سریال زندگی در بهشت | قسمت 24 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

بنام خدا

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته محترم و دوستان مثبت اندیش وهم فرکانسم.

خیلی لذت برم از اینکه جدای از حل کردن مسائلی توی بهشتی که درش زندگی میکنین و تجاربی که بدست میارین که باعث افزایش ایمان و توانایی و عزت نفس شما میشه از بازی پینگ پونگ تون هم فیلم میگیرین که من اصلا فکرشو نمی کردم که از بازیتون هم فیلم بگیرین و خیلی برام جالبو لذت بخش بود که این کارو انجام دادین که شکی ندارم که فیلم گرفتن از بازی الهام خداوند بوده و اعتماد بی قید و شرط شما به این حس.

تادقبل از دیدن این فایل من فکر میکردم که بازی کردن(حالا هر بازیی که باشه) فقط جزء سرگرمی و به یاد موندن خاطررات خوب توی ذهن میشه و با تو ضیحاتی که استاد دادان خیلی دیدم نسبت به بازی عوض شد.

توضیحاتی مثل کنترل ذهن واسه ی بُردن و جبران امتیاز های عقب افتاده فارغ از اینکه چن امتیاز عقبی و یا چ گذشته ای داشتی.نگه داشتن وحفظکردن بُرد ها و موفقیت هایی که بدست اوردی که باز هم تو اون شرایط ذهنت رو کنترل کنی وانگیزه داشته باشی که بتونی موفقیت های بیشتری بدس بیاری ونگی من که ایقد موفقیت بدس اوردم دیه بسمه….نه باید باز هم تشنه باشی واسه موفقیت های بیشتر و بهتر چون مهدودیتی در کارنیست و داشتن انگیزه که هی ادامه بدی تا جایی که مرگ جلوی پیشرفتو بگیره.

یه جمله معروف از استیو جابز خوندم که میگفت(من که تهش میمیرم پس باید ریسک کار هایی رو میخوام انجام بدم رو بجون بخرم تا حسرت نداشنه باشم) و این دیدگاه باعث میشه هرچی ک بموفقیت های زیادی رسیده باشیم بازهم بخوایم موفقیت های بیشترو طلب کنیم تا موقع مرگ نگیم کاشکی بفلان میرسیدم ولبکه درنهایت لذت از کارهایی که انجام دادیم وبا شادی از دنیا بریم.

ومن عاشق دقیقه ی ۳۷ بازیم که استاد و مریم جان درگیری لفظی میکنن و استاد شروع میکنه به کُری خوندن که من لذت میبرم تو باید توپ هارو جم کنی….وانجایی که خانم شاسیته میکه بازیتو بکن چقد حرف میزنی…..وای که خدا میدونه که چقدر خندیدم و جالب اینجاست که چقد جدی بازی میکنن که انگار همدیگه رو نمیسناسن و دوتا رقیت سرسخت هسن.ودرنهایت من از خانم شایسته خواهش میکنم که یخورده بیشتر ریاضی تمرین کنه والا توی قسمت۱و۲ بالا ی ۲۰بار استاد گفت(اگه ریاضیتو خوب کنی میبری)😅😅😅😅

خیلی این باز برام درس داشت در تمام جوانبش و مهمتر از همه که شما خود خود واقعی خودتون بودین و اصلا نقاب یا ماسکی نبود که خودتونو زیرش مخفی کنینی که البته شما کلاً همین جوری هسین ولی من تو این دوتا قسمت خیلی دقت کردم جوری بود یه جاهیی این احساسو داشتم که انگاری دوربینی جلوی شما نیست…..

خیلی درس بزرگی گرفتم و امید وارم که ما همموم وصل به درون خودمون باشیم و با کودک درونمون در صلح و ارامش باشیم نه اینکه بخوایم تحقیر یا سرکوبش کنیم با باورهای اشتباه.

وهروز به محضی که چشمامو باز میکنم اولین کاری که می کنم قسمت جدید این سریال رو دانلود میکنم و لذت میبرم و سپاسگذاری میکنم از خدا برای این فرصت دو استوره او بیاد موندنی. خداور شکر

عاشقتونم.امید وارم همیشه شاد.سالم.ثروتمند و پراز انرژی باشید……خدا نگه دار🤗🤗🤗🤗