سریال زندگی در بهشت | قسمت 196 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

سلام به همه ی دوستان هم فرکانسی ام

سپاس برای واقعیتهای زندگی ام که من ندیدمشون

شکرگزارم برای این روز زیبای بهشتی شکرگزارم برای این هوای بهشتی

شکرگزارم برای رنگین کمان فوق العاده زیبا

شکرگزارم برای نورطلایی خورشید بهشتی

شکرگزارم برای صدای پرندگان بهشتی

شکرگزارم برای اب چشمه ی بهشت

شکرگزارم برای تک تک درختان بهشت

شکر گزارم برای نفس تو همچین هوای بهشتی

شکرگزارم برای این رابطه ی بهشتی

شکرگزارم خداوند وهابم که به وعده ی خودت عمل کرده ای و از زیر پای شما استاد عزیزم ابهای روان در حرکته

شکرگزارم که به وعدهات تو همین دنیا عمل میکنی

شکرگزارم برای تن سالم

شکرگزارم برای فرصتی دیگر که چشمام رو تو بهشت زمین باز میکنم

شکرگزارم برای قلم

شکرگزارم برای توانایی نوشتن این نعمتها

شکرگزارم برای زمینی که بهشته

شکرگزارم فقط دلم میخاد شکر کنم چون تمام این چیزهارو من پشت سر گزاشتم و شکر گزار نبودم

نگاه کردن به مرغ وجوجه ها غذادادن به حیوونا تمام این درختان دریاچه همه رو باهم داشتم ولی فکر میکردم بهشت چیز دیگه ای و براش سپاسگزار نبودم میخام بجای تمام دوران بچگیم که احساس خوبی موقع غذادادن داشتم و شکر گزار نبودم شکرت کنم میخام انقد روزها بی دلیل شکر کنم که حد نداره

استاد من میدونم چه حس خوبیه وقتی به حیوونا غذا میدی من بارها برای این حس این کارو تکرار میکردم ولی پدر و مادرم تلوزیون واجتماع هیچوقت بهم اموزش ندادن که همین حس میتونه بهترین احساس دنیا باشه و من سالها نگردم دنبال حس خوب و بعداز ٢۵سال دوباره برسم سر خط یعنی از اول تو فقر که بودی باز هم نکته های مثبت بوده فقط من یادنگرفته بودم که بابتش باید شکرگزار باشم وبیشتر توجه کنم

من میدونم وقتی اون نور طلایی میخوره به درختا و نسیم صبح صورتت رو تو تابستون خنک میکنه یعنی چی من تو یکی از روستاهای شمال بزرگ شدم کل بچگیم تو درختا و حیوونا ورنگین کمون وچشمه های اب بودم ولی همیشه شنیدم که اینجا که چیزی نیست شهرای بزرگ تکنولوژی برج ها رستورانها ماشینهای لوکس لباسای مارک و غیره و ندیدی و همه ی توجه هم از اینده میرفت سمت اونا و وقتی شما ازین احساسهای خوب حرف میزنید میبینم که هنوووز طعم روزهایی که همچین جایی زندگی میکردم زیر زبونمه هنوز حس غذا دادن به حیوونارو حس میکنم از راه دور خدایااا من و بابت شکر گزار نبودن اون روزها ببخش من خیلی کوچیک بودم و خیلی لذت بردم ولی هروقت از زیبایی صحبت میکردم خانواده میگفتم اینها همش طبیعیه خدای بزرگم بابت تمام اون روزها سپاسگزارم بابت تمام اون ماهی های چشمه ها شکر گزارم برای اون مرغ و خروسایی که داشتیم شکر گزارم برای تمام جوجه هامون شکرگزارم برای تمام اون درختایی که من ازشون بالا میرفتم و میوه جمع میکردم سپاسگزارم برای خنکی هوای صبح وعصر سپاسگزارم برای تمشکا برای انجیرها شکرگزارم برای تمام اون لب چشمه نشستن ها و اب خوردن ها شکرت برای شیرهای محلی که منتظر میشدیم تا دوشیده بشه وتحویل بگیرم شکرت برای شنیدن صدای اب و پرندگان شکرت خدای بزرگم هزارتا چیز دیگه وجود داشت من الان بجای اون موقع شکرگزارم شکرگزارم برای بارانهای هروزه شکرگزارم برای اون رعد و برق ها شکر گزارم خدایا شکرت بجای اون روزا هزار بار شکرتتت