سریال زندگی در بهشت | قسمت 29 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 29
    357MB
    24 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 29
    106MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

297 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1609 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایا شکرت برای دیدن این قسمت از بهشت

    خدایاشکرت برای دیدن این زیبایی ها

    خدایا شکرت برای امروزم که عالی گذشت

    خدایاشکرت امشب با عشقم رفتیم بیرون و حسابی خوش گذشت..

    خدایا شکرت برای توان مالی وخریدهام..

    خدایا تنها ترا میپرستم وتنها از تو یاری و هدایت میخواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 2050 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگرم

    سپاس از اینکه باز اجازه پیدا کردم توی این سایت بهشتی بنویسم

    نوشتار امروزم برای اعتراف به کج فهمی در مورد قانون و ایجاد تعهد بیشتر برای صرف زمان بیشتر برای درک اصل از فرع هست

    “نشانه امروزم”

    بعد از تعهد به “خانه تکانی ذهن گام به گام” من واقعا هر روز با تعهد در این کلاس دو ساعته شرکت میکردم…تا اینکه سر و کله یه روز کاری سخت…بعد پشتش مهمونا پیدا شدند….روز اول باز با هر سختی بود برنامه رو هماهنگ کردم تا در کلاس شرکت کنم که بهاش این بود که با مهمونا غذا نخوردم و خودم بعدا غذا خوردم…کلا من اینطور هستم..یعنی اگه واقعا کار مهمی داشته باشم مثل امتحان مهم در مراسم ازدواج افراد نزدیک فامیل هم ممکنه شرکت نکنم و بارها شده که نکردم….اما چند روز آینده دیگه نمیتونستم هماهنگ کنم تا با اون احساس خلوص توی کلاس ها شرکت داشته باشم و همه رو خلاصه میکردم تا بتونم کاری بکنم یا باهاشون باشم…مثلا با اینکه صبح خیلی زود بیدار میشدم اما میرفتم نون میگرفتم و مقدمات صبحونه رو آماده میکردم با اینکه مهمون غریبه نبود…و اگه من اینکارو نمیکردم خودش انجام میداد

    همین کمتر از یک هفته شرکت در کلاس ها با تمرکز بالا باعث شد واقعا احساس کنم مدارم داره افت میکنه…دیروز باز هم استپ کردم و از خداوند نشانه خواستم…تا منو به آگاهی هدایت کنه تا مدارم بازم افزایش پیدا کنه…از خدا پرسیدم چرا باز هم با اینهمه دقت و تمرکز اینجوری نوسان احساسی پیدا میکنم؟ توی ذهنم داشتم دنبال راه در رو یا میانبری میگشتم که هم بتونم به اون کارهای فرعی زمان پرکنی که بهشون میگم کار برسم و هم اینکه با صرف کمترین زمان به احساس خوب و مدارهای بالاتر دسترسی داشته باشم…

    یعنی وقتی ریشه یابی کردم دیدم که هنوز الویت ها توی ذهنم به خوبی جایگذاری نشده و هنوز توی ذهنم اهمیت قانون و تمرکز روی اصل به 100% نرسیده…منی که عروسی خواهرم ممکنه نرم اگه فلان امتحان مهم ترم رو داشته باشم…یا کنکور داشتم اینکارو میکردم….چرا کار کردن روی قوانین رو با اون حد از تعهد و تمرکز پیگیری نمیکنم؟ آیا جز اینه که من هنوز اونقدر اهمیت این قوانین توی ذهنم بالا نیست و هنوز اون کارهای حواشی اهمیتش برام بیشتره؟ آیا هنوز ورود رزق و نعمت و گشایش درها و فرصت های خوب برای من ارتباط داره با برداشتن قدم های فیزیکی نه با کار کردن روی ذهنم؟

    وقتی در فایل استاد از جیکاب و تعهدش به گذاشتن ویدیو در یوتیوب اشاره کردن…من به یاد تعهدم افتادم که دیدم هنوز یک ماه نشده این تعهد رو نتونستم ادامه بدم…من که نتیجه تمرکز در اون حدود 20 25 روز رو دیده بودم به راحتی از بین اش بردم…و حالا باز باید از نو شروع کنم…

    متعهد شدم که به جای درخواست نامعقول از خداوند به جای دور زدن قانون برای راه های فرعی برای رسیدن به خواسته ها خانه تکانی ذهن رو از نو شروع کنم…البته معتقدم که باید روش های کار کردن رو همیشه برای خودمون ساده کنیم و درگیر پیچیدگی های به درد نخور نشیم…مثل اینکه حتما بنویسیم یا حتما نکته برداری ها در فلان دفتر باشه یا با چند رنگ نوشته باشه یا در فلان موقع روز باشه….خوبی این آگاهی ها این هستند که در هر زمان و مکانی کار میکنند و فقط تمرکز میخوان…و عمل کردن میخوان…

    پس به امید خداوند توبه میکنم و باز هم به مسیر درست برمیگردم و ان شالله اینبار با تعهد و تمرکز بیشتر و حتما اجرای دقیق تر آگاهی ها تا به هدف کوتاه مدتی که برای خودم انتخاب کردم برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مریم روزبهانی گفته:
    مدت عضویت: 520 روز

    سلام، از دیدن این بهشت و این همه نعمت لذت میبرم خدایا ممنونم و عکسشو در بورد خودم گذاشتم که منم بدستش بیارم این محیط زیبا و پر انرژی رو ومنم یه روز تجربش کنم میدونم که میتونم و خوشحالم از این آرزوی زیبا،استاد عزیزم و مریم جان از خوشحالی شما منم ذوق میکنم انگار خودم اونجام و حسش میکنم این حال هوای خوبرو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فرزانه الهی گفته:
    مدت عضویت: 2666 روز

    یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ

    ای فرزندان من، بروید (به ملک مصر) و از حال یوسف و برادرش تحقیق کرده و جویا شوید و از رحمت خدا نومید مباشید که هرگز جز کافران هیچ کس از رحمت خدا نومید نیست.

    به نام خدای مهربان

    سلام

    باز هم از خدا رب من و عالمین سپاسگزارم که یک بار دیگه یک قسمت دیگه از این سریال زیبا رو بهم من نشون داد

    زیبایی عشق لذت و تحسین

    تحسین می‌کنم شما دو عزیز رو که اینقدر سخاوتمند هستید , چه مدار بالایی دارید ، رها هستید، رها از قوم و خویشی, رها دار وسایلتون, راحت اونها رو در اختیار کسانی میزارین که حتی همزبون شما نیستند،نمیدونم شاید مدار من پایینه تو این قضیه که برام این قدر قابل تحسینه رفتار شما که رها از قبیله و خویش هستید و افرادی دور و بر شمان که هم کیش فرکانسی شما هستند. محترم باشخصیت، شاد و آرام اونم اون سر دنیا جاییکه ما این همه ذهنیت منفی بهش داشتیم

    چرا آدم باید بپرسه از خودش

    چرا شما تو اون مدت هستید

    چون از یک سری قوانین الهی کمک گرفتین

    چون فرهنگ و باورهای فرهنگی قید و بند دار رو نپذیرفتین

    چون قرآن رو بار‌ها خوندین و به اصل رسیدین

    اصلی که آب شور و شیرین رو با وجودی که ظاهراً هردو آب هستن از هم جدا می‌کنه

    اصلی که شادی رو کنار شادی و غم رو کنار غم قرار میده

    به همین راحتی

    و‌ما سالها برعکس بودیم

    چون ظاهر برامون مهم‌تر از باطن بود

    چون سوال نمی‌کردیم

    چون هیچ کس جوابی نداشت

    چون همه از پیشونی بلند و شانس میگفتن

    و ماته دلمون از همه شاکی بودیم ولی نقشمون رو خوب بازی می‌کردیم

    خدارو شکر که هدایت شدیم به اصل به قرآن به قانون

    چقدر قرآن شیرینه

    صبح قرآن رو باز کردم سوره یوسف آیه بالا اومد

    بعد گفتم نه بذار آنلاین باز کنم اون هدایتی تره

    بازهم سوره یوسف!!!

    عصر قبل اذان باز هم سوره یوسف

    آخرش گفتم خدا می‌گه بشین دختر خوب این سوره رو بخون حتماً خدا میخواد به نکته ای بهت بگه

    بگه بابا یوسف از ته چاه به چه مقامی رسید به خاطر صبر و تقوی ،بگه از یوسف یاد بگیر که همش میگه علمتنا تو این همه بلدم بلدم نکن

    فوق کل ذی علم علیم

    خدایا هزاران بار شکرت برای عشقبازی امروز و هر روزت

    خدایا هزاران بار و میلیارد ها بار شکرت برای تومان به تومان پولی که امروز از خزانه غیب واریز به حسابم کردی

    تو بی اندازه وهاب هستی

    وهاب فقط یکی هست و اون تویی

    یا خیر الرازقین

    دوستون دارم

    خدا حفظتون کنه ان شالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محمد حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    سلام و دورد خدمت استاد عزیز و خانم شایسته چه دور همی گرمی داشتید چقدرلذت بخش و عالی بود چه همکاری خوبی باهم داشتید من خیلی لذت بردم و رنگ این آتیش چقدر زیبا بود و گرمای که من از اینجا هس کردم خیلی عالی بود بچهای دوست تون خیلی خوشکل و با نمک هستند و چقدر باهم دیگه با احترام رفتار میکنن خیلی عالی بود و نمای این بهشت که همیشه رویایی خیلی جالب شده مخصوصا الان که درختهای هرز دور برش را بریده اید خیلی زیبایی دریاچه و نمای اطرافش به چشم میاد خیلی عالی بود و من بادیدن این همه زیبایی فقط می تونم بگم خدایا شکرت خدایا چقدر زیبایی در هر نقطه از این جهان بزرگت هست که هرلحظه به ما متونی نشون بدی بقول استاد باید به زیبایی ها توجه کنی تا خداوند تورا به جاهای زیبا هدایت کنه خیلی زیبا بود و لبخند اون دوست تون پدر خانواده هم زیبا بود خدایا شکرت ازاین روز عالی استاد از زحماتی که کشیدی از شما و از خانم شایسته تشکر میکنم .

    خسته نباشی بعد از این همه کار باید بپری توی آب خیلی حال میده آدمو سرحال میاره داشم فکر میکردم چقدر خوبه جایی که زندگی میکنی انقدر بزرگ باشه که وقتی خودت یا مهمانی که واست میاد راحت باشه و کلی سر گرمی داره که با اونا میتونه لذت ببره و چقدر نگاه خانم شایسته عزیز به این بچه کوچیکه مهمان خوبه معلومه چقدر دوسش داره و ماشالله چقدر چشمان رنگی قشنگی داره این بچه مهمان ماشالله خدایا شکرت از این همه زیبایی و چقدر با تشویق کردن همدیگه به هم حس ارزشمندی میدید خیلی لذت بخش که آدم همچین دوستانی داشته باشه و روزشو با اونا سر کنه و لذت ببره خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمدحسین اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به همه دوستان و دست اندرکاران زندگی در بهشت

    بازهم شروعی دوباره با عشقی که توی این خانواده موج میزنه.چقدر این برادرها باهم و مهم تر از همه هر کدوم با خودشون در صلح اند .

    تو قسمت های قبلی مسئولیت پذیری بچه ها رو دیدم اینجا هم مسئولیت پذیری پدر خانواده که با آتیش زدن درخت های هرز خواست کمکی کرده باشه نه به خاطر جبران محبت های شما بلکه با این کار میخواست عشقشو به شما نشون بده و حس دوستی که با استاد داره.

    تربیت این فرزندان به این شیوه که مسئولیت کارهای خودشون رو بپذیرند و بی قید و شرط،بدون وابستگی و برادرانه به هم محبت کنند و انتظار جبران نداشته باشند نمونه ای از فرهنگ غنی آمریکایی هاست که علاقه منو هم برای زندگی در این کشور بیشتر کرده.

    این که جیکوب هم طوری پدرش رو الگو قرار میده که با وجود مقاومتی که داشت بازهم استارت کارو برای فیلمبرداری و استفاده از یوتیوب زد تحسن برانگیزه.استاد به قول شما هرچقدر هم ذهن مقاومت داشته باشه شاید اوایل کار کمی سخت باشه اما اون عشقی که نسبت به کار داریم اجازه دیدن این سختی هارو نمیده یا حداقل معنی ((زجر ))رو از این سختی ها برداشت نمیکنیم

    چون در مسیر رویا ها قدم برمیداریم.

    چقدر خوبه که من هم میتونم دوست های ثروتمندی داشته باشم که بدون غرور و بی قید و شرط و خالصانه در کارهام به من کمک کنن.

    چقدر قانون کبوتر با کبوتر باز با باز رو خداوند همیشه و همه جا به زیبایی به تصویر میکشه و اینجا در دوستای شما.احساس آزادی که این بچه ها این پدر و شما دارین واقعا قابل تحسینه.

    این درخت ها که مدتیه خشک افتادن خدا دستاشو فرستاد تا با کمک اونا شاخه هارو آتیش بزنید

    ثروت چه حس آرامشی به انسان میده که بدون نگرانی از دغدغه ها بشینی تو زمین فوق العاده ای که خدا هدایتت کرده از لذت بردن دوست هات لذت ببری.از بازی کردن بچه ها ،از شنا کردن ،از آتیش زدن شاخه ها ،از صدای جیرجیرک ها که شبهای پارادایس رو زیبا میکنه ،از پینگ پونگ بازی کردن ،از خوابیدن توی ننو وتماشای آسمان،از تماشای دریاچه ای که تصویر درخت ها توش افتاده،از ضبط ویدیو ، از حتی کوچکترین چیزها و از همه چی چقدر این ثروت ،وقت ما رو آزاد میذاره برای درک بهتر خالقمون و استفاده از نعمت هاش و در لحظه لذت بردن از اونها.

    چقدر دید ما رو به دنیا وسیع تر میکنه تا آزادی زمانی داشته باشیم و با دقت و ظرافت به زیبایی های اطراف نگاه کنیم.

    چقدر ما رو متواضع میکنه هم در مقابل خالق هم در مقابل دیگران که به آسونی میبخشیم.

    چقدر وابستگی های ما رو کمتر میکنه و باعث میشه نچسبیم به خواسته ها

    و چقدر…

    خوبی این لحظه ها اینه که همیشه به یاد میمونن .

    لحظات خوشی که خدا هم لذت میبره از لذت بردن بنده هاش و تحسینشون میکنه.

    انشاالله همیشه لحظه هاتون پر از شادی آرامش و عشق خدا باشه……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    درود بر فرمانروای جهانیان

    درود بر استاد گرامی و مریم جان

    درود بر دوستان همفرکانسی نازنینم

    در این قسمت لیوای دوست داشتنی یک گربه ماهی صید کرده بود و ازینکه تجربه ی دست زدن افراد رو ایجاد کرده بود فوق العاده آرامش عمیقی تو چهره ش بود که چقدر از کارش لذت برده که استاد و مریم جون و جیکاب و پدرش به گربه ماهی دست میزدن. نترسیدن مریم جون رو هم تحسین میکنم در گرفتن گربه ماهی.

    به کمک خانواده راسل درخت های هرز دور دریاچه که خشک شده بودن رو به آتیش کشوندن با مشعل هیولا که بی نظیر بود و فواره ی شعله های بزرگی رو به همراه داشت که قدرتش رو خیلی میتونی حس کنی از نزدیک و این مفهوم رو میرسونه که چوب خشک شده چقدر میتونه زودتر بسوزه تا چوب تر و اینجا نکته ای به ذهنم رسید که بگم هیچ وقت خشک و تر با هم نمیسوزن قطعا در روابط اجتماعی بین انسان ها هم ارتباط آدم ها طوری هست که هر کس در جایگاهی که قرار داره جای درستشه و جایزه ها بر اساس مداری که در اون هستیم به ما داده میشود. خدایا شکرت

    عملگرایی جیکاب رو فوق العاده تحسین میکنم که دست به اقدام زد و در برنامه این قسمت اومد و از این اتفاق عکس و فیلم گرفت تا بتونه برای کانال یوتیوبش آماده و آپلود کنه و این موفقیت بسیار شیرینه و بیشتر از همه به خود عمل کننده احساس خوبش منتقل میشه.

    لیوای عزیزم چقدر در جاهای مختلف دریاچه در حال ماهی گرفتن بود انگار تو تنهایی خودش خیلی با خودش در صلح بود و با این حرکت چقدر لیوای میتونه تمرکزشو بالا ببره که برای بازی های فکری که انجام میده چقدر میتونه براش مفید باشه.

    بقول استاد یک الگو در انجام دادن کارها میتونه اطرافیان رو مجاب کنه تا اونا هم دست به کار بشن و کارهارو زودتر به اتمام برسونن.

    در این قسمت مریم جون گفتن که لیوای با جوزف دوقلو هستن و من این تا این قسمت نمیدونستم و چقدر این دو تا پسر با هم متفاوت هستن و این برمیگرده به روحیات پدر و مادرشون که از وجودشون بر روی بچه اثر گذاشته و اونهارو متفاوت کرده و تیپ جسمانی لیوای و جیکاب دقیقا شبیه پدرشون شده و لوک و جوزف قطعا به مادرشون یا اقوام شون شباهت دارند.

    خدایا به خاطر این خلقت منحصر به فردت بی نهایت تو را شکر و تحسین و تایید میکنم که حرف نداری و من عاشق این زیباییهای جهانتم.

    خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و ثروت و فراوانی و زیبایی که بما عطا کردی.

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن

    زیر سایه الهی برقرار و شاد و مسرور باشید

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1083 روز

    به نام خدا

    سلام بر همگی

    این قسمت از سریال برام این صحبت های استاد رو یاد آوری کرد که اگر باور هاتو درست کنی و به خدا اعتماد کنی جهان شرایط ،افراد و موقعیت های رو سر راهت قرار میده که خیلی راحت به اون هدفت برسی

    وقتی دیدم با مهمان هاتون دارید بساط آتیش رو به راه می‌کنید سریع این قانون اومد تو ذهنم که ببین استاد انقدر باوراش درست بوده خدا این مهمونا رو براش فرستاد تا هم این درخت ها خیلی راحت تر بسوزن و هم به مهمونا خوش بگذره ،یعتی از جایی که فکرش نمیکنی خدا بهت میرسونه از هزاران راه

    و نکته ی بعدی این فایل عمل گرا بودن جیکاپ

    بخاطر اینکه این پسر هنوز ترمز هاش خیلی قوی نیس با صحبت های شما سریع دست به اقدام زد امیذوارم هممون مثل جیکاب با سرعت عمل کنیم

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مبین هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2230 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    شما دو فرشته خداوند رو بخاطر داشتن این رابطه بی نهایت زیبا قشنگ و فوق العاده تحسین می کنم.

    یکی از ویژگی های یک رابطه زیبا و درست وجود استقلال و آزادی برای دو طرف هست. رابطه ای که در اون وابستگی معنایی نداره دو طرف میتونن مستقل باشن. به عنوان مثال تو این قسمت ها می بینیم که پدر خانواده و چهار فرزندش اومدن پیش استاد و خانم شایسته دارن از زندگیشون لذت میبرن و قطعا که این شرایط برای مادر خانواده در یک جای دیگه فراهم شده. استقلال به این معنا که لازم نیست طرفین در رابطه عاطفی همیشه با هم باشن هرجا که میرن با هم برن همیشه چک کنن که طرف مقابل کجاست با کیه داره چیکار میکنه و…. بلکه به شریک عاطفیشون اعتماد دارن و میدونن که هرجا که باشه بهش متعهده و اگه به هر دلیلی از این تعهد خارج بشه هیچ اشکالی نداره من بهش وابسته نیستم و قطعا براحتی به یک رابطه بی نهایت بهتر هدایت میشم و نیازی نیست که من هر لحظه بخوام طرف مقابلم رو بخوام کنترل کنم.

    در پناه خدا موفق و پیروز باشید…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 736 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت همگی عزیزان

    یکروز جدید ویک زندگی زیبای جدید

    نشانه امروزم این فایل بود

    هرروز خداوند حامل پیامهایی است برای من

    وپیام امروز من این فایل بود ک دیدم ولذت بردم و درسهایی ک برام داشت حتی اگر انجام کاری برای ذهن من سخته وسنگینه کافیه واردش بشم

    وبا کمک اهرم رنج ولذت ذهن میپذیره ک باید تغییر کنه و انرژی مصرف کنه وهرغیرممکنی براش ممکن میشه

    پدر خانواده رو همیشه تحسین میکنم که چقد خندان هستش از هرچیزی لذت میبره

    چقد عالی انسانهای هم فرکانس رو جذب کردید

    و باعث شدن کار براتون امروز توی اتش زدن اسان تر بشه

    منم بوده کار داشتم خدا دستانش رو فرستاده همون روز بهم کمک کردن و کارم راحت انجام شده

    درمورد جیکاب گفتین ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است و جیکاب قدم برداشته بااین سن کم شروع کرده وعکس وفیلماش میذاره

    خداروشکر کردم چون که منم چندروزه شروع کردم از اول کلاسهارو یاد بگیرم چون پراکنده یاد گرفته بودم و حاضر نمیشدم بشینم از اولین فیلم نگاه کنم ویاد بگیرم

    ودر عرض 4روز 30 تا اموزش دیدم ونت برداری کردم توی حوزه ی کاری خودم خدایاشکرت گفتم ببین وقتی قدم برمیداری چقد. زود طی میشه مراحل شاید روزای اول یکم کند باشه اما بعد صعودی میری جلو و هربار راحتتر میفهمی وبعد همه ی اموزشها سیستم اتصال جدید ایجاد میکنه توی ذهنت و اخرش میگی ای کاش از اول همینکارو کرده بودم هم خیلی یاد گرفتم هم کلی لذت بردم از یادگیری هم وقتم درست صرف شده جای اینکه انرژیم جای بدرد نخور با ادمای بدرد نخور هدر بره

    درموردیکی از نزدیکانتون گفتید منم شخصی هست ک هربار گفته میخام منم مث تو حرفه ای داشته باشم و حداقل کاری داشته باشم منم هزاران بار بهش گفتم مث من ک انلاین یاد گرفتم شماهم با کمترین امکانات شروع کن

    نمیتونی برو بیرون کار کن اول تا درامد داشته باشی وبقول خودت همش،منتظر شوهرت نباشی

    اما بعد ماهها دیدم هیچ حرکتی نکرد فقط درحد حرف هست هربار

    یا اینکه میگه چیکار کنم چیکار نکنم درمورد کنترل ذهن وعملکرد وتمرین

    حتی گف عضو سایتم کن براش انجام دادم

    الان 2سال گذشته و طرف مقابل همینه وهیچ عملکردی نمیبینم مثلا همون روابطو هنوز داره همون فکر و توقع از همسرش،همون قدم برنداشتن واسه کسب وکار ومهارت همه چیز همونه حتی اخرین بار بهش گفتم تبلیغ اموزش،فلان هست میخای یاد بگیری برات بفرستم گفت نه سخته نمیتونم

    این حرفو ک زد دیگه گفتم کلا میکشم کنار

    این حرف باوری پشتش خابیده ک من نمیخام تکون بخورم

    منم گفتم ب من چه

    این درمدار شنیدن این حرفا نیس مث حرفای چندسال پیش ک چندسال گذشت اومد گف یادته فلان جا اینو گفتی وای کاش از اول اینکارو میکردم وپشیمونم

    این موضوع هم همینطوره

    خیلی وقته تلاشی نمیکنم برای بقیه

    چون من ناتوانم توی تغییر دیگران سوالی بپرسن جواب میدم توی این راستا البته اگه اهل این حرفا باشن وگرنه اصلا میگم بله درست میگید شما یا حرف عوض میشه یا میفهمه برام مهم نیس این حرفا

    وای استاد دیشب جلسه های قدم 4 دوره 12 قدم دانلود کردم گوش کردم جلسه اول ودوم

    من چ حرفایی شنیدم تا صبح مغزم علامت تعجب داشت

    چون من 30 سالمه تو کل زندگیم شنیدم وهرروز وهربار شنیدم همه چیز کمه

    چقدر من باور کمبود دارم عه خدای من

    یاپول دراوردن لذت بخشه وای این جمله کاملا جدید بود برای من ههههه

    اما بگم خدا مارو هرگز رها نکرده

    من رو هدایت کرد ب الگویی توی گوگل زدم نگاه کردم بدون اینکه از قبل بشماسمش همینجوری گف سرچ کن و این خانم ویدیوش باز کردم دقیقا از شرایط من شروع کرده

    ودقیقا ب ارزوی من رسیده والان چندساله داره بااین خاسته زندگی میکنه ولذت میبره وکلی امکانات ونفر داره برای خودش و خیلی موفق شده ویک برند ب علاقه ی خودش رو ثبت کرده چقد خوشم اومد گفتم این همون ارزوی منه این بهش رسیده منم میخام بهش برسم مث همین خانم

    خدایاشکرت ک هرروز هدایتم وحمایتم میکنی

    باید مثل جیکاب مثل استاد عزیزم قدم بردادم بالذت ادامه بدم

    سپاسگذارم مریم بانوی مهربان این ارامشت رو تحسین میکنم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیده گفته:
      مدت عضویت: 533 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی خوشحالم که کار مورد علاقه خودت رو داری وازش لذت میبری

      من نمی‌دونم کارت چی هست ولی برات آرزوی موفقیت دارم.

      من هم قبلاً معلم بودم و به خاطر این که از دبیرستان بیمه پرداخت کردم تونستم زود بازنشسته بشم

      البته شغل معلمی رو خیلی دوست دارم و عاشق کارم بودم

      ولی حالا می‌خوام تجربه های جدیدی رو شروع کنم و با الهامی بهم شده می‌خوام یه فود تراک خفن راه اندازی کنم ،کغرهای اولیه اش انجام شده و منتظر دستان خداوند وهدایت الله مهربان هستم تا بقیه پولش جور بشه و کار رو شروع کنم.

      نمیدونم چرا اینا رو به شما گفتم

      ولی یهوی تو دلم افتاد.

      به هر حال من عاشق کسانی هستم که با امید به خدا توی دل ترس هاشون میرن وکاری شروع میکنن.

      به امید موفقیت روزافزون برای شما دوست عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
        مدت عضویت: 736 روز

        سلام دوست عزیزم

        اشک تو چشمم جمع شد

        پیام رسان شدی از سمت خدا برای من

        دارم یکسری لباس و سرویس اشپزخانه تولید میکنم

        کارم خیاطی هست

        وکامنت شما ک ب دلتون افتاده برام بنویسید دقیقا درست بوده

        و مهر تایید زد ب اینکه مسیرم درسته

        چون نجواها بیکار نمیشینه و میگه اگه درست نبود چی ؟

        قربون خدا برم ک اصلا با نشونه ها اشک مارو درمیاره ومیگه نترس ونگران نباش ک من هستم و بهش میرسی ادامه بده فقط ..

        چقد نشانه داره میات ومرا ب هدف نزدیکتر میکنه

        من دلم میخات کارگاه خیاطی بزنم وزیباترین لباسها رو تولید کنم

        همونجور ک ب بقیه اهدافم رسیدم ب این هدف میرسم

        برای شما هم ارزوی موفقیت توی راه جدیدتون دارم

        بیاید واز موفقیت هاتون بنویسید و منو بچه هارو خوشحال کنید

        خیلی سپاسگذارم. عزیز دلمممم

        در پناه الله مهربان وهدایتگرمان باشی…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سیده گفته:
          مدت عضویت: 533 روز

          سلام فاطمه جان خوبی عزیزم

          امروز پاسخ شما دوست عزیز رو دیدم.

          خیلی برات خوشحال شدم که با امید به خدای مهربان کارت رو شروع کردی

          و من اطمینان دارم با هدایت های الله مهربان میتونی به آرزوهای قشنگت برسی .

          نمیدونم توی چه شهری هستی ولی اگه دلت خواست من هم برای کافه مشتریت بشم وسفارش پیش بند برای کافه برای خودم بدم

          چقدر برام یادگاری خوبی میشه .

          اگه دلت خواست بهم خبر بده.

          خدا همیشه پشت و پناهت باشه عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
            مدت عضویت: 736 روز

            سلام عزیزدلم

            امیدوارم هرجا هستی دلت شاد و سلامت وثروتمند باشی

            خوشحالم ک کامنت من رو خوندی

            ازت سپاسگذارم

            من مشهد هستم

            عزیزم

            از حضور دوستان مهربانی وتوحیدی مثل شما در زندگیم خوشحالم وشکر گذار خدا هستم

            این پیام شما برای من یک نشانه بود توی تمرین ستاره قطبی نوشته بودم

            نشسته بودم درمورد تغییر و ارتباط با افراد جدید نوت برداری میکردم ک نقطه ابی رنگ برام اومد

            خدایاشکرت

            من دوست دارم از من یادگیری داشته باشی اما نمیدونم چطور ب دستت برسونم عزیزم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: