروژه و خانم طلا نرسه😍😍😍😍

    بانوی حرفه ای چت اسکی رو برق انداختی شده بود نو نو…استاد جان هم که همکاری کردند آب گرفتند حسابی تمیز تمیز 🤩🤩

    این سریال بی نظیر شده

    کارگاه چه عظمتی داره حتی میشه با ام دی اف اتاق های بزرگ داخلش درست کرد که هر قسمت مربوط به کاری باشد مثلا قسمت نجاری جدا

    انباری و وسایل اضافی جدا…

    نمیدونم پارکینگ جت اسکی و تراکتور و آروی جدا…

    ولی دیگه هر چقدر هم بارون بیاد خیالتون راحت…

    به به چقدر لذت بخش وقتی اون چیزی که ذهنمون هست در دنیای واقعی ساخته میشه…

    جسارت مریم جان واقعا قابل تحسین آفرین آفرین

    رانندگی با تراکتور اونم با کلی وسیله

    واقعا بزرگترین ترمز های ما ترسهای ما هست از هر چی میترسیم باید بریم؟ توش اینجوری بزرگ میشیم جسور میشیم اعتماد به نفس میگیریم..

    مثل دندانپزشکی که مریم جان چند هفته پیش رفته بودید…

    کلا ترسها در ذهن هستند ولی وقتی به ندای قلب گوش میدهیم و صدای ذهن رو خاموش کنیم راحت غلبه میکنیم…🤛🤛🤛👏👏👏

    و چقدر عالی به خودتون استراحت میدهید وسط کار و دوباره ادامه میدهید یه جورایی خودتون تشویق وتحسین میکنید در انجام کارها

    من این قسمت رو از شما یاد گرفتم…

    و اما آخر سریال و شیطنت های استاد😆😆😆

    لاک پشتهای گوگولی خیلی ناز بودند ما یه دونه تو باغچه مون داریم همیشه براش کاهو و خیار میزاری عشقیه💞💞💞

    ولی استاد جان ترو خدا قول بدین لاکشون در نیارین😅🤣🤣🤣

    عاشقتونم و در آخر

    آسمون این قسمت سریال خیلی آبی بود و ابرهای پنبه ای و سبزی پارادایس دیوانه کننده است‌💚💚💚

    امیدوارم همیشه شاد و خندان و تندرست در پناه حق💞💞💞

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: