سریال زندگی در بهشت | قسمت 34 - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

بنام الله مهربان سلام استادجان ومریم جانه عزیزم

خداوندرو شاکر هستم بابت دوتا فرشته ای چون شما که در مسیر زندگی من قرار داده

آخرین رد پای که تو سایت گذاشتم فکر کنم یکسال میشه هر چند وقت یک باری هم می‌آمد یه سری به سایت میزدم وخیلی کم بعضی کامنت هارو میخوندم تو این یک سال فقط فایل های صوتی شمارو تو گوشیم ذخیره کرده بودم وگاهی گوش میکردم در حالی که قبلاً تقریبا نزدیک به یک سال ونیم پایبند تحوداتی که با خودم بسته بودم کار می‌کردم و همش فایلهای صورت شمارو داعم گوش میکردم اما رفته رفته از سایت و فایلهای صوتی شما هم فاصله گرفتم فکر میکردم که دیگه همه چیز رو وهم مسیر رو بلد شدم وهر وقت از مسیر منحرف شدم باز بلد هستم. که برگردم ولی حقیقتن رفته رفته دوباره تو این یک سال برگشتم دوباره سر جای اولم بیشتر از لحاظ روحی خیلی داغون شدم و از لحاظ مالی هم به جون کندن پول در می‌آوردیم دیگه با کلی حرص خوردن وناراحتی وباهرکی که کار می‌کرد همسرم یا پولشو نمیدان یا هم کارش با یه طریقی کنسل میشد و بیکار میشد واز لحاظ روحی دوباره مثله قبل لکنت گرفتم و اعتماد به نفس خیلی اومده پاین و تمام اون حس های بد ونجوای شیطان دوباره اومده بود سراغم و خیلی از خدا هم دور شدم کلان طوری شد که با خدا سرجنگ داشتم که تو این بلاهارو سرم میاری یعنی اون دوستی ورفاقطی که با خدا داشتم هم خراب شدش ووو…

ولی تو این یک سال فقط تو تنها چیزی که خیلی پیشرفت کردم و خدا برام درهار و باز می‌کرد این بود که من توی این یکسال سعی کردم که بزنم توی کاری ولی میدونستم اگه این کارو شروع کنم زمان زیادی لازم دارم حداقل 3تا4سال طول میکشه که من تو این کار حرفه‌ای بشم وبعد به درآمد برسم ولی تو این یک سال من از کار دست نکشیدم چون خیلی بهش علاقه داشتم و خیلی چیزها رو یاد گرفتم واز طرفی خدا درهارو تو این مسیر به راحتی برام باز می‌کرد تا بهتر یاد بگیرم اما برای مابقی چیزها تو زندگیم این چند وقت خیلی اذیت شدم بیشتر از لحاظ روحی وامشب که دارم این رد پارو از خودم بجا میزارم دوباره اومدم از 4روزه که دارم از اول دوباره شروع کردم که با هیچ چیزی نزارم حالم بد بشه و سعی کردم با خدای خودم آشتی کنم واومد امشب نیت کردم و گفتم که وقتی برگشتم پیش خدا ودوباره به خودش روی آوردم آیا بازم منو مثل قبل دوست داره یا آیا این مسیری که دوباره انتخواب کردم درسته وبعد خدا منوبه این قسمت از سریال هدایت کرد وقتی داشتم به سریال نگاه میکردم متوجه شدم من یک قدم بردارم برای اون افکار منفی واون نجوای شیطان ودست از لجاجت وناامیدی و ووووو….. خدا برام بیشتر از 10 قدم برمی‌داره همون طور که وقتی شما و مریم جان اون قسمت از علف های هرز رو از یک قسمت آتیش زدین به یک واره مابقی جاها خودش شروع به سوختن کرد وهمه علفهای هرز رو براتون پاک کرد وخدا براتون کار رو آسون کرد و کاری که نیاز به چندماه زحمت داشت خدا براتون در عرض چند ساعت انجام داد وابتدای اون آتیش که هنوز قسمت اندکی آتیش گرفته بود از وسط اون علفهای حرز و اون دود و آتیش و درختها نور زیبایی به چشم می‌خورد که از وسط اونها خودشو نمایان کرده بود احساسم این بود که خداوند هستش که نوره امیده خودشو رو درتمام نازیبایهای که تو قلبم پر شده میاد و به یک واره خودشو نمایان میکنه اگر هر چقدر هم قلبم و احساسم پر از علفهای هرز شده باشه اما خداوند به صورت یک نوره زیبا خودشو در تمام نازیبایی ها نمایان میکنه در واقعه اون علفها و دودها زیبا نبودن وقتی اون نور نمایان شد باعث زیبای اون علفهای هرز و دود شدش یعنی ابتدای وقتی از همه جا خسته و درمانده میشی و از همه چیز دست میکشی و به سمت خدا برمیگردی خداوند دقیقا مثله همون نور از تمام آن چیزی که باهاش قلبتو پر کردی میاد و توی قلبت خودشو جا میکنه احساسه خوبی دارم وقتی از خدا اینجوری مینویسم گریه ام میگره

و وقتی علفها داشتن میسوختن دورتا دوره اون درخت سبز آتیش بود ولی به اون درخت که سالم وسبز بود هیچ آسیبی نزد وقتی دستو میزاری تو دست خدا اگه وسط آتیش هم که باشی خداوند نمیزاره حتا اون آتیش بهت اسیبی برسه نه تنها که اون آتیشی که روشن شده در واقع شاید ترسناک باشه تو یه زندگیمون ولی همون باعث رشدت و قوی شدنت میشه همون طور که خاکسترها اون آتیش برای ریشه اون درختها مفید بود و باعث می‌شد که تغذیه کنه و مستحکم‌تر از قبل بشه و باعث رشدش بشه استاد جان 4روزه که دارم دوباره رو خودم با تحود کار میکنم به بزرگی اون الله قسم که این مسیر درسته و راسته من تو این 4روز حتا یک بار هم گریه نکردم مگر از رو شوق بوده نه نارحتی و سعی کرد که دیگه خودمو با زندگی کسی مقایسه نکنم و دوباره با خدای خودم آشتی کنم وبا تحود نمازمو بخونم واز طرفی برای اون کسهای که ازشون. دل خوری داشتم دعای خیر کنم از ته قلبم واز زندگی شکایت نداشته باشم ووووو.. ویک دفترچه خریدم توش از هر آنچه که میخواستم تا برام اتفاق بی افته یاداشت کردم و وباز توی یه قسمتی هم که میدونستم که چه کاری برام سخته و تحوداتی که به خودم قول دادم باید انجام بدم رو یاداشت کردم و. امروز حالم بی نهایت بهتر از قبل بود و همین امروز از لحاظ مالی برام از طرفی که فکرشم نمیکردم یک مبلغی واریز شدش و حتا قراره ماهیانه این مبلغ واریز بشه و از طرفی چون همسرم واقعا با جان و دل زحمت میکشه تو دفترچه یادداشتم نوشتم خدایا من از تو میخوام یک صاحب کاره قدر شناس همسرم داشته باشه تا قدر اون صداقت و زحمتی که میکشه رو بدونه و هم حقوقشو تمام و کمال بهش بده همسرم همون روزه اول این 4روز زنگ زد و گفتش صاحب کارم خیلی ازم تشکر کرده و حقوق ماهیانه رو هم به حسابم واریز کرده که من خیلی خوشحال شدم و از طرفی هم تو دفترچم یاداشت کرده بودم که یه مبلغی از دور اطرافی هام میخواستم تو دفترچم یاداشت کردم که میخوام این مبلغ بهم برگردونده بشه که اینم نصب اون مبلغ هم به حسابم اومدش 4روز سعی کردم رو حرف و تحودی که دادم وایستم وسپاس گذار باشم خیلی از لحاظ روحی بهتر شدم و من به اندازه‌ی تلاشم نتیجه نگرفتم خیلی بیشتر فکر میکنم نتیجه گرفتم و هم خدا رو شاکرم که توی ای زمانه اندک بهم اینقدر لطف داشته و توجه داشته و این همه نتیجه خوب این فایل تصویری که از زندگی در بهشت برام یه هدیه از طرف خدا بود امشب که میدونم همون طور که شما با یک کبریت زدن به روی علفهای هرز به یک باره همه آتیش گرفتن منم اگه این راه رو با یاری خدا ادمه بدم از همون ابتدای کار خدای مهربون دستمو میگره و همه کارو برام آسون میکنه

استاده عزیز و مریم جان عزیز از خداوند براتون آرزوی سعادت خوشبختی دنیا و آخرت وسلامتی شادی و ثروت رو دارم وخداوند رو شاکرم که منو با شما و سایت شما آشنا کرد ️️