این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-11 06:14:462023-05-11 08:16:42سریال زندگی در بهشت | قسمت 260
532نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درود بر استاد عشق و توحید و مریم بانوی زیبا وهمه دوستان هم فرکانسی در سایت
تحسین میکنم رابطه عاطفی احساسی عاشقانه شما استاد بزرگوار و مریم بانوی دوست داشتنی ، چقدر پایه همه کار هم هستید کار کردن و لذت و تفریح و زندگی کردن کنار هم بدونوابستگی و با نهایت احترام و دوستی متقابل ، واقعا شما نمونه کامل وبینظیر یک رابطه عاطفی زیبا هستید برای ما .
واقعا مهارت هر دوتون در بازی پینگ پونگ ستودنی بود و مراحل تکامل تون و طی کردید که اینقدر حرفه ای بازی میکنید.
توجه به قانون تکامل در هر کاری واقعا معجزه میکنه .
مبارکتون باشه کباب پز برزیلیتون ،چقدر دوسش داشتم ،باورهای فراوانی نعمت وثروت شما نوش جانتون که هرچیزی که آرزو دارید و میتونید به سادگی و راحتی تهیه کنید.
تعهد و پایبندی تون به قانون سلامتی عالیه .
لذت های کوچک زندگی من :
دیدن آسمون آبی و ابرهای پنبه ای صبح زود موقع بیدار شدن از خواب ، از پنجره اتاقم ،
گوش دادن به صدای پرنده ها و صدای آب در طبیعت
رانندگی کردن
خرید کردن و هدیه گرفتن برای خودم و عزیزانم
اومدن تو سایت وخوندن کامنت ها
دوش گرفتن
ورزش کردن وپیاده روی کردن در دل جنگل
نوشتن ستاره قطبی
گفتگو و مناجات با خدای هدایتگرم
پوشیدن لباس تمیز و خوشگل
ادکلن زدن
شونه کردن موهام
تمیز کردن خونه و ماشینم
صحبت کردن و فکر کردن در مورد قوانین جهان هستی
موزیک گوش دادن
خوردن چای و قهوه گرم
بازی و صحبت کردن با کودکان
……
استاد از شما آموختم زندگی کردن ، لذت از مسیر حال و اکنون ماست ، سپاسگزاری از خداوند بابت داشته ها و نعمت های کوچک، لذت از مسیر رسیدن به خواسته هاست نه رسیدن به مقصد.
شکر و سپاس خداوند یکتای توانمند قدرتمند که در مسیر رشد بهبود فردی و شخصیتی در مدار دریافت این آگاهی های ارزشمند هستم.
سلام ودرود خدمت دوستان ارزشمندم استاد معنویم و مریم بانوی گل و دوست داشتنی قبل از هرچیزدوست دارم از شما تشکر کنم بابت این فایل زیبا و تمام فایل هایی که برای ما ضبط می کنید شما عشق مطلق هستید دوستتون دارم و براتون آرزوی بهترین ها رو دارم در مورد سوال زیبایی که پرسیده بودید باید بگم شکرگزاری یکی از چیزهای هست که خیلی به من حس خوب میده من با یکی از دوستام( که سایت شما رابرای اولین بار به من معرفی کرد) هر روز عصر برای پیاده روی یه خیابون بالای خونمون که مشرف به کوه هست می رویم در حین پیاده روی از دیدن آسمون ابرها کوه گیاهان و حتی آسفالت خیابون تیرهای چراغ برق لذت میبریم و شکرگزاری میکنیم از اون نسیمی که به صورتمون میخوره از گل و گیاه در فصل بهار از سرسبزی در فصل تابستان از برگ ریزان پاییز و برف و سرمای زمستان گاهی اوقات صبح زود با همدیگه روی تپه نزدیک خونه میریم و طلوع خورشید و با هم تماشا می کنی از آگاهی هایی که کسب کردیم با همدیگه شیر می کنیم و گاهی اوقات احساس می کنیم جهان ایستاده و ما در اوج لذت و شادی هستیم اگر از من سوال کنید بیشترین لذت رو در این دنیا از چه چیزی می برم قطعاً میگم شکرگزاری چون با شکرگزاری قلبم میتونم عشق و شادی و خدا رو حس کنم من و دوستم از طریق همین پیاده روی و دیدن طلوع خورشید یا غروب خورشید به خیلی از آگاهی ها دست پیدا کرده زمان های شادی را برای خودم خلق کردیم گاهی اوقات بارها خداروشکر کردیم که زبان همدیگر را می فهمیم و میتونیم آگاهی هامون رو بدون قضاوت به هم دیگه انتقال بدیم من با دیدن سریال های سایت و خوندن کامنت بچه ها از دیدن همه چیز ذوق می کنم و لذت میبرم سال ها من در یک شهر کوچیک زندگی میکردموهمیشه از کوچکی و نبود امکانات و مسائل دیگه گله مند بودم و هیچ وقت لذت نمی بردم ولی الان از همون چیزهایی که زمانی برای من رنج آور بود نهایت لذت رو میبرم و خدا رو شکر می کنم برای داشتن ارامش کوه خونه شهر خانواده دوست سایت به همه چیز الان خداروشکر به مرحله ای رسیدم که هر کجا باشم شادم حسم عالیه و تمام این حس خوب رو از بودن در سایت و دیدن سریال های زندگی در بهشت و سفر دور آمریکا و خواندن کامنت ها دارم
در مورد این سوال که اگر حرف مردم نبود چه لذت هایی بود که میتونستم استفاده کنم حقیقتش من مدتهاست که به حرف مردم کاری ندارم مثل یک کودک رفتار می کنم با دیدن پروانه ها ذوق می کنم گاه دنبالشون می کنم دستمو دراز می کنم تا پروانه ها روش بشینم نور خورشید رو که میبینم دستام جلو چشم میگیرم از لابلای انگشتام به نور خورشید خیره میشم چشمامو میبندم و نسیم رو با تمام وجودم احساس می کنم گاهی انقدر شادم به خیلیا غبطه می خورند یا سوال می پرسند که خوش به حالت چه کار می کنی که این همه شادی و من فقط میگم شکرگزاری یکی از فانتزی ها و و آرزوهای من اینه که خودم ماشینم رو بردارم با یک کوله پشتی و کمی وسیله ایران تنهایی بگردم از جای جای کشور م لذت ببرم امیدوارم به زودی بتونم با لطف خدای مهربونم ممنونم به خاطر به اشتراک گذاشتن لحظات شاد زندگیتون با ما و همینطور سپاسگزارم از دوستان بسیار خوب عباس منشی همتون رو به خدای عزیز میسپارم
بنام آنکه من رو آفرید و من رو اشرف مخلوقات برای لذت بردن نام برد.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
سلام به تک تک دوستان گلم
↔و اما یه فایل بینظیر دیگه که روح آدم رو به پرواز در میاره و در این قسمت ما یاد میگیریم که چطور با همان داشته های الانمون لذت ببریم و در واقع “ساده زیستن ”
↔من 1 ماهی میشه که تقریبا از شیراز اومدم سمت کامفیروز که جزء شهرستان مرودشت میشه و تو روستا زندگی میکنیم و چند سالی شیراز بودم و خسته شده بودم از تکراری بودن روند زندگیم و شاید تنها دلیل این اتفاق هم سبک زندگی استاد در پرادایس باشه که من رو به روستا کشوند.
↔ما اینجا که هستیم یه جای کوهستانی هست و به لطف خدا رودخانه کر که به سد درودزن وصل میشه از کنار روستامون گذر میکنه و این برای منی که دارم از قانون استفاده میکنم هم نعمت بزرگیه و هم جای سپاسگزاری داره.
↔هر روزصبح من با صدای گنجشکا از خواب بیدار میشم و صبحم رو با یه شور و نشاط خاصی شروع میکنم و لذت میبرم از وجود این پرنده ها که بدون هیج دقدقه ای و با حس آزادی از زندگی لذت میبرن و برای جوجه هاشون غذا میارن واقعا فوق العاده است و پر از درس.
↔گزینه بعدی داشتن یه هوای خنک که واقعا روح رو به پرواز درمیاره.
↔من هم عاشق موسیقی ام،هم نقاشی،هم پیاده روی،هم آرایشگری و هم اینکه باغداری
↔هر روز که بیدار میشم 1 ساعت میرم تو باغ سیبی که داریم هم فایل گوش میکنم هم از وجود طبیعت لذت میبرم و خدایا ازت بابت تمام نعمت هایی که آفریدی سپاسگزارم.
↔تو روستا نمیشه از لحاظ پوشش خیلی ساده بود ولی 2 روزه با تیشرت و شلوارک به سبک شخصی خودم زندگی میکنم واین برام خیلی جالبه هم یه جور تمرینه هم اینکه من باید اونجور که دوست دارم زندگی کنم.
↔لذت بعدی اینه که هر چند روزی 1بار میرم کنار رودخانه و از رها بودن جریان آب لذت میبرم و انرژی زیادی بهم میده.
↔لذت بعدیم گرفتن ماهی از رودخونه هست مخصوصا کنار رودخونه آتیش کنم و با توری کباب کنم.
↔لذت بعدیم خوندن کامنت دوستان عزیزم هست واقعا برای تمرکز و کنترل ذهن عالیه
↔لذت بعدیم، ماجایی هستم که ” بهشت گمشده و تنگ براق و آبشار مارگون” نزدیکمونه هر از گاهی میرم و لذت میبرم مخصوصا آبشار مارگون که واقعا آدم به قدرت خدا پی میبره.
↔لذت بعدیم پیاده روی در شب واقعا ذهن خالی میشه از افکار منفی.
استاد بزرگوار بازی شما درس خیلی بزرگی به همراه داره اینکه شما در زمان امتیاز گرفتن همش با صدای بلند تکرار میکردید(((( عالیه ، عالیه )))))
جالب تر اینکه زمانی که امتیازی از دست میدادید اصلا چیزی نمیگفتید و بازی با انرژی بیشتر ادامه میدادید.
این نشون میده شما آنقدر روی باورهاتون و سیستم عصبی مغزتون عالی کردید
که به طور ناخودآگاه هم حتی در زمان بازی از افعال بد و نامناسب استفاده نمیکنید و غر نمیزنید.
این درس خیلی بزرگیه که کوچکترین چیزا هم خیلی((( پر اهمیت)))) هستش .
صرفا به چیزای عالی فوکوس کردین و با صدای بلند خوبیها تکرار میکنید.
حالا میخوام سوالات پاسخ بدم:
مورد اول:
نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است؟
من همسر عزیزم یکی از تفریحات لذت بخشمون رفتن به بیرون هستش از جمله مراکز خرید و دیدن اجناس مختلف .
رفتن به پارک با بچهها و بازی کردن اونا و من همسر عزیزم از لذت بردن اونا خیلی خوشحال میشیم.
پاستور بازی به صورت دو نفره و یا چهار نفره زمانی که کسی پیشمون باشه.
مورد دوم:
اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟
یکی از چیزای ساده لذت بردن نوشیدن چای یا قهوه هستش که من و عشق جان اون زمان کنار هم میشینیم و با لذت از کنار هم بودن و نوشیدن لذت میبریم و فرصتی میشه که باهمدیگر صمیمی صحبت میکنیم.
سوار ماشین میشیم و میریم بیرون و محیطهای اطراف میگردیم و از منظرهها لذت میبریم.
خیلی دوست دارم این فرصت برامون فراهم بشه تا بریم پیاده روی کنیم و یا فرصت ورزش کردن فراهم بشه. انشالله دختران شیرخوارمون که بزرگ شدن و تونستن راه برن این کارو تو برنامه مون میزاریم تا هم راه بریم و هم از فضا و محیط عالی بیرون لذت ببریم.
وقتی دو فرزند دلبندم محو tv دیدن میشن و با چنان لذتی برنامه کودک میبینن کلی حال میکنم که دوتاشون با آرامش دارن در کنار هم لذت میبرن و یاد میگیرن چطور باهمدیگر ارتباط برقرار کنن.
فرصت سفر رفتن با ماشین شخصی و چادر زدن در هر جایی که دوست داری و سعی کنی تمام جاهای دیدنی که میتونی پیدا کنی بهش سر بزنی و از طبیعت بکر لذت ببری
مورد سوم:
چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟
من و عشق جان عاشق گشت و گزاریم. همش بزنیم به دل طبیعت و از لحظه به لحظاتش لذت ببریم کیف کنیم.
به به چه بازی قشنگی خدایی از تماشا کردن این بازی سیر نمیشم خیلی لذت بردم دمتون گرم من خودم عاشق این بازی هستم ولی هنوز شروع نکردم به یادگرفتن
به به چه گوشتایی استاد عزیزم نوووش جونتون
واقعا بوش تا مشامم رسید من با دوره قانون سلامتی و خوردن گوشت های خوشمزه مشکلی که داشتم کیست بود و هروقت دکتر میرفتم هزینه های بالایی پرداخت میکردم ولی بازهم خوب نمیشدم یاکلا یکماه خوب بودم باز دوباره که بشدت اذیتم میکرد با قانون سلامتی در عرض دوماه دوباره چکاپ کردم کلا رفع شده بود و خود دکتر میگفت چطوری چیکار کردی بدنت نرمال ترین بدن شده خدایا هزار مرتبه شکرت الانکه گوشتای خوشمزه دیدم گفتم ذکر کنم
من عااااشقتونم من عاشق رابطه ی تحسین برانگیز شما دوتا فرشته ی زندگیمم خدارو براب وجودشما شکر میکنم
خدایا شکرت بابت تمام نعمت و ها زیبایی ها
خب بریم سراغ سوال های این فایل لذت بخش
سوال اول :
پیاده روی کردن ،دوچرخه سواری که من عاشقشم ،ورزش کردن ،فایل گوش دادن که کل زندگی منه ،سایت ودیدن فایل های و زیبایی ها ،خوندن کامنت دوستانم که صبح و شب و هروقت که تایمم ازاده واقعا فوق العاده ،طبیعت گردی ،تمیز کردن خونه ام واقعا لذت میبرم ،اشپزی کردن ،صبح زود بیدار شدن و پیاده تا محیط کاررفتن ، کارم که عاشقشمم ،اهنگ گذاشتن و رقصیدن ،شکرگزاری کردن ،نوشتن خواسته هام ،شوخی کردن باعزیزدلم،صحبت کردن درباره خواسته هام با عزیزدلم و تجسم کردن ،دیدن رشدکردن گلهام حرف زدن و عشق کردن با گلهام ،و….
سوال دوم :
اگه حرف مردم نباشه هرجور ک دوست دارم لباس میپوشم میگردم ، با صدای بلند از ته دلم میخندم ،تنها بعنوان یک خانم شب بیرون میرم پیاده روی میکنم ،تنها به مسافرت میرم و میگردمم و خلوت میکنم ،موتور سواری میکنم ،عاشق بوی چوب و برش زدن چوبم نجاری میکردم ،و….ازاد بودم بدون محدویت که چ همسرم چه بقیه اطرافیانم برای اینکه خانم هستم جلوی من نگیرندهرجا که دوست داشتم میخندیدم جیغ میکشیدم بدوو میکردم ازاد بودم لذت میبردم
سوال سوم :
طبیعت گردی و اتیش کردن و چای اتشی خوردن ،کوه رفتن ،تجسم کردن خواسته هامون ،از زیبایی صحبت کردن ،باغ داشتن و کشاورزی کردن ،پیاده روی کردن ،تمیز بودن خونه و مرتب بودن همه چیز ،ورزش کردن ،پلی استیشن بازی کردن ،والیبال و پینک پنک ک دوتامون هنوز یاد نگرفتیم ولی عاشق این بازی هستیم ، موتور سواری توی کوه و جاده که دوتامون خیلی عاشقش هستیم و بیشترین چیزی که منو عشقمم خیلی لذت میبریم طبیعته و گردش و تفریح دیدن طبیعت و زیبایی ها
خدایا شکرت برای اینکه قدرت نوشتن دارم
استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی من ازتون نهایت سپاسگزاری دارم خوشتیپای من عاشقتونم
انشالله همیشه سالم و تندرست باشید و خدا هممونو به مسیر عشق و ثروت و و نعمت و هدایت کنه
به نام خداوند عزیز و مهربان تشکر می کنم از استاد و خانم محترمشان
من یک داستانی درباره موفقیت درست کردم به صورت خیلی ساده بیان کرده شده امید وارم از این داستان بسیار خوش حال شوید
مورچه ، مورچه ها یک جانداری هستند کوچک و برای بدست آوردن روزیشان بسیار تلاش می کنند تا تکه ای نان به دست آورند ، و خیلی از مورچگان در حال بدست آوردن غذا جان خود را به صورتی که زیر دست و پای انسان ها بیفتند از دست می دهندند و بعضی ها به صورت شکار حیوانات دیگر از بین می روند .
من هم روزی را می گذراندم و در حال خوردن صبحانه بودم که مورچه ای را دیدم که به سفرۀ غذایم نزدیک می شد .
مورچه به رنگ قرمز روشن ، که هر وقت نور به آن می خورد برق زیبایی به چشم می آمد ! پاهای او مثل ستون عمودی روی زمین که بالا و پایین می رفت بود و دهانش بر عکس انسان افقی بود ، مثل قیچی برنده و مثل چاقو دنده دنده بود ، شاخک آن مثل یک بیسیم خیلی پیشرفته ، و مثل یک آنتن به سرعت تکان می خورد و پیام هایی که دریافت می کرد را جواب می داد . بدن ان از سه تیکه ی خیلی براق تشکیل شده بود مثل آینه ، نور را انعکاس می کرد و بسیار زیبا جلوه می داد .
حال ، مورچه هر لحظه به سفرۀ غذایم نزدیک تر می شد ، با قدم هایی پاورجا ، با شش پای محکم و استوار رسید به سفره و تکه ای نان برداشت و برگشت به سوی بیشۀ خود ، و حرکت کرد .
در راه فراز و فرود هایی بود که از بالا و پایین روفرشیمان تشکیل شده بود . مثل گردی نان را به دهان داشت و حرکت می کرد ، هر وقت که با مشکلات نان را رها می کرد می گفتم :« بجوی و بپوی که می توانی به پاس آنکه امید خانه ، تویی که غذا را برسانی به دست دیگر نیازمندان و آن ها را سیر کنی ».
چند بار به پاس آنکه باد از پنجره می وزید دانه از دهانش می افتاد و پرت می شد ولی ناامید نشد و دوباره نان را می جویید و به راه ادامه می داد .
من هم او را دنبال می کردم و راهی که از لانۀ خودش آمده بود باز می گشت را ، با دو چشم سرخ رنگ خود می دیدم ، دیدم که ! مرگ چند بار از جلوی چشمانش گذشت ، دیدم که ! از روی خامه و جامۀ من رد شد ، دیدم که ! از روی مهر سپند خاک کربلا گذشت ، دیدم که ! قدم قدم خود را به حیاط خانه یمان رساند دیدم که ! از کنار چند گل هایی گذشت به رنگ آبی و زرد و سبز که بوی بسیار خوب و دل پذیری می داشت و هر لحظه یک بار بادی می وزید و شاخک های آن تکان تکان می خورد ، حال آنکه از کنار صحنۀ زیبایی مورچه گذشت .
مورچه همان طور که به دهان نان داشت ، از وسط یک عالمه موریانۀ سیاه رد شد و چون مورچه بزرگتر از آنها بود همه ی موریانه ها فرار کردند و به هر طرف که به دیدشان می امد به سرعت حرکت می کردند .
کم کم مورچه به لانۀ خود نزدیک شد ، در سنگ بود ، سنگ را مثل اسفنج سوراخ سوراخ کرده بودند و یک خانۀ مستحکم ساخته بودند ، جوری که هیچ چیز آن را خراب نمی کرد ، خانه یشان از سنگ مرمر بود به رنگ کرمی روشن و زیبایی سنگ به صورت عجیبی حیرت انگیز بود .
حال من مورچه را تا لب بیشه اش نگاه کردم و در آخر مورچه از دیدبان چشمانم ناپدید شد .
من نتیجه داشتم که به هر مشکلی برمی خورید زود تسلیم نشوید و ادامه بدهید و وارد مشکل شوید ، اگر موفق شدید هم لذت آن کار را می چشید و هم دیگران نمی توانند تو را منحرف کنند و از هدف اصلی خود برگردانند .
باسلام به استاد عزیز. امروز صبح که بیدار شدم کمی انرژیم پایین بود . فایل رو که دیدم بیاییم رو راست باشیم دیگه . اره دیدم پینگ پنگ بازی کردید چیزی به ذهنم خطور نکرد بسیار خنثی بعد که دستگاه گریل رو باز کردید و گوشت سیخ کشیدید ذهنم داشت میگفت خوب اره دیگه پول که باشه اینه گریلو خریدن گوشتو خریدن بدون دغدغه و بعد هم نوش جان .
بغیر از حسرت شاید چیزی نبودو…..گفتم امروز انرژیم پایین بود و اینها ناخودآگاه از ذهنم مثل یه صفحه سینما گذر کرد فقط حسرت .
بعد اومدم کاممنتهارو خوندم و…..
آخه این اولین فایل زندگی در بهشت بود که دیدم تا امروز مدام در حال دیدن و گوش کردن فایلهای دوره بودم و…..
یه لحظه بعد از خواندن کامنتها به خودم اومدم که ای قهرمان این یه درسه که وقتی چیزی رو میبینی به نکات مثبت و زیبا توجه کن و سپاسگزار باش از خدای مهربان که اینهمه زیبایی صمیمیت فراوانی ثروت عشق علاقه راحتی و لذت و…..وجود داره و سپاسگزار باش . ای بابا با حسرت و….بجز اینکه در نعمت رو به روی خودم میبندم کار دیگه ای انجام نمیشه ونکته همین بود جهان میخواست منو هدایت کنه به همین موضوع که توجه و لذت بردن از زیباییها فراوانیها و…..
استاد عالی بود لذت بردم ازاینهمه عشقی که بینتون بود . از اینهمه صمیمیت . از اینهمه راحتی خصوصا اونجا که مریم عزیز بعد از نوش جان کردن گوشتهای گریل لذیذ. قشنگ خوابش گرفته بود عزیزم …..
خدایا شکرت از اینهمه فراوانی استاد از اینهمه ثروت پول و عشق خدا بیشتر و بیشتر و بیشتر کنه . لذت بردم . حالا دوباره با دیدی قشنگتر فایلو نیگا میکنم .
خداروشکر ، انقدر ذهنم و روحم معتاد این سریال و دیدن زیبایی ها شده و دوست دارم فقط بشینم این سریال رو نگاه کنم و لذت برم و یاد بگیرم.
خداروشکر نور خداوند بر زندگی من تابیده و من هم با این سریال دارم رشد میکنم و اینو حس میکنم ، و یه تکاملی در درک به وجود اومده برای من.
روزهایی که حالا تعدادشون زیاد شده و من حالم خوبه ، همش لطف خداست
تحسینتون میکنم برای این زندگی زیبا که در همه ی جهات که ساختین
و خداوند میگه فتبارک الله احسن الخالقین
این روزها مدام به خداوند در قلبم میگمکه خدایا تو پادشاهی کن و من بندگیت رومیکنم ، و انقدر کارها لذتبخشه که دارم کم کم درک میگیرم که کسی که خدا رو داره بی نیازه
خدایا قلبم و روحم را هدایتم کن. پاک ومنزهی تو و جز تو مبعودی نیست
خدارو شکر میکنم که امروز اینترنت داشتم و تونستم با دخترم یک فایل دیگه از سریال زیبای زندگی در بهشت را ببینم
خداروشکر میکنم که دخترم در کنار من هست و داره با دستای کوچکش این کامنت رو برای من مینویسه
خداروشکر میکنم که هدایت شدم که هروز صبح و شب یک فایل از سریال های این سایت الهی را ببینم و کانون توجهم را به زیبایی ها و فراوانی و ارامش و زندگی درلحظه بگذارم و هر روز به سمت زیبایی ها و نعمت ها و ارامش و اسایش بیشتر و بیشتر هدایت بشوم طبق قوانین بدون تغیر خداوند
مورد اول: نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است:
بازی والیبال که دخترم انجام میدهد یک لذت ساده و زیبایی هست که موجب شادی و رضایت هم دخترم و هم من و همسرم شده است که با دیدن این فایل تصمیم گرفتم که با دخترم و پسرم و همسرم این بازی را در هفته چندین بار انجام بدهیم
مورد دوم: اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟
پیادروی کردن با همسر و فرزندانم و رفتن به کافه نزدیک محل زندگی مان و خوردن قهوه در کنار خانواده ام
مورد سوم: چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟ مثل یک ورزش مشترک یا یک هنر مورد علاقه یا کاری مثل باغبانی و گلکاری و ..
و چطور می توانید از طریق این علائق مشترک، سطح عمیق تری از ارتباط با یگدیگر را تجربه کنید؟
کوهنوردی .پیادروی .ورزش والیبال .رفتن به کافه .دیدن فایل های سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا.
احساس میکنم وقت گذاشتن برای این مواردی که گفتم باعث میشود یکی از هدف های زندگیمان لذت بردن از کنار هم بودنمون بشود تا از بودن در کنار هم عمیقن لذت ببریم
سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی من
اول از همه میخوام بگم مریم جون شما به طرز باورنکردنی هر روز دارین زیبا تر از دیروز میشین
چه قدر رنگ موهای جدید به صورتتون میاد چه قدر موهاتون که داره بلند تر میشه بهتون میاد
همیشه خوشگل بودین ولی هر چی میگذره من مریم جون شیرین تر رو میبینم
کیف کردم لذت بردم .
استاد عزیزم من به تازگی دوره ی دستیابی به رویاها رو خریدم
یک موضوعی رو کشف کردم درمورد خودم !
من وقت خیلی هیجان کاری رو دارم
یا ی کاری دارم که میدونم به کمکش خیلی میتونم موفق بشم
مثلا همین دوره
میدونم خیلی میتونم به کمکش آسون و شیرین و دلچسب بیوفتم روی غلطک و قل بخورم و قل بخورم به خواستم برسم روی یک مسیر هموار …
انگار یهو جلوی خودم رو میگیرم که اون کار رو شروع کنم
انگار حیفم میاد گوش کنم !
حیفم میاد کاری که میدونم از هر لحاظ من رو به اهدافم نزدیک تر میکنه شروع کنم !
ولی شروع کردم به گوش دادم با خودم مقابله کردم
گفتم با دیدن سریال ها ذهنت رو خاموش نکن
گفتم با دیدن فایل ها ی استاد پرده ی جلوی چشمات رو بزن کنار جرعت داشته باش
جلسه ی اول رو شروع کردم
5 بار گوش کردم و هر دفعه نکته جدیدی دریافت کردم
بار دوم که گوش میکردم اینو یاد گرفتم که
من به خواسته ای که برام مهمه میرسم مثلا 6 ماه مونده من دو تا راه دارم
1) حسابی حرص بخورم
استرس داشته باشم
به اینو اون بد و بی راه بگیم بندازم گردن اونا که آره اینترنت ما بده خدا نگم چیکارو چیکارشون کنه …
گریه کنم
حتی شده از حرص توی بالش بکوبم !
جیغ بکشم و قاطی کنم
2) میتونم تلاشم رو بکنم
کاری که برمیاد ازم در لحظه انجام بدم
آروم باشم
با هر چی که دارم خوشحال باشم
یاد بگیرم حال خوب رو که وقتی رسیدم به هدفم بتونم با اون دست آوردم خوشحالی کنم بتونم ازش استفاده کنم …
اگه لباس جدید دلم میخواد بخرم الان نمیتونم
لباس هایی که دارم رو دوست داشته باشم
بشورمشون
اتو بکنم
اگه پرز داره پرز هاشو با تیغ تمیز کنم
اگه پاره شده بدوزم
اگه دکمه نداره اضافه کنم
میتونم این مانتو رو با ی شال جدید بپوشم
میتونم این دفعه ی کفش یه رنگ دیگه ام رو ست کنم
این دفعه مدل جدید با همون لوازم آرایشم ، آرایش کنم
با لباس هایی که الان دارم کیف کنم که وقت لباس نو خریدم بلد باشم مراقبش باشم
بلدباشم با لباسای دیگه ست کنم و تیپ جدید درست کنم
بلد باشم چه جوریه خوشحال بودن
اون وقت میتونم با لباس جدیدم خوشحال باشم
اگه یاد نگیرم با لباس الانم
وقتی اون مانتویی که ازش خوشم اومده رو بخرم
فقط هفته اول باهاش خوشالم .
دفعه سوم که داشتم گوش میکردم یه چیزی فهمیدم که شوک شدم
شما گفتین میتونی یکی از این دو روش رو برای رسیدن به خواسته ات انتخاب کنی
ولی اینجا ی نکته هست
اگه راه اول رو انتخاب کنی
بعد 6 ماه تو اصلابه خواسته ات نمیرسی
چون خودت علامتش رو نفرستادی که اون خواسته رو میخوای
یعنی به قدر شوک شده بودم
که فکر کن آدم حرص بزنه … تهش نرسه
بعد فکر کن حرص نزنه راحت قل بخوره بهش برسه !!!
یکی دیگه از کار هایی که کردم تا از چیزایی ک دارم لذت ببرم این بود رفتم پیاده روی در کوچه های نزدیک خونه
رفتم و رفتم
دیدم به به چه ساختمونایی
چه گلایی
چه گربه هایی
چه قدر عجیب من هر روز از کنار اینا رانندگی کردم
چرا ندیدم کوچه بالایمون یک خونه مثل عکس روی پازل ها داره
ی در فلزی سفید کوتاه داشت حیاطش
گل از کنار دیوارا ریخته بود روی در
کف زمین صورتی رنگ بود
ی باغچه خوشگل داشت
خیلی قشنگ بود
من گل های خیلی خوشگلی دیدم واقعا زیبا بود
گفتم باید از دیدن گلا لذت ببرم تا وقتی گل هدیه بگیرم بتونم از اون گل لذت ببرم
وقتی راه میرفتم با خودم گفتم خدا چه کار خوبی کرد از هر رنگ چندتا درست کرد
چه قدر قشنگه که هر درخت یه رنگ سبزی داره
چه قدر بهم میاد
چه قدر آسمون قشنگه
استاد عزیزم وقتی کنار ساحل با شن های آردی رفته بودین
من عاشق اون آب و آسمون شدم
گفتم باید از این آسمون لذت ببرم تا برم پیش استاد و مریم جون و کنار دریا باهم قدم بزنیم و ابر های اونجا غروب اونجا رو نگاه کنیم
استاد برای استفاده از داشته های فعلیم شروع کردم قابلیت های وسایلی که دارم رو یاد گرفتن
مثلا من میتونستم به کمک همین گوشی چه کارایی بکنم که بلد نبودم
گفتم باید هر چی دارم رو کامل استفاده کنم
که وقتی تکاملم رو طی کردم و بهترش ر به دست آوردم بلد باشم چیکار کنم
ممنونم ازتون استاد ️
از طرف من همدیگر رو ببوسید دوستون دارم
هر روز دارین خوشگل تر و جذاب تر میشین ️️️
بنام مهربان خدای قدرتمند و توانا
درود بر استاد عشق و توحید و مریم بانوی زیبا وهمه دوستان هم فرکانسی در سایت
تحسین میکنم رابطه عاطفی احساسی عاشقانه شما استاد بزرگوار و مریم بانوی دوست داشتنی ، چقدر پایه همه کار هم هستید کار کردن و لذت و تفریح و زندگی کردن کنار هم بدونوابستگی و با نهایت احترام و دوستی متقابل ، واقعا شما نمونه کامل وبینظیر یک رابطه عاطفی زیبا هستید برای ما .
واقعا مهارت هر دوتون در بازی پینگ پونگ ستودنی بود و مراحل تکامل تون و طی کردید که اینقدر حرفه ای بازی میکنید.
توجه به قانون تکامل در هر کاری واقعا معجزه میکنه .
مبارکتون باشه کباب پز برزیلیتون ،چقدر دوسش داشتم ،باورهای فراوانی نعمت وثروت شما نوش جانتون که هرچیزی که آرزو دارید و میتونید به سادگی و راحتی تهیه کنید.
تعهد و پایبندی تون به قانون سلامتی عالیه .
لذت های کوچک زندگی من :
دیدن آسمون آبی و ابرهای پنبه ای صبح زود موقع بیدار شدن از خواب ، از پنجره اتاقم ،
گوش دادن به صدای پرنده ها و صدای آب در طبیعت
رانندگی کردن
خرید کردن و هدیه گرفتن برای خودم و عزیزانم
اومدن تو سایت وخوندن کامنت ها
دوش گرفتن
ورزش کردن وپیاده روی کردن در دل جنگل
نوشتن ستاره قطبی
گفتگو و مناجات با خدای هدایتگرم
پوشیدن لباس تمیز و خوشگل
ادکلن زدن
شونه کردن موهام
تمیز کردن خونه و ماشینم
صحبت کردن و فکر کردن در مورد قوانین جهان هستی
موزیک گوش دادن
خوردن چای و قهوه گرم
بازی و صحبت کردن با کودکان
……
استاد از شما آموختم زندگی کردن ، لذت از مسیر حال و اکنون ماست ، سپاسگزاری از خداوند بابت داشته ها و نعمت های کوچک، لذت از مسیر رسیدن به خواسته هاست نه رسیدن به مقصد.
شکر و سپاس خداوند یکتای توانمند قدرتمند که در مسیر رشد بهبود فردی و شخصیتی در مدار دریافت این آگاهی های ارزشمند هستم.
سلام ودرود خدمت دوستان ارزشمندم استاد معنویم و مریم بانوی گل و دوست داشتنی قبل از هرچیزدوست دارم از شما تشکر کنم بابت این فایل زیبا و تمام فایل هایی که برای ما ضبط می کنید شما عشق مطلق هستید دوستتون دارم و براتون آرزوی بهترین ها رو دارم در مورد سوال زیبایی که پرسیده بودید باید بگم شکرگزاری یکی از چیزهای هست که خیلی به من حس خوب میده من با یکی از دوستام( که سایت شما رابرای اولین بار به من معرفی کرد) هر روز عصر برای پیاده روی یه خیابون بالای خونمون که مشرف به کوه هست می رویم در حین پیاده روی از دیدن آسمون ابرها کوه گیاهان و حتی آسفالت خیابون تیرهای چراغ برق لذت میبریم و شکرگزاری میکنیم از اون نسیمی که به صورتمون میخوره از گل و گیاه در فصل بهار از سرسبزی در فصل تابستان از برگ ریزان پاییز و برف و سرمای زمستان گاهی اوقات صبح زود با همدیگه روی تپه نزدیک خونه میریم و طلوع خورشید و با هم تماشا می کنی از آگاهی هایی که کسب کردیم با همدیگه شیر می کنیم و گاهی اوقات احساس می کنیم جهان ایستاده و ما در اوج لذت و شادی هستیم اگر از من سوال کنید بیشترین لذت رو در این دنیا از چه چیزی می برم قطعاً میگم شکرگزاری چون با شکرگزاری قلبم میتونم عشق و شادی و خدا رو حس کنم من و دوستم از طریق همین پیاده روی و دیدن طلوع خورشید یا غروب خورشید به خیلی از آگاهی ها دست پیدا کرده زمان های شادی را برای خودم خلق کردیم گاهی اوقات بارها خداروشکر کردیم که زبان همدیگر را می فهمیم و میتونیم آگاهی هامون رو بدون قضاوت به هم دیگه انتقال بدیم من با دیدن سریال های سایت و خوندن کامنت بچه ها از دیدن همه چیز ذوق می کنم و لذت میبرم سال ها من در یک شهر کوچیک زندگی میکردموهمیشه از کوچکی و نبود امکانات و مسائل دیگه گله مند بودم و هیچ وقت لذت نمی بردم ولی الان از همون چیزهایی که زمانی برای من رنج آور بود نهایت لذت رو میبرم و خدا رو شکر می کنم برای داشتن ارامش کوه خونه شهر خانواده دوست سایت به همه چیز الان خداروشکر به مرحله ای رسیدم که هر کجا باشم شادم حسم عالیه و تمام این حس خوب رو از بودن در سایت و دیدن سریال های زندگی در بهشت و سفر دور آمریکا و خواندن کامنت ها دارم
در مورد این سوال که اگر حرف مردم نبود چه لذت هایی بود که میتونستم استفاده کنم حقیقتش من مدتهاست که به حرف مردم کاری ندارم مثل یک کودک رفتار می کنم با دیدن پروانه ها ذوق می کنم گاه دنبالشون می کنم دستمو دراز می کنم تا پروانه ها روش بشینم نور خورشید رو که میبینم دستام جلو چشم میگیرم از لابلای انگشتام به نور خورشید خیره میشم چشمامو میبندم و نسیم رو با تمام وجودم احساس می کنم گاهی انقدر شادم به خیلیا غبطه می خورند یا سوال می پرسند که خوش به حالت چه کار می کنی که این همه شادی و من فقط میگم شکرگزاری یکی از فانتزی ها و و آرزوهای من اینه که خودم ماشینم رو بردارم با یک کوله پشتی و کمی وسیله ایران تنهایی بگردم از جای جای کشور م لذت ببرم امیدوارم به زودی بتونم با لطف خدای مهربونم ممنونم به خاطر به اشتراک گذاشتن لحظات شاد زندگیتون با ما و همینطور سپاسگزارم از دوستان بسیار خوب عباس منشی همتون رو به خدای عزیز میسپارم
بنام آنکه من رو آفرید و من رو اشرف مخلوقات برای لذت بردن نام برد.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
سلام به تک تک دوستان گلم
↔و اما یه فایل بینظیر دیگه که روح آدم رو به پرواز در میاره و در این قسمت ما یاد میگیریم که چطور با همان داشته های الانمون لذت ببریم و در واقع “ساده زیستن ”
↔من 1 ماهی میشه که تقریبا از شیراز اومدم سمت کامفیروز که جزء شهرستان مرودشت میشه و تو روستا زندگی میکنیم و چند سالی شیراز بودم و خسته شده بودم از تکراری بودن روند زندگیم و شاید تنها دلیل این اتفاق هم سبک زندگی استاد در پرادایس باشه که من رو به روستا کشوند.
↔ما اینجا که هستیم یه جای کوهستانی هست و به لطف خدا رودخانه کر که به سد درودزن وصل میشه از کنار روستامون گذر میکنه و این برای منی که دارم از قانون استفاده میکنم هم نعمت بزرگیه و هم جای سپاسگزاری داره.
↔هر روزصبح من با صدای گنجشکا از خواب بیدار میشم و صبحم رو با یه شور و نشاط خاصی شروع میکنم و لذت میبرم از وجود این پرنده ها که بدون هیج دقدقه ای و با حس آزادی از زندگی لذت میبرن و برای جوجه هاشون غذا میارن واقعا فوق العاده است و پر از درس.
↔گزینه بعدی داشتن یه هوای خنک که واقعا روح رو به پرواز درمیاره.
↔من هم عاشق موسیقی ام،هم نقاشی،هم پیاده روی،هم آرایشگری و هم اینکه باغداری
↔هر روز که بیدار میشم 1 ساعت میرم تو باغ سیبی که داریم هم فایل گوش میکنم هم از وجود طبیعت لذت میبرم و خدایا ازت بابت تمام نعمت هایی که آفریدی سپاسگزارم.
↔تو روستا نمیشه از لحاظ پوشش خیلی ساده بود ولی 2 روزه با تیشرت و شلوارک به سبک شخصی خودم زندگی میکنم واین برام خیلی جالبه هم یه جور تمرینه هم اینکه من باید اونجور که دوست دارم زندگی کنم.
↔لذت بعدی اینه که هر چند روزی 1بار میرم کنار رودخانه و از رها بودن جریان آب لذت میبرم و انرژی زیادی بهم میده.
↔لذت بعدیم گرفتن ماهی از رودخونه هست مخصوصا کنار رودخونه آتیش کنم و با توری کباب کنم.
↔لذت بعدیم خوندن کامنت دوستان عزیزم هست واقعا برای تمرکز و کنترل ذهن عالیه
↔لذت بعدیم، ماجایی هستم که ” بهشت گمشده و تنگ براق و آبشار مارگون” نزدیکمونه هر از گاهی میرم و لذت میبرم مخصوصا آبشار مارگون که واقعا آدم به قدرت خدا پی میبره.
↔لذت بعدیم پیاده روی در شب واقعا ذهن خالی میشه از افکار منفی.
درود بیکران
بر استاد سرزنده و شاداب
بر مریم جان فعال و پر انرژی
استاد بزرگوار بازی شما درس خیلی بزرگی به همراه داره اینکه شما در زمان امتیاز گرفتن همش با صدای بلند تکرار میکردید(((( عالیه ، عالیه )))))
جالب تر اینکه زمانی که امتیازی از دست میدادید اصلا چیزی نمیگفتید و بازی با انرژی بیشتر ادامه میدادید.
این نشون میده شما آنقدر روی باورهاتون و سیستم عصبی مغزتون عالی کردید
که به طور ناخودآگاه هم حتی در زمان بازی از افعال بد و نامناسب استفاده نمیکنید و غر نمیزنید.
این درس خیلی بزرگیه که کوچکترین چیزا هم خیلی((( پر اهمیت)))) هستش .
صرفا به چیزای عالی فوکوس کردین و با صدای بلند خوبیها تکرار میکنید.
حالا میخوام سوالات پاسخ بدم:
مورد اول:
نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است؟
من همسر عزیزم یکی از تفریحات لذت بخشمون رفتن به بیرون هستش از جمله مراکز خرید و دیدن اجناس مختلف .
رفتن به پارک با بچهها و بازی کردن اونا و من همسر عزیزم از لذت بردن اونا خیلی خوشحال میشیم.
پاستور بازی به صورت دو نفره و یا چهار نفره زمانی که کسی پیشمون باشه.
مورد دوم:
اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟
یکی از چیزای ساده لذت بردن نوشیدن چای یا قهوه هستش که من و عشق جان اون زمان کنار هم میشینیم و با لذت از کنار هم بودن و نوشیدن لذت میبریم و فرصتی میشه که باهمدیگر صمیمی صحبت میکنیم.
سوار ماشین میشیم و میریم بیرون و محیطهای اطراف میگردیم و از منظرهها لذت میبریم.
خیلی دوست دارم این فرصت برامون فراهم بشه تا بریم پیاده روی کنیم و یا فرصت ورزش کردن فراهم بشه. انشالله دختران شیرخوارمون که بزرگ شدن و تونستن راه برن این کارو تو برنامه مون میزاریم تا هم راه بریم و هم از فضا و محیط عالی بیرون لذت ببریم.
وقتی دو فرزند دلبندم محو tv دیدن میشن و با چنان لذتی برنامه کودک میبینن کلی حال میکنم که دوتاشون با آرامش دارن در کنار هم لذت میبرن و یاد میگیرن چطور باهمدیگر ارتباط برقرار کنن.
فرصت سفر رفتن با ماشین شخصی و چادر زدن در هر جایی که دوست داری و سعی کنی تمام جاهای دیدنی که میتونی پیدا کنی بهش سر بزنی و از طبیعت بکر لذت ببری
مورد سوم:
چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟
من و عشق جان عاشق گشت و گزاریم. همش بزنیم به دل طبیعت و از لحظه به لحظاتش لذت ببریم کیف کنیم.
عاشق دویدن و ورزش کردن
عاشق زدن به دل آب
عاشق رفتن و بازدید اقوام و دوستان
عاشق مهمونی دادن
به امید اتفاقات ناب و فرح بخش برای همه عزیزان
تا درود دیگر بدرود
بنام خدای هدایتگر
سلام به استاد دوست داشتنی من و مریم بانوی گلم
سلام خدمت دوستان هم فرمانسی من
به به چه بازی قشنگی خدایی از تماشا کردن این بازی سیر نمیشم خیلی لذت بردم دمتون گرم من خودم عاشق این بازی هستم ولی هنوز شروع نکردم به یادگرفتن
به به چه گوشتایی استاد عزیزم نوووش جونتون
واقعا بوش تا مشامم رسید من با دوره قانون سلامتی و خوردن گوشت های خوشمزه مشکلی که داشتم کیست بود و هروقت دکتر میرفتم هزینه های بالایی پرداخت میکردم ولی بازهم خوب نمیشدم یاکلا یکماه خوب بودم باز دوباره که بشدت اذیتم میکرد با قانون سلامتی در عرض دوماه دوباره چکاپ کردم کلا رفع شده بود و خود دکتر میگفت چطوری چیکار کردی بدنت نرمال ترین بدن شده خدایا هزار مرتبه شکرت الانکه گوشتای خوشمزه دیدم گفتم ذکر کنم
من عااااشقتونم من عاشق رابطه ی تحسین برانگیز شما دوتا فرشته ی زندگیمم خدارو براب وجودشما شکر میکنم
خدایا شکرت بابت تمام نعمت و ها زیبایی ها
خب بریم سراغ سوال های این فایل لذت بخش
سوال اول :
پیاده روی کردن ،دوچرخه سواری که من عاشقشم ،ورزش کردن ،فایل گوش دادن که کل زندگی منه ،سایت ودیدن فایل های و زیبایی ها ،خوندن کامنت دوستانم که صبح و شب و هروقت که تایمم ازاده واقعا فوق العاده ،طبیعت گردی ،تمیز کردن خونه ام واقعا لذت میبرم ،اشپزی کردن ،صبح زود بیدار شدن و پیاده تا محیط کاررفتن ، کارم که عاشقشمم ،اهنگ گذاشتن و رقصیدن ،شکرگزاری کردن ،نوشتن خواسته هام ،شوخی کردن باعزیزدلم،صحبت کردن درباره خواسته هام با عزیزدلم و تجسم کردن ،دیدن رشدکردن گلهام حرف زدن و عشق کردن با گلهام ،و….
سوال دوم :
اگه حرف مردم نباشه هرجور ک دوست دارم لباس میپوشم میگردم ، با صدای بلند از ته دلم میخندم ،تنها بعنوان یک خانم شب بیرون میرم پیاده روی میکنم ،تنها به مسافرت میرم و میگردمم و خلوت میکنم ،موتور سواری میکنم ،عاشق بوی چوب و برش زدن چوبم نجاری میکردم ،و….ازاد بودم بدون محدویت که چ همسرم چه بقیه اطرافیانم برای اینکه خانم هستم جلوی من نگیرندهرجا که دوست داشتم میخندیدم جیغ میکشیدم بدوو میکردم ازاد بودم لذت میبردم
سوال سوم :
طبیعت گردی و اتیش کردن و چای اتشی خوردن ،کوه رفتن ،تجسم کردن خواسته هامون ،از زیبایی صحبت کردن ،باغ داشتن و کشاورزی کردن ،پیاده روی کردن ،تمیز بودن خونه و مرتب بودن همه چیز ،ورزش کردن ،پلی استیشن بازی کردن ،والیبال و پینک پنک ک دوتامون هنوز یاد نگرفتیم ولی عاشق این بازی هستیم ، موتور سواری توی کوه و جاده که دوتامون خیلی عاشقش هستیم و بیشترین چیزی که منو عشقمم خیلی لذت میبریم طبیعته و گردش و تفریح دیدن طبیعت و زیبایی ها
خدایا شکرت برای اینکه قدرت نوشتن دارم
استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی من ازتون نهایت سپاسگزاری دارم خوشتیپای من عاشقتونم
انشالله همیشه سالم و تندرست باشید و خدا هممونو به مسیر عشق و ثروت و و نعمت و هدایت کنه
خدا پشت و پناهتون دوستتون دارم
به نام خداوند عزیز و مهربان تشکر می کنم از استاد و خانم محترمشان
من یک داستانی درباره موفقیت درست کردم به صورت خیلی ساده بیان کرده شده امید وارم از این داستان بسیار خوش حال شوید
مورچه ، مورچه ها یک جانداری هستند کوچک و برای بدست آوردن روزیشان بسیار تلاش می کنند تا تکه ای نان به دست آورند ، و خیلی از مورچگان در حال بدست آوردن غذا جان خود را به صورتی که زیر دست و پای انسان ها بیفتند از دست می دهندند و بعضی ها به صورت شکار حیوانات دیگر از بین می روند .
من هم روزی را می گذراندم و در حال خوردن صبحانه بودم که مورچه ای را دیدم که به سفرۀ غذایم نزدیک می شد .
مورچه به رنگ قرمز روشن ، که هر وقت نور به آن می خورد برق زیبایی به چشم می آمد ! پاهای او مثل ستون عمودی روی زمین که بالا و پایین می رفت بود و دهانش بر عکس انسان افقی بود ، مثل قیچی برنده و مثل چاقو دنده دنده بود ، شاخک آن مثل یک بیسیم خیلی پیشرفته ، و مثل یک آنتن به سرعت تکان می خورد و پیام هایی که دریافت می کرد را جواب می داد . بدن ان از سه تیکه ی خیلی براق تشکیل شده بود مثل آینه ، نور را انعکاس می کرد و بسیار زیبا جلوه می داد .
حال ، مورچه هر لحظه به سفرۀ غذایم نزدیک تر می شد ، با قدم هایی پاورجا ، با شش پای محکم و استوار رسید به سفره و تکه ای نان برداشت و برگشت به سوی بیشۀ خود ، و حرکت کرد .
در راه فراز و فرود هایی بود که از بالا و پایین روفرشیمان تشکیل شده بود . مثل گردی نان را به دهان داشت و حرکت می کرد ، هر وقت که با مشکلات نان را رها می کرد می گفتم :« بجوی و بپوی که می توانی به پاس آنکه امید خانه ، تویی که غذا را برسانی به دست دیگر نیازمندان و آن ها را سیر کنی ».
چند بار به پاس آنکه باد از پنجره می وزید دانه از دهانش می افتاد و پرت می شد ولی ناامید نشد و دوباره نان را می جویید و به راه ادامه می داد .
من هم او را دنبال می کردم و راهی که از لانۀ خودش آمده بود باز می گشت را ، با دو چشم سرخ رنگ خود می دیدم ، دیدم که ! مرگ چند بار از جلوی چشمانش گذشت ، دیدم که ! از روی خامه و جامۀ من رد شد ، دیدم که ! از روی مهر سپند خاک کربلا گذشت ، دیدم که ! قدم قدم خود را به حیاط خانه یمان رساند دیدم که ! از کنار چند گل هایی گذشت به رنگ آبی و زرد و سبز که بوی بسیار خوب و دل پذیری می داشت و هر لحظه یک بار بادی می وزید و شاخک های آن تکان تکان می خورد ، حال آنکه از کنار صحنۀ زیبایی مورچه گذشت .
مورچه همان طور که به دهان نان داشت ، از وسط یک عالمه موریانۀ سیاه رد شد و چون مورچه بزرگتر از آنها بود همه ی موریانه ها فرار کردند و به هر طرف که به دیدشان می امد به سرعت حرکت می کردند .
کم کم مورچه به لانۀ خود نزدیک شد ، در سنگ بود ، سنگ را مثل اسفنج سوراخ سوراخ کرده بودند و یک خانۀ مستحکم ساخته بودند ، جوری که هیچ چیز آن را خراب نمی کرد ، خانه یشان از سنگ مرمر بود به رنگ کرمی روشن و زیبایی سنگ به صورت عجیبی حیرت انگیز بود .
حال من مورچه را تا لب بیشه اش نگاه کردم و در آخر مورچه از دیدبان چشمانم ناپدید شد .
من نتیجه داشتم که به هر مشکلی برمی خورید زود تسلیم نشوید و ادامه بدهید و وارد مشکل شوید ، اگر موفق شدید هم لذت آن کار را می چشید و هم دیگران نمی توانند تو را منحرف کنند و از هدف اصلی خود برگردانند .
نویسنده : محمد آسوده
باسلام به استاد عزیز. امروز صبح که بیدار شدم کمی انرژیم پایین بود . فایل رو که دیدم بیاییم رو راست باشیم دیگه . اره دیدم پینگ پنگ بازی کردید چیزی به ذهنم خطور نکرد بسیار خنثی بعد که دستگاه گریل رو باز کردید و گوشت سیخ کشیدید ذهنم داشت میگفت خوب اره دیگه پول که باشه اینه گریلو خریدن گوشتو خریدن بدون دغدغه و بعد هم نوش جان .
بغیر از حسرت شاید چیزی نبودو…..گفتم امروز انرژیم پایین بود و اینها ناخودآگاه از ذهنم مثل یه صفحه سینما گذر کرد فقط حسرت .
بعد اومدم کاممنتهارو خوندم و…..
آخه این اولین فایل زندگی در بهشت بود که دیدم تا امروز مدام در حال دیدن و گوش کردن فایلهای دوره بودم و…..
یه لحظه بعد از خواندن کامنتها به خودم اومدم که ای قهرمان این یه درسه که وقتی چیزی رو میبینی به نکات مثبت و زیبا توجه کن و سپاسگزار باش از خدای مهربان که اینهمه زیبایی صمیمیت فراوانی ثروت عشق علاقه راحتی و لذت و…..وجود داره و سپاسگزار باش . ای بابا با حسرت و….بجز اینکه در نعمت رو به روی خودم میبندم کار دیگه ای انجام نمیشه ونکته همین بود جهان میخواست منو هدایت کنه به همین موضوع که توجه و لذت بردن از زیباییها فراوانیها و…..
استاد عالی بود لذت بردم ازاینهمه عشقی که بینتون بود . از اینهمه صمیمیت . از اینهمه راحتی خصوصا اونجا که مریم عزیز بعد از نوش جان کردن گوشتهای گریل لذیذ. قشنگ خوابش گرفته بود عزیزم …..
خدایا شکرت از اینهمه فراوانی استاد از اینهمه ثروت پول و عشق خدا بیشتر و بیشتر و بیشتر کنه . لذت بردم . حالا دوباره با دیدی قشنگتر فایلو نیگا میکنم .
عاشقتونم زوج زیبا و عاشق .️️️️️
به نام خداوند زیبایی ها
درود به همه عزیزان
خداروشکر ، انقدر ذهنم و روحم معتاد این سریال و دیدن زیبایی ها شده و دوست دارم فقط بشینم این سریال رو نگاه کنم و لذت برم و یاد بگیرم.
خداروشکر نور خداوند بر زندگی من تابیده و من هم با این سریال دارم رشد میکنم و اینو حس میکنم ، و یه تکاملی در درک به وجود اومده برای من.
روزهایی که حالا تعدادشون زیاد شده و من حالم خوبه ، همش لطف خداست
تحسینتون میکنم برای این زندگی زیبا که در همه ی جهات که ساختین
و خداوند میگه فتبارک الله احسن الخالقین
این روزها مدام به خداوند در قلبم میگمکه خدایا تو پادشاهی کن و من بندگیت رومیکنم ، و انقدر کارها لذتبخشه که دارم کم کم درک میگیرم که کسی که خدا رو داره بی نیازه
خدایا قلبم و روحم را هدایتم کن. پاک ومنزهی تو و جز تو مبعودی نیست
سلام خدمت استاد و خانم شایسته
خدارو شکر میکنم که امروز اینترنت داشتم و تونستم با دخترم یک فایل دیگه از سریال زیبای زندگی در بهشت را ببینم
خداروشکر میکنم که دخترم در کنار من هست و داره با دستای کوچکش این کامنت رو برای من مینویسه
خداروشکر میکنم که هدایت شدم که هروز صبح و شب یک فایل از سریال های این سایت الهی را ببینم و کانون توجهم را به زیبایی ها و فراوانی و ارامش و زندگی درلحظه بگذارم و هر روز به سمت زیبایی ها و نعمت ها و ارامش و اسایش بیشتر و بیشتر هدایت بشوم طبق قوانین بدون تغیر خداوند
مورد اول: نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است:
بازی والیبال که دخترم انجام میدهد یک لذت ساده و زیبایی هست که موجب شادی و رضایت هم دخترم و هم من و همسرم شده است که با دیدن این فایل تصمیم گرفتم که با دخترم و پسرم و همسرم این بازی را در هفته چندین بار انجام بدهیم
مورد دوم: اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟
پیادروی کردن با همسر و فرزندانم و رفتن به کافه نزدیک محل زندگی مان و خوردن قهوه در کنار خانواده ام
مورد سوم: چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟ مثل یک ورزش مشترک یا یک هنر مورد علاقه یا کاری مثل باغبانی و گلکاری و ..
و چطور می توانید از طریق این علائق مشترک، سطح عمیق تری از ارتباط با یگدیگر را تجربه کنید؟
کوهنوردی .پیادروی .ورزش والیبال .رفتن به کافه .دیدن فایل های سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا.
احساس میکنم وقت گذاشتن برای این مواردی که گفتم باعث میشود یکی از هدف های زندگیمان لذت بردن از کنار هم بودنمون بشود تا از بودن در کنار هم عمیقن لذت ببریم