این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-23 06:07:482021-10-22 09:25:48سریال زندگی در بهشت | قسمت 197
138نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ماجرای شلوار رنگی رنگی مریم و جو که بدجور عاشقش شده ؛ هر جا مریم میره دنبالش راه میفته و دورش میگرده و بدجور چشمش رو گرفته
باز امروز هم پاکسازی بوته های بلند پرادایس رو داریم استاد با بوشهاگش و مریم دوربین به دست توی این بهشت بینهایت با تریپ حنا دختری در مزرعه؛
جالبه امروز هم پروژه حذف کردن علفهای اضافه رو داریم هم پروژه کاشتن علف
و این دقیقا زندگی ماست که مدام باید در حال کاشتن بذر باورهای قوی و خوب در ذهنمون و حذف باورهای محدود کننده باشیم
یه مار تنبل هم که صدای تراکتور رو نشنیده بدجور زخمی شده؛ قبل از تغییرات صداهاش شنیده میشه وقتی خودت رو به نشنیدن بزنی همین میشه
آقا مورچه ها به مریم که کفش مناسب نپوشیده حمله کردن؛ مریم هم به کابین تراکتور پناه میبره و استاد در کابین رو با تریپ این داستان عاشقانه ها که مرد قصه میخواد دختره رو نجات بده باز میکنه و این صحنه چقدر سینمایی بود با دوربین روی دست و در حال حرکت
پروژه ساخت سکوی دور سوله تموم شده و این بار پروژه چمن کاری داریم؛ برای اینکه استحکام خاک بیشتر بشه در برابر بارونهای زیادی که اونجا میاد؛ مواد لازم هم دو عدد کشاورز؛ یکی هندوانه ای هپی؛ یکی هم گل بنفشه
کشاورزهایی که حتی در حین کاشت هم دارن صحنه سبز شدن چمن و حظ بردن ازش رو توی ذهنشون میبینن
چقدر عالی بود استاد من هر زمان که زندگی در بهشت رو میبینم اصلا احساس آرامش میکنم حالم خوب میشه زندگی برام خیلی قشنگتر میشه
ممنونم از شما و خانم شایسته عزیز، واقعا از صمیم قلب دوستون دارم
ی نکته ای هم هست که گفتم به عرضتون برسونم اونم اینه که شما و خانم شایسته عزیز هر کار میکنید نتیجش خیلی خوب و با موفقیت از آب در میاد و من به این نتیجه رسیدم که شما از ته قلب و با دقت تمام اون کار رو انجام میدید و مطمئن هستید که نتیجش خوب از آب در میاد و به خدا میسپارید. این برام جالب بود که گفتم بهتون بگم
و دنبال کردن بوقلمون خانم شایسته را و جالبتر اینکه استاد عزیز زمانیکه به خانم شایسته گفتن وایسته
و بوقلمون که یه چرخی زد دور خانم شایسته و گفتن دورت بگردم از زبان بوقلمون توسط استاد 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
تمامی کارهاتون عالی و هماهنگ با قانون آفرینش و تکامل را طی میکنه،
از ساختن کارگاه
و بتون ریختن گرفته. تا ایده عالی
کاشتن چمن،
من در این کار کشت چمن خیلی درسها آموختم،
ترکیبی از سنت و صنعت
در قلب کشور صنعتی دنیا
کاری انجام میدهید
که نشان دهنده جامعه سنتی هست
و این به معنی، تنوع دادن به زندگی و استفاده از قلب طبیعت هست
که میتواند در جلوی این همه هیولای صنعت و تکنولوژی که اکثر روابط عاطفی را زیر چرخهای خود له کرده است، مکانیسم خوبی برای انس با طبعیت و انرژی گرفتن از ان تلقی شود، و انتخاب کردین۱
برام خیلی جالبه
استاد عزیز
بدون اینکه
شرایط مکانی
موفقیت
ودارایی اش
و محیط فرهنگ زندگی در آمریکا در شخصیت و خود واقعی استاد تاثیر داشته باشد
به بهترین شکل از زندگی نهایت لذت را می برد
آری این هست که وقتی انسان با خود واقعی زندگی کند
بالاترین درجه لذت و شادی را در زندگی برای خودش رقم میزند،
کاشتن چمن توسط استاد عزیز
و خانم شایسته مهربان، نشان میدهد، زندگی در کشور صنعتی نمی تواند، روابط عاشقانه
انس با طبعیت را از انسانهای آگاه و با تقوی سلب نماید،
در همین آمریکا، اکتر افراد، با همین امکانات استاد عزیز
دچار الیناسیون (زندگی ماشینی) شده اند و خودشان را نمیتوانند پیدا کنند، و…
در این ویدئو، جالب ترین لحظه، دراز کشیدن استاد عزیزم روی خاک بود،
اینجا من از این حالت استاد واقعا مست شدم
بدین جهت که انسان وقتی روی خاک و نزدیک درخت و اب و خورشید، ۵ ساعت حصور داسته باشد و فعالیت بدنی هم داشته باشند
بالاترین سطح انرژی به بدن وارد میشود و تمامی الکترومغناطیسی بدن توسط خاک جذب میشود،
من چقدر از این حالت استاد لذت بردم و مطمن هستم ایشان هم نهایت لذت را بردند،
با اینکه اقرار می کردند خسته هستند
اما این خستگی نبود
این آرامش تمام سلولها بود
و بدن استاد کاملا در شرایط آرامش قرار داشت
و تمامی الکتریسته بدن استاد توسط همین خاک از بین رفت و بدن استاد عین اینکه تازه از مادر متولد شده باشه، نبدیل شد،
بنام خداوند هدایتگر سلام به استاد عزیز وخانم شایسته بانو مریم جان دل من هر وقت شما رو میبینم ناخودآگاه شما رو مریم گلی صدا میزنم خدایا شکرت که پرادایس هرروز زیباتر از روز قبل میشه خدا قوت استاد جان خدایا شکرت بهشتمون هرروز تکاملشو داره طی میکنه خدایا این آسمون زیبا با اون ابرهای توی آسمون با اون آب دریاچه زلال آدم دوست داره که بسات پیک نیکشو بزار کنار رودخونه واز این همه زیبایی لذت ببره وهر لحظه خدارو سپاسگزار باشه استاد جان چند روز پیش که صبح توی ستاره قطبی نوشتم که دوست دارم امروز به جای زیبایی هدایت بشم همین اتفاق واسم افتاد وله جایی هدایت بشم همراه خودم واسه دخترم غذا برده بودم کنار یه یه جوی بزرگ نشسته بودم که چشمم به ماهیت افتاد مشروع کردم به غذا دادنشون وقتی ماهیا میپریدن واسه غذا ناخداگاه یاد شما افتادم وچنان ذوق داشتم که خدا میدونه وبه خواهرم گفتم چقد خوشحالم که دارم اینکار رو انجام میدم استاد وقتی میبینمتون خودتون کارهای بهشت رو انجام میدین وبهشت رو هرروز زیباتر میکنی وبا ما به اشتراک میزاری تا ما هم به سمت زیباییها کشییده بشیم واز لذت ببریم خدارو شکر میکنم که خداوند منو به این مسیر زیبا هدایت کرده وهرروز به تجربیاتم اضافه میشه واز شما ومریم جان سپاسگزارم واز خدایی که هر لحظه هدایتگر همه ماست
من این قسمت فقط تمرکزم روی مریم جان و رفتارهاش بود، چقققدر من از شما چیز یاد گرفتم چقدرررر در صلح بودن رو به معنای وااااقعی یاد گرفتم و چقدررر دارم تمرین میکنم که هرروز بهتر و بهتر بشم. وقعا من خییلی تغییر کردم هااا خیلی راحتتر حرفم رو به ادما میزنم، حتی به مامانم من سختم بود که از خودم بگم ولی الان دارم میگم، چققدر با خودم بیشتر رفیق شدم، با ترس هام کنار میام، خودم رو خییلی کمتر مقایسه میکنم با بقیه، توانایی ها و استعدادا هام رو میبینم، خدایا شکرت بخاطر لطفی که به من داشتی.
مریم جان چققدر خوبه که راحت لباس میپوشی، هر لباسی که دوست داری میپوشی، هر رنگی که میخوای، بدون اینکه طرز فکر احدی واست مهم باشه، واااقعا به این فکر کنیم هاااا، به اینکه طوری لباس بپوشیم و رفتار کنیم که طرز فکر احدی برامون مهم نباشه، اونوقت اصلا مهم نیست که داریم میریم عروسی یا مهمونی عصرونه یا بازار، وقت راحتی و اسایش خودمون مهمه.
مریم جان چه صحنهی رویایی بود اونجایی که با کلاه زیبا عین الیس دختری در مزرعه با ارامش داشتی میرفتی سمت جو یا جیل(این دوتا رو قاطی میکنم) که استاد از رفتار اون حیوون فیلم بگیره.
چقدددر راحت برخورد کردی، قشنگ گفتی میترسم نوکم بزنه، با خودت نگفتی بابا من بگم میترسم که زشته، بقیه چی فکر میکنن.
چقدر راحت و با ارامش با زندگی برخورد میکنی و با لذت فیلم میگیری، کارهای جدید انجام میدی، راحت جورابای رنگی با کفش و شلوار رنگی میپوشی، بدون اینکه واست مهم باشه بقیه که دارن این فیلم رو میبینن چه نظری دارند.
راحت داشتی کار میکردی و وقتی استاد به شما خندید ناراحت نشدی، هیچ وقت گله نمیکنی، هیچ وقت نکات منفی استاد رو به زبون نمیاری، هیچ وقت نکات منفی پردایس رو نمیگی، هیچ وقت از سختی کار خونه نمیگی، حتی مورچه نیشت میزنه ولی دست از تحسین زیبایی دریاچه بر نمیداری.
من هروقت که میخوام با خودم در صلح باشم و میخوام تمرین کنم، با اینکه میدونم اگر این تمرین رو انجام ندم یعنی اینکه با خودم در صلح نیستم و عزت نفس ندارم و پذیرش این قضیه واسم خیلی سخته، شما میای تو ذهنم. میگم ببین چقدر این ادم قشنگ خودش رو پذیرفته، پس تو هم میتونی.
دمت گرم واقعا لذت میبرم، واااقعا خدا رو شکر میکنم که همچین الگوهایی دارم.
استاد دم شما گرم که اینقدر با اشتیاق میری سراغ انجام کاری که جدیده، حتی چمن کاشتن هم که شاید خیلی کار جزئی باشه یه جوری عنوان میکنی که اقا درس بگیرین، اشتیاق برای انجام کار جدید.
من اینو فهمیدم و حس کردم که کسی برای انجام کار جدید اشتیاق داره که باور داره خداوند کمکش میکنه و باور داره قدرت مطلقه و میتونه از پس هر کاری بر بیاد. حالا میخواد چمن کاشتن باشه یا راه اندازی بیزینس.
عاشقتونم، خدایا شکرت بخاطر لطفی که به من داری و هدایتم میکنی از هزار راه❤️
هنوز کار سیمان اطراف کارگاه تمام نشده است و کارگران امروز هم مشغول کار بر روی این سیمان هایی که دیگر بتن است هستند و امروز هم مانند روزهای پیش با جدیت و دقت کار می کنند.
جو دنبال خانم شایسته کرده چرا؟ داستان از این قرار است که شلوار خانم شایسته رنگی است و جو هم این شلوار را با این رنگها دوست دارد و دور خانم شایسته می گردد می چرخد و اجازه تکان خوردن به خانم شایسته نمی دهد هر کجا بروند او هم می رود تا حدی که دیگر ترسیده اند.
تراکتور وارد می شود و پرادایس هر روز از روز پیش زیباتر و منظم تر می شود.در کنار دریاچه که زمین سبز مسطحی ایجاد شده است و تراکتور با قدرت به پیش می رود و می کند و صاف می کند و پاکسازی همه علفهایی که بی جا سبز شده بودند.
امروز ماموریت سرسبز سازی پرادایس است ایده ای که اجرا می شود اول غذای ماهی ها و بعد از آن رفتن به انباری و برداشتن تخم های چمن و وسایل لازم برای کاشتن آن.
تضادی که ساختن کارگاه برای شما پیش آورد و آن هم نتیجه گیری درست از این تضاد بود که قرار شد روی خاکهای رس اطراف کارگاه چمن بکارید برای استحکام بیشتر زمین. اول استاد با خراش انداز زمین را خراش می زنند و پس از ایشان هم خانم شایسته، سپس دادن کود و دانه که استاد را کشاورزی خسته کرده و بر روی زمین استراحت کردند و بعد از چند دقیقهای برای باز کردن در قفس مرغ و خروس ها و آبیاری دانه های کاشته شده برخواستند. شوق و اشتیاق همیشه حال انسان را زودتر خوب می کند.
مرغ و خروس ها هنوز داخل قفس هستند و به خاطر دانه های چمن که نبینند کجا کاشته می شود و بیشتر کنجکاو نشوند هنوز آزاد نشده اند و صدای غر غر کردنشان به وضوح به گوش می رسد.
سلام به استاد عزیزومریم جون سپاس فراوان برای ضبط سریال زندگی در بهشت و این بهشت زیبا اخیلی خوبه اون همکاری که باهم انجام میدن برای هر چه زیبا تر شدن بهشت و تلاشی که باهم انجام میدن خیلی خوشحالم که با دیدن این سریال حالم خیلی خوب شد مخصوصا وقتی که مریم جون با اون شلوار خوش رنگش دل پرنده ما رو برده بود و آسمون زیبای این بهشت و این ایده که دور اون سوله رو چمن کاری کنید خیلی عالی امیدوار هر لحظه بهتر از دیروز باشید ممنون برای اینکه لحظه هاتون رو با ما به اشتراک میزارید🙏🏻🌸🦋💞💖❤
سلام خدمت استاد عزیز و عزیز دلش خانم شایسته.من عاشق طبیعت وجنگل هستم هر وقت میبینم انگار روحم تیکه ای از اونجاس به اندازه ی که از طبیعت لذت میبرم و آرامش بخش هست هیج جایی بهم اینجوری آرامش نمیده.چقد شما خودتونید.نقش بازی نمیکنید.چقدر بهم عاشقانه عشق میورزید.من که با شما زندگی میکنم.سه سال باهاتوون آشنا هستم و نتایج زیادی گرفتم.شما پیغمبر زمان هستید.دیگه نمیتونم بگم که چقدر دوستتون دارم.خدا همون قدر که به ما بچه ها سایت انرژی میده دهها برابرش رو خداوند به زندگیتون برگردونه.عاشقانه دوستتتتتتون دارررررررم
استاد من انقدر خندیدم وکیف کردم با این جیلی چقد باحاله انقد این رنگا براش جالب بودن که همینجوری دور مریم جون میچرخید.من عاشقش شدم 😍❤️
من عاشق این نوع زندگیه عاشقانه وآزادانه ام فکرشو بکن
هرروز صبح از خواب که بیدارشدی ،پاتو که از در میذاری بیرون طلوع بینظیر خورشید رو ببینی یه ترکیب آبی و نارنجی، به خورشید سلام کنی وقتی از لای درختای بلند پرادایس همه جارو داره طلایی میکنه اون هوای خنک ومطبوع باران خورده رو بکشی تو ریه هات وجون تازه ای بگیری ،تمیزی هوارو حس کنی حتی برخورد باد ملایم باپوستت میتونه از خوشحالی دیوونت کنه،
کفشاتو دربیاری وروی چمن هایی که هنوز قطره های ریزشبنم روشون هست راه، بری میشه خدارو حس کرد به همین سادگی،
برانی رو ببینی که غرق درعالم خودش مشغول خوردن چمن هاست وعکسش که تو آب دریاچه افتاده زیباییش رو دوچندان کرده
دریاچه ای که هرروز زیبایی های این بهشتو بازتاب میکنه،دوبرابرمیکنه وقتی عکس همه زیبایی هارو درخودش جا میده،
بعد بری وبرای ماهی های خوشگلت غذابریزی چه لذتی داره دیدن ماهی ها هرروز ومیشه خدارو حس کرد به همین سادگی،
یه عالمه مرغ وخروس و…داشته باشی که هرروز بادیدنشون حض کنی وپرای رنگیشونو تو دستت لمس کنی وماساژشون بدی وتخم های خوشمزشونو عملت کنی وکیفشو ببری وباغت رو ببینی درحالی کلی جوجه واینا توش پراکنده اند وهرکس مشغول کاری،
وکشاورزی کنی عاشقانه،زیباکنی همه جارو سرسبز وبانشاط کنی همه جارو،وزندگی رو جای زیباتری کنی برای زندگی،
خسته بشی خیس عرق بشی اینجاش قشنگه که بری بپری تو آب شیرین وخنک دریاچه آبی که از چشمه های شیرین میاد وپاک وتمیزه،
خنکی آب رو حس کنی وبعدش تو اون کلبه ی پراز عشق وصفا یه چرت کوتاه بزنی
ببین!اینا همه یعنی زندگی یعنی عشق میشه خدارو حس کرد به همین سادگی میشه تو تک تک این لحظات لذت برد وبهشت واقعی رو تجربه کرد
وخوشحالم که شما این نعمتهارو دارید استادم ومریم قشنگم وتحسینتون میکنم ومیدونم اگر مثل اون بذر چمن ها که کاشتید آبیاری کردید ونورمناسب واکسیژن هم دارن وقطعا رشد میکنن
(اگه مرغا بذارن😁)
منهم اگر روی خودم کارکنم به ذهنم تغذیه مناسب بدم ومراقب ورودی هام باشم وتمرینات رو درک وعمل کنم وخلاصه ریشه افکار قدیمی رو بخشکونم وافکار جدید بسازم قطعا رشد خواهم کرد
(منو دیگه جوجه ها کاری ندارن😁)
استاد خوبم ومریم عزیزم وتک تک دوستانی که کامنت هاتون گنج هاست،عااااااااشقتونم😅
سلام،من به تازگی با این سایت آشنا شدم،و تو همین مدت کم عاشق و شیفته ی استاد و طرز تفکرش شدم،هر روز م رو با پیدن فایلای ایشون شروع میکنم و شبها هم در حالی که دارم فایلاشون رو گوش میدم،به خواب میرم،خلاصه حسابی حالم خوب میشه با دیدن فایلاتون،چند روز پیش فایلی دیدم که بارون شدیدی میبارید و آروی خوشگلتون که آرزوی من هست،زیر بارون بود و من کامنت گذاشتم که استاد جون یه سرپناهی برا این خوشگل درست کنید،حیفه،باد و بارون خرابش میکنه،و وقتی این فایل رو دیدم که خونه ی جدید آرویتون رو دارین آماده میکنید،نمیدونید چقدر خوشحال شدم،از اون لحظاتی که آدم یه چیزی میخواد و فورا انفاق میفته ،بعد میگه ای کاش چیز دیگه ای از خدا خواسته بودم،دقیقا همین اتفاق افتاد،اما من اینبار چیز دیگه ای از خدا نخواستم،چون واقعا احساس کردم،آروی خودمه و دارم براش سرپناه درست میکنم،و مطمعنم این حس خوب من رو به سمت داشتن همچین نعمتی سوق میده،به امید اون روز طلایی،ممنون از شما و مریم جون بابت این همه حس خوب،خدا رو صد هزار مرتبه شکر😍
ماجرای شلوار رنگی رنگی مریم و جو که بدجور عاشقش شده ؛ هر جا مریم میره دنبالش راه میفته و دورش میگرده و بدجور چشمش رو گرفته
باز امروز هم پاکسازی بوته های بلند پرادایس رو داریم استاد با بوشهاگش و مریم دوربین به دست توی این بهشت بینهایت با تریپ حنا دختری در مزرعه؛
جالبه امروز هم پروژه حذف کردن علفهای اضافه رو داریم هم پروژه کاشتن علف
و این دقیقا زندگی ماست که مدام باید در حال کاشتن بذر باورهای قوی و خوب در ذهنمون و حذف باورهای محدود کننده باشیم
یه مار تنبل هم که صدای تراکتور رو نشنیده بدجور زخمی شده؛ قبل از تغییرات صداهاش شنیده میشه وقتی خودت رو به نشنیدن بزنی همین میشه
آقا مورچه ها به مریم که کفش مناسب نپوشیده حمله کردن؛ مریم هم به کابین تراکتور پناه میبره و استاد در کابین رو با تریپ این داستان عاشقانه ها که مرد قصه میخواد دختره رو نجات بده باز میکنه و این صحنه چقدر سینمایی بود با دوربین روی دست و در حال حرکت
پروژه ساخت سکوی دور سوله تموم شده و این بار پروژه چمن کاری داریم؛ برای اینکه استحکام خاک بیشتر بشه در برابر بارونهای زیادی که اونجا میاد؛ مواد لازم هم دو عدد کشاورز؛ یکی هندوانه ای هپی؛ یکی هم گل بنفشه
کشاورزهایی که حتی در حین کاشت هم دارن صحنه سبز شدن چمن و حظ بردن ازش رو توی ذهنشون میبینن
چقدر عالی بود استاد من هر زمان که زندگی در بهشت رو میبینم اصلا احساس آرامش میکنم حالم خوب میشه زندگی برام خیلی قشنگتر میشه
ممنونم از شما و خانم شایسته عزیز، واقعا از صمیم قلب دوستون دارم
ی نکته ای هم هست که گفتم به عرضتون برسونم اونم اینه که شما و خانم شایسته عزیز هر کار میکنید نتیجش خیلی خوب و با موفقیت از آب در میاد و من به این نتیجه رسیدم که شما از ته قلب و با دقت تمام اون کار رو انجام میدید و مطمئن هستید که نتیجش خوب از آب در میاد و به خدا میسپارید. این برام جالب بود که گفتم بهتون بگم
عاشقتم استاد جان،
چقدر لذت بردم
چقدر خندیدم
چقدر احساس خوشحالی داشتم
از کار با تراکتور
و نظم دهی چمنها گرفته
و دنبال کردن بوقلمون خانم شایسته را و جالبتر اینکه استاد عزیز زمانیکه به خانم شایسته گفتن وایسته
و بوقلمون که یه چرخی زد دور خانم شایسته و گفتن دورت بگردم از زبان بوقلمون توسط استاد 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
تمامی کارهاتون عالی و هماهنگ با قانون آفرینش و تکامل را طی میکنه،
از ساختن کارگاه
و بتون ریختن گرفته. تا ایده عالی
کاشتن چمن،
من در این کار کشت چمن خیلی درسها آموختم،
ترکیبی از سنت و صنعت
در قلب کشور صنعتی دنیا
کاری انجام میدهید
که نشان دهنده جامعه سنتی هست
و این به معنی، تنوع دادن به زندگی و استفاده از قلب طبیعت هست
که میتواند در جلوی این همه هیولای صنعت و تکنولوژی که اکثر روابط عاطفی را زیر چرخهای خود له کرده است، مکانیسم خوبی برای انس با طبعیت و انرژی گرفتن از ان تلقی شود، و انتخاب کردین۱
برام خیلی جالبه
استاد عزیز
بدون اینکه
شرایط مکانی
موفقیت
ودارایی اش
و محیط فرهنگ زندگی در آمریکا در شخصیت و خود واقعی استاد تاثیر داشته باشد
به بهترین شکل از زندگی نهایت لذت را می برد
آری این هست که وقتی انسان با خود واقعی زندگی کند
بالاترین درجه لذت و شادی را در زندگی برای خودش رقم میزند،
کاشتن چمن توسط استاد عزیز
و خانم شایسته مهربان، نشان میدهد، زندگی در کشور صنعتی نمی تواند، روابط عاشقانه
انس با طبعیت را از انسانهای آگاه و با تقوی سلب نماید،
در همین آمریکا، اکتر افراد، با همین امکانات استاد عزیز
دچار الیناسیون (زندگی ماشینی) شده اند و خودشان را نمیتوانند پیدا کنند، و…
در این ویدئو، جالب ترین لحظه، دراز کشیدن استاد عزیزم روی خاک بود،
اینجا من از این حالت استاد واقعا مست شدم
بدین جهت که انسان وقتی روی خاک و نزدیک درخت و اب و خورشید، ۵ ساعت حصور داسته باشد و فعالیت بدنی هم داشته باشند
بالاترین سطح انرژی به بدن وارد میشود و تمامی الکترومغناطیسی بدن توسط خاک جذب میشود،
من چقدر از این حالت استاد لذت بردم و مطمن هستم ایشان هم نهایت لذت را بردند،
با اینکه اقرار می کردند خسته هستند
اما این خستگی نبود
این آرامش تمام سلولها بود
و بدن استاد کاملا در شرایط آرامش قرار داشت
و تمامی الکتریسته بدن استاد توسط همین خاک از بین رفت و بدن استاد عین اینکه تازه از مادر متولد شده باشه، نبدیل شد،
نتیجه اینکه
وقتی انسان با شرایط استاد عزیزم هدایت میشه
همه عوامل سیستم دست به دست هم میده
تا نفع ثانویه کارها ظهور میکند،
چقدر از این حالت استاد و خانم شایسته لذت بردم،
که خود واقعی را لمس کردم،
درود بر شما
که این همه احساس خوب را در ما ایجاد میکنید
سپاسگزارم❤️❤️❤️🌷🌺🌹
بنام خداوند هدایتگر سلام به استاد عزیز وخانم شایسته بانو مریم جان دل من هر وقت شما رو میبینم ناخودآگاه شما رو مریم گلی صدا میزنم خدایا شکرت که پرادایس هرروز زیباتر از روز قبل میشه خدا قوت استاد جان خدایا شکرت بهشتمون هرروز تکاملشو داره طی میکنه خدایا این آسمون زیبا با اون ابرهای توی آسمون با اون آب دریاچه زلال آدم دوست داره که بسات پیک نیکشو بزار کنار رودخونه واز این همه زیبایی لذت ببره وهر لحظه خدارو سپاسگزار باشه استاد جان چند روز پیش که صبح توی ستاره قطبی نوشتم که دوست دارم امروز به جای زیبایی هدایت بشم همین اتفاق واسم افتاد وله جایی هدایت بشم همراه خودم واسه دخترم غذا برده بودم کنار یه یه جوی بزرگ نشسته بودم که چشمم به ماهیت افتاد مشروع کردم به غذا دادنشون وقتی ماهیا میپریدن واسه غذا ناخداگاه یاد شما افتادم وچنان ذوق داشتم که خدا میدونه وبه خواهرم گفتم چقد خوشحالم که دارم اینکار رو انجام میدم استاد وقتی میبینمتون خودتون کارهای بهشت رو انجام میدین وبهشت رو هرروز زیباتر میکنی وبا ما به اشتراک میزاری تا ما هم به سمت زیباییها کشییده بشیم واز لذت ببریم خدارو شکر میکنم که خداوند منو به این مسیر زیبا هدایت کرده وهرروز به تجربیاتم اضافه میشه واز شما ومریم جان سپاسگزارم واز خدایی که هر لحظه هدایتگر همه ماست
سلااااام به مریم جان عزیزم و همچنین استاد جان؛
من این قسمت فقط تمرکزم روی مریم جان و رفتارهاش بود، چقققدر من از شما چیز یاد گرفتم چقدرررر در صلح بودن رو به معنای وااااقعی یاد گرفتم و چقدررر دارم تمرین میکنم که هرروز بهتر و بهتر بشم. وقعا من خییلی تغییر کردم هااا خیلی راحتتر حرفم رو به ادما میزنم، حتی به مامانم من سختم بود که از خودم بگم ولی الان دارم میگم، چققدر با خودم بیشتر رفیق شدم، با ترس هام کنار میام، خودم رو خییلی کمتر مقایسه میکنم با بقیه، توانایی ها و استعدادا هام رو میبینم، خدایا شکرت بخاطر لطفی که به من داشتی.
مریم جان چققدر خوبه که راحت لباس میپوشی، هر لباسی که دوست داری میپوشی، هر رنگی که میخوای، بدون اینکه طرز فکر احدی واست مهم باشه، واااقعا به این فکر کنیم هاااا، به اینکه طوری لباس بپوشیم و رفتار کنیم که طرز فکر احدی برامون مهم نباشه، اونوقت اصلا مهم نیست که داریم میریم عروسی یا مهمونی عصرونه یا بازار، وقت راحتی و اسایش خودمون مهمه.
مریم جان چه صحنهی رویایی بود اونجایی که با کلاه زیبا عین الیس دختری در مزرعه با ارامش داشتی میرفتی سمت جو یا جیل(این دوتا رو قاطی میکنم) که استاد از رفتار اون حیوون فیلم بگیره.
چقدددر راحت برخورد کردی، قشنگ گفتی میترسم نوکم بزنه، با خودت نگفتی بابا من بگم میترسم که زشته، بقیه چی فکر میکنن.
چقدر راحت و با ارامش با زندگی برخورد میکنی و با لذت فیلم میگیری، کارهای جدید انجام میدی، راحت جورابای رنگی با کفش و شلوار رنگی میپوشی، بدون اینکه واست مهم باشه بقیه که دارن این فیلم رو میبینن چه نظری دارند.
راحت داشتی کار میکردی و وقتی استاد به شما خندید ناراحت نشدی، هیچ وقت گله نمیکنی، هیچ وقت نکات منفی استاد رو به زبون نمیاری، هیچ وقت نکات منفی پردایس رو نمیگی، هیچ وقت از سختی کار خونه نمیگی، حتی مورچه نیشت میزنه ولی دست از تحسین زیبایی دریاچه بر نمیداری.
من هروقت که میخوام با خودم در صلح باشم و میخوام تمرین کنم، با اینکه میدونم اگر این تمرین رو انجام ندم یعنی اینکه با خودم در صلح نیستم و عزت نفس ندارم و پذیرش این قضیه واسم خیلی سخته، شما میای تو ذهنم. میگم ببین چقدر این ادم قشنگ خودش رو پذیرفته، پس تو هم میتونی.
دمت گرم واقعا لذت میبرم، واااقعا خدا رو شکر میکنم که همچین الگوهایی دارم.
استاد دم شما گرم که اینقدر با اشتیاق میری سراغ انجام کاری که جدیده، حتی چمن کاشتن هم که شاید خیلی کار جزئی باشه یه جوری عنوان میکنی که اقا درس بگیرین، اشتیاق برای انجام کار جدید.
من اینو فهمیدم و حس کردم که کسی برای انجام کار جدید اشتیاق داره که باور داره خداوند کمکش میکنه و باور داره قدرت مطلقه و میتونه از پس هر کاری بر بیاد. حالا میخواد چمن کاشتن باشه یا راه اندازی بیزینس.
عاشقتونم، خدایا شکرت بخاطر لطفی که به من داری و هدایتم میکنی از هزار راه❤️
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
کارگران در پرادایس.
هنوز کار سیمان اطراف کارگاه تمام نشده است و کارگران امروز هم مشغول کار بر روی این سیمان هایی که دیگر بتن است هستند و امروز هم مانند روزهای پیش با جدیت و دقت کار می کنند.
جو دنبال خانم شایسته کرده چرا؟ داستان از این قرار است که شلوار خانم شایسته رنگی است و جو هم این شلوار را با این رنگها دوست دارد و دور خانم شایسته می گردد می چرخد و اجازه تکان خوردن به خانم شایسته نمی دهد هر کجا بروند او هم می رود تا حدی که دیگر ترسیده اند.
تراکتور وارد می شود و پرادایس هر روز از روز پیش زیباتر و منظم تر می شود.در کنار دریاچه که زمین سبز مسطحی ایجاد شده است و تراکتور با قدرت به پیش می رود و می کند و صاف می کند و پاکسازی همه علفهایی که بی جا سبز شده بودند.
امروز ماموریت سرسبز سازی پرادایس است ایده ای که اجرا می شود اول غذای ماهی ها و بعد از آن رفتن به انباری و برداشتن تخم های چمن و وسایل لازم برای کاشتن آن.
تضادی که ساختن کارگاه برای شما پیش آورد و آن هم نتیجه گیری درست از این تضاد بود که قرار شد روی خاکهای رس اطراف کارگاه چمن بکارید برای استحکام بیشتر زمین. اول استاد با خراش انداز زمین را خراش می زنند و پس از ایشان هم خانم شایسته، سپس دادن کود و دانه که استاد را کشاورزی خسته کرده و بر روی زمین استراحت کردند و بعد از چند دقیقهای برای باز کردن در قفس مرغ و خروس ها و آبیاری دانه های کاشته شده برخواستند. شوق و اشتیاق همیشه حال انسان را زودتر خوب می کند.
مرغ و خروس ها هنوز داخل قفس هستند و به خاطر دانه های چمن که نبینند کجا کاشته می شود و بیشتر کنجکاو نشوند هنوز آزاد نشده اند و صدای غر غر کردنشان به وضوح به گوش می رسد.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عزیزومریم جون سپاس فراوان برای ضبط سریال زندگی در بهشت و این بهشت زیبا اخیلی خوبه اون همکاری که باهم انجام میدن برای هر چه زیبا تر شدن بهشت و تلاشی که باهم انجام میدن خیلی خوشحالم که با دیدن این سریال حالم خیلی خوب شد مخصوصا وقتی که مریم جون با اون شلوار خوش رنگش دل پرنده ما رو برده بود و آسمون زیبای این بهشت و این ایده که دور اون سوله رو چمن کاری کنید خیلی عالی امیدوار هر لحظه بهتر از دیروز باشید ممنون برای اینکه لحظه هاتون رو با ما به اشتراک میزارید🙏🏻🌸🦋💞💖❤
سلام خدمت استاد عزیز و عزیز دلش خانم شایسته.من عاشق طبیعت وجنگل هستم هر وقت میبینم انگار روحم تیکه ای از اونجاس به اندازه ی که از طبیعت لذت میبرم و آرامش بخش هست هیج جایی بهم اینجوری آرامش نمیده.چقد شما خودتونید.نقش بازی نمیکنید.چقدر بهم عاشقانه عشق میورزید.من که با شما زندگی میکنم.سه سال باهاتوون آشنا هستم و نتایج زیادی گرفتم.شما پیغمبر زمان هستید.دیگه نمیتونم بگم که چقدر دوستتون دارم.خدا همون قدر که به ما بچه ها سایت انرژی میده دهها برابرش رو خداوند به زندگیتون برگردونه.عاشقانه دوستتتتتتون دارررررررم
سلام به استاد کشاورزم،مریم زیبا ورنگارنگم
سلام اعضای خوب سایت
استاد من انقدر خندیدم وکیف کردم با این جیلی چقد باحاله انقد این رنگا براش جالب بودن که همینجوری دور مریم جون میچرخید.من عاشقش شدم 😍❤️
من عاشق این نوع زندگیه عاشقانه وآزادانه ام فکرشو بکن
هرروز صبح از خواب که بیدارشدی ،پاتو که از در میذاری بیرون طلوع بینظیر خورشید رو ببینی یه ترکیب آبی و نارنجی، به خورشید سلام کنی وقتی از لای درختای بلند پرادایس همه جارو داره طلایی میکنه اون هوای خنک ومطبوع باران خورده رو بکشی تو ریه هات وجون تازه ای بگیری ،تمیزی هوارو حس کنی حتی برخورد باد ملایم باپوستت میتونه از خوشحالی دیوونت کنه،
کفشاتو دربیاری وروی چمن هایی که هنوز قطره های ریزشبنم روشون هست راه، بری میشه خدارو حس کرد به همین سادگی،
برانی رو ببینی که غرق درعالم خودش مشغول خوردن چمن هاست وعکسش که تو آب دریاچه افتاده زیباییش رو دوچندان کرده
دریاچه ای که هرروز زیبایی های این بهشتو بازتاب میکنه،دوبرابرمیکنه وقتی عکس همه زیبایی هارو درخودش جا میده،
بعد بری وبرای ماهی های خوشگلت غذابریزی چه لذتی داره دیدن ماهی ها هرروز ومیشه خدارو حس کرد به همین سادگی،
یه عالمه مرغ وخروس و…داشته باشی که هرروز بادیدنشون حض کنی وپرای رنگیشونو تو دستت لمس کنی وماساژشون بدی وتخم های خوشمزشونو عملت کنی وکیفشو ببری وباغت رو ببینی درحالی کلی جوجه واینا توش پراکنده اند وهرکس مشغول کاری،
وکشاورزی کنی عاشقانه،زیباکنی همه جارو سرسبز وبانشاط کنی همه جارو،وزندگی رو جای زیباتری کنی برای زندگی،
خسته بشی خیس عرق بشی اینجاش قشنگه که بری بپری تو آب شیرین وخنک دریاچه آبی که از چشمه های شیرین میاد وپاک وتمیزه،
خنکی آب رو حس کنی وبعدش تو اون کلبه ی پراز عشق وصفا یه چرت کوتاه بزنی
ببین!اینا همه یعنی زندگی یعنی عشق میشه خدارو حس کرد به همین سادگی میشه تو تک تک این لحظات لذت برد وبهشت واقعی رو تجربه کرد
(همه اینارو تجسم کردم وباپوست وگوشتم حسشون کردم )وحالم حسابی عالی شد
وخوشحالم که شما این نعمتهارو دارید استادم ومریم قشنگم وتحسینتون میکنم ومیدونم اگر مثل اون بذر چمن ها که کاشتید آبیاری کردید ونورمناسب واکسیژن هم دارن وقطعا رشد میکنن
(اگه مرغا بذارن😁)
منهم اگر روی خودم کارکنم به ذهنم تغذیه مناسب بدم ومراقب ورودی هام باشم وتمرینات رو درک وعمل کنم وخلاصه ریشه افکار قدیمی رو بخشکونم وافکار جدید بسازم قطعا رشد خواهم کرد
(منو دیگه جوجه ها کاری ندارن😁)
استاد خوبم ومریم عزیزم وتک تک دوستانی که کامنت هاتون گنج هاست،عااااااااشقتونم😅
سلام،من به تازگی با این سایت آشنا شدم،و تو همین مدت کم عاشق و شیفته ی استاد و طرز تفکرش شدم،هر روز م رو با پیدن فایلای ایشون شروع میکنم و شبها هم در حالی که دارم فایلاشون رو گوش میدم،به خواب میرم،خلاصه حسابی حالم خوب میشه با دیدن فایلاتون،چند روز پیش فایلی دیدم که بارون شدیدی میبارید و آروی خوشگلتون که آرزوی من هست،زیر بارون بود و من کامنت گذاشتم که استاد جون یه سرپناهی برا این خوشگل درست کنید،حیفه،باد و بارون خرابش میکنه،و وقتی این فایل رو دیدم که خونه ی جدید آرویتون رو دارین آماده میکنید،نمیدونید چقدر خوشحال شدم،از اون لحظاتی که آدم یه چیزی میخواد و فورا انفاق میفته ،بعد میگه ای کاش چیز دیگه ای از خدا خواسته بودم،دقیقا همین اتفاق افتاد،اما من اینبار چیز دیگه ای از خدا نخواستم،چون واقعا احساس کردم،آروی خودمه و دارم براش سرپناه درست میکنم،و مطمعنم این حس خوب من رو به سمت داشتن همچین نعمتی سوق میده،به امید اون روز طلایی،ممنون از شما و مریم جون بابت این همه حس خوب،خدا رو صد هزار مرتبه شکر😍