سریال زندگی در بهشت | قسمت 245 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    335MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

223 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    بنام فرمانروای کل کیهان❤

    سلام و درود به مریم عزیزم و استاد جانم

    و کل بچه های سایت قدرتمندمون💪😌

    خدا قوت عزیز دلم 🤗😘😍چقدر با عشق و علاقه کارارو پیش بردی ،قطعا عشق و علاقه کنار هر چیزی معجزه میکنه ،چقدر از عمق وجودم خدای بزرگمو شاکرم که شما دو عزیز دلمو دارم،🤗😘

    خدا قوت مریم جانِ قوی ، الهی مبارکتون باشه چقدر زیبا و جذاب شد کارگاه چقدر با شکوه شد،چه نظم فوق العاده ای به به خدارو هزار مرتبه شکر 👏👏👏👏😘😘😘😘

    به خودم افتخار میکنم ک شما رو دارم

    ما و همه موجودات توی این سیاره همه همسفریم ولی اینکه خودت همسفرتو انتخاب کنی یه چیز دیگست خدارو هزار مرتبه شکر.

    گاهی وقتا مراقبه تکی تکی خیلی سریع و متافیزیکی باعث‌ پیشرفت میشه،و خیلی ایده ها گفته میشه چون ذهن درصد خیلی زیادیش خالی میشه و باعث یه اتفاق فوق العاده عالی میشه بعدش👌

    الهی بهترین و موفقترین باشین همیشه وهمیشه❤

    هر وقت هر فایل یا ویسی گوش میدم یه عالمه از باورهای مخربم شکسته میشه و البته درصد خیلی زیادی عمل هم میکنم، ترس از خیلی چیزارو کنار گذاشتم و قدرت رو قشنگ حس کردم😌

    بهتون افتخار میکنم که اعتماد به خداوند در وجود و روح و جسم شما چقدر درصدش بالاست که فقط داری میری جلو بدون حتی یه لحظه ترس از تنهای اونم دور از انسانها و دوتای با خدا و تمام😍👌

    عاشقتونم خییییییییییلی

    زیااااااااااااد❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    نجمه السادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3030 روز

    سلام خدمت خانم شایسته عزیز و استاد گرامی

    وای خدای من مریم جان شما چکار کردین با این دوتا فایلتون

    چققققققدر آگاهی و اطلاعات یکجا بعد از دیدن این دوتا فایل به قلب من وارد شد

    مدتها بود بدنبال جواب چنتا سوال در درون خودم بودم

    ۱ . نجمه تو چرا اینقدر مریض و بیمار و ضعیف

    و ناتوان شدی؟؟؟؟

    ۲. تو از چه زمان این ناتوانی هات شروع شد و کی به اوج خودش رسید

    ۳. چه باوری پشت این همه ضعف جسمانی توه

    ۴. چرا یک کار که یکم بزرگ یا پیچیده یا سخت یا ناشناخته و جدید هست را بهیچ وجه تو دلش نمیری و چرا اینقدر ازش میترسی؟

    ۵. اینکه چطور میشه این مشکل را حل کرد و با دل و جرات بیشتری وارد کارهای سخت بشی‌؟

    ۶. چی میشه که یه کاری که میخوای انجام بدی اینقدر برات مهمه که دیگران نظرشون درمورد این کارت چه خواهد بود؟

    ۷. اگر هیچکس نفهمه که تو چه تلاش‌هایی کردی آیا بازم به فعالیت ات ادامه میدی؟

    ۸. با چه باوری میشه به اون فعالیت ها بدون نیاز به تایید طلبی ادامه داد.

    و….. یه عااااالمه سوال دیگه

    که اکثرا توی این دوتا فایل جوابش یکجا برام اومد

    وای نجمه تو تا قبل از ازدواج بتنهایی بسیاااااااار مستقل و توانا و قدرتمند بودی بدون هییییییچ ضعف بدنی

    و از بعد از ازدواج ورودی های غلط و جایگزین باورهای غلط بجای باورهای قبلیت آغاز شد

    *یه زن قرار نیست هرکاری انجام بده

    *جابجایی وسایل سنگین کار خانم ها نیست اصلا جثه و ساختمان بدن بانوان برای کارهای سنگین نیست

    * خیلی از کارها واااااقعا مردونه است و از عهده ی بانوان خارجه و ورود به اون باعث صدمه زدن به بدن خانم ها میشه

    * کار پیوسته و سخت و سنگین برای خانم ها نتیجش دیسک کمر و تحلیل قوای جسمانی و زشت شدن پوست بدن یا فرم بدن و…. اینا میشه

    * توانایی زن محدوده و برای کارهای سنگین ساخته نشده

    * انجام برخی کارها و کمک نخواستن از همسر باعث میشه مرد حس کنه غیر مفیده و حس عاطفی اش بتو کم بشه و مردها با کمک خواستن زنها و دیدن ضعیفتر بودن همسرشون هست که احساس قدرت و توانایی بیشتر می‌کنند و عشق و علاقه بینشون بیشتر میشه

    وای خدای من

    اصلا باورم نمیشه

    اینهمه وسیله ی سنگین را جابجا کردین

    اینهمه پیوسته کار کردین

    پروژه کاری به این بزرگی را بدون اینکه کسی باشه کمک تون یا حتی بدون راهنمایی بدون نیاز تایید گرفتن از کسی ( که اگر برای تاییدگرفتن بود اینهمه ایده های ناب برای چگونگی سازماندهی نمی اومد )

    همش برای دل خودتون

    اونهمه با چه نگرش نابی اینکه برای بالا بردن توانایی های شخصی و استقلال بیشتر و اعتماد به نفس بیشتر

    وای خدای من چققققققدر فرصت این شکلی برام فراهم میشه و من نادیده میگیرم و چشم براه میشینم تا همسرم بیاد کمک کنه ، راهنمایی کنه، حمایت کنه، اجازه بده، تایید کنه ، نقد کنه، و من بعد در کنار ایشون کاری را استارت بزنم و به اتمام برسونم

    و اخیرا اونقدر این باورهای غلط پیش روی کرده که در کارهای نظافتی خونم هم توانایی کمتر شده و باید حتما کسی کمک و همراهیم کنه تا بتونم به اتمام برسونم وگرنه یا ناامید میشم و رهاش میکنم یا اگر ادامه بدم از پا میفتم و بیماری ها روی سرم آوار میشه

    خدای من

    چقدر این فایل باورهایمو از کف زیر و رو کرد

    چقدر پیام فراوانی در این فایل بود

    من میتونم هررررکاری انجام بدم استارت بزنم و به پایان برسونم و بعدش در کمااااال سلامتی از نتیجه کار لذت ببرم

    من میتونم از لحظه لحظه ی زندگیم برای بهبود زندگیم بهره ببرم

    من میتونم در تنهایی هام برای خودم بتنهایی بهترین غذاهارو درست کنم و از دست‌پخت عالی خودم تنهایی لذت ببرم بدون اینکه لازم باشه کسی حتما با دست‌پختم سرمست بشه و تایید کنه و تشکر کنه…. خودم برای خودم

    چقدر لذت‌بخشه اتمام کارهای بزرگ

    چه عزت نفسی میده به آدم

    من یک بانوی توانا و قادر هستم که در گذشته تجربه مستقل بودن را داشتم طعمش را چشیدم و با دیدن این فایل قفل نبودم که یعنی چی چجوری مگه میشه بلکه بیاد آوردم گذشته خودم را و ترغیب شدم به برگشتن به اون دوران

    تازه یادم اومد که من چه عادت های خوبی داشتم و اینکه بازهم میشه همون عادت هارا ایجاد کرد

    البته قبلا دنبال تاییدهم بودم ولی اینبار تکامل یافته تر بشم و بدون نیاز به تایید باز مستقل بشم

    چه قشششششنگ خانم شایسته توانایی‌های خودش را میدونه و بهش واقفه و به زبان میاره و خودش خودش را تحسین میکنه

    چه قشنگ بدون ترس بدون کمال طلبی ، آهسته آهسته استارت میزنه و اجازه میده در مسیر انجام هدایت بشه

    چه زیبا که در مسیر کار سردرگم نمیشه

    چه زیباتر که در مسیر از طولانی شدن پروسه ناامید و دلسرد نمیشه

    چه جالب که علمش را با ایمانش و توکل اش گره زد و استارت زد

    چه قشنگ برای خودش ایده هم میده که چی را کجا آویزان کنه درحالیکه اکثر ابزارها مربوط به کار استاد هستش …. اصلا نه گیج میزنه نه سعی میکنه خودش را قانع کنه خب من که سر در نمیارم ازینا…. بخودش حق میده که باید از همه چیز سردربیاره… اگرم ندونه سرچ میکنه…. اینهمه وسیله و ابزار داخل این فضا بود هبییییچکدامش نبود که مریم جان بخاطر بلد نبودن یا سردرنیاوردن رهاش کنه و اجازه بده بعدا که استاد اومد ازش بپرسه و بعد کار را تمام کنه

    در واقع کار سازمان دهی بااااید انجام بشه حتی اگر قراره بعدا با نظر استاد یا با گذر زمان بهترش بهش گفته بشه… در واقع خودش را از انجام هیچ بخشی محروم نکرد

    جابجایی تراکتور. جابجایی اون کفی یدک کش.

    خط کشی فضای به اون بزرگی با اینحد از دقت

    نصب اون تابلوها به تنهایی

    کار با ابزار اره و دریل و رنگ …. برای نصب ابزارهای اره

    دادن ایده برای نظم دادن ، پرسیدن و کمک گرفتن از یه کاردان ، خریدن ابزار و باز ادامه اجرای کار

    وای خدا

    اینها همه نشانه های خالق بودن انسانه

    وای چقدر حس خوب داره

    چقدر انرژی میده به آدم

    چقدر آدم را غرق حس سپاسگذاری میکنه

    خدای من دلم میخواد اینهایی را که الان دیدم و بیان کردم و از دیدنش اینقدر لذت بردم را خودم هم عملی تجربه کنم

    خدایا فقط ایمان لازم دارم

    توکل لازم دارم

    فقط لازم دارم یادم بمونه که تو هستی که کمک کنی و تو برام کافی هستی

    خدایا کمک لازم دارم

    راه طولانیه

    خدایا میخوام مثل کاری که مریم جان با کارگاه کرد را با درون خودم بکنم

    ولی نمیدونم ازکجا شروع کنم

    نمیدونم چطور ادامه بدم

    و با چه نیرویی به اتمام برسونم

    ولی فقط بتو ایمان دارم که هستی

    پس ازت دعوت میکنم که یاریم کنی برای انجام یک پروژه بزرگ شخصی

    استارت را هم می‌گذارم نوشتن این کامنت ساده که نفهمیدم چطوری نوشتمش و چطوری به اتمام رسوندم دیگم چکش نمی‌کنم که مبادا زشت نباشه یا قشنگترش کنم…. فعلا اندازه الانم خوبه

    خدایا به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سارا شکری گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم در سایت عباس منش و خانوم شایسته پرتوان عزیز

    امروز اولین روز سال ۱۴۰۱ هستش و من قبل از سال تحویل یک هدیه بسیار ارزشمند از جانب پروردگارم گرفتم و اون عضویت در سایت عباسمنش هستش

    مدتها بود که خیلی مشتاق بودم و آرزو داشتم عضو بشم و کامنت بزارم و ردی از خودم به جا بزارم در این سایت باشکوه که امروز به لطف الله میسر شد

    از خانوم شایسته عزیز بابت این فایل و به اشتراک گزاری زیبایی های روزمره شون و فراوانی که اطرافشان هستش کمال تشکر را دارم

    سپاسگزار دوستانی هستم که از تجربیاتشون میگن و با خوندشون انرژی مثبت میگیریم و مصمم میشیم که توی این مسیر زیبای آگاهی ثابت قدم باشیم وآگاهانه ورودی های ذهنمون رو روی زیبایی های اطرافمون روی نعمت‌هایی که داریم زوم کنیم در هر لحظه ،توی همون لحظه زندگی کنیم

    خدایا شکرت بابت این هدیه زیبا

    انشالله در کنار دوستان هم فرکانسی عزیزم کلی پیشرفت کنیم کلی حال خوب داشته باشیم و تجربیات باشکوهمون را با همدیگه به اشتراک بگذاریم

    شاد و ثروتمند و سلامت باشید ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سهیلا گفته:
    مدت عضویت: 2014 روز

    سلام به همه دوستان

    نتونستم این همه تلاش و پشتکار و خلاقیت و سلیقه و تدبیر و همت و عشق به کار رو ببینم و تحسین نکنم و اینجا نیام و ننویسم.

    من واقعا از دیدن این قسمت لذت بردم و به وجود مریم شایسته به عنوان یک زن افتخار کردم.

    هیچ محدودیتی برای شما معنی نداره مریم جون

    چقدر عااالی همه چیز رو مدیریت کردی و هر چیزی رو سر جای خودش قرار دادی.واقعا موقع تماشای این قسمت مدام توی دلم تحسینت میکردم و میگفتم که چقدر استاد عباسمنش خوشبخته که شما رو در کنارش داره.یک خانم مدبر .

    اینکه شما میتونین همه این کارها رو از کسی بخواهین که براتون انجام بده ولی خودتون رو به چالش میکشین و به خودتون زحمت میدین و تلاش میکنید هم تحسین برانگیزه.

    نکته دیگه ای که باعث تحسینم شد اهمیت دادن به غذای خودت بود..

    با اینکه تنها بودی ولی برای خودت ارزش قائلی و برای خودت غذای خوب با دیزاین خوشگل آماده کردی.

    خداروشکر برای وجودتون

    خدارو شکر برای این همه ثروت و فراوانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1989 روز

    به نام الله هدایتگرم.

    سلام به تمام عزیزان

    خدایا شکرت چه فایل عالی بود

    مهمترین درسش برای من ،هدف داشتن بود

    اینکه برای خودم هدفهای کوچیک و بزرگ و پروژه های انجام شدنی داشته باشم

    خودمو به چالش بکشم

    از همین جایی که هستم شروع کنم

    وابسته نباشم

    بعضی کارها برچسب مردانه ،زنانه خورده ،من این برچسبهارو بذارم کنار‌چون باعث محدودیتم میشه

    خدایاشکرت برای نظم

    برای تمیزی

    روح ما عاشق اینچیزاس

    عاشق تمیزی،نظم،مستقلی،زندگی با کیفیت،

    چه غذایی آماده کردید به به

    تدوین این فایل تازه اوایل قانون سلامتی بوده که استاد و خانم شایسته در حال انجام بودن

    و چقد اندام خانم شایسته نسبت به الان که یکسال از شروع دوره میگذره تغییر کرده عضلانی تر شده فیت تر شده خدایاشکرت

    خانم شایسته عزیز خیلی ممنونم برای اینکه عدم وابستگی و مستقل بودن رو با تصاویر به ما نشون میدی و الگوی بسیار خوبی برای ما خانمها هستی

    من ازت خیلی الگو میگیرم

    ی موردی یادم اومد:

    سال قبل که تنها زندگی میکردم ،یکروز متوجه شدم لوله فاضلاب زیر سینک دستشویی پاره شده

    خب اولین چیزی که اینجور مواقع ب ذهنم میومد که بیام به یکنفر متخصص زنگ بزنم تا بیاد درستش کنه

    ولی اونموقع یاد شما افتادم

    گفتم این پروژه و چالش رو واردش میشم قطعا تجارب خوبی بدست میارم

    مثل شما از کسی که آگاهتر بود کمک گرفتم ازش پرسیدم چه وسایلی باید تهیه کنم

    خودم رفتم وسایلو خریدم

    اومدم خونه و مشغول به کار شدم

    خدایا چه کار خوبی بود

    بعد از اتمام کار و دیدن نتیجه خیلی حسم عالی بود

    جدای از اون کار و نتیجه ،حس ارزشمندی بود که پیدا کرده بودم بخاطر وارد شدن به چالش ،برای تجربه جدیدم ،برای انجام کاری که برچسب مردانه بودن بهش داده بودن ،اینکار کوچیک تاثیرات زیادی برای عزت نفسم داشت.

    خدایا شکرت

    خیلی سپاسگزار خداوندم برای اینکه این سایت رو دارم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 697 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    شما با رفتار هاتون نشون میدین که چقدر یک خانم می‌تونه به خودش متکی باشه و تمام کارهای فنی رو انجام بده ، و بنظرم تفاوت قایل شدن بین زن و مرد کلا اشتباهه که بگیم این کار مال خانوماست این مال اقایون هست .

    در جامعه ما خیلی از مرد ها و زن ها با باورهای اشتباه بزرگ میشن، خصوصا خانومها که خودشون رو کمتر از بقیه مردا می‌دونن ، که در حال حاضر در این عصر بی معناست و توی این سریال دیدیم که خانم ها چه‌کارهای فنی رو انجام میدین

    برای شما این اهرم رنج و لذت طوری توی ذهنتون تنظیم شده که از سازماندهی کردن لذت میبرید و خیلی ترکیب این اثر ذهنی با مرتب کردن کارگاه بهتون کمک میکنه‌ .

    تجربه بودن در کنار استاد و دیدن کار با وسایل این جرات رو به شما داده که خودتون در شرایطی قرار بگیرید که دست به کار بشین

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 727 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام مریم جان

    چقد چیزها ازت یاد گرفتم دراین چندسال

    مثلا آرام صحبت کردن رو

    خانواده من خیلی لحن صحبت کردنشون تند بود ومن هم یاد گرفته بودم لحن تند داشته باشم وخب توی ارتباطات خیلی زیاد تاثیر داره آدم چجوری منظورشو ب دیگران برسونه

    من یاد گرفتم آرام وشمرده ومودب صحبت کنم

    همسرم بامن حرف میزنه با حوصله مثل شما گوش،کنم قبلا می‌پریدم توی حرفش مثل خانوادم

    چقد رابطمون بهتر وبهترشده اصلا انگار دوتا آدم جدید شدیم منو همسرم ک مادرم از شهرستان اومد خونمون یکماه موند تعجب کرد گف شوهر تو قبلاهرچی میخاستی برعکس عمل می‌کرد چقد تغییر کرده هرچی بگی باهات راه میات ومادرم نمیدونه دلیلش اینه

    قبلا همیشه تو خونه بود بخاطر کارش و یک تایمی خسته میشد دوست داشت تنها بره بیرون یا یک شهر دیگه با رفقاش ماهیگیری میرفتن

    من چقد ناراحت میشدم شب تا صبح نمیخابیدم بخدا

    چقد نجوا داشتم ک این مال زندگی نیس برای تو ارزشی قائل نیستی وگریه میکردم خیلی

    که فایل عشق ومودت خیلی بهم کمک کرد وفهمیدم من یک آدم وابسته هستم تازه من نسبت ب اطرافیانم خیلی بهتر بودم جوریکه اونا میومدن ب من می‌گفتن بابا تو دیگه کی هستی که هیچی نمیگی ما اینقدر بحث میکنیم چندروز قهر میکنیم ب طرف میگیم حق نداری بار بعدی بدون من جایی بری

    یا میگفتن چطور نمیترسی توی خونه بزرگ تنها هستی شب ها وخانواده همسرم بهش توصیه میکردن زنت شب تنها نذار یا حداقل بیارش خونمون

    یک تایمی ک عزت نفسم خیلی داغون بود شوهرم منو میفرستاد اونجا ومیرفت

    بعدش با الگوبرداری ازشما اعتراض کردم گفتم نه خیر من دیگه خونه پدرت نمیرم ک بمونم اونجا راحت نیستم وهیچ حرف مشترکی ندارم ک یکروز کامل اونجا باشم اذیت میشم خونشون پراز رفت آمد هست ومن میخام اصلا تنهای تنهای تنها باشم

    اوایلش شوهرم تعجب می‌کرد آخه چرا باید تنها باشی نمیخای یکی باشه سرگرمت کنه ؟؟؟

    و کم کم خدا بهم کمک کرد همه چیز تغییر کرد ومن تنها میموندم چقد لذت می‌بردم

    وهی مدارم بالا میرف توی اون یکمدتی ک من روی باورام کار می‌کردم

    والان خب همه چیز زیاد تغییر کرده

    من خانمهایی رو دیدم ک تعدادشون کم نیس

    شوهرش 2 ساعت نباشه 3 بار بهش زنگ میزنه ک چرا نیومدی کجایی چیکار میکنی کی میای

    من شوهرم نیس فقط برای خرید بهش زنگ میزنم قبل اومدن میگم عزیزم کجایی ساعت چند میتونی بیای چون نیاز ب چندقلم دارم واسه خونه مثلا مواد شوینده میخام

    بعضی روزها من اصلا زنگ نمیزدم وخودش زنگم میزد

    هرچی من رهاشدم ازش خودش ب من علاقه پیدا کرد

    مهمون میومد خونمون چقد خودمو اذیت کردم بازهم یاد گرفتم حداقل کمتر خودمو خسته کنم مگر اینکه بدونم خونمون نیازی ب تمیزکاری داره وگرنه برم کلی خرید کنم و سخت بگیرم چندنوع غذا درست کنم قبلا اینقدر اذیت میشدم ک اصلا سرسفره هیچی نمیتونستم بخورم

    الان البته تعداد مهمانی هامون خیلی خیلی کم شده

    بلاخره تمامی اون افراد نامناسب حذف شدن واگر هم مهمانی بیات شاید سالی یکی دوبار باشه

    اونم هرچی شوهرم میگه ایده میده خب شما این غذا واون غذا درست کن

    یا میگه من کبابی درست میکنم شما یک نوع دیگه هم غذا درست کن دسر درست میگم نه نیازی ب دونوع نیس

    واخرش،هم توی تمرین ستاره قطبی مینویسم ک خدایا دوست دارم مهمونی براحتی پیش بره ومن کمترین کارو انجام بدم

    آخرش یک جوری میشه ک خوده همسرم میگه بابا ول کن من خودم کباب میکنم شما یک پلو درست کن و مخلفات سرسفره رو بچین

    یک چایی دم کن بعدش

    وهمینجور راحت پیش میره یا یکی از مهمانها کمک میکنه وکارها راحت انجام میشه حتی ظرفارو میشورن واسم ومیرن ومن خیلی راحت غذامو چایی رو هرچی هست میخورم وقبلا واسه مهمان تقدیم میکردم میگفتم حالا من مهم نیس بخورم بذار زشته اونا بخورن

    الان میگم وای خدای من چ فکر بدی چرا مهم نیست

    برای خودم تقدیم میکنم مثل مهمان وهمیشه پشت سرم بالشت میذارم وتکیه میدم ک اصلا توی این دوسال خیلیا از رفتارای من تعجب میکنن براشون عجیبه این نوع رفتار اینقدر باهاش غریبه هستن

    یا راحت روی مبل میشینم اگر مهمان اصرار داره روی زمین بشینه من اول میبینم چطور راحت هستم

    قبلا من همش میخاستم مادرم یا همسرم یا اینا نباشن مادرشوهرم یا بلاخره یک فکی فامیلی کارای اداری و دکتر و خرید رفتنو واسم انجام می‌داد

    اینم از بچگی همش مادرم کنارم بود توی انجام مسئولیت هام

    وضربه بزرگی بهم زد ک جرات حرف زدن بیرون نداشتم یعنی ب مادرم میگفتم جای من حرف بزن مادرم هم لذت می‌برد ازین کار که خودش از من قوی تر بود واعتماد بنفس داشت

    ومیگف تو مثل خانواده پدرت بدرد نمیخوری

    چنان با آب وتاب برای دیگران تعریف می‌کرد ک دخترم خجالت کشید فلان کارو کنه من رفتم انجامش دادم واعتمادبنفسشو این مدلی بالا برد تواین همه سال بجای اینکه من ازش یاد بگیرم من پذیرفتم من مثل خانواده پدرم بدرد نخور هستم

    تا اینکه خب این سایت خیلی بهم کمک بزرگی وتحول عظیمی در رفتار من وزندگیم ایجاد کرد

    الان تمام اون شرایط،تغییر کرده

    خودم ب تنهایی از پس همه کارهام اداره دکتر بارداری بچه داری خرید برمیام

    وچقدر من بزرگ شدم

    بخاطر دوره عزت نفس

    ودیدن الگویی مثل شما ک قبلا حتی نشنیده بودم چ برسه ببینم

    مدل فکر کردنمو مدتها عوض کردم

    الان من باوجود 2 تا بچه همه کاره ی زندگیم هستم حتی کم کم دارم ب درآمد میرسم

    همیشه ب خودم یادآوری میکنم اگر یکروز شوهرت نباشه برای همیشه واین 2تا بچه پیش تو باشن تو چطور زندگی میکنی الان هم همونجور فکر کن

    مگه اینکه بخام درخواست کنم واسه بالا بردن عزت نفسم این تمرین رو انجام بدم وخب این تمرین هم یک معجزه هس از همه درخواست کردن احساس مهم بودن ب آدم میده

    ک من مهم هستم ولایق اینم بقیه کمک کنن بهم

    نه اینکه کل مسعولیت زندگیمو بندازم گردن مادرم یا همسرم ومن این وسط فقط،نگاه کنم زندگیمو دارن ب چ سمتی میبرن

    وخب اونجا هم من علنا حق حرف زدن نداشتم واونا برام تصمیم میگرفتن

    یا واسه هرکاری با شوهرم درمیون میذاشتم حتی واسه خرید چیزای زنونه نظرشو می‌پرسیدم وخب اونم همش میگف نه من خوشم نمیاد شما فلان چیزو بخری یا انجام بدی یا فلان جا بری

    بخاطر باورای مذهبی من تا دم در نمی‌رفتم ازبس گفته بودن خدا پاهاتو آتیش میزنه

    اما الان میگم ن بابا اینا ظلم ب خوده ک من خیلی چیزهارو حسرت بذارم ک مثلا شوهرم نمیخات یا خوشش نمیات

    خب شوهرم هم تغییر کرد باتوجه ب تغییرات من

    من چیزی ک میدونم درسته خودم تصمیم میگیرم وحتی نظرشو نمی‌پرسم خیلی مواقع خودم نگاه میکنم چی دوست دارم یا اصلا خونه نیس من میرم بیرون

    مثلا شوهرم مخالف خرید اینترنتی هست با باورهایی ک داره میگه گولت میزنن

    خب منم دیگه اهمیت نمیدم ب این حرفش و کلی سفارش اینترنتی انجام دادم اولش خیلی خیلی ترس داشتم ک خدایا اگر پولمو بخورن جواب شوهرمو چی بدم نجوا داشتم

    بدنم میلرزید چون یادمه سکه طلا سفارش داده بودم

    برای خاموش کردن نجوا باخودم حرف میزدم میگفتم بابا پول خودته اصلا ب بقیه چ ربطی داره

    این پول ازسمت خدا اومده

    اینهمه آدم دارن اینترنتی خرید میکنن چرا فقط باید من گول بخورم

    بعداز تکرار چندبار خرید کردن الان راحتتر خرید میکنم ربع ساعت دستم میرسه

    میگم خیلیا فکر میکنن خودمون بریم بهتره شاید زیاد ازمون گرفته یا گرون فروخته بهم ونمیدونن اگر خودشون برن صدرصد ب بهانه ارزونتر خرید کردن کرایه بیشتری باید پرداخت کنن

    حقیقتا من از مردها میترسیدم مریم جون اما وقتی دیدم شما ب مردها صحبت می‌کنید آرام هستید وباخودتون در صلحید منم یاد گرفتم الان باهرمردی راحت حرف میزنم وهمین رفتن توی دل ترسهام باعث شد هرجا برم مرد باشه جبهه نگیرم اون بنده ی خداست منم بنده ی خدام و ما اجتماعی هستیم باید با جنس مخالف در ارتباط باشیم بلاخره اداره میری دکتر میری بازار میری مغازه میری مرد هست زن هم هست و

    یک چیز دیگه حقیقتا من خانم مرتبی نبودم الانم خیلی نیستم اما ازشما یاد گرفتم ونسبت ب قبل خیلی خیلی بهتر مرتب تر شدم وساده تر خیلی ساده تر از لحاظ ظاهر خودم و خونه ام

    جوری ب خودم میرسیدم بقیه خوششون بیات یا خونمون جوری چیده بودم وسایلی خریده بودم بقیه خوششون بیات

    آشپزخونه ام اینقد شلوغ کرده بودم ک ب کوری چشم فلانی

    اما الان خدا میدونه چقد من تغییر کردم اگر آرایشی باشه یک کرم شفاف کردن وتمیز شدن پوستم استفاده میکنم ک نیازی ب هیچ کرم پودر نباشه

    مداد ابرو هامو انداختم دور تمامی رژلب‌های جیغ رو انداختم دور خیلی وقته پولی بابت این چیزا نمیدم

    همش یک رژ مدادی کالباسی دارم همین

    چقد راحت شدم انگار سبک شدم

    تمام وسایل اضافی خونه رو جمع کردم چقد ساده شد مرتب شد و کارهام کمترشد خب قبلا خونه شلوغ بود هرچی مرتب میکردم خسته میشدم بازهم باب دلم نبود کافی بود یکم دخترم اسباب بازی میورد خونه جوری میشد انگار رفتم جمعه بازار

    ولی خب الان رفتم وبهترین مکت کاری واسه خونه ک گف بالاترین قیمت بازار هست ومن ب شوهرم گفتم من فقط همینو میخام وخریدیم و خونه رو باب دلم چیدم وهنوز مونده که من ساده تر خونه ساده تر بشه

    هرسال آدم شخصیتش تغییر میکنه بلاخره

    ومن هرسال ساده تر دارم میشم بخاطر حرف مردم کمرنگتر میشه واسم وعزت نفسم بالاتر میره

    مریم جان چقد عالی عالی کارتو انجام دادی

    خیلی خیلی تحسینت میکنم دختر تو فوق العاده ای

    از هر نظر عالی هستی

    خیلی خوشم اومد از کارهایی ک توی این سریال انجام میدی و چقدر فایلهایی هست هنوز درمدار دیدنش نبودم من امشب 3 قسمت نگاه کردم پشت سرهم بودن وبهتر متوجه کارهات شدم وبرام خی خیلی جالب بود توی این دنیایی ک خانما 90 درصد توفکر آرایش وزیبایی ظاهری هستن خانمی مثل شما توفکر وعمل برای رشد عزت نفس خودش باشه

    البته من وهمه ی خانمهای این سایت ازشما یاد گرفتیم ویاد میگیرم انشالله وپیش ب سوی مدارهای بالاتر

    خیلی سپاسگذارم ازت مریم جان

    دوست دارم

    خدایا شکرت سپاسگذارم ازت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    Mohsen Aghdasi گفته:
    مدت عضویت: 1745 روز

    سلام به شما خانم شایسته عزیزززز احسنت به شما

    واقعا نظم یکی از خطوط به شدت قرمز منه. یجورایی شبیه هم هستیم واقعا این نظمی که به کارگاه دادید مثل استشمام اکسیژن بعد یه بارون بود که خالصه. واقعا لذت بردم.

    نظم دادن به هر کدوم از وسایل که انجام دادید مثل نظم جهان هستی هست که هر چیزیش توی جای درستش هست.

    حالا یه داستانی از این نظم و دقت براتون بگم که ی روز وارد اتاقم شدم و حس کردم یک صدایی اضافه شده به اتاق و اون صدا به گوش راستم بیشتر میومدم و نگاهم به سمت راستم افتاد و منبع رو پیدا کردم. اونم یمقدار شعله بخاری زیادتر شده بود خخخ

    یاد صبح افتادم که مادرم اومده بود اتاقم می گفت اتاق تو یکم سرده بخاری رو بیشتر کن سرما نخوری و گفتم کار کاره مادرمه زیادش کرده @_@

    خدا بهتون خیر و برکت بده خانم شایسته عزیز در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    گل گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    سلام مریم جان عزیزم خداقوت

    من در این تغییرات مداوم و پیوسته و ارگانایز کارگاه عشق رو دیدم😍😍عشقی ن از نوع دلبستگی یا وابستگی یا دلتنگی و… بلکه از نوع یک آنتراک و تفریح

    در بهترین حالت ممکن خودش

    بنظرم یجورایی هم نبود آقا ؛ خودش باعث تو دل ترس رفتن از ارتفاع و انجام دادن عمیقتر ب درس هایی بوده ک گرفتین و ب نحو احسن هم انجامش دادین

    و در کنار همه اینها عشق ب خودتون هم بود گشتن خرید کردن رانندگی و استفاده از بهترین امکانات و حتی برای کار کردن از لباس زیبا و گرم و نرم پوشیدن

    مریم جان چون با خودتون در صلح هستین و در حال زندگی میکنید حتی در تنهایی بظاهر (ک میدونیم اسمش تنهاییه وگرن با خدای درون خودمون و جهانمون چقدرررر در ارتباطیم )میتونین با مه روی دریاچه و بازی براونی و .. اینهارو‌ببینید و تکراری هم نشده و همش توجه ب زیبایی ها و فراوانی هاست

    خدارو شکر برای فهم این عشق و درک این نوع از روابط و خداروشکر برای باورهای جدید ک بعنوان یک زن میشه الگو گرفت از تنهایی از انجام کارهای شاید ب ظاهر مردانه و حتی جابجایی موتور و تراکتور و ..‌و..

    همیشه سلامت و شاداب باشی بانوی سایت و پرادایس .

    استاد عزیزم ک‌میدونم این کامنت هارو میخونین دوستتون دارم جاتون همیشه سبزززز و در قلب ماست و‌چقدر در جای جای پرادایس حضورتون حس میشه و حس میکنم موقع کار کردن مریم جان شما هم اونور نشستین دارین اره تون رو تمیز میکنید یا به بزها و جوجه و مرغ ها نگاه میکنید و لذت میبرید… و استاد گرانقدرم چقدررر مشتاق دوره جدید هستم و امیدوارم در مدار داشتنش قرار بگیرم😍😍😍🌈💐🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    کامران جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلام . درود بر شما ( خانم شایسته و استاد عباسمنش عزیز ) . بی صبرانه منتظر آپدیت دوره ثروت 2 هستم . خانم شایسته عزیز ، باید به شما لقب پنجه طلا رو داد . دست های شما و استاد زندگی خلق می کند ( می رویاند ). به تمامی اعضای سایت تهیه دوره ثروت 2 رو پیشنهاد میکنم . آموزه های ثروت 2 فوق العاده خالص و بنیادی هستند . دوره های استاد، نعمتی است برای فارسی زبانان جهان، به امید روزی که همه انسان ها توانایی بهره مندی از آگاهی هایی که توسط گروه تحقیقاتی عباسمنش کشف شده است را داشته باشند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: