سریال زندگی در بهشت | قسمت 211 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

138 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Fariba گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    سلام به استادم و خانم شایسته مهربون، چقدر باید آدم اراده داشته باشه که وقتی ثروت داره و آزادی مالی داره، جلوی هوسشو بگیره و این مدت طولانی غذاهای گوشتی نخوره (این حد از اراده قابل تحسینه) چقدر خوشمزه بود برگر نوش جونتون چقدر محیط رستورانشو دوست داشتم و چقدر شلوغ بود پارکینگ و چقدر خوبه لری به شما گزینه های خوبو معرفی میکنه. (غذا خودش یکی از لذتهای دنیاست). ✔️

    چقدر لذت بردم از این همه اره های مختلف من خانمم اما اگه شرایطشو داشته باشم حتما دلم میخاد این اره ها رو داشته باشم چون عاشق کار کردن با چوبم وای بوی چوب (بوی سادگی مهربونی آرامش میده) و چقد ثروت امشب دبدم چقدر وسیله های مختلف با چه رنگهای قشنگی چه خوبه بجا چکش به میخ زدن یه وسیله تند تند اینکارو کنه. (چقدر خوبه از ثروتتون در جهت تحقق آرزوهاتون استفاده میکنید چقدر خوبه آدم به جایی برسه که علایقشو عملی کنه چقدر خوبه که بیای تو این کارگاه دنج با وسیله هایی که دوس داری عشق کنی چقد خوبه ادم عجول نباشه و با تکامل کار با این دستگاها رو یاد بگیره، چقدر خوبه که خوشحال باشی بعد از مسافرت برمیگردی و با عشقت کنار هم در این کارگاه لذت میبری، چقدر خوبه همه چی اونجا هست برق آب همه چی… چقدر دیدن هوای بیرون بهم حس آزادی میده)✔️

    چقدر درس برام داشت آرزوی دوران بچگی و… تا اینجا (همه چی ممکنه، میشه اگه بخای… فقط باید خودت بخای) ✔️

    چقدر چوب کاج وای چقدر فراوانی چقدر ثروت (چقدر ذوق و شوق برای داشتن اینها) ✔️

    من منتظرم بسلامتی هرجا رفتید رو ببینم و لذت ببرم✔️

    خداروشکر بخاطر این روابط خوب، آرادی مالی، آزادی زمان(میشه هم پول ساخت هم زمان داشت چی بهتر از این)، بخاطر ذوقی که هست. سپاسگزارم 🙏💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1774 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان ‌‌همه اعضای خانواده صمیمی ام ❤️

    امروز این فایل رو دیدم و تو حین دیدن هی ذهنم میگفت نجاری به دردت نمی خوره این قسمت رو نبین بزن قسمت بعدی

    یادمه روزای اول سایت از هر سریالی من نت برداری می کردم و چقد تفاوت داشت با وقتی که فقط میبینم و تصمیم گرفتم دوباره موقع دیدن نکات آموزشی کلیدی و حتی خواسته هامو بنویسم

    موقع نجاری بحث هدایت و تکامل برام واضح تر شد

    موقعی که با اون دستگاهی که خاک اره پخش می کرد کار کردین گفتین یه صفحه واسش می خوام بگیرم و اینکه خاک اره ها رو ببریم بدیم به جوجه ها یعنی واسه هر مسئله به ظاهر تضاد یه راه حل دارین که زیباش کنین

    و بازم این ویژگی هر دوتاتون که موقع کار کردن و در روزمره ناخودآگاه صحبت میکنین از احساس خوبتون ، از کارایی و مزیت های اون وسیله یا اون‌ کار ، ازون نتیجه هایی که قراره اتفاق بیوفته و‌ چه زیبایی ها به بار بیاره یعنی اون هدف همیشه تو ذهنتون هست که قراره چیکار کنین

    وقتی به کارگاه نگاه میکنم لذت میبرم چقد زیباست این همه آزادی مالی زمانی مکانی که آدم چیزهایی که دوست داره رو‌ هر موقع اراده کنه بتونه بخره و‌جاشو داشته باشه و‌مهمتر از همه وقت و‌حوصله و‌انرژیشو داشته باشه که ازش با لذت استفاده کنه

    ممکنه یکی پول یا آزادی مالی داشته باشه ولی آزادی زمانی ‌و مکانی نداشته باشه اون فرد نمی تونه از ثروتش استفاده کنه چون وقت و …. نیست

    پس بازم به خودم میگم که این مسیر چرا بهترین مسیر و‌اون‌مسیریه که همیشه می خواستم این که ازادیم‌ تو همه ابعاد حفظ شه

    اول فایل با یه برگر خوشمزه شروع شد که بوش تا اینجا هم اومد

    با اینکه الان تو سفرین و واسمون سفر به دور امریکا میزارین ولی دلم واسه پرادایس تنک شده واسه خونه چوبی و لذت زمان هایی که با شما اونجا زمان میگذروندم و واقعا فکر می کردم اونجا هستم

    چه جالب استاد انقد عاشق چوب بوده که خونش الان چوبیه

    یه جا خوندم هر فردی با یه عنصر طبیعت بیشتر آرامش و حس خوب میگیره یکی با آب یکی خاک یکی هوا یکی آتش و یکی چوب

    منم وقتی میرم بین چوب های بریده شده نمی‌دونم چرا انقد حالم خوب میشه احساس میکنم با وجودم یکی شدم

    تحسین میکنم استاد رو که رویاهاش و علائقشو ندید نگرفت و تو هر شرایطی آلویت هست واسش

    واقعا اگه آلویت تجربه خواسته هامون نباشه پس چی می تونه باشه ؟

    من خیلی دارم تلاش میکنم که به این نوع آزادی برسم چون بعدش خواسته ها خودبخود بوجود میان و مرئی میشن

    تحسین میکنم این همه اراده استاد ، انرژیش که اون رو ازون نقطه به اینجا رسونده و همیشه هم رو به جلو ادامه میده و توقف نمیکنه و درگیر حواشی نمیشه چون کار ذهن رو خوب بلده و تو این زمینه واقعا استاد شده

    من بعضی وقت ها امیدم کم میشه ولی بازم ته ذهنم می دونم نجواست که دسترسی من رو به هدایت کم کرده تا ضعیف شم و از خدا می خوام شرایط فرکانسیم طوری باشه که توقف های مسیرم کمتر شه با تشخیص ‌عمل های پشت هم هدایت ها دیگه واقعا زمان و قدرتی نمیمونه که نجوا زر زر کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    امروز به پیشنهاد لری به این رستوران آمدید. رستورانی با قدمت چندین ده ساله که با طاق شیروانی، در محیطی آرام که از سال1964 در این محله کار می کند و همه از کیفیت آن راضی هستند و لذت می برند. مشخص است که مدیر آن تمام تمرکز خود را بر روی آن قرار داده و عاشق کارش است و نظارت کامل بر روی تمامی قسمتها دارد و لازم هم ندانسته که آن را گسترش دهد بلکه. همین یک مکان را تحت کنترل کامل خود دارد در غیر این صورت چنین نتیجه ای حاصل نمی شد. برای او کیفیت مهم تر از کمیت بوده است

    آسمان ابری که هر لحظه ممکن است ببارد .

    در کارگاه هستید و قرار است که به همراه ما به وسیله بندسا برش را بر روی چوب هیولا بزنید و آن را افتتاح کنید که البته چندین فیلم در این باره در یوتیوپ و نحوه استفاده از آن را دیدید و سوالاتتان پاسخ داده شد. اره ای ظریف و کم صدا و آرام بدون هیچ خاکه چوب چون آنها به پایین ریخته می شود و خطر ی هم ندارد. اره ای که به جای هر آره دیگری می توان استفاده کرد که بسیار دقیق و حساس است .چه چوب زیبایی. بلوط که از خلقت خداوند انگشت به دهان می مانی. همه چیز زیباست یکی از یکی زیباتر. این زیباییها زندگی را پر می کند از شور و نشاط و عشق و شادی

    قطعه چوب بزرگ دیگری را نیز که بسیار سنگین است را برش می زنید و آن را به دو نیمه می کنید. با تمرکز بالای استاد که تمام سعی و توانشان را به کار بردند و کار را به نحو احسن انجام دادند.

    استاد خیس عرق شده اند و پس از دو نیم کردن این تکه بزرگ می خواستند قدرت بندسا را امتحان کنند.

    در کارگاه که باز است منظره بیرون کارگاه مانند یک تابلو و یا کارت پستالی است از طبیعتی زیبا و سبز.تازه دریاچه هم در آن نیست وگرنه غوغایی می شد این نقاشی خداوند.

    اره باید یک اینچی باشد که قدرتمندتر و سریع تر بتواند برشها را انجام دهد.

    تکه به آن بزرگی چوب به قطعات کوچکتر تقسیم شد که اکنون هم حمل آن آسانتر است و هم می توان از تکه های بیشتر برای کارهای متنوعتر استفاده کرد. با این که بار اول بود اما بسیار عالی شد.

    کارگاه که چقدر تمیز و مرتب شده به همراه نوارهای نوری که در بالای قفسه ها نسب شده است اما قرار است که چندین پروژکتور نسب کنید و نور کامل کارگاه تامین شود.

    دستگاه برقی دیگر خراطی می کند و اولین کار هنری استاد را هم که هنوز بر روی آن است را دیدیم.

    رویای استاد که نجاری بود و اکنون به وقوع پیوسته. از بچگی بوی چوب را دوست داشتند و به تماشای کار نجارانی می ایستادند که نزدیک محل کار پدرشان بود.

    انواع و اقسام وسایل برقی و ابزارالات در این جا وجود دارد. کارگاهی که داشتن آن آرزوی هر نجاری است. اره ها،رنده ها و سمباده، نیل گان، ………

    جایزه استاد که یک لیوان بزرگ قهوه است در لیوانی با نوشته ای زیبا.

    آرزوها نمی‌میرن حتی ازادی برای خلق آرزوها که برای استاد بسیار مهم است.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    رها اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2184 روز

    سلام استاد جون و مریم عزیزم

    من عاشقتونم فقط امروز دارم هی میگم خداجونم شکرت شکرت شکرت برای این الگوهای به این خوبی و کاملی واقعا نمیدونم چجوری سپاسگزارش باشم

    یعنی اشک توی چشمام حلقه میزنه با دیدن این زندگی زیبا ، توی این بهشت بهشتتتتتت واقعی ، خدایا شکرت شکرت

    واقعا کجا میتونستم این همه آگاهی رو یکجا با این زندگیه ی به این زیبایی دریافت کنم

    الگوهای کامل اینجوری که زندگیشون رو به این زیبایی با همه به اشتراک بزارن کجای این جهان میتونستم پیدا کنم

    واقعا از شما سپاسگزارم ، بابت این عشق و انرژی خوبی که به ما میدید واقعا سپاسگزارم و خدارو شاکرم برای این بنده های خالصش که با این صداقت همه ی آگاهی هایی که بهشون رسیده رو با همه به اشتراک میزارن بدونه هیچ چشمداشتی بدونه هیچ توقعی ، و از همه مهمتر با صداقته همیشگی تون ، واقعا ممنونم ازتون

    لحظه به لحظه منتظر انتشار این سریال زیبا هستم همیشه تحسینتون میکنم و از خداوند همیشه بابت وجود شما توی زندگیم سپاسگزارم

    خداجونم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    به نام خدای آرزوها… عشق تمام نشدنی جهان♥️

    ✔️ سرانجام….همبرگر!

    چه بافتی😋 چه رنگی و چه شکل فوق العاده ای!چه دیزاین قشنگی! آخ، چه بویی!! ای خدا، چه خوردنی فوق العاده ای!! خدای عزیزم، مگه میشه آمریکا رفت و رژیم همبرگر گرفت؟ خدایا شکرت، که آدرس این همبرگر فروشی رو بالاخره از طریق لری به استاد عباسمنش دادی!!! 😄 اصلا عدالت نبود که این رژیم گوشت و مرغ تا ابد ادامه داشته باشد!!! اییییییییییی جونم، نوش جونتون!😋 ولی تو این تغییر رژیم‌های مختلف و کارهای بسیار مختلفی که استاد میکنند، یک حقیقت باحال نهفته است: به خاطر تاریکی هست که روشنی کنتراست و زیبایی می‌آفریند. به خاطر گرسنگی است که غذا خوردن تا خرخره لذت بخش میشود و بخاطر خستگیست که آسایش ، لذت بخش است….از همه اش مهمتر, به خاطر برنامه ریزی هر روزه متنوع و شلوغ است که مسافرت رفتن و تعطیلات، حتی در پارادایس، این تعطیلات مدام، معنی دارد و لذتبخش است….بهشت دمادم، گوارای وجودتان♥️

    ✔️سرانجام…نجاری!

    چند ماه است که تونخ دریلها، مته ها، سوهانها، اره ها…وبقیه ابزار روزافزون مارک میلواکی که مرتب از آمازون می‌آمد و روی هم کود میشد، رفته بودم🤔 یعنی چه؟ آیا روزمرگی ست که استاد عباسمنش را مثل خیلی از پول دارها به دام خریدن و خریدن و خریدن و هیچ استفاده نکردن انداخته است؟ داشتم با بعضی خریدهای به ظاهر بی ربط، زاویه جدی پیدا میکردم…یعنی، این عاقبت پولدار شدن و آزادی مالی و پارادایس خود ساخته است🙄🤔 نمیفهمم، نمی‌فهمم!😩

    بعد از ساخته شدن آن سوله برای کارگاه، وسط درختان و جنگل، کم کم به صرافت چیزهایی افتادم…و امروز:

    جل الخالق!😳

    یعنی تمام این مدت، داشتی رویایت را دنبال میکردی، استاد؟ رویایی که شاید از کارتون بچه های کوه آلپ در کودکیت جرقه خورده باشد؟🤔لوسین خراط و دستهای هنرمندش؟!

    فعلا دیگر حرفی برای گفتن ندارم، جز این شعر:

    آرزوهاتو از دست نده،

    چون اگه،

    آرزوهاتو از دست بدی،

    زندگی به بیابون برهوتی بدل میشه که

    برفا توش یخ زده باشن.

    آرزوهاتو از دست نده،

    چون اگه

    آرزوهاتو از دست بدی،

    زندگی

    به پرنده ی بریده بالی بدل میشه

    که مگه پرواز و ‌‌به خواب ببینه !

    ♥️🌠😌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    احسان حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2298 روز

    سلام استاد عزیز.شاید اولین باره که براتون کامنت میزارم جدیدا فایل های هدف گذاریتون رو باز دارم کار میکنم و اونجا گفتید که عاشق نجاری بودید اما پدرتون هرتابستون شمارو میفرستاده سیم پیچی یاد بگیرید. امروز که این ویدیو رو دیدم و به رویای بچگیتون رسیدین انگار که همون بچه ده ساله شدید و من هم به اندازه خودتون ذوق کردم از این دستیابی به رویای دیرینه اتون. آرزوها دست یافتنی اند. دوستتون دارم به امید دیدار شما زوج عزیز در کشور قدرتمند امریکا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    سید حسین حسینی صالح گفته:
    مدت عضویت: 1459 روز

    سلام

    سلاام

    سلااام

    سلام استاد عزیزم اوستا نجار اوستای خلق کردن و اوستای ❤عشق

    سلام مریم عزیزم همراه و مستقل و ❤عاشق.

    سلام به دوستانم در این سایت عالی که مثل خودتون عالیه

    چون من خودم عاشق ابزار کار هستم اول ازین هیولاهای میلواکی میگم که هرکدوم دنیایی ارزش دارن

    چقدر با ذوق و شوق دیدم این ابزارها رو و برای اولین بار بدون حسادت و با عشق به شما نگاه کردم

    این حسرت برای نداشتن بود نه اینکه شما چطور انسانی هستی.

    مهم اینه که منم تونستم خیلی طول کشید اما بالاخره شد.

    با وجود حذف تلوزیون از تو خونه و کنترل کردن ورودی های ذهنم‌،ذهنی که مقاوت زیادی داشت نسبت به دیدن و تحسین کردن دیگران از ته قلبم.

    اما به قول استاد به اندازه ی ایمانت نتیجه میگیری.

    الحمدالله منم نتایج خوبی گرفتم باوجود مهاجرتم به تهران و نداشتن اکثر لوازم رفاهی خونه و نداشتن کار و اتفاقاتی این وسط الان تونستم به کرایه خونه برسم و برای اولین بار توی عمرم نداشتن بدهی به صاحبخانه ام( چه حس خوبی بود) و شرکتهایی که خودشون وارد کننده یه سری دستگاه هستن که الان برای تعمیراتشون به من رجوع میکنن و یه پیشنهاد عالی برای آموزش تو زمینه ی خودم (مکانیک)

    و سلامتی و سلامتی و سلامتی تا زنده هستم.

    خداروشکر استادی دارم که این همه استاد دارم استادم سید حسین عباسمنش

    و شاگرداش که توی این سایت از تجربیاتشون میگن که هر کامنت برای خودش کوهی از تجربه و اطلاعات و نکات مثبته.

    خداروشکر که همسرم به زور من رو به سمت این سایت کشید و منکه آماده ی تغییر بودم با اکراه قبول کردم و الان به اندازه ایمانم نتیجه گرفتم

    امیدوارم ایمانم و باورم بیشتر و بیشتر بشه

    داشتن چنین کارگاهی که چندصد متره و با ابزارهای حرفه ای که هروقت خواستی بدون نگرانی و با آرامش بری سراغ خلق کردن به شدت آرزوی منه و مطمئنا منم به دست میارم و با آرامش دست به اختراعاتی مفید میزنم.

    حداقل این رو نوشتم

    هنوزم با نوشتن گارد خاصی دارم و دارم روی خودم کار میکنم که بتونم بنویسم.

    استاد وقتی این سوله رو آماده کردید دل منم رفت منتهی به دلیلی که بالاتر گفته بودم نتونستم به زبون بیارم.

    من خودم مکانیکم و با آهن بیشتر ارتباط میگیرم تا چوب

    اما چوب هم دوست دارم و خلق یک تکه صاف از اون چوبهای سخت و سفت کار آسونی نیست

    چه برسه که تبدیل بشه به شئ با کاربرد بهتر

    از ته قلبم تحسینت میکنم که با توکل به خدا و اعتماد به حودش برای اولین بار ها تلاش میکنی و انجام میدی

    انجام میدی

    آفرین،احسنت

    خداروشکر که استادی دارم که حرف و عملش یکیه

    من خودم آشپزم و علاقه زیادی دارم به فست فود

    اول این قسمت چقدر خوشمزه بود و من چقدر گشنه ام شد، نوش جانتون

    گوارای وجود.

    سفر بخیر استاد و مریم جان

    دوستتون دارم.

    شاد

    پاینده

    و سازنده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فرحناز رستمی پور گفته:
      مدت عضویت: 3129 روز

      سلام آقای صالح

      کامنت زیبای شما رو خوندم و چقدر خوشحال شدم که به خواسته هاتون رسیدید تحسینتون می کنم بابت ورود به دنیای تغییر بابت همسرتون و این همراهی شما امیدوارم و مطمئنم با موندن در این مسیر و تعهد و طی کردن تکامل به هر آنچه آرزوشو دارید میرسید .

      از خدای بزرگ براتون اقیانوسی از سلامتی ، ثروت ، عشق ، آرامش و آگاهی در خواست می کنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2894 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام به همه عزیزانم

    اولین نکته باارزش این قسمت

    «اگه ما ایمان داشته باشیم حتما به تمام رویاهای کودکی مون میرسیم»🥰🥰

    🙏🙏ممنون استاد عزیز خیلی عالی بهمون گفتی و چقدر قوت قلب شد برا خودمن همین موضوع هم اینکه وقتی میگی در سن سی و خوردی سالگی به یه عالمه خواسته و آرزو رسیدی اما خیلی ها فکرمیکنن فقط میشه بعداز سن بازنشستگی مانند ۶۰/۷۰سالگی رسید

    من نوعی یه فردی هستم با یه عالمه رویا و آرزو البته میشه بگیم هدف و اتفاقاتی که میشه در واقعیت تجربه شون کرد نه فقط در تخیلات.

    الان دارم به خودم میگم کافیه که من بخواهم و ادامه بدم به این مسیر که به اهداف و خواسته هام به دید یسری بازی کردن های جذاب نگاه کنم اونوقته که از کارکردن و تمریناتم فقط لذت رو تجربه میکنم نه زجر و سختی

    وقتی استاد شما از همون کودکی عاشق چوب و چوب بری بودی و چونکه اینقدر فرکانس ارسال کردی و از خداوند درخواست کردی خداوند از همون سالها پیش یعنی همون اولین خواسته های درونیت برات برنامه ریزی کرده بود وفقط نیازمند باور تو بود که به چنین مکان ها و تجهیزاتی هدایت بشی و الان هم مدتهاست که داری بصورت واقعی تجربه شون میکنی

    و این برا من درس های آموزنده و بسیار باارزشه که منم اون چیزهایی که الان در ذهنم هست و باعشق خواستارشون هستم داره در یه گوشه یا در گوشه های مختلف جهان رخ میده و شکل میگیره که فقط کافیه من هرچه زودتر بتونم با خودم هماهنگ بشم تا هدایت بشم سمتش و همینطور که تاالان یه عالمه خواسته وارد تجربه زندگیم شده که تا قبلش فقط یه فکر و آرزویی بیشتر نبود

    پس بعدی ها هم با همین مسیر و همین اصول رخ دادنی هستند

    خدایا چقدر تو مهربون و شنوایی که در آنی به انسان پاسخ میدی اما ممکنه ما ناشنوا یا نابینا یا نابلد باشیم وگرنه هیچ درخواستی بی پاسخ نیست در وجود خداوند

    فقط به این فکر کنیم که اگه ما الان هر آرزوی بظاهر بزرگ یا غیرممکن در ذهنمون هست اما الان در یه گوشه ای یا گوشه های مختلف جهان درحال انجام شدنه یا اگه نهایتا نباشه باعث میشه که خودمون بشیم اولین سازنده و خلق کننده اش مانند کتابی که خودم به چاپ رسوندم یا چند کار مختلف دیگه

    و اگه ما بتونیم به نکات زیبا فکر و توجه کنیم و ایمان داشته باشیم و باور بسازیم که میتونیم به تمام خواسته هامون برسیم واقعا هم این اتفاق میفته برامون چونکه منم بارها این موضوع رو تجربه کردم و مهم هم نیست که الان بقیه چی میگن ،بگن نمیشه ،نمیتونی، غیرممکنه و…….

    خدا خدای غیرممکن هاست

    اگه ما باور کنیم میتونه هر ممکنی رو غیرممکن کنه و هر غیرممکنی رو ممکن

    چقدر قابل ستایشه چنین خداوندی که هم از اینوری هم از اونوری توانایی داره

    وقتی استاد میگی آرزوها دستیافتنی هستن به خودم و دستاوردهای زندگیم نگاه میکنم حتی به کوچکترین هاشون میگم چطور تونستم اونارو رقم بزنم پس بقیه هم میشه و امکانپذیره

    استاد و مریم بانو نوش جونتون باشه از خوردن این برگرهای بسیار لذیذ و دلچسب که حتی منم از اینجا دهنم آب افتاد بسکه این غذاها عالی هستن

    حتی تجربه همین غذاها و رستوران ها هم مطمئنم برا شما یه روزی فقط در حد یه خواسته بوده اما الان جزو بدیهیات زندگیتون شده.

    خداروسپاس از این همه رزق و نعمت و پاسخ به درخواستهای هممون

    به همین خدای رزاق و روزی دهنده میسپارمتون ممنون از خوبی های همتون.❤️❤️😘😘😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    وحید عباسپور گفته:
    مدت عضویت: 1224 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم

    من تا الان در فایلهای دانلودی کامنت ننوشتم .

    الان تو کارگاهم ، نشسته بودم پشت سیستم و کارم تموم شد . یک لحظه گفتم برم توی سایت یه فایل زیبا ببینم که هدایت شدم به این فایل زیبا و عالی .

    من وحید هستم .

    شغلی که دارم نجاری هست .در یکی از شهرستان های اصفهان . خدارو شکر در شغل خودم مهارت خوبی دارم نمیگم که کامل هستم . اما در شهر خودم عالی هستم و هنوز جا برای یادگیری دارم .

    اصلا دلیل اینکه چرا امدم کامنت بنویسم (( خیلی هم برای خودم جالب بود ))

    زمانی که شما شروع کردید به برشکاری چوب با اره فلکه یه لحظه گفتم خدای من استاد خیلی باید مراقب باشه در حال سادگی کار یا ایمن بودن دستگاه ها ولی باید دقت زیادی داشته باشید .

    همون موقع یادم افتاد به حرف استادکار خودم اقا مرتضی ( البته من در سن 13 سالگی از سال 77 تا سال 82 به طور نیمه وقت شاگردی نجاری را شروع کردم و از سال 82 تا 89 به طور مداوم در این شغل شاگردی کردم و در این چند سال سه استاد کار عوض کردم و اخرین استاد کارم اقا مرتضی چه انسان عالی ، که من به مدت سه سال و نیم پیشش شاگردی کردم ) که به من میگفت تو چرا دنبال اتفاقات بد هستی . چرا دنبال احتمالات میگردی . چرا همیشه قسمت بد رو داری نگاه میکنی . حواسدو جمع کن قرار هم نیست اتفاقی بیفته . اینو هم بگم من هیچ وقت در اون زمان نمیفهمیدم چی میگه .دقیقا این حرف توی ذهنم امد بالا و گفتم یا خدا ، حدودا 15 سال پیش استاد مرتضی چی میگفته و من نمیفهمیدم .

    اینو بگم که من از زمانی که با استاد عباس منش اشنا شدم خیلی بهتر شدم و هنوز جا داره که هر روز روی خودم کار کنم و از دیروزم بهتر بشم . البته نتایجی که گرفتم عالی بوده و باید هر روزم بهتر بشه .

    استاد عباس منش کارگاه خیلی زیبای داری . ابزارالات که داری خیلی عالی هستند .

    نمیدونم اینجا جاش هست که بگم یا نه

    از زمانی که با استاد عباس منش شروع کردم به کار کردن روی خودم و تغییر باورهای که نمیدونستم اصلا به اینها میکن باور خیلی زندگیم تغییر کرده

    از کارگاه اجاره 100 متری رسیدم به یه کارگاه زیبا به متراژ 525 متر مربع

    از بیکاری یا کار کم رسیدم به جای که الان دست کم برای 4 ماه دیگه میرسم کار دست بگیرم

    از بی شاگردی الان رسیدم به 4 نیروی عالییییییی که خداوند برام فرستاده

    از تجهیز نبودن کارگاه الان رسیدم به بهترین ابزارلات به رزو که این متراژ کارگاه برام کمه

    و خیلی چیزهای دیگه ………

    از خدای خودم تشکر میکنم که به این مسیر هدایت شدم

    از استاد عباس منش تشکر میکنم به خاطر زمان و انرژی که میزاره برای انسانهای که می خواهند خودشون تغییر بدند .

    استاد عباس منش عزیز و مریم خانم عزیز امیدوارم که هر کجا که هستید حال دلتون خوب باشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1641 روز

    سلام به خدای مهربانم به استاد عزیزم ومریم بانو ودوستان عزیزم در این سایت..

    خدارو صدهزار بارشکر میکنم که منو لایق دونست با استاد عزیزم ومریم جان واین سایت آشنا کرد..همیشه میگم اینجا بودن سعادت میخواد شمااستادعزیز ومریم جان رو دیدن وبا شما تواین فضای مجازی زندگی کردن واز شما الگو گرفتن سعادت میخواد …االهی هزاران بارشکرت…انشالله که روزی سعادت پیدا کنم شما عزیزان دلم رو از نزدیک ببینم وبهتون بگم که چقدر بوی خدا میدید چقدر رنگ خدا دارید وچقدر حس خداگونه تمام زندگی شما دو فرشته رو فرا گرفته که من وبچه های سایت اینو به خوبی می بینیم می دونیم حس میکنیم باور کردیم وباهاتون زندگی میکنیم ومسلما سپاسگزارپروردگارمون هستیم….

    من گوشیم اندرویدش خیلی پایینه وقدیمیه وباید منتظرباشم تا به وایفای گوشی پسر عزیزم وصل بشم وبیام توسایت …

    دیروز منزل مادرم بودم ..مادرم وخواهرم پرسیدند چه خبر چیکار میکنی خوبی؟؟؟

    گفتم عالی هر روز میرم مهمونی امریکا…فلوریدا..تمپا…پرادایس…

    گفتن چه بامزه یعنی چی؟ گفتم منزل استادم دیگه ومریم جان…گفتنداستاد عباسمنش؟؟؟ گفتم آره…خلاصه وقتی ذوق وشوقمو دیدن گفتن یکساله که از استادت میگی عکسی فیلمی چیزی ازشون داری بهمون نشون بدی؟ منم که از خدام بود عزیزای دلمو به خانوادم نشون بدم گشتم تو دانلودهام سریال زندگی دربهشت قسمت 198 رو بهشون نشون دادم چنان با ذوق نگاه کردن وگوش دادن که گفتن پس بگو چرا انقد سرخوشی چطور با اینهمه مشکلات توزندگیت سرپایی..میخندی ..شاکری..داری کتاب می نویسی وتمرکزت انقد رو خودته….اینارو می بینی ؟؟ مادرم گفت واقعا عالیه امیدوارم توهم تواین مسیر باشی وبه همه ی خواسته هات برسی گفت کاش منم گوشی اندروید داشتم و این فیلمهارو می دیدم…خواهرم از من ده سال کوچیکتره..27 سالشه ومجرد وبیکار وهمش تو خونست وجز اینکه رفت دانشگاه ولیسانس گرفت هیچ کار دیگه ای نمیکنه..که صدالبته اون تومسیر زندگی خودشه وزندگیش به خودش مربوطه، سریع برگشت گفت فقط دیدن این فیلمهای زندگی مردم وشنیدن باورهای اونا چه فایده آدم باید خودشم مثل اونا بشه وموفقییت کسب کنه!!!!! من اونموقعه فقط گفتم بله همینطوره…ولی این فقط من هستم وخدا که میدونه تواین یکسالی که با استادم اشنا شدم چقدر تغییرات مثبت داشتم در اخلاق وافکار ورفتارم …چقدر به خدا نزدیک شدم واز شرک تا حدود زیادی دست کشیدم وچقدر زندگیم برپایه قوانین جهان هستی داره درمسیر درست پیش میره اگرچه در ظاهرچندان معلوم نیست..با اینکه خود خانوادم اعتراف کردن که چقدر شادم خوشحالم امیدوارم ورو به موفقییت…اینارو نوشتم که بگم استاد جانم کلامتون رو بایدبا طلا نوشت!! اینکه هرکسی باید از دید خودش در مسیر طرقی وپیشرفت برای رسیدن به رویاها وآرزوهاش باشه نه اینکه ملاک رو بر اینکه دیگران چه نظری در مورد ما ورویاهامون وتغییراتمون دارن بذاریم…

    خواستم اول در مورد احساسم بگم براتون…

    وحالا در مورد این قسمت..وااای استاد یعنی من عاشق این منطق شماهستم که یه زمانی بهتون الهام میشه یا صلاح میدونید کاری بکنید چیزی بخورید جایی برید چیزی بخرید وزمانهایی که باز صلاح میدونید وکه اونچه که قبلا کنار گذاشتید یا صلاح به استفاده وانجامش نمی دونستید استفاده کنید یا انجام بدید..در مورد خوردن گوشت ومرغ….این خودش برام یه درسه واقعییه…اخه منم واقعا خیلی وقت ها به الهاماتم گوش میدم در مورد همه چیز از بچگی اینجوری بودم، مثلا یه غذایی یه خوراکی میخوردم یه لباسی دوست داشتم ومناسب خودم میدونستم می خریدم یا با کسی یا کسانی در ارتباط بودم که در شرایط مختلف بهم الهام میشد که این خوراکی مناسبت نیست دیگه نخور…این لباس مناسبت نیست دیگه نپوش…یا این افراد در حال حاضر بهت آسیب میزنن باهاشون ارتباط نداشته باش …بعدش تازه باید به ادمهای دوروبرم کلی توضیح میدادم که چرا نظرم تغییر کرده در مورد این موضوعات..تازه بعد بهم میگفتن تو تعادل روحی و روانی نداری..کیه میاداین الهاماتو بهت میده .با خنده میگفتن بگو بیاد به ماهم الهام کنه که……الان ازشما یاد گرفتم که آقا یه تایمی واقعا یه چیزایی به ادم الهام میشه که خوبه اوکی هست در مدارش باش واز اون لذت ببر وگاهی هم الهام میشه یعنی ادم در کمال صحت وسلامت و آزادی بیان واحساسات وعزت نفس ودوستداشتن خودش به بنابر موقعییتی که توش هستیم که از اینها فعلا دورباش در مدارش نباش برات بهتره…من این درس بزرگی بود برام از طرف شما ومریم جان..

    واینکه استاد منم با اینکه خانم هستم از بچگی عاشق نجاری بودم وهستم چون بابام نجارهست وتواستان گیلان خونه های چوبی ویا سقف های چوبی میسازن..دلم همیشه میخواست منم باچوب کار کنم واین رویاری منه…اگرچه همسر مرحومم اصلا تو مدارش نبود وهمسر دومم هم با اینکه از نظر مالی اوکی هست اما انقدر بنده خدا درگیر منفی های وجودش هست واز خدا دوره که اصلا از نعمت هایی که خدا در اختیارش گذاشته استفاده درست نمیکنه…وومنم چون یاد گرفتم شرک نورزم هیچوقت مجبورش نکردم که از طریق مال وموقعییتش منوبه آرزوهام برسونه چه بسا که همین الانشم چندین ماه هست که چون من دیگه باهاش تویه فرکانس نیستم ازهم دوریم …اگرچه برام خیلی سخته اما کاری ازم برنمیاد…این راه ومسیر منه زندگیه منه شخصییت منه…منو خدا به این مسیر هدایت کرده بارها در مورد شما باهاش حرف زدم فایلهاتون رو بهش نشون دادم اما چه بسا اشتباه بود جز اینکه نتونست تغییراتمو تحمل کنه واز اینهمه تغییر مثبتم ترسید چون دید دیگه یه زن مشرک نیستم که به خاطر سرپناه ویا داشتن رابطه عاطفی و خورد وخوراک وپوشاک وخونه وماشین بهش وابسته باشم وسرویس نابه جابدم حمایت نابه جاازش بکنم و بگم اگه تونباشی من می میرم ….دید من به خاطرش از علایقم که نوشتن کتاب هست مراقبه ودیدن فایلهای سایت گوش دادن به فایلهای صوتی وهدف گذاری توزندگیم هست..بگذرم اوایل خیلی می ترسیدم همش مراقبم بود اشتباه کنم تا مچمو بگیره وبگه چی شد توکه گفتی من راهمو پیدا کردم خدامو پیدا کردم پس چرا حرف وعملت وایمانت یکی نبود در فلان موضوع!!!!

    استادم عزیزم اینهارو می نویسم چون میخوام در سومین دیدگاهم دراین سایت هم به خودم وهم به دوستانم یاد اور بشم که من وحی منزل شمارو شنیدم من نه میجنگم باکسی نه میخوام خودمو به کسی ثابت کنم..من فقط اینجا هستم تا باقی عمرم رو طوری زندگی کنم که به قول شما وقتی فرشته ی مرگ به سراغم اومد بگم با عشق وشوق حاضرم که مرگ رو در آغوش بگیرم چون خداوند برمنت گذاشت وهدایتم کرد برای خودم دراین دنیا بهشت بسازم در ذهنم در قلبم در تمام وجودم وزندگیم حالا هرکس بامن هم فرکانس هست به امید الله حتی پسرم که همه کس منه وهدیه خداست هرکس نیست بازم به امید الله در مسیر خودش باشه …من تنها بدنیا اومدم وتنها می میرم وکسی بار گناهان واشتباهات وشرک منو به گردن نخواهد گرفت…پس باید درمسیر خودشناسی وخداشناسی ام به لطف الله ثابت قدم باشم..استاد جان به خدا میسپارمتون…یکی دوبار ترسیدم تیغ نزدیک دستتون شد البته تو دوربین نزدیکتر نشون میداد وترس من بیهوده بود میدونم خداوند مراقب شماست..هزاران بار خدارو شاکرم از اینکه در مدار شما ومریم جان هستم..انشالله همیشه شاهد خندیدنها ذوق کردنها و خلق کردن رویاهاتون باشم در نهایت صحت وسلامتی وثروت وسعادت در دنیا وآخرت…

    امیدوارم که خداوند منو در این راه هر لحظه هدایت کنه انشالله وبرای دوستان هم فرکانسی ام آرزوی سعادت دارم..درپناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      دریا گفته:
      مدت عضویت: 2332 روز

      سلام مینای عزیزم

      ممنونم به خاطره نوشته های زیبایت، در تمامی جملاتت رد و پای قانون رو حس کردم و برای خودم مرور کردم. مینای عزیزم چقدر تکرار این جمله که نوشتی ما تنها اومدیم به این دنیا و تنها خواهیم رفت، برام دلگرم کننده بود. باعث شد بیشتر تلاش کنم که قدرتمند بشم و البته کمتر وابسته…

      بازم ممنونم

      امیدوارم همیشه در زندگیت بهترین ها برات رخ بده و همیشه و همه جا با یاداوری قانون، بتونی خلق کنی و در ارامش باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: